رسالت روحانیت
تبهای اولیه
با سلام و عرض ادب خدمت سروران ارجمند
رسول اکرم(صلي الله عليه و آله و سلم) فرمودند:
«العلماء مصابيح الارض، و خلفاء الانبياء، و ورتني و ورثه الانبياء».
علما چراغهای زمين اند و جانشينان پيامبران و وارثان من و پيامبران هستند. ( کنز العمال/ ۲۸۶۷۷٫)
طبق روایت شریف فوق و روایات دیگر با این مضمون، علمای بزرگوار وارثان انبیاء و جانشینان پیامبران الهی(سلام الله علیهم اجمعین) هستند؛ همچنان که رسالت انبیاء عظام تبلیغ و تبیین دین الهی بود رسالت علمای بزرگوار هم تبلیغ و تبیین دین مقدس اسلام هست.
هر قشری در جامعه وظیفه ای بر عهده دارد ، یک طبیب رسالتش طباطبت مریض است، رسالت معمار ساخت خانه است، رسالت استاد دانشگاه و معلم تدریس علوم دانشگاهی و مدرسه ای است. رسالت علما نیز تبیین و تبلیغ صحیح دین اسلام و تربیت دینی است و رسالتی جز این ندارد.
امام هادی عليه السلام مي فرمايند:
اگر بعد از غيبت قائم ما نبود وجود علمايی که به سوی او (مردم را فرا) می خوانند و به وجود او رهنمون می شوند و با حجت های الهی از دين او دفاع می کنند و بندگان ناتوان خدا را از دام ابليس و پيروان او می رهانند، بی گمان همه ی مردم از دين خدا بر می گشتند. ( بحارالانوار/ج۲/ص۶)
اما عده ای، چشم بسته مطالبی بیان می کنند که موجب حیرت انسان می شود که چگونه این افراد ندانسته تهمت های ناروا و بیهوده به قشر خاصی از جامعه روا می دارند. در این خصوص به یکی از شبهات اسلام ستیزان اشاره کرده و پاسخش را ارائه می دهیم:
شبهه:
اسلام ستیزان می گویند: «یک روحانی چه حرفه ای بَلَداست و از چه راهی نان می خورد؟ آیا بدون حضور روحانیون درجامعه، نبودشان احساس شده، کارِمملکت خوابیده و چرخهی اقتصادی از بین می رود؟ احمد کسروی درباره روحانیت می نویسد: آخوندها نه بافنده اند، نه ریسنده اند، نه سازنده اند، نه کارنده اند، نه دوزنده اند و نه می خرند و نه می فروشند».
در پاسخ به این شبهه عرض می شود:
اولا این مطلب عمومیت ندارد چون چه بسا روحانیونی هستند که علاوه بر تبلیغ دین، کارهای اقتصادی انجام می دهند، کارهای فرهنگی انجام می دهند، بسیاری از روحانیون فرهنگی هستند و بسیاری هم در دانشکاه تدریس می کنند. برخی از روحانیون هم روان شناسی خوانده اند و از این طریق خدمت رسانی می کنند، برخی از روحانیون هم در عرصه سیاست وارد شده و موفقیت هایی کسب کرده اند و ... .
ثانیا: هر صنفی در جامعه وظیفهی خاصّ خود را دارد، برای مثال از یک فرهنگی، جز اینکه تمام وقت خود را صرف آموزش هر چه بهتر دانش آموزان کند انتظاری نیست؛ انتظار نمی رود که یک فرهنگی رسالت اصلی خود را کنار گذاشته و به کارهای اقتصادی و ... بپردازد سایر مشاغل و صنف ها هم بهمچنین.
رسالت یک روحانی نیز در جامعه، تبلیغ دین و هدایت مردم به دین الهی و طبابت انسان هاست؛ همچنانکه پیامبر(صلی الله علیه و آله) طبیب ارواح است، روحانی نیز طبیب دردهای روحی انسان است. رسالت روحانیت در راستای رسالت انبیاءست؛ همچنان که رسالت پیامبران تبلیغ دین الهی بود نه ورود پیدا کردن در مشاغل دیگر (لذا کسی از پیامبر انتظار نداشت که اختراعی داشته باشد و ... ) رسالت روحانیون نیز در راستای رسالت انبیاءست و انتظار اینکه روحانیون نیز دارای مشاغل اجتماعی باشند انتظاری به دور از اندیشه است.
اگر دوستان بزرگوار فرمایشی در این خصوص داشتند خوشحال می شوم از محضرشان استفاده کنم ...
رسالت روحانیت در راستای رسالت انبیاءست؛ همچنان که رسالت پیامبران تبلیغ دین الهی بود نه ورود پیدا کردن در مشاغل دیگر (لذا کسی از پیامبر انتظار نداشت که اختراعی داشته باشد و ... ) رسالت روحانیون نیز در راستای رسالت انبیاءست و انتظار اینکه روحانیون نیز دارای مشاغل اجتماعی باشند انتظاری به دور از اندیشه است.
حضرت اميرالمؤمنين على عليه السلام در روزهاى آغازين خلافت در يكى از سخنرانى هاى خود فرمود:
به خدا سوگند، تا روزيكه يك درخت خرما در مدينه دارم از بيت المال چيزى بر نمى دارم.
http://library.tebyan.net/fa/Viewer/Text/69433/71
بنابراین ائمه نیز مشاغلی جز کار فرهنگی داشته اند و درآمدشان از آن مشاغل تامین میشده.
در صدر اسلام شغلی تحت عنوان روحانی نداریم. حتی صحابه پیامبر نیز در حکومت حضرت علی (ع) از حقوقی یکسان با دیگران برخوردار بوده اند. اما حقوق روحانیون امروزه متفاوت با سایر مردمه. قانون سربازی متفاوت، قوانین استخدام متفاوت، حتی دادگاه مجزا ... چیزهایی که در صدر اسلام سابقه نداشته اند.
[="Times New Roman"][="Black"]روحانیون همیشه مورد اعتماد و احترام مردم بودند ، و این روحانی ستیزی هم که دشمنان اسلام خیلی روش سرمایه گذاری میکنند نشون دهنده ی اثر پذیری مردم از روحانیون هست.
بخاطر اینکه روحانیون همیشه مورد اعتماد و احترام مردم بودند ، عده ای دزد و نامرد هم اومدن از این لباس سوء استفاده کردند.
توی اخبار هم می شنویم یه نفر خودشو جای برادر عادل فردوسی پور جا زده و سوء استفاده کرده.
یا یک فرد شیاد بخاطر شباهت بسیار زیاد به یک فوتبالیست خودشو جای اون فوتبالیست مشهور جا زده و از مردم پول دستی و موبایل گرفته و واسش دردسرهای زیادی درست کرده.
به نظر من فقط حضور فیزیکی روحانیون سالم در جامعه هم خیلی مفید هست.
و از خیلی طرح ها و برنامه های پوچ و هزینه هایی که برای دکور و کت و شلوار و گریم و اینها میکنند مفید تر هستند.
حضور روحانیون ناسالم در جامعه هم خیلی مضر هست.
هرچی اولی ها رشته کردند اینها پنبه می کنند.
لباس ظاهر هر دو یکی هست با دو باطن متفاوت.
روحانیون سالم :
مطالعه میکنند تا بهتر به دین خدمت کنند
آموزش میدن
به خودسازی می پردازند
برای خدا کار میکنند
قناعت میکنند.
و ...
روحانیون ناسالم:
وام می گیرند.
پول دستی می گیرند
سفارش میکنند
این واسه من اون واسه تو میکنند
حق رو پنهان میکنند تا بعضی ها بهشون بر نخوره
دین رو صرف خودشون میکنند نه خودشون رو صرف دین.
و ...[/]
یک روانشناس یا سخنران و هر کس کار فرهنگی می کند حق دارد پول دریافت کند غیر از مواردی که دین ممنوع کرده است مثلا می گویند در تعلیم واجبات حق دریافت پول نداریم.
اما آیا می توان خمس را برای طلبه ها خرج کرد ؟
آیا می توان از بیت المال برای آنها خرج کرد ؟
اینها بیشتر سوالات فقهی هستند و باید استفتاء شوند.
اما از قدیم بحث های بوده است در رابطه با وابسته شدن طلاب به پول دولت و ...
در بین مردم نیز حرفهایی می شنویم .... مثلا کسی که نانش به جایی وصل باشد ممکن است حقیقت را زیر پا بگذارد و .... یا مفت خور شود .... یا حتی برخی به روایات اشاره می کنند که برخی از نام ائمه و دین، نان در می اورند و ...
مردم به دنبال انسان ها حر و حقیقت جو و حقیقت گو هستند. وقتی روحانیت از عرق جبین خودش رشد کند بسیار اثربخش تر خواهد بود.
درباره خمس نیز حرف و حدیث هایی بوده است ...
یک بنده خدایی نقل می کرد از یک روحانی که اصلا بر مردم واجب است که به روحانیت پول بدهند اما چه طور ؟
چون فهم دین واجب است و بر مردم واجب است برای فهم دین پول خرج کنند و یا خود مجتهد شوند یا به کسانی پول بدهند تا دین را بفهمند و به انها بیاموزند
پس بر مردم واجب است که روحانی و مجتهد پرورش دهند و پول خرج کنند.
از ان طرف هم عده ای آن را واجب کفایی می دانند که اگر عده ای پول خرج کردند و مجتهد شدند دیگر لازم نیست بقیه پول خرج کنند .... پس همینکه ده تا مجتهد در کل ایران باشد کافی است و هزینه پرورش ده تا مجتهد خیلی کمتر از انجه اکنون هزینه می شود است. و پرورش سایر مجتهدان مستحب است یا مباح ...
سلام
رسول اکرم(صلي الله عليه و آله و سلم) فرمودند:
«العلماء مصابيح الارض، و خلفاء الانبياء، و ورتني و ورثه الانبياء».
علما چراغهای زمين اند و جانشينان پيامبران و وارثان من و پيامبران هستند. ( کنز العمال/ ۲۸۶۷۷٫)
سلام
در این حدیث شریف چگونه میتوان از کلمه "علما" روحانیت را بطور خاص تعبیر و یا تفکیک کرد؟
طبق فرمایش حضرتعالی
هر قشری در جامعه وظیفه ای بر عهده دارد ، یک طبیب رسالتش طباطبت مریض است، رسالت معمار ساخت خانه است، رسالت استاد دانشگاه و معلم تدریس علوم دانشگاهی و مدرسه ای است. رسالت علما نیز تبیین و تبلیغ صحیح دین اسلام و تربیت دینی است و رسالتی جز این ندارد.
دیگر قشرها هم جزء علما خواهند بود، امام صادق علیه السلام بخشی از رسالتشان در طب بود و رسالاتی که در این زمینه موجود است نشانه تمرکز و تلاش زیاد ایشان در این زمینه است.
اسلام ستیزان می گویند: «یک روحانی چه حرفه ای بَلَداست و از چه راهی نان می خورد؟ آیا بدون حضور روحانیون درجامعه، نبودشان احساس شده، کارِمملکت خوابیده و چرخهی اقتصادی از بین می رود؟ احمد کسروی درباره روحانیت می نویسد: آخوندها نه بافنده اند، نه ریسنده اند، نه سازنده اند، نه کارنده اند، نه دوزنده اند و نه می خرند و نه می فروشند».
اسلام ستیزان اسلام را محدود به یک لباس و علم کرده اند و این گونه موضع می گیرند در صورتیکه اسلام دین تک بعدی نمی باشد و همه جنبه های علوم را با تاکید بر یادگیری آنها بدون در نظر گرفتن حد و مرز جغرافیایی و سن وسال تاکید می کند.
البته ناگفته نماند علت این باورهای غلط در مورد روحانیت را نباید فقط در افراد بیرون از دین و مرز جغرافیایی دید علل و اسبابی در داخل یا حتی توسط خود این قشر نیز در دامن زدن به این قضیه بی تاثیر نبوده است.
روحانیون مانند بقیه اقشار می باشند ؛ شاید بخاطر انتظاراتی که از آنها با توجه به رسالتشان بخصوص در حکومت اسلامی ایجاد می شود سهل انگاری عده ای هر چند کم خیلی متفاوت تر از بقیه اقشار است .
وگرنه بقول فرمایش حضرتعالی طلاب علوم دینی در شاخه های دیگر علوم هم خوب می درخشند و فعالیت های مختلف در حوزه های متفاوت حتی در سینما (کارگردانی) نیز مشاهده می شود.
اما حقوق روحانیون امروزه متفاوت با سایر مردمه. قانون سربازی متفاوت، قوانین استخدام متفاوت، حتی دادگاه مجزا ... چیزهایی که در صدر اسلام سابقه نداشته اند.
بعضی از شبهات را می توان در این نرم افزار مطالعه و رفع کرد.
به بخشی از آن دقت کنید:
طلاب براي فرار از سربازي حوزه مي روند.
پاسخ:
کدام انسان عاقلي براي دوسال سربازي خودش را يک عمر، محدود به يک صنف ميکند که به آن علاقه ندارد. در ثاني در زندگي عکس اين را مي بينم افراد زيادي که حال درس و بحث ندارند حاضرند سربازي بروند و درس نخوانند، در حالي که در حوزه درس و بحث طولاني، جدي و سخت است. سخت ترين دوره سربازي دوره آموزشي آن است، همين الان. بسياري از طلاب داوطلبانه، دوره آموزشي را با تيپ امام جعفر صادق مي گذرانند. من خودم دروه آموزشي ام را همراه با سربازان در پادگاني در نيشابور گذراندم. طلاب بايد سال به سال در امتحانات حوزه شرکت کنند و تا زمان تحصيل معافيت تحصيلي بگيرند و گرنه نميتوانند دانشگاهي شرکت کنند يا به خارج براي زيارت و تحصيل و...سفر کنند. از سويي ديگر، علاقمندان زيادي داريم که بعد از گذراندن ايام سربازي در امتحانات حوزه شرکت ميکنند و حوزوي مي شوند. برخي از طلاب نيز به جاي ايام سربازي، مأموريت تبليغي ميروند.
بقیه را در این تاپیک مطالعه کنید
اگر دوستان بزرگوار فرمایشی در این خصوص داشتند خوشحال می شوم از محضرشان استفاده کنم ...
سلام بر استاد گرامی
نظر کسروی و هم طریقان را نقل کردید یاد قانونی از یاسا کتاب مقدس مغول ها افتادم
در یاسا روشی برای سیطره بر امم مختلف آمده که مضمون آن چنین است که اگر میخواهید بر جمعیتی حاکم شوید یک گروه از مردم را باید از بین ببرید و گروهی دیگر را به خدمت بگیرید .
اما گروه اول شامل علما و اندیشمندان و هنرمندان اعم از شاعر و نقاش است که در نظر این قوم اینها مفت خور هائی هستند که مردم راتهئیج میکنند و باعث سرنگونی سیطره مغول میشوند.
اما گروه دوم صنعتگران و پیشه وران هستند که باید آنها را به حمالی گرفت و از آنها سود برد . در نبود گروه اول اینها قومی بی ضرر هستند و سود آور
حرف کسروی همان قانون بروز شده یاسا است هرچند که انصافا بر اساس همین قانون او نیز موجودی اضافی بود.
سلام
به نظر من يک روحاني دست کم در حکم معلّم است.
مگر معلّمي شغل نيست؟
بله درست می فرمایید. ممنون
حضرت اميرالمؤمنين على عليه السلام در روزهاى آغازين خلافت در يكى از سخنرانى هاى خود فرمود:
به خدا سوگند، تا روزيكه يك درخت خرما در مدينه دارم از بيت المال چيزى بر نمى دارم.
http://library.tebyan.net/fa/Viewer/Text/69433/71بنابراین ائمه نیز مشاغلی جز کار فرهنگی داشته اند و درآمدشان از آن مشاغل تامین میشده.
سلام علیکم
ضمن تقدیر و تشکر از حضور شما
این تصور که بخواهیم روحانیون بخشی از وقت خود را صرف تحصیل و تبلیغ و تحقیق کنند و در بخش دیگری مانند دیگران، شغلی داشته باشند، تصور خامی است. چرا که با شتاب جوامع به سمت تخصصی شدن و گستردگی علوم انسانی و دینی، و پیچیده بودن امور تبلیغی، نمی توان از کسی که فراغ بال ندارد و تمام وقتش را صرف این امور نمی کند، توقع داشت که بتواند به نیازهای جامعه در حد معقول و لازم پاسخ بدهد.
همچنین این تصور که حضرت علی (علیه السلام) باغبانی می کردند و روحانیون نیز باید مانند ایشان باشند، نیز تصور خامی است. چرا که حضرت علی (علیه السلام) در زمانی که جامعه به ایشان پشت کرده بود، وقت خود را صرف باغبانی می کردند. و آن زمانی که جامعه به ایشان روی آورد، ایشان وقت شان را صرف باغبانی نمی کرد. بلکه به انسان ها که از درخت ها مهم تر بودند، رسیدگی می کرد. و نیازهای مالی خود را از طریق بیت المال تامین می کرد.
در نتیجه با توجه به گستردگی شبهات دینی، اگر طلاب علوم دینی بخواهند به غیر از پژوهش و تحقیق کار دیگری انجام دهند یقینا نخواهند توانست نیازهای جامعه را آن گونه که باید پاسخ گو باشند. شما نگاهی به جوامع مجازی و شبکه های ماهواره بکنید، شبهات بیشماری از جانب اسلام ستیزان برای اغفال جوانان پاک وجود دارد، چه کسی مسئول پاسخگویی به این سوالات است؟
با توجه به پیچیدگی و گستردگی شبهات جدید که در قالب های مختلف (مانند عکس نوشته و ... ) مطرح می شود عالِم دینی اگر بخواهد به این شبهات پاسخ دهد نمی تواند به غیر از پژوهش به کار دیگری مشغول باشد.
در ثانی همان طور که دوستان بزرگوار هم فرمودند(علی رغم این سخنان) برخی روحانی در رشته های مختلفی مانند پزشکی، کشاورزی و معماری و ... نیز پیش رفت های قابل ملاحظه ای داشتند .
موفق باشید
حضرت اميرالمؤمنين على عليه السلام در روزهاى آغازين خلافت در يكى از سخنرانى هاى خود فرمود:
به خدا سوگند، تا روزيكه يك درخت خرما در مدينه دارم از بيت المال چيزى بر نمى دارم.
http://library.tebyan.net/fa/Viewer/Text/69433/71بنابراین ائمه نیز مشاغلی جز کار فرهنگی داشته اند و درآمدشان از آن مشاغل تامین میشده.
سلام علیکم
ضمن تقدیر و تشکر از حضور شما در بحث
دیدن کلیپ زیر از مرحوم آیت الله مجتهدی خالی از لطف نیست .
کار آخوند در کشور چیست؟
سلام....به نظر من مردم و جامعه نیاز به غذای روحی دارن....نیاز به دانش دارن....نیاز به محقق دارن..دولت باید تمهیداتی و شرایطی رو فراهم کنه که اشخاصی بتونن زندگیشون رو وقف علم کنن و بتونن بدون اینکه درگیری خاصی و غیر مرتبطی با علم حوزه فعالیتشون دارن، علم و دانششون رو گسترش بدن و اون دانش و علم رو در اختیار عموم بزارن....این شرایط و تمهیدات می تونه مثل مدارس رایگان باشه...دانشگاه های رایگان باشه... که در این زمینه دولت حداقل می شه گفت افتضاح نیست....خوب هم نیست..ولی افتضاح هم نیست....بالاخره دانشگاه های دولتی هستن، تقریبا رایگانه....ولی خوب شرایط باید بهبود پیدا کنه....مثلا همون طور که اشتباه نکنم روحانیون ماهیانه پولی دریافت می کنن اشتباه نکنم، دانشجوهای رده بالا و ممتاز رشته های مهندسی هم باید حقوقی دریافت کنن...پزشکی ها هم همینطور....خوب دانشگاه تا یک سنی می تونه ادامه داشته باشه...بعد از دانشگاه هم نباید اندیشمندا و عالمان رو حالا توی هر رشته ای رهاشون کرد...بازم باید شرایط و تمهیداتی براشون فراهم کرد که با خیالی آسوده بتونن فعالیت های علمیشون رو ادامه بدن...یک راه اینه که دولت بیاد مستقیم ماهانه به اندیشمندان، ماهیانه ای بده که خوب در حد و اندازه خودش بد نیست، خیلی هم خوبه....یا یک روش هم اینه که فرصت هایی برای اون اندیشمند و روحانی ایجاد کنه که اون اندیشمند بتونه، درآمدی داشته باشه و زندگیشو بدون دلمشغولی های بی مورد با علم و دانش پربار کنه و مردم رو هم بهره مند از علم و دانش کنه....مثلا برگزاری میز گرد و سخنرانی ها در مساجد و مدارس و دانشگاه ها و دادن پول و دستمزدی به سخنران ها....کارهای کم دردسر و پشت میزی......اما اینجا هم باید در نظر داشته باشیم...باید برای مردش و کاربلدش و اون اصلش رسید و هواشو داشت...نه اینکه هرکی از راه اومد و رفت و مثل ضبط صوت یک سری کتاب و روایات و آیات رو ظبط کرد و بدون تحلیل و پردازش و سنجش دوباره مثل ضبط صوت اونارو بازپخش کرد و اسمش شد روحانی رو هواشو داشت....همچین آدمی باس بره دنبال یک کار پر و پیموتر و مثلا کشاورزی و بقالی و این جور کارا:)
اینم بگم من کلی حرف زدم...فقط بحث روحانی نیست...یک جامعه شناس، فیلسوف و حتی یک اندیشمند ملحد و کافر و امثال اینها هم هم رده روحانیون دینی هستند...نباید تبعیض آنچنانی بینشون داشت...اگر روحانی بودن یک شغل می تونه باشه، یک فیلسوف ملحد بودن هم باید یک شغل باشه...مثلا نیاییم یکی مثل آقای نیکویی رو بندازیم زندان چون اسلام رو نقد کرده و نقد می کنه، بلکه برعکس باید هوای همچین شخصی رو داشته باشیم، همونطور که شرایط و منبع درآمدی برای روحانی فراهم می کنیم برای دکتر سروش و امثال نیکویی ها هم باید همین کار رو بکنیم، هرچند ازشون بدمون بیاد و دوست نداشته باشیم سر به تنشون باشه
جامعه اسلامی و غیر اسلامی هم نداره...خود، مراجع قربونشون برم، که شعار و ادعا زیاد دارن، تو کتاباشون می گن، اصول دین تقلیدی نیست و تحقیقیه...خوب اینجا باید به سروش و نیکویی ها میدون داده بشه دیگه...یعنی هر مسلمون حساس ترین دوران زندگیشو و مهمترین دوران زندگیشو با سروش و نیکویی ها و فلاسفه ی ملحد حتی در کنار روحانیون باید سپری کنه....پس جامعه مسلمان و غیر مسلمان هم نداره...البته اینا تا عملی بشه ما دیگه نیستیم....باید فعلا که به حکومت گفت، شما جیب ما رو نزن...شما عنوان نجس و کافر و حکم ارتداد و اعدام به سروش و نیکویی ها نبند، شرایط عالیه برای بهبود شرایط زندگیشون و در کنار روحانیون قرار دادنشون دیگه پیشکش....
سلام
در این حدیث شریف چگونه میتوان از کلمه "علما" روحانیت را بطور خاص تعبیر و یا تفکیک کرد؟
سلام علیکم
از حضورتان در این بحث تقدیر و تشکر می کنم
رسالت اصلی انبیاء علیهم السلام ابلاغ و تبلیغ دین است، رسالت اصلی امام صادق علیه السلام نیز ترویج دین و هدیت مردم به سمت دین بود، تربیت شاگردان دینی و تعلیم علوم دینی و ... نیز از جمله رسالت اصلی ائمه معصومین علیهم السلام بود. اینکه رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود«علما جانشینان انبیاء هستند» از این سخن معلوم می شود منظور از علما، دانشمندان علوم دینی هستند؛ چرا که جانشین، ادامه دهنده راه کسی است که جانشین وی شده است.
علاوه بر این علم در فرهنگ روایات به علوم دینی اطلاق می شود چرا که علم دینی چراغ هدایت است، و راه را برای سلوک را روشن می سازد، سایر علوم چنین خصیصه ای ندارند (اگر چه در جای خود ارزشمند هستند)
با بررسیهای به عمل آمده از آيات قرآن كريم،اين كتاب آسمانی اهتمامی كه برای علم و دانش قائل است برای هيچ چيز ديگري قائل نيست و اين ميزان ارزشمندی علم و دانش را در دين مبين اسلام نشان می دهد. هدف قرآن از مدح و ستايش علم، تعميق اعتقادات دينی مسلمانان است زيرا علم پشتوانهی مناسبی برای عبادت است و از رهگذر آن انسان به يقين قلبی میرسد. علم در حوزهی دينداری چراغ هدايت و نجات دهندهی انسانها از ضلالت و گمراهی است و افق جديدی فراسوی مردم میگشايد و شناختی متقن و ارزنده به انسان ها عرضه میكند.
علامه طباطبايی با استناد به آيهی «هل يستوي الذين يعلمون و الذين لا يعلمون انما يتذكراولوالالباب»(زمر،9) معتقد است كه در آيه فوق علم داشتن و نداشتن هر دو مطلق آمده،ولی مراد از آن برحسب مفاد آيه،علم به خداست، چون علم به خداست كه آدمی را به كمال میرساند و به حقيقت معنای كلمه نافع است و نبود آن ضرر میرساند؛ ولی علوم ديگر مانند مال هستند كه تنها نافع زندگی دنيوی است و با فنای دنيا فانی میگردد. پس مؤمنان دو دستهاند مؤمنان عالم و مؤمنان غيرعالم كه گروه اول رجحان و برتری دارند(طباطبايي، 1368ش، ج9، ص226).
با تشکر
البته آنهایی که در این محیط ها رشد کرده اند می دانند که زندگی روحانی ها بسیار ساده و درآمدشان بسیار اندک است ( به جز عده بسیار کمی)
آیا نظامی بودن شغل نیست؟؟
آیا یک نظامی که از مرزهای جغرافیایی محافظت می کند را به عنوان شغل در نظر بگیریم و روحانی را که از مرزهای الهی محافظت می کند را شغل ندانیم؟؟
[="Purple"]سلام ....
روحانیون همیشه بین مردم محبوبیت داشته و دارند
به نظر من اگر این اعتماد شاید کمرنگ تر شده دلیلش خود روحانیونن ....
یه عده کمی که کار رو خراب میکنن و بهونه میدن دست معاندین ....
متاسفانه الان دیگه واقعا نمیشه به هر شخصی که این لباس رو پوشیده اعتماد کرد
چون خیلیا ازش سوء استفاده میکنن و شان لباسشون رو حفظ نمیکنن ...
به نظر من اگر این افراد نبودند و این بی اعتمادی ها شکل نمیگرفت این حرف و حدیثها هم نبود وگرنه کیه که ندونه هرکسی وظیفه ای داره و قطعا در قبالش برای امرار معاش حقوقی دریافت میکنه ولی چرا انقدر روی این قشر زوم کردن؟! مسلما چون مخالف اسلام و آموزه هاش، در نتیحه تبلیغش هستند
که متاسفااااانه رفتار بعضی از آخوند نماها هم باعث شده که پیاز داغشو بیشتر کنن[/]
سلام علیکم
پاسخ مساله وضعیت معیشتی روحانیون نیست همچنین طرح این مساله که فلانی چرا در زندان است دیگری در فلان جا هم مطرح نیست چون حیثیت سوال ارتباطی با تخلفات یا احیانا بزهکاری افراد ندارد یا احیانا ماشین داشتن یا هواپیما داشتن یا فوتبال بازی کردن.
اگر سوال این بود که چرا فلان فرد در زندان است خب باید رفت پرونده اش را خواند دید ناهنجاری در پرونده او چه بوده و در دادگاه یا محل مناسب با موضوع مطلب را مطرح کرد. این مساله ارتباطی با سوال کلی روحانیت آیا شغل است یا نیست ندارد
سلام به همه
ضرب المثل معروفی هست که میگوید:
«هر جا سخن از انتقاد است ، نام Reza-D می درخشد»
در این تاپیک گویا بیشتر دوستان فقط حرف یکدیگر را تایید کردند و حضور امثال من شدیدا احساس میشود
مثلا گفته شد کار روحانی تبلیغ دین است و برای تبلیغ دین مزد میگیرد. اما آیا میشود به روحانی که از این مجلس به آن مجلس میرود و صرفا چهارتا خوب است بد است که پدربزرگ من هم آن ها را بلد است ، حفظ کرده و هی در مجالس تکرار میکند و در آخر هر مجلس هم روضه ای میخواند گفت مبلغ دین؟!
روحانی بودن الان چقدر جنبه سیاسی پیدا کرده؟ نقش شرایط و کسب قدرت پنهان در انتخاب طلبگی چقدر است؟ ماحصل داشتن این تعداد روحانی چه بوده است؟ اصلا تعداد نیاز به پذیرش طلبه با چه معیاری سنجیده میشود؟ رشد و بالندگی یک جامعهء اسلامی وابسته به رشد کیفی حوزوی هاست یا به رشد کمی آنها؟ آیا واقعا ما به این تعداد طلبه نیاز داریم؟
سوال های زیادی دارم که به موقعش میپرسم و پاسخ عزیزان بخصوص جناب «هادی» را میشنوم
فعلا به کامپیوتر دسترسی ندارم و با موبایل هم نمی توانم به خوبی مطلب قرار بدهم. انشالله در اولین فرصت
سلام علیکم
از حضورتان در این بحث تقدیر و تشکر می کنم
رسالت اصلی انبیاء علیهم السلام ابلاغ و تبلیغ دین است، رسالت اصلی امام صادق علیه السلام نیز ترویج دین و هدیت مردم به سمت دین بود، تربیت شاگردان دینی و تعلیم علوم دینی و ... نیز از جمله رسالت اصلی ائمه معصومین علیهم السلام بود. اینکه رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود«علما جانشینان انبیاء هستند» از این سخن معلوم می شود منظور از علما، دانشمندان علوم دینی هستند؛ چرا که جانشین، ادامه دهنده راه کسی است که جانشین وی شده است.
سلام
ممنون از پاسخ شما
بنده هم طب الصادق علیه السلام را یکی از رسالت امام صادق ذکر کردم؛
همانطور که فرمودید ترویج دین و هدایت مردم رسالت اصلی ایشان بوده است؛
پیام این عمل را میتوان اینطور نیز دید که با توجه به تفاوتهای بین فردی اگر فردی توانایی های مختلف دارد می تواند از همه آنها استفاده کند هر چند از نظر محتوا و ظاهر گوناگون باشد. یعنی هر طور که میتوانی فایده برسانی همانطور عمل کن. خود را محدود و محصور در یک بعد از علم نکن.
علم در حوزهی دينداری چراغ هدايت و نجات دهندهی انسانها از ضلالت و گمراهی است و افق جديدی فراسوی مردم میگشايد و شناختی متقن و ارزنده به انسان ها عرضه میكند.
استاد با تعریفی که شما دارید برداشت من اینست که با علوم دینی منهای بقیه علوم میتوان از ضلالت رهایی یافت درسته؟
چون علم به خداست كه آدمی را به كمال میرساند و به حقيقت معنای كلمه نافع است و نبود آن ضرر میرساند؛ ولی علوم ديگر مانند مال هستند كه تنها نافع زندگی دنيوی است و با فنای دنيا فانی میگردد. پس مؤمنان دو دستهاند مؤمنان عالم و مؤمنان غيرعالم كه گروه اول رجحان و برتری دارند
بخشی از خودشناسی به ظواهر و امور عینی مربوط می باشد.
آیا شناخت اناتومی بدن علم به خدا محسوب نمی شود؟ و نمی تواند یکی از راههای رسیدن به کمال باشد؟
دقت در طبیعت مثلا شما اگر گیاه گوشتخوار را از نزدیک دیده باشید که به چه دقتی سنسورهای آن برای دریافت حشره با وزن های مختلف مثل پشه و مگس تنظیم شده است بخشی از علم به خدا محسوب نمی شود؟
مطمئنا این تفاسیر تعبیرهای باطنی دارند و نمی شود از کلمات ظاهری ان نتیجه ظاهری گرفت ولی بیان ان برای عوامی مثل من کمی سنگین است
من دنیا را مزرعه می دانم که تحویل محصول ان در در آخرت است.
یعنی دنیا پلی است برای اخرت و برای اخرتی حسنه اول از خدا طالب دنیای حسنه هستم. اگر از آسایش دنیا که دستاورد غیر علوم دینی می باشد بخوبی استفاده کنم موجب آرامشم در آخرت خواهد بود.
اگر اینطور نباشد حضور من پشت این سیستم جهت یادگیری مقدور نمی باشد!!! چون تکنولوژی از حوزه علوم دینی خارج است نمی تواند انسان را به کمال برساند؟
شاید بتوان این بحث را با سوالی ادامه داد:
استاد محترم در حال حاضر این رسالت چگونه است؟ آیا می شود تامین سعادت خودمان را به دست افرادی که معرف این رسالت هستند بسپاریم؟
لطفا آنچه که در حال جریان دارد را بفرمایید نه آنچه را که باید می بود و باید باشد.
ممنون از وقتی که می گذارید
باورغلط: طلاب و حتي علمايي چون علامه مجلسي و... چه دردي از اجتماع را درمان مي کنند؟
پاسخ:امروزه سازمان بهداشت جهاني براي انسان ابعاد رشدي «زيستي»، «اجتماعي»، «رواني» و «معنوي» را به رسمت مي-شناسند. همان گونه که مثلا پزشکان متکفل سلامت جسم و روان شناسان و روان پزشکان متکفل سلامت روان(ذهن و اعصاب) هستند، علما و روحانيون متکفل سلامت روح که اصلي ترين بعد حياتي انسان مي باشند. حضور روحانيون در مراکز مختلف، مؤسسات، اداره ها و سازمان هاي دولتي و خصوصي، دانشگاه ها و مساجد و حسينه ها و فوايد زيادي دارد. آنها به قول امروزي هاي هميشه آنلاين هستند. يعني شما يک روحاني را نمي بينيد که وقتي مثلا در پارک يا ايستگاه اتوبوس باشد و پاسخگو نباشد و بگويد من در مرخصي هستم، روحانيون در مترو، فرودگاه، ايستگاه قطار، پارک، ايستگاه اتوبوس واحد و...هرجا باشند، در خدمت مردم هستند و پاسخگو. البته با تخصصي شدن علوم حوزوي اگر سؤالي در حوزة تخصصي روحاني اي نباشد به روحاني يا مراکز پاسخگوي معتبر مثل مرکز مطالعات و پاسخگويي به شبهات، حوزه عليمه قم، سايت انديشه قم، سايت گفتگوي ديني، سايت گفتگوي قرآني، سايت نهاد دات نت، مرکز ملي پاسخگويي به سؤالات ديني(تلفن: 09640، و.... ارجاع مي دهند. برخي از فوايد ديگر حضور روحانيون در مساجد و دانشگاه ها، اداره ها، کارخانه ها و ... عبارت است از:
- قضاوت
- همدلي با قشر محروم
- بيان تاريخ اسلام و تحليل تاريخ،
- آموزش قرآن، تجويد، شأن نزول آيات
- پاسخگويي شبهات ديني در جامعه اسلام
- رفع اختلافات در محل زندگي، محيط کار، دانشگاه و..
- مقابله مفاسد اقتصادي رشوه، دزدي و....با تقويت باورهاي ديني
- همدلي با بيماران و افراد آسيب ديده در حوادث طبيعي و فقدان ها
- بيان شيوه هاي صحيح تربيتي و برحذر داشتن از آسيب هاي تربيتي.
- تشويق مسؤولان به تقوا و رعايت حق مظلوم در محيط کار و زندگي،
- تحکيم نظام خانواده ها با سخنراني، مشاوره مذهبي و دروس اخلاق در خانواده
- تشويق مردم به کار و کسب حلال و اجتناب از بيکاري با بيان سيره رسول خدا و ائمه
- کمک به نهادينه کردن اخلاق الهي، فردي و اجتماعي به جاي سود انديشي، و فردگرايي و...
- جهت دهي افراد خير و واقف براي تأسيس مراکز عام المنفعه مثل درمانگاه، کتابخانه، مسجد
- کمک به بهروري از فوايد و آثار مختلف دين و دينداري که مورد قبول روان شناسان دين در غرب هم است،
- آموزش خودشناسي اخلاقي و آشنايي با صفات مثبت و منفي و راه هاي تقويت بعد مثبت و رفع عيب هاي اخلاقي
- و...
روحيه، معنا و باورها، اکسيرهايي هستند که سراسر زندگي را تبديل به طلاي نشاط، پويايي و اميد ميسازند، به گونهاي که در يک کلام ميتوان گفت: «انسان، نان باورهايش را ميخورد و به آنها زنده است». روحيه نداشتن و احساس بيارزشي، يعني مات شدن در صحنه زندگي و باختن سرمايه هستي. در مقابل، توجه به سرمايه وجودي خود و سيراب شدن از جهان بيني و ايدئولوژي ديني يعني دميده شدن روحي تازه در کالبد بيرمق و پژمرده جسم خاکي انسانها. ما در اين سراي تزاحمها و تعارضها با ناکاميها و بلاها روبهرو ميشويم و بيشتر از هر چيز، نيازمند روحيه و معنا هستيم و با همين روحيه و باورهايمان است که خورشيد اميد و معنا را از پشت کوههاي يأس و ناکامي جلوهگر ميسازيم. از جمله کارهاي با ارزشي که در اين راستا براي ناکامان روحي صورت گرفتهاست، خدمات پزشکي [ 1 ] است که کار آن، رسيدگي به وضع روحي بيمار در دوران بيماري است. از حدود اوايل دهه 1960م، در بسياري از دانشگاه هاي بزرگ امريکا اين مسئله مطرح گرديد که درمان بيمار، تنها با دارو و ساير مراقبت هاي پزشکي ميسّر نيست و اثرات درماني اين خدمات به ميزان زيادي به روحيه بيمار بستگي دارد. هر قدر روحيه بيمار بهتر باشد، سرعت درمان وي بيشتر و خدمات درماني، بهتر و موثّرتر است.
براي تأمين اين نظر، در «هيوستون» امريکا در مجتمع عظيمي که مرکب از بيش از پانزده بيمارستان و درمانگاه و چند دانشکده پزشکي است، مرکزي به نام «مؤسسه مذهب» [ 2 ] به صورت يک مرکز آموزشي با دوره چهارساله به وجود آمد. دانشجويان اين مؤسسه در رشته «خدمات روحاني پزشکي» ليسانس ميگيرند. در اين مؤسسه، هيچ نوع دين يا مذهب خاصي به طور انحصاري مورد نظر نيست و آموزش داده نميشود. علاوه بر آموزش اديان، مقولات و موضوعات فلسفي-اخلاقي، روان شناسي و روان کاوي در برنامه آموزشي قرار دارد. فارغالتحصيلان اين مؤسسه، در بيمارستان ها در کنار ساير خدمات پزشکي با استفاده از اعتقادات مذهبي خود بيمار، خدمات معنوي-روحي به بيمار ميدهند، يا براي انجام دادن فرايض ديني به وي کمک ميکنند. همچنين در برنامه آموزشي دانشجويان پزشکي، چند واحد از دروس اين مؤسسه گنجانيده شده، تا پزشکان نيز بدانند که توجه و رسيدگي به ذهن يا روان بيمار و معتقدات او، در درمان بيمار، نقش مؤثر و تعيينکنندهاي دارد.
آري، انسان، فقر محض است و بي خدا هيچ
با جريان يافتن دين در رگ هاي روحي و معنوي انسان، زندگي معنا، نشاط و پويايي مييابد و البته ديو سياه پوچي و نيستي، مهمان و آفت روحي کساني است که دين را افيون ميخوانند و با بستن چشمان خود، آفتاب پر فروغ عالم افروز را منکر ميشوند. [ 3 ]
برخي از دشمنان که از نقش چشمگير روحانيون و پيوند محکم مردم با ايشان خبر دارند و اين اتحاد را مخل به نشر فرهنگ منحط خود مي دانند تلاش مي کنند، اين رابطه را خراب کنند. به همين دليل به انواع و اقسام شبهات، شايعات، جوک ها دربارة روحانيون پناه برده اند. يکي از آنها اين است که گرفتن اجر براي امام جامعت اشکال دارد. در حالي که نقش روحاني فقط منحصر به امام جماعت نيست و فوايد زيادي دارد و افراد متدين براي اسلام با جان و دل يک روحاني را اداره مي کنند و برايشان شبهات دشمن مهم نيست. به همين دليل هم مي بينم که افراد مغرض و بي توجه به دين که هيچ وقت براي مسجد و امور فرهنگي – ديني هزينه اي نمي دهند، بيشتر اين شبهات دشمنان را نشخوار مي کنند.
اجرت نماز
برخي بدون توجه به فوايد بي شمار يادشده، براي طرد روحانيون از صحنه اجتماع، همه فعاليت هاي ايشان را در مزد گرفتن براي امامت جماعت خلاصه مي کنند و مي گويند روحاني نبايد براي نماز جماعت اجرت دريافت کند. بله از نظر شرعي روحاني براي نماز جماعت اجرتي دريافت نمي کند ولي اجر زحمات ديگر مانند بيان تاريخ، قصص انبيا، رفع مشاجرات و اختلافات خانوادگي و...اشکالي ندارد به ايشان اجرت داده شود و ايشان هم اجرت دريافت کنند. افراد و مؤسساتي که به فوايد يادشده واقف هستند مي دانند که روحاني نيز مانند معلمان، کارمندان براي گذراندن زندگي خود و اهل و عيال و تسلط بيشتر بر تخصص خود به کمک هاي اقتصادي نياز دارند متأسفانه سال هاي اخير به دليل مشکل تورم به مسائل اقتصادي روحانيون تبليغي بي توجهي شده است. به گونه اي که برخي از مراکز تبليغ اعلام کردند که ما نمي توانيم هزينه زحمات تبليغي به روحانيون تبليغي بدهيم و فقط مي توانيم ايشان را به مساجد و مراکز معرفي کنيم.
پي نوشت ها:
-------------------------------------------------
1. medical ministry
2. Institute of Religion
3. خدا در ناخودآگاه نوشته ويكتور فرانكل ترجمه ابراهيم يزدي، به نقل از دو ماهنامه حديث زندگي نقش معنا در زندگي.
......................
منبع: نرم افزار اندرويدي بال باشيم نه وبال، سايت انجمن گفتگوي ديني
[="Tahoma"][="Black"]به نظرم من روحانیت شغل نیست و نباید به عنوان یک شغل بهش نگاه کرد.
درسته که یکی از وظایف روحانیون هدایت و ترویج دین میباشد اما این بدان معنا نیست که در این راه مزد دریافت کنند.
قرآن کریم میفرماید
اتبعوا من لا يسئلكم أجرا و هم مهتدون ﴿۲۱﴾
تو این آیه صراحتا اعلام کرده که از کسی تبعیت کنید که از شما اجر و پاداش نمیخواهد و بر راه راست قرار دارد.
اکثر انبیا علیهم السلام در کنار رسالت بزرگ خود که هدایتگری مردم بود شغلی به نام شبانی داشتند پس این بدان معناست که از رسالت خود به عنوان شغل استفاده نمیکردند و اونو وظیفه خود میدانستند نه شغل خود![/]
[="Tahoma"][="DarkGreen"]شأن طلبگي و مسائل اقتصادي
باور غلط:
در شأن طلاب نيست که از مسائل مالي و اقتصادي (مثل بيان اين که شهرية کمي مي گيرند)، سخن بگويند، مگر طلاب براي پول طلبه شده اند؟
پاسخ:
با توجه به سنوات بسيار طولاني تحصيل در حوزه و شهريه اندک طلبگي در اين دور، بايد گفت اين باورهاي ديني عميق و ريشه دار است که طلاب را به حوزه مي آورد. بسياري از طلاب فرصت هاي شغلي با درآمد بالايي داشته اند که آنها را رها کرده اند و به عشق دين به حوزه آمده اند. برخي از افراد مذهبي حتي با داشتن در آمدهاي خوب دنبال کسب معارف حوزي و به شکل غير حضوري هستند اين هم حاصل عشق به دين و خدا است. گاهي لازم است براي خروج از «موضع تهمت»، حقايق روشن شود تا توطئه دشمنان خنثي و شبهات خودي ها رفع و دفع شود. اساسا در روان شناسي شايعه مي خوانيم شايعه دو رکن اساسي دارد: شايعه = «مهم بودن موضوع» ضربدار «مبهم بودن خبر». شهريه و در آمد طلاب هر دو را دارد. اولا مسائل مالي براي مردم به خصوص در وضعيت تورم و تحريم اقتصادي و شعار ساده زيستي علما، فوق العاده مهم است در ثاني وضعيت معيشتي طلاب براي مردم حتي مؤمنان هم مبهم است. شايعات «عايق هاي ضخيم تبليغ ديني» هستند. در ادامه بيشتر با مسائل مالي و در آمد طلاب آشنا خواهيد شد.
......................
نرم افزار اندرويدي بال باشيم نه وبال، سايت انجمن گفتگوي ديني[/]
[="Tahoma"][="DarkGreen"]باور غلط:
تو حوزه بخور بخوره
پاسخ
افرادی که نارسایی قلبی دارند متن زير را نخوانند ممکن است سکته کنند البته از خنده.
قبل از این که به حوزه قم بیایم سال 1370مدت چند ماهی در یکی از مدارس اصفهان بودم حالا نگم اسم مدرسه را بهتره ولی اشاره ای می کنم مدرسه خوراسگون زیر نظر آیت الله مقتدایی. مدرسه چندتا مغازه داشت که به چندتا از افراد متدین اجاره داده بودند وقتی برای دیدن دوستانم از قم به مدرسه رفتم با یکی از مغازه دارها دوستم بودم قبل از ورود به مدرسه به او سری زدم.
گفت: حیف شد رفتی حاج آقا (آقای مقتدایی) حسابی به طلاب می رسه!
گفتم: چطور مگه؟!
گفت: حسابی به طلاب مرغ میدن البته نه مرغ منجمد مرغ تازه. دیروز برا نماز به مسجد مدرسه رفتم دیدم پرو پیشای مرغا رو آفتاب کرده بودن.
با تعجب گفتم: من که چشمم آب نمی خوره!!
گفت: حالا برو ببین.
وقتي وارد مدرسه شدم ديدم راست مي گفت پر مرغ ها روی پارچه هایی کنار حوض مدرسه پهن بود. با تعجب سري تكان دادم و براي روشن شدن موضوع به حجره دوستم رفتم سخنان مرد مغازه دار را گفتم و از او خواستم كه من را از اين چاه عميق و تاريك «ابهام» بيرون بكشد.
دوستم از خنده به گمانم سه چهار معلق هم زد هم می خندید و هم از چشمانش آب سرازیر بود.
گفتم: بابا پس به من بگو داستان چيه و چی شده؟!
گفت: الوار را که می شناسی گفتم خب گفت می دونی که لرها بالش های زیادی دارند و به بالش ها لم میدند این بالش ها اغلب با پر مرغ است یکی از طلاب بروجنی بالش هایش را شسته جا نبوده که پهن کنه اینجا پهن کرده است.
تذكر: دوستان طلبه در مدرسه به مزاح می گفتند: أتراک جمع مُکسَّر تُرک و ألوار جمع مکسر لُر است.
آره دادا، توش خودمون رو کشته بيرونش مردم رو. نرم افزار شوخ طبعي هاي که محتواي آن در سايت اسک دين دات کام بيش از نيم ميليون بازديد کننده داشته مردم را به طور غيرمستقيم با بيان حکايات واقعي و شوخ طبعي هاي طلاب به زندگي طلاب آشنا مي شوند.
همان هايي که در بين مردم هسنند، ولي متأسفانه کار و رسالت شان براي بسياري از مردم حتي خويشاوندان شان ناشناخته است و اين امر در مرتبه اول از نداشتن برنامه منظم رسانه اي از سوي حوزه علميه در معرفي حوزه به مردم و رفع شبهات، ناشي مي شود. اگر حوزه با آمار، مصاحبه با طلاب و مسئولان و فيلم هاي مستند و...به معرفي حوزه و حوزويان مي پرداخت. بسياري از شبهات رخت بر ميبست. حوزه علميه اگر يک صدم لينا نمکي از رسالت طلاب و وضع زندگي، چگونگي در آمد و... در صدا و سيما تبيلغ مي کرد کار به گونه ديگر بود. در مرتبه دوم اشکال به تک تک روحانيون و طلاب بر مي گردد که در سخنراني ها و جلسات خود کمتر به بحث رسالت و زندگي طلاب مي پردازند. و در درجه سوم اشکال متوجه متديّنان ما است آنهايي که روحاني در دسترس دارند، ولي بدون اين که داستان زندگي طلبگي را از او بپرسند به ترويج شايعات دشمن مي پردازند. در ميان از همه بهتر دشمنان کار خود را خوب انجام مي دهند و از آن بهتر عنايات خداوند و امامان(ع) به حوزه است که در برابر اين همه تبليغ سوء باز هم حوزه را برپا نگه داشته اند.
متأسفانه بعد از سال ها، الان بعد از سفر مقام معظم رهبري به قم در برنامه گزارش ويژه خبري شبکه دو، فقط کمي درباره حوزه با دو نفر از اساتيد حوزه گفتگو شد ولي اين برنامه نسبت به شبهات، شايعات و سئوالاتي که مردم از صنف روحانيون(زندگي، درآمد و..) و مراکز مربوط به آنها دارند بسيار کوتاه و ناقص بود. برخي برنامه ها بايد حول پاسخگويي به سئوالات اقشار مختلف مردم باشد. و «حکايات طلبگي» با بازوان کوچکش پرده از بسياري از سوء تفاهم ها بر مي دارد.
يونگ روان شناس معرف مي گويد: «قوت و قدرت يک دين وابسته به نماد هاي آن است»
و دشمنان اين نکته علمي را براي «ساختن نمادهاي دروغين و قلابّي» با روپوش زيبا و «سوزاندن نمادهاي واقعي» در کوره داغ شايعات و خبرسازي ها به کار برده اند و در سايه بودجه هاي کلان با ابزار هاي مختلف روان شناسي تبليغات و شايعه و علميات رواني و جنگ نرم حتي به دست خودي ها به تخريب چهره روحانيون شيعه بپردازند.
شايعه پراکني، مغالطه، عمليات رواني دشمن، سبب شده است که عده زيادي، حتي از خودي ها، «نسبت هاي پارادوکسيکال» و نگرش هاي ضد و نقيض به طلاب داشته باشند. اين نگرش ها و نسبت ها به گونه اي است که هر «عاقل تحليل گري» را به خنده وا مي دارد. به عنوان نمونه
1- از سويي طلاب را افرادي که مشکل مالي دارند به حساب مي آورند که ساعت ها با زن و بچه سرخيابان منتظر ماشين مي ايستند و کسي سوارشان نمي کنند و از سويي طلاب را سرمايه داراني معرفي ميکنند که کمکهاي پي درپي دولت را دريافت مي کنند.
2- از جهتي دشمنان، مغرضان و افرادي که تحت تأثير خبرسازي هاي آنها قرار گرفته اند، طلاب و روحانيون را روضه خوان هايي خشک و افسرده مي دانند که دين لذت زندگي مادي را از آنها سلب کرده است و هميشه دوست دارند مردم را گريان ببينند و از سويي آنها را عياش و خوشگذران معرفي ميکنند که کاري به جز بذله گويي ندارند.
3-از منظري ادعا دارند که کسي به آنها زن نميدهد و از سويي هم مي گويند طلاب و روحانيون 3-2 همسر انتخاب می کنند.[2] پي نوشت ها:
-------------------------------------------------
1.فصلت، 34
2.محمدحسين قديري، شوخ طبعي هاي طلبگي، نشر دانا كتاب، 1393
......................
نرم افزار اندرويدي بال باشيم نه وبال، سايت انجمن گفتگوي ديني[/]
[="Tahoma"][="DarkGreen"]همه فن حريف
باورغلط:
روحاني موفق بايد پزشک هم باشد يا مکانيک يا ....هم باشد.
پاسخ:
اين حرف مثل اين است که طلاب بگويند پزشک بايد درس طلبگي هم بخواند. مسلم است که واقعا گرفتن دو تخصص (ديني و پزشکي)با گسترش علوم مشکل است. روحاني موفق کسي است که وظيفه و مسؤوليت طلبگي خود(تبليغ، تدريس، پژوهش) را به خوبي انجام دهد. اگر طلبه وظيفه خود را انجام ندهد منافات با رسالتش دارد. سنوات طولاني دروس حوزه و وظيفه سنگين او در پاسخگويي به سؤالات و شبهات و تبليغ دين در دنياي واقعي و مجازي وقتي براي او باقي نمي گذارد حتي بايد از خواب هم کم بگذارد. تا بتواند افرادي را که شيادان درمسيرشان دام گسترده اند را نجات دهند. البته اگر طلبه اي نابغه باشد مانند شيخ بهايي و ابوعلي سينا و حکيم و پزشک هم باشد عالي است. ولي نوابغ بسيار اندک اند.
......................
نرم افزار اندرويدي بال باشيم نه وبال، سايت انجمن گفتگوي ديني[/]
[="Times New Roman"][="Black"]
روحانی بودن الان چقدر جنبه سیاسی پیدا کرده؟ نقش شرایط و کسب قدرت پنهان در انتخاب طلبگی چقدر است؟ ماحصل داشتن این تعداد روحانی چه بوده است؟ اصلا تعداد نیاز به پذیرش طلبه با چه معیاری سنجیده میشود؟ رشد و بالندگی یک جامعهء اسلامی وابسته به رشد کیفی حوزوی هاست یا به رشد کمی آنها؟ آیا واقعا ما به این تعداد طلبه نیاز داریم؟
ما یک بار از این حرفها زدیم هفت ماه فرستادنمون توی گونی. :ok:
[SPOILER]
http://www.askdin.com/showthread.php?t=52711&page=7
[/SPOILER][/]
گفتم: بابا پس به من بگو داستان چيه و چی شده؟!
گفت: الوار را که می شناسی گفتم خب گفت می دونی که لرها بالش های زیادی دارند و به بالش ها لم میدند این بالش ها اغلب با پر مرغ است یکی از طلاب بروجنی بالش هایش را شسته جا نبوده که پهن کنه اینجا پهن کرده است.
تذكر: دوستان طلبه در مدرسه به مزاح می گفتند: أتراک جمع مُکسَّر تُرک و ألوار جمع مکسر لُر است.
آره دادا، توش خودمون رو کشته بيرونش مردم رو. نرم افزار شوخ طبعي هاي که محتواي آن در سايت اسک دين دات کام بيش از نيم ميليون بازديد کننده داشته مردم را به طور غيرمستقيم با بيان حکايات واقعي و شوخ طبعي هاي طلاب به زندگي طلاب آشنا مي شوند.
سلام علیکم
اگر کسی ناراحتی قلبی نداشته هم بهتر است نخواند .
البته قرآن کریم و پیامبر و ائمه اطهار به کسب و تجارت هم سفارش فرموده اند و لذا علما به کسب و تجارت هم مشغول میشدند و هم در کسب مردم را با مکاسب آشنا میکردند .
افرادی مانند سید العلما محمد بارفروش مازندرانی که هم در بازار میوه فروشی بابل کار و کسبی داشتند و هم برای کسبه الگو بودند و هم با بابیت مبارزه میکردند میتواند نمونه خوبی برای کسانی باشد که مکاسب را نظری آموخته اند و میخواهند عملا هم انجام دهد. البته بشرط ظرفیت .
ولی در کل آموختن علم و آموختن آن به دیگران از دید اسلام کار است شاید این معنی از دید سود محور دنیا پرستان کار نباشد چون اصالت را بر سرمایه اندوزی نگذاشته ولی از دید اسلام این شغل از بهترین کارهاست .
جزاکم الله
[="Tahoma"][="DarkGreen"]ماحصل داشتن این تعداد روحانی چه بوده است؟ اصلا تعداد نیاز به پذیرش طلبه با چه معیاری سنجیده میشود؟
يه موقعي بنده رفته بودم ميناب و بندر عباس و جاسك
يكي از اساتيد انجا بود مي گفت: ماه محرم بعد از اين كه در خواست روحاني داريم در محل تبليغ من (شهرها و روستاها) 80 مسجد بودن روحاني بود
روحانيون را جمع كردم گفتم خير ببينيد به هر نحوي شده غير از مسجد محلتان دو سه مسجد محل هم سر بزنيد
با اين حال وقت كمتري مي توانستند در محل كار خود تبليغ كنند و مساجد زيادي بدون روحاني ماند با اين كه درخواست كننده زياد بود
يكي از روحانيون خودشان كرج (فرديس) حوزه علميه خواهران زدند بعهد هم با حوزه عليمه قم هماهنگ شدند. اين حوزه به صورت غيرانتفاعي بود و خود طلاب شهريه هم پرداخت مي كردند
ايشان مي گفتند
چرا همين طور كه هر بخش و شهري دبيرستان دارد ما نبايد حوزه علميه داشته باشيم؟
چرا در يك شهر به تعداد دانشگاه ها يا كمتر نبايد حوزه داشته باشيم[/]
[="Tahoma"][="DarkGreen"]تعيين نرخ
باور غلط:
همة روحانيون براي منبر خود نرخ تعيين مي کنند.
پاسخ:
متأسفانه خيلي از افراد درباره روحانيون از سخنان تعميم آميز بي اساس استفاده مي کنند، مثلا اگر روحاني اي نرخ تعيين کرد مي گويند همه روحانيون، يا اگر طلبه اي وضع مالي عالي داشت مي گويند همه روحانيون اين گونه اند و....تعميم افراطي در منطق نادرست و در روان شناسي منبع اضطراب و افسردگي است. مولوي قلمبه اي نمک بود خدا رحمتش کنه. تعميم دادن به مسائل طلاب مرا به ياد جريان با مزه طوطي در داستان حضرت مولانا مي اندازد:از قياسش خنده آمد خلق را خلاصه مطلب :طوطي عطار دکان او را را به هم ريخته بود عطار او را زد و تنبيه کرد برخي از پر هاي سر و بدنش ريخت. روزي مرد طاسي(کچل) به مغازه عطار آمد طوطي به او گفت حتما شيشه هاي عطاري را شکسته اي و او تو را زده و موهات ريخته.
بود بقالي و وي را طوطيي ****** خوش نوايي سبز و گويا طوطيي
بر د کان بودي نگهبان دکان ****** نکــــــته گفتي با همه سوداگران
درخطاب آدمي ناطق بدي ******.. در نواي طوطـــــــــيان حاذق بدي
جست از دکان سو يي گريخت ****** شيشه هاي روغن گل را بريخت
از سوي خانه بيامد خواجه اش ****** بر دکان بنشت خواجـــــــــه وش
ديد پر روغن دکان وجامه چرب ****** بر سرش زد ؛ گشت طوطي کل زضرب
روزکي چندي سخن کو تاه کرد ******مرد بقال از نــدامت آه کرد
ريش بر مي کند مي گفت اي دريغ ******کافتاب نعمتم شــد زير ميـــــغ
دست من بشکسته بودي آن زمان ****** که زدم من بر سر آن خوش زبان
هد يه ها مي داد هر درو يش را ******تا بيابد نطــق مــــــرغ خويش را
بعد سه روز و سه شب حيران و زار ****** بر دکان بنشسته بد نوميدوار
مي نمود آن مرغ را هر گون شگفت ****** تا که باشـــــد اندر آيد او به گفت
جو لقيي سر برهنه مي گذشت ******با سر بي مو چو پشت طاس و طشت
آمد اندر گفت طوطي آن زمان ******... بانگ بر درو يش زد که اي فلان
کز چه اي کل با کلان آميختي ******... تو مگر از شيشه روغن ريختي ؟
از قياسش خنده آمد خلق را ****** کو چو خود پنداشت صاحب دلق را
کار پاکان را قياس از خود مگير ****** گر چه ماند در نبشتن شير و شير
خداوند در قرآن در آيات متعددي به ما توصيه مي کند از گمان و گفتار بودن علم به شدت پرهيز کنيم. روايات مي-گويند از ناداني انسان همين بس که هرچه مي شنود را بدون تحقيق نقل کند. واقعاً از بين اين همه طلبه چند نفر نرخ تعيين مي کنند. آقاي قرآئتي که مفسر است و سال ها در تلويزيون برنامه دارند گفتند من براي اين برنامه هايم از تلويزيون هيچ هزينه اي تا حالا نگرفته ام. ولي ايشان را هم طور ديگري خرد مي کنند و درباره او شايعه مي سازند. ايشان مي گفت روزي يک نفر براي من مرغ آورد گفت. آقاي قرائتي از اين مرغ ها هم بخوريد فقط فحش نخوريد. با تعجب گفتم يعني چه؟ گفت: مرغداري من معروف است که از آقاي قرائتي است.
البته خيلي از افراد خيّر به عالمان وارسته اعتماد دارند و اين اعتماد به خاطر سال ها شناخت و زندگي بدون تجمل و عملگرايي اين عالمان است. افراد خيرّ گاهي پول به عالمان مي دهند مي گويند در راهي که مي دانيد صحيح است و نياز است خرج کنيد و برخي از افراد خيّر هم به عالمان مي گويند اگر کسي را مي دانيد نياز دارد به من معرفي کنيد تا کمکشان کنم. بسياري از علماي بزرگ با جهت دهي افراد خيّر درمانگاه، کتابخانه، دارالقرآن، و...ساخته اند.
......................
منبع: نرم افزار اندرويدي بال باشيم نه وبال، سايت انجمن گفتگوي ديني[/]
قبول كردن اجرت
باور غلط
اگرمردم متدين هم بخواهند اجر و مزدي به مبلغ ديني بدهند، او نبايد قبول کند.
پاسخ
بسياري از افرادي که به هدايای مردمي و حمايت اقتصادي به روحاني ايراد مي گيرند خودشان چنين حمايت هاي نمي کنند. در واقع اگر افراد متديني مبلغي کمک مالي و عاطفي مي کنند، تلاش مي کنند دين خدا زنده و پويا باشد و آسيب هاي معنوي اجتماعي با تجمع افراد مذهبي دور يک روحاني وارسته برطرف شود. روحاني هدفش مقدس است ولي به هرحال به خاطر اهل و عيال بايد تأمين شود تا بتوانند به تبليغ دين بپردازد. بزرگان حوزه مخالف با دولتي شدن حوزه هاي علميه هستند و چرا که اين گونه بهتر مي توانند بدون سو گيري و احساس مديون شدن حرف حق را بگويند از مظلوم دفاع کنند و راحت تر نقد و پيشنهاد سازنده کنند. افرادي که به مبلغ کمک مي کنند با نيت خدايي اين کار را مي کنند و هدف مقدسي دارند.
هداياي مادي و معنوي ائمه(ع)
عطاياي امام باقرعليه السلام به كميت و هداياي امام صادق عليه السلام به اشجع سلمي و تشكرش از سيد حميري و همچنين صله دادن امام هشتم عليه السلام به دعبل خزاعي و ابراهيم بن عباس همه و همه حاكي از اين حقيقت است و نشان مي دهد كه احيا دين خداوند و تربيت معنوي انسان ها و برپايي مرام ماتم داري براي شهيدان كربلا در سيره آن بزرگان اهميت وافري داشته است.
زيد شحام که از راويان بسيار بزرگوار ما است مي گويد: با گروهي از اهل کوفه در محضر امام صادق(ع) بودم.ديديم جعفر بن عفان ـ که از شاعران و مرثيه خوانان امام حسين(ع) بود ـ بر حضرت وارد شد. امام براي پاسداشت اين شاعر اهل بيت، او را در کنار خويش جاي داد. سپس به او رو کرد و فرمود: اي جعفر
گفت: بله، جانم فدايت
امام فرمود: به من خبر رسيده که تودر مظلوميت و رثاي سيد مظلومان امام حسين(ع) شعر مي سرايي و شعرهاي تو بسيار جالب و سوزناک است؟ جعفر عرضه داشت : بله، درست است،جان به فدايت باد
امام فرمود: بسيار خوب، شروع کن و از اشعارت براي ما بخوان. جعفر شروع کرد به مرثيه خواندن. زيد ميگويد: مشاهده کردم که قطرات اشک امام، بر گونه و محاسن شريفش سرازير شد. آنگاه امام فرمود: اي جعفربه خدا قسم هم اينک فرشتگان مقرّب الهي اينجا حاضر بودند. مرثيه تو را که درباره امام حسين (ع) گفتي، شنيدند و گريستند؛ چنان که ما هم گريستيم، خداوند تبارک و تعالي هم همين ساعت، بهشت را براي تو واجب کرد و گناهان تو و لغزشهايت را بخشيد و افزودند: اي جعفر
آيا باز بگويم؟ عرض کردم: بله، اي سرور و مولايم حضرت فرمود: هر آن کس که در بيان و رثاي مظلوميت سيد شهيدان کربلا(ع)، اشعاري بسرايد و خودش اشک ريزد و بگريد و گروهي را هم بگرياند، خداوند بهشت را بر او واجب خواهد فرمود و گناهان و لغزش هاي او را ميآمرزد. [ 1 ]
صِله امامان(ع) به شاعران
شعر ولايى ارزش معنوى فراوانى دارد؛ زيرا شاعر اهل بيت با سلاح برنده شعر و كلام رسا و هنر الهى خويش، امامان را به مردم مى شناساند و با دعوت مردم به اطاعت و پيروى از امامان، راهنماى زندگى برتر و حيات طيّبه و مدينه فاضله الهى مى گردد. از اين رو، امامان معصوم : علاوه بر ستايش زبانى و تشكرقولى از شاعران اهل بيت : و تبيين فضايل و پاداش معنوى و اخروى آنان، همواره با صله و عطاياى خويش آنان را بر وفادارى و پايدارى در راه حق تشويق نموده اند. هداياى بزرگ مادى آنان به شاعران، اهميت و ضرورت گسترش شعر اهل بيت : و لزوم افزايش شاعران متعهد را مى نماياند.
ابوفراس فرزدق:
هشام بن عبدالملك، پادشاه اموى، به حج آمده بود. در ازدحام مسجدالحرام نتوانست حجرالاسود را استلام كند. در جايگاهى نشست و اهل شام او را طواف مى دادند. در اين حال، امام سجاد (ع) وارد مسجدالحرام و مشغول طواف شدند. او ديد كه مردم كنار مى روند و به امام راه مى دهند تا ايشان به راحتى حجرالاسود را استلام كند. مردى شامى از هشام پرسيد: اميرالمؤمنين، اين مرد كيست؟ هشام براى اينكه اهل شام به امام (ع) رغبت پيدا نكنند، به دروغ گفت: او را نمى شناسم
ابوفراس فرزدق شاعر حاضر بود، گفت: ولى من او را مى شناسم. سپس شعر زيبايى در وصف امام سجاد (ع) سرود و آن را خواند. هشام خشمگين شد. جايزه اى كه به او نداد، به او هم عتاب كرد و گفت: چرا درباره ما چنين شعرى نمى سرايى؟ فرزدق پاسخ داد: تو جدّى همانند جدّ امام سجاد (ع) و پدرى مثل پدر او و مادرى نظير مادر او براى خود بياور تا درباره تو نيز مثل آن را بسرايم
هشام وى را در «عُسفان»، جايى بين مكّه و مدينه زندانى كرد. خبر به امام سجاد (ع) رسيد، دوازده هزار درهم برايش فرستادند و فرمودند: اى ابافراس، عذر ما را بپذير، اگر بيش از اين داشتيم آن را به تو مى داديم. فرزدق پول را برگرداند و عرض كرد: يابن رسول اللّه، آن اشعار را جز براى خدا و رسولش نگفتم و درصدد پاداش مادى براى آن نبودم. امام سجاد (ع) دوباره پول را برايش فرستادند و فرمودند: به حقى كه من بر تو دارم، آن را بپذير. خداوند از جايگاهت آگاه است و نيّت تو رامى داند. فرزدق صله امام را پذيرفت و در زندان هشام در شعر خويش، هشام را هجو مى گفت.
اشجع سلمى:
اشجع سلمى که شاعر بود به عيادت امام صادق (ع) آمد و دو بيت براى امام خواند، امام به خادم خود فرمودند: چقدر پول همراه دارى؟ عرض كرد: چهارصد درهم. امام صادق (ع) تمام چهارصد درهم را به او صله دادند. اشجع شكركنان مى رفت، امام (ع) او را طلبيدند و انگشترى خود به او عطا كردند كه ده هزار درهم قيمت داشت.
كميت و سيد حميرى
كميت و سيد حميرى، شاعران امام باقر (ع) بودند. كميت در مسجدالحرام در حضور امام باقر (ع) شعر سرود و امام يك بيت آن را تغيير دادند و تصحيح كردند. كميت شاعر به امام فرمودند: سرورم، شما شاعرتر از من هستيد.12 امام باقر (ع) پس از شنيدن شعر كميت رو به كعبه كردند و سه بار فرمودند: بار خدايا، بر كميت رحمت نما و او را بيامرز
سپس فرمودند: اى كميت اين صد هزار درهم است كه از اهل بيتم برايت جمع كرده ام. كميت عرض كرد: نه به خدا سوگند، پول را نمى گيرم تا خداى ـ عزّ و جل ـ پاداشم را بدهد، ولى خواهشمندم يكى از پيراهن هاى خود را به من هديه دهيد. امام هم پيراهنى به وى دادند.
دعبل خزاعى:
او يكى از بهترين منظومه ها و زيباترين مدايح را به عنوان «قصيده تائيه» در ستايش اهل بيت : سرود. خدمت امام رضا (ع) رسيد و آن را نزد ايشان خواند. چند بيت از آن را كه خواند، امام رضا (ع) برايش دعا كردند و فرمودند: خداوند تو را در روز فزع اكبر (قيامت)، از عذاب در امان بدارد. هنگامى كه دعبل در سروده اش به امام موسى بن جعفر (ع) رسيد و بيت آخر را خواند، امام رضا (ع) فرمودند: آيا در اينجا، دو بيت به قصيده ات بيفزايم تا با آنها قصيده ات كامل گردد؟ عرض كرد: آرى، فرزند پيامبر خدا. سپس دو بيت درباره شهادت و مكان شهادت و مكان دفن خويش سرودند و بدان افزودند. امام رضا (ع) با شنيدن اشعار پرمغز و ارزشمند دعبل و گفت وگوى خويش با وى، صد دينار به او هديه دادند. دعبل عرض كرد: به خدا سوگند، من براى صله گرفتن نيامده ام و اين قصيده را به طمع مال و ثروت نسروده ام. صد دينار را برگرداند و جامه اى از لباس هاى امام را براى تبرّك جستن و شرافت جويى درخواست نمود. امام جبّه اى را كه به تن داشتند به وى بخشيدند و صد دينار را هم به وى بازگرداندند و فرمودند: اين كيسه زر را بگير و برنگردان؛ زيرا به آن نياز پيدا خواهى كرد. به روايت ديگر، امام رضا (ع) انگشتر عقيق و پيراهن خزسبزى را كه هزار شب، در هر شب هزار ركعت نماز در آن خوانده و هزارختم قرآن در آن نموده بودند، با آن كيسه زر به او عطا كردند.
پس از طرح وليعهدى امام رضا (ع) روزى دعبل بن على و ابراهيم بن عبّاس، كه با هم دوست بودند، خدمت امام رضا (ع) رسيدند و هر يك قصيده اى خواندند. امام رضا (ع) بيست هزار درهم به اين دو بخشيدند. دعبل ده هزار درهم خود را به قم آورد و اهل قم هر درهم از آن را به ده درهم خريدند و سهم او صدهزار درهم شد.
سيدالشهداء، امام حسين (ع) به مرد عربى كه يك بيت شعر براى ايشان خواند، چهارهزار درهم عطا نمودند و با اين همه عطا، از او شرم كردند. فرمودند: اينها را بگير؛ من از تو عذر مى خواهم.
امام موسى بن جعفر (ع) در روز عيد نوروز به امر منصور در جايگاه او نشستند و مردم به ديدن آن حضرت آمدند و هر كس به قدر وسع خود، هديه اى آورد. در آخر، پيرمرد فقيرى آمد و عرض كرد: من هديه اى ندارم، جز سه بيت شعر كه جدّم در رثاى جدّ شما امام حسين (ع) سروده است. آن سه بيت شعر را خواند. امام كاظم (ع) فرمودند: بنشين، هديه ات را قبول كردم. آن مرد نشست. امام كسى را نزد منصور فرستادند كه بپرسد: هداياى مردم را چه بايد كرد؟ منصور تمام آنها را به خود امام بخشيد. امام هم تمام آنهارابه پيرمردفقيرى كه مرثيه خواند، بخشيدند. [ 2 ]
پي نوشت ها:
-------------------------------------------------
1. رجال کشي، ج 2، ص 574، شماره508.
2. محمّدرضا جواهرى، فضايل و امتيازات شاعر اهل بيت(عليهم السلام)، معرفت شماره 129، سال هفدهم ـ شماره 129ـ شهريور 1387ـ 83ـ 75
http://marifat.nashriyat.ir/node/529
.....................
منبع: نرم افزار اندرويدي بال باشيم نه وبال، سايت انجمن گفتگوي ديني
[="Tahoma"][="DarkGreen"]قبول كردن اجرت
باور غلط
اگرمردم متدين هم بخواهند اجر و مزدي به مبلغ ديني بدهند، او نبايد قبول کند.
پاسخ
ديروز با يك روحاني بودم ايشان براي حل يك اختلاف خانوادگي از ساعت 5 تا يازده شب درگير بود.
اتفاقا ايشان به اصطلاح مهمان ما بودند و با خانواده اش
چه روزي؟
روز جمعه كه همه خانواده ها روز تعطيليشان است و دور هم جمع هستند.
اين بنده خدا پولي كه در خواست كه نكرد هيچ
تازه بعد از آشتي دادن آنها مي خواست برود شيريني هم برايشان بگيرد چون مي گفت كام هر دو خانواده تلخ شده بود
خب
آيا ارزش ندارد افراد متدين اين روحانيون را حمايت كنند
چند روز قبل هم متوجه شدم بعد از اين كه بين زن و شوهري واسطه شد و آشتيشان داد. مقداري پول به آقا كه دستش خالي بود داد گفت برو براي همسرت گل و شيريني بگير و بيا
اين روحاني (با شهريه حدود 450 هزارتوماني و يارانه حدود 150 هزار توماني و محل كارش 550 هزارتومان ) مجموعه يك ميليون صد و پنجاه هزارتومان در امد دارد[/]
اعتراض ناموجه
يكي از اساتيد دانشگاه اشكال مي كرد كه روحانيون براي تبليغ نبايد به هيچ وجه هزينه اي دريافت كنند.
اولا اجرت گرفتن براي واجبات ايراد دارد ولي مثلا براي آموزش تاريخ اسلام و شرح اشعار و شأن نزول آيات و علوم قراني ايرادي ندارد و در دانشگاه هم اين دروس هست
ثانيا
بنده 36 صفحه براي پايان نامه دادم به 12 روحاني كه هم دكتراي روان شناسي داشتند و هم مردك درس خارج حوزه هيچ كدام هزينه اي از بنده هم نگرفتند و تشكر هم كردند كه موضوع بكري كار مي كنم و با جان و دل خواندند و نظر دادند
دوستم همان موقع 3 صفحه آ 4 داد به همان استاد دانشگاه كه اشكال مي كردند. استاد گفتند فردا تماس بگير. فردا تماس گرفته بود گفته بود شماره حساب بنده را يادداشت كند فلان مبلغ بريز به حساب چون بنده براي امور خيريه وقتي ندارم.
آدم بايد نظر هم كه مي دهد نگاهي هم به خودش بكند ببينيد واقعا خودش هم به جاي او بود چه مي كرد
مثل امريكايي است مي گويد وقتي مي خواهي راه رفتن كسي را نقد كني ابتدا كفش هاي او را بپوش كمي با آنها راه برو
....
مسؤول سازمان تبليغات شهر ميامي شاهرود مي گفت: يه وقتي رفتم تبليغ مي دونستم از نظر منزل براي روحاني در مشقت هستند حسابي بيسكويت ساقه طلايي با خودم بردم بعد از وقتي كه در مسجد و يا با مردم بودم مي رفتم داخل ماشينم استراحت مي كردم و به جاي غذا بيسكويت ساقه طلايي مي خوردم.
................
دوستي مي گفت: يك ماه با كپرنشينان سيستان و بلوچستان بودم هميشه برنامه غذايي ام نون و ماست بود خود مردم هم در فقر بودند
...
دوست روحاني بنده كه تخصص روان شناسي هم دارند، از بندر جاسك تا محل تبليغش 7 ساعت شترسواري كرده بود
[="Times New Roman"][="Black"]
ما یک بار از این حرفها زدیم هفت ماه فرستادنمون توی گونی. :ok:[SPOILER]
[/]
http://www.askdin.com/showthread.php?t=52711&page=7
[/SPOILER]
سلام
ضمن احترام به اساتید سایت که برخی از آنها را بسیار دوست دارم ، این چند وقت اتفاقاتی در زندگی من افتاده که متاسفانه روی اعتقادم تاثیر منفی داشته. به شدت احساس میکنم در تمام عمرم فریب خورده ام
حالا مطمئنم حقیقت آن چیزی نبوده که در این مدت فکر میکردم. بلکه یکی از اینهاست:
۱ - یا اسلام دینی از طرف خدا نیست
۲ - یا اسلام این چیزی که می بینیم نیست
[="Arial"][=arial]سلام
در اینکه معیشت طلاب و روحانیون باید تامین بشه هیچ شکی نیست
ولی یکی دوتا خاطره میگم قضاوت با خود دوستان
1- سال 87 از دانشگاه انصراف دادم و تو آزمون ورودی حوزه شرکت کردم
وقتی قبول شدم اوضاع حوزه و خوابگاه برای منی که با مخالفت صددرصدی کل فامیل رفته بودم حوزه زیادی جالب بود
طبق قرعه کشی که شده بود باید میرفتم بزرگترین اتاق خوابگاه که با سه تا دختر خانم دیگه هم اتاقی شدم
چهار نفر بودیم ولی اتاق فقط دوتا تخت داشت
از یکی از بچه ها به شوخی پرسیدم: اینجا خوابیدن شیفتیه؟
گفت نه اون تختا مال خانم ... و .... که سطح چهارن
من و شما فعلا باید رو زمین بخوابیم
تو کلاس درس هم اوضاع همین بود
سال اولیا باید رو زمین مینشستن و صندلی ها فقط مخصوص سال بالاییا بود
شستن حموم و دستشویی و ظروف غذا به عهده ما بود و بزرگترا معاف بودن
وقتی دلیلشو پرسیدم گفتن: شما تازه اومدین میخوایم احساسات قشر ضعیف جامعه رو درک کنید
وقتی وارد سال سوم بشین دیگه نیازی به این کارا نیست
نمیدونم چرا همون موقع از فکر اینکه قراره یه روزی من برم حموم و یکی دیگه تمیزش کنه حالم گرفته شد ....
2- سال 92 تو شهرمون اعلام کردن
وضع قرائت و تجوید معلمای قرآن پایه ابتدایی انقدر خرابه که هیچ بچه ای نمیتونه درست قرآن بخونه
برای همین دارالقرآن شهر تصمیم گرفته
از واجدین شرایط سنی و معدل و کلی چیز دیگه ثبت نام کنه
بعدش یه آزمون ورودی برگزار میکنه و دویست نفر رو انتخاب میکنه
برای اون دویست نفر یه دوره یه ساله آموزشی میذاره
بعد دوباره چندتا آزمون میگیره و چهل نفر قبولی رو به مدارس شهر معرفی میکنه برای معلم شدن
بالاخره قبول شدم و وارد دوره آموزشی شدیم
انصافا دوره خیلی خوبی بود و تازه فهمیدم همه قرآن و نمازم مشکل داشته
سال بعد جزء چهل نفر قبولی بودم
آموزش و پروش یه طرح جدید داد و گفت یه آزمون دیگه بین این چهل نفر برگزار کنید و سه نفر رو انتخاب کنید
قرار بود این سه نفر به عنوان دبیر قرآن وارد آموزش و پرورش بشن به صورت رسمی
نفر دوم اون سه نفر من بودم
قرار بود اواخر شهریورماه بهمون خبر بدن که باید خودمون رو به کدوم دبیرستان معرفی کنیم
ولی چند روز بعد خبر دادن که حوزه اعلام کرده به لیل ازدیاد بیکاری بین طلاب باید معلمارو از بین اونا انتخاب کنن
یعنی در کمال آرامش عمر و زحمت دوساله ما چهل نفر هیچ شد تا طلاب از بیکاری در بیان ....
3- پارسال ماه مبارک رمضان روحانی برای سخنرانی و اقامه نماز به مسجد محله ما فرستاده شده بود که
تو همون روزای اول متوجه شدم قرائتش خیلی مشکل داره
چند روز بعد یه نامه نوشتم و گفتم قرائتتون ایراد داره و از طرفی همه اهالی مسجد همه احکام روزه و وضو رو از برن
لطفا راجع به مسائل دیگه ای صحبت بفرمایین
به نظرتون چیکار کرد؟
جلوی جمع نامه رو بعد خوندن پاره کرد و گفت من تو قرمه سبزی پختن شما دخالت نمیکنم
شما هم تو نماز خوندن من دخالت نکنین
به لطف ایشون از نماز جماعت ماه مبارک محروم شدم
امسال هم قبل ماه مبارک به هیئت امنا خبر دادن فقط درصورتی برای نماز میان که
برای یک ماهشون هفتصد هشتصد هزار تومن پول بدن
و هیئت امنا هم به دلیل نبود روحانی دیگه و بسته نشدن مسجد قبول کردن
.....
سلام علیکم
حتما هر کسی تجربه فردی در برخورد با یک قشر اجتماعی یا یک قومیت یا گروهی داشته ولی این برخوردها را نباید بعنوان یک نتیجه کلی در نظر بگیرد مگر اینکه جنبه کلی بیابد و در مورد تمام افراد صدق کند.
مثلا بگوئیم تمام افراد این قشر لباس مخصوصی میپوشند و یا بنا بر این دلایل به فلان عقیده معتقدند و در همه افراد آن قشر این خصوصیت مصداق پیدا میکند .
فعلا موضوع با توجه به پیشفرض هائی که استاد هادی مطرح فرمودند این است که
آیا روحانیت شغل است و در حدود تعریف شغل میگنجد یا خیر ؟
اگر شغل محسوب میشود چه نقشی در تعالی و پیشرفت جامعه ایفا میکند ؟
اگر هم نیست به چه دلیل .
به نظر من روحانیت در صورتی میتونه به عنوان یک شغل شناخته بشه که برای جامعه و بشر خدمتی کرده باشه
روحانیت هیچ مزیتی برای جامعه بشریت نداره
اگر فرض رو بر این بگیریم که خب روحانیون جواب احکام و سوالاتی که ما در مورد دین نمیدونیم
رو جواب میدن و راه رو بر ما روشن میکنن
باید گفت که همون تعداد اندک روحانیون هم برای پاسخ به سوالات دینی مکفی هست
نیازی به این همه روحانی برای پاسخ به سوالات نیست
لطفا آنچه که در حال جریان دارد را بفرمایید نه آنچه را که باید می بود و باید باشد.
سلام علیکم
با عرض ادب و احترام
فرمایشات حضرت عالی کاملا درست است و بنده حقیر هم با فرمایشات شما موافقم، دقت در طبیعت و شگفتی های طبیعت، همچنین تفکر در طبیعت موجب ازیاد ایمان انسان نسبت به خدا می شود؛ اما بايد توجه داشت كه در قرآن كريم واژه «علم» به صورت جمع به كار نرفته; زيرا علم يكى بيش نيست و آن شناخت حق تعالى و آثار و آيات بى كران اوست كه در آفاق وانفس پراكنده شده و جلوه نموده است.
علّامه طباطبائى مفهوم علم را در ادبيات قرآن چنين تعريف كرده: «اصولا علم در زبان قرآن عبارت است از يقين به خدا و آيات او» و در جاى ديگر نوشته است: «قرآن مجيد به اين علوم دعوت مى كند به اين شرط كه به حق و حقيقت رهنما قرار گيرند و جهان بينى حقيقى را كه سرلوحه آن خداشناسى مى باشد، در بر داشته باشند وگرنه علمى كه انسان را سر گرم خود ساخته از شناختن حق و حقيقت بازدارد، در قاموس قرآن مجيد با جهل مرداف است.»
در لسان روایات علم نافع به عنوان علم حقیقی معرفی شده است؛ لذا هر علمی که به نفع آخرت انسان باشد علم نافع است و مورد سفارش دین مقدس اسلام. در حقیقت سخن حضرت عالی که فرمودید دنیا پلی است برای آخرت عبارت دیگر همین نکته است که استفاده از تکنولوژی و علوم روز برای رسیدن به مقام عبودیت و وصول به کمالات انسانی نه تنها ایرادی ندارد بلکه چون در راستای رسیدن به کمال است در تعریف علم نافع وارد می شود.
در نتیجه علم دینی یکی بیش نیست منتهی هر علمی هم که برای رسیدن به خداشناسی کمک کند مورد سفارش است و برای همین است که برخی بر این باورند ممکن است امام زمان علیه السلام در زمان ظهور از همین ابزار و تکنولوژی روز بهره ببرد.
به نظر من روحانیت در صورتی میتونه به عنوان یک شغل شناخته بشه که برای جامعه و بشر خدمتی کرده باشهروحانیت هیچ مزیتی برای جامعه بشریت نداره
اگر فرض رو بر این بگیریم که خب روحانیون جواب احکام و سوالاتی که ما در مورد دین نمیدونیم
رو جواب میدن و راه رو بر ما روشن میکنن
باید گفت که همون تعداد اندک روحانیون هم برای پاسخ به سوالات دینی مکفی هست
نیازی به این همه روحانی برای پاسخ به سوالات نیست
سلام علیکم
از حضور شما در این بحث تشکر می کنم
حفظ اسلام و تبیین صحیح دین اسلام وظیفه اسلامی روحانیون است؛ هزار و چهار صد سال است که روحانیون شیعه، همین اسلامی را که در دست مردم است، به مردم تعلیم داده اند؛ و در این راه ـ از حیث دنیایی ـ جز تحمّل زحمتهای فراوان و محرومیّت از مواهب دنیوی، چیزی نصیبشان نشده است.
برای اینکه اسلام عزیز حفظ شده و معارف عمیق این دین الهی به دست نسل امروز برسد چه خون دل هایی که روحانیّون نخورده اند! سرنوشت روحانیّون بزرگ رو مطالعه فرمایید امید دارم به رسالت عظیم و مقدس روحانیّون پی ببرید.
اگر روحانیّون نبودند کتب روایی ما و حتی قرآن کریم دست خوش تحریف قرار می گرفت و ما از اسلام چیزی جز نام و چیزی جز اسلام محرّف نداشتیم؛ اگر امروز توفیق داریم معارف اسلام ناب را از زبان علمایی بزرگی همچون حضرت امام خمینی و علامه طباطبایی و جوادی آملی ها و... بشونیم در سایه ی خون دل خوردن های روحانیون گران قدر است. رسالت روحانیون منحصر در پاسخگویی به سوالات دینی نیست اگر چه یکی از وظایف آن هاست؛ روحانیون همچون طبیبانی هستند که جهت بهبود بخشی به امراض روحی انسان ها تلاش می کنند، طبابت مرض گناه، طبابت مرض فسق و فجور، طبابت مرض خیانت، طبابت مرض حسد، طبابت مرض بی نمازی، طبابت مرض بی خیالی نسبت به آخرت و ... .
چند درصد از ما دیدگاهمان نسبت به روحانیون اینگونه است، خیال می کنیم روحانیون وظیفه ی جز امام جماعت بودن و صیغه عقد جاری کردن و پاسخگویی به احکام ندارد لذا توّهم می کنیم روحانیون دردی از جامعه دوا نمی کنند؛ اما اگر واقعیت نگر باشیم، خواهیم دانست که روحانیون طبیب دل ها و طبیب نفوس هستند. برای مداوای امراض جسمی به سراغ طبیب جسم می رویم اما برای مداوای امراض روحی کاری نمی کنیم .
البته خالی از لطف نیست که عرض کنیم روحانمی نماهایی هستند که با اعمال خود متاسفانه جلوه روحانی و معنوی روحانیون را کدر می کنند و انسان های ظاهر بین خیال می کنند همه روحانی ها این گونه هستند.
خداوند عاقبت همه ما را ختم به خیر فرماید .
[="Blue"]روحانیت هیچ مزیتی برای جامعه بشریت نداره
سلام
بنده پاسخ شما را با پاسخ نقضی می دهم بانوی گرامی
لطف می فرمایید چند مورد از مزیت های خودتان را برای جامعه بشریت ذکر کنید؟8->
با تشکر[/]
برای یک ماهشون هفتصد هشتصد هزار تومن پول بدن
برادر عزیز همه ره به کیش خود مپندار
سال گذشته از مسجد ما یکی از روحانیون قم رو دعوت کرده بودند، برای یک ماه تبلیغ 500 هزار بهشون پول دادند که هزینه رفت و برگشت هم نمی شد. بیچاره هیچی نگفت ...
رای اینکه اسلام عزیز حفظ شده و معارف عمیق این دین الهی به دست نسل امروز برسد
سلام علیکم
جناب فریاد سکوت به یک مطلب دیگه ای هم اشاره کردند و آن اینکه برای پاسخ به سوالات دینی این تعداد روحانی نیاز نیست . البته توضیح ندادند چطور به کثرت بیش از حد مورد نیاز رسیده اند ولی اگر پاسخی در نظر دارید آن را هم بفرمائید.
بنده تا جائیکه اطلاع دارم علومی که در سطح حوزه تدریس میشود متعددند و علومی هم هستند که کاربردی اند و جامعه به آنها نیاز دارند .
سوال: آیا دریافت پول در ازای نماز جماعت یا ... صحیح است؟
چوابی که سایت x-shobhe به این سوال داده اند این است که خود فرد نباید دریافت وجه را شرط کند، اما متولی امر می تواند این وجه را پرداخت کند:
http://www.x-shobhe.com/shobhe/2974.html
[="Arial"]
برادر عزیز همه ره به کیش خود مپندار
[=arial]اخوی اون هفتصد تومنه رو من نگرفتما
که همه رو به کیش خود پندارم
در ضمن اون روحانی تو شهر ما عروسی کردن و کلا موندگار شدن
پس بحث هزینه رفت و آمدم نیست
چون گفتیم قرائتتون مشکل داره
فرمودن تشخیص درستی قرائت من تو صلاحیت شما نیست
از وقتم میزنم که براتون نماز میخونم پولشو بدین تا بخونم
در آخر اینکه
من خودم به شدت طرفدار قشر روحانیتم
ولی این دلیل نمیشه بگم همگی علیه السلام هستن و هیچ مشکلی نیست.
سلام علیکم
اگر با توجه به صورت سوال هم بخواهیم جواب بدیم بله روحانیت شغل است چون
تعریف شغل در لغت نامه ها این است:
لغت نامه دهخدا : شغل . [ ش ُ ] (ع اِ) کار. ضد فراغ و سرگرمی . (یادداشت مؤلف ). آنچه مایه ٔ مشغولیت باشد.
فرهنگ فارسی معین : (شُ) [ ع . ] (اِ.) کار، پیشه .
اگر همه روحانی بودند دیگر چه نیازی هست اسم یک قشر را بگذاریم روحانی؟ به طور کل یک قشری که فعالیت های خاص خودش را دارد (این فعالیت ها)شغل و مشغله آن قشر در نظر گرفته میشود.
درست است که ریاضت کشیدن و به مقامات رسیدنشان و مشغولیتشان در این راه ،در دید اول شخصی به نظر میرسد
اما
منفعتش به همه برمیگردد ،مثله دیگرشغل ها که شخص یادمیگیرد برای خودش اما منفعتش هم به دیگران و هم به خودش می رسد.
درضمن با این اهدافی که حوزه (از زمان پیامبر تا الان)برای شغل شریف روحانیت درنظر داشته (ارائه خدمات به مردم )، دیگر نمیشود روحانیت را شغل ندانست.
فقط تفاوتش ازلحاظ درآمد هست که کلا بین انسان ها جا افتاده کسی که برای احتیاجات روح و روان و دل انسان وقت میگذارد و تلاش میکند زیاد برایش هزینه نمیکنند.
البته اخلاق صحیح هم ایجاب میکند که انسان درقبال کارهای معنوی پاداش مادی زیاد دریافت نکند.
ولی
به همین دلیل مردم باید رعایت کنند وپیش دستی کنند
و پاداش زحمات روحانی را بدهند و بدانند که قشر روحانی هم احتیاجات و هزینه های مادی دارد مثله بقیه مردم.
درمورد اینکه ورودی و خروجی حوزه متناسب با نیاز جامعه هست یا نه هم در جامعه میبینیم هر شغلی ورودی هایش با خروجی هایش لزوما برابر نیست
و همه جا افراد ناخالص وجود دارند و خالص هم نمیشوند...
چون شیطان و نفس اماره همه جا وجود دارد.
البته این ها نظر بنده بود.
کارشناسان محترم واضح تر و دقیق تر توضیح داده اند.
لطف می فرمایید چند مورد از مزیت های خودتان را برای جامعه بشریت ذکر کنید؟
با تشکر
علیک سلام خواهرم
من آدمی نیستم که ادعا داشته باشم بدون وجود من اسلام و جامعه بشریت لنگ میمونه
بحث ما در این تاپیک من نیستم شغل روحانیت هست که ادعا هم دارند
هر چند بنده در پست خودم نگفتم جامعه ما به روحانیت احتیاجی نداره عرض کردم به تعداد اندک هم باشه جوابگو خواهد بود
کوچکترین کار من با وجود محدودیتهای مالی و وضع اسفناک جامعمون جایگزینی مواد طبیعی و خوراکی به جای مواد شیمیایی
در کاربرد عامل تریکوموناس در دوران دانشگاه بوده
اینجا من قصدم اونی که شما فکر میکنین و جبهش رو میگیرین نیست
بر حسب تجربه چیزی از روحانیون عاید بنده و امسال بنده نشده
حالا اگه دوس دارین به دروغ برای دل خوشی شما حرفم رو عوض کنم اون یه بحث جداست
سلام علیکم
از حضور شما در این بحث تشکر می کنم
حفظ اسلام و تبیین صحیح دین اسلام وظیفه اسلامی روحانیون است؛ هزار و چهار صد سال است که روحانیون شیعه، همین اسلامی را که در دست مردم است، به مردم تعلیم داده اند
سلام
استاد بنده هم عرض نکردم جامعه ما به روحانیون نیازی نداره عرض کردم تعداد اندک هم مکفی هست
واقعا این همه روحانی برای تبیین دین ؟
چیز اندک همیشه گران مایه تر از چیزی هست که همه جا و به تعداد زیاد یافت شه
و در این راه ـ از حیث دنیایی ـ جز تحمّل زحمتهای فراوان و محرومیّت از مواهب دنیوی، چیزی نصیبشان نشده است.
مطمئن هستین استاد ؟ happy
لطفا یک بار دیگه عمیقا به این موضوع فکر کنید
سرنوشت روحانیّون بزرگ رو مطالعه فرمایید امید دارم به رسالت عظیم و مقدس روحانیّون پی ببرید.
استاد عزیز من شکی بر عملکرد این روحانیون بزرگی که مد نظر شماست ندارم
حرفی هم در مورد این افراد محترم ندارم
پست من رو دوباره مطالعه کنید
[="Tahoma"][="Navy"]سلام
لطفا کلیپهای این سایت را ببینید
www.zekra1.ir
تجربه مشاهده جهنم
لطفا نشر دهید
یا علیم [/]
[="Arial"][="DarkGreen"]جلوی جمع نامه رو بعد خوندن پاره کرد و گفت من تو قرمه سبزی پختن شما دخالت نمیکنم
شما هم تو نماز خوندن من دخالت نکنین
سلام و عرض ادب
لطفا کارشناس احکام پاسخ بدن
کسی که این حرف رو بزنه نفی امر به معروف و نهی از منکر نکرده؟ آیا زدن چنین حرفی منجر به ارتداد نمیشه؟
[SPOILER]عوامل ارتداد
اموری که سبب کفر می شود، هرگاه از سوی یک مسلمان صورت پذیرد، عوامل تحقق ارتداد نیز به شمار می آید. این امور عبارت است از:
1 . انکار اصل دین: مانند انکار وجود خدا، وحدانیت وی، رسالت حضرت ختمی مرتبت (صلی الله علیه و آله) یا معاد و حیات پس از مرگ که با انکار یکی از این امور فرد کافر می شود.
2 . انکار یکی از احکام ضروری و بدیهی دین اسلام (کتب فقهی باب نجاسات، از جمله مرحوم محقق در شرایع اسلام و امام خمینی (ره) در تحریر الوسیله) مانند انکار وجوب نماز یا روزه.
3 . انکار یکی از احکام قطعی ولی غیر ضروری اسلام (جواهر الکلام، محمد حسن نجفی، ج 6، ص 49 ) هرگاه کسی به طور مشخص بداند مثلا روزه در عید فطر حرام است یا روزه مسافر (جز در موارد خاص) باطل است و یا پوشش اسلامی بانوان واجب است، ولی با وجود این منکر آن گردد، مرتد می شود; چون این امر به انکار رسول خدا (صلی الله علیه و آله) یا تکذیب آن حضرت می انجامد .
البته لازم نیست انکار دین یا ا حکام شریعت مقدس حتما با گفتار صریح و آشکار باشد هر گفتار یا کرداری که سبب تکذیب، انکار، عیب گذاری و ناقص شمردن، تمسخر و استهزای دین اسلام یا اهانت به مقدسات و کوچک شمردن و دست برداشتن از آن گردد، موجب تحقق کفر و ارتداد می شود; مانند افکندن قرآن در کثافات یا پاره یا تیرباران کردن آن . از این رو، هر رفتار و گفتاری که نتیجه آن عدم حقانیت دین اسلام و در نتیجه بی فایده بودن اعتقاد به آن باشد، موجب کفر و ارتداد می گردد.(جواهرالکلام، محمدحسن نجفی، ج 6، ص 48وج 41، ص 600 )[/SPOILER][/]
سلام علیکم
استاد بنده هم عرض نکردم جامعه ما به روحانیون نیازی نداره عرض کردم تعداد اندک هم مکفی هستواقعا این همه روحانی برای تبیین دین ؟
چیز اندک همیشه گران مایه تر از چیزی هست که همه جا و به تعداد زیاد یافت شه
حال تا استاد تشریف بیاورند این مطلب را بد نیست برایتان نقل کنم
حدود 52 رشته تحصیلی در سطوح دو و سه و جهار حوزه بنده شمردم که تخصصی هستند و مازاد بر آنها دروسی هستند که بین دانشگاه و حوزه مشترکند مثل روانشناسی جامعه شناسی و دیگر شاخه های علوم انسانی که حوزویان آن را انتخاب میکنند و تخصص میگیرند.
با نقل این مطلب میخواستم این موضوع را عرض کنم که این تعداد رشته تحصیل کننده میخواهد و برای تحصیل کنندگان این علوم محدودیتی نمیتوان قائل شد چنانکه برای تحصیل در رشته های دانشگاهی نمیتوان حد قائل شد
و اما بعد اینکه حوزه محلی برای تحصیل علوم دینی است تحصیل اصول اعتقادی فرض و واجب عینی و مازاد بر آن واجب کفائی است برای هر مسلمانی که استطاعت را در خودش میبیند برود این علوم را بیاموزد. لذا کم طلبه کم است و زیادش هم کم حدی برایش قابل تصور نیست .
از طرفی کسی میرود علوم دینی می آموزد و لباس روحانیت را تنش میکند که اولا بدنبال سعادت خود است و بعد به فکر دیگران لذا این شخص , در برابر دین خدا شخص مسئولی است ولی اگر اهل سودجوئی و سوء استفاده از این کسوت است کم آن هم زیاد است .
با سلام
روحاني يعني منسوب به روح ومعنويات .
شغل كلمه ايست كه معني قديم وجديدش خيلي فرق كرده است .
در هر صورت با استفاده از قران وسنت در ترازوي عقل ، ميتوان به واقعياتي رسيد .
با سلام .
روحانیت رو بستگی داره که چی تعریف کنیم .
1. زمانی هست که روحانی رو میخوایم شیر درنده ای تعریف کنیم که در مقابل ظلم و جور سر خم نمیکنه . به دنبال گسترش دانش و حقیقت و واقعیت هست . از طرف دولت حداقل در 5 کشور خارجی تحصیل کرده و آرای جهانی و نظرات سایر اندیشمندان جهان رو میشناسه ، به درک درستی از روحیات انسانها ، علایق اونها رسیده و بصیرت کافی برای اینو داره که دیگران رو هدایت کنه ...
2. زمانی هست که روحانی رو میخوایم شخصی تعریف کنیم که سازگار با ظلم و جور هست . به دنبال مخفی کردن دانش و حقیقت و واقعیت هست . 20 سال در درون یک موسسه تشویش ذهنی میشه و فقط یک نوع سخن و رفتار و اخلاق رو درست میدونه . هیچ یک از آرای جهانی رو ندیده و نشنیده و فقط فکر میکنه مسیر خودش درست هست . علایق و روحیات انسانها براش اهمیت نداره و فقط میخواد وظیفش رو انجام بده و بصیرت این رو نداره که خودش بتونه گلیم خودش رو حداقل از آب و گل در بیاره .
[="Tahoma"][="DarkGreen"] 1. زمانی هست که روحانی رو میخوایم شیر درنده ای تعریف کنیم که در مقابل ظلم و جور سر خم نمیکنه . به دنبال گسترش دانش و حقیقت و واقعیت هست . از طرف دولت حداقل در 5 کشور خارجی تحصیل کرده و آرای جهانی و نظرات سایر اندیشمندان جهان رو میشناسه ، به درک درستی از روحیات انسانها ، علایق اونها رسیده و بصیرت کافی برای اینو داره که دیگران رو هدایت کنه ... 2. زمانی هست که روحانی رو میخوایم شخصی تعریف کنیم که سازگار با ظلم و جور هست . به دنبال مخفی کردن دانش و حقیقت و واقعیت هست . 20 سال در درون یک موسسه تشویش ذهنی میشه و فقط یک نوع سخن و رفتار و اخلاق رو درست میدونه . هیچ یک از آرای جهانی رو ندیده و نشنیده و فقط فکر میکنه مسیر خودش درست هست . علایق و روحیات انسانها براش اهمیت نداره و فقط میخواد وظیفش رو انجام بده و بصیرت این رو نداره که خودش بتونه گلیم خودش رو حداقل از آب و گل در بیاره .با سلام .
روحانیت رو بستگی داره که چی تعریف کنیم .
سلام تعریفتون مشکل داره. از کجا میگین کسی که فقط در حوزه درس خونده قطعاً ظلم ستیز نیست؟ مگه ظلم ستیزی به جهانگردی ربط داره؟ مگه داخل حوزه نمیشه از آرای روز دانشمندان شرق و غرب مطلع شد؟[/]
سلام تعریفتون مشکل داره. از کجا میگین کسی که فقط در حوزه درس خونده قطعاً ظلم ستیز نیست؟ مگه ظلم ستیزی به جهانگردی ربط داره؟ مگه داخل حوزه نمیشه از آرای روز دانشمندان شرق و غرب مطلع شد؟
سلام .
امیدوارم که خوب و خوش و سلامت باشین .
چند تا مطلب نوشته بودین که به ترتیب جوابشون رو براتون مینویسم .
سوال : فرض میکنیم انسان آزاده ای وجود داشته باشه که فهم درست و دقیقی از دنیا داشته باشه ؛ آزاد و آزادی خواه باشه ؛ عالم و بصیر باشه ؛ مدیر و مدبر و کاردان باشه ؛ آگاه و دقیق باشه ... ( که اگر اینچنین باشه باید مواظب باشیم ژاپنی ها ندزدنش ) این شخص مطمئنا میتونه تصمیم های خوب و درست "خرد" و "کلان" مناسبی برای خودش ؛ اطرافیانش ؛ مردمش ؛ جامعه ش و ... بگیره .
ولی مساله این هستش که آموزشهایی که در درون فیضیه قم داده میشه کاربردی نیستند و انسانهایی که از اونجا بیرون میان آزاد و آزادی خواه نیستند ؛ مدیر و مدبر نیستند و مردم هم یک لباسی ویژه بر تن ایشان میبینند و تخیل هایی میکنند .
سپس ایشان باید چه بکنند ... مردم را راهنمایی بکنند !!!!
اینجوری میشه که بحث روحانیون در مورد این میشه که دروغ بد است .... غیبت خیلی خیلی بد است .... اگر انسانی پنیر بخورد حافظه اش کاهش پیدا میکند ... اگر مردی از میان دو خانوم حرکت کند عقلش کم میشود و اگر مردی در طبقه دوم باشد و زلزله ای بیاید و مزد از طبقه دوم بر رویه زنی در طبقه اول بیافتد و حاصل این برخورد بچه ای شود حکم این بچه چه میشود و ....
در حالیکه دنیا اصلا به این چیزها فکر هم نمیکند ...
چندی پیش بود که در درون ماشین نشسته بودم و داشتم مسیری رو طی میکردم . رادیو داشت در مورد ژاپن و آموزش و پرورش اونجا سخن میگفت ... ایشون میگفتند بعد از طی کلاس اول ... تا 3 سال به دانش آموزاش ژاپنی ( تعلیمات اجتماعی ) آموزش داده میشود و بعد از آن ایشان اجازه خواهند داشت دروسی مانند ریاضی و علوم و ... رو بخونند ...
در این سه سال به بچه ها آموزش هایی در ارتباط با ....
1. فرهنگ آپارتمان نشینی
2. فرهنگ استفاده از پارک
3. فرهنگ استفاده از اتوبوس و مترو
4. فرهنگ احترام به بزرگتر
5. فرهنگ خرمت به کشور
6. فرهنگ مهربانی
7. فرهنگ رای گیری
و ...
داده میشه ... و بعد از اینکه این 3 سال تموم شد ... تازه میرن و درسهاشون رو شروع میکنند به خوندن . اینجوری میشه که وقتی متروهای ژاپن به اون شلوغی رو میبینینم ... همه پشت درب مترو صف میکشن تا درب باز شود و سپس آرام وارد مترو میشوند ولی در ایران باید ....
یا در مورد فرهنگ راهنمایی و رانندگیمون ...
یا در مورد فرهنگ آپارتمان نشینیمون ...
و ....
حالا فرض میکنیم یک روحانی بخواد بره و در درون ژاپن روضه بخونه ...
میخواد در مورد چی حرف بزنه ...
میخواد بگه دروغ نگین
میخواد بگه به بزرگترتون احترام بزارید
میخواد بگه حق و حقوق هم دیگه رو محترم بشمارین !!!
میخندن و میگن ما اینا رو کلاس سوم خوندیم ... دیگه چی داری بهمون بگی !!!
الان من واقعا هیچ کارکردی از این همه روحانی در درون زندگیم نه میبینم ... نه درک میکنم ... اگر واقعا کسی میبینه و درک میکنه خوب بیاد و بدون تقیه کردن بگه داره کارکردش رو در درون جامعه میبینه ...
مثلا بگه روز به روز مردم با هم دیگه مهربان تر میشن
مثلا بگه روز به روز فساد و فحشا در درون جامعمون داره کم میشه
مثلا بگه روز به روز راستگویی و درستکاری در درون جامعمون داره زیاد میشه
متاسفانه روحانیون در درون جایگاهی نشستند که آن جایگاه باید در دست نخبگان جامعمون باشه که بتونند ریل گذاری های مناسبی داشته باشند و سازمان تبلیغات اسلامی وحوزه هزینه های بسیار زیادی رو به بودجه سراسری کشورمون تحمیل میکنند و هیچ بازخواستی هم از کارهایی که باید میکردند و نکردند نمیکنند ...
در ادامه سعی میکنم سئوالهاتون رو جواب بدم .