وسواس و دقت در حق الناس
تبهای اولیه
با نام و یاد دوست
سلام
یکی از کاربران سایت سوالی داشتند که مایل نبودند با آیدی خودشون مطرح شود
لذا با توجه به اهمیت موضوع، سوال ایشان با حفظ امانت جهت پاسخگویی توسط کارشناس محترم سایت در این تاپیک درج می شود:
بسمه تعالی
سلام بر استاد حامی
بنده مدتی است که دچار دقت در انجام امور مربوط به حق الناس شده ام. یعنی وقتی کاری انجام می دهم به صورت سلسله وار به عواقب آن نگاه می کنم و می گویم اگر این کار درست انجام نشود در آینده تمام کارهایم مسئله دار می شود و چون حق الناس است خدا هم نمی بخشد. چند مثال عرض می کنم:1- چند روز پیش برای پرسیدن سوالی از استادم به دانشگاه قبلی خود رفتم و در دانشگاه از سرویس رایگان آن استفاده کردم بعد از دیدن استاد و ... وقتی به خانه بازگشتم با خود گفتم نکند چون از سرویس دانشگاه استفاده کرده ام و پول آن را به طور غیرمستقیم دانشجویان پولی دانشگاه می دهند از این کار من راضی نباشند و بالتبع وقتی من با راهنمایی استاد طرحی را انجام دهم و از عواقب آن طرح مزیتی نصیب من شود آن درست نباشد و همین طور کل زندگیم را تحت الشعاع قرار دهد.
2- یا مثلا هنگامی که در کافی نت مشغول خرید اینترنت برای خانه بودم صاحب آن موسیقی روشن کرده بود و بعد از ثبت نام و واریز پول با خود گفتم نکند چون که موسیقی حرام است کاری که کرده ام نیز محل ایراد شده باشد و یا برکت نداشته باشد این بود که زنگ زدم به شرکت و گفتم پولم را پس دهید و بعدا از شما خواهم خرید و حالا بعد از مدتی از شرکتی دیگر اینترنت خریده ام و باز وسواس آمده به سراغم که تو که به آن شرکت قول داده ای چرا از شرکت دیگر خریده ای و استفاده از این اینترنت محل اشکال است!
3- و یا در زندگی ام مثلا اگر از خط عابر پیاده عبور نکنم و یا هنگامی که چراغ سبز نشده برای عابرین، حرکت کنم دچار وسواس می شوم و با خود می گویم کلیه کارهایی که بعد از آن انجام می دهی محل ایراد است چون قبلش قانون را اجرا نکرده ای!
4- پول یارانه و یا سودهای بانکی را استفاده نمی کنم و همین امر در بعضی موارد موجب ناراحتی والدینم شده است و ... .
خلاصه اینکه با اینکه اطرافیانم من را آدم مذهبی ای می پندارند خودم از کارهایم لذت نمی برم و همواره مشغول این چنین موضوعاتی هستم. می خواستم ببینم اینگونه زندگی کردن دینی است مثلا چون امامان ما سختی دیده اند ما نیز باید سختی ببینیم و در آن دنیا لذت ببریم؟ کتابی که معرفی فرموده بودید را دانلود کردم اما چون در ابتدایش نوشته اید که برای مبلغین است ادامه ندادم به خواندنش.
در ضمن وقتی از دفتر مرجع خود در رابطه با سوالاتم استفتاء می کنم برایم عین متن رساله را ارسال می کنند که این را خود می دانم ولی دردی از من دوا نمی کند.
ممنون که توجه می کنید.
با تشکر
در پناه قرآن و عترت پیروز و موفق باشید :Gol:
سلام بر شما
از اين كه دغدغه خودتان را با ما در ميان گذاشتيد متشكرم
براي اين كه مشكل تشخيص داده شود كه جنبه اخلاقي اش يا روان شناختي اش نياز به بررسي بيشتر دارد.
جنبه اخلاقي
ممكن است با خواندن كتب اخلاقي يا شنيدن درس ها يا سخنراني يا تذكرات اخلاقي نسبت به رعايت حق الناس حساسيت شما بالا رفته باشد. در اين صورت بايد دقت كنيد كه ما نبايد دين را بر خود سخت كنيم. قوانين فقهي و حلال و حرام را بدانيم خيلي كمك كننده است. البته رعايت حقوق مردم خيلي مهم است. ولي نبايد در جا بزنيم سريع در موقعيت ها تصميم بگيريم : جايي كه انسان نمي داند كه حقي پايمال كرده استغفار مي كند و جايي كه مي داند و صاحب حق را نمي شناسد رد مظالم مي كند
جنبه روان شناختي
گاهي ممكن است مشكل ريشه در مشكلات روان شناختي داشته باشد يعني اضطراب بالا است و پيوسته فكرهاي تكراري و يا فكر و رفتارهاي تكراري وجود دارد اين افكار ناخواسته به هشياري فرد مي آيد، وقت گير است انصراف از آن مشكل است، بازده كارهاي ما را پايين مي آورد و درنظام روابط اجتماعي مشكل ايجاد مي كند
اگر اين سنخ باشد و مهار ان مشكل باشد حتما بايد از روان پزشك و بعد روان شناس باليني كمك گرفت. كتاب بي خيال درماني كمك خوبي در كنار دارو درماني و روان درماني است
http://www.askdin.com/thread40376-137.html
حكم افراد وسواسي ( اختلال وسواس)
آیتالله مظاهری:
مسئله 1: يكى از مهلكات كه مفاسدى بر آن مترتّب مىشود و غالباً گناهانى را در بر دارد، وسواس است، و چون وسوسه براى وسواسى يك رذيله است از نظر ما حرام و مبارزه با آن از اوجب واجبات است، و فرقى نيست كه در طهارت و نجاست باشد يا در عبادات، در اعتقادات باشد يا در اعمال، در حقّ اللَّه باشد يا در حقّ النّاس، در كارهاى عبادى باشد يا در كارهاى اجتماعى. خلاصه كلام اينكه حالت افراطگرى و وسواسى در هر چه باشد، حرام و بايد با آن مبارزه شود تا ريشه كن شود، و علامت آن اين است كه زياد شك كند و يا زود يقين كند و از متعارف مردم در شك و يقين بيرون باشد، و همين مقدار كه از حالت متوسّط كه در ميان مردم در كارها متعارف است بيرون رفت و حالت افراط يا تفريط در كارها پيدا كرد، وسواسى است و بايد دست از آن حالت بر دارد، و بر طبق آن حالت عمل نكند.[1]
آیت الله مظاهری
مسئله 2: براى رفع اين رذيله چاره اى نيست جز بى اعتنايى به شك بلكه به يقين، و عمل كردن به آنچه بر نفع اوست و به آنچه «متعارف ميان مردم» است. مثلاً وسواسى در طهارت و نجاست اگر شك كرد بلكه يقين كرد كه از زمين متنجّس يا از عين نجس به او ترشح شده است، اعتنا نكند، و وسواسى در نماز اگر شك يا يقين كرد كلمه اى را غلط گفته و يا چيزى را كم يا زياد كرده است، اعتنا نكند، و وسواسى در حقّ النّاس اگر شك كرد كه مديون كسى است يا دين خود را ادا نكرده است، اعتنا نكند و وسواسى در كارهاى اجتماعى اگر نمى تواند تصميم بگيرد، فوراً يك طرف را انتخاب كند و به شك خود بلكه به يقين خود عمل نكند.[2]
[/HR] [1] . حسین مظاهری، راهکارهای عملی درمان وسواس، ص51-52.
[2] . حسین مظاهری، راهکارهای عملی درمان وسواس، ص51-52.
منبع: محمدحسين قديري، بي خيال درماني، ص37.