>>>یک مؤمن همه جانبه باشیم<<<
تبهای اولیه
بخوان
یک مؤمن همه جانبه باش
چرا خود را در بند اخلاقیات تنیده ای؟چرا پا را فراتر از فقه و شرعیات نمیگذاری؟
چرا عقل را تنها حجّت میدانی و هر آنچه را تعقّل نکنی انکار میکنی؟
چرا سجّاده را چسبیده ای؟
چقدر انفاق،چقدر کار،چقدر ثروت برای دین؟
چرا تشریعیات را انکار میکنی؟
چرا سر در حدیث فرو برده ای و به جز آن نمینگری؟
برای این که مؤمنی همه جانبه باشیم،باید در تمام ضمینه های که در وسعمان است
و توانش را داریم،استعداد خود را شکوفا کنیم.
اگر در ریاضی استعداد داری،ریاضی بخوان.اما نه فقط ریاضی.
ریاضی بخوان زیرا "در آفاق و انفس،آیاتش است" پس برای خواندن آیاتش
باید ریاضیات هم بیاموزی،اما نه تنها ریاضی.
اگر چشم حقّ بینت کور باشد،ریاضی نه تنها آیه ای نیست برایت،بلکه حجابی است اکبر
مگر نمیبینی دانشمندان غرب و شرق را که جز به انکار وجودش نرسیدند؟
و ببین ذوالفنون های ما را که هم فقه میدانند،هم ادبیات،هم ریاضیات،هم نجوم،هم طبّ،
هم فلسفه،هم اخلاق،هم عرفان،هم جانور شناسی و هم....
و جز خدا نمیبینند
((همه از دست رفته و "هو" شده است،انا و انتَ و هوَ،"هو" شده است))
پس باید علوم دیگر هم بیاموزی تا چشم حق بینت باز شود
باید ترکیه کنی تا دلت پذیرا شود
باید عقل و خیالت را تطهیر کنی
باید کسب حلال داشته باشی
باید بیانی گیرا داشته باشی
باید سیاست خانواده را بدانی
باید تربیت فرزند را بشناسی
باید عاطفه داشته باشی
باید شجاع باشی
باید اقتصاد امورت را بدانی
:Gol::Gol::Gol::Gol:
پس شروع کن
منطق بخوان،عربی بخوان،فلسفه بخوان،اصول فقه بخوان،تاریخ بخوان،اخلاق بخوان
با خوبان بنشین و از بدان بپرهیز
همین لحظه شروع کن
مگر جز "زمان" و "عمر" سرمایه ی دیگری هم داری جان برادر؟
پس زمان و عمرت را به بازی و سرگرمی و منظره و دشت د دریا مفروش
سرمایه ات را به بطالت هم مفروش
فقط به یک چیز بفروش
به "خدا"
و بدان،خدا فقط در ریاضی و نجوم و طبّ و فقه و ساختمان و اقتصاد
و سجاده و اخلاق نیک و قرآن و حدیث و فلسفه نیست
او همه جاست.پس همه راه ها را برو تا امیدت به وصال بیشتر شود
خود را محدود به یک راه مکن
که چه بسیار یک راهه هایی که به هیچ خدایی نرسیدند
چرا نماز شب نمیخوانی؟
چرا کتاب نمیخوانی؟
میپرسی کدام افضل است؟
معلوم است...هر دو "با هم" افضلند
آن چنان به پدر و مادرت نیکی کن که هیچ فرند غیر مومنی نکرده است
نمیبینی غیر مومن و مسلمان چطور دست بوس مادرند؟
از امشب روزی یک بار،دو بار،سه بار دست هر دو را ببوس
گرچه کافر باشند
از چه میترسی؟
مگر چیزی برای ترس هست؟
شجاع باش همچون شیری که پشت نمیکند
با وقار باش
خشبو باش
پاکیزه بپوش
پاکیزه بخور
پاکیزه همسر برگیر
مومنی همه جانبه باش
[="Tahoma"][="Green"]بنام خدا.
سلام.
از امشب روزی یک بار،دو بار،سه بار دست هر دو را ببوس گرچه کافر باشند
اینکارو خیلی دوست دارم.
من هر وقت دست بابا مامانمو بوسیدم بهم گفتن باز چی تو سرته علی؟نکنه زن میخوای؟:khaneh:.
البته اینکارو بخاطر زن گرفتن دوست ندارما:Khandidan!:.بخاطر حسی که خدا بعدش بهم میده.امتحان کنید تا متوجه بشید:Mohabbat:.[/]
[="Microsoft Sans Serif"][="Green"]
البته اینکارو بخاطر زن گرفتن دوست ندارما.بخاطر حسی که خدا بعدش بهم میده.امتحان کنید تا متوجه بشید.
سلام
من دست مادرمو خیلی دوست دارم ببوسم
انقدر بوسیدم که :grye::geristan:[/]
[="Arial"][="DarkOrchid"]سلام
من که خودم رو مومن نمی دونم
ولی یه بنده کم جانبه هستم...
حالا اگه کسی فهمید یعنی چی
عی که گفتی یعنی چه؟!:khaneh:[/]
با سلام و تشکر از مطالب بسیار زیبا و تامل برانگیز شما.
یاد این مطلب از شهید چمران افتادم:
از ایشان پرسیدند:
تعهد بهتر است یا تخصص؟
گفت:
«می گویند [="red"]تقوا[/] از تخصص لازمتر است، آن را می پذیرم.
[="red"]اما می گویم آن کس که تخصص ندارد و کاری را می پذیرد بی تقواست.»[/]
[="]سلام[/]
[="]اول از همه، باید مومن بودن رو تعریف کنید برای خودتون. مومن بودن یعنی چی؟ برای کسی که تارکالصلوه بوده، همینکه نمازشو بخونه (آخر وقتم شد، شد) از نظر خودش مومنه. [/]
[="]در مقابل، کسی که نماز شبش ترک نمیشه، یک شب که خواب میمونه، ممکنه خودش رو ببازه و فکر کنه مومن نیست![/]
[="]........................................................................................................................[/]
[="]در کل، مومن همهجانبه بودن، اصلا راحت نیست. از نظر من، شبیه رانندگیه! باید همزمان، حواست به همه چی باشه!![/]
[="]یکی از راههاش همون "مشارطه، مراقبه، محاسبه" ی معروف هست. البته، بندگی محض، اطاعت محض... اینها به حرف آسونه... واقعا در عمل، به این الکی ای نیست! حتما امتحان کردید و درک میکنید خودتون![/]
[="]مثلا تصمیم میگیری از اخلاق خوب داشتن توی محل کار شروع کنی، صبح تا ظهر هم همه چیز رو رعایت می کنی و در مقابل مشکلات شغلی و همکاران، به زور لبخند میزنی. در عوض، ظهر که میری خونه، تحملی برات نمونده که بتونی اون لبخند ژکوند رو، همچنان ادامه بدی (!) و یک جرقهی کوچک یا یک حرف نابجا از اهل خونه، منفجرت میکنه و از کوره در میری (چه در رفتنی!!) [/]
[="]یا مثلا میای تصمیم میگیری هوای افراد فامیل رو بیشتر داشته باشی و صلهی ارحام داشته باشی... انوقته که موجی از اعتراضات، از سمت دوستات به سمتت سرازیر میشه و بهت سرکوفت میزنن که بیمعرفتی و بهشون بیمحلی کردی![/]
[="].[/]
[="].[/]
[="].[/]
[="]خلاصهی عرضم اینه که اصلا راحت نیست.[/]
[="]خصوصا اینکه معمولا ما آدمها، موجودات جوگیری هستیم؛ یعنی یه سری تصمیمای بزرگ و غیرمنطقی میگیریم و شروع میکنیم به عمل! ولی بعد از دو روز، دست از پا درازتر برمیگردیم سر خونهی اولمون... ولی اطرافیان که نمیفهمن قضیه چیه! توقع دارن همون آدم مهربونی که توی این دو روز بودیم، باشیم! ما هم که توانش رو نداریم بیشتر از دو روز دوام بیاریم،
[/]
[="]در نتیجه آبروی هرچی دین و خدا و پیغمبر و مذهبی و حزباللهی و ... رو میبریم و جسارتا (!) فاتحـــــــــــــــــــــــههههه!![/]
[="] [/]
هم در خانه خوش اخلاق باشیم
هم در کار
هم در اجتماع
اما با غیرت باشیم
گاه از قوه ی غضب برای حفاظت از ناموس خدا(دین) بهره بگیریم
امتاً وسطا باشیم
1.قانون گذاری منصف باشیم
2.مجری دقیقی باشیم
3.قاضی ماهری باشیم
پس
1.صبح مشارطه کنیم و با نفس شرط کنیم
2.تا شب مراقبه کنیم و با برنامه ها،دقیق پیش رویم
3.شب بر کرسی قضاوت،نفس را تنبیه کنیم
از خود بپرس چرا علامه قاضی ها توانستند همه جا آرام باشند
چرا آنها ظرفیت روحیشان بیش تر بود
چه کردند که من نکردم؟
آنگاه میفهی همه چیز در سجاده و مفاتیح نیست
آنگاه میفهمی همه چیز در گرو محبت اولیّه نیست
بعضی در کتاب هاست
بعضی در دوستان است
بعضی در امامزادگان است
و بعضی.....
پس بیا مومنی همه جانبه باشیم
:Gol::Gol:
[="Tahoma"][="Indigo"] مومنی همه جانبه باش این ها همه به دست توست
در مجلس عزاداری گریه کن،اما نه دائماً
گاهی هم فکر کن
ندیدی هر بار معرفت و شناختت کم شد،اشکت خشک شد؟
پس قبل از عزا،چهله بگیر
چهله ی علمی بگیر و "انسان کامل شناسی" بیاموز
باور کن اگر اشک ظاهری،
رهایی از آتش را هم تضمین کند،
چیزی جز
"معرفت و شناخت"
اشک را تضمین نمیکند
دوست خوب
کتاب خوب
رشته ی خوب
همسر خوب
نگاه خوب
محیط خوب
شغل خوب
از همین ها شروع کن
تک تک این ها را درست انتخاب کن
کدام شهر من و اهلم را از گناه دور میکند؟
کدام شغل...
کدام همسر...
کدام دوست...
و به یک جنبه اکتفا مکن
سلام
تاانسان خود را دربند نبیند به فکر آزادی نمی افتد
وتا تعلقات را نشناسد و از آنها جدانشود هرگز معنای آزادی را نخواهد چشید
شاید گام اول مومن همه جانبه بودن شناسایی بندها و اسارتها باشد
آیت الله بهجت میفرمایند :البته ایشان نقل قول از استادشان آقای قاضی رخمت الله علیه میکنند که هرکس نماز اول وقت بخواند به مقامات عالیه میرسد
میپرسند آیا منظور نماز کامل و با حضور قلب است؟میفرمایند خیر آنکه محال است همین نمازهای ما اگر مداومت بر اول وقت داشت ما را به مقامات عالیه میرساند
اما اینهمه آدم مومن علما مراجع چرا به معرفت واین مقامات نمیرسند وگاها رفتارهایی از این افراد بروزمیدهد که انسان عادی هم آن خطاهارا انجام نمیدهد
مشکل کجاست؟!!!
چه چیزی در این میان کم است ؟
انجام واجبات و ترک محرمات خود ما را کامل میکند ومستحبات و ترک مکروهات هم بعد از آن تنها بر سرعت می افزاید
من نظرم اینست که اگر از بندها وتعلقات درونی که ممکن است اخلاقی عقیدتی ویا...باشد رها شویم بهتر بتوانیم فضای حقیقی و واقعی اطرافمان را بشناسیم
انسان جهان اکبر است
حیف است جهانی در بند باشد
.....
سلام و خداقوت
سوال من اینه که:
در مورد مومن همه جانبه بودن، تا چه اندازه باید به حرف های مردم توجه کنیم؟
آیا اصلا باید به حرف هائی که مردم، نزدیک و آشنا و غریبه، افراد فامیل، یا نزدیکان، از جمله والدین و همسرمان، راجع به ما می زنند توجه کنیم؟
مثلا من خانومی رو می شناسم که در حفظ حجاب و نداشتن ارتباط با نامحرم موفقه، با این حال، در بعضی دیگه از قسمت های دین، هنوز کمی لنگ می زنه، مثلا نماز صبحش گاهی قضا میشه.
همین خانوم، می گفت چند وقت پیش با همسرم حرفمون شد، همسرم به حجاب من توهین کرد، به پوشیه زدنم توهین کرد، حتی بهم گفت برو نمازهائی که خوندی رو قضا کن! این چه دینیه که تو داری و ... .
نمی دونید این خانوم وقتی با من حرف می زد چه حالی داشت، گریه ش قطع نمی شد. مدتی بود شروع کرده بود به حفظ قرآن. به خاطر این حرف های همسرش، اون رو هم کنار گذاشت.
حقیر فکر می کنم، ما هیچ کدوممون نمی تونیم مومن همه جانبه باشیم. این برای ما، فقط یک شعاره؛ همین و بس. سنگ بزرگ، نشانه نزدن است.
با این مدل شعار دادن ها، فقط سطح توقع دیگران و خودمون رو از خومون، بالا می بریم. و این، در نهایت هیچ سودی نخواهد داشت. تازه، مردم و خودمون رو هم از دین زده می کنیم.
به نظر حقیر، مومن همه جانبه، فقط معصومین علیهم السلام هستند. و نیز عده ی خیلی خیلی کمی مثل آیت الله بهجت ره و ... .
منتظر نظر کارشناسان بزرگوار هستیم.
در مورد مومن همه جانبه بودن، تا چه اندازه باید به حرف های مردم توجه کنیم؟آیا اصلا باید به حرف هائی که مردم، نزدیک و آشنا و غریبه، افراد فامیل، یا نزدیکان، از جمله والدین و همسرمان، راجع به ما می زنند توجه کنیم؟
باسلام و احترام
آنچه که مهم است و ارزش محسوب می شود، گوش به فرمان بودنِ فرامین الهی است، تا جایی که حرفِ دیگران و مذمتهایشان ما را از این مسیر جدا نکند. ما اگر به نظر دیگران اهمیت می دهیم و آن را می پذیریم و اعمال می کنیم، به خاطر این است که این را هم خدا گفته است. ما اگر به آنچه که خدا فرموده گوش فرا دهیم، خداوند ما را در دل همین مردمی که پشتِ سرِ ما سخن می گفتند، محبوب خواهد کرد.