یک چیزی رو یکبار آقای نقویان در برنامه سمت خدا گفت که واقعا هم درست گفت. وقتی میخواهیم به فرزندمان در انتخاب همسر کمک کنیم، به دنبال یک همسر مناسب برای او باشیم نه یک عروس و داماد مناسب برای خودمان. خدا میداند کی میخواهیم معنی این جمله را بفهمیم.
استارتر عزیز خواهر خوبم. امیدوارم پستهای من برات مفید بوده باشه. من از شما چند سالی بزرگترم و مجردم و تجربه ایی شخصی در زندگی زناشویی ندارم. اما شاهد تجربیات تلخ و شیرین زیادی بودم. امیدوارم این حرف اخر رو از خواهرت بپذیری که وقتی یک مشکلی در زندگی پیش میاد باید همون موقع اقدام به حلش کرد وگرنه تبدیل به یک قطار از مشکلات میشه و در انتها به نظر حل نشدنی و نفسگیر میرسه. مشاوره گرفتن مجازی تا حدی که جرقه شروع به کار رو بزنه مفید هست و شما نباید به اون به عنوان یک راهکار قطعی نگاه کنی.
از اونجایی که اهل درس و مطالعه هستی من بهت یک پیشنهادی میدم. فرض کن که مجبور هستی دوباره یک لیسانس بگیری، لیسانس حل کردن گره زندگیت. برای اینکار وقت بگذار. در شهر خودت مشاوران درجه 1 که کارایی شون قبلا توسط مراجعان به تایید رسیده رو پیدا کن. مقداری هزینه کن و صبر داشته باش. در نظر بگیر که باید این واحدها رو با بهترین نمره ها پاس کنی. حرفهای مشاوران رو با دقت تجزیه و تحلیل کن. کارهایی که بهت میگن رو با دقت انجام بده. گاهی وقتها ممکنه یک مشاور صلاحیت کافی نداشته باشه و وقت و عمر شما رو هدر بده، این موارد رو باید سریعا متوجه بشی و مشاورت رو تغییر بدی.
در نهایت به یک نتیجه ایی می رسی، یا با همسرت میتونی به زندگی ادامه بدی و یا نمیتونی. در هر صورت تا جایی که میتونی تلاش کن تا مطمئن باشی این نتیجه ایی که گرفتی بهترین نتیجه بوده.
مطمئن باش تجربیات شما در این مسیر بدرد خیلی ها خواهد خورد ، بعدا به کمکش گره از مشکلات دیگران هم باز میکنی.
موقعی که اومدن خواستگاری اینو میدونستی؟ مادر و پدرش این رو میدونستن؟
همه در جریان بودیم ...من بااین تفکر که گذشته به گذشته مربوط میشه چشم پوشیی کردم...اما همین مادر نتونسته بود مانع پسرش برای این شیطنتا وسیگارو قلیونو... بشه ..یعنی اونموقع دخالتی توکارای پسرش نمی کردو حرفی نمی زد...
با خونو دل کاری کردم که نکشه ونمی گم الان دنبال دختراس و... چوون اصلا اینجور ادم نیس و گذاشته کنار.... ولی وقتی تو گذشته انتخابش اون ادما بااون تیپو ظاهر بودن نمیدونستم سلیقش اینجوری یه ...البته منم همیشه محجبه بودم اما بی چادر...مانتو بلند روسری های بلند..
استارتر عزیز خواهر خوبم. امیدوارم پستهای من برات مفید بوده باشه. من از شما چند سالی بزرگترم و مجردم و تجربه ایی شخصی در زندگی زناشویی ندارم. اما شاهد تجربیات تلخ و شیرین زیادی بودم. امیدوارم این حرف اخر رو از خواهرت بپذیری که وقتی یک مشکلی در زندگی پیش میاد باید همون موقع اقدام به حلش کرد وگرنه تبدیل به یک قطار از مشکلات میشه و در انتها به نظر حل نشدنی و نفسگیر میرسه. مشاوره گرفتن مجازی تا حدی که جرقه شروع به کار رو بزنه مفید هست و شما نباید به اون به عنوان یک راهکار قطعی نگاه کنی.
از اونجایی که اهل درس و مطالعه هستی من بهت یک پیشنهادی میدم. فرض کن که مجبور هستی دوباره یک لیسانس بگیری، لیسانس حل کردن گره زندگیت. برای اینکار وقت بگذار. در شهر خودت مشاوران درجه 1 که کارایی شون قبلا توسط مراجعان به تایید رسیده رو پیدا کن. مقداری هزینه کن و صبر داشته باش. در نظر بگیر که باید این واحدها رو با بهترین نمره ها پاس کنی. حرفهای مشاوران رو با دقت تجزیه و تحلیل کن. کارهایی که بهت میگن رو با دقت انجام بده. گاهی وقتها ممکنه یک مشاور صلاحیت کافی نداشته باشه و وقت و عمر شما رو هدر بده، این موارد رو باید سریعا متوجه بشی و مشاورت رو تغییر بدی.
در نهایت به یک نتیجه ایی می رسی، یا با همسرت میتونی به زندگی ادامه بدی و یا نمیتونی. در هر صورت تا جایی که میتونی تلاش کن تا مطمئن باشی این نتیجه ایی که گرفتی بهترین نتیجه بوده.
مطمئن باش تجربیات شما در این مسیر بدرد خیلی ها خواهد خورد ، بعدا به کمکش گره از مشکلات دیگران هم باز میکنی.
موفق و سلامت باشی.
بسیار بسیار ممنونم از وقتی که برام گذاشتین ..... حتما به پیشنهاداتتون عمل می کنم
یکی از اختلالاتی که منشأ اختلاف زناشوئی است اختلال زناشوئی متعارض است.
اختلال زناشویی متعارض: در اختلال زناشویی متعارض، زن و شوهر هر دو تمایل به کسب قدرت و کنترل دارند. مشکلاتی که از چنین شباهتی سرچشمه میگیرد، منجر به رقابت مسابقه ای بین آنها و روابط متعارض می شود.
در ادامه به بررسی قدرت در مرد و زن براساس متون اسلامی و روان شناسی می پردازیم.
بر اساس آموزه های دینی، زن و مرد دارای سرشت و حقیقت واحدی هستند. همه انسانها اعم از زن و مرد، از یک ریشه و اصل سرچشمه میگیرند و گوهر آفرینش آنها یکی است. قرآن کریم میفرماید: «یا أَیُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّکُمُ الَّذی خَلَقَکُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ وَ خَلَقَ مِنْها زَوْجَها وَ بَثَّ مِنْهُما رِجالا کَثیراً وَ نِساءً»: اى مردم، از مخالفت پروردگارتان بپرهیزید، همان کسى که همه شما را از یک انسان آفرید و همسر او را نیز از جنس او خلق کرد و از آن دو، مردان و زنان فراوانى در روى زمین منتشر ساخت.نساء: 1
علامه طباطبائی میفرماید: ظاهر جمله »وَ خَلَقَ مِنْها زَوْجَها» این است که مىخواهد بیان کند که همسر آدم از نوع خود آدم بود و انسانى بود مثل خود او و این همه افراد بیىشمار از انسان، که در سطح کره زمین منتشر شده اند، همه از دو فرد انسان مثل هم و شبیه به هم نشات گرفته اند. المیزان، طباطبائی، 1417ق.، ج4 ،ص136 .
از این رو، آیه مذکور و آیات مشابه آن اشتراک انسانی زن و مرد را میرساند. از سویی، زن و مرد در تمام استعدادهای کمال، اشتراک دارند و ابزارهای کمال مثل اراده، اختیار، شناخت و بهره مندی از هدایت انبیاء و راهنمایان به هر دو عنایت شده است. قرآن کریم میفرماید: «أَنِّی لا أُضیعُ عَمَلَ عامِلٍ مِنْکُمْ مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثى»: من عمل هیچ عمل کننده اى از شما را، زن باشد یا مرد، ضایع نخواهم کرد. آل عمران: 95
علامه طباطبائی میفرماید: رسیدن به هر درجه از کمال که براى یک صنف زن و مرد میسر و مقدور است، براى صنف دیگر نیز میسور و ممکن است و یکى از مصادیق آن، کمالاتى است که از راه ایمان به خدا و اطاعت و تقرب به درگاه او حاصل مىشود. طباطبائی، همان، ص90
. اسلام به تبع اصل عقلائی، وجود مدیریت واحد را در همه مجموعه ها مورد تاکید قرار داده است.
در روایتی از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم دستور داده شده که حتی اگر در یک مسافرت، سه نفر همراه شدند، یکی از آنها باید مسؤولیت و مدیریت جمع را عهده دار گردد سیوطی، 1404 ،ج6 ،ص177 . ضرورت مدیریت در خانواده هم جزئی از ضرورت مدیریت هر مجموعه هدفدار است که باید اعضای خانواده بدان پای بند باشند تا در سلوک و پیشرفت مادی و معنوی موفق تر گردند.
جامعه شناسان، معمولا از زنان، تصویری مطیع، منفعل، عاطفی، وابسته و از مردان، تصویری مستقل، استوار، شایسته، توانا و مصمم ترسیم کرده اند. تا جائی که تحقیقات نشان داده، زنانی که در خانواده ی پدری، مطیع و فرمانبردار بوده اند، در خانواده ی شوهر نیز مطیع اند.
جنس زن و مرد هر دو نیازهایی دارند. نیازهای فیزیولوژیک، معنوی که بر اساس این تقسیم بندی نیازهای زن و مرد یکی است ولی در تقسیم بندی نیازهای جنسیتی است که تفاوت پیدا می کند که این تفاوت به نیازهای بیولوژیکی و نیازهای روانشناختی ربط پیدا می کند.
فمینیسم، که اساس نظریه آنها در «نابرابری جنسی«، بر این استوار است که زنان در جامعه در موقعیت نابرابری نسبت به مردان واقع شده اند. این نابرابری را به منشأ بیولوژیکی نسبت نمی دهند بلکه به سازماندهی جامعه نسبت می دهند.
بر اساس متون روانشناسی و با الهام از آیات قرآن، الگوی مهر و قدرت را اینگونه ارائه نموده اند. بر اساس این الگو، زن و مرد هر دو نیاز به قدرت و مهر دارند، اما نیاز به قدرت در مردان بسیار بیشتر و اساسی تر است. برعکس، نیاز به مهر در زنان به شکل بارزتری بروز میکند. از طرف دیگر، مرد جذاب برای زنان، مردان مقتدر و توانا است و زن مورد علاقه مردان، غالباً زن ملایم و لطیف است.
پس در اینجا موضوع مهم همسران این است که اگر زن به مرد قدرت بدهد، از او مهر دریافت میکند و اگر مرد به زن عشق و مهر بدهد، از او قدرت دریافت میکند. شکل قدرت در اینجا با تعریف قدرت در متون جامعه شناختی، متفاوت است. از این دیدگاه، وقتی مرد، زورگو و قدرت طلب میشود که قدرت او را مورد حمله قرار دهند یا محدود کنند یا آن را به رسمیت نشناسند. مردی که قدرت او ارضاء شود که فقط توسط زن امکانپذیر است، رئوف و مهربان می- شود و در عین حال مقتدر. زنی که نیاز به مهر او ارضاء شود که فقط توسط مرد امکانپذیر است، زنی انعطاف پذیر، سرزنده و سازگارخواهد شد. بنابراین، ساختار قدرت مبتنی بر نقش و نیاز است. در اینجا، هم زن و هم مرد تسلیم قوانین وجودی خود و یکدیگرند.
در متون روایی هم احادیث فراوانی وارد شده است که در مجموع، می توان چنین استنباط نمود که سلسه مراتب قدرت در خانواده به ترتیب پدر، مادر و بعد فرزندان میباشد.
پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم:« الرَجُلُ سَیّدُ اَهله:مرد ریاست خانه را بر عهده دارد» زغلول، 1410 ،ج5 ،ص160 .)
در جای دیگری میفرماید: «کُلُّکُم راعٍ فَمَسؤولٌ عَن رَعِیَّتِهِ وَالرَّجُلُ راعٍ عَلى أهلِ بَیتِهِ وهُوَ مَسؤولٌ عَنهُم، وَالمَرأَةُ راعِیَةٌ عَلى بَیتِ بَعلِها ووُلدِهِ و هِیَ
مَسؤولَةٌ عَنهُم»: هر یک از شما که به گونه اى سرپرست است، درباره زیردستش بازخواست میشود. مرد، سرپرستِ خانواده خویش است و درباره آنها از او
بازخواست مىشود. زن نیز سرپرست خانه شوهر خود و فرزندان اوست و درباره آنها از او سؤال خواهد شد. محمدی ری شهری، 1387 ،ص264 .
امام صادق علیه السلام : «مِنْ سَعَادَةِ الرَّجُلِ أَنْ یَکُونَ الْقَیِّمَ عَلَى عِیَالِهِ»: ازخوشبختی مرد آن است که سرپرست خانواده اش باشد. کلینی، 1365 ،ج4 ،ص13 .
در جای دیگری میفرماید: «رَحِمَ اللَّهُ عَبْداً أَحْسَنَ فِیمَا بَیْنَهُ وَ بَیْنَ زَوْجَتِهِ فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ قَدْ مَلَّکَهُ نَاصِیَتَهَا وَ جَعَلَهُ الْقَیِّمَ عَلَیْهَا:» خداوند بیامرزد مردی
را که رابطه اش با همسرش نیکو باشد. چرا که خدا زن را به دست مرد سپرده و او را قیم زن قرار داده است.صدوق، 1413 ،ج3 ،ص44 .
پیامبر اسلام در جواب سوالی زنی که از حقوق مرد بر زن سوال کرد، چنین فرمود: «حَقُّ الزَّوْجِ عَلَى الْمَرْأَه أَنْ تُطِیعَهُ وَ لَا تَعْصِیَهُ وَ لَا تَصَدَّقَ مِنْ بَیْتِهِ إِلَّا
بِإِذْنِهِ وَ لَا تَصُومَ تَطَوُّعاً إِلَّا بِإِذْنِهِ وَ لَا تَمْنَعَهُ نَفْسَهَا وَ لَا تَخْرُجَ مِنْ بَیْتِهَا إِلَّا بِإِذْنِهِ قَالَتْ یَا رَسُولَ اللَّهِ ص مَنْ أَعْظَمُ النَّاسِ حَقّاً عَلَى الْمَرْأَةِ قَالَ زَوْجُهَا:
حقوق شوهر بر عهده زن آن است که اطاعتش کند، در مقابلش نافرمانی ننماید، صدقه ای از اموال شوهر بدون اذن او ندهد، روزه مستحبی فقط با اجازه او بگیرد و از عرضه خود ممانعت نورزد و از منزل بدون اجازه شوهر خارج نشود. زن گفت یا رسول الله چه کسی بزرگترین حق را برعهده زن دارد؟ فرمود: همسرش.
کلینی، .)158ص، 20ج 1365
استاد مطهری ضمن پذیرش مدیریت مرد در خانه، میگوید: اسلام به مرد حق حاکمیت داده است نه حق تحکم. میان حکومت و تحکم نباید اشتباه کرد. حکومت یعنی به عدالت رفتار کردن، تحکم یعنی زورگوید.
زندگی زناشویی بر اساس توجه به این نیازهاست که محل آرامش می شود همان که هدف از رابطه زناشویی عنوان شده است.
علامه طباطبائی میفرمایند: خداوند هر کدام از زن و مرد را ناقص و نیازمند به هم آفریده است. هر نقصی نیازمند کمال است تا با پیوند با او به آرامش برسد. از مجموع آن دو یک واحد تام به وجود میآید که میتواند تولید نسل را موجب شود.
زن و مرد ناقص = نیازمند کمال = آرامش = ایجاد واحدتام =تولید نسل صالح.
اینکه هدف از ازدواج را بیان کردیم هر هدفی در ازدواج به یک سلسله ارزشهایی مرتبط میگردد و باید هر دختر و پسری که قصد ازدواج دارند هدف از ازدواجشان را بر اساس ارزشهایی که در زندگی دارند یکی کنند در غیر این صورت به اختلاف می خورند. بدون تعیین هدف و ناهماهنگی در هدف، جز جنگ و جدل نیست و حتی می توان گفت هدف یکسان بر اساس ارزشهای متفاوت هم به جنگ و جدل می رسد. متأسفانه دختران و پسران ما ازدواج می کنند با رویاهای دست نیافتنی، بدون اینکه ارزشها و اهداف زندگی زناشویی برایشان روشن شده باشد. این اختلاف در همه مسائل نمود پیدا می کند؛ از شیوه پوشش، رفت و آمد، خرج کردن، اولویتهای زندگی، تربیت فرزند و ...
پرسش: سلام مدتی است که ازدواج کرده ام و از همان ابتدا مجبور به پوشش چادر شده ام. از این موضوع عذاب می کشم. چون من سابقا که پوششم مانتو بوده هم باحجاب بودم . اهل نماز و روزه هم هستم. مادر همسرم تسلط کامل روی زندگی ما دارد. در مسائل دینی افراطی است. بخاطر نپوشیدن چادر به من گفت تو بی دینی و تو هین های دیگه ای کرد که خواستم طلاق بگیرم. جدیدا هم خواهر همسرم که پانزده ساله هست مداوم می گوید که می خواهم چادر سر کنم . چکار کنم تا حساسیتم تمام شود. نمی دانم چه کاری انجام دهم تا بتوانم چادر سر نکنم.
برای اینکه همه جوانب این مسئله بررسی شود؛ از پرسشگر تقاضا شد تا به پرسش های زیر پاسخ دهند.
آیا با خانواده همسر در یک مکان زندگی می کنید؟
آیا قبل از ازدواج توافقاتی درباره پوشیدن چادر داشتید؟
آیا به این ازدواج رضایت داشتید؟
ارتباط شما با همسرتان چگونه است؟
همسرتان در این موارد چگونه برخورد می کنند؟
در غیر این مورد، ارتباطتان به طور کلی با خانواده همسر به چه شکلی است؟
پرسشگر پاسخ دادند خودشا۲۷ و همسرم ۲۹ ساله و تحصیلات خودشان کارشناسی ارشد و البته در حد دکترا پروژه انجام می دهند و همسرشان فوق دیپلم هستند. با خانواده همسر در یک ساختمان زندگی می کنند. قبل از ازدواج درباره چادرپوشیدن گفته شد حالا با هم کنار می آییم. مراجع از خواستگارهایی که با جایگاه بهتر از همسر فعلی بودند سخن گفت و اینکه همسرشان دنباله رو خانواده اش است.
پاسخ:
با توجه به پاسخهایی که داده اید به نظر می رسد در مراحل آشنایی، درباره این مسأله به توافق درستی نرسیدید بلکه یک صحبتی ضمنی شد و حل و فصل نگردید.
انسانها در مواجهه با موقعیت ها سه راهکار دارند:
اول حذف آن موقعیت یا شخص و .... که منبع تنش برای انسان می گردد.
دوم: تغییر آن موقعیت یا شخص.
سوم: پذیرش موقعیت یا شخص و .....
در موقعیتی که این شما توصیف کرده اید نه می توانید مادر همسرتان را حذف کنید و نه تغییر دهید. چراکه تغییر هر کسی به دست خودش است. برای تغییر دادن شخص دیگرباید انرژی روانی و عمری را برای آن گذاشت و جنگید. آیا ارزش این همه جنگیدن دارد؟؟؟؟؟؟؟
تنها راه منطقی پذیرش است. به این معنا که مادرهمسرتان را به همینگونه که هست بپذیرید نه آنکه در پی تغییر آن باشید.
به طور مثال پذیرش یعنی اگر چیزی مستطیل است، توقع دایره بودن از آن محال و کاری بیهوده است. چون این توانمندی در مستطیل نیست و شما طلب چیزی را از چیز دیگری می نمایید که نمی تواند برایتان شود. خود مستطیل نمی داند که مستطیل است و نمی تواند دایره باشد فقط به شما بازخورد منفی می دهد ولی شما می دانید که مستطیل است ولی در ذهن خود او را وادار به دایره بودن می کنید اینجا شمائید که باید توقع خود را بر اساس مستطیل بودن در نظر بگیرید و اگر کوتاه نیائید یک عمر، آن مستطیل، به صورت مستطیل بودنش رفتار می کند و شما فایده ای از آن نمی برید چون توقع دایره بودن از آن دارید.
پذیرش یعنی هرشخص را به اندازه ای که هست بپذیریم نه به اندازه توقع خودمان. درست است که توقع شما به جاست که اجبار نکنند برای پوشش چادر، ولی مادرهمسر نمیتوانند این مسأله را درک کنند و اجبار به این مسأله دارد و نمی تواند درک کند که با اجبار هیچ چیز تغییر نمی یابد. ایشان دقیقا در این موقعیت به جای پذیرش عروس خود به همین مدل حجابی که دارد به اجبار می خواهد شما را تغییر دهد، اگر شما هم بخواهید روش ایشان را پیش بگیرید و بخواهید ایشان را تغییر دهید زندگیتان به میدان جنگ بزرگی مبدل می شود که نه تنها این مسأله بلکه مسائل دیگر زندگی زناشوئیتان را نیز در بر می گیرد.
گاهی لازم است مقداری راه را برای دیگران باز کرد تا آنها هم راههای بهتری را برای ما باز کنند. به گفته امیرمومنان حضرت علی (علیه السلام) می فرمایند: «قُلُوبُ الرِّجَالِ وَحْشِيَّةٌ فَمَنْ تَأَلَّفَهَا أَقْبَلَتْ عَلَيْهِ»(1) قلب های انسان سرگردان است و به سمت هر کس که به ایشان محبت کند می رود.
به نظر می رسد مراجع مسأله چادرپوشیدن آنقدر برای شما سخت نیست بلکه فکر به اینکه آنها بر من تسلط پیدا می کنند برایتان سنگین تر است.اگر تفکرتان را به این موضوع تغییر دهید که آنها باعث حجاب بیشترش می شوند شاید راحت تر برخورد کنید.
در این مسأله بحث اقتدار همسرتان هم نباید نادیده گرفته شود؛ چراکه ایشان هم مایل به این مسأله هستند. مقایسه کردن همسر با خواستگاران دیگر شدیدا مخرّب اقتدار همسر است. یکی از اختلالاتی که منشأ اختلاف زناشوئی است اختلال زناشوئی متعارض است.در اختلال زناشویی متعارض، زن و شوهر هر دو تمایل به کسب قدرت و کنترل دارند. مشکلاتی که از چنین شباهتی سرچشمه میگیرد، منجر به رقابت مسابقه ای بین آنها و روابط متعارض می شود.
اسلام به تبع اصل عقلائی، وجود مدیریت واحد را در همه مجموعه ها مورد تاکید قرار داده است. در روایتی از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) دستور داده شده که: (حتی اگر در یک مسافرت، سه نفر همراه شدند، یکی از آنها باید مسؤولیت و مدیریت جمع را عهده دار گردد.)(2)
ضرورت مدیریت در خانواده هم جزئی از ضرورت مدیریت هر مجموعه هدفدار است که باید اعضای خانواده بدان پای بند باشند تا در سلوک و پیشرفت مادی و معنوی موفق تر گردند.
بر اساس متون روانشناسی و با الهام از آیات قرآن، زن و مرد هر دو نیاز به قدرت و مهر دارند، اما نیاز به قدرت در مردان بسیار بیشتر و اساسی تر است. برعکس، نیاز به مهر در زنان به شکل بارزتری بروز میکند. از طرف دیگر، مرد جذاب برای زنان، مردان مقتدر و توانا است و زن مورد علاقه مردان، غالباً زن ملایم و لطیف است. پس در اینجا موضوع مهم همسران این است که اگر زن به مرد قدرت بدهد، از او مهر دریافت میکند و اگر مرد به زن عشق و مهر بدهد، از او قدرت دریافت میکند. از این دیدگاه، وقتی مرد، زورگو و قدرت طلب میشود که قدرت او را مورد حمله قرار دهند یا محدود کنند یا آن را به رسمیت نشناسند.
پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) می فرمایند:« الرَجُلُ سَیّدُ اَهله: مرد ریاست خانه را بر عهده دارد.»(3)
درباره ارتباط با مادر همسر دو راهکار پیشنهاد میشود که مکمل یکدیگر هستند:
اول اینکه، واقعا بپذیرید که تجربه مادرهمسرتان بیشتر است. ایشان خواستار زندگی خوب و مناسب برای پسر و عروسش است ولی روش ایشان به روشی است که برای خوشایندشما نیست. واقعیت این است که حداقل زندگی خوبی را برای پسرش می پسندد و دشمن شما نیست. این مدل تکنیک دیالوگ است یعنی در هر موقعیتی طوری به قضیه نگاه شود که تفکر منفی را به حداقل برساند و به جوانب مثبتی که اغفال شده بیشتر توجه شود. اینجور مواقع فکر کنید اگر مادر خودت هم بود انقدر ناراحت می شدی؟؟؟؟ یا اینکه چون مادرشوهر یک نسبت حساس و حساسیت برانگیز است که انقدر منفی فکر می کنید.
دوم اینکه روش بسیار مناسب و نتیجه بخش در مقابل اینگونه مادرشوهرها، روش خلع سلاح می باشد. یعنی هرجایی که ایشان تصمیم به مداخله دارند و می دانید که راجع به آن موضوع اظهار نظر خواهند کرد پیشاپیش از ایشان بپرسید و اظهار نظرشان را بخواهید. بگذارید احساس کند که نظرش برای شما مهم است و ایشان را قبول دارید. باید پذیرفت بالاخره مادزشوهر فردی مهم در زندگی هر خانمی است. وقتی نظرش را پیشاپیش بپرسید آن خلأ تأیید نگرفتن ازعروس در ایشان پر می گردد و جاهایی هم اگر می شود طبق نظر ایشان عمل کنید. (باید پذیرفت که بسیاری از مواقع خیلی تفاوتی بین نظر عروس و مادرشوهر نیست ولی لجبازی حاکم می شود).
وقتی این اتفاق افتاد کم کم خلأ پر می شود و مداخله ها کم می شود .البته باید متذکر شد که توقع معجزه نباید داشت؛ در تمام این راهکارها تکنیک برتری به نام صبوری نهفته است.
زندگی همیشه به کام انسان پیش نمی رود. قَالَ علی (عليه السلام )
000لااالللل
متوجه هستم میدونم شرایط سختی هست
ولی با همه این شرایط همسرتون تنها هستند نیاز به همراهی و حمایت شما دارند اگه شما در مقابل خانواده ایشون باشید یعنی همسرتون رو نادیده گرفتید
نمیکم هرچی میگن بگید چشم
ولی میشه حل کرد همه اون مسائلی که فکر میکنید غیر قابل حل هستش
از مشاورین سایت کمک بگیرید خراب کردن خیلی راحت از ساختن هستش پس قبل از اینکه خرابترش بکنید شروع به ترمیم کنید
000000لللل
000000000000000
:)))))))) دقیقا
حالا یه پیشنهاد دارم برایتون تو همین پستتون عروس رو به جای مادر شوهر جایگزینش بکنید ببیند چه حسی پیدا میکنید فکر کنم حس خوبی باشه
غم..افسردگی..تنهایی
موقعی که اومدن خواستگاری اینو میدونستی؟ مادر و پدرش این رو میدونستن؟
یک چیزی رو یکبار آقای نقویان در برنامه سمت خدا گفت که واقعا هم درست گفت. وقتی میخواهیم به فرزندمان در انتخاب همسر کمک کنیم، به دنبال یک همسر مناسب برای او باشیم نه یک عروس و داماد مناسب برای خودمان. خدا میداند کی میخواهیم معنی این جمله را بفهمیم.
استارتر عزیز خواهر خوبم. امیدوارم پستهای من برات مفید بوده باشه. من از شما چند سالی بزرگترم و مجردم و تجربه ایی شخصی در زندگی زناشویی ندارم. اما شاهد تجربیات تلخ و شیرین زیادی بودم. امیدوارم این حرف اخر رو از خواهرت بپذیری که وقتی یک مشکلی در زندگی پیش میاد باید همون موقع اقدام به حلش کرد وگرنه تبدیل به یک قطار از مشکلات میشه و در انتها به نظر حل نشدنی و نفسگیر میرسه. مشاوره گرفتن مجازی تا حدی که جرقه شروع به کار رو بزنه مفید هست و شما نباید به اون به عنوان یک راهکار قطعی نگاه کنی.
از اونجایی که اهل درس و مطالعه هستی من بهت یک پیشنهادی میدم. فرض کن که مجبور هستی دوباره یک لیسانس بگیری، لیسانس حل کردن گره زندگیت. برای اینکار وقت بگذار. در شهر خودت مشاوران درجه 1 که کارایی شون قبلا توسط مراجعان به تایید رسیده رو پیدا کن. مقداری هزینه کن و صبر داشته باش. در نظر بگیر که باید این واحدها رو با بهترین نمره ها پاس کنی. حرفهای مشاوران رو با دقت تجزیه و تحلیل کن. کارهایی که بهت میگن رو با دقت انجام بده. گاهی وقتها ممکنه یک مشاور صلاحیت کافی نداشته باشه و وقت و عمر شما رو هدر بده، این موارد رو باید سریعا متوجه بشی و مشاورت رو تغییر بدی.
در نهایت به یک نتیجه ایی می رسی، یا با همسرت میتونی به زندگی ادامه بدی و یا نمیتونی. در هر صورت تا جایی که میتونی تلاش کن تا مطمئن باشی این نتیجه ایی که گرفتی بهترین نتیجه بوده.
مطمئن باش تجربیات شما در این مسیر بدرد خیلی ها خواهد خورد ، بعدا به کمکش گره از مشکلات دیگران هم باز میکنی.
موفق و سلامت باشی.
همه در جریان بودیم ...من بااین تفکر که گذشته به گذشته مربوط میشه چشم پوشیی کردم...اما همین مادر نتونسته بود مانع پسرش برای این شیطنتا وسیگارو قلیونو... بشه ..یعنی اونموقع دخالتی توکارای پسرش نمی کردو حرفی نمی زد...
با خونو دل کاری کردم که نکشه ونمی گم الان دنبال دختراس و... چوون اصلا اینجور ادم نیس و گذاشته کنار.... ولی وقتی تو گذشته انتخابش اون ادما بااون تیپو ظاهر بودن نمیدونستم سلیقش اینجوری یه ...البته منم همیشه محجبه بودم اما بی چادر...مانتو بلند روسری های بلند..
بسیار بسیار ممنونم از وقتی که برام گذاشتین ..... حتما به پیشنهاداتتون عمل می کنم
هوالمحبوب
یکی از اختلالاتی که منشأ اختلاف زناشوئی است اختلال زناشوئی متعارض است.
اختلال زناشویی متعارض: در اختلال زناشویی متعارض، زن و شوهر هر دو تمایل به کسب قدرت و کنترل دارند. مشکلاتی که از چنین شباهتی سرچشمه میگیرد، منجر به رقابت مسابقه ای بین آنها و روابط متعارض می شود.
در ادامه به بررسی قدرت در مرد و زن براساس متون اسلامی و روان شناسی می پردازیم.
بر اساس آموزه های دینی، زن و مرد دارای سرشت و حقیقت واحدی هستند. همه انسانها اعم از زن و مرد، از یک ریشه و اصل سرچشمه میگیرند و گوهر آفرینش آنها یکی است. قرآن کریم میفرماید: «یا أَیُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّکُمُ الَّذی خَلَقَکُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ وَ خَلَقَ مِنْها زَوْجَها وَ بَثَّ مِنْهُما رِجالا کَثیراً وَ نِساءً»: اى مردم، از مخالفت پروردگارتان بپرهیزید، همان کسى که همه شما را از یک انسان آفرید و همسر او را نیز از جنس او خلق کرد و از آن دو، مردان و زنان فراوانى در روى زمین منتشر ساخت.نساء: 1
علامه طباطبائی میفرماید: ظاهر جمله »وَ خَلَقَ مِنْها زَوْجَها» این است که مىخواهد بیان کند که همسر آدم از نوع خود آدم بود و انسانى بود مثل خود او و این همه افراد بیىشمار از انسان، که در سطح کره زمین منتشر شده اند، همه از دو فرد انسان مثل هم و شبیه به هم نشات گرفته اند. المیزان، طباطبائی، 1417ق.، ج4 ،ص136 .
از این رو، آیه مذکور و آیات مشابه آن اشتراک انسانی زن و مرد را میرساند. از سویی، زن و مرد در تمام استعدادهای کمال، اشتراک دارند و ابزارهای کمال مثل اراده، اختیار، شناخت و بهره مندی از هدایت انبیاء و راهنمایان به هر دو عنایت شده است. قرآن کریم میفرماید: «أَنِّی لا أُضیعُ عَمَلَ عامِلٍ مِنْکُمْ مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثى»: من عمل هیچ عمل کننده اى از شما را، زن باشد یا مرد، ضایع نخواهم کرد. آل عمران: 95
علامه طباطبائی میفرماید: رسیدن به هر درجه از کمال که براى یک صنف زن و مرد میسر و مقدور است، براى صنف دیگر نیز میسور و ممکن است و یکى از مصادیق آن، کمالاتى است که از راه ایمان به خدا و اطاعت و تقرب به درگاه او حاصل مىشود. طباطبائی، همان، ص90
. اسلام به تبع اصل عقلائی، وجود مدیریت واحد را در همه مجموعه ها مورد تاکید قرار داده است.
در روایتی از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم دستور داده شده که حتی اگر در یک مسافرت، سه نفر همراه شدند، یکی از آنها باید مسؤولیت و مدیریت جمع را عهده دار گردد سیوطی، 1404 ،ج6 ،ص177 .
ضرورت مدیریت در خانواده هم جزئی از ضرورت مدیریت هر مجموعه هدفدار است که باید اعضای خانواده بدان پای بند باشند تا در سلوک و پیشرفت مادی و معنوی موفق تر گردند.
جامعه شناسان، معمولا از زنان، تصویری مطیع، منفعل، عاطفی، وابسته و از مردان، تصویری مستقل، استوار، شایسته، توانا و مصمم ترسیم کرده اند. تا جائی که تحقیقات نشان داده، زنانی که در خانواده ی پدری، مطیع و فرمانبردار بوده اند، در خانواده ی شوهر نیز مطیع اند.
جنس زن و مرد هر دو نیازهایی دارند. نیازهای فیزیولوژیک، معنوی که بر اساس این تقسیم بندی نیازهای زن و مرد یکی است ولی در تقسیم بندی نیازهای جنسیتی است که تفاوت پیدا می کند که این تفاوت به نیازهای بیولوژیکی و نیازهای روانشناختی ربط پیدا می کند.
فمینیسم، که اساس نظریه آنها در «نابرابری جنسی«، بر این استوار است که زنان در جامعه در موقعیت نابرابری نسبت به مردان واقع شده اند. این نابرابری را به منشأ بیولوژیکی نسبت نمی دهند بلکه به سازماندهی جامعه نسبت می دهند.
بر اساس متون روانشناسی و با الهام از آیات قرآن، الگوی مهر و قدرت را اینگونه ارائه نموده اند. بر اساس این الگو، زن و مرد هر دو نیاز به قدرت و مهر دارند، اما نیاز به قدرت در مردان بسیار بیشتر و اساسی تر است. برعکس، نیاز به مهر در زنان به شکل بارزتری بروز میکند. از طرف دیگر، مرد جذاب برای زنان، مردان مقتدر و توانا است و زن مورد علاقه مردان، غالباً زن ملایم و لطیف است.
پس در اینجا موضوع مهم همسران این است که اگر زن به مرد قدرت بدهد، از او مهر دریافت میکند و اگر مرد به زن عشق و مهر بدهد، از او قدرت دریافت میکند. شکل قدرت در اینجا با تعریف قدرت در متون جامعه شناختی، متفاوت است.
از این دیدگاه، وقتی مرد، زورگو و قدرت طلب میشود که قدرت او را مورد حمله قرار دهند یا محدود کنند یا آن را به رسمیت نشناسند. مردی که قدرت او ارضاء شود که فقط توسط زن امکانپذیر است، رئوف و مهربان می- شود و در عین حال مقتدر. زنی که نیاز به مهر او ارضاء شود که فقط توسط مرد امکانپذیر است، زنی انعطاف پذیر، سرزنده و سازگارخواهد شد. بنابراین، ساختار قدرت مبتنی بر نقش و نیاز است. در اینجا، هم زن و هم مرد تسلیم قوانین وجودی خود و یکدیگرند.
در متون روایی هم احادیث فراوانی وارد شده است که در مجموع، می توان چنین استنباط نمود که سلسه مراتب قدرت در خانواده به ترتیب پدر، مادر و بعد فرزندان میباشد.
پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم:« الرَجُلُ سَیّدُ اَهله:مرد ریاست خانه را بر عهده دارد» زغلول، 1410 ،ج5 ،ص160 .)
در جای دیگری میفرماید: «کُلُّکُم راعٍ فَمَسؤولٌ عَن رَعِیَّتِهِ وَالرَّجُلُ راعٍ عَلى أهلِ بَیتِهِ وهُوَ مَسؤولٌ عَنهُم، وَالمَرأَةُ راعِیَةٌ عَلى بَیتِ بَعلِها ووُلدِهِ و هِیَ
مَسؤولَةٌ عَنهُم»: هر یک از شما که به گونه اى سرپرست است، درباره زیردستش بازخواست میشود. مرد، سرپرستِ خانواده خویش است و درباره آنها از او
بازخواست مىشود. زن نیز سرپرست خانه شوهر خود و فرزندان اوست و درباره آنها از او سؤال خواهد شد. محمدی ری شهری، 1387 ،ص264 .
امام صادق علیه السلام : «مِنْ سَعَادَةِ الرَّجُلِ أَنْ یَکُونَ الْقَیِّمَ عَلَى عِیَالِهِ»: ازخوشبختی مرد آن است که سرپرست خانواده اش باشد. کلینی، 1365 ،ج4 ،ص13 .
در جای دیگری میفرماید: «رَحِمَ اللَّهُ عَبْداً أَحْسَنَ فِیمَا بَیْنَهُ وَ بَیْنَ زَوْجَتِهِ فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ قَدْ مَلَّکَهُ نَاصِیَتَهَا وَ جَعَلَهُ الْقَیِّمَ عَلَیْهَا:» خداوند بیامرزد مردی
را که رابطه اش با همسرش نیکو باشد. چرا که خدا زن را به دست مرد سپرده و او را قیم زن قرار داده است.صدوق، 1413 ،ج3 ،ص44 .
پیامبر اسلام در جواب سوالی زنی که از حقوق مرد بر زن سوال کرد، چنین فرمود: «حَقُّ الزَّوْجِ عَلَى الْمَرْأَه أَنْ تُطِیعَهُ وَ لَا تَعْصِیَهُ وَ لَا تَصَدَّقَ مِنْ بَیْتِهِ إِلَّا
بِإِذْنِهِ وَ لَا تَصُومَ تَطَوُّعاً إِلَّا بِإِذْنِهِ وَ لَا تَمْنَعَهُ نَفْسَهَا وَ لَا تَخْرُجَ مِنْ بَیْتِهَا إِلَّا بِإِذْنِهِ قَالَتْ یَا رَسُولَ اللَّهِ ص مَنْ أَعْظَمُ النَّاسِ حَقّاً عَلَى الْمَرْأَةِ قَالَ زَوْجُهَا:
حقوق شوهر بر عهده زن آن است که اطاعتش کند، در مقابلش نافرمانی ننماید، صدقه ای از اموال شوهر بدون اذن او ندهد، روزه مستحبی فقط با اجازه او بگیرد و از عرضه خود ممانعت نورزد و از منزل بدون اجازه شوهر خارج نشود. زن گفت یا رسول الله چه کسی بزرگترین حق را برعهده زن دارد؟ فرمود: همسرش.
کلینی، .)158ص، 20ج 1365
استاد مطهری ضمن پذیرش مدیریت مرد در خانه، میگوید: اسلام به مرد حق حاکمیت داده است نه حق تحکم. میان حکومت و تحکم نباید اشتباه کرد. حکومت یعنی به عدالت رفتار کردن، تحکم یعنی زورگوید.
زندگی زناشویی بر اساس توجه به این نیازهاست که محل آرامش می شود همان که هدف از رابطه زناشویی عنوان شده است.
«وَ مِنْ ءَايَـتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُم مِّنْ أَنفُسِكُمْ أَزْوَجًا لِّتَسْكُنُواْ إِلَيْهَا وَجَعَلَ بَيْنَكُم مَّوَدَّةً وَ رَحْمَةً إِنَّ فِى ذَلِكَ لَايَـتٍ لِّقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ» (روم، 21)
علامه طباطبائی میفرمایند: خداوند هر کدام از زن و مرد را ناقص و نیازمند به هم آفریده است. هر نقصی نیازمند کمال است تا با پیوند با او به آرامش برسد. از مجموع آن دو یک واحد تام به وجود میآید که میتواند تولید نسل را موجب شود.
زن و مرد ناقص = نیازمند کمال = آرامش = ایجاد واحدتام =تولید نسل صالح.
اینکه هدف از ازدواج را بیان کردیم هر هدفی در ازدواج به یک سلسله ارزشهایی مرتبط میگردد و باید هر دختر و پسری که قصد ازدواج دارند هدف از ازدواجشان را بر اساس ارزشهایی که در زندگی دارند یکی کنند در غیر این صورت به اختلاف می خورند. بدون تعیین هدف و ناهماهنگی در هدف، جز جنگ و جدل نیست و حتی می توان گفت هدف یکسان بر اساس ارزشهای متفاوت هم به جنگ و جدل می رسد. متأسفانه دختران و پسران ما ازدواج می کنند با رویاهای دست نیافتنی، بدون اینکه ارزشها و اهداف زندگی زناشویی برایشان روشن شده باشد. این اختلاف در همه مسائل نمود پیدا می کند؛ از شیوه پوشش، رفت و آمد، خرج کردن، اولویتهای زندگی، تربیت فرزند و ...
ان شالله موفق باشید.
جمع بندی
پرسش: سلام مدتی است که ازدواج کرده ام و از همان ابتدا مجبور به پوشش چادر شده ام. از این موضوع عذاب می کشم. چون من سابقا که پوششم مانتو بوده هم باحجاب بودم . اهل نماز و روزه هم هستم. مادر همسرم تسلط کامل روی زندگی ما دارد. در مسائل دینی افراطی است. بخاطر نپوشیدن چادر به من گفت تو بی دینی و تو هین های دیگه ای کرد که خواستم طلاق بگیرم. جدیدا هم خواهر همسرم که پانزده ساله هست مداوم می گوید که می خواهم چادر سر کنم . چکار کنم تا حساسیتم تمام شود. نمی دانم چه کاری انجام دهم تا بتوانم چادر سر نکنم.
برای اینکه همه جوانب این مسئله بررسی شود؛ از پرسشگر تقاضا شد تا به پرسش های زیر پاسخ دهند.
پرسشگر پاسخ دادند خودشا۲۷ و همسرم ۲۹ ساله و تحصیلات خودشان کارشناسی ارشد و البته در حد دکترا پروژه انجام می دهند و همسرشان فوق دیپلم هستند. با خانواده همسر در یک ساختمان زندگی می کنند. قبل از ازدواج درباره چادرپوشیدن گفته شد حالا با هم کنار می آییم. مراجع از خواستگارهایی که با جایگاه بهتر از همسر فعلی بودند سخن گفت و اینکه همسرشان دنباله رو خانواده اش است.
پاسخ:
با توجه به پاسخهایی که داده اید به نظر می رسد در مراحل آشنایی، درباره این مسأله به توافق درستی نرسیدید بلکه یک صحبتی ضمنی شد و حل و فصل نگردید.
انسانها در مواجهه با موقعیت ها سه راهکار دارند:
اول حذف آن موقعیت یا شخص و .... که منبع تنش برای انسان می گردد.
دوم: تغییر آن موقعیت یا شخص.
سوم: پذیرش موقعیت یا شخص و .....
در موقعیتی که این شما توصیف کرده اید نه می توانید مادر همسرتان را حذف کنید و نه تغییر دهید. چراکه تغییر هر کسی به دست خودش است. برای تغییر دادن شخص دیگرباید انرژی روانی و عمری را برای آن گذاشت و جنگید. آیا ارزش این همه جنگیدن دارد؟؟؟؟؟؟؟
تنها راه منطقی پذیرش است. به این معنا که مادرهمسرتان را به همینگونه که هست بپذیرید نه آنکه در پی تغییر آن باشید.
به طور مثال پذیرش یعنی اگر چیزی مستطیل است، توقع دایره بودن از آن محال و کاری بیهوده است. چون این توانمندی در مستطیل نیست و شما طلب چیزی را از چیز دیگری می نمایید که نمی تواند برایتان شود. خود مستطیل نمی داند که مستطیل است و نمی تواند دایره باشد فقط به شما بازخورد منفی می دهد ولی شما می دانید که مستطیل است ولی در ذهن خود او را وادار به دایره بودن می کنید اینجا شمائید که باید توقع خود را بر اساس مستطیل بودن در نظر بگیرید و اگر کوتاه نیائید یک عمر، آن مستطیل، به صورت مستطیل بودنش رفتار می کند و شما فایده ای از آن نمی برید چون توقع دایره بودن از آن دارید.
پذیرش یعنی هرشخص را به اندازه ای که هست بپذیریم نه به اندازه توقع خودمان. درست است که توقع شما به جاست که اجبار نکنند برای پوشش چادر، ولی مادرهمسر نمیتوانند این مسأله را درک کنند و اجبار به این مسأله دارد و نمی تواند درک کند که با اجبار هیچ چیز تغییر نمی یابد. ایشان دقیقا در این موقعیت به جای پذیرش عروس خود به همین مدل حجابی که دارد به اجبار می خواهد شما را تغییر دهد، اگر شما هم بخواهید روش ایشان را پیش بگیرید و بخواهید ایشان را تغییر دهید زندگیتان به میدان جنگ بزرگی مبدل می شود که نه تنها این مسأله بلکه مسائل دیگر زندگی زناشوئیتان را نیز در بر می گیرد.
گاهی لازم است مقداری راه را برای دیگران باز کرد تا آنها هم راههای بهتری را برای ما باز کنند. به گفته امیرمومنان حضرت علی (علیه السلام) می فرمایند: «قُلُوبُ الرِّجَالِ وَحْشِيَّةٌ فَمَنْ تَأَلَّفَهَا أَقْبَلَتْ عَلَيْهِ»(1) قلب های انسان سرگردان است و به سمت هر کس که به ایشان محبت کند می رود.
به نظر می رسد مراجع مسأله چادرپوشیدن آنقدر برای شما سخت نیست بلکه فکر به اینکه آنها بر من تسلط پیدا می کنند برایتان سنگین تر است.اگر تفکرتان را به این موضوع تغییر دهید که آنها باعث حجاب بیشترش می شوند شاید راحت تر برخورد کنید.
در این مسأله بحث اقتدار همسرتان هم نباید نادیده گرفته شود؛ چراکه ایشان هم مایل به این مسأله هستند. مقایسه کردن همسر با خواستگاران دیگر شدیدا مخرّب اقتدار همسر است. یکی از اختلالاتی که منشأ اختلاف زناشوئی است اختلال زناشوئی متعارض است.در اختلال زناشویی متعارض، زن و شوهر هر دو تمایل به کسب قدرت و کنترل دارند. مشکلاتی که از چنین شباهتی سرچشمه میگیرد، منجر به رقابت مسابقه ای بین آنها و روابط متعارض می شود.
اسلام به تبع اصل عقلائی، وجود مدیریت واحد را در همه مجموعه ها مورد تاکید قرار داده است. در روایتی از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) دستور داده شده که: (حتی اگر در یک مسافرت، سه نفر همراه شدند، یکی از آنها باید مسؤولیت و مدیریت جمع را عهده دار گردد.)(2)
ضرورت مدیریت در خانواده هم جزئی از ضرورت مدیریت هر مجموعه هدفدار است که باید اعضای خانواده بدان پای بند باشند تا در سلوک و پیشرفت مادی و معنوی موفق تر گردند.
بر اساس متون روانشناسی و با الهام از آیات قرآن، زن و مرد هر دو نیاز به قدرت و مهر دارند، اما نیاز به قدرت در مردان بسیار بیشتر و اساسی تر است. برعکس، نیاز به مهر در زنان به شکل بارزتری بروز میکند. از طرف دیگر، مرد جذاب برای زنان، مردان مقتدر و توانا است و زن مورد علاقه مردان، غالباً زن ملایم و لطیف است. پس در اینجا موضوع مهم همسران این است که اگر زن به مرد قدرت بدهد، از او مهر دریافت میکند و اگر مرد به زن عشق و مهر بدهد، از او قدرت دریافت میکند. از این دیدگاه، وقتی مرد، زورگو و قدرت طلب میشود که قدرت او را مورد حمله قرار دهند یا محدود کنند یا آن را به رسمیت نشناسند.
پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) می فرمایند:« الرَجُلُ سَیّدُ اَهله: مرد ریاست خانه را بر عهده دارد.»(3)
درباره ارتباط با مادر همسر دو راهکار پیشنهاد میشود که مکمل یکدیگر هستند:
اول اینکه، واقعا بپذیرید که تجربه مادرهمسرتان بیشتر است. ایشان خواستار زندگی خوب و مناسب برای پسر و عروسش است ولی روش ایشان به روشی است که برای خوشایندشما نیست. واقعیت این است که حداقل زندگی خوبی را برای پسرش می پسندد و دشمن شما نیست. این مدل تکنیک دیالوگ است یعنی در هر موقعیتی طوری به قضیه نگاه شود که تفکر منفی را به حداقل برساند و به جوانب مثبتی که اغفال شده بیشتر توجه شود. اینجور مواقع فکر کنید اگر مادر خودت هم بود انقدر ناراحت می شدی؟؟؟؟ یا اینکه چون مادرشوهر یک نسبت حساس و حساسیت برانگیز است که انقدر منفی فکر می کنید.
دوم اینکه روش بسیار مناسب و نتیجه بخش در مقابل اینگونه مادرشوهرها، روش خلع سلاح می باشد. یعنی هرجایی که ایشان تصمیم به مداخله دارند و می دانید که راجع به آن موضوع اظهار نظر خواهند کرد پیشاپیش از ایشان بپرسید و اظهار نظرشان را بخواهید. بگذارید احساس کند که نظرش برای شما مهم است و ایشان را قبول دارید. باید پذیرفت بالاخره مادزشوهر فردی مهم در زندگی هر خانمی است. وقتی نظرش را پیشاپیش بپرسید آن خلأ تأیید نگرفتن ازعروس در ایشان پر می گردد و جاهایی هم اگر می شود طبق نظر ایشان عمل کنید. (باید پذیرفت که بسیاری از مواقع خیلی تفاوتی بین نظر عروس و مادرشوهر نیست ولی لجبازی حاکم می شود).
وقتی این اتفاق افتاد کم کم خلأ پر می شود و مداخله ها کم می شود .البته باید متذکر شد که توقع معجزه نباید داشت؛ در تمام این راهکارها تکنیک برتری به نام صبوری نهفته است.
زندگی همیشه به کام انسان پیش نمی رود. قَالَ علی (عليه السلام )
«الدَّهرُ یَومانِ یَومٌ لَکَ وَ یَومٌ عَلَیکَ فَاذا کانَ لَکَ فَلا تَبطَر وَ إذا کانَ عَلَیکَ فَاصبِر» (4)
روزگار دو روز است، روزی به نفع تو و روزی به ضرر تو، چون به سودت شد شادی مکن، و چون به زیانت گردید غم مخور.
پی نوشت ها:
1. ابن ابی الحدید، عبدالحمید، شرح نهج البلاغه، منشورات مکتبه آیه الله العظمی مرعشی نجفی، قم، 1404ق، حکمت 47.
2. متقی علی بن حسام الدین، کنز العمال فی سنن الاقوال و الافعال ، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1419ق. ج6 ،ص177.
3. زغلول، محمد، موسوعه اطراف الحدیث النبوی، بیروت، عالم التراث، 1410 ،ج5 ،ص160.
4. ابن ابی الحدید، عبدالحمید، شرح نهج البلاغه، منشورات مکتبه آیه الله العظمی مرعشی نجفی، قم، 1404ق. ص 546 ، حکمت 396.
منابعی برای مطالعه بیشتر:
- زارعی توپخانه، محمد، مهر و اقتدار در خانواده، انتشارات مرکز مدیریت حوزه، چاپ اول، زمستان 1397.
- اسکندری، علی اکبر، عروس یا مادرشوهر، انتشارات مناجات، 1395.
- فراخبر، هفته نامه تحلیلی مستقل ایران، 7 آبان 1393.