جمع بندی اتهام جنون و صرع، بهانه ای برای مبارزه با وحی

تب‌های اولیه

15 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
اتهام جنون و صرع، بهانه ای برای مبارزه با وحی


اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم
بنده در یکی از پیام های شبکه های اجتماعی لینک کتابی را دریافت کرده و آن را با اطلاع از نام و موضوع آن با توکل بر خداوند متعال باز کردم
خب این کتاب شبهات زیادی را در مورد حضرت محمد و دین ایشان مطرح می کند که از شما خواهش می کنم به چند تا از آن ها پاسخ دهید

* امید است کسی این کتاب را بدون توکل به خداوند نخواند *

اول پیامبر (ص) به داشتن بیماری صرع متهم می شوند و توجیه آن ها این است که ایشان هر موقع اعوذ بالله ادعای ارتباط با جبرئیل می کردند در واقع بهانه ای برای پنهان کردن بیماریشان بوده است .

در کل این کتاب اعوذ بالله تنها هدفی که دارد دیوانه جلوه دادن پیامبر گرامی است . در کل و در جمع بندی یک توضیحی در این مورد بدهید تا ان شاء الله همه ی ما مورد رحمت و هدایت خداوند قرار بگیریم .

با تشکر

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد مشکور

amirhosseinzarei151;746839 نوشت:
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم
بنده در یکی از پیام های شبکه های اجتماعی لینک کتابی را دریافت کرده و آن را با اطلاع از نام و موضوع آن با توکل بر خداوند متعال باز کردم
خب این کتاب شبهات زیادی را در مورد حضرت محمد و دین ایشان مطرح می کند که از شما خواهش می کنم به چند تا از آن ها پاسخ دهید
نام کتاب «نگاهی نو به اسلام» است نوشته «مسعود انصاری»
* امید است کسی این کتاب را بدون توکل به خداوند نخواند *

اول پیامبر (ص) به داشتن بیماری صرع متهم می شوند و توجیه آن ها این است که ایشان هر موقع اعوذ بالله ادعای ارتباط با جبرئیل می کردند در واقع بهانه ای برای پنهان کردن بیماریشان بوده است .

در کل این کتاب اعوذ بالله تنها هدفی که دارد دیوانه جلوه دادن پیامبر گرامی است . در کل و در جمع بندی یک توضیحی در این مورد بدهید تا ان شاء الله همه ی ما مورد رحمت و هدایت خداوند قرار بگیریم .

با تشکر


با سلام و تشکر:Gol:

در پاسخ به سؤال شما توجه به نکاتی چند ضروری است:

اول. صرع یک نوع بیماری است که انسان در این حال دچار توهماتی شده و به نوعی مجنون محسوب می شود. و همه می دانیم که اتهام جنون به رسول مکرم اسلام (صلی الله علیه و آله) مطلب جدیدی نیست و کفار عصر پیامبر این اتهام ناروا را به پیامبر اکرم (ص) نسبت می دادند: «وَ قالُوا یا أَیُّهَا الَّذی نُزِّلَ عَلَیْهِ الذِّكْرُ إِنَّكَ لَمَجْنُونٌ[حجر/۶] و گفتند: «اى كسى كه «ذكر» [قرآن‏] بر او نازل شده، مسلماً تو دیوانه‏ اى.» بی شک؛ کسانی که چشم و گوش خویش بر روی واقعیت بسته بودند (و بسته اند)، برای مقابله با حق به هر حربه ای متوسل می شدند و هر نوع تهمت و افترایی بیان می کردند. و جالب این جاست که نوع تهمت هایشان، خود دلیلی بر یاوه گویی آن هاست. کفار کسی را مجنون می خوانند (نعوذبالله) که تاثیر کلام شگفت انگیزش را نمی توانستند انکار کنند، و به همین خاطر او را ساحر نیز می خواندند!! و راه مقابله با او را در این می دانستند که مبادا سخن پیامبر (ص) به گوششان بخورد!

دوم. برخی از جُهّال دیروز و امروز، حالت پیامبر اکرم (ص) در زمان دریافت وحی را بهانه ای برای این گونه تهمت های ناشایست قرار داده اند. پیامبر (ص) زمانی که وحی را به طور مستقیم از خدای متعال دریافت می کرد، فشاری را تحمل می کرد، که در روایات بیان شده است: زراره از امام صادق (ع) می پرسد: آن حالت غشوه اى كه به رسول خدا (ص) هنگام نزول وحى دست مى ‏داده چگونه بوده است؟ امام (ع) فرمود: این در آن قسم وحى بوده كه بین آن جناب و خداى تعالى هیچ واسطه ‏اى نبوده، و خداى تعالى خودش براى آن جناب تجلى مى‏ كرده.[۱] همچنین، هنگامى كه وحى بر رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله نازل مى ‏شد ... در روزهاى خیلى سرد وقتى وحى بر آن حضرت نازل مى ‏شد و تمام مى ‏گشت، بر پیشانى مباركش دانه‏ هاى عرق نمایان مى ‏شد.[۲]

سوم. اما روشن است هر گردی گردو نیست. و خود قرآن روشن ترین دلیل برای رد این نوع اتهام هاست:

الف- قرآن کلامی است که تمام جن و انس را به تحدی دعوت کرده تا یک سوره مانند آن را بیاورند، اما با گذشت 1400 سال علیرغم عطش و انگیزه بسیار دشمنان اسلام و دارا بودن همه امکانات و توانایی های گونه گون اعم از عِدّه و عُده، لکن هیچ کس نتوانسته چنین کاری بکند! و معجزه بودن قرآن و غیر بشری بودنش روشن است. حال چگونه می توان چنین کتابی را حاصل توهمات دانست؟ (نعوذ بالله)

ب- پیامبر (ص) تا ۴۰ سالگی وحی دریافت نکردند و هیچ گاه حالات سنگین وحی در ایشان دیده نشد. آیا می توان به چنین کسی چنین اتهام ناروایی نسبت داد؟ کسانی که پیامبر (ص) را می شناختند و از نزدیک می دیدند، بیماری صرع را می شناختند، اما هیچ کس درباره پیامبر (ص) چنین سخنی نگفت. به شهادت تاریخ زندگی حضرت محمد صلی‌الله‌علیه‌وآله قبل از بعثت یک زندگی کاملاً منظم و سالمی بوده، و ابتلای به بیماری صرع یا جنون به وی نسبت داده نشده است؛ نه در سنین کودکی به چنین بیماری‌هایی مبتلا بوده نه در دوران نوجوانی و جوانی و میان‌سالی. اگر چیزی بود در تاریخ به آن اشاره می‌شد. بعبارتی در حالات عادی چه قبل و چه بعد از بعثت، هیچگونه آثار جنون یا صرع مشاهده نشده بود. تنها به هنگام وحی بود که حالات غیرعادی به وجود پیامبر عارض می شد.

ج- آیا برای یک انسان مصروع یا مجنون، آن هم امی و درس ناخوانده امکان داشته که کتابی جامع و کامل همانند قرآن بیاورد و احکام و قوانین گسترده و دقیق جعل و تدوین کند، و علوم و معارفی عمیق، بدون ذره ای ناهماهنگی و اختلاف مانند آنچه در قرآن و حدیث آمده در اختیار انسان‌ها قرار دهد؟ و در مدت 23 سال با کمال دقت و تدبیر در تبلیغ و گسترش اسلام کوشش کند، و انواع توطئه دشمنان را خنثی ساخته و پایه‌های اسلام را استوار گرداند؟

د- بعلاوه اگر چنین اتهامی صحت داشت آیا مسلمانان صدر اسلام که از وضع پیامبر کاملاً مطلع بودند تسلیم چنین انسان مجنون و مصروعی می‌شدند و در راه اهدافش تا سرحد شهادت، جهاد و فداکاری و ایثار می‌کردند؟ چنین احتمال نامعقولی را هیچ انسان عاقل و باشعوری نمی‌پذیرد.

پس روشن است که این گونه تهمت ها، ریشه در دشمنی و گمراهی ای دارد که از گذشته تا امروز ادامه داشته و هیچگاه نتوانسته از شان و منزلت نبی مکرم اسلام (صلی الله علیه و آله) بکاهد و تنها می تواند دلیلی بر جهل و حماقت، یا عجز و زبونی و یا دشمنی و رذالت تهمت زنندگان بوده باشد.

موفق باشید ...:Gol:

پاورقی__________________________________________________________
[۱]. التوحید للصدوق، ص: ۱۱۵.
[۲]. سنن النبى صلى الله علیه و آله با ترجمه، ج‏۱، ص: ۴۰۵.

سلام مجدد:Gol:

علاوه بر مطالب بالا در تایپیک های زیر نیز می توانید پاسخهای دیگری را از زوایای دیگر ببینید و در ضمن آن به پاسخ برخی شبهات دیگر نیز واقف شوید:

http://www.askdin.com/thread4565.html

http://www.askdin.com/thread8529-3.html

موفق باشید ...:Gol:

با سلام

جبرئیل فقط اوقات نزول وحی بر نبی اکرم (ص) وارد می شد؛ چرا که در موارد بسیار در روایات داریم که مثلاً پیامبر اکرم (ص) مشغول فلان کار بود که جبرئیل بر او نازل شد. این گویای این مطلب است که جبرئیل در همه حال همراه آن حضرت نبود، اگر جبرئیل در همه حال همراه پیامبر بود دیگر نزول معنا نداشت؛ زیرا نزول به این معنا است که مرتبه بالا بوده و به مرتبه پایین نازل شده و در صورتی که او همراه پیامبر باشد دیگر نزول معنا ندارد. همراه بودن و نبودن جبرئیل در بشری بودن نبی مکرم اسلام (ص) تأثیری ندارد، مگر جبرئیل، کسی جز حامل وحی به رسول خدا است؟ چه تلازمی بین همراهی جبرئیل و ملک بودن رسول الله (ص) وجود دارد؟!

با تشکر موفق باشید.

amirhosseinzarei151;746839 نوشت:
بنده در یکی از پیام های شبکه های اجتماعی لینک کتابی را دریافت کرده و آن را با اطلاع از نام و موضوع آن با توکل بر خداوند متعال باز کردم... امید است کسی این کتاب را بدون توکل به خداوند نخواند
سلام به خوانندگان ارجمند

همکار فاضل، پاسخ سؤالات و شبهات را خواهند داد اما یک نکته درباره این قسمت از نوشتار آغازگر بحث عرض کنم و آن اینکه: مطابق نظر فقهای عظام، خواندن کتاب های ضاله و گمراه کننده، حرام است مگر به جهت پاسخگویی به شبهات و رد مطالب آن، برای اهل علمی که قدرت پاسخگویی دارد.

بنابراین دانلود یا باز کردن و خواندن این گونه کتاب ها به «توکل بر خدا» _که دوستمان اشاره کرده اند_ هیچ ربطی ندارد! آیا کسی می تواند بگوید: "من این سم را با توکل بر خدا می نوشم"؟! روشن است که چنین تفکری اشتباه است، زیرا خوردن سم همانا و تاثیر زهر کشنده اش همانا! چه با توکل بر خدا و چه بی توکل بر خدا، حکم شرعی مطالعه کتاب های گمراه کننده همین است که عرض شد.

مطالعه این کتاب ها به قصد پاسخگویی، نیازمند تخصص علمی در حوزه علوم اسلامی است و نه توکل و امثال آن!

صدیقین;749223 نوشت:
سلام به خوانندگان ارجمند

همکار فاضل، پاسخ سؤالات و شبهات را خواهند داد اما یک نکته درباره این قسمت از نوشتار آغازگر بحث عرض کنم و آن اینکه: مطابق نظر فقهای عظام، خواندن کتاب های ضاله و گمراه کننده، حرام است مگر به جهت پاسخگویی به شبهات و رد مطالب آن، برای اهل علمی که قدرت پاسخگویی دارد.

بنابراین دانلود یا باز کردن و خواندن این گونه کتاب ها به «توکل بر خدا» _که دوستمان اشاره کرده اند_ هیچ ربطی ندارد! آیا کسی می تواند بگوید: "من این سم را با توکل بر خدا می نوشم"؟! روشن است که چنین تفکری اشتباه است، زیرا خوردن سم همانا و تاثیر زهر کشنده اش همانا! چه با توکل بر خدا و چه بی توکل بر خدا، حکم شرعی مطالعه کتاب های گمراه کننده همین است که عرض شد.

مطالعه این کتاب ها به قصد پاسخگویی، نیازمند تخصص علمی در حوزه علوم اسلامی است و نه توکل و امثال آن!


خب بنده این را نمی دانستم و به هر حال نمی خوانم
اما همین بحث هدف که شما آغاز کردید
شاید فردی ایمانش به قدری محکم باشد که این ها اثری بر روی او نگذارند
و هدفش فقط افزایش آگاهی باشد ، نسبت به این که کافران چه عقاید گمراه کننده ای دارند
به نظر بنده این تفکر که خواندن هر گونه رسانه شبهه انداز حرام است تفکر اشتباهی است ، از آنجا که اگر حرام بود ، پس اصلا حضرت محمد برای چه نازل شد در صورتی که کفار هم می توانستند بگویند ارتباط با هر عامل شبهه انداز در اعتقادات آنها ممنوع است و از طرف لات و ... بدبختی ای همه گیر را در پی خواهد داشت .
اما در پی این که به توکل و ... ربطی ندارد ، با احترام باید عرض کنم که چرا ربط دارد ، اولا همه چیز باید با نام خدا آغاز شود چه قرآن و چه آزمون و غیره . دوما شما یا این مراجع گرامی ارتباط دو چیز را با یکدیگر مشخص نمی کنید چرا که ارتباط دو چیز از ابتدا امری کاملا مشهود است .
به هر حال با تشکر از راهنمایی شما

amirhosseinzarei151;749245 نوشت:
شاید فردی ایمانش به قدری محکم باشد که این ها اثری بر روی او نگذارند
و هدفش فقط افزایش آگاهی باشد ، نسبت به این که کافران چه عقاید گمراه کننده ای دارند
به نظر بنده این تفکر که خواندن هر گونه رسانه شبهه انداز حرام است تفکر اشتباهی است ، از آنجا که اگر حرام بود ، پس اصلا حضرت محمد برای چه نازل شد در صورتی که کفار هم می توانستند بگویند ارتباط با هر عامل شبهه انداز در اعتقادات آنها ممنوع است و از طرف لات و ... بدبختی ای همه گیر را در پی خواهد داشت .

سلام
قدرت ایمان از کجا می آید؟ از نماز و روزه زیاد گرفتن؟! یا از علم و آگاهی کافی داشتن؟

بله، اگر کسی به خاطر علم و آگاهی اش، قدرت ایمانی اش را افزایش داده به طوری که در مواجهه با شبهات، به راحتی قدرت غلبه دارد، چنین شخصی در برابر هجوم شبهات واکسینه است و قدرت دفاع دارد و خودش بهتر می فهمد که چه چیز را بخواند یا نخواند، اما عموم افراد _به خاطر اشتغالات دیگر_ از تخصص لازم در حوزه علوم دینی برخوردار نیستند پس طبعا نمی توانند از اعتقادات خود دفاعی داشته باشند؛ حالا نماز شب خوان باشند، یا مثلا هر شب هیات بروند و روزه های مستحبی زیاد بگیرند! اینها اگر چه بسیار خوب است اما هرگز اعتقادات آنها را از گزند شبهات بیمه نمی کند، و عاقلانه نیست که اعتقادات بی‌دفاعشان را در معرض آماج شبهات کشنده قرار دهند!

استاد مطهری توضیح خوبی درباره کتاب های گمراه کننده دارند که به نظرم نقلش در اینجا مناسب است و شما را تا حدی اقناع می کند؛ توجه فرمایید:

«اغوا و اغفال يعني كاري تؤام با دروغ، تؤام با تبليغات نادرست انجام دادن. مثلاً فرض كنيد كسي قسمتي از جمله‎اي يا آيه‎اي را حذف كند و قسمتي را خود به آن اضافه كند و بعد اين عبارت تحريف شده را به‎عنوان حجت و دليل مطرح كند يا آنکه از مسائل تاريخي قسمت‎هايي را حذف كند و بعد با استفاده از اين اطلاعات ناقص، نتايج دلخواه خودش را بگيرد و يا في‎المثل ادعاي علمي بودن داشته باشد و حال آن‎كه حرفش اساساً تحريف علم باشد. اغفال كردن به هيچ عنوان نمي‎تواند و نبايد آزاد باشد اين‎كه در اسلام خريد و فروش كتب ضلال حرام است و اجازه فروش هم داده نمي‎شود بر اساس همين ضرر اجتماعي است». *

برای اینکه بحث همکار گرامی منحرف نشود، به همین مقدار توضیحات اکتفا می کنم.

موفق باشید

-----------------------
* يزدي، حسين، آزادي از نظر استاد مطهري، انتشارات صدرا، چاپ اول، 1379، ص266.

صدیقین;749256 نوشت:

سلام
قدرت ایمان از کجا می آید؟ از نماز و روزه زیاد گرفتن؟! یا از علم و آگاهی کافی داشتن؟

بله، اگر کسی به خاطر علم و آگاهی اش، قدرت ایمانی اش را افزایش داده به طوری که در مواجهه با شبهات، به راحتی قدرت غلبه دارد، چنین شخصی در برابر هجوم شبهات واکسینه است و قدرت دفاع دارد و خودش بهتر می فهمد که چه چیز را بخواند یا نخواند، اما عموم افراد _به خاطر اشتغالات دیگر_ از تخصص لازم در حوزه علوم دینی برخوردار نیستند پس طبعا نمی توانند از اعتقادات خود دفاعی داشته باشند؛ حالا نماز شب خوان باشند، یا مثلا هر شب هیات بروند و روزه های مستحبی زیاد بگیرند! اینها اگر چه بسیار خوب است اما هرگز اعتقادات آنها را از گزند شبهات بیمه نمی کند، و عاقلانه نیست که اعتقادات بی‌دفاعشان را در معرض آماج شبهات کشنده قرار دهند!

استاد مطهری توضیح خوبی درباره کتاب های گمراه کننده دارند که به نظرم نقلش در اینجا مناسب است و شما را تا حدی اقناع می کند؛ توجه فرمایید:

«اغوا و اغفال يعني كاري تؤام با دروغ، تؤام با تبليغات نادرست انجام دادن. مثلاً فرض كنيد كسي قسمتي از جمله‎اي يا آيه‎اي را حذف كند و قسمتي را خود به آن اضافه كند و بعد اين عبارت تحريف شده را به‎عنوان حجت و دليل مطرح كند يا آنکه از مسائل تاريخي قسمت‎هايي را حذف كند و بعد با استفاده از اين اطلاعات ناقص، نتايج دلخواه خودش را بگيرد و يا في‎المثل ادعاي علمي بودن داشته باشد و حال آن‎كه حرفش اساساً تحريف علم باشد. اغفال كردن به هيچ عنوان نمي‎تواند و نبايد آزاد باشد اين‎كه در اسلام خريد و فروش كتب ضلال حرام است و اجازه فروش هم داده نمي‎شود بر اساس همين ضرر اجتماعي است». *

برای اینکه بحث همکار گرامی منحرف نشود، به همین مقدار توضیحات اکتفا می کنم.

موفق باشید

-----------------------
* يزدي، حسين، آزادي از نظر استاد مطهري، انتشارات صدرا، چاپ اول، 1379، ص266.


خیلی ممنون از توضیحات کامل و واضح شما و با توجه به این نکته «برای اینکه بحث همکار گرامی منحرف نشود، به همین مقدار توضیحات اکتفا می کنم.» بنده هم از ادامه این بحث امتناع می کنم .

amirhosseinzarei151;749245 نوشت:
خب بنده این را نمی دانستم و به هر حال نمی خوانم
اما همین بحث هدف که شما آغاز کردید
شاید فردی ایمانش به قدری محکم باشد که این ها اثری بر روی او نگذارند
و هدفش فقط افزایش آگاهی باشد ، نسبت به این که کافران چه عقاید گمراه کننده ای دارند
به نظر بنده این تفکر که خواندن هر گونه رسانه شبهه انداز حرام است تفکر اشتباهی است ، از آنجا که اگر حرام بود ، پس اصلا حضرت محمد برای چه نازل شد در صورتی که کفار هم می توانستند بگویند ارتباط با هر عامل شبهه انداز در اعتقادات آنها ممنوع است و از طرف لات و ... بدبختی ای همه گیر را در پی خواهد داشت .
اما در پی این که به توکل و ... ربطی ندارد ، با احترام باید عرض کنم که چرا ربط دارد ، اولا همه چیز باید با نام خدا آغاز شود چه قرآن و چه آزمون و غیره . دوما شما یا این مراجع گرامی ارتباط دو چیز را با یکدیگر مشخص نمی کنید چرا که ارتباط دو چیز از ابتدا امری کاملا مشهود است .
به هر حال با تشکر از راهنمایی شما

سلام علیکم:Gol:

ضمن تشکر از شما که بدور از تعصب، قطعاً روحیه ای حق جو دارید و تشکر از تذکر صحیح و منطقی جناب استاد صدیقین، در تأیید تذکر خیرخواهانه ایشان توصیه می کنم حداقل جمع بندی تایپیک زیر را بمنظور راه یافتن به اهمیت تذکر ایشان مطالعه کنید:

http://www.askdin.com/thread45053-8.html#post650604

موفق باشید ...:Gol:

yalda solimani;749138 نوشت:
با سلام

جبرئیل فقط اوقات نزول وحی بر نبی اکرم (ص) وارد می شد؛ چرا که در موارد بسیار در روایات داریم که مثلاً پیامبر اکرم (ص) مشغول فلان کار بود که جبرئیل بر او نازل شد. این گویای این مطلب است که جبرئیل در همه حال همراه آن حضرت نبود، اگر جبرئیل در همه حال همراه پیامبر بود دیگر نزول معنا نداشت؛ زیرا نزول به این معنا است که مرتبه بالا بوده و به مرتبه پایین نازل شده و در صورتی که او همراه پیامبر باشد دیگر نزول معنا ندارد. همراه بودن و نبودن جبرئیل در بشری بودن نبی مکرم اسلام (ص) تأثیری ندارد، مگر جبرئیل، کسی جز حامل وحی به رسول خدا است؟ چه تلازمی بین همراهی جبرئیل و ملک بودن رسول الله (ص) وجود دارد؟!

با تشکر موفق باشید.


سلام علیکم:Gol:

اصولاً وحی از سه طریق بر قلب پیامبر نازل می شود چنانکه خداوند در قرآن می فرماید: " وَمَا كَانَ لِبَشَرٍ أَن يُكَلِّمَهُ اللَّهُ إِلَّا وَحْيًا أَوْ مِن وَرَاء حِجَابٍ أَوْ يُرْسِلَ رَسُولًا فَيُوحِيَ بِإِذْنِهِ مَا يَشَاء إِنَّهُ عَلِيٌّ حَكِيمٌ ؛ و هيچ بشرى را نرسد كه خدا با او سخن گويد جز [از راه‏] وحى(در خواب یا بیداری) يا از فراسوى حجابى، يا فرستاده‏ اى بفرستد و به اذن او هر چه بخواهد وحى نمايد. آرى، اوست بلندمرتبه سنجيده‏ كار.(شوری/51)

بنابراین گاهی وحی را خداوند بطور مستقیم (در خواب یا بیداری) بر قلب پیامبر نازل می کند، گاه از پس پرده حجابی (مثلاً با ایجاد صوت در چیزی) و گاهی نیز با ارسال پیامبرآور وحی(جبرییل امین) وحی را ارسال می کند. بنابر این لزومی نداشته جبرییل همیشه همراه و ملازم پیامبر(ص) باشد. ضمن اینکه در هیچ منبعی بر ملک بودن پیامبر اکرم (ص) تصریح نشده و اتفاقاً خداوند در قرآن به پیامبرش فرمان می دهد به مردم بگو من هم بشری مثل شما هستم. «قُل إِنَّما أَنَا بَشَرٌ مِثلُكُم يُوحى‏ إِلَيَّ ...» (الکهف - 110) بگو به درستی که من بشرى هستم همانند شما، كه به من وحى مى‏ شود.

موفق باشید ...:Gol:

صدیقین;749223 نوشت:
همکار فاضل، پاسخ سؤالات و شبهات را خواهند داد اما یک نکته درباره این قسمت از نوشتار آغازگر بحث عرض کنم و آن اینکه: مطابق نظر فقهای عظام، خواندن کتاب های ضاله و گمراه کننده، حرام است مگر به جهت پاسخگویی به شبهات و رد مطالب آن، برای اهل علمی که قدرت پاسخگویی دارد.

با سلام و احترام

سوالی در این زمینه دارم

ایا اساسا این سطح از ایمان و دینداری ، که پایه های ان با خواندن یک یا دو کتاب ضاله متزلزل میشود ، در درگاه خداوند پذیرفته هست؟ (کما اینکه بسیاری از افراد عوام ، قطعا با خواندن این کتابها حتما دچار تزلزل ایمانی خواهند شد و از این روست که این کتابها ، مطالعه شان ، حرام است . )
اما ایا این سستی ایمان ناشی از این نیست که بسیاری از ما ، دینمان را از پدرانمان ارث برده ایم و غالبا کار علمی و تحقیقی جهت افزایش ایمان خود انجام نداده ایم؟ ایا این نوع از تدین در نزد خداوند پذیرفته است؟ کما اینکه شاید خیلی از ما ، اگر پدرانمان ، مسیحی ، یهودی ، بودا ، و حتی وهابی بودند ، احتمالا ما هم اکنون به جای شیعه بودن ، به دین پدرانمان بودیم؟

مولکول 68;749304 نوشت:
با سلام و احترام

سوالی در این زمینه دارم

ایا اساسا این سطح از ایمان و دینداری ، که پایه های ان با خواندن یک یا دو کتاب ضاله متزلزل میشود ، در درگاه خداوند پذیرفته هست؟ (کما اینکه بسیاری از افراد عوام ، قطعا با خواندن این کتابها حتما دچار تزلزل ایمانی خواهند شد و از این روست که این کتابها ، مطالعه شان ، حرام است . )
اما ایا این سستی ایمان ناشی از این نیست که بسیاری از ما ، دینمان را از پدرانمان ارث برده ایم و غالبا کار علمی و تحقیقی جهت افزایش ایمان خود انجام نداده ایم؟ ایا این نوع از تدین در نزد خداوند پذیرفته است؟ کما اینکه شاید خیلی از ما ، اگر پدرانمان ، مسیحی ، یهودی ، بودا ، و حتی وهابی بودند ، احتمالا ما هم اکنون به جای شیعه بودن ، به دین پدرانمان بودیم؟


سلام:Gol:

پاسخ شما در پست 10 همین تایپیک که به مطالعه مباحث و جمعبندی تایپیک دیگری ارجاع داده شده نهفته است، اگر با دقت مطالعه کنید وظیفه مسلمانان را برای شناخت دین حق در خواهید یافت. موفق باشید ...:Gol:

با سلام و ادب با تشکر از توضیحات خوب و جامع جنابعالی با اجازه شما چند نکته دیگر را که شاید مفید باشد را اضافه میکنم. یکی از مشخصات لازم و لاینفک حملات صرعی اینست که این حملات یونیفرم و یک شکل هستند. و اگر فرد در طی آنها توهماتی داشته باشد اینطور نیست که هردفعه یک جور توهم داشته باشد. دلیل دوم این است که زمان بروز حملات صرعی غیرقابل پیشبینی است ودر هر حالتی ممکن است و به این خاطراست که بیماران مبتلا به صرع مثلا در رانندگی یکسری محدودیت دارند اما در مورد پیامبر این موضوع که در دیگر زمانهای عمر شریفشان حملات مشابه صرع داشته اند ذکر نشده است دلیل سوم را که جنابعالی نیز ذکر کرده اید نوع صرعی که با توهم همراه است و معمولا منشا آن لوب گیجگاهی مغز است سن شروعش در اکثریت موارد کودکی و نوجوانیست دلیل بعدی این است که درآن زمان که درمان موثری برای صرع نبوده است احتمال بهبودی خودبخود بسیار بعید است و برعکس معمولا حملات بتدریج هم از نظر تعداد و هم شدت بدتر میشوند و حملات مکرر سبب عوارضی برای بیمار از جمله اختلالات ذهنی میشود که در مورد پیامبر اصلا مطرح نیست دلایل خیلی بیشتری میتوان مطرح کرد که ان شاالله اگر توانستم خدمتتان عرض میکنم.

بنام خدا

سلام و ادب:Gol:

شبهه:
اینکه در برخی کتابها گفته شده پیامبر اسلام (ص) بیماری صرع داشته صحت دارد؟ بعبارتی آیا ادعای ارتباط با جبرییل و وحی بهانه ای برای پنهان کردن بیماری جنون و صرع از سوی ایشان شان بوده است؟

پاسخ و جمعبندی:

در پاسخ به این شبهه بی اساس، توجه به نکاتی چند حائز اهمیت است:

اول. صرع یک نوع بیماری است که انسان در این حال دچار توهماتی شده و به نوعی مجنون محسوب می شود. و همه می دانیم که اتهام جنون به رسول مکرم اسلام (صلی الله علیه و آله) مطلب جدیدی نیست و کفار عصر پیامبر این اتهام ناروا را به پیامبر اکرم (ص) نسبت می دادند: [=georgia]«وَ قالُوا یا أَیُّهَا الَّذی نُزِّلَ عَلَیْهِ الذِّكْرُ إِنَّكَ لَمَجْنُونٌ[حجر/۶] و گفتند: «اى كسى كه «ذكر» [قرآن‏] بر او نازل شده، مسلماً تو دیوانه‏ اى.» بی شک؛ کسانی که چشم و گوش خویش بر روی واقعیت بسته بودند (و بسته اند)، برای مقابله با حق به هر حربه ای متوسل می شدند و هر نوع تهمت و افترایی بیان می کردند. و جالب این جاست که نوع تهمت هایشان، خود دلیلی بر یاوه گویی آن هاست. کفار کسی را مجنون می خوانند (نعوذبالله) که تاثیر کلام شگفت انگیزش را نمی توانستند انکار کنند، و به همین خاطر او را ساحر نیز می خواندند!! و راه مقابله با او را در این می دانستند که مبادا سخن پیامبر (ص) به گوششان بخورد!

دوم. برخی از جُهّال دیروز و امروز، حالت پیامبر اکرم (ص) در زمان دریافت وحی را بهانه ای برای این گونه تهمت های ناشایست قرار داده اند. پیامبر (ص) زمانی که وحی را به طور مستقیم از خدای متعال دریافت می کرد، فشاری را تحمل می کرد، که در روایات بیان شده است: زراره از امام صادق (ع) می پرسد: [=georgia]آن حالت غشوه اى كه به رسول خدا (ص) هنگام نزول وحى دست مى ‏داده چگونه بوده است؟ امام (ع) فرمود: این در آن قسم وحى بوده كه بین آن جناب و خداى تعالى هیچ واسطه ‏اى نبوده، و خداى تعالى خودش براى آن جناب تجلى مى‏ كرده.[۱] [=georgia]همچنین، هنگامى كه وحى بر رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله نازل مى ‏شد ... در روزهاى خیلى سرد وقتى وحى بر آن حضرت نازل مى ‏شد و تمام مى ‏گشت، بر پیشانى مباركش دانه‏ هاى عرق نمایان مى ‏شد.[۲]

سوم. اما روشن است هر گردی گردو نیست. و خود قرآن روشن ترین دلیل برای رد این نوع اتهام هاست:

الف- قرآن کلامی است که تمام جن و انس را به تحدی دعوت کرده تا یک سوره مانند آن را بیاورند، اما با گذشت 1400 سال علیرغم عطش و انگیزه بسیار دشمنان اسلام و دارا بودن همه امکانات و توانایی های گونه گون اعم از عِدّه و عُده، لکن هیچ کس نتوانسته چنین کاری بکند! و معجزه بودن قرآن و غیر بشری بودنش روشن است. حال چگونه می توان چنین کتابی را حاصل توهمات دانست؟ (نعوذ بالله)

ب- پیامبر (ص) تا ۴۰ سالگی وحی دریافت نکردند و هیچ گاه حالات سنگین وحی در ایشان دیده نشد. آیا می توان به چنین کسی چنین اتهام ناروایی نسبت داد؟ کسانی که پیامبر (ص) را می شناختند و از نزدیک می دیدند، بیماری صرع را می شناختند، اما هیچ کس درباره پیامبر (ص) چنین سخنی نگفت. به شهادت تاریخ زندگی حضرت محمد صلی‌الله‌علیه‌وآله قبل از بعثت یک زندگی کاملاً منظم و سالمی بوده، و ابتلای به بیماری صرع یا جنون به وی نسبت داده نشده است؛ نه در سنین کودکی به چنین بیماری‌هایی مبتلا بوده نه در دوران نوجوانی و جوانی و میان‌سالی. اگر چیزی بود در تاریخ به آن اشاره می‌شد. بعبارتی در حالات عادی چه قبل و چه بعد از بعثت، هیچگونه آثار جنون یا صرع مشاهده نشده بود. تنها به هنگام وحی بود که حالات غیرعادی به وجود پیامبر عارض می شد.

ج- آیا برای یک انسان مصروع یا مجنون، آن هم امی و درس ناخوانده امکان داشته که کتابی جامع و کامل همانند قرآن بیاورد و احکام و قوانین گسترده و دقیق جعل و تدوین کند، و علوم و معارفی عمیق، بدون ذره ای ناهماهنگی و اختلاف مانند آنچه در قرآن و حدیث آمده در اختیار انسان‌ها قرار دهد؟ و در مدت 23 سال با کمال دقت و تدبیر در تبلیغ و گسترش اسلام کوشش کند، و انواع توطئه دشمنان را خنثی ساخته و پایه‌های اسلام را استوار گرداند؟

د- بعلاوه اگر چنین اتهامی صحت داشت آیا مسلمانان صدر اسلام که از وضع پیامبر کاملاً مطلع بودند تسلیم چنین انسان مجنون و مصروعی می‌شدند و در راه اهدافش تا سرحد شهادت، جهاد و فداکاری و ایثار می‌کردند؟ چنین احتمال نامعقولی را هیچ انسان عاقل و باشعوری نمی‌پذیرد.

پس روشن است که این گونه تهمت ها، ریشه در دشمنی و گمراهی ای دارد که از گذشته تا امروز ادامه داشته و هیچگاه نتوانسته از شان و منزلت نبی مکرم اسلام (صلی الله علیه و آله) بکاهد و تنها می تواند دلیلی بر جهل و حماقت، یا عجز و زبونی و یا دشمنی و رذالت تهمت زنندگان بوده باشد.

بعلاوه گفتنی است: مطابق نظر فقهای عظام، خواندن کتاب های ضاله و گمراه کننده، حرام است مگر به جهت پاسخگویی به شبهات و رد مطالب آن، برای اهل علمی که قدرت پاسخگویی دارد. بنابراین دانلود یا باز کردن و خواندن این گونه کتاب ها «توکل بر خدا» غیرموجه و بی خردی است آیا کسی می تواند بگوید: "من این سم را با توکل بر خدا می نوشم"؟! در باب اینکه چه کسانی اجازه دارند مطالب این قبیل کتابهای شبهه الود را بخوانند گفتنی است: کسانی که به خاطر علم و آگاهی، قدرت ایمانی شان را افزایش داده به طوری که در مواجهه با شبهات، به راحتی قدرت غلبه دارند و بعبارتی در برابر هجوم شبهات واکسینه بوده و قدرت دفاع دارند، خودشان می فهمد که چه چیزی را بخوانند یا نخوانند، اما عموم افراد _به خاطر اشتغالات دیگر_ از تخصص لازم در حوزه علوم دینی برخوردار نیستند پس طبعا نمی توانند از اعتقادات خود دفاعی داشته باشند؛ حالا چه نماز شب خوان باشند، یا مثلا هر شب هیات بروند و یا روزه های مستحبی زیاد بگیرند! اینها اگر چه بسیار خوب است اما هرگز اعتقادات آنها را از گزند شبهات بیمه نمی کند، و عاقلانه نیست که اعتقادات بی‌دفاعشان را در معرض آماج شبهات کشنده قرار دهند!

موفق باشید ...:Gol:

پاورقی______________________________________ ____________________
[۱]. التوحید للصدوق، ص: ۱۱۵.
[۲]. سنن النبى صلى الله علیه و آله با ترجمه، ج‏۱، ص: ۴۰۵.

موضوع قفل شده است