علامه حلّى

سوالاتی پیرامون برخی اصطلاحات حدیثی و سندی

با سلام خدمت شما عزیزان و سروران

بطور کلی احادیث از نظر سند به چهار دسته تقسیم میشوند :

1) صحیح
2) حسن
3) موثق
4) ضعیف

شنیدم این اقسام تا قبل ار علامه حلی بین علما و محدثین شیعه رایج نبوده و معمولا اسناد احادیث به دو قسم « صحیح » و « ضعیف » طبقه بندی میشدند .

و اینکه این چهار شکل ، از مذهب مخالفین وارد شده و بدعت آنان است . در نتیجه این 4 چهار شکل بدعت و خلاف هستند . این مطلب درسته ؟

حتی گفته شده توسط علامه حلی یا جناب سید بن طاووس وارد مذهب تشیع شده . پس یعنی این دو بزرگوار مرتکب گناه بسیار بزرگ بدعتگذاری شدن ؟؟؟

نظر علمای اصولی و اخباری در این موضوع چیست ؟ و هم چنین علمای معاصر ؟؟؟

علما سند احادیث رو به دوشکل طبقه بندی میکنن و قبول دارن یا به چهار شکل ؟

سپاسگزارم :Rose:

علامه حلّى

[=arial][=&quot]نام‏[/][=&quot][/][/]


[=arial][=&quot] شيخ جمال الدين، ابو منصور، حسن بن يوسف بن على بن مطهر حلّى ملقب به علامه حلّى و علامه( على الإطلاق) در 27 رمضان سال 647 ه ق به دنيا آمد و در 21 محرم سال 726 ه ق در حلّه مزيديه وفات نمود و در يكى از صحن‏هاى روضه امير المؤمنين على عليه السلام در نجف اشرف دفن گرديد[/][/]


[=arial][=&quot]نسب[/][=&quot]‏[/][=&quot][/][/]


[=arial][=&quot] پدر او شیخ [/][=&quot]سديد الدين [/][=&quot]يوسف بن على بن مطهر حلّى از علماى برجسته و نامدار و داراى مقام علمى و اجتماعى بوده است[/][=&quot][/][/]


[=arial][=&quot] در هنگام حضور خواجه نصير الدين طوسى در حلّه و اجتماع علما براى ديدار او شيخ نجم الدين جعفر بن سعيد، در جواب درخواست خواجه براى معرفى عالم‏ترين افراد در علم كلام و اصول به شيخ سديد الدين و مفيد الدين محمد بن جهم اشاره كرد[/][/]


[=arial][=&quot] پدر علامه حلّى در هنگام فتح بغداد توسط هلاكوخان با شجاعت و درايت خويش شهرهاى حلّه و كوفه را از تعرض مغول دور نگاه داشت در حالى كه اكثر مردم از ترس از آن شهر گريخته بودند و اكثر علما قبل از اطلاع از حال خليفه بغداد جرئت حضور در نزد هلاكوخان را نداشتند او به محضر سلطان رسيد و بدين وسيله به او اطمينان داد كه قلوب مردم اين دو شهر با اوست و با استناد به روايتى از على عليه السلام زوال خلافت بغداد را توسط هلاكو پيش بينى نمود[/][/]


[=arial][=&quot] مادر علامه حلّى، خواهر محقق صاحب شرايع و دختر حسن بن ابى زكريا يحيى بن حسن بن سعيد هذلى حلّى است، و يكى از زنان عفيف و پاكدامن و عالم عصر خويش بوده و در خانه علم و شرف بزرگ شده بود[/][/]


[=arial][=&quot] علامه دوران كودكى خويش را تحت تربيت پدر و مادر دلسوز و عالمش و تحت نظارت دايى بزرگوارش، محقق حلّى كه همچون پدرى مهربان براى او زحمت مى‏كشيد، گذراند[/][/]


[=arial][=&quot]موقعيت شهر حله و اهل آن‏[/][=&quot][/][/]


[=arial][=&quot] شهر حلّه يكى از شهرهاى معروف و تاريخى عراق محسوب مى‏شود كه به دست سيف الدولة از قبيله بنى أسد ساخته شده است و در مدت حيات سيف الدولة بهترين و ارجمندترين شهرهاى عراق محسوب مى‏شده است[/][/]


[=arial][=&quot] علامه از طرف پدر به آل مطهر منسوب است كه خانواده‏اى عربى از قبيله بنى اسد است اين قبيله بيشترين افراد را در شهر حله داشته‏اند و حكومت و آقايى متعلق به آنها بوده است و مردان بزرگى كه در حوزه‏هاى علمى و اجتماعى داراى رتبه بوده‏اند از اين قبيله برخاسته‏اند و براى شرف آنها كافى است كه امراى مزيدى بنيان گذاران حلّه واسع بر ويرانه‏هاى شهر بابل كه مهد تمدنى بزرگ در تاريخ انسان بوده است، از آنها بوده‏اند و ابن علقمى وزير شيعه خليفه عباسى المستعصم نيز از آنهاست[/][/]


[=arial][=&quot] وقايع دوران كودكى علامه‏[/][/]


[=arial][=&quot] علامه در دوران كودكى خويش شاهد هول عظيمى بوده است كه بر مردم شهر حلّه بواسطه هجوم مغولان به بغداد مسلط شده بود و بيشتر مردم از شهر فرار كرده به اطراف پناهنده شده بودند ولى اين خطر بواسطه درايت پدر علامه از اين شهر و كوفه برطرف گرديد[/][/]


[=arial][=&quot] ليكن شهر بغداد شاهد فجايع بزرگى بود كه مغولان به بار آوردند و علامه نيز شاهد اين همه رنج و بدبختى مردم بود كه پير و جوان، زن و مرد و حتى بچه‏ها را فرا گرفت و قلب او را محزون و مجروح ساخت[/][/]


[=arial][=&quot]پاسدارى از فرهنگ اصيل تشيع‏[/][=&quot][/][/]


[=arial][=&quot] علامه بحق به مجدد آثار شيعه توصيف شده است او در هيچ لحظه‏اى از عمرش از اين امر فارغ نبوده مناظرات بسيار او با علماى اهل سنت، كتاب‏هاى متعددش در توضيح مبانى شيعه و جواب‏هاى مستدل و منطقى به ايرادات مخالفان و تبليغ تشيع در طول زندگى گواه بر اين مسأله است[/][/]


[=arial][=&quot]اساتيد[/][=&quot][/][/]


[=arial][=&quot]شخصى به نام« محرم[/][=&quot]»[/][/]


[=arial][=&quot]موضوع: خواندن و نوشتن و تعليم قرآن مجيد[/][=&quot][/][/]


[=arial][=&quot]شيخ سديد الدين حلّى( پدر علامه[/][=&quot])[/][/]


[=arial][=&quot] موضوع: فقه و اصول، حديث، علم كلام[/][/]


[=arial][=&quot]محقق حلّى( دايى علامه[/][=&quot])[/][/]


[=arial][=&quot] موضوع: فقه و اصول، حديث، علم كلام( دايى او مانند پدرى مهربان برايش زحمت كشيد و بيشتر علومش مخصوصا فقه و اصول را نزد او فرا گرفت)[/][/]


[=arial][=&quot]شمس الدين محمد كيشى‏[/][=&quot][/][/]


[=arial][=&quot] موضوع: بعضى تأليفات او در علوم عقلى[/][/]


[=arial][=&quot]شيخ نجم الدين على بن عمر كاتبى قزوينى‏[/][=&quot][/][/]


[=arial][=&quot] موضوع: كتاب« شرح كشف الأسرار عن غوامض الأفكار» در منطق از تأليفات خود اوست[/][/]


[=arial][=&quot]خواجه نصير الدين طوسى‏[/][=&quot][/][/]


[=arial][=&quot] موضوع: كتاب شفاى ابن سينا در فلسفه و علم هيئت و رياضيات[/][/]


[=arial][=&quot]برهان الدين فسفى‏[/][=&quot][/][/]


[=arial][=&quot] موضوع: بعضى تأليفات او در علم جدل و مناظره[/][/]


[=arial][=&quot] ابن ميثم بحرانى شارح نهج البلاغة، موضوع: فقه[/][/]


[=arial][=&quot]على بن طاوس، موضوع: فقه[/][=&quot][/][/]


[=arial][=&quot]احمد بن طاوس، موضوع: فقه[/][=&quot][/][/]


[=arial][=&quot]شيخ نجيب الدين يحيى بن حسن بن سعيد حلّى، صاحب الجامع( پسر عموى مادر علامه[/][=&quot])[/][/]


[=arial][=&quot]شيخ حسن بن محمد صنعانى‏[/][=&quot][/][/]


[=arial][=&quot]شمس الدين عبد اللّه بخارى‏[/][=&quot][/][/]


[=arial][=&quot]شيخ جمال الدين محمد بلخى‏[/][=&quot][/][/]


[=arial][=&quot]شيخ مفيد الدين محمد بن على بن محمد بن جهم حلّى اسدى[/][=&quot][/][/]


[=arial][=&quot]شاگردان‏[/][=&quot][/][/]


[=arial][=&quot] علامه يكى از علمايى است كه شاگردان زيادى تربيت كرده است بنابر نقلى نزديك به 500 مجتهد از درس او فارغ التحصيل شده‏اند ولى نام اكثر آنها در تاريخ نمانده است اينك تعدادى از آنهايى كه نسبت شاگردى علامه به آنها داده شده در اينجا ذكر مى‏شود[/][/]


[=arial][=&quot] فخر المحققين( فرزند علامه)[/][/]


[=arial][=&quot] قطب الدين رازى، شارح شمسيه‏[/][/]


[=arial][=&quot]عميد الدين عبد المطلّب حسينى اعرجى حلّى و برادرش ضياء الدين عبد اللّه( پسران خواهر علامه[/][=&quot])[/][/]


[=arial][=&quot] تاج الدين محمد بن قاسم بن معيه حسنى حلّى‏[/][/]


[=arial][=&quot] احمد بن ابراهيم بن محمد بن حسن بن زهره صادقى حلبى‏[/][/]


[=arial][=&quot] شيخ زين الدين ابو الحسن على بن احمد بن طرّاد مطاربادى‏[/][/]


[=arial][=&quot]محمد بن على جرجانى‏[/][=&quot][/][/]


[=arial][=&quot]رضى الدين ابو الحسن علّى بن احمد مزيدى حلّى‏[/][=&quot][/][/]


[=arial][=&quot]جمال الدين حسينى مرعشى طبرسى آملى‏[/][=&quot][/][/]


[=arial][=&quot]ابو الحسن محمد استرآبادى‏[/][=&quot][/][/]


[=arial][=&quot]زين الدين نيشابورى‏[/][=&quot][/][/]


[=arial][=&quot]شمس الدين محمد حلّى‏[/][=&quot][/][/]


[=arial][=&quot]تاج الدين محمود بن زين الدين محمد بن عبد الواحد رازى‏[/][=&quot][/][/]


[=arial][=&quot]تأليفات‏[/][=&quot][/][/]


[=arial][=&quot] در ميان گفته‏ها درباره تعداد كتاب‏هاى علامه، سخن‏هاى مختلفى موجود است بعضى 60 و بعضى 95 و بعضى افزون بر 120 كتاب را به او نسبت مى‏دهند[/][/]


[=arial][=&quot] اين كتاب‏ها در موضوعات مختلف نوشته شده‏اند به صورتى كه مى‏توان گفت در علوم رسمى حوزه در آن زمان هيچ علمى نيست مگر اين كه علامه در آن زمينه كتاب نوشته است[/][/]


[=arial][=&quot] محققان از اين كتاب‏ها 101 كتاب را يقينا به او منتسب مى‏دانند و در نسبت 23 كتاب به او شك دارند و 10 كتاب را بطور يقين از او نمى‏دانند در اين جا به توضيح مختصرى از كتاب‏هاى او در موضوعات مختلف مى‏پردازيم[/][/]


[=arial][=&quot]علم فقه‏[/][=&quot][/][/]


[=arial][=&quot] تبصرة المتعلمين‏[/][/]


[=arial][=&quot]منتهى المطلب في تحقيق المذهب‏[/][=&quot][/][/]


[=arial][=&quot]إرشاد الأذهان في أحكام الإيمان‏[/][=&quot][/][/]


[=arial][=&quot]تحرير الأحكام الشرعية[/][=&quot][/][/]


[=arial][=&quot]كتابى است كه تمام فروع و جزئيات فقه در آن آمده است بدون استدلال بر آنها و در چهار مجلد نگارش يافته است مسائل اين كتاب بالغ بر چهل هزار مسأله مى‏باشد[/][=&quot][/][/]


[=arial][=&quot] جلد اول در دهم ربيع الأول سال 690 ه ق و جلد دوم در اول جمادى الثانية سال 691 ه ق و جلد سوم در صفر المظفّر سال 697 ه ق و آخرين جلد در هشتم شوال 697 ه ق پايان يافته است[/][/]


[=arial][=&quot]قواعد الأحكام في مسائل الحلال و الحرام[/][=&quot] [/][/]


[=arial][=&quot]مختلف الشيعة في أحكام الشريعة[/][=&quot][/][/]


[=arial][=&quot]تذكرة الفقهاء[/][=&quot][/][/]


[=arial][=&quot]نهاية الأحكام‏[/][=&quot][/][/]


[=arial][=&quot]تسبيل الأذهان إلى أحكام الإيمان‏[/][=&quot][/][/]


[=arial][=&quot]تسليك الأفهام في معرفة الأحكام و غيره[/][=&quot] [/][/]


[=arial][=&quot]تاريخ وفات مؤلف: 726 ق[/][/]
برچسب: