جمع بندی نظر در مورد شعر «خدا با اسم اعظم یا علی گفت»

تب‌های اولیه

21 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
نظر در مورد شعر «خدا با اسم اعظم یا علی گفت»

با سلام
خواهشمند است کارشناسان مربوطه نظر خود را از لحاظ شرعی در مورد شعر زیر بیان و همچنین بفرمایند آیا خواندن این شعر کفر حساب میشود؟ آیا این شعر از لحاظ اینکه میگوید "خدا با اسم اعظم یا علی گفت" ایراد دارد؟
آیا این واقعه "خدا با اسم اعظم یا علی گفت" در شب معراج صحت دارد؟

ممنون میشم با ذکر منابع معتبر بیان شود.

نقل قول:

خدا با اسم اعظم یا علی گفت
ملک در اولین دم یا علی گفت

عجب سری است در خلقت که از خاک
چو برمی خاست آدم یا علی گفت

عصا در دست موسی اژدها شد
کلیم آنجا مسلم یا علی گفت

مسیحا دم از آن گردید عیسی
که در دامان مریم یا علی گفت

محمد در شب معراج برخاست
به قصد قرب اعظم یا علی گفت

ز لیلایی شنیدم یا علی گفت
به مجنونی رسیدم یا علی گفت

مگر این وادی دارالجنون است
که هر دیوانه دیدم یا علی گفت

چمن با ریزش باران رحمت
دعایی کرد و او هم یا علی گفت

نسیمی غنچه ای را باز می کرد
به گوش غنچه کم کم یا علی گفت

علی را ضربتی کاری نمی شد
گمانم ابن ملجم یا علی گفت

مگر خیبر ز جایش کنده می شد
یقین آنجا علی هم یا علی گفت

منبع

با تشکر.

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد کافی

3245;966146 نوشت:
با سلام
خواهشمند است کارشناسان مربوطه نظر خود را از لحاظ شرعی در مورد شعر زیر بیان و همچنین بفرمایند آیا خواندن این شعر کفر حساب میشود؟ آیا این شعر از لحاظ اینکه میگوید "خدا با اسم اعظم یا علی گفت" ایراد دارد؟
آیا این واقعه "خدا با اسم اعظم یا علی گفت" در شب معراج صحت دارد؟

ممنون میشم با ذکر منابع معتبر بیان شود.

با تشکر.


باسمه تعالی
با عرض سلام و خسته نباشید
توجه داشته باشید که بحث و فضای شعر است و یکی از آرایه های ادبی در ساحت شعر بیان مبالغه است. اغراق همان طور که از معنی لغوی اش هم بر می آید برای مواردی به کار می رود که بخواهیم تاثیر صد چندان در مخاطب بگذاریم , بیشترین کاربرد این آرایه در آثار حماسی به چشم می خورد , به خاطر همین شاهنامه ی فرودسی مملو از اغراق شده است.
«شود کوه آهن چو دریای آب اگر بشنود نام افراسیاب»[1]


«زمانه از ورق گل مثال روی تو بست ولی زشرم تو در غنچه کرد پنهانش»[2]




«زسم ستوران درآن پهن دشت زمین شش شد وآسمان گشت هشت»[3]

مقصود شاعر این است که از شدّت سم کوفتن اسبان وکثرت سواران ،یک طبقه از هفت طبقه ی زمین به صورت گرد به آسمان رفت ودر نتیجه زمین شش طبقه شد وآسمان هشت طبقه.

در این جا هم شاعر در مقام بیان مبالغه در وصف حضرت امیر (علیه السلام) می باشد.
حال اگر اغراق و گزافه‌گویی موجب کتمان حقیقت و القای مطلب خلاف واقع به مخاطب نشود، اشکالی ندارد، اما اگر به صورتی باشد که دروغ‌گویی به شمار آید؛ یعنی مخاطبان گمان کنند آنچه گفته می‌شود عین واقع بوده و در شناخت حقیقت به خطا افتند، مصداق حقیقی دروغ بوده و حرام می‌باشد.

__________________
[1]. فردوسی.
[2]. حافظ
[3]. فردوسی.

خوب دو مورد ميشه نتيجه گرفت،
اگر قبول كنيم شعر زياد مبالغه دارد و اشكالي ندارد، بنابراين افرادي كه اين شعر رو ميگن اغراق ميكنن و كفر نميگن(آنان كه علي را به خدايي گيرند، كفرش به كنار عجب خدايي دارند)

و دوم اينكه در شعر اوليه، در واقع شاعر داره ميگه خدا با اسم اعظم يا علي گفت، يعني اشاره كرده به شب معراج كه برخي ميگن شب معراج خداوند با صداي حضرت علي با پيامبر ص سخن گفتن
اول اينكه ايا اين اتفاق رخ داده؟ اگر نداده كه شاعر فعلا حرام مرتكب شده طبق گفته خودتان و خواندن آن شعر حرام است

ممنون بابت فرصتي كه ميگذاريد

3245;966380 نوشت:

و دوم اينكه در شعر اوليه، در واقع شاعر داره ميگه خدا با اسم اعظم يا علي گفت، يعني اشاره كرده به شب معراج كه برخي ميگن شب معراج خداوند با صداي حضرت علي با پيامبر ص سخن گفتن
اول اينكه ايا اين اتفاق رخ داده؟ اگر نداده كه شاعر فعلا حرام مرتكب شده طبق گفته خودتان و خواندن آن شعر حرام است

ممنون بابت فرصتي كه ميگذاريد

باسمه تعالی
اصل سخن گفتن با صدای حضرت امیر(صلوات الله علیه) واقع شده است: «از رسول خدا(صلی الله علیه و اله و سلم ) پرسیده شد خدا در شب معراج چگونه با تو سخن گفته و تو را مخاطب قرار داد؟ آن‌حضرت فرمود: «مرا به زبانی مانند زبان على بن ابی‌طالب (علیه السلام) مخاطب قرار داده.. سپس فرمود:... من کسى را به سوى دل تو دوست‌تر از على بن ابی‌طالب پیدا نکردم سپس با زبان على با تو سخن گفتم تا دلت آرام بگیرد»[1]
_______________________________
پی نوشت:
[1]. دیلمی، حسن بن محمد،ارشاد القلوب الی الصواب، ج2، ص333 الشریف الراضی، قم، 1421ه.ق.
[=Traditional Arabic]

کافی;966387 نوشت:
باسمه تعالی
اصل سخن گفتن با صدای حضرت امیر(صلوات الله علیه) واقع شده است: «از رسول خدا(صلی الله علیه و اله و سلم ) پرسیده شد خدا در شب معراج چگونه با تو سخن گفته و تو را مخاطب قرار داد؟ آن‌حضرت فرمود: «مرا به زبانی مانند زبان على بن ابی‌طالب (علیه السلام) مخاطب قرار داده.. سپس فرمود:... من کسى را به سوى دل تو دوست‌تر از على بن ابی‌طالب پیدا نکردم سپس با زبان على با تو سخن گفتم تا دلت آرام بگیرد»[1]
_______________________________
پی نوشت:
[1]. دیلمی، حسن بن محمد،ارشاد القلوب الی الصواب، ج2، ص333 الشریف الراضی، قم، 1421ه.ق.
[=Traditional Arabic]

ممنونم، انصافا توجيه شدم
فقط نسخه انلاين اين كتاب يا اين صفحه وجود داره كه بتونم چاپ كنم؟ سند محكم تري هم وجود دارد كه بشود استناد كرد بهش؟

و لطفا مورد آخر را هم كمك بفرماييد كه آيا اينكه ميگويند پروردگار در شب معراج يا علي گفتن يا در شب ديگري صحت دارد؟ لطفا اگر ممكن است سندي با كتاب انلايني هم ارائه بدين ممنون ميشم.

ممنون از شما

3245;966415 نوشت:
ممنونم، انصافا توجيه شدم
فقط نسخه انلاين اين كتاب يا اين صفحه وجود داره كه بتونم چاپ كنم؟ سند محكم تري هم وجود دارد كه بشود استناد كرد بهش؟

و لطفا مورد آخر را هم كمك بفرماييد كه آيا اينكه ميگويند پروردگار در شب معراج يا علي گفتن يا در شب ديگري صحت دارد؟ لطفا اگر ممكن است سندي با كتاب انلايني هم ارائه بدين ممنون ميشم.

ممنون از شما

باسمه تعالی
الف: نسخه دیجیتالی آن وجود است: https://library.tebyan.net/fa/Viewer/Pdf/170514/1#7
ب: منابع دیگر
1-فیض کاشانی،تفسیر صافی، ج3، ص 177
2- علامه مجلسی بحارالانوار، ج38، ص 312.
3-علامه حلی، کشف الیقین فی فضائل امیر المومنین (علیه السلام)، ص229.
ج: به چنین مطلبی در بیانات دینی دست نیافتیم.

باسمه الولی

حقیت ولایت شأنی از شئون ذاتی حق و منشأ ظهور و بروز تعینات و علت ظهور تعینات خلقی

بلکه مبدأ ظهور تعین اسماء الله در حضرت علمی است.این ولایت مراتبی از حضرت احدیت وجود

تا عالم ملک و شهادت دارد و انسان کامل مظهر اتمّ آن است.بنابراین شعر فوق از دیدگاه عرفان

نه غلوّ است نه کفر،چرا که ناظر به حقیقت ولایت و نفس انسان کامل است که واسطه ی فیض

وجود به موجودات عالم غیب و شهود است.

3245;966146 نوشت:
با سلام
خواهشمند است کارشناسان مربوطه نظر خود را از لحاظ شرعی در مورد شعر زیر بیان و همچنین بفرمایند آیا خواندن این شعر کفر حساب میشود؟ آیا این شعر از لحاظ اینکه میگوید "خدا با اسم اعظم یا علی گفت" ایراد دارد؟
آیا این واقعه "خدا با اسم اعظم یا علی گفت" در شب معراج صحت دارد؟

با تشکر.

با سلام

خدا با اسم اعظم یا علی گفت

این مصرع مذکور مطلبی غلط را ذکر کرده، سایر ابیات هم نشان میدهد شاعر براساس اطلاعاتش اینها را سروده و به حقایق این وقایع نرسیده است!

اولا: یا علی گفتن یعنی طلب مدد از امام علی علیه السلام! در حالیکه خداوند صمد، غنی و بی نیاز مطلق است لذا نیازی به مدد مخلوق و غیر خود ندارد! (البته چیزی غیر از خودش وجود ندارد)

ثانیا: خداوند اسم اعظم را به زبان نمی آورد بلکه اسم اعظم و اسماء الهی، اسامی وجودی هستند که خداوند با آنها خلق میکند روزی میدهد و....

وَ أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الَّذِی تُصَوِّرُ بِهِ خَلْقَکَ فِی الْأَرْحَامِ کَیْفَ تَشَاءُ وَ بِهِ تَسُوقُ إِلَیْهِمْ أَرْزَاقَهُمْ فِی أَطْبَاقِ الظُّلُمَاتِ مِنْ بَیْنِ الْعُرُوقِ وَ الْعِظَامِ
وَ أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الَّذِی أَلَّفْتَ بِهِ بَیْنَ قُلُوبِ أَوْلِیَائِکَ وَ أَلَّفْتَ بَیْنَ الثَّلْجِ وَ النَّارِ لَا هَذَا یُذِیبُ هَذَا وَ لَا هَذَا یُطْفِئُ هَذَا
وَ أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الَّذِی کَوَّنْتَ بِهِ طَعْمَ الْمِیَاهِ
وَ أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الَّذِی أَجْرَیْتَ بِهِ الْمَاءَ فِی عُرُوقِ النَّبَاتِ بَیْنَ أَطْبَاقِ الثَّرَی وَ سُقْتَ الْمَاءَ إِلَی عُرُوقِ الْأَشْجَارِ بَیْنَ الصَّخْرَةِ الصَّمَّاءِ

لذا این مصرع بنوعی کفر آمیز است!


حبیبه;966690 نوشت:
باسمه الولی

حقیت ولایت شأنی از شئون ذاتی حق و منشأ ظهور و بروز تعینات و علت ظهور تعینات خلقی

بلکه مبدأ ظهور تعین اسماء الله در حضرت علمی است.این ولایت مراتبی از حضرت احدیت وجود

تا عالم ملک و شهادت دارد و انسان کامل مظهر اتمّ آن است.بنابراین شعر فوق از دیدگاه عرفان

نه غلوّ است نه کفر،چرا که ناظر به حقیقت ولایت و نفس انسان کامل است که واسطه ی فیض

وجود به موجودات عالم غیب و شهود است.

باسمه تعالی
این فرمایش شما نسبت به برخی از ابیات قابل قبول است و کسی منکر مقام ولایت و واسطه فیض بودن انسان کامل نیست. که همه ریزه خوار مقام ولایت هستیم. ولیکن بحث اینجاست که نباید به نحوی شعر سرود که برای بالا بردن شخصیتی، شائبه پایین آوردن شخصیت دیگر به وجود آید.
محمد در شب معراج برخاست
به قصد قرب اعظم یا علی گفت.
موفق باشید.

3245;966380 نوشت:

و دوم اينكه در شعر اوليه، در واقع شاعر داره ميگه خدا با اسم اعظم يا علي گفت، يعني اشاره كرده به شب معراج كه برخي ميگن شب معراج خداوند با صداي حضرت علي با پيامبر ص سخن گفتن
د


کافی;966376 نوشت:
باسمه تعالی

سلام و احترام
استاد گرامی با توجه به اینکه شخصا چنین برادشتی از این مصرع به ذهنم نمیرسد،میخواستم نظر حضرتعالی را جویا شوم که آیا در کل این مصرع میتواند تداعی کننده ی سخن گفتن خداوند با صدای حضرت علی علیه السلام باشد؟

یکی دیگه.;966781 نوشت:
سلام و احترام
استاد گرامی با توجه به اینکه شخصا چنین برادشتی از این مصرع به ذهنم نمیرسد،میخواستم نظر حضرتعالی را جویا شوم که آیا در کل این مصرع میتواند تداعی کننده ی سخن گفتن خداوند با صدای حضرت علی علیه السلام باشد؟

باسمه تعالی
با عرض سلام و خسته نباشید
بنده که چنین تلقی و برداشتی از این بیان ندارم و به نظر می رسد چنین تلقی‌ای دور از آبادی باشد.
موفق باشید.

یحبّونه;966749 نوشت:
با سلام

خدا با اسم اعظم یا علی گفت

این مصرع مذکور مطلبی غلط را ذکر کرده، سایر ابیات هم نشان میدهد شاعر براساس اطلاعاتش اینها را سروده و به حقایق این وقایع نرسیده است!

اولا: یا علی گفتن یعنی طلب مدد از امام علی علیه السلام! در حالیکه خداوند صمد، غنی و بی نیاز مطلق است لذا نیازی به مدد مخلوق و غیر خود ندارد! (البته چیزی غیر از خودش وجود ندارد)

ثانیا: خداوند اسم اعظم را به زبان نمی آورد بلکه اسم اعظم و اسماء الهی، اسامی وجودی هستند که خداوند با آنها خلق میکند روزی میدهد و....

وَ أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الَّذِی تُصَوِّرُ بِهِ خَلْقَکَ فِی الْأَرْحَامِ کَیْفَ تَشَاءُ وَ بِهِ تَسُوقُ إِلَیْهِمْ أَرْزَاقَهُمْ فِی أَطْبَاقِ الظُّلُمَاتِ مِنْ بَیْنِ الْعُرُوقِ وَ الْعِظَامِ
وَ أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الَّذِی أَلَّفْتَ بِهِ بَیْنَ قُلُوبِ أَوْلِیَائِکَ وَ أَلَّفْتَ بَیْنَ الثَّلْجِ وَ النَّارِ لَا هَذَا یُذِیبُ هَذَا وَ لَا هَذَا یُطْفِئُ هَذَا
وَ أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الَّذِی کَوَّنْتَ بِهِ طَعْمَ الْمِیَاهِ
وَ أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الَّذِی أَجْرَیْتَ بِهِ الْمَاءَ فِی عُرُوقِ النَّبَاتِ بَیْنَ أَطْبَاقِ الثَّرَی وَ سُقْتَ الْمَاءَ إِلَی عُرُوقِ الْأَشْجَارِ بَیْنَ الصَّخْرَةِ الصَّمَّاءِ

لذا این مصرع بنوعی کفر آمیز است!


خواهشمند است استاد کافی نظر خود را در مورد نظر این کاربر بیان کنند. ایا خواندن این شعر کفر است؟

با تشکر

3245;966804 نوشت:
خواهشمند است استاد کافی نظر خود را در مورد نظر این کاربر بیان کنند. ایا خواندن این شعر کفر است؟

با تشکر


باسمه تعالی
نمی توان به این قاطعیت حکم به کفر نمود. زیرا همان طور که توضیح دادیم، اگر شاعر در مقام بیان یکی از آرایه های ادبی مبالغه باشد، از حکم دروغ بودن استثناء شده است. [1]، همان طور که انواع مجازگویی و استعاره و تشبیه‌ها، که قصد حقیقت‌گویی در آن نباشد، جایز است.
__________________
پی نوشت:
[1]. ر.ک: نراقی، ملا محمد مهدی، جامع السعادات، ج ‏2، ص 337 – 340، اعلمی، بیروت، چاپ چهارم، بی‌تا.
[2]. همان، ص 340.

ممنون. فقط خواهشمند است نظر خود را در مورد این بیت هم بفرمایید
(آنان كه علي را به خدايي گيرند، كفرش به كنار عجب خدايي دارند)
با توجه به اینکه این بیت هم نوعی شعر است و قطعا اغراق و ... در ان به کار رفته استُ ممکنه نظر خود را بفرمایید؟

با تشکر.

باسمه العلیّ

عرض سلام و ادب و تبریک سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی

کافی;966777 نوشت:
باسمه تعالی
این فرمایش شما نسبت به برخی از ابیات قابل قبول است و
کسی منکر مقام ولایت و واسطه فیض بودن انسان کامل نیست. که همه ریزه خوار مقام ولایت هستیم. ولیکن بحث اینجاست که نباید به نحوی شعر سرود که برای بالا بردن شخصیتی، شائبه پایین آوردن شخصیت دیگر به وجود آید.
محمد در شب معراج برخاست
به قصد قرب اعظم یا علی گفت.
موفق باشید.

استاد گرامی مخاطب عرایض حقیر،حضرتعالی نبودید لذا از سوء تفاهم پیش آمده عذر خواهم.

ضمن اینکه کلیّت شعر مدّ نظر بنده بود گرچه در بیت فوق هم سخنی است که شاید جایگاهش اینجا نباشد.

3245;966889 نوشت:
ممنون. فقط خواهشمند است نظر خود را در مورد این بیت هم بفرمایید
(آنان كه علي را به خدايي گيرند، كفرش به كنار عجب خدايي دارند)
با توجه به اینکه این بیت هم نوعی شعر است و قطعا اغراق و ... در ان به کار رفته استُ ممکنه نظر خود را بفرمایید؟

با تشکر.


باسمه تعالی
با توجه به برخورد ائمه (علیهم السلام) با غلو کنندگان، شایسته است از سرودن و خواندن چنین اشعاری خود داری شود.

[="Tahoma"][="Navy"]

3245;966146 نوشت:
خواهشمند است کارشناسان مربوطه نظر خود را از لحاظ شرعی در مورد شعر زیر بیان و همچنین بفرمایند آیا خواندن این شعر کفر حساب میشود؟ آیا این شعر از لحاظ اینکه میگوید "خدا با اسم اعظم یا علی گفت" ایراد دارد؟
آیا این واقعه "خدا با اسم اعظم یا علی گفت" در شب معراج صحت دارد؟

سلام
در روایات آمده است که بسم الله الرحمان الرحیم به اسم اعظم بسیار نزدیک است و چه بسا منظور این باشد که بسم الله اسم اعظم است. باز در نقل های دینی هست که امیر مومنان ع فرمودند من نقطه تحت الباء بسم الله هستم به تعبیر دیگر حضرت می خواهد بفرماید من اسم اعظم الهی هستم هرچند در بیانات دیگر به این معنا تصریح هم فرموده است: لیس لله آیه اکبر منی
با توجه به این معانی جمله خدا با اسم اعظم یا علی گفت می تواند به این معنا باشد که خداوند با آفرینش اسم اعظم که همان نور الهی امیر مومنان ع است در حقیقت یا علی گفته است. به این معنا که تجلی حق تعالی با اسم اعظم یا وجود نوری امیرمومنان ع است. این بیان درست است و اشکال ندارد. اما اگر بخواهیم معانی عادی عرفی مثل استعانت خداوند از ذکر یاعلی را از آن برداشت کنیم غلط است.
یا علیم[/]

محی الدین;967149 نوشت:

سلام
در روایات آمده است که بسم الله الرحمان الرحیم به اسم اعظم بسیار نزدیک است و چه بسا منظور این باشد که بسم الله اسم اعظم است. باز در نقل های دینی هست که امیر مومنان ع فرمودند من نقطه تحت الباء بسم الله هستم به تعبیر دیگر حضرت می خواهد بفرماید من اسم اعظم الهی هستم هرچند در بیانات دیگر به این معنا تصریح هم فرموده است: لیس لله آیه اکبر منی
با توجه به این معانی جمله خدا با اسم اعظم یا علی گفت می تواند به این معنا باشد که خداوند با آفرینش اسم اعظم که همان نور الهی امیر مومنان ع است در حقیقت یا علی گفته است. به این معنا که تجلی حق تعالی با اسم اعظم یا وجود نوری امیرمومنان ع است. این بیان درست است و اشکال ندارد. اما اگر بخواهیم معانی عادی عرفی مثل استعانت خداوند از ذکر یاعلی را از آن برداشت کنیم غلط است.
یا علیم

با سلام خدمت دوستان

1- چون در همه ابیات "یا علی" به معنای مدد گرفتن از آقا آمده لذا مصرع مذکور هم به همان معناست و در نتیجه غلط میباشد!

2- در ضمن اختراع انوار معصومین و در اینجا نور مولا علی باز هم به معنای یا علی گفتن خداوند نمیباشد!

درست است که ایشان مظهر اسم اعظم الهی هستند اما خلقت ایشان به معنای یا علی گفتن خداوند نیست!

علامه حسن زاده آملی: اسماى الهى معرف جمالى و جلالى ذات اقدس حق اند و اين اسماء به اعتبار جامعيت بعضى را بر بعضى فضل و مزيت و مرتبت است تا منتهى مى شوند به كلمه مباركه جلاله الله كه اسم اعظم است و كعبه جميع اسماء است كه همه در حول او طائف اند، همچنين مظهر اسم اعظم و تجلى اتم آن، انسان كامل كعبه همه است و فردى از او شايسته تر نيست و در حقيقت اسم اعظم الهى است ، آن مظهر اتم و كعبه كل و اسم اعظم الهى در زمان غيبت خاتم اولياء، قائم آل محمد، مهدى موعود، حجه بن الحسن العسكرى - صلوات الله عليهم اجمعين - است و ديگر اوتاد و ابدال كمل و آحاد و افراد غير كمل به فراخور حظ و نصيبشان از تحقيق به اسماى حسنى و صفات علياى الهيه به آن مركز دائره كمال ، قرب معنوى انسانى دارند

قالَ الصادق علیه السلامُ: اِنَّ اللهَ اختَرَ عَنی مِن ذاتِهِ وَاَنَا غَیرُ مُنفَصِلٍ عَنهُ إذ نُورُ الشَّمسِ غَیرُ مُنفَصِلٍ عَنها. ثَمَّ نادانِی بِی، وَخَاطَبَنی مِنّی، ثمَّ قال لی: مَن أنَا مِنکَ وَ مَن أنتَ مِنّی؟
فَأَجَبتُ بِلِطافَتی: أنتَ کُلِّی و أصلی. مِنکُ ظَهَرتُ وفِیَّ أشرَقتَ. أنَا کَلِمَتُکَ الأزَلیَّةُ، وَفِطرَتُکَ الذّاتِیَّةُ. کِنانی قَدیمٌ وَعَیانی مُحدَثُ. مَن عَرَفَنی وَصَفَکَ. مَنِ اتَّصَلَ بی وَصَفَنی عِزّتک. لَستَ غَیری فیکون أعدادا. ولا من شیء خَلَقتَنِی فیکون مَعادی إلی ماسِواکَ. کُنتُ قَبلُ رَتقًا وَفِی ذاتِکَ حقًا، فَأطلَقتَنِی وَلَم تَفصِلنِی، فَأنتَ مِنِّی بِلا تبعیضٍ، وَ أنَا مِنکَ بِلا حِوَلٍ. أنتَ مِنِّی باطِنٌ، وأنَا مِنکَ ناطِقٌ، فَبِی تُحمَدُ. وَأنا البَعضُ وَ أنتَ الکلُّ، وَ أنا مَعَکُم أسمَعُ وَأری.

امام باقر - صلوات الله علیه و روحی فداه- خطاب به جابر فرمود : وَ أَمَّا الْمَعَانِي فَنَحْنُ مَعَانِيهِ وَ مَظَاهِرُهُ فِيكُمْ اخْتَرَعَنَا مِنْ نُورِ ذَاتِهِ وَ فَوَّضَ إِلَيْنَا أُمُورَ عِبَادِهِ فَنَحْنُ نَفْعَلُ بِإِذْنِهِ مَا نَشَاءُ وَ نَحْنُ إِذَا شِئْنَا شَاءَ اللَّهُ وَ إِذَا أَرَدْنَا أَرَادَ اللَّهُ وَ نَحْنُ أَحَلَّنَا اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ هَذَا الْمَحَلَّ وَ اصْطَفَانَا مِنْ بَيْنِ عِبَادِهِ وَ جَعَلَنَا حُجَّتَهُ فِي بِلَادِه

عن جابر بن یزید الجعفی - فی حدیث طویل - قال: قال الامام باقرعلیه السلام : جابر إن لنا عند الله منزلة ومكاناً رفیعاً ولولا نحن لم یخلق الله أرضاً ولا سماءً ولا جنةً ولا ناراً ولا شمساً ولا قمراً ولا براً ولا بحراً ولا سهلاً ولا جبلاً ولا رطباً ولا یابساً ولا حلواً ولا مراً ولا ماءً ولا نباتاً ولا شجراً, اخترعنا الله من نور ذاته لا یُقاس بنا بشر, بنا أنقذكم الله عز وجل وبنا هداكم الله ونحن والله دللناكم على ربكم فقفوا على أمرنا ونهینا ولا تردوا كل ما ورد علیكم منا فإنّا أكبر و أجل و أعظم و أرفع من جمیع ما یرد علیكم, ما فهمتموه فأحمدوا الله علیه وما جهلتموه فكِلوا أمره إلینا وقولوا أئمتنا أعلم بما قالوا -

[="Tahoma"][="Navy"]

یحبّونه;967317 نوشت:
با سلام خدمت دوستان

1- چون در همه ابیات "یا علی" به معنای مدد گرفتن از آقا آمده لذا مصرع مذکور هم به همان معناست و در نتیجه غلط میباشد!

2- در ضمن اختراع انوار معصومین و در اینجا نور مولا علی باز هم به معنای یا علی گفتن خداوند نمیباشد!

درست است که ایشان مظهر اسم اعظم الهی هستند اما خلقت ایشان به معنای یا علی گفتن خداوند نیست!


سلام
اولا بکاربردن یک لفظ یا ترکیب در یک معنا به معنای این نیست که هرجا آن لفظ و ترکیب بکاربرده شد همان معنا را دارد. در قرآن کریم بسیاری از الفاظ و عبارات مشابه دارای معانی متعدد هستند و این به قرائن مختلف مشخص می شود که باید بدان رجوع کرد لذا تکرار "یا علی گفت" در ابیات به قرینه قائل، هرجا می تواند معنای خاص خود را داشته باشد.
ثانیا اختراع انوار اولیاء علیهم السلام می تواند کلام الهی محسوب شود چنانکه در روایات اشتقاق اسماء از تعبیر " کلمه ای گفت" استفاده شده است.
ثالثا اگر این اصل را در در روایات مد نظر قرار دهید که ظاهر و مظهر یک چیزند اما به دو لحاظ روایات شریفی که آورده اید معنای شگفت خود را بیشتر نشان می دهند.
یا علیم[/]

پرسش
خواهشمند است کارشناسان مربوطه نظر خود را از لحاظ شرعی در مورد شعر زیر بیان و همچنین بفرمایند آیا خواندن این شعر کفر حساب میشود؟ آیا این شعر از لحاظ اینکه میگوید "خدا با اسم اعظم یا علی گفت" ایراد دارد؟
آیا این واقعه "خدا با اسم اعظم یا علی گفت" در شب معراج صحت دارد؟

خدا با اسم اعظم یا علی گفت
ملک در اولین دم یا علی گفت

عجب سری است در خلقت که از خاک
چو برمی خاست آدم یا علی گفت

عصا در دست موسی اژدها شد
کلیم آنجا مسلم یا علی گفت

مسیحا دم از آن گردید عیسی
که در دامان مریم یا علی گفت

محمد در شب معراج برخاست
به قصد قرب اعظم یا علی گفت

ز لیلایی شنیدم یا علی گفت
به مجنونی رسیدم یا علی گفت

مگر این وادی دارالجنون است
که هر دیوانه دیدم یا علی گفت

چمن با ریزش باران رحمت
دعایی کرد و او هم یا علی گفت

نسیمی غنچه ای را باز می کرد
به گوش غنچه کم کم یا علی گفت

علی را ضربتی کاری نمی شد
گمانم ابن ملجم یا علی گفت

مگر خیبر ز جایش کنده می شد
یقین آنجا علی هم یا علی گفت
پاسخ
توجه داشته باشید که بحث و فضای شعر است و یکی از آرایه های ادبی در ساحت شعر بیان مبالغه است. اغراق همان طور که از معنی لغوی اش هم بر می آید برای مواردی به کار می رود که بخواهیم تاثیر صد چندان در مخاطب بگذاریم , بیشترین کاربرد این آرایه در آثار حماسی به چشم می خورد , به خاطر همین شاهنامه ی فرودسی مملو از اغراق شده است.
«شود کوه آهن چو دریای آب اگر بشنود نام افراسیاب»[1]

«زمانه از ورق گل مثال روی تو بست ولی زشرم تو در غنچه کرد پنهانش»[2]
«زسم ستوران درآن پهن دشت زمین شش شد وآسمان گشت هشت»[3]
مقصود شاعر این است که از شدّت سم کوفتن اسبان وکثرت سواران ،یک طبقه از هفت طبقه ی زمین به صورت گرد به آسمان رفت ودر نتیجه زمین شش طبقه شد وآسمان هشت طبقه.
در این جا هم شاعر در مقام بیان مبالغه در وصف حضرت امیر (علیه السلام) می باشد.
حال اگر اغراق و گزافه‌گویی موجب کتمان حقیقت و القای مطلب خلاف واقع به مخاطب نشود، اشکالی ندارد، اما اگر به صورتی باشد که دروغ‌گویی به شمار آید؛ یعنی مخاطبان گمان کنند آنچه گفته می‌شود عین واقع بوده و در شناخت حقیقت به خطا افتند، مصداق حقیقی دروغ بوده و حرام می‌باشد.
البته اصل سخن گفتن با صدای حضرت امیر(صلوات الله علیه) واقع شده است: «از رسول خدا(صلی الله علیه و اله و سلم ) پرسیده شد خدا در شب معراج چگونه با تو سخن گفته و تو را مخاطب قرار داد؟ آن‌حضرت فرمود: «مرا به زبانی مانند زبان على بن ابی‌طالب (علیه السلام) مخاطب قرار داده.. سپس فرمود:... من کسى را به سوى دل تو دوست‌تر از على بن ابی‌طالب پیدا نکردم سپس با زبان على با تو سخن گفتم تا دلت آرام بگیرد»[4]
در برخی از ابیات شاعر در صدد اثبات مقام ولایت و واسطه فیض بودن انسان کامل است. ولیکن بحث اینجاست که نباید به نحوی شعر سرود که برای بالا بردن شخصیتی، شائبه پایین آوردن شخصیت دیگر به وجود آید.
محمد در شب معراج برخاست
به قصد قرب اعظم یا علی گفت.


__________________
پی نوشت
:
[1]. فردوسی.
[2]. حافظ
[3]. فردوسی.
[4]. دیلمی، حسن بن محمد،ارشاد القلوب الی الصواب، ج2، ص333 الشریف الراضی، قم، 1421ه.ق.

موضوع قفل شده است