هر تحلیل و نتیجه گیری، مبتنی بر یک سری اطلاعات و ترکیب آنها با هم است.
گاهی اوقات اطلاعات ما ناقص است و گاهی نیز ترکیب آنها صحیح نیست و گاهی نیز هر دو مورد اتفاق می افتد.
در نتیجه ما به یک تحلیل نادرست می رسیم و قضاوت صحیحی انجام نمی دهیم.
کمتر پیش می آید که هم اطلاعات کاملی داشته باشیم و هم بتوانیم ترکیب صحیحی داشته باشیم.
بنابراین سعی کنیم که زود قضاوت نکنیم.
سلام و ادب خدمت كلبه نشينان :Hedye:
يك نصيحتي دارم به شما جوانان
حال كه شب ها بلند ميشود،شب ها در كلبه داستاني بگذاريد ديني.كه هم مستفيض شويم هم يه سنت خوب رو بهش توجه كنيم هم براي خانواده ها تعريف كنيم اونها هم فيض ببرن هم به كلبه يك رونق و صفا مي دهيم.فقط ديني باشد نه احيانا ضد دين:ok:
ای برادران ایمانی در دین مبین اسلام قضاوت امری اجتناب ناپذیر است اما اسلام خود ابزار قضاوت را بیان می دارد. در جای مسامحه را شاغول کار قرار می دهد و در جای دیگر دقت عقلی را گره کشا می داند. در جای می فرماید قسمت خالی لیوان را ببین و در جای دیگر می فرماید قسمت پر آن را بنگر.در مواجه شدن با بیت المال و حق الناس... دقت عقلی لازم است.و در مواجه شدن با اعمال برادران دینی مسامحه ابزار کار قضاوت اسلامی است. و البته در مواجه شدن با خود می بایست خالی لیوان وجودت را مد نظر قرار دهی .
برای ما طلبه‌ها یک لطیفه‌ای میگویند، سالهای اول که درس میخواند، اولش می‌گوید نه دیگر! من دیگر کم‌کم دارم به حدّ امامت می‌رسم، بعد میگویند، سال دوم که میخواند می‌گوید، دیگر دارم پیغمبر می‌شوم. سال سوم که میخواند، می‌گوید نه دیگر! خدا شدم. سال چهارم می‌گوید نه! همان پیغمبر بس است! بعد سال پنجم می‌گوید، نه همان امام! سال همین‌جوری هِی می‌روی جلوتر، کم‌کم می‌رسد به جایی که بگوید من هیچ‌چیز نیستم! علم آدم را باید به اینجا برساند «انّما یخشی الله من عباده العلما» هر کسی دیدی خشیت در وجودش نیست، امام صادق علیه‌السلام فرمود یا چیز بلد نیست یا مریض است «کمثل الحمار یحمل أسفاراً»!
سلام بر دوستان اسک دینی
حال شما ، احوال شما
ما رو نمیبینید خوش میگذره ؟
دو ماهی میشه هیچ پستی نزده بودم ، تو این دو ماه رفقای جبهه و جنگمون هم خبری ازمون نگرفتن
گذر عمره دیگه زود میگذره ، انگار همین دو روز پیش بود که همین موقع ساعت 3 بود ولی حالا چی ؟ هنوز ساعت 2 نشده
والا
به هر حال غرض از مزاحمت اینکه قسمت شد بریم مشهد الرضا
طبق یک رسم باستانی که از زمانهای خیلی دور توی سایت بوده هرکی میره زیارت نایب الزیاره بقیه هم هست
دعایتان میکنم دعایمان کنید
:hamdel:
طبق یک رسم باستانی که از زمانهای خیلی دور توی سایت بوده هرکی میره زیارت نایب الزیاره بقیه هم هست
دعایتان میکنم دعایمان کنید
به به
يا پيف پيف
بوي رفاقت
بگذريم
اقا آمدي حتما هماهنگ كن
دوباره ي شيرموز با هم بخوريم
اون دفعه كه هم گرم بود هم بي كيفيت
ولي اين دفع از خجالت در ماييم
وقتی اسیر شدیم از همه رسانه ها آمده بودند برای مصاحبه و در واقع مانور قدرت و استفاده تبلیغاتی روی اسرای عملیات بود. نوبت یکی از بچه های زرنگ گردان شد. با آب و تاب تمام و قدری ملاطفت تصنعی شروع کردند به سوال کردن.
یکی از مأموران پرسید:
- پسر جان اسمت چیه؟ - عباس .
- اهل کجا هستی؟ - بندرعباس .
- اسم پدرت چیه؟
- به او می گویند حاج عباس !
گویی که طرف بویی از قضیه برده بود پرسید:
- کجا اسیر شدی؟
- دشت عباس !
افسر عراقی که اطمینان پیدا کرده بود طرف دستش انداخته و نمی خواهد حرف بزند به ساق پای او زد و گفت:
- دروغ میگی!
و او که خودش را به موش مردگی زده بود با تظاهر به گریه کردن گفت :
- نه به حضرت عباس !
[h=1]برادر پرویز پرستویی قبل از شهادت [/h] شاید هنوز خیلی ها نمی دانند که برادر بازیگر نقش «حاج کاظم» فیلم «آژانس شیشه ای» شهید شده است. این عکس شهید بهروز پرستویی، برادر پرویز پرستویی دو روز قبل از شهادت در منطقه عملیاتی شلمچه است. به امید شفاعتش.
با یاد خدا
هشدار جدی پلیس فتا به کاربران شبکه های اجتماعی
مراقب جعل هویت باشید :
یکی از مهمترین موضوعاتی که کاربران را تهدید می کند موضوع جعل هویت بوده به خصوص در زمانی که کاربر در زمینه ای جزو افراد سرشناس و شناخته شده باشد. در صورتی که در حیطه ی کسب و کار یا حوزه ی اجتماعی خود، فرد سرشناسی هستید، ممکن است افراد دیگری با سوء استفاده از محتواها و اطلاعاتی که شما به صورت عمومی به اشتراک گذاشته اید، با نام و هویت جعلی شما و با راه اندازی صفحات مشابه، دست به اخاذی، کلاهبرداری و سایر اقدامات مجرمانه دست بزنند، از این رو هوشیاری در حفظ اطلاعات و محتواهای خصوصی کاملاً اهمیت دارد.
اسرار ملی و سازمانی را افشاء نکنید:
سازمان ها، شرکت یا موسسه ای که در آن کار می کنید، قطعاً اطلاعاتی را در اختیار شما می گذارد که انتظار دارد شما آن ها را به صورت محرمانه نزد خود نگه دارید. برخی از شبکه های اجتماعی نیز طوری طراحی گردیده اند که ناخواسته افراد را به ورطه جاسوسی می کشانند، برای مثال برخی شبکه های اجتماعی مبتنی بر جانمایی، که افراد نام و نشان خیابان ها، اماکن و مراکز مهم و حساس را به اشتراک می گذارند، عملاً کارکرد جاسوسی دارند و به راحتی این امکان را به دشمن می دهند که به اطلاعات مکانی مراکز مهم و حساس و حیاتی بدون کمترین زحمتی دسترسی داشته باشند.
مراقب کرم های رایانه ای و تروجان ها باشید:
برخی از خدمات شبکه های اجتماعی مثل اپلیکیشن ها در دل خود، کرم های رایانه ای و تروجان ها را انتشار می دهند، بنابراین در فضای شبکه های اجتماعی، به هر خدمتی که از سوی کاربران دیگر به شما پیشنهاد می شود اعتماد نکنید.
توافق نامه محرمانگی اطلاعات را مطالعه کنید:
با مطالعه ی توافق نامه سیاست های محرمانگی، متوجه خواهید شد که کدام دسته از اطلاعات که شما در شبکه های اجتماعی به اشتراک می گذارید، ممکن است در معرض خطر قرار گیرد، این کار به شما کمک می کند با دقت بیشتری از این شبکه ها استفاده کنید.
به هر ناشناسی اعتماد نکنید:
فضای شبکه های اجتماعی مملو از کاربرانی است که با هویت های جعلی و برای مقاصد خاص مثل کلاهبرداری، اشاعه مسائل ضد اخلاقی و سایر اقدامات غیرقانونی و مجرمانه نسبت به ارتباط گیری با کاربران اقدام می کنند. از این رو از پذیرفتن افرادی که با هویت، تصاویر و طرح مطالب اغوا کننده سعی در ارتباط گیری و افزودن شما به لیست دوستان یا علاقمندان صفحه ی خود هستند، اجتناب نمائید.
تنظیمات حریم خصوصی را انجام دهید:
تمامی شبکه های اجتماعی، ابزارهایی را در اختیار شما می گذارند که نسبت به تنظیم حوزه ی حریم خصوصی خود اقدام کنید. با استفاده از این ابزارها می توانید با خیال راحت تر نسبت به اشتراک گذاری اطلاعات با دوستان اقدام کنید و دسترسی دیگران را محدود نمایید.
سلام
یه مریض داریم فردا پنج شنبه قراره عمل بشه عملش هم خیلی سنگین هست
میدونم نفساتون حقه
خواهش دارم لطف کنید و برای بهبودیش دعا کنید
میدونم حتی اگر دعای یکی از شما عزیزان بگیره براش بسه
پس این لطف رو بکنید و براش دعا کنید
متشکرم
عزیزان، امشب، شب اول قبر مسئول یکی از مساجد هست. ایشان مرد جنگ بودند و خدمات زیادی انجام دادند و افراد زیادی نیز در تشییع جنازه وی شرکت کردند و بسیاری گریان بودند.
شخصا تا به حال چنین تشییع جنازه ای برای کسی در این حد و اندازه ندیده بودم.
به جرئت می گویم که افرادی را ناراحت و گریان دیدم که این افراد اگر نزدیکان خود را از دست داده بودند احتمالا این چنین ناراحت نمی شدند.
حال از شما بزرگواران عاجزانه خواهش می کنم که حتی الامکان امشب نماز شب اول قبر را برای این عزیز فراموش نکنید.
کیفیت نماز شب اول قبر (وحشت) :
در رکعت اول بعد از حمد، آیة الکرسی و در رکعت دوم بعد از حمد 10 بار سوره قدر ( إنا أنزلناه) خوانده شود. بعد از سلام هم یک بار صلوات فرستاده شود و گفته شود: وابعث ثوابها إلی قبر فلان (در اینجا به جای فلان بگویید:سید علی ابن سید محمد)
[FONT=garamond]سلام . من می خوام یه [FONT=garamond]سایت سرگرمی (اخلاقی و اینا...) و مذهبی و ...[FONT=garamond] بزنم. کمک و همکار می خوام.:Gol::Gol::Gol:
چون خودم بچه [FONT=garamond][FONT=garamond]سبزوارم[FONT=garamond] و در حال تحصیل در بجنورد هستم، دانشجوهای غیربومی در بجنورد برام در اولویت هستند:frind:
راستی محدودۀ کاریم فقط [FONT=garamond][FONT=garamond]خراسان[FONT=garamond] هست و نمی خوام به دوستان دراقصی نقاط کشور خیری برسونم:Nishkhand: :mohandes:
اگه داری وبگردی می کنی و کار مهمی تو نت نداری بیا پیش خودم... بصرف شام و شیرینی :tavallod::yes:
سلام به همه ی اسک دینی های عزیزوگرامی
فرا رسیدن سالروز ازدواج پر نور و برکت امیرالمومنین(علیه السلام) و صدیقه ی طاهره (سلام الله علیها) بر همه ی شما مبارک.
از آن جا که در قوانین اولیه ی این تاپیک صحبت درمورد مناسبت ها و نیز طنز حلال بدون اشکال عنوان شده فرصت را مناسب دیدم تا عقده ی دل باز کنم!:Nishkhand:
عرضم به حضور دوستان گرامی الحمدلله الان ما در کشور ازدواج دانشجویی داریم ازدواج حوزوی یا طلبگی هم کم و بیش هست.چقدر خوبه که با همت مدیران سایت زبونم لال:Esteghfar:
ازدواج اسک دینی هم راه بیوفته.
این کار چند فایده داره:
اولا بر همگان پوشیده نیست که این کار سنت رسول خداست و ثواب داره و....:ok:
ثانیا هرچند از ما گذشت:Ghamgin: اما خوب مجردای سایت به یک نوایی می رسند:khandeh!:
ثالثا و از همه مهمتر اینکه این کار به نفع مدیران و کارشناسان سایته.چرا؟؟؟ چون با این کار مجردای سایت دستشون بند می شه و سرشون به زندگی گرم و دیگه نمیان تو سایت سوال بپرسن و گیر بدن و شبهه بندازن واظهار فضل کنند و...خلاصه ما رو به دردسر بندازند!!!(با کمال احترام خدمت مجردای سایت،ایراد نگیرین بلکه یه فرجی بشه برید سر خونه زندگی:frind:)
از ما گفتن بود.
ای خدا می شه سال دیگه این موقع برج میلاد جشن ازدواج اسک دینی برگزار کنیم؟:Doaa:
وقتی اسیر شدیم از همه رسانه ها آمده بودند برای مصاحبه و در واقع مانور قدرت و استفاده تبلیغاتی روی اسرای عملیات بود. نوبت یکی از بچه های زرنگ گردان شد. با آب و تاب تمام و قدری ملاطفت تصنعی شروع کردند به سوال کردن.
یکی از مأموران پرسید:
- پسر جان اسمت چیه؟ - عباس .
- اهل کجا هستی؟ - بندرعباس .
- اسم پدرت چیه؟
- به او می گویند حاج عباس !
گویی که طرف بویی از قضیه برده بود پرسید:
- کجا اسیر شدی؟
- دشت عباس !
افسر عراقی که اطمینان پیدا کرده بود طرف دستش انداخته و نمی خواهد حرف بزند به ساق پای او زد و گفت:
- دروغ میگی!
و او که خودش را به موش مردگی زده بود با تظاهر به گریه کردن گفت :
- نه به حضرت عباس !
در ماه مبارک رمضان در یکی از شهرها نماینده ولی فقیه میخواست افطاری بده..
.
بنده ی حقیر را به همراه چند تا از بچه های بالا فرستادن تا کلبه ی محقر ایشان را برای آمدن حدود سیصد نفر مهمان آماده کنیم ،
حدود ساعت چهار عصر بود که شروع کردیم و خلاصه مهمان ها اومدن و نماز را هم به جماعت خواندیم و همه سیر خوردن و بردن و ریختن ،
نماینده محترم هم حسابی جلوی دوربین های صدا و سیما اظهار فضل میکرد و از عظمت شبهای قدر گفت و گفت و گفت..
حین صرف افطاری مدام بالای سر مردم میومد و تعظیم میکرد و احترام میگذاشت که مبادا کمی کسری چیزی باشه ،
خلاصه همه که رفتن منو بچه های بالا جنازمون افتاد کف زمین ، دیگه نای تکان خوردن نداشتیم ، چند پرس غذا آوردن بخوریم
( چون ما مدام مشغول سرویس دهی بودیم فرصت غذا خوردن نداشتیم ، البته ناخنک میزدیم ولی خوب جایی رو نمی گرفت )
توی پله های خانه ی نماینده محترم ولی فقیه نشسته بودم و داشتم غذا می خوردم که در زدن ،
یه زنی بود با دختر حدودا 5 -6 ساله که لباس قرمزی هم پوشیده بود و به چادر مادرش چسبیده بود ،
گفت غذا هست بدید ، گفتیم تمام شد ، گفت فقط واسه بچم بدید ، گفتیم واقعا تمام شد ، سرشو انداخت پایین رفت ، منم بی توجه مشغول غذا خوردنم شدم..
.
هی هی هی روزگار..
.
دریغ آمدم تربیت ستوران و آینه داری در محلت کوران..
جای همگی خالی ، شهادت امام جواد صحن و سرای رضوی حس خاصی داشت
تا حالا تو این شب حرم نبودم ، غصه ازدر و دیوار حرم می بارید
حاج صادق آهنگران هم ی فیض اساسی داد
نایب الزیاره همگی بودم
کاربر مهمان خوش آمدید
دوستان سلام
هر تحلیل و نتیجه گیری، مبتنی بر یک سری اطلاعات و ترکیب آنها با هم است.
گاهی اوقات اطلاعات ما ناقص است و گاهی نیز ترکیب آنها صحیح نیست و گاهی نیز هر دو مورد اتفاق می افتد.
در نتیجه ما به یک تحلیل نادرست می رسیم و قضاوت صحیحی انجام نمی دهیم.
کمتر پیش می آید که هم اطلاعات کاملی داشته باشیم و هم بتوانیم ترکیب صحیحی داشته باشیم.
بنابراین سعی کنیم که زود قضاوت نکنیم.
علی علی
:Gig:مسخره؟؟!!!!!!!نه مسخره نکردم....
[h=2]آرایشگاه با کلاس جبهه همه مدله صلواتی[/h]
سلام
یه خط که وسطش یه نقطه هست
لب بسته و یک انگشت که روی لب گزاشته میشهمیشه نقطه رو لب :khaneh:
سلام و ادب خدمت كلبه نشينان :Hedye:
يك نصيحتي دارم به شما جوانان
حال كه شب ها بلند ميشود،شب ها در كلبه داستاني بگذاريد ديني.كه هم مستفيض شويم هم يه سنت خوب رو بهش توجه كنيم هم براي خانواده ها تعريف كنيم اونها هم فيض ببرن هم به كلبه يك رونق و صفا مي دهيم.فقط ديني باشد نه احيانا ضد دين:ok:
:Gol:
ای برادران ایمانی
در دین مبین اسلام قضاوت امری اجتناب ناپذیر است اما اسلام خود ابزار قضاوت را بیان می دارد. در جای مسامحه را شاغول کار قرار می دهد و در جای دیگر دقت عقلی را گره کشا می داند. در جای می فرماید قسمت خالی لیوان را ببین و در جای دیگر می فرماید قسمت پر آن را بنگر.در مواجه شدن با بیت المال و حق الناس... دقت عقلی لازم است.و در مواجه شدن با اعمال برادران دینی مسامحه ابزار کار قضاوت اسلامی است. و البته در مواجه شدن با خود می بایست خالی لیوان وجودت را مد نظر قرار دهی .
مرسى.ممنون.از راهنمایی ات
با یاد خدا
با تبریک هفته دفاع مقدس و هم چنین اولین روز پاییز
.
.
تا حالا شده از شخصیت و اخلاق و رفتار و خصوصیات دیگر یک شهید بزرگوار خوشتون اومده باشه و سعی ( ارزو ) کنید کاش مثل همان شهید بودید ...
برا خودتون الگو انتخاب کنید
منتظر حضور شما هستیم
برای بیان نظرتون و اگر همچین موردی بوده میتونید ذکر کنید :
http://www.askdin.com/thread22371.html
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام
برای ما طلبه‌ها یک لطیفه‌ای میگویند، سالهای اول که درس میخواند، اولش می‌گوید نه دیگر! من دیگر کم‌کم دارم به حدّ امامت می‌رسم، بعد میگویند، سال دوم که میخواند می‌گوید، دیگر دارم پیغمبر می‌شوم. سال سوم که میخواند، می‌گوید نه دیگر! خدا شدم. سال چهارم می‌گوید نه! همان پیغمبر بس است! بعد سال پنجم می‌گوید، نه همان امام! سال همین‌جوری هِی می‌روی جلوتر، کم‌کم می‌رسد به جایی که بگوید من هیچ‌چیز نیستم! علم آدم را باید به اینجا برساند «انّما یخشی الله من عباده العلما» هر کسی دیدی خشیت در وجودش نیست، امام صادق علیه‌السلام فرمود یا چیز بلد نیست یا مریض است «کمثل الحمار یحمل أسفاراً»!
لا حول و لا قوة الا بالله
سلام بر دوستان اسک دینی
حال شما ، احوال شما
ما رو نمیبینید خوش میگذره ؟
دو ماهی میشه هیچ پستی نزده بودم ، تو این دو ماه رفقای جبهه و جنگمون هم خبری ازمون نگرفتن
گذر عمره دیگه زود میگذره ، انگار همین دو روز پیش بود که همین موقع ساعت 3 بود ولی حالا چی ؟ هنوز ساعت 2 نشده
والا
به هر حال غرض از مزاحمت اینکه قسمت شد بریم مشهد الرضا
طبق یک رسم باستانی که از زمانهای خیلی دور توی سایت بوده هرکی میره زیارت نایب الزیاره بقیه هم هست
دعایتان میکنم دعایمان کنید
:hamdel:
سلام بله اتفاقا اسم شما رو ک دیدم اومدم ببینم بعد کلی وقت حالا چی پست گذاشتید...
دعا کنید یادتون نره!قول دادیداااااااااا
من یک سوالی دارم امیدوارم دفام نکنید:khejalati:
ی چند ماه پیش ی چتی داشت سایت....چی شد ؟کجا رفت؟
من رفتم اومدم دیدم نیست....:tajob:
به به
يا پيف پيف
بوي رفاقت
بگذريم
اقا آمدي حتما هماهنگ كن
دوباره ي شيرموز با هم بخوريم
اون دفعه كه هم گرم بود هم بي كيفيت
ولي اين دفع از خجالت در ماييم
[h=2]یه روز ...[/h]
وقتی اسیر شدیم از همه رسانه ها آمده بودند برای مصاحبه و در واقع مانور قدرت و استفاده تبلیغاتی روی اسرای عملیات بود. نوبت یکی از بچه های زرنگ گردان شد. با آب و تاب تمام و قدری ملاطفت تصنعی شروع کردند به سوال کردن.
یکی از مأموران پرسید:
- پسر جان اسمت چیه؟
- عباس .
- اهل کجا هستی؟
- بندرعباس .
- اسم پدرت چیه؟
- به او می گویند حاج عباس !
گویی که طرف بویی از قضیه برده بود پرسید:
- کجا اسیر شدی؟
- دشت عباس !
افسر عراقی که اطمینان پیدا کرده بود طرف دستش انداخته و نمی خواهد حرف بزند به ساق پای او زد و گفت:
- دروغ میگی!
و او که خودش را به موش مردگی زده بود با تظاهر به گریه کردن گفت :
- نه به حضرت عباس !
[h=1]برادر پرویز پرستویی قبل از شهادت [/h] شاید هنوز خیلی ها نمی دانند که برادر بازیگر نقش «حاج کاظم» فیلم «آژانس شیشه ای» شهید شده است. این عکس شهید بهروز پرستویی، برادر پرویز پرستویی دو روز قبل از شهادت در منطقه عملیاتی شلمچه است. به امید شفاعتش.
با یاد خدا
هشدار جدی پلیس فتا به کاربران شبکه های اجتماعی
مراقب جعل هویت باشید :
یکی از مهمترین موضوعاتی که کاربران را تهدید می کند موضوع جعل هویت بوده به خصوص در زمانی که کاربر در زمینه ای جزو افراد سرشناس و شناخته شده باشد. در صورتی که در حیطه ی کسب و کار یا حوزه ی اجتماعی خود، فرد سرشناسی هستید، ممکن است افراد دیگری با سوء استفاده از محتواها و اطلاعاتی که شما به صورت عمومی به اشتراک گذاشته اید، با نام و هویت جعلی شما و با راه اندازی صفحات مشابه، دست به اخاذی، کلاهبرداری و سایر اقدامات مجرمانه دست بزنند، از این رو هوشیاری در حفظ اطلاعات و محتواهای خصوصی کاملاً اهمیت دارد.
اسرار ملی و سازمانی را افشاء نکنید:
سازمان ها، شرکت یا موسسه ای که در آن کار می کنید، قطعاً اطلاعاتی را در اختیار شما می گذارد که انتظار دارد شما آن ها را به صورت محرمانه نزد خود نگه دارید. برخی از شبکه های اجتماعی نیز طوری طراحی گردیده اند که ناخواسته افراد را به ورطه جاسوسی می کشانند، برای مثال برخی شبکه های اجتماعی مبتنی بر جانمایی، که افراد نام و نشان خیابان ها، اماکن و مراکز مهم و حساس را به اشتراک می گذارند، عملاً کارکرد جاسوسی دارند و به راحتی این امکان را به دشمن می دهند که به اطلاعات مکانی مراکز مهم و حساس و حیاتی بدون کمترین زحمتی دسترسی داشته باشند.
مراقب کرم های رایانه ای و تروجان ها باشید:
برخی از خدمات شبکه های اجتماعی مثل اپلیکیشن ها در دل خود، کرم های رایانه ای و تروجان ها را انتشار می دهند، بنابراین در فضای شبکه های اجتماعی، به هر خدمتی که از سوی کاربران دیگر به شما پیشنهاد می شود اعتماد نکنید.
توافق نامه محرمانگی اطلاعات را مطالعه کنید:
با مطالعه ی توافق نامه سیاست های محرمانگی، متوجه خواهید شد که کدام دسته از اطلاعات که شما در شبکه های اجتماعی به اشتراک می گذارید، ممکن است در معرض خطر قرار گیرد، این کار به شما کمک می کند با دقت بیشتری از این شبکه ها استفاده کنید.
به هر ناشناسی اعتماد نکنید:
فضای شبکه های اجتماعی مملو از کاربرانی است که با هویت های جعلی و برای مقاصد خاص مثل کلاهبرداری، اشاعه مسائل ضد اخلاقی و سایر اقدامات غیرقانونی و مجرمانه نسبت به ارتباط گیری با کاربران اقدام می کنند. از این رو از پذیرفتن افرادی که با هویت، تصاویر و طرح مطالب اغوا کننده سعی در ارتباط گیری و افزودن شما به لیست دوستان یا علاقمندان صفحه ی خود هستند، اجتناب نمائید.
تنظیمات حریم خصوصی را انجام دهید:
تمامی شبکه های اجتماعی، ابزارهایی را در اختیار شما می گذارند که نسبت به تنظیم حوزه ی حریم خصوصی خود اقدام کنید. با استفاده از این ابزارها می توانید با خیال راحت تر نسبت به اشتراک گذاری اطلاعات با دوستان اقدام کنید و دسترسی دیگران را محدود نمایید.
پلیس سایبری
با یاد خدا
من نمیدانم که چرا میگویند بهار زیباست .. سبزی برگ زیباست ..
برگ زرد چه کم از برگ سبز دارد ...
چشم ها را باید شست ، جور دیگر باید دید ...
با چشم دل حس باید کرد ، به زیر درختی باید رفت ...
ناله برگ جدا از درخت را گوش باید کرد... به کنار برگی باید رفت ...
چشم هارا باید شست ، با احساس دل باید دید ...
سلام
یه مریض داریم فردا پنج شنبه قراره عمل بشه عملش هم خیلی سنگین هست
میدونم نفساتون حقه
خواهش دارم لطف کنید و برای بهبودیش دعا کنید
میدونم حتی اگر دعای یکی از شما عزیزان بگیره براش بسه
پس این لطف رو بکنید و براش دعا کنید
متشکرم
دوستان سلام
عزیزان،
امشب، شب اول قبر مسئول یکی از مساجد هست. ایشان مرد جنگ بودند و خدمات زیادی انجام دادند و افراد زیادی نیز در تشییع جنازه وی شرکت کردند و بسیاری گریان بودند.
شخصا تا به حال چنین تشییع جنازه ای برای کسی در این حد و اندازه ندیده بودم.
به جرئت می گویم که افرادی را ناراحت و گریان دیدم که این افراد اگر نزدیکان خود را از دست داده بودند احتمالا این چنین ناراحت نمی شدند.
حال از شما بزرگواران عاجزانه خواهش می کنم که حتی الامکان امشب نماز شب اول قبر را برای این عزیز فراموش نکنید.
کیفیت نماز شب اول قبر (وحشت) :
در رکعت اول بعد از حمد، آیة الکرسی و در رکعت دوم بعد از حمد 10 بار سوره قدر ( إنا أنزلناه) خوانده شود. بعد از سلام هم یک بار صلوات فرستاده شود و گفته شود: وابعث ثوابها إلی قبر فلان (در اینجا به جای فلان بگویید:سید علی ابن سید محمد)
علی علی
[FONT=garamond]سلام . من می خوام یه [FONT=garamond]سایت سرگرمی (اخلاقی و اینا...) و مذهبی و ...[FONT=garamond] بزنم. کمک و همکار می خوام.:Gol::Gol::Gol:
چون خودم بچه [FONT=garamond][FONT=garamond]سبزوارم[FONT=garamond] و در حال تحصیل در بجنورد هستم، دانشجوهای غیربومی در بجنورد برام در اولویت هستند:frind:
راستی محدودۀ کاریم فقط [FONT=garamond][FONT=garamond]خراسان[FONT=garamond] هست و نمی خوام به دوستان دراقصی نقاط کشور خیری برسونم:Nishkhand: :mohandes:
اگه داری وبگردی می کنی و کار مهمی تو نت نداری بیا پیش خودم... بصرف شام و شیرینی :tavallod::yes:
[FONT=arial][FONT=arial][FONT=arial][FONT=arial][FONT=arial]
شهادت امام جواد علیه السلام را خدمت همه شیعیان و دوست داران حضرتش تسلیت عرض می کنم. :Ghamgin::Sham:
در پناه حضرت حق باشید
[INDENT]
بردیم هوراااااااااااااااااااااا ااااااااااا:paresh::pirooz::moj::shadi::tavallod::fireworks: [/INDENT]
با یاد خدا
درود بر شهدا
مجتبی رمضانی
بسم رب الهشدا یکی بود یکی نبود
زیر گنبد کبود جبهه و جنگ بود .. .
بشنوید زیباست ...
[HL]کلیک کنید برای دانلود / 4.71 مگابایت[/HL]
[b]content[/b]
سلام به همه ی اسک دینی های عزیزوگرامی
فرا رسیدن سالروز ازدواج پر نور و برکت امیرالمومنین(علیه السلام) و صدیقه ی طاهره (سلام الله علیها) بر همه ی شما مبارک.
از آن جا که در قوانین اولیه ی این تاپیک صحبت درمورد مناسبت ها و نیز طنز حلال بدون اشکال عنوان شده فرصت را مناسب دیدم تا عقده ی دل باز کنم!:Nishkhand:
عرضم به حضور دوستان گرامی الحمدلله الان ما در کشور ازدواج دانشجویی داریم ازدواج حوزوی یا طلبگی هم کم و بیش هست.چقدر خوبه که با همت مدیران سایت زبونم لال:Esteghfar:
ازدواج اسک دینی هم راه بیوفته.
این کار چند فایده داره:
اولا بر همگان پوشیده نیست که این کار سنت رسول خداست و ثواب داره و....:ok:
ثانیا هرچند از ما گذشت:Ghamgin: اما خوب مجردای سایت به یک نوایی می رسند:khandeh!:
ثالثا و از همه مهمتر اینکه این کار به نفع مدیران و کارشناسان سایته.چرا؟؟؟ چون با این کار مجردای سایت دستشون بند می شه و سرشون به زندگی گرم و دیگه نمیان تو سایت سوال بپرسن و گیر بدن و شبهه بندازن واظهار فضل کنند و...خلاصه ما رو به دردسر بندازند!!!(با کمال احترام خدمت مجردای سایت،ایراد نگیرین بلکه یه فرجی بشه برید سر خونه زندگی:frind:)
از ما گفتن بود.
ای خدا می شه سال دیگه این موقع برج میلاد جشن ازدواج اسک دینی برگزار کنیم؟:Doaa:
خون من باشد حلال خون حیدر ...
یکی از زیباترین نوحه های که میشد شنید همین نوحه ملاباسم کربلایی است .
[h=2]حظه اولین دیدار پدر و فرزند[/h]
[h=2]محکم نمودن بنیان خانواده[/h]
با یاد خدا
پی نوشت :
میبینید که جنگ نرم چقدر تاثیر داره !
یه نفر رو میتونه از عرش بیاره و اسفل السافلین کنه ....
اینقدر در مقابل امام علی ع تبلیغ ضد شد که برخی از نزدیکان فکرشون که سست بود منحرف شد ...
کار انجا پیشرفت که ابن ملجم مرادی ملعون اومد بر سر مبارک حضرت شمشیر زد ....
.........
[h=2]ﭼﺮﺍ ﺷﻤﺎ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﯿﺪ ﯾﺎ ﻋﻠﯽ. ﭼﺮﺍ ﯾﺎ ﺍﻟﻠﻪ ﻧﻤﯽ ﮔﻮﯾﯿﺪ؟[/h]
پاسخ چند شبهه
ﺩﺍﻧﺶ ﺁﻣﻮﺯﯼ ﮔﻔﺖ: ﭼﺮﺍ ﺷﻤﺎ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﯿﺪ ﯾﺎ ﻋﻠﯽ. ﭼﺮﺍ ﯾﺎ ﺍﻟﻠﻪ ﻧﻤﯽ ﮔﻮﯾﯿﺪ؟[SPOILER]
ﮔﻔﺘﻢ: ﻣﮕﺮ ﻧﺸﻨﯿﺪﯾﺪ ﻭﻗﺘﯽ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﺳﺘﻢ ﺑﻪ ﻛﻼﺳﺘﺎﻥ ﻭﺍﺭﺩ ﺷﻮﻡ ﮔﻔﺘﻢ ﯾﺎ ﺍﻟﻠﻪ. ﭘﺲ ﻣﺎ ﯾﺎ ﺍﻟﻠﻪ ﻫﻢ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﯿﻢ.
ﮔﻔﺖ: ﻧﻪ ﻣﻨﻈﻮﺭﻡ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﭼﺮﺍ ﻋﻠﯽ(ﻉ) ﺭﺍ ﺻﺪﺍ ﻣﯽ ﺯﻧﯿﺪ؟
ﮔﻔﺘﻢ: ﭼﻪ ﺍﺷﮑﺎﻟﯽ ﺩﺍﺭﺩ ﮐﻪ ﻣﺎ ﺍﻣﺎﻡ ﻋﻠﯽ(ﻉ) ﺭﺍ ﺻﺪﺍ ﺑﺰﻧﯿﻢ؟
ﮔﻔﺖ: ﺷﺮﮎ ﺍﺳﺖ.
ﺍﺷﺎﺭﻩ ﮐﺮﺩﻡ ﺑﻪ ﺩﻭﺳﺖ ﮐﻨﺎﺭﯾﺶ ﻭ ﮔﻔﺘﻢ: ﺍﮔﺮ ﺷﻤﺎ ﺍﯾﻦ ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺭﺍ ﺻﺪﺍ ﺑﺰﻧﯽ ﺍﯾﻦ ﺷﺮﮎ ﺍﺳﺖ؟
ﮔﻔﺖ: ﻧﻪ. ﻭﻟﯽ ﺍﯾﻦ ﺩﻭﺳﺘﻢ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺣﻀﻮﺭ ﺩﺍﺭﺩ.
ﮔﻔﺘﻢ: ﺍﮔﺮ ﺗﻮ ﯾﮏ ﻧﻔﺮﯼ ﺭﺍ ﺻﺪﺍ ﺑﺰﻧﯽ ﮐﻪ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﻧﯿﺴﺖ ﻭ ﻏﺎﺋﺐ ﺍﺳﺖ ﺍﯾﻦ ﺷﺮﮎ ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﺍﺳﺖ؟ ﺁﯾﺎ ﺗﻮ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺷﺮﯾﮏ ﺧﺪﺍ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩﯼ؟
ﮔﻔﺖ: ﻧﻪ.
ﮔﻔﺘﻢ: ﭘﺲ ﭼﻪ ﺍﺷﮑﺎﻟﯽ ﺩﺍﺭﺩ ﮐﻪ ﻣﺎ ﻋﻠﯽ(ﻉ) ﺭﺍ ﺻﺪﺍ ﺑﺰﻧﯿﻢ؟
ﯾﮑﯽ ﺩﯾﮕﺮ ﺍﺯ ﺩﺍﻧﺶ ﺁﻣﻮﺯﺍﻥ ﮔﻔﺖ: ﻧﻪ ﺷﻤﺎ ﺍﺯ ﺍﻣﺎﻡ ﻋﻠﯽ(ﻉ) ﻭ ﺍﻣﺎﻡ ﺭﺿﺎ(ﻉ) ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﯿﺪ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺷﻔﺎ ﺩﻫﺪ.
ﮔﻔﺘﻢ: ﺁﻥ ﺑﺤﺚ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﺷﻤﺎ ﺗﻮﺿﯿﺢ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﺩﺍﺩ. ﻭﻟﯽ ﺳﻮﺍﻝ ﺭﻓﯿﻘﺖ ﺍﯾﻦ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﭼﺮﺍ ﺣﻀﺮﺕ ﻋﻠﯽ(ﻉ) ﺭﺍ ﺻﺪﺍ ﻣﯽ ﺯﻧﯿﺪ؟ ﺧﻮﺍﺳﺘﻢ ﺑﮕﻮﯾﻢ ﮐﻪ ﺻﺪﺍ ﺯﺩﻥ ﻋﻠﯽ (ﻉ) ﭼﻪ ﺍﺷﮑﺎﻟﯽ ﺩﺍﺭﺩ؟ ﻣﺎ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﯾﻢ ﻋﻠﯽ(ﻉ) ﺭﺍ ﺻﺪﺍ ﺑﺰﻧﯿﻢ. ﭘﺲ ﺻﺪﺍ ﺯﺩﻥ ﯾﮏ ﻧﻔﺮ ﺑﺪﻭﻥ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﭼﯿﺰﯼ ﺍﺯ ﺍﻭ ﺑﺨﻮﺍﻫﯿﻢ ﺍﺷﮑﺎﻟﯽ ﻧﺪﺍﺭﺩ.
ﺩﺭ ﺍﺩﺍﻣﻪ ﺍﺯ ﺩﺍﻧﺶ ﺁﻣﻮﺯﺍﻥ ﭘﺮﺳﯿﺪﻡ ﮐﺪﺍﻡ ﯾﮏ ﺍﺯ ﺷﻤﺎ ﻣﺸﻬﺪ ﺭﻓﺘﻪ ﺍﺳﺖ؟
ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺩﺍﻧﺶ ﺁﻣﻮﺯﺍﻥ ﺩﺳﺖ ﺑﻠﻨﺪ ﮐﺮﺩ ﮐﻪ ﻣﻦ ﺭﻓﺘﻪ ﺍﻡ.
ﺑﻌﺪ ﺑﻪ ﺩﺍﻧﺶ ﺁﻣﻮﺯﯼ ﻛﻪ ﮔﻔﺖ ﺷﻤﺎ ﺍﺯ ﺍﻣﺎﻡ ﺭﺿﺎ(ﻉ) ﺷﻔﺎ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﯿﺪ ﮔﻔﺘﻢ: ﺷﻤﺎ ﮐﻪ ﻣﺸﻬﺪ ﻧﺮﻓﺘﻪ ﺍﯾﺪ ﺍﺯ ﮐﺠﺎ ﻣﯽ ﺩﺍﻧﯿﺪ ﻣﺎ ﺷﯿﻌﯿﺎﻥ ﺍﺯ ﺍﻣﺎﻡ ﺭﺿﺎ(ﻉ) ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﯿﻢ ﮐﻪ ﻣﺎ ﺭﺍ ﺷﻔﺎ ﺩﻫﺪ.
ﭼﻨﺪ ﻧﻔﺮﺷﺎﻥ ﺑﺎ ﻫﻢ ﮔﻔﺘﻨﺪ: ﻣﺎ ﺷﻨﯿﺪﻩ ﺍﯾﻢ ﮐﻪ ﺷﻤﺎ ﺩﺭ ﺣﺮﻡ ﻣﯽ ﺭﻭﯾﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺍﻣﺎﻡ ﺭﺿﺎ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﯿﺪ ﺗﺎ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺷﻔﺎ ﺩﻫﺪ.
ﮔﻔﺘﻢ: ﭼﻪ ﺍﺷﮑﺎﻟﯽ ﺩﺍﺭﺩ ﮐﻪ ﻣﺎ ﺍﺯ ﺍﻣﺎﻡ ﺭﺿﺎ(ﻉ) ﺑﺨﻮﺍﻫﯿﻢ ﮐﻪ ﻣﺎ ﺭﺍ ﺷﻔﺎ ﺩﻫﺪ؟
ﯾﮑﯽ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺑﻘﯿﻪ ﺯﺭﻧﮓ ﺗﺮ ﺑﻮﺩ ﮔﻔﺖ: ﻓﻘﻂ ﺧﺪﺍ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺷﻔﺎ ﻣﯽ ﺩﻫﺪ.
ﺭﻭ ﺑﻪ ﺁﻥ ﺩﺍﻧﺶ ﺁﻣﻮﺯ ﮐﺮﺩﻡ ﻭ ﮔﻔﺘﻢ: ﺗﺎ ﺣﺎﻻ ﻣﺮﯾﺾ ﺷﺪﻩ ﺍﯼ ﮐﻪ ﻧﯿﺎﺯ ﺑﻪ ﺩﮐﺘﺮ ﭘﯿﺪﺍ ﮐﻨﯽ؟
ﮔﻔﺖ: ﺑﻠﻪ.
ﮔﻔﺘﻢ: ﺁﯾﺎ ﺑﺮﺍﯾﺖ ﻗﺮﺹ ﻭ ﺩﺍﺭﻭ ﻫﻢ ﻧﻮﺷﺖ؟
ﮔﻔﺖ: ﺑﻠﻪ.
ﮔﻔﺘﻢ: ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺁﻥ ﻗﺮﺹ ﻭ ﺩﺍﺭﻭ ﻣﺮﯾﻀﯽ ﺍﺕ ﺍﺯ ﺑﯿﻦ ﺭﻓﺖ ﯾﺎ ﻫﻨﻮﺯ ﻣﺮﯾﻀﯽ
ﮔﻔﺖ: ﻧﻪ ﻗﺮﺹ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺧﻮﺭﺩﻡ ﻭ ﺧﻮﺏ ﺷﺪﻡ.
ﮔﻔﺘﻢ: ﺣﺎﻻ ﺑﻪ ﺳﻮﺍﻝ ﻣﻦ ﺟﻮﺍﺏ ﺑﺪﻩ. ﺁﯾﺎ ﺍﯾﻦ ﻗﺮﺹ ﻫﺎ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﮐﻪ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺷﻔﺎ ﺩﺍﺩﻧﺪ ﯾﺎ ﺍﯾﻦ ﺧﺪﺍ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺷﻔﺎﯾﺖ ﺩﺍﺩ؟
ﮔﻔﺖ: ﻧﻪ ﺧﺪﺍ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﻣﻦ ﺭﺍ ﺷﻔﺎ ﺩﺍﺩ.
ﮔﻔﺘﻢ: ﺍﮔﺮ ﺧﺪﺍ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺷﻔﺎ ﺩﺍﺩ ﭘﺲ ﭼﺮﺍ ﻗﺮﺹ ﻭ ﺩﺍﺭﻭ ﺧﻮﺭﺩﯼ؟
ﮔﻔﺖ: ﻧﻪ ، ﺧﺪﺍ ﺷﻔﺎ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻗﺮﺹ ﻫﺎ ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ ﺍﺳﺖ.
ﮔﻔﺘﻢ: ﻫﻤﻪ ﯼ ﺣﺮﻑ ﻣﺎ ﺷﯿﻌﯿﺎﻥ ﻫﻤﯿﻦ ﺍﺳﺖ ﺗﻮ ﺣﺮﻑ ﻣﺎ ﺭﺍ ﺛﺎﺑﺖ ﮐﺮﺩﯼ.
ﺩﯾﺪﻡ ﺗﻌﺠﺐ ﮐﺮﺩﻧﺪ.
ﮔﻔﺘﻢ: ﭼﻄﻮﺭ ﺧﺪﺍﯼ ﻣﺘﻌﺎﻝ ﺷﻔﺎﯼ ﻣﺮﯾﺾ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻭﺟﻮﺩ ﯾﮏ ﻗﺮﺹ ﮐﻮﭼﮏ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩﻩ، ﺍﯾﻦ ﺧﺪﺍ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﺍﻧﺪ ﻫﻤﺎﻥ ﺷﻔﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺍﻭﻟﯿﺎ ﺧﻮﺩﺵ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺍﻣﺎﻡ ﺭﺿﺎ(ﻉ) ﺑﺪﻫﺪ؟
ﺑﯿﻦ ﺩﻭ ﺭﺍﻩ ﮔﯿﺮ ﻛﺮﺩ. ﺍﮔﺮ ﻣﯽ ﮔﻔﺖ: ﻧﻪ ﺧﺪﺍ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﺍﻧﺪ، ﻗﺪﺭﺕ ﺧﺪﺍ ﺯﯾﺮ ﺳﻮﺍﻝ ﻣﯽ ﺭﻓﺖ ﻭ ﺍﮔﺮ ﻣﯽ ﮔﻔﺖ ﭼﺮﺍ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﺪ ﺣﺮﻑ ﻣﺎ ﺛﺎﺑﺖ ﻣﯽ ﺷﺪ.
ﻃﯿﻨﺖ ﭘﺎﮐﺶ ﺣﮑﻢ ﮐﺮﺩ ﮐﻪ ﺣﺮﻑ ﻣﺎ ﺭﺍ ﺗﺎﯾﯿﺪ ﮐﻨﺪ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﭼﺮﺍ ﺧﺪﺍ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﺪ.
ﮔﻔﺘﻢ: ﻫﻤﻪ ﯼ ﺣﺮﻑ ﻣﺎ ﺷﯿﻌﯿﺎﻥ ﻫﻤﯿﻦ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺧﺪﺍﯼ ﻣﺘﻌﺎﻝ ﺑﻪ ﺍﻣﺎﻡ ﺭﺿﺎ(ﻉ) ﻗﺪﺭﺗﯽ ﺩﺍﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﺪ ﻣﺮﯾﺾ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺷﻔﺎ ﺑﺪﻫﺪ ﻫﻤﺎﻧﻄﻮﺭ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﻗﺪﺭﺕ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻗﺮﺹ ﻫﺎ ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ ﺍﺳﺖ. ﺩﺭ ﻭﺍﻗﻊ ﺧﺪﺍ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺍﺧﺘﯿﺎﺭ ﺧﻮﺩﺵ ﺷﻔﺎ ﺩﺍﺩﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺍﻣﺎﻡ ﺭﺿﺎ(ﻉ) ﺩﺍﺩﻩ ﺍﺳﺖ. ﻭ ﺍﯾﻦ ﻋﯿﻦ ﺗﻮﺣﯿﺪ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺷﺮﮎ ﻧﯿﺴﺖ.
ﺣﺎﻻ ﮐﻪ ﺗﺎ ﺣﺪﻭﺩﯼ ﺑﺮﺍﯼ ﺩﺍﻧﺶ ﺁﻣﻮﺯﺍﻥ ﺟﺎ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺣﺮﻑ ﻣﺎ ﭼﯽ ﻫﺴﺖ ﺍﺯ ﺁﻧﻬﺎ ﭘﺮﺳﯿﺪﻡ ﺩﺭ ﻗﺮﺁﻥ ﺩﻭ ﺁﯾﻪ ﺩﺍﺭﯾﻢ ﮐﻪ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺁﯾﺎﺕ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﺪ: ﺍﯾﻦ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻣﺘﻌﺎﻝ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺟﺎﻥ ﻫﺎ ﺭﺍ ﻣﯽ ﮔﯿﺮﺩ. ﻭ ﺩﺭ ﺁﯾﻪ ﯼ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﻣﯽ ﻓﺮﻣﺎﯾﺪ: ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﻣﻠﮏ ﺍﻟﻤﻮﺕ(ﺟﻨﺎﺏ ﻋﺰﺭﺍﺋﯿﻞ) ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺟﺎﻥ ﻫﺎ ﺭﺍ ﻣﯽ ﮔﯿﺮﺩ.
ﺳﻮﺍﻝ ﮐﺮﺩﻡ ﺍﺯ ﺩﺍﻧﺶ ﺁﻣﻮﺯﺍﻥ ﮐﻪ ﺑﺎﻻﺧﺮﻩ ﭼﻪ ﮐﺴﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺟﺎﻥ ﻫﺎ ﺭﺍ ﻣﯽ ﮔﯿﺮﺩ؟
ﮔﻔﺘﻨﺪ: ﻋﺰﺭﺍﺋﯿﻞ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺍﺫﻥ ﺧﺪﺍ ﻣﯽ ﮔﯿﺮﺩ.
ﮔﻔﺘﻢ: ﺧﺐ ﻫﻤﯿﻦ ﺣﺮﻑ ﻣﺎ ﺷﯿﻌﯿﺎﻥ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﻢ ﺍﻣﺎﻡ ﺭﺿﺎ(ﻉ) ﻭ ﺩﯾﮕﺮ ﺍﺋﻤﻪ ﺑﻪ ﺍﺫﻥ ﺧﺪﺍ ﻗﺪﺭﺕ ﺩﺍﺭﻧﺪ ﯾﮑﺴﺮﯼ ﮐﺎﺭﻫﺎ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺩﻫﻨﺪ ﺁﯾﺎ ﺍﯾﻦ ﺷﺮﮎ ﺍﺳﺖ؟
ﮔﻔﺘﻨﺪ: ﻧﻪ.
گروه ولایت امیر مومنان [/SPOILER]
[h=2]بدون شرح[/h]
یاعــــــــــــــــــــــــــــــــــــلـــــــــــــــــــــــــــــــــی
جانم که این اسم عجب صـــــــــــــــــــفــــــــایی داره
[h=2]سربازی[/h]
[h=2]چادر یعنی .....[/h]
غیرت واژه ای که زیاد شنیده ایم اما اصلا ندیده ایم. ﺍﻣﺎﻡ ﺟﻤﺎﻋﺖ ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ ﻋﻠﻮﻡ ﭘﺰﺷﻜﯽ ﺗﻬﺮﺍﻥ ﺩﯾﺸﺐ ﺩﺭ ﺧﯿﺎﺑﺎﻥ ﺷﺮﯾﻌﺘﯽ ﺗﻬﺮﺍﻥ، ﺑﺮﺍﯼ ﻧﺠﺎﺕ ﺩﺧﺘﺮ ﺟﻮﺍﻧﯽ ﺑﺎ 2 ﻧﻔﺮ ﺍﺯ ﺍﺭﺍﺫﻝ ﻭ ﺍﻭﺑﺎﺵ ﺩﺭﮔﯿﺮ ﺷﺪ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﺛﺮ ﺿﺮﺑﺎﺕ ﺁﻧﻬﺎ ﺩﺭ ﺁﺳﺘﺎﻧﻪ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﺩﻥ ﭼﺸﻢ ﺭﺍﺳﺖ ﺧﻮﺩ ﻗﺮﺍﺭ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺍﺳﺖ. ﺑﻪ ﮔﺰﺍﺭﺵ ﺧﺒﺮﮔﺰﺍﺭﯼ ﻓﺎﺭﺱ ﺣﺠﺖﺍﻻﺳﻼﻡ ﻓﺮﺯﺍﺩ ﻓﺮﻭﺯﺵ ﻫﻢ ﺍﮐﻨﻮﻥ ﺩﺭ ﺑﺨﺶ ﺍﻭﺭﮊﺍﻧﺲ ﺑﯿﻤﺎﺭﺳﺘﺎﻥ ﻓﺎﺭﺍﺑﯽ ﺗﻬﺮﺍﻥ ﻭ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯽ ﻛﻪ ﺧﻮﻥ ﻫﻤﻪ ﻟﺒﺎﺱﻫﺎﯾﺶ ﺭﺍ ﻓﺮﺍﮔﺮﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩ، ﺩﺭﺍﯾﻦ ﺑﺎﺭﻩ ﮔﻔﺖ: ﺳﺎﻋﺖ 22 ﺩﯾﺸﺐ ﺩﺭ ﺧﯿﺎﺑﺎﻥ ﺷﺮﯾﻌﺘﯽ، ﭘﺎﺋﯿﻦﺗﺮ ﺍﺯ ﺧﯿﺎﺑﺎﻥ ﻣﻠﻚ ﺑﻪ ﻫﻤﺮﺍﻩ 2 ﻧﻔﺮ ﺩﺍﺧﻞ ﺧﻮﺩﺭﻭﯼ ﺧﻮﺩ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﻋﺒﻮﺭ ﺑﻮﺩﯾﻢ ﻛﻪ ﻧﺎﮔﻬﺎﻥ ﺻﺪﺍﯼ ﻓﺮﯾﺎﺩﻫﺎﯼ ﺩﺧﺘﺮﮎ ﺟﻮﺍﻧﯽ ﺭﺍ ﺷﻨﯿﺪﯾﻢ ﻭ ﺑﻼﻓﺎﺻﻠﻪ ﺑﻪ ﺳﻤﺖ ﺻﺪﺍ ﺣﺮﻛﺖ ﻭ ﻣﺸﺎﻫﺪﻩ ﻛﺮﺩﯾﻢ ﻛﻪ 2 ﻧﻔﺮ ﺍﺯ ﺍﺭﺍﺫﻝ ﻭ ﺍﻭﺑﺎﺵ ﺳﻮﺍﺭ ﺑﺮ ﯾﻚ ﻣﻮﺗﻮﺭ ﻗﺼﺪ ﺭﺑﻮﺩﻥ ﺩﺧﺘﺮﮎ ﺟﻮﺍﻥ ﺭﺍ ﺩﺍﺭﻧﺪ. ﻭﯼ ﺍﻓﺰﻭﺩ: ﺁﻧﻬﺎ ﻗﺼﺪ ﺩﺍﺷﺘﻨﺪ ﺑﻪ ﺯﻭﺭ، ﺩﺧﺘﺮ ﺭﺍ ﺳﻮﺍﺭ ﺑﺮ ﻣﻮﺗﻮﺭ ﻛﻨﻨﺪ ﻭ ﺑﺎ ﺧﻮﺩ ﺑﺒﺮﻧﺪ ﺍﻣﺎ ﺍﯾﻦ ﺩﺧﺘﺮ ﺑﺎ ﻓﺮﯾﺎﺩﻫﺎﯼ ﺧﻮﺩ ﺑﺎ ﺩﺭﺧﻮﺍﺳﺖ ﻛﻤﻚ ﺍﺯ ﺳﻮﺍﺭ ﺷﺪﻥ ﺧﻮﺩﺩﺍﺭﯼ ﻣﯽﻛﺮﺩ ﻭ 2 ﭘﺴﺮ ﺟﻮﺍﻥ ﻫﻢ ﻣﯽ ﮐﻮﺷﯿﺪﻧﺪ ﺑﺎ ﺿﺮﺏ ﻭ ﺷﺘﻢ ﺩﺧﺘﺮﮎ ﻭ ﻫﺘﺎﻛﯽ ﺑﻪ ﺯﻭﺭ ﻭﯼ ﺭﺍ ﺳﻮﺍﺭ ﻣﻮﺗﻮﺭ ﺧﻮﺩ ﮐﻨﻨﺪ. ﺍﻣﺎﻡ ﺟﻤﺎﻋﺖ ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ ﻋﻠﻮﻡ ﭘﺰﺷﻜﯽ ﺗﻬﺮﺍﻥ ﺍﺿﺎﻓﻪ ﮐﺮﺩ: ﺑﺎ ﻣﺸﺎﻫﺪﻩ ﺍﯾﻦ ﺻﺤﻨﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﻧﺠﺎﺕ ﺩﺧﺘﺮﮎ ﺑﻪ ﺳﻤﺖ ﺍﺭﺍﺫﻝ ﻭ ﺍﻭﺑﺎﺵ ﺭﻓﺘﻢ، ﺍﻣﺎ ﺁﻧﻬﺎ ﺑﻪ ﻃﺮﻓﻢ ﻫﺠﻮﻡ ﺁﻭﺭﺩﻧﺪ ﻭ ﺑﺎ ﺷﯿﺸﻪ ﻧﻮﺷﺎﺑﻪﺍﯼ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﺷﺖ ﭼﻨﺪﯾﻦ ﺿﺮﺑﻪ ﺑﻪ ﭼﺸﻢ ﺭﺍﺳﺘﻢ ﻭﺍﺭﺩ ﻛﺮﺩ ﺍﻣﺎ ﺍﻟﺤﻤﺪﻟﻠﻪ ﺗﻮﺍﻧﺴﺘﻢ ﺩﺧﺘﺮﮎ ﺭﺍ ﻧﺠﺎﺕ ﺑﺪﻫﻢ. ﺣﺠﺖﺍﻻﺳﻼﻡ ﻓﺮﻭﺯﺵ ﻫﻤﭽﻨﯿﻦ ﮔﻔﺖ: ﺍﻟﺤﻤﺪﻟﻠﻪ ﻫﺮﭼﻨﺪ ﺑﻪ ﻗﯿﻤﺖ ﺯﺧﻤﯽ ﺷﺪﻥ ﺷﺪﯾﺪ ﭼﺸﻤﻢ ﺗﻤﺎ ﺷﺪ، ﺍﻣﺎ ﺧﻮﺷﺤﺎﻟﻢ ﮐﻪ ﻣﻮﻓﻖ ﺷﺪﻡ ﺍﯾﻦ ﺩﺧﺘﺮﮎ ﺑﯽ ﮔﻨﺎﻩ ﺭﺍ ﺍﺯ ﭼﻨﮕﺎﻝ ﺍﺭﺍﺫﻝ ﻭ ﺍﻭﺑﺎﺵ ﻭ ﺩﺯﺩﺍﻥ ﻧﺎﻣﻮﺱ ﻣﺮﺩﻡ ﻧﺠﺎﺕ ﺩﻫﻢ. ﺑﻪ ﮔﺰﺍﺭﺵ ﺧﺒﺮﮔﺰﺍﺭﯼ ﻓﺎﺭﺱ، ﺿﺮﺑﺎﺕ ﻭﺍﺭﺩﺷﺪﻩ ﺑﺮ ﭼﺸﻢ ﺭﺍﺳﺖ ﺣﺠﺖﺍﻻﺳﻼﻡ ﻓﺮﻭﺯﺵ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺷﺪﯾﺪ ﺑﻮﺩﻩ ﻭ ﺍﺣﺘﻤﺎﻝ ﺗﺨﻠﯿﻪ ﭼﺸﻢ ﺭﺍﺳﺖ ﺍﯾﻦ ﺭﻭﺣﺎﻧﯽ ﺍﺯﺧﻮﺩ ﮔﺬﺷﺘﻪ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺯﯾﺎﺩ ﺍﺳﺖ. ﺍﯾﻦ ﺭﻭﺣﺎﻧﯽ ﺍﺯ ﺧﻮﺩ ﮔﺬﺷﺘﻪ ﻭ ﺍﯾﺜﺎﺭﮔﺮ ﺩﻗﺎﯾﻘﯽ ﭘﺲ ﺍﺯﺍﯾﻦ ﮔﻔﺘﮕﻮ ﺑﻪ ﻋﻠﺖ ﺧﻮﻧﺮﯾﺰﯼ ﺷﺪﯾﺪ ﺑﯿﻬﻮﺵ ﻭ ﺑﻪ ﻋﻠﺖ ﺷﺪﺕ ﺟﺮﺍﺣﺎﺕ ﻭﺍﺭﺩﻩ ﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﺟﺮﺍﺣﯽ ﺑﻪ ﺑﯿﻤﺎﺭﺳﺘﺎﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﺭﺳﻮﻝ(ﺹ) ﺗﻬﺮﺍﻥ ﻣﻨﺘﻘﻞ ﺷﺪ. بله چشم این آقا فدای چشم چرانی های مردان شهرمان شد...
وقتی اسیر شدیم از همه رسانه ها آمده بودند برای مصاحبه و در واقع مانور قدرت و استفاده تبلیغاتی روی اسرای عملیات بود. نوبت یکی از بچه های زرنگ گردان شد. با آب و تاب تمام و قدری ملاطفت تصنعی شروع کردند به سوال کردن.
یکی از مأموران پرسید:
- پسر جان اسمت چیه؟
- عباس .
- اهل کجا هستی؟
- بندرعباس .
- اسم پدرت چیه؟
- به او می گویند حاج عباس !
گویی که طرف بویی از قضیه برده بود پرسید:
- کجا اسیر شدی؟
- دشت عباس !
افسر عراقی که اطمینان پیدا کرده بود طرف دستش انداخته و نمی خواهد حرف بزند به ساق پای او زد و گفت:
- دروغ میگی!
و او که خودش را به موش مردگی زده بود با تظاهر به گریه کردن گفت :
- نه به حضرت عباس !
در ماه مبارک رمضان در یکی از شهرها نماینده ولی فقیه میخواست افطاری بده..
.
بنده ی حقیر را به همراه چند تا از بچه های بالا فرستادن تا کلبه ی محقر ایشان را برای آمدن حدود سیصد نفر مهمان آماده کنیم ،
حدود ساعت چهار عصر بود که شروع کردیم و خلاصه مهمان ها اومدن و نماز را هم به جماعت خواندیم و همه سیر خوردن و بردن و ریختن ،
نماینده محترم هم حسابی جلوی دوربین های صدا و سیما اظهار فضل میکرد و از عظمت شبهای قدر گفت و گفت و گفت..
حین صرف افطاری مدام بالای سر مردم میومد و تعظیم میکرد و احترام میگذاشت که مبادا کمی کسری چیزی باشه ،
خلاصه همه که رفتن منو بچه های بالا جنازمون افتاد کف زمین ، دیگه نای تکان خوردن نداشتیم ، چند پرس غذا آوردن بخوریم
( چون ما مدام مشغول سرویس دهی بودیم فرصت غذا خوردن نداشتیم ، البته ناخنک میزدیم ولی خوب جایی رو نمی گرفت )
توی پله های خانه ی نماینده محترم ولی فقیه نشسته بودم و داشتم غذا می خوردم که در زدن ،
یه زنی بود با دختر حدودا 5 -6 ساله که لباس قرمزی هم پوشیده بود و به چادر مادرش چسبیده بود ،
گفت غذا هست بدید ، گفتیم تمام شد ، گفت فقط واسه بچم بدید ، گفتیم واقعا تمام شد ، سرشو انداخت پایین رفت ، منم بی توجه مشغول غذا خوردنم شدم..
.
هی هی هی روزگار..
.
دریغ آمدم تربیت ستوران و آینه داری در محلت کوران..
لا حول و لا قوة الا بالله
جای همگی خالی ، شهادت امام جواد صحن و سرای رضوی حس خاصی داشت
تا حالا تو این شب حرم نبودم ، غصه ازدر و دیوار حرم می بارید
حاج صادق آهنگران هم ی فیض اساسی داد
نایب الزیاره همگی بودم