جمع بندی تردید در انتخاب صراط خدمت به خلق و خود
تبهای اولیه
بسمهُ و هوالحق
ابتدائا سلام و تحیت تام خود را خدمت تمامی اساتید و دوستان فاعل در این حیطه ارزشمند و غنی از محتوی را به عرض میرسانم
عذرخواهی مرا بابت نقصان و خللی که از نحوه کمک خواستن وارد است را منت نهاده و پذیرا باشید زیرا که اولین پست بنده هست و در بدو کار،خطا ممکن است بسیار.
بیش از این مجال دوستان را زائل ننمایم و با رخصت دوستان،پرسش خود را با شرح اندکی از خویش که لازمه تبیین آن است بیان میکنم
بنده حمیدرضا هستم 17 ساله و محصل در مقطع پیش دانشگاهی از رشته تجربی و ساکن شمال ایران،دیار گیلان و شهر رشت هستم و از آنجا که پدرم دبیر قرآن و دین بوده آمیختگی زیادی در این باره در زندگی من هویدا بوده، علی هذا ماجرا از زمانی تولد یافت که در گذری از دوران عمر با پدیده انتخاب رشته مواجه گشتم و گزینه های انتخابی من فزونی یافت و من خود را سرگردان در بین هجوم موارد انتخابی یافتم ،بر حسب شدت علاقه و استعداد که در من نهادینه بود موارد را سازماندهی کردم به این چند فاکتور مهم دستیابی پیدا کردم 1-حوزه علمیه و پزشکی 2-دبیری 3-برنامه نویسی و انیمیشن سازی و سایر متعلقات بماهو
که در هر زمینه استعداد و مطالعه یا مهارتی هرچند کم را دارا بودم در زمینه علوم حوزوی از علم و کلام و حدیث ... علاقه زیادی را مشاهده کردم و در مباحث زیادی از مکاتب توحید، وحدت وجود ابن عربی و عرفان و اسفار و ممدالهمم گرفته تا مطالعه کتب ادیان دیگر اعم از عهد عتیق و جدید اناجیل اربعه و اوستا و ...و از اصول کافی و عیون اخبار و حدیقة الشیعه تا منطق مظفر و من لایحضر الفقیه نگاهی به اجمال و مطالعه ای داشتم غرض از ذکر کتب اینکه آشنایی تقریبی با دین داشته و دارم و در زمینه علوم پزشکی هم علاقه زیادی داشته و کتاب های فیزیولوژی گایتون هال و بافت شناسی جان کوئیرا و ... هم نگاهی به اجمال داشته و مورد پسند و علاقه این حقیر واقع گشته و همینطور در مورد زبان برنامه نویسی هم که برادرم کمک حال من بود و زبان های تحت وب php و یا vb.net و خانواده C،... هم برای من جالب توجه بوده و در انیمیشن سازی و موشن گرافیک هم تجربیاتی کم دارم اجمالا تا اینجای کار شدم دریایی به عمق یک سانت که علومی را پراکنده و ناعمیق فراگرفته بودم
در ابتدای کار با مشورت هایی که با مشاورها انجام دادم منو متقاعد کردند که مدرک پیش دانشگاهی را گرفته و بعد به حوزه یا دانشگاه بروم به گذشت زمان و شاید گناهان یا تقصیرات علاقه زیادی که به حوزه داشتم تواما با میزان دین داری من شروع به افول کرد و گاها در بدیهیات و وجود خداوند متعال نیز گاها دچار شک میشدم که متاسفانه با خواندن کُفریات راسل و داوکینز و امثالهم فزونی هم می یافت
من حیث المجموع این عرض را خدمت رسانم که در بستر علوم دنیوی تجربی جز فزونی بر شبهات چیزی عایدم نشد از نظریات داروین و فرگشت گرفته (کتاب استاد یدالله سحابی و سایر توضیحات افراد دینی را هم خوانده و گوش دادم)تا نظرات مکانیک کوانتوم و ... چون متخصص در هیچکدام از موارد فوق الذکر نبوده اشتباها یا به هر نحو دیگری گمان میکنم که با دینداری من در تعارض است و شبهاتی را عایدم گردانیده
الا ای حال سوال بنده این است که من همین رشته تجربی و علاقه پزشکی خود را دنبال کنم ممکن است که مسائل با یافتن تخصص بر من حل شود؟از طرفی ترس آن دارم که با فاصله گرفتن از علوم حوزوی گرفتار متعلقات دنیوی شوم چون همانطور که مستحضرید ارتباط چندانی(فارق از در نظر گرفتن افراد و نییات و اعمال)بین علم پزشکی و علم حوزوی وجود ندارد اما از طرف دیگر هم تمایل زیادی برای رسیدن سریع به شغل و کار و تشکیل زندگی دارم
در مجموع من به کتاب های دینی که مرتبط با عقاید و اطمینان خاطر میشود علاقه زیادی داشته ولی به یادگیری زبان عربی احساس بی علاقگی دارم ازانجا که عربی و مبادی العربیة هم بنای دروس حوزوی است و طرف دیگر هم تمامی کتب پزشکی رو خیلی علاقه مندم و دو راه انشقاق یافته از هم در برابر من به وجود آورده بنظر اساتید و دوستان درخشندگی بنده در عالمین در معنای متعالیه آن در کدام بستر فراهم است؟از همه عزیزان خواهشمندم اگر توانایی کمکی را دارند با عنایت خویش بر بنده مبذول بدارند
در پایان هم عذر مرا از زیادی سخن و تشکر پیشاپیش مرا پذیرا باشید
والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته
[="Tahoma"][="DarkGreen"]سلام بر شما دوست بزرگوار
تشكر از اعتمادتان به اين مركز
چه خوب است كه قبل از سوار شدن هواپيماي رشته دنبال تعيين گرايش حقيقي و واقع بينانه هستيد. متأسفانه اين روزها بسياري از افراد براساس توهمات و شنيده ها و چشم و همچشمي بدون در نظر گرفتن استعداد واقعي و رغبت حقيقي و نياز ها رشته هاي تحصيلي خود را گزينش مي كنند و با سردي آن را رشته را مطالعه مي كنند. اين افراد حتي اگر به خاطر استعداد خوب موفق هم بشوند در رشته شغلي خود موفق نخواهند بود. اگر با ارباب رجوع ارتباط داشته باشند نمي توانند به خوبي همدلي كنند با همكاران ارتباط خوب كاري نخواهند داشت و در كل رضايت زندگي( رضايت شغلي و رضايت زناشويي ....) آنها دچار مشكل مي شود.
راهكارهاي عملي
1- با توجه به ذهن جوال و پويايي شما پيشنهاد مي كنم براي رشته گزيني دقيق تر زير نظر مشاوران تحصيلي باشيد كه با حوزه و دانشگاه آشنا هستند مانند مركز مشاوره مأواي قم( وابسته به موسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني)
2- گاهي اساتيد حوزوي يا دانشگاهي ناخواسته رشته خود را تبليغ مي كنند و آن را پيشنهاد مي دهد براي اين كه در اين دام نيفتيد و به رغبت و استعداد حقيقي خود برسيد، براي گزينش رشته حتما با اساتيد مختلف حوزوي و دانشگاهي در رشته هاي مورد علاقه خود مشورت كنيد و معدل گيري كنيد. براي مشورت درباره دروس حوزه سراغ روحانيوني برويد كه در رشته هاي تخصصي حوزه هم درس خوانده اند و موفق هستند يا حتما سال ها استاد برجسته حوزه بوده اند.
3- براي پاسخ به سؤالات و شبهات ديني خود حتما با بخش كلام اين مركز يا مراكز تخصصي حوزه مشورت كنيد و بعد به شيوه حضوري يا غيرحضوري (ايميل، مطالعه كتب و سايت هاي معتبر ) براي شبهات خود پاسخي مستدل و علمي و قانع كننده بيابيد. شبهات تعادل عاطفي و شناختي و رفتاري (گرايشي و بينشي و كنشي) ما را به هم مي زند بنابراين چه حوزه برويد چه نرويد در صدد پاسخ يابي به سؤولات ذهني خود باشيد. مي تواند مانند بسياري از اساتيد برجسته و متدين دانشگاهي بود كه با ارتباط با بزرگان دين، باورهاي ديني سالمي دارند و در پرورش همكاران و شاگردان خود هم مؤثر بود شهيد چمران، شهيد بابايي، صياد شيرازي، احمدي روشن، مرحوم شريعتمداري كه چند روز قبل به رحمت خدا رفتند دكتر غلامعلي افروز، استاد حداد عادل و... از اين گروه هستند
4- براي آشنايي به بيشتر با سنوات تحصيلي حوزه و كتب هر سال و منش و روش طلبگي به سه سايت زير رجوع كنيد:
الف) سايت تبيان بخش حوزه
ب)سايت طلبگي تا اجتهاد
ج) راه و رسم طلبگي[/]
بسمهُ و هوالحق
ابتدائا سلام و تحیت تام خود را خدمت تمامی اساتید و دوستان فاعل در این حیطه ارزشمند و غنی از محتوی را به عرض میرسانم
عذرخواهی مرا بابت نقصان و خللی که از نحوه کمک خواستن وارد است را منت نهاده و پذیرا باشید زیرا که اولین پست بنده هست و در بدو کار،خطا ممکن است بسیار.
بیش از این مجال دوستان را زائل ننمایم و با رخصت دوستان،پرسش خود را با شرح اندکی از خویش که لازمه تبیین آن است بیان میکنم
بنده حمیدرضا هستم 17 ساله و محصل در مقطع پیش دانشگاهی از رشته تجربی و ساکن شمال ایران،دیار گیلان و شهر رشت هستم و از آنجا که پدرم دبیر قرآن و دین بوده آمیختگی زیادی در این باره در زندگی من هویدا بوده، علی هذا ماجرا از زمانی تولد یافت که در گذری از دوران عمر با پدیده انتخاب رشته مواجه گشتم و گزینه های انتخابی من فزونی یافت و من خود را سرگردان در بین هجوم موارد انتخابی یافتم ،بر حسب شدت علاقه و استعداد که در من نهادینه بود موارد را سازماندهی کردم به این چند فاکتور مهم دستیابی پیدا کردم 1-حوزه علمیه و پزشکی 2-دبیری 3-برنامه نویسی و انیمیشن سازی و سایر متعلقات بماهو
که در هر زمینه استعداد و مطالعه یا مهارتی هرچند کم را دارا بودم در زمینه علوم حوزوی از علم و کلام و حدیث ... علاقه زیادی را مشاهده کردم و در مباحث زیادی از مکاتب توحید، وحدت وجود ابن عربی و عرفان و اسفار و ممدالهمم گرفته تا مطالعه کتب ادیان دیگر اعم از عهد عتیق و جدید اناجیل اربعه و اوستا و ...و از اصول کافی و عیون اخبار و حدیقة الشیعه تا منطق مظفر و من لایحضر الفقیه نگاهی به اجمال و مطالعه ای داشتم غرض از ذکر کتب اینکه آشنایی تقریبی با دین داشته و دارم و در زمینه علوم پزشکی هم علاقه زیادی داشته و کتاب های فیزیولوژی گایتون هال و بافت شناسی جان کوئیرا و ... هم نگاهی به اجمال داشته و مورد پسند و علاقه این حقیر واقع گشته و همینطور در مورد زبان برنامه نویسی هم که برادرم کمک حال من بود و زبان های تحت وب php و یا vb.net و خانواده C،... هم برای من جالب توجه بوده و در انیمیشن سازی و موشن گرافیک هم تجربیاتی کم دارم اجمالا تا اینجای کار شدم دریایی به عمق یک سانت که علومی را پراکنده و ناعمیق فراگرفته بودم
در ابتدای کار با مشورت هایی که با مشاورها انجام دادم منو متقاعد کردند که مدرک پیش دانشگاهی را گرفته و بعد به حوزه یا دانشگاه بروم به گذشت زمان و شاید گناهان یا تقصیرات علاقه زیادی که به حوزه داشتم تواما با میزان دین داری من شروع به افول کرد و گاها در بدیهیات و وجود خداوند متعال نیز گاها دچار شک میشدم که متاسفانه با خواندن کُفریات راسل و داوکینز و امثالهم فزونی هم می یافت
من حیث المجموع این عرض را خدمت رسانم که در بستر علوم دنیوی تجربی جز فزونی بر شبهات چیزی عایدم نشد از نظریات داروین و فرگشت گرفته (کتاب استاد یدالله سحابی و سایر توضیحات افراد دینی را هم خوانده و گوش دادم)تا نظرات مکانیک کوانتوم و ... چون متخصص در هیچکدام از موارد فوق الذکر نبوده اشتباها یا به هر نحو دیگری گمان میکنم که با دینداری من در تعارض است و شبهاتی را عایدم گردانیده
الا ای حال سوال بنده این است که من همین رشته تجربی و علاقه پزشکی خود را دنبال کنم ممکن است که مسائل با یافتن تخصص بر من حل شود؟از طرفی ترس آن دارم که با فاصله گرفتن از علوم حوزوی گرفتار متعلقات دنیوی شوم چون همانطور که مستحضرید ارتباط چندانی(فارق از در نظر گرفتن افراد و نییات و اعمال)بین علم پزشکی و علم حوزوی وجود ندارد اما از طرف دیگر هم تمایل زیادی برای رسیدن سریع به شغل و کار و تشکیل زندگی دارم
در مجموع من به کتاب های دینی که مرتبط با عقاید و اطمینان خاطر میشود علاقه زیادی داشته ولی به یادگیری زبان عربی احساس بی علاقگی دارم ازانجا که عربی و مبادی العربیة هم بنای دروس حوزوی است و طرف دیگر هم تمامی کتب پزشکی رو خیلی علاقه مندم و دو راه انشقاق یافته از هم در برابر من به وجود آورده بنظر اساتید و دوستان درخشندگی بنده در عالمین در معنای متعالیه آن در کدام بستر فراهم است؟از همه عزیزان خواهشمندم اگر توانایی کمکی را دارند با عنایت خویش بر بنده مبذول بدارند
در پایان هم عذر مرا از زیادی سخن و تشکر پیشاپیش مرا پذیرا باشید
والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم عجل لولیک الفرج
سلام علیکم ورحمة الله وبرکاته
بخشید سوالی دارم
شما همیشه در متن زندگی تون ادبیاتتون اینگونه است یا اینکه سعی کردید در این پست ادیبانه صحبت کنید؟
یعنی به ادبیات علاقه دارید؟
چقدر در زندگی تون نقش داره؟
بنظر مشاوره حضوری یا تلفنی برایتان مفید باشد ان شاء الله
می توانید از 09640 هم کمک بگیرید بخش مشاوره
یا به صورت حضوری در جاهایی که پاسخگویان حضورا هستند شرکت کنید مثل حضور مرکز در نمایشگاه ها.
یا علی(ع)@};-
سلام و درود
با تشکر از مرحمت های استاد حامی عزیز که با حمایت های حق پسندانه و ارزشمندشون یاری رسان در این مهم شدند
سپاس فزاینده به لطف شما
با اجماع نظرات در اثنای مشاوره از اساتید مورد معرفی و همچنین چند تن از برادران حوزوی تاکنون، نظر بر آن شد که سوار بر مرکب تجربی،کوته مسیر فزون شریر زندگی ادامه یابد؛ الا ای حال ضمیمه بر آن پیگیری های خود را در حیطه علم مطلوب حوزوی ادامه دهم
البته عزیزی جمله ای را به نقل از آیت الله طباطبایی رحمة الله فرمودند که : ( ( اگر علم مرا 10 قسم کنید یک قسم آن در حوزه و الباقی در طی زحمات خویشتن بوده) ) و همچنین جملاتی دیگر که با تصور ذهنی من از حوزه مغایرت داشت سبب شد به تفکری معقولانه تری از حوزه دستیابم
و سوالی مبتنی بر این امر که در مدرسه و دانشگاه استاد اخلاق ممکن است یافت نشود چه راهکاری حائز اتخاذ است؟آیا کتاب هایی زندگی می کنند که تاثیر همچنین اساتیدی بر جان من نهاده و در امر تزکیه یاری رسان شوند،مصباح نظرتان چیست؟
سپاسمند و نیازمند دعای خیرتان.
سلام و درود
با تشکر از مهرتان ان شاءلله لایق الصاق ادیبانه سخنوری بوده باشم
در زندگی سعی بر آن دارم که این خصیصه را در سخن بالفعل بگردانم اما در محاوره های دوستانه و صمیمی از این سیما، مبراست
بله علاقه زیادی دارم و گاهی شعری هرچند ناقص از این علاقه جاری می شود
بستگی به حالات یومیه تاثیراتی از گستره کم تا زیاد هم بر من دارد
چشم بسیار سپاسمند از راهنمایی ،تشکر فراوان@};-
در پناه حق
[="Times New Roman"][="Black"]نمی دونم چرا به شروع کننده تاپیک مشکوکم.:Gig:
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم :khandeh!:[/]
سلام ...
من فقط در مورد شبهاتتون یه صحبت بکنم .
برطرف شدن شبهات کاره اصلا راجتی نیست و نیاز به استانداردهایی داره که در هیچ کجایی نمیتونی اون استانداردها رو پیدا کنی ... ازتون اجازه میخوام که مثالی رو خدمتتون بزنم .
چندی پیش در یک محفل علمی نشسته بودیم و بحث به سمته تعدد زوجات حضرت محمد رفت ... یکی میگفت ایشون 40 تا همسر داشته یکی میگفت 9 تا همسر داشته و یکی دیگر میگفت 9 تا همسر به صورت همزمان داشته و ...
من تنها در درون این مکان از این جور بحث ها میکنم و در درون جمع های دوستان همیشه سکوت اختیار میکنم ... چون بیشتر دوست دارم ببینم دیگران نظرشون چی هست و بیشتر دوست دارم که ازشون چیزی یاد بگیرم .
تا اینکه کسی گفت ... اینجوری نمیشه در مورد این جور مسائل بحث کرد و سخن جالبی رو زد ... ایشون گفتند که در مورد اینجور چیزها یا اصلا نباید بحث کنیم ... یا اگر بخوایم بحث کنیم یک پروسه مثلا 4 ماهه هست ...
ایشون مثال زدند که جلویه آپارتمانشون که مشاع بوده ... رو چندین سال پیش با هزینه شخصی کاشی کاری کردند و کاشی هاش رو تازه کردند ... زمانیکه داشته کار تموم میشده ناگهان یکی از همسایه ها از مسافرت میاد و شروع به داد و بیداد میکنه که از اون کاشی ها خاطره داشته و ایشون تا همونجا رو سیمان میکنه و بقیش رو نمیکنه ...
ایشون میگفت ... حالا شما دو تا ناظر بیرونی رو ببینیند که تنها گوشه ای از داستان رو شنیده باشند .
1. یکی میگه عجب مردی ... نصفه پیاده رو ... رو کاشی هاش رو عوض کرده ... بعدش پولش نرسیده بقیش رو کاشی کنه .
2. یکی میگه ... چقدر خسیس بود ... خوب تا اینجا رو کاشی کردی ... تا تهش رو کاشی میکردی .
3. یکی میگه ... احتمالا کاشی کاره از کار زده .
و ...
بنابراین ...اگر بخواین در مورد مثلا تئوری داروین یا ... بحث کنین ... اینها بحث هایی یک روزه یا دو روزه یا مثلا 300 روزه نیستند ... شاید مجبور بشین که مثلا 4 سال بابته یک مساله تحقیق همه جانبه کنین و در نهیات بگین اسناد کامل و دقیقی برای نتیجه گیری یافت نشد ... این راه بن بست هست ... و باید از مسیری دیگر اقدام کرد .
مثلا در مورد تعدد زوج های حضرت محمد ...
یا ما علم کامل میتونیم در موردش بدست بیاریم که دقیقا هر کدوم از اون ازدواج ها چه شرایطی داشته ... وحی در اون زمان رسیده یا نرسیده ... و ... یا اینکه نداریم ...
زمانیکه نداریم ... چاره ای نداریم بجز اینکه بگیم نمیدونیم ... نه اینکه بگیم تحقیق کردیم و فلان و بهمان .
سلام
در انتخاب بین رشته های نام برده ،به چند چیز توجه کنید:
1- رشته دین بر بقیه رشته این مزیت را دارد که اطلاعاتش محدود به دنیا نیست. این اطلاعات مستقیماً به درد آخرتتان هم میخورد.
اما بقیه رشته ها ، اطاعاتشان صرفا دنیوی است. گرچه خدمات خالصانه ای که با آنها انجام میدهید ذخیره آخرتتان خواهد شد. که این مساله اخیر ، در رشته دین هم وجود دارد.
2- در رشته پزشکی حداکثر کاری که ممکن است بکنید چیست؟ انسانی را از مرگ نجات بدهید.
نمیخواهم ارزش این کار را پایین بیاورم ، ارزش خودش را دارد ، اما در رشته دین ، شما می توانید مسیر زندگی یک فرد را تغییر بدهید و آخرت او را نجات بدهید که بسیار مهمتر از زندگی بدنی است.
3- الان اسلام به چه چیزی نیاز دارد؟
آیا اسلام به پزشک یا دبیر نیاز دارد؟ یا به سید حسن نصر الله دیگر؟
درست است که اسلام به همه رشته ها نیاز دارد. وم جنگ بین حق و باطل در همه زمینه ها و حوزه ها در جریان است. اما در هر زمانی ، جنگ بین حق و باطل در یک جبهه ای در اوج خودش است.
4- "اسلام" را در نظر بگیرید و "الگوها" را در نظر بگیرید.
الان در پزشکی چه کسی الگوست؟ به فرض پروفسور فلانی.
خب ، الان ایشان بیشتر به حال اسلام مفیدند یا مثلاً استاد مطهری؟
5- همانطور که در بین صحبتام به طور ضمنی مشخص بود ، ملاک را این قرار دهیم که در شرایط فعلی جهانی ، "اسلام" به چه چیزی بیشترین نیاز را دارد؟
پیشنهاد من به شما:
حوزه را با یک رشته دانشگاهی هم زمان پیگیری کنید.
مثلاً حوزه + رشته دانشگاهی فلسفه (مثلا فلسفه غرب یا فلسفه اسلامی)
این ترکیب ، این مزیت را هم دارد که شما می توانید با توجه به رشته دانشگاهی تان ، در مدارس هم حضور داشته باشید و در سمت دبیری ، دانش آموزان را تربیت کنید.
اگر علاقه به آموزش و تربیت نسل جوان دارید ، چرا دبیری مدارس؟ استادی دانشگاهها که بهتر است. زیرا دانشگاهها مراکز مهم و آینده سازی هستند که همیشه دشمن به آنها طمع داشته است.
یک بحثی که به نظرم خیلی مهم است و نقش کلیدی دارد ، "اسلامی کردن علوم" است.
بحثی که بسیار مورد تاکید رهبری بوده است.
بسیار مناسب است که افراد با استعداد ، رشته هایی را انتخاب نمایند که در آن ، برای این هدف ، مجاهدت و تلاش کنند.
اگر علوم انسانی ، اسلامی بشود ، مانند "کوثری" است که خیرات آن در همه زمینه های دیگر جاری و ساری خواهد شد.
بسمهُ و هوالحق
ابتدائا سلام و تحیت تام خود را خدمت تمامی اساتید و دوستان فاعل در این حیطه ارزشمند و غنی از محتوی را به عرض میرسانم
عذرخواهی مرا بابت نقصان و خللی که از نحوه کمک خواستن وارد است را منت نهاده و پذیرا باشید زیرا که اولین پست بنده هست و در بدو کار،خطا ممکن است بسیار.
بیش از این مجال دوستان را زائل ننمایم و با رخصت دوستان،پرسش خود را با شرح اندکی از خویش که لازمه تبیین آن است بیان میکنم
[=arial]با سلام و عرض ادب خدمت همه دوستان و استادان...
بنده حمیدرضا هستم 17 ساله و محصل در مقطع پیش دانشگاهی از رشته تجربی و ساکن شمال ایران،دیار گیلان و شهر رشت هستم
[=arial]وقت بخیر هم استانی عزیز
خوشحالم از هم صحبتی با شما
و از آنجا که پدرم دبیر قرآن و دین بوده آمیختگی زیادی در این باره در زندگی من هویدا بوده،
[=arial]باعث افتخار ما و شماست
علی هذا ماجرا از زمانی تولد یافت که در گذری از دوران عمر با پدیده انتخاب رشته مواجه گشتم و گزینه های انتخابی من فزونی یافت و من خود را سرگردان در بین هجوم موارد انتخابی یافتم
طبیعیست...
،بر حسب شدت علاقه و استعداد که در من نهادینه بود موارد را سازماندهی کردم به این چند فاکتور مهم دستیابی پیدا کردم 1-حوزه علمیه و پزشکی 2-دبیری 3-برنامه نویسی و انیمیشن سازی و سایر متعلقات بماهو
[=arial]بله
که در هر زمینه استعداد و مطالعه یا مهارتی هرچند کم را دارا بودم
[=arial]چه جالب
در زمینه علوم حوزوی از علم و کلام و حدیث ... علاقه زیادی را مشاهده کردم و در مباحث زیادی از مکاتب توحید، وحدت وجود ابن عربی و عرفان و اسفار و ممدالهمم گرفته تا مطالعه کتب ادیان دیگر اعم از عهد عتیق و جدید اناجیل اربعه و اوستا و ...و از اصول کافی و عیون اخبار و حدیقة الشیعه تا منطق مظفر و من لایحضر الفقیه نگاهی به اجمال و مطالعه ای داشتم غرض از ذکر کتب اینکه آشنایی تقریبی با دین داشته و دارم و در زمینه علوم پزشکی هم علاقه زیادی داشته و کتاب های فیزیولوژی گایتون هال و بافت شناسی جان کوئیرا و ... هم نگاهی به اجمال داشته و مورد پسند و علاقه این حقیر واقع گشته و همینطور در مورد زبان برنامه نویسی هم که برادرم کمک حال من بود و زبان های تحت وب php و یا vb.net و خانواده c،... هم برای من جالب توجه بوده و در انیمیشن سازی و موشن گرافیک هم تجربیاتی کم دارم اجمالا تا اینجای کار شدم دریایی به عمق یک سانت که علومی را پراکنده و ناعمیق فراگرفته بودم
[=arial]دوست من احساس نمیکینید مطالعات شما بیش از حد ظرفیتتان بوده و این امر موجب خستگی ذهنی شما شده؟
واقعا احساس خستگی ذهنی نمیکنید؟؟ ...[=arial]اگر نه ، مراقب باشید[=arial]
در واقع یکی از مواردی که موجب خستگی ذهن می شود فربه شدن ذهن است که به واسطه مطالعات زیاد رخ می دهد.چرا که اکثر مطالعات ما به عمل نمی انجامد و هضمش نمیکنیم بلکه در ذهن خود نگه میداریم و این انباشت زیاد اطلاعات موجب خستگی و افسردگی ذهنی می شود.
در سن 17 سالگی ، با توجه به این که مسائل ذهنی از 14 سالگی موضوعیت پیدا میکند ، خواندن این همه اطلاعات و انباشت آن در ذهن نه تنها جلوی عمل کردن را از شما گرفته بلکه مانع تحلیل شما از شرایط خود نیز شده...
به گذشت زمان و شاید گناهان یا تقصیرات علاقه زیادی که به حوزه داشتم تواما با میزان دین داری من شروع به افول کرد
[=arial]اگر اینگونه نمیشد تعجب میکردم
[=arial]اطلاعات انباشت شده در ذهن را یا هضمش کنید یا بالا بیاورید...[=arial]
آنجا که ذهن فعال میشود و نهایتا قرار است شک به یقین تبدیل شود ، قلب نیز فعال است و قرار است کفر را به ایمان تبدیل کند...و تمام این اتفاقات تا قبل از سن 14 سالگی موضوعیت ندارد
با این حال شما یا در طی 3 سال اخیر این همه اطلاعات جمع آوری کرده و در ذهن انباشت کرده اید و یا از بدو کودکی شروع به مطالعه در این زمینه ها داشته اید ...در هر دو صورت شما شرایط سختی را در پیش خواهید داشت...
و گاها در بدیهیات و وجود خداوند متعال نیز گاها دچار شک میشدم که متاسفانه با خواندن کُفریات راسل و داوکینز و امثالهم فزونی هم می یافت
[=arial]آنچه را که قرار بود با ایمان به دست بیاورید را از طریق علم دنبال کردید...مراقب باشید
تصور بر آن است که شما بدون وجود یک مربی و یا متعلم این همه پیشروی بی محابا داشته اید...
[=arial]اطلاعات انباشت شده در ذهن را یا هضم کنید یا بالا بیاورید...
من حیث المجموع این عرض را خدمت رسانم که در بستر علوم دنیوی تجربی جز فزونی بر شبهات چیزی عایدم نشد
[=arial]اگر شغاف(حب و بغض) در سنین 7 تا 14 سالگی در شما به نحو مطلوب حل شده باشد مشکلی برایتان ایجاد نمیکند...شبهات تضعیفتان نخواهد کرد...
[=arial]در پی رفع شبهاتتان باشید...
از نظریات داروین و فرگشت گرفته (کتاب استاد یدالله سحابی و سایر توضیحات افراد دینی را هم خوانده و گوش دادم)تا نظرات مکانیک کوانتوم و ... چون متخصص در هیچکدام از موارد فوق الذکر نبوده اشتباها یا به هر نحو دیگری گمان میکنم که با دینداری من در تعارض است و شبهاتی را عایدم گردانیده
[=arial]آنجا که ذهنتان در حال فربه شدن بود باید کمی به متعلقات ایمان بیشتر توجه میکردید...
الا ای حال سوال بنده این است که من همین رشته تجربی و علاقه پزشکی خود را دنبال کنم ممکن است که مسائل با یافتن تخصص بر من حل شود؟
[=arial]به نظر بنده خیر...
بیش از هر چیزی به یاد داشته باشید که ایمانتان نجاتتان می دهد نه علمتان
ان الذین آمنو و عملوا الصالحات... 65 بار در قرآن تکرار شده ...عمل صالح منتج از ایمان است ، نه علم
قبل از ورود به دانشگاه/حوزه [=arial]اطلاعات انباشت شده در ذهنتان را یا هضم کنید یا بالا بیاورید...
از طرفی ترس آن دارم که با فاصله گرفتن از علوم حوزوی گرفتار متعلقات دنیوی شوم چون همانطور که مستحضرید ارتباط چندانی(فارق از در نظر گرفتن افراد و نییات و اعمال)بین علم پزشکی و علم حوزوی وجود ندارد
[=arial]خیلی از دوستانی که اینجا میبینید ممکنه با حوزه ارتباطی نداشته باشند اما حداقل از بنده پاک ترند...
باورتان را اصلاح کنید
صلاح و رستگاری لزوما در حوزه نیست ...
[=arial]اطلاعات انباشت شده در ذهن را یا هضم کنید یا بالا بیاورید...
اما از طرف دیگر هم تمایل زیادی برای رسیدن سریع به شغل و کار و تشکیل زندگی دارم
[=arial]بیش از 17 به نظر میرسید ...!
در مجموع من به کتاب های دینی که مرتبط با عقاید و اطمینان خاطر میشود علاقه زیادی داشته
[=arial]اطمینان خاطر یک بار در ذهن اتفاق می فتد یک بار در تثبیت فواد
نفس اطمینان یافته از طریق تقرب به خدا حاصل می شود و نه انباشت علم ...
مراقب باشید که اطمینان خاطرتان ذهنی نباشد که با هر بادی به سمتی گرایش پیدا می کند و شما را در وادی "شک" نگه می دارد.
ولی به یادگیری زبان عربی احساس بی علاقگی دارم ازانجا که عربی و مبادی العربیة هم بنای دروس حوزوی است و طرف دیگر هم تمامی کتب پزشکی رو خیلی علاقه مندم و دو راه [=arial narrow]انشقاق یافته از هم در برابر من به وجود آورده بنظر اساتید و دوستان درخشندگی بنده در عالمین در معنای متعالیه آن در کدام بستر فراهم است؟
قبل از هر چیز
اطلاعات انباشت شده در ذهن را یا هضم کنید یا بالا بیاورید...
از همه عزیزان خواهشمندم اگر توانایی کمکی را دارند با عنایت خویش بر بنده مبذول بدارند
[=arial]به اندازه وسع بنده بود ...
والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته
[=arial]موفق باشید
سلام و درود خدمتتون...
سپاس و تشکر فراوان بابت زحمتی که برای پروش متن و کمک صرف کردین
در مورد تعداد زوجات پیامبر اگر دچاراشتباه نشوم کتابی از علامه عسگری تحت عنوان عایشه در اسلام تعداد زوجات رو با شرح لازمه تبیین کرده
اما از بحث دور نشم مثالتون برای جا انداختن موضوع بود متوجه شدم اما به نقلی از سخن سعدی :ما(من) همچنان در اول وصف تو(خداوند عزوجل) مانده ایم
یعنی فی الواقع در همان ابتدا در اثبات خدا برای خود درمانده شدم و به مسائل فرعی احکام و ... نمی رسد بهترین راه که علمی بنظرم اومد فلسفه بود که با ادله و نظام سازمان مند مطلوب رو به پیشه اثبات فرا میخونه اما قوی ترین برهانش که صدیقین بود دلمو آروم نمیکنه و به مرحله یقین نمیرسونه یعنی کل فلسفه که از گزاره هایی متشکل شده و این گذاره ها کوچک تر و کوچکتر میشوند تا به بدیهیات می رسند که بدون استدلال و تنها بر روی تجربه و شناخت و... بنا شده هست که بدیهیات میتونه اشتباه باشه و در پی اون نتیجه گیری هایی که میشه میتونه اشتباه باشه و همچنین شرح کپنهاگ در فیزیک که تناقض رو در عالم کوانتوم پذیرفته دونسته و در تضاد با عقل سلیم که رد تناقض به نوعی در زمان کنونی است
مثلا ایرادی که دوستان اهل علم حضوری و حوزوی و... میگیرند اینست که علم تجربی فیزیک و طبیعیات مبرا و مصون از اشتباه نیست که قبول هم دارم ولی با این بخش که علم حصولی و حضوری تفکیک قائل شویم و یکی را کاملا درست و دیگری را متزلزل بدانیم واسه خودم قابل پذیرش نیست چون انسان ناقصه و ذهن انسان هم ناقصه و ممکن الخطا تو تجربیات بدیهیات همه چیش میتونه اشتباه رخ داده باشه و ب گفته دوستی که اسمش در خاطرم نیست تفاوت عصر ها هم در تفاوت بدیهیاتشه بنابر این اونطور که من به نتیجه رسیدم بهتر هستش که اثبات خدا رو کنار بگذارم چون هر اثباتی که به واقع از ذهن مادی و در دنیای مادی و برای ذهن مادی صورت گرفته و خدارو محدود بر گنجایش ذهنی میکنه
مثلا اینکه خدایگانه و یکتاست یا بی نهایت است در صفات بنظر خودم همه اعداد و این ویژگی های عددی که اطلاق میشه منحصر به همین دنیا هستش یا بحث وحدت وجود که گروهی تا حد تکفیر قائلین به وحدت وجود پیش رفتند و گروهی هم بالاترین مرتبه در توحید میدانند این مورد را که بنظرم بسیار شبیه است به تثلیث مسیحیت وخیلی پیشرفته تر(البته شایسته نیست که با علم کم خودم و پیشداوری به این موضوع نگاه کنم اما تا اینجای کار قصد بیان نظرم بود)تا جایی که علامه حسن زاده فرمودند :هنگامي كه ما خداوند را شهود ميكنيم خودمان را شهود كرده ايم، زيرا ذات ما عين ذات اوست، هيچ مغايرتي بين آن دو وجود ندارد جز اينکه ما به اين صورت درآمدهايم و او بدون صورت است...؛ و هنگامي كه او ما را شهود ميكند، ذات خودش را ـ كه تعيّن يافته و به صورت ما درآمده و ظهور كرده است ـ مشاهده ميكند
حق مشهود است و خلق موهوم... زيرا جز يکي بيش نيست و جز او عدم است
و...
و طرفداران و مخالفانی دارد و همچنین تحریف قران و روایات اصول کافی و علامه مجلسی و هزاران سوال دیگر که دو من دفتر هم برای نوشتنش کم دارم
و اما اگه دچار اشتباه تفسیر به رای نشم
«ولا تقف ما لیس لک به علم ان السمع والبصر والفواد کل اولئک کان عنه مسوولا
و از آنچه به آن علم ندارى پيروى مكن، چون گوش و چشم و دل، همهى اينها مورد بازخواست قرار خواهد گرفت.
خداوند رو نمیشه شناخت و علم داشت اما اگه بگین ایات ظاهر و باطن دارند و با هم جمیعا باید نظر افکند سوالی که دارم اینه واسه اینکه متنی رو بگیم متناقضه چه سلسله مواردی باید داشته باشه چون اگه با این دید به انجیل تورات و هر چیز دیگری نظر کنیم بدون تناقض هستش وقتی قران گفته با قلب اندیشه می کنند و در اون دوران یا در کتاب قانون در طب بوعلی سینا اگه اشتباه نکنم و یا دوران قبل و حتی بعد قلب رو مرکز اندیشه میدانستند یا اینکه خورشید و ماه را در گردش دانسته و تا اینجا درسته طبق علم کنونی اما صحبتی از گردش زمین نیست(در مورد ایه کوه ها را می بینی ... در مورد قیامته و زمین رو اشاره نکرده) نتیجه گیری که میشه به دو دسته تقسیم میشه برخی میگویند که معجزست و در آن زمان نمیتوانسته به این موضوع اشاره کند چون انکار بدیهیات انزمان بود
و برخی هم میگن بنا بر نتیجه خورشید مرکزی بوده که این حرف زده شده
بیشتر به دیدگاه مربوط است پذیرفتن معجزه یا نپذیرفتن آن
من از هر طریقی که بود سعی کردم یجوری خدارو واسه خودم ثابت کنم اما نمیشه واقعا بدون خدا هم زندگی معنی نداره واسم
در مورد اینکه صفات خدا بی نهایت هستن و درک ما از این صفات محدود اگر صفات خداوند نامحدود هستش به وجود اوردن و شدن محدود میکنه مثلا صفاتی از خداوند که منجر به تشکیل انسان یا هر موجود دیگری بشه در واقع به مرحله شدن رسیده و خداوند هم که نامحدوده و میتونه کار بزرگتر و بهتر و حکیمانه تر از اونچیزی که افریده خلق کنه پس عملا نباید چیزی خلق کنه چون حد بالاتری متصوره و اگه متصور هم نباشه خداوند باید تواناییشو داشته باشه مثلا ی قیاس مع الفارق واسه جا افتادن که بخوام بزنم بی نهایت میتونه اگه مثلا عدد 100 رو به وجود بیاره عدد بالاتری رو باید قادر باشه و تا اونجا بالامیره که خدا باید خودشو به وجود بیاره که تو احادیث آمده از اینکار خداوند ناتوانه
البته من که فکر میکنم بعضی از صفات با هم در تعارض هم هستن مانند مهربانی و حکمت و...
یا موضوع دیگر اینکه جهان حدوث است یا قدیم اگر قدیم باشد که بنظر من کفر است قدیم و محتاج باذات باشد که باز هم جای سوال است و اگر حدوث باشد که آن صفاتی که منجر به خلق عالم شد قبل آن کجا بوده(زمان مال این جهان است ولی در مفهوم ازلی برسی کنید)
یا در حدیث مفضل که امام صادق (ع) می فرماید گوزن مار میخورد خب آخه گوزن که گیاه خوار هستش من نمیدونم چجوری مار میخوره و بعدش آب نمیخوره حالا متونی هست که میگویند اشتباها همراه با غذا میخورد
یا حدیث دیگری که زمین را بر روی ماهی تصور کردند و ...
به وجود امدن انسان از صلب و مراحل جنینی(کیت ال مور) ،جدایی دو دریا،سراج و منیر،تنگی نفس در ارتفاعات و... که یا بنظر اشتباه و یا از پیش گفته شده بود
برخی اوقات که داستان عهد عتیق و اناجیل و... را که میخوانم و میبینم که آن همه مردم به زنا کار بودن حضرت لوط با دختران خویش العیاذبالله معتقدند یا داستان حضرت داود و.. دیدگاه جبر جغرافیا بر من فزونی میگیرد
و یا اینکه فردی در خانواده ای با شرایط خوب و مومن و صالح مانند پزشک با تقوا به وجود می آید و کسی که در خانواده ای معتاد و دور از حق ،راه پیشرفت کدام یک هموار تر است؟بله میدانم استثنائاتی هم مانند فرزند نوح وجود دارد و... ولی آمار و اپی ژنتیک حرف دیگری را میزند که بازهم با عدل به مفهومی که برای من جا افتاده سازگار نیست حال اگر بگویید بخاطر اعمالمان در عالم ذر بوده خب بسیار عالی در همان جهان اگر شناخته شدیم که در شرایط تساوی چه کسی خوب و چه کسی بد است چه لزومی به دنیای کنونی بود یا ممکن است بگویید هر کسی بر اساس ویژگی و ظرفیت خودش سنجش میشه که باز هم دور از عدل است
یا مسئله ای دیگر لا یتغییر التقدیر الا الدعا از احادیث پیامبر که هیچ چیزی تقدیر را تغییر نمیدهد مگر دعا،از معادله 4 مجهولی هم سخت تر شده خب؛یا اینکه دعا نوشتن در تقدیر هست که پس تغییر چیست اگر نیست که پس تقدیر چیست
یا اینکه خداوند فرموده میان زنانتان عدالت بر قرارکنید:وَ اِن خفتم اَلا تقسطوا فی الیتامی فانکحوا ما طاب لکم من النساء مثنی و ثلث و رباع فان خفتم اَلا تعدلوا فواحدة او ما ملکت ایمانکم ذلک ادنی الاّ تعولُوا" (و اگر می ترسید از این که (به هنگام ازدواج با دختران یتیم) رعایت عدالت درباره آن ها نکنید (از ازدواج با آنان صرف نظر نمایید) و با زنان پاک (دیگر) ازدواج کنید. دو یا سه یا چهار همسر و اگر می ترسید عدالت را (درباره همسران متعدد) رعایت نکنید، تنها به یک همسر قناعت نمایید و یا از زنانی که مالک آن ها هستید، استفاده کنید. این کار بهتر از ظلم و ستم جلوگیری می کند
در آیه 129 از همین سوره: شما هرگز نمی توانید میان همسرانتان به عدالت رفتار کنید
تو قران به اشاعه ستم پرداخته؟تناقض نیست؟
آیات و احادیث این چنینی بسیار است اگر اجماع نقضین را محال بدانیم و پس از اینکه شاخصه های تناقض رو معرفی کردیم
سوال دیگر خداوند بجز روش فرستادن پیامبر و قران نمی توانست ما را هدایت کند؟روشی بهتر؟اگر میتوانست که چرا نکرد اگر لازم نبود ایا حد بالاتری را از خداوند صلب نکرده ایم؟
بعدش اگر ما تنها قران را مبرا از هرگونه تحریف میدانیم چگونه است تشریح برخی از اعمال در قران نیامده و به سنت واگذار شده ما نمیتوانیم به متواترات و احادیث اطمینان کامل کنیم که ذهن ما مطلق نیست که ایات را به درستی با قران تطبیق دهد.
بقول مولانا چون کی بی رنگی اسیر رنگ شد موسی ای با موسی ای در جنگ شد نهایت همه بهشتیست
و یا شیخ شبستری که گفتند از آن رو شیطان سجده ادم نکرد که برای خدا شریکی قائل نشود :
ز عصیان بس چها آمد به رویم
نجستم غیر او و هم نجویم
ز عشقش سجدهٔ آدم نکردم
چو حق باشد سوی آدم نگردم
اگر انقدر زیباس که خیلی هم عالی
مورد دیگر تغییر احکام اسلامی در شرایط زمان که متوجه این موضوع نمیشم چطوری در پاره ای اوقات بدون انکه ایه ناسخی نازل شود حکمی منسوخ میشود اگر درست است همیشه باید اجرا شود و این عام شمول ها معنی ندارد اگر سنگسار درست است چرا اجرا نمیشود؟اگر بخاطر نمود ظاهری آن در عالم است اعدام هم باید برچیده شود و گیوتین و ... هم که صورت میگیرد اشتباست و در برخی کشور های پیشرفته و یا اینکه اصول جدید روانشناسی که از جناب دکتری شنیدم و اگر اشتباه نباشد گفتند که سیستم انسان ها بر اساس سیستم پاداش است و مجازات کمکی نمی کند و معنی ندارد و میتوانید نتایجه تنبیه و تشویق را در کودک انسان ببینید بر اساس زمانه اعدام سنگسار دیه زن و مرد همه چیز به کل باید عوض شود گویا و شایدم فرزند زمانه خود شدن است
یا در مورد قانون اساسی که میگویند کپی قانون فرانسه است زیرا که احکام اداره کشور به ما نرسیده یعنی ایه لا ینال عهدی الظالمین که میگوید که مقام و جایگاه امام به هیچکس ولو به هر اسمی نمیرسد زیرا امکان صدور ظلم از او وجود دارد و همچنین تفضیل مفضول،ترجیح مرجوح جایز نیست فردی را نداریم که عالی ترین صفات در همه زمینه ها بین این همه ادم را داشته باشد یا اینکه کتاب علامه خویی که فرمودند بخش معظم فقهای شیعه قبول ندارند ... رو، و یا بیانات ملاکاظم آخوند خراسانی و بروجردی و...
و همینطور هزاران سوال و شبهه دیگر که عمرمم صرف کنم برطرف نمیشود
ممکن است پیش داوری هاو یا قضاوت هایی کرده باشم نظرات خودم بود اگر در جایی اشتباه کردم می پذیرم و پوزش پیشاپیش مرا پذیرا باشید
در مورد نظریه داروین هم که تاکنون مقبول ترین نظریه هست اخه در حد خودم تحقیق کردم دیدم درسته و میدونم مدت زیادی نشده ولی راهی وجود داره که زود به یقین برسونه؟
من دانش آموز چ راهی پیش بگیرم که خدا برام ثابت شه واقعا خسته شدم و بدون این اثبات تحمل در برابر سختی گناه نکردن نشدنیه برای من لااقل
یعنی کوچک ترین اشاره ای که رایحه معجزه در آن دمیده میشد را با انگیزه فراوان دنبال کردم اما همه آنها سرانجام به دیدگاه معجزه پندارانه محصور میشد
غیر از معجزه راه دیگری که به یقین برسونه منو نمیشناسم ببخشید متن خیلی طولانی شد شرمنده دوستان سعی کردم ساده و روان بنویسم که موجب کدورت خاطر نشه@};-@};-
والسلام علی من اتبع الهدی
سلام و درود از جناب خورشید هم فراوان متشکرم بابت بیانات گرانقدرشون
اطلاعات مهمه اما نحوه استفاده از اطلاعات مهم تره که یکی رو کسروی و یکی رو آیت الله خمینی (ره) میکنه
شاید نجات بخشیدن زندگی افرادی بسان علامه ها و بزرگان باشد
رجبعلی خیاط هم خیاط بود به مقامی آنچنانی رسید مشاوران عزیز راهنمایی کردند منو که بیشتر به دنبال یافتن پاسخ باشم دکتر چمران هم فیزیک پلاسما داشتند
مشاوران گفتند که آنها بستر هستند و همه چی خود انسان است آخه
در مورد دبیری مدارس چون الان خودم دانش اموزم میبینم کم هست دبیری که انسان ساز باشه از ریشه درست کردن شاید راحت تر باشه تا دانشگاه واسه همین اینطور فکر کردم
خوب در عصر جدید ملاک الگوی دانش آموزان داوکینز ها و داروین ها و هاوکینگ ها شده
و منم فقط باید بگم فرانسیس کالینز ها و ماکس پلانک ها هم هستند که خدا باور و دیندار هستند
الان سیستم حوزوی ؛من از ی حوزوی شنیدم که قوی نیست و بیشتر به خود انسان بستگی داره دیگه دوره علامه حسن زاده ها و اینها نیست که در علومی دیگر نیز اهتمام ورزند
وقتی بدون حوزه هم میشه به علم رسید من اجباری به رفتن حوزه ندارم چون هیچگونه بازخورد مثبتی نیست و راه هم بسیار سخت میشه برام
بیشتر سخن علامه منظورمه علممو 10 قسمت کنید 9 تاشو خودم با تلاش بدست اوردم
در مورد بیانات رهبری متاسفانه در زمینه زبان علم و زبان انگلیسی بیاناتی داشتند که جناب حداد عادل و برخی دوستان کتاب های زیست دوره جدید رو به خاطر این بیانات به وضع فجیعی گرفتار کردند که واقعا جای تاسف داره میترسم مسئولین در این زمینه علوم انسانی نیز چنین برداشت های اشتباهی به عمل بیاورند از همه مهم تر اینه که انسان های اسلامی بار بیاد خب اونا هم به تبع درست میشه من واقعا گله مندم از این وضع که اصن توجه نمیشه به بعد های اخروی در دبیرستان و خیل عظیمی متاسفانه دچار انحراف هم میشوند و همینطور اینکه در این کشور فعلا به علوم انسانی که واقعا مهم هم هستند توجه لازم نمیشه
بسیار ممنونم از لطف و کمکتون@};-@};-
سلام و درود و وقت بخیر خدمتتون،برای بنده نیز بسیار مسرت بخش است هم استانی گرامی
بله درسته عالم بی عمل به چه ماند به زنبور بی عسل!ولی دنبال این علم ها رفتم که توانایی عمل در راه خدا را پیدا کنم که متاسفانه آنطور که خواستم نشد هر چند علم ناچیزی دارم ولی موافقم که باید هضم شود علم و تلنبار کردن موضوعات فایده ای ندارد
در مورد اینکه بدون معلم من عادت دارم بیشتر مطالبی رو که میخواهم بخونم به تنهایی بخونم و حتی امسال رو هم غیرحضوری برداشتم پیش دانشگاهی.
در مورد اینکه خسته ن احساس خستگی نمی کنم فقط ازینکه به نتیجه نمیرسم خیلی افسرده و غمگینم
و اینکه فرمودین از طریق تقرب به خدا متوجه نمیشم چون سلسله طولی داره که اول خدا رو بپذیری بعد پیامبر بعد قرآن بعد دوری از محرمات و انجام واجبات
من روی موضوع اول موندم و اینکه تلاش کنم واسه کاری که نمیدونم چرا خودمو به زحمت میندازم اون عامل باز دارنده لازم رو نداره
مگر اینکه بگین مثلا ی ماه من واجبات رو اگه انجام بدم به یقین میرسم که در این صورت مقبوله
والا متولد 78 هستم اخه
درست است ولی خب باورم رو چطور اصلاح کنم
درمورد اینکه اطمینان ذهنی نباشد متوجه نمیشوم مگر موقعی که حضرت محمد مبعوث شد همه افراد صالح بودند؟یا اینکه ذهنی و عقلی پذیرفتن و دیدن صواب است
عمل صالح بعد از ایمان اومده و ایمان هم لازمه اش شناخته به طوری که خداوند گفته از چیزی که بدان علم نداری پیروی مکن
خب الان من میگم نمیدونم هست یا نیس امیدوارم موجب سوءبرداشت بعضی دوستان نشه و مورد کم لطفی قرار نگیرم ولی فقط شک دارم و اینکه کافر حربی و داعشی و ازین چیزا هم نیستم
اطلاعاتی که درون مغز رفته که یا اسیب مغزی یا بیوفیدبک و... بشه حذف کرد که تقریبا نشدنیه اما فهمیدن به نحو مطلوبش راه درست تریه
اعتقاد رو مگه از طریق عمل صالح ی ضرب بدست میارن؟پس مقلدانه در اعتقاد باید باشیم که یتدبروا یتفکروا یتعلموا و.. پس قبل از ایمان نیست؟
البته موارد مذکور مزید بر علت نیز می باشد
خیلی ممنونم از کمکتون هم استانی عزیز
تردید در انتخاب حوزه و دانشگاه
پرسش:
...محصل در مقطع پیش دانشگاهی از رشته تجربی و ساکن شمال ایران هستم... بر حسب شدت علاقه و استعداد بين اين چند رشته سرگردانم: 1-حوزه علمیه و پزشکی 2-دبیری 3-برنامه نویسی و انیمیشن سازی و سایر متعلقاتش. در همه اين زمینه ها استعداد و مطالعه یا مهارتی هرچند کم را دارا بودم ...ای حال سوال بنده این است که من همین رشته تجربی و علاقه پزشکی خود را دنبال کنم ممکن است که مسائل با یافتن تخصص بر من حل شود؟..............از طرفی ترس آن دارم که با فاصله گرفتن از علوم حوزوی گرفتار متعلقات دنیوی شوم.. لطفا بنده را راهنمايي كنيد
پاسخ:
سلام بر شما دوست بزرگوار تشكر از اعتمادتان به اين مركز
چه خوب است كه قبل از سوار شدن هواپيماي رشته دنبال تعيين گرايش حقيقي و واقع بينانه هستيد. متأسفانه اين روزها بسياري از افراد براساس توهمات و شنيده ها و چشم و همچشمي بدون در نظر گرفتن استعداد واقعي و رغبت حقيقي و نياز ها رشته هاي تحصيلي خود را گزينش مي كنند و با سردي آن را رشته را مطالعه مي كنند. اين افراد حتي اگر به خاطر استعداد خوب موفق هم بشوند در رشته شغلي خود موفق نخواهند بود. اگر با ارباب رجوع ارتباط داشته باشند نمي توانند به خوبي همدلي كنند با همكاران ارتباط خوب كاري نخواهند داشت و در كل رضايت زندگي( رضايت شغلي و رضايت زناشويي ....) آنها دچار مشكل مي شود.
راهكارهاي عملي
1- با توجه به ذهن جوال و پويايي شما پيشنهاد مي كنم براي رشته گزيني دقيق تر زير نظر مشاوران تحصيلي باشيد كه با حوزه و دانشگاه آشنا هستند مانند مركز مشاوره مأواي قم( وابسته به موسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني)
2- گاهي اساتيد حوزوي يا دانشگاهي ناخواسته رشته خود را تبليغ مي كنند و آن را پيشنهاد مي دهد براي اين كه در اين دام نيفتيد و به رغبت و استعداد حقيقي خود برسيد، براي گزينش رشته حتما با اساتيد مختلف حوزوي و دانشگاهي در رشته هاي مورد علاقه خود مشورت كنيد و معدل گيري كنيد. براي مشورت درباره دروس حوزه سراغ روحانيوني برويد كه در رشته هاي تخصصي حوزه هم درس خوانده اند و موفق هستند يا حتما سال ها استاد برجسته حوزه بوده اند.
3- براي پاسخ به سؤالات و شبهات ديني خود حتما با بخش كلام اين مركز يا مراكز تخصصي حوزه مشورت كنيد و بعد به شيوه حضوري يا غيرحضوري (ايميل، مطالعه كتب و سايت هاي معتبر ) براي شبهات خود پاسخي مستدل و علمي و قانع كننده بيابيد. شبهات تعادل عاطفي و شناختي و رفتاري (گرايشي و بينشي و كنشي) ما را به هم مي زند بنابراين چه حوزه برويد چه نرويد در صدد پاسخ يابي به سؤولات ذهني خود باشيد. مي تواند مانند بسياري از اساتيد برجسته و متدين دانشگاهي بود كه با ارتباط با بزرگان دين، باورهاي ديني سالمي دارند و در پرورش همكاران و شاگردان خود هم مؤثر بود شهيد چمران، شهيد بابايي، صياد شيرازي، احمدي روشن، مرحوم شريعتمداري كه چند روز قبل به رحمت خدا رفتند دكتر غلامعلي افروز، استاد حداد عادل و... از اين گروه هستند
4- براي آشنايي به بيشتر با سنوات تحصيلي حوزه و كتب هر سال و منش و روش طلبگي به سه سايت زير رجوع كنيد:
الف) سايت تبيان بخش حوزه
ب)سايت طلبگي تا اجتهاد
ج) راه و رسم طلبگي
موفق و مؤيد باشيد
منبع: انجمن گفتگوي ديني، بخش مشاوره، كارشناس حامي 18/ 12 /1395