راه و روش رسیدن به معشوق در 20 سالگی

تب‌های اولیه

10 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
راه و روش رسیدن به معشوق در 20 سالگی

سلام من یک جوان 20ساله هستم که در دانشگاه عاشق یک نفر شدم .نه از روی هوس اون شخص با همه ملاک های من همخوانی داشت اما از انجایی که به نظرم سنم کمه می ترسم که با کسی در میان بگذارم نه به اون شخص گفتم نه به خانوادم از طرفی می ترسم که اون رو از دست بدم . این خود خوری نزدیک به هفت ماهه من رو اذیت می کنه. لطفا کسی راهی رو پیشنهاد کنه چون واقعا نمی دونم چکار کنم ؟لطفا راهنماییم کنید :Gig::hamdel:

[INDENT]

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد امین

[/INDENT]

سلام

اشتباه شما این است که فکر می کنید 20 سال سن کمی برای ازدواج است و همین باعث می شود اطرافیان شما هم در مورد شما اینگونه فکر کنند؛ ولی اگر خود شما ابتدا خودتان را قبول داشته باشید و بپذیرید که دیگر دوره نوجوانی را پشت سر گذاشته اید و در رفتار و کردار هم این را ثابت کنید، آن وقت دیگران هم شما را به عنوان فردی که آماده ازدواج است خواهند پذیرفت. لذا اولین قدم این است که ابتدا مسئله را با خودتان حل کنید و حتی اگر فکر می کنید از لحاظ رشد اجتماعی و عقلی عقب هستید، با هم نشینی با دوستانی با رشد قوی و حتی حضور پیش مشاور این نقیصه را در خود جبران کنید و شرایط لازم برای ازدواج را در خود فراهم کنید.

اگر از این مرحله رد شدید قدم بعدی، اقدام برای راضی کردن خانواده در مورد اصل ازدواج شماست که در پست بعدی مفصل خدمت شما عرض خواهد شد؛ یعنی شما فارق از اینکه به دختری علاقه دارید، باید مسئله ازدواج خود را در خانواده مطرح کنید بدون اینکه حرفی از عشق علاقه و ازدواج با فرد خاصی بزنید. بعلاوه اینکه تا زمان گرفتن رضایت خانواده برای اصل ازدواج، تحت هیچ شرایطی نباید از عشق و علاقه خود، با دختر مورد نظر حرفی بزنید و یا اقدامی انجام دهید؛ چون جدای از اینکه با این کار دست یاری خداوند را پس خواهید زد، مشکلات زیادی نیز گریبان گیر شما و فرد مورد نظر خواهد شد که کمترین آن شکل گیری ارتباط و سنگین شدن کوله بار گناه و ایجاد وابستگی و افت تحصیلی و از دست دادن اعتماد خانواده و سخت شدن ازدواجتان با فرد مورد نظر است؛ چون اگر ارتباطی بین شما باشد و با وجود این ارتباط به خانواده بگویید که می خواهید با ایشان ازدواج کنید، به احتمال زیاد با مخالفت آنها روبرو خواهید شد؛ اما اگر با روشی که من خدمت شما عرض می کنم پیش بروید، احتمال به دست آوردن ایشان به مراتب بیشتر خواهد بود.

چه زمانی از معشوق خود با خانواده صحبت کنیم؟
بعد از اینکه خانواده با اصل ازدواج شما موافقت کردند و حتی چند مورد را برای ازدواج به شما معرفی کردند، آن موقع وقت آن است که شما دختر مورد نظر را به ایشان معرفی کنید که البته باید به نکاتی توجه کنید:

1- تا حد امکان از معرفی مستقیم پرهیز کنید. مثلا به خواهر یا خاله یا هر فردی که مورد اعتماد است و می دانید با شما هماهنگ است بگویید که دختری در دانشگاه است که فکر می کنم مورد خوبی است؛ اما خودم روم نمی شود که به مادرم بگویم و از شما می خواهم که او را از جانب خود معرفی کنید؛ مثلا یک روز شما بیا دانشگاه و او را ببین و بعد به خانواده ام معرفیش کن تا در موردش تحقیق کنند و ...
2- به هیچ وجه از عشق و علاقه خود حرفی به میان نیاورید و حتی طوری مسئله را مطرح نکنید که آنها فکر کنند شما انتخابت را کرده ای و از آنها می خواهی که حتما باید بپذیرند. بلکه این دختر را صرفا به عنوان یک مورد مناسب به آنها معرفی کن و از آنها بخواه در موردش تحقیق کنند و اگر مورد خوبی بود به خواستگاریش بروند و ...
3- اگر بنا شد خودتان از دختر مورد نظر خواستگاری کنید، ابتدا باید مسئله را با خانواده خود مطرح کرده باشید و جواب مثبت اولیه را گرفته باشید و بعد به خانواده پیشنهاد بدهید که خود شما شماره مادر یا پدر دختر را از او بگیرید و به والدینتان بدهید تا بقیه مراحل را هماهنگ کنند و ...

با این حال ممکن است به هر دلیلی مثل ازدواج زودهنگام دختر یا نپذیرفتن شما یا راضی نشدن خانواده شما یا حتی خانواده طرف یا ... این ازدواج سرانجام نگیرد. لذا نباید از الان پیش خود تخیل سازی کنید؛ بلکه باید واقع بین باشید و با توکل به خدا پیش بروید و از او طلب خیر کنید. اگر این ازدواج به صلاح شما باشد حتما انجام خواهد شد و اگر نباشد خیر. باید راضی به رضای خدا باشید.

پیروز و سربلند

معمولا اینگونه است که وقتی یک جوان 20 ساله به خانواده می گوید می خواهم ازدواج کنم خانواده در ابتدا مخالفت می کنند و حتی شاید از این درخواست متعجب شوند؛ به خصوص اگر طرف دانشجو باشد و سربازی هم نرفته باشد و شغلی هم نداشته باشد؛ ولی شما نباید عقب بکشید و باید برای راضی کردنشان پیش بروید. برای راضی کردن آنها باید قدم به قدم پیش رفت.

اولین قدم همان نکته ای است که در بالا خدمت شما عرض شد؛ یعنی باید ابتدا شما تکلیفتان را با خودتان روشن کنید. اگر تفکر شما هم این باشد که در حال حاضر نمی توانید ازدواج کنید، قطعا نمی توانید دیگران را برای ازدواج خود متقاعد کنید.

بعد از اینکه خودتان پذیرفتید که توانایی ازدواج را دارید و ازدواج برای شما زود نیست، بهترین راه برای شروع، مطرح کردن مکرر و دائمی مسئله ازدواج با خانواده با شیوه های مختلف است؛ مثلا شما ابتدا می توانید با شوخی بحث ازدواج را مطرح کنید و به هر بهانه ای به آنها بگویید که قصد ازدواج دارید. به عنوان مثال وقتی فردی ازدواج می کند شما در جمع بگو خوش به حالش ... کسی که به فکر ما نیست. یا وقتی مادر شما مشغول کاری در منزل است به او بگویید اگر الان عروسی داشتی کمکت می کرد و مجبور نبودی تنها کار کنی یا وقتی خانوادگی به فیلمی نگاه می کنید و در آن ازدواجی انجام می شود شما بگو خوش به حالش مامانش رفته براش زن گرفته و ... . این کار برای این است که سد اولیه شکسته شود؛ چه برای شما که ممکن است خجالت بکشید و چه برای خانواده که ممکن است درخواست شما در این شرایط برایشان عجیب باشد. البته همانطور که عرض کردم این بستگی به شرایط خانوادگی شما دارد. در بعضی خانواده ها ازدواج در این سنن معمول است و نیاز به این کارها نیست؛ اما در بعضی خانواده اینطور نیست.

بعد از این مرحله کم کم مسئله ازدواج را به طور جدی تر مطرح کنید و وارد بحث منطقی با آنها شوید. قاعدتا وقتی بحث جدی شود آنها علت هایی مخالفت خود مثل نداشتن سربازی و شغل و مشغول به تحصیل بودن و ... را می آورند که شما باید به طور منطقی جواب آنها را بدهید؛ به این صورت که بگویید همه این مواردی که شما می گویید درست و لازم است؛ ولی برای کسی که می خواهد همین الان زندگی مستقلش را شروع کند؛ در حالی که من تا درس و سربازیم تمام نشود و مشغول به کار نشوم نمی توانم چنین کاری بکنم. از طرفی هم نمی خواهم در این مدت خدایی ناکرده مرتکب گناهی شوم؛ به خصوص که وقتی من به شما گفتم نیاز به ازدواج دارم، دیگر از این به بعد هر گناهی که مرتکب شوم، به اسم شما هم نوشته خواهد شد؛ چون کلید بازداری من از گناه در دستان شماست. قصد من این است که الان به کمک شما فرد مورد نظرم را پیدا کنم و به طور شرعی تا زمان فراهم شدن شرایط عروسی با هم باشیم؛ کاری که بعضی از جوان ها به طور غیرشرعی و از راه دوستی و بعضی ها هم به طور شرعی و از راه ازدواج انجام می دهند و نمی خواهم جزو دسته اول باشم. این صحبت های منطقی ممکن است ابتدا توجیه شود و با بهانه های مختلف رد شود؛ اما به مرور اثر خودش را می گذارد. در این زمینه صحبت های زیادی می توانید در مزیت ازدواج با شرایط فعلیتان داشته باشد. پسرفت تحصیلی در صورت عدم ازدواج و پیشرفت تحصیلی و وجود آرامش در صورت ازدواج؛ تلاش مضاعف برای فراهم کردن شرایط زندگی در صورت ازدواج و شل بودن در صورت عدم ازدواج؛ حفظ دین و ایمان در صورت ازدواج و سخت شدن پایبندی به دین در صورت عدم ازدواج؛ سربازی راحت تر در صورت ازدواج به دلیل سرباز بودن در شهر محل سکونت و ... از جمله این موارد است.

ممکن است با صحبت های منطقی رضایت ندهند و باز هم بهانه تراشی کنند. در این صورت مرحله بعدی که البته با حفظ مرحله قبلی یعنی ادامه دادن به صحبت های منطقی است، وارد شدن از درِ عواطف و احساسات پدرانه و مادرانه است. هر پدر و مادری به فرزند خود علاقه قلبی دارد حتی اگر بروز ندهد و دوست ندارد ناراحتی فرزندش را ببیند. لذا شما مطابق با رگ خوابی که از والدین خود داری می توانی مثلا خود را به افسردگی و بی حالی بزنی و یا به ظاهر غذا نخوری و با کسی حرف نزنی و ... که آنها دلشان نرم شود و به خواسته شما اهمیت دهند. پیاز داغش دیگر با خود شما و شناختی است که از والدین خود دارید.

اگر این کار هم جواب نداد، باز هم می توانید چاشنی آن را بیشتر کنید؛ به این صورت که آنها را تهدید کنید که البته این خود می توانند مراحل مختلفی داشته باشد. کمترین آن این است که مثلا بگویید اگر برای ازدواج شما اقدام نکنند، هر اشتباهی که از شما سر بزند مقصرش آنها هستند و در روز قیامت از آنها به خدا شکایت خواهید کرد. استفاده ار روایات و کلام بزرگان که در این باره وارد شده می تواند کارساز و موثر باشد. اگر خیلی جدی نگرفتند تهدید به برقراری رابطه و لاابالی گری است و بیشتر از آن این است که در کنار این می توانید طوری رفتار کنید که به شما شک کنند مثلا وقتی دوست شما تماس می گیرد شما از پیش آنها بلند شوید و بروید آن طرف و آرام صحبت کنید تا فکر کنند واقعا دارید منحرف می شوید. تهدیدات بالاتر مثل اینکه می روم و خودم ازدواج می کنم و به شما هم نمی گویم یا ... هم در شرایطی کارساز است. البته همه اینها بستگی به شرایط شما دارد که حتما باید آن را در نظر بگیرید تا خدایی ناکرده مشکل ساز نشود؛ مثلا اگر خانواده به این مسئله خیلی حساس باشند و از طرفی منطق ضعیفی هم داشته باشند، نباید این کار را کرد؛ چون باعث ایجاد تنش خواهد شد.

نکته قابل توجه این است که در همه این مراحل شما تحت هیچ شرایطی نباید احترام آنها را زیر سوال ببرید. هر چه ادب و احترام شما نسبت به والدینتان بیشتر باشد، اثر گذاری راه گفته بیشتر خواهد بود؛ چه از لحاظ معنوی که خدا به شما کمک می کند و چه از لحاظ ظاهری که ادب و احترام نافذتر است و زودتر کار راه می اندازد.

امین;785114 نوشت:
سلام

اشتباه شما این است که فکر می کنید 20 سال سن کمی برای ازدواج است و همین باعث می شود اطرافیان شما هم در مورد شما اینگونه فکر کنند؛ ولی اگر خود شما ابتدا خودتان را قبول داشته باشید و بپذیرید که دیگر دوره نوجوانی را پشت سر گذاشته اید و در رفتار و کردار هم این را ثابت کنید، آن وقت دیگران هم شما را به عنوان فردی که آماده ازدواج است خواهند پذیرفت. لذا اولین قدم این است که ابتدا مسئله را با خودتان حل کنید و حتی اگر فکر می کنید از لحاظ رشد اجتماعی و عقلی عقب هستید، با هم نشینی با دوستانی با رشد قوی و حتی حضور پیش مشاور این نقیصه را در خود جبران کنید و شرایط لازم برای ازدواج را در خود فراهم کنید.

اگر از این مرحله رد شدید قدم بعدی، اقدام برای راضی کردن خانواده در مورد اصل ازدواج شماست که در پست بعدی مفصل خدمت شما عرض خواهد شد؛ یعنی شما فارق از اینکه به دختری علاقه دارید، باید مسئله ازدواج خود را در خانواده مطرح کنید بدون اینکه حرفی از عشق علاقه و ازدواج با فرد خاصی بزنید. بعلاوه اینکه تا زمان گرفتن رضایت خانواده برای اصل ازدواج، تحت هیچ شرایطی نباید از عشق و علاقه خود، با دختر مورد نظر حرفی بزنید و یا اقدامی انجام دهید؛ چون جدای از اینکه با این کار دست یاری خداوند را پس خواهید زد، مشکلات زیادی نیز گریبان گیر شما و فرد مورد نظر خواهد شد که کمترین آن شکل گیری ارتباط و سنگین شدن کوله بار گناه و ایجاد وابستگی و افت تحصیلی و از دست دادن اعتماد خانواده و سخت شدن ازدواجتان با فرد مورد نظر است؛ چون اگر ارتباطی بین شما باشد و با وجود این ارتباط به خانواده بگویید که می خواهید با ایشان ازدواج کنید، به احتمال زیاد با مخالفت آنها روبرو خواهید شد؛ اما اگر با روشی که من خدمت شما عرض می کنم پیش بروید، احتمال به دست آوردن ایشان به مراتب بیشتر خواهد بود.

چه زمانی از معشوق خود با خانواده صحبت کنیم؟
بعد از اینکه خانواده با اصل ازدواج شما موافقت کردند و حتی چند مورد را برای ازدواج به شما معرفی کردند، آن موقع وقت آن است که شما دختر مورد نظر را به ایشان معرفی کنید که البته باید به نکاتی توجه کنید:

1- تا حد امکان از معرفی مستقیم پرهیز کنید. مثلا به خواهر یا خاله یا هر فردی که مورد اعتماد است و می دانید با شما هماهنگ است بگویید که دختری در دانشگاه است که فکر می کنم مورد خوبی است؛ اما خودم روم نمی شود که به مادرم بگویم و از شما می خواهم که او را از جانب خود معرفی کنید؛ مثلا یک روز شما بیا دانشگاه و او را ببین و بعد به خانواده ام معرفیش کن تا در موردش تحقیق کنند و ...
2- به هیچ وجه از عشق و علاقه خود حرفی به میان نیاورید و حتی طوری مسئله را مطرح نکنید که آنها فکر کنند شما انتخابت را کرده ای و از آنها می خواهی که حتما باید بپذیرند. بلکه این دختر را صرفا به عنوان یک مورد مناسب به آنها معرفی کن و از آنها بخواه در موردش تحقیق کنند و اگر مورد خوبی بود به خواستگاریش بروند و ...
3- اگر بنا شد خودتان از دختر مورد نظر خواستگاری کنید، ابتدا باید مسئله را با خانواده خود مطرح کرده باشید و جواب مثبت اولیه را گرفته باشید و بعد به خانواده پیشنهاد بدهید که خود شما شماره مادر یا پدر دختر را از او بگیرید و به والدینتان بدهید تا بقیه مراحل را هماهنگ کنند و ...

با این حال ممکن است به هر دلیلی مثل ازدواج زودهنگام دختر یا نپذیرفتن شما یا راضی نشدن خانواده شما یا حتی خانواده طرف یا ... این ازدواج سرانجام نگیرد. لذا نباید از الان پیش خود تخیل سازی کنید؛ بلکه باید واقع بین باشید و با توکل به خدا پیش بروید و از او طلب خیر کنید. اگر این ازدواج به صلاح شما باشد حتما انجام خواهد شد و اگر نباشد خیر. باید راضی به رضای خدا باشید.

پیروز و سربلند

واقعا که به حق گفتید و صحیح، ای کاش که یک سال پیش این مطلب رو خدا به من هدیه میداد.

برای دیگران چه توصیه ای دارید که درست این مسیر را نرفته اند و نتوانسته اند رضایت خانوداه را جلب کنند و در این بین شخص مورد نظر هم دلسرد شده باشد ؟؟

با سلام
[=&quot][=&quot]بسم الله الرحمن الرحيم
موضوعات مهمي در طول زندگي هر فردي وجود دارد كه نوع رفتار و عملكرد در آن مي تواند ابعاد گسترده اي از زندگي او را تحت تاثير خود قرار دهد. اگر اتفاقات اساسي در زندگي را مرور كنيم خواهيم ديد كه زمان و چگونگي برخي از آنها در اختيار ما نيست؛ مثلا نمي توانيم در خصوص زمان تولد يا مرگ خود نقشي داشته باشيم. اما ديگر بخشهاي عمده ومهم زندگي در اراده و اختيار ماست و اين خود ما هستيم كه با آگاهي و بينش مي توانيم در اين خصوص به انتخاب و رفتار مناسب اقدام نماييم. ازدواج اگر مهمترين اتفاق زندگي هر كسي نباشد لااقل يكي از مهمترين هاست!

[=&quot]اين پرسش از سوي جوانان بسيار مطرح مي شود كه سن مناسب براي ازدواج چه سني است؟ در فضاهاي علمي و تربيتي مانند حوزه و دانشگاه، اين پرسش، صورت ديگري نيز پيدا مي كند كه آيا ازدواج در مرحله خاصي از تحصيل بايد صورت گيرد؟آيا ازدواج در حين تحصيل مانعي براي پيشرفت درسي خواهدبود؟اما چرا اين پرسش در ذهن جوان شكل مي گيرد؟ چرا در خصوص موضوعات ديگري همچون زمان غذا خوردن، خوابيدن و آب آشاميدن و ساير نيازهاي بسيط و ساده جسمي و فيزيولوژي پرسشي از اين دست مطرح نمي گردد؟ پس روشن مي گردد كه حتي در ذهن مخاطب نيز اين مساله (ازدواج) صرف پاسخ به يك نياز غريزي صرف نيست!
[=&quot]در مواجهه با اين موضوع مخاطب به دنبال يافتن سني كاملا مشخص ومعين براي ازدواج است؛ چرا كه طبيعتا در اين صورت است كه حيرت وسرگرداني نخواهد داشت و خانواده ها و حتي مشاورين امر ازدواج نيز نسخه اي كاملا مشخص و روشن در پاسخ به اين مساله خواهند داشت؛ [=&quot]در قرآن كريم و روايات گرچه «سن» خاص و معيني براي ازدواج بيان نشده، ولي از واژگاني همچون «بلوغ»، «بلوغ حلم»، «بلوغ نكاح»، «بلوغ اشدّ»، «رشد» و«سفاهت»، مي توان به نحوي معيارهاي زمان مناسب ازدواج را به دست آورد:

saeed.h2000;785148 نوشت:
برای دیگران چه توصیه ای دارید که درست این مسیر را نرفته اند و نتوانسته اند رضایت خانوداه را جلب کنند و در این بین شخص مورد نظر هم دلسرد شده باشد ؟؟

سلام
طبیعتا کسی که این مسیر را نرفته باشد کارش برای جلب رضایت خانواده سخت تر است. با این حال شرایط افراد با هم یکسان نیست؛ به خصوص روحیات خانواده ها نقش مهمی در این مسئله دارد که هر خانواده ای با خانواده دیگر متفاوت است. حتی گاهی علتی که خانواده برای مخالفت می آورند، علت واقعی نیست و باید با آنها صحبت شود تا علت واقعی کشف و در صورت امکان رفع شود.
در هر صورت اولین قدمِ درست در این مسیر این است که به عقب بر گردید و تا حد امکان اشتباهات را جبران کنید. مثلا یکی از اشتباهات اصلی و اساسی، برقراری رابطه بوده که برگشت آن به معنای قطع رابطه است. قطع رابطه، هم فایده سلبی دارد به این معنا که از خیلی از مشکلات جلوگیری می کند و هم فایده ایجابی به این معنا که خیلی از مشکلات را جبران و حل می کند که نمونه آن جلب دوباره اعتماد خانواده و از همه مهمتر رضایت خداست.
یا اشتباه بزرگ دیگر، عدم استفاده از تجربیات بزرگ تر ها برای پیدا کردن مورد مناسب برای ازدواج بوده و راه جبران آن این است که بررسی دختر مورد نظر به عنوان گزینه ای برای ازدواج را به انها واگذار کنید و بگویید که من تا الان نظرم این بود که حتما باید با این دختر ازدواج کنم ولی الان به اشباهم پی بردم که نباید چنین تصمیمی می گیرفتم؛ منتها این اشتباه کمی دامن مرا گرفته و رها نمی کند و با علاقه ای که من به او پیدا کردم فراموش کردنش برایم سخت شده. برای همین از شما می خواهم که به من کمک کنید و چشم و گوش و عقل من شوید و ایشان را فارق از هر گونه عشق و علاقه ای مورد ارزیابی قرار دهید. اصلا فکر کنید من چنین دختری را نمی شناسم و این مورد را کسی به شما معرفی کرده. نتیجه هر چه شد من می پذیرم. (طبیعی است که اگر نظر خانواده برای رد طرف منطقی باشد باید بپذیرید)

با این حال بعد از قطع رابطه، اگر دیدید خودتان نمی توانید وجهه خود را پیش خانواده اصلاح کنید و آنها روی حرف خودشان هستند، کارسازترین راه این است که به اتفاق خانواده به یک مشاور مراجعه کنید. وقتی مشاور ببیند که شما به اشتباهت پی بردی و در صدد جبران آن هستی، این مسئله را به خانواده ات منتقل می کند و تلاشش را برای جلب رضایت آنها انجام خواهد داد. بعلاوه اینکه اگر انتخاب شما عاقلانه نباشد طی جلسات مشاوره مشخص خواهد شد و به عبارتی مشاور بین نظر شما و نظر خانواده که مخالف این ازدواج هستند، قضاوت کرده و می گوید که نظر کدامتان درست است و ...

سلام
بسیار خوب است که از الان در مورد ازدواجتان با خانواده صحبت کنید و در جهت جلب رضایتشان گام بردارید.
اما همانطور که کارشناس محترم، یادآوری کردند، بنده هم تاکید می کنم که رویاپردازی نکنید و هرگز خود را از نظر ذهنی به شخص مورد نظر وابسته نکنید(هرچند فکر می کنم که تاکنون این کار را کرده اید!!!).
چون رسیدن به شخص مورد نظر، نیازمند عبور از هفتخان است و ممکن است در یکی از خان ها گیر کنید و جریان، منتفی شود...اما در عوض، راه برای موارد بعدی، هموار می گردد و درواقع، در جریان ازدواج، جلو می افتید و لازم نیست در آینده مجددا این راهها را از اول طی کنید زیرا دیگر رضایت خانواده جلب شده است.

اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا

الهی!
وضعیت مالیت چطوره جناب "مسلمان"؟!! وضعیت مالیت خوب نباشه 50 سالگی هم بهت زن نمیدن!!

موضوع قفل شده است