جمع بندی جمع عادل و مهربان!!

تب‌های اولیه

39 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
جمع عادل و مهربان!!

سلام
جمع عادل بودن و مهربان بودن خدا چطور ممکنه!؟ مگه مهربانی چشمپوشی از عدالت برای خوشحال کردن دیگری نیست!؟ و از طرف دیگه کار خوبی که عادلانه باشه، کی بوده که مهربانی در نظر گرفته بشه!؟(با آگاهی از عادلانه بودنش!)

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد شعیب

با سلام خدمت شما دوست گرامی
نکته اول:صفات خدا عین ذات خداست و زائد بر ذات او نیستند که از بیرون بخواهند بر خدا اضافه شوند و او را به آن متصف کنند بلکه همه عین وجود خدای تعالی می باشند اما در برخورد خدا با مخلوقات نحوه های مختلفی برداشت می شود که آن با توجه به آن خدا را متصف به صفتی می کنند.
نکته دوم : عدل به معنایی اعطاء هر ذی حقی حقش را است و این که هر چیز در جای خودش قرار بگیرد . خدا وقتی با یندگان با عدل خودش برخورد می کند و به قول خودمان مو را از ماست بکشد کمتر بنده از بندگان وارد بهشت می شوند و مورد توجه قرار می گیرند چرا که با تعبیر قرآن که فمن یعمل مثقال ذره شرا یره که باشد انسان بیچاره خواهد بود تازه انسان با نعمت هایی که از خدا دریافت کرده و با توفیقات الهی می تواند به عبادت و طاعت برسد و اگر خدا بخواهد حساب تمام نعمت هایش را بکشد انسان همیشه بدهکار است و هیچ ازبرای ارائه هیچ نخواهد داشت این جاست که صفت مهربانی و رحمت و فضل الهی برای انسان ظهور پیدا می کند و انسان را نجات می دهد
به عبارت دیگر خدا از حق خود می گذرد و انسان به این گذشت از حق است که نجات پیدا می کند .
خدا در اعطای پاداش به بندگان عدالت را رعایت می کندو هر کس ذره ای کار خوب کرده باشد به او پاداشش را می دهد که این عین عدل است و خدا عادل ترین عادلان است و ذره ای از ان نمی کاهد اما در قسمت بدی های ما خدا می تواند بگذرد و با مهربانی و فضل خود برخورد کند که در آیه قرآن فرمود:
يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّيْطانِ وَ مَنْ يَتَّبِعْ خُطُواتِ الشَّيْطانِ فَإِنَّهُ يَأْمُرُ بِالْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَرِ وَ لَوْ لا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْکُمْ وَ رَحْمَتُهُ ما زَکي‏ مِنْکُمْ مِنْ أَحَدٍ أَبَداً وَ لکِنَّ اللَّهَ يُزَکِّي مَنْ يَشاءُ وَ اللَّهُ سَميعٌ عَليمٌ
ای کسانی که ایمان آورده اید ، پیروی از گام های شیطان نکنید و هر کس از گام های شیطان پیروی کند مسلّما او دستور کار زشت و ناپسند می دهد. و اگر فضل خدا و رحمتش بر شما نبود هیچ یک از شما هرگز ( از فساد عقاید و اخلاق و عمل ) پاک نمی شد ، و لکن خداست که هر کس را بخواهد ( در مراحل کمالات ) پاک می کند و خداوند شنوا و داناست.


به عبارت دیگر عدل و ظلم نقیضن نیستند که اگر کسی بر عدل رفتار نکرد حتما ظلم کند بلکه می تواند بر عدل رفتار نکند بلکه بنا بر لطف و مهربانی برخورد کند و یا بنابر فضل خود رفتار کند.
انسان در برخی از زمینه ها در عبادات کوتاهی می کند و اگر خدا بخواهد با عدل با او برخورد کند او بدون شک وارد جهنم خواهد شد اما خدا با فضل و لطف و مهربانی با او برخورد خواهد کرد و او را وارد بهشت می کند.
برای همین هم هست که باید دعا کنیم که خدا با فضل خود با ما رفتار کند نه عدل خود.«الهی عاملنا بفضلک و لا تعاملنا بعدلک»
نکته پایانی این که این مهربانی خدا این گونه نیست که خارج از دائره عدل الهی باشد بلکه خدا عادلانه مهربانی می کند به این معنا که آنکس را که لایق مهربانی باشد و لایق فضل و انعامش باشد مورد لطف قرار می دهد نه این که بی حساب و کتاب و بی قاعده به افراد لطف کند و یا این که اگر کسی لایق باشد به او مهربانی نکند و کسی را که از مرز عبودیت خارج است را مورد مهربانی قرار دهد مثلا با یزید و شمر با مهربانی برخورد کند و با آن شیعه ای که گاهی از مدار خارج می شود هیچ مهربانی نکند بلکه خدا عادلانه مهربانی می کند.

شعیب;812908 نوشت:
با سلام خدمت شما دوست گرامی
نکته اول:صفات خدا عین ذات خداست و زائد بر ذات او نیستند که از بیرون بخواهند بر خدا اضافه شوند و او را به آن متصف کنند بلکه همه عین وجود خدای تعالی می باشند اما در برخورد خدا با مخلوقات نحوه های مختلفی برداشت می شود که آن با توجه به آن خدا را متصف به صفتی می کنند.
نکته دوم : عدل به معنایی اعطاء هر ذی حقی حقش را است و این که هر چیز در جای خودش قرار بگیرد . خدا وقتی با یندگان با عدل خودش برخورد می کند و به قول خودمان مو را از ماست بکشد کمتر بنده از بندگان وارد بهشت می شوند و مورد توجه قرار می گیرند چرا که با تعبیر قرآن که فمن یعمل مثقال ذره شرا یره که باشد انسان بیچاره خواهد بود تازه انسان با نعمت هایی که از خدا دریافت کرده و با توفیقات الهی می تواند به عبادت و طاعت برسد و اگر خدا بخواهد حساب تمام نعمت هایش را بکشد انسان همیشه بدهکار است و هیچ ازبرای ارائه هیچ نخواهد داشت این جاست که صفت مهربانی و رحمت و فضل الهی برای انسان ظهور پیدا می کند و انسان را نجات می دهد
به عبارت دیگر خدا از حق خود می گذرد و انسان به این گذشت از حق است که نجات پیدا می کند .
خدا در اعطای پاداش به بندگان عدالت را رعایت می کندو هر کس ذره ای کار خوب کرده باشد به او پاداشش را می دهد که این عین عدل است و خدا عادل ترین عادلان است و ذره ای از ان نمی کاهد اما در قسمت بدی های ما خدا می تواند بگذرد و با مهربانی و فضل خود برخورد کند که در آیه قرآن فرمود:
يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّيْطانِ وَ مَنْ يَتَّبِعْ خُطُواتِ الشَّيْطانِ فَإِنَّهُ يَأْمُرُ بِالْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَرِ وَ لَوْ لا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْکُمْ وَ رَحْمَتُهُ ما زَکي‏ مِنْکُمْ مِنْ أَحَدٍ أَبَداً وَ لکِنَّ اللَّهَ يُزَکِّي مَنْ يَشاءُ وَ اللَّهُ سَميعٌ عَليمٌ
ای کسانی که ایمان آورده اید ، پیروی از گام های شیطان نکنید و هر کس از گام های شیطان پیروی کند مسلّما او دستور کار زشت و ناپسند می دهد. و اگر فضل خدا و رحمتش بر شما نبود هیچ یک از شما هرگز ( از فساد عقاید و اخلاق و عمل ) پاک نمی شد ، و لکن خداست که هر کس را بخواهد ( در مراحل کمالات ) پاک می کند و خداوند شنوا و داناست.


به عبارت دیگر عدل و ظلم نقیضن نیستند که اگر کسی بر عدل رفتار نکرد حتما ظلم کند بلکه می تواند بر عدل رفتار نکند بلکه بنا بر لطف و مهربانی برخورد کند و یا بنابر فضل خود رفتار کند.
انسان در برخی از زمینه ها در عبادات کوتاهی می کند و اگر خدا بخواهد با عدل با او برخورد کند او بدون شک وارد جهنم خواهد شد اما خدا با فضل و لطف و مهربانی با او برخورد خواهد کرد و او را وارد بهشت می کند.
برای همین هم هست که باید دعا کنیم که خدا با فضل خود با ما رفتار کند نه عدل خود.«الهی عاملنا بفضلک و لا تعاملنا بعدلک»
نکته پایانی این که این مهربانی خدا این گونه نیست که خارج از دائره عدل الهی باشد بلکه خدا عادلانه مهربانی می کند به این معنا که آنکس را که لایق مهربانی باشد و لایق فضل و انعامش باشد مورد لطف قرار می دهد نه این که بی حساب و کتاب و بی قاعده به افراد لطف کند و یا این که اگر کسی لایق باشد به او مهربانی نکند و کسی را که از مرز عبودیت خارج است را مورد مهربانی قرار دهد مثلا با یزید و شمر با مهربانی برخورد کند و با آن شیعه ای که گاهی از مدار خارج می شود هیچ مهربانی نکند بلکه خدا عادلانه مهربانی می کند.

سلام
بطور کلی قانع نشدم!
اگه خدا عادلانه مهربانی کنه، خب این دیگه مهربانی نیست، بلکه عدله! بطور کلی میشه گفت عدالت دو دشمن داره! ظلم و مهربانی!

من فکر میکنم هر آنجه خداوند بکند عین عدالت است؟ علاوه بر این مهربانی به این معنا نیست که خداوند عدالت را رعایت نکند و تخفیف بدهد، بلکه بر اساس عدالت همین تخفیف را میدهد و مهربانی میکند، چرا که عدالت میگوید خداوند رحیم و رحمان است

مگه مهربانی چشمپوشی از عدالت برای خوشحال کردن دیگری نیست!؟ به نظر من اینطور نیست

به من بیاموز;813411 نوشت:
من فکر میکنم هر آنجه خداوند بکند عین عدالت است؟ علاوه بر این مهربانی به این معنا نیست که خداوند عدالت را رعایت نکند و تخفیف بدهد، بلکه بر اساس عدالت همین تخفیف را میدهد و مهربانی میکند، چرا که عدالت میگوید خداوند رحیم و رحمان است

مگه مهربانی چشمپوشی از عدالت برای خوشحال کردن دیگری نیست!؟ به نظر من اینطور نیست


میشه مثال بزنید لطفا!؟
اقدامی که هم مهربانانه باشه و هم عادلانه!(با مشخص کردن قسمت مهربانی و عدالتش!)

سلام علیکم و رحمة الله. بنده شنیده بودم بعضی بر سر جمع بین عدل و غفران، مشکل دارن، ولی مشکل بر سر عدل و محبت رو نشنیده بودم. چند نکته را بنده عرض می کنم:

نخست اینکه عادل می تواند مهربان باشد، مثلاً وقتی شخص عادلی، حق ما را از کسی که به ما ظلم کرده، بستاند، آیا احساس خواهیم کرد که مهربان نیست؟

دوم اینکه محب بودن، رحمانیت و سایر صفات غیرذاتی، عینیت با ذات ندارند، بلکه از فعل خدا انتزاع می شوند. یعنی خدا مجبور نیست که همه را دوست بدارد، بلکه دوست داشتن خدا حکیمانه است و باید حکمتی در دوست داشتن باشد. این در کتب مقدسه ذکر شده که کسانی هستند که خدا آنها را دوست ندارد یا حتی از آنها متنفر است، بلکه آنها را لعنت می کند. پس اگر کسی بگوید مجازات ظالم به خلاف مهربانی است، عرض خواهیم کرد، که آن مهربانی که مانع از مجازات ظالم شود، غیرحکیمانه بوده، برخلاف علیم بودنِ خداست، لذا خدا این سطح از مهربانی را در حق او انجام نمی دهد.

سوم اینکه هر چند خدا، ظالمین را عذاب می کند، ولی در سطح خاصی نیز می توان او را در حق ایشان مهربان دانست: او به آنها روزی می دهد، به آنها حیات می دهد، و به آنها فرصت توبه نیز می دهد. پس سطحی از مهربانی، همواره در حقّ تک تک مخلوقات، وجود دارد.

با سپاس

مثلا شما فرض کنید شخصی در دنیا عمل بدی انجام داده که مستحق عذاب آخرت شده، اما به خاطر عمل های خوبی هم که انجام داده خداوند مجازاتش رو در دنیا عملی میکنه تا در آخرت راحت تر باشد، اینجا مهربانی خداوند عین عدالت اوست، چرا که شخص عمل خوبی هم انجام داده بود و مستحق این بخشش شده بود، مهربانی خداوند شامل تمام موجودات میشود و این عین عدالت است چرا که عدالت میگوید خداوند مهربان است.

Masood11;813029 نوشت:
سلام
بطور کلی قانع نشدم!
اگه خدا عادلانه مهربانی کنه، خب این دیگه مهربانی نیست، بلکه عدله! بطور کلی میشه گفت عدالت دو دشمن داره! ظلم و مهربانی!

با سلام خدمت شما دوست گرامی
بگذارید اینجوری توضیح بدم شاید بهتر باشه:
ببینید سیاه و سفید با هم مشکل دارند و به قول شما دشمنی دارند اما هروقت جایی رنگ سفید نبود نمی توان گفت حتما سیاه است می تواند رنگ های دیگر باشد که این رنگ ها هر کدام خصوصیتی دارند ولی این که یک جایی سفید نبود و مثلا سبز بود نمی شود گفت این سبز دشمن سفید است. در مثال ما بین عدل و ظلم دشمنی هست و هر کجا عدل باشد ظلم نیست ولی نمی شود گفت هر کجا عدل نباشد ظلم است بلکه می تواند چیز سومی باشد که هیچ کدام از این دو نباشد مثلا فضل باشد و یا مهربانی باشد این مهربانی ظلم نیست بلکه یک حالتی فراتر از عدل است که این چیز سوم (مهربانی ) می تواند عادلانه انجام شود یعنی همین مهربانی که فراتر از عدل است را نیز عادلانه انجام داد و یا می توان غیر عادلانه انجام داد. مثلا همین مهربانی را اگر نسبت به کسانی که قابل مهربانی هستند نثار کنی این عادلانه است اما اگر بی حساب و کتاب این کار را انجام بدهی این مهربانی هست اما غیر عادلانه و ناحسابی است مثلا در جایی که یک مظلوم و ظالم در حال نبرد هستند شما می خواهی مهربانی کنی با خود عهد می کنی که با این که وظیفه بر این کار نداری ولی به هر کسی که سر راحت رسیدی احسان می کنی و به او لیوان آبی می دهی و از او تفقد می کنی و اگر کاری داشت برای او انجام می دهی و فرقی برای تو نکند که آیا این فرد قابلیت این مهربانی را دارد یا نه ؟ تو می خواهی فقط مهربانی کنی مثلا در جایی که یک مظلوم و ظالم در حال نبرد هستند میخواهی مهربانی کنی شمشیر ظالم را تیز می کنی(یک محبت) عرق جبین او را پاک می کنی(یک محبت دیگر ) و اسبش را هم تیمار می کنی(یک مهربانی دیگر) خب تو دیگر میخواهی محبت کنی امروز وظیفه محبت کردن و مهربانی کردنت تمام شده می روی تا فردا.
این یک مهربانی نا عادلانه است درست است که مهربانی است اما نا عادلانه است و چه بسا بتوان گفت ظلم هم هست.
به همین دلیل است که می گوییم مهربانی خدا عادلانه است و از دائره عدل او خارج نیست برای همین عدل و مهربانی خدا همدیگر را نفی نمی کنند بلکه همپوشانی دارند.

باسمه تقدّست أسماؤه

با سلام

دو نکته در تکميل فرمايش​هاي دوستان:

1- در مورد اسماء و صفات الهي بايد به اين نکته توجّه داشت که تصوّرمان از صفات الهي که مشترک ميان ما و اوست نبايد يکسان باشد،

صفات الهي با عنايت به غايات آن صفات، بر خداوند اطلاق مي​شود و به اعتبار غايات و نهايت آن صفات است نه مبادي و منشأ صفات، براي مثال:

رحمت و مهرباني در انسان به اين صورت است که ابتدا دلسوزي و رقّت قلب در ما ايجاد مي​شود و سپس در پي آن ما به ديگران احسان و إنعام مي​کنيم،

ولي اين رقّت قلب و دلسوزي ، تأثّرات و انفعالاتي نفساني است که در ذات اقدس خداوند راه ندارد،

لذا مهرباني در او عبارت است از إحسان و إنعام به بندگان؛

بر اين اساس است که شهيد اوّل قدّس سرّه در «القواعد والفوائد» مي​نويسد:

« و أسماء اللّه تعالى إنما تؤخذ باعتبار الغايات، التي هي أفعال، دون المبادئ و التي هي انفعال » (القواعد والفوائد: ج2 ص167)

2- هندسه خلقت بر مدار رحمت است و حتّی غضب الهي را هم رحمتش رهبري مي​کند!

بر اين اساس است که سيّد الساجدين و قدوة الزاهدين، امام زين العابدين سلام الله عليه در دعاي 16 صحيفه، عرضه مي​دارد:

[=arial]و أنت الّذي تسعیٰ رحمتُه أمامَ غضبِه


(ترجمه تقريبي: تو آن بزرگواري مي​باشي که رحمتت پيشاپيش غضبت حرکت مي​کند)

بنابراين معلوم مي​شود که رحمت الهي با غضبش جمع شده است! چه رسد به اينکه رحمتش با عدلش جمع شود.

والله الهادي إلی سواء السبيل.

سلام

tazkie;813580 نوشت:
سلام علیکم و رحمة الله. بنده شنیده بودم بعضی بر سر جمع بین عدل و غفران، مشکل دارن، ولی مشکل بر سر عدل و محبت رو نشنیده بودم. چند نکته را بنده عرض می کنم:

نخست اینکه عادل می تواند مهربان باشد، مثلاً وقتی شخص عادلی، حق ما را از کسی که به ما ظلم کرده، بستاند، آیا احساس خواهیم کرد که مهربان نیست؟

دوم اینکه محب بودن، رحمانیت و سایر صفات غیرذاتی، عینیت با ذات ندارند، بلکه از فعل خدا انتزاع می شوند. یعنی خدا مجبور نیست که همه را دوست بدارد، بلکه دوست داشتن خدا حکیمانه است و باید حکمتی در دوست داشتن باشد. این در کتب مقدسه ذکر شده که کسانی هستند که خدا آنها را دوست ندارد یا حتی از آنها متنفر است، بلکه آنها را لعنت می کند. پس اگر کسی بگوید مجازات ظالم به خلاف مهربانی است، عرض خواهیم کرد، که آن مهربانی که مانع از مجازات ظالم شود، غیرحکیمانه بوده، برخلاف علیم بودنِ خداست، لذا خدا این سطح از مهربانی را در حق او انجام نمی دهد.

سوم اینکه هر چند خدا، ظالمین را عذاب می کند، ولی در سطح خاصی نیز می توان او را در حق ایشان مهربان دانست: او به آنها روزی می دهد، به آنها حیات می دهد، و به آنها فرصت توبه نیز می دهد. پس سطحی از مهربانی، همواره در حقّ تک تک مخلوقات، وجود دارد.

با سپاس


عدالت ربطی به احساس ما نداره! هیچ مجرمی از متهم شدنش خوشحال نمیشه ولی با این حال عدالته!
اگه بعضی رو دوست داشته باشه و بعضی رو نه، ناعادلانه ست!
اینکه به بقیه مهربانی کرده و به این افراد فقط حداقلاتو داده که همه ازش بهره مندن، بی عدالتیه!

به من بیاموز;813611 نوشت:
مثلا شما فرض کنید شخصی در دنیا عمل بدی انجام داده که مستحق عذاب آخرت شده، اما به خاطر عمل های خوبی هم که انجام داده خداوند مجازاتش رو در دنیا عملی میکنه تا در آخرت راحت تر باشد، اینجا مهربانی خداوند عین عدالت اوست، چرا که شخص عمل خوبی هم انجام داده بود و مستحق این بخشش شده بود، مهربانی خداوند شامل تمام موجودات میشود و این عین عدالت است چرا که عدالت میگوید خداوند مهربان است.

یکی دزدی میکنه، میبرنش زندان! حالا اینکه زندان شهر خودشون ببرنش یا زندان یه شهر دیگه، تاثیری نداره! در هر دو مورد سزای عملشو دیده و فقط عدالت رعایت شده!

شعیب;813690 نوشت:

با سلام خدمت شما دوست گرامی
بگذارید اینجوری توضیح بدم شاید بهتر باشه:
ببینید سیاه و سفید با هم مشکل دارند و به قول شما دشمنی دارند اما هروقت جایی رنگ سفید نبود نمی توان گفت حتما سیاه است می تواند رنگ های دیگر باشد که این رنگ ها هر کدام خصوصیتی دارند ولی این که یک جایی سفید نبود و مثلا سبز بود نمی شود گفت این سبز دشمن سفید است. در مثال ما بین عدل و ظلم دشمنی هست و هر کجا عدل باشد ظلم نیست ولی نمی شود گفت هر کجا عدل نباشد ظلم است بلکه می تواند چیز سومی باشد که هیچ کدام از این دو نباشد مثلا فضل باشد و یا مهربانی باشد این مهربانی ظلم نیست بلکه یک حالتی فراتر از عدل است که این چیز سوم (مهربانی ) می تواند عادلانه انجام شود یعنی همین مهربانی که فراتر از عدل است را نیز عادلانه انجام داد و یا می توان غیر عادلانه انجام داد. مثلا همین مهربانی را اگر نسبت به کسانی که قابل مهربانی هستند نثار کنی این عادلانه است اما اگر بی حساب و کتاب این کار را انجام بدهی این مهربانی هست اما غیر عادلانه و ناحسابی است مثلا در جایی که یک مظلوم و ظالم در حال نبرد هستند شما می خواهی مهربانی کنی با خود عهد می کنی که با این که وظیفه بر این کار نداری ولی به هر کسی که سر راحت رسیدی احسان می کنی و به او لیوان آبی می دهی و از او تفقد می کنی و اگر کاری داشت برای او انجام می دهی و فرقی برای تو نکند که آیا این فرد قابلیت این مهربانی را دارد یا نه ؟ تو می خواهی فقط مهربانی کنی مثلا در جایی که یک مظلوم و ظالم در حال نبرد هستند میخواهی مهربانی کنی شمشیر ظالم را تیز می کنی(یک محبت) عرق جبین او را پاک می کنی(یک محبت دیگر ) و اسبش را هم تیمار می کنی(یک مهربانی دیگر) خب تو دیگر میخواهی محبت کنی امروز وظیفه محبت کردن و مهربانی کردنت تمام شده می روی تا فردا.
این یک مهربانی نا عادلانه است درست است که مهربانی است اما نا عادلانه است و چه بسا بتوان گفت ظلم هم هست.
به همین دلیل است که می گوییم مهربانی خدا عادلانه است و از دائره عدل او خارج نیست برای همین عدل و مهربانی خدا همدیگر را نفی نمی کنند بلکه همپوشانی دارند.

بطور کلی اگه مهربانی همگانی باشه، اسمش میشه عدالت، و اگه مربوط به به تعداد خاص باشه، میشه ظلم به بقیه! منظور کلی من اینه!

Masood11;813916 نوشت:

یکی دزدی میکنه، میبرنش زندان! حالا اینکه زندان شهر خودشون ببرنش یا زندان یه شهر دیگه، تاثیری نداره! در هر دو مورد سزای عملشو دیده و فقط عدالت رعایت شده!

ببینید عدالت یعنی چی؟ یعنی کاری که بر اساس عدل انجام شده باشد، یعنی کاری که درست باشد، خب هر کاری خداوند متعال بکنه درسته در نتیجه هر کاری خداوند متعال بکنه عدالته چون معیار ما برای اینکه بدونیم کاری درسته یا غلط اینه که ببینیم خداوند چی میگه، مهربانی هم که مثل دوستی کردن میمونه، از روی محبت کاری رو کردن هستش

انگار یه بچه دزدی کرده، بستگی داره پدرش از روی دلسوزی و دوستی اون رو تنبیه کنه یا اینکه جامعه از روی اجبار، در هر صورت عدالت رعایت میشه و بچه تنبیه میشه ولی اونی که بر اساس محبته عدالت رو نقض نمیکنه ولی اونی که محبت توش رعایت نشده نوعی عدالت هستش.

پس اینطور در نظر میگیریم که عدالت و مهربانی در کنار هم، مکمل همدیگر هستند

یعنی اگر شخصی عدالت رو از روی محبت رعایت کنه مهربانی کرده و اگه اینکارو نکنه و ظلم بکنه نامهربانی کرده

حالا اگه صفت غفار بودن الله رو زیر ذربین ببریم میبینیم که در اینجا هم عدالت رعایت شده ، چرا ؟ چون نخست اینکه الله هر کاری بکنه عین عدالته و غیر از اون اینکه الله بخشیدن و عفو کردنش هم بر اساس دلیل و عدالته و اینطور نیست که ناعادلانه کسی رو ببخشه، تقریبا مثل وقتی که به زندانی عفو میخوره و بخشیده میشه به خاطر رفتار مناسبش در زندان و ...

البته این نظر شخصی منه

به من بیاموز;813938 نوشت:
ببینید عدالت یعنی چی؟ یعنی کاری که بر اساس عدل انجام شده باشد، یعنی کاری که درست باشد، خب هر کاری خداوند متعال بکنه درسته در نتیجه هر کاری خداوند متعال بکنه عدالته چون معیار ما برای اینکه بدونیم کاری درسته یا غلط اینه که ببینیم خداوند چی میگه، مهربانی هم که مثل دوستی کردن میمونه، از روی محبت کاری رو کردن هستش

انگار یه بچه دزدی کرده، بستگی داره پدرش از روی دلسوزی و دوستی اون رو تنبیه کنه یا اینکه جامعه از روی اجبار، در هر صورت عدالت رعایت میشه و بچه تنبیه میشه ولی اونی که بر اساس محبته عدالت رو نقض نمیکنه ولی اونی که محبت توش رعایت نشده نوعی عدالت هستش.

پس اینطور در نظر میگیریم که عدالت و مهربانی در کنار هم، مکمل همدیگر هستند

یعنی اگر شخصی عدالت رو از روی محبت رعایت کنه مهربانی کرده و اگه اینکارو نکنه و ظلم بکنه نامهربانی کرده

حالا اگه صفت غفار بودن الله رو زیر ذربین ببریم میبینیم که در اینجا هم عدالت رعایت شده ، چرا ؟ چون نخست اینکه الله هر کاری بکنه عین عدالته و غیر از اون اینکه الله بخشیدن و عفو کردنش هم بر اساس دلیل و عدالته و اینطور نیست که ناعادلانه کسی رو ببخشه، تقریبا مثل وقتی که به زندانی عفو میخوره و بخشیده میشه به خاطر رفتار مناسبش در زندان و ...

البته این نظر شخصی منه

هر چند با این مطلب مخالفم ولی بگذریم!

مثال اشتباهه! اول قاضی پدره و بعد قاضی میشه جامعه! اگه پدری بچه شو بخاطر دزدی تنبیه کنه، خواه ناخواه مهربانانه تر از وقتی که داره جلوی همه ی مردم تنبیه ش میکنه، باهاش رفتار میکنه!

با تعریف شما ظلم هم اتفاق میوفته!

Masood11;813992 نوشت:
هر چند با این مطلب مخالفم ولی بگذریم!

مثال اشتباهه! اول قاضی پدره و بعد قاضی میشه جامعه! اگه پدری بچه شو بخاطر دزدی تنبیه کنه، خواه ناخواه مهربانانه تر از وقتی که داره جلوی همه ی مردم تنبیه ش میکنه، باهاش رفتار میکنه!

با تعریف شما ظلم هم اتفاق میوفته!

ممکنه پدرش به خاطر اینکه میخواد بچه اش هرگز دیگه سمت خلاف نره مجازاتی براش در نظر بگیره که از مجازات جامعه هم سختر باشد

ولی نمیدونم چرا نمیتونم منظورمو بهت برسونم

مهربانی، یعنی محبت داشتن، عدالت هم یعنی کار درست رو کردن

چرا فکر میکنین اینا با هم جور نیستن ؟

گاهی وقتا درست ترین کار همون مهربانی کردنه

به من بیاموز;813996 نوشت:
ممکنه پدرش به خاطر اینکه میخواد بچه اش هرگز دیگه سمت خلاف نره مجازاتی براش در نظر بگیره که از مجازات جامعه هم سختر باشد

ولی نمیدونم چرا نمیتونم منظورمو بهت برسونم

مهربانی، یعنی محبت داشتن، عدالت هم یعنی کار درست رو کردن

چرا فکر میکنین اینا با هم جور نیستن ؟

گاهی وقتا درست ترین کار همون مهربانی کردنه

خب چرا اون پدر نباید در هر دو حالت یه تنبیه مشابه در نظر بگیره!؟

منکه نمیتونم مهربونیی رو مجسم کنم که داخلش از نظر عدالت به بقیه ظلم نشه!

Masood11;813916 نوشت:
بطور کلی اگه مهربانی همگانی باشه، اسمش میشه عدالت، و اگه مربوط به به تعداد خاص باشه، میشه ظلم به بقیه! منظور کلی من اینه!

با سلام
همگانی منظور نیست بلکه به جا بودن مهربانی منظور است . یک موقع از بین 100 نفر به 38 نفر مهربانی می شود و این عین عدالت خواهد بود چرا که این ها ظرفیت پذیرش آن مهربانی را داشته اند و اگر هم به آنها مهربانی نمی شد طبق عدل برخورد می شد ولی مهربانی به این 38 نفر هم عادلانه خواهد بود.
البته بیان این نکته مهم است که منظور از این مهربانی همان رحیمیت پروردگار است و الا خدا به همه بندگانش رحمان است و به همه رزق می دهد چه مومن چه کافر و به همه حق حیات می دهد چه مومن و چه کافر . این همگانی است پس باید بین رحمان و رحیم فرق گذاشت.

شعیب;814823 نوشت:

با سلام
همگانی منظور نیست بلکه به جا بودن مهربانی منظور است . یک موقع از بین 100 نفر به 38 نفر مهربانی می شود و این عین عدالت خواهد بود چرا که این ها ظرفیت پذیرش آن مهربانی را داشته اند و اگر هم به آنها مهربانی نمی شد طبق عدل برخورد می شد ولی مهربانی به این 38 نفر هم عادلانه خواهد بود.
البته بیان این نکته مهم است که منظور از این مهربانی همان رحیمیت پروردگار است و الا خدا به همه بندگانش رحمان است و به همه رزق می دهد چه مومن چه کافر و به همه حق حیات می دهد چه مومن و چه کافر . این همگانی است پس باید بین رحمان و رحیم فرق گذاشت.


سلام
متوجه نمیشم! خب اگه مهربانیی صورت میگیره که پیروی عدالته، منطق حکم میکنه که اگه صورت نمیگرفت، ناعدالتی بوده! اشتباه میگم!؟

Masood11;815068 نوشت:
سلام
متوجه نمیشم! خب اگه مهربانیی صورت میگیره که پیروی عدالته، منطق حکم میکنه که اگه صورت نمیگرفت، ناعدالتی بوده! اشتباه میگم!؟

با سلام
بله اشتباه برداشت کردید
فضل و بخشش فوق عدل از جانب خدا نیز گتره نیست و عادلانه است.
مثال : شما قرار است برای کسانی که به عنوان کارمند برای شما کار می کنند به ازاء هر ساعت کار 5000 تومان پول پرداخت کنید و چون کار برای شما مهم است قرار داد می کنید به ازاء هر ساعت غیبت نه تنها پول آن ساعت پرداخت نمی شود بلکه 2000 تومان هم جریمه می شوند (به خاطر مصالحی که در نظر دارید) و به ازاء هر ساعت اضافه کاری 4000 تومان پرداخت می کنید
این قرارداد شما ماهیانه به ازاء هر روز 8 ساعت کار مفید است و در هر ماه 25 روز کاری می باشد.
شما به عنوان صاحب کار عادلانه برخورد کرده و به افراد مختلف زیر عادلانه حقوقشان را پرداخت می کنید:
نفر الف: هر 25 روز ماه را 8 ساعت کار مفید کرده است بدون غیبت و بدون اضافه کاری به او 1 ملیون تومان پول می دهید
نفر ب: هر 25 روزماه را آمده و 8 ساعت کار کرده و سر جمع 20 ساعت هم اضافه کار کرده است به او یک ملیون 80 هزار تومان می دهید
نفر ج : 20 روز کار کرده 40 ساعت هم غیبت داشته است به او 720 هزار تومان می دهید
نفر دال: قرار داد امضا کرده است و اصلا نیامده است سر کار او را 400 هزار تومان جریمه می کنید.
نفر هاء : قرار داد بسته و نیامده سر کار و نه نتها به سر کار شما نیامده بر سر کار شما سنگ اندازی هم می کند و وسیله های شرکت را هم ضایع کرده و از بین برده است. شما او را 400 هزار تومان جریمه کرده و دیگر با او قرار داد نمی بندید و حتی از او هم شکایت می کنید
این عادلانه برخورد کردن شماست و اگر با همه این گونه برخورد کنید هیچ کسی به شما خورده نمی گیرد و شما متصف به عدل خواهید بود.

اما شما می خواهید به عنوان یک مدیر نمونه به کارمند های خود از روی لطف و جود عنایتی کنید دو گونه می توانید عنات کنید:
به دو روش می توانید لطف کنید :
1) به فرد ج 2 ملیون پاداش بدهید از پول خودتان، و جریمه و را هم ببخشید. آیا این کار را می توانید انجام دهید ؟ آیا اشکال دارد ؟ هیچ منافات با عدل شما هم ندارد چرا که هر کس را به آنچه سزاوارش بوده رسانده اید و این اضافه را به هر کس که دوست داشته باشید می دهید چون حق شماست مال شماست و شما حق دارید به آنکس که دوست داشته باشید بدهید و از تقصیرات هر که خواسته باشید درگذرید.
2) در این روش با این که در مرحله قبل به همه عادلانه رسیدگی کرده اید اما در این روش هم بر مشی عدل رفتار کنید و عطایای از روی فضل و بخشش را هم با نگاه عدل محورانه انجام می دهید: این دو ملیون را به نسبت کار فرد الف و ب و ج تقسیم کرده و اگر می توانید جریمه های فرد دال و هاء را هم می بخشید و از طرح دعوا و شکایت بر علیه فرد ها اجتناب می کنید این عادلانه بر خورد کردن در فضل و بخشش است .
که اگر هم نباشد انسان از عدالت خارج نمی شود .

شعیب;816315 نوشت:

با سلام
بله اشتباه برداشت کردید
فضل و بخشش فوق عدل از جانب خدا نیز گتره نیست و عادلانه است.
مثال : شما قرار است برای کسانی که به عنوان کارمند برای شما کار می کنند به ازاء هر ساعت کار 5000 تومان پول پرداخت کنید و چون کار برای شما مهم است قرار داد می کنید به ازاء هر ساعت غیبت نه تنها پول آن ساعت پرداخت نمی شود بلکه 2000 تومان هم جریمه می شوند (به خاطر مصالحی که در نظر دارید) و به ازاء هر ساعت اضافه کاری 4000 تومان پرداخت می کنید
این قرارداد شما ماهیانه به ازاء هر روز 8 ساعت کار مفید است و در هر ماه 25 روز کاری می باشد.
شما به عنوان صاحب کار عادلانه برخورد کرده و به افراد مختلف زیر عادلانه حقوقشان را پرداخت می کنید:
نفر الف: هر 25 روز ماه را 8 ساعت کار مفید کرده است بدون غیبت و بدون اضافه کاری به او 1 ملیون تومان پول می دهید
نفر ب: هر 25 روزماه را آمده و 8 ساعت کار کرده و سر جمع 20 ساعت هم اضافه کار کرده است به او یک ملیون 80 هزار تومان می دهید
نفر ج : 20 روز کار کرده 40 ساعت هم غیبت داشته است به او 720 هزار تومان می دهید
نفر دال: قرار داد امضا کرده است و اصلا نیامده است سر کار او را 400 هزار تومان جریمه می کنید.
نفر هاء : قرار داد بسته و نیامده سر کار و نه نتها به سر کار شما نیامده بر سر کار شما سنگ اندازی هم می کند و وسیله های شرکت را هم ضایع کرده و از بین برده است. شما او را 400 هزار تومان جریمه کرده و دیگر با او قرار داد نمی بندید و حتی از او هم شکایت می کنید
این عادلانه برخورد کردن شماست و اگر با همه این گونه برخورد کنید هیچ کسی به شما خورده نمی گیرد و شما متصف به عدل خواهید بود.

اما شما می خواهید به عنوان یک مدیر نمونه به کارمند های خود از روی لطف و جود عنایتی کنید دو گونه می توانید عنات کنید:
به دو روش می توانید لطف کنید :
1) به فرد ج 2 ملیون پاداش بدهید از پول خودتان، و جریمه و را هم ببخشید. آیا این کار را می توانید انجام دهید ؟ آیا اشکال دارد ؟ هیچ منافات با عدل شما هم ندارد چرا که هر کس را به آنچه سزاوارش بوده رسانده اید و این اضافه را به هر کس که دوست داشته باشید می دهید چون حق شماست مال شماست و شما حق دارید به آنکس که دوست داشته باشید بدهید و از تقصیرات هر که خواسته باشید درگذرید.
2) در این روش با این که در مرحله قبل به همه عادلانه رسیدگی کرده اید اما در این روش هم بر مشی عدل رفتار کنید و عطایای از روی فضل و بخشش را هم با نگاه عدل محورانه انجام می دهید: این دو ملیون را به نسبت کار فرد الف و ب و ج تقسیم کرده و اگر می توانید جریمه های فرد دال و هاء را هم می بخشید و از طرح دعوا و شکایت بر علیه فرد ها اجتناب می کنید این عادلانه بر خورد کردن در فضل و بخشش است .
که اگر هم نباشد انسان از عدالت خارج نمی شود .


سلام
این خودکامگیه که این مدیر این اضافه رو به هر کس خواست بده! و به هیچ عنوان عادلانه نیست! در این مثال فرد ب مستحق پاداش بوده نه کس دیگه! و البته چون فرد الف کم کاری نکرده، اونم باید تشویق بشه ولی کمتر از ب!
اگه بخوایم مهربون باشیم، باید د و هـ رو فراموش کنیم! ولی آیا در این صورت عدالتی شکل گرفته!؟ قطعا نه!
بطور خلاصه: در توضیح شماره 1 به افراد الف و ب ظلم شده که یعنی ناعدالتی رخ داده! در توضیح شماره 2 به فرد ج ظلم شده، چون اونایی که بدتر از اون کار کردن، بخشیده شدن!

اگه تمام جوانب رعایت بشه، به عدالت میرسه یا به مهربانی! شما دادگاهی میشناسید که عادل باشه و به متهماش جایزه بده!؟

Masood11;816403 نوشت:
سلام
این خودکامگیه که این مدیر این اضافه رو به هر کس خواست بده! و به هیچ عنوان عادلانه نیست!

سلام
این حرف شما به خاطر یک پیشفرض ذهنی است که شما دارید که فکر می کنید آن اضافه ای که مدیر می خواهد بدهد حق کارمندان است و اگر مدیر به یکی بدهد و به دیگری ندهد در حق آنها ظلم شده و خودکامگی کرده است در حالی که این اضافه اصلا حق کسی نیست و دارایی طلق مدیر است مال خودش است حساب بانکی خودش است آیا می شود او را به عدم عدل نسبت داد که ملک و مال شخصی خود را به کسی که می خواهد بدهد؟ هرگز اینگونه نیست . (باید تعریف عدل را در نظر بگیرید که وضع کل شی فی موضعه : در پرداخت حقوق و مطالبات حق افراد باید رعایت می شد که شد و حقوق در جای خود قرار گرفت و در پرداخت مبلغ اضافه که حق کارمندان نبوده که بگوییم به آنها پرداخت شود و الا ناعدالتی است بلکه حق و ملک مدیر بوده یعنی در اختیار او بوده و قرار دادن این مال اضافه در اختیار مدیر که به هر کس که می خواهد ببخشد عین عدل است )
اما اگر همین مدیر در این اعطای زیاده به اطرافیان هم دقت بکند و بنا بر استحقاق ها و زمینه ها این بذل و بخشش را بکند بدون شک کار او زیبا تر خواهد بود. اما اگر رعایت نکند نا عدالتی نکرده است.
به نظر این فرمایش شما ناشی از این است که عدل (وضع کل شی فی موضعه) را با ارتقاء داده و مرتبه بالاتر آن از فضائل یعنی رعایت حالت عدالت در بخشش ها را خواستارید.

Masood11;816403 نوشت:
در این مثال فرد ب مستحق پاداش بوده نه کس دیگه! و البته چون فرد الف کم کاری نکرده، اونم باید تشویق بشه ولی کمتر از ب!

بحث پاداش به معنای حق نیست که شما این را می فرمایید بحث تفضل و بخشش اضافه است.

Masood11;816403 نوشت:
اگه بخوایم مهربون باشیم، باید د و هـ رو فراموش کنیم! ولی آیا در این صورت عدالتی شکل گرفته!؟ قطعا نه!

یعنی چی؟ دال و هاء را فراموش کنیم؟!! یعنی چی ؟ متوجه نمی شوم
بنده گفتم جریمه های آنها را فراموش کنیم این اوج بخشش و مهربانی است.

Masood11;816403 نوشت:
بطور خلاصه: در توضیح شماره 1 به افراد الف و ب ظلم شده که یعنی ناعدالتی رخ داده! در توضیح شماره 2 به فرد ج ظلم شده، چون اونایی که بدتر از اون کار کردن، بخشیده شدن!

در هیچ کدام از دو حالت ظلمی صورت نگرفته است چرا که هر کسی به حق خود رسیده است و به او در استیفای حق ظلم نشده است
اما در مورد دوم که ما می خواهیم در بخشش هم حالت عدالت رعایت شود و حتما بین دال و هاء یک فرقی خواهد بود(به علت طولانی نشدن مثال زیاد جوانب را بحث نکردم) بین کسی که فقط سر کار نیامده و کسی که علاوه بر سر کار نیامدن خرابکاری هم کرده حتما در فضل عادلانه تفاوتی خواهد بود بر فرض مثال می گوییم با فرد دال برای دفعه بعدی قرار داد می بندیم و با هاء دیگر قرار داد نمی بندیم.

Masood11;816403 نوشت:
اگه تمام جوانب رعایت بشه، به عدالت میرسه یا به مهربانی! شما دادگاهی میشناسید که عادل باشه و به متهماش جایزه بده!؟

جایزه نه
تخفیف می دهد
بنا بر استعداد ها و زمینه هایی که دارند
بحث شفاعت همین است دیگر

شعیب;816634 نوشت:

سلام
این حرف شما به خاطر یک پیشفرض ذهنی است که شما دارید که فکر می کنید آن اضافه ای که مدیر می خواهد بدهد حق کارمندان است و اگر مدیر به یکی بدهد و به دیگری ندهد در حق آنها ظلم شده و خودکامگی کرده است در حالی که این اضافه اصلا حق کسی نیست و دارایی طلق مدیر است مال خودش است حساب بانکی خودش است آیا می شود او را به عدم عدل نسبت داد که ملک و مال شخصی خود را به کسی که می خواهد بدهد؟ هرگز اینگونه نیست . (باید تعریف عدل را در نظر بگیرید که وضع کل شی فی موضعه : در پرداخت حقوق و مطالبات حق افراد باید رعایت می شد که شد و حقوق در جای خود قرار گرفت و در پرداخت مبلغ اضافه که حق کارمندان نبوده که بگوییم به آنها پرداخت شود و الا ناعدالتی است بلکه حق و ملک مدیر بوده یعنی در اختیار او بوده و قرار دادن این مال اضافه در اختیار مدیر که به هر کس که می خواهد ببخشد عین عدل است )
اما اگر همین مدیر در این اعطای زیاده به اطرافیان هم دقت بکند و بنا بر استحقاق ها و زمینه ها این بذل و بخشش را بکند بدون شک کار او زیبا تر خواهد بود. اما اگر رعایت نکند نا عدالتی نکرده است.
به نظر این فرمایش شما ناشی از این است که عدل (وضع کل شی فی موضعه) را با ارتقاء داده و مرتبه بالاتر آن از فضائل یعنی رعایت حالت عدالت در بخشش ها را خواستارید.

سلام
میتونه به هر کس خواست بده ولی اگه تو محیط کاری به کارمنداش بده، به بقیه ظلم کرده! از طرفی اگه این پاداش ربطی به کارشون نداشته باشه که یعنی اصلا دو عمل کاملا متفاوته! مثلا من امروز کره مربا بخورم، فردا پنیر و چایی! اینا ربطی به هم ندارن!

نقل قول:

یعنی چی؟ دال و هاء را فراموش کنیم؟!! یعنی چی ؟ متوجه نمی شوم
بنده گفتم جریمه های آنها را فراموش کنیم این اوج بخشش و مهربانی است.

منظورم جریمشونه! و بازم میگم! این بخشش مخالف عدالته!

نقل قول:

در هیچ کدام از دو حالت ظلمی صورت نگرفته است چرا که هر کسی به حق خود رسیده است و به او در استیفای حق ظلم نشده است
اما در مورد دوم که ما می خواهیم در بخشش هم حالت عدالت رعایت شود و حتما بین دال و هاء یک فرقی خواهد بود(به علت طولانی نشدن مثال زیاد جوانب را بحث نکردم) بین کسی که فقط سر کار نیامده و کسی که علاوه بر سر کار نیامدن خرابکاری هم کرده حتما در فضل عادلانه تفاوتی خواهد بود بر فرض مثال می گوییم با فرد دال برای دفعه بعدی قرار داد می بندیم و با هاء دیگر قرار داد نمی بندیم.

در حق هـ عدالت رعایت نشده! عدالت این بوده که جریمه بشه!

نقل قول:

جایزه نه
تخفیف می دهد
بنا بر استعداد ها و زمینه هایی که دارند
بحث شفاعت همین است دیگر

یعنی یه جایی مجازاتی رو برای یه عملی مشخص کرده که عادلانه ست و بعد یه قاضی این مجازاتو کمتر میکنه!؟ این قاضی عادل نیست در این صورت!(مگه اینکه این تخفیف دادن، عکس العمل باشه نه عمل!)

Masood11;816755 نوشت:
میتونه به هر کس خواست بده ولی اگه تو محیط کاری به کارمنداش بده، به بقیه ظلم کرده! از طرفی اگه این پاداش ربطی به کارشون نداشته باشه که یعنی اصلا دو عمل کاملا متفاوته! مثلا من امروز کره مربا بخورم، فردا پنیر و چایی! اینا ربطی به هم ندارن!

نه این ظلم نیست شما تعریف ظلم و عدل را اشتباه گرفته اید عدل یعنی اعطاء کل ذی حق حقه ، آیا در مرحله اول به همه حقشان را ادا نکرد؟ این مرحله دوم فرای حق است یک بخشش بیش از حق است آن هم از دارایی های خود فرد نه صاحبان حق.
از طرفی ذیل بحث ما آنگونه که شما گفتید و بی ربط انگاشتید نیست.

Masood11;816755 نوشت:
منظورم جریمشونه! و بازم میگم! این بخشش مخالف عدالته!

مگر این که تعریف دیگری از عدل و ظلم ارائه کنید.
و الا در تعریف عدل یعنی اعطاء کل ذی حق حقه این نا عدالتی نیست حق آنها آن بود که در مرحله اول به آنها داده شد و در مرحله دوم حقی نمانده که داده شود این فضل و زیادی است
گفتم که شما تعریف عدل را توسعه داده اید و از آن خارج شده اید.

Masood11;816755 نوشت:
در حق هـ عدالت رعایت نشده! عدالت این بوده که جریمه بشه!

ما نمی خواهیم بحث موردی بکنیم. هر چه که حق است به نظر شما این همان فضل با حالت عادلانه است که از اول به آن درباره خدا پرداختیم یعنی این که فضل های خدا که فرای عدل است حالتی عادلانه دارد. این تمام مطلب این تاپیک است.

Masood11;816755 نوشت:
یعنی یه جایی مجازاتی رو برای یه عملی مشخص کرده که عادلانه ست و بعد یه قاضی این مجازاتو کمتر میکنه!؟ این قاضی عادل نیست در این صورت!(مگه اینکه این تخفیف دادن، عکس العمل باشه نه عمل!)

مهم این است که قاضی این جا ذی حق است یا نه؟ اگر می خواهد از حق دیگران بگذرد این نا عدالتی است ولی اگر الحاکم هوالشاهد و ذی حق،(حاکم و قاضی خود دارای حق است و طرف حساب است می تواند از آن درگذرد) و این گذشت را ما گفتیم با حالتی عادلانه انجام می شود نه گتره و بی حساب و کتاب.

شعیب;816824 نوشت:

نه این ظلم نیست شما تعریف ظلم و عدل را اشتباه گرفته اید عدل یعنی اعطاء کل ذی حق حقه ، آیا در مرحله اول به همه حقشان را ادا نکرد؟ این مرحله دوم فرای حق است یک بخشش بیش از حق است آن هم از دارایی های خود فرد نه صاحبان حق.
از طرفی ذیل بحث ما آنگونه که شما گفتید و بی ربط انگاشتید نیست.

مگر این که تعریف دیگری از عدل و ظلم ارائه کنید.
و الا در تعریف عدل یعنی اعطاء کل ذی حق حقه این نا عدالتی نیست حق آنها آن بود که در مرحله اول به آنها داده شد و در مرحله دوم حقی نمانده که داده شود این فضل و زیادی است
گفتم که شما تعریف عدل را توسعه داده اید و از آن خارج شده اید.

ما نمی خواهیم بحث موردی بکنیم. هر چه که حق است به نظر شما این همان فضل با حالت عادلانه است که از اول به آن درباره خدا پرداختیم یعنی این که فضل های خدا که فرای عدل است حالتی عادلانه دارد. این تمام مطلب این تاپیک است.

مهم این است که قاضی این جا ذی حق است یا نه؟ اگر می خواهد از حق دیگران بگذرد این نا عدالتی است ولی اگر الحاکم هوالشاهد و ذی حق،(حاکم و قاضی خود دارای حق است و طرف حساب است می تواند از آن درگذرد) و این گذشت را ما گفتیم با حالتی عادلانه انجام می شود نه گتره و بی حساب و کتاب.


ببخشید که کمی تاخیر داشتم!
فضل انفرادی و گزینشی، بدون رعایت معیار درست، ظلم به بقیه ست! مثلا یه نفر کیف پول منو پیدا میکنه! اگه من همونجا یه نفرو جلوی اون متوقف کنم و بهش مژدگانی بدم، به اون ظلم نکردم!؟ زحمتو یکی دیگه کشیده، جایزه رو یکی دیگه برده!!

[="Tahoma"][="Navy"]

Masood11;812339 نوشت:
سلام
جمع عادل بودن و مهربان بودن خدا چطور ممکنه!؟ مگه مهربانی چشمپوشی از عدالت برای خوشحال کردن دیگری نیست!؟ و از طرف دیگه کار خوبی که عادلانه باشه، کی بوده که مهربانی در نظر گرفته بشه!؟(با آگاهی از عادلانه بودنش!)

سلام
به نظر بنده منافات ندارند
هرگاه جریان عدل بر فردی لازم باشد یعنی اینکه تطهیر او از آثار تخلف یا گناه ضروری است و این با مهربانی منافات ندارد بلکه عین مهربانی است
این مثل رنج جراحی برای نجات از بیماری سخت مهلک است
یا علیم[/]

Masood11;812339 نوشت:
جمع عادل بودن و مهربان بودن خدا چطور ممکنه!؟

بسم الله الکریم
سلام
... إِنَّ رَحْمَتَ اللَّـهِ قَرِيبٌ مِّنَ الْمُحْسِنِينَ [الأعراف، ۵۶]
مهربانی خدا برای مؤمنان است و عدالتش برای کافران ... هر جا که مؤمنان و کافران یکجا جمع شوند (قیامت)، مهربانی و عدالت خدا هم یکجا جمع می‌شوند، بعد برای بروز کامل این مهربانی و عدالت باید که میدان عملکرد آن‌ها از یکدیگر دور شوند، یکی می‌شود بهشت که در آن خداوند پاداش هر کار خیری را با ده برابرش پاسخ می‌دهد و دیگری می‌شود جهنم که در آن خداوند جزای هر عملی را با عین همان عمل می‌دهد ...
دنیا هم ملقمه‌ای است که ظاهرش فریبنده است، طرح کردن مسأله‌ی مهربانی و عدالت خدا در دنیا هم پیچیده و سخت نیست، ولی با شناختی که از نکته‌سنجی شما دارم قاعدتاً خودتان هم از پس تحلیل آن برمی‌آیید ...

Masood11;818031 نوشت:
ببخشید که کمی تاخیر داشتم!

خواهش می کنم

Masood11;818031 نوشت:
فضل انفرادی و گزینشی، بدون رعایت معیار درست، ظلم به بقیه ست!

باز هم شما رفتید سراغ فضلی که مخالف عدل است . هر چیزی یک تعریفی دارد و خروج از تعریف مشخص است این تعاریف برای این است که کسی بحث ذوقی نکند.
عدل یعنی چی ؟ اعطای کل ذی حق حقه.
فضل یعنی چی؟ اعطای مافوق حق را فضل گویند.
حال این فضل که اگر ذیل تعریف خود قرار بگیرد و از آن خارج نشود هر گونه که باشد نا عدالتی به حساب نمی آید اما می تواند قاعده مند و با ضابطه صورت گیرد تا حتی در فضل هم حالت عدالت رعایت شود.
حال شما اگر مثالی بزنید که از ذیل این تعریف خارج باشد دیگر بر عهده بحث ما نیست .
بحث منطقی آن است که ذیل تعاریف پیش رود تا خروج موضوعی صورت نگیرد.

Masood11;818031 نوشت:
مثلا یه نفر کیف پول منو پیدا میکنه! اگه من همونجا یه نفرو جلوی اون متوقف کنم و بهش مژدگانی بدم، به اون ظلم نکردم!؟ زحمتو یکی دیگه کشیده، جایزه رو یکی دیگه برده!!

همان که عرض کردم آیا این مثال ذیل تعریف درج می شود یا نه؟
آیا مژدگانی حق یابنده است یا نه؟
اگر هست که ممانعت از اعطای آن ظلم است .
اما اگر حق او نیست ممانعت از اعطای آن ظلم نیست
و آن مال اعطایی حق شماست می توانید به هر کس که بخواهید اعطا کنید
اما در این اعطای حق خودتان می توانید حالت عدالت را رعایت کنید.

سلام

محی الدین;818044 نوشت:

سلام
به نظر بنده منافات ندارند
هرگاه جریان عدل بر فردی لازم باشد یعنی اینکه تطهیر او از آثار تخلف یا گناه ضروری است و این با مهربانی منافات ندارد بلکه عین مهربانی است
این مثل رنج جراحی برای نجات از بیماری سخت مهلک است
یا علیم

عدل یه اصله ولی مهربونی اینطور نیست! وقتی این دو در کنار هم باشن، خواه ناخواه با یه عده نامهربونی میشه!! این عدل نیست، بلکه خودکامگیه!!
مثلا تو دولت قبل، به مردم یارانه دادن و بعد بعضیا هم حقوقای نجومی و وامای بزرگ گرفتن! چون به مردم یارانه دادن، باید بگیم عادل بودن!!؟

نقطه;818196 نوشت:

بسم الله الکریم
سلام
... إِنَّ رَحْمَتَ اللَّـهِ قَرِيبٌ مِّنَ الْمُحْسِنِينَ [الأعراف، ۵۶]
مهربانی خدا برای مؤمنان است و عدالتش برای کافران ... هر جا که مؤمنان و کافران یکجا جمع شوند (قیامت)، مهربانی و عدالت خدا هم یکجا جمع می‌شوند، بعد برای بروز کامل این مهربانی و عدالت باید که میدان عملکرد آن‌ها از یکدیگر دور شوند، یکی می‌شود بهشت که در آن خداوند پاداش هر کار خیری را با ده برابرش پاسخ می‌دهد و دیگری می‌شود جهنم که در آن خداوند جزای هر عملی را با عین همان عمل می‌دهد ...
دنیا هم ملقمه‌ای است که ظاهرش فریبنده است، طرح کردن مسأله‌ی مهربانی و عدالت خدا در دنیا هم پیچیده و سخت نیست، ولی با شناختی که از نکته‌سنجی شما دارم قاعدتاً خودتان هم از پس تحلیل آن برمی‌آیید ...

خب این یعنی اینکه به بهشتیا لطفی شده که به بقیه نشده! عدالت اینه که هر کس مسئول کارش باشه و سزای متناسب با عملش بگیره! نه اینکه یه عده بیشتر!

شعیب;818626 نوشت:

باز هم شما رفتید سراغ فضلی که مخالف عدل است . هر چیزی یک تعریفی دارد و خروج از تعریف مشخص است این تعاریف برای این است که کسی بحث ذوقی نکند.
عدل یعنی چی ؟ اعطای کل ذی حق حقه.
فضل یعنی چی؟ اعطای مافوق حق را فضل گویند.
حال این فضل که اگر ذیل تعریف خود قرار بگیرد و از آن خارج نشود هر گونه که باشد نا عدالتی به حساب نمی آید اما می تواند قاعده مند و با ضابطه صورت گیرد تا حتی در فضل هم حالت عدالت رعایت شود.
حال شما اگر مثالی بزنید که از ذیل این تعریف خارج باشد دیگر بر عهده بحث ما نیست .
بحث منطقی آن است که ذیل تعاریف پیش رود تا خروج موضوعی صورت نگیرد.

همان که عرض کردم آیا این مثال ذیل تعریف درج می شود یا نه؟
آیا مژدگانی حق یابنده است یا نه؟
اگر هست که ممانعت از اعطای آن ظلم است .
اما اگر حق او نیست ممانعت از اعطای آن ظلم نیست
و آن مال اعطایی حق شماست می توانید به هر کس که بخواهید اعطا کنید
اما در این اعطای حق خودتان می توانید حالت عدالت را رعایت کنید.

این مطلب وقتی درسته که طرف مورد بحث ما یه موجود با عقل ناقص و محدود باشه! در حالی که اینطور نیست! اگه اینطوره پس باید بگیم دولت قبلی دولت الهی بوده، چون حق همه(یارانه) بهشون داده شده و به بعضی هم فضل و بخششی شده(وامای بزرگ و اختلاسا) که هیچ خللی در عدالتشون نیست!! در حالی که فکر نکنم افراد زیادی چنین فکری کنن!!

[="Tahoma"][="Navy"]

Masood11;820091 نوشت:
عدل یه اصله ولی مهربونی اینطور نیست! وقتی این دو در کنار هم باشن، خواه ناخواه با یه عده نامهربونی میشه!! این عدل نیست، بلکه خودکامگیه!!
مثلا تو دولت قبل، به مردم یارانه دادن و بعد بعضیا هم حقوقای نجومی و وامای بزرگ گرفتن! چون به مردم یارانه دادن، باید بگیم عادل بودن!!؟

سلام
ظاهرا بحث بر سر عدل الهی است نه عدل به زعم بندگان
یا علیم[/]

محی الدین;820632 نوشت:

سلام
ظاهرا بحث بر سر عدل الهی است نه عدل به زعم بندگان
یا علیم

سلام
به همین دلیلم هست که میگم با مهربونی به مشکل برمیخوره!! چون به یه عده بیش از عدل میرسه و معیار عدلو بالا میبره!

[="Tahoma"][="Navy"]

Masood11;820681 نوشت:
سلام
به همین دلیلم هست که میگم با مهربونی به مشکل برمیخوره!! چون به یه عده بیش از عدل میرسه و معیار عدلو بالا میبره!

سلام
عدل به معنای بهره مندی برابر نیست
بلکه به معنای بهره مندی به حسب اقتضای وجودی است
دیگر اینکه برای خداوند آزمون بندگان برای تحقق کمال مهمتر از ذهنیات ما در مورد دارایی های مادی است
گاهی به یک نفر صد میلیارد می دهد تا آزمایشش کند و گاهی صدتومان از یک فقیر ندار هم می گیرد تا امتحانش کند
پس این دادنها و گرفتنها اصالتا بی ارزشند بلکه هدف اصلی آزمون و موفقیت در آن است
یا علیم[/]

محی الدین;820802 نوشت:

سلام
عدل به معنای بهره مندی برابر نیست
بلکه به معنای بهره مندی به حسب اقتضای وجودی است
دیگر اینکه برای خداوند آزمون بندگان برای تحقق کمال مهمتر از ذهنیات ما در مورد دارایی های مادی است
گاهی به یک نفر صد میلیارد می دهد تا آزمایشش کند و گاهی صدتومان از یک فقیر ندار هم می گیرد تا امتحانش کند
پس این دادنها و گرفتنها اصالتا بی ارزشند بلکه هدف اصلی آزمون و موفقیت در آن است
یا علیم

سلام
درسته! ولی منظور من اینه که مثلا اگه کسی موجودی رو به قصد کشت و قرار شد 10سال زندان باشه، و بعد 10 روز تخفیف گرفت، قطعا کسی که تصادفی موجودی رو کشت و 10 ساال افتاد زندان، حداقل 100روز تخفیف بخوره! این میشه عدالت برای این فرد، نه مهربونی!(البته اگه متهم دوم داستان اولی رو ندونه، ممکنه به نظرش مهربونی باشه ولی نیست!)

بحث ما مربوط به بعد از امتحان گرفتنه! همون آخرت!

[="Tahoma"][="Navy"]

Masood11;820815 نوشت:
سلام
درسته! ولی منظور من اینه که مثلا اگه کسی موجودی رو به قصد کشت و قرار شد 10سال زندان باشه، و بعد 10 روز تخفیف گرفت، قطعا کسی که تصادفی موجودی رو کشت و 10 ساال افتاد زندان، حداقل 100روز تخفیف بخوره! این میشه عدالت برای این فرد، نه مهربونی!(البته اگه متهم دوم داستان اولی رو ندونه، ممکنه به نظرش مهربونی باشه ولی نیست!)

بحث ما مربوط به بعد از امتحان گرفتنه! همون آخرت!


سلام
عدالت برای ما انسانها مفهومی دارد و برای خدای متعال معنایی
خلاصه مطلب اینکه نه خداوند انگیزه ای برای ظلم دارد و نه از برقراری عدالت مد نظرش عاجز
ما فقط چیزی از امور ظاهری می دانیم و بر اساس آن درباره عدالت سخن می گوییم در حالیکه خدای متعال از امور ظاهری و باطنی باخبر است و هر کدام از آن امور که وقت ظهورش رسیده دخیل می سازد
چه بسا دو نفر به یک خطایی مبتلا شوند و یکی به اسبابی نجات یابد و دیگری نه
از نظر ما که فقط از خطا خبر داریم شاید بی عدالتی بنظر برسد اما از نگاه الهی که به اسباب نجات یکی و عدم نجات دیگری اطلاع دارد بلکه خود اوست که اسباب را دخیل کرده خبر نداریم
ممکن است آن فرد نجات یافته عمل شایسته ای داشته که خداوند اینجا جوابش را داده است
بله ما انسانها با همان معیار ظاهری باید حکم کنیم و پیگیری نماییم اما این به معنای انتفاء عدالت از جهت الهی نیست
دقت بفرمایید
یا علیم[/]

محی الدین;821018 نوشت:

سلام
عدالت برای ما انسانها مفهومی دارد و برای خدای متعال معنایی
خلاصه مطلب اینکه نه خداوند انگیزه ای برای ظلم دارد و نه از برقراری عدالت مد نظرش عاجز
ما فقط چیزی از امور ظاهری می دانیم و بر اساس آن درباره عدالت سخن می گوییم در حالیکه خدای متعال از امور ظاهری و باطنی باخبر است و هر کدام از آن امور که وقت ظهورش رسیده دخیل می سازد
چه بسا دو نفر به یک خطایی مبتلا شوند و یکی به اسبابی نجات یابد و دیگری نه
از نظر ما که فقط از خطا خبر داریم شاید بی عدالتی بنظر برسد اما از نگاه الهی که به اسباب نجات یکی و عدم نجات دیگری اطلاع دارد بلکه خود اوست که اسباب را دخیل کرده خبر نداریم
ممکن است آن فرد نجات یافته عمل شایسته ای داشته که خداوند اینجا جوابش را داده است
بله ما انسانها با همان معیار ظاهری باید حکم کنیم و پیگیری نماییم اما این به معنای انتفاء عدالت از جهت الهی نیست
دقت بفرمایید
یا علیم

سلام
منظور منم از دید خداست! تو مثالمم گفتم که از دید اون شخص ممکنه مهربونی باشه، نه اینکه واقعا مهربونیه! وقتی تک تک اعمال جلومون باشه و بتونیم ببینیمشون، اینجاست که مهربونی و عدالت با هم سرشاخ میشن!
مطلب شما هم وجود عدالتو اثبات میکنه و گواه بر مهربونی همراه باهاش نیست!

[="Tahoma"][="Navy"]

Masood11;821027 نوشت:
مطلب شما هم وجود عدالتو اثبات میکنه و گواه بر مهربونی همراه باهاش نیست!

سلام
اگر مقایسه را گنار بگذاریم و تمام ابعاد الطاف الهی نسبت به فرد را هم شاهد باشیم نه تنها قائل به عدل او بلکه قائل به عشق او میشویم
یا علیم[/]

Masood11;820091 نوشت:
خب این یعنی اینکه به بهشتیا لطفی شده که به بقیه نشده! عدالت اینه که هر کس مسئول کارش باشه و سزای متناسب با عملش بگیره! نه اینکه یه عده بیشتر!

سلام جناب مسعود،
بله که به بهشتی‌ها لطفی شده است که به بقیه نشده است، ما حتی در ادعیه‌امان داریم که خدایا با ما با رحمتت رفتار فرما و نه با عدالت، یا اینکه خدایا از عدالتت به رحمتت پناه می‌بریم، این لطف اضافه ممکن است از یک نقطه‌نظر نسبت به جهنمیان ظلم شمرده شود ولی از نقطه‌نظر درست‌تری واضح است که ظلم نیست، در واقع نقطه‌نظری که از آن نگاه این توجه اضافه ظلم است اصلاً نگاه درستی نیست ...
چند نکته در این میان باید مورد توجه قرار بگیرد:
۱. اولاً این مطلب از قبل به ایشان گفته شده است وقتی که پیامبران مبشّراً و نذیراً به سوی ایشان فرستاده شدند (و همگان آزادند که خودشان انتخاب کنند که در کدام دسته قرار بگیرند
۲. ثانیاً به صورت قانون کلی بیان شده است که فرقی ندارد چه کسی دست آخر اهل عذاب شود یا اهل سعادت، هر کسی که اینطور شد آنطور خواهد شد، مطابق با یک فرمول، اینکه این فرمول چند‌ضابطه‌ای باشد و در یک بخش از دامنه به صورت تابع درجه‌ی یک عمل کند و برای بخش دیگر دامنه به صورت درجه‌ی دو عمل کند اهمیتی ندارد چون برای همگان یکسان است و از این نظر فرقی میان افراد قائل نشده است ...
۳. ثالثاً به همه به طور یکسان گفته شده است، یعنی تکلیف متناسب با امکانات و توانایی‌ها و استعدادها خواسته شده است؛
۴. نکته‌ی آخر هم بحث تجسم اعمال است که عدالت را تک‌نفره تعریف می‌کند، یعنی عدالت در اینجا در جمع معنا پیدا نمی‌کند بلکه حتی برای یک نفر به تنهایی هم قابل تعریف است، اگر به هر کسی همان کاری که در دنیا انجام داده است همان را بازگردانند دیگر عدالت ذاتی برقرار است و نیازی به مقایسه‌ی میان افراد نیست، کسی که عین عملش به او بازگردانده شود را می‌گوییم مورد عدالت واقع شده است، کسی که بیش از عملش به او پاداش داده شود را می‌گوییم مشمول مهربانی خاص خدا شده است و کسی که بیش از گناهش عذاب شود هم مظلوم واقع شده است ولی خبر داده‌اند که آنجا به هیچ کسی ابداً ظلم نمی‌شود و در نتیجه مجموعه‌ی گناهکارانی که بیش از گناهشان عذاب شوند تهی است، مجموعه‌ی افرادی که با ایشان به عدالت رفتار نشده است می‌شود همان کسانی که در حق ایشان مهربانی شده است که چون مطلوبیت آن بیش از عدالت است پس اشکالی ندارد و بزرگواری و کرم خدا را می‌رساند

توجه به چهار نکته‌ی فوق باید برای پاسخ دادن به این شبهه کافی باشد ... بلکه همان مورد چهارم هم به تنهایی کفایت می‌کند تا نشان دهد که نقطه‌نظری که اختلاف گذاشتن میان حساب و کتاب بهشتیان و جهنمیان را مبنای ایجاد ظلم می‌داند را به طور کامل رد نماید ...

تنها شبهه‌ای که می‌توانید به ان نکات بالاتر بگیرید این است که بفرمایید خداوند از قبل به همگان چنان چیزی را نگفته است و برخی در قیامت غافلگیر می‌شوند و می‌گویند اگر ما هم می‌دانستیم که مؤمنان مورد ارفاق هم قائل خواهند شد و اعمالشان مثلاً به جای تابع همانی (نیمساز ربع اول با شیب ۱) با تابع خطی با شیب ۱۰ محاسبه می‌شود (ضریب ده برابر می‌خورد) یا امثال آن ما هم تلاش بیشتری می‌کردیم که به بهشت برویم، این شبهه چندین پاسخ قابل اعتنا دارد که چون می‌تواند محل اختلاف باشد واردش نمی‌شوم، چه آنکه به هر حال شبهه‌ی مطرح شده با آن نکات دیگر به طور کامل برطرف می‌گردد. اول اینکه همینکه مستقل از اینکه چه شخص یا اشخاصی ایمان بیاورند مسأله‌ی قانون طرح شود که هر کسی چنین شد چنان خواهد شد، همینکه بحث شخصی نیست و بدون استثناء برای همگان قانون‌محور است خودبخود شعبه‌ای از عدالت را با خود دارد، سپس وقتی که این قانون هم خودش بر مبنای عدالت ذاتی باشد (که برای هر نفر جداگانه تعریف می‌شود و تعریف آن وابستگی به جایگاه شخص در میان جمع نداشته باشد: تجسم اعمال) این عدالت به طور کامل مستقر می‌شود و کمترین جایی برای ظلم باقی نمی‌ماند، حتی اگر با بهشتیان به جای ارفاق ده برابری با ارفاق میلیاردها برابری برخورد شود و خبر این مطلب به هیچ کسی هم از قبل گفته نشده باشد یا گفته شده باشد ولی تفهیم نشده باشد.

سلام

محی الدین;821050 نوشت:

سلام
اگر مقایسه را گنار بگذاریم و تمام ابعاد الطاف الهی نسبت به فرد را هم شاهد باشیم نه تنها قائل به عدل او بلکه قائل به عشق او میشویم
یا علیم

خب در این صورت باز میریم خونه اول! آیا این الطاف برای همه ست!؟ اگه آره پس عدله و مهربانی نیست! اگرم نیست که عدل نیست!

نقطه;821141 نوشت:

سلام جناب مسعود،
بله که به بهشتی‌ها لطفی شده است که به بقیه نشده است، ما حتی در ادعیه‌امان داریم که خدایا با ما با رحمتت رفتار فرما و نه با عدالت، یا اینکه خدایا از عدالتت به رحمتت پناه می‌بریم، این لطف اضافه ممکن است از یک نقطه‌نظر نسبت به جهنمیان ظلم شمرده شود ولی از نقطه‌نظر درست‌تری واضح است که ظلم نیست، در واقع نقطه‌نظری که از آن نگاه این توجه اضافه ظلم است اصلاً نگاه درستی نیست ...
چند نکته در این میان باید مورد توجه قرار بگیرد:
۱. اولاً این مطلب از قبل به ایشان گفته شده است وقتی که پیامبران مبشّراً و نذیراً به سوی ایشان فرستاده شدند (و همگان آزادند که خودشان انتخاب کنند که در کدام دسته قرار بگیرند
۲. ثانیاً به صورت قانون کلی بیان شده است که فرقی ندارد چه کسی دست آخر اهل عذاب شود یا اهل سعادت، هر کسی که اینطور شد آنطور خواهد شد، مطابق با یک فرمول، اینکه این فرمول چند‌ضابطه‌ای باشد و در یک بخش از دامنه به صورت تابع درجه‌ی یک عمل کند و برای بخش دیگر دامنه به صورت درجه‌ی دو عمل کند اهمیتی ندارد چون برای همگان یکسان است و از این نظر فرقی میان افراد قائل نشده است ...
۳. ثالثاً به همه به طور یکسان گفته شده است، یعنی تکلیف متناسب با امکانات و توانایی‌ها و استعدادها خواسته شده است؛
۴. نکته‌ی آخر هم بحث تجسم اعمال است که عدالت را تک‌نفره تعریف می‌کند، یعنی عدالت در اینجا در جمع معنا پیدا نمی‌کند بلکه حتی برای یک نفر به تنهایی هم قابل تعریف است، اگر به هر کسی همان کاری که در دنیا انجام داده است همان را بازگردانند دیگر عدالت ذاتی برقرار است و نیازی به مقایسه‌ی میان افراد نیست، کسی که عین عملش به او بازگردانده شود را می‌گوییم مورد عدالت واقع شده است، کسی که بیش از عملش به او پاداش داده شود را می‌گوییم مشمول مهربانی خاص خدا شده است و کسی که بیش از گناهش عذاب شود هم مظلوم واقع شده است ولی خبر داده‌اند که آنجا به هیچ کسی ابداً ظلم نمی‌شود و در نتیجه مجموعه‌ی گناهکارانی که بیش از گناهشان عذاب شوند تهی است، مجموعه‌ی افرادی که با ایشان به عدالت رفتار نشده است می‌شود همان کسانی که در حق ایشان مهربانی شده است که چون مطلوبیت آن بیش از عدالت است پس اشکالی ندارد و بزرگواری و کرم خدا را می‌رساند

توجه به چهار نکته‌ی فوق باید برای پاسخ دادن به این شبهه کافی باشد ... بلکه همان مورد چهارم هم به تنهایی کفایت می‌کند تا نشان دهد که نقطه‌نظری که اختلاف گذاشتن میان حساب و کتاب بهشتیان و جهنمیان را مبنای ایجاد ظلم می‌داند را به طور کامل رد نماید ...

تنها شبهه‌ای که می‌توانید به ان نکات بالاتر بگیرید این است که بفرمایید خداوند از قبل به همگان چنان چیزی را نگفته است و برخی در قیامت غافلگیر می‌شوند و می‌گویند اگر ما هم می‌دانستیم که مؤمنان مورد ارفاق هم قائل خواهند شد و اعمالشان مثلاً به جای تابع همانی (نیمساز ربع اول با شیب ۱) با تابع خطی با شیب ۱۰ محاسبه می‌شود (ضریب ده برابر می‌خورد) یا امثال آن ما هم تلاش بیشتری می‌کردیم که به بهشت برویم، این شبهه چندین پاسخ قابل اعتنا دارد که چون می‌تواند محل اختلاف باشد واردش نمی‌شوم، چه آنکه به هر حال شبهه‌ی مطرح شده با آن نکات دیگر به طور کامل برطرف می‌گردد. اول اینکه همینکه مستقل از اینکه چه شخص یا اشخاصی ایمان بیاورند مسأله‌ی قانون طرح شود که هر کسی چنین شد چنان خواهد شد، همینکه بحث شخصی نیست و بدون استثناء برای همگان قانون‌محور است خودبخود شعبه‌ای از عدالت را با خود دارد، سپس وقتی که این قانون هم خودش بر مبنای عدالت ذاتی باشد (که برای هر نفر جداگانه تعریف می‌شود و تعریف آن وابستگی به جایگاه شخص در میان جمع نداشته باشد: تجسم اعمال) این عدالت به طور کامل مستقر می‌شود و کمترین جایی برای ظلم باقی نمی‌ماند، حتی اگر با بهشتیان به جای ارفاق ده برابری با ارفاق میلیاردها برابری برخورد شود و خبر این مطلب به هیچ کسی هم از قبل گفته نشده باشد یا گفته شده باشد ولی تفهیم نشده باشد.


نکته ی جالب عدل اینه که ثابته! فرضا اگه من بگم عدل اینه که اونایی که موی سیاه دارن باید حقوقشون دو برابر بشه، ممکنه هم یه عده حرف منو گوش بدن ولی آیا این حرف من، مرزای عدلو تغییر داده!؟؟ فک نکنم! حالا هزار بارم اطلاعیه بدم و... باز به عدل تبدیل نمیشه! چون اصلا عدل نیست، بلکه فقط یه لطفه! و البته اگه من ادعای عدل داشته باشم، ظلمیه برای کسایی که موی سیاه ندارن!!

[="Tahoma"][="Navy"]

Masood11;821449 نوشت:
خب در این صورت باز میریم خونه اول! آیا این الطاف برای همه ست!؟ اگه آره پس عدله و مهربانی نیست! اگرم نیست که عدل نیست!

سلام
بله الطاف برای همه هست حتی برای کافر و منافق
آیا نمی بینید در طول تاریخ و اکنون چه بسیار از افراد غیر معتقد ، معتقد شده اند ؟
اگر به آنها نظر و لطف نداشت چگونه می توانستند ایمان بیاورند؟
اگر منظورتان از الطاف الطاف مادی است که نگاه الهی به مادیات اصلا اینطور نیست
در روایت است که هدیه الهی برای بنده مومنش گرفتاری است
یا در روایت داریم اگر خداوند برای دنیا پشیزی ارزش قائل بود یک قطره آب به کفار نمی داد
پس کم و زیاد دنیا اصلا موضوع عدالت الهی نیستند چون مادیات اسباب آزمایش اند اگر نگاهی غیر از این داشته باشیم نگاه ما مشکل دارد
یا علیم[/]

Masood11;821449 نوشت:
سلام
...
نکته ی جالب عدل اینه که ثابته! فرضا اگه من بگم عدل اینه که اونایی که موی سیاه دارن باید حقوقشون دو برابر بشه، ممکنه هم یه عده حرف منو گوش بدن ولی آیا این حرف من، مرزای عدلو تغییر داده!؟؟ فک نکنم! حالا هزار بارم اطلاعیه بدم و... باز به عدل تبدیل نمیشه! چون اصلا عدل نیست، بلکه فقط یه لطفه! و البته اگه من ادعای عدل داشته باشم، ظلمیه برای کسایی که موی سیاه ندارن!!

سلام،
اگر همه نسبت به داشتن موی سیاه توانایی یکسانی داشته باشند و شرایطشان هم یکسان باشد و شما باز چنان شرطی را بگذارید فی‌نفسه ظلم نیست، بلکه مطابق با این گزاره است که قانون ظالمانه اگر برای همگان رعایت شود خودش عدالت است ... البته این گزاره اشکال دارد و هنوز اثر ظالمانه بودن خود قانون به قوت خود باقی است، به همین دلیل حقیر آن نکته‌ی دیگر را آوردم که بگویم اینجا عدالت به صورت فردی برای ظالمان برقرار است، بخاطر بحث تجسم اعمال، اینکه برای مؤمنان مهربانی شود سبب خارج شدن برخورد با ظالمان از عادلانه بودن به ظالمانه بودن نمی‌شود، با آنها تنها مهربانی نشده است مگرنه عدالت برایشان برقرار است و متناسب با اعمالشان جزا می‌بینند و نه بیشتر، حال آنکه به مؤمنان مهربانی می‌شود و در نتیجه با ایشان دیگر عادلانه برخورد نشده است، در نهایت هم عدالت و مهربانی در یکجا جمع نشده‌اند و در دو جا جمع شده‌اند و هیچ کدام منافی دیگری نیست چون کل این قضیه یک قانون است که برای همگان به طور یکسان وضع شده است و برای کسی استثناء قائل نشده است، یعنی گفته‌اند برای مؤمنان اینطور است و برای کافران آنطور، دیگر اینکه چه کسی در زمره‌ی مؤمنان باشد و چه کسی در زمره‌ی کافران فرقی ندارد ...

مثال شما مع‌الفارق است از آن جهت که دست روی چیزی گذاشته‌اید که در اختیار خود افراد نباشد (اگرچه با رنگ کردن اگر تقلب محسوب نکنید در دسترس عده‌ی بیشتری قرار می‌گیرد)

سوال:
جمع عادل بودن و مهربان بودن خدا چطور ممکنه!؟ مگه مهربانی چشمپوشی از عدالت برای خوشحال کردن دیگری نیست!؟ و از طرف دیگه کار خوبی که عادلانه باشه، کی بوده که مهربانی در نظر گرفته بشه!؟(با آگاهی از عادلانه بودنش!)

جواب:
نکته اول:صفات خدا عین ذات خداست و زائد بر ذات او نیستند که از بیرون بخواهند بر خدا اضافه شوند و او را به آن متصف کنند بلکه همه عین وجود خدای تعالی می باشند اما در برخورد خدا با مخلوقات نحوه های مختلفی برداشت می شود که آن با توجه به آن خدا را متصف به صفتی می کنند.
نکته دوم : عدل به معنایی اعطاء هر ذی حقی حقش را است و این که هر چیز در جای خودش قرار بگیرد . خدا وقتی با یندگان با عدل خودش برخورد می کند و به قول خودمان مو را از ماست بکشد کمتر بنده از بندگان وارد بهشت می شوند و مورد توجه قرار می گیرند چرا که با تعبیر قرآن که فمن یعمل مثقال ذره شرا یره که باشد انسان بیچاره خواهد بود تازه انسان با نعمت هایی که از خدا دریافت کرده و با توفیقات الهی می تواند به عبادت و طاعت برسد و اگر خدا بخواهد حساب تمام نعمت هایش را بکشد انسان همیشه بدهکار است و هیچ ازبرای ارائه هیچ نخواهد داشت این جاست که صفت مهربانی و رحمت و فضل الهی برای انسان ظهور پیدا می کند و انسان را نجات می دهد
به عبارت دیگر خدا از حق خود می گذرد و انسان به این گذشت از حق است که نجات پیدا می کند .
خدا در اعطای پاداش به بندگان عدالت را رعایت می کندو هر کس ذره ای کار خوب کرده باشد به او پاداشش را می دهد که این عین عدل است و خدا عادل ترین عادلان است و ذره ای از ان نمی کاهد اما در قسمت بدی های ما خدا می تواند بگذرد و با مهربانی و فضل خود برخورد کند که در آیه قرآن فرمود:
يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّيْطانِ وَ مَنْ يَتَّبِعْ خُطُواتِ الشَّيْطانِ فَإِنَّهُ يَأْمُرُ بِالْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَرِ وَ لَوْ لا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْکُمْ وَ رَحْمَتُهُ ما زَکي‏ مِنْکُمْ مِنْ أَحَدٍ أَبَداً وَ لکِنَّ اللَّهَ يُزَکِّي مَنْ يَشاءُ وَ اللَّهُ سَميعٌ عَليمٌ
ای کسانی که ایمان آورده اید ، پیروی از گام های شیطان نکنید و هر کس از گام های شیطان پیروی کند مسلّما او دستور کار زشت و ناپسند می دهد. و اگر فضل خدا و رحمتش بر شما نبود هیچ یک از شما هرگز ( از فساد عقاید و اخلاق و عمل ) پاک نمی شد ، و لکن خداست که هر کس را بخواهد ( در مراحل کمالات ) پاک می کند و خداوند شنوا و داناست.


به عبارت دیگر عدل و ظلم نقیضن نیستند که اگر کسی بر عدل رفتار نکرد حتما ظلم کند بلکه می تواند بر عدل رفتار نکند بلکه بنا بر لطف و مهربانی برخورد کند و یا بنابر فضل خود رفتار کند.
انسان در برخی از زمینه ها در عبادات کوتاهی می کند و اگر خدا بخواهد با عدل با او برخورد کند او بدون شک وارد جهنم خواهد شد اما خدا با فضل و لطف و مهربانی با او برخورد خواهد کرد و او را وارد بهشت می کند.
برای همین هم هست که باید دعا کنیم که خدا با فضل خود با ما رفتار کند نه عدل خود.«الهی عاملنا بفضلک و لا تعاملنا بعدلک»
نکته پایانی این که این مهربانی خدا این گونه نیست که خارج از دائره عدل الهی باشد بلکه خدا عادلانه مهربانی می کند به این معنا که آنکس را که لایق مهربانی باشد و لایق فضل و انعامش باشد مورد لطف قرار می دهد نه این که بی حساب و کتاب و بی قاعده به افراد لطف کند و یا این که اگر کسی لایق باشد به او مهربانی نکند و کسی را که از مرز عبودیت خارج است را مورد مهربانی قرار دهد مثلا با یزید و شمر با مهربانی برخورد کند و با آن شیعه ای که گاهی از مدار خارج می شود هیچ مهربانی نکند بلکه خدا عادلانه مهربانی می کند.
یک مثال:
بینید سیاه و سفید با هم مشکل دارند و به قول شما دشمنی دارند اما هروقت جایی رنگ سفید نبود نمی توان گفت حتما سیاه است می تواند رنگ های دیگر باشد که این رنگ ها هر کدام خصوصیتی دارند ولی این که یک جایی سفید نبود و مثلا سبز بود نمی شود گفت این سبز دشمن سفید است. در مثال ما بین عدل و ظلم دشمنی هست و هر کجا عدل باشد ظلم نیست ولی نمی شود گفت هر کجا عدل نباشد ظلم است بلکه می تواند چیز سومی باشد که هیچ کدام از این دو نباشد مثلا فضل باشد و یا مهربانی باشد این مهربانی ظلم نیست بلکه یک حالتی فراتر از عدل است که این چیز سوم (مهربانی ) می تواند عادلانه انجام شود یعنی همین مهربانی که فراتر از عدل است را نیز عادلانه انجام داد و یا می توان غیر عادلانه انجام داد. مثلا همین مهربانی را اگر نسبت به کسانی که قابل مهربانی هستند نثار کنی این عادلانه است اما اگر بی حساب و کتاب این کار را انجام بدهی این مهربانی هست اما غیر عادلانه و ناحسابی است مثلا در جایی که یک مظلوم و ظالم در حال نبرد هستند شما می خواهی مهربانی کنی با خود عهد می کنی که با این که وظیفه بر این کار نداری ولی به هر کسی که سر راحت رسیدی احسان می کنی و به او لیوان آبی می دهی و از او تفقد می کنی و اگر کاری داشت برای او انجام می دهی و فرقی برای تو نکند که آیا این فرد قابلیت این مهربانی را دارد یا نه ؟ تو می خواهی فقط مهربانی کنی مثلا در جایی که یک مظلوم و ظالم در حال نبرد هستند میخواهی مهربانی کنی شمشیر ظالم را تیز می کنی(یک محبت) عرق جبین او را پاک می کنی(یک محبت دیگر ) و اسبش را هم تیمار می کنی(یک مهربانی دیگر) خب تو دیگر میخواهی محبت کنی امروز وظیفه محبت کردن و مهربانی کردنت تمام شده می روی تا فردا.
این یک مهربانی نا عادلانه است درست است که مهربانی است اما نا عادلانه است و چه بسا بتوان گفت ظلم هم هست.
به همین دلیل است که می گوییم مهربانی خدا عادلانه است و از دائره عدل او خارج نیست برای همین عدل و مهربانی خدا همدیگر را نفی نمی کنند بلکه همپوشانی دارند.

فضل و بخشش فوق عدل از جانب خدا نیز گتره نیست و عادلانه است.
مثال : شما قرار است برای کسانی که به عنوان کارمند برای شما کار می کنند به ازاء هر ساعت کار 5000 تومان پول پرداخت کنید و چون کار برای شما مهم است قرار داد می کنید به ازاء هر ساعت غیبت نه تنها پول آن ساعت پرداخت نمی شود بلکه 2000 تومان هم جریمه می شوند (به خاطر مصالحی که در نظر دارید) و به ازاء هر ساعت اضافه کاری 4000 تومان پرداخت می کنید
این قرارداد شما ماهیانه به ازاء هر روز 8 ساعت کار مفید است و در هر ماه 25 روز کاری می باشد.
شما به عنوان صاحب کار عادلانه برخورد کرده و به افراد مختلف زیر عادلانه حقوقشان را پرداخت می کنید:
نفر الف: هر 25 روز ماه را 8 ساعت کار مفید کرده است بدون غیبت و بدون اضافه کاری به او 1 ملیون تومان پول می دهید
نفر ب: هر 25 روزماه را آمده و 8 ساعت کار کرده و سر جمع 20 ساعت هم اضافه کار کرده است به او یک ملیون 80 هزار تومان می دهید
نفر ج : 20 روز کار کرده 40 ساعت هم غیبت داشته است به او 720 هزار تومان می دهید
نفر دال: قرار داد امضا کرده است و اصلا نیامده است سر کار او را 400 هزار تومان جریمه می کنید.
نفر هاء : قرار داد بسته و نیامده سر کار و نه نتها به سر کار شما نیامده بر سر کار شما سنگ اندازی هم می کند و وسیله های شرکت را هم ضایع کرده و از بین برده است. شما او را 400 هزار تومان جریمه کرده و دیگر با او قرار داد نمی بندید و حتی از او هم شکایت می کنید
این عادلانه برخورد کردن شماست و اگر با همه این گونه برخورد کنید هیچ کسی به شما خورده نمی گیرد و شما متصف به عدل خواهید بود.

اما شما می خواهید به عنوان یک مدیر نمونه به کارمند های خود از روی لطف و جود عنایتی کنید دو گونه می توانید عنات کنید:
به دو روش می توانید لطف کنید :
1) به فرد ج 2 ملیون پاداش بدهید از پول خودتان، و جریمه و را هم ببخشید. آیا این کار را می توانید انجام دهید ؟ آیا اشکال دارد ؟ هیچ منافات با عدل شما هم ندارد چرا که هر کس را به آنچه سزاوارش بوده رسانده اید و این اضافه را به هر کس که دوست داشته باشید می دهید چون حق شماست مال شماست و شما حق دارید به آنکس که دوست داشته باشید بدهید و از تقصیرات هر که خواسته باشید درگذرید.
2) در این روش با این که در مرحله قبل به همه عادلانه رسیدگی کرده اید اما در این روش هم بر مشی عدل رفتار کنید و عطایای از روی فضل و بخشش را هم با نگاه عدل محورانه انجام می دهید: این دو ملیون را به نسبت کار فرد الف و ب و ج تقسیم کرده و اگر می توانید جریمه های فرد دال و هاء را هم می بخشید و از طرح دعوا و شکایت بر علیه فرد ها اجتناب می کنید این عادلانه بر خورد کردن در فضل و بخشش است .
که اگر هم نباشد انسان از عدالت خارج نمی شود .

موضوع قفل شده است