نماز

آداب افطار كردن

روزه ابعاد گوناگونى دارد و آثار فراوانى از نظر مادى و معنوى در وجود انسان مى‏گذارد كه از همه مهم‏تر «بعد اخلاقى و فلسفه تربيتى» آن است.
يك. آثار تربيتى
1- 1. تلطيف روح
روح انسان، همواره در حال تدبير بدن است و بدن بدون تدبير روح، مانندكشتى بدون ناخدا است. در ماه رمضان، به دليل امساك از خوردن و آشاميدن و محدود كردن آن به ساعاتى مشخص و نيز كنترل حواس (مانند چشم، گوش و تمامى مجارى ورود اطلاعات به درون ذهن)، فراغت روح و نفس بيشتر فراهم مى‏شود. فعاليت روح براى پرداخت به امور مادى و دنيوى كاهش مى‏يابد و امكان پرداخت به امور معنوى بيشتر مى‏شود. در نتيجه روح از لطافت بيشترى برخوردار مى‏گردد.
2- 1. تقويت اراده
خداوند برنامه روزه دارى را به گونه‏اى تنظيم كرده است كه انسان بايد در ساعت معيّنى، از خوردن و آشاميدن بپرهيزد و در ساعت خاصى، مى‏تواند آزادانه بخورد و بياشامد و از لذت‏هاى حلال استفاده كند.
ملزم شدن انسان‏ها به اجراى دقيق اين برنامه و تكرار آن طى يك ماه، تمرين بسيار مناسبى است براى عادت دادن نفس به امورى، غير از آنچه در ماه‏هاى ديگر عادت كرده بود و اين عمل، عزم و اراده انسان را تقويت مى‏كند.
3- 1. كنترل غرايز
روزه‏دار بايد در حال روزه- با وجود گرسنگى و تشنگى از غذا و آب وساير لذات (از قبيل لذت جنسى)، چشم بپوشد و ثابت كند كه او همچون حيوانات، در بند اسطبل و آب و علف نيست. او مى‏تواند زمام نفس را به دست گيرد و بر هوس‏ها و شهوت‏هاى خود مسلّط شود و اين امر باعث مى‏گردد كه غرايز به كنترل او در آيد و علاوه بر اين، در بهره ورى از آنها تعديلى به وجود آيد. خلاصه اينكه روزه، انسان را از عالم حيوانى ترقى داده و به جهان فرشتگان صعود مى‏دهد.
تقوا و پرهيزگارى در تربيت اخلاق اسلامى يك مسلمان، نقش بسيار مهمى دارد و براى رسيدن به اين صفت شايسته، بهترين عبادت روزه است. قرآن درباره آن مى‏فرمايد: «لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ»(1) يعنى، نتيجه و علّت غايى روزه، تقوا از محارم الهى است.
وقتى پيامبرصلى الله عليه وآله در خطبه «شعبانيه»، فضايل ماه رمضان و روزه را برشمرد، اميرمؤمنان على‏عليه السلام پرسيد: بهترين اعمال در اين ماه چيست؟ فرمود: «الورع عن محارم اللَّه»(2) «پرهيز و اجتناب از معاصى و گناهان است». بنابراين روزه، عامل بازدارنده از گناه و عامل سركوب كننده نفس عصيانگر است. شخص با عمل به اين دستور الهى، به خوبى روح تقوا و پرهيزگارى را در خويش زنده مى‏كند زيرا با روزه، اصلاح نفس و تربيت آن، آسان‏تر مى‏شود زيرا گرسنگى و ديگر محروميت‏هاى روزه، شعله‏هاى سركش غريزه‏هاى حيوانى و هواهاى نفسانى را خاموش مى‏سازد.
پر شدن شكم زمينه بسيارى از ناهنجارى‏ها و تحريك شهوات، غوطه‏ورى در حرام و ظهور خواهش‏هاى باطل در نفس مى‏شود چنان كه در حديثى آمده است: «انى اخاف عليكم من البطن والفرج»(3) «من از شكم و شهوت بر شما بيمناك هستم». اگر شكم عفيف باشد و به قدر ضرورت اكتفا كند و از حرام و شبهه بپرهيزد، بدون شك دامن نيز عفيف مى‏شود. عفت اين دو عضو، زمينه بسيار خوبى براى نشاط معنوى و صفاى دل و باطن خواهد شد.
4- 1. روحيه ايثار و نوع دوستى
انسان موجودى اجتماعى است و انسان كامل، كسى است كه در همه ابعاد وجودى رشد كند. روزه، بعد اجتماعى انسان را در كنار ساير ابعاد او رشد مى‏دهد بدين صورت كه درس مساوات و برابرى در ميان افراد اجتماع است. با عمل به اين دستور مذهبى، افراد متمكن وضع گرسنگان و محرومان اجتماع را به طور محسوس در مى‏يابند و به دنبال آن درك، به اين نتيجه مى‏رسند كه بايد به فكر بيچارگان و محرومان باشند. اگر توجه به حال گرسنگان، جنبه حسّى و عينى پيدا كند، اثر بيشترى دارد و روزه به اين موضوع مهم اجتماعى، رنگ حسّى مى‏دهد. با رشد اين بعد اجتماعى، انسان نسبت به هم‏نوعان خود بى تفاوت نمى‏شود و دردهاى فراگير اجتماعى (مانند فقر و گرسنگى) را حس مى‏كند و مصداق اين سخن حكيمانه سعدى مى‏شود كه:
بنى‏آدم اعضاى يكديگرند كه در آفرينش ز يك گوهرند
چو عضوى به درد آورد روزگار دگر عضوها را نماند قرار
به راستى اگر كشورهاى ثروتمند جهان و اغنيا، چند روز از سال روزه بدارند و طعم گرسنگى را بچشند، باز هم اين همه گرسنه در جهان خواهد بود؟ آيا ميليون‏ها انسان با سوء تغذيه
و كمبود مواد غذايى مواجه خواهند شد؟
دو. آثار بهداشتى
بدون ترديد در علم پزشكى، اثر معجزه آساى امساك، در درمان انواع بيمارى‏هاى جسمانى و روانى به اثبات رسيده است. عامل بسيارى از بيمارى‏ها، زياده‏روى در خوردن غذاهاى مختلف است. پيامبر خداصلى الله عليه وآله فرمود: «واعلم ان المعدة بيت الداء و ان الحمية هى الدواء»(4) «معده مركز و خانه هر دردى است و پرهيز [از غذاهاى نامناسب و زياده‏خورى‏]، اساس هر داروى شفابخش است». منشأ بسيارى از بيمارى‏هاى روانى، افكار غلط، سوء ظن، گناه و شناخت غيرمعقول و غيرمنطقى است و روزه با ايجاد محدوديت‏هايى، هم معده و دستگاه گوارشى را تقويت مى‏كند و هم با كنترل افكار و اجتناب از گناه، روان انسان را از آلودگى‏ها باز مى‏دارد.
به عبارت ديگر روزه، زباله‏ها و مواد اضافى و جذب نشده بدن را مى‏سوزاند و در واقع، بدن را «خانه تكانى» مى‏كند و روح را با تلاوت قرآن و خواندن دعاهاى ويژه تقويت مى‏نمايد. خلاصه اينكه با روزه، سلامتى جسمانى و روانى انسان تضمين مى‏شود و بر همين اساس پيامبر اسلام‏صلى الله عليه وآله فرمود: «صوموا تصحّوا»(5) «روزه بگيريد تا سالم شويد». روزه اگر با شرايطى كه دارد گرفته شود، اثرات مهم تربيتى، اجتماعى و بهداشتى براى انسان دارد(6)(7)(8)(9)(10).
پى‏نوشت‏
(1) بقره (2)، آيه 183.
(2) عيون اخبار الرضا، ج 2، ص 266.
(3) بحار، ج 1، ص 368.
(4) بحارالانوار، ج 58، ص 307،) بيروت، مؤسسة الوفاء (.
(5) همان، ص 255.
(6) براى مطالعه بيشتر ر. ك:
(7) الف. الكسى سوفورين، روزه، روش نوين، براى درمان بيمارى‏ها، ترجمه جعفر امامى.
(8) ب. سيد حسين موسوى لاهيجى، روزه، درمان بيمارى‏هاى روح و جسم،) انتشارات جامعه مدرسين حوزه علميه (قم.
(9) پ. عبدالكريم بى‏آزار شيرازى، رساله نوين فقهى پزشكى، ج 2،) دفتر نشر فرهنگ اسلامى (.
(10) ت. سيد رضا پاك‏نژاد، اولين دانشگاه و آخرين پيامبر، ج 3) انتشارات كتابفروشى اسلاميه (.

نامه ای از یک سرگشته:

نامه ای از یک سرگشته:
من... یه سرگشته... یه انسان غمزده که برای پیدا کردن خدایم به هر راهی متوسل میشوم... امشب هم به این فروم اومدم فقط به این امید که بتونم اینجا در جمع افرادی که خداشونو درک کردن راهی برای سرگشتگی خودم پیدا کنم. امیدوارم ...
در اعماق وجودم خدایی رو باور دارم که شک ندارم وجود داره. شک ندارم خدای من همون خدای محمده و شک ندارم دینم کامل ترین دینه. یعنی خدا برام اثبات شده است. اما مشکلاتی در باورهام دارم. نمیتونم با مساله ی نماز و قران و دعاکنار بیام. من یه شاعرم. یه شاعر موفق(این موفقیت ها چه فایده داره وقتی در درک خدا موندم؟!). حس عارفانه ی خدایی شعرهام چنان آشکاره که خواننده های شعرهام زودتر از خودم متوجه میشن! یعنی من واقعا خدا رو دوست دارم. من فطرت خدایی دارم. اما نماز نمی خونم! اصلا نمی دونم چرا باید نماز بخونم؟ خدا چه نیازی به این داره که من در روز بخوام چند بار کمر خم و راست کنم و نماز بخونم؟ وقتی من شب ها حدود یک ساعت تو خلوتم با خدا حرف میزنم دیگه نماز برا چیه؟ دعا به سبک رسمی برا چیه؟(شرکت در دعای کمیل و توسل و ...) وقتی من میتونم با زبون خودم با خدا و ائمه ارتباط برقرار کنم چرا باید یه سری جملات(بی شک مقدس) عربی رو زمزمه کنم؟ ببینید من این ها رو به هیچ عنوان نفی نمی کنم. من با این نواها و زمزمه های مقدس هزاران بار به آسمون اوج میگیرم. اما نمیفهمم چرا باید کمیل و توسل بخونم؟ خدا رو اونقدر قدرتمند و بزرگ میدونم که گاهی فکر میکنم این سبک صحبت با خدا مسخره است!! (عذر میخوام . دارم از ظاهر عمل حرف میزنم) چرا نباید بجای نماز خوندم و توسل خوندن به همون حالت همیشگی خودم تو خلوت اشک بریزم وبا خدا حرف بزنم؟
مشکل بعدی من اینه که گاهی از لطف خدا دلسرد میشم. ببینید گذشته ام رو که نگاه میکنم میبینم فراز و نشیب های زیادی داشتم. سختی و شیرینی های زیادی. در تمام اینها عمیقا باور دارم که خدا همراهم بوده. اما برای آینده نمیتونم به خدا توکل کنم. نمیتونم با خیال راحت بگم خدا هست. خدا کمکم میکنه. از خدا میخوام تا بهم بده. تو لحظه ای که میخوام از خدا یه چیزی بخوام حس میکنم کار مسخره ایه. انگار فقط تو همین لحظه فکر میکنم خدایی نیست!!! در صورتیکه در سایر مواقع وجود خدا رو باور دارم!!! مثلا منی که در مواقع عادی نماز نمی خونم وقتی یه موفقیت بزرگ به دست میارم ناخوداگاه به درگاه خدا سجده میزنم و حتی گاهی نماز میخونم.
میدونم که خیلی طولانی و پراکنده حرف زدم. منو ببخشید. به هر صورت من امشب حس کردم مطرح کردن سوالم اینجا میتونه تحول خاصی تو زندگیم ایجاد کنه. امیدوارم اینطور باشه...

برداشتهای وارونه در احکام شرعی ....

انجمن: 

بسمه تعالی


احکام مجموعه ای از بایدها و نبایدهاست که در قالب واجبات ، محرمات ، مستحبات ، مکروهات و مباحات بیان شده است .
از آنجایی که میزان پایبندی هر کس، به وظایف دینی اش متفاوت است ؛ عمل اشخاص هم نسبت به انجام وظایف دینی و تکالیف شرعیشان تفاوت می کند .
در این میان عده ای کاملا پایبند به واجبات و محرمات اند ، وعده ای بی اعتنای به آن ، برخی کم توجه به واجبات و محرماتتد، اما به مستحبات و مکروهات اهمیت میدهند ازاین رو در بسیاری از موارد احکام رنگ و روی دیگری پیدا می کند ،اعمال مردم همراه با خرافات و دستوراتی غیر از آنچه مراجع فرموده اند،
می شود ،مستحب جای واجب ومکروه جای حرام قرار می گیرد و به این ترتیب اشتباهات فراوانی در احکام شرعی در اذهان مردم نقش می بندد،خصوصا برای کسانی که دنبال فرا گیری احکام نیستند و به اشتباه فکر می کنند اگر ندانند مسئولیت کمتری دارند .
در این تاپیک اشتباهات رایج مردم در احکام شرعی بررسی ، و فتوای صحیح مراجع در هر مورد ارائه می گردد. به این امید که برداشتهای نا صحیح ، بدعتها ، اظهار نظرهای شخصی ، سختگیریهای بی مورد و بسیاری از وسواسها اصلاح گردد .

بهترين عمل نزد خدا چيه.....شما هم نظربدين

اگر از شما بپرسن بهترين عمل نزد خدا چيه چي جواب ميدين؟

نکته های ناب راجع به نماز

1. همه اعمال تابع نماز است


مولی علی علیه السلام می فرمایند :


صَلِّ الصَّلَاةَ لِوَقْتِهَا الْمُؤَقَّتِ لَهَا وَ لَا تُعَجِّلْ وَقْتَهَا لِفَرَاغٍ وَ لَا تُؤَخِّرْهَا عَنْ

وَقْتِهَا لِاشْتِغَالٍ وَ اعْلَمْ أَنَّ كُلَّ شَيْ‏ءٍ مِنْ عَمَلِكَ تَبَعٌ لِصَلَاتِكَ



نمازرا وقتی که برای آن تعیین شده به جای آر . نه به دلیل فراغت و

بیکاری آن را پیش از وقتش برگزارکنی ونه به دلیل کار وگرفتاری آن را

از وقت خود به تاخیر افکن و بدان که همه کارهایت تابع نماز توست



نهج البلاغه :Gol:

نماز و سلامتي انسان

انجمن: 

[=&quot]یک دانشمند آمریکایی در تحقیقی به تاثیرات شگفت‏انگیز نماز بر بدن انسان پی برد[/][=&quot]...[/]

[=&quot]
[/][=&quot]«رامشاندرن» در تحقیقی که در مورد وضعیت بدن انسان هنگام نمازخواندن، با مجموعه‏ای از پژوهشگران آمریکایی انجام داد، به فعالیت بیشتر مغز انسان و آرامش روحی هنگام نماز آگاه شد.
در این تحقیق علمی، مشخص شدن این وضعیت پس از 50 ثانیه از آغاز نماز آشکار می‏شود.
[/]
[=&quot]در این تحقیق آمده است: میانگین ضربان قلب و احتمال لخته شدن خون به صورت مشترک در حین نماز بین20 الی 30 درصد کاهش می‏یابد و همچنین پوست بدن مقاومت بیشتری پیدا می‏کند.[/]
[=&quot]همچنین در عکس‏هایی که از مغز در هنگام نماز گرفته شده است، فعالیت مغز نمازگزار به صورت قابل توجهی در مقایسه با حالت‏های عادی افزایش پیدا می‏کند و نورون‏های عصبی به صورت نورانی در اشعه‏های دریافتی از مغز به نمایش در می‏آید.[/]
[=&quot]روزنامه "واشنگتن‏پست" در این رابطه نوشت: این تحقیقات علمی اسرار نهان مغز انسان را روشن می‏کند. روزنامه "ساینس" نیز در شماره گذشته خود با تقدیر از اینگونه تحقیقات بر رابطه قطعی دین و علم تاکید کرد.:Labkhand:[/]

[=&quot]منبع: [/][=&quot]abna.ir[/]

میشه نماز رو نصفه خوند؟

عرض سلام و خسته نباشید خدمت همه کارشناسان و کاربران محترم:Gol:

ببخشید سوال من اینه:

وقتی که داریم مثلا نماز ظهر رو میخونیم و وسط نماز متوجه شیم که اذان نگفته یا مثلا وضو نگرفتیم ، میشه در رکعت 2 یا 3 سلام داد یا اینکه باید نماز رو تا اخرش خوند؟

پیشاپیش از پاسخگوییتون ممنونم:Gol:

التماس دعا :Gol:

با اينكه خدا جاى خاصى ندارد، پس چرا بايد رو به قبله نماز بخوانيم؟


قرآن كريم مى‏فرمايد: «ما فولّ وجهك شطر المسجد الحرام و حيث ما كنتم فولوا وجوهكم شطره...»؛ بقره (2)، آيه 144.«پس روى كن به طرف مسجدالحرام و شما مسلمين نيز هر كجا باشيد در نماز روى بدان جانب كنيد»، و نيز مى‏فرمايد: «و من حيث خرجت فول وجهك شطر المسجدالحرام و حيث ماكنتم فولوا وجوهكم شطره...»؛ «و اى رسول از هر جا و به هر ديار بيرون شدى روى به جانب كعبه كن و شما مسلمين هم به هر كجا بوديد روى بدان جانب كنيد». همان، آيه 150.
با توجه به اين آيات، مى‏توان برداشت‏هاى زير را به دست آورد:
1. همان خدايى كه فرموده است به هر طرف رو كنيد آنجا وجه خدا است و اينكه او از رگ گردن به انسان نزديك‏تر است، همو دستور داده است كه به هنگام نماز به طرف مسجدالحرام نماز بخوانيد.
2. (شطر» در آيه شريفه (شطر المسجد الحرام) به معناى سمت و جانب است. البته ايستادن دقيق در محاذات خانه كعبه و حتى مسجدالحرام براى كسانى كه از دور نماز مى‏خوانند بسيار مشكل است، اما ايستادن به سمت آن براى همه آسان است. همين دستور قرآنى به نوبه خود موجب پيشرفت علوم جغرافيا، هيئت، هندسه و رياضى در بين مسلمين گرديد؛ زيرا براى قبله‏يابى و تشخيص جهت آن، نيازمند اين علوم بودند.
3. اينكه «خدا همه جا هست و به هر طرف كه رو كنى روى او و سوى او است»؛ اين نتيجه را نمى‏دهد كه پس به هر طرف مى‏توان نماز خواند. در همه جا بودن خداوند يك مطلب است و جهت نماز مطلب ديگر. كما اينكه خدا همه زبان‏ها را مى‏داند ولى بايد نماز را به زبان عربى خواند و يا اينكه خدا موجودى زمانى نيست ولى نماز بايد در زمان خاص خودش خوانده شود. حق‏تعالى به علل گوناگون، دستور داده است كه به طرف قبله واحد، به زبان واحد، و با شرايط مشترك ديگرى نماز گزارده شود و اين دستور علاوه بر پيشرفت و پيشبرد علم و دانش بشرى، مايه وحدت و هماهنگى بين مسلمانان نيز مى‏باشد و تأثيرات و آموزش‏هاى فرهنگى ديگرى نيز به دنبال دارد. از طرف ديگر در هر يك از اين دستورات اسرار عرفانى بزرگ نهفته است.
ناگفته نماند براى راهيابى به «حقيقت» بايد دو مرحله «شريعت و طريقت» طى شود. يكى از نمونه‏هاى پايبندى به احكام شريعت ايستادن رو به قبله است كه پرورش روحيه عبوديت و نهادينه شدن يك رفتار دينى به طور همگانى را به ارمغان مى‏آورد. همچنين پايبندى به احكام شرعى از مؤثرترين روش‏ها براى فرهنگ‏سازى در جامعه است. در غير اين صورت پراكندگى و ناهماهنگى و حتى ناهنجارى‏هاى فراوان در جامعه پديد خواهد آمد. براى آگاهى بيشتر ر.ك: امام خمينى، آداب‏الصلوه.

گر نماز ستون دين است پس چرا در فروع دين مطرح شده است؟

ا

نخست بايد دانست كه حيطه اصول دين، «اعتقاد و ايمان» است و حيطه فروع دين «عمل و تكاليف شرعى» است. و از آن جا كه «نماز» از اعمال مهم شرعى است در فروع از آن ياد مى‏شود.
براى توضيح بيشتر توجه شما را به چند نكته جلب مى‏كنيم.

اليه يصعدُ الكَلِمُ الطّيّبُ والعملُ الصّلِحُ يَرفَعُهُ؛ سخنان پاكيزه به سوى او بالا مى‏رود و كار شايسته به آن رفعت مى‏بخشد(فاطره، آيه‏ى 10).
1ـ در فرهنگ اسلام اصالت با اعتقاد و ايمان است و ارزش عمل آن هنگامى است كه از اعتقاد صحيح منشاء گرفته باشد. برخلاف نظريه عمل گرايان (پراگماتيسم) كه اصالت را تنها به اعمال مى‏دهند. از اين‏رو در اسلام از اعتقادات به عنوان اصول دين ياد شده است. 2ـ ميان اعتقاد و عمل رابطه تنگاتنگ و به گونه دور تصاعدى وجود دارد. به گونه‏اى كه هر چه اعتقاد و ايمان عميق‏تر باشد عمل نيك بيشتر و قوى‏تر بروز مى‏كند و هر چه اعمال نيك بيشتر باشد آدمى لذت حقيقت اعتقاد و ايمان را بيشتر مى‏چشد و باور او تقويت مى‏شود. 3ـ از آن جا كه «نماز» مانع بسيارى از گناهان و ناهنجارى‏ها مى‏شود و تداوم نماز موجب تداوم ارتباط با خداوند و حفظ بنيان‏هاى اعتقادى مى‏شود. از نماز به عنوان ستون دين ياد شده است.