در محیط اجتماع چگونه شیرزن باشیم؟
ارسال شده توسط nobelist در دوشنبه, ۱۳۹۵/۱۲/۱۶ - ۱۲:۴۲سلام. یکی از دوستان من سوالی داشتن که من از طرف ایشون مطرح می کنم.
ایشون دختر، مجرد و فوق لیسانس و 30 ساله هستند. به دلیل مشکلات خانوادگی بسیاری که داشته اند، خود و برادرشان در محیط خانوادگی به دور از عاطفه و محبت رشد کرده اند. ایشان به همین دلیل و این که روحیه بسیار حساس و عاطفی دارند، نیاز شدیدی به محبت داشته اند (البته این موضوع را هیچکس حتی پدر و مادر نیز نمی دانند، بجز من). بین 18 تا 26 سالگی خواستگارهای بسیار خوب و کفو داشته اند ولی چون همیشه در مدرسه و دانشگاه شاگرد اول بوده اند پدرشان به شدت مخالفت می کرده و ایشان هنوز مجرد هستند. تجربه شخصی من اینست که محیط خانوادگی آنها خالی از هر گونه اکسیژن عاطفی است و واقعا جو بسیار سنگین و غمباری دارد، بطوری که حدود 15 سال است که اعضای خانواده با هم سر یک سفره ننشسته اند.
نکته ایی که هست اینه که ایشون بسیار به محبت احتیاج دارند. در محیط خانوادگی که انرا دریافت نکرده اند. سالهاست که به دلایل ناسازگاری والدین، با دوستان و آشنایان رفت و آمد ندارند. در دوران دانشگاه هم بسیار خود را کنترل کرده و تمام حدود شرعی در برخورد با نامحرم را رعایت کرده و بسیار با حیا می باشند و لذا در این دوران هم نیازشان به مهر و عاطفه بر طرف نشده. به دلیل مشکلات خانوادگی بسیار و این نیاز ، ایشون هر وقت در محیط دانشگاه یا .... با آقایی برخورد میکنن که تمام شرایط کفویت با ایشون رو داره ( ولو ابن که مسن تر یا متاهل باشه) در دلشون بسیار به ایشون متمایل میشن، تا جایی که برای دوباره دیدن اون فرد مشتاق هستند ولی برخوردشون کماکان رسمی و بدور از هرگونه حاشیه و حرف اضافه هست. ایشون از این حس به شدت احساس گناه میگنه و میگه که از لحاظ روحی و آرامش قلبی روش تاثیرات منفی بسیاری گذاشته.
ایشون دکتری قبول شدن و نرفتن ، گفتن شاید دوباره استاد راهنما یا دانشجویی سر راهشون قرار بگیره که به او دلبسته بشن و نتونن بروز بدن. الان وارد محیطهای کاری مختلط هم نمیشن چون باز هم میترسن که این اتفاقات براشون بیفته. بالطبع با این محدود کردن، فرصتهای پیشرفت رو از دست دادن و مورد سرزنش و تحقیر فراوان پدر و مادر و اطرافیان قرار گرفتن بطوریکه دائما ایشون رو با دختران دیگر که در جامعه حضور پررنگ و فعالی دارند مقایسه کرده و تحقیر می کنند، حتی پدرش که بازنشسته است به او گفته که من رفته ام بهزیستی و کار اداریش را انجام داده ام تا پس از مرگم حقوقم را به بهزیستی بدهند و به تو چیزی نرسد و مجبور بشی خودت بری سر کار. ایشون تا حالا برای هیچ کس ( به جز من ) علت رو بیان نکرده.
سوالی که دارم این هست که ایشون چگونه میتونن روحیاتشون رو اینقدر تقویت کنن که بتونن مثل بسیاری از دخترای چادری و محجبه در محیطهای مختلط اجتماع با قدرت حاضر بشن و پیشرفت کنن و تحت تاثیر قرار نگیرند و به قولی شیرزن باشند؟
لازم به ذکر است که به دلیل مشکلات خانوادگی بسیاری که دارند ،علی رغم این که دختر با حیا و با حجاب و با شخصیتی هستند دوستان و بستگان از معرفی موردهای خوب به ایشان خودداری می کنند . بنابراین کارشناس محترم لطفا از در ازدواج وارد نشوند.