جمع بندی تفاوت برده داری در یهودیت و مسیحیت و اسلام
تبهای اولیه
سلام
در عهد قدیم .... تورات .... کتاب خروج ....فصل بیست و یک .... آیات بیست و شش و بیست و هفت اینچنین میخوانیم
اگر کسی به چشم غلام یا کنیز خود ضربه زند و آن چشم کور شود باید او را به عوض چشمش آزاد کند و اگر به دندان غلام یا کنیزش ضربه بزند که از جای کنده شود باید به عوضش وی را آزاد کند
میخواستم ببینم آیا این احکام در اسلام هم هست یا نه
دنبال اخلاقیات نیستم دنبال حکم.هستم
دنبال این نیستم که مثلا در اسلام آمده باشد یا نیامده باشد که به برده های خود ظلم بکنید یا نکنید
بحث سره این هست اومدیم و یک نفر برده ای داشت و اون رو شکنجه میکردحکم اسلام چی هست
میره بهش میگه با اخلاق باشید و برده های خودتون رو شکنجه نکنید و یا اینکه اون برده رو از دست شکنجه گر نجات میده
متشکرم
width: 700 | align: center |
---|---|
[TD="align: center"]با نام و یاد دوست | |
[/TD] | |
[TD="align: center"] | |
[/TD] | |
کارشناس بحث: استاد مسلم | |
[TD][/TD] | |
بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام و احترام
میخواستم ببینم آیا این احکام در اسلام هم هست یا نه
دنبال اخلاقیات نیستم دنبال حکم.هستم
یک نکته کلی که باید توجه داشته باشید این است که منشأ همه ادیان آسمانی یکی است، دین خداوند یک دین است که به مرور زمان کامل تر شده است، بنابراین هر نقطه مثبتی که در ادیان آسمانی پیش از اسلام وجود دارد در اسلام نیز همان حکم، یا بهتر از آن وجود دارد. محال است شما حکم صحیحی در ادیان آسمانی پیش از اسلام پیدا کنید که در اسلام نباشد، این را با اطلاع عرض می کنم.
در مورد این حکمی که اشاره فرمودید هم در اسلام روایات متعددی داریم که آسیب زدن به بردگان موجب آزادی آنها خواهد شد:
امام صادق(ع) می فرمایند: «كُلُّ عَبْدٍ مُثِّلَ بِهِ، فَهُوَ حُرٌّ»؛ هر برده ای که مُثله شود، پس آزاد خواهد شد.(الکافی، ج6، ص189)
همچنین در روایات آمده است که: «قَضَى أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع فِيمَنْ نَكَّلَ بِمَمْلُوكِهِ أَنَّهُ حُرٌّ لَا سَبِيلَ لَهُ عَلَيْه»؛ امير مؤمنان على عليه السّلام درباره اربابی كه برده خود را معيوب و معلول ساخته بود اينگونه داورى كرد كه برده از قيد بردگى آزاد شود.(ج7، ص172)
اما در یک گام بالاتر از آنچه که فرمودید، اسلام نه تنها آسیب زدن به بردگان و مُثله کردن آنها را موجب آزادی خود به خود بردگان می داند، بلکه طبق تعالیم اسلام حتی اگر بدون دخالت مالک، برده بینایی اش را از دست بدهد، یا جذام بگیرد، یا به هر دلیلی افتاده و زمینگیر شود آزاد شده، و مالک دیگر حق به بردگی گرفتن او را ندارد:
پیامبر(ص) می فرمایند: «إِذَا عَمِيَ الْمَمْلُوكُ فَلَا رِقَّ عَلَيْهِ وَ الْعَبْدُ إِذَا جُذِمَ فَلَا رِقَّ عَلَيْهِ»؛ اگر برده ای کور شود یا جذام بگیرد دیگر بردگی بر او نیست.(الکافی، ج6، ص189)
امیرالمومنین(ع) نیز می فرمایند: «لَا يَجُوزُ فِي الْعَتَاقِ الْأَعْمَى وَ الْمُقْعَد»؛ به بردگی گرفتن انسان نابینا و زمینگیر جایز نیست.(الکافی، ج6، ص196)
این را به جهت روشن شدن برتری اسلام عرض کرد.
________________________________________
در هر صورت در مقابل حکمی که شما از عهد قدیم اشاره فرمودید و مشابه آن را از اسلام خواستار شدید، بنده هم به دو حکم دیگر از کتاب مقدس تحریف شده اشاره می کنم تا عیار آن هم به صورت حقیقی روشن شود:
حکم اول: جواز فروش دختران خودشان!
طبق کتاب مقدس بنی اسرائیل اجازه دارند دختران خودشان را به عنوان کنیز بفروشند: «اگر مردی دختر خود را به كنیزی بفروشد، آن كنیز مانند غلام در پایان سال ششم آزاد نشود. اگر اربابش كه آن كنیز را خریده و نامزد خود كرده است، از او راضی نباشد، باید اجازه دهد تا وی بازخرید شود؛ ولی حق ندارد او را به یك غیراسرائیلی بفروشد».(خروج 21: 7-8)
حکم دوم: جواز قتل تدریجی!
این حکم مربوط به کتک زدن بردگان است، یعنی مالکین می توانند تا جایی که منجر به مرگ دفعی نشود بردگان را کتک بزنند، اما اگر به مرگ تدریجی منتهی شد مشکلی ندارد: «اگر كسی غلام یا كنیز خود را طوری با چوب بزند كه منجر به مرگ او گردد، بایـد مجـازات شـود. اما اگر آن غلام یا كنیز چند روزی پس از كتك خوردن زنده بماند، اربابش مجازات نشود»(خروج 21: 20-21)
بنابراین بدانید قطعا در برده داری از نگاه مسیحیت و یهود نقاط ضعفی خواهید یافت که در اسلام نیست، و در اسلام نقاط قوتی خواهید یافت که در این ادیان نیست، شاهد مدعا سخنان مستشرق مشهور فرانسوی یعنی آقای گوستاولوبون است که خود پرورش یافته بین مسیحیان و یهودیان است اما برده داری در شرق را نسخه ای متفاوت می داند:
«تمام جهانگردانی که درباره مساله برده داری در مشرق زمین به تحقیق پرداخته اند معترفند که این سر و صدای مغرضانه ای که برخی از اروپاییان در اطراف آن به راه انداخته اند به کلی بی اساس است.(تمدن اسلام و غرب، صص464 تا 466)
اگر کسی به چشم غلام یا کنیز خود ضربه زند و آن چشم کور شود باید او را به عوض چشمش آزاد کند و اگر به دندان غلام یا کنیزش ضربه بزند که از جای کنده شود باید به عوضش وی را آزاد کند
با سلام
آزادی یا عتق در اسلام چند مدل داره
1
یک مورد شبیه همینی هست که شما گفتید.
یعنی به خاطر یک اتفاق یا شرایطی که به صورت طبیعی یا غیرطبیعی روی برده محقق میشه، میگیم آزاد میشه...
مثلا مادری که برده هست با یک مرد آزاد ازدواج میکنه و بچه آزاد خواهد بود.
مثلا برده کور میشه ...آزاد میشه....
2
یک مورد وقتی هست که ما گناه میکنیم.
برای کفاره برخی گناهان، آزاد کردن برده قرار داده شده است.
3
یک راه مصارف زکات است.
یعنی بخشی از زکات رو برای آزاد کردن برده ها استفاده میکنند.
4
یک راه مکاتبه است. یعنی قرارداد آزادی برده با مالک.
یعنی خود برده با مالک خودش قرارداد می بنده که با کار کردن، آزاد بشه.
البته اینجا اختلاف نظر وجود داره.
برخی میگویند قبول مکاتبه واجب نیست.
برخی میگویند قبول مکاتبه واجب مشروط است. یعنی اگه شرط خاصی تحقق پیدا کنه بر مالک واجب هست که مکاتبه و قرارداد آزادی رو قبول کنه.
وَالَّذِينَ يَبْتَغُونَ الْكِتَابَ مِمَّا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ فَكَاتِبُوهُمْ إِنْ عَلِمْتُمْ فِيهِمْ خَيْرًا وَآتُوهُم مِّن مَّالِ اللَّهِ الَّذِي آتَاكُمْ
ﻭ ﻛﺴﺎﻧﻲ ﺍﺯ ﺑﺮﺩﮔﺎﻧﺘﺎﻥ ﻛﻪ ﺩﺭﺧﻮﺍﺳﺖ ﻧﻮﺷﺘﻦ ﻗﺮﺍﺭﺩﺍﺩ [ ﺑﺮﺍﻱ ﻓﻌﺎﻟﻴﺖ ﺍﻗﺘﺼﺎﺩﻱ ﻭ ﭘﺮﺩﺍﺧﺖ ﻣﺒﻠﻐﻲ ﺑﻪ ﻣﺎﻟﻚ ﺧﻮﺩ ﺑﺮﺍﻱ ﺁﺯﺍﺩ ﺷﺪﻥ ] ﺩﺍﺭﻧﺪ ، ﺍﮔﺮ ﺩﺭ ﺁﻧﺎﻥ [ ﺑﺮﺍﻱ ﻋﻘﺪ ﺍﻳﻦ ﻗﺮﺍﺭﺩﺍﺩ ] ﺷﺎﻳﺴﺘﮕﻲ ﺳﺮﺍﻍ ﺩﺍﺭﻳﺪ ﺑﺎ ﺁﻧﺎﻥ ﻗﺮﺍﺭﺩﺍﺩ ﺑﺒﻨﺪﻳﺪ ، ﻭ ﭼﻴﺰﻱ ﺍﺯ ﻣﺎﻝ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﻛﻪ ﺑﻪ ﺷﻤﺎ ﻋﻄﺎ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﺑﻪ ﺁﻧﺎﻥ ﺑﺪﻫﻴﺪ
اینجا خداوند امر میکند که مکاتبه را قبول کنید به شرطی که خیری در آنها می یابید.
در روایات ''خیر'' به توانایی مالی و اسلام تفسیر شده است.
یعنی اگر برده واقعا مسلمان شده یا توانایی مالی برای پرداخت غرامت دارد با او قرارداد آزادی ببندید.
اما اکثر علمای شیعه قبول مکاتبه را مستحب میدانند اما گویا سنی ها قبول مکاتبه را واجب میدانند.
به نظر می رسد شیعیان دچار اشتباه شده اند.
از برخی عبارتها میتوان فهمید آنها به خاطر وجود شرط تصور کردند قبول مکاتبه مستحب است. در حالی که وجود شرط به معنای استحباب نیست بلکه به معنای مشروط بودن است.
به هر حال این مورد اختلافی است.
نکته : این وجوب مشروطی که گفتیم در پذیرش مکاتبه بود.
یعنی اگر برده تقاضای مکاتبه کنه میگوییم در صورت تحقق شرط ( خیر)، قبولش واجب است یا خیر؟
اما اگر برده تقاضای مکاتبه نکند وجوب مشروط هم در کار نیست.
سلام
تاپیک سوالی که من درج کردم مقایسه برده داری در اسلام و یهودیت بود و به هر حال با شیطنتی از سمته شما موضوع عوض شد و مسیحیت رو هم خواستید در کنار اون قرار بدید و این خارج از موضوعی بود که من میخواستم در موردش صحبت کنم و شما دوس داشتید که این مساله رو هم وارد کنید
مسیحیت به هیچ وجه با بهودیت قابل مقایسه نیست . و این صحبتهایی که کردین هیچ ربطی به مسیحیت نداره . مسیحیان عهد قدیم را هم میخوانند به این علت که با شریعت آشنا بشن و بدونن شریعت چه هست و بعدش شریعت رو کنار بزارن و از دریچه ای جدید به دنیا نگاه کنند .
بنابراین این گفتمان هیچ ربطی به مسیحیت نداره و یک مسیحی اصلا نمیتونه در تفکر برده داری باشه چه برسه به ضرر رساندن به دیگری
بنابراین من فکر میکنم از اونجا که شما مسیحیت رو نمیشناسین اینجوری بی محابا به مسیحیت طعنه میزنید بنابراین بحث مسیحیت بماند
اگر هم دوست داشته باشید با کمال میل و افتخار همین مساله رو هم بررسی میکنیم
ببینید جناب مسلم اجازه بدید من بحث رو اینجوری جلو ببرم .
برخی مسایل در درون دین اسلام بابتشون حکم داریم حالا اینکه اجرا میشن یا نمیشن کاری باهاش ندارم
مانند قطع کردن دست دزد
مانند قصاص کردن
مانند شلاق زدن
و ...
و این احکام ثابت و لازم الاجرا بودن ولی مثلا
در زمان حضرت علی مردی رو میارن نزد ایشون و عنوان میکنند که ایشون خود ارضایی میکرده بعدش هم امیر المومنین با ترکه ای که در درون دستانش داشته چند ضربه ای به دست ایشون میزنه و برای ایشون از بیت المال زن میگیره و لوازم اولیه زندگی رو براه میکنه
خوب ببینید
این یه اتفاقی بوده که افتاده و تموم شد و رفت قاعده که نبست
اگر قاعده باشه
که یه بار که نماز جمعه به امامت رهبر فقید بخواد برپا بشه میلیونها پسر مجرد که نمیتونن خونه بگیرن و نمیتونن ازدواج کنند میریزن نماز جمعه و شروع میکنند به خود ارضایی که به یه نون و نوایی برسند
بنابراین رویدادها و اتفاقات رو بیایم و کنار بزاریم
در یهودیت به صورت مستقیم در کتاب مقدسشان اشاره شده که اگر کسی باعث معلولیت یک برده بشه اون برده از بردگی آزاد هست
در اسلام ( نه فقط در درون شیعه ) ایا ما دستوری که مستقیم از سمت حضرت محمد بهش اشاره شده باشه یا اینکه بیانی در قرآن کریم وجود داشته باشه داریم یا نداریم
مثله همین مواردی که جناب بیت المعمور بهش اشاره کردن
در مورد ایراداتی هم که گرفتید ( که شاید بشه اون رو به یهودیت و نه مسیحیت چسبوند) حرف دارم ولی فکر میکنم الان موقعی نباشد
به هر حال با شیطنتی از سمته شما موضوع عوض شد
متاسفانه آن بدبینی همیشگی را باز در کلام شما می بینم...!! من نه در سوال شما دست بردم، و نه بنده عنوانی برای این سوال زده ام!!
بنده فقط سوال شما را پاسخ دادم و گفتم اسلام امری فراتر از همه ادیان آسمانی گفته است و این هم بدیهی است چون مکمل آن ادیان پیشین است.
بنابراین این گفتمان هیچ ربطی به مسیحیت نداره و یک مسیحی اصلا نمیتونه در تفکر برده داری باشه چه برسه به ضرر رساندن به دیگری
بنابراین من فکر میکنم از اونجا که شما مسیحیت رو نمیشناسین اینجوری بی محابا به مسیحیت طعنه میزنید
بالعکس همین مطلب هم صدق می کند!! که شما نه از لابلای متون و کتب اعتقادی و دینی، بلکه فقط شیفته ظواهر شده اید و گمان می کنید مسیحیت چنین و چنان است!!!
شما جنایاتی که همین مسیحیت در تاریخ کرده را دیده اید؟ سوزاندن 3000 نفر در زمان فردیناند اول و جنایاتی مانند آن را در کتاب ویل دورانت دیده اید؟ از علم ستیزی مسیحیت و بازداشت خانگی دانشمندانی مثل گالیله آگاهید؟
از اینکه مسیحیت به خاطر اعتقادات عقل ستیزش مهمترین عامل گسترش الحاد و بیخدایی در غرب است و این به خوبی از کلام برخی ایشان چون نیچه و داوکینز و مانند فهمیده میشود، مطلع هستید؟
فقط چون مسیحیان دور هم در کلیسا جمع میشوند و میخندند و خوش اخلاق و خوش برخورد هستند بر حق هستند؟!
تحقیق باید از لابلای متون علمی باشد نه از روی جلوه های کلیسا و رفتار مبلغان مسیحی و مانند آن!
اگر خدا روز قیامت از ما پرسید که چطور به دینی علاقمند شده ای که حتی سند آن قابل اعتماد نیست و اولین انجیل 30 سال بعد از عیسی نوشته شده؟ در پاسخ میتوانیم بگوییم آخه تو کلیسا همه خوش اخلاق بودند و می خندیدند؟ منطقی است؟ و بعد هم بنده را که بیش از 10 سال است به صورت تخصصی بحث ادیان را دنبال می کنم به عدم شناخت توصیف می کنید؟! و خودتان را آگاه به مسیحیت؟!
در همین مسئله برده داری هم اشتباه کرده اید! آیا نامه پولس به افسسیان را خوانده اید که خطاب به بردگان میگوید همچون مسیح به اربابان خویش خدمت کنید؟(رسله پولس به افسسیان، باب 6، شماره 5) و انجیل لوقا، باب 12، شماره 47 و 48 را خوانده اید که غلامان را به تازیانه خودرن در برابر این نافرمانی تهدید می کند: «اما آن غلامی که اراده مولای خویش را دانست و خود را مهیا نساخت تا به اراده او عمل نماید، تازیانه بسیار خواهد خورد»
و آیا خوانده اید بخش هایی از نامه اول پطرس را که به بردگان می گوید: اگر با کتک و تازیانه کار کنید که فخری ندارد! فخر این است که بدون کتک از ارباب خود اطاعت کنید، چه خوش اخلاق باشد، و چه بداخلاق!(نامه اول پطرس، باب دوم، شماره 18-20)
سعی کنید علمی رفتار کنید، نه احساسی!! مرز بین عقل و عاطفه گاهی وقت ها خیلی باریک و غیر قابل تشخیص میشود! که ما یک اعتقاد را چون حق است دوستش داریم، و یا چون دوستش داریم آن را حق می شماریم!
برخی مسایل در درون دین اسلام بابتشون حکم داریم حالا اینکه اجرا میشن یا نمیشن کاری باهاش ندارممانند قطع کردن دست دزد
مانند قصاص کردن
مانند شلاق زدن
و ...
اولا ظاهر امر نشان میدهد شما حتی نمیدانید که بسیاری از همین احکام در مسیحیت هم هست!!
ثانیا نمیخواهم بحث را به این وادی بکشانم، اما اگر شما در مقام اولیای دم که عزیزتان کشته شده، یا کسی که چیز باارزشی از او سرقت شده باشید، قطعا اینگونه قضاوت نخواهید کرد.
متاسفانه گاهی در قضاوت گمان می کنیم دینی خوب است که به همه لبخند بزند! مثل سیب زمینی باشد!!
در یهودیت به صورت مستقیم در کتاب مقدسشان اشاره شده که اگر کسی باعث معلولیت یک برده بشه اون برده از بردگی آزاد هست
در اسلام ( نه فقط در درون شیعه ) ایا ما دستوری که مستقیم از سمت حضرت محمد بهش اشاره شده باشه یا اینکه بیانی در قرآن کریم وجود داشته باشه داریم یا نداریم
قرآن کریم به کلیات مسائل اشاره دارد، حتی در بیان راه های رفتار با اسرا در ابتدای سوره محمد(ص) فقط به دو راه اشاره کرده است که یکی آزاد سازی اسیران است و دیگری مبادله ی آنها، یعنی اسلام اصلا برده داری را به عنوان یک راهکار اولیه به رسمیت نمی شناسد، اما به جزئیات برده داری اشاره ای نکرده است، ما عموم احکام دینی را از پیامبر(ص) و خصوصا ائمه(ع) داریم.
عموم تأکید قرآن در خصوص بردگان به سفارش به آزادسازی آنهاست، نه احکام نگهداری آنها! چیزی که متاسفانه در کتاب مقدس برعکس است همانطور که جیمز هاکس، کشیش معروف مسیحی در قاموس کتاب مقدس می نویسد: «انجیل پاک حضرت مسیح نیز ابداً در خصوص اطلاق و آزادی غلامان سخن نرانده، بلکه به عکس، غلامان را به اطاعت آقایان و خوانین ایشان امر می فرماید(قاموس کتاب مقدس، ص 590)
در هر صورت شما حکم اسلام را در خصوص برده ای که مولایش او را مثلا کور کرده خواستید، خب احکام اسلامی از قرآن و روایات برداشت میشود، و طبق اینها حکم اسلام این است که برده ی کور، حتی اگر مولایش هم او را کور نکرده باشد آزاد میشود!! حکم بالاتر از این؟!
اما اگر ملاک شما برای پذیرش احکام اسلامی فقط قرآن است، خب در هیچ کجای قرآن نمی توانید حکم به بردگی گرفتن را اثبات کنید، قرآن هیچ کجا از جواز به بردگی گرفتن دیگران سخن نگفته است، فقط از نحوه رفتار با بردگانِ موجود سخن گفته است.
1
إِنَّمَا الصَّدَقَاتُ لِلْفُقَرَاءِ وَالْمَسَاكِينِ وَالْعَامِلِينَ عَلَيْهَا وَالْمُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُمْ وَفِي الرِّقَابِ وَالْغَارِمِينَ وَفِي سَبِيلِ اللَّهِ وَابْنِ السَّبِيلِ فَرِيضَةً مِّنَ اللَّهِ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ
ﺻﺪﻗﺎﺕ ، ﻓﻘﻂ ﻭﻳﮋﻩ ﻧﻴﺎﺯﻣﻨﺪﺍﻥ ﻭ ﺗﻬﻴﺪﺳﺘﺎﻥ [ ﺯﻣﻴﻦ ﮔﻴﺮ ] ﻭ ﻛﺎﺭﮔﺰﺍﺭﺍﻥ [ ﺟﻤﻊ ﻭ ﭘﺨﺶ ﺁﻥ ] ﻭ ﺁﻧﺎﻧﻜﻪ ﺑﺎﻳﺪ [ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺗﻤﺎﻳﻞ ﺑﻪ ﺍﺳﻠﺎم ] ﻗﻠﻮﺑﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﺁﻭﺭﺩ ، ﻭ ﺑﺮﺍﻱ [ ﺁﺯﺍﺩﻱ ] ﺑﺮﺩﮔﺎﻥ ﻭ [ ﭘﺮﺩﺍﺧﺖ ﺑﺪﻫﻲ ] ﺑﺪﻫﻜﺎﺭﺍﻥ ﻭ [ ﻫﺰﻳﻨﻪ ﻛﺮﺩﻥ ]ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﺧﺪﺍ [ ﻛﻪ ﺷﺎﻣﻞ ﻫﺮ ﻛﺎﺭ ﺧﻴﺮ ﻭ ﻋﺎم ﺍﻟﻤﻨﻔﻌﻪ ﻣﻰ ﺑﺎﺷﺪ ] ﻭ ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﻣﺎﻧﺪﮔﺎﻥ ﺍﺳﺖ ; [ ﺍﻳﻦ ﺍﺣﻜﺎم ] ﻓﺮﻳﻀﻪ ﺍﻱ ﺍﺯ ﺳﻮﻱ ﺧﺪﺍﺳﺖ ، ﻭ ﺧﺪﺍ ﺩﺍﻧﺎ ﻭ ﺣﻜﻴﻢ ﺍﺳﺖ .(٦٠)
2
وَالَّذِينَ يَبْتَغُونَ الْكِتَابَ مِمَّا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ فَكَاتِبُوهُمْ إِنْ عَلِمْتُمْ فِيهِمْ خَيْرًا وَآتُوهُم مِّن مَّالِ اللَّهِ الَّذِي آتَاكُمْ
ﻭ ﻛﺴﺎﻧﻲ ﺍﺯ ﺑﺮﺩﮔﺎﻧﺘﺎﻥ ﻛﻪ ﺩﺭﺧﻮﺍﺳﺖ ﻧﻮﺷﺘﻦ ﻗﺮﺍﺭﺩﺍﺩ [ ﺑﺮﺍﻱ ﻓﻌﺎﻟﻴﺖ ﺍﻗﺘﺼﺎﺩﻱ ﻭ ﭘﺮﺩﺍﺧﺖ ﻣﺒﻠﻐﻲ ﺑﻪ ﻣﺎﻟﻚ ﺧﻮﺩ ﺑﺮﺍﻱ ﺁﺯﺍﺩ ﺷﺪﻥ ] ﺩﺍﺭﻧﺪ ، ﺍﮔﺮ ﺩﺭ ﺁﻧﺎﻥ [ ﺑﺮﺍﻱ ﻋﻘﺪ ﺍﻳﻦ ﻗﺮﺍﺭﺩﺍﺩ ] ﺷﺎﻳﺴﺘﮕﻲ ﺳﺮﺍﻍ ﺩﺍﺭﻳﺪ ﺑﺎ ﺁﻧﺎﻥ ﻗﺮﺍﺭﺩﺍﺩ ﺑﺒﻨﺪﻳﺪ ، ﻭ ﭼﻴﺰﻱ ﺍﺯ ﻣﺎﻝ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﻛﻪ ﺑﻪ ﺷﻤﺎ ﻋﻄﺎ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﺑﻪ ﺁﻧﺎﻥ ﺑﺪﻫﻴﺪ
3
وَمَا كَانَ لِمُؤْمِنٍ أَن يَقْتُلَ مُؤْمِنًا إِلَّا خَطَأً وَمَن قَتَلَ مُؤْمِنًا خَطَأً فَتَحْرِيرُ رَقَبَةٍ مُّؤْمِنَةٍ وَدِيَةٌ مُّسَلَّمَةٌ إِلَىٰ أَهْلِهِ إِلَّا أَن يَصَّدَّقُوا فَإِن كَانَ مِن قَوْمٍ عَدُوٍّ لَّكُمْ وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَتَحْرِيرُ رَقَبَةٍ مُّؤْمِنَةٍ وَإِن كَانَ مِن قَوْمٍ بَيْنَكُمْ وَبَيْنَهُم مِّيثَاقٌ فَدِيَةٌ مُّسَلَّمَةٌ إِلَىٰ أَهْلِهِ وَتَحْرِيرُ رَقَبَةٍ مُّؤْمِنَةٍ فَمَن لَّمْ يَجِدْ فَصِيَامُ شَهْرَيْنِ مُتَتَابِعَيْنِ تَوْبَةً مِّنَ اللَّهِ وَكَانَ اللَّهُ عَلِيمًا حَكِيمًا
ﻫﻴﭻ ﻣﺆﻣﻨﻲ ﺭﺍ ﻧﺴﺰﺩ ﻛﻪ ﻣﺆﻣﻨﻲ ﺭﺍ ﺑﻜﺸﺪ ، ﻣﮕﺮ ﺁﻧﻜﻪ ﺍﻳﻦ ﻋﻤﻞ ﺍﺯ ﺭﻭﻱ ﺧﻄﺎ ﻭ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺍﺗﻔﺎﻕ ﺍﻓﺘﺪ . ﻭ ﻛﺴﻲ ﻛﻪ ﻣﺆﻣﻨﻲ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺭﻭﻱ ﺧﻄﺎ ﻭ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺑﻜﺸﺪ ، ﺑﺎﻳﺪ ﻳﻚ ﺑﺮﺩﻩ ﻣﺆﻣﻦ ﺁﺯﺍﺩ ﻛﻨﺪ ، ﻭ ﺧﻮﻥ ﺑﻬﺎﻳﻲ ﺑﻪ ﻭﺍﺭﺛﺎﻥ ﻣﻘﺘﻮﻝ ﭘﺮﺩﺍﺧﺖ ﻧﻤﺎﻳﺪ ; ﻣﮕﺮ ﺁﻧﻜﻪ ﺁﻧﺎﻥ ﺧﻮﻥ ﺑﻬﺎ ﺭﺍ ﺑﺒﺨﺸﻨﺪ . ﻭ ﺍﮔﺮ ﻣﻘﺘﻮﻝ ﺍﺯ ﮔﺮﻭﻫﻲ ﺑﺎﺷﺪ ﻛﻪ ﺩﺷﻤﻦ ﺷﻤﺎﻳﻨﺪ ﻭ ﺧﻮﺩ ﺍﻭ ﻣﺆﻣﻦ ﺍﺳﺖ ، ﻓﻘﻂ ﺁﺯﺍﺩ ﻛﺮﺩﻥ ﻳﻚ ﺑﺮﺩﻩ ﻣﺆﻣﻦ ﺑﺮ ﻋﻬﺪﻩ ﻗﺎﺗﻞ ﺍﺳﺖ . ﻭ ﺍﮔﺮ ﻣﻘﺘﻮﻝ ﻣﺆﻣﻦ ، ﺍﺯ ﮔﺮﻭﻫﻲ ﺑﺎﺷﺪ ﻛﻪ ﻣﻴﺎﻥ ﺷﻤﺎ ﻭ ﺁﻧﺎﻥ ﭘﻴﻤﺎﻧﻲ ﺑﺮﻗﺮﺍﺭ ﺍﺳﺖ ، ﺑﺎﻳﺪ ﺧﻮﻥ ﺑﻬﺎﻳﺶ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻭﺍﺭﺛﺎﻥ ﺍﻭ ﭘﺮﺩﺍﺧﺖ ﻛﻨﺪ ، ﻭ ﻧﻴﺰ ﻳﻚ ﺑﺮﺩﻩ ﻣﺆﻣﻦ ﺁﺯﺍﺩ ﻧﻤﺎﻳﺪ . ﻭ ﻛﺴﻲ ﻛﻪ ﺑﺮﺩﻩ ﻧﻴﺎﻓﺖ ، ﺑﺎﻳﺪ ﺩﻭ ﻣﺎﻩ ﭘﻴﺎﭘﻲ ﺭﻭﺯﻩ ﺑﮕﻴﺮﺩ . [ ﺍﻳﻦ ﺣﻜﻢ ] ﺑﻪ ﺳﺒﺐ [ ﭘﺬﻳﺮﺵ ] ﺗﻮﺑﻪ [ ﻗﺎﺗﻞ ] ﺍﺯ ﺳﻮﻱ ﺧﺪﺍﺳﺖ ; ﻭ ﺧﺪﺍ ﻫﻤﻮﺍﺭﻩ ﺩﺍﻧﺎ ﻭ ﺣﻜﻴﻢ ﺍﺳﺖ .(٩٢)
4
لَا يُؤَاخِذُكُمُ اللَّهُ بِاللَّغْوِ فِي أَيْمَانِكُمْ وَلَٰكِن يُؤَاخِذُكُم بِمَا عَقَّدتُّمُ الْأَيْمَانَ فَكَفَّارَتُهُ إِطْعَامُ عَشَرَةِ مَسَاكِينَ مِنْ أَوْسَطِ مَا تُطْعِمُونَ أَهْلِيكُمْ أَوْ كِسْوَتُهُمْ أَوْ تَحْرِيرُ رَقَبَةٍ فَمَن لَّمْ يَجِدْ فَصِيَامُ ثَلَاثَةِ أَيَّامٍ ذَٰلِكَ كَفَّارَةُ أَيْمَانِكُمْ إِذَا حَلَفْتُمْ وَاحْفَظُوا أَيْمَانَكُمْ كَذَٰلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ
ﺧﺪﺍ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺳﻮﮔﻨﺪﻫﺎﻱ ﻟﻐﻮ ﻭ ﺑﻲ ﻫﺪﻓﺘﺎﻥ ﻣﺠﺎﺯﺍﺕ ﻧﻤﻰ ﻛﻨﺪ ، ﻭﻟﻲ ﺑﻪ ﺳﺒﺐ [ ﺷﻜﺴﺘﻦِ ]ﺳﻮﮔﻨﺪﻫﺎﻳﻲ ﻛﻪ ﺑﻪ ﻃﻮﺭ ﺟﺪّﻱ ﻭ ﺑﺎ ﻗﺼﺪ ﻭ ﺍﺭﺍﺩﻩ ﺧﻮﺭﺩﻩ ﺍﻳﺪ ، ﻣﺆﺍﺧﺬﻩ ﻣﻰ ﻛﻨﺪ ; ﭘﺲ ﻛﻔّﺎﺭﻩ [ ﺷﻜﺴﺘﻦ ] ﺍﻳﻦ ﮔﻮﻧﻪ ﺳﻮﮔﻨﺪﻫﺎ ، ﻃﻌﺎم ﺩﺍﺩﻥ ﺑﻪ ﺩﻩ ﻧﻔﺮ ﻣﺴﻜﻴﻦ ﺍﺯ ﻏﺬﺍﻫﺎﻱ ﻣﺘﻮﺳﻄﻲ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﺧﻮﺩ ﻣﻰ ﺧﻮﺭﺍﻧﻴﺪ ، ﻳﺎ ﻟﺒﺎﺱ ﭘﻮﺷﺎﻧﺪﻥ ﺑﺮ ﺁﻥ ﺩﻩ ﻧﻔﺮ ، ﻳﺎ ﺁﺯﺍﺩ ﻛﺮﺩﻥ ﻳﻚ ﺑﺮﺩﻩ . ﻭ ﻛﺴﻲ ﻛﻪ ﻫﻴﭻ ﻳﻚ [ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﻛﻔّﺎﺭﺍﺕِ ﺳﻪ ﮔﺎﻧﻪ ] ﺭﺍ ﻧﻴﺎﺑﺪ ﻛﻔّﺎﺭﻩ ﺍﺵ ﺳﻪ ﺭﻭﺯْ ﺭﻭﺯﻩ ﺍﺳﺖ . ﺍﻳﻦ ﺍﺳﺖ ﻛﻔّﺎﺭﻩ ﺳﻮﮔﻨﺪﻫﺎﻳﺘﺎﻥ ﺯﻣﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﺳﻮﮔﻨﺪ ﺧﻮﺭﺩﻳﺪ [ ﻭ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺷﻜﺴﺘﻴﺪ ] . ﻟﺎﺯم ﺍﺳﺖ ﺳﻮﮔﻨﺪﻫﺎﻱ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺣﻔﻆ ﻛﻨﻴﺪ . ﺍﻳﻦ ﮔﻮﻧﻪ ﺧﺪﺍ ﺁﻳﺎﺗﺶ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﻱ ﺷﻤﺎ ﺑﻴﺎﻥ ﻣﻰ ﻛﻨﺪ ﺗﺎ ﺳﭙﺎﺱ ﮔﺰﺍﺭﻳﺪ .(٨٩)
5
وَالَّذِينَ يُظَاهِرُونَ مِن نِّسَائِهِمْ ثُمَّ يَعُودُونَ لِمَا قَالُوا فَتَحْرِيرُ رَقَبَةٍ مِّن قَبْلِ أَن يَتَمَاسَّا ذَٰلِكُمْ تُوعَظُونَ بِهِ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ
ﻭ ﻛﺴﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﺑﺎ ﺯﻧﺎﻧﺸﺎﻥ ﻇﻬﺎﺭ ﻣﻰ ﻛﻨﻨﺪ ، ﺳﭙﺲ ﺍﺯ ﺁﻧﭽﻪ ﮔﻔﺘﻪ ﺍﻧﺪ ﺑﺮﻣﻰ ﮔﺮﺩﻧﺪ ، ﺑﺎﻳﺪ ﭘﻴﺶ ﺍﺯ ﺁﻣﻴﺰﺵ ﺑﺎ ﻫﻢ ﺑﺮﺩﻩ ﺍﻱ [ ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﺧﺪﺍ ] ﺁﺯﺍﺩ ﻛﻨﻨﺪ . ﺍﻳﻦ [ ﺣﻜﻤﻰ ] ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﻪ ﺁﻥ ﺍﻧﺪﺭﺯ ﺩﺍﺩﻩ ﻣﻰ ﺷﻮﻳﺪ ، ﻭ ﺧﺪﺍ ﺑﺮ ﺁﻧﭽﻪ ﺍﻧﺠﺎم ﻣﻰ ﺩﻫﻴﺪ ، ﺁﮔﺎﻩ ﺍﺳﺖ .(٣)
6
فَكُّ رَقَبَةٍ
ﺁﺯﺍﺩ ﻛﺮﺩﻥ ﺑﺮﺩﻩ ،(١٣)
شما واقعا از مسیحیت هیچی نمی دونید بعدش ادعا میکنین دین شناس هستین
ای بابا
پولس رسول میگه خانومها در هنگام دعا و در کلیسا باید روسری سرشون باشه ولی خیلی ها سرشون نمیکنند
تازه خیلی از مسیحی ها هم دیگه رو هم در آغوش میکشن و بقل میکنند
پس لابد مسیحی نیستن !!!
مسیحیت که باید و نباید اونجور که شما فکر میکنین نیست ;
فعل شخص باید بر اساس روح القدس باشه نه بر اساس باید و نباید .
یکی میتونه مسیحی باشه و نه غسل تعمید گرفته باشه و نه عشای ربانی انجام داده باشه
نکته در کجاست
نکته در اینجاست که باید ببینی اصول چی هستش و بر اساس اصول جلو بری
درکتون میکنم مغز شما فقط باید و نباید و شریعت رو میشناسه
بزارین براتون بگم روح القدس چجوری کار میکنه
کسی رو در کلیسا میبینید که داره شما رو نگاه میکنه
داره در آتش هوس میسوزه
وقتی شما رو میبینه همش آب دهنش رو قورت میده و سرش رو پایین میندازه
شما میرین جلو
بهش دست میدین و باهاش هم کلام میشید
باهاش معاشرت میکنین
طوری رفتار نمیکنین که تحریکش کنین بلکه طوری رفتار میکنین که یه انسان عادی هستین و از مریخ نیومدین و نشون میدین که شما هم انسان ساده ای هستید در مورد کارش و دز مورد افکارش سوال میپرسید
و اون رو از اون فاز بیرون میارین
و جهت دهی رو به سمت محبت واحترام میبرید
از اون به بعد هر دفعه که در کلیسا هم دیگه رو میبینید هوس نیست که حرف میزنه ; محبت هست که حرف میزنه
یکی از اصول دین در مسیحیت
در تورات ما بر اساس شریعت داریم که زنا نکنید
در مسیحیت ; مسیح اومد که شریعت را تمام کند گفت به شما نمیگویم زنا نکنید بلکه به شما میگویم حتی حق ندارین فکر زنا رو هم در تخیلاتتان بیاورید
وقتی من در درون کلیسا میروم میتونم روسری و چادر و فلان و بهمان سرم کنم
میتونم همه رو در آغوش بگیرم و با همشون معاشرت کنم
هیچ فرقی هم نداره
چون مسیحیت باید و نباید نیست
فقط باید مراقب دیگران باشم
و دیگران هم مراقب من
که در کلیسا ( منظور از کلیسا ساختمون نیست دو تا آدم مسیحی هم که به هم میرسن تشکیل کلیسا میدن) نه من به فکر چنین چیزهایی باشم و نه اون به فکر چنین چیزهایی باشه
بحث را از برده داری در مسیحیت خارج نکنید!!!
این همه تکرار و تأکید شما بر اینکه من مسیحت را نمیشناسم برای چیست:
شما از مسیحیت هیچی نمیدونین
شما واقعا از مسیحیت هیچی نمی دونید
درکتون میکنم مغز شما فقط باید و نباید و شریعت رو میشناسه
مسیحیت که باید و نباید اونجور که شما فکر میکنین نیست
مسیحیت باید و نباید نیست
منظور از کلیسا ساختمون نیست
بنده نمیخواهم در این خصوص ادامه دهم، اگر تمایل داشتید می توانید تاپیک جدیدی تأسیس کنید، اما فقط برای اینکه تلنگری برای شما باشد چند جمله به شما عرض می کنم
تمام این چیزهایی که میگویید رو بنده سال هاست میدونیم!! هم کلیسا رفتم، هم با کشیش ها صحبت کردم، هم کتاب های مسیحیت و هم کتاب های نقد مسیحیت خوندم!
از فروپاشی بنیان شریعت در مسیحیت و از شمول گریی خصوصا در مسیحیت تبشیری و از مسیحیان گمنام و... خلاصه تمام اون چیزهایی که برای شما تازگی داره و گمان میکنید برای بقیه هم تازگی داره آگاه هستم.
اما تمام ملاک های شما در تبیین حقانیت مسیحیت احساسی هستند، آنچه شما می گویید به لحاظ منطقی هیچ دلیلی بر حقانیت تلقی نمیشوند! شما باید برای اثبات حقانیت یک دین اصولی به آن نگاه کنید! مثل این است که من بگویم یک عده بت پرست هستند که باید و نبایدی ندارند همه مراقب هم هستند، و من مراقب همه، میتونم همه را در آغوش بگیرم، و...؛ آیا در نگاه عقل این حرف های پیش پا افتاده میتواند نشانه حقانیت یک دین تلقی شود؟
معلوم است که نه!! برای همین خودشان هم میگویند نمیفهمی!! باید ایمان بیاوری تا بفهمی!!!
من از پست های چند ساله ی شما در اسک دین متوجه شده ام که به شدت عاطفی و احساسی هستید، و همین نقطه ضعف موجب چنین نگرشی شده است، تو رو خدا دست بردارید از نگرش های عاطفی و احساساتی!! داریم بحث علمی می کنیم! سند مسیحیت، اعتبار کتاب مقدس، تثلیث، تجسّد، بی اعتباری سایر اناجیل غیر از اناجیل چهارگانه، افراطی گری های کلیسا و رنسانس و پیدایش پروتستان ها، و...
اصلا شما پیش خودتان فقط سند مسیحیت را بررسی کنید، بقیه اش پیشکش!!
یا حق
در هر صورت شما خواستید برده داری را بین اسلام و مسیحیت و یهود مقایسه کنید بنده هم احکام هر سه را آوردم
اینکه پیش فرض ها و تعلقات ذهنی، و دلبستگی های ما به یک طرف نگذارد بی طرفانه قضاوت کنیم حرف دیگری است...
[="Times New Roman"][="Black"]سلام استاد مسلم عزیز
آنچه شما می گویید به لحاظ منطقی هیچ دلیلی بر حقانیت تلقی نمیشوند
شما باید برای اثبات حقانیت یک دین اصولی به آن نگاه کنید
مثل این است که من بگویم یک عده بت پرست هستند
که باید و نبایدی ندارند همه مراقب هم هستند
و من مراقب همه میتونم همه را در آغوش بگیرم
آیا در نگاه عقل این حرف های پیش پا افتاده میتواند نشانه حقانیت یک دین تلقی شود؟
برخی انسان ها وقتی نمی توانند نیاز به محبت و دوست داشتن و دوست داشته شدن رو با توجه به راهکارهای اسلامی
برطرف کنند به سراغ دینی می روند که آن نیازها را بر طرف کنند و دیگر کاری به محتوای اون دین ندارند
یکی از اقوام ما که حزب باد هست چند سال پیش با یکی از بستگان خیلی رفیق شده بود و در حالی که من هیچ حرف بدی در مورد اون شخص نزده بودم
اومد پیش من و گفت: ماها مسلمون نیستیم. فلانی خیلی آدم خوبیه. امام علی میگه قضاوت نکن و با دید خوب نگاه کن و این حرفها
فلانی برای من ده میلیون وام گرفته. مشکلش چیه ؟ ایرادش چیه ؟
یعنی طرف رو با سلمان فارسی توی یه سطح قرار داد فقط بخاطر اینکه واسش وام گرفته بود
حالا چند وقت پیش زدن به تیپ و تاپ هم و طرف هم دیگه واسش وام نمی گیره
حالا دیگه روش نمیشه بگه آدم بدیه بعد از اون همه تعریف و تمجید بیخودی که ازش کرد
تمام اون چیزهایی که برای شما تازگی داره و گمان میکنید برای بقیه هم تازگی داره آگاه هستم.
کاملا درست است
گاهی ما آنچه را همه در زیر بیست سالگی متوجه می شوند در سن سی سالگی متوجه می شویم
و گمان میکنیم همه ی انسان ها این مطالب را در سی سالگی متوجه می شوند
من از پست های چند ساله ی شما در اسک دین متوجه شده ام که به شدت عاطفی و احساسی هستید
و همین نقطه ضعف موجب چنین نگرشی شده است
تو رو خدا دست بردارید از نگرش های عاطفی و احساساتی
=d>=d>=d>=d>=d>[/]
یک سنسور دارید که دما رو هر نیم ثانیه یک بار میخونه
اعداد به اینصورت میان
28
30
31
31
7
29
32
1
30
29
5
31
30
31
ما در زبانهای برنامه نویسی و ریاضیات و تئوری های شبکه الگوریتم های زیادی برای کشف خطا داریم . حتی الگوریتم هایی داریم که از روی داده های اشتباه داده درست رو generate میکنه
به عنوان مثال روشی که در اینجا کارامد هست استفاده از الگوریتم پنجره لغزان هست . من میتونم مطمین باشم که درجه هوا در طول 5 ثانیه تغییر چندانی نمیکنه نهایتش سه درجه
میتونم کل داده های آماری موجود در 5 ثانیه که 10 رکورد میشه رو ازش میانگین بگیرم . و بعد ببینم کدام رکوردها انحراف معیارشون از میانگین ( واریانس ) بیشتر از سه درجه هست
و بعد به راحتی اون داده ها رو دور بندازم . و بگم در اون زمانها سنسور اشتباه کار کرده
و وقتی اون داده ها رو دور انداختم دوباره میانگین میگیرم و اون دما را به عنوان دمای صحیح عنوان میکنم
کاری که به شدت در تئوری های مخابرات و شبکه و مفاهیم اندازه گیری انجام میدن .
من به راحتی وقتی یک بار کتاب مقدس رو میخونم یک میانگینی از مفاهیم و دستورات اون در درون ذهنم شکل میگیره و این داده های شما در مورد نامه پولس به افسسیان و .... رو به راحتی حذفشون میکنم چون انحراف معیارشون با میانگین مفاهیم کتاب مقدس خیلی زیاد هست
در خصوص آنچه که فرمودید دو نکته باید عرض کنم:
ما در زبانهای برنامه نویسی و ریاضیات و تئوری های شبکه...
من به راحتی وقتی یک بار کتاب مقدس رو میخونم
یکی از اشکالات همیشگی شما تشبیه گزاره های علوم طبیعی و مهندسی با علوم انسانی است!! در حالی که این از بدیهیات است که هر علمی شیوه و روش خودش را دارد!
این تشبیه شما از اساس غلط است و این یکی از اشکالاتی است که شما همواره به آن مبتلا بوده اید و بنده بارها برادرانه خدمت شما عرض کرده ام
ما در زبانهای برنامه نویسی و ریاضیات و تئوری های شبکه الگوریتم های زیادی برای کشف خطا داریم
داده های شما در مورد نامه پولس به افسسیان و .... رو به راحتی حذفشون میکنم چون انحراف معیارشون با میانگین مفاهیم کتاب مقدس خیلی زیاد هست
این حذف بخشی از کتاب مقدس در علوم دینی ، با کشف خطا در داده های تجربی متفاوت است!!
برخلاف علوم تجربی که کشف اشتباه در یک داده به بقیه داده ها آسیب نمیزند، اما در علوم دینی حذف بخشی از کتاب یعنی ویران ساختن اساس آن دین!
کتابی که در آن خطا احتمال داده شود قابل استناد به عنوان کتاب آسمانی نخواهد بود، اینکه بگویید من خودم با عقلم می سنجم که کجا خطا دارد یا ندارد یعنی ایمان به عقل، نه آن کتاب آسمانی!
کتاب آسمانی آمده دست ما را بگیرد، نه اینکه ما دست او را بگیریم...
خواهش می کنم کمی منطقی تر بیندیشید...، فارغ از رفتار مسلمانان و مسیحیان، فارغ از رفتار کشیشان و آخوندها در خصوص خود مسیحیت و اسلام تحقیق کنید؛ شاید من که آخوند هستم فرسنگ ها از اصل اسلام دور باشم و یک بت پرست رفتاری اسلامی داشته باشد! تحقیق از روی رفتارها انسان را به حق نمیرساند...
سرکار خانم مارینر خدا میداند قصدم بحث و مناظره با شما نیستم، اصلا هدفم هم از این حرف ها اثبات این سخن و آن سخن نیست! آنچه که در این محیط برای ما موضوعیت و اهمیت دارد خود اشخاص هستند، مثل پزشکی که وقتی بیماری را از رفتن به سوی چیزی منع میکند هدفش جز خیرخواهی برای او نیست، اصلا سخن از بحث و مجادله نیست!
شما دیده اید من گاهی در تاپیک ها مثلا در مباحث ارزهای دیجیتال نظر شما را پرسیده ام، چون آن حوزه تخصص شما بوده است، اما حوزه دین تخصص ماست!! همانطور که شما در پاسخ به سوال بنده در حوزه ارزهای دیجیتال صادقانه به دنبال این بودید که مطلب برای بنده روشن شود، باور کنید من هم اکنون فقط نگاهم همین است.
اما در یک گام بالاتر از آنچه که فرمودید، اسلام نه تنها آسیب زدن به بردگان و مُثله کردن آنها را موجب آزادی خود به خود بردگان می داند، بلکه طبق تعالیم اسلام حتی اگر بدون دخالت مالک، برده بینایی اش را از دست بدهد، یا جذام بگیرد، یا به هر دلیلی افتاده و زمینگیر شود آزاد شده، و مالک دیگر حق به بردگی گرفتن او را ندارد:
سلام علیکم
یادمه توی بحث های برده داری همیشه گفته میشد این حکم به نفع خود برده هاست. بهشون لطف میشه که به بردگی گرفته میشن و امنیت و جان پناه و معیشت و خانواده و... براشون تامین میشه!
حالا برده ای که جذام گرفته یا زمینگیر شده آزاد میشه و همین طوری در جامعه رها میشه؟
سلام و احترام
یادمه توی بحث های برده داری همیشه گفته میشد این حکم به نفع خود برده هاست. بهشون لطف میشه که به بردگی گرفته میشن و امنیت و جان پناه و معیشت و خانواده و... براشون تامین میشه!
حالا برده ای که جذام گرفته یا زمینگیر شده آزاد میشه و همین طوری در جامعه رها میشه؟
بله به نفع بردگان بوده است، اما یک نفعی بود که باید در برابر آن برای مولایش کار میکرد،یعنی نفعی دو طرفه است، همانطور که نمیشود از مالک توقع داشت که انسان کور و زمینگیر را به بردگی بکشد، همینطور نمیشود که مالک را به بردگی آن برده کشید و از او توقع داشت که مخارج کسی که هیچ ثمره ای برای او ندارد را بپردازد!!
تأمین چنین بردگانی اگرچه ضروری است اما بر عهده حکومت و بیت المال است، نه بر عهده مالک!! خب مالک که عاشق چشم و ابروی بردگان نیست، به دنبال کار کردن آنهاست.
همچنین اسلام مخالف نگهداری آنها از سوی مالک نیست، بلکه قطعا این کار ممدوح است، اسلام می گوید نمیتوان بردگی از آنها کشید!
با نام و یاد دوست
سلام علیکم
اصرار نداشته و ندارم وارد تاپیک ها بشوم ولی چون کاربر محترم مطلبی رو بیان کردند که نیاز به توضیح داره
لازم دیدم با کسب اجازه از کارشناس محترم، برای روشن شدن مطلب توضیحی عرض کنم:
تاپیک سوالی که من درج کردم مقایسه برده داری در اسلام و یهودیت بود و به هر حال با شیطنتی از سمته شما موضوع عوض شد و مسیحیت رو هم خواستید در کنار اون قرار بدید و این خارج از موضوعی بود که من میخواستم در موردش صحبت کنم و شما دوس داشتید که این مساله رو هم وارد کنید
در هنگام ارجاع سوال برای اینکه عنوان سوال و موضوع مورد بحث به خوبی مشخص باشه
عنوان تاپیک رو ویراش می کنم و چاره ای جز این نیست و گرنه اسکرول سایت پر میشه از تاپیک هایی که موضوع شون با عنوان شون زمین تا آسمون فرق داره
ولی به متن سوال کاربر دست نمی زنم (مگر اینکه مطلبی بر خلاف قوانین انجمن باشه)
در همین تاپیک اگر دقت کنید فقط عنوان سوال کاربر عوض شده و متن سوال کاربر که در پست اول تاپیک هست هیچ ویرایشی نشده است
حال اینکه ایشون می گویند ما شیطنت کردیم
آیا واقعا تغییر فقط عنوان یک تاپیک یعنی شیطنت؟ :-o
در مورد این دو نکته که کاربر مطرح کردند توضیحی اجمالی عرض کنم
پیشاپیش از کارشناس بحث عذرخواهم happy
مسیحیان عهد قدیم را هم میخوانند به این علت که با شریعت آشنا بشن و بدونن شریعت چه هست و بعدش شریعت رو کنار بزارن و از دریچه ای جدید به دنیا نگاه کنند .
اولا که مسیحیان کتاب مقدس که شامل عهد قدیم (کتاب مقدس یهودیان) و عهد جدید (اناجیل اربعه و چندین کتاب دیگر) را به عنوان کتاب مقدس قبول دارند
اصلا اینکه فردی مسیحی باشد ولی عهد قدیم را قبول نداشته قابل تصور نیست مگر اینکه مسیحی نباشد!
در انجیل متی ، باب پنجم شماره 17 از حضرت عیسی (ع) نقل شده است:
«گمان مبرید که آمده ام تا تورات موسی و نوشته های سایر انبیاء را منسوخ کنم،
من آمده ام تا آنها را تکمیل نمایم و به انجام رسانم ...
پس اگر کسی از کوچکترین حکم آن سرپیچی نماید و به دیگران نیز تعلیم دهد که چنین کنند
او در ملکوت آسمان از همه کوچکتر خواهد بود»
بنابراین از دید یک فرد مسیحی، مسیحیت در واقع عهد جدیدی است از سوی خدا با انسان اما در ادامه همان عهد قبلی که خداوند با حضرت موسی (ع) داشت
و تکمیل کننده و ادامه دهنده همان عهد و پیمان است.
به همین خاطر می گویند به کتاب مقدس یهودیان عهد عتیق می گویند و کتاب مقدس پس از حضرت عیسی (ع) عهد جدید می نامند.
حتی اگر این مطلب را نپذیریم و بگوییم ادعای شما درست است
به نظر شما اینگونه آشنایی با شریعت ، یعنی اول آن را بخوانند تا با شریعت آشنا بشوند و بعد این شریعت رو کنار بگذارند و از دریچه دیگری به دنیا و زندگی نگاه کنند
چه اثری داره؟ اصلا این کار اثر داره؟ عاقلانه است یا اینکه کاری عبث و بی فائده خواهد بود؟
بنابراین من فکر میکنم از اونجا که شما مسیحیت رو نمیشناسین اینجوری بی محابا به مسیحیت طعنه میزنید
ان شاء الله در این مورد کارشناس محترم توضیحات لازم و کافی رو خواهند داد تا شما بیشتر با مسیحیت آشنا بشوید.
در پناه قرآن و عترت موفق باشید
سلام .
عهد قدیم پر از قربانی کردن هست .
قربانی تمام سوز
قربانی رفاقت
قربانی جبران
قربانی گناه
و ....
ولی عهد جدید قربانی نداره ، چون بزرگترین بره که همان عیسی مسیح هست قربانی میشه و دیگر نیازی به قربانی دادن دیده نمیشه . خیلی چیزها با ظهور مسیح تکمیل میشه حتی نگهداری از روز شبات
اجازه بدین جناب کارشناس براتون توضیح میدن
سلام.در مسیحیت که برده کردن بوده و هست.اگر بقیه احکامشون تحریف شده بوده این یکی که دیگه اصلا تحریف نشده مونده بود چون به نفع ثروتمندان و قشر بالادستشون بوده.حالا همونطور که در بقیه ادیان در قرن جدید تفسیر جدیدی شده مسیحیت هم مثل اونها.دیگه جدیدا خودشون مشروب فروشی و عقد همجنس بازها رو هم انجام میدن که بیشتر جذابتر بشن برای انسانی که دنبال باید و نباید نیست.وگرنه که مسیحیان قرنهای پیش هرجا رو مستعمره میکردند برده داری هم داشتند.مثالش خود کریستف کلمپ که یه مسیحی بوده قاره آمریکا رو کشف کرد و اصل برده داری اونجا بوده متاسفانه با اعمال شاقه مخصوصا برده های آفریقایی. بهرحال تاپیک خوبیه تا یه سوال رو مطرح کنم.فکر نکنم کسی بتونه پاسخی براش داشته باشه و این همیشه سوال من بوده.اینکه فلسفه برده و آزاد بودن چه بوده؟ چون اگر برده رو مثل خدمتکار تمام وقت در نظر بگیریم کسی که اون رو نگاه میداشته حق همه گونه بهره برداری ازش رو داشته.مثلا بهره جنسی.کاملا آزاد بوده در خانه ای اگه چندتا هم برده زن بنام کنیز بوده باشند هر زمان میل سکس داشته باشه صاحبش این مجوز رو داشته. آیا اینکه قشر متمول و بالادست جامعه حق داشتند برده داشته باشند فلسفه اش قابل توضیحه؟ مثلا برای خرید برده پول باید به صاحب برده داده بشه.این پول آزادی اون برده است و این حق برای صاحب برده هست که پول آزادی اون فرد رو ازش استفاده ببره.چون مثل زمین یا خانه جزو املاکش محسوب میشه. در قرآن هم در سوره نحل در مثالی که خداوند میزنه میفرماید ایندو برابر نیستند یکی آزاد و دیگری مملوک است. >>> ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا عَبْدًا مَمْلُوكًا لَا يَقْدِرُ عَلَى شَيْءٍ وَمَنْ رَزَقْنَاهُ مِنَّا رِزْقًا حَسَنًا فَهُوَ يُنْفِقُ مِنْهُ سِرًّا وَجَهْرًا هَلْ يَسْتَوُونَ الْحَمْدُ لِلَّهِ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لَا يَعْلَمُونَ ﴿۷۵﴾ خدا مثلى مى زند بنده اى است زرخريد كه هيچ كارى از او برنمى آيد آيا [او] با كسى كه به وى از جانب خود روزى نيكو داده ايم و او از آن در نهان و آشكار انفاق مى كند يكسانست سپاس خداى راست [نه] بلكه بيشترشان نمى دانند (۷۵) الآن مثلا فکر کنیم پانصد سال پیش است.و برده خرید و فروش میشود.اینکه ما برده یا کنیز بخریم کاری خلاف دین انجام نشده.درسته؟ فلسفله این چه میتونه باشه؟
خواهش می کنم کمی منطقی تر بیندیشید...، فارغ از رفتار مسلمانان و مسیحیان، فارغ از رفتار کشیشان و آخوندها در خصوص خود مسیحیت و اسلام تحقیق کنید؛ شاید من که آخوند هستم فرسنگ ها از اصل اسلام دور باشم و یک بت پرست رفتاری اسلامی داشته باشد! تحقیق از روی رفتارها انسان را به حق نمیرساند..
برادر من آخه فرقش خیلی بیشتر از اون حدی هست که بشه اغماض کرد .
چندین سال پیش در همین سایت من شبهه ای مطرح کردم با این عنوان که چجوری حضرت لوط دختران خودش رو تقدیم لواط کاران میکنه ; یک سری آدم رفتن دره خونه لوط رو زدن و بهش گفتن مهمانان ها رو در اختیار ما قرار بده ... اونم گفته بی خیال مهمون ها بشین بجاش دخترانم رو ببرین
چند وقت پیش رفته بودم کلیسا ; بعد از اینکه گفت و شنودها تموم شد دسته جمعی رفتیم پینگ پونگ ؛ در این کلیسا چندین ایرانی دیگه وچندین کرد و افغانی و بندرانزلی چی هم حضور دارن . بچه های انگلیسی ها و خانوم ها و آقایونشون هم هستند ، و انگلیسی ها زبون ما رو نمیفهمند .
تا اینکه در همون جمعی که ایستاده بودیم یکی از همین پسرهاای انزلی چی رو میکنه به یه دختر شش یا هفت ساله یک انگلیسی که واقعا مثله عروسک بود و میگه عجب فلانی ( کلمه اش واقعا مستهجن هست ) اون هم در جلوی مادر و پدرش ; منم دور وایساده بودم و داشتم با بقیه دارت بازی میکردیم که اینگار بهم الهام میشه که چنین حرفی رو زده و بعد که برمیگردم و قیافه هاشون رو میبینم میفهمم چی گفته .
شب که میشه میرم در گروه و به صورت خصوصی به بزرگ های کلیسا قضیه رو میگم و بهشون میگم که خانوم و بچه هاتون رو جمع کنین و از این جور حرفها
جوابم رو نمیده .
و بعد از چند روز به من میگه ما تنها باید محبت کنیم ;
هفته بعد میشه
و دوباره همانجا و سکانس دقیقا همان سکانس
این بار آنچنان انگلیسی ها به فرد خطا کار احترام میزاشتن ; آنچنان در آغوشها میفشردنش ; و آنچنان مردها و خانومهاشون باهاش با محبت رفتار میکردند ; که اون شخص همه چیز رو فهمید و میتونم بگم رفتارهاش سالم شده
این یکی از شبهاتی بود که بعد از سالیان سال برای من حل شده
که چی میشه که لوط چنین برخوردی رو میکنه
عهد قدیم پر از قربانی کردن هست .
ولی عهد جدید قربانی نداره ، چون بزرگترین بره که همان عیسی مسیح هست قربانی میشه
اجازه بدهید چارچوب بحث در همان برده داری بماند، اگرچه مشتاق هستم که این مباحث مقایسه بین اسلام و مسیحیت در تاپیک مستقلی دنبال شود، که البته می توانید به بخش دوم یعنی «بعد کلامی و اعتقادی» در این آدرس مراجعه کنید.
ولی این که بگوییم عهد قدیم قربانی دارد و عهد جدید قربانی ندارد چون عیسی بره ای بوده که قربانی شده و از این حرف ها اگر خودتان هم خوب دقت کنید بازی با احساسات است، وگرنه عقل هیچ تلازمی بین برتری و قربانی داشتن و نداشتن نمی بیند!!
من میگویم مسیحیت در اعتقادات گره های اساسی دارد! در سند کتاب مقدسش گره های اساسی دارد! در تعالیم عقل ستیزش گره های اساسی دارد! در اثبات تحریف نشدن کتاب مقدسش گره های اساسی دارد! در کمال تعجب پاسخ شما را اینگونه میشنوم که می گویید: به جایش قربانی ندارد! همدیگر را در آغوش می گیرند و مهربانند! تو رو خدا دست بردارید! عنان عقل و منطقتان را کاملا داده اید به دست احساساتتان!!
نچنان مردها و خانومهاشون باهاش با محبت رفتار میکردند ; که اون شخص همه چیز رو فهمید
خواهر من یک لحظه احساساتتون رو کنترل کنید تا لااقل متوجه بشید من چی میگم!!
ما بر سر حقانیت یک دین و اعتقاد سخن می گوییم، این رفتارهای محبت آمیز تلازمی با حقانیت اعتقاد ندارند! پیش فرض شما این است که هر کسی مهربان تر است اعتقادش هم درست تر است، اما عقل این پیش فرض را نمیپذیرد!! تقریبا همه ادیان و مکاتب فهمیده اند که برای جذب باید محبت و عاطفه خرج کرد! این ما هستیم که در مقام قضاوت باید احساساتمان را کنترل کنیم وگرنه فریب میخوریم!
چرا متوجه چنین امر ساده ای نمیشوید؟
برادر من آخه فرقش خیلی بیشتر از اون حدی هست که بشه اغماض کرد .
مثال شما مثل این است که یک پیکان صورتی خوش رنگ کنار یک تویوتا لندکروز سفید 2018 پارک شده؛ من می گویم به خود ماشین نگاه کنید، شما می گویید اختلاف رنگش به قدری است که نمیشود اغماض کرد!!
بابا از این ظواهر عبور کیند، ببینید پشت این لبخندها و محبت ها چه اعتقادی دارند به خورد شما می دهند، آن اعتقادها قابل دفاع و مستند هستند یا خیر!!
آیا اینکه قشر متمول و بالادست جامعه حق داشتند برده داشته باشند فلسفه اش قابل توضیحه؟ مثلا برای خرید برده پول باید به صاحب برده داده بشه.این پول آزادی اون برده است و این حق برای صاحب برده هست که پول آزادی اون فرد رو ازش استفاده ببره.چون مثل زمین یا خانه جزو املاکش محسوب میشه. در قرآن هم در سوره نحل در مثالی که خداوند میزنه میفرماید ایندو برابر نیستند یکی آزاد و دیگری مملوک است. >>> ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا عَبْدًا مَمْلُوكًا لَا يَقْدِرُ عَلَى شَيْءٍ وَمَنْ رَزَقْنَاهُ مِنَّا رِزْقًا حَسَنًا فَهُوَ يُنْفِقُ مِنْهُ سِرًّا وَجَهْرًا هَلْ يَسْتَوُونَ الْحَمْدُ لِلَّهِ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لَا يَعْلَمُونَ ﴿۷۵﴾ خدا مثلى مى زند بنده اى است زرخريد كه هيچ كارى از او برنمى آيد آيا [او] با كسى كه به وى از جانب خود روزى نيكو داده ايم و او از آن در نهان و آشكار انفاق مى كند يكسانست سپاس خداى راست [نه] بلكه بيشترشان نمى دانند (۷۵) الآن مثلا فکر کنیم پانصد سال پیش است.و برده خرید و فروش میشود.اینکه ما برده یا کنیز بخریم کاری خلاف دین انجام نشده.درسته؟ فلسفله این چه میتونه باشه؟
اسلام برده داری را به وجود نیاورد، برده داری قبل از اسلام وجود داشت، اسلام آن را مدیریت کرد تا به صورت تدریجی ریشه کن کند!
طبیعتا در چنین فضایی تا برده داری ریشه کن شود خرید و فروش بردگان آزاد خواهد بود، منتهی اسلام مسلمانان را امر کرده بود که به عنوان کفاره گناهان مختلف کسانی که برده ای دارند باید به عنوان کفاره برده شان را آزاد کنند، اما کسانی که برده ندارند چیزی به گردنشان نیست.
بنابراین صرف خرید و فروش بردگان تا زمای که مرسوم بوده اشکالی نداشته، اما توصیه فراوان به خوش رفتاری با آنها و همچنین به آزادسازی آنها وجود داشته است.
همچنین در آیه شریفه هم خداوند نمیخواهد بگوید انسان های آزاد مقام معنوی شان بالاتر از مقام بردگان است، بلکه اگ به آیات قبل توجه کنید سخن از بندگی برای بت هاست، خداوند تفاوت مادی بردگان و انسان های آزاد را تمثیلی برای برتری خود بر دیگران آورده است، می گوید تمام بت هایی که می پرستید مانند بردگانی هستند که هیچ از خود ندارند، پس چطور آنها را پرستش کرده و از آنها کمک و یاری می جویید؟ تنها موجودی که مملوک نیست، خداوند است و بقیه هیچ اختیاری در دارایی هایشان ندارند، هرچه دارند از خداوند است.(ر.ک: علامه طباطبایی، ترجمه المیزان، ج12، ص433)
بله کارشناس عزیز اون مثل قرآن درباره تفاوت مملوکی و مالکیت است که مثل برای بیان تفاوت بتها و خداوند عزوجل مطرح میشه.ولی سخن من چیز دیگریست.اینکه آیا جامعه اون دوران حالت طبیعی داشته و یا جامعه این دوران.تعریف زن و برده و امثالهم تعریف خودش رو داشته در آن دوران.دین فقط آمده که دستور رفتار نیک و درست رو به انسانها بده.اینکه اگر برده داشتید باهاش خوب رفتار کنید.انسانی رفتار کنید.با زنان هم همینطور.ولی تعریفشون با حال حاضر متفاوته. کسی نمیتونه پاسخی برای خود فلسفه برده بودن ارائه بده.من بخوام پاسخی که اندازه فهمم هست بگم اینه که این فضلی است که خدا به انسانها میده.و مثالش هم خود قرآن گفته.مثل ثروتمند بودن یه عده و فقیر بودن یک عده.مثل سالم بودن یکعده و معلول بودن یکعده.اینها برای امتحان رفتار انسانها با همدیگه است.که اون انسان ثروتمند از ثروتش انفاق کنه به فقیران تا به سطح خودش برسند.اینکه سالمها به معلولین کمک کنند.اینکه آزادها به برده ها کمک کنند نیکی کنند و آزادشون کنند تا به طراز خودشون برسند.خدا همین رو در قرآن گفته در همین سوره نحل آیه 71 >>> و خداوند فضل داده به بعضی از شما بر بعضی در رزق.آنها که این فضل را دارند و رزقشان فزونی دارد به بردگان خود نمیدهند تا با خودشان برابر شوند.آیا نعمت خدا را باید انکار کرد؟
میبینید که خود فلسفه برده داشتن یکعده فضلی است بر عده ای دیگر تا آیا از آنها که بهره میبرند نیکی میکنند یا نه.کافر به نعمت خدا میشوند یا نه.وگرنه امامان ما صلوات الله علیهم تا یازدهمینشون که روایات زندگیشون هست در منزل داشته اند و همچون یکی از افراد خانواده خود باهاشون رفتار میکردند.و بعضیشون هم از مادران بزرگوار امامانمون بودند.امروزی بخواهیم نگاه کنیم خدمتکار تمام وقت و از هرجهت برای کسی که توان در اختیار قرار گرفتنشون رو داشته.فلسفه داشتنش رو هم باید با زندگی اون دورانها سنجید.برای فهم دقیقتر فلسفه آن باید منتظر ظهور امام زمان(عج) باشیم تا تمام ابهامات رفع بشه.
بله کارشناس عزیز اون مثل قرآن درباره تفاوت مملوکی و مالکیت است که مثل برای بیان تفاوت بتها و خداوند عزوجل مطرح میشه.ولی سخن من چیز دیگریست.اینکه آیا جامعه اون دوران حالت طبیعی داشته و یا جامعه این دوران.تعریف زن و برده و امثالهم تعریف خودش رو داشته در آن دوران.دین فقط آمده که دستور رفتار نیک و درست رو به انسانها بده.اینکه اگر برده داشتید باهاش خوب رفتار کنید.انسانی رفتار کنید.با زنان هم همینطور.ولی تعریفشون با حال حاضر متفاوته. کسی نمیتونه پاسخی برای خود فلسفه برده بودن ارائه بده.من بخوام پاسخی که اندازه فهمم هست بگم اینه که این فضلی است که خدا به انسانها میده.و مثالش هم خود قرآن گفته.مثل ثروتمند بودن یه عده و فقیر بودن یک عده.مثل سالم بودن یکعده و معلول بودن یکعده.اینها برای امتحان رفتار انسانها با همدیگه است.که اون انسان ثروتمند از ثروتش انفاق کنه به فقیران تا به سطح خودش برسند.اینکه سالمها به معلولین کمک کنند.اینکه آزادها به برده ها کمک کنند نیکی کنند و آزادشون کنند تا به طراز خودشون برسند.خدا همین رو در قرآن گفته در همین سوره نحل آیه 71 >>> و خداوند فضل داده به بعضی از شما بر بعضی در رزق.آنها که این فضل را دارند و رزقشان فزونی دارد به بردگان خود نمیدهند تا با خودشان برابر شوند.آیا نعمت خدا را باید انکار کرد؟
میبینید که خود فلسفه برده داشتن یکعده فضلی است بر عده ای دیگر تا آیا از آنها که بهره میبرند نیکی میکنند یا نه.کافر به نعمت خدا میشوند یا نه.وگرنه امامان ما صلوات الله علیهم تا یازدهمینشون که روایات زندگیشون هست در منزل داشته اند و همچون یکی از افراد خانواده خود باهاشون رفتار میکردند.و بعضیشون هم از مادران بزرگوار امامانمون بودند.امروزی بخواهیم نگاه کنیم خدمتکار تمام وقت و از هرجهت برای کسی که توان در اختیار قرار گرفتنشون رو داشته.فلسفه داشتنش رو هم باید با زندگی اون دورانها سنجید.برای فهم دقیقتر فلسفه آن باید منتظر ظهور امام زمان(عج) باشیم تا تمام ابهامات رفع بشه.
این بحثش مفصل است نمیخواهم تاپیک به این سمت کشیده شود اما فی الجمله خدمت شما عرض کنم اینکه احکام برده داری داریم دلیل بر این نمیشود که خدا به چنین تفاوتی راضی است...
اینکه فقیر و غنی داریم دلیل بر این نمیشود که خداوند دوست دارد عده ای فقیر باشند، لذا می بینید در دوران امام زمان(عج) فقیری نخواهد بود که مردم به او کمک کنند!
اینکه بیمار و سالم داریم دلیلی بر این نیست که خداوند دوست دارد یک عده بیمار باشند! لذا می بینید که دستورات دینی برای بیمار نشدن داریم، اما طبیعتا عمل نکردن به آنها، یا حوادث طبیعی منجر به بیمار شدن انسان ها میشود.
اینکه اسلام احکام برده داری دارد قطعا برای این نیست که برده داری در نگاه اسلام مطلوبیت دارد، به همین خاطر عرض کردم اسلام برده داری را به وجود نیاورده، بلکه هنگام ظهور با آن روبرو بوده! احکامی را برای خوش رفتاری و آزادی تدریجی بردگان پیش گرفت تا آزادی نهایی بردگان و ریشه کن شدن برده داری را رقم زد.
اینکه ائمه(ع) هم برده نگه میداشتند باز به خاطر الگودهی رفتاری به مردم در برخورد با بردگان و آزادسازی آنها بوده است، مطلقا خود برده داری در نگاه اسلام اصالت ندارد.
یسلام
جناب مسلم اگر اجازه بدین و وقت داشته باشین من موضوعی دیگر باز کنم و اونجا این مسایل رو پیگیری کنیم
ولی عجالتا خدمتتون بگم که مسیحی ها محبت رو اصول دین میدونند و محبت چیزی نیست که به راحتی بدست بیاد
خاطرتون هست در موضوع
ایا این کلامی درست است : اگر دیندار نیستید لااقل آزاده باشید من ازتون نرسیدم که چگونه است این همه آیت الله عظمی تریلیاردر داریم یعنی اینها نیم نگاهی به دو تا بیمارستان و دو تا یتیم خونه نمیکنند
و شما چه پاسخی به من دادید !!! فکر میکنم شما اون پاسخ رو به من دادید چون اعتقادات شما بر پایه شریعت هست
در انجیل مردی بود که به مسیح میگه
من چه کنم تا به پادشاهی آسمان برسم ; مسیح هم میگه قوانین را میدانی ( منظور ده فرمان هست ) ایشون هم میگه آری و تا کنون آنها را رعایت کرده ام . سپس مسیح رو میکنه بهش و میگه برو تمام دارایی ات را بفروش و به نیازمندان بده و همراه ما بیا
و ایشون این کار رو نمیکنه چون پول دوست بوده و به شریعت بسنده میکنه و پادشاهی آسمان رو از دست میده
یعنی بر اساس شریعت ایشون انسان کاملی بوده ﴿ شریعت رو حفظ میکرده ) ولی پادشاهی آسمان رو از دست میده
در مسیحیت محبت اصول دین شمرده میشه
و پولس رسول اصول دین مسیحیت رو محبت ایمان و امید میدونه
یعنی کسی که محبت نداشته باشه مسیحی نیست
کسی که امید نداشته باشه مسیحی نیست
و کسی که ایمان نداشته باشه مسیحی نیست
اصولا اگر شما انجیل رو بخونین و محبت عیسی مسیح رو ازش حذف کنین هیچی نمیمونه
و اتفاقا پادشاهی آسمان با امید و محبت میاد نه با ایمان
اینکه حاضر باشی از همه چی بگذری و باز امید داشته باشی
و اینکه حاضر باشی در تمام شرایط محبت کنی حتی به دشمنت و باز هم امیدوار باشی
ادیانی که پایه اونها شریعت هست اصول دینشون ایمان هست
ولی مسیحیت چون وعده پادشاهی آسمان رو میده و وعده میده که کوچکترین شخص در پادشاهی خداوند از یحیی تعمید دهنده برتر هست محبت و امید رو هم بهش اضافه میکنه
آخوند گردن کلفتی که میلیاردر هست ﴿ اصلا فرض میکنیم کاملا به صورت ارث و میراث حلال بهش به ارث رسیده ) و محبت و امید نداره نمیتونه با رعایت شریعت بع پادشاهی خدا برسه
کسی میتونه به پادشاهی آسمان برسه که
هم محبت کنه
و هم امید داشته باشه
یعنی حاضر باشه ببخشه و ضعف رو تحمل کنه و امید داشته باشه در این حالت هست که مستعد پادشاهی آسمان هست
هر وقت کسی حاضر شد اونقدر محبت کنه که ثروت زیادی رو از دست بده و هر وقت دارای امید شد میتونه منتظر پادشاهی آسمان باشه
محبت و امید هم مثله رنگ ماشین نیستند که بگین میشه بهش یه رنگ زد و تمام شد و رفت
مثالش این همه اخوند تریلیاردر که نه محبت دارن و نه امید
اگر محبت رو اصول دین میدونستند فلان اخوندی که از مترو پیاده میشه و تفنگ داشته نمیره یه پسر و دختر رو امر به معروف کنه و وقتی که پسره دستش رو میبره بالا کتک میخوره ولی تفنگ رو از جیبش در نمیاره و توو شقیقه اون پسر خالی نمیکنه
تقصیری هم نداره شریعته دیگه
امر به معروف واجب است
دفاع از خود هم واحب است
اگر در خطر بودی هم واحب است
بقیش رو هم خودتون بلدین ماست مالی کنین
ولی اگر بهتون میگفتن محبت و امید اصول دین هست
اگر بهتون میگفتند که همسایه ات رو باید مانند خودت دوست داشته باشی
اونوقت چنین کارهایی به مخیلتون هم راه پیدا نمیکرد
به جای اینکه باصر و بصیر و مبصر داشته باشیم که گیر بدن به این و اون چند نفر مثله مادر ترزا و آگوستین قدیس و برنادت سوبیرو داشتیم .
نهایت نهایت کسی رو که داریم آیت الله قاضی هستش دیگه .... اونو بزارین کنار مادر ترزا .... یکی کل عمرش رو داشته ذکر میگفته و تسبیح میفرستاده اون یکی کل عمرش رو وقف کودکان یتیم میکرده و مادرشون بوده
محبت و امید مثله سرعت میمونن
هزاران پارامتر در درون یک ماشین میبایست درست باشه که بتونه یع ماشین 220 تا سرعت بره و اونقدر تعادل داشته باشه که هیش کی رو از ماشین بیرون نندازه
جناب مسلم اگر اجازه بدین و وقت داشته باشین من موضوعی دیگر باز کنم و اونجا این مسایل رو پیگیری کنیم
ولی عجالتا خدمتتون بگم که مسیحی ها محبت رو اصول دین میدونند
با سلام و احترام
به سخنانتان نقدهای متعددی دارم، اما تمایل دارم، و مشتاق هستم اونها رو در تاپیک مستقلی پی بگیریم که ناظر به مقایسه اصول اسلام و مسیحیت باشد، نه فقط برده داری.
پرسش:
در تورات، کتاب خروج، فصل بیست و یک، آیات 26و27 اینچنین میخوانیم که اگر کسی به چشم غلام یا کنیز خود ضربه زند و آن چشم کور شود باید او را به عوض چشمش آزاد کند و اگر به دندان غلام یا کنیزش ضربه بزند که از جای کنده شود باید به عوضش وی را آزاد کند»آیا این احکام در اسلام هم هست یا نه؟
پاسخ:
یک نکته کلی که پیش از بیان پاسخ باید به آن توجه داشته باشید این است که منشأ همه ادیان آسمانی یکی است، دین خداوند یک دین واحد است که به مرور زمان کامل تر شده است، بنابراین هر نقطه مثبتی که در ادیان آسمانی پیش از اسلام وجود دارد در اسلام نیز همان حکم، یا بهتر از آن وجود دارد. محال است شما حکم صحیحی در ادیان آسمانی پیش از اسلام پیدا کنید که در اسلام نباشد.
در مورد این حکمی که اشاره فرمودید هم در اسلام روایات متعددی داریم که آسیب زدن به بردگان موجب آزادی آنها خواهد شد:
امام صادق(علیه السلام) می فرمایند: «كُلُّ عَبْدٍ مُثِّلَ بِهِ، فَهُوَ حُرٌّ»؛ هر برده ای که مُثله شود، پس آزاد خواهد شد.(1)
همچنین در روایات آمده است که: «قَضَى أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع فِيمَنْ نَكَّلَ بِمَمْلُوكِهِ أَنَّهُ حُرٌّ لَا سَبِيلَ لَهُ عَلَيْه»؛ امير مؤمنان على عليه السّلام درباره اربابی كه برده خود را معيوب و معلول ساخته بود اينگونه داورى كرد كه برده از قيد بردگى آزاد شود.(2)
اما در یک گام بالاتر از آنچه که فرمودید، اسلام نه تنها آسیب زدن به بردگان و مُثله کردن آنها را موجب آزادی خود به خود بردگان می داند، بلکه طبق تعالیم اسلام حتی اگر بدون دخالت مالک، برده بینایی اش را از دست بدهد، یا جذام بگیرد، یا به هر دلیلی افتاده و زمینگیر شود آزاد شده، و مالک دیگر حق به بردگی گرفتن او را ندارد:
پیامبر(صلی الله علیه وآله) می فرمایند: «إِذَا عَمِيَ الْمَمْلُوكُ فَلَا رِقَّ عَلَيْهِ وَ الْعَبْدُ إِذَا جُذِمَ فَلَا رِقَّ عَلَيْهِ»؛ اگر برده ای کور شود یا جذام بگیرد دیگر بردگی بر او نیست.(3)
امیرالمومنین(علیه السلام) نیز می فرمایند: «لَا يَجُوزُ فِي الْعَتَاقِ الْأَعْمَى وَ الْمُقْعَد»؛ به بردگی گرفتن انسان نابینا و زمینگیر جایز نیست.(4)
فارغ از حکمی که فرمودید، برای مقایسه بین نظام برده داری اسلام و همچنین یهود و مسیحیت باید نگاهی جامع داشت، تا برتری اسلام به صورتی محسوس تر آشکار شود، برای نمونه به چند حکم برده داری در کتاب مقدس اشاره می شود:
تفاوت در احکام:
در کتاب مقدس و خصوصا عهد قدیم احکامی در خصوص برده داری آمده است که هرگز مورد پذیرش عقل و منطق نیست که به برخی اشاره میشود:
اول: جواز فروش دختران خودشان!
طبق کتاب مقدس بنی اسرائیل اجازه دارند دختران خودشان را به عنوان کنیز بفروشند: «اگر مردی دختر خود را به كنیزی بفروشد، آن كنیز مانند غلام در پایان سال ششم آزاد نشود. اگر اربابش كه آن كنیز را خریده و نامزد خود كرده است، از او راضی نباشد، باید اجازه دهد تا وی بازخرید شود؛ ولی حق ندارد او را به یك غیراسرائیلی بفروشد».(5)
دوم: جواز قتل تدریجی بردگان!
این حکم مربوط به کتک زدن بردگان است، یعنی مالکین می توانند تا جایی که منجر به مرگ دفعی نشود بردگان را کتک بزنند، اما اگر به مرگ تدریجی منتهی شد مشکلی ندارد: «اگر كسی غلام یا كنیز خود را طوری با چوب بزند كه منجر به مرگ او گردد، بایـد مجـازات شـود. اما اگر آن غلام یا كنیز چند روزی پس از كتك خوردن زنده بماند، اربابش مجازات نشود»(6)
در عهد جدید هم بر خلاف ادعای برخی از طرفداران مسیحیت، نه برده داری نسخ، و غیر مجاز شمرده شده، و نه از کتک زدن بردگان نهی شده است: پولس در نامه ای به افسسیان خطاب به بردگان میگوید: همچون مسیح به اربابان خویش خدمت کنید؟(7) و انجیل لوقا غلامان را به تازیانه خوردن در برابر این نافرمانی تهدید می کند: «اما آن غلامی که اراده مولای خویش را دانست و خود را مهیا نساخت تا به اراده او عمل نماید، تازیانه بسیار خواهد خورد»(8)
و پطرس نیز که به بردگان می گوید: «اگر با کتک و تازیانه کار کنید که فخری ندارد! فخر این است که بدون کتک از ارباب خود اطاعت کنید، چه خوش اخلاق باشد، و چه بداخلاق»!(9)
تفاوت رویکرد اسلام و کتاب مقدس
با مطالعه آیات قرآن کریم روشن برای خواننده روشن میشود که عموم تأکید قرآن در خصوص بردگان، سفارش به آزادسازی آنهاست، نه احکام نگهداری آنها! اصلا اسلام حتی در مقام بیان راه های رفتار با اسرا، نامی از جواز به بردگی گرفتن آنها نمی آورد، چرا که به بردگی گرفتن اسرا هرگز در اسلام اصالت ندارد، لذا عمدتا به آزادسازی بردگان سفارش شده است؛ این رویکرد قرآن کریم درست برعکس کتاب مقدس است همانطور که جیمز هاکس، کشیش معروف مسیحی در قاموس کتاب مقدس می نویسد: «انجیل پاک حضرت مسیح نیز ابداً در خصوص اطلاق و آزادی غلامان سخن نرانده، بلکه به عکس، غلامان را به اطاعت آقایان و خوانین ایشان امر می فرماید(10)
پی نوشت ها:
1. کلینی، محمد، الكافي، دار الكتب الإسلامية، تهران، چاپ چهارم، 1407ق، ج6، ص189.
2. همان، ج7، ص172.
3. همان، ج6، ص189.
4. همان، ج6، ص196.
5. خروج: 21/ 7-8.
6. خروج: 21/ 20-21.
7. رساله پولس به افسسیان:6/ 5.
8. لوقا: 12/ 47و 48.
9. نامه اول پطرس2/ 18-20.
10. هاکس، جیمز، قاموس کتاب مقدس، انتشارات اساطیر، تهران، چاپ دوم، 1383، ص 590.