نامه ی لیبرالهای وطنی
تبهای اولیه
نامه 30 «ضدانقلاب» به ترامپ؛ پرده آخر «وطنفروشی» لیبرالهای وطنی+تصاویر
در متن انگلیسی، که احتمالا از شدت شرمندگی از رسوایی در نسخه فارسی حذف شده، نویسندگان مدعی میشوند جمهوری اسلامی ایران با حمایت از گروههایی مثل حماس و حزب الله «موجب کشتهشدن هزاران سرباز شجاع! آمریکایی» شده است.
سرویس سیاست مشرق - «آقایان میراثخوران خوشنشینِ دیار غرب و وابستگان داخلیِ استکبار و خود باختگانِ مرعوب مدینه فاوستی، رجّالگان و زُنّاربستگان دِیر «مایکل جکسون» و شیفتگان جزایر ناتورالیستها و مدّاحان پروسترویکای مفلوک شوروی مفلوکتر و نوچههای کمربسته «بوش» قدارهبند و بُزمجههای از ترس رعد و برق به سوراخ خزیده... این پهلوان پنبههای جُبّان فضای خالی میان سطور نشریاتِ نشخوارگر جویدههای فرنگیان...»
این طنین طوفانی کلام سیّدِ «بصیر» شهیدان اهل قلم، سید مرتضی آوینی، خطاب به غرب زدگان و غرب پرستان زمانه، گویی سر کهنه شدن و به تاریخ پیوستن ندارد. گویی توصیف سوزنده و نافذ آقا مرتضی که در اواخر دهه 60، خطاب به «روشنفکران» سینه چاک لیبرالیسم بر قلم آمده بود که در پایان جنگ، پایین کشیده شدن کرکره ارزش های انقلابی را مشتاقانه به انتظار نشسته بودند، در هر دوره ای و برهه ای، مخاطبان مستقیم خود را پیدا می کند و بر هدف می نشیند.
خبر این است: "۳۰ نفر از اعضای گروههای ضدانقلاب در نامهای به دانلد ترامپ، رییس جمهور منتخب آمریکا، از وی خواستهاند ضمن تجدید نظر در توافق هستهای، تحریمهای تازهای علیه ایران وضع کند."
شاید در نگاه اول، خبر چندان مهمی به نظر نرسد. به هر حال ضد انقلاب است دیگر، از این نامه ها زیاد نوشته و بنا به ماهیت خود باز هم می نویسد. اصولا آیا ضد انقلابِ مفلوک و به گل نشسته جمهوری اسلامی کار دیگری هم جز «نامه نگاری» و تجمعات چند ده نفره به راه انداختن بلد است؟
اما... در متن این نامه «اوج»هایی از حقارت و ذلّت وجود دارد که آن را از نامه های مشابه پیشین متمایز می سازد. با عذرخواهی از محضر ملت ایران بخش های اصلی این «ننگ نامه» را می آوریم:
" در خلال رقابتهای انتخاباتی، ما و میلیونها ایرانی، دیدگاههای صریح شما در اعتراض به توافق اتمی رییس جمهور اوباما با حاکمان جمهوری اسلامی ایران را دنبال میکردیم و امیدواریم با انتخاب شما، رییسجمهور منتخب و کنگره ایالات متحده برای نخستین بار فرصت بیابند که پیامدهای بینالمللی و منطقهای آن توافق فاجعهبار را، همانطور که به رایدهندگان وعده دادهاند بدون ملاحظه و پردهپوشی بررسی کنند."
"سیوهفت سال بیاعتنایی و چشم فروبستن نزدیکبینانه دنیای آزاد بر بنیادگرایی مسلح و انتحاری اسلامی، به طوفانی بزرگ انجامیده و وقایع تاسفباری چون شارلی اِبدو، باتاکلان، ترورهای پاریس، بروکسل، اورلاندو و سنبرناردینو را در دو سال گذشته به بار آورده است."
" داعش و حکومت اسلامی ایران، دو روی سکهی تروریسم بنیادگرانه اسلامی هستند. کابوس جهانی تروریسم بنیادگرای اسلامی تنها زمانی پایان خواهد یافت که خلافت اسلامی (داعش) و حکومت اسلامی در ایران جای خود را به نظامهای منتخب مردمی طرفدار صلح و رفاه دهند."
در متن انگلیسی نامه، که احتمالا از شدت شرمندگی نویسندگان از رسوایی در نسخه فارسی حذف شده، مدعی می شوند جمهوری اسلامی ایران با حمایت از گروه هایی مثل حماس و حزب الله " موجب کشته شدن هزاران سرباز «شجاع»! آمریکایی" شده است و باید جلوی آن گرفته شود.
و این وقاحت (در عین حقارت) در این جا به اوج می رسد که:
"ما از رییسجمهور منتخب میخواهیم که این پیام آشکار را بفرستد که ایالات متحده افزایش تهدیدات جمهوری اسلامی ایران علیه شهروندان خود و همسایگانش را تحمل نخواهد کرد. دولت جدید در همکاری با کنگره، باید تحریمهای موجود علیه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و امپراتوری مالی آیتالله خامنهای را گسترش دهد و از وزارت خزانهداری بخواهد که این تحریمها را با قدرت به اجرا درآورد."
و در انتها، نویسندگان نامه کاملا در کالبد «عادل الجبیر» یا «محمد بن سلمان» سعودی فرو می روند و خواب و خیال های حکومت منحوس ریاض را علیه ایران را بی پرده به قلم می آورند:
" ما از رییسجمهور منتخب میخواهیم که یک ائتلاف بینالمللی را برای فشار بر جمهوری اسلامی ایران و وادار کردن این رژیم برای متوقف کردن برنامه موشک بالستیک دوربردش تشکیل دهد. ما معتقدیم که ایالات متحده باید با رفتار مخرب سپاه در منطقه، در تمام جبههها، و با تمام ابزارهای موجود مقابله کند."
و چنین نامه ای به مقصد مطلوب خود نمی رسد، اگر که با دادن تضمین «نوکری» و «حلقه به گوشی» به ارباب به پایان نرسد:
" ایرانِ بعد از حکومت اسلامی، ظرفیت آن را دارد که یکی از ثابتقدمترین متحدان امریکا در جهان باشد. ما امیدواریم که امریکا تحت رهبری شما، به مردم ایران کمک کند تا کشورشان را از تندروهایی که چهار دهه است بر آن حکومت میکنند، پس بگیرند؛ که جهان بدون «جمهوری اسلامی» و «خلافت اسلامی» جای بهتری برای زندگی خواهد بود."
آن چنان که واضح و مبرهن است،از جای جای این نامه بوی حقارت، خودفروختگی و وطن فروشی به مشام می رسد. انسان از این که شماری از آدمیان، به هر دلیلی، به چنین حضیضی از وادادگی در برابر بیگانه(چه بیگانه دوست و چه بیگانه دشمن) می رسند، در شگفت می ماند. در وصف برخی از اقدامات، واژگان موجود، توان توصیف ندارند و لاجرم باید به دنبال وضع واژه برای عمق فاجعه بود. برای آن حدود 30 نفری که مع الاسف نه فقط اسم ایرانی، که اصولا اسم انسان را یدک می کشند، واژه «خائن» واژه گویا و رسایی نیست.
البته باید خاطرنشان کرد که از میان همه این افراد، تقریبا هیچ کدام، در هیچ زمینه ای، نه تنها وزنی ندارند که حتی اسامی آن ها هم به گوش ها ناآشناست. در میان عناوینی که امضاکنندگان این نامه کذایی در جلوی اسمشان ذکر کرده اند، یک واژه بیش از همه بسامد دارد: لیبرال.
ظاهرا این نامه به رییس جمهور منتخب آمریکا، به ابتکار یک گروه حاشیه ای و گمنام موسوم به «انجمن دانشجویان و دانش آموختگان لیبرال ایران» مستقر در آمریکا تهیه شده است، و احتمالا کل اعضای این گروه خنده دار همان هایی هستند که پای این سند «خودفروشی سیاسی» را امضاء کرده اند.
تناقض مضحک و همزمان رسواکننده این نامه آن است که گروهی از به اصطلاح «فعالان» سیاسی «لیبرال»، احتمالا با هدف برقراری آرمان های «لیبرالیسم» در ایران، مجیزگوی شخصیتی شده اند که در خود آمریکا هیچ کس، سر سوزنی او را «لیبرال» نمی داند و او را به داشتن عقاید «شبه فاشیستی» متهم می کنند. این جاست که دُم خروس مدعیان آزادی و لیبرالیسم بیرون می زند و معلوم می گردد که آرمان مورد نظر این موجودات(و البته همپالگی های داخلی ان ها) نه از دل اندیشه های فلسفی جان لاک، جان استیوارت میل، ژان ژاک روسو و ریموند پوپر، که از لوله تفنگ و دهانه موشک انداز جنگنده های تندروترین نومحافظه کارانِِ نولیبرالیست در می آید که سابقهی به خون و ویرانی کشاندن عراق، افغانستان، لیبی و ده ها نقطه دیگر در دنیا را در کارنامه سیاه خود دارند. این همان لیبرالیسمی است که قرار بود از جلیقه های انتحاری و لوله کلاشنیکوف جبهه النصره و احرار الشام در سوریه، برای مردم این کشور دموکراسی در بیاورد. همان لیبرالیسمی است که قرار بود از دل توپ و خمپاره تکفیریهای تروریست در لیبی، بهشت آزادی بنا کند. همان لیبرالیسمی است که قرار بود با گلوله های حاوی اورانیوم، آزادی و دموکراسی را در عراق جاگیر کند. همان لیبرالیسمی است که در قالب تحریم های فلج کننده و ویرانگر، موجبات مرگ نیم میلیون کودک عراقی را در دوران صدام حسین فراهم آورد و تازه آن عجوزه پیر، «مادلین آلبرایت»، در تاییدش بگوید که پیاده کردن این لیبرالیسم، به تلف شدن جان نیم میلیون کودک معصوم عراقی می ارزید!
البته اگر جستجویی در سوابق همین چند نفری از میان آن ها انجام دهیم، که اسمشان به واسطه سابقه طولانی تر در ضدیت با کشور و نظام، کمی بیشتر به گوش فعالان عرصه سیاست خورده، روشن می شود که اصولا از چنین افرادی، با چنین تفکرات و سوابقی، خیلی هم دور از انتظار نبود که سند وطن فروشی خود را با اسم و امضاء و در روز روشن به آدرس دشمنان ملت ایران ارسال کنند.
شاید مسن ترین و تا حدی شناخته شده ترین اسمی که نام خود را پای این «ننگ نامه» گذاشت، «مجید محمّدی» باشد. او که خود را جامعه شناس معرفی می کند، همان کسی است که در مقاله ای به تاریخ 10 ژانویه 2013 در وبسایت بی بی سی فارسی، با عنوان «ایران، روسیه و چین: فدرالیسم و تجزیه»، عملا از تجزیه ایران و تبدیل آن به واحدهای کوچک تر سیاسی دفاع می کند. او در این مقاله شرم آور و ضدمیهنی خود چنین می نویسد:
مجید محمدی
" اندازه جغرافیایی برای دول متمرکز و غیر دمکراتیک تصوری از خود ایجاد می کند که ممکن است بیش از ظرفیت ملی آن باشد و برای تحقق این تصور باید جنایتهایی صورت گیرد و دروغهایی گفته شود و تقلبهایی انجام شود. هزینه بزرگی که مردم دنیا برای کمونیسم و فاشیسم پرداختند از یک جهت محصول بزرگی و غیر فدرال بودن دو رژیم فاشیستی و کمونیستی در دو کشور آلمان و اتحاد جماهیر شوروی بود. بزرگی ایران نیز خطر اسلامگرایی را دو چندان ساخته است."
او در جملاتی که نشان دهندهی اوج کینه او از انقلاب و نهادهای انقلابی و حافظان و نگهبانان تمامیت ارضی و یکپارچگی ملی ایران هستند، عدم تن دادن به تجزیه را ناشی از یک «غرور بی حاصل» می خواند و نظام اسلامی ایران را با نظام های فاشیست آلمان و کمونیست شوروی و چین مقایسه می کند:
" مانع تجزیه در نظامهای اقتدارگرا و متمرکز نیز نه عِرق ملی یا میراث فرهنگی بلکه زور قوای قهریه بوده است: ارتش سرخ و حزب کمونیست در چین، ارتش شاهنشاهی و سپاه پاسداران در ایران، و ارتش روسیه. زور نمی تواند توجیه خوبی برای مشروعیت وضعیت موجود ایران، روسیه یا چین باشد. تمامیت ارضیای که مستلزم اعدام های دسته جمعی و ریختن خون جوانان تبتی، ایغور، چچنی، کرد، ترکمن، ترک، عرب و بلوچ باشد چه ارزشی دارد؟"
عمق حماقت و بی شعوری سیاسی این عنصر خودفروخته و متوهم در این جای مقاله بیشتر عیان می شود که می نویسد:
" در دنیایی با ۲۰۰۰ یا ۲۰۰۰۰ کشور بسیاری از آن اقلیتها خود صاحب کشور می شدند و دیگر اکثریت بزرگی آنها را قربانی و سرکوب نمی کرد؛ قدرت در دست حکومتهای مرکزی قلدر و غیر پاسخگو در آلمان نازی، شوروی کمونیستی، چین کمونیستی، و ایران اسلامگرا متمرکز نمی شد تا حکومتهایی تمامیت خواه را رقم بزند و دیکتاتوریهای سرسخت را مستقر سازد و آنها با اتکا بر همان قدرت، جنگ و تروریسم به راه بیندازند یا دولت هایی را به صورت اقمار خود درآورند."
مع الاسف، مجید محمدی زمانی در یکی از مراکز مهم و حساس مملکت فعالیت می کرد. او در زمان ریاست محمد موسوی خوئینی ها بر «مرکز تحقیقات استراتژیک ریاست جمهوری»، یعنی زمانی که این مرکز تازه تاسیس شده بود و در کنترل کامل جناح چپ(بعدا اصلاح طلب) بود، در کنار سعید حجاریان، اکبر گنجی، عباس عبدی، محسن کدیور، حسین بشیریه و شماری دیگر از کسانی که به چهره های تاثیرگذار اصلاحطلبان تبدیل شدند، به تدوین دستورالعمل های توسعه سیاسی و اقتصادی بر مبنای آموزه های «لیبرالی» مشغول بود. مجید محمدی مدیر پروژه رفتارشناسی سیاسی اقشار اجتماعی بود که افرادی چون علی اصغر رمضان زاده(معاون بعدی ارشاد دوره مهاجرانی و تحلیل گر کنونی بی بی سی فارسی) با او همکاری می کردند.
احمد باطبی، در صدر امضاء کنندگان این نامه قرار دارد. او، زمانی که عشق رفتن به آمریکا همه وجودش را لبریز کرده بود، با هماهنگی با عکاس همکار نشریه انگلیسیاکونومیست(که دبیر عکس روزنامه اصلاح طلب جامعه هم بود)، در جریان فتنه 18 تیر سال 78، با بالا بردن یک پیراهن ظاهرا خونی، اسم و رسمی در رسانه های غربی برای خود دست و پا کرد. همین رسانه ها از او «نماد جنبش دانشجویی ایران» ساختند. کسی که حتی درباره دانشجو بودن او در آن برهه هم حرف و حدیث هایی وجود داشت.
باطبی به دلیل این که اصولا هیچ گاه واقعا یک عنصر سیاسی نبود و هیچ عمق و محتوایی نداشت، بعد از آزادی از زندان بابت محکومیت امنیتی خود و پناهندگی به معبودش(ایالات متحده) چند ماهی از این شبکه فارسی زبان خارجی به آن شبکه می رفت و درباره «شکنجه ها» و «فشارهایی» که در زندان به او وارد می آمد داستان سرایی می کرد و کسی هم از او نمی پرسید که با این همه فشار و شکنجه چگونه توانست در دوران زندان دو بار ازدواج کند، مدرک تحصیلیش را بگیرد و همزمان به همکاری با روزنامه های اصلاح طلب بپردازد! و اصولا چطور آدم شکنجه شده این قدر چاق و چله و سرحال است که به اصطلاح عوام " گردنش را تبر هم نمی زند!".
احمد باطبی با نامزدش، زمانی که زیر شکنجه های سخت قرار داشت!
اما بعد از آن که به به و چه چه های رسانه های آن ور آبی تمام شد و به قول بایرام در فیلم اخراجی ها، باطبی همه عکس هایش را با جنایتکاران معروفی چون جرج دابلیو. بوش و دیک چینی گرفت، دورانش به سر رسید و تبدیل به یک مهره سوخته شد. او که هیچ هنر و مهارت خاصی نداشت و همه آمالش برای رفتن به آمریکا به غرق شدن در «موهبات» دنیای آزاد!(از جمله با عرض معذرت، دختربازی در حد افراط!) خلاصه می شد، اکنون همچون غریقی است که برای جور شدن پول گذران زندگی ادبار گرفته و نکبت بارش به هر نخاله ای بر سطح آب چنگ می زند. بگذریم از این که به دلیل مطرح شدن شائبه هایی مبنی بر روابط او با دستگاه های امنیتی جمهوری اسلامی به عنوان «خبرچین»، در به اصطلاح اپوزیسیون خارج از کشور هم هیچ جایگاهی ندارد به مصداق «چوب دو سر طلا» تبدیل شده است. حال برای چنین موجود مفلوک و از همه جا رانده ای، چندان دور از انتظار نیست که نامش در صدر نام امضاءکنندگان نامه به ترامپ برای تشدید دشمنی و فشار آمریکا بر ایران باشد.
تارا نیازی، یکی از چندین دختری که به اسم نامزد احمد باطبی در آمریکا، دو سال با او زندگی کرد، در تیرماه 1390، در وبلاگ خود با نام اتوپیا، دست به افشاگری درباره این موجود کرد. نیازی در بخشی از افشاگری های خود، درباره فضای حاکم بر به اصطلاح فعالان دانشجویی خارج از کشور نوشت:
تارا نیازی در جمع ضدانقلابیون دیگر
"آن زمان، اينجانب از بازيها و دسته بنديها و باندبازيهاي حال به هم زن در ميان اين قشر خاص از اپوزيسيون، خسته و وحشتزده و فراري بودم، (منظورم دقيقا و تحقيقا قشر خاصي است كه تحت عنوان فعال دانشجويي و فعال حقوق زن در اين چند سال اخير به ايالات متحده آمدند و مشغول شدند به يارگيري و تشكيل گَنگ و توطئه و دسيسه چيني عليه هر آن كس كه منتقد يا مخالف آنان باشد) و من هر بار در پاسخ گفتم كه نمي خواهم وارد اين بازيهاي چندش آور و خطرناك شوم، چون اين آدم (باطبي) و دوستان و معاشرينش كساني هستند كه به راحتي هر عمل خطرناكي از دستشان برمي آيد (و صابون اين گنگ مافيايي بارها به تن ما خورده بود!)"
فرد دیگری که از جمله نویسندگان و بانیان این نامه ذلیلانه بوده، «امیرحسین اعتمادی» نام دارد. او که در زمان دانشجویی در دانشکده فنی دانشگاه تهران، مثلا مسوول سازمان جعلی ادوار تحکیم وحدت بود(از تشکل های دانشجویی رادیکال اصلاح طلب)، در سال 82 به اتهام اقدامات ضد امنیتی و ارتباط با بیگانگان در دادگاه انقلاب محکوم شد و یک سالی را هم در زندان گذراند.
امیرحسین اعتمادی
او هم بعد از این زندان بخت گشا!(که بخت او را هم برای رفتن به آغوش معبود، یعنی یو اس آ باز کرد) به آمریکا رفت و سریعا پناهنده شد و تقریبا بلافاصله فعالیت های مزدورانه خود را این بار در وطن اصلی خود! از سر گرفت. برای مثال، اعتمادی در سخنرانی خود در کمیته روابط خارجی مجلس نمایندگان، از قانونگذاران آمریکایی عاجزانه تقاضا کرده بود که جهت «کمک به تحقق آزادی در ایران»! از هیچ فشاری بر ایران مضایقه نکنند و سنگین ترین تحریم ها را علیه ملت ایران وضع کنند. جالب این جاست، که اعتمادی بعد از انتشار این نامه، و انتقادات دوستان و نزدیکانش در صفحات شبکه های اجتماعی، موارد درخواست شده از ترامپ را خواست حقیقی یک جناح سیاسی در داخل ایران خواند!
«نیما راشدان» از دیگر نام هایی است که پای این نامه به چشم می خورد. او که از گردانندگان وبسایت ضدانقلاب «توانا»(فعال در زمینه آموزش های براندازی نرم در حوزه فضای مجازی) است، پیش از انقلاب با خانواده اش به آمریکا مهاجرت کرده بود، چند سال بعد از پیروزی انقلاب، به ایران بازگشت و همزمان با ورودش به دانشگاه، فعالیت دانشجویی و مطبوعاتی خود را از 1375 آغاز کرد. او از فعالان دانشجویی اصلاح طلب به شمار می آمد که به قول خودش با چهره هایی چون مصطفی تاجزاده روابط نزدیکی داشت. راشدان بعد از چند ماه بازداشت به دلیل جرایم امنیتی از ایران رفت و به سوئیس پناهنده شد.
نیما راشدان
راشدان که خود را کارشناس حوزه امنیت سایبر می داند، در قالب بودجه ای که از سوی آژانس اطلاعات مرکزی آمریکا(سیا) برای براندازی نرم جمهوری اسلامی تعیین شده بود، با همکاری شماری دیگر از چهره های ضد انقلاب «پروژه گویا» را فعال کرد که وبسایتگویانیوز یکی از زیرمجموعه های آن بود. او در سال 1389 باز هم از موسسان یک آموزشکده اینترنتی به نام «توانا» بود که ماموریت آن آموزش مجازی براندازی نرم است. از ویژگی های بارز این مزدور سیاسی، ارادت بی پرده و صریح او به رژیم اسراییل است و اغراق نیست که او را «کَلب آستان صهیونیزم» بدانیم، چیزی که خود او هیچ ابایی از مطرح کردنش ندارد. او در مقاله ای با عنوان «اسراییل و دشمنانش»(6 ابان 1384، سایت گویا) نوشته اش را چنین آغاز می کند:
" خوشتان بيايد يا نيايد، دوستي يا دشمني(با) اسرائيل، ملاک انتخاب است ميان تمدن و بدويت - اين يک حکم راستگرايانه ، نئوکنسرواتيو و غيرانساني نيست. اين واقعيت دنياي امروز ماست."
او در این مقاله زننده، تهوع آور و وقیحانه خود که سراسر مداحی و مجیزگویی رژیم جنایتکار اسراییل است، مخالفان رژیم کودک کش صهیونیستی را چنین معرفی می کند:
" دشمن اسرائيل ، انساني است که به شيوه هفت هزار سال قبل مي زيد ، سيماي او ، پوشش او ، بوي بدن و پاهايش ، رفتار او با همسر و فرزندانش ، خانه يا غاري که در آن زندگي مي کند ، کلماتي که براي حرف زدن انتخاب مي کند ، ميزان آگاهي اش از پديده هاي دنياي جديد و خيلي چيزهاي ديگر."
«شایان آریا» دیگر امضاء کننده نامه، از حزب سلطنت طلبِ خنده دار و قابل ترحم «مشروطه ایران» است. شایان آریا(که قطعا اسم مستعار است و بر مبنای اراجیف آریایی پرستی و باستان گرایی افراطی انتخاب شده) به اصطلاح مسوول روابط خارجی این حزبِ حامی رضا ربع پهلوی است، کسی است که با افتخار از دیدارهای خود با دشمنان قسم خورده ایران، همچون سفیر رژیم صهیونیستی در آمریکا و «ترکی الفیصل» سعودی سخن می گوید. از کسی که برای گدایی صنار پول، به دریوزگی قسم خورده ترین دشمنان ملت ایران، بلکه بشریت، می رود، انتظاری جز امضاء کردن این نامه کذایی نمی رود.
«آرش سبحانی»، یک آوازه خوان دوزاری که زمانی در ایران با خواندن چند ترانه مثلا سیاسی-اعتراضی به زبان طنز در گروهی موسوم به «کیوسک» مورد توجه رسانه های ضدانقلاب فارسی زبان در غرب قرار گرفت، وقتی به دامن معبود(آمریکا) رفت، با شرکت در چند برنامه صدای آمریکا(پارازیت با اجرای کامبیز حسینی و سامان اربابی) مورد توجه محافل اطلاعاتی گرداننده صدای آمریکا قرار گرفت، به نحوی که اندکی بعد حتی کامبیز حسینی را از برنامه پارازیت بیرون انداختند و سبحانی را که گویا در «دهان دریدگی» و هتاکی نسبت به جمهوری اسلامی و ملت ایران استعداد بیشتری از کامبیز حسینی داشت، جایگزین شد. او که در سالیان اخیر، با دیگر آوازه خوان فراریِ ضدانقلاب، یعنی محسن نامجو، همپالگی شده و مشترکا به اجرای موسیقی وقیحانه و مبتذل می پردازند، اکنون به یکی از چهره های شاخص! اپوزیسیون تبدیل شده است، و خب از چنین اپوزیسیونی در نهایت جز دریوزگی و کاسه لیسی انتظار می رود؟
آرش سبحانی
علی ایحال، به مصداق «از کوزه همان برون تراود که دروست» می توان گفت که از عاملان نوشتن و امضای چنین نامه ای، اگر چیزی جز این سر می زد، مایه تعجب بود. فقط در آخر، روی سخن با کسانی در داخل کشور است که در منظومه فکری مشابه با این «وطن فروشان» امروز قرار می گیرند. کسانی که شاید تنها تفاوتشان با این مزدوران سیاسی آن است که هنوز در مراحل ابتدایی مسیری هستند که آن ها(امضا کنندگان نامه) چند سال پیش تر طی کرده اند.
شعارهایی چون «آزادی»، «حقوق بشر»، «فعالیت مدنی»، «دموکراسی خواهی» و..... به روایت غربی یا غرب پسندان، سال هاست که از ماهیت تهی شده اند و جز شعارهایی پوچ چیزی از آن ها به جا نمانده است. امروز که طشت رسوایی اوباما و هیلاری کلینتون «دموکرات» و «لیبرال» بر زمین افتاده و نقش آن ها در شکل گیری آدمخواران داعشی در خود غرب هم عیان شده است، امروز که جنگنده هایِ آمریکاییِ سعودی ها، با بمب های خوشه ای «انگلیسی» سقف منازل یمنی ها را از بام تا شام بر سرشان خراب می کند، امروز که غزهی مظلوم، زیر سکوت کرکننده منادیان حقوق بشر، «بزرگ ترین زندان سرگشوده جهان» خوانده می شود، امروز که کودکان مظلوم عراقی به واسطه جنایت آمریکایی ها در استفاده از مواد رادیواکتیو در جنگ عراق ناقص الخلقه به دنیا می آیند و......دیگر عذری برای فریب خوردگان داخلی مکتب لیبرال-امپریالیسم باقی نمانده است که همچنان برای خوشایند غربی ها پشت این واژگان توخالی و قلب ماهیت شده سنگر بگیرند، تا تیشه به ریشه وطن خود بزنند.
جاده آزادی و آزادی خواهی از بین مردم می گذره نه از روی مردم .
این توئیت یکی از کاربرای توئیتر بود و اکثر توئیتری ها مخالف این نامه ساده اندیشانه اند . نویسندگان این نامه که از ترامپ ! دموکراسی می خواهند و برای آزادی چشم به اعمال خشن بیگانگان دوخته اند از درد و رنج مردم بی اطلاع اند و میخواهند با ضربه به کشور ، نظام را ساقط کنند که این نشان از حماقت و بلاهت و کج فکری این جماعت دارد که فکر میکنند با آسیب زدن به اقتصاد بیمار و صنعت توسعه نیافته کشور و سرعت رشد این سرزمین عقب افتاده را گرفتن، می توانند سعادت را برای مردم به ارمغان بیاورند . اینان خائن نیستند، مستضعف فکری اند .
این کم خردان با این نامه شان دوباره باعث پروپاگاندا علیه آزادی خواهانوطنی شدند و بهانه دست بنیادگرایان دادند تا با یک چوب همه را برانند و با تبلیغات مسموم خودشان آزادی خواهان را زشت جلوه دهند .
این کم سوادان بی بهره از شعور و درک و فهم تصور میکنند دوباره با رفتن جمهوری اسلامی شب سیه وطن ، روز می شود و شام تاریک ما سحر ! وقتی کسی در سال 2017 با نگاه به انقلاب های ریز و درشتی که در جهان علی الخصوص در خاورمیانه رخ داده نتواند درک کند که با رفتن این یکی و آمدن آن یکی در سرزمین های ناآشنا با مدرنیته و مفاهیمی چون " دموکراسی " و " آزادی " شرایط بهتر نمی شود که هیچ ، بدتر می شود و به با رفتن این دیکتاتور ، دیکتاتور بعدی می آید یا کشور دچار جنگ و آشوب می شود؛ کم سواد نباشد پس چیستند ؟ این ناپختگان از درک این عاجزند که مردمی که جوانانشان بیکارند و گریبانگیر انواع گوناگون آسیب های اجتماعی اند و به تبع آن فرهنگشان از بین رفته و اخلاق در سرزمینشان کم یاب شده ، " دموکراسی " را میخواهند چه کار ؟
هر چند گفتن این ها برای آن یکی دسته از کم سوادان وطنی که معنی " لیبرال " و " وطنی " را نیافته اند به مثابه آب در هاون کوبیدن است، اما اینان نه لیبرال اند نه پشتوانه مردمی دارند ، تنها عصبانی اند از ظلم هایی که در حق بعضی شان شده و به تبع آن قدرت تصمیم گیری درست را ندارند و بالقوه کم سواد و کم خرد هم هستند و ماحصل همه این ها ، این هجویاتی است که نوشته اند و از شوالیه آزادی خواهی، پرزیدنت ترامپ ! درخواست آزادی وطن کرده اند .
در نهایت کلامم را با نقل قول از یکی از زندانیان سیاسی تمام میکنم :
[=BBCNassim]«به صراحت بگویم که به هیچ عنوان حاضر نیستم بیعدالتی فاحش روا شده بر من، بهانهای از بهانههای آنانی باشد که قصد اعمال فشار یا تحریم به کشورم را دارند و با همه بی خبری وانزوایی که به آن دچارم، خوب میدانم تلاش برای امرار معاش و تمشیت زندگی روزمره شهروندان اینقدر سخت هست که دشوارتر کردن آن و افزودن رنجی به رنجهای آنان هیچ افتخاری به حساب نمیآید.»
جاده آزادی و آزادی خواهی از بین مردم می گذره نه از روی مردم ....
این کم خردان با این نامه شان دوباره باعث پروپاگاندا علیه آزادی خواهانوطنی شدند و بهانه دست بنیادگرایان دادند تا با یک چوب همه را برانند و با تبلیغات مسموم خودشان آزادی خواهان را زشت جلوه دهند .
به آزادی خواهان وطنی: در یک حکومت جمهوری که حتی افراد مستقل هم میتوانند در مسئولیت های کلیدی مانند ریاست جمهوری قرار بگیرند و سرنوشت کشور را تغییر بدهند شما دنبال چه آزادی ای هستید؟! لابد آزادی از اسلام؟ البته که این اتفاق نخواهد افتاد مگر شما هم به اندازه ی ما که برای اسلام خون ها دادیم برای لیبرالیسم خون ها بدید! که از افراد دنیا طلبی مثل شما بعید است
به آزادی خواهان وطنی: در یک حکومت جمهوری که حتی افراد مستقل هم میتوانند در مسئولیت های کلیدی مانند ریاست جمهوری قرار بگیرند و سرنوشت کشور را تغییر بدهند شما دنبال چه آزادی ای هستید؟! لابد آزادی از اسلام؟ البته که این اتفاق نخواهد افتاد مگر شما هم به اندازه ی ما که برای اسلام خون ها دادیم برای لیبرالیسم خون ها بدید! که از افراد دنیا طلبی مثل شما بعید است :)
برای به دست آوردن هر شیئی لازم به خون دادن نیست، گاهی چیزها خود به خود اتفاق می افتند. شما نمی توانید از افزایش آنتروپی جلوگیری کنید مگر به واسطه صرف انرژی، ولی مشکل اینجاست که انرژیتان بالاخره تمام می شود و اینگونه است که سلول ها به عنوانن یک سامانه که سعی در مخالفت با قانون دوم ترمودینامیک دارند، می میرند .
برای رسیدن به آزادی اجتماعی _ که از آنجا که به هیچ مکتب فکری پایبند نیستم و در نتیجه آزادی فعلا هدفم نیست _ راه های بهتری است. راه هایی که سریع تر از خون دادن جواب می دهد و عوارضی چون آسیب دیدن جان و مال مردمان _ چنانکه در سوریه، مصر، کوبا و ایران اتفاق افتاد _ را ندارد وگرنه خراب کردن یک چیز بسیار راحت تر از ساختن آن است و به کسی که با نیت خوش اما بی خردی عمل میکند و در نهایت خرابی به بار می آورد " شجاع " نمی گویند . هر چند همواره این کم خردان با اعمال آکروباتیک وارشان بیشتر مورد توجه توده مردم قرار میگیرند _ همچون داستان سوزاندن نانوای گران فروش توسط رضاشاه _ اما سود واقعی را عاقلان گمنام برای مردم به ارمغان می آورند .
نمونه ای که حتما شما با من موافق خواهید بود میرحسین موسوی ست که با نیت دفاع از آزادی و مبارزه با ظلم و استبداد به اغتشاشات دامن زد و در آتش حوادث دمید و در نهایت دودش اول از همه به چشم خودش رفت و تا الان 7 سال حبس خانگی را به جان خرید و از همه مهم تر باعث تحریم هایی شد که در نهایت چرخ اقتصاد را فلج کرد و معشیت مردم را تنگ، فضای امنیتی را دوچندان و آزادی را از آنچه که بود محدود تر . طرفدارانش حتما به او به چشم یک قهرمان نگاه میکنند، کسی که 7 سال در حبس است اما از مواضع خود برنگشته و زیرر بار ظلم نرفته و ظالم را یاری نداده اما تنها خردمندانند که میدانند هزینه این زیر بار ظلم نرفتن ایشان را در نهایت مردم دادند .
برای به دست آوردن هر شیئی لازم به خون دادن نیست،
صد در صد، ولی هر شیئی بهایی داره، بهای حذف اسلام از این کشور، "خون" است! حتی اگر تنها یک نفر مسلمان باقی مانده باشد.
مگر به واسطه صرف انرژی، ولی مشکل اینجاست که انرژیتان بالاخره تمام می شود و اینگونه است که سلول ها به عنوانن یک سامانه که سعی در مخالفت با قانون دوم ترمودینامیک دارند، می میرند .
انرژی شیعیان مومن به امام زمان تمام نخواهد شد بلکه از صورتی به صورتی دیگر تبدیل خواهد شد
آزادی را از آنچه که بود محدود تر
بنده خدا آزادی چقدر مظلوم شده! خود شما هم بهتر از من میدانید آزادی تا وقتی که از چهار چوب های مشخص شده در اسلام خارج نشود در این کشور وجود دارد، نمونش آقای زیباکلام که کل نظام رو زیر سوال میبرد هنوز هم زنده هست، زندانی سیاسی هم نشده! کسی که حتی حاضر است پا بر روی خون برادرانش بگذارد (البته اگر مسلمان باشد!) و با اسرائیل دست دوستی و همکاری بدهد!!!
زیرر بار ظلم نرفته و ظالم را یاری نداده
ای آزادی کجایی که ببینی احترام به رای مردم شده "زیر بار ظلم رفتن"!!!
این که برجام پاره بشود و آمریکا دوباره به نقش تحریم برگردد و طبق آرمانهای انقلاب، شیطان بزرگ باشد خواست حکومت ایران است و عین انقلابی گری است. رسانۀ ملی ایران هم که ترانههای برجامپارهکن پخش میکند. نمیدانم با این وصف چه طور این سی نفر خائنند؛ برعکس، به نظر انقلابی میرسند.
این که برجام پاره بشود و آمریکا دوباره به نقش تحریم برگردد و طبق آرمانهای انقلاب، شیطان بزرگ باشد خواست حکومت ایران است و عین انقلابی گری است. رسانۀ ملی ایران هم که ترانههای برجامپارهکن پخش میکند. نمیدانم با این وصف چه طور این سی نفر خائنند؛ برعکس، به نظر انقلابی میرسند.
هنوز برای اظهار نظر و نتیجه گیری زود است . بگذارید این هیئتی که از ایران رفته اند تمدید تحریم 10 ساله ایران را لغو کنند میتوانند از حقوق ایران دفاع کنند یا اینکه نه ؛ 4 سال شو تماشا کردیم و فلاکت اقتصادی چشیدیم و سانتریفیوز از بین بردیم و ...
صد در صد، ولی هر شیئی بهایی داره، بهای حذف اسلام از این کشور، "خون" است! حتی اگر تنها یک نفر مسلمان باقی مانده باشد.
سینای گرامی این چه حرفی است ؟
آیا امام علی برای گرفتن حقش خون راه انداخت ؟
آیا امام صادق این کار را کرد ؟
آیا امام حسین به دلیل گرفتن حقش شهید شد ؟
وظیفه مردم یاری دادن به امام برای برپایی حکومت دینی ست و اگر این وظیفه را انجام ندادند امام شروع به کشتن افراد نمی کند! و حکومتش را با خون ریختن و دیکتاتوری برپا نمیکند. چنانکه امام صادق یا امام علی یا امام حسن نکردند بلکه به سایر وظائف امامت چون ترویج علوم دینی و تربیت طلاب مشغول می شود .
کسی قصد جنگ با اسلام را ندارد . کسی قصد راه انداختن خون را ندارد منتهی اگر مردم از حکومت دینی رو برگرداندند ، تکلیف برپایی حکومت از امام ساقط می شود و اگر حکومت دموکراتیکی تشکیل شد مسلمانان می توانند مثل سایر مردم حزبی تشکیل دهند و نمایندگان خود را به پارلمان فرستند و غیره .
وظیفه شما هم کشتن مردم نیست و کسی هم خواستار کشتن شما نیست ! بلکه باید با تلاش به حکومتتان کمک فکری و اقتصادی کنید و با رشد فکری مردم، نظر آنان را به شیوه حکومت داری خود جلب کنید نه اینکه بنشینید تا حوادث نظام را تضعیف کند بعد شما شمشیر به دست گیرید و شروع کنید به کشتن مردم خواستار تغییر !
منم از این به بعد سعی در
" گفتگو " میکنم چنانکه اسم سایت انجمن " گفتگوی " دینی است و در گفتمان جای رجز خوانی نیست بلکه هم اندیشی ست و تبادل نظر و مباحثه برای ارتقای سطح فکری .در راستای گفتگویمان مقاله ای خواندم از چامسکی پیرامون تحلیل چرایی پیروزی ترامپ :
[=Mitra]«انتظار ظهور نسل جدید فاشیسم در جایجای دنیا میرود. هشداری تکاندهنده که مساله آن تنها سیاستهای ملیگرایانه یا حتی جنگافروزانه نیست، بلکه وعده دنیایی میدهد که بر «تنفر» و «وحشت» بنا شده است.»
منظور چامسکی دنیایی است که مردمی که در اقلیت هستند و مورد ظلم قرار گرفته اند _ در آمریکا سفیدپوستان فقیر ، طبقه کارگر و متوسط جامعه _ که با تنفر از شرایطی که دارند _ در آمریکا؛ از سیستم و سایر مهاجران مثل مسلمانان ، مکزیکی ها و چینیان _ و ترساندن آن ها از اینکه از جامعه طرد خواهند شد و ساختن یک دشمن _ در آمریکا گروه هایی که ذکر شد _ با حمایت از یک گروه فاشیست که با ایجاد تنفر و وحشت شروع میکند به سرکوب دیگر احزاب و اتخاذ سیاست های رادیکال _ در آمریکا؛ اخراج مسلمانان و مکزیکی ها از آمریکا، موضع اخیرش در قبال ایران و برجام، چین ، بی توجهی به بحران بسیار جدی محیط زیست _ به ضرر جامعه قدم بر میدارد و این پدیده که به شدت در حال همه گیر شدن در جهان است _ ترامپ در آمریکا ، برگزیت در انگلستان _ تهدید بسیار جدی برای آینده بشریت است و در مورد ترامپ با توجه به اینکه آمریکا قدرتمندترین کشور جهان ست و تاثیر زیادی در کنترل بحران های جهانی مثل محیط زیست و صلح دارد و حالا در دست دیوانه ای افتاده که بحران محیط زیست را دروغ می داند و از آن بدتر کنگره و سنا را هم تندروهای تهی از عقلانیت و اخلاق از طیف اقلیت جمهوری خواه اشغال کرده اند .
همانطور که گفته شد این پدیده که اعتراضی ست به شرایط موجود در جهان ، پدیده ای در حال گسترش ست که در نهایت با انتخاب رهبران سیاسی بی اخلاق، کم خرد و تندرو ممکن است باعث وقوع فجایع جهانی مثل جنگ جهانی شود . باید در انتخابات آتی ما نیز هوشمندانه به عقلا رای دهیم که به دور از هیاهو و حرف های رادیکال به دنبال بهتر کردن شرایط هستند در عین اینکه آن ها را متوجه کنیم که ساده اندیشانه به این آمریکا خطرناک اعتماد نکنند و در عین حال باعث تشنج نیز نشوند و ب
ا سیاست بحران های احتمالی که به وجود خواهند آمد، رد کنند _ نه با اقدامات به دور از عقلانیت _ و هوای فرودستان _ طبقه کارگر _ را هم داشته باشند .میتونید ویدئوی کوتاه چامسکی رو در این باره ببینید : اینجا
یا مقاله ی نسبتا مفصلی رو بخوانید : اینجا
ویرایش : باید مراقب رسانه هایی که سعی در ایجاد تنفر و وحشت هم دارند، باشیم .
یکی اش همین خبرگزاری که استارتر از آن نقل قول کردند که از طیف مذهبی ست و امثال این ها در طیف سکولار هم فراوانند .
رسانه خیلی مهم است و بلایی که امروز بر سر آمریکا آمده ، مسبب بخش بزرگیش طیفی از رسانه ها هستند.
باید مراقب باشیم منبع تغذیه فکری ما سالم باشد وگرنه شرایط را نادرست درک میکنیم و تحلیلمان اشتباه می شود و در نهایت در عمل نیز خطا میکنیم .
مثالش همین نامه نگارانند که بدون توجه به وضع معیشت مردم و به خاطر خبرهای ناسالمی که دریافت میکنند، از یک دیوانه خطرناک برای مبارزه با به زعم خودشان دیکتاتور های ایرانی کمک می خواهند .
[="Times New Roman"][="Black"]فکرشم نمیکردند با اون همه تحریم و هجوم همه جانبه امروز نظام جمهوری اسلامی برقرار باشه.
چه زجری میکشن از قدرت و مقاومت جمهوری اسلامی ایران.
فشار سنگینی رو تحمل میکنند.
یه کم دیگه تحمل کنید یا میرید به درک یا خود درک میاد سراغتون.
این فیلم ها هم که طرف از یه نخ سیگارش هم حاضر نیست بگذره
بعد میاد میگه آی مردم دارن زجر میکشن ، آی نون ندارن بخورن ، آی دلم می سوزه ، آی دغدغه ی من مردمند. قدیمی شده.[/]
نه ؛ 4 سال شو تماشا کردیم و فلاکت اقتصادی چشیدیم و سانتریفیوز از بین بردیم و ...
بی انصاف نباشید .
همینکه برجام فروش نفتمان را 5-6 برابر کرده یعنی دستاورد مهمی بوده .
این تحریمی که تمدید شد از 15 سال پیش بوده و اگر اجرا بشود اوضاعمان مثل سال 1380 می شود اما تحریم هایی که کمر شکن بودند از سال 90 با اجماع جهانی وضع و اجرا شدند .
آمریکا یک طرف قضیه است ، مهم این است که اجماع جهانی علیه ایران دیگر وجود ندارد و آمریکا هر چقدر هم تحریم های جدید اعمال کند اوضاعمان به بدی سال 90 نخواهد شد .
سالی که گذراندیم با نفت 30 و خورده ای دلاری بود . اگر تحریم ها برقرار بود با 500 هزار بشکه در روز به مشکلات بسیاری بر میخوردیم . همین الان با وجود 6 برابر شدن فروش و همزمان بالا رفتن قیمت نفت دولت در پرداخت حقوق کارمندانش با مشکل روبروست . طرح هایی مثل اقتصاد مقاومتی در بلند مدت جواب می دهند ، بگذریم از اینکه معلوم نیست دقیقا چیست و چقدر بلندپروازانه است . اگر تحریم ها بود و فروش نفتمان افزایش نمی یافت یک بحران اقتصادی عمیق ، افزایش سرعت تعطیلی کارخانه ها و از دست رفتن مشاغل ، احتمالا جیره بندی در برخی مواد غذایی و خلاصه با یک بحران عمیق مواجه بودیم . نگویید وضع کنونی هم بد است ، بد هست اما اگر تحریم ها بود با یک فاجعه روبرو بودیم .
من که نمیدونم این چجور تبری جستن هست ...
تبری جستن یعنی با کافرها نباشیم . بریم شعار مرگ بدیم و ... باهاشون قطع رابطه کنیم .
حالا یه عده دارن میگن ... چرا امریکا ما رو ما رو تحریم کرده و نمیخواد با ما رابطه داشته باشه ... مگه ما شعارمون تبری جستن نیست ؟
یعنی ما حق داریم تبری بجوییم .
باهاشون قطع رابطه کنیم.
شعار مرگ و فحش و دری وری بدیم
از نرم افزارهاشون استفاده کنیم
ولی امریکا غلط میکنه بخواد از ما تبری بجویه ... باید امریکا بهمون سرویس بده و ما هم شعار مرگ بگیم و سیلی بزنیم دره گوشش .
من که دارم شاخ در میارم .
سینای گرامی این چه حرفی است ؟
آیا امام علی برای گرفتن حقش خون راه انداخت ؟
آیا امام صادق این کار را کرد ؟
آیا امام حسین به دلیل گرفتن حقش شهید شد ؟
وظیفه مردم یاری دادن به امام برای برپایی حکومت دینی ست و اگر این وظیفه را انجام ندادند امام شروع به کشتن افراد نمی کند! و حکومتش را با خون ریختن و دیکتاتوری برپا نمیکند. چنانکه امام صادق یا امام علی یا امام حسن نکردند بلکه به سایر وظائف امامت چون ترویج علوم دینی و تربیت طلاب مشغول می شود .
کسی قصد جنگ با اسلام را ندارد . کسی قصد راه انداختن خون را ندارد منتهی اگر مردم از حکومت دینی رو برگرداندند ، تکلیف برپایی حکومت از امام ساقط می شود و اگر حکومت دموکراتیکی تشکیل شد مسلمانان می توانند مثل سایر مردم حزبی تشکیل دهند و نمایندگان خود را به پارلمان فرستند و غیره .
وظیفه شما هم کشتن مردم نیست و کسی هم خواستار کشتن شما نیست ! بلکه باید با تلاش به حکومتتان کمک فکری و اقتصادی کنید و با رشد فکری مردم، نظر آنان را به شیوه حکومت داری خود جلب کنید نه اینکه بنشینید تا حوادث نظام را تضعیف کند بعد شما شمشیر به دست گیرید و شروع کنید به کشتن مردم خواستار تغییر !
از بین رفتن حکومت شیعه ایران به عنوان تنها حامی شیعیان یعنی خسارت محض، یعنی کشته شدن هزاران نفر از شیعیان و به
استثمار در آمدن آنها، شیعیانی که اگر بیشتر از ۲ سال هم در محاصره باشند و هر روز از زنان و کودکان شهید بدهند کسی کُکش هم نخواهد گزید. حتی دولت مثلا شیعه ی ما.اما اگر روزی بیاید که اکثریت مردم "اسلام" را نخواهند (که نمی آید) با کمال میل کشور را به شما تقدیم خواهیم کرد؛ اما اگر این اتفاق نیفتد تنها راه شما برای تغییر نظام دادن بهای اون هست. بهایی که ما ۳۰ سال پیش دادیم و الان هم داریم میدیم.
پس پیشفرضتان این نباشد که قرار است مردم دیگر "اسلام" یا حکومت "اسلامی" نخواهند. مردم اصلاح نظام اسلامی را میخواهند نه تغییر آن.
اگر تحریم ها بود و فروش نفتمان افزایش نمی یافت یک بحران اقتصادی عمیق ، افزایش سرعت تعطیلی کارخانه ها و از دست رفتن مشاغل ، احتمالا جیره بندی در برخی مواد غذایی و خلاصه با یک بحران عمیق مواجه بودیم
!!!
یعنی زمان جنگ که تمام کشور های دنیا (به غیر از کره شمالی و سوریه :|) در حال جنگ با ما بودند و به طور همه جانبه تحریم بودیم مردم داشتند علف میخوردند؟
یعنی سال ۸۸ که همین تحریم های کمرشکن به لطف بعضی ها اجرا شد مواد غذایی جیره بندی شده بود؟
فراموش نکنیم که پیشرفت های امروز کشور به لطف همون تحریم های کمرشکن هست.
بی انصاف نباشیم، خودمون رو باور داشته باشیم
!!!یعنی زمان جنگ که تمام کشور های دنیا (به غیر از کره شمالی و سوریه :|) در حال جنگ با ما بودند و به طور همه جانبه تحریم بودیم مردم داشتند علف میخوردند؟
یعنی سال ۸۸ که همین تحریم های کمرشکن به لطف بعضی ها اجرا شد مواد غذایی جیره بندی شده بود؟
فراموش نکنیم که پیشرفت های امروز کشور به لطف همون تحریم های کمرشکن هست.
بی انصاف نباشیم، خودمون رو باور داشته باشیم
عجب تحلیلی ...
یعنی شما انتظار دارین که اگر یه کشوری مانند ایران رو سال 88 تحریم میکردن ... فرداش باید مردم به علف خوردن میوفتادن ...
بعدش هم میگین بی انصاف نباشیم !!!
به خدا نمیدونم شماها تحلیلهاتون چجوری هست .
لابد بعدش هم میخوای دروغگو رو نفرین کنی و بگی که هممون مسوول صحبتهامون هستیم و اون دنیا باید جواب بدیم و از اینجور حرفها ....
عجب تحلیلی ...
یعنی شما انتظار دارین که اگر یه کشوری مانند ایران رو سال 88 تحریم میکردن ... فرداش باید مردم به علف خوردن میوفتادن ...بعدش هم میگین بی انصاف نباشیم !!!
به خدا نمیدونم شماها تحلیلهاتون چجوری هست .
لابد بعدش هم میخوای دروغگو رو نفرین کنی و بگی که هممون مسوول صحبتهامون هستیم و اون دنیا باید جواب بدیم و از اینجور حرفها ....
صحبت من نقدی بود برای متنی که نقل و قول کرده ام، شما اون متن و متنی که من نوشتم رو دوباره مطالعه کن متوجه خواهی شد
به خدا نمیدونم شماها تحلیلهاتون چجوری هست .
بعدا نوشت:
ظلم به خود میدونی یعنی چی؟
یعنی اینکه در یک کشور ۴ فصل با انواع آب و هوا ها زندگی کنی بعد از جیره بندی شدن غذا حرف بزنی!
یعنی اینکه وقتی خودت میتونی کشتی بسازی پول بدی بقیه برات بسازن! (اشک مدیر عامل بزرگترین مجتمع کشتی سازی داخلی)
از سال ۸۸ تا برجام ۶ سال طول کشید، ولی در این سال ها نه تنها از کمبود مواد غذایی خبری نبود بلکه تا قبل از دولت بَردگان حتی با کارشکنی ها طرح هایی مثل قاهر ۳۱۳ رونمایی شد! انواع دارو ها و ماهواره ها ساخته شد، صنعت هسته ای پیشرفت کرد. قاهر نمونه ای از "ما میتوانیم" در صنعت هواپیمایی هست، نمونه ای که فریاد میزند "خود را باور داشته باشید" نه بوئینگ را، نه ایرباس را!
آبروی ما آن روزی رفت که به برادرانمان به خاطر "شکم" پشت کردیم.
سلام
بگذریم از اینکه معلوم نیست دقیقا چیست و چقدر بلندپروازانه است
اقتصاد اسلامی (شیعی)
اما اگر تحریم ها بود با یک فاجعه روبرو بودیم .
هست !
ایران تحریم نیست! اینبار کشورهای دیگه تحریمن از خریدو فروش با ایران
---------------------------
یعنی اینکه وقتی خودت میتونی کشتی بسازی پول بدی بقیه برات بسازن! (اشک مدیر عامل بزرگترین مجتمع کشتی سازی داخلی)
جالبه بعدم رییسشون میاد میگه جوانان ما بیکارند!
یعنی زمان جنگ که تمام کشور های دنیا (به غیر از کره شمالی و سوریه ) در حال جنگ با ما بودند و به طور همه جانبه تحریم بودیم مردم داشتند علف میخوردند؟یعنی سال ۸۸ که همین تحریم های کمرشکن به لطف بعضی ها اجرا شد مواد غذایی جیره بندی شده بود؟
سینای گرامی . علم اقتصاد قسمتی اش مبتنی بر ریاضی ست و در آن برای توصیف شرایط، از اعداد استفاده می شود و در نتیجه کمیت های کیفی مانند خوب و بد در آن راه ندارد.
ما الان با مشکلاتی مثل :
بحران آب
بحران آلودگی هوا
بحران بیکاری ... تعداد افراد جوان زیاد که چون کار ندارند به بحران تبدیل شده اند عوض فرصت ... مخصوصا تحصیل کرده
بحران کسری عظیم صندوق های بازنشستگی
بحران ضعیف بودن دولت ... کاهش درآمد های دولت
مواجه هستیم . اگر متوجه باشید این بحران ها با رفتن یک دولت و آمدن دولت دیگر به وجود نمیایند . موجود شدن این ها زمان بر است و حالا که هستند نشان از ضعف سیاست گزاری و عدم دوراندیشی از سال های اولیه انقلاب تا الان اند .
بله ... دولت فعلی از لحاظ درآمد به ضعیفی 2 سال آخر جنگ است . یعنی در 6 سال ابتدای جنگ، دولت آن زمان بسیار قدرتمندتر از تمام دولت های بعدی بود، اما مشکلی که دولت فعلی علاوه بر زمان جنگ دارد، بحران هایی ست که در بالا ذکر شد .
یعنی اگر بنا به مقایسه باشد دولت فعلی و آینده وضعیت به مراتب بدتری نسبت به زمان جنگ دارد .
این یک خطای شناختی ست که ما معمولا دچار می شویم و فکر میکنیم چون جنگ، اسمش جنگ است پس بدترین شرایط اقتصادی باید در آن زمان رقم بخورد .
از سال ۸۸ تا برجام ۶ سال طول کشید، ولی در این سال ها نه تنها از کمبود مواد غذایی خبری نبود بلکه تا قبل از دولت بَردگان حتی با کارشکنی ها طرح هایی مثل قاهر ۳۱۳ رونمایی شد! انواع دارو ها و ماهواره ها ساخته شد، صنعت هسته ای پیشرفت کرد. قاهر نمونه ای از "ما میتوانیم" در صنعت هواپیمایی هست، نمونه ای که فریاد میزند "خود را باور داشته باشید" نه بوئینگ را، نه ایرباس را!
منصفان نمودارها را تحلیل کنند .
اعداد را دیگر نمی شود تفسیر به رای کرد .
من حرفم را بابت جیره بندی مواد غذایی پس می گیرم، از ابتدا هم منظورم آنطور که شما تصور کردید نبود .
به هر حال بدون برجام عملا پیشرفت کشور متوقف می شد . افراد اخراج می شدند و صنعت می خوابید . اتفاقا این یعنی شکم پروری . مجبور بودیم صبح تا شب بخوریم و بخوابیم .
+ اینکه عده ای قربان صدقه دولت قبل می روند بدون اینکه ببینند علی رغم افزایش درآمد هایش نتوانست شغل ایجاد کند :
و به صرف اینکه صدقه 45 هزارتومانی بهمان می دهد و با نهایت کم خردی هزاران نفر را استخدام دائمی میکند _ بدون اینکه فکر کند آیا درآمد های نفتی همیشه اینقدر بالا خواهد ماند که من بتوانم پول کارمندانم را بدهم _ و به مشکل آب و هوا بی توجهی میکند، بله در ظاهر اوضاع بر وفق مراد است و هم استخدام شدیم و هم یارانه میگیریم ولی در باطن یک فاجعه در حال وقوع است که در سال های آینده به وقوع خواهد پیوست که امسال، همان سال های آینده گذشته است .
آبروی ما آن روزی رفت که به برادرانمان به خاطر "شکم" پشت کردیم.
مومن !
ما به خاطر شکم سعی در شکستن تحریم ها نمیکنیم ! به خاطر شکم سعی در جذب سرمایه گزاری خارجی نمیکنیم !
به خاطر پیشرفت و سرکار رفتن جوان ها این کارها را انجام میدهیم . به خاطر اینکه سن ازدواج به 35 سال نرسد .
شما با ظاهربینی تمام یک قاهر و صنعت هسته ای و موشک های وطنی را میبینی و بدون در نظر گرفتن درآمد های دولت قبل و ناتوانی در ایجاد اشتغال به تخریب دولت فعلی روی می آوری .
علمی بحث کنید و با آمار و نمودار نشان دهید که تحریم ها نعمت است. آمارها دروغ نمی گویند .
برجام تاکنون نقش سلبی داشته است، یعنی از وقوع فاجعه های ملی جلوگیری کرده است . طبق پیش بینی در سال 95 بدون برجام حدود 22 میلیارد دلار درآمد نفتی داشتیم . یعنی حدود 48 هزار میلیارد تومان به دولت می رسید در حالی که طبق قانون بودجه 68 میلیارد تومان پیش بینی می شد . یعنی چی ؟ یعنی یا باید قید توسعه صنعتی و اقتصادی را می زدیم و شکم پروری می کردیم یا باید از حقوق کارمندان و نان مردم یا از محیط زیست و آب و هوا می گذشتیم .
من نه از برجام دفاع میکنم و نه از دولت فعلی . تنها می خواهم شما را وادار به تفکر کردن کنم .
مشکلی نیست اگر خاتمی یا روحانی را دوست ندارید ولی به خاطر دوست نداشتن آن ها دست به دامان افراد جاهل نشوید و برای فرار از " لیبرال ها " به " خوارج نادان " پناه نبرید و کشور را از به زعم خودتان چاله به چاه نیاندازید .
تنفر پراکنی نکنید و مردم را با اطلاعات نادرست از سیاست های روحانی نترسانید .
منطقی بحث کنید .
شروعش هم از پست بعدیتان باشد، در جواب اعداد، عدد بیاورید .
کشور نیاز به وحدت و خردورزی و مهرورزی دارد . جهان نیز اینگونه است و آغازگر این ها ، خود ما هستیم .
با ایجاد تفرقه و تنفر پراکنی و ترساندن مردم ، نادانان و افراطی ها بر ما حکم فرما خواهند شد ، چنان که در آمریکا ترامپ آمد و در بریتانیا ، برگزیت اتفاق افتاد . ایران را آمریکا نکنیم.
بعدا نوشت:ظلم به خود میدونی یعنی چی؟
یعنی اینکه در یک کشور ۴ فصل با انواع آب و هوا ها زندگی کنی بعد از جیره بندی شدن غذا حرف بزنی!
یعنی اینکه وقتی خودت میتونی کشتی بسازی پول بدی بقیه برات بسازن! (اشک مدیر عامل بزرگترین مجتمع کشتی سازی داخلی)
از سال ۸۸ تا برجام ۶ سال طول کشید، ولی در این سال ها نه تنها از کمبود مواد غذایی خبری نبود بلکه تا قبل از دولت بَردگان حتی با کارشکنی ها طرح هایی مثل قاهر ۳۱۳ رونمایی شد! انواع دارو ها و ماهواره ها ساخته شد، صنعت هسته ای پیشرفت کرد. قاهر نمونه ای از "ما میتوانیم" در صنعت هواپیمایی هست، نمونه ای که فریاد میزند "خود را باور داشته باشید" نه بوئینگ را، نه ایرباس را!
آبروی ما آن روزی رفت که به برادرانمان به خاطر "شکم" پشت کردیم.
شتاب زمین 9.8 متر بر مجزور ثانیه و به سمت پایین هست .
یعنی وقتی شما یک گلوله رو به سمت بالا میندازین به طور متوسط در هر ثانیه 10 متر بر ثانیه از سرعتش کم میشه .
به عنوان مثال اگر شما یک گلوله رو با سرعت 100 متر بر ثانیه بابا بندازین ..
در پایان ثانیه اول سرعتش میشه 90 متر بر ثانیه
در پایان ثانیه دوم سرعتش میشه 80 متر بر ثانیه
در پایان ثانیه سوم سرعتش میشه 70 متر بر ثانیه
تا اینکه در ثانیه 10 ام به نقطه اوجش میرسه و سرعتش برابر 0 میشه .
یعنی 10 ثانیه طول میکشه تا اثر شتاب بر رویه سرعت .... اون متحرک رو نگاه داره .
تورم در درون اقتصاد مفهومی مانند شتاب داره .
در دوران احمدی نژاد سرانه درامد 8 سال ایشون در حدود 800 میلیارد دلار بود .
یعنی ما نفت میفروختیم و درامد داشتیم .
با کارهای مدیریتی ایشون ... تورم به 45 درصد رسید .
البته پول در درون خزانه داری بود .
خوب تورم 45 درصد طول میکشه تا خزانه رو به صفر متمایل کنه .
مانند ماشینی که سرعتش 200 کیلومتر بر ساعت هست و شتاب منفی میگیره .و مدت زمانی طول میکشه تا ماشین وایسه .
همکنون جناب روحانی تورم رو رسوندن به یازده درصد ...
ولی مشگل این هست که خزانه خالی هست .
بنابراین مثال احمدی نژاد مثال بی ام وه ای هست که با سرعت 200 کیلومتر بر ساعت بهش تحویل دادند . ایشون پاش رو رویه ترمز گذاشته و خواهی نخواهی اون ماشین وای میایستاد
مثال روحانی مثال پژویی هست که با سرعت 100 متر بر ثانیه بهش تحویل داده اند و این ماشین محکوم به ورشکست شدن بوده ولی تونسنسته تورم رو به یازده درصد برسونه تا ماشین وای نایسته .
حالا شما میگی سرعت ماشین در زمان احمدی 120 متر بر ثانیه بوده و زمان روحانی مثلا 60 متر بر ثانیه !!!
ما میتونیم بر رویه تغییر شتاب صحبت کنیم . نه بر رویه سرعت .
اقتصاد اسلامی (شیعی)
برون گرایی؛ فرصتی سرنوشت ساز در اسناد فرادستی کشور یعنی اقتصاد مقاومتی ابلاغی از سوی رهبری نیز به جذب سرمایه گزاری خارجی تاکید دارد و این مستلزم تحریم نبودن است .
-----------
بحث سر روی آوردن به عقلانیت است و دوری از بی خردی و عوام فریبی . چرا بعضی ها فکر میکنند دینداری یعنی عاقل نبودن و مخالفت با خرد ؟
دولت قبلی کمرشکن ترین آسیب های اقتصادی را به ما وارد کرد و خردمندی یعنی دیدن آن ها .
اگر عاقلی از طیف شما پیدا شود و دیگر کاندیداها اینگونه نباشند، من مشکلی با رای دادن به او ندارم ولی برای فرار از مثلا محدود شدن آزادی، دست به دامان نادانان تندرو به قول شما لیبرال نمی شوم .
بله ... دولت فعلی از لحاظ درآمد به ضعیفی 2 سال آخر جنگ است . یعنی در 6 سال ابتدای جنگ، دولت آن زمان بسیار قدرتمندتر از تمام دولت های بعدی بود، اما مشکلی که دولت فعلی علاوه بر زمان جنگ دارد، بحران هایی ست که در بالا ذکر شد .
یعنی اگر بنا به مقایسه باشد دولت فعلی و آینده وضعیت به مراتب بدتری نسبت به زمان جنگ دارد .
این یک خطای شناختی ست که ما معمولا دچار می شویم و فکر میکنیم چون جنگ، اسمش جنگ است پس بدترین شرایط اقتصادی باید در آن زمان رقم بخورد .
خب بفرمایید چرا وضعیت دولت در ۶ سال ابتدایی خوب بود؟ مگر ما تحریم نبودیم؟
به خاطر پیشرفت و سرکار رفتن جوان ها این کارها را انجام میدهیم . به خاطر اینکه سن ازدواج به 35 سال نرسد .
۱- به خاطر پیشرفت نیازی نیست بردگی کرد، کافیست کشور را اصلاح کرد!!! حتی اگر تحریمی نباشد با این وضعیت مدیریت هیچ مشکلی حل نخواهد شد.
۲- رسیدن سن ازدواج هیچ ربطی به اقتصاد ندارد، "هیچ ربطی"!!! کمی توقعات پایین بیاید مشکل ازدواج حل میشود. اکثر پدر و مادر های ما موقع ازدواج بیکار بودند!!! همین امروز هم افراد کم توقع و مومن قبل از ۲۰ سالگی ازدواج میکنند.
شما با ظاهربینی تمام یک قاهر و صنعت هسته ای و موشک های وطنی را میبینی و بدون در نظر گرفتن درآمد های دولت قبل و ناتوانی در ایجاد اشتغال به تخریب دولت فعلی روی می آوری .
مگر به خاطر همین ظواهر نیست که شما دنبال بردگی برای کدخدا هستید؟ مگر به خاطر همین ظواهر هر روز نمیگویید ایران ۱۰۰ سال از دنیا عقب هست؟! مگر همین ظواهر باعث اشتغال نیستند؟ آیا اگر این ظواهر نبودند برجامی هم بود؟
علمی بحث کنید و با آمار و نمودار نشان دهید که تحریم ها نعمت است. آمارها دروغ نمی گویند .
تحریم ها نعمت نیست! فرصت است!!! لطفا بر اساس پیش فرض های خودتان مانند پست های قبل صحبت نکنید.
برجام تاکنون نقش سلبی داشته است، یعنی از وقوع فاجعه های ملی جلوگیری کرده است . طبق پیش بینی در سال 95 بدون برجام حدود 22 میلیارد دلار درآمد نفتی داشتیم . یعنی حدود 48 هزار میلیارد تومان به دولت می رسید در حالی که طبق قانون بودجه 68 میلیارد تومان پیش بینی می شد . یعنی چی ؟ یعنی یا باید قید توسعه صنعتی و اقتصادی را می زدیم وشکم پروری می کردیم یا باید از حقوق کارمندان و نان مردم یا از محیط زیست و آب و هوا می گذشتیم .
سایت مشرق مورد تایید من نیست ولی دیدن این خبر از آن سایت در پاسخ به شما هم خالی از لطف نیست
فراموش نکنیم که جناب جستجوگر هنوز هیچ تحریمی برداشته نشده و لطفا طبق پیش بینی ها صحبت نکنید واقعیات را ببینید.
مشکلی نیست اگر خاتمی یا روحانی را دوست ندارید ولی به خاطر دوست نداشتن آن ها دست به دامان افراد جاهل نشوید و برای فرار از " لیبرال ها " به " خوارج نادان " پناه نبرید و کشور را از به زعم خودتان چاله به چاه نیاندازید .
تنفر پراکنی نکنید و مردم را با اطلاعات نادرست از سیاست های روحانی نترسانید .
منطقی بحث کنید .
شروعش هم از پست بعدیتان باشد، در جواب اعداد، عدد بیاورید .
متاسفانه اشتباه شما همینجاست شما فکر میکنید که هرکس از تصمیمات دولت انتقاد کند یعنی طرف دار دولت قبل است!!! در صورتی که اینطور نیست و برای بنده دولت قبل بسیار بدتر از خاتمی و روحانی است!!! پس نیازی ندارم با اعداد دولت قبل را ثابت کنم!!! در صورتی که انجام این کار بسیار ساده هست.
تورم در درون اقتصاد مفهومی مانند شتاب داره .
در دوران احمدی نژاد سرانه درامد 8 سال ایشون در حدود 800 میلیارد دلار بود .
یعنی ما نفت میفروختیم و درامد داشتیم .
با کارهای مدیریتی ایشون ... تورم به 45 درصد رسید .
البته پول در درون خزانه داری بود .
خوب تورم 45 درصد طول میکشه تا خزانه رو به صفر متمایل کنه .
مانند ماشینی که سرعتش 200 کیلومتر بر ساعت هست و شتاب منفی میگیره .و مدت زمانی طول میکشه تا ماشین وایسه .
احمدی نژاد یا بعضی ها؟
ولی مشگل این هست که خزانه خالی هست .
خزانه برای ما مردم همیشه خالی بوده، ولی برای نجومی بگیران، اختلاس کنندگان و کدخدا همیشه پر بوده
مثال روحانی مثال پژویی هست که با سرعت 100 متر بر ثانیه بهش تحویل داده اند و این ماشین محکوم به ورشکست شدن بوده ولی تونسنسته تورم رو به یازده درصد برسونه تا ماشین وای نایسته .
و اما در مورد تورم ۱۱ درصد!!! مطالب زیادی در این مورد هست که متاسفانه وقت ندارم دوباره جستجو کنم و اینجا قرار بدهم فقط همین را از من داشته باشید که کاهش تورم زمانی که رکود کشور را گرفته است افتخار نیست.
خب بفرمایید چرا وضعیت دولت در ۶ سال ابتدایی خوب بود؟ مگر ما تحریم نبودیم؟
از هیچ کارشناس اقتصادی نشنیده ام که بگوید اما به نظر خودم ناشی از افزایش نجومی درآمد های حاصل از صادرات نفت در اواخر دوران شاه و اوائل دوران انقلاب باشد. شاید هم از دیگر کشور ها قرض کردیم. به احتمال زیاد همان اولی باشد.
ببینید . یک اجماع جهانی علیه ایران شکل گرفت که ایران برای صلح جهانی خطرناک است و باید صنعت هسته ای اش را تعطیل کند .
بنابراین کل قدرت های جهانی علیه ایران موضع گرفتند و قطعنامه سازمان ملل برای تحریم و حتی اجازه جنگ صادر شد . حتی چین و روسیه هم با ما همراهی نکردند .
این اجماع باعث به وجود آمدن یکی از شدید ترین تحریم ها در تاریخ معاصر علیه کشوری شد که از سال 90 اجرا شد و در نهایت باعث نوسانات بازار ارز و افزایش قیمت دلار و تورم 40% و در نهایت رشد منفی اقتصادی یعنی تعطیلی کارخانه ها و صنعت شد .
الان با وجود برجام این اجماع شکسته شد .
حالا اگر آمریکا تحریم بکند یا نکند، هر چه شود اوضاع به بدی سال 90 نمی شود .
الان شرکت های خارجی در ایران سرمایه گزاری میکنند _ پژو، صنایع نفت و گاز و غیره _ ، روابط تجاری با کل جهان سوای آمریکا آزاد است، تنها به دلیل بحران های مالی اخیر موسسات محافظه کار شده اند؛ پس ما باید تا حد امکان دغدغه های آن ها را برطرف کنیم تا شروع به سرمایه گزاری در ایران کنند .
شاید متوجه اهمیت سرمایه گزاری نیستید . باید بدانید
دیگر زمان پیامبر نیست که اگر در شعب ابی طالب محاصره اقتصادی و تجاری شدیم ، سنگ به شکم ببندیم و گرسنگی بکشیم و تن به ذلت ندهیم .مساله شکم بارگی نیست بلکه صحبت از پیشرفت است . در زمان اعراب از لحاظ علم و تکنولوژی و صنعت پیشرفت نمی کردند و پیامبر با تحریم شدند از قافله عقب نمی افتاد اما امروزه عقب افتادن از قافله ، شاید در امروز نمود پیدا نکند اما در آینده موجب تسلط بیگانگان بر ما خواهد شد . یعنی ما با پیشرفت نکردن در حقیقت به بیگانگان کمک میکنیم که در آینده کاملا بر ما حکمفرمانی کنند .
برای همین است که در سیاست های اقتصاد مقاومتی ابلاغی
توسط شخص رهبر ، به دو مساله " برون گرایی " و " درون زایی " اشاره شده است . برونگرایی که برای اولین بار است که توسط رهبری مورد تاکید قرار میگیرد یعنی تلاش برای جذب سرمایه خارجی و انتقال تکنولوژی و پول به داخل ایران و افزایش صادرات . یعنی ایشان هم متوجه این نکته هستند که بدون سرمایه گزاری خارجی کشور، بدون ارتباط با جهان کشور و داشتن روابط تجاری برای صادرات کشور توسعه نخواهد یافت .بنابراین دست یابی به تکنولوژی بهتر، مصحولات کشاورزی بهتر ، ساخت نرم افزار های بهتر، ماشین های بهتر و نظایر اینان " ظواهر " نیست بلکه از " واجبات " است . اما آنچه که من گفتم " ظواهر " یعنی ساخت مثلا یک زیردریایی در عین اینکه از ایجاد اشتغال عاجزیم . چیزهایی که اشاره کردم باید با توسعه پایدار و همه جانبه همراه باشد تا مشکلات مردم را حل کنند.
اما در مورد برجام ، شخصا تا الان با آن موافقم چرا که در دوره ترامپ موفق به دست یابی به توافق نمی شدیم . مهم ترین کار برجام شکستن اجماع جهانی و از بین بردن تحریم های جهانی بود . اینکه تصور میکنید تحریم ها همچنان برقرار است ، اشتباه است و 2-3 برابر شدن فروش نفت و ورود سرمایه گزاران خارجی گواه ادعایم است ولی باید خیلی بیشتر از این ها شود که به دلیل محافظه کاری شرکت ها این اتفاق نمی افتد که آن هم در طول زمان رو به بهبود خواهد گذاشت چنانکه تحریم ها هم در طول زمان اثر کرد و یک شبه اقتصاد ما را فلج نکرد .
اینکه به قول شما صنعت هسته ایمان نابود شد _ حال آنکه نشده و رئیس سازمان انرژی اتمی با قسم جلاله ضمانت داد که در زمینه هسته ای پیشرفتمان متوقف نخواهد شد _ ارزش این را داشت تا کشور توسعه نیافته ای چون ما در دیگر زمینه های صنعتی رشد کند چرا که رشد در زیرساخت های اقتصادی ست که در نهایت باعث توسعه پایدار خواهد شد نه صرفا در صنعت هسته ای با هزینه گزافی که به سبب تحریم ها داشت .
به این میگویند عقلانیت .
پ.ن: متاسفانه در آن لینکی که دادید آن 1.7 میلیارد دلاری که آمریکا به ایران داده است را نیز به دلیل آزاد کردن سربازهایشان قلمداد کرده . متاسفانه بعضی خبرگزاری ها برای ضربه به دولت حاضرند روح خود را نیز بفروشند .
پ.ن 2: این سخنان یکی از مجرب ترین کارشناس اقتصادی کشور را نیز ببینید :
با بیان اینکه در نیمه دوم دهه ۸۰ درآمد ارزی کشور به ۸۴۵ میلیارد دلار رسید، افزود: با این منابع می شد برای همه کسانی که به بازار کار وارد می شوند شغل ایجاد کرد.
[=font1] این دولت _ روحانی _ سالانه ۷۰۴ هزار شغل ایجاد کرده است که جزو پنج کشور دنیا در این زمینه است. وی گفت: اما به دلیل موج زیاد متقاضیان کار و ورود سالانه ۳۰۸ هزار نفر به جمع بیکاران، این ایجاد شغل پاسخگوی متقاضیان کار نیست و سالانه بر تعداد آنها افزوده می شود.
بنابراین دست یابی به تکنولوژی بهتر، مصحولات کشاورزی بهتر ، ساخت نرم افزار های بهتر، ماشین های بهتر و نظایر اینان " ظواهر " نیست بلکه از " واجبات " است . اما آنچه که من گفتم " ظواهر " یعنی ساخت مثلا یک زیردریایی در عین اینکه از ایجاد اشتغال عاجزیم . چیزهایی که اشاره کردم باید با توسعه پایدار و همه جانبه همراه باشد تا مشکلات مردم را حل کنند.
زیر دریایی های امروز بدون نرم افزار های کامپیوتری نمیتوانند حرکت کنند پس ساختن زیر دریایی = پیشرفت در زمینه آی تی و سایر زمینه های مرتبط مثل برق، مکانیک و ... که بی ربط به ساخت ماشین هم نیست!!!
کشوری که میتواند زیر دریایی بسازد چطور نمیتواند ماشین استاندارد بسازد؟ میتواند ولی بعضی ها نمیخواهند.
ساخت زیر دریایی باعث ایجاد اشتغال در همه ی زمینه های مرتبط میشود و رساندن یک زیر دریایی به تولید انبوه باعث ایجاد اشتغال دائم، صادرات و پیشرفت خواهد شد.
تحریم ها همچنان برقرار است ، اشتباه است و 2-3 برابر شدن فروش نفت و ورود سرمایه گزاران خارجی گواه ادعایم است ولی باید خیلی بیشتر از این ها شود که به دلیل محافظه کاری شرکت ها این اتفاق نمی افتد که آن هم در طول زمان رو به بهبود خواهد گذاشت چنانکه تحریم ها هم در طول زمان اثر کرد و یک شبه اقتصاد ما را فلج نکرد .
تمام طرف داران برجام اعتراف کردند که تحریم ها لغو نشده است... واقعا دیگ برای من حرفی نمونده که در این مورد بزنم.
+ در نهایت ... برجام خوب یا بد اتفاق افتاده است . به جای تخریب دولت و ایجاد مساله و حواشی برای آن باید تمام تلاشمان را کنیم تا با کمک به دولت، از به زعم برخی اندک مواهب آن استفاده کنیم .
به این میگویند عقلانیت .
تخریب با نقد فرق میکند، حتی اگر دولت خنده دوباره رای بیاورد ما اعتراض نمیکنیم و به رای مردم احترام میگذاریم، ما مثل بعضی ها اتوبوس آتیش نمیزنیم
پ.ن: متاسفانه در آن لینکی که دادید آن 1.7 میلیارد دلاری که آمریکا به ایران داده است را نیز به دلیل آزاد کردن سربازهایشان قلمداد کرده . متاسفانه بعضی خبرگزاری ها برای ضربه به دولت حاضرند روح خود را نیز بفروشند .
قبول دارم مشرق سایت مناسبی نیست، ولی دادن ۱.۷ میلیارد دلار به ایران به نفع شما هست در نمودار نه به ضرر
سلام...
به نظر من که هیچ اهمیتی نداره که اینها چی نوشته اند!
اولاً سیاستمداران آمریکایی ننشسته اند تا اپوزیسیون جمهوری اسلامی، برایشان تعیین تکلیف بنماید که در برابر ایران چه کنند. ضمن اینکه اگر قرار بود که ترامپ یا سیاستمداران پشت پرده در آمریکا، هر نامه ای را که از هر ننه قمری برایشان می نویسد، بخوانند که به شدت با کمبود وقت روبرو می شدند! اینها آنقدر متکبر هستند که حتی وقتی رئیس جمهور منتخب ایران برای رئیس جمهورشان یک نامۀ رسمی نوشت، حاضر نشدند یک جواب رسمی بدهند، حال وقتی اعضای یک زیر شاخه ای از یک طیف خاص اپوزیسیونی یک نامه برایشان می نویسند، به راستی چه اهمیتی می تواند برای آمریکاییها داشته باشد؟ یادتان هست که چند سال پیش چند تا از همینها از آمریکا درخواست حمله به ایران را می کردند؟! اصلاً آمریکا به درخواست اینها اعتنایی کرد؟! حالا هم همان است.
ثانیاً این نامه در اصل، یک خودتبلیغی است، تا ابراز وجود کنند. اینها نامه نوشته اند نه برای آمریکایها، بلکه برای ایرانیان تا بگویند: «ما هم وجود داریم» یکی مثل منافقین خلق، با بمبگذاری و آدمکشی ابراز وجود می کند، یکی هم مثل اینها با این نامه های مضحک!
ثالثاً تجربه به من ثابت کرده است که هر کسی خودش راهش را انتخاب می کند و خواندن نامه ای که از این یا آن بیاید، اثری درازمدت بر باور افراد ندارد. این افراد هم خودشان را خسته می کنند، زیرا عموم مردم، پیش از نامه نگاری آنها، موضع خودشان را گرفته اند و آنرا حفظ خواهند کرد.
رابعاً بنده کاری به بحث خیانت بودن یا خیانت نبودن ندارم، زیرا می گویم: مورچه چیست که کله پاچه اش چه باشد؟ اینها کی هستند که فعلشان چه باشد، تا بعد بخواهیم بر سر خیانت یا خدمت بودنش با هم بحثی داشته باشیم. به راستی چند نفر از اینها را مردم ایران می شناسند و می توانند به اندازه یک کاغذ آ4 در موردشان مطلب بنویسند؟
برای همین است که در سیاست های اقتصاد مقاومتی ابلاغی توسط شخص رهبر ، به دو مساله " برون گرایی " و " درون زایی " اشاره شده است . برونگرایی که برای اولین بار است که توسط رهبری مورد تاکید قرار میگیرد یعنی تلاش برای جذب سرمایه خارجی و انتقال تکنولوژی و پول به داخل ایران و افزایش صادرات . یعنی ایشان هم متوجه این نکته هستند که بدون سرمایه گزاری خارجی کشور، بدون ارتباط با جهان کشور و داشتن روابط تجاری برای صادرات کشور توسعه نخواهد یافت .
سلام علیکم
متن نظر ایشان در این رابطه را مطالعه کنید
ایشان تعامل اقتصادی با کشورهای دنیا را خوب خواندند و خاطرنشان کردند: [HL] البته این تعامل باید هوشمندانه و نتیجه آن درون زایی اقتصاد باشد و رسیدن به این هدف هم جز با ایستادگی مردم و حرکت آگاهانه مسئولان میسر نیست.[/HL] (1)
اما لفظ برون گرائی (البته با معنائی خاص) در ادبیات رهبری چرا مطرح شد را در این متن بخوانید :
۳. آیا درونزایی اقتصاد مقاومتی همان درونگرایی اقتصاد است؟
درونگرا نیست؛ یعنی این اقتصاد مقاومتی، به این معنا نیست که ما اقتصاد خودمان را محصور میکنیم و محدود میکنیم در خود کشور؛ نه، درونزا است، امّا برونگرا است؛ با اقتصادهای جهانی تعامل دارد، با اقتصادهای کشورهای دیگر با قدرت مواجه میشود. بنابراین درونزا است، امّا درونگرا نیست.
[HL]اینها را که عرض میکنم، برای خاطر این است که در همین زمینهها الان قلمها و زبانها و مغزهای مغرض، مشغول کارند که [القا کنند] «بله، اینها میخواهند اقتصاد کشور را محدود کنند و در داخل محصور کنند». انواع و اقسام تحلیلها را برای اینکه ملّت را و مسئولان را از این راه ـ که راه سعادت است ـ جدا بکنند دارند میکنند. من عرض میکنم تا برای افکار عمومیمان روشن باشد[/HL]. (2)
اما بعد
دکتر یوسف اباذری توضیحاتی در روز جهانی فلسفه در مورد اقتصاد نئولیبرالی وطنی و جهانی دادند که جالب توجه است و دعوت میکنم دوستان حتما این سخنرانی را گوش کنند : (3)
http://media.irip.ir//Uploaded/Document/1395082512364299235153.mp3
___________________________________
1- ۲۸ /بهمن/ ۱۳۹۴ / رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار مردم آذربایجان شرقی
2- پاسخ رهبر انقلاب به ۱۰ پرسش درباره اقتصاد مقاومتی
همچنین ر.ک ۳۰ /بهمن/ ۱۳۹۲ / سیاستهای کلی «اقتصاد مقاومتی»
3- موضوع سخنرانی : عقلانیت، اعتدال، جنبشهای فاشیستی، جنبش های مذهبی افراطی
زیر دریایی های امروز بدون نرم افزار های کامپیوتری نمیتوانند حرکت کنند پس ساختن زیر دریایی = پیشرفت در زمینه آی تی و سایر زمینه های مرتبط مثل برق، مکانیک و ... که بی ربط به ساخت ماشین هم نیست!!!
کشوری که میتواند زیر دریایی بسازد چطور نمیتواند ماشین استاندارد بسازد؟ میتواند ولی بعضی ها نمیخواهند.
ساخت زیر دریایی باعث ایجاد اشتغال در همه ی زمینه های مرتبط میشود و رساندن یک زیر دریایی به تولید انبوه باعث ایجاد اشتغال دائم، صادرات و پیشرفت خواهد شد.
سینای گرامی .
وقت و منابع محدود است . بله ، ما می توانیم تمام نیاز های خودمان را خودمان برطرف کنیم؛ می توانیم خودمان تولید کنیم و خودمان مصرف و تازه به باقی کشور ها هم صادر کنیم اگر و فقط اگر منابع پولی نامحدود و حدود یک قرن و خورده ای وقت داشتیم .
ما از پول محیط زیست ، بهداشت و سایر صنایع زدیم و تحریم ها را به جان خریدیم و روی هسته ای سرمایه گزاری که مثلا اگر در شرایط عادی 100 دلار هزینه داشت ما 500 دلار برای برپایی آن هزینه کردیم، بنابراین ما پیشرفت نکردیم ، با فراموش کردن موضوعات دیگر روی یک مساله تمرکز کردیم و آن را بزرگ کردیم و سایر بخش ها را کوچک . به این میگویند ویترین سازی ، ظاهر سازی نه توسعه واقعی .
شما بفرمایید چرا قطعه سازان می گویند > ؟
مگر ما موفق به ساخت موشک های پیشرفته ، زیر دریایی و ناو نشدیم ؟ مگر یکی از پیشرفته ترین صنایع _ هسته ای _ را نداشتیم ؟ پس چرا قطعه سازانمان از قطعه سازی برای یک ماشین عاجزند ؟
چرا پاکستان که هسته ای اش آن قدر پیشرفته است که بمب هسته ای هم ساخته ، صنعتش داغون است ؟ مگر هسته ای نباید موجب رشد صنعتی شود ؟
چرا کشوری که اورانیوم 90% غنی میکند، فضای سبز شهری اش اینطور است ؟ چرا آسفالت خیابان هایش اینگونه است ؟ چرا کمبود بیمارستان دارد ؟ چرا سیستان بلوچستان آنطور است ؟
همانطور که گفتم این ها ویترین سازی است نه پیشرفت واقعی چون اساسا ما وقت و تکنولوژی لازم و پول کافی برای توسعه را نداریم . برای توسعه پایدار و حقیقی همانطور که در سیاست های اقتصاد مقاومتی نیز هست، باید برونگرا باشیم در عین درون زا بودن . سرمایه گزاری خارجی را جذب کنیم ، تکنولوژی را وارد کنیم و در نهایت کالاهای با کیفیتی بسازیم و صادر کنیم .
سلام
برون گرایی؛ فرصتی سرنوشت ساز در اسناد فرادستی کشور
سوال مطرح در این باب آن است که آیا برونگرایی در نظام ارزشی و سیاست گذاری کشور موردی پذیرفته شدهای است یا خیر؟ در شرایط فعلی، آیا اتخاذ رویکردی برونگرا مجاز است؟ میتوان پاسخ این پرسشهای را در سیاستهای کلی اقتصاد مقاومتی جستوجو کرد. در این سیاستها به دو محور با اهمیت «برونگرایی» و «درون زایی» پرداخته شده و این اولین باری است که در یک سند بالادستی سیاست گذاری کشور، واژه برونگرایی صراحتاً مورد اشاره قرار گرفته است. درون زا به این معنی که محرکهای رشد در گروی ظرفیتهای داخلی اقتصاد باشد و برون گرا به این مفهوم که رشد اقتصادی، از پتانسیلهای موجود بین المللی نظیر سرمایه، تکنولوژی و بازار، بهره جوید. ضمن اینکه یکی از فرازهای دیگر در این سند فرادستی، برنامه ریزی تولید ملی متناسب با نیازهای صادراتی، با هدف توسعه صادرات کشور است. همچنین دیپلماسی اقتصادی، تشویق سرمایه گذاری خارجی برای صادرات، توسعه مناطق آزاد و ویژه اقتصادی به منظور انتقال فناوریهای پیشرفته، گسترش و تسهیل تولید، صادرات کالا و خدمات و امثالهم از جمله موارد دیگری است که در اسناد فرادستی سیاست گذاری کشور اعم از اقتصاد مقاومتی و برنامه ششم توسعه موجود است؛ بنابراین از منظر خط مشی نیز جایی برای نگرانی وجود ندارد.یعنی اقتصاد مقاومتی ابلاغی از سوی رهبری نیز به جذب سرمایه گزاری خارجی تاکید دارد و این مستلزم تحریم نبودن است .
-----------
شاید خلاف موضوعی باشه که خودم ایجاد کردم ولی.
من فکر نکنم ایجاد مثلا منطقه ازاد اقتصاد مقاومتی باشه!
چند درصد بدبختی ما بخاطر تحریمه؟ نهایت ده درصد !
حتی این دولت کمبود اب رو به تحریم ربط دادن!
ریچارد واتسون کم کسی نیست در اقتصاد , نظرش اینه:تنها راه نجات ما بکارگیری فاینانس اسلامی است
جهان را ۱۳ پدیده تا سال ۲۰۵۰ نابود خواهد کرد که یکی از آنها بدهی است، مگر اینکه نظام مالی اسلامی غیر ربوی آن را نجات دهد
مشکل اقتصاد ما درونی و ضعف مدیریته ,بهونه همه هم شده کلمه تحریم و دولت قبل دولت قبلم قبلی ترو بعدم شاه پهلوی بعدم ... فلان .....
اصلا من از دین و مذهبمم یه روز برگردم ولی وقتی ببینم اقتصاد اسلام جواب میده این مدل اقتصادو برای لذات دنیویم حتما بکار میگیرم!
=============
نظر شما هر چقدر مخالف من باشه مهم نیست.یه تار مو شما برام با ارزش تر از 1000 تا وطن فروشه. ما با هم هر مشکلی داشتیه باشیم بین خودمونه.و به هیچ خارجی دیگه (هر چند مسلمون ,ربطی نداره)
سینای گرامی .
وقت و منابع محدود است . بله ، ما می توانیم تمام نیاز های خودمان را خودمان برطرف کنیم؛ می توانیم خودمان تولید کنیم و خودمان مصرف و تازه به باقی کشور ها هم صادر کنیم اگر و فقط اگر منابع پولی نامحدود و حدود یک قرن و خورده ای وقت داشتیم .
ما از پول محیط زیست ، بهداشت و سایر صنایع زدیم و تحریم ها را به جان خریدیم و روی هسته ای سرمایه گزاری که مثلا اگر در شرایط عادی 100 دلار هزینه داشت ما 500 دلار برای برپایی آن هزینه کردیم، بنابراین ما پیشرفت نکردیم ، با فراموش کردن موضوعات دیگر روی یک مساله تمرکز کردیم و آن را بزرگ کردیم و سایر بخش ها را کوچک . به این میگویند ویترین سازی ، ظاهر سازی نه توسعه واقعی .
شما بفرمایید چرا قطعه سازان می گویند > ؟
مگر ما موفق به ساخت موشک های پیشرفته ، زیر دریایی و ناو نشدیم ؟ مگر یکی از پیشرفته ترین صنایع _ هسته ای _ را نداشتیم ؟ پس چرا قطعه سازانمان از قطعه سازی برای یک ماشین عاجزند ؟
چرا پاکستان که هسته ای اش آن قدر پیشرفته است که بمب هسته ای هم ساخته ، صنعتش داغون است ؟ مگر هسته ای نباید موجب رشد صنعتی شود ؟
چرا کشوری که اورانیوم 90% غنی میکند، فضای سبز شهری اش اینطور است ؟ چرا آسفالت خیابان هایش اینگونه است ؟ چرا کمبود بیمارستان دارد ؟ چرا سیستان بلوچستان آنطور است ؟
باز هم بر اساس پیشفرض های خودتان صحبت کردید!!!
چه کسی گفت همه چیز را خودمان تولید کنیم؟ هیچ انسان عاقلی همچین حرف غیر ممکنی را نمیزند ولی -> ما میتوانید محصولاتی را که خود صادر کننده مواد اولیه ی آن هستیم تولید کنیم!!!
قطعه سازان نمیتوانند قطعه تولید کننده چون به دانشگاه وصل نیستند، چون کسی به تحقیق اهمیت نمیدهد و برایش هزینه نمیکند!!! همه میگویند وقتی چین فلان چیز را دارد من چرا برای تولیدش هزینه کنم؟ ماده اولیه را صادر میکنم، چین آن را قطعه میکند، تحویل ما میدهد!!! هیچ اقتصاد دانی این را پیشرفت و توسعه نمیداند!!!
برای پاکستان اول باید مشخص شود که هسته ایش ۱۰۰% تولید داخل است یا توسط کدخدا برای مقابله با هند هدیه داده شده است؟! از این گذشته باز هم پاسخ روشن است!!! چرا ما نمیتوانیم؟ آنها هم به همین دلیل نمیتوانند، چون بعضی ها با این کار جیبشان پر نمیشود و ضرر میکنند. واگرنه کشوری که در طی n سال به این توانایی دست پیدا کرده اگر اراده ای باشد میتواند در n سال به توانایی هایی که نیاز دارد دست پیدا کند و این کاملا روشن و واضح است.
اگر هسته ای، موشکی، فضایی، پزشکی، عمران و جاده سازی، پیشرفت نیست و صنعت حساب نمیشوند اشتغال ایجاد نمیکند شما برای من پیشرفت را تعریف کنید.
همانطور که گفتم این ها ویترین سازی است نه پیشرفت واقعی چون اساسا ما وقت و تکنولوژی لازم و پول کافی برای توسعه را نداریم . برای توسعه پایدار و حقیقی همانطور که در سیاست های اقتصاد مقاومتی نیز هست، باید برونگرا باشیم در عین درون زا بودن . سرمایه گزاری خارجی را جذب کنیم ، تکنولوژی را وارد کنیم و در نهایت کالاهای با کیفیتی بسازیم و صادر کنیم .
بارها عرض کردم کسی مخالف رفع تحریم نیست، کسی مخالف برجام نیست، من مخالم بردگی هستم!!! چرا شروط رهبری در برجام رعایت نشد؟! چرا برای اجرای توافق تضمینی نداریم؟! هدف پیشرفت بود یا حصول بی چون و چرای توافق و به معنای واقعی بردگی؟
نهایت سادگی است که فکر کنیم آمریکا قرار است با ما مبادله تکنولوژی بکند و تکنولوژی هایی که برایش سالها زحمت کشیده و هزینه داده دو دستی تقدیم کند!!! حتی همین کره و ژاپن که همیشه نمونه پیشرفت برای ما هستند، چیپست گوشی هایشان تماما آمریکایی هست!!! ایرباس بدون اجازه آمریکا نمیتواند هواپیما بفروشد چون اکثر قطعات آمریکایی هستند!!! اما تا دلتان بخواهد ماشین و ساختمان لوکس دارند که امیدوارم از نظر شما پیشرفت نباشند!!!
اقای سینا ...
مطالبی که شما مطرح میکنین در درون ایران سازمان پیدا نمیکنند .
علت هاش هم البته زیاد هستند . سربسته چند تاش رو میگم .
همکنون کار و کاسبی در درون دنیا مانند سابق نیست که فکر کنیم و تخیل کنیم که مثلا کالایی مانند اب میوه گیری یا موبایل تولید کنیم و به راحتی بتونیم اون رو صادر کنیم . همکنون تولید کردن خودش یک علم شده .
چرا کسی تبدیل به استیو جابز میشه و کسی تبدیل به بیل گیتز میشه و ... آیا اینها خوب کد کامپیوتری مینوشتند ؟؟؟
خیر ... ایشان مدیرهای بسیار قوی بودند .
اگرمن بخواهم یه اب میوه گیری تولید کنم بزارین براتون بگم به چه چیزهایی باید توجه کنم .
1. باید یک مهندس الکترونیک استخدام کنم که بتونه متور خوبی رو برای اب میوه گیری سفارش ساختش رو بده . یعنی من باید یک بار با ایشون برم چین . و شرکتهای مختلفی که الکترومتور میسازند رو باهاشون مذاکره کنم و بعد از مذاکره مثلا اونها حاضر میشن 10 هزار تا متور به قیمت هر یک 5 دلار رو برای من تولید کنند .
2. باید یک مهندس مکانیک استخدام کنم که با نرم افزارهای کتیا و سالیدورک آشنا باشه تا مثلا بعد از 6 ماه کاره طراحی بتونه 40 تا قالب بزنه که با وصل کردن اونها به یکدیگر آبمیوه گیری ساخته بشه .
3. باید بتونم یک واحد فروش راه بیاندازم که مثلا 5 نفر در درونش باشند و به شرکتها و موسسات زنگ بزنند و در مورد کالایی که تولید کردیم اطلاع رسانی کنند .
4. باید یک گروه گرافیست حرفه ای داشته باشم که بتونند پشت سره هم طرح های مختلفی رو بزنند و ....
5. باید یک گروه برای خدمات پس تز فروش تعریف کنم تا کالاهایی که به هر صورتی خراب میشن رو پاسخگویی کنند .
6. باید یک سوله در خارج از تهران بگیرم و یک دفتر مجلل در داخل تهران .
7. باید انواع روشهای بازاریابی رو بشناسم و بدونم چجوری بتونم تبلیغ کنم .
8. باید بازار رو بشناسم و بدونم که بعد از 2 سال حتما سرمایه اولیه ای که میزارم بر میگرده .
9. تازه بعدش باید برین و 40 تا استاندارد بین المللی بگیرین که بتونین ادعا کنین دستگاهتون بدرد میخوره وگرنه باید فاز طراحی رو از اول طی کنین .
و ...
یعنی شمایی که میخواین یک دستگاه بسیار کم اهمیت مانند آبمیوه گیری تولید کنین ... نیازمند دانش مدیریتی بسیار بالا . نیازمند سرمایه بسیار بالا . نیازمند همراهی همراهان بسیار زیاد . نیازمند پیشبینی کردن بازار و ... رو دارین .
به این مساله در درون علم مدیریت میگن طراحی سیستم کردن . یک پلان و نقشه ای رو میکشند و بر اساس اون جلو میرن .
حال ...
فرض کنین ما بیزینس من هایی مانند استیو جابز یا بیل گیتس یا مدیر ارشد تویوتا یا بنز رو داشتیم .
این افرار هزاران و شاید دهها هزار نفر رو سازماندهی میکردند که مثلا یک ماشین بنز از تو کارخونشون بیرون بیاد .
برای اینکه صنعت کشوری ساخته بشه نیاز به این هست که هزاران چیز درست باشه .
یه مهندس مطمین باشه اگر مثلا فلان تخصص رو میگیره میتونه با احتمال بالایی در درون یک سیستم قرار بگیره .
یه مدیر بتونه پیش بینی بکنه دلار 2 ماه دیگه قیمتش چقدر هست
و ...
و چون در درون ایران تنها به مساله نظامی به صورت سیستمی نگاه میکنند .... و مثلا ...
بسیج درست میکنند
موشک بالستیک درست میکنند
اسلحه میسازند
هواپیما میسازند
براش دانشگاه میسازند
رزمایش برگزار میکنند . و ...
بنابراین در درون این مساله ایران موفق هست .
ولی چون اصولا اقتصاد براشون مهم نیست . یا بلد نیستن . یا براشون ارزش چندانی نداره . بهش نگاه سیستمی ندارند و همینجورس میشه که هست .
عرض سلام وادب محضر همه عزیزان وتشکر از مطالب وتحلیلهایی که ارائه دادید.
بنده تقریبا همه مطالب دوستان را مطالعه کردم، وهمه مطالب نشان از دغدغه ملی وپیشرفت کشور است واین وجه مشترک همه ماست. که با وجود تفاوت سلیقه همه دنبال پیشرفت کشور وآسایش مردم خود هستیم.
ابتدا در مورد نامه ای سی بدبخت فلاکت زده باید عرض کنم. انسان قبل از هرچیز به حال اینها باید گریه کند. چون کسی که بخاطر یک خوش خدمتی مدتی مورد اقبال ضد انقلاب واقع می شود. بعد از اتمام تاریخ مصرف دیگر مورد توجه نیست. در حالی که فکر می کرد مادام العمر پای ثابت برنامه های آنها وجایگاه بالا خواهد بود. در چنین شرایطی مثل آدمی که در باتلاق افتاده است. برای نجات خود دست به هر گیاه وچوبی می گیرد تا غرق نشود.
اینها بخاطر بی توجهی آنطرفی ها تمام تلاش خود را برای زنده نگه داشتن نام خود به کار می برند. واینهم یکی از این موارد است. والا کدام بدبخت وفلاکت زده ای دشمن کشورش را با تمام مخالفتی که با سیاست جاری در آن دارد. تشویق به تشدید تحریم می کند؟
در داخل کشور هم کسانی که دنبال تشدید تحریم هستند، آنهایی هستند که روزگاری اسم ورسمی داشتند والان کنار رفته اند. نه توجه مردمی از اول بوده وحالا از پست ومقام هم دور افتاده اند. کاش اینها اگر دین هم ندارند وطن دوستی را از امثال مسدر همفر وهمین غربی ها ضد بشر یاد می گرفتند.
پیشرفت وتحریم:
کسی منکر درستی سرمایه گذاری خارجی نیست. ولی به چه قیمتی؟ وکسی هم در دلسوزی روساء جمهور شکی ندارد. به هر حال پیشرفت کشور حداقل از نظر موقعیت هم که شده است به نفع رئیس جمهور است واو تمام تلاش خود را برای رونق انجام می دهد. ولی با کمال تاسف روساء جمهور ما با سلایق مختلف توجه لازم به پتانسیل داخلی را ندارند. آیا ما از توان داخلی خوب استفاده کردیم؟
کشوری که می تواند هواپیمای فوق پیشرفته بدون سرنشین آمریکایی را با مهندسی معکوس در کوتاه ترین زمان ممکن بسازد، توان مهندسی معکوس صنعت خودرو را ندارد؟
متاسفانه افراد نفوذی وخائن در بدنه کشور نفوذ کرده اند. ومشکل ما اینها هستند ونه آمریکا واسرائیل واگر آمریکا از صنعت هسته ای ایران نمی ترسید پای مذاکره نمی آمد.
کشور ما اینهمه نخبه دارد، چرا مسئولان بیشتر از توجه به نخبه ها بیشتر دنبال استفاده سیاسی خود از دانشجویان هستند؟
ماباید با کشورهای خارجی تعامل داشته باشیم ولی به چه قیمیتی؟
در مذاکرات رهبری هم از تیم مذاکره حمایت کردند. وحدودی بیان داشتند، در آن موقع برخی مدعی بودند که رهبری سنگ جلوی پای آنها می اندازد، ولی حالا مشخص شده است عدم پایبندی به خطوط قرمز رهبری واعتماد به قول شفاهی امثال جان کری آقای ظریف را هم متوجه اشتباه خود کرده است. در حالی که همان موقع آیت الله جوادی آملی خطر وخباثت این افراد را گوشزد دکتر ظریف کرده بود. ولی متاسفانه برخی از مسئولان ما همین آمریکایی هار ا مورد اعتماد تر از مردم می دانستند؟
ظرفیت بین المللی وتوان داخلی کشور خیلی بالاست ولی به شرطی که بالادستی ها به آن باور داشته باشند.
[=Times New Roman]
کسی که بخاطر یک خوش خدمتی مدتی مورد اقبال ضد انقلاب واقع می شود. بعد از اتمام تاریخ مصرف دیگر مورد توجه نیست.
در حالی که فکر می کرد مادام العمر پای ثابت برنامه های آنها وجایگاه بالا خواهد بود.
اینها بخاطر بی توجهی آنطرفی ها تمام تلاش خود را برای زنده نگه داشتن نام خود به کار می برند.
کدام بدبخت وفلاکت زده ای دشمن کشورش را با تمام مخالفتی که با سیاست جاری در آن دارد. تشویق به تشدید تحریم می کند؟
در داخل کشور هم کسانی که دنبال تشدید تحریم هستند، آنهایی هستند که روزگاری اسم ورسمی داشتند والان کنار رفته اند.
نه توجه مردمی از اول بوده وحالا از پست ومقام هم دور افتاده اند.
کاش اینها اگر دین هم ندارند وطن دوستی را از امثال مسدر همفر وهمین غربی ها ضد بشر یاد می گرفتند.
عشق منی.
حب وطن:
در حدیث هست: حبّ الوطن من الإیمان، دوست داشتن وطن از ایمان است.(حبیب الله خویی، منهاج البراعة، ج21، ص394)
کسی که دین نداشته باشد. وطنش را هم می فروشد. وقتی می خواستند شیخ فضل الله نوری را دستگیر کنند عده ای بهش گفتند به سفارت روسیه پناهنده شود.ولی قبول نکرد. چون نمی خواست عزت یک مومن با پناهنده شدن به یک کشور غیر اسلامی شکسته شود. ولی زمانی که انسان دنیایی شد. دیگر عزت وشرف هم کم کم رخت بر می بندد. وهر قدر دنیایی تر شوی همانقدر از خدا فاصله می گیری، ودر صورت کلان همین می شود که عده ای بخاطر امید به خدا به آمریکا امید می بندند ولی یک پاپاسی هم آمریکا جلویشان نمی اندازد. .در عوض میلیاردها دلار خسارت به کشور وارد می شود.
علی الظاهر مشکل عمده برخی از مسئولان ما افکار سکولاری است که پیدا کرده اند. ومحاسبات بیشتر از اینکه خدایی باشد زمینی است. وبا در نظر گرفتن جایگاه آمریکا وامثال آن است. واگر حضرت موسی هم می خواست با این محاسبات جلو برود هیچوقت نمی توانست قوم خود را از دیت فرعون نجات دهد. ولی با اتکاء به خدا نه تنها قوم خود را نجات داد. بلکه فرعون هم سرنگون شد. وامام هم با همین اتکاء وامید به خدا شاه را سرنگون کرد. وحال نوبت ماها است. اگر به امید آمریکا بشینیم در نهایت مثل اپوزیسیون خارج نشین باید به پابوس حکام اسرائیل وعربستان بریم. ولی اگر به خدا امید داشته باشیم. همانند امام عزت دنیا وآخرت را به دست خواهیم آورد واین قدرتها هم یکی بعد از دیگری از بین خواهند رفت. وآنچه باقی می ماند خدا است وبس.
نوام چامسکی: انتخاب ترامپ برای بشریت تهدیدی بیسابقه است
نوام چامسکی، زبانشناس برجسته آمریکایی انتخاب ترامپ را تهدیدی برای بقای نوع بشر تلقی کرده است. او خطاب به جوانان گفت، با مشکلاتی مواجه خواهند شد که در ۲۰۰هزار سال تاریخ بشریت سابقه نداشته است.
نوام چامسکی، زبانشناس و فیلسوف بلندآوازه آمریکایی
نوام چامسکی، زبانشناس و فیلسوف بلندآوازه آمریکایی در سخنانی در آستانه فرا رسیدن بیستمین سال تأسیس کانال خبری "دمکراسی ناو" انتخاب دونالد ترامپ برای ریاست جمهوری آمریکا را خطری جدی برای بقای نوع بشر دانست.
او در این سخنان که در کلیسای تاریخی "ریورساید" در مانهاتن برگزار شد خطاب به جوانان حاضر در جمع گفت: «شما با مشکلاتی مواجه خواهید شد که در ۲۰۰هزار سال تاریخ بشریت هرگز سابقه نداشته است.»
نوام چامسکی، استاد بازنشسته مؤسسه تکنولوژی ماساچوست و نویسنده بیش از صد کتاب گفت، همه بهویژه جوانان برای نجات بشر از "سرنوشتی تیره و تار" با مشکلاتی دشوار دست و پنجه نرم خواهند کرد.
او گفت، در هشتم نوامبر ۲۰۱۶ زمانی که نتیجه انتخابات ریاست جمهوری آمریکا روشن شد با همسرش در بارسلونا در اروپا بوده است. او واکنش اروپا به نتیجه انتخابات را "ناباوری، شوک و وحشت" خواند.
"پیامد رد برجام برای آمریکا"
نوام چامسکی میگوید، انزوای آمریکا از راههایی قابل توجه در حال افزایش است. او یکی از راههایی که میتواند به انزوای آمریکا بینجامد را رد برجام توسط دونالد ترامپ دانست. در حالی که سایر کشورهایی که با ایران پیمان اتمی بستهاند بهویژه کشورهای اروپایی میتوانند در این توافق باقی بمانند. و این بدان معناست که آنها تحریمهای آمریکا را نادیده میگیرند و به این ترتیب آمریکا بیش از پیش منزوی خواهد شد، حتی از جانب اروپا. در چنین شرایط حتی ممکن است اروپا از تقابل با روسیه دست بردارد. خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا (برکسیت) ممکن است به این روند کمک کند.
چامسکی درباره دیگر موارد انزوای آمریکا گفت: «شاید حیرتانگیزترین آنها در همین نیمکره غربی جایی که هنری استیمسون، وزیر جنگ زمان روزولت به آن میگفت "منطقه کوچک ما" باشد، جایی که کسی ما را در آن نمیرنجاند. اگر کسی از خط خارج شد، ما به شدت مجازاتش میکنیم، همه همان کاری را انجام میدهند که ما میخواهیم.»
اما این تصویر از نگاه چامسکی اینک از حقیقت بسیار فاصله گرفته است. در این قرن آمریکای لاتین برای اولین بار در ۵۰۰ سال اخیر خود را از امپریالیسم غرب آزاد کرده است. صندوق بینالمللی پول که در اصل نهاد وابسته به وزارت خزانهداری آمریکاست بهکل از آمریکای جنوبی بیرون رانده شده و دیگر هیچ پایگاه نظامی آمریکایی در آمریکای لاتین باقی نمانده است.
چامسکی ادامه داد، در سال ۲۰۱۵ آمریکا در اجلاس منطقهای در مورد مسئله کوبا کنار گذاشته شد. این مسئله بسیار حیاتی بود و در این مورد هم نیمکره غربی و هم جهان با آمریکا مخالف بود. به همین دلیل اوباما شروع به عادیسازی روابط با کوبا کرد. این حداقل چند گام به جلو بود، اگر چه ترامپ ممکن است آن را از بین ببرد.
در آسیا نیز به گفته چامسکی روندی مشابه در حال روی دادن است. یکی از سیاستهای اوباما "چرخش به سوی آسیا" بود که در حقیقت اقدامی برای مقابله با چین محسوب میشد. یکی از اجزای این چرخش پیمان تجاری شراکت دو سوی اقیانوس آرام بود که تلاش داشت به غیر از چین بقیه کشورهای منطقه آسیا ـ اقیانوس آرام را گرد هم بیاورد.
رد درخواست آمریکا در سازمان همکاری شانگهای
نوام چامسکی میگوید، به دلایلی به نظر میرسد که "سیاست چرخش به سوی آسیا" در شرف فروپاشی باشد. در عوض، پیمان دیگری به نام "شراکت اقتصادی جامع منطقه" که چین مطرح کرده است، در حال جذب متحدان آمریکاست، از پرو گرفته تا استرالیا و ژاپن. آمریکا احتمالا خارج از این پیمان باقی خواهد ماند، همانگونه که از "بانک توسعه زیرساختهای آسیا" در چین دور مانده است. اما این بانک که در حقیقت رقیبی برای "بانک جهانی" محسوب میشود و آمریکا از سالها پیش با آن مخالفت کرده اکنون دارد عملا همه متحدان آمریکا، شامل بریتانیا و سایرین را به خود محلق میکند.
همزمان چین از طریق سازمان همکاری شانگهای در حال گسترش جاده ابریشم مستقر در این کشور به غرب است. سیستم کلی این سازمان جذب منابع انرژی است. این سازمان شامل روسیه با منابع سیبری، هند و پاکستان میشود. ایران از قرار به زودی به آن خواهد پیوست و احتمالا ترکیه نیز عضو آن خواهد شد. و این گسترش همه راهها از چین به اروپا خواهد بود. آمریکا درخواست کرده که عضو ناظر این سازمان باشد اما این درخواست رد شده است. و یکی از تعهدات بزرگ سازمان همکاری شانگهای این است که در تمامی منطقه آسیای مرکزی هیچ پایگاه نظامی آمریکایی وجود نداشته باشد.
"پایان دنیا"
واکنش اروپا را میشد به گفته چامسکی، بر روی جلد هفتهنامه اشپیگل آلمان دید: در کاریکاتور اشپیگل سر ترامپ به صورت شهابسنگی کشیده شده بود که به سوی کره زمین پرواز میکرد، با دهانی باز و آماده بلعیدن. زیر کاریکاتور نوشته شده بود: «پایان دنیا».
در ماه نوامبر بیست و دومین کنفرانس تغییرات اقلیمی "کوپ ۲۲" با حضور ۲۰۰ کشور در مراکش برگزار شد. هدف این نشست بحث در مورد چگونگی اجرای وعدههایی بود که یک سال پیش از آن در کنفرانس "کوپ ۲۱" در پاریسداده شده بود؛ وعدههایی که به گفته چامسکی، "مبهم" بود و این ابهام نیز با آنچه که هشتم نوامبر در آمریکا رخ داد بیارتباط نبود.
دونالد ترامپ، نامزد جمهوریخواهان در انتخابات آمریکا در مورد تأثیرات منفی تغییرات آب و هوایی ابراز تردید کرده و گفته بود، ممکن است در صورت پیروزی در انتخابات به تعهدات پاریس پایبند نباشد.
چامسکی میگوید، کنفرانس پاریس گشوده شد تا تعهداتی قابل بازبینی پدید آورد که بتوان با آنها برای بزرگترین مشکلی که تا کنون بشر با آن مواجه بوده و میتواند زندگی بشر را به نابودی بکشاند، یعنی تغییرات اقلیمی چارهای اندیشید. اما آنها نتوانستند به این تعهدات برسند. در عوض به "وعده" رسیدند و نه پیمان و یک تعهد واقعی. دلیل آن هم جمهوریخواهان کنگره آمریکا بودند که تعهداتی الزامآور را قبول نداشتند، بلکه خواهان چیزی بودند بسیاری ضعیفتر و سستتر.
کنفرانس مراکش در هفتم نوامبر بر پا شد تا به قول چامسکی بتواند توافق مبهم و سست پاریس را محکمتر بکند. هشتم نوامبر کارشناسان تصویری از وضعیت تغییرات اقلیمی و پیامدهای نابهنجار آن در محیط زیست و زندگی بشر ارائه کردند. نهم نوامبر کنفرانس از اساس متوقف ماند، چرا که دیگر روشن نبود آیا کشورهای ثروتمند، به ویژه نیرومندترین و توانگرترین آنها یعنی آمریکا از این توافق بیرون خواهند رفت یا نه. این در اصل به معنای پایان کنفرانس مراکش بود. نشست به پایان رسید و تنها توافق شد تا توافق پاریس برای دوری از سوختهای فسیلی به اجرا در بیاید. و این به گمان چامسکی، میتواند پیامی برای "پایان دنیا" باشد.
در این میان چین اقتدارگرا در واکنشی حیرتآور با حمایت از دوری از سوختهای فسیلی امیدی شد برای نجات از فاجعهای قریبالوقوع.
چامسکی میگوید، بشر در آیندهای نزدیک عواقب شکست برای در پیش گرفتن راهی جدید در موضوع اقلیم را در پیامدهایی به مراتب خطرناکتر خواهد دید. مثلا در بنگلادش در طول چند سال دهها میلیون نفر از دشتهای کمارتفاع ساحلی خواهند گریخت، چرا که ذوب یخچالهای عظیم قطبی سرعتی بیش از پیش گرفته و سطح آب دشتهای ساحلی را بالا میآورد.
"بحرانهای تازه پناهجویی"
در این صورت شاهد بحران جدید پناهجویی خواهیم بود که بیش از آن که بحران پناهجویی باشد "بحران اخلاقی غرب" است. به همین دلیل است که دانشمندان برجسته آب و هوایی در بنگلادش میگویند، این پناهجویان باید حق رفتن به کشورهایی را داشته باشند که بیشترین تولید گازهای گلخانهای را دارند. میلیونها نفر باید توانایی آمدن به ایالات متحده و دیگر کشورهای ثروتمندی را داشته باشند که برای رشد رفاه خود عصری جدید را در زمینشناسی آفریدند که شاید پایان زندگی همه گونهها باشد.
"جنگ هستهای بر سر آب"
چامسکی تصویری از این تغییرات احتمالی ارائه میدهد: آسیای جنوبی که الان هم دمای آن برای تهیدستان غیر قابل تحمل است گرمتر میشود. ذوب یخچالهای طبیعی هیمالیا سریعتر شده و بر انهدام ذخایر آب آسیای جنوبی افزوده میشود. در هند که در حال حاضر ۳۰۰ میلیون نفر با کمبود آب آشامیدنی مواجهاند اوضاع بدتر میشود و همچنین در پاکستان. و کمبود آب در این دو قدرت اتمی نه تنها به معنای فاجعهای زیستمحیطی خواهد بود بلکه میتواند جنگی هستهای به بار بیاورد؛ جنگی هستهای بر سر آب.
و آن طور که دانشمندان میگویند، چنین جنگی نه تنها منطقه را ویران خواهد کرد بلکه به دلیل تأثیرات جهانی میتواند پایانی برای گونهها باشد. و درست در همین اثنا و زمانی که نگاه جهانیان برای رهبری به چین دوخته شده ایالات متحده دارد دنیا را به سمت فاجعه هدایت میکند.
زبانشناس سرشناس آمریکایی گفت، آمریکا در سال ۱۹۴۵ ابرقدرت شد. در آن زمان آمریکا شاید ۵۰ درصد از ثروت کل جهان را داشت. سایر کشورهای صنعتی منهدم شده یا به شدت آسیب دیده بودند. صنعت آمریکا که در زمان جنگ کمتر آسیب دیده بود از جنگ نصیب زیادی برد و این کشور را در جایگاه اول دنیا قرار داد. اما این وضعیت نتوانست دوام بیاورد. دیگر کشورها هم شروع به توسعه کردند و در سال ۱۹۷۰ جهان سهقطبی شد: آلمان در اروپا، آمریکا در آمریکای شمالی و ژاپن در شمال شرقی آسیا. اکنون چین نیز میرود تا به یک قطب اقتصادی تبدیل شود.
نوام چامسکی در پایان تأکید کرد، این تهدیدات که جوانان در شرایط فعلی با آن روبرو هستند شدیدترین تهدیدات در طول تاریخ بشریت بوده است. جنگ هستهای و فجایای زیستمحیطی بقای انسان را هدف قرار داده و انتخاب ترامپ در هشتم نوامبر ضرورت مقابله مستقیم و سریع با این تهدیدها را دوچندان کرده است.
منبع : اینجا