جمع بندی رفتار ناپسند همسرم در گذشته و تأثیر آن بر زندگی فعلی ما

تب‌های اولیه

25 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
رفتار ناپسند همسرم در گذشته و تأثیر آن بر زندگی فعلی ما

سلام دوستان
وقت شما بخیر باشه
من ی سال ازدواج کردم
خودتون می دونید که دخترا اول دنبال شوهر می گردن بعد که گیر اوردن ناز می کنن. (البته جسارت به همه دخترا نمی کنن ، بعضیاشون واقعا همون طور که پیامبر گفته گل هستن)

من ۲۷ سالمه خانومم ۲۰ سالشه.
خیلی چیزا رو نشون نمی داد قبل ازدواج خیلی خوب بود ، من خیلی هم تحقیق کردم فقط می گفتن مادر خانومم داخل زندگیتون دخالت می کنه.
از موقعی که فهمیدم با ی پسری ارتباط داره ناراحت شدم . من مثل جونم دوستش داشتم.
فهمیدم داداش خانومم از پسره پول می گرفته و گذاشته خانومم براش دختر مخ بزنه Sad
ی چیز دیگم فهمیدم ، داداش خانومم با استفاده از خانومم به پسرا زنگ میزده و میداده خانومم صحبت کنه و ازشون شارژ می گرفته .
دنیا چقد می تونه کثیف باشه.
من اصلا دختر ببینم سرمو میندازم پایین ی موقع به گناه نیفتم . خیلی وقتام بهم پیشنهاد های دوستی میکردن دخترا ولی من بخاطر ناموسم هیچ وقت کسیو به گناه ننداختم.
ترسم از به گمراه کشیدن دختر مردم.
وقتی این داستانارو فهمیدم واقعا متاسف شدم.
نمی دونم چرا خدا با من این کارو کرد. چرا منو نمیکشه از رو زمین بیرون ، حالم بهم می خوره از آدما .
الانم قضیه رو به خانومم گفتم که دلیلش چی بوده ، لج بازی می کنه ، بی محلی می کنه. اگه درخواست مسائل جنسی ازش داشته باشم بی محلی می کنه .

من به مرگم حاضرم ، سخته جلو این همه گناه و دخترای که حاضرن باهات بخوابن داخل دنیا زندگی کنیم ، از طرف دیگه فشار گناه و مسائل جنسی آقایون که همه می دونن.

الان دوست دارم دیگه نیام خونه ، دوست دارم صبح برم سر کار تا موقعی که از پا در بیام .

موندم چیکار کنم با این وضع . خیلی آدمی ام که رو ناموسم حساسم که ارزشاش از بین نره .

من کارمند هستم ۷ میرم تا ۲ یا بعضی اوقات ۵ میام، این قضیه ها رو دیدم دیگه میلی به خونه رفتن ندارم دوست دارم فقط کار کنم تا ذهنم مشغول باشه.

راهنمایی کنید چیکار کنم اول میل جنسی رو داخل خودم از بین ببرم و دوم این که بی خیال خانومم بشم و کاراشو نادیده بگیرم تا بتونم با آرامش زندگی کنم .

اللهم عجل ولیک الفرج

width: 700 align: center

[TD="align: center"]با نام و یاد دوست

[/TD]

[TD="align: center"][/TD]


کارشناس بحث: استاد راهنما

Jamande;989416 نوشت:
سلام دوستان
وقت شما بخیر باشه

با عرض سلام و ادب خدمت شما برادر گرامی و همه اسک دینی های عزیز
از حسن اعتمادتون به این انجمن سپاسگذارم و از مسئله ایکه با آن مواجهید متاسفم امیدوارم با توجه و رعایت نکات بتوانیم بر آنها غلبه نمایید.
همسر شما فطعا ویژگیهای مثبتی هم داشته است که سبب شده است بخاطر آنها با ایشان ازدواج نمایید لذا لازم است که هر مسئله را به اندازه خودش در نظر بگیرید و بزرگتر از حد آن نکنید در ضمن این مسئله سبب نشود که شما ویژگیهای دیگر را نادیده بگیرید.

Jamande;989416 نوشت:
از موقعی که فهمیدم با ی پسری ارتباط داره ناراحت شدم . من مثل جونم دوستش داشتم.
فهمیدم داداش خانومم از پسره پول می گرفته و گذاشته خانومم براش دختر مخ بزنه
ی چیز دیگم فهمیدم ، داداش خانومم با استفاده از خانومم به پسرا زنگ میزده و میداده خانومم صحبت کنه و ازشون شارژ می گرفته .
دنیا چقد می تونه کثیف باشه.

این رفتار نامناسب قبل از ازدواج با شما بوده یا بعد از ازدواج،و آیا الان توبه نموده و یا خیر؟
در ضمن عکس العمل شما چگونه بوده است؟چرا سبب لج بازی ایشان شده است؟

رفتار خانم شما بسیار بد بوده است اما قابل مدیریت است لازم است با ایشان به صورت منطقی و احساسی (هر دو) صحبت نمایید و لجبازی ها را کنار بگذارید ایشان را هم وادار به لج بازی نکنید
در واقع کاری را باید انجام دهیم تا طرف مقابل خود به اشتباه بودن کار پی ببرد نه آنکه کار نامناسب را بخاطر ترس از ما و یا هر جیز دیگر کنار بگذارد.
و البته برایش عذاب وجدان ایجاد کنید و فرصت برای جبران به او بدهید و بدین وسیله زندگی را به آرامی و منطقی جلو ببرید.
از هرگونه برخورد احساسی خودداری نمایید.

Jamande;989416 نوشت:
الان دوست دارم دیگه نیام خونه ، دوست دارم صبح برم سر کار تا موقعی که از پا در بیام .

موندم چیکار کنم با این وضع . خیلی آدمی ام که رو ناموسم حساسم که ارزشاش از بین نره .

دوست عزیزم به شما حق میدهم که خیلی ناراحت شوید و حق نمیدهم که برخورد احساسی داشته باشید و مسئله را بیش از حد بزرگ نمایید غیرت خوب است و البته وقتی از روی احساس باشد سبب رفتار غیرمنطقی و پشیمان کننده می شود.

در پناه قرآن و عترت موفق باشید
یا علی

واقعا ممنونم از پاسخ گویی .
من اولین بار که قضیه رو فهمیدم(بنده برنامه نویس اندروید هستم ، تمام گوشیشو هک کردم چون مشکوک می زد)
وقتی بهش گفتم اصلا گفت کار خاصی انجام نداده زیاد مهم نبود براش ، گفتم من از این رفتارا خوشم نمیاد گفت من کاری نکردمو ؛ جون منو قسم خورد اول زندگی که کاری نکردم ، من موندم اول زندگی داره دروغ میزنه ، با مدرک و ویس های که با افراد صحبت کرده بود بهش نشون دادم ، بعد دیگه گفت من نمی فهمیدم این کار اشتباه هست ، بعد چند روز باز می دیدم بحث شروع میکرد و منم جوابشو می دادم ، فک میکنه من مچشو گرفتم داره لج بازی می کنه بخاطر هک گوشیش ، ولی اگه هک نمی کردم قبول نداشت گناهشو .
خانومم خوبیاش ایناست.
اصلا اهل اشرافی گری و وسایلو این چیزا نیست ، حتی میگه من سالی ی مانتو بیشتر ازت نمی خوام ، کم توقع هست. زیاد اهل کلاس گذاشتن نیست. ولی از اون روز به بعد دیگه اعتمادم بهش کم شده احساس می کنم همش داره خیانت می کنه و کاراشو ادامه میده ، احساس می کنم ساده است .

ی مشکل دیگه هم که داره اینه که وقتی ببرمش خونه مامانش با داداشش بشینه وقتی بیریم خونه کلا اخلاقش عوض میشه ، خیلی لج بازی می کنه مثلا تو همین مسائل جنسی.
اگه ی هفته با من باشه باز خوب میشه بر میگرده به قبل ، موندم چیکارش کنم. منم واقعا نیاز دارم خانومم حتی بیاد کنارم بشینه با هم حرف بزنیم محبت کنه.

من شنیدم قبل ازدواجم بوده ولی نمی دونستم باز داداشش میاد ادامه بده .

الان گفته دیگه تکرار نمی کنه ولی ذهنیت من خراب شده ،

چطوری میشه این ذهنیتمو درست کنم و عادی باشم زیاد بهش وابسته نباشم چون دیگه حسو حال عاشقی رفته از من ،
ممنونم کمک کنید.

Jamande;989688 نوشت:
واقعا ممنونم از پاسخ گویی .
من اولین بار که قضیه رو فهمیدم(بنده برنامه نویس اندروید هستم ، تمام گوشیشو هک کردم چون مشکوک می زد)
وقتی بهش گفتم اصلا گفت کار خاصی انجام نداده زیاد مهم نبود براش ، گفتم من از این رفتارا خوشم نمیاد گفت من کاری نکردمو ؛ جون منو قسم خورد اول زندگی که کاری نکردم ، من موندم اول زندگی داره دروغ میزنه ، با مدرک و ویس های که با افراد صحبت کرده بود بهش نشون دادم ، بعد دیگه گفت من نمی فهمیدم این کار اشتباه هست ، بعد چند روز باز می دیدم بحث شروع میکرد و منم جوابشو می دادم ، فک میکنه من مچشو گرفتم داره لج بازی می کنه بخاطر هک گوشیش ، ولی اگه هک نمی کردم قبول نداشت گناهشو .
خانومم خوبیاش ایناست.
اصلا اهل اشرافی گری و وسایلو این چیزا نیست ، حتی میگه من سالی ی مانتو بیشتر ازت نمی خوام ، کم توقع هست. زیاد اهل کلاس گذاشتن نیست. ولی از اون روز به بعد دیگه اعتمادم بهش کم شده احساس می کنم همش داره خیانت می کنه و کاراشو ادامه میده ، احساس می کنم ساده است .

ی مشکل دیگه هم که داره اینه که وقتی ببرمش خونه مامانش با داداشش بشینه وقتی بیریم خونه کلا اخلاقش عوض میشه ، خیلی لج بازی می کنه مثلا تو همین مسائل جنسی.
اگه ی هفته با من باشه باز خوب میشه بر میگرده به قبل ، موندم چیکارش کنم. منم واقعا نیاز دارم خانومم حتی بیاد کنارم بشینه با هم حرف بزنیم محبت کنه.

من شنیدم قبل ازدواجم بوده ولی نمی دونستم باز داداشش میاد ادامه بده .

الان گفته دیگه تکرار نمی کنه ولی ذهنیت من خراب شده ،

چطوری میشه این ذهنیتمو درست کنم و عادی باشم زیاد بهش وابسته نباشم چون دیگه حسو حال عاشقی رفته از من ،
ممنونم کمک کنید.

سلام و عرض ادب و احترام

برادر گرامی

به نظر بنده شما نیاز به تغییر نگرش به زندگی دارید

تجسس در گذشته افراد (مخصوصا کسانی که توبه کرده اند ) کار درستی نیست

خداوند ستار العیوب است و گناهان بندگانش را می بخشد و ما نباید گناهان گذشته را به دیگران یادآوری کنیم

در ابتدا از خداوند طلب مغفرت و استغفار کنید و از او کمک بخواهید تا راه درست را به شما نشان دهد

استغفار درمان بسیاری از دردهای روحی و جسمی است .

نکات مثبت همسر خود را بیشتر به خود یاد آوری کنید و به نکات منفی او فکر نکنید

هیچ انسانی کامل و بی عیب نیست (حتی خود شما )

در کل به این نکته توجه کنید که این دنیا مکانی برای آزمایش ماست

و زن و فرزند و اقوام و اموال وسیله آزمایش ما هستند.

سخنرانی های استاد پناهیان در این مورد ( روابط بین زن وشوهر) شنیدنی و راه گشا خواهد بود

در پناه حق تعالی

ممنونم از راهنمایی دوست عزیز
نمی دونم چطور استغفار کنم Sad
الان تو ذهنم اومد که اصلا خدا استغفار من براش مهمه ؟
گیریم من استغفارم کردم از کجا بدونم پذیرفته شده .
نیاز به آرامش دارم الان ، اگه به این آرامش برسم همه چیزمو میدم تا به خدا برسم.

از موقعی که این اتفاق افتاده دیگه رمقی برای نماز خوندن هم ندارم همس خسته ، بی انگیزی ، چند روزی هم هست کلا اعتقاداتم رو دارم از دست می دم با نگاه کردن به زن و دختر مردم.
من اصلا اینجوری نبودم خیلی رو ناموس مردم حساس بودم
بع اون اتفاق دیگه دارم دنبال آرامش می گردم به هر قیمتی ، می دونم که آرامش های الانم زود گذره .
نگران قبر و قیامتم هستم از طرف دیگه.
واقعا اگه کمک نکنید تا چند هفته دیگه دوست دختر دار هم میشم متاسفانه .
بگید چیکار کنم که فقط خدا برام مهم باشه ، از خوابم از جونمم برای خدا بزنم.
خسته ام بخدا از این دنیااا.

شما ببخشش و حتما گوشی موبالش ازش بگیر. بهش بگین تو نباید گوشی داشته باشی

Jamande;989740 نوشت:
ممنونم از راهنمایی دوست عزیز
نمی دونم چطور استغفار کنم Sad
الان تو ذهنم اومد که اصلا خدا استغفار من براش مهمه ؟
گیریم من استغفارم کردم از کجا بدونم پذیرفته شده .
نیاز به آرامش دارم الان ، اگه به این آرامش برسم همه چیزمو میدم تا به خدا برسم.

از موقعی که این اتفاق افتاده دیگه رمقی برای نماز خوندن هم ندارم همس خسته ، بی انگیزی ، چند روزی هم هست کلا اعتقاداتم رو دارم از دست می دم با نگاه کردن به زن و دختر مردم.
من اصلا اینجوری نبودم خیلی رو ناموس مردم حساس بودم
بع اون اتفاق دیگه دارم دنبال آرامش می گردم به هر قیمتی ، می دونم که آرامش های الانم زود گذره .
نگران قبر و قیامتم هستم از طرف دیگه.
واقعا اگه کمک نکنید تا چند هفته دیگه دوست دختر دار هم میشم متاسفانه .
بگید چیکار کنم که فقط خدا برام مهم باشه ، از خوابم از جونمم برای خدا بزنم.
خسته ام بخدا از این دنیااا.

سلام و عرض ادب

نَبِّئْ عِبادِي أَنِّي أَنَا الْغَفُورُ[=arial] الرَّحِيمُ

به بندگانم خبر ده كه همانا من بسيار بخشنده و مهربانم.

[=arial]



این رو به یاد داشته باشید اولین قدم باید از سمت شما باشه
خدا به ما نزدیک هست

این ما هستیم که از خدا دور شدیم

[=arial]


الا بذکر الله تطمئن القلوب

براستی که با یاد خدا دل ها آرام می گیرد

[=arial]


فکر های منفی رو از ذهنتون بیرون بریزید و ذکر خدا و تسبیح خداوند رو جایگزینش کنید تا دلتون آروم بگیره

این آزمایشی بوده برای سنجش میزان ایمان شما

اشتباه کردید و شکست خوردید

این شکست رو پلی کنید برای پیروزی در برابر شیطان با توکل بر خدا و عبرت از گذشته و استغفار


ان الله مع الصابرین

و خداوند همراه شکیبایان است

مراحل توبه و پاكسازى
از نشانه‌هاى رحمت و لطف وسيع الهى، نعمت توبه و پذيرش توبه از سوى خداوند است، توبه به معنى ترك گناه، بازگشت به سوى خدا و عذرخواهى در پيشگاه خداوند است.عذرخواهى بر سه گونه است؛گاهى عذر آورنده مى‌گويد: من اصلاً فلان كار را انجام نداده‌ام. گاهى مى‌گويد: من به آن جهت اين كار را انجام دادم. و گاهى مى‌گويد: اين كار را انجام دادم ولى خطا كردم و بد كردم و اينك پشيمانم. اين همان توبه است.

توبه در اسلام داراى شرايطى است؛
1- ترك گناه، 2- پشيمانى از گناه، 3- تصميم بر انجام ندادن دوباره گناه، 4- تلافى و جبران گناه.(1)
توبه همچون بيرون آوردن لباس چركين از بدن و پوشيدن لباس پاك و تميز است. توبه همچون شستشوى بدن آلوده و عطر زدن است.قرآن در آغاز سوره هود مى‌فرمايد:و ان استغفروا ربكم ثم توبوا اليه (2)؛ و از پروردگار خود آمرزش بطلبيد، سپس به سوى او بازگرديد.آوردن استغفار و توبه در يك آيه، حاكى از آن است كه اين دو با هم تفاوت دارند، اولى به معنى شستشو و دومى به معنى كسب كمالات است. انسان نخست بايد خود را از گناهان پاك سازد و سپس خود را به اوصاف الهى بيارايد، نخست هرگونه معبود باطل را از قلب خود بزدايد و سپس معبود حق را در آن جاى دهد، به قول حافظ:تا نفس، مبرّا ز نواهى نكنى دل، آئينه نور الهى نكنى

استغفار و توبه در قرآن

توبه و استغفار در قرآن-در قرآن، ذات پاك خداوند، 91 بار غفور، «بسيار آمرزنده» و 5 بار غفّار، «بسيار بخشنده» ياد شده و در آيات بسيارى، مردم به استغفار و طلب آمرزش از درگاه خدا دعوت شده‌اند. و بيش از 80 بار سخن از توبه و پذيرش توبه به ميان آمده است. در اينجا به ذكر چند آيه مى‌پردازيم:

1- والّذين اِذا فَعَلوا فاحِشَة اَو ظلموا اَنفُسهم ذكروا الله فَاستَغفروا لِذُنوبِهم
و از نشانه‌هاى پرهيزكاران آن است كه: هرگاه مرتكب عمل زشتى شوند، يا به خود ستم كنند، به ياد خدا مى‌افتند و براى گناهان خود از خدا طلب آمرزش مى‌كنند.

2- و من يَعمَل سُوء او يَظلِم نَفسَه ثُمّ يَستغفِرِ الله يَجد الله غَفوراً رَحيماً
كسى كه كار بدى انجام دهد، يا به خود ستم كند، سپس از خداوند طلب آمرزش نمايد، خداوند را آمرزنده و مهربان خواهد يافت.


3- وعد الله الّذينَ آمَنوا و عَمِلوا الصّالِحاتِ لَهم مَغفِرةٌ و اجرٌ عظيم؛


خداوند به آنها كه ايمان آورده و عمل صالح انجام داده‌اند وعده آمرزش و پاداش عظيمى داده است.


4- قُل يا عِبادِىَ الَّذينَ اسرفُوا على اَنفُسهِم لا تَقْنطوا مِن رَحمَة الله إنّ الله يَغفرُ الذُّنوبَ جَميعاً إنَّه هو الغَفورُ الرّحيم؛


بگو اى بندگان من كه بر خود اسراف و ستم كرده‌ايد، از رحمت خداوند نوميد نشويد كه خدا همه گناهان را مى‌آمرزد و او بسيار بخشنده و مهربان است.تعبيراتى كه در اين آيه آمده مانند: «بندگان من»، «نااميد نشويد»، «رحمت خدا»، «آمرزش همه گناهان»، «غفور و رحيم بودن خدا»؛ همه حكايت از وسعت دامنه استغفار و پذيرش توبه و گستردگى رحمت الهى مى‌كند، به خصوص تعبير به "عبادى"؛ «بندگان من»، كه بيانگر آن است كه همه از خوب و بد، بندگان خدا هستند و خداوند به آنها آنچنان مهربان است كه آنها را بندگان خودش خوانده است. بنابراين چشم‌انداز اميد به آمرزش، بسيار وسيع و گسترده است.

5- و اِذا سَئَلكَ عِبادِى عَنّى فَانّى قَريبٌ اُجيبُ دَعوَةَ الدّاعِ اِذا دَعانِ فَليَستجيبوا لِى وليُؤمِنوا بى لَعلَّهُم يَرشُدون

هنگامى كه بندگانم از تو درباره من سوال كنند،
(بگو) من نزديكم به دعا كننده به هنگامى كه مرا مى‌خواند پاسخ مى‌گويم، پس بايد دعوت مرا بپذيرند و به من ايمان بياورند تا راه يابند و به مقصد برسند.


از لطايف و نكات بسيار ظريف در نزديك بودن خدا به انسان اين كه در اين آيه خداوند هفت بار، امور را به ذات پاك خود، بدون واسطه نسبت داده است: بندگان من، درباره من، من نزديكم، مرا مى‌خواند، من پاسخ مى‌گويم، دعوت مرا اجابت كند، به من ايمان آورد.


يار نزديكتر از من به من است

وين عجب بين كه من از وى دورم


شخصى براى خودنمايى در محضر على عليه السلام گفت:
"استغفر الله".
حضرت على عليه السلام به او فرمود:
مادرت به عزايت بنشيند آيا مى‌دانى استغفار (تنها به زبان نيست و) از درجه اعلى است؟

سپس فرمود: استغفار و توبه داراى شش ركن است:

- پشيمانى از گناهان قبل،
- تصميم بر ترك گناه،
- اداى حق مردم،
- اداى حق الله،
- ذوب شدن گوشت بدن كه از غذاى حرام روييده شده با حزن و اندوه،
- بدن سختى طاعت خدا را بچشد همانگونه كه شيرينى گناه را چشيده است.

در اين هنگام بگو: استغفر الله.

جبران گناهان گاهى به مرحله‌اى مى‌رسد، كه بايد گناهان سابق را تبديل به نيكى‌ها كند. يعنى نه تنها آثار گناه را از لوح دل بشويد، بلكه آثار درخشان كارهاى نيك را جايگزين آن بنمايد.

به عنوان مثال اگر كسى مدت‌ها پدر يا مادرش را آزرده و اكنون توبه كرده، تنها قطع آزار كافى نيست. بلكه بايد با شيرينى محبت خود، تلخى آزار را جبران كند.


سعی کنید به همسرتان محبت کنید تا اشتباهات گذشته به مرور کمرنگ شود

در پناه حق تعالی

ممنون از راهنمایی و وقتتون که در اختیار من گذاشتید.
تصمیم گرفتم از این به بعد داخل مسجد برم نماز بخونم ، امیدوارم حالم خوب بشه ، بی حوصلگی منو از نماز خوندن هم انداخته این چند هفته.

محبت کردنم به همسرم فک می کنم بدترش کنه ، الان که میرم خونه فقط پشت لپ تاپ میشینه فیلم های ترکیه ای ماهواره رو و تو اینترنت عکس می بینه؛ خودشو سرگرم می کنه ، نمی دونم چرا من نمی تونم مث اون باشم ،
زیاد محل نمی ذاره ، چیزی ازش بخوام میگه خسته ام ، انجام نمیده ،

من اگه بتونم ذهنمو خالی از خانومم بکنم خیلی خوب میشه همش داخل مخمه .
بازم راهنمایی نیاز دارم .

hirad92;989744 نوشت:
شما ببخشش و حتما گوشی موبالش ازش بگیر. بهش بگین تو نباید گوشی داشته باشی

گوشی و لپ تاپو بگیرم که وضعیت خیلی خراب میشه خیلی لج بازی می کنه .
من می خوام راهی پیدا کنم ذهنمو ازش خالی کنم تا بتونم آرامش داشته باشم.
و بهش نیازی نداشته باشم

Jamande;989759 نوشت:
ممنون از راهنمایی و وقتتون که در اختیار من گذاشتید.
تصمیم گرفتم از این به بعد داخل مسجد برم نماز بخونم ، امیدوارم حالم خوب بشه ، بی حوصلگی منو از نماز خوندن هم انداخته این چند هفته.

محبت کردنم به همسرم فک می کنم بدترش کنه ، الان که میرم خونه فقط پشت لپ تاپ میشینه فیلم های ترکیه ای ماهواره رو و تو اینترنت عکس می بینه؛ خودشو سرگرم می کنه ، نمی دونم چرا من نمی تونم مث اون باشم ،
زیاد محل نمی ذاره ، چیزی ازش بخوام میگه خسته ام ، انجام نمیده ،

من اگه بتونم ذهنمو خالی از خانومم بکنم خیلی خوب میشه همش داخل مخمه .
بازم راهنمایی نیاز دارم .

سلام و عرض ادب

ان شاء الله با تلاش و توکل بر خدا راه درست را پیدا خواهید کرد

بی توجهی به همسر کار صحیحی نیست

این بی توجهی ممکن هست ایشان را مجددا به سمت فحشاء سوق دهد

یا همسرتان را طلاق دهید

یا با محبت با ایشان رفتار کنید

نگه داشتن ایشان و بی محبتی به ایشان ، در حالی که ایشان از کرده خود پشیمان هستند ، با اخلاق اسلامی سازگار نیست

شما می توانید با رفتار صحیح ایشان را به راه درست راهنمایی کنید و در کنار هم به آرامش برسید

فقط باید تکبر را کنار گذاشته و از خود گذشتگی کنید

مراجعه حضوری مشترک با همسرتان به مشاور متخصص و متدین برای حل این مساله می تواند به شما کمک کند .

در پناه حق تعالی

فعلا تونستم حالمو خوب کنم .
رفتم مسجد استغفار کردم خیلی حالم خوب شد .
طوری شدم که خودم دنبال اون حال بدم می گشتم داخل خودم .
کاش همینجوری حالم بمونه چون خالی از همه چیز شدم
خداروشکر.

چقدر نسخه قشنگی پیچوندی برام ممنونم الان شاید بشه منطقی تصمیم گرفت.

۱ مرداد حدود ۵ روز دیگه تولد همسرمه به نظرتون بهترین کار چیه تا شرایطو عوض کنم .؟

با سلام

این تاپیک سرکاری نیست واقعا؟!

برادرم مگه زندگی مشترک تا این حد احساسیه ؟!

مسئله یه عمر زندگیه !
نه خانمتون پشیمونه ,نه شما میتونید کنار بیاین با این مشکل

شما باید اساسی به فکر رفع مشکلتون باشین .

یا طلاق بگیرین یا مشکلتون رو اساسی حل کنید .

شما به یه مشاور مجرب اونهم حضوری نیاز دارین .

اگه واقعا طرز تفکرتون تا این حد احساسیه

همای رحمت;989811 نوشت:
با سلام

این تاپیک سرکاری نیست واقعا؟!

برادرم مگه زندگی مشترک تا این حد احساسیه ؟!

مسئله یه عمر زندگیه !
نه خانمتون پشیمونه ,نه شما میتونید کنار بیاین با این مشکل

شما باید اساسی به فکر رفع مشکلتون باشین .

یا طلاق بگیرین یا مشکلتون رو اساسی حل کنید .

یعنی چی سرکاریه :/
انصافا ادم بیکاره بیاد وقتشو اینجا هدر بده.

می دونی الکی میگی طلاق بگیر یعنی چی ، اگه طلاق گرفتن راحت بود که من اینجا مطرح نمی کردم می رفتم طلاق می گرفتم .

دوست عزیزمون راحیل زیبا گفت واقعا من اصلا حواسم به این نبود که چرا یهو انقدر به راه بد برم.

من اصلا ۱۰ روزه نماز نخوندم تا امروز که رفتم مسجد . به نظرت چرا الان با خانومم مشکلی ندارم ؟ (البته داخل ذهنم )
حداقل کاری که دوستان برام کردن با حرفشون به ی آرامش رسیدم .

یا علی

انشاء الله کارشناس کمکتون میکنه .من یه کاربرم

وصحیح نیست با نظر من اینقدر زود نتیجه بگیرید و ناامید

بشید . انشاءالله بهترین تصمیم رو واسه ی ادامه ی

زندگیتون بگیرین .

شما اشتباه متوجه شدید ،
سن خانومم ۲۰ سالشه ، فکر کرده اگه دست رد به سینه داداشش بزنه تنها میشه ، عقلش نمیرسیده که کار زشتیه ، خانومم هیچ پولی از داداشش نمی گرفته بابت همکاریش که زنگ بزنه ، من می ترسم دوباره خام بشه بره کار دیگه ای انجام بده.

دعا کنید عاقبت بخیر بشیم این شیطون دست از سرمون بر نمی داره.

شما اشتباه متوجه شدید ،
سن خانومم ۲۰ سالشه ، فکر کرده اگه دست رد به سینه داداشش بزنه تنها میشه ، عقلش نمیرسیده که کار زشتیه ، خانومم هیچ پولی از داداشش نمی گرفته بابت همکاریش که زنگ بزنه ، من می ترسم دوباره خام بشه بره کار دیگه ای انجام بده.

دعا کنید عاقبت بخیر بشیم این شیطون دست از سرمون بر نمی داره.

سلام به قول سرکار همای رحمت منم اولین پست و که خوندم حس کردم سرکاریه.
دلیلشم رفتار طنز آمیز و استفاده از یه شکلک غمگین برای نشون دادن اوج ناراحتی از این مساله اساسی هست. بعدم به نظر میرسه که شما از دست همسرتون ناراحت نشدین و تنها مشکلتون عدم توجه همسرتون و لجبازیشونه. خیلیم راحت مشکلتون با رفتن به مسجد حل شد و با استغفار آروم شدین.
اینایی که گفتین هرکدوم مهمه و راه چاره خالی کردن ذهن نیست چطور انقدر سرسری میگیرین.

اگر چنین مشکلی دارین خیلی جدی و بدون لجبازی از همسرتون بخواین باهم حرف بزنین، بگید از این شرایط لطمه دیدین و از لجبازی و دخالت خسته این و ... ازش معذرت بخاین گوشیش و هک کردین. قطعا ایشونم یا میاد حالت دعوا یا با لجبازی یا هرطور بلاخره یه سری مسائل مطرح می کنه. برای حل این مشکلات باید هر دو به مشاور برین و مشکلاتتون و حل کنید وگرنه این زندگی واقعی نیست که دارین و آیندش هم خدا میدونه چجوری باشه.

Jamande;989803 نوشت:
فعلا تونستم حالمو خوب کنم .
رفتم مسجد استغفار کردم خیلی حالم خوب شد .
طوری شدم که خودم دنبال اون حال بدم می گشتم داخل خودم .
کاش همینجوری حالم بمونه چون خالی از همه چیز شدم
خداروشکر.

چقدر نسخه قشنگی پیچوندی برام ممنونم الان شاید بشه منطقی تصمیم گرفت.

۱ مرداد حدود ۵ روز دیگه تولد همسرمه به نظرتون بهترین کار چیه تا شرایطو عوض کنم .؟

سلام و عرض ادب

ان شاء الله این حال خوبتان را با تداوم این رابطه با خدا همیشه حفظ کنید

راضی کردن زن ها زمان بر هست

اما در نهایت گذشته برای ایشان کمرنگ خواهد شد

موقعیت مناسبی هست برای شروع

کادویی مناسب برای ایشان تهیه کنید

نیاز نیست گران قیمت باشد

حتی یک دسته گل خانوم ها را خوشحال می کند

سعی کنید حداقل هفته ای یک بار برایش هدیه بگیرید

حتی یک شاخه گل ساده

کم کم می توانید با اخلاق خوب خودتان ، ایشان را هم به سمت رابطه با خدا بکشانید

اگر تمایل داشتند بعد از مدتی با ایشان گاهاً دو نفری نماز جماعت بخوانید و در مکان های مذهبی حضور داشته باشید

سفر های زیارتی برای عوض شدن حال و هوا کارساز هست

خیلی دقت کنید که حتی اگر بد اخلاقی از طرف ایشان بود ، شما با اخلاق خوب جواب ایشان را بدهید

و با خلق خوبتان شرمنده اش کنید

روزی یکی دو بار برایش پیامک محبت آمیز بفرستید

قال رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم

این سخن مرد که به همسرش می گوید :
واقعا تو را دوست دارم ،
هرگز از قلبش خارج نخواهد شد.

شافى جلد 2 ص 138

سعی کنید خدا را وارد رابطه خود و همسرتان کنید ، تا شیطان اجازه ورود به رابطه شما را نداشته باشد ...

روابط با همسرتان رو با نام خدا و وضو شروع کنید

در پناه حق تعالی

شروحیل;989914 نوشت:
سلام و عرض ادب

ان شاء الله این حال خوبتان را با تداوم این رابطه با خدا همیشه حفظ کنید

راضی کردن زن ها زمان بر هست

اما در نهایت گذشته برای ایشان کمرنگ خواهد شد

موقعیت مناسبی هست برای شروع

کادویی مناسب برای ایشان تهیه کنید

نیاز نیست گران قیمت باشد

حتی یک دسته گل خانوم ها را خوشحال می کند

سعی کنید حداقل هفته ای یک بار برایش هدیه بگیرید

حتی یک شاخه گل ساده

کم کم می توانید با اخلاق خوب خودتان ، ایشان را هم به سمت رابطه با خدا بکشانید

اگر تمایل داشتند بعد از مدتی با ایشان گاهاً دو نفری نماز جماعت بخوانید و در مکان های مذهبی حضور داشته باشید

سفر های زیارتی برای عوض شدن حال و هوا کارساز هست

خیلی دقت کنید که حتی اگر بد اخلاقی از طرف ایشان بود ، شما با اخلاق خوب جواب ایشان را بدهید

و با خلق خوبتان شرمنده اش کنید

روزی یکی دو بار برایش پیامک محبت آمیز بفرستید

قال رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم

این سخن مرد که به همسرش می گوید :
واقعا تو را دوست دارم ،
هرگز از قلبش خارج نخواهد شد.

شافى جلد 2 ص 138

سعی کنید خدا را وارد رابطه خود و همسرتان کنید ، تا شیطان اجازه ورود به رابطه شما را نداشته باشد ...

روابط با همسرتان رو با نام خدا و وضو شروع کنید

در پناه حق تعالی

واقعا ممنونم از راهنمائی کاش همه مثل شما راهنمائی می کردن
کاش یکی مثل شما انقدر خوب در اطراف ما باشه ما ازش راهنمائی بگیریم.
چقدر زیبا ، ان شا الله خدا به شما خیر بده که این حال خوبو به من داین و راهنمائی کردید.

با دیدن کلیپ زیر اشک از چشمانم بخاطر نادانی گذشتم جاری شد، چه آدمای شده بودم ،
پیشنهاد می کنم همه با چشم دل ببیننش،

[h=1]تنها شدم؛ چون ایمان ندارم به مهربانی تو![/h]

Jamande;989803 نوشت:
فعلا تونستم حالمو خوب کنم .
رفتم مسجد استغفار کردم خیلی حالم خوب شد .
طوری شدم که خودم دنبال اون حال بدم می گشتم داخل خودم .
کاش همینجوری حالم بمونه چون خالی از همه چیز شدم
خداروشکر.

چقدر نسخه قشنگی پیچوندی برام ممنونم الان شاید بشه منطقی تصمیم گرفت.

۱ مرداد حدود ۵ روز دیگه تولد همسرمه به نظرتون بهترین کار چیه تا شرایطو عوض کنم .؟

با عرض سلام مجدد
و تشکر از توضیحات شما و راهنمایی های دوستان
لازم است که با همسرتون صحبت نمایید و شیوه مذاکره و حل مساله را یاد بگیرید سعی نمایید ایشان را ببخشید و به فکر راه حل این مساله باشید برخورد احساسی کار را از جانب دو طرف سخت می کند.
خود را جای طرف بگذارید دوست داشتید اگه جای او بودید با شما چگونه برخورد می شد و چطوری می گفتند به دل شما می نشست.
اینها یعنی مهارتهای حل تعارض و مذاکره و همدلی...
اگه دونستید با هم صحبت کنید و حرف همدیگر را شنید خود را جای طرف گذاشتید در نهایت به یک نتیجه و راه حل رسیدید عالیه و الا لازمه به یک روانشناس خانواده متخصص و متعهد مراجعه نمایید.

در ضمن لازم است برای تقویت ایمان هردو برنامه ریزی نمایید.
هم روی فکر و دانش و هم روی احساس تاثیر گذارید تا ایمان شما تقویت گردد.

برای حل مسائل بین فردی و تقویت ایمان به راهکارهای زیر توجه نموده و آنها را انجام دهید:


  1. برنامه ریزی خوبی جهت افزایش آگاهی های دینی انجام دهید که می تواند شامل مطالعه کتاب،گوش دادن به سخنرانی،استفاده از برنامه های رادیو معارف و...باشد.
  2. رفت و آمد خود را به محافل و مجالس و اماکن مذهبی بیشتر کنید.
  3. این گونه کلیپها و امثال اینها را با آگاهی و دانش همراه نمایید و حتما بیشتر پیدا کرده و نگاه کنید و البته اینگونه نباشد با یک کلیپ عاشق خداوند بشی و با کلیپ دیگری برگردید.
  4. لازم است با همسرتون در مورد نگاه به فیلمهای ماهواره و تاثیر مخرب آنها و...صحبت نمایید برای اینکار لازم است مطالعات خود را بالا ببرید.و شیوه بیان مناسب را هم یاد بگیرید.
  5. سعی نمایید برای تاثیر گذاری از افراد تاثیرگذار استفاده نماییدممکن است به خاطر روابط گذشته تاثیرگذاری شما کم باشد.
  6. از عیب جویی و انتقاد خودداری نمایید و با محبت کار را جلو ببرید.
  7. از روش تقویت افتراقی استفاده نمایید به این صورت که به جای تاکید روی رفتارهای منفی و نامناسب،به رفتارهای مثبت مقابل رفتارهای منفی توجه نمایید و آنها را برجسته و تشویق نمایید در واقع افزایش دفعات رفتارهای مثبت مساوی است با کاهش رفتارهای منفی.
  8. سعی نمایید مشغولیتهای همسرتون را بیشتر نمایید و وقت روزانه ایشان با برنامه های مختلف و متنوع پر شود.
  9. روز تولد ایشان مناسبت خوبی است لذا به بهانه این روز محبت خود را بیشتر نمایید.و هدیه مناسبی برای ایشان تهیه نمایید لام نیست حتما خیلی بزرگ و گران باشد که فشار روانی روی شما بیشتر گردد بلکه لازم است همراه با زمینه چینی و محبت مناسب باشد.سعی نمایید با حداقل های امکانات ایشان را شگفت زده نمایید.
  10. سعی نمایید به رابطه خود با همسرتون بیاندیشید بدانید که رابطه زوجین رابطه برنده برنده می باشد یعنی در این رابطه و مسائل بین شما لازم است مسئله به گونه ای حل شود که هر دو احساس رضایت داشته باشید و الا اگر یک طرف احساس رضایت داشته باشد در واقع رابطه لطمه دیده است و در جای دیگری اثر خود را می گذارد.
  11. لازم است بدانید مسائل یک شبه ایجاد نشده اند که یک شبه حل شوند لذا برای آنها برنامه ریزی نمایید و به مرور در صدد حل آنها برآیید در واقع مطرح نمودن همه مسائل با هم هم روحیه شما و همسرتون را غمگین می کند و شما متهم به عیبجویی و سخت گیری و...می شوید.
  12. از مهارتهای کنترل فکر برای مدیریت فکر و آرامش بیشتر استفاده نمایید.
  13. رفتار همسرتون را به هیچ عنوان حمل بر خیانت نکنید.و بدانید این برداشت از رفتار همسرتون برداشت اشتباه و دور از واقعیتی می باشد.

در پناه قرآن و عترت موفق باشید
یا علی

Jamande;989416 نوشت:
سلام دوستان
وقت شما بخیر باشه
من ی سال ازدواج کردم
خودتون می دونید که دخترا اول دنبال شوهر می گردن بعد که گیر اوردن ناز می کنن. (البته جسارت به همه دخترا نمی کنن ، بعضیاشون واقعا همون طور که پیامبر گفته گل هستن)

من ۲۷ سالمه خانومم ۲۰ سالشه.
خیلی چیزا رو نشون نمی داد قبل ازدواج خیلی خوب بود ، من خیلی هم تحقیق کردم فقط می گفتن مادر خانومم داخل زندگیتون دخالت می کنه.
از موقعی که فهمیدم با ی پسری ارتباط داره ناراحت شدم . من مثل جونم دوستش داشتم.
فهمیدم داداش خانومم از پسره پول می گرفته و گذاشته خانومم براش دختر مخ بزنه Sad
ی چیز دیگم فهمیدم ، داداش خانومم با استفاده از خانومم به پسرا زنگ میزده و میداده خانومم صحبت کنه و ازشون شارژ می گرفته .
دنیا چقد می تونه کثیف باشه.
من اصلا دختر ببینم سرمو میندازم پایین ی موقع به گناه نیفتم . خیلی وقتام بهم پیشنهاد های دوستی میکردن دخترا ولی من بخاطر ناموسم هیچ وقت کسیو به گناه ننداختم.
ترسم از به گمراه کشیدن دختر مردم.
وقتی این داستانارو فهمیدم واقعا متاسف شدم.
نمی دونم چرا خدا با من این کارو کرد. چرا منو نمیکشه از رو زمین بیرون ، حالم بهم می خوره از آدما .
الانم قضیه رو به خانومم گفتم که دلیلش چی بوده ، لج بازی می کنه ، بی محلی می کنه. اگه درخواست مسائل جنسی ازش داشته باشم بی محلی می کنه .

من به مرگم حاضرم ، سخته جلو این همه گناه و دخترای که حاضرن باهات بخوابن داخل دنیا زندگی کنیم ، از طرف دیگه فشار گناه و مسائل جنسی آقایون که همه می دونن.

الان دوست دارم دیگه نیام خونه ، دوست دارم صبح برم سر کار تا موقعی که از پا در بیام .

موندم چیکار کنم با این وضع . خیلی آدمی ام که رو ناموسم حساسم که ارزشاش از بین نره .

من کارمند هستم ۷ میرم تا ۲ یا بعضی اوقات ۵ میام، این قضیه ها رو دیدم دیگه میلی به خونه رفتن ندارم دوست دارم فقط کار کنم تا ذهنم مشغول باشه.

راهنمایی کنید چیکار کنم اول میل جنسی رو داخل خودم از بین ببرم و دوم این که بی خیال خانومم بشم و کاراشو نادیده بگیرم تا بتونم با آرامش زندگی کنم .

اللهم عجل ولیک الفرج

کمکش کنید گذشته اش رو از الان اش جدا کنه
شفاف سازیی کنید تو زندگیتون
شما چی میخواید و اون چی میخواد

▪forgiveness therapy
▪عفو درماني يا بخشش درماني


http://www.telewebion.com/episode/1175296

▪دكتر افروز در برنامه خندوانه.

http://drafrooz.com



گرفته شده از کانال

zendegiearam110@
t.me/zendegiearam110

پرسش:
من یک سال ازدواج کردم من ۲۷ سالمه خانومم ۲۰ سالشه.خیلی چیزا رو نشون نمی داد قبل ازدواج خیلی خوب بود ، من خیلی هم تحقیق کردم فقط می گفتن مادر خانومم داخل زندگیتون دخالت می کنه.از موقعی که فهمیدم با پسری ارتباط داره ناراحت شدم .فهمیدم داداش خانومم از پسره پول می گرفته و گذاشته خانومم براش دختر مخ بزنه حالم بهم می خوره از آدما
راهنمایی کنید چیکار کنم

پاسخ:
از حسن اعتمادتون به این انجمن سپاسگذارم و از مسئله ایکه با آن مواجه هستید متاسفم
امیدوارم با توجه و رعایت نکات بتوانیم بر آنها غلبه نمایید.
همسر شما قطعا ویژگی های مثبتی هم داشته است که سبب شده است بخاطر آنها با ایشان ازدواج نمایید لذا لازم است که هر مسئله را به اندازه خودش در نظر بگیرید و بزرگتر از حد آن نکنید در ضمن این مسئله سبب نشود که شما ویژگی های دیگر را نادیده بگیرید
رفتار خانم شما بسیار بد بوده است اما قابل مدیریت است لازم است با ایشان به صورت منطقی و احساسی (هر دو) صحبت نمایید و لجبازی ها را کنار بگذارید ایشان را هم وادار به لج بازی نکنیددر واقع کاری را باید انجام دهیم تا طرف مقابل خود به اشتباه بودن کار پی ببرد نه آنکه کار نامناسب را بخاطر ترس از ما و یا هر جیز دیگر کنار بگذارد.و البته برایش عذاب وجدان ایجاد کنید و فرصت برای جبران به او بدهید و بدین وسیله زندگی را به آرامی و منطقی جلو ببرید.

از هرگونه برخورد احساسی تند خودداری نمایید.دوست عزیزم به شما حق میدهم که خیلی ناراحت شوید و حق نمیدهم که برخورد احساسی داشته باشید و مسئله را بیش از حد بزرگ نمایید غیرت خوب است و البته وقتی از روی احساس باشد سبب رفتار غیرمنطقی و پشیمان کننده می شود.
لازم است که با همسرتون صحبت نمایید و شیوه مذاکره و حل مساله را یاد بگیرید سعی نمایید ایشان را ببخشید و به فکر راه حل این مساله باشید برخورد احساسی کار را از جانب دو طرف سخت می کند.
خود را جای طرف بگذارید دوست داشتید اگه جای او بودید با شما چگونه برخورد می شد و چطوری می گفتند به دل شما می نشست.اگه تونستید با هم صحبت کنید و حرف همدیگر را شنیدید خود را جای طرف گذاشتید در نهایت به یک نتیجه و راه حل رسیدید عالیه و الا لازمه به یک روانشناس خانواده متخصص و متعهد مراجعه نمایید.

در ضمن لازم است برای تقویت ایمان هردو برنامه ریزی نمایید.هم روی فکر و دانش و هم روی احساس تاثیر گذارید تا ایمان شما تقویت گردد.

برای حل مسائل بین فردی و تقویت ایمان خود و همسرتون به راهکارهای زیر توجه نموده و آنها را انجام دهید:

  1. برگردید در خانه خدا و استغفار نمایید.خداوند بسیار بسیار بسیار مهربان است.
  2. برنامه ریزی خوبی جهت افزایش آگاهی های دینی انجام دهید که می تواند شامل مطالعه کتاب،گوش دادن به سخنرانی،استفاده از برنامه های رادیو معارف و...باشد.
  3. رفت و آمد خودتان را به محافل و مجالس و اماکن مذهبی بیشتر کنید.
  4. این گونه کلیپها(تنها شدم؛ چون ایمان ندارم به مهربانی تو!) و امثال اینها را با آگاهی و دانش همراه نمایید و حتما بیشتر پیدا کرده و نگاه کنید و البته اینگونه نباشد با یک کلیپ عاشق خداوند بشی و با کلیپ دیگری برگردید.
  5. لازم است با همسرتون در مورد نگاه به فیلمهای ماهواره و تاثیر مخرب آنها و...صحبت نمایید برای اینکار لازم است مطالعات خود را بالا ببرید.و شیوه بیان مناسب را هم یاد بگیرید.
  6. سعی نمایید برای تاثیر گذاری از افراد تاثیرگذار استفاده نماییدممکن است به خاطر روابط گذشته تاثیرگذاری شما کم باشد.
  7. از عیب جویی و انتقاد خودداری نمایید و با محبت کار را جلو ببرید.توجه و محبت راهکار اصلاح و تاثیرگذاری می باشد
  8. از روش تقویت افتراقی استفاده نمایید به این صورت که به جای تاکید روی رفتارهای منفی و نامناسب،به رفتارهای مثبت مقابل رفتارهای منفی توجه نمایید و آنها را برجسته و تشویق نمایید در واقع افزایش دفعات رفتارهای مثبت مساوی است با کاهش رفتارهای منفی.
  9. سعی نمایید مشغولیتهای همسرتون را بیشتر نمایید و وقت روزانه ایشان با برنامه های مختلف و متنوع پر شود.
  10. روز تولد ایشان مناسبت خوبی است لذا به بهانه این روز محبت خود را بیشتر نمایید.و هدیه مناسبی برای ایشان تهیه نمایید لازم نیست حتما گران باشد که فشار روانی روی شما بیشتر گردد بلکه لازم است همراه با زمینه چینی و محبت مناسب باشد.سعی نمایید با حداقل های امکانات ایشان را شگفت زده نمایید.
  11. سعی نمایید به رابطه خود با همسرتون بیاندیشید بدانید که رابطه زوجین رابطه برنده برنده می باشد یعنی در این رابطه و مسائل بین شما لازم است مسئله به گونه ای حل شود که هر دو احساس رضایت داشته باشید و الا اگر یک طرف احساس رضایت داشته باشد در واقع رابطه لطمه دیده است و در جای دیگری اثر خود را می گذارد.
  12. لازم است بدانید مسائل یک شبه ایجاد نشده اند که یک شبه حل شوند لذا برای آنها برنامه ریزی نمایید و به مرور در صدد حل آنها برآیید در واقع مطرح نمودن همه مسائل با هم هم روحیه شما و همسرتون را غمگین می کند و شما متهم به عیبجویی و سخت گیری و...می شوید.
  13. از مهارتهای کنترل فکر برای مدیریت فکر و آرامش بیشتر استفاده نمایید.و به ایشان اعتماد نمایید و البته در کنار آن علت این رفتارها را شناسایی و برطرف نمایید.
  14. ذهنت خود را از ایشان خالی کنید و بی نیاز از او باشید کار را درست نمی کند بلکه لازم است این مسئله را حل نمایید.
  15. این اتفاق نشان می دهد که نسبت به مذهب و اعتقادات بینش و آگاهی درستی نداید لذا به سرعت تغییر کردید و لذا نیاز به تقویت دارید.
  16. رفتار همسرتون را به هیچ عنوان حمل بر خیانت نکنید.و بدانید این برداشت از رفتار همسرتون برداشت اشتباه و دور از واقعیتی می باشد.

در پناه قرآن و عترت موفق باشید
یا علی

موضوع قفل شده است