شوخ طبعی‌ها و حکایات طلبگی: آخوند فقط حاج فتح الله لا غير (فردا همه مهمون من)

تب‌های اولیه

10177 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

حامی;902912 نوشت:
خيلي علاقمند بود به حوزه مي گفتم عاشق بابام هستم ولي ايشان تو سازمان گاز كار مي كنند
وقتي مردم يا همكاران به طلبه ها متلك مي گويند حسابي اذيت ميشود
اگر من از حوزه بيرون رفتم احيانا بدانيم فقط و فقط به خاطر اين است كه نمي توانم اذيت شدن او را ببينيم.
...

خانمي مدير مجتمع ماست
چند روز قبل آمد گفت هزينه گاز اين ماه خيلي گران شده شايد از هر واحدي نزديك 90 هزارتومان بشود
بعد كه بحث شد گفتم شرمنده من اين ماه نتوانستم شارژم را به موقع بدهم ايشان گفتند باز شما به موقع بوده برخي چند ماه شارژ نمي دهند به زور مي گيرم.
وقتي فهميد كه اگر مريض باشم حقوقي ندارم و كارم ساعتي است حسابي شوكه شد و گفت ببخشيد
نمي دونم چگونه عذرخواهي كنم پشت سر شما تو مجتمع خيلي غيبت كردم
همسرم به ايشان گفت اين چيزي نيست ما پي اين مسائل را به خودمان ماليده ايم.
بعد هنوز سخنش درباره غيبت من تمام نشده بود پشت سر آيت الله هاشمي رفسنجاني غيبت كرد كه چه قدر دارايي دارد و حسابي برد و خورد و....
گفتم خيلي مراقب باشيد
فردا قيامت اگر سخنانتان صحت نداشته باشد مي تواني جبران كني؟
گفت پس اين همه پول چه مي شود شما طلبه ها كه نمي گيريد اينها هم نمي برند
گفتم اگر چيزي بود جناح ديگر از خداش بود مچ ديگري را باز كند
بله نقد به سياست ها داريد ايرادي ندارد منطقي باشد نه گتره اي
باز قبول نكرد
همسرم بهش گفت: يه مثال بزنم كه خوب ملموس باشد
شما مدير ساختمان هستيد شبانه روز هم زحمت مي كشيد هر كس نداند ما مي دانيم
آيا مي دانيد پشت سرت چه مي گويند؟ با اين همه زحمتي كه مي كشيد مي گويند پول ساختمان را بالا مي كشد وام مي گيرد و...
حسابي برافروخته شد و گفت من ازشون نمي گذرم به خدا راضي نيستم
گفتم
خب ببينيد برخي از اعضاي يك مجتمع پشت سر شما غيبت مي كنند يا تهمت مي زنند چه قدر براي شما و فرزندان وشوهرتان تلخ است؟
حالا تصور كنيد ما بدون دليل پشت سر كسي حرفي بزنيم كه مشهور باشد و افراد زيادي را بدبين كنيم چه طور بايد حلاليت بطلبيم
هاشمي رفسنجاني سابقه انقلابي زياد داشته و همه سياسيون اعتراف مي كنند كه پدر ايشان متمول و ملاك بود و از نهضت پشتيباني مالي مي كردند
واقعا بعد از عمري تلاش و دو دوره رياست جمهوري و ...با سابقه مالي خانوادگي پولدار زندگي او نسبت به هم رديف هايش چيزي نيست بله رهبري ساده زيست هستند حرف ديگري است ولي ايشان بي حساب از جايي حقوقي نمي گرفته است و درآمدش شفاف بوده.
حتي رهبري هم متوجه شدم در مجتمع فردي مي گويد كه ايشان پديده شانديز و...فلان را دارد فرزندانش كاخ دارند در حالي كه گفتم اگر من شما را بردم از نزديك زندگي ساده فرزندانش را ديديد چگونه جبران مي كنيد ساكت شدند
بالاخره هر حرفي را نبايد بزنيم اگر انصاف داريم
بعد
گفتم نرم افزار داريم درباره باورهاي غلط درباره طلبگي
گفت اگر از خود شما نمي شنيدم كه از حوزه حقوق نمي گيرد به خدا باورم نمي شد
اين نرم افزار و هزاران نرم افزار ديگر در اين باره باشد خيلي ها قبول نمي كنند ولي واقعا من شما را قبول دارم و قبول كردم مردم از كجا بدانند چرا شفاف سازي نمي كنند؟
گفت شما فكر مي كنيد اين روحاني اين مسجد كه تا سطح عالي حوزه درس خوانده چه قدر دريافت مي كند؟
گفت خيلي بايد دريافت كند
گفت حدود 400 هزارتومان حوزه به او مي دهد مبلغي هم كمك مردمي و يارانه او است
با تعجب گفت واقعا.
باز وقتي مي خواست خداحافظي كند گفت پس اين همه پول را كي مي بره؟
اين كارش منو ياد سلام كلعلي انداخت:negah:

حامی;902914 نوشت:
همسرم به ايشان گفت اين چيزي نيست ما پي اين مسائل را به خودمان ماليده ايم

حامی;902914 نوشت:
همسرم بهش گفت: يه مثال بزنم كه خوب ملموس باشد
شما مدير ساختمان هستيد شبانه روز هم زحمت مي كشيد هر كس نداند ما مي دانيم
آيا مي دانيد پشت سرت چه مي گويند؟ با اين همه زحمتي كه مي كشيد مي گويند پول ساختمان را بالا مي كشد وام مي گيرد و...
حسابي برافروخته شد و گفت من ازشون نمي گذرم به خدا راضي نيستم
گفتم

الحمدلله . به به آدم شعف انگیزناک میشه
سختی زندگی طلبگی رو همسر فهیم و همراه آسون تر می کنه . خدا شماها رو برای هم و برای اسلام نگه داره و بال پرواز هم قرار بده. عاقبت بخیر باشین

[="Tahoma"][="DarkGreen"]

bentolhodaa;902915 نوشت:
الحمدلله . به به آدم شعف انگیزناک میشه
سختی زندگی طلبگی رو همسر فهیم و همراه آسون تر می کنه . خدا شماها رو برای هم و برای اسلام نگه داره و بال پرواز هم قرار بده. عاقبت بخیر باشین

سلام
در برابر زحمات بزرگاني چون رهبري و آيت الله هاشمي رفسنجاني بنده و امثال بنده لال شويم بهتر است
هر دو سابقه طولاني مبارزه و شكنجه ديدن و تبعيد و زندان و جانبازي و جبهه و...دارند
مبارزه در آن وضعيت با برخوردهاي خيلي سخت ساواك راحت نبوده است
از همه بدتر اين كه در متن رياست باشي و آلوده به ماديات نشوي و زندگي بسيار ساده اي داشته باشي
برخي در يك مهماني خانوادگي ظرفيت و انصاف عادلانه غذا و ميوه را ندارند و براي خودي ها چرب تر مي كشند
در روايت درايم حب رياست از آخرين چيزي است كه با زحمت از دل بزرگان اخلاق خارج مي شود
يعني به اين راحتي هم كه فكر مي كنيم نيست
برخي بدون اين دقت ها و لطائف راحت بزرگان را نقد مي كنند در حالي كه برخي اگر زندگي ساده اي هم نداشته باشندبه كسي از نظر اخلاقي ظلمي نكرده اند
ساده زيستي رهبراني چون امام و مقام معظم رهبري ما را پر توقع كرده است
يعني اين كه تصور مي كنيم اولا اين كار راحت است ثانيا جز وظايف آنها است در حالي كه واقعا رهبر يك كشور نمي تواند يك زندگي در حد يك هيأت علمي برجسته دانشگاهي يا حوزه داشته باشد؟
بنده خدايي به زبان مادري خودش هم درست نمي توانست سخن بگويد مي گفت مثلا آقاي صالحي كه در امور انرژي هسته اي است خودش اعلام كرده ده ميليون تومان حقوق مي گيرد
گفتنم
خب ايشان به 6-7 زبان تسلط دارند به جز رتبه دانشگاهي و تخصصي كه دارند و اين همه سابقه و سفرهاي پرخطري كه دارند
بنده كه شخصيتي سياسي نيستم گاهي نزديك 200 هزار تومان پول اينترنت و و مخابراتم مي شوم امثال ايشان كه مسلما زندگي پرخرجي دارند.
درباره محافظت از يزرگان هم
به نظرم نبايد حرف دشمن را بزنيم تا ابد بايد شرمگين خانواده دانشمندان هسته اي و شهيد مطهري و صياد شيرازي و...باشيم بله اگر بزرگان هم اصرار بر ساده زيستي كنند ما نبايد اجازه دهيم
كه در معرض خطر قرار بگيرند[/]

عبد عاصی;902883 نوشت:
با عرض سلام@};-
برادر من یعنی امام خمینی هم تفکر غربی داشت؟!@-) مگر ایشان نفرمودن «میزان رای ملت است».
http://www.hawzah.net/fa/magazine/view/130/5939/61051

میزان رای ملت است که بر اساس معیارهای اسلامی باشد.
نه بر اساس معیارهای غیر اسلامی.
اسلامی بودنش را شورای نگهبان تامین میکند.
اگر نظارت شورای نگهبان نباشد ، نتیجه هیچ انتخاباتی مشروع نیست.

ضمنا سخن بنده درباره ماخدای کشتی بود. یعنی رهبری.
نه نمایندگان مجلس که جمله امام ناظر به آنهاست.

رهبری با رأی مستقیم مردم انتخاب نمیشوند.
خبرگان بر اساس معیارهای اسلامی انتخاب میکنند.

به هر حال در انتخابات کشور ما ، صرف رای بیشتر آوردن ملاک نیست مگر اینکه قبل از آن ، معیار اسلامی بودن کاندیداها توسط شورای نگهبان تایید شده باشد.

باسمه المهیمن

عرض سلام و ادب و آرزوی سلامتی برای حضرتعالی،مادر گرامی و جمیع مؤمنین و مؤمنات

حامی;903011 نوشت:
ساده زيستي رهبراني چون امام و مقام معظم رهبري ما را پر توقع كرده است
يعني اين كه تصور مي كنيم اولا اين كار راحت است ثانيا جز وظايف آنها است

امیرالمؤمنین علی علیه السلام تکلیف حاکمان الهی را در سطح زندگی مادی اینگونه بیان می کنند:

«ان الله تعالی فرض علی ائمة العدل ان یقدروا انفسهم بضعفة الناس کیلا یتبیع بالفقیر فقره » . (خ/209)

خداوند تعالی بر پیشوایان و امامان عدل و داد واجب کرده که زندگی خود را با ضعیف ترین مردم

تطبیق دهند تا فقر و ناداری، مردمان تهیدست را نیازارد .

«أَ أَقنع مِن نفسی بان یقال هذا امیر المؤمنین و لا اشارکهم فی مکاره الدهر او اکون اسوة لهم فی

جشوبة العیش » . (خ/209)

آیا به این بسنده کنم که به من امیرالمؤمنین گویند در حالی که در ناملایمات روزگار شریک و غمخوار مردم

و یا سرمشقی برای ایشان در تلخی ها و ناگواری های زندگی نباشم؟ .

حامی;903011 نوشت:
در برابر زحمات بزرگاني چون رهبري و آيت الله هاشمي رفسنجاني بنده و امثال بنده لال شويم بهتر است
هر دو سابقه طولاني مبارزه و شكنجه ديدن و تبعيد و زندان و جانبازي و جبهه و...دارند
مبارزه در آن وضعيت با برخوردهاي خيلي سخت ساواك راحت نبوده است
از همه بدتر اين كه در متن رياست باشي و آلوده به ماديات نشوي و زندگي بسيار ساده اي داشته باشي

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام علیکم و رحمه الله
امام خامنه ای یکسال پس از فتنه 88 فرمودند:
امام بارها می گفت قضاوت در مورد اشخاص باید با محوریت حال فعلی آنها صورت گیرد و این مسئله ، شاخص مهمی در درک و پیروی از خط امام است .
حضرت آیت الله خامنه ای افزودند تمسک به گذشته افراد ، هنگامی قابل قبول است که حال فعلی آنان در مقابل گذشته ایشان قرار نداشته باشد اما اگر چنین شد طبعا گذشته افراد دیگر نمی تواند معیار و ملاک باشد .
رهبر انقلاب اسلامی، در همین زمینه ، سوابق طولانی و درخشان طلحه و زبیر در صدر اسلام و سپس تغییر موضع آنان را مورد اشاره قرار دادند وافزودند برخورد قاطع امیر مومنان با طلحه و زبیر، نمونه ای تاریخی از ضرورت توجه به حال کنونی افراد در هرگونه قضاوت و ارزیابی است .
ایشان همچنین برخورد قاطع امام با برخی از همراهان اولیه انقلاب را نمونه هایی از پایبندی عملی امام به این شاخص مهم برشمردند و افزودند برخی ، حتی از دوران نجف با امام همراه بودند اما امام در مقطعی، آنان را به علت موضع گیریهایشان طرد کرد . ۱۴ /خرداد/ ۱۳۸۹

حامی;903011 نوشت:
در برابر زحمات بزرگاني چون رهبري و آيت الله هاشمي رفسنجاني بنده و امثال بنده لال شويم بهتر است

متاسفانه بنده از یکی از افرادی که در صدا و سیما دعوت شده بود شنیدم در رابطه با مرگ رفسنجانی به حدیث جعلی اشاره داشت که اذکروا موتاکم بالخیر! و می خواست بدین سبب پرونده هاشمی 84 به بعد به خصوص هاشمی در فتنه 88 را تطهیر کند و این پرونده را ببندد که
کسی که مرد دیگر شما اشتبهاتش را نقل نکنید که در واقع جمله «از اموات به نیکی یاد کنید» همان فلسفه معاویه است!

عده ای تلاش می کنند تا پس از مرگ چهره ها و شخصیت هایی که محبوب دلشان است، باب هرگونه نقدی نسبت به اقدامات آنها را ببندند، در حالی که از نگاه مرحوم آیت الله مجتبی تهرانی و علامه شهید مرتضی مطهری، این روایت جعلی و این نحوه برخورد با اموات بویژه کسانی که در امور جامعه اسلامی تأثیرگذار بوده اند، غلط و برنامه ریزی شده است. بدیهی است که این سخن به معنای آن نیست که بدی اموات را جار بزنیم بلکه منظور این است که اگر رفتار غلط فردی موجب انحرافی شده، باید آن را بیان کرد و به نقدش پرداخت و البته در نقد هم نباید از جاده انصاف و عدالت خارج شد. طبعا رعایت این نکته، مرده و زنده ندارد.

آیت الله مجتبی تهرانی می فرماید: «من دنبال مطلبی بودم و فکر می­ کنم این قضیه (اذکروا موتاکم بالخیر) برای بعد از معاویه است، وقتی که او مُرد، یک سری مسائل رو شد، یک سری رو بود، روتر شد. کارهایی که کرده بود، جنایاتی که کرده بود، رو شد و ظاهراً بعد از این مسائل بود که این مطلب مطرح شد: «اذکروا موتاکم بالخیر» من این را از کلک ­های بنی امیه می ­دانم. حالا که مرده است خوبی ­هایش را بگو، بدی ­هایش را نگو. می­ خواهم بگویم چه طور اینها برنامه ریزی شده در جامعه پیش می ­رفتند. (درس اخلاق آیت‌الله مجتبی تهرانی 6 بهمن 90 / www.mojtaba-tehrani.ir)

و علامه شهید مرتضی مطهری بیان می کردند: «در میان ما معروف است، می‌گوییم: اذکروا موتاکم بالخیر (همان جمله "به آرامش گذشته تعلق دارند")،... اسم این حرف را باید بگذاریم
فلسفه‌ معاویه‌ای که هر ... که رفت،‌ بگوییم پرونده‌اش بسته شد. چرا بسته شد؟! اتفاقا باید پرونده آنها باز باشد، یعنی افرادی که در سرنوشت آینده مؤثرند، باید جامعه پرونده آنها را باز نگهدارد.» (کتاب فلسفه تاریخ، ج1، ص205)

[="Tahoma"][="DarkGreen"]

حم عسق;903045 نوشت:
سم الله الرحمن الرحیم
سلام علیکم و رحمه الله
امام خامنه ای یکسال پس از فتنه 88 فرمودند:
امام بارها می گفت قضاوت در مورد اشخاص باید با محوریت حال فعلی آنها صورت گیرد و این مسئله ، شاخص مهمی در درک و پیروی از خط امام است .
حضرت آیت الله خامنه ای افزودند تمسک به گذشته افراد ، هنگامی قابل قبول است که حال فعلی آنان در مقابل گذشته ایشان قرار نداشته باشد اما اگر چنین شد طبعا گذشته افراد دیگر نمی تواند معیار و ملاک باشد .
رهبر انقلاب اسلامی، در همین زمینه ، سوابق طولانی و درخشان طلحه و زبیر در صدر اسلام و سپس تغییر موضع آنان را مورد اشاره قرار دادند وافزودند برخورد قاطع امیر مومنان با طلحه و زبیر، نمونه ای تاریخی از ضرورت توجه به حال کنونی افراد در هرگونه قضاوت و ارزیابی است .
ایشان همچنین برخورد قاطع امام با برخی از همراهان اولیه انقلاب را نمونه هایی از پایبندی عملی امام به این شاخص مهم برشمردند و افزودند برخی ، حتی از دوران نجف با امام همراه بودند اما امام در مقطعی، آنان را به علت موضع گیریهایشان طرد کرد . ۱۴ /خرداد/ ۱۳۸۹

سلام
بله بنده با نقد علمي و منطقي مخالف نيستم و اين نقد را وقتي شيرين مي دانم كه از بزرگي در سطح خودشان باشد نه پدر يا استاد دانشگاه يا روحاني اي كه نمي توانند يك خانواده يا مسجد يا كلاس را اداره كنند و گرفتار بي نظمي، كم كاري و بدقولي و...هستند.[/]

حم عسق;903045 نوشت:
رهبر انقلاب اسلامی، در همین زمینه ، سوابق طولانی و درخشان طلحه و زبیر در صدر اسلام و سپس تغییر موضع آنان را مورد اشاره قرار دادند وافزودند برخورد قاطع امیر مومنان با طلحه و زبیر، نمونه ای تاریخی از ضرورت توجه به حال کنونی افراد در هرگونه قضاوت و ارزیابی است .

علت تغییر طلحه و زبیر چه بود؟!

چه می شود که طلحه و زبیر با این همه صفات ارزشمند، تبدیل به طلحه و زبیر نقش بسته در ذهن های ما می گردند؟ حضرت علی(ع) در خطبه ۱۵۱ نهج البلاغه می فرمایند: «همانا از مستی های نعمت بترسید» و در ادامه در خطبه ۱۸۵ می فرمایند: «و آن در هنگامی است که شما مست می گردید، اما نه از باده بلکه از نعمت و رفاه»

سرازیر شدن نعمتهای بی حساب در زمان عمر و عثمان بسوی جهان اسلام و تقسیم غیرعادلانه ثروت و تبعیضهای ناروا، جامعه اسلامی را دچار بیماری مزمن «دنیازدگی» و «رفاه طلبی» کرد.

افرادی که تا چند سال پیش فاقد هرگونه ثروت و سرمایه ای بودند، دارای ثروت بی حساب شدند. این جا بود که دنیا کار خود را کرد و اخلاق امت اسلام به انحطاط گرائید. طلحه و زبیر هم از این قاعده مستثنی نبودند.

مسعودی، صاحب «مروج الذهب» می نویسد: «زبیر بن العوام خانه ای در بصره بنا کرد که اکنون در سال 332 (زمان خود مسعودی است) هنوز باقی است و معروف است خانه هایی در مصر، کوفه و اسکندریه بنا کرد. ثروت زبیر بعد از وفات پنجاه هزار دینار پول نقد و هزار اسب و هزارها چیز دیگر بود.

خانه ای که طلحه بن عبدالله در کوفه با گچ و آجر و ساج ساخت هنوز (در زمان مسعودی) باقی است و به دار الطلحتین معروف است. عایدات روزانه طلحه از املاکش در عراق هزار دینار بود. در سر طویله او هزار اسب بسته بود. پس از مردنش یک سی و دوم ثروتش هشتاد و چهار هزار دینار برآورد شد.»
طلحه و زبیر از نزدیکترین افراد به رسول الله بودند، لکن سکرات نعمت و رفاه آنها را به سوی طمع ورزی و اشرافی گری سوق داد و باعث شد که در مقابل امیرالمومنین(ع) بایستند.

البته نباید گمان ببریم که با مرگ طلحه و زبیر توسط مروان بن حکم و ابن جرموز، خلق و منش طلحه و زبیر هم رخت بر بست، بلکه تاریخ اسلام در ادوار مختلف، طلحه و زبیرهای متعددی به خود دیده است. کسانی که اتفاقا چون طلحه و زبیر، روزگاری نقش بی بدیلی در دفاع از اسلام داشتند، لکن پس از گذشت مدتی، وقتی که اصطکاک آنان با تنعمات دنیایی زیاد شد، در مقابل همان اسلام و نماینده خدا، شمشیر کشیدند.

حم عسق;903049 نوشت:

متاسفانه بنده از یکی از افرادی که در صدا و سیما دعوت شده بود شنیدم در رابطه با مرگ رفسنجانی به حدیث جعلی اشاره داشت که اذکروا موتاکم بالخیر! و می خواست بدین سبب پرونده هاشمی 84 به بعد به خصوص هاشمی در فتنه 88 را تطهیر کند و این پرونده را ببندد که
کسی که مرد دیگر شما اشتبهاتش را نقل نکنید که در واقع جمله «از اموات به نیکی یاد کنید» همان فلسفه معاویه است!

عده ای تلاش می کنند تا پس از مرگ چهره ها و شخصیت هایی که محبوب دلشان است، باب هرگونه نقدی نسبت به اقدامات آنها را ببندند، در حالی که از نگاه مرحوم آیت الله مجتبی تهرانی و علامه شهید مرتضی مطهری، این روایت جعلی و این نحوه برخورد با اموات بویژه کسانی که در امور جامعه اسلامی تأثیرگذار بوده اند، غلط و برنامه ریزی شده است. بدیهی است که این سخن به معنای آن نیست که بدی اموات را جار بزنیم بلکه منظور این است که اگر رفتار غلط فردی موجب انحرافی شده، باید آن را بیان کرد و به نقدش پرداخت و البته در نقد هم نباید از جاده انصاف و عدالت خارج شد. طبعا رعایت این نکته، مرده و زنده ندارد.

آیت الله مجتبی تهرانی می فرماید: «من دنبال مطلبی بودم و فکر می­ کنم این قضیه (اذکروا موتاکم بالخیر) برای بعد از معاویه است، وقتی که او مُرد، یک سری مسائل رو شد، یک سری رو بود، روتر شد. کارهایی که کرده بود، جنایاتی که کرده بود، رو شد و ظاهراً بعد از این مسائل بود که این مطلب مطرح شد: «اذکروا موتاکم بالخیر» من این را از کلک ­های بنی امیه می ­دانم. حالا که مرده است خوبی ­هایش را بگو، بدی ­هایش را نگو. می­ خواهم بگویم چه طور اینها برنامه ریزی شده در جامعه پیش می ­رفتند. (درس اخلاق آیت‌الله مجتبی تهرانی 6 بهمن 90 / www.mojtaba-tehrani.ir)

و علامه شهید مرتضی مطهری بیان می کردند: «در میان ما معروف است، می‌گوییم: اذکروا موتاکم بالخیر (همان جمله "به آرامش گذشته تعلق دارند")،... اسم این حرف را باید بگذاریم
فلسفه‌ معاویه‌ای که هر ... که رفت،‌ بگوییم پرونده‌اش بسته شد. چرا بسته شد؟! اتفاقا باید پرونده آنها باز باشد، یعنی افرادی که در سرنوشت آینده مؤثرند، باید جامعه پرونده آنها را باز نگهدارد.» (کتاب فلسفه تاریخ، ج1، ص205)

کاره درست این بود که به آقای رفسنجانی یک تریبون میدادند ... و کسی هم از ایشون سوال میکرد که نظرتون در مورد فتنه 88 چی بود ...
چرا اینچنین نقطه نظری رو داشتید ...
و بازخواستش میکردند و ایشون هم جواب میداد ...

اینی که دادگاهی برگزار نمیکنید ...
اینی که پشت سره آدم ها حرف میزنید و ...

و بدون شنیدن صدای اونها حکم صادر میکنین ... این نیاز به توبه کردن داره .

[="Times New Roman"][="Black"]

حامی;902914 نوشت:

باز وقتي مي خواست خداحافظي كند گفت پس اين همه پول را كي مي بره؟

سلام.
میشه جواب این سوال رو بدید تا ما هم غیبت نکنیم. :khandeh!:

حامی;902914 نوشت:

در برابر زحمات بزرگاني چون رهبري و آيت الله هاشمي رفسنجاني بنده و امثال بنده لال شويم بهتر است

بفرما

ولی دفعه بعد هماهنگ کن آمادگی داشته باشیم. :khandeh!:[/]

حامی;903052 نوشت:

بله بنده با نقد علمي و منطقي مخالف نيستم و اين نقد را وقتي شيرين مي دانم كه از بزرگي در سطح خودشان باشد نه پدر يا استاد دانشگاه يا روحاني اي كه نمي توانند يك خانواده يا مسجد يا كلاس را اداره كنند و گرفتار بي نظمي، كم كاري و بدقولي و...هستند.

شما نقد خود مقام معظم رهبری (که هم در پیامشان اشاره به زندگی دارای فراز و نشیب هاشمی کردند و هم در نماز میت اللهم انا لا نعلم منه الا خیرا که برای مرحوم طبسی سه بار تکرار کردند را برای هاشمی نگفتند قبول می کنید؟ آن چه چیزی بوده که مقام معظم رهبری از هاشمی دیدند که حاضر نشدند شهادت دهند جز خیر از هاشمی ندیدند؟
شما اینکه در زمان هاشمی مرحوم مهدوی کنی فرمودند بنده احساس وظیفه می کنم که به عنوان رئیس مجلس خبرگان نامزد شود که هاشمی انتخاب نشود علت کار ایشان را می توانید بیان کنید؟
چرا مقام معظم رهبری بعد از آن خطبه نماز جمعه کذایی و فتنه انگیز هاشمی پس از سال 88 دیگر اجازه ندادند رفسنجانی در نماز جمعه سخنرانی کند؟
شما نقد آیت الله جنتی را قبول می دانید؟ و همچنین فقهای شورای نگهبان که رفسنجانی را برای ریاست جمهوری رد صلاحیت کردند؟
شما نقد آیت الله سید احمد خاتمی امام جمعه تهران را قبول می دانید؟
شما نقد آیت الله علم الهدی امام جمعه مشهد را قبول می کنید؟
و بسیاری دیگر از بزرگان

البته

خود همین جمله شما مغالطه است که زبیر را کسی حق ندارد نقد کند مگر کسی که سابقه مجاهدت های زبیر را داشته باشد!

طوفان خورشیدی;903028 نوشت:
میزان رای ملت است که بر اساس معیارهای اسلامی باشد.
نه بر اساس معیارهای غیر اسلامی.
اسلامی بودنش را شورای نگهبان تامین میکند.
اگر نظارت شورای نگهبان نباشد ، نتیجه هیچ انتخاباتی مشروع نیست.

ضمنا سخن بنده درباره ماخدای کشتی بود. یعنی رهبری.
نه نمایندگان مجلس که جمله امام ناظر به آنهاست.

رهبری با رأی مستقیم مردم انتخاب نمیشوند.
خبرگان بر اساس معیارهای اسلامی انتخاب میکنند.

به هر حال در انتخابات کشور ما ، صرف رای بیشتر آوردن ملاک نیست مگر اینکه قبل از آن ، معیار اسلامی بودن کاندیداها توسط شورای نگهبان تایید شده باشد.

سلام
جسارتا لارم دیدم دو نکته را یادآوری کنم !
1/فرمایش امام راحل بر این اساس مبتنی بود !
کسانی را که شورای مجترم نگهبان و وزارت کشور تائيد و احراز صلاحیت کردند !س
سپس
هر رایی که از صندوق ها رای گیری بیرون آمد !
و هر شخصی که از هر طیف و جناحین کشور باشد !
میزان رای ملت است ...
2/فراموش نکنید .خبرگان رهبری را ملت انتخاب می کنند !

حبیبه;903042 نوشت:
امیرالمؤمنین علی علیه السلام تکلیف حاکمان الهی را در سطح زندگی مادی اینگونه بیان می کنند:

«ان الله تعالی فرض علی ائمة العدل ان یقدروا انفسهم بضعفة الناس کیلا یتبیع بالفقیر فقره » . (خ/209)

خداوند تعالی بر پیشوایان و امامان عدل و داد واجب کرده که زندگی خود را با ضعیف ترین مردم

تطبیق دهند تا فقر و ناداری، مردمان تهیدست را نیازارد .

«أَ أَقنع مِن نفسی بان یقال هذا امیر المؤمنین و لا اشارکهم فی مکاره الدهر او اکون اسوة لهم فی

جشوبة العیش » . (خ/209)

آیا به این بسنده کنم که به من امیرالمؤمنین گویند در حالی که در ناملایمات روزگار شریک و غمخوار مردم

و یا سرمشقی برای ایشان در تلخی ها و ناگواری های زندگی نباشم؟ .

سلام عليكم
ممنون از دعاي خيرتان
بنده در درجه اول مي گويم ساده زيستي در اوج دارايي بسيار سخت است هرگز تشويق نمي كنم مسؤولان بايد تشريفاتي زندگي كنند ولي مي گويم اين صفت اخلاقي بزرگ را ما ساده مي بينيم. مدتي قبل پزشكي را اخبار بيست و سي نشان داد كه يك پيكان داشت و برنامه وزيت رايگان در مناطق محروم و مساجد داشت اين هنر اين پزشك است نسبت به فردي كه وزيزيت و پول زياد مي گيرد و از درمانگاه و بيمارستان دولتي پاس مي دهد به مطب شخصي و در مطب شخصي هم وقت نمي گذارد و بدون بررسي و آزمايش دقيق و تشخيص افتراقي اقدام به درمان مي كند
ثانيا متعارف مردم را بايد در نظر گرفت وگرنه زمان امام حسن مجتبي و امام صادق با زمان امام علي قابل قياس نيست. از سويي ديگر واقعا ما نمي توانيم بگوييم اين ساده زيستي بايد به زور براي فرزند و همسر آنها تحميل شود به خصوص اگر همسر او از خانواده اي پردرآمد بوده و شأنش زندگي نسبتا خوب است. افرادي براي ملاقات امام حسين به منزل ايشان رفتند اشتباهي وارد اتاق ديگري شدند كه كمي شيك با دكوراسيوني تزييني بود امام ايشان را به اتاق خود راهنمايي كردند. اتاق خودشان خيلي ساده بود
گفتند ما همان ابتدا مهريه همسرمان را مي دهيم آنها هر طور خواستند اتاقشان را تزيين مي كنند. (بله زهراي اطهر سلام الله عليها بسيار ساده زيست بودند و حتي از وسائل تزييني متعارف زنان استفاده نمي كردند)
ثالثا از نظر صنفي هم بخواهيم بررسي كنيم امام و رهبري در دنيا بين رهبران ساده ترين زندگي ها را داشته اند.

کتاب بال پروانه
پر از شعر است و نقاشی
برایت شعر می خواند
اگر چون کودکان باشی
....
یحیی علوی فرد

حم عسق;903059 نوشت:
چرا مقلام معظم رهبری بعد از آن خطبه کذایی و فتنه انگیز هاشمی پس از سال 88 دیگر اجازه ندادند رفسنجانی در نماز جمعه سخنرانی کند؟
شما نقد آیت الله جنتی را قبول می دانید؟ و همچنین فقهای شورای نگهبان که رفسنجانی را برای ریاست جمهوری رد صلاحیت کردند؟
شما نقد آیت الله سید احمد خاتمی امام جمعه تهران را قبول می دانید؟
شما نقد آیت الله علم الهدی امام جمعه مشهد را قبول می کنید؟
و بسیاری دیگر از بزرگان

البته

خود همین جمله شما مغالطه است که زبیر را کسی حق ندارد نقد کند مگر کسی که سابقه مجاهدت های زبیر را داشته باشد!


سلام بر شما
بنده مگر نقد اين بزرگواران را نقد كردم؟
بنده وقتي بايد نقد كنم اخلاقا كه خودم يك قدم در سطح خودم تلاش اخلاقي كرده باشم
بله عمر سعد هم مي تواند يزيد را نقد كند ولي اين نقد شيرين نيست مردم بي وفاي كوفه هم مي توانند ابن زياد را نقد كنند ولي اين نقد لايتچسبك است
مسؤولاني كه خودشان در سمت خود بويي از ساده زيستي نبرده اند نقدشان زيبا نيست چون درجه انحرفاشان اگر به رياست كلان برسد زاويه نيم صفحه يا باتاب يا معكوس مي شود

بنابراين
دقت شود
بنده با نقد مخالف نيستم
ولي نقد را اخلاقا از كسي شيرين مي دانم كه در خود تهذيب نفس و خودساختگي را داشته باشد
فردي كه خودش را ولايي مي داند ولي در دادن نفقه زنش بي انصاف است يا به حال برادر يا خواهرش فقير و ضعيفش حرفش رسيدگي نمي كند شنيدن ندارد
از همه مهم ترين بايد ببينيم هدف ما از نقد چيست؟ مراء است احساس برتري است يا...
هدف هم مهم است اگر هدف نامقدس باشد كه اين نقد اخلاقا زيبا نيست.

دوستان از تاپيك فاصله داريم مي گيرم
بنده سخنان دوست را قبول دارم ولي چند نكته اخلاقي و شرعي ضميمه كردم فقط
اجازه بدهيد
[HL]درس خارجمان را شروع كنيم
[/HL]

[="Tahoma"][="DarkGreen"]درس خارج شرح و تفسير اسامي دشوار كاربران و كارشناسان

درس اول
كارشناس ممسوس
بحث آزاد:‌ از شما بزرگوارني كسي توضيح مي دهد واژه ممسوس نام كدام كارشناس است و اين واژه به چه معناست؟[/]

مارینر;903055 نوشت:
کاره درست این بود که به آقای رفسنجانی یک تریبون میدادند ... و کسی هم از ایشون سوال میکرد که نظرتون در مورد فتنه 88 چی بود ...

بنای ورود به قضایای سال 88 را ندارم و با کسانی که حقیقت فته سال 88 را درک نکرده اند و در صدد القای شبهات هستند بحثی ندارم.
سخن من با کسانی است که ادعای پیروی از رهبری را دارند با اینکه مواضع ایشان را راجع به فتنه 88 می دانند و همچنین مواضع هاشمی را هم می دانند اما می خواهند هاشمی بعد از 88 را تطهیر کنند.

حامی;903066 نوشت:
بنده مگر نقد اين بزرگواران را نقد كردم؟

شما چهره هاشمی را در نوشته هایتان بزک کردید در حالی که زندگی هاشمی همانطور که در پیام رهبری آمده دارای فراز و نشیب بسیار بود و نتوانست از آزمایش سال 88 سربلند بیرون بیاید که چندین سال از آن سال ها می گذرد شعله این فتنه روشن است بنا بر این باید روشنگری کرد که کسی فکر نکند اگر هر شخصی یک عمامه روی سرش گذاشت مثل کروبی و هاشمی دیگر مصون از نقد است و قدیس است.
خیر بلکه خیانت خواص بسیار خطرناک تر و مهلک تر از خیانت عوام است.

حامی;903066 نوشت:
بنده وقتي بايد نقد كنم اخلاقا كه خودم يك قدم در سطح خودم تلاش اخلاقي كرده باشم

شما بین دو موضوع دارید خلط می کنید:
1-وظیفه نهی از منکر و نقد دیگران
2-وظیفه اصلاح خود

این دو وظیفه در عرض هم هستند و هر دو تواما وظیفه ما هستند نه انجام یکی ما را از دیگری معاف می کند و ترک یکی از این دو آن وظیفه دیگر را ساقط می کند همانطور که در رساله آموزشی رهبری آمده:

در امر به معروف و نهی از منکر شرط نیست که امر و نهی کننده به آنچه امر می‌کند عمل نماید و از آنچه نهی می‌کند اجتناب ورزد یعنی امر و نهی بر شخص گناهکار هم واجب است و او نمی‌تواند به عذر این که گناه می‌کند خود را از این وظیفه‌ی بزرگ تبرئه سازد. (این که در منابع دینی از افرادی که خود عمل نمی‌کنند و دیگران را به عمل وامی‌دارند و یا خود گناه می‌کنند و دیگران را از گناه باز می‌دارند مذمت و نکوهش بسیار شده برای این است که چرا خود عمل به وظیفه نکرده‌اند نه برای این که چرا امر و نهی کرده‌اند).


[="Tahoma"][="DarkGreen"]ريشه واژه ممسوس چيست؟
مسّ؟
مسس؟
ممس
سوس؟
ممس؟
مسو؟
[/]

دوستان حرمت تاپيك و كلاس شوخ طبعي را داشته باشند
و بحث خودشان را ببرند بعد از كلاس روي نيم كت هاي مجازي ادامه دهند
از ايم جا به بعد
[HL]قيچي اصلاحاتم را در مي آورم [/HL]
اگر واقعا دوست داريد بحث و نقد ادامه يابد تاپيك شوخ طبعي بيش از اين گنجايش ندارد
[HL]تاپيك جديد بحث را ادامه دهيد لطفا
[/HL]

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام علیکم والرحمه
وقت به خیر
اما درباره کلمه ممسوس در مجمع احادیث النور چنین آمده:

الأربعون حديثا (للرازي)، ص: 55



الحديث السادس و العشرون:
أَخْبَرَنَا الشَّيْخُ أَبُو سَعْدٍ[1] عَبْدُ الرَّحْمَنِ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ مُحَمَّدٍ الْحَصِيرِيُ‏[2] الْبَصِيرُ، بِقِرَاءَتِي عَلَيْهِ: أَخْبَرَنَا أَبُو عَلِيٍّ الْحَسَنُ بْنُ أَحْمَدَ الْحَدَّادُ[3].
حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ أَحْمَدَ الْحَافِظُ: حَدَّثَنَا سُلَيْمَانُ بْنُ أَحْمَدَ:
حَدَّثَنَا هَارُونَ بْنُ سُلَيْمَانَ الْبَصْرِيُّ: حَدَّثَنَا سُفْيَانُ بْنُ بِشْرٍ الْكُوفِيُّ: حَدَّثَنَا عَبْدُ الرَّحِيمِ بْنُ سُلَيْمَانَ عَنْ يَزِيدَ بْنِ أَبِي زِيَادٍ[4] عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ كَعْبِ بْنِ عُجْرَةَ، عَنْ أَبِيهِ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ‏:

الأربعون حديثا (للرازي)، ص: 55



«لَا تَسُبُّوا عَلِيّاً فَإِنَّهُ مَمْسُوسٌ‏[5] فِي ذَاتِ اللَّهِ تَعَالَى»[6].
الحديث السابع و العشرون:
حَدَّثَنَا أَبُو الْفُتُوحِ‏[7] مُبَشِّرُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ مَحْمُودٍ الصَّحَّافُ بِأَصْبَهَانَ، قِرَاءَةً عَلَيْهِ:
أَخْبَرَنَا أَبُو سَعْدٍ مُحَمَّدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ مُحَمَّدٍ الْمُطَرِّزُ، حَيْلُولَةً:
وَ أَخْبَرَنَا أَبُو سَعْدٍ الْحَصِيرِيُّ، قِرَاءَةً عَلَيْهِ: وَ أَخْبَرَنَا أَبُو عَلِيٍّ الْحَسَنُ بْنُ أَحْمَدَ[8] الْمُقْرِي قَالا:
أَخْبَرَنَا أَبُو نُعَيْمٍ الْحَافِظُ: أَخْبَرَنَا أَبُو بَكْرِ بْنِ خَلَّادٍ: حَدَّثَنَا الْحَارِثُ‏[9] بْنُ أَبِي أُسَامَةَ:
حَدَّثَنَا دَاوُدُ بْنُ عَمْرٍو: حَدَّثَنَا الْمُثَنَّى بْنَ زُرْعَةَ: حَدَّثَنَا أَبُو رَاشِدٍ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْحَاقَ:
______________________________
(1) قال العلّامة المجلسىّ (ره): [HL] أى يمسّه الأذى و الشّدّة في رضاء اللّه تعالى و قربه، أو هو لشدّة حبّه للّه، و اتّباعه لرضاه، كأنّه ممسوس أى مجنون، كما ورد في صفات المؤمن« يحسبهم القوم أنّهم قد خولطوا» و يحتمل أن يكون المراد الممسوس المخلوط و الممزوج مجازا، أى خالط حبّه تعالى لحمه و دمه.[/HL]
(2) رواه أبو نعيم فى حلية الأولياء: 1/ 68 باسناده عن اسحاق بن كعب، عن أبيه، عن الرّسول صلّى اللّه عليه و آله، عنه مناقب آل أبى طالب: 3/ 221.

مناقب آل أبي طالب عليهم السلام (لابن شهرآشوب)، ج‏3، ص: 221


وَ فِي سَبِّهِ ع‏

تَفْسِيرِ الْقُشَيْرِيِّ نَزَلَ قَوْلُهُ تَعَالَى‏ قَدْ كانَتْ آياتِي تُتْلى‏ عَلَيْكُمْ فَكُنْتُمْ عَلى‏ أَعْقابِكُمْ تَنْكِصُونَ مُسْتَكْبِرِينَ بِهِ سامِراً تَهْجُرُونَ‏ أَيْ تَهْذُونَ مِنَ الْهَذَيَانِ فِي مَلَأٍ مِنْ قُرَيْشٍ سَبُّوا عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ وَ سَبُّوا النَّبِيَّ وَ قَالُوا فِي الْمُسْلِمِينَ هُجْراً

الْحِلْيَةِ كَعْبُ بْنُ عُجْزَةَ عَنْ أَبِيهِ قَالَ النَّبِيُّ ص‏ لَا تَسُبُّوا عَلِيّاً فَإِنَّهُ مَمْسُوسٌ‏ فِي ذَاتِ اللَّهِ.

مُسْنَدِ الْمَوْصِلِيِ‏ قَالَتْ أُمُّ سَلَمَةَ أَ يُسَبُّ رَسُولُ اللَّهِ ص وَ أَنْتُمْ أَحْيَاءٌ قُلْتُ وَ أَنِّي ذَلِكَ قَالَتْ أَ لَيْسَ يَسُبُّ عَلِيّاً وَ مَنْ يُحِبُّ عَلِيّاً وَ قَدْ كَانَ رَسُولُ اللَّهِ يُحِبُّهُ.

الطَّبَرِيُّ فِي الْوَلَايَةِ وَ الْعُكْبَرِيُّ فِي الْإِبَانَةِ أَنَّهُ مَرَّ ابْنُ عَبَّاسٍ بِنَفَرٍ يَسُبُّونَ عَلِيّاً فَقَالَ أَيُّكُمُ السَّابُّ لِلَّهِ فَأَنْكَرُوا قَالَ فَأَيُّكُمُ السَّابُّ لِرَسُولِ اللَّهِ فَأَنْكَرُوا قَالَ فَأَيُّكُمْ السَّابُّ عَلِيّاً قَالُوا فَهَذَا نَعَمْ فَقَالَ سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ ص يَقُولُ مَنْ سَبَّ عَلِيّاً فَقَدْ سَبَّنِي وَ مَنْ سَبَّنِي فَقَدْ سَبَّ اللَّهَ وَ مَنْ سَبَّ اللَّهَ فَقَدْ كَفَر

یا عالی;903098 نوشت:
الأربعون حديثا (للرازي)، ص: 55
الحديث السادس و العشرون:
أَخْبَرَنَا الشَّيْخُ أَبُو سَعْدٍ[1] عَبْدُ الرَّحْمَنِ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ مُحَمَّدٍ الْحَصِيرِيُ‏[2] الْبَصِيرُ، بِقِرَاءَتِي عَلَيْهِ: أَخْبَرَنَا أَبُو عَلِيٍّ الْحَسَنُ بْنُ أَحْمَدَ الْحَدَّادُ[3].
حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ أَحْمَدَ الْحَافِظُ: حَدَّثَنَا سُلَيْمَانُ بْنُ أَحْمَدَ:
حَدَّثَنَا هَارُونَ بْنُ سُلَيْمَانَ الْبَصْرِيُّ: حَدَّثَنَا سُفْيَانُ بْنُ بِشْرٍ الْكُوفِيُّ: حَدَّثَنَا عَبْدُ الرَّحِيمِ بْنُ سُلَيْمَانَ عَنْ يَزِيدَ بْنِ أَبِي زِيَادٍ[4] عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ كَعْبِ بْنِ عُجْرَةَ، عَنْ أَبِيهِ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ‏:

الأربعون حديثا (للرازي)، ص: 55
«لَا تَسُبُّوا عَلِيّاً فَإِنَّهُ مَمْسُوسٌ‏[5] فِي ذَاتِ اللَّهِ تَعَالَى»[6].
الحديث السابع و العشرون:

سلام
ممنونم
خواستيم كلمات دشوار را آسان كنيد الان بايد متون صعب را
رحمي كنيد به افرادي كه مثل بنده فقر علم عربي دارند
مختصر توضيحي به فارسي بفرماييد ممنون مي شوم

حامی;903100 نوشت:
سلام
ممنونم
خواستيم كلمات دشوار را آسان كنيد.......
مختصر توضيحي به فارسي بفرماييد ممنون مي شوم

سلام مجدد
حق با حضرتعالیست
چون اکثر کلمات قابل فهم اکثر کاربران هست و نیاز به ترجمه ندارد و حضرتعالی خودتان استاد هستید
اما چشم ترجمه را هم تقدیم حضور بزرگواران خواهم نمود ان شاءالله
امیدوارم عفو بفرمایید در بی توجهی ام
متشکرم

[="Tahoma"][="Black"]

حامی;903072 نوشت:
[="Tahoma"][="DarkGreen"]ريشه واژه ممسوس چيست؟
مسّ؟
مسس؟
ممس
سوس؟
ممس؟
مسو؟
[/]

فکر کنم ریشه اش مسّ باشد، ممسوس یعنی مسّ شده[/]

[="Tahoma"][="DarkGreen"]

یا عالی;903104 نوشت:
سلام مجدد
حق با حضرتعالیست
چون اکثر کلمات چون قابل فهم اکثر کاربران هست نیاز به ترجمه ندارد
اما چشم ترجمه را هم تقدیم حضور بزرگواران خواهم نمود ان شاءالله
امیدوارم عفو بفرمایید در بی توجهی ام
متشکرم

سلام
ترجمه تحت لفظي هم لازم نيست
مثلا به فرماييد در روايت به اين معنا امده است يا فلان كتاب لغت اين طور گفته
متشكرم[/]

حامی;903072 نوشت:
ريشه واژه ممسوس چيست؟
مسّ؟
مسس؟
ممس
سوس؟
ممس؟
مسو؟

سلام علیکم

عرض ادب و احترام به محضر شما

شاید استاد ممسوس بزرگوار از این جهت این نام را انتخاب کرده اند که ممسوس به معنای «مجنون» است( الله اعلم!) و اشاره دارد به حدیثی که در وصف حضرت علی علیه السلام میگوید ایشان ممسوس فی ذات الله (مجنون و شیفته خدا) هستند

یازهراسلام الله علیها

حامی;903108 نوشت:
مثلا ....در روايت به اين معنا امده است يا فلان كتاب لغت اين طور گفته

أى يمسّه الأذى و الشّدّة في رضاء اللّه تعالى و قربه، أو هو لشدّة حبّه للّه، و اتّباعه لرضاه، كأنّه ممسوس أى مجنون، كما ورد في صفات المؤمن« يحسبهم القوم أنّهم قد خولطوا» و يحتمل أن يكون المراد الممسوس المخلوط و الممزوج مجازا، أى خالط حبّه تعالى لحمه و دمه.

یعنی اذیتها و صعوبتها را به خاطر رضای خداوند و قرب او و کسب محبت باریتعالی تحمل می کند گویی او مجنون است همچنانکه در صفات مومنین آمده که: «مردم می پندارند آنها کسانی هستند که ممزوج شده اند» و گمان می رود مقصود از ممسوس یعنی مخلوط شده و امتزاج یافته(در مجاز)، یعنی محبت و عشق خداوند متعال با گوشت و خونشان آمیخته گردیده

به معنی ساده یعنی گوشت و خون آنها با محبت خداوند مخلوط است
یعنی این افراد از عمق وجودشان خداوند متعال را دوست دارند

مثل آن زمان که امام علی علیه السلام در جنگ با عمروبن عبدود اهانت آن ملعون باعث نشد امام اقدام به کشتن او کند و یا اینکه تیر را سر نماز از پای ایشان بیرون کشیدند و یا در هنگام ضربت فرمودند فزت و رب الکعبه
یا امام حسین علیه السلام که اصل قیامشان رضای خداوند متعال و عمل به فرامین الهی است و از کشته شدن خود و خاندان و به اسارت رفتن آنها بیم به دل راه نداد و سر تسلیم بر غیر خدا فرو نیاورد و فرمودند:

اگر دین جدم با کشتن من پایدار میماند پس ای شمشیرها مرا در برگیرید(امام حسین علیه السلام)

مثل این حدیث قدسی:
من « من طلبني وجدني و من وجدني عرفني و من عرفني احبني و من احبني عشقني و من عشقني عشقه و من عشقه قتله و من قتله فعلي ديته و من علي ديته فانا ديته»(خداوند فرمود): هر كس مرا طلب كند، مرا مي يابد و هر كه مرا بيابد، مرا مي شناسد و هر كه مرا بشناسد، مرا دوست دارد و هر كسي مرا دوست بدارد، عاشقم مي شود و هر كه عاشقم بشود، عاشقش مي شوم و هر كس را كه عاشقش بشم، او را مي كشم و هر كس را بكشم، ديه او به گردن من است و هر كس كه به گردن من ديه دارد، من خودم ديه او هستم.

به بیان دیگر: ذوب شده در خداوند

اینجا دیگر خود وجود ندارد و همه او می شود

[="Tahoma"][="DarkGreen"]سلام
در روايت داريم شراب بهشتي طوري است كه انساني از مي نوشد كه لب به شراب دنيوي نزده باشد
و انسان به نوشيدن آن مست مي شود و همه چيز غير از خدا را بي خيال مي شود
[/]

[="Tahoma"][="DarkGreen"]

باغ بهشت;903106 نوشت:
فکر کنم ریشه اش مسّ باشد، ممسوس یعنی مسّ شده

سلام
درسته
بر وزن مفعول[/]

[="Tahoma"][="DarkGreen"]

یا عالی;903110 نوشت:
في صفات المؤمن« يحسبهم القوم أنّهم قد خولطوا»

بله
يعني مردم فرد متقي را مي گويند حالش خوب نيست قاطي كرده
چون عقل معاش تنها را ندارد و محور زندگي اش عقل معاد است
از ديد افراد مادي گرا ديوانه بازي است كه هر سال يك پنجم مازاد درآمدت را بدهي به عنوان خمس مثلا
انها هر سال يك پنجم در ظاهر رشد مي كنند و مؤمن متقي عقب مي افتد
مولي علي در خطبه متقين مي فرمايند بله قاطي كرده اند و امر بزرگي آنها را به اين حال روز در آورده است
(نبأ عظيم‌ يا شيدايي چون الله از اله است يعني واله و شيدا مي شويم وقتي به صفاتش فكر مي كنيم و پرستيدني تر از او نمي يابيم)[/]

حامی;903220 نوشت:
بله
يعني مردم فرد متقي را مي گويند حالش خوب نيست قاطي كرده
چون عقل معاش تنها را ندارد و محور زندگي اش عقل معاد است
از ديد افراد مادي گرا ديوانه بازي است كه هر سال يك پنجم مازاد درآمدت را بدهي به عنوان خمس مثلا
انها هر سال يك پنجم در ظاهر رشد مي كنند و مؤمن متقي عقب مي افتد
مولي علي در خطبه متقين مي فرمايند بله قاطي كرده اند و امر بزرگي آنها را به اين حال روز در آورده است
(نبأ عظيم‌ يا شيدايي چون الله از اله است يعني واله و شيدا مي شويم وقتي به صفاتش فكر مي كنيم و پرستيدني تر از او نمي يابيم)

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام علیکم و الرحمه
از توضیحات بسیار خوب حضرتتان سپاسگزارم
ان شاءالله موفق و عاقبت به خیر هر دو عالم باشد

[="Tahoma"][="DarkGreen"]

از استاد ممسوس هم دعوت كرديم كه حاضر شوند و درباره نام كاربري خود توضيح دهند
گل
[/]

یا عالی;903110 نوشت:
يحسبهم القوم أنّهم قد خولطوا

متن کامل این حدیث شریف ، ( نه نقل علامه مجلسی که فقط اشاره ای به آن حدیث کرده اند) چیست؟

با سلام و عرض ادب و احترام خدمت تمامی دوستان عزیز و بزرگوار
بحمد الله بازار وجه تسمیه ایدی دوستان داغ داغ هست مطالب خوبی در مورد اسم بنده در تاپیکها از دوستان مشاهده کردم تشکر از اینکه بنده را به جمع خود دعوت نمودید خصوصا از جناب اقای حامی
دلیل اصلی بنده در مورد انتخاب این اسم همانطور که در برخی از پستها دیدم همان حدیث شریف پیامبر در مورد حضرت علی است که فرمودند لَا تَسُبُّوا عَلِيّاً فَإِنَّهُ مَمْسُوسٌ‏ فِي ذَاتِ اللَّهِ تَعَالَى»
که همکار محترم یاعالی به ان اشاره کردند ان شا الله ما هم ذره ای از مهر و محبت و ارادت به ان حضرت را حس کرده و ممسوس حضرت علی علیه السلام شویم

طوفان خورشیدی;903361 نوشت:
متن کامل این حدیث شریف ، ( نه نقل علامه مجلسی که فقط اشاره ای به آن حدیث کرده اند) چیست؟

بسم الله الرحمن الرحیم
درجامع الاحادیث جستجو کردم و اشاره به خطبه متقین دارد
این قسمت که مشخص فرمودید اشاره به خطبه متقین یا همان خطبه همام دارد

و در بیان بخشی از صفات متقین حضرت علی علیه السلام اینطور می فرمایند:
...
...يَنْظُرُ إِلَيْهِمُ النَّاظِرُ فَيَحْسَبُهُمْ مَرْضَى وَ مَا بِالْقَوْمِ مِنْ مَرَضٍ وَ يَقُولُ لَقَدْ خُولِطُوا وَ لَقَدْ خَالَطَهُمْ أَمْرٌ عَظِيمٌ

لَا يَرْضَوْنَ مِنْ أَعْمَالِهِمُ الْقَلِيلَ وَ لَا يَسْتَكْثِرُونَ الْكَثِيرَ فَهُمْ لِأَنْفُسِهِمْ مُتَّهِمُونَ وَ مِنْ أَعْمَالِهِمْ مُشْفِقُونَ
إِذَا زُكِّيَ أَحَدٌ مِنْهُمْ خَافَ مِمَّا يُقَالُ لَهُ فَيَقُولُ أَنَا أَعْلَمُ بِنَفْسِي مِنْ غَيْرِي وَ رَبِّي أَعْلَمُ بِي مِنِّي بِنَفْسِي...

کامل آنرا در:
بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج‏64، ص: 315

[=Traditional Arabic] می توانید ملاحظه بفرمایید(البته نسبت به نرم افزار جامع الاحادیث نور عرض کردم طبعا در نهج البلاغه به راحتی در دسترس خواهد بود)[=Traditional Arabic]

مویدباشید

[="Tahoma"][="DarkGreen"]

ممسوس;903381 نوشت:
با سلام و عرض ادب و احترام خدمت تمامی دوستان عزیز و بزرگوار
بحمد الله بازار وجه تسمیه ایدی دوستان داغ داغ هست مطالب خوبی در مورد اسم بنده در تاپیکها از دوستان مشاهده کردم تشکر از اینکه بنده را به جمع خود دعوت نمودید خصوصا از جناب اقای حامی
دلیل اصلی بنده در مورد انتخاب این اسم همانطور که در برخی از پستها دیدم همان حدیث شریف پیامبر در مورد حضرت علی است که فرمودند لَا تَسُبُّوا عَلِيّاً فَإِنَّهُ مَمْسُوسٌ‏ فِي ذَاتِ اللَّهِ تَعَالَى»که همکار محترم یاعالی به ان اشاره کردند ان شا الله ما هم ذره ای از مهر و محبت و ارادت به ان حضرت را حس کرده و ممسوس حضرت علی علیه السلام شویم

سلام
خدمت استاد ممسوس و همراهان اين تاپيك
ممنون كه دعوت ما را پذيرفتيد
ان شاالله كه شما را بيشتر در اين تاپيك زيارت كنيم@};-[/]

[="Tahoma"][="DarkGreen"]

یا عالی;903400 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم
درجامع الاحادیث جستجو کردم و اشاره به خطبه متقین دارد
این قسمت که مشخص فرمودید اشاره به خطبه متقین یا همان خطبه همام دارد

و در بیان بخشی از صفات متقین حضرت علی علیه السلام اینطور می فرمایند:
...
...يَنْظُرُ إِلَيْهِمُ النَّاظِرُ فَيَحْسَبُهُمْ مَرْضَى وَ مَا بِالْقَوْمِ مِنْ مَرَضٍ وَ يَقُولُ لَقَدْ خُولِطُوا وَ لَقَدْ خَالَطَهُمْ أَمْرٌ عَظِيمٌ
لَا يَرْضَوْنَ مِنْ أَعْمَالِهِمُ الْقَلِيلَ وَ لَا يَسْتَكْثِرُونَ الْكَثِيرَ فَهُمْ لِأَنْفُسِهِمْ مُتَّهِمُونَ وَ مِنْ أَعْمَالِهِمْ مُشْفِقُونَ
إِذَا زُكِّيَ أَحَدٌ مِنْهُمْ خَافَ مِمَّا يُقَالُ لَهُ فَيَقُولُ أَنَا أَعْلَمُ بِنَفْسِي مِنْ غَيْرِي وَ رَبِّي أَعْلَمُ بِي مِنِّي بِنَفْسِي...

کامل آنرا در:
بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج‏64، ص: 315

می توانید ملاحظه بفرمایید(البته نسبت به نرم افزار جامع الاحادیث نور عرض کردم طبعا در نهج البلاغه به راحتی در دسترس خواهد بود)

مویدباشید

سلام
از اين كه بحث با روايات و كتب لغت مستدل مي كنيد
متشكرم[/]

[="Tahoma"][="DarkGreen"]دوستان اميدوارم از دست بنده ناراحت نباشيد
درست است كه تاپيك شوخ طبعي است ولي نظم خاص خودش را دارد
برخي دوست از مباحث قبل نقل قول مي زنند و برخي هم به نقل قول و حاشيه ايشان حاشيه مي زنند
و بحث به خاكي كشيده مي شود
دوستان
لطف بفرماييد اگر نكته اي يا نقد مربوط به بحث قبل داريد به فرد مورد نظرتان پيامك بفرماييد
تا بحث هم نظمش حفظ شود
البته اين نظر شخصي بنده نيست مشتاقان و همراهان مستمر اين تاپيك اين نظم را خواهان هستند و
اصلا براي نظم در بحث نيازي به دليل نيست
راستش قيچي اصلاحات را تازه دادم تند كرده اند
ممنونم از اين كه نظم بحث را رعايت مي فرماييد
[/]

حامی;903430 نوشت:
سلام
از اين كه بحث با روايات و كتب لغت مستدل مي كنيد
متشكرم

سلام علیکم والرحمه
خواهش می کنم
وظیفه است والا مدیون خواهم شد
از عنایت حضرتعالی متشکرم

دوم: عبد آبق
دومين نام كاربري كه به نظرم نياز به شرح دارد[HL] عبد آبق[/HL] است
خب بزرگواران
يك خواهش دارم
شما قبل از اين كه به منابع رجوع كنيد
ابتدا نظر شخصي خود را هم بيان كنيد
بفرماييد مثلا به نظر شخصي من معني اش..... است
و در فلان كتاب يا واژه نامه ديدم به معناي .... است


سلام

به نظر جناب گوگل:

اَبَقَ و اَبِقَ اِباقاً وَ اَبْقاً و اَبَقَاً؛
فرار کرد، گریخت. و هم‌چنین عبد آبِق، به معنی بردة‌ فراری، بندة‌ گریزان

جمع آن اُبّاق است.

در قرآن کریم، از این واژه یک‌بار استفاده شده است.

اِذْ اَبَقَ اِلی الْفَلْکِ الْمَشْحوُنِ «صافات / 140) (آن‌گاه که به سوی کشتی پر، بگریخت.)

بسم الله الرحمن الرحیم
این اسم آیه:
"اذ ابق الی الفلک المشحون" را به ذهنم آورد
آنجا که حضرت یونس به خاطر کم صبری در رسالتی که بین قومش داشت
به یک کشتی پناه می برد و قرعه می اندازند و او را به دریا می افکنندو ماهی او را می بلعد
شاید پناه بردن اشاره به گریختن یا رها کردن هم داشته باشد(گریختن از قوم و یا رها کردن آنها و امر رسالت)
متشکرم

باسمه العَفُوّ

عرض سلام و ادب

همانطور که بزرگواران اشاره فرمودند

عبد آبق به معنای بنده و برده ی فراری است:

"الهی هل یرجع العبد الآبق الّا الی مولاه..."

خداوندا آيا برده فرارى جز به جانب مولايش باز مى گردد؟

(مناجات التائبین امام سجاد علیه السلام)

[="Tahoma"][="Black"]إِذْ أَبَقَ إِلَى الْفُلْكِ الْمَشْحُونِ
سوره : الصافات آیه شماره : 140
ریشه کلمه : ابق
فعل : اِباق
معنی : فرار، رفتن در حال قهر و خشم
توضیح : همچنين رفتن بدون ترس و زحمت و نيز رفتن پس از مخفى شدن و رفتن همراه ناراحتى و انزجار معني شده است. «عبد آبق» يعني بنده اي که با قهر از مولايش جدا شده و رفته است.
[/]
البته به لطف گوگل به این موارد دست یافتم
Smile

[="Tahoma"][="DarkGreen"]

باغ بهشت;903628 نوشت:
البته به لطف گوگل به این موارد دست یافتم
:-)

فرهنگ دهخدا و فرهنگ هاي لغت عربي دست اول براي يافتن معناي واژگان مناسب است

فرهنگ دهخدا:

آبق . [ ب ِ ] (ع ص ) گریخته . گریزنده .
- عبدآبق ؛ بنده ٔ گریخته یا گریزپا.
ج، اُبَّق ، اُبّاق .[/]

حامی;903635 نوشت:
ج، اُبَّق ، اُبّاق .

آبق : بر وزن؟ اسم است يا فعل است يا حرف؟
جمع مانند دو اين از واژگان ديگر سراغ داريد؟

حامی;903636 نوشت:
آبق : بر وزن؟ اسم است يا فعل است يا حرف؟
جمع مانند دو اين از واژگان ديگر سراغ داريد؟

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام علیکم والرحمه

(اسم فاعل مهموز الفاء است) از ء ب ق =>أابق=>آبق جمع آن اُبّاق و أُبًّق

آبق ج اُبّاق:گریزنده(از خانه ارباب)، فراری، پناهنده
فرهنگ معاصر عربی-فارسی، آذرتاش آذرنوش، ص 1، بخش الف، نشر نی، چ نقش جهان، چ دهم،تهران 1388
براساس فرهنگ عربی-انگلیسی هانس ور

آبق: ج أُبّاق و أُبََّق: هارب: «عبد آبق»
المنجد (فی اللغة العربیة المعاصرة)، ص3، دارالمشرق، بیروت، ط 2، 2001

البته در نرم افزار معجم الاحادیث آبقات هم آمده اما مطمئن نیستم به همین معنی بکار رفته باشد

[="Times New Roman"][="Black"]می خواستم یه انتقادی از موضوع تاپیک بکنم بعد پشیمون شدم.

گفتم بدونید یه انتقادی داشتم که نگفتم. :khandeh!:[/]

حامی;903636 نوشت:
جمع مانند دو اين از واژگان ديگر سراغ داريد؟

بسم الله السلام

اُبَّق مثل رُکَّع
شریفه 26 سوره ی حج:
وَ إِذْ بَوَّأْنا لِإِبْراهيمَ مَکانَ الْبَيْتِ أَنْ لا تُشْرِکْ بي‏ شَيْئاً وَ طَهِّرْ بَيْتِيَ لِلطَّائِفينَ وَ الْقائِمينَ وَ الرُّکَّعِ السُّجُودِ

اُبّاق مثل عمّال ،کفّار

[="Tahoma"][="DarkGreen"]سلام عليكم
واقعا ممنون از همه شما بزرگواران كه با دقت
ريشه يابي مي كنيد و شواهدي از كتب لغت و حديث و آيات مي آوريد

یا عالی;903651 نوشت:
آبقات هم آمده ام

آبق همان طور كه اشاره فرمويد اسم فاعل است
آبق آبقان آبقون
آبقة آبقتان آبقات

جاي كاربرگرامي عبدآبق خالي است@};-
بي ترديد ايشان هم با توجه به نمونه هاي ديني اين نام را انتخاب كرده اند
و اي كاش بودند و مي گفتند از چه امري اقتباس كردند
بنده به نظرم همان مناجات تائبين است[/]

موضوع قفل شده است