جمع بندی حرمت تغییرات ژنتیکی در قرآن
تبهای اولیه
با سلام
آیا آیه زیر بر تغییر ژنتیک و حرمت آن اشاره دارد؟
نساء 119
و دستور می دهم که آفرینش خدا را تغییر دهند ....
با سلامآیا آیه زیر بر تغییر ژنتیک و حرمت آن اشاره دارد؟
نساء 119
... و مسلّما آنها را گمراه می کنم و به آرزو دچار می سازم و به آنها فرمان می دهم که گوش های چارپایان را بشکافند
و دستور می دهم که آفرینش خدا را تغییر دهند ....
با سلام و عرض ادب
در آیه 119 سوره مبارکه نساء می خوانیم :
وَلَأُضِلَّنَّهُمْ وَلَأُمَنِّيَنَّهُمْ وَلَآمُرَنَّهُمْ فَلَيُبَتِّكُنَّ آذَانَ الْأَنْعَامِ وَلَآمُرَنَّهُمْ فَلَيُغَيِّرُنَّ خَلْقَ اللَّهِ وَمَنْ يَتَّخِذِ الشَّيْطَانَ وَلِيًّا مِنْ دُونِ اللَّهِ فَقَدْ خَسِرَ خُسْرَانًا مُبِينًا(نساء/119)
و آنان را سخت گمراه و دچار آرزوهاى دور و دراز خواهم كرد و وادارشان مى كنم تا گوشهاى دامها را شكاف دهند و وادارشان مى كنم تا آفريده خدا را دگرگون سازند و[لى] هر كس به جاى خدا شيطان را دوست [خدا] گيرد قطعا دستخوش زيان آشكارى شده است
در ابتدا باید ببینیم "تغییر خلق الله " چه چیز است تا از رهگذر فهم آن بدانیم آیا تغییرات ژنتیکی هم شامل آن می شود یا خیر .
تفاسیر ،عموما مصادیقی را به حسب روایات یا توضیحاتی که داده اند بیان کرده اند البته برخی از تفاسیر نیز آن را فطرت گرفته اند :
در تفسیر المیزان مرحوم علامه هم به برخی مصادیق اشاره میکنند و هم بحث فطرت را مطرح می کنند:
"و نيز دستورشان مىدهم كه خلقت خدايى را تغيير دهند مثلا مردان را كه مرد خلق شدهاند و استعداد زن گرفتن را دارند اخته نموده اين استعداد را در آنها بكشند و يا انواع مثله- بريدن اعضاء- را باب كنند و يا مردان با يكديگر لواط و زنان با يكديگر مساحقه كنند.
(1)- المیزان ذیل آیه 119 سوره مبارکه نساء
مفسران نمونه آن را تغییر فطرت توحیدی بر شمره اند:
"(و لامرنهم فليغيرن خلق الله )
اين جمله اشاره به آن است كه خداوند در نهاد اولى انسان توحيد و يكتاپرستى و هر گونه صفت و خوى پسنديده اى را قرار داده است ولى وسوسه هاى شيطانى و هوى و هوسها انسان را از اين مسير صحيح منحرف مى سازد و به بيراهه ها مى كشاند، شاهد اين سخن آيه 30 سوره روم است .
فاقم وجهك للدين حنيفا فطرة الله التى فطر الناس عليها لا تبديل
لخلق الله ذلك الدين القيم :
روى خود را متوجه آئين خالص توحيد كن همان سرشتى كه خداوند از آغاز، مردم را بر آن قرار داده و اين آفرينشى است كه نبايد تبديل گردد اين است دين صاف و مستقيم .
از امام باقر و امام صادق (عليه السلام ) نيز نقل شده كه منظور از آن تغيير فطرت توحيد و فرمان خدا است .
و اين ضرر غير قابل جبرانى است كه شيطان بر پايه سعادت انسان ميزند زيرا حقايق و واقعيات را با يك سلسله اوهام و وساوس قلب ميكند و بدنبال آن سعادت بشقاوت تبديل ميگردد".(2)
(2)- تفسیر نمونه ذیل آیه 119 سوره مبارکه نساء
مرحوم طبرسی نیز در مجمع البیان نظرات تفسیری مختلف را آورده اند:
"لَآمُرَنَّهُمْ فَلَيُغِيِّرنَّ خَلْقَ اللَّهِ
در تفسير اين فراز، ديدگاهها يكسان نيست:
1 - گروهى از جمله «ابن عباس» آوردهاند كه منظور اين ست كه به آنان دستور مىدهم تا دين خدا را دگرگون سازند.
از حضرت صادق (عليه السلام) نيز اين ديدگاه روايت شده است، و اين آيه شريفه نيز آن را تأييد مىكند كه مىفرمايد: «فاقم وجهك للدّين حنيفا فطرت اللّه الّتى فطر النّاس عليها لا تبديل لخلق اللّه...»(38)
پس روى خويشتن را با همه وجود و با همان سرشت و آفرينشى كه خداوند، مردم را بر آن اساس آفريده است، به سوى اين آيين حق و توحيدى نماى، آفرينش خدا تغيير پذير نيست، و اين است همان دين پايدار، ولى بيشتر مردم نمى دانند.
با اين بيان، منظور اين است كه شيطان با گستاخى و شرارت نعره بر مىآورد كه: من آنان را وسوسه مىكنم تا حلال خدا را حرام و حرام خدا را حلال سازند، و اين مفهوم تغيير و تبديل دين خدا و آفرينش اوست.
2 - اما گروهى بر آنند كه منظور اين است كه: من آنان را وادار مىسازم تا حيوانات را عقيم سازند.
3 - پاره اى مىگويند: منظور اين است كه: من به آنان دستور مىدهم تا خالكوبى كنند.
4 - و پاره اى نيز بر آنند كه: آنان راه بهره ورى از پديده ها و آفريده هايى چون خورشيد و ماه و ستارگان را فراموش ساختند و به پرستش آنها كمر بستند."(3)
و استاد قرائتی نیز در تفسیر نور برای این آیه مصداقی را ذکر کرده اند:
"تغيير مخلوقات (نظير زن را به مرد و مرد را به زن تبديل كردن) كار حرام و شيطانى است. «فليُغيّرنّ خلق اللَّه»(4)
(3)- مجمع البیان ذیل آیه 119 سوره مبارکه نساء
(4)- تفسیر نور ذیل آیه 119 سوره مبارکه نساء
اما در این میان استاد جوادی آملی با استناد به آیه 30 سوره مبارکه روم ، توضیح جالبی دارند که به فهم دقیق تر آیه (الله اعلم) کمک میکند و بنظر می رسدتوضیح جامع تری است . ایشان می فرمایند بر اساس آیه 30 سوره مبارکه روم هیچ کس خلقت خدا را تغییر نمی دهد لذا شیطان هم نمی تواند اینکار را بکند :
"من امر ميكنم كه خلقت خدا را تغيير بدهد او هم تغيير ميدهد: ﴿وَ َلآمُرَنَّهُمْ فَلَيُغَيِّرُنَّ خَلْقَ اللّهِ﴾ حالا اين خلقت خدا باز درباره همان حيوانات است يا نه، تغيير خلقت خدا درباره آن فطرت اصلي است. فطرت اصلي كه محور اصلي هدايت انبيا احياي آن فطرت است و محور اصلي اضلال شيطان، كور و گم كردن همين فطرت است اين مورد اهتمام قرآن كريم است. اينكه شيطان ميگويد ﴿وَ َلآمُرَنَّهُمْ فَلَيُغَيِّرُنَّ خَلْقَ اللّهِ﴾ اگر منظور از اين خلق همان فطرت باشد اين جامع همه معاصي است. البته شيطان در اصل تغيير خلقت هرگز طمع نخواهد كرد و موفق هم نخواهد شد؛ اما در شكوفايي فطرت طمع ميكند و آن را خاموش ميكند.
مفهوم تغيير خلقت خدا
در سورهٴ مباركهٴ «روم» آيه سی اينچنين است كه: ﴿فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنيفًا فِطْرَتَ اللّهِ الَّتي فَطَرَ النّاسَ عَلَيْها لا تَبْديلَ لِخَلْقِ اللّهِ﴾، اين ﴿لا تَبْديلَ لِخَلْقِ اللّهِ﴾ به عنوان نفي جنس نشان ميدهد كه هرگز فطرت خدا عوض نخواهد شد _فطرت خداداد_ نه خدا عوض ميكند نه غير خدا؛ اما خدا عوض نميكند چون به نظام احسن آفريد [و] هرگز اين احسن را تغيير نميدهد. غير خدا عوض نميكند چون قدرت ندارد...، لذا به عنوان نفي جنس ياد كرد فرمود: ﴿لا تَبْديلَ لِخَلْقِ اللّهِ﴾. حالا شيطان كه ميگويد: ﴿وَ َلآمُرَنَّهُمْ فَلَيُغَيِّرُنَّ خَلْقَ اللّهِ﴾ در شكوفايي اين فطرت، تغيير و تحولي ايجاد ميكند. انبيا(عليهم السلام) مبعوث شدند كه «و يثيروا لهم دفائنُ العقول»(5) شياطين _شياطين الانس و الجن_ با اضلال و گمراهي رأسشان همان ابليس ميكوشند كه اين دفينه را مدفونتر بكنند كه ﴿وَ قَدْ خابَ مَنْ دَسّاها﴾.
تغيير خلقت يعني همان طوري كه انبيا ميكوشند اين فطرت را روشن بكنند، او ميكوشد اين فطرت را خاموش بكند..."(6)
با توجه به این توضیحات بنظر نمی رسد "تغییر ما خلق الله"که در آیه 119 سوره مبارکه نساء آمده ، ناظر به تغییرات ژنتیکی باشد .
(5)- نهجالبلاغه، خطبه 1
(6)- [="]تفسیر آیت الله جوادی آملی ، سایت اسراء،تفسیر سوره مبارکه نساء،جلسه 215
....البته شيطان در اصل تغيير خلقت هرگز طمع نخواهد كرد و موفق هم نخواهد شد....
با تشکر از پاسخ!
یعنی الان تغییر ژنتیک اتفاق نیفتاده؟
[="Tahoma"][="Navy"] آیا آیه زیر بر تغییر ژنتیک و حرمت آن اشاره دارد؟ نساء 119 ... و مسلّما آنها را گمراه می کنم و به آرزو دچار می سازم و به آنها فرمان می دهم که گوش های چارپایان را بشکافندبا سلام
و دستور می دهم که آفرینش خدا را تغییر دهند ....
سلام
مفهوم این آیه عام است و هم شامل تغییر خصلتهای اخلاقی و روانی انسانها می شود و هم می تواند شامل تغییر جسمانی بشود. به نظر بنده تغییر ژنتیکی به نحوی که تغییر در خلقت بر آن قابل تطبیق باشد می تواند مصداق آیه و ممنوع باشد.
یا علیم[/]
یعنی الان تغییر ژنتیک اتفاق نیفتاده؟
دقیقا نکته همینجاست .
در قرآن آمده:"لاتبدیل لخلق الله"(روم/30)
که از قول استاد جوادی آملی نقل کردیم که ایشان فرمودند:"اين ﴿لا تَبْديلَ لِخَلْقِ اللّهِ﴾ به عنوان نفي جنس نشان ميدهد كه هرگز فطرت خدا عوض نخواهد شد _فطرت خداداد_ نه خدا عوض ميكند نه غير خدا؛ اما خدا عوض نميكند چون به نظام احسن آفريد [و] هرگز اين احسن را تغيير نميدهد. غير خدا عوض نميكند چون قدرت ندارد"
در ایه 119 سوره نساء هم آمده ( وَ َلآمُرَنَّهُمْ فَلَيُغَيِّرُنَّ خَلْقَ اللّهِ)
ایت الله جوادی آملی می گویند این "خلق الله" که در آیه 119 نساء است ،همان است که در باره اش در آیه 30 روم فرموده "لا تبدیل لخلق الله" و این "خلق الله" که بصورت نفی جنس فرموده تبدیلی درآن نیست ،همان فطرت خداداد انسان است که هیچ کس نمی تواند آنرا تغییر دهد چون قدرت بر تغییرش ندارد .
اما سوال شما :
ایا مراد از (وَ َلآمُرَنَّهُمْ فَلَيُغَيِّرُنَّ خَلْقَ اللّهِ)،تغییرات ژنتیک است؟
پاسخ :خیر چون ژنها قابل تغییرند،دانشمندان به راحتی قدرت تغییر در ژنها را دارند اما در آیه فرموده "لا تبدیل لخلق الله"،پس وقتی قدرت تبدیل ژن برای دیگران هست ،مراد از "خلق الله" ژن و تغییرات آن نیست ،چیزی است که بنا به فرموده استاد جوادی آملی با لای نفی جنس فرموده (لا تبدیل لخلق الله )تغییر نمی کند .
حالا که ما تغییرات ژنتیک را به دست بشر - در موارد مختلف گیاهی،جانوری و انسانی- داریم پس مراد از خلق الله" آیه 119 نساء، فطرت خداداد است که شیطان در جهت عدم شکوفایی آن بر خلاف انبیاء الهی فعالیت میکند و منظور تغییرات ژنتیک نیست.
دقیقا نکته همینجاست .
در قرآن آمده:"لاتبدیل لخلق الله"(روم/30)
که از قول استاد جوادی آملی نقل کردیم که ایشان فرمودند:"اين ﴿لا تَبْديلَ لِخَلْقِ اللّهِ﴾ به عنوان نفي جنس نشان ميدهد كه هرگز فطرت خدا عوض نخواهد شد _فطرت خداداد_ نه خدا عوض ميكند نه غير خدا؛ اما خدا عوض نميكند چون به نظام احسن آفريد [و] هرگز اين احسن را تغيير نميدهد. غير خدا عوض نميكند چون قدرت ندارد"
در ایه 119 سوره نساء هم آمده ( وَ َلآمُرَنَّهُمْ فَلَيُغَيِّرُنَّ خَلْقَ اللّهِ)
ایت الله جوادی آملی می گویند این "خلق الله" که در آیه 119 نساء است ،همان است که در باره اش در آیه 30 روم فرموده "لا تبدیل لخلق الله" و این "خلق الله" که بصورت نفی جنس فرموده تبدیلی درآن نیست ،همان فطرت خداداد انسان است که هیچ کس نمی تواند آنرا تغییر دهد چون قدرت بر تغییرش ندارد .
اما سوال شما :
ایا مراد از (وَ َلآمُرَنَّهُمْ فَلَيُغَيِّرُنَّ خَلْقَ اللّهِ)،تغییرات ژنتیک است؟
پاسخ :خیر چون ژنها قابل تغییرند،دانشمندان به راحتی قدرت تغییر در ژنها را دارند اما در آیه فرموده "لا تبدیل لخلق الله"،پس وقتی قدرت تبدیل ژن برای دیگران هست ،مراد از "خلق الله" ژن و تغییرات آن نیست ،چیزی است که بنا به فرموده استاد جوادی آملی با لای نفی جنس فرموده (لا تبدیل لخلق الله )تغییر نمی کند .
حالا که ما تغییرات ژنتیک را به دست بشر - در موارد مختلف گیاهی،جانوری و انسانی- داریم پس مراد از خلق الله" آیه 119 نساء، فطرت خداداد است که شیطان در جهت عدم شکوفایی آن بر خلاف انبیاء الهی فعالیت میکند و منظور تغییرات ژنتیک نیست.
در قرآن برخی جا ها دو جمله متفاوت اومده که این اولیش نیست و حکمت خودشو داره
شما همون آیه رو (که گفته گوش حیوانات را ببرند) مورد بحث قرار نمی دید با یه آیه دیگه اون آیه رو تفسیر می کنید؟
تغییر ژنتیک از لحاظ منطقی و علمی بیشتر شبیه گوش بریدن هست
شما همون آیه رو (که گفته گوش حیوانات را ببرند) مورد بحث قرار نمی دید
به این دلیل که سوال شما از آن فراز آیه نبود . در پست اول شما دقیقا با بولد کردن بخشی از ترجمه آیه ، مشخص کردید که منظورتان از تغییر ژنتیکی ، ارتباط آن با همان بخشی است که بولد کردید :
آیا آیه زیر بر تغییر ژنتیک و حرمت آن اشاره دارد؟
نساء 119
... و مسلّما آنها را گمراه می کنم و به آرزو دچار می سازم و به آنها فرمان می دهم که گوش های چارپایان را بشکافند
و دستور می دهم که آفرینش خدا را تغییر دهند ....
با یه آیه دیگه اون آیه رو تفسیر می کنید؟
بعضی ایات قرآن کریم، برخی ایات دیگر را تفسیر می کنند . در فراز "فَلَيُغَيِّرُنَّ خَلْقَ اللَّهِ" که در آیه 119 نساء است تکلیف اینکه اولا این "خلق الله" چیست ؟ به فرمایش شما ژنتیک است؟یا چیز دیگر باید روشن شود و ثانیا مشخص شود که آیا این "خلق" الله که شیطان امر به تغییرش میکند قابل تغییر و تبدیل هست یا خیر .
در ایه 30 روم هر دو بخش را پاسخ داده هم فرموده فطرت الهی است و هم فرموده قابل تبدیل نیست .این از توضیح این قسمت .
پس تا اینجا مشخص شد که تغییرات ژنتیک با این بخش آیه مرتبط نیست.
تغییر ژنتیک از لحاظ منطقی و علمی بیشتر شبیه گوش بریدن هست
بنظر نمی آید اینطور باشد . زیرا در بریدن گوش حیوانات ،رسوم خرافی و حرام کردن حلال الهی در میان بوده(1) اما تغییرات ژنتیک عام است ، یک تغییر علمی است که می تواند در هر دو جهت مثبت یا منفی صورت بگیرد . مثلا دانشمندان با تغییر در ژن یک گیاه که کیفیت محصولش عالی است اما کم بار و کم محصول است آنرا به گیاهی پر بار با همان کیفیت عالی تبدیل کنند یا با تغییر در ژن یک بیماری زیانبار ، آنرا یا در نسلهای آتی از میان ببرند یا به حداقل بروز ، برسانند و البته برخلافش هم میتواند صورت بگیرد مثل محصولات تراریخته فعلی .
اما بریدن گوش حیوانات یک مصداق برای پیروی از گمراهی شیطان در خرافات و حرام کردن حلال الهی است .
بنظر می رسد که تغییرات ژنتیک -همانطور که شما هم در پست اول با بولد کردن فراز تغییر خلق الله،مشخص کردید، ارتباط بیشتری با این بخش آیه -یعنی تغییر ما خلق الله -داشته باشد که عرض شد مرتبط نیست، با بخش قبلی هم که بریدن گوش حیوانات است ،مرتبط نیست .
پس پاسخ سوال شما این است که خیر آیه 119 سوره مبارکه نساء بر تغییرات ژنتیک و حرمت آن - تا جایی که از تفاسیر مستندا عرض کردیم- دلالت نمی کند .
(1)- شكافتن گوش حيوانات با مطلبى كه بعضىها نقل كرده اند تطبيق مىشود و آن اين است كه گفتهاند: عرب جاهليت را رسم بر اين بود كه گوش ماده شترى كه پنج شكم زائيده باشد...و شترى كه به عنوان وفاء به عهد رها مىكردند... را مىشكافتند تا اعلام كنند كه اين حيوان آزاد است و در نتيجه خوردن گوشت آن بر همه جايز است.
و اين امورى كه در آيه شمرده شده همه اش مصاديقى از ضلالت است. و با اينكه در جمله" وَ لَأُضِلَّنَّهُمْ" مساله ضلالت را صريحا ذكر كرده اگر اين مصاديق از ضلالت را نيز بر شمرده از باب ذكر عام و سپس نام بردن از بعضى افراد آن عام است. كه گوينده به شنونده مى فهماند عنايت خاصى به اين چند فرد دارد. در اين آيه شريفه از شيطان حكايت شده كه گفته است: من انسانها را از راه سرگرم كردنشان به پرستش غير خدا و ارتكاب گناهان گمراه خواهم كرد و آنان را با اشتغال به آمال و آرزوهايى كه از اشتغال به واجبات زندگيشان باز بدارد فريب مىدهم، تا آنچه را كه برايشان مهم و حياتى است به خاطر آنچه موهوم و خالى از واقعيت است، رها كنند و دستورشان مىدهم كه گوش چهار پايان خود را بشكافند و (با اينگونه عقايد خرافى و موهوم) حلال خدا را بر خود حرام سازند...(با تلخیص ،ترجمه تفسیر المیزان،ذیل آیه 119 نساء )
آیا آیه زیر بر تغییر ژنتیک و حرمت آن اشاره دارد؟(نساء 119)
... و مسلّما آنها را گمراه می کنم و به آرزو دچار می سازم و به آنها فرمان می دهم که گوش های چارپایان را بشکافند
و دستور می دهم که آفرینش خدا را تغییر دهند ....
پاسخ: با سلام و عرض ادب
در آیه 119 سوره مبارکه نساء می خوانیم :
وَلَأُضِلَّنَّهُمْ وَلَأُمَنِّيَنَّهُمْ وَلَآمُرَنَّهُمْ فَلَيُبَتِّكُنَّ آذَانَ الْأَنْعَامِ وَلَآمُرَنَّهُمْ فَلَيُغَيِّرُنَّ خَلْقَ اللَّهِ وَمَنْ يَتَّخِذِ الشَّيْطَانَ وَلِيًّا مِنْ دُونِ اللَّهِ فَقَدْ خَسِرَ خُسْرَانًا مُبِينًا(1)
و آنان را سخت گمراه و دچار آرزوهاى دور و دراز خواهم كرد و وادارشان مى كنم تا گوشهاى دامها را شكاف دهند و وادارشان مى كنم تا آفريده خدا را دگرگون سازند و[لى] هر كس به جاى خدا شيطان را دوست [خدا] گيرد قطعا دستخوش زيان آشكارى شده است
در ابتدا باید ببینیم "تغییر خلق الله " چه چیز است تا از رهگذر فهم آن بدانیم آیا تغییرات ژنتیکی هم شامل آن می شود یا خیر .
تفاسیر ،عموما مصادیقی را به حسب روایات یا توضیحاتی که داده اند بیان کرده اند البته برخی از تفاسیر نیز آن را فطرت گرفته اند :
در تفسیر المیزان مرحوم علامه هم به برخی مصادیق اشاره میکنند و هم بحث فطرت را مطرح می کنند:
"و نيز دستورشان مىدهم كه خلقت خدايى را تغيير دهند مثلا مردان را كه مرد خلق شده اند و استعداد زن گرفتن را دارند اخته نموده اين استعداد را در آنها بكشند و يا انواع مثله- بريدن اعضاء- را باب كنند و يا مردان با يكديگر لواط و زنان با يكديگر مساحقه كنند.
و بعيد نيست كه مراد از تغيير خلقت خداى تعالى خروج از حكم فطرت و ترك دين حنيف باشد آن دينى كه خداى تعالى در بارهاش فرمود:" فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفاً فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْها لا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ، ذلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ" (2)(3)
مفسران نمونه آن را تغییر فطرت توحیدی بر شمره اند:
"(و لامرنهم فليغيرن خلق الله )
اين جمله اشاره به آن است كه خداوند در نهاد اولى انسان توحيد و يكتاپرستى و هر گونه صفت و خوى پسنديده اى را قرار داده است ولى وسوسه هاى شيطانى و هوى و هوسها انسان را از اين مسير صحيح منحرف مى سازد و به بيراهه ها مى كشاند، شاهد اين سخن آيه 30 سوره روم است .
فاقم وجهك للدين حنيفا فطرة الله التى فطر الناس عليها لا تبديل لخلق الله ذلك الدين القيم :
روى خود را متوجه آئين خالص توحيد كن همان سرشتى كه خداوند از آغاز، مردم را بر آن قرار داده و اين آفرينشى است كه نبايد تبديل گردد اين است دين صاف و مستقيم .
از امام باقر و امام صادق (عليه السلام ) نيز نقل شده كه منظور از آن تغيير فطرت توحيد و فرمان خدا است ....".(4)
مرحوم طبرسی نیز در مجمع البیان نظرات تفسیری مختلف را آورده اند:
"لَآمُرَنَّهُمْ فَلَيُغِيِّرنَّ خَلْقَ اللَّهِ"
در تفسير اين فراز، ديدگاهها يكسان نيست:
1 - گروهى از جمله «ابن عباس» آورده اند كه منظور اين ست كه به آنان دستور مىدهم تا دين خدا را دگرگون سازند.
از حضرت صادق (عليه السلام) نيز اين ديدگاه روايت شده است، و اين آيه شريفه نيز آن را تأييد مىكند كه مىفرمايد: «فاقم وجهك للدّين حنيفا فطرت اللّه الّتى فطر النّاس عليها لا تبديل لخلق اللّه...»(5)
پس روى خويشتن را با همه وجود و با همان سرشت و آفرينشى كه خداوند، مردم را بر آن اساس آفريده است، به سوى اين آيين حق و توحيدى نماى، آفرينش خدا تغيير پذير نيست، و اين است همان دين پايدار، ولى بيشتر مردم نمى دانند....
2 - اما گروهى بر آنند كه منظور اين است كه: من آنان را وادار مىسازم تا حيوانات را عقيم سازند.
3 - پاره اى مىگويند: منظور اين است كه: من به آنان دستور مىدهم تا خالكوبى كنند.
4 - و پاره اى نيز بر آنند كه: آنان راه بهره ورى از پديده ها و آفريده هايى چون خورشيد و ماه و ستارگان را فراموش ساختند و به پرستش آنها كمر بستند."(6)
و استاد قرائتی نیز در تفسیر نور برای این آیه مصداقی را ذکر کرده اند:
"تغيير مخلوقات (نظير زن را به مرد و مرد را به زن تبديل كردن) كار حرام و شيطانى است. «فليُغيّرنّ خلق اللَّه»(7)
اما در این میان استاد جوادی آملی با استناد به آیه 30 سوره مبارکه روم ، توضیح جالبی دارند که به فهم دقیق تر آیه (الله اعلم) کمک میکند و بنظر می رسدتوضیح جامع تری است . ایشان می فرمایند بر اساس آیه 30 سوره مبارکه روم هیچ کس خلقت خدا را تغییر نمی دهد لذا شیطان هم نمی تواند اینکار را بکند :
"من امر ميكنم كه خلقت خدا را تغيير بدهد او هم تغيير ميدهد: ﴿وَلآمُرَنَّهُمْ فَلَيُغَيِّرُنَّ خَلْقَ اللّهِ﴾ حالا اين خلقت خدا باز درباره همان حيوانات است يا نه، تغيير خلقت خدا درباره آن فطرت اصلي است. فطرت اصلي كه محور اصلي هدايت انبيا احياي آن فطرت است و محور اصلي اضلال شيطان، كور و گم كردن همين فطرت است اين مورد اهتمام قرآن كريم است. اينكه شيطان ميگويد ﴿وَ َلآمُرَنَّهُمْ فَلَيُغَيِّرُنَّ خَلْقَ اللّهِ﴾ اگر منظور از اين خلق همان فطرت باشد اين جامع همه معاصي است. البته شيطان در اصل تغيير خلقت هرگز طمع نخواهد كرد و موفق هم نخواهد شد؛ اما در شكوفايي فطرت طمع ميكند و آن را خاموش ميكند.
مفهوم تغيير خلقت خدا
در سورهٴ مباركهٴ «روم» آيه سی اينچنين است كه: ﴿فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنيفًا فِطْرَتَ اللّهِ الَّتي فَطَرَ النّاسَ عَلَيْها لا تَبْديلَ لِخَلْقِ اللّهِ﴾، اين ﴿لا تَبْديلَ لِخَلْقِ اللّهِ﴾ به عنوان نفي جنس نشان ميدهد كه هرگز فطرت خدا عوض نخواهد شد _فطرت خداداد_ نه خدا عوض ميكند نه غير خدا؛ اما خدا عوض نميكند چون به نظام احسن آفريد [و] هرگز اين احسن را تغيير نميدهد. غير خدا عوض نميكند چون قدرت ندارد...، لذا به عنوان نفي جنس ياد كرد فرمود: ﴿لا تَبْديلَ لِخَلْقِ اللّهِ﴾. حالا شيطان كه ميگويد: ﴿وَ َلآمُرَنَّهُمْ فَلَيُغَيِّرُنَّ خَلْقَ اللّهِ﴾ در شكوفايي اين فطرت، تغيير و تحولي ايجاد ميكند. انبيا(عليهم السلام) مبعوث شدند كه «و يثيروا لهم دفائنُ العقول»(8) شياطين _شياطين الانس و الجن_ با اضلال و گمراهي رأسشان همان ابليس ميكوشند كه اين دفينه را مدفونتر بكنند كه ﴿وَ قَدْ خابَ مَنْ دَسّاها﴾.
تغيير خلقت يعني همان طوري كه انبيا ميكوشند اين فطرت را روشن بكنند، او ميكوشد اين فطرت را خاموش بكند..."(9)
با توجه به این توضیحات بنظر نمی رسد "تغییر ما خلق الله"که در آیه 119 سوره مبارکه نساء آمده ، ناظر به تغییرات ژنتیکی باشد
.1.نساء: 4/ 119
2.روم: 30/ 30
3.طباطبایی،محمدحسین،المیزان ،ج5،ص 136
4.مکارم شیرازی و همکاران ،تفسیر نمونه ،ج4،ص137
5.روم: 30/ 30
6.طبرسی ،محمد بن حسن،مجمع البیان ذیل آیه 119 سوره مبارکه نساء
7.قرائتی،محسن،تفسیر نور ذیل آیه 119 سوره مبارکه نساء
8.نهجالبلاغه، خطبه 1
9.جوادی آملی،عبدالله ، سایت اسراء،تفسیر سوره مبارکه نساء،جلسه 215