جمع بندی اشتباه در ترجمه و تفسیر آیه: «لو کان فیهما آلهة الا الله لفسدتا»
تبهای اولیه
با سلام و احترام
لو کان فیهما آلهه الا الله لفسدتا
اگر در اسمان و زمین خدایانی جز الله باشد محققا ان دو فاسد خواهند شد.
در این آیه، ادبا میگویند الا به معنای ادات استثناء نیست بلکه صفت به معنای غیر است.
یعنی به این معناست : اگر در آسمانها و زمین خدایانی که غیر الله هستند باشد ان دو فاسد میشوند.
چرا الا را به معنای غیر میگیرند ؟
چون اگر الا صفت نباشد معنا اشتباه میشود و ایه مفهوم اشتباهی خواهد داشت نعوذ بالله
معنای اشتباه :
آیه میفرماید اگر خدایانی جز الله باشد فساد میشود
پس مفهومش این است که :
اگر خدایانی با الله باشد فساد ایجاد نمیشود
و این ندای شرک است نه توحید.
پس علمای ادبیات و به تبع آنها علمای اسلام نتیجه گرفتند الا صفت است.
اما رفع اشتباه علما :
همانطور که میدانید جمله استثنا شامل دو جمله مثبت و منفی است.
و در مفهوم مخالف، ادات نفی بر سر جمله شرط ( شامل دو جمله) می آید. و جمله مثبت را منفی و منفی را مثبت میکند.
اکنون روش صحیح مفهوم مخالف
لو کان فیهما آلهه الا الله لفسدتا
( تفکیک : لو کان فیهما آلهه و لم یکن فیهما الله لفسدتا )
مفهوم مخالف :
لو لم یکن فیهما آلهه و کان الله فیهما لم یفسدا
و این عین توحید است.
ترجمه :
اگر در انها خدایانی باشد و الله نباشد فاسد میشوند.
مفهوم مخالف :
اگر در انها خدایانی نباشد و الله باشد فاسد نمیشوند.
پس مشکلی ایجاد نمیشود تا نیاز باشد الا را به معنای غیر و وصفیه بگیریم.
با سلام و احترام
«لَوْ كانَ فِيهِما آلِهَةٌ إِلَّا اللَّهُ لَفَسَدَتا فَسُبْحانَ اللَّهِ رَبِّ الْعَرْشِ عَمَّا يَصِفُون»[1] (اگر در آسمان و زمين، جز «اللَّه» خدايان ديگرى بود، فاسد مىشدند (و نظام جهان به هم مىخورد)! منزه است خداوند پروردگار عرش، از توصيفى كه آنها مى كنند).
مساله ای که در این آیه مطرح است در کلمه «اله» به معناى رب و معبود است، بتپرستها معتقدند تدبير عالم با طبقاتى كه در اجزاى آن هست از ناحيه آفريدگار عالم به موجوداتى شريف و مقرب درگاه او واگذار شده، به همين جهت ما بايد آنها را بپرستيم، تا براى ما شفيع درگاه خدا شوند، و ما را به درگاه او نزديكتر كنند، مانند رب آسمانها، و رب زمين، و رب انسان، و همچنين اربابانی ديگر، و اينها اله مخلوقاتند، و خدا اله آنها و آفريدگار همه موجودات.
منظور از اينكه فرمود: اگر در آسمان و زمين غير خدا إله ديگرى بود، اين است كه الوهيت غير خدا متعلق به آسمان و زمين باشد، نه اينكه در آسمان و زمين منزل گرفته باشند، بنا بر اين آيه مورد بحث مانند آيه" وَ هُوَ الَّذِي فِي السَّماءِ إِلهٌ وَ فِي الْأَرْضِ إِلهٌ"[2]خواهد بود.
و اما بيان حجتى كه آيه آورده حاصلش اين است كه: اگر فرض شود كه براى عالم آلهه متعددى باشد، ناچار بايد اين چند اله با يكديگر اختلاف ذاتى، و تباين حقيقى داشته باشند، و گر نه چند اله نمىشدند، و تباين در حقيقت و ذات مستلزم آن است كه در تدبير هم با يكدگر متباين و مختلف باشند، و همين كه پاى اختلاف در تدبير به ميان بيايد، تدبير هر يك تدبير ديگرى را فاسد مىكند، و آسمان و زمين رو به تباهى مىگذارند، و چون مىبينيم نظام جارى در عالم نظام واحدی است ، كه همه اجزاى آن يكديگر را در رسيدن به هدف خود يارى مىدهند، و با رسيدن اجزاى ديگر به هدفهاى خود سازگارند، مىفهميم كه پس براى عالم غير از يك اله نيست، و همين هم مدعاى ما است.[3]
[/HR]
بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام و احترام
«لَوْ كانَ فِيهِما آلِهَةٌ إِلَّا اللَّهُ لَفَسَدَتا فَسُبْحانَ اللَّهِ رَبِّ الْعَرْشِ عَمَّا يَصِفُون»[1] (اگر در آسمان و زمين، جز «اللَّه» خدايان ديگرى بود، فاسد مىشدند (و نظام جهان به هم مىخورد)! منزه است خداوند پروردگار عرش، از توصيفى كه آنها مى كنند).
مساله ای که در این آیه مطرح است در کلمه «اله» به معناى رب و معبود است، بتپرستها معتقدند تدبير عالم با طبقاتى كه در اجزاى آن هست از ناحيه آفريدگار عالم به موجوداتى شريف و مقرب درگاه او واگذار شده، به همين جهت ما بايد آنها را بپرستيم، تا براى ما شفيع درگاه خدا شوند، و ما را به درگاه او نزديكتر كنند، مانند رب آسمانها، و رب زمين، و رب انسان، و همچنين اربابانی ديگر، و اينها اله مخلوقاتند، و خدا اله آنها و آفريدگار همه موجودات.
منظور از اينكه فرمود: اگر در آسمان و زمين غير خدا إله ديگرى بود، اين است كه الوهيت غير خدا متعلق به آسمان و زمين باشد، نه اينكه در آسمان و زمين منزل گرفته باشند، بنا بر اين آيه مورد بحث مانند آيه" وَ هُوَ الَّذِي فِي السَّماءِ إِلهٌ وَ فِي الْأَرْضِ إِلهٌ"[2]خواهد بود.و اما بيان حجتى كه آيه آورده حاصلش اين است كه: اگر فرض شود كه براى عالم آلهه متعددى باشد، ناچار بايد اين چند اله با يكديگر اختلاف ذاتى، و تباين حقيقى داشته باشند، و گر نه چند اله نمىشدند، و تباين در حقيقت و ذات مستلزم آن است كه در تدبير هم با يكدگر متباين و مختلف باشند، و همين كه پاى اختلاف در تدبير به ميان بيايد، تدبير هر يك تدبير ديگرى را فاسد مىكند، و آسمان و زمين رو به تباهى مىگذارند، و چون مىبينيم نظام جارى در عالم نظام واحدی است ، كه همه اجزاى آن يكديگر را در رسيدن به هدف خود يارى مىدهند، و با رسيدن اجزاى ديگر به هدفهاى خود سازگارند، مىفهميم كه پس براى عالم غير از يك اله نيست، و همين هم مدعاى ما است.[3]
[/HR]
با سلام و احترام
متوجه نشدم این مطالب شما چه ربطی به مطلب من دارد؟
امام علیه السلام در روایتی در انتقاد از ادیبان میفرماید
یحرفون الکلم عن مواضعه
حالا ایا چنین اجحاف و اشتباهی درباره این آیه رخ نداده است؟
اینکه فرض کنیم نعوذ بالله مفهوم ایه شرک امیز است کم اشتباهی است؟
آیا بی انصافی بزرگ و دید گاه نسنجیده ای نسبت به کلام خدا نیست؟
یک عده آمده اند برای اینکه کلام خدا اشتباه نباشد معنای کلمات را تغییر دادند
کسی هم نگفت چرا؟
کسی نگفت کلام خدا اشتباه نیست.
اما انها همین اشتباه را دلیل تغییر معنا دانستند.
اینها را نگفتم که بگویم الا و لابد 14 قرن اشتباه رفتیم
گفتم که اگر اشتباه است اشتباهم را بگویید
و الا بر 14 قرن اشتباه ادامه ندهیم.
اصل صحبت شما برگرفته از کتاب مغنی الادیب است که متن آن را ذکر می کنم: برای «الآ» چهار وجه ذکر شده است: «الثانی ان تکون بمنزله «غیر» فیوصف بها و بتالیها جمع منکر او شبهه. فمثال الجمع المنکر«لَوْ كانَ فِيهِما آلِهَةٌ إِلَّا اللَّهُ لَفَسَدَتا» فلا یجوز فی «الا» هذه ان تکون للاستثناء من جهه المعنیُ اذ التقدیر حینپذ: لو کان فیهما آلهه لیس فیهم الله لفسدتا و ذلک یقتضی بمفهومه انه لو کان فیهما آلهه فیهم الله لم تفسداُ و لیس ذلک المرادُ و لا من جهه لفظ:لان « آلهه» جمع منکر فی الاثبات فلا عموم له ُ فلا یصح الاستثناء منه فلو قلت: «قام رجال الا زیدا» لم یصح اتفاقا. و لما لم یجز ذلک دل علی ان الصواب کون«الا» و ما بعدها صفه.[1]
همانطور که ملاحظه کردین در این کتاب علاوه بر ذکر اشکال که شما بیان کردین به آن پاسخ نیز داده شد.
خلاصه مطلب: دومین وجه «الا» این است که به معنی«غیر» باشد و به وسیله آن جمع مذکر یا شبیه آن توصیف می شود. مثالی که برای این مطلب ذکر کردند آیا فوق از سوره انبیاء بود. «الا» در این آیه برای استثنا نخواهد بود چون اگر این چنین باشد معنی آیه اشتباه خواهد شد و تقدیر آیه می شود: اگر در آسمان و زمین خدایانی باشند که الله در میان آنها نباشد آسمان و زمین فاسد خواهند شد. و مفهوم این جمله این می شود که اگر در کنار خدایان متعدد آسمان و زمین، الله وجود داشته باشد آنگاه دیگر فساد بوجود نمی آید در حالیکه مراد خداوند از این آیه این مفهوم نیست. علاوه بر این از جهت لفظ ( علاوه بر معنی) هم این مساله که الا برای استثنا باشد درست نیست زیرا در این آیه جمع نکره در جمله مثبت ذکر نشده نه در جمله منفی تا مفید عموم باشد بنابراین استثناء کردن از آن هم صحیح نیست، مانند جمله« قام رجال الا زیدا» که همه نحویون آن را ناصحیح می دانند. بنابراین تنها وجهی که می توان گفت این است که بگوییم «الا» در آیه شریفه به معنی صفت است.
و من الله التوفیق.
[/HR]
بسم الله الرحمن الرحیماصل صحبت شما برگرفته از کتاب مغنی الادیب است که متن آن را ذکر می کنم: برای «الآ» چهار وجه ذکر شده است: «الثانی ان تکون بمنزله «غیر» فیوصف بها و بتالیها جمع منکر او شبهه. فمثال الجمع المنکر«لَوْ كانَ فِيهِما آلِهَةٌ إِلَّا اللَّهُ لَفَسَدَتا» فلا یجوز فی «الا» هذه ان تکون للاستثناء من جهه المعنیُ اذ التقدیر حینپذ: لو کان فیهما آلهه لیس فیهم الله لفسدتا و ذلک یقتضی بمفهومه انه لو کان فیهما آلهه فیهم الله لم تفسداُ و لیس ذلک المرادُ و لا من جهه لفظ:لان « آلهه» جمع منکر فی الاثبات فلا عموم له ُ فلا یصح الاستثناء منه فلو قلت: «قام رجال الا زیدا» لم یصح اتفاقا. و لما لم یجز ذلک دل علی ان الصواب کون«الا» و ما بعدها صفه.[1]
همانطور که ملاحظه کردین در این کتاب علاوه بر ذکر اشکال که شما بیان کردین به آن پاسخ نیز داده شد.
خلاصه مطلب: دومین وجه «الا» این است که به معنی«غیر» باشد و به وسیله آن جمع مذکر یا شبیه آن توصیف می شود. مثالی که برای این مطلب ذکر کردند آیا فوق از سوره انبیاء بود. «الا» در این آیه برای استثنا نخواهد بود چون اگر این چنین باشد معنی آیه اشتباه خواهد شد و تقدیر آیه می شود: اگر در آسمان و زمین خدایانی باشند که الله در میان آنها نباشد آسمان و زمین فاسد خواهند شد. و مفهوم این جمله این می شود که اگر در کنار خدایان متعدد آسمان و زمین، الله وجود داشته باشد آنگاه دیگر فساد بوجود نمی آید در حالیکه مراد خداوند از این آیه این مفهوم نیست. علاوه بر این از جهت لفظ ( علاوه بر معنی) هم این مساله که الا برای استثنا باشد درست نیست زیرا در این آیه جمع نکره در جمله مثبت ذکر نشده نه در جمله منفی تا مفید عموم باشد بنابراین استثناء کردن از آن هم صحیح نیست، مانند جمله« قام رجال الا زیدا» که همه نحویون آن را ناصحیح می دانند. بنابراین تنها وجهی که می توان گفت این است که بگوییم «الا» در آیه شریفه به معنی صفت است.
و من الله التوفیق.
[/HR][1] - مغنی الادیب. جمعی از اساتید مدارس حوزه علمیه قم.ص۳۶.انتشارات نهاوندی.1379.
شما ابتدا بفرمایید مفهوم گیری درست است یا اشتباه؟
به بقیه ماجرا هم میرسیم.
شما ابتدا بفرمایید مفهوم گیری درست است یا اشتباه؟
بسم الله الرحمن الرحیم
مترجمین قرآن، کلماتی که در متن قرآن ذکر شده است را ترجمه می کنند، نه کلماتی که ذکر نشده است. اگر چه می توان مفهومی از آیه برداشت کرد که اشتباه نباشد، اما انچه مترجمین و مفسرین قرآن بر اساس ظاهر آیه بیان کردند صحیح می باشد و نیازی به برداشت از مفهوم مخالف نبود.
بسم الله الرحمن الرحیممترجمین قرآن، کلماتی که در متن قرآن ذکر شده است را ترجمه می کنند، نه کلماتی که ذکر نشده است. اگر چه می توان مفهومی از آیه برداشت کرد که اشتباه نباشد، اما انچه مترجمین و مفسرین قرآن بر اساس ظاهر آیه بیان کردند صحیح می باشد و نیازی به برداشت از مفهوم مخالف نبود.
من به پاسخهای غیر صریح پاسخ نمیدهم.
بهتر است یا رویه تغییر کند یا تاپیک را ببندید.
آیه میفرماید اگر خدایانی جز الله باشد فساد میشود
پس مفهومش این است که :
اگر خدایانی با الله باشد فساد ایجاد نمیشود
من اطلاعات صرف و نحو و اين چيزها را زياد ندارم
اما به نظرم صحبت شما صحيح نيست
آیه میفرماید اگر خدایانی جز الله باشد فساد میشود
پس مفهومش این است که :
اگر خدایانی با الله باشد فساد ایجاد نمیشود
برداشت من دقيقاً اين است: خدايي بجز الله نيست چون اگر قرار بود خداياني بجز او هم وجود داشته باشند آن وقت فساد ميشد
اگر در آنها خدایانی باشد و الله نباشد فاسد میشوند
چون طبق ترجمه شما مشكل در وجود چند خداي ديگر نيست ، بلكه مشكل در عدم وجود الله است
يعني آنچه كه باعث فساد خدايان ديگر ميشود نبودن الله است
فرموديد كه:
مفهوم مخالف :
اگر در انها خدایانی نباشد و الله باشد فاسد نمیشوند
اگر در آنها خدایانی باشد و الله نباشد فاسد میشوند
مفهوم مخالف:
اگر خداياني باشند و الله هم باشد فاسد نميشوند!
سلام میتونم اینجا ترجمه یک جمله رو بپرسم؟
با سلام
اگر ترجمه قرآن است بفرمایید در خدمت شما هستم.
لو لم یکن فیهما آلهه و کان الله فیهما لم یفسدا و این عین توحید است.مفهوم مخالف :
با سلام
به نظرم اين جملهاي که فرموديد چندان هم عين توحيد نيست،
چون حرف «لو» اختصاص به زمان ماضي دارد (برخلاف إنْ)، بعلاوه اينکه بر امتناع جمله شرطيه دلالت ميکند.
لذا معناي جمله فوق اين ميشود: اگر چنانچه در آندو، خداياني نبودند و الله بود، فاسد نميشدند.
لطفا بنده را رهنمايي بفرماييد که کجاي اين جمله عين توحيد است؟
با مهر
با سلامبه نظرم اين جملهاي که فرموديد چندان هم عين توحيد نيست،
چون حرف «لو» براي ماضي به کار ميرود، بعلاوه اينکه بر امتناع جمله شرطيه دلالت ميکند.
لذا معناي جمله فوق اين ميشود: اگر چنانچه در آندو، خداياني نبودند و الله بود، فاسد نميشدند.
لطفا بنده را رهنمايي بفرماييد که کجاي اين جمله عين توحيد است؟
با مهر
با سلام
برادر اینها سوال است
متاسفانه باید از کارشناس بپرسید
بنده کارشناس نیستم.
حتما ایشان شما را راهنمایی خواهند کرد.
موفق باشید
سلام
لطفا تا پاسخ دهی کارشناس صبور باشید و از ایجاد پست های اسپم خودداری فرمایید
متشکرم از همراهی خوب شما بزرگواران
با سلامبه نظرم اين جملهاي که فرموديد چندان هم عين توحيد نيست،
چون حرف «لو» اختصاص به زمان ماضي دارد (برخلاف إنْ)، بعلاوه اينکه بر امتناع جمله شرطيه دلالت ميکند.
لذا معناي جمله فوق اين ميشود: اگر چنانچه در آندو، خداياني نبودند و الله بود، فاسد نميشدند.
لطفا بنده را رهنمايي بفرماييد که کجاي اين جمله عين توحيد است؟
بسم الله الرحمن الرحیم
همانطور که بیان شد، در این آیه با توجه به دلائل ادبی و عقلی و مطالبی که از کتاب مغنی الادیب ذکر کردم، معنی « الا»،«غیر» می باشد و منظور خداوند واضح است و مفسرین و مترجمین قرآن نیز در آن اختلافی ندارند. خداوند در مقابل مشرکینی که غیر خداوند را می پرستیدند استدلال می آورد که اگر معبودانی در آسمان و زمین غیر از خداوند وجود داشت آسمان و زمین به فساد کشیده می شد. بنابراین اصل وجود معبود پذیرفته است، اما این معبود چندتا نیستند و تنها خداوند است که نام او را به «الله» شناخته می شود و مابقی معبودها باطل هستند. اگر آنها هم در تدبیر عالم مستقل بودند و چند پروردگار برای عالم وجود می داشت، آن وقت یکی از آنها اراده می کرد شیای وجود داشته باشد و دیگری اراده می کرد آن شی نباشد، یکی اراده می کرد، شب باشد دیگری می خواست روز باشد و .... بنابراین هرج و مرج و فساد بوجود می آمد، حالا که در آسمان و زمین فساد نیست و نظم اتم حاکم است معلوم می شود که خداوندی جز«الله» در آسمان و زمین وجود ندارد.
با سلام
برادر اینها سوال است
متاسفانه باید از کارشناس بپرسید
بنده کارشناس نیستم.
حتما ایشان شما را راهنمایی خواهند کرد.
موفق باشید
بسم الله الرحمن الرحیم
بنده نسبت به صحبت های خودم پاسخ گو هستم و به اشکالات جواب می دهم. ایشان نسبت به ادعای شما سوال داشتند بنابراین شما باید از ادعای خودتان دفاع کنید.
بسم الله الرحمن الرحیمبنده نسبت به صحبت های خودم پاسخ گو هستم و به اشکالات جواب می دهم. ایشان نسبت به ادعای شما سوال داشتند بنابراین شما باید از ادعای خودتان دفاع کنید.
من جوابهای خود را در آستین نگاه میدارم
چون جواب شما عصای موسی است
منتظرم ببینم
اشکال ایشان را تایید میکنید یا خیر ؟
این سوال من است
آیا پاسخگو هستید ؟
اگر پاسخ دادید
ایشان نیز به مانند بنده به جوابشان خواهند رسید و از بیانات شما مستفیض میشوند.
حیف است ادعای ما ( به قول شما ) بی پاسخ بماند
چون تا زمانی که شما اشکال ایشان را تایید نکنید ارزشی نخواهد داشت.
ما هم میخوانیم و بهره میبریم.
اگر اشکال ایشان سوال است اشکالات ما به علما نیز سوال است.
بدرود
(يعنى يكى مرگ كسى را و ديگرى حيات او را و ... اراده كند) در اين صورت يا مراد هر دو حاصل مىشود، كه محال است. يا مراد هيچيك حاصل نميشود كه اينهم با قادر بودن منافات دارد يا مراد يكى حاصل مىشود و مراد ديگرى حاصل نميشود كه در اين صورت يكى از آنها قادر نيست. بنا بر اين جايز نيست كه خدا بيشتر از يكى باشد.[2]
به تعبیر دیگر و ساده تر می توان گفت؛ ما بدون شك نظام واحدى را در اين جهان حكمفرما مىبينيم، نظامى كه در همه جهات هماهنگ است، قوانينش ثابت و در آسمان و زمين جارى است، برنامههايش با هم منطبق، و اجزايش متناسب است.
توضیحی در مورد « الاّ»:
[/HR]