جمع بندی «انزع البطین» در زیارت امیرالمؤمنین علیه السلام
تبهای اولیه
«انزع البطین» در زیارت امیرالمؤمنین علیه السلام
سلام
در زیارت هفتم از زیارات مطلقه امیرالمؤمنین علیه السلام می خوانیم:
اللّٰهُمَّ إِنِّي أَتَقَرَّبُ إِلَيْكَ يَا أَسْمَعَ السَّامِعِينَ
، وَيَا أَبْصَرَ النَّاظِرِينَ ،
وَيَا أَسْرَعَ الْحاسِبِينَ ،
وَيَا أَجْوَدَ الْأَجْوَدِينَ بِمُحَمَّدٍ خاتَمِ النَّبِيِّينَ ، رَسُولِكَ إِلَى الْعالَمِينَ ،
وَبِأَخِيهِ وَابْنِ عَمِّهِ الْأَ نْزَعِ الْبَطِينِ ، الْعالِمِ الْمُبِينِ ، عَلِيٍّ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ......
در کتب لغت گفته اند مراد از انزع فردی است که دو طرف سر او بدون مو و منظور از بطین کسی است که چاق باشد.
یعنی ترجمه «انزع البطین» می شود فردی که کچل و چاق است!
ما در مقام زیارت امام معصوم (ع) از فضائل و مناقب و معجزات و کرامات ایشان می گوییم نه اینکه در مقام تنقیص باشیم
و امام معصوم (ع) را اینگونه مورد خطاب قرار دهیم!؟
در کتب لغت گفته اند مراد از انزع فردی است که دو طرف سر او بدون مو و منظور از بطین کسی است که چاق باشد. یعنی ترجمه «انزع البطین» می شود فردی که کچل و چاق است!با سلام و درود در ابتدا بهتر است این دو واژه «الانزع» و «البطین» را از نظر لغوی بررسی کنیم، زیرا برخی از واژه ها و الفاظ عربی، دارای معانی متعدد و گوناگونی هستند و باید هر لفظ را متناسب با متنی که به کار رفته و با توجه به فضای تکلم و سایر قرائن (حالیه و مقالیه)، معنا کرد، مثلا کلمه «عین» در زبان عرب، حدود شصت معنا دارد و نمی توان در همه جا، یک معنا و یا هر معنای دلخواه را برداشت کرد. «أنزع» در لغت «نَزَعَ» به معنای بَرکَندن و کشیدن که در آن اعراض هم به کار رفته می باشد، مثل "نَزْعُ العَداوة و المحبّة من القلب" یعنی بَرکندن دشمنی و دوستی از دل؛ هم چنین مانند آیه: «وَ نَزَعْنا ما في صُدُورِهِمْ مِنْ غِلٍّ»؛ و آنچه در دلها از كينه و حسد دارند، بر مى كَنيم.(اعراف: 7/ 43) هم چنین معنای گرفتن و سلب کردن است و اگر با «عن» بیاید به معنای خودداری کردن است. و «انزع» به معنای مردی است که موی سرش ریخته، گویی از جایش جدا و کنده شده است.(مفردات ألفاظ القرآن، ص 798) «نزع» به معنای قلع و برکندن است. در صورت آمدن با «عن» به معنای کفّ و خودداری است. و «انزع» کسی است که موهای دو طرف پیشانی، برطرف شده باشند یعنی مو از جایش بیرون آمده و کنده شده است.( كتاب العين، ج 1، ص 357 – 359) «نزع» به معنای قلع و برکندن است. «انزع» کسی است که مو از دو طرف پیشانی اش کنار رفته است.(الصحاح، ج 3، ص 1289) «نزع» به معنای انصراف، رجوع حق به اهلش، بعید و دور و نیز خودداری کردن است. «انزع» کسی است که مو از دو طرف پیشانی اش کنار رفته است.(المحيط في اللغة، ج 1، ص 388 و 389) «نزع» به معنای قلع و کندن چیزی از جایش است. هم چنین به معنای ترک هم می آید. «انزع» کسی است که مو از دو طرف پیشانی اش کنار رفته است. (معجم مقاييس اللغه، ج 5، ص 415)
«بَطین» در لغت
«بطن» به معنای شکم و نیز به معنای نهان، در مقابل آشکار است.(قاموس قرآن، ج 1، ص 201)
«بطن» در انسان (شکم) معروف است. هم چنین کسی را خاص و محرم خود قرار دادن است، مانند آیه «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا بِطانَةً مِنْ دُونِكُمْ»؛ اى كسانى كه ايمان آورده ايد! محرم اسرارى از غير خود، انتخاب نكنيد.(آل عمران: 3/ 118)
هم چنین وقتی گفته می شود: "إن فلانا لذو بِطانة بفلان" یعنی به امور داخلی او آگاه است.
و نیز از صفات خداوند «الظَّاهِرُ وَ الْباطِنُ» است که تاویلش همان است که از پیامبر (صلی الله علیه و آله) در تمجید از خداوند نقل شده: «اللّهم أنت الظّاهرُ فليس فوقك شيء، و أنت الباطنُ فليس دُونَك شيء».
در معنای آن، گفته شده که خداوند عالم و آگاه است به همه اسرار و خفیات، کما این که آگاه است از همه امور ظاهر و آشکار.(تهذيب اللغة، ج13، ص 250 – 252)
«بطن» مقابل «ظَهر» و «باطن» مقابل «ظاهر» است و «بطین» کسی است که شکمش ضخیم و بزرگ است و نیز کسی که مال بسیار دارد. (المحيط في اللغة، ج 9، ص 190؛ كتاب العين، ج 7، ص 440 و 441)
«بطن» مقابل «ظَهر» است و «بطین» یعنی کسی که شکمش بزرگ است و همه اهتمام و توجهش به شکم و خوردن است. هم چنین به معنای محرم و خاص قرار دادن، داخل و مقابل ظاهر، وسیع و... آمده است.(المحكم و المحيط الأعظم، ج 9، ص 191 – 194)
«بطین» به معنای بزرگ بودن شکم و نیز به معنای بعید و دور است.(الصحاح، ج 5، ص 2080)
«بطین» به معنای بعید و به معنای وسیع نیز می آید.(لسان العرب، ج 13، ص 57)
بنابر این:
ماده «بطن» و نیز «نزع» معانی و موارد استعمال متعددی دارند و در هر استعمالی باید معنای متناسب با آن را انتخاب کرد.
در ضمن، برخی از معانی این دو واژه آورده شده اند، برای مطالعه بیشتر می توان به کتب لغت بیشتری مراجعه نمود.
توضیح و تفسیر روایی
بعد از معنای لغوی، بهتر است به سراغ روایات برویم و ببینیم آن ها چگونه این تعابیر را معنا کرده اند:
«قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) يَا عَلِيُّ إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى قَدْ غَفَرَ لَكَ وَ لِأَهْلِكَ وَ لِشِيعَتِكَ وَ مُحِبِّي شِيعَتِكَ وَ مُحِبِّي مُحِبِّي شِيعَتِكَ فَأَبْشِرْ فَإِنَّكَ الْأَنْزَعُ الْبَطِينُ مَنْزُوعٌ مِنَ الشِّرْكِ بَطِينٌ مِنَ الْعِلْمِ»
رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمودند: يا على! بدرستى كه خداوند متعال تو و خاندانت، و شيعيان و دوستداران شيعيانت، و دوستداران دوستان شيعيانت، جمله را مورد غفران و آمرزش خويش قرار داده، پس مژده باد تو را؛ تو «انزع بطين» هستی؛ از شرک، جدایى [و از تو دور گشته]، و درون و نهانت، مملوّ و پر است از دانش و معرفت. (صدوق، عيون أخبار الرضا عليه السلام، ج 2، ص 47، ح 182)
«جَاءَ رَجُلٌ إِلَى ابْنِ عَبَّاسٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ فَقَالَ لَهُ أَخْبِرْنِي عَنِ الْأَنْزَعِ الْبَطِينِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ (علیه السلام) فَقَدِ اخْتَلَفَ النَّاسُ فِيهِ فَقَالَ لَهُ ابْنُ عَبَّاسٍ أَيُّهَا الرَّجُلُ وَ اللَّهِ لَقَدْ سَأَلْتَ عَنْ رَجُلٍ مَا وَطِئَ الْحَصَى بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) أَفْضَلُ مِنْهُ وَ إِنَّهُ لَأَخُو رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) وَ ابْنُ عَمِّهِ وَ وَصِيُّهُ وَ خَلِيفَتُهُ عَلَى أُمَّتِهِ وَ إِنَّهُ لَأَنْزَعُ مِنَ الشِّرْكِ بَطِينٌ مِنَ الْعِلْمِ وَ لَقَدْ سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) يَقُولُ مَنْ أَرَادَ النَّجَاةَ غَداً فَلْيَأْخُذْ بِحُجْزَةِ هَذَا الْأَنْزَعِ يَعْنِي عَلِيّاً (علیه السلام)»
مردى نزد «ابن عباس» آمد و گفت: مرا از «انزع بطين» على بن ابى طالب (عليه السلام) خبر ده، مردم در باره اش اختلاف دارند؟ ابن عباس چنين پاسخ داد: اى مرد! به خدا سوگند كه از شأن و مقام كسى سؤال كردى كه بعد از رسول خدا (صلّى الله عليه و آله) هيچ كس بر روى ريگ هاى زمين پا ننهاده كه در فضيلت برتر از او باشد، و بدون شک، او برادر رسول خدا، پسر عمو و خليفه او بر امتش مى باشد، او انزع و بركنار از شرک، و بطين و پر از علم مى باشد و از پيامبر خدا (صلى اللّٰه عليه و آله) شنيدم كه فرمود: هر كس مى خواهد فرداى قيامت نجات يابد، چنگ بر دامن اين «انزع» بزند يعنى على(عليه السلام). (صدوق، معاني الأخبار، النص، ص 63، ح 11)
ما در مقام زیارت امام معصوم (ع) از فضائل و مناقب و معجزات و کرامات ایشان می گوییم نه اینکه در مقام تنقیص باشیم و امام معصوم (ع) را اینگونه مورد خطاب قرار دهیم!؟بنابر این: 1. واژه های «انزع» و «بطین» موارد استعمال و معانی متعدد و مختلفی دارند و باید در هر استعمالی به دنبال معنای متناسب با آن همان استعمال، بود. این در زبان و ادبیات عرب که برای هر لفظ، معانی متعدد و مختلفی وجود دارد، کاملا طبیعی و معمول است. 2. در زیارت آن حضرت و وقتی در حال بیان فضائل و مناقب و بزرگی حضرت هستیم، قطعا نمی توان معنایی را قصد کرد که متناسب با فضای کلام نباشد. 3. تعبیر «الانزع البطین» تعبیر کنایی است، «انزع» کنایه است از کنده شده و دور شده از شرک، و «بطین» کنایه است از کسی که درون و نهانش مملو از معرفت و ایمان و علم است. 4. تعبیر «الانزع البطین» در وصف علی بن ابیطالب و برای مدح است.(تاج العروس، ج 18، ص 61) 5. این برداشت کنایی، شواهد روایی نیز دارد که بیان شد. 6. افزون بر این دو روایت، در جاهای مختلف و در مقام های متفاوت از کلام حضرات معصومین یا ادعیه، که همه در بیان فضائل و مناقب حضرت علی (علیه السلام) است، از این تعبیر «انزع البطین» در مقام بزرگداشت و نکوداشت آن حضرت، استفاده شده است که بطور قطع، آن ها چیزی به غیر از مدح، قصد نکرده اند. 7. از طرفی نقل های مختلف تاریخی داریم که در مدح سیمای حضرت علی (علیه السلام) است و سیمایی که از حضرت علی (علیه السلام) ترسیم می کنند، علاوه بر این که خالی از عیب و نقص است، ممدوح و پسندیده است. در این نقل ها حضرت فردی با قدی بلندتر از حد متوسط، قوی هیکل و درشت اندام هستند که بزرگی شکم ایشان با توجه به هیکل قوی و درشت ایشان کاملا متناسب و متوازن است.
مطالعه تاپیک های ذیل نیز مفید است:
یک حدیث از حضرت علی (ع) در مورد وضعیت ظاهری و جسمی ایشان
سوالی درباره خصوصیات حضرت علی (ع)
جمع بندی
پرسش:
چرا در زیارت هفتم از زیارات مطلقه امیرمؤمنان (علیه السلام)، از ایشان با تعبیر «الْأَنْزَعِ الْبَطِينِ» یاد شده است؛ در حالی در لغت، «انزع» به معنای کچل و «بطین» به معنای چاق است؟!
پاسخ:
در ابتدا بهتر است این دو واژه «الانزع» و «البطین» را از نظر لغوی بررسی کنیم، زیرا برخی از واژه ها و الفاظ عربی، دارای معانی متعدد و گوناگونی هستند و باید هر لفظ را متناسب با متنی که به کار رفته و با توجه به فضای تکلم و سایر قرائن (حالیه و مقالیه)، معنا کرد، مثلا کلمه «عین» در زبان عرب، حدود شصت معنا دارد و نمی توان در همه جا، یک معنا و یا هر معنای دلخواه را برداشت کرد.
«أنزع» در لغت
«نَزَعَ» به معنای بَرکَندن و کشیدن که در آن اعراض هم به کار رفته می باشد، مثل "نَزْعُ العَداوة و المحبّة من القلب" یعنی بَرکندن دشمنی و دوستی از دل؛ هم چنین مانند آیه: «وَ نَزَعْنا ما في صُدُورِهِمْ مِنْ غِلٍّ»؛ و آنچه در دلها از كينه و حسد دارند، بر مى كَنيم.(1)
هم چنین معنای گرفتن و سلب کردن است و اگر با «عن» بیاید به معنای خودداری کردن است.
و «انزع» به معنای مردی است که موی سرش ریخته، گویی از جایش جدا و کنده شده است.(2)
«نزع» به معنای قلع و برکندن است. در صورت آمدن با «عن» به معنای کفّ و خودداری است. و «انزع» کسی است که موهای دو طرف پیشانی، برطرف شده باشند یعنی مو از جایش بیرون آمده و کنده شده است.(3)
«نزع» به معنای قلع و برکندن است. «انزع» کسی است که مو از دو طرف پیشانی اش کنار رفته است.(4)
«نزع» به معنای انصراف، رجوع حق به اهلش، بعید و دور و نیز خودداری کردن است. «انزع» کسی است که مو از دو طرف پیشانی اش کنار رفته است.(5)
«نزع» به معنای قلع و کندن چیزی از جایش است. هم چنین به معنای ترک هم می آید. «انزع» کسی است که مو از دو طرف پیشانی اش کنار رفته است.(6)
«بَطین» در لغت
«بطن» به معنای شکم و نیز به معنای نهان، در مقابل آشکار است.(7)
«بطن» در انسان (شکم) معروف است. هم چنین کسی را خاص و محرم خود قرار دادن است، مانند آیه «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا بِطانَةً مِنْ دُونِكُمْ»؛ اى كسانى كه ايمان آورده ايد! محرم اسرارى از غير خود، انتخاب نكنيد.(8)
هم چنین وقتی گفته می شود: "إن فلانا لذو بِطانة بفلان" یعنی به امور داخلی او آگاه است.
و نیز از صفات خداوند «الظَّاهِرُ وَ الْباطِنُ» است که تاویلش همان است که از پیامبر (صلی الله علیه و آله) در تمجید از خداوند نقل شده: «اللّهم أنت الظّاهرُ فليس فوقك شيء، و أنت الباطنُ فليس دُونَك شيء». در معنای آن، گفته شده که خداوند عالم و آگاه است به همه اسرار و خفیات، کما این که آگاه است از همه امور ظاهر و آشکار.(9)
«بطن» مقابل «ظَهر» و «باطن» مقابل «ظاهر» است و «بطین» کسی است که شکمش ضخیم و بزرگ است و نیز کسی که مال بسیار دارد.(10)
«بطن» مقابل «ظَهر» است و «بطین» یعنی کسی که شکمش بزرگ است و همه اهتمام و توجهش به شکم و خوردن است. هم چنین به معنای محرم و خاص قرار دادن، داخل و مقابل ظاهر، وسیع و... آمده است.(11)
«بطین» به معنای بزرگ بودن شکم و نیز به معنای بعید و دور است.(12)
«بطین» به معنای بعید و به معنای وسیع نیز می آید.(13)
بنابر این:
ماده «بطن» و نیز «نزع» معانی و موارد استعمال متعددی دارند و در هر استعمالی باید معنای متناسب با آن را انتخاب کرد و نمی توان برای همه موارد استعمال، یک معنا یا هر معنای دلخواه را در نظر گرفت.
در ضمن، برخی از معانی این دو واژه آورده شده اند، برای مطالعه بیشتر می توان به کتب لغت بیشتری مراجعه نمود.
توضیح و تفسیر روایی
از معنای لغوی هم بگذریم، بهتر است به سراغ روایات برویم و ببینیم آن ها چگونه این تعابیر را معنا کرده اند:
«قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) يَا عَلِيُّ إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى قَدْ غَفَرَ لَكَ وَ لِأَهْلِكَ وَ لِشِيعَتِكَ وَ مُحِبِّي شِيعَتِكَ وَ مُحِبِّي مُحِبِّي شِيعَتِكَ فَأَبْشِرْ فَإِنَّكَ الْأَنْزَعُ الْبَطِينُ مَنْزُوعٌ مِنَ الشِّرْكِ بَطِينٌ مِنَ الْعِلْمِ»؛ رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمودند: يا على! بدرستى كه خداوند متعال تو و خاندانت، و شيعيان و دوستداران شيعيانت، و دوستداران دوستان شيعيانت، جمله را مورد غفران و آمرزش خويش قرار داده، پس مژده باد تو را؛ تو «انزع بطين» هستی؛ از شرک، جدایى [و از تو دور گشته]، و درون و نهانت، مملوّ و پر است از دانش و معرفت.(14)
«جَاءَ رَجُلٌ إِلَى ابْنِ عَبَّاسٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ فَقَالَ لَهُ أَخْبِرْنِي عَنِ الْأَنْزَعِ الْبَطِينِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ (علیه السلام) فَقَدِ اخْتَلَفَ النَّاسُ فِيهِ فَقَالَ لَهُ ابْنُ عَبَّاسٍ أَيُّهَا الرَّجُلُ وَ اللَّهِ لَقَدْ سَأَلْتَ عَنْ رَجُلٍ مَا وَطِئَ الْحَصَى بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) أَفْضَلُ مِنْهُ وَ إِنَّهُ لَأَخُو رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) وَ ابْنُ عَمِّهِ وَ وَصِيُّهُ وَ خَلِيفَتُهُ عَلَى أُمَّتِهِ وَ إِنَّهُ لَأَنْزَعُ مِنَ الشِّرْكِ بَطِينٌ مِنَ الْعِلْمِ وَ لَقَدْ سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) يَقُولُ مَنْ أَرَادَ النَّجَاةَ غَداً فَلْيَأْخُذْ بِحُجْزَةِ هَذَا الْأَنْزَعِ يَعْنِي عَلِيّاً (علیه السلام)»؛ مردى نزد «ابن عباس» آمد و گفت: مرا از «انزع بطين» على بن ابى طالب (عليه السلام) خبر ده، مردم در باره اش اختلاف دارند؟ ابن عباس چنين پاسخ داد: اى مرد! به خدا سوگند كه از شأن و مقام كسى سؤال كردى كه بعد از رسول خدا (صلّى الله عليه و آله) هيچ كس بر روى ريگ هاى زمين پا ننهاده كه در فضيلت برتر از او باشد، و بدون شک، او برادر رسول خدا، پسر عمو و خليفه او بر امتش مى باشد، او انزع و بركنار از شرک، و بطين و پر از علم مى باشد و از پيامبر خدا (صلى اللّٰه عليه و آله) شنيدم كه فرمود: هر كس مى خواهد فرداى قيامت نجات يابد، چنگ بر دامن اين «انزع» بزند يعنى على(عليه السلام).(15)
نتیجه گیری:
1. واژه های «انزع» و «بطین» موارد استعمال و معانی متعدد و مختلفی دارند و باید در هر استعمالی با توجه به قرائن حالیه و مقالیه و با توجه به فضای کلام، به دنبال معنای متناسب با آن استعمال، بود. این در زبان و ادبیات عرب که برای هر لفظ، معانی متعدد و مختلفی وجود دارد، کاملا طبیعی و معمول است.
2. در زیارت آن حضرت و وقتی در حال بیان فضائل و مناقب و بزرگی حضرت هستیم، قطعا نمی توان معنایی را قصد کرد که متناسب با فضای کلام نباشد.
3. تعبیر «الانزع البطین» تعبیر کنایی است، «انزع» کنایه است از کنده شده و دور شده از شرک، و «بطین» کنایه است از کسی که درون و نهانش مملو از معرفت و ایمان و علم است.
4. تعبیر «الانزع البطین» در وصف علی بن ابیطالب و برای مدح است.(16)
5. این برداشت کنایی، شواهد روایی نیز دارد که بیان شد.
6. افزون بر این دو روایت، در جاهای مختلف و در مقام های متفاوت از کلام حضرات معصومین یا ادعیه، که همه در بیان فضائل و مناقب حضرت علی (علیه السلام) است، از این تعبیر «انزع البطین» در مقام بزرگداشت و نکوداشت آن حضرت، استفاده شده است که بطور قطع، آن ها چیزی به غیر از مدح، قصد نکرده اند.
7. از طرفی نقل های مختلف تاریخی داریم که در مدح سیمای حضرت علی (علیه السلام) است و سیمایی که از حضرت علی (علیه السلام) ترسیم می کنند، علاوه بر این که خالی از عیب و نقص است، ممدوح و پسندیده است. در این نقل ها حضرت فردی با قدی بلندتر از حد متوسط، قوی هیکل و درشت اندام هستند که بزرگی شکم ایشان با توجه به هیکل قوی و درشت ایشان کاملا متناسب و متوازن است.
پی نوشت ها:
1. اعراف: 7/ 43.
2. راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، محقق: داوودی، انتشارات: دار الشامیه ـ بیروت، ص 798.
3. فراهیدی، خلیل بن احمد، كتاب العين، تحقیق: مھدى المخزومي و ابراھیم السامرئي، الناشر: مؤسسة دار الھجرة ـ ایران، چاپ دوم، 1409ه.ق، ج 1، ص 357 – 359.
4. جوهرى، الصحاح: تاج اللغة و صحاح العربية، محقق/مصحح: عطار، ناشر: دار العلم للملايين ـ بيروت، 1376 ه.ق، چاپ اول، ج 3، ص 1289.
5. صاحب، اسماعيل بن عباد، المحيط فى اللغة، محقق/مصحح: آل ياسين، ناشر: عالم الكتب ـ بيروت، 1414ه.ق، چاپ اول، ج 1، ص 388 و 389.
6. ابن فارس، معجم مقاييس اللغة، محقق/مصحح: هارون، عبدالسلام محمد، ناشر: مكتب الاعلام الاسلامي ـ قم، 1404 ه.ق، چاپ اول، ج 5، ص 415.
7. قرشی، قاموس قرآن، انتشارات: دار الکتب الاسلامیه ـ تهران، ج 1، ص 201.
8. آل عمران: 3/ 118.
9. ازهرى، تهذيب اللغة، ناشر: دار احياء التراث العربي ـ بيروت، 1421 ه.ق، چاپ اول، ج 13، ص 250 – 252.
10. المحيط في اللغة، پیشین، ج 9، ص 190؛ كتاب العين، پیشین، ج 7، ص 440 و 441.
11. ابن سيده، المحكم و المحيط الأعظم، محقق/مصحح: هنداوى، ناشر: دار الكتب العلمية ـ بيروت، 1421 ه.ق، چاپ اول، ج 9، ص 191 – 194.
12. الصحاح، پیشین، ج 5، ص 2080.
13. ابن منظور، لسان العرب، الناشر: دار صادر ـ بيروت، الطبعة الثالثة، 1414ق، ج 13، ص 57.
14. ابن بابويه، عيون أخبار الرضا (عليه السلام)، محقق/مصحح: لاجوردى، ناشر: نشر جهان ـ تهران، 1378 ق، چاپ اول، ج 2، ص 47، ح 182.
15. ابن بابويه، محمد بن على، معاني الأخبار، محقق/مصحح: غفارى، على اكبر، ناشر: دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسين حوزه علميه قم ـ قم، 1403ق، چاپ اول، ص 63، ح 11.
16. زبيدى، تاج العروس من جواهر القاموس، محقق/مصحح: شيرى، ناشر: دار الفكر ـ بيروت، 1414 ه.ق، چاپ اول، ج 18، ص 61.