***** ماه ضیافت خدا *****

تب‌های اولیه

345 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
***** ماه ضیافت خدا *****

پندهای پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله به امام علی علیه السلام

ای علی! هرکس پدر و مادرش را اندوهگین سازد، عاق آنان است و رعایت حقوق آنان را نکرده باشد.
ای علی! خدا رحمت کند پدر و مادری را که باعث احسان و نیکی فرزند به خودشان شوند.
ای علی! هرکس عذر عذرخواهی را چه راست گو باشد چه دروغ گو نپذیرد، به شفاعت من نمی رسد.
ای علی! دو سال راه را برای نیکی و احسان پدر و مادرت برو.
ای علی! خدا لعنت کند پدر و مادری را که با رفتارشان، فرزند را به بی مهری و بی حرمتی به خودشان وادارند.

لقمان به فرزند خود گفت: مرکب را آماده ساز و مهیای سفر شو. چون مرکب آماده شد، لقمان خود سوار شد و پسرش را پیاده دنبال خود روان کرد. در این حال گروهی که در مزارع خود مشغول کار بودند آنها را نظاره کردند و به زبان اعتراض گفتند: عجب مرد سنگدلی، خود سواره است و کودک معصوم را پیاده به دنبال می کشد.
سپس لقمان خود از مرکب پیاده شد و پسر را سوار بر مرکب کرد تا به گروهی دیگر از مردم رسید، این بار مردم با نظاره آنها گفتند: عجب پسر بی ادب و بی تربیتی، پدر پیر و ضعیف خود را پیاده گذاشته و خود با نیروی جوانی و تنومندی بر مرکب سوار است. حقا که در تربیت او غفلت شده است. در این حال لقمان نیز همراه فرزند خود سوار مرکب شد و هر دو سواره راه را ادامه دادند تا به گروه سوم رسیدند، مردم این قوم چون آنها را دیدند گفتند: عجب مردم بی رحمی، هر دو چنین بار سنگینی را بر حیوان ناتوان تحمیل کرده اند و هیچ یک زحمت پیاده روی را به خود نمی دهند. در این هنگام لقمان و پسر هر دو از مرکب پیاده شدند و راه را پیاده ادامه دادند تا به دهکده ی دیگری رسیدند، مردم با مشاهده آنها، زبان به نکوهش گشودند و گفتند: آن دو را بنگرید، پیر سالخورده و جوان خردسال هر دو پیاده در پی مرکب می روند و جان حیوان را از سلامت خود بیشتر دوست دارند.

چون این مرحله از سفر نیز تمام شد لقمان با تبسمی معنی دار به فرزند خود گفت: حقیقت را در عمل دیدی، اکنون بدان که هیچگاه خشنودی تمام مردم و بستن زبان آنها امکان پذیر نیست؛ پس خشنودی خداوند و رضای وجدان را مد نظر قرار ده و به تحسین و تمجید یا توبیخ و نکوهش دیگران توجهی نکن. لقمان همواره رعایت اعتدال و میانه روی را از شروط کامیابی و موفقیت در امور زندگی می دانست و رعایت این اصل را در کلیه شئون زندگی لازم و ضروری می شمرد و معتقد بود افراط و تندروی می تواند لذت ها را به آلام و عادت ها را به آلودگی تبدیل کند.

بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم
شخصی علم نحو می دانست; یعنی دستور زبان عربی را به خوبی فرا گرفته بود و او را دانشمند نحوی می خواندند. روزی سوار بر کشتی شد, ولی چون خودبین و مغرور بود, به کشتی بان کشتی گفت: آیا علم نحو خوانده ای؟ او گفت: نه. نحوی گفت: نصف عمرت را تباه نموده ای!
گفت هیچ از نحو خواندی گفت لا
گـفـت نیـم عـمـر تـو شـد بر فنـا
کشتی بان از این سرزنش, اندوهگین و دل شکسته شد و در آن لحظه خاموش ماند و چیزی نگفت. کشتی همچنان در حرکت بود تا این که بر اثر طوفان به گردابی افتاد و در پرتگاه غرق شدن قرار گرفت. در این هنگام کشتی بان که شناگری ماهر بود, از نحوی پرسید: آیا شنا می دانی؟ او گفت: نه. کشتی بان گفت:
کـل عـمـرت ای برادر بر فنـاسـت
زانکه کشتی غرق در گرداب هاست
دانشمند نحوی به غرور نابجای خود پی برد و دریافت که نمی بایست آن کشتی بان را سرزنش می کرد

بهترین جایزه

بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم

اسیر: من در یکی از اردوگاه های عراق به همراه بعضی از رزمندگان دیگر اسیر بودم. عراقی ها از دادن قرآن به ما خودداری می کردند. ما چاره ای نداشتیم جز آن که از حافظه خود استفاده کنیم. بنابر این هر کس آیه یا سوره ای را حفظ بود آن را با انگشت روی خاک می نوشت تا دیگران نیز حفظ کنند. گاهی اوقات که زغال یا سنگ گچی داخل اردوگاه پیدا می شد آیات را بر روی دیوارها یا درها می نوشتیم، که البته بعضی اوقات به خاطر همین نوشتن آیات و سوره ها کتک مفصّلی می خوردیم. با این حال، شوق آزادگان برای یادگیری قرآن روز به روز بیشتر می شد. تا این که یک روز به فرمانده اردوگاه گفتیم ما می خواهیم یک مسابقه والیبال برگزار کنیم. عراقی ها که از ماجرا مطلع شدند، خواستند بگویند از این حرکت حمایت می کنند و اعلام کردند یک جلد قرآن به آسایش گاه برنده جایزه خواهند داد.به محض این که خبر جایزه قرآن پخش شد، شور و شوق عجیبی اردوگاه را پر کرد. گویی که قرار است به تیم برنده «جایزه جام جهانی» را بدهند. سرانجام مسابقه برگزار شد و تیم آسایش گاه ما اول شد و ما قرآن را گرفتیم. پس از آن بچه ها در یادگیری و حفظ قرآن تلاش بیشتری را آغاز کردند. فراموش نمی کنم که قرآن در طول 24 ساعت یک لحظه هم بر زمین نمی ماند و به طور نوبتی میان دوستان، دست به دست می گشت، به طوری که اگر در نیمه های شب هم نوبت کسی می شد و او در خواب بود بیدار می شد و قرآن خود را تلاوت و حفظ می کرد.با این روش، دوستان بسیاری خواندن قرآن را یاد گرفتند و عده فراوانی هم حافظ آیات و سوره هایی از قرآن شدند.

حیا در کجاست؟

بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم

گویند: حضرت آدم (ع) نشسته بود، شش نفر آمدند. سه نفر طرف راستش و سه نفر دیگر طرف چپ وی نشستند. از اینها سه نفر سفید و سه نفر سیاه بودند.

آدم به یکی از سفیدها که سمت راست او نشسته بود، گفت: تو کیستی؟ گفت: عقلم. فرمود: جای تو کجاست؟ گفت: مغز.

از دومی پرسید: تو کیستی؟ گفت: مهر هستم. آدم (ع) پرسید: جای تو کجاست؟ گفت: در دل.

از سومی پرسید: تو کیستی؟ گفت: حیا هستم. آدم (ع) سؤال کرد: جای تو کجاست؟ گفت: در چشم.

سپس آدم (ع) به جانب چپ نگاه کرد و از یکی از سیاهان سؤال کرد: تو کیستی؟ گفت: من تکبر هستم. پرسید: جای تو کجاست؟ گفت: در مغز. آدم (ع) پرسید: با عقل در یک جا هستید؟ گفت: من که آمدم، عقل می رود.

از دومی سؤال کرد: تو کیستی؟ گفت: حسد هستم. آدم (ع) پرسید: جای تو کجاست؟ گفت: در دل. پرسید: با مهر در یک جا هستید؟ گفت: من که آمدم، مهر می رود.

از سومی سؤال کرد: تو کیستی؟ گفت: طمع هستم. آدم (ع) پرسید: جای تو کجاست؟ گفت: در چشم. پرسید: با حیا در یک جا هستید؟ گفت: من که داخل شوم، حیا خارج می شود.

لقمان برای درک صحیح این موضوع، با بیانی جالب و منطقی، فرزند خود را چنین نصیحت کرد: فرزندم این نصیحت پدر را همواره آویزه گوش خود کن و در زندگی همواره لذیذترین غذاها را میل کن و فاخرترین جامه ها را بپوش و در بهترین بستر بیارام و از زیباترین زنان ، انتخاب کن .
فرزند لقمان از نصایح پدر سخت متعجب شد، زیرا پدر که همواره او را به اعتدال و اقتصاد در امور زندگی تشویق می کرد، این بار او را به افراط و تن پروری ترغیب می نمود. لذا علت را از پدر خویش جویا شد. لقمان گفت: منظور من از این سخن آن بود که اگر زمانی برای برآوردن حاجت خود اقدام کنی که ضرورت و شدت آن به اوج خود رسیده باشد، از ساده ترین آنها عالی ترین مراتب لذت را خواهی برد. اگر هنگامی برای خواب و استراحت اقدام کنی که بی خوابی حواس و قوای تو را تحت تأثیر و تسخیر خود قرار داده باشد، در این حال پاره خشتی بهتر از بالش پَر و بستری زبر و خشن خوشآیندتر از ملایمترین آنها خواهد بود.
فرزندم اگر زمانی بر سر سفره بنشینی که گرسنگی، صبر و طاقت از تو بریده باشد، ساده ترین غذاها برای تو لذیذتر از طعام پادشاهان خواهد بود. اگر نیاز تو به جامه تازه مبرم باشد و لباس پیشین قابل استفاده نباشد، جامه کرباس از خلعت شاهانه برای تو برازنده تر خواهد بود... مریدی خلاصه معرفت و روح حکمت لقمان را جویا شد وی گفت: خلاصه معرفت و روح حکمت من آن است که از امور زندگی آنچه به عهده خالق است، تکلف و زحمتی بر خود روا نمی دارم و آنچه به عهده من است در آن سستی و کوتاهی نمی کنم

اسرا و روش پیشوای اسلام

بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم

لشکر اسلام در جنگ با قبیله طی ، پیروز شدند و اسرای قبیله را بمدینه آوردند. در میان اسیران ، دختران زیبا و فصیحی بود که در حضور رسول اکرم (ص ) آغاز سخن کرد و گفت اگر مصلحت بدانید مرا آزاد کنید و خود را در معرض شماتت عرب قرار ندهید، چه من دختر سخاوتمند قبیله خود هستم ، پدرم اسیران را آزاد میساخت ، به فقیران اعطا مینمود، حامی ضعیفان بود، از میهمان پذیرائی میکرد، به گرسنه غذا میداد، برهنه ، را میپوشانید، و عقده غم را از دلهای مردم اندوهگین میگشود، من دختر حاتم طائی هستم . فقال صلی الله علیه و آله : خلوا عنها فان اباها کان یحب مکارم الاخلاق .رسول اکرم (ص ) فرمود: آزادش کنید زیرا پدرش حاتم طائی دوستدار مکارم اخلاق بود.پیشوای اسلام علاوه بر آنکه شفاها مکارم اخلاق را بمردم یاد میداد و در منبر و محضر، مسلمین را به انجام وظائف انسانی تشویق مینمود، با رفتار اخلاقی خود نیز راه و رسم انسانیت را به پیروان خود میآموخت و عملا آنانرا در راه کرامت نفس و دگردوستی رهبری میکرد.

منصور عمار و قاضی بغداد

بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم

منصور عمار از رهگذری که سرای قاضی بغداد در آن بود عبور میکرد. در خانه باز بود. منصور جلو در ایستاد و بدرون منزل نظری افکند. دید سرائی است بس وسیع و مجلل . داخل منزل شد و تمام قسمتهای آنرا با دقت نگاه کرد. توجه منصور به اطاقهای مفروش ، ظروف عالی ، غلامان و خدمتگزاران متعدد جلب شد و حیرت زده آنهمه خودآرائی و تجمل را نگریست سپس آب وضو خواست . یکی از غلامان آفتابه بزرگی را پر کرد و نزد او برد. منصور در نقطه ای که قاضی بغداد میدید نشست و آغاز وضو نمود ولی دستها را از بازو شست و پاها را از زانو. قاضی گفت ای منصور این چه اسراف است که میکنی و چرا اینهمه آب را بهدر میدهی ؟ منصور گفت ای قاضی تو که زیاده روی در آب مباح را اسراف میخوانی درباره این سرا و بوستان با این همه تجمل و اسباب که خدا میداند پول آنها از کجا آمده است چه میگوئی ، آیا اسراف نیست ؟ تو که احتیاجاتت با یک منزل کوچک و دو خدمتگزار برآورده میشود چرا اینقدر زیاده روی میکنی و اینهمه و بال را بردوش میکشی ؟ قاضی از سخن منصور بخود آمد، از عیب اخلاقی خویش آگاه شد، زندگی آمیخته به اسراف را بر هم زد، و از آن پس روش معتدلی در پیش گرفت


نصایح لقمان به فرزندش
سعی لقمان بر این بود که در مناسبت های مختلف فرزندش و همچنین سایر مردم را پند و اندرز دهد.
لقمان فرزندش ناتان را خطاب قرار داد و گفت: فرزندم همیشه شکر خدا را به جای آور، برای خدا شریک قائل مشو، زیرا مخلوقی ضعیف و محتاج را با خالقی عظیم و بی نیاز برابر نهادن، ظلمی بزرگ است.
فرزندم: اگر عمل تو از خردی چون ذره ای از خردل در صخره های بلند کوه یا آسمانها و یا در قعر زمین مخفی باشد از نظر خدا پنهان نخواهد بود و در روز رستاخیز در حساب اعمال تو منظور خواهد شد و به پاداش و کیفر آن خواهی رسید.
فرزندم: نماز را به پای دار! تا ارتباط تو با خدا محکم گردد و از ارتکاب فحشا و منکر مصون باشی و چون به حد کمال رسیدی، دیگران را به معروف و تهذیب نفس و تزکیه روح دعوت و رهبری کن و در این راه در مقابل سختی ها، صبور و شکیبا باش.
فرزندم: نسبت به مردم تکبر مکن و به دیگران فخر مفروش که خدا مردم خودخواه و متکبر را دوست ندارد. خود را در برابر ایشان زبون مساز که در تحقیرت خواهند کوشید، نه آنقدر شیرین باش که ترا بخورند و نه چندان تلخ باش که به دورت افکنند. فرزندم: در راه رفتن نه به شیوه ستمگران گام بردار و نه مانند مردم خوار و ذلیل، و به هنگام سخن گفتن آهسته و ملایم سخن بگو زیرا صدای بلند، بیرون از حد ادب و تشبه به ستوران ستوران است.

فرزندم: از دنیا پند بگیر و آن را ترک نکن که جیره خوار مردم شوی و به فقر مبتلا گردی و تا آنجا خود را در بند و گرفتار دنیا نکن و در اندیشه سود و زیان آن فرو مرو که زیانی به آخرت تو برسد و از سعادت جاودان بازمانی!

فرزندم: دنیا دریای ژرف و عمیقی است که دانشمندان فراوانی را در خود غرق کرده است پس برای عبور از این دریا، کشتی از ایمان و بادبانی از توکل فراهم کن و برای این سفر توشه ای از تقوی بیندوز، و بدان و آگاه باش که اگر از این راه پر خطر برهی، مشمول رحمت شده ای و اگر در آن دچار هلاک شوی به غرقاب گناهانت گرفتار گشته ای.

فرزندم: در زندان شب و روز زمانی را برای کسب علم و دانش منظور کن و در این راه با دانشمندان همدم و همراه شو و در معاشرت با آنها شرط ادب را رعایت کن و از مجادله و لجاج بپرهیز تا تو را از فروغ دانش خود محروم نسازند. فرزندم: هزار دوست اختیار کن و بدان که هزار رفیق کم است و یک دشمن میندوز و بدان که یک دشمن هم زیاد است.

فرزندم: دین مانند درخت است. ایمان به خدا آبی است که آن را می رویاند. نماز ریشه آن، زکات ساقه آن، دوستی در راه خدا شاخه های آن، اخلاق خوب برگ های آن و دوری از محرمات، میوه آن است. همانطور که درخت با میوه ی خوب کامل می گردد، دین هم با دوری از اعمال حرام تکمیل می شود

ﺭﺍﺯ ﮔﺮﻳﻪ ﻫﺎﻯ ﺷﻌﻴﺐ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ

بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم

ﺑﻨﺎﺑﺮ ﺁﻧﭽﻪ ﻋﻠّﺎﻣﻪ ﻣﺠﻠﺴﻰ ﺭﺣﻤﻪ ﺍﻟﻠﻪ ﺩﺭ ﻛﺘﺎﺏ ﺍﺭﺯﺷﻤﻨﺪ ﺑﺤﺎﺭﺍﻟﺎﻧﻮﺍﺭ ﻧﻘﻞ ﻛﺮﺩﻩ، ﺣﻀﺮﺕ ﺷﻌﻴﺐ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﮔﺮﻳﻪ ﻣﻰ ﻛﺮﺩ، ﺑﻪ ﺣﺪّﻯ ﻛﻪ ﭼﺸﻤﺎﻧﺶ ﺁﺳﻴﺐ ﺩﻳﺪ. ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺭﺣﻤﺎﻥ ﭼﺸﻤﺎﻧﺶ ﺭﺍ ﺷﻔﺎ ﺩﺍﺩ. ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﮔﺮﻳﻪ ﻫﺎﻯ ﻓﺮﺍﻭﺍﻥ ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﺷﺮﻭﻉ ﺷﺪ ﻭ ﺁﻥ ﻗﺪﺭ ﺍﺩﺍﻣﻪ ﻳﺎﻓﺖ ﻛﻪ ﺑﺎﺭ ﺩﻳﮕﺮ ﭼﺸﻤﺎﻧﺶ ﺁﺳﻴﺐ ﺩﻳﺪ. ﺍﻳﻦ ﺑﺎﺭ ﻫﻢ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺭﺣﻴﻢ ﺷﻔﺎﻳﺶ ﺩﺍﺩ. ﺍﻳﻦ ﻛﺎﺭ ﺑﺮﺍﻯ ﺑﺎﺭ ﺳﻮﻡ ﺗﻜﺮﺍﺭ ﺷﺪ ﻭ ﺧﺪﺍ ﺷﻔﺎ ﺩﺍﺩ. ﺍﻣّﺎ ﮔﻮﻳﺎ ﮔﺮﻳﻪ ﻫﺎﻯ ﺷﻌﻴﺐ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﺗﻤﺎﻣﻰ ﻧﺪﺍﺷﺖ، ﻭ ﺑﺮﺍﻯ ﻣﺮﺗﺒﻪ ﭼﻬﺎﺭﻡ ﺍﺯ ﻓﺮﻁ ﮔﺮﻳﻪ ﻫﺎﻯ ﺯﻳﺎﺩ ﭼﺸﻤﺎﻧﺶ ﺁﺳﻴﺐ ﺩﻳﺪ. ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺧﻄﺎﺏ ﺑﻪ ﺣﻀﺮﺕ ﺷﻌﻴﺐ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﭼﺮﺍ ﺍﻳﻦ ﻗﺪﺭ ﮔﺮﻳﻪ ﻣﻰ ﻛﻨﻰ؟! ﺍﮔﺮ ﺗﺮﺱ ﺍﺯ ﺟﻬﻨّﻢ ﺗﻮ ﺭﺍ ﻭﺍﺩﺍﺭ ﺑﻪ ﺍﻳﻦ ﻛﺎﺭ ﻣﻰ ﻛﻨﺪ، ﺁﺗﺶ ﺟﻬﻨّﻢ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺗﻮ ﺣﺮﺍﻡ ﻛﺮﺩﻡ. ﻭ ﺍﮔﺮ ﺷﻮﻕ ﺑﻪ ﺑﻬﺸﺖ ﺑﺎﻋﺚ ﺍﻳﻦ ﮔﺮﻳﻪ ﻫﺎﻯ ﻃﻮﻟﺎﻧﻰ ﺍﺳﺖ، ﺑﻬﺸﺖ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺗﻮ ﻣﺒﺎﺡ ﻛﺮﺩ! ﺣﻀﺮﺕ ﺷﻌﻴﺐ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﻋﺮﺽ ﻛﺮﺩ: «ﮔﺮﻳﻪ ﻫﺎﻯ ﻣﻦ ﻧﻪ ﺍﺯ ﺗﺮﺱ ﺟﻬﻨّﻢ ﻭ ﻧﻪ ﺍﺯ ﺷﻮﻕ ﺑﻬﺸﺖ ﺍﺳﺖ، ﺑﻠﻜﻪ ﻋﺸﻖ ﺗﻮ ﺩﺭ ﺩﻟﻢ ﺟﺎ ﻛﺮﺩﻩ، ﻭ ﺣﺐّ ﺗﻮ ﺗﻤﺎﻡ ﻭﺟﻮﺩﻡ ﺭﺍ ﭘﺮ ﻧﻤﻮﺩﻩ، و از
ﻋﺸﻖ ﻭ ﻋﻠﺎﻗﻪ ﺗﻮ ﺍﻳﻦ ﻗﺪﺭ ﻣﻰ ﮔﺮﻳﻢ. ﻭ ﺗﺎ ﺯﻣﺎﻧﻰ ﻛﻪ ﺩﺭ ﻋﺎﻟﻢ ﻣﻜﺎﺷﻔﻪ ﻗﻠﺒﻰ، ﺗﻮ ﺭﺍ ﻧﺒﻴﻨﻢ ﺁﺭﺍﻡ ﻧﻤﻰ ﮔﻴﺮ! » ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻣﺘﻌﺎﻝ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺁﺭﺍﻣﺶ ﺩﺍﺩ، ﻭ ﺑﻪ ﻭﻯ ﺑﺸﺎﺭﺕ ﺩﺍﺩ ﻛﻪ ﻣﻮﺳﺎﻯ ﻛﻠﻴﻢ ﺍﻟﻠّﻪ ﺭﺍ ﺍﻧﻴﺲ ﻭ ﻣﻮﻧﺲ ﺍﻭ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﻛﺮﺩ». ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭ! ﮔﻮﺷﻪ ﺍﻯ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﻋﺸﻖ ﺳﻮﺯﺍﻥ ﺷﻌﻴﺐ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻫﻤﻪ ﻣﺎ ﺍﺭﺯﺍﻧﻰ ﺑﻔﺮﻣﺎ.

هرچند نصایح لقمان بیشتر جنبه عمومی داشت و سعی لقمان بر این بود که در مناسبت های مختلف فرزندش و همچنین سایر مردم را پند و اندرز دهد که در این رابطه گوشه ای از این پندها را در اینجا مرور می کنیم: ۱. فرزندم هیچ کس و هیچ چیز را با خداوند شریک مکن. ۲. با پدر و مادرت بهترین رفتار را داشته باش. ۳. بدان که هیچ چیز از خداوند پنهان نمی ماند. ۴. نماز را آنگونه که شایسته است بپادار. ۵. اندرز و نصیحت دیگران را فراموش مکن. ۶. از بدان انتظار مردانگی و نیکی نداشته باش. ۷. از مردم روی مگردان و با آنها بی اعتنا مباش. ۸. با غرور و تکبر با دیگران رفتار مکن. ۹. در مقابل پیش آمدها شکیبا باش. ۱۰. بر سر دیگران فریاد مکش و آرام سخن بگو. ۱۱. از طریق اسماء و صفات خداوند او را بخوبی بشناس. ۱۲. به آنچه دیگران را اندرز می دهی خود پیشتر عمل کن. ۱۳. سخن به اندازه بگو. ۱۴. حق دیگران را به خوبی ادا کن. ۱۵. راز و اسرارت را نزد خود نگاه دار. ۱۶. به هنگام سختی دوست را آزمایش کن. ۱۷. با سود و زیان دوست را امتحان کن. ۱۸. با بدان و جاهلان همنشینی مکن. ۱۹. با اندیشمندان و عالمان همراه باش. ۲۰. در کسب و کار نیک جدّی باش. ۲۱. بر کوته فکران و ضعیف عنصران اعتماد مکن. ۲۲. با عاقلان ایماندار مدام مشورت کن. ۲۳. سخن سنجیدۀ همراه با دلیل را بیان کن. ۲۴. روزهای جوانی را غنیمت بدان. ۲۵. هم مرد دنیا و هم مرد آخرت باش. ۲۶. یاران و آشنایان را احترام کن. ۲۷. با دوست و دشمن، خوش اخلاق باش. ۲۸. وجود پدر و مادر را غنیمت بشمار. ۲۹. معلم و استاد را همچون پدر و مادر دوست بدار. ۳۰. کمتر از درآمدی که داری خرج کن. ۳۱. در همۀ امور میانه رو باش. ۳۲. گذشت و جوانمردی را پیشه کن. ۳۳. هر چه که می توانی با مهمان مهربان باش. ۳۴. در مجالس و معابر چشم و زبان را از گناه باز دار. ۳۵. بهداشت و نظافت را هیچگاه فراموش مکن. ۳۶. هیچگاه دوستان و هم کیشان خود را ترک مکن. ۳۷. فرزندانت را دانش و دینداری بیاموز. ۳۸. سوارکاری و تیراندازی و ... را فراگیر. ۳۹. در هر کاری از دست و پای راست آغاز کن. ۴۰. با هر کس به اندازۀ درک او سخن بگو. ۴۱. به هنگام سخن متین و آرام باش. ۴۲. به کم گفتن و کم خوردن و کم خوابیدن خود را عادت بده. ۴۳. آنچه را که برای خود نمی پسندی برای دیگران مپسند. ۴۴. هر کاری را با آگاهی و استادی انجام بده. ۴۵. نا آموخته استادی مکن. ۴۶. با ضعیفان و کودکان سرّ خود را در میان نگذار. ۴۷. چشم به راه کمک و یاری دیگران مباش. ۴۸. از بدان انتظار مردانگی و نیکی نداشته باش. ۴۹. هیچ کاری را پیش از اندیشه و تدبر انجام مده. ۵۰. کار ناکرده را کرده خود مدان. ۵۱. کار امروز را به فردا مینداز. ۵۲. با بزرگتر از خود مزاح مکن. ۵۳. با بزرگان سخن طولانی مگو. ۵۴. کاری مکن که جاهلان با تو جرأت گستاخی پیدا کنند. ۵۵. محتاجان را از مال خود محروم مگردان. ۵۶. دعوا و دشمنی گذشته را دوباره زنده مکن. ۵۷. کار خوب دیگران را کار خود نشان مده. ۵۸. مال و ثروت خود را به دوست و دشمن نشان مده. ۵۹. با خویشاوندان قطع خویشاوندی مکن. ۶۰. هیچگاه پاکان و پرهیزکاران را غیبت مکن. ۶۱. خودخواه و متکبر مباش. ۶۲. در حضور ایستادگان منشین. ۶۳. در حضور دیگران دندان پاک مکن. ۶۴. با صدای بلند آب دهان و بینی را پاک مکن. ۶۵. به هنگام خمیازه دست بر دهان خویش بگذار. ۶۶. حالت خستگی را در حضور دیگران ظاهر مکن. ۶۷. در مجالس انگشت در بینی مینداز. ۶۸. کلام جدی را با مزاح آمیخته مکن. ۶۹. هیچکس را پیش دیگران خجل و رسوا مکن. ۷۰. با چشم و ابرو با دیگران سخن مگو. ۷۱. سخن گفته شده را تکرار مکن. ۷۲. از شوخی و مزاح خود کمتر کن. ۷۳. از خود و خویشاوندان نزد دیگران تعریف مکن. ۷۴. از پوشیدن لباس و آرایش زنان پرهیز کن. ۷۵. از خواسته های نابجای زن و فرزندان پیروی مکن. ۷۶. حرمت هر کس را در حد خود نگاه دار. ۷۷. در بد کاری با اقوام و دوستان همکاری مکن. ۷۸. از مردگان به نیکی یاد کن. ۷۹. از خصومت و جنگ افروزی جدّا پرهیز کن. ۸۰. با چشم احترام به کار دیگران نگاه کن. ۸۱. نان خود را بر سفره ی دیگران مخور. ۸۲. در هیچ کاری شتاب مکن. ۸۳. برای جمع آوری بیش از حد مال و ثروت حرص مخور. ۸۴. به هنگاه خشم شکیبا باش و سخن سنجیده بگو. ۸۵. از پیش دیگران غذا و میوه بر مدار. ۸۶. در راه رفتن از بزرگان پیشی مگیر. ۸۷. سخن و کلام دیگران را قطع مکن. ۸۸. به هنگام راه رفتن جز به ضرورت چپ و راست خود را نگاه مکن. ۸۹. در حضور مهمان بر کسی خشم مگیر. ۹۰. مهمان را به هیچ کاری دستور مده. ۹۱. با دیوانه و مست سخن مگو. ۹۲. برای کسب سود و دوری از زیان آبروی خود را مریز. ۹۳. در کار دیگران کنجکاوی و جاسوسی مکن. ۹۴. در اصلاح میان مردم هیچ گاه کوتاهی مکن. ۹۵. ادب و تواضع را هیچگاه فراموش مکن. ۹۶. با خداوند صادق و با مردم با انصاف باش. ۹۷. بر آرزو ها و خواسته های خود غالب باش. ۹۸. خدمتکاری بزرگان و همکاری با مستمندان را فراموش مکن. ۹۹. با بزرگان با ادب و با کودکان مهربان باش. ۱۰۰. با دشمنان مدارا کن و در مقابل جاهلان خاموش باش. ۱۰۱. در مال و مقام دیگران طمع مکن. ۱۰۲. از رفت و آمد و مال و مرام و مسلک خویش کمتر بگو. ۱۰۳. بجز خداوند هیچ کس و هیچ چیز را فرمانروا و فریادرس خویش مشمار. ۱۰۴. عمر و روزی با حساب و کتاب است، پس مترس و طمع مکن. ۱۰۵. عمر را برای عمل و عبادت و پاکی و پرهیزکاری غنیمت بدان. ۱۰۶. اگر بهشت را می طلبی از فساد و ستم و گردن کشی پرهیز کن. ۱۰۷. سرچشمه ی زشتی ها را دنیا پرستی و مستی و نادانی بدان. ۱۰۸. بجز در حق و راستی بندگان خدا را بندگی و فرمانبری مکن. ۱۰۹. خود را با ستم سلاطین شریک مگردان. ۱۱۰. دنیای دیگر را به دست فراموشی مسپار.

سلوک اخلاقی و رفتار قرآنی، همواره یکی از دل مشغولی های نسل جوان مسلمان در پیمودن مسیر درست زندگی است. در جغرافیای گسترده اسلامی، گنجینه هایی کهن وجود دارد که هیچ زمانی کهنه نمی شود و جوان مسلمان را بِسان چراغی فروزان به سوی حقیقت و سعادت رهنمون می شود. یکی از این گنجینه های نایاب و دُرهای ناب، پندها و نصیحت های لقمان حکیم است که بخش از آن در قرآن کریم و پاره ای نیز در احادیث و روایات ذکر شده است. پندهای لقمان حکیم می تواند برای دختران و پسران جوان امروز ما که دارای روح عطشناک و طالب معنویت هستند، بسیار سودمند باشد و آنان را در پیمودن راه کمال و سلوک خردمندانه یاری کند. فرمانبری از خدا ای فرزندم! هرگاه خواستی خدا را نافرمانی کنی، جایی را سراغ بگیر که تو را در آن جا نبیند. ای فرزندم! به اندازه نیازت به خدا، از او اطاعت کن و به اندازه شکیبایی ات بر عذابش، او را نافرمانی نما.


مراقبت از زبان

ای فرزندم! زبان، کلید خیر و شر است. پس جز در خیر، زبانت را مهر و موم کن؛ همان گونه که صندوق طلا و نقره را مهر و موم می کنی.

لقمان حکیم بسیار سکوت می کرد. وقتی علت آن را پرسیدند، پاسخ داد: خداوند برای من دو گوش و یک زبان قرار داده، برای اینکه شنیده هایم بیش از گفته هایم باشد.

دانش پژوهی

ای فرزندم! اگر ما بین تو و دانش، دریایی از آتش باشد که تو را می سوزاند و دریایی از آب باشد که تو را غرق می کند، برای رسیدن به دانش، آن دو را بشکاف تا دانش را به دست آوری و بیاموزی؛ زیرا در آموختن دانش، راه نمایی و عزّت انسان، و نیز نشانه ایمان و پایه ارکان دین و رضایت خدای رحمان وجود دارد.

ای فرزندم! در مجالس دانشمندان حضور داشته باش و سخنان حکیمان را بشنو؛ زیرا خداوند دلِ مرده را با نور حکمت زنده می کند؛ چنان که زمین مرده را با آب باران حیات می بخشد.

مراقبت بر نماز

ای فرزندم! مبادا خروس، زرنگ تر از تو و مراقب تر از تو بر نمازها باشد! مگر آن را نمی بینی که هنگام هر نمازی، بانگ می زند و سحرگاهان ـ در حالی که تو در خوابی ـ با صدایش اعلام وقت می کند؟

ای فرزندم! هرگاه نماز می خوانی، آن را نماز وداع قرار ده؛ که گمان داری بعد از آن، هرگز زنده نخواهی ماند. از عذرتراشی برای ترک نماز بپرهیز؛ زیرا عذرآوردن در کار خیر، معنا ندارد.

پرهیز از حسد

ای فرزندم! از حسد بر حذر باش که به وسیله آن جز بر خودت ضرر نمی زنی، و دشمنت را از پرداختن به کار خود کفایت می کنی؛ زیرا دشمنی تو با خودت، از دشمنی دیگری با تو زیان بارتر است.

ای فرزندم! هر چیز نشانه ای دارد که بدان شناخته می شود و... حسود، سه نشانه دارد: غایب را غیبت، حاضر را چاپلوسی و گرفتار را شماتت می کند.

پای درس لقمان حکیم

نشانه های ریاکار
ای فرزندم! ریاکار سه نشانه دارد: هرگاه تنها باشد، کسل است، و هرگاه پیش مردم باشد شاد است، و هر کاری را که در آن ستایش باشد، انجام می دهد.
ای فرزندم! به مردم چنین نشان نده که از خدا می ترسی، در حالی که دلت گنه کار است.

پای درس لقمان حکیم
بی حوصلگی و تنبلی
ای فرزندم! از تنبلی و بی حوصلگی بپرهیز؛ زیرا هرگاه تنبل باشی، حق را ادا نمی کنی و هرگاه بی حوصله باشی، حق را تحمل نمی کنی.
ای فرزندم! تنبل سه نشانه دارد: به قدری سستی می کند که کوتاهی می نماید، و چنان کوتاهی می کند تا ضایع می سازد، و چنان ضایع می سازد که مرتکب گناه می شود.

حکایت
روزی لقمان به پسرش گفت امروز به تو 3 پند می دهم که کامروا شوی.
اول اینکه سعی کن در زندگی بهترین غذای جهان را بخوری!
دوم اینکه در بهترین بستر و رختخواب جهان بخوابی !
سوم اینکه در بهترین کاخها و خانه های جهان زندگی کنی !!!

پسر لقمان گفت ای پدر ما یک خانواده بسیار فقیر هستیم چطور من می توانم این کارها را انجام دهم؟
لقمان جواب داد :
اگر کمی دیرتر و کمتر غذا بخوری هر غذایی که میخوری طعم بهترین غذای جهان را می دهد .
اگر بیشتر کار کنی و کمی دیرتر بخوابی در هر جا که خوابیده ای احساس می کنی بهترین خوابگاه جهان است .
و اگر با مردم دوستی کنی و در قلب آنها جای می گیری و آنوقت بهترین خانه های جهان مال توست .

[h=5]سخنان حكمت آميز رسول خدا(ص) - چهل حدیث نبوی[/h]1ـ فضيلت دانش طلبى.
مـن سلك طريقا يطلب فيه علما سلك الله به طريقا الـى الجنه ... و فضل العالـم علـى العابـد كفضل القمـر علـى سـائر النجـوم اليله البـدر.
(1) هركه راهى رود كه در آن دانشـى جـويد ، خداوند او را به راهى كه به سـوى بهشت است ببرد ، و برترى عالـم بر عابـد ماننـد برتـرى ماه در شب چهارده بـر ديگـرستارگان است .
ستارگان است

[h=5]سخنان حكمت آميز رسول خدا(ص) - چهل حدیث نبوی[/h]1
.
ـ دين يابى اهالی زبان فارسی :
لو كان الديـن عند الثريا لذهب به رجل من فارس ـ او قال ـ مـن ابناء فارس حتى يتناوله ،(1)
اگـر دين به ستاره ثـريا رسـد ، هـر آينه مـردى از سـرزمين پارس
ـ يا ايـن كه فـرمـوده از فـرزنـدان فـارس ـ به آن دست خـواهنـد يـازيــد.

21ـ صحيح مسلـم ، ص 4ص 1972، كتاب فضائل الصحابه ، حـديث 230، و همان ، ج 2، ص 417 چاپ بولاق ، 3

ایمان خواهی :
اذا نزلت عليه (ص ) سـوره الجمعه فلما قرا: و آخريـن منهم لما يلحقوا بـهم .
(1) قال رجل مـن هولاء يا رسول الله ؟ فلم يراجعه النبى (ص ) حتى سئله مره او مرتين او ثلاثا.
قال و فينا سلمان الفارسـى قال فـوصع النبـى يده على سلمان ثـم قال : لـو كـان الايمـان عنـد الثـريـا لنـا له رجـال مـن هـولاء.

(2) وقتـى كه سـوره جمعه بر پيامبـر اكرم (ص ) نازل گرديـد و آن حضرت آيه و آخريـن منهم لمايلحقـوا بهم را خـوانـد.
مردى گفت : اى پيامبـر خـدا مراد ايـن آيه چه كسانـى است ؟ رسـول خدا به او چيزى نگفت تا ايـن كه آن شخص يك بار ،دوبار ، يا سه بار سوال كرد.
راوى ميگـويد: سلمان فارسى در ميان ما بود كه پيامبراكرم (
ص ) دستـش را روى دوش او نهاد، سپـس فرمـود: اگر ايمان به ستاره ثريا برسد هرآينه مـردانـى از سـرزميـن ايـن مـرد به آن دست خـواهنـد يافت .
1سوره جمعه ، آيه 3.
2ـ صحيح مسلم ، ج 4، ص 1972، كتـاب فضـائل الصحابه .


[h=5]سخنان حكمت آميز رسول خدا(ص) - چهل حدیث نبوی [/h]4ـ مشمولان شفاعت.
اربعه اناالشفيع لهم يوم القيمه :.
1ـ معين اهل بيتى .
2ـ والقـاضـى لهـم حـوائجهم عنـد مـا اضطــروا اليه .
3ـ والمحب لهم بقلبه و لسانه .
4ـ والدافع عنهم بيده .

(5) چهار دسته انـد كه مـن روز قيـام شفيع آنهاهستـم :.
1
ـ يارى دهنده اهل بيتم ، 2ـ بـرآورنـده حـاجـات اهل بيتـم به هنگـام اضطـرار و نـاچـارى ، 3ـ دوستدار اهل بيتم به قلب وزبان ،
51ـ خصـال صـدوق ، بـاب اربعه ، ص 215، حـديث 1

خطبۀ رسول‌ الله‌ ص در آستانه ی ماه ضیافت :

شيخ صدوق به سند معتبره روايت كرده از حضرت امام رضا (عليه السلام) از پدران بزرگوار خود از حضرت اميرالمؤ منين (عليه و على اولاده السلام) كه فرمود : خطبه اى خواند براى ما روزى حضرت رسول خدا (صَلَّى اللَّهِ عَلِيهِ وَ آله) پس فرمود : اَيُّها النّاس بدرستى كه رو كرده است به سوى شما ماه خدا با بركت و رحمت و آمرزش. ماهى است كه نزد خدا بهترين ماه ها است و روزهايش بهترين روزها است و شب هايش بهترين شب ها است و ساعت هايش بهترين ساعتها است و آن ماهي است كه خوانده اند شما را در آن بسوى ضيافت خدا و گرديده ايد در آن از اهل كرامت خدا . نَفَسهاى شما در آن ثواب تسبيح دارد و خواب شما ثواب عبادت دارد و عملهاى شما در آن مقبول است و دعاهاى شما در آن مستجاب است . پس سؤ ال كنيد از پروردگار خود به نيّت هاى درست و دل هاى پاكيزه از گناهان و صفات ذميمه كه توفيق دهد شما را براى روزه داشتن آن و تلاوت كردن قرآن در آن .

به درستى كه شقى و بد عاقبت كسى است كه محروم گردد از آمرزش خدا در اين ماه عظيم و ياد كنيد به گرسنگى و تشنگى شما در اين ماه تشنگى و گرسنگى روز قيامت را و تَصدّق كنيد بر فقيران و مسكينان خود و تعظيم نمائيد پيران خود را و رحم كنيد كودكان خود را و نوازش نمائيد خويشان خود را و نگاه داريد زبان هاى خود را از آنچه نبايد گفت و بپوشيد ديدهاى خود را از آنچه حلال نيست شما را در نظر كردن به سوى آن و بازداريد گوش هاى خود را از آنچه حلال نيست شما را شنيدن آن و مهربانى كنيد با يتيمان مردم تا مهربانى كنند بعد از شما با يتيمان شما و بازگشت كنيد به سوى خدا از گناهان خود و بلند كنيد دست هاى خود را به دعا در اوقات نمازهاى خود ، زيرا كه وقت نمازها بهترين ساعت ها است که نظر مى كند حق تعالى در اين اوقات به رحمت به سوى بندگان خود و جواب مى گويد ايشان را هرگاه او را مناجات كند و لبّيك مى گويد ايشان را هرگاه او را ندا كنند و مستجاب مى گرداند هرگاه او را بخوانند اى گروه مردمان . به درستى كه جان هاى شما در گروِ كرده هاى شما است ، پس از گرو به در آوريد به طلب آمرزش از خدا و پشت هاى شما گرانبار است از گناهان شما ، پس سبك گردانيد آنها را به طول دادن سجده ها و بدانيد كه حق تعالى سوگند ياد كرده است به عزّت و جلال خود كه عذاب نكند نمازگذارندگان و سجده كنندگان در اين ماه را و نترساند ايشان را به آتش جهنم در روز قيامت .

ايُّها النّاس هر كه از شما افطار دهد روزه دار مؤمنى را در اين ماه از براى او خواهد بود نزد خدا ثواب بنده آزاد كردن و آمرزش گناهان گذشته . پس ‍ بعضى از اصحاب گفتند : يا رسول الله همه ما قدرت بر آن نداريم . حضرت فرمود : بپرهيزيد از آتش جهنم به افطار فرمودن روزه داران اگرچه به نصف دانه خرما باشد و اگر چه به يك شربت آبى باشد ؛ به درستى كه خدا اين ثواب را مى دهد كسى را كه چنين كند اگر قادر بر زياده از اين نباشد .

اَيُّها النّاسُ هر كه خُلْق خود را در اين ماه نيكو گرداند بر صراط آسان بگذرد در روزى كه قدم ها بر آن لغزد و هر كه سبك گرداند در اين ماه خدمت غلام و كنيز خود را ، خدا در قيامت حساب او را آسان گرداند و هر كه در اين ماه شرّ خود را از مردم باز دارد ، حق تعالى غضب خود را در قيامت از او باز دارد و هر كه در اين ماه يتيم بى پدرى را ، گرامى دارد خدا او را در قيامت گرامى دارد و هر كه در اين ماه صله و احسان كند با خويشان خود خدا وَصل كند او را به رحمت خود در قيامت و هر كه در اين ماه قطع احسان از خويشان خود بكند ، خدا در قيامت قطع رحمت از او كند و هر كه نماز سنّتى در اين ماه بكند خدا براى او برات بيزارى از آتش جهنم بنويسد و هر كه در اين ماه نماز واجبى را ادا كند خدا عطا كند به او ثواب هفتاد نماز واجب كه در ماه هاى ديگر كرده شود و هر كه در اين ماه بسيار بر من صلوات فرستد خدا سنگين گرداند ترازوى عمل او را در روزى كه ترازوهاى اعمال سبك باشد و كسى كه يك آيه از قرآن در اين ماه بخواند ثواب كسى دارد كه در ماه هاى ديگر ختم قرآن كرده باشد .

اَيُّها النّاسُ بدرستى كه درهاى بهشت در اين ماه گشاده است پس سؤ ال كنيد از پروردگار كه آن را به روى شما نبندد ؛ و درهاى جهنّم در اين ماه بسته است . پس سؤ ال كنيد از پروردگار تبارك و تعالى به تلاوت كردن قرآن مجيد در شب ها و روزهاى اين ماه و به ايستادن به نماز و جِدّ و جَهد كردن در عبادت و بجا آوردن نمازها در اوقات فضيلت و كثرت استغفار و دعا .

[h=5]سخن حكمت آميز رسول خدا(ص) -
[/h]ـ ملاك پذيرش اعمال.

لايقبل قول الا بعمل و لايقبل قـول و لاعمل الا بنيه و لا يقبل قـول و لاعمل و لا نيه الا باصابه السنه .
نزد خداوند سخنى پذيرفته نميشود مگر آن كه همراه با عمل باشد ، و سخـن و عملى پذيرفته نمـيشـود مگـر آن كه همراه با نيت خالص باشـد .
و سخـن و عمل و نيتـى پذيـرفته نمـيشـود مگـر آن كه مطـابق سنت بـاشد.

6ـ بحار الانوار ج 2، ص 174

@};- حکمت 24 نهج البلاغه گل

امام علیه السلام فرمود:


از جمله کفاره‏ هاى گناهان بزرگ، به فریاد بیچاره و مظلوم رسیدن‏ و تسلّى دادن به افراد غمگین است.

@};- حکمت 69 نهج البلاغه گل

روش برخورد با محرومیت ها

اميرالمومنين عليه السلام می فرمایند: وقتي انچه مي خواهي محقق نشده خاطرت را بابت انچه موجود است پريشان مكن.

گاهي ماخواسته هايي داريم كه تا كنون محقق نشده در اين شرايط اكثر افراد بابت دست نيافتن به خواسته شان بقدري محزون مي شوند كه توجهي به شرايط موجود و نعمات فعلي شان ندارند و همين امر گاهي موجب اختلال زندگي شان مي شود.


ـ صفات بهشتى .

ا
لا اخبر كـم بمـن تحرم عليه النارغدا؟ قيل بلى يا رسـول الله .
فقال : الهيـن القريب اللين السهل .

آيا كسـى را كه فرداى قيامت ، آتـش بر او حرام است به شما معرفى نكنـم ؟ گفتند: آرى ، اى پيامبر خدا.
فرمـود: كسى كه متيـن ، خونگرم ، نرمخـو و آسانگير باشد . 1
7ـ ثواب الاعمال ص 3811

ـ نشانه هاى ستمكار.

علامه الظالم اربعه :يظلم من فوقه بالمعصيه ويملك مـن دونه بالغلبه و يبغض الحق و يظهر الظلم .
(1)
نشانه ظالم چهار چيز است : 1ـ با نافرمانى به مافوقش ستم ميكند، 2ـ به زيـر دستـش بـا غلبه فـرمـانـروايـى مـيكنـد،
3ـ حق را دشمـن مـيدارد، 4ـ و ستـم را آشكـار مـيكنـد

.
تحف العقول ص 21.

هزار کتاب خواندم و از آن چهار صد حکمت پسندیدم و از آن چهارصد حکمت هشت کلمه جامع الکمالات بود :

دو چیز را هرگز فراموش نکن :
1.خدا را .

2.مرگ را .
و دو چیز را فراموش کن :
1.به کسی که خوبی کردی .
2.کسی که به تو بدی کرد .
و چهار چیز دیگر آن این است :
1.به مجلسی وارد شدی زبان نگه دار
2.به سفره ای وارد شدی شکم نگه دار
3.به خانه ای وارد شدی چشمت را نگه دار
4.به نماز ایستادی دلت را نگه دار

(حکمت 454 نهج البلاغه )

روش ریشه کن كردن عجب

اميرالمومنين عليه السلام در روش درمان عجب مي فرمايند:

ما لابن ادم و الفخر اوله نطفة و آخره جیفة ولا یرزق نفسه ولا یدفع حتفه

فرزند آدم را با فخر و تكبر چه كار،
او كه اولش نطفه است و آخرش مردار،نمیتواند خود را روزى دهد و نه مي تواند مرگ خود را از خود دور كند!!!

از اميرالمؤمنين امام على(عليه السلام) از حكمت سجده ي اول سؤال شد، فرمود:

سجده اول به اين معنا است که اصل ما از خاک است.

و معناى سربرداشتن از سجده اين است که خدايا ما را از خاک خارج کردى.

و معناى سجده دوم، اين است که خدايا دو باره ما را به خاک برمى گردانى.

و سربرداشتن از سجده دوم به معناى اين است که خدايا يک بار ديگر در قيامت از خاک بيرونمان خواهى آورد.

علل الشرايع، شيخ صدوق، ج ۱، ص ۲۶۲

[=verdana]ده پند یک پدر به فرزندش :
[=verdana]منتظر باش – متوقف نباش
[=verdana]تأمل کن – معطل نباش
[=verdana]ساده باش – ساده لوح نباش
[=verdana]بگو آره – نگو حتما
[=verdana]بگو برات می مونم – نگو برات می میرم
[=verdana]جسور باش – گستاخ نباش
[=verdana]سر سخت باش – لجباز نباش
[=verdana]شتاب کن – شتاب زده نباش
[=verdana]بگو نه – نگو هرگز

@};- امام امیرالمؤمنین على عليه السلام:

هر كه همنشينى اش با تو به مبارزه با نفست كمكى نكند، آن همنشينى وبال توست ، اگر بدانى .

غرر الحكم

آیت‌الله انصاری همدانی (ره)
ایشان بر نماز اول وقت تأکید داشتند و در سفر و حضر نماز را مقید بودند که اول وقت بخوانند. در توصیه به شاگردانشان نیز بر نماز شب و انجام فرایض و نوافل تأکید بسیار زیادی داشتند و می‏فرمودند: اگر نوافلتان ترک شد قضای آن را به‌جا آورید


آیت‌الله کشمیری (ره)
سفارش اکید به خواندن نماز شب می‏ نمودند، گاهی بعضی که دستور‏العملی می‏خواستند می‌فرمودند: نماز شب بخوانید که بعضی اعمال قرب می‏آورد مانند نماز شب «عسی ان یبعثک ربّک مقاما محمودا» که انسان به مقام محمود می‏رسد و مجاور خدا می‏شود. از جمله دستور‏العمل‏های ایشان به سالکین، مسئله بیداری شب و ریاضت در سحر بوده و سحر را افضل از بین ‏الطلوعین می‏دانستند و رمز موفقیت سالک را در نماز شب می‏دانستند


آیت‌الله سید علی قاضی طباطبایی (ره)
می‏فرمودند: اما نماز شب، پس هیچ چاره‏ و گریزی برای مؤمنین از آن نیست و تعجب از کسی که می‏خواهد به کمال دست یابد در حالی که برای نماز شب قیام نمی‏کند و ما نشنیدیم که احدی بتواند به آن مقامات دست یابد مگر به وسیله نماز شب. همچنین می‏فرمودند: برای نماز شب که برمی‌خیزید، چیز مختصری تناول کنید تا بدن شما از کسالت بیرون آید و برای عبادت نشاط داشته باشید


آیت‏ الله بهجت (ره)
ما براى اوقات خواب خود افسوس مى خوریم که چرا براى نماز شب بیدار نمى شویم، در صورتى که اوقات بیدارى را به غفلت مى گذرانیم! زیرا اگر در بیدارى به توجّه و بندگى مشغول بودیم، توفیق بیدارى شب را نیز براى تهجّد و خواندن نافله‏ى شب و تلاوت قرآن پیدا مى کردیم. در مجلس اوّل ملاقات مرحوم علاّمه طباطبایى با استاد اخلاقى خود مرحوم آقا سیّد على قاضى، مرحوم قاضى به ایشان فرمود: فرزندم! اگر دنیا مى خواهى نماز شب بخوان، اگر آخرت هم مى خواهى نماز شب بخوان. در روایت هم آمده است: «هر کس نماز شب بخواند و در روز بگوید که گرسنه هستم یا غذا و روزى ندارم او را تکذیب کنید

.

آیت ‏الله حسن ‏زاده آملی (حفظه الله تعالی)
اگر دستور‏العمل می‏خواهی مگر این آیه را تلاوت نکرده‏ای؟ «و من اللیل فتهجّد به نافله لک عسی ان یبعثک ربّک مقاما محمودا» و مگر نشنیده‏ای؟

  • دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند
  • واندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند
و مگر برایت نخوانده ‏ام؟

  • در خلوت شبهای تارت میتوانیآری بکف سرچشمه آب بقا را
خلاصه مرد سحر باش که:

  • خلاصه مرد سحر باش که:ناتمامان جهان را کند این پنج تمام


آیت ‏الله جوادی آملی (حفظه الله تعالی)
وجود مبارك امام عسكري(سلام الله عليه) فرمود: «إنّ الوصول الي الله سفرٌ لا يُدرك الاّ بالامتطاء الليل»؛ سفر با مركب قابل طي است و بدون وسيله نقليه آدم سفر طولاني را چطور طي كند؟ فرمود اين راه، راه طولاني است اين سفر، سفر طولاني است «إنّ الوصول الي الله سفرٌ» كه اين بدون مركب نمي‌شود مركبش هم نماز شب است . نماز شب يك مركب خوبي است خب سوار اين مركب بشويد و برويد

فریاد بی صدا;817050 نوشت:
هر كه همنشينى اش با تو به مبارزه با نفست كمكى نكند، آن همنشينى وبال توست ، اگر بدانى .

بسیار زیبا و آموزنده بود@};-

پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله): «هیچ عملی را از روی ریا و خودنمایی انجام مده و از سر حیا و شرم آن را رها نکن» (ابن شعبه حرانی، حسن بن علی، تحف العقول عن آل الرسول (صلی الله علیه و آله)، ص 58)

﴿بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ﴾

⚖ علی (ع)،صدای عدالت انسانی⚖

آیا بین مردم فرمانروایی را می شناسی...

آیا بین مردم فرمانروایی را می شناسی که در روزگار خود، خودش گندم را آرد کند و از آن چه آرد کرد ، نان خشکی فراهم آورد و آن را با زانویش بشکند و بخورد و یا کفش خودش را خود پینه بزند و چنان که گفتیم هرگز از مال دنیا چیزی برای خود جمع نکند؟ چون همه همت او در آن بود که حق مستضعفان، ستم دیدگان و فقیران را از بهره کشان و احتکارگران باز پس بگیرد و زندگی آنان را پاس بدارد تا با کرامت روزگار بگذرانند و در پی آن نباشد که خود شکم سیر، لباس پوشیده و خواب راحت داشته باشد؛ چرا که بین مردم « کسانی هستند که امید به قرص نانی ندارند» و «شکم هایی تهی و دل هایی انده بار وجود دارد.»

نویسنده:جورج جرداق مسیحی

آیت الله بهجت :
دواء و داروی همه دردها و گرفتاریهای ما، استغفار و طلب مغفرت از پروردگار متعال است.

(( استغفر الله ربی واتوب الیه ))

روزی ابوعلی سینا از جلو دکان آهنگری می‏ گذشت که کودکی را دید. آن کودک از آهنگر مقداری آتش می‏خواست. آهنگر گفت: ظرف بیاور تا در آن آتش بریزم. کودک که ظرف همراه نداشت، خم شد و مشتی خاک از زمین برداشت و در کف دست خود ریخت. آن گاه به آهنگر گفت: آتش بر کف دستم بگذار .
ابن سینا، از تیزهوشی او به شگفت آمد و در دل بر استعداد کودک شادمان شد. پس جلو رفت و نامش پرسید. کودک پاسخ داد: نامم بهمن‏یار است و از خانواده‏ای زرتشتی هستم. ابن سینا او را به شاگردی گرفت و در تربیتش کوشید تا اینکه او یکی از حاکمان و دانشمندان نام‏دار شد و آیین مقدس اسلام را نیز پذیرفت .

فرق اخلاق با عرفان ؟

جواب از آيت الله جوادي آملي: اخلاق اين است كه انسان سعي كند آدم خوبي بشود ، زاهد بشود ، اهل بهشت بشود ، عادل بشود ، با تقوا بشود و از طريق فهم همة فضائل نفساني كه در كتاب هاي اخلاق آمده است و عمل به آن ها ، سر انجام يك انسان وارستة به تمام معنا بشود .
امّا در عرفان چنين كسي تازه در پلة اوّل است ، او نمي خواهد آدم خوبي بشود ، آدم خوب شده است . او مي خواهد بهشت را ببيند . آن كجا و اين كجا ! آن يك چيز ديگر است و اين يك چيز ديگر است . اگر كسي همة فضائل را جمع كرد و به درجات عالية تقوا رسيد ، به درجات عالية عدالت رسيد ، و در همة ملكات فاضله ممتاز شد ، شاگرد عرفان است . عرفان معنايش اين نيست كه آدم زحمت بكشد كه آدم خوبي بشود ، عرفان با شهود كار دارد .

شهید مطهری نیز پيرامون تفاوت عرفان عملي و اخلاق میفرمایند:
بخش عملي عرفان از اين نظر مانند علم اخلاق است كه درباره «چه بايد»ها بحث مي كند با اين تفاوت كه:
1. عرفان درباره روابط انسان با خودش و با جهان و با خدا بحث مي كند و عمده نظرش درباره روابط انسان با خداست و حال آن كه همه سيستم هاي اخلاقي درباره روابط انسان با انسان هاي ديگر بحث مي کنند و ضرورتي نمي بينند كه درباره روابط انسان با خدا بحث كنند، فقط سيستم هاي اخلاقي مذهبي اين جهت را مورد عنايت و توجه قرار مي دهند.

2. سير و سلوك عرفاني : هم چنان كه از مفهوم اين دو كلمه پيداست پويا و متحرك است، بر خلاف اخلاق كه ساكن است، يعني در عرفان سخن از نقطه آغاز است و از مقصد و منازل و مراحلي كه به ترتيب سالك بايد طي كند تا به سر منزل نهايي برسد.
از نظر عارف واقعا هم اكنون براي انسان «صراط» وجود دارد و آن صراط را بايد بپيمايد و مرحله به مرحله و منزل به منزل طي نمايد، و رسيدن به منزل بعدي بدون گذر كردن از منزل قبلي ناممكن است. از نظر عارف، روح بشر مانند يك گياه و يا يك كودك است و كمالش در نمو و رشدي است كه طبق نظام مخصوص بايد صورت گيرد ولي در اخلاص صرفا سخن از يك سلسله فضائل است از قبيل راستي، درستي ، عدالت، عفت، احسان، انصاف، ايثار و غيره كه روح بايد به آنها مزين و متحلي گردد. از نظر اخلاق، روح انسان مانند خانه اي است كه بايد با يك سلسله زيورها و زينت ها و نقاشي ها مزين گردد بدون اينكه ترتيبي در كار باشد كه از كجا آغاز شود و به كجا انتها يابد، مثلا از سقف شروع شود يا از ديوارها و از كدام ديوار، از بالاي ديوار يا از پايين.
در عرفان بر عكس، عناصر اخلاقي مطرح مي شود اما به اصطلاح به صورت دياليكتيكي ، يعني متحرك و پويا.

3. عناصر روحي اخلاقي محدود است به معاني و مفاهيمي كه غالبا آنها را مي شناسند، اما عناصر روحي عرفاني بسي وسيعتر و گسترده تر است. در سير و سلوك عرفاني از يك سلسله احوال و واردات قلبي سخن مي رود كه منحصرا به يك «سالك راه» در خلال مجاهدات و طي طريق ها دست مي دهد و مردم ديگر از اين احوال و واردات بي خبرند. (مجموعه آثار شهيد مطهري، ج 14، ص 548)
برای اطلاعات بیشتر لینک زیر را ملاحظه بفرمائید:

آیت الله فاطمی نیا :
چهارتا ذکر قرآنی آرامش بخش که توی زندگیت معجزه ها میکنه:

حسبنا الله و نعم الوکیل (برای وقتایی که ترس و اضطراب داری)

لا اله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین (وقتی خیلی ناراحتی و دلت گرفته)

افوض امری الی الله ان الله بصیربالعباد (برا وقتایی که میخوای خدا مکر و حیله دیگران رو در حق تو خنثی کنه)
ماشاالله لا حول ولا قوه الا بالله (برا وقتایی که طالب زیبایی در دنیا هستی)

توی خونه زیاد صلوات بفرستیم ،صلوات زیاد باعث آرامش در خانه می شود.

بهار اربعين گيري از آغاز ماه ذي القعده

آيت الله جوادي آملي:
در طول سال آدم مي تواند چله بگيرد، ولي
بهارش اين ۴۰ شب است؛ يعني از
اوّل ذي القعده تا دهم ذيحجّه،
آدم مواظب دهانش باشد كه غذاي بد وارد نشود؛
مواظب زبانش باشد كه حرف بد نزند؛
مواظب گوشش باشد كه حرف بد نشنود؛
مواظب چشمش باشد كه نگاه بد نكند؛
آنوقت سایر كارها خوب است.
اينقدر كارهاي حلال هست كه آدم فرصت نمي كند به سراغ كار حرام برود !

این چله از شب اول ذی القعده 14 مردادماه تا روز عرفه یعنی 40روز

یا

از روز اول ذی القعده مورخه 15مرداد ماه تا عید قربان یعنی ۴۰ روز.

هر ختمی هم که دوست دارین، میتونین بگیرین.

برای برداشتن چله ذیعقده یکی از اذکار و سوره زیر پیشنهاد شده

سوره های فجر، فتح، محمد

جامعه کبیره، جامعه صغیره

ذکر لااله الاالله روزی۱۰۰۰ مرتبه

صلوات روزی ۳۵۰ مرتبه

ذکر یابصیر ۳۰۳ مرتبه

آیه رب ادخلنی مدخلأ صدق واخرجنی مخرج صدق وجعلنی من لندک سلطانأ نصیرأ روزی۱۰۰ مرتبه

استغفار روزی ۷۰ مرتبه

زیارت وارث

زیارت عاشورا

خواندن قران

روزى از آیت الله بهجت سؤال شد: در هنگام نماز چگونه مى توانیم حضور قلب را در خودمان به وجود بیاوریم؟ فرمودند:
یکى از عوامل حضور قلب این است که در تمام بیست و چهار ساعت باید حواسّ (باصره، سامعه و ...) خود را کنترل کنیم؛ زیرا براى تحصیل حضور قلب باید مقدماتى را فراهم کرد، باید در طول روز گوش، چشم و همچنین سایر اعضا و جوارح خود را کنترل کنیم و این یکى از عوامل تحصیل حضور قلب مى باشد.


هرچند رفتار همسرتان آزار دهنده است اما برای کاهش سطح این رفتار لازم است؛
_ به نقاط قوت همسرتان توجه بیشتری کنید.
_ بهانه اصلی همسرتان را کشف کنید و مشخص کنید شکایت اصلی او چیست.
_ مقابله به مثل و بیان ایراد خانواده همسرتان هیچ کمکی به حل مسئله نمی کند که به لجاجت و مقاومت وی دامن می زند. پس از این کار اجتناب کنید.
_ در بسیاری از موارد همسر شما نیازمند تائید شما است و قصد او از چنین کاری متقاعد کردن شما مبنی بر همراهی و حق دادن به او است. از اینرو دفاع شما از خانواده تان درست در نقطه مقابل خواسته ایشان قرار دارد و وی را برای ایراد گرفتن بیشتر تحریک می کند.
_ در مواقع عصبانیت و ناراحتی موقعیت را ترک کنید و در موقعیت مناسب احساس خود را به وی منتقل کنید

علامه امینی(ره):

هر کس بعد از صلوات بگوید:
" و عجل فرجهم "

من او را در ثواب نوشتن
کتاب الغدیر شریک میکنم!

اللهم صل علی محمد
و آل محمد و عجل فرجهم

قطره عسلی بر زمین افتاد.

مورچه کوچکی آمد و از آن چشید و خواست که برود اما مزه عسل برایش اعجاب انگیز بود، پس برگشت و جرعه ای دیگر نوشید...


باز عزم رفتن کرد، اما احساس کرد که خوردن از لبه عسل کفایت نمی کند و مزه واقعی را نمی دهد،


پس بر آن شد تا خود را در عسل بیاندازد تا هرچه بیشتر و بیشتر لذت ببرد...


مورچه در عسل غوطه ور شد و لذت می برد... اما افسوس که نتوانست از آن خارج شود، پاهایش خشک شده و به زمین چسبیده بود و توانایی حرکت نداشت...


او در همین حال ماند تا آنکه نهایتا جان داد...


می گویند:

دنیا چیزی نیست جز قطره عسلی بزرگ پس آنکه به نوشیدن مقدار کمی از آن اکتفا کرد نجات می یابد، و آنکه در شیرینی آن غرق شد هلاک می شود.

علامه طباطبایی:

گاهی یک عصبانیت ،بیست سال انسان را از سیر وسلوک عقب می اندازد.