مخالفت خانواده ام با خواستگار من
ارسال شده توسط فازی در جمعه, ۱۳۹۶/۱۲/۱۸ - ۰۱:۳۶با سلام خدمت شما
فائزه هستم 26سالمه چند ماه پیش از طریق همکارم با پسر خالش که قصد ازدواج داشت آشنا شدم چند باری بیرون هم رو ملاقات کردیم برای آشنایی بیشتر که اگه علایق و سلایقمون بهم خورد خانواده ها رو در جریان بذاریم، البته خانواده پسر از اول با از این موضوع خبر داشتن چونکه همکارم منو بهشون معرفی کرده بود و اونا از من خوششون اومده بود، منتها من ب خانواده خودم چیزی نگفتم چون در فرهنگ خانواده ما اینو عیب میدونن که پسر و دختر از قبل با هم آشنا بشن به همین خاطر من چیزی نگفتم،، بعد از 2ماه پسر با خانواده من تماس گرفت برای آشنایی و خواستگاری،، پسر هیچ مشکلی نداره هم کار مناسب هم خودش سالم هم خانواده خوبی داره خدایی از هر نظر خوبن و با ایمانن، پسره اصالتش ترک و تهران زندگی میکنه ولی من اصالتم لر و پدر مادرم خرم آباد زندگی میکنن، اما من خودم پیش خواهرم تهران زندگی میکنم و سر کار میرم،، وقتی به خانواده جریان خواستگاری رو گفتم خیلی مخالفت کردن که غریبه نه، با اصرار مکرر من که پسره از هرنظر خوبه مادرم ب تهران اومد که با خانواده پسر آشنا بشیم، هفته پیش قرار جلسه معارفه رو از خونه خواهرم گذاشتیم پسر همراه مادرش اومدن،، ولی مادر من خیلی بد باهاشون برخورد کرد چون راضی نبود و ب اصرار من اومده بود،، رفتارای مادرم اصلا مناسب نبودن، از آداب و رسوم صحبت کردن تا اینکه مادر من گفت ما اهل رفت و آمد زیاد هستیم مثلا دختر خاله من یک هفته میاد و خونه ما میمونه که مادر پسر گفت ما از این رسما نداریم و اهل رفت و آمد فقط با اقوام درجه یک هستیم مادر من از این موضوع خوشش نمیاد و مخالفت شدید میکنه با این ازدواج، خواهش میکنم راهنمای کنید خانواده من همه مخالفت میکنن اما خانواده پسر همه منو میخوان،، وچون سنم داره بالا میره دوست ندارم این موقیعت خوب رو از دست بدم، خواهش میکنم راهنمايم کنید