عشق علیه السلام

اشعار خردلی برای یادگاران جنگ

انجمن: 

دستت دوباره در پی کپسول می‌دوید‌

جریان گرفت در ریه‌ات قحطی نفس
دستت دوباره در پی کپسول می‌دوید

تاول فقط به راه گلو زخم می‌زد و


شکر خدا که حنجره‌ات را نمی‌برید

دنبال قرص‌های تو از جا پریدم
دستم گرفت بر لب لیوان و آب ریخت

لبریز بود بغض درون نگاه من
یک دفعه بی مقدمه و بی‌حساب ریخت


بابا نفس بکش... به خدا خوب می‌شوی
تنها، حماسه‌ی نفست خواهش من است

قرآن بخوان دوباره برایم، بخوان پدر
باور بکن صدای تو آرامش من است


این تخت قتلگاه شده بعد رفتنت
مادر نشسته و تو را زار می‌زند

هر وقت او بلند شد از جا توان نداشت
دیدم مدام تکیه به دیوار می‌زند



انسانیت عوض شده، انسان عوض شده ست...

انجمن: 



من فکر می کنم مزه ی نان عوض شده ست
آواز کوچه ، لحن خیابان عوض شده ست

تنها نه لهجه ی دل من فرق کرده است
حتی صدای گریه ی باران عوض شده ست

عارف ترین کسی ست که پشتش به قبله است
این روزها که معنی عرفان عوض شده ست


خانها و خواجگان همه جا صف کشیده اند
مصداق خان و معنی خاقان عوض شده ست

سبز و سپید و سرخ چرا قهر کرده اند؟
آیا سه رنگ پرچم ایران عوض شده ست ؟

قرآن شکیل تر شده ، انسان حقیرتر
آیا کمی معانی قرآن عوض شده ست؟

"شیر خدا و رستم دستانم آرزوست"
شیرخدا و رستم دستان عوض شده ست

این روزها چقدر قم از دست رفته است
این روزها چقدر خراسان عوض شده ست

ما بندگان نفس به سلطانی آمدیم
سلطان من کجایی؟ سلطان عوض شده ست


انسان روزگار مرا ای خدا ببین
انسانیت عوض شده، انسان عوض شده ست

ایمان بیاوریم که ایمان نمرده است
ایمان بیاوریم که ایمان عوض شده ست

* علیرضا قزوه *

منبع (با اندکی تصرف): عشق علیه السلام - وب سایت رسمی علیرضا قزوه