درس اخلاق اسک دینی ها برای یکدیگر (کاربردی)

تب‌های اولیه

1832 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

سلام گرامی

مدتی میشه که دورم ازش برام دعا کن



سلام خانمی.چشم.شماهم برای ما دعا کن.

بسمه الربّ

اگر کودک بی ادب بود مادر را توبیخ کنید

و اگر متربّی جسور شد مربّی را

که نابالغ را بالغ تربیت کند.



:Sham:سلام و عرض ادب استادحبیبه گرامی:Sham:

با توجه به متن زیبای فوق که شواهد نشون میده از ارسالهای نادر خودتون هست

و با توجه به اینکه شما یک شاگرد درس نخون در این انجمن دارید اینم خودمممممممم

فلذا بر آن شدیم شکوائیه محضر ریاست محترم انجمن ارسال داریم

که بصورت جدی برخورد لازم صورت پذیرد:ok:

ریاست محترم انجمن .......................

ادمین محترم سلام و عرض تحیت به محضر جنابعالی و دوستان شما مخصوصا خانم شب و روز!!!:Ealam:

با توجه به اینکه متن فوق از طرف سرکار خانم حبیبه گرامی ارسال گردیده و ایشان بدون برنامه ریزی و همچنین در جهت عدم بکار گیری توان و استعداد خداوندی گامی در جهت تربیت و اموزش این بنده حقیر سراپا تقصیر بر نداشته و تاکنون هیچ تغییری در نگرش ، گویش، فهم و تجزیه و تحلیل وقایع در من ایجاد نشده است

خواهشمندم تا در جهت حذف ، اخطار و یا توبیخ نامبرده قدمهایی راسخ برداشته و کاری کنید عبرت

سایر افراد انجمنها تشکلها و .... حتی مسنجرهای بیگانه و خودی قرار گیرد

میدانم این متن تا اندازه ای دارای خشونت هست

اما من با کشیدن ناخنهای هر دو دست موافق ترم تا گیس و گیس کشی!!

فلذا منتظر عوامر جنابعالی هستیم

ضمنا نامبرده در چند مورد به من میگفتند:
راحت باش در انجمن بچرخ و استراحت کن
زیاد به خودت سختی نده
و حتی تایپیک شعر هم در دسترسم نبود که برا بقیه شعر بگم
تمام

و من الله التوفیق
والسلام علی من تبع الهدی

مدیریت محترم اگر متن بی ربط هست بجای حذف خواهشا منتقل بشه
اخه من میخوام جوابیه ادمین و خانم الیل و النهار رو بدونم و خود این فرد هم بدونه که منو بدون مربی رها کرده در انجمنننننن

و با توجه به اینکه شما یک شاگرد درس نخون در این انجمن دارید اینم خودمممممممم

بسمه الربّ

با سلام و احترام سرکار شهره خانم

باید عرض کنم نه شما کودک و یا مترّبی هستید

و نه حقیر مادر و یا مربّی شما،لذا ایراد شما وارد

نیست!

اما حالا که زحمت توجه به متن نقل قول شده را کشیدید

فقط یک توصیه خواهرانه(جسارتا) خدمتتان عرض می کنم

پیام خصوصی قبل که خدمتتان عرضه داشتم را هر روز

به عدد یک دور تسبیح تکرار بفرمائید.

حتما تغییراتی که عنوان فرمودید روی خواهد داد

با تشکر و عذرخواه:Gol:

هو العلیم

هر گز به علمت غرّه مشو،آنچه را می دانی در مقابل

چیزهایی که نمی دانی به حساب نیاید و این را بدان

هماره جهلت از علمت افزون خواهد بود.

IMAGE(http://www.askdin.com/gallery/images/2169/1_hasan-zade-amoli-as__wwwshiapicsir_20101115_1468341376.jpg)



بسمه تعالی

دائما طاهر باش و به حال خويش ناظر باش و عيوب ديگران را ساتر باش .
با همه مهربان باش و از همه گريزان باش . يعنى با همه باش و بى همه باش . خداشناس باش در هر لباس که باشد.

منبع: تازيانه سلوك ، ص 113،علامه حسن زاده آملى حفظه الله

قال علی علیه السلام:

"ما ظفر من ظفر الإثم به و الغالب بالشر مغلوب"

کسی که با توسل به گناه پیروز شود پیروز نیست

و کسی که با ستم غلبه کند،مغلوب است.

سلام دوستان وقتی دیدید در یه کاری خیلی دارید زیاده روی میکنید بدونید تسلسل باطلب رو دارید دنبال میکنید

حتی کارهای مذهبی هم اگر داره براتون تکراری میشه با یکی مشورت کنید یا جایی از کارتون ایراد داره یا اینکه باید برنامه دینیتون رو تغییر بدید

من مدتی نمازم رو آرام میخوندم و با حوصله تمام اما بعد مدتی دیدم همش فکرم مشغول میشه در نماز
از یکی پرسیدم گفت اول نیت کن بعد یه وضوی خوب بگیر و بعد با نشاط تمام برو نمازت رو سریع بخون خوب میشی

خیلی وقت نشد که باز شیرینی و حلاوت ذکر و نام خداوند جل و علا اومد زیر زبونم
دعا میکنم خوشبختی در خونتون رو بزنه

هو الباقی

آخر الامر گل کوزه گران خواهی شد

حالیا فکر سبو کن که پر از باده کنی

IMAGE(http://bayanbox.ir/id/995304752880363728?view)

ازامام محمدباقر(ع)نقل است که به کسی گفت:اگرگردویی دردست داشته باشی دیگران بگویندمرواریداست خوشحال میشوی؟
گفت:نه چون میدانم گردوست.
فرموداگرمرواریدی دردست داشته باشی ودیگران بگویندگردوست ناراحت میشوی؟
گفت:نه چون میدانم مرواریداست.
فرمود:درموردخودت این گونه اش.

ازامام محمدباقر(ع)نقل است که به کسی گفت:اگرگردویی دردست داشته باشی دیگران بگویندمرواریداست خوشحال میشوی؟
گفت:نه چون میدانم گردوست.
فرموداگرمرواریدی دردست داشته باشی ودیگران بگویندگردوست ناراحت میشوی؟
گفت:نه چون میدانم مرواریداست.
فرمود:درموردخودت این گونه اش.

بسمه الغنی

با سلام و ادب زهرا خانم

احسنت به انتخاب شما عالی بود،خدا کند هیچ وقت یادمان نرود

هیچ کس با تعریف و تمجید بزرگ نشده است،اگر از درون تهی بوده.

و نیز هیچکس با ملامت و تحقیر خوار نشده،اگر در درون به غنای نفس

مزین بوده است.

شبلی مرد عارفی بود که شاگردان زیادی داشت،وحتی مردم عامه هم مرید او بودند،وآوازه اش همه جا پیچیده بود.
روزی شبلی به شهر دیگری میره،اون زمان که عکس و بنر و ....نبود که همه همدیگر بشناسن،شبلی میره دم در نانوایی،و چون لباس درستی نپوشیده بود ،نانوا بهش نان نمیده.
شبلی رفت،مردی که آنجا بود،همشهری شبلی بود،به نانوا گفت:
این مرد را می شناسی؟
گفت: نه،
گفت: این شبلی بود.
نانوا گفت: من از مریدان اویم.
نانوا دوید دنبال شبلی،که: آقا من می خوام با شما باشم،شاگرد شما باشم.
شبلی قبول نکرد.
نانوا گفت: اگر قبول کنی ،من امشب تمام آبادی را شام می دهم،شبلی قبول کرد،وقتی همه شام خوردند،نانوا گفت: شبلی،من یه سوال دارم،گفت :بپرس،گفت: دوزخ یعنی چه؟شبلی جواب داد:
دوزخ یعنی این که تو برای رضای خدا،یک نان به شبلی ندادی،ولی برای رضایت دل شبلی یک آبادی را شام دادی.
و این حکایت امروز ماست در نذورات محرم!!!

کولاک سیدحمیدرضا برقعی:
نبرد امام حسین و حضرت عباس با سپاهیان یزید.ابتدا با هم به سمت نهر علقمه حرکت میکنند...

مرثیه مرثیه در شور و تلاطم گفتند
همه ارباب مقاتل به تفاهم گفتند

گرد و خاکی شد و از خیمه دوتا آینه رفت
ماه از میسره ، خورشید هم از میمنه رفت

ناتوانم که مجسم کنم این همهمه را
پسر ام بنین و پسر فاطمه را

قمر هاشمی از اصل و نَسَب می گوید
دیگری هم اَنا قتّالُ عرب می گوید

پرده افتاده و پیدا شده یک راز دگر
سر زد از هاشمیان باز هم اعجاز دگر

گفتم اعجاز ! از اعجاز فراتر دیدند
زورِ بازوی علی را دو برابر دیدند

شانه در شانه دوتا کوهِ سراسر محشر
حمزه و جعفر طیار، نه ، طوفانی تر

شانه در شانه دوتا کوه ،خودت می دانی
در دلِ لشکرِ انبوه ، خودت می دانی

که در آن لحظه جهان ، از حرکت افتاده ست
اتفاقی است که یکبار فقط افتاده ست

ماه را من چه بگویم که چنین هست و چنان
شاه شمشماد قَدان ، خسرو شیرین دهنان

ماه ، در کسوت سقا به میان آمده است
رود برخواست ، که موسی به میان آمده است

رود ، از بس که شعف داشت تلاطم می کرد
رود ، با خاک کفِ پاش تیمم می کرد

ماه افتاده در آئینه ز تصویر بگو
مشک لبریز شد از علقمه، تکبیر بگو

ماه اگر چه همه ی علقمه را پیموده
غرقه گشته ست و نگشته ست به آب آلوده

رود را تا به ابد ، تشنه ی مهتاب گذاشت
داغ لبهای خودش را به دل آب گذاشت

لب اگر تر کند از چشمه ی دریا عباس
چه جوابی بدهد ام بنین را عباس ؟

دیگر این مشک نه مشک است که میخانه ی اوست
چشم امید رباب است که بر شانه ی اوست

دستش افتاده ولی ، راه دگر پیدا کرد
کوه غیرت ، گره کار به دندان وا کرد

می توانست به آنی همه را سنگ کند
نشد آنگونه که می خواست دلش ، جنگ کند

چه بگویم که چه شد ؟ یا که چه برسر آمد ؟
ناگهان رایحه ی چادر مادر آمد

پسرم ، دست مریزاد قیامت کردی
تا نفس داشتی از عشق ، حمایت کردی

آسمان ها همه یکپارچه بارانیِ توست
من بمیرم ، عرق شرم به پیشانی توست

آه ! برخیز که گهواره به غارت نرود
دختر فاتح خیبر به اسارت نرود...

هو المحبوب

یادت باشد،فراموش نکن

که هستی!

فقط بنده،هیچ تشأن دیگری در این عالم

برای تو نیست،هیچ عنوان دیگری نداری

نباید داشته باشی.

وقتی از این عالم بروی کدام عنوان را با خویش می بری؟

در این عالم به همان دل ببند و برای رسیدن به آن تلاش کن.

بسمه الحق

ارزش انسانها را با ملاکهای دنیائیت قیاس مکن

که همه دنیا را برای او آفریده اند

با سلام من عضو جدید این انجمنم از تاپیکتون خوشم اومد گفتم بیام توش. امیدوارم دوستای خوبی برای هم باشیم وروز به روز همو به خدا نزدیکتر کنیم.
در مورد نماز اول وقت میخوام بگم که چقدر مهمه انشا.خدا این توفیقو از ما نگیره.علما در قدیم ختم نماز اول وقت به جا میاوردند.
ببینید چقدر مهمه تا کار از ریشه حل نشه درست نمیشه حالا هی مستحبات انجام بدیم اما واجبمون درست نشه.
یه مثال براتون میزنم اگه با یه دوستی قرار بذاریم واون دیر بیاد چه حالی میشیم حتی اگه صمیمی ترین دوست ما باشه ازش دلخور میشیم وروی روابط بعدیمونم اثر میذاره اما اگه یه دوست معمولی داشته باشیم اما سر وقت بیاد سر قرارش باهامون این دوستی روز به روز تقویت میشه ارتباط ما با خدا هم همینطوره.
ایت الله بهجت میفرمایند:اگر میخواهید سیر وسلوک را طی کنید وروز به روز بهتر شوید نماز اول وقت بخوانید.از ایشان می پرسند یعنی منظور نماز با حضوزر قلب است؟ایشان میفرمایند:نه همین نماز اول وقت است اخه اگه انطور بود که فضیلتی نبود یعنی این که اخه اگه منظور نماز باحضور قلب بود که طرف سیرشم کرده بود وبا نماز اول وقت یعنی پله پله میشه بالا رفت.
اگر اخلاق میخواهید مادیات میخواهید معنویات میخواهید نماز اول وقت بخوانید.
یک مثال دیگر از اقای نخودکی بزنم شخصی نزد ایشان رفته ومیگوید خیلی مشکل در زندگی من هست ازدواج نکردم کسب خوبی ندارم گره کور در زندگی من زیاد است چه کنم؟ایشان فرمودند:اول نماز اول وقت دوم نماز اول وقت سوم نماز اول وقت.
ما اگر زندگیمان را در دست خدا ببینیم این محبت هایی هم که به هم میکنیم از جانب خداست پس اگر به سوی خدا شتاقتیم وتوکل کردیم اوهمه چیزمان را درست میکند.
شهید مطهری می فرمایند:سعادت واقعی بشر در توحید است.
اگر میخواهید این جمله اثبات شود نماز اول وقت بخوانید تا اثبات شود همانگونه که بوعلی سینا در وقت بن بست های علمیشان 2رکعت نمازمیخواندند ما مسلمانان خالقی داریم که همه چیز در دست اوست فقط باید به او ایمان داشته باشیم.

با سلام من عضو جدید این انجمنم از تاپیکتون خوشم اومد گفتم بیام توش. امیدوارم دوستای خوبی برای هم باشیم وروز به روز همو به خدا نزدیکتر کنیم.

بسمه الرفیق

با سلام و ادب

به اسک دین خوش آمدید،از مطالب بسیار خوبتان استفاده کردم

متشکر،در پناه حق سلامت و سربلند باشید.:Gol:

بسمه الرفیق

با سلام و ادب

به اسک دین خوش آمدید،از مطالب بسیار خوبتان استفاده کردم

متشکر،در پناه حق سلامت و سربلند باشید.:Gol:

ممنون از تاپیک خوبتون قبلا تو سایتای دیگه فعالیت داشتم اما...
خوشحالم که اینجا بچه ها درمورد خدا وخوب شدن صحبت میکنند.

بهترین عبادتها در احادیث

بسمه تعالی
از نظر دین مقدس اسلام عبادت مراتب دارد. عالی ترین عبادت عبادتی است که از همه این امور خالی است یعنی در آن نه طمع بهشتی هست و نه ترس جهنمی، ولی در عین حال عبادتهایی هم که به طمع بهشت و یا به خاطر ترس از جهنم است. فی الجمله در نهج البلاغه و در احادیث زیادی ما این مطلب را داریم. امام علی (ع) می فرماید: عبادتهایی که مردم می کنند سه گونه است: بعضی خدا را عبادت می کنند به طمع ثواب «قتلک عباده التجار»، این عبادت سودا گران است، (نهج البلاغه، حکمت 237).
این عبادت عبادت تاجرانه است، یعنی اینها می خواهند با خدا تجارت کنند چیزی بدهند و چیز بیشتری بگیرند. یک بازرگان در مبادلات خویش همیشه کالایی را می دهد برای اینکه چیزی بیشتر از سرمایه اصلیش، یعنی اصل سرمایه را با یک مقدار سود بگیرد. فرمود: این عبادت، عبادت تاجرانه است. و بعضی خدا را پرستش می کنند از ترس. فرمود: این عبادت، عبادت غلامانه است، عبادت بردگان است. مثل عمل بردگان است که در زیر شلاق ارباب ها قرار می گیرند در حالی که به آنها تکلیف می کنند و آنان از ترس اینکه اگر تکلیف را انجام ندهند شلاق می خورند تکلیف را انجام می دهند. بعضی خدا را عبادت می کنند شکرا یعنی سپاسگزاراند، یا در بعضی احادیث حبا از روی دوستی، یعنی خدا را پرستش می کند فقط به دلیل اینکه او را دوست دارد. او در واقع فطرتش در شعور آگاهش هم منعکس است، خدا را آن جور عبادت می کند که فطرت خداپرستی اقتضا می نماید. چون خدا را دوست دارد پرستش می کند. اگر خدا بهشت و جهنمی هم خلق نکرده بود او خدا را پرستش می کرد. از علی (ع): «الهی ما عبدتک خوفا من نارک و لا طمعا فی جنتک بل وجدتک اهلا للعباده فعبدتک»؛ «خدایا من تو را پرستش نکردم از ترس آتش جهنمت و پرستش نکردم به طمع بهشتت، بلکه فقط تو را شایسته پرستش می بینم» .(بحار الانوار، ج 41، باب 101، ص14)، (به جای «نارک» و «جنتک» به ترتیب «عقابک» و «ثوابک» آمده است).

این کلمة «اهلا للعباده» خیلی معنی دارد. فقط به دلیل اینکه تو، تو هستی و من، من هستم تو را عبادت می کنم. طبیعی ترین چیزها در عالم این است که تو معبود باشی و من عابد و پرستنده. مضامین دعای کمیل این دعای عالیه المضامین بسیار عالی است. مضامین این دعا را از اول آن: «اللهم انی اسألک برحمتک التی وسعت کل شیء»، تا آخر «و سلم تسلیما کثیرا» با دقت مطالعه کنید ببینید علی چه می گوید و معنی پرستش عاشقانه و سپاسگزارانه و معنی از خود خارج شدن چیست. با توجه به اینکه در منطق علی کوچکترین اغراق و مبالغه نیست خصوصا آن جا که با خدای خودش سخن می گوید، به جمله هایی می رسیم که برای ما اصلا قابل تصور نیست. راجع به آتش جهنم می گوید:

«و هذا ما لا تقوم له السموات و الأرض»، «آتش جهنم از نوع آتش های دنیا نیست، آتش است که تمام آسمانها و زمین در مقابل آن مقاومت ندارند». در عین حال در همان جا می گوید: «هبنی صبرت علی عذابک فکیف أصبر علی فراقک هبنی صبرت علی حر نارک فکیف اصبر عن النظر الی کرامتک»؛ «بار الها گو اگر صبر کنم بر عذابت پس چگونه بر جدایی از تو شکیبا باشم و گو اگر صبر کنم بر سوز آتش جهنمت پس چگونه صبر کنم بر چشم پوشی از نگاه پر کرامتت». فرضا طاقت صبر بر چنین عذابی را داشته باشم، صبر بر جدایی از تو را ندارم (عبارت عاشقانه یعنی این)، فرضا صبر و مقاومت در مقابل آن حرارتها را داشته باشم چگونه می توانم در مقابل اینکه کرامتت از من گرفته شده و لطفت از من بازداشته شده است صبر نمایم؟! صبر این را هرگز علی ندارد. عبادت عاشقانه این است. مقام انسان خیلی بالاتر از این است. منحصر به علی (ع) نیست. در دنیا زیاد هستند انسان هایی که واقعا می رسند به حدی که حافظ می گوید:

در ضمیر ما نمی گنجد به غیر از دوست کس *** هر دو عالم را به دشمن ده که ما را دوست بس

منبع:
مرتضی مطهری- فلسفه و اخلاق- صفحه 136-135-134

لباس مناسب از منظر امام صادق(علیه السلام)

لباست، لباسی نباشد که تو را به گناه خودپسندی، ریا، آراسته نشان دادن، مباهات به دیگران فخرفروشی و تکبر، آلوده کند که تمام این‌ها از آفات دین و موجب سختی دل است.

عبدالرزاق گیلانی، مصباح الشریعه، پیام حق، ص ۶۹، تهران، ۱۳۷۷


بسمه الهادی

اهدنا الصراط المستقیم،دانی چیست؟

یعنی بار الها ما را از آن راه مبر که خود می دانیم

آن راه نشانمان ده که تو دانی.

علم ما محدود است و همان محدود نیز به هواجس نفس آلوده!

آنچه می دانیم از صد جهل بدتر است که گر نمی دانستیم ما را به قصور نادانی

نمی گرفتی و کنون که می دانیم ما را به تقصیر آلودن علم به نجاسات هوی و هوس

خواهی گرفت که داستان "بلعم باعورا" عبرتی بزرگ است،آنکه را بیندیشد و عمل کند.

بسمه تعالی

به حقیقت برو و بگو آمدم،
اگر گفتند: اینجا چرا آمدى؟
بگو: به کجا روم و به کدام در رو کنم‏؟
این ره است و دگر دوم ره نیست‏ / این در است او دگر دوم در نیست‏

اگر گفتند: به اذن کى آمدى؟
بگو: شنیدم‏
بر ضیافتخانه فیض نوالت منع نیست‏ / در گشاده است و صلا در داده خوان انداخته‏

اگر گفتند: تا بحال کجا بودى؟
بگو: راه گم کرده بودم

اگر گفتند: چى آوردى؟
بگو: اولا دل شکسته، که از شما نقل است:‏
در کوى ما شکسته دلى میخرند و بس‏ / بازار خود فروشى از آن سوى دیگر است‏
و ثانیا:
جز ندارى نبود مایه دارایى من‏ / طمع بخششم از درگه سلطان من است‏
و ثالثا:
الهى آفریدى رایگان، روزى دادى رایگان، بیامرز رایگان، تو خدایى نه بازرگان

اگر گفتند: برونش کنید
بگو:
نمیروم ز دیار شما بکشور دیگر/ برون کنید از این در، درآیم از در دیگر

اگر گفتند: این جرئت را از که آموختى؟
بگو: از حلم شما

اگر گفتند: قابلیت استفاضه ندارى
بگو: قابلیت را هم شما افاضه میفرمائید

باز اگر از تو اعراض نمودند بگو:
به و الله به بالله به تالله‏ / بحق آیه نصر من الله‏
که من از دامنت دست بر ندیرم/‏ اگر کشته شوم الحکم الله‏

اگر گفتند: مذنبى (گناهکاری)
بگو: اولا شنیدم شما غفارید و ثانیا من ملک نیستم آدم زاده‏ ام و ثالثا:
ناکرده گنه در این جهان کیست بگو/ آن کس که گنه نکرده و زیست بگو
من بد کنم و تو بد مکافات دهى‏/ پس فرق میان من و تو چیست بگو

اگر گفتند: این حرفها را از کجا یاد گرفتى؟
بگو:
بلبل از فیض گل آموخت سخن ورنه نبود/ اینهمه قول و غزل تعبیه در منقارش‏

اگر گفتند چه میخواهى؟
بگو:
جز تو ما را هواى دیگر نیست/‏ جز لقاى تو هیچ در سر نیست‏

منبع:
از نکته 61 کتاب هزار و یک نکته علامه حسن زاده آملی حفظه الله

IMAGE(http://s3.img7.ir/pTiRr.jpg)

سالها جلوتر ، یکی از تفریحات من شطرنج بود ، هر چه بیشتر بازی میکردم ، مهارتم بیشتر میشد و شکست دادنم سختتر .... حریف تمرینی زیاد نداشتم ، دو سه تا از دوستای نزدیکم بودند که هر زمان مجالی دست میداد ، سریع مهره چینی میکردیم و گرم بازی میشدیم.... معمولا وقتی با یک حریف تکراری شطرنج بازی میکنی ، بعد از چند دست بازی کردن ، چند حرکت اول بازیش قابل حدسه ، میدونی اولین حرکتش چیه ، دومین حرکتش چیه ، سومین و چهارمینش چیه ..... و به تناسب اون ، تو هم حرکاتت رو بدون فکر میتونی انجام بدی....

این چند وقت اخیر ، مشغول یک بازی دیگه با یک حریف تکراری و همیشگی شدم... بازی ما شطرنج نیست ، بلکه بازی زندگی هست ... اما همون استراتژی شطرنج کارسازه .. یعنی چون حریف تکراری هست ، بعد از چند دست بازی کردن ، دیگه دستش برام رو شده.....

ما انسانها از روز تولد تا روز مرگ مشکلات و گرفتاریهایی داریم ، هر کس به تناسب خودش .... اما گاها ، بیشتر از اینکه ما با مشکلات دست و پنجه نرم کنیم ، اسیر توهمات هستیم....

اون حریفی که ازش یاد بردم ، توی این روزهای زندگیم شیطان هست ، و اون بازی که داره با من و البته که هر انسانی انجام میده ، اینه که به محض اینکه کمی فکر من رو ازاد گیر میاره ، یا من رو به یاد شکستها و ناکامیهای ، قبلیم میندازه و یا از اینده ای نامعلوم ، من رو میترسونه.... اون زمان که با قواعد بازی اشنا نبودم ، هم بازیش میشدم و بهش میدون میدادم... و امان از اون روزی که در این زمینه کسی به شیطان راه بده.... وقتی کسی به فکر ناکامی های گذشته اش بیفته ، و یا از اینده ای که نیومده بترسه ، ناخوداگاه ، تمام وجودش رو غم و ترس و اضطراب و یاس و ناامیدی فرا میگیره .... و هیچ ذهنی مناسب تر از یک ذهن مایوس و ناامید برای شیطان نیست ... انسان وقتی مایوس و ناامید شد ، به خدا بدبین میشه ، در عباداتش کاهل میشه ، و خیلی خیلی راحت تر مرتکب گناه میشه ..... یعنی این مراحل مثل یک دومینو توسط شیطان چیده میشه ... بنده رو با القائات و الهامات منفی ، به یاس و ناامیدی میکشونه و بعد هم تا جایی که فرد هنوز خمار شرابی هست که از جام تعارفی شیطان نوشیده ، شیطان در این فاصله تا جاییکه جا داشته باشه ، از اون بنده سواری میگیره ....

فکر کنم همه ما با این بازی اشنا هستیم و احتمالا هر روز و هر هفته مشغولش هستیم ... پس باید هر کسی بتونه ضدتاکتیک این استراتژی رو برای خودش بچینه تا لحظه ای به شیطان برای یورتمه رفتن ، مجال نده... فقط کافی بدونی گذشته و اینده ، توهمه ... پس این چیزی که داره توی فکرت میگذره ، اصالت و واقعیت نداره.... اگر بتونی این مرحله دست رد زدن به سینه شیطان رو سپری کنی ، ناخوداگاه از دل این توهمات ، یک نور واقعی و حقیقی هویدا میشه ... و اون چیزی نیست جز نور الهی که وقتی بنده ای شیطان رو نامید میکنه ، و در مرحله بعد ، به حقیقت وجود الهی ، توکل میکنه ، دلت روشن میشه ، شاد و شاداب میشی ، غمی که قرار بود دلت رو بگیره ، هنوز نیومده ، از بین میره .... وقتی یک مدت این بازی رو کردی و دیگه چشم بسته هم تونستی بازیش کنی ، میفهمی که شاید 90% غم و غصه ها و نگرانی های ما ، الکی و پوچ بوده ، از جنس حباب بوده ، حبابی که وقتی توی هوا رهاست ، با یک فوت کردن ، میترکه و عمرش به پایان میرسه....

اگر توی این بازی برنده باشیم ، خیر دنیا و اخرت در انتظار ماست و اگر همیشه رو دست بخوریم خسرالدنیا و الاخره خواهیم شد...

الا ان اولياء الله لا خوف عليهم و لا هم يحزنون

آگاه باش كه: هيچگونه ترس و وحشتى براى اولياى خدا نيست، و هيچوقت ايشان غصه ‏دار و اندوهگين نمي‌‏شوند
یونس -62

ترس ناشی از فکر به اینده هست و غصه ناشی از فکر به گذشته ....

بسمه تعالی

گویم: آن که خدا دارد چرا بى نور است؟



تعبیر امام سید الشهداء حسین بن امام على علیه السلام در دعاى عرفه چه قدر شیرین و دلنشین و شیوا است که :
ماذا وجد من فقدک و ماالذى فقد من وجدک؟

(کسی که تو را از دست داد، چه چیزی را یافت؟ و و کسی که تو را یافت چه چیزی را از دست داد؟)


آن کس که تو را دارد جانا ز چه محروم است؟

من که نشدم محروم تا با تو بپیوستم

منبع: فضائل و سیره چهارده معصوم در آثار استاد علامه حسن زاده آملى، شماره 509






ای کاش من به این شعر بتونم عمل کنم


کم گوی و گزیده گوی چون در

تا ز اندک تو جهان شود پر

سلام علیکم
زمان خواب به مرگ فک کنید و اینکه از این دنیا خداحافظی کنید و سعی کنید با استغفار روحتون رو بسپارید به خداوند ...
به امتحانش می ارزه که این تفکر رو داشته باشید...
خیلی خوبه..یا خوابتون نمیبره
یا وقتی هم خوابتون برد صبح که بیدار شدید به طور ناخودآگاه شاکر خواهید بود

دوستى داشتيم خدا رحمتش كند دوست خوبى هم بود. مرد اهل كار و سيروسلوك بود. يك وقتى ديدم خيلى با ابتهاج و خوشحالى پيش من آمد. گفتم: چيست؟ گفت: شكارى كردم. گفتم: «هنيئا للآكلين» خوشا به حال شما؟ شكار چه بود؟ ما هم استفاده كنيم، او شروع به بيان تمثل خويش كرد. گفت: نشسته بودم، ديدم شيخ الرئيس در يك افق اعلا و بالا قرار گرفته، و مشغول نوشتن است كه كارگر هركجا باشد، كارش فراوان است، بعد من به او گفتم: جناب شيخ! يك فرمايشى هم به ما بفرماييد وى گفت: شيخ به من فرمود: آنچه را در كتاب‏ها نگاشتيم و در دل كتاب‏ها به وديعه نهاديم بدان‏كه واقع فوق آن حرف‏هاى ماست. از اين تعبير كه واقع فوق است و نه غير، خيلى خوشم آمد. واقع فوق آن چيزى است كه در كتاب‏ها نوشتيم. اين‏طور الفاظ را در صفات حقيقى مى‏ آوريم، اما واقع فوق اين حرف‏هاست.

شرح فارسی اسفار-علامه حسن زاده آملی

IMAGE(http://panup.net/uploads/w998878_IMG-20150718-WA0000.jpg)

بسمه الرحیم

امام حسن عسکری سلام الله علیه فرمودند:

"بهترین برادر تو کسی است که در راه حق، بر تو زیاد خشم گیرد".

یعنی در آنچه حق باشد اگر خلاف حقّ از تو ببیند، منع و زجر تو کند.

IMAGE(http://www.miyanali.com/patch2image.php?patch=usr/Ya-Hoo-22/gal187.jpg&356473751)

بسمه تعالی
سبحان اللّه ..... آدمى را روى در عالم دهند اگر سير بخورد گويند مستست و اگر گرسنه باشد گويند ديوانه و اگر ترك دنيا و علايق آن نمايد گويند «رهبانيّة ابتدعوها» و اگر به علايق دنيا آلوده بود گويند «إنّما أموالكم و أولادكم فتنة» و اگر خفته است مردار است و اگر بيدار است متحيّر در كار، اگر گرد معرفت گردد گويند «و ما امروا إلّا ليعبدوا اللّه مخلصين» و اگر از هر دو كناره گيرد گويند «و ما خلقت الجنّ والإنس إلّا ليعبدون» اگر خواهد تحصيل شناختن پروردگار كند گويند «ما للتّراب وربّ الأرباب» و اگر ترك معرفت نمايد گويند «كنت كنزاً مخفيّاً فأحببت أن اعرف» اگر شفيع طلبد «لايشفعون إلّا لمن ارتضى» خطاب شنود، اگر نوميد شود گويند «لاتقنطوا» و اگر ايمن شود فرمايند «أفأمنوا مكراللّه» و اگر فارغ نشيند خطاب آيد كه «والّذين جاهدوا فينا لنهدينّهم سبلنا» و اگر جهد كند ندا رسد كه «يختصّ برحمته من يشاء» و اگر فرياد كند گويند «لايسئل عمّا يفعل و هم يسئلون» در راه او شكسته دلى مى ‏خرند و بس.......

خزائن _ ملا احمد نراقی به تحقیق، تصحیح و تعلیق حضرت علامه حسن زاده آملی حفظه الله


مرد ثروتمندی به کشیشی می گوید:
نمی دانم چرا مردم مرا خسیس می پندارند.
کشیش گفت:
بگذار حکایت کوتاهی از یک گاو و یک خوک برایت نقل کنم.
خوک روزی به گاو گفت: مردم از طبیعت آرام و چشمان حزن انگیز تو به نیکی سخن می گویند و تصور می کنند تو خیلی بخشنده
هستی. زیرا هر روز برایشان شیر و سرشیر می دهی.

اما در مورد من چی؟…
من همه چیز خودم را به آنها می دهم از گوشت ران گرفته تا سینه ام را. حتی از موی بدن من برس کفش و ماهوت پاک کن درست
می کنند. با وجود این کسی از من خوشش نمی آید. علتش چیست؟

می دانی جواب گاو چه بود؟

جوابش این بود:
شاید علتش این باشد که
“هر چه من می دهم در زمان حیاتم می دهم”

عالمان دینی را گرامی بداریم این قسمتی از مطلب زیر است

ائمه(علیهم‌السلام) که اسوه ما هستند، از عالمان دین که در نشر معارف الهی می‌کوشند، حق‌شناسی می‌کردند و مقدم آن‌ها را گرامی می‌داشتند.
ابان‌بن تغلب از شاگردان امام صادق(سلام‌الله علیه) است. نجاشی نقل می‌کند وقتی ابان‌بن تغلب به حضور امام زمانش یعنی امام صادق(سلام‌الله علیه) رسید. وجود مبارک امام، برای تکریم علم و گرامی‌داشت مقام ایشان فرمود: «امر بوسادة فالقیت له؛ آن بالش را برای آقا بیاورید» که آقا تکیه بدهد.

خب ابان‌بن تغلب جزء اوحدی از شاگردان امام صادق(سلام‌الله علیه) نظیر هشام‌بن حکم و هشام‌بن سالم نبود. در آن حد نبود، اما وجود مبارک امام صادق(سلام‌الله علیه) برای گرامی‌داشت مقام علم و ارج نهادن به کوشش صادقانه یک معلم و مبلغ دینی، دستور می‌دهد که بالش را برای ابان بیاورید تا ایشان تکیه دهد.

وجود مبارک امام زمان(ارواحنا فداه) هم همان کار را می‌کند. اگر امام آن زمان، این کار را کرد، امام این زمان هم همین کار را می‌کند. این طور نیست که وجود مبارک امام صادق(سلام‌الله علیه) برای ترویج علم، آن دستور را بدهد و وجود مبارک امام زمان(ارواحنا فداه)چنین کاری نکند

حضرت آیت الله جوادی آملی در ضمن یکی از دروس اخلاقی در حوزه علمیه قم


بدینوسیله از تمام علمای عظام و اساتید بزرگوار ی که در نشر دین و اثار دینی تلاشی دارند قدردانی می کنم .

آیا حُسن خلق فقط برخورد خوب است؟!!!

بسمه تعالی
حكماء گفته‏ اند كه علامت حُسن خلق ده چیز است:

1- با مردمان در كار نیكو مخالفت نا كردن.

2- در نفس خود انصاف دادن.

3- عیب كسان ناجستن.

4- چون از كسى زلتى در وجود آید آن را تأویل نیكو كردن.

5- عذر گناه را پذیرفتن.

6- حاجت محتاجان را بر آوردن.

7- رنج مردمان كشیدن.

8- عیب نفس خود دیدن.

9- با خلق روى تازه داشتن.

10- با مردمان سخن خوش گفتن.

حکایتی بسیار عبرت آموز.......

بسمه تعالی
نقل است كه میرزا وحید كه از جمله مشاهیر شعراء و وزیر مقتدر پادشاه، و صاحب ثروت و دولت بسیار و اولاد بسیار خدا به او عطا فرموده‏ بود و نظر به قرب او به سلطان در نظر مردم مُهاب و معزَّز بود و همیشه نسبت به قرآن به خلاف ادب گفتگو مى‏ نمود و بر آیات بحث و اعتراض مى‏ كرد.

روزى در مجمع عام كه جمعى از علماء و فضلاء و طلبه نیز حاضر بودند گفت كه:

خدا در قرآن مى‏ فرماید «ولا رطب ولا یابس إلّا فى كتاب مبین» و من نیز یكى از رطب و یابس هستم و حال آنكه ذكر من مطلقاً در قرآن نشده، و هیچ یك از حضّار در جواب او سخنى نتوانستند گفت.

یكى از طلاب که نشسته بود گفت میرزا چرا ذكر شما در قرآن نشده و حال آنكه چند آیه در خصوص شما نازل شده هرگاه مرخصّ فرمائید بخوانم؟ گفت بخوان.

گفت:

أعوذ باللّه من الشیطان الرجیم‏

ذَرْنِی وَ مَنْ خَلَقْتُ وَحِیداً. وَ جَعَلْتُ لَهُ مالًا مَمْدُوداً. وَ بَنِینَ شُهُوداً. وَ مَهَّدْتُ لَهُ تَمْهِیداً. ثُمَّ یَطْمَعُ أَنْ أَزِیدَ. كَلَّا إِنَّهُ كانَ لِآیاتِنا عَنِیداً. سَأُرْهِقُهُ صَعُوداً. إِنَّهُ فَكَّرَ وَ قَدَّرَ. فَقُتِلَ كَیْفَ قَدَّرَ. ثُمَّ قُتِلَ كَیْفَ قَدَّرَ. ثُمَّ نَظَرَ. ثُمَّ عَبَسَ وَ بَسَرَ. ثُمَّ أَدْبَرَ وَ اسْتَكْبَرَ. فَقالَ إِنْ هذا إِلَّا سِحْرٌ یُؤْثَرُ. إِنْ هذا إِلَّا قَوْلُ الْبَشَرِ. سَأُصْلِیهِ سَقَرَ. وَ ما أَدْراكَ ما سَقَرُ. لا تُبْقِی وَ لا تَذَرُ. لَوَّاحَةٌ لِلْبَشَرِ. عَلَیْها تِسْعَةَ عَشَرَ ( المدثر (74) / 11-30)
((مرا با آنكه‏[او را] تنها آفریدم واگذار. (11) و دارایى بسیار به او بخشیدم، (12) و پسرانى آماده‏[به خدمت، دادم‏]، (13) و برایش‏[عیش خوش‏] آماده كردم. (14) باز[هم‏] طمع دارد كه بیفزایم. (15) ولى نه، زیرا او دشمنِ آیات ما بود. (16) به زودى او را به بالا رفتن از گردنه‏[عذاب‏] وادار مى‏كنم. (17) آرى، [آن دشمن حقّ‏] اندیشید و سنجید. (18) كُشته بادا، چگونه‏[او] سنجید؟ (19) [آرى،] كشته بادا، چگونه‏[او] سنجید. (20) آن گاه نظر انداخت. (21) سپس رو ترش نمود و چهره در هم كشید. (22) آن گاه پشت گردانید و تكبّر ورزید، (23) و گفت: «این‏[قرآن‏] جز سحرى كه‏[به برخى‏] آموخته ‏اند نیست. (24) این غیر از سخن بشر نیست.» (25) زودا كه او را به سَقَر در آورم. (26) و تو چه دانى كه آن سَقَر چیست؟ (27) نه باقى مى‏گذارد و نه رها مى‏كند. (28) پوستها را سیاه مى‏ گرداند. (29) [و] بر آن‏[دوزخ‏]، نوزده‏[نگهبان‏] است. (30) ))
گویند بمجرد شنیدن این آیات لرزه بر اندام میرزا وحید افتاده و رنگ او زرد شده و تب شدیدى عارضش شد و بعداز سه روز وفات یافت.


خزائن _ ملا احمد نراقی به تحقیق، تصحیح و تعلیق حضرت علامه حسن زاده آملی

[h=2]مشورت ( داستان گلدان)
[/h]روزی دست پسر بچه ای که در خانه با گلدان کوچکی بازی می کرد، در آن گیر کرد و هر کاری کرد، نتوانست دستش را از گلدان خارج کند. به ناچار پدرش را به کمک طلبید.
اما پدرش هم هر چه تلاش کرد نتوانستند دست پسر را از گلدان خارج کنند. پدر دیگر راضی شده بود به شکستن گلدان که تصادفا خیلی هم گرانقیمت بود، فکر کند. قبل از این کار به عنوان آخرین تلاش به پسرش گفت: دستت را باز کن، انگشت هایت را به هم بچسبان و آنها را مثل دست من جمع کن. آن وقت فکر می کنم دستت بیرون می آید.
پسر گفت: "می دانم اما نمی توانم این کار را بکنم."
پدر که از این جواب پسرش شگفت زده شده بود پرسید: "چرا نمی توانی؟"
پسر گفت: "اگر این کار را بکنم سکه ای که در مشتم است، بیرون می افتد."
نتیجه ی اخلاقی:1- با نادانی چیزهای بزرگی را برای بدست آوردن چیزهای کوچکتر از دست خواهیم داد, اما با تفکر و مشورت می توانیم هم گلدان را داشته باشیم و هم سکه را.


2- بدون مشورت, شما تنها چند ایده ی محدود در اختیار دارید اما با مشورت هزاران ایده و گزینه پیش روی شما قرار خواهد گرفت.


آیا حُسن خلق فقط برخورد خوب است؟!!!

بسمه تعالی
حكماء گفته‏ اند كه علامت حُسن خلق ده چیز است:

1- با مردمان در كار نیكو مخالفت نا كردن.

2- در نفس خود انصاف دادن.

3- عیب كسان ناجستن.

4- چون از كسى زلتى در وجود آید آن را تأویل نیكو كردن.

5- عذر گناه را پذیرفتن.

6- حاجت محتاجان را بر آوردن.

7- رنج مردمان كشیدن.

8- عیب نفس خود دیدن.

9- با خلق روى تازه داشتن.

10- با مردمان سخن خوش گفتن.

در حالت کلی می شود مداراکردن

هو الطیف

دوستی و محبت چون دو سویه بود هنر نیست

هنر آن است که برای خدا،آن را که با تو به قهر است

به مهر پاسخ گویی.

درخت هر چه پر بارتر سربه زیر تر

معلّم يک کودکستان به بچه‌هاى کلاس گفت که می‌خواهد با آن‌ها بازى کند. او به آن‌ها گفت که فردا هر کدام يک کيسه پلاستيکى بردارند و درون آن، به تعداد آدم‌هايى که از آن‌ها بدشان می‌آيد، سيب‌زمينى بريزند و با خود به کودکستان بياورند.
فردا بچه‌ها با کيسه‌هاى پلاستيکى به کودکستان آمدند. در کيسه بعضی‌ها ٢، بعضی‌ها ٣، بعضی‌ها تا ٥ سيب‌زمينى بود. معلّم به بچه‌ها گفت تا يک هفته هر کجا که می‌روند کيسه پلاستيکى را با خود ببرند.
روزها به همين ترتيب گذشت و کم‌کم بچه‌ها شروع کردن به شکايت از بوى ناخوش سيب‌زمينی‌‌هاى گنديده. به علاوه، آن‌هايى که سيب‌زمينى بيشترى در کيسه خود داشتند از حمل اين بار سنگين خسته شده بودند. پس از گذشت يک هفته، بازى بالاخره تمام شد و بچه‌ها راحت شدند.
معلّم از بچه‌ها پرسيد: «از اين که سيب‌زمينی‌ها را با خود يک هفته حمل می‌کرديد چه احساسى داشتيد؟» بچه‌ها از اين که مجبور بودند سيب‌زمينی‌هاى بدبو و سنگين را همه جا با خود ببرند شکايت داشتند.
آنگاه معلّم منظور اصلى خود از اين بازى را اين چنين توضيح داد: «اين درست شبيه وضعيتى است که شما کينه آدم‌هايى که دوستشان نداريد را در دل خود نگاه می‌داريد و همه جا با خود می‌بريد. بوى بد کينه و نفرت، قلب شما را فاسد می‌کند و شما آن را همه جا همراه خود حمل می‌کنيد. حالا که شما بوى بد سيب‌زمينی‌ها را فقط براى يک هفته نتوانستيد تحمل کنيد پس چطور می‌خواهيد بوى بد نفرت را براى تمام عمر در دل خود تحمل کنيد؟»

نتيجه اخلاقى داستان

کينه هر کسى را که به دل داريد بيرون بريزيد وگرنه بايد آن را تا آخر عمر با خود حمل کنيد. بخشيدن ديگران بهترين کارى است که می‌توانيد بکنيد. ديگران را دوست بداريد حتى اگر آن‌ها شما را دوست نداشته باشند

سلام با بوی خدا
سلام با بوی نفت ...

یکی از مراجع می گفت:
ما یک گاری چی در محلمان بود، که نفت می برد و به او عمو نفتی می گفتند.
یک روز مرا دید و گفت حاج آقا سلام، ببخشید خانه تان را گازکشی کرده اید؟
گفتم بله.
گفت: فهمیدم چون سلام هایت تغییر کرده!
آقا می گوید من تعجب کردم گفتم: یعنی چه؟
گفت: قبل از اینکه خانه ات گازکشی شود، خوب مرا تحویل می گرفتی، حالم را می پرسیدی، همۀ اهل محل همین طور هستند.
هرکس خانه اش گازکشی می شود دیگر سلام علیک او تغییر می کند.
این آقا که از بزرگان است فرمود: من فهمیدم سی سال، سلامم بوی نفت می داد. عوض اینکه بوی خدا بدهد.

سی سال او را با اخلاق اسلامی تحویل گرفتم- خیال می کردم اخلاقم اسلامی است- ولی حال که خانه را گازکشی کردم ناخودآگاه فکر کردم نیازی نیست به او سلام کنم.

(استاد سید عباس موسوی مطلق)

یادمان باشد ، سلاممان بوی نیاز ندهد ...

IMAGE(http://up6.ir/5Vj5)

اولویتها را بشناسیم

مثلا به جهت اینکه روزه عید غدیر فضیلت بسیار دارد من از مدتها قبل دلم می خواست که این روز را حتما روزه بگیرم و روز عید غدیر را روزه گرفتم نزدیک ظهر برایمان مهمان امد
من از ایشان با پذیرایی کردم به جهت اینکه نزدیک ظهر بود ایشان را برای نهار نگهداشتم و نهاری تهیه کردیم و تا قبل از پهن شدن سفره مدام با خودم می گفتم : حالا چه کنم؟ روزه ام را با مهمانان افطار کنم یا نه ؟
و برای اینکه حسرت روزه به دلم نماند روزه ام را افطار نکردم . اما بعد از ان به این نتیجه رسیدم که اگر روزه ام را می شکستم و با مهمانان پای سفره می نشستم مسلما ثواب بیشتری داشت.

منبع : پیر فرزانه شمیم خانم

هو المحبوب

امام صادق علیه السلام فرمود:"هل الدین الّا الحُبّ" آیا دین غیر از محبت است؟

اساس دین ما محبتها و گرایشهای ماست.چه کسانی را دوست داریم؟چرا؟

چه چیزهایی را دوست داریم؟چرا؟

پاسخ به این سؤالات میزان دینداری ما را روشن خواهد کرد.

IMAGE(http://tajaliazam.persiangig.com/image/allame.jpg)



توحید صمدی در دعای عرفه سید الشهداء علیه السلام

بسمه تعالی
به كلام كامل عرشى حضرت سیّد الشهداء امام ابی عبد اللّه الحسین علیه السلام در دعاى شریف عرفه‏ در بیان توحید صمدى توجّه بفرمایید كه «كلّ الصید فی جوف الفرا»: کیف یستدل علیک بما هو فی وجوده مفتقر الیک ؟...
کی رفته ای زدل که تمنا کنم ترا /کی بوده ای نهفته که پیدا کنم ترا
غیبت نكرده ‏اى كه شوم طالب حضور /پنهان نگشته‏ اى كه هویدا كنم ترا
با صد هزار جلوه برون آمدى كه من‏ /با صد هزار دیده تماشا كنم ترا
و در همان دعاى عرفه‏ بعد از عبارت یاد شده فرموده است: «ماذا وجد من فقدك، و ما الذی فقد من وجدك ...».
آن كس كه تو را دارد چه ندارد، و آن‏كس كه بى‏ خدا است چه دارد، آن‏كس كه از دوستى تو بهره ندارد چه لذّتى از زندگى برده است، آن‏كس که به توحید حقیقى صمدى نرسیده است به چه ارزش و بها است؟؟؟؟؟؟

کلمه 296 هزار و یک کلمه/علامه حسن زاده آملی

IMAGE(http://static5.cloob.com//public/user_data/gen_thumb/n-15-11-28/13/6dab8c7aead44f9db88605be50fff7c7-425)



قابل توجه مشتاقان معارف توحید و ولایت

بسمه تعالی
دعاى عرفه‏ حضرت سید الشهداء (ع) در توحید و دعاى زیارت جامعه كبیر حضرت امام على النقى (ع) در ولایت و بیان مقام انسان كامل ِولیّ ،عدیل یكدیگر در این دو اصل اصیل و ركن ركین معارف انسانى ‏اند.

نکته144 هزار و یک نکته/علامه حسن حسن زاده آملی

فلسفه و راز بسیاری از عبادت ها برای انجام دهندگان آن ها پوشیده نیست مثلا نماز ذکر هایی دارد که معنای آن روشن است، و رکوع وسجود که تعظیم و ستایش را می رساند وتشهد که همراه با اعتراف به وحدانیت حق و رسالت رسول اکرم (ص) است.
از آن جا که حج توحید ناب است پی بردن به رازمناسک حج دشوار است و اسرار بسیاری از آن ها با عقل بشری قابل بیان نیست. از این رو تعبد در حج بیش از سایر دستورهای دینی است. چنانکه از رسول خدا(ص) نقل شده است که به هنگام لبیک گفتن، به خدا عرض کرد: خدا یا ! با بندگی و عبودیت محض لبیک می گویم و مناسک حج را انجام می دهم.«لبیک بحجة حقا تعبدا ورقا».(1)
سفر حج فرار از غیر خدا به سوی خدا است ،فرار به سوی خدا بدین معنا است که انسان جز الله را ترک کرده خدارا طلب کند، وبا تزکیه روح وتهذیب نفس مراحل اخلاص را پیموده واز شرک آشکار
و مخفی رهایی یابد. حج آزما یشگاه اخلاص و یک دوره تعبد محض و امتحان است . محرمات حج برای تطهیر و پالایش کسانی است که گرفتار عصیان و تباهی می شوند.

پی نوشت ها:
2. محجة البیضاء ،ج2،ص197.

بسمه تعالی
حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای در ابتدای دیدار با اعضای مجلس خبرگان رهبری، درباره‌ی اعمال و مراقبت‌های وارد شده در ماه ذی‌القعده نکاتی را بیان کردند. مقام معظم رهبری در ضمن این نکات به نامه‌ای از مرحوم آقای قاضی اشاره کردند و گفتند:
«مرحوم حاج میرزا علی آقای قاضی رضوان‌الله علیه در ورود ماه ذی‌القعده یک مکتوبی، نامه‌ای دارند به دوستانشان، به مریدانشان و شاگردانشان که در این کتابی که شرح حال ایشان است، درج شده است... یک قصیده‌ی خیلی شیوایی ایشان انشاء می‌کند که اول آن این است: «تنبه فقد وافتکم الاشهر الحرم». این قصیده را ایشان مفصل گفته‌اند؛ و توصیه‌هایی دارند نسبت به شاگردانشان. فرصتی است برای ما، برای مردم که ان‌شاءالله از برکات این ماه - که آغاز سه ماه متوالی حرام است - بهره ببریم.»
متن کامل نامه‌ی ایشان به همراه ترجمه‌ی اشعار عربی به نقل از جلد نخست کتاب آیت‌الحق که مورد اشاره‌ی رهبر انقلاب قرار گرفته بود از این قرار است:
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم
الحمدلله رب العالمین، والصلاة و السلام علی الرسول المبین و وزیره الوصی الأمین، و ابنائهما الخلفاء الراشدین، و الذریة الطاهرین و الخلف الصالح و الماء المعین، صلی‌الله و سلم علیهم أجمعین.
تنبّه فَقَد وافَتکم الأشهرُ الحُرُم تیقّظ لکی تزدادَ فی الزاد و اغتنم
ترجمه: بیدار باش که ماه‌های حرام فرا رسیده‌اند؛ شب‌زنده‌داری کن تا بیشتر بهره‌مند شوی و فرصتها را غنیمت بدان.
فقم فی لیالیها و صم من نهارها لِشُکر إله تمّ فی لطفه و عم

ترجمه: شبها بیدار شو و روزها روزه‌داری کن، جهت سپاس از خدائی که نعمت و لطف او فراگیر بوده است.
و لا تهجعن فی اللیل إلا أقله تهجّد و کم صبّ من اللیل لم ینم
ترجمه: فقط پاسی از شب را بخواب و بقیه را در خواب و بیداری باش، چون عاشقان (ایشان را روش خواب چنین بود که چندین بار تا صبح برمی‌خاستند و نماز می‌خواندند و بار آخر نمازهای شفع و وتر و فریضه را انجام می‌دادند)
و رتّل کتاب الحق و اقرأه ماکثا بأحسن صوت نوره یشرق الظلم

ترجمه: کتاب خدا را تلاوت نما و آن را با تأمل قرائت کن، با بهترین صداها که نور آن تاریکی‌ها را روشن می‌گرداند.
فلم تحظ بل لم یحظ قط بمثله و أخطأ من غیر الذی قلته زعم
ترجمه: که نه تو و نه دیگران هرگز مانند آن را نخواهند یافت و هرکس غیر از این گوید در اشتباه است.
و سلّم علی أصل القرآن و فصله بقیة آل اللّه کن عبده السّلم
ترجمه: بر قرآن و آنان که بدان عمل نموده و آن را تشریح نمودند، این وابستگان به خدا، درود فرست و بنده‌ی خدا باش.
فمن دان للرحمن فی غیر حبهم فقد ضل فی إنکاره أعظم النعم
ترجمه: هرکس بخواهد بدون عشق ورزیدن به خاندان نبوت (علیهم‌السلام) به خدا نزدیک شود حتماً گمراه شده است، به خاطر نادیده گرفتن بزرگترین نعمت خداوند متعال.
فحبّهم حبّ الإله استعذبه هم العروة الوثقی فبالعروة اعتصم
ترجمه: عشق به ایشان عشق به خداست، پس به آنان پناه ببر که ایشان ریسمان مستحکم هستند.
و لا تک باللاهی عن القول و اعتبر معانیه کی ترقی إلی أرفع القمم
ترجمه: از قرآن غافل مباش و از معانی آن پند و درس بگیر تا به مکانهای رفیع برسی.
علیک بذکر اللّه فی کل حالة و لا تن فیه لا تقل کیف ذا و کم
ترجمه: همواره ذکر خدای گو، بدون حد و مرز، و هرگز تردید به خود راه مده.
فهذا حمی الرحمن فادخل مراعیا لحرماته فیها و عظّمه و التزم
ترجمه: که آن‌ها (ماههای) رحمت خداوندی‌اند، پس با حفظ حرمت و رعایت بر آنها وارد شو و آنها را بزرگ شمار و خود را بر آنها متعهد دان.
فمن یعتصم باللّه یهد صراطه فإن قلت ربی اللّه یا صاح فاستقم

ترجمه: هرکس به خدای متعال متوسل شود، به راه راست خدا هدایت خواهد شد، دوست من! هرگاه الله را خدای خود نامیدی دیگر استوار باش (و به راه خود ادامه بده).

خداوند متعال فرماید: «وَ مَنْ یعْتَصِمْ بِاللّٰهِ فَقَدْ هُدِی إِلیٰ صِرٰاطٍ مُسْتَقِیمٍ» (هرکس به دین خدا متمسک شود محققاً به راه مستقیم هدایت یافته است) (آیه ‌١٠١‌ آل عمران)؛ و فرمود: «وَ اِسْتَقِمْ کمٰا أُمِرْتَ»؛
و فرمود: «
إِنَّ اَلَّذِینَ قٰالُوا رَبُّنَا اَللّٰهُ ثُمَّ اِسْتَقٰامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَیهِمُ اَلْمَلاٰئِکةُ» (آنان‌که گفتند خدای یکتا است و بر این ایمان ماندند فرشتگان بر آنان نازل می‌شوند) (آیه ‌٣٠‌ فصلت)
برادران عزیز هوشیار باشید-خداوند شما را توفیق طاعت دهد-که وارد ماه‌های حرام می‌شویم؛ نعمت‌های خداوند بر ما چه بزرگ و کامل است؛ آنچه-قبل از هر چیز- بر ما واجب است توبه‌ای همراه با شرط و شروط مخصوص به خود و نمازهای معروف به آن، و آن‌گاه دوری جستن از گناهان کبیره و صغیره در حد توان است.
پس شب جمعه-در شب جمعه یا روز آن-یا روز یکشنبه نماز توبه را به پا دارید و سپس آن را روز یکشنبه دوم ماه تکرار کنید. (شاید در آن هنگام روز یکشنبه با دوم ماه مصادف بوده است-مترجم)سپس مراقبت صغری و مراقبت کبری، محاسبه و معاقبه را به آنچه شایسته‌تر است و آن طریق که بهتر است انجام می‌دهید، که در آنها یادآوری و تذکر است برای کسانی که خواهان یادآوری و دارای ترس می‌باشند؛ سپس از صمیم قلب نیت کنید و بیماری‌های گناهان خود را معالجه نمائید و به‌وسیله استغفار نابسامانی‌های درون خود را سامان دهید.و بپرهیزید از هتک حرمت‌ها. زیرا هرکس چنین کند، اگرچه خداوند کریم او را هتک نکند، اما از او هتک حرمت خواهد شد.چگونه می‌توان دلی را که شک و شبهه پریشان نموده است رها کرد و آن را به راه راست هدایت نمود و آن را از سرچشمه زلال سیراب کرد؛ باید از خدا کمک بگیریم که اوست بهترین یاری‌دهنده.


۱. خود را به انجام فرائض در بهترین اوقات آن، با نوافل آنکه مجموعاً پنجاه و یک رکعت می‌شود، مکلف نمائید. و اگر ممکن نشد چهل و چهار رکعت بخوانید. و هرگاه گرفتاری‌های دنیوی شما را مشغول داشت این نباید کمتر از نماز (اوابین) که همان هشت رکعت نافله ظهر است، باشد.
۲. نوافل را بجا آور مخصوصاً نماز شب را که چاره از آن نیست. عجب می‌دارم از آن‌کس که کمال می‌طلبد اما شب‌زنده‌داری نمی‌کند. سراغ نداریم که کسی بدون آن به کمالاتی رسیده باشد.
۳. قرآن کریم را با صدای نیکو و حزن‌انگیز به هنگام شب تلاوت نمائید که شراب مؤمن است.
۴. وردهای معمول را که همواره در اختیار شما است انجام دهید و سجده‌ی معروفه را از پانصد تا یک هزار ملازم باشید.
۵. همچنین به زیارت هرروزه حرم مبارک حضرت علی (علیه السلام) -برای کسانی که مجاور هستند-و رفتن هرچه بیشتر به مساجد معظمه و سایر مساجد ملتزم شوید، که حالت مؤمن در مساجد مانند ماهی است در آب.
۶. و هرگز بعد از نمازهای واجب تسبیح حضرت صدیقه (صلوات‌الله علیها) را ترک نکنید که آن ذکر کبیر است و لااقل در هر مجلسی یک دوره آن ترک نشود.
۷. و دعای فرج جهت ظهور حضرت حجت (صلوات‌الله علیه)، به هنگام قنوت وتر بعد از نوافل شب و بلکه در هر روز و در همه دعاها، از ضروریات است.
۸. خواندن زیارت جامعه-منظور جامعه کبیره است-در هر روز جمعه از دیگر ضروریات است.
۹. تلاوت قرآن کریم کمتر از یک جزء نباشد.
۱۰. دوستان نیکوکار را زیاد ملاقات کنید، که آنان برادران راه و همراهان تنگه‌ها هستند.
۱۱. و اهل قبور را به هنگام روز، یک در میان، زیارت کنید؛ شب به زیارت قبور نروید.ما را چه به دنیا که مغرور بدارد ما را؛ آن ما را گرفتار نموده و به خود می‌کشاند، در حالی‌که از آن ما نیست. طوبی و خوشی دائم برای کسانی که بدن‌های آنها در عالم خاکی است اما دلهایشان در لاهوت (یعنی در عالم احدیت و عزّ پروردگار) است؛ آنان عده محدودی هستند اما واقعیت و اصالت آنها بیشتر و افزون‌تر است.من آنچه را می‌شنوید می‌گویم و از خدا آمرزش می‌طلبم.

بسمه تعالی
حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای در ابتدای دیدار با اعضای مجلس خبرگان رهبری، درباره‌ی اعمال و مراقبت‌های وارد شده در ماه ذی‌القعده نکاتی را بیان کردند. مقام معظم رهبری در ضمن این نکات به نامه‌ای از مرحوم آقای قاضی اشاره کردند و گفتند:
«مرحوم حاج میرزا علی آقای قاضی رضوان‌الله علیه در ورود ماه ذی‌القعده یک مکتوبی، نامه‌ای دارند به دوستانشان، به مریدانشان و شاگردانشان که در این کتابی که شرح حال ایشان است، درج شده است... یک قصیده‌ی خیلی شیوایی ایشان انشاء می‌کند که اول آن این است: «تنبه فقد وافتکم الاشهر الحرم». این قصیده را ایشان مفصل گفته‌اند؛ و توصیه‌هایی دارند نسبت به شاگردانشان. فرصتی است برای ما، برای مردم که ان‌شاءالله از برکات این ماه - که آغاز سه ماه متوالی حرام است - بهره ببریم.»
متن کامل نامه‌ی ایشان به همراه ترجمه‌ی اشعار عربی به نقل از جلد نخست کتاب آیت‌الحق که مورد اشاره‌ی رهبر انقلاب قرار گرفته بود از این قرار است:
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم
الحمدلله رب العالمین، والصلاة و السلام علی الرسول المبین و وزیره الوصی الأمین، و ابنائهما الخلفاء الراشدین، و الذریة الطاهرین و الخلف الصالح و الماء المعین، صلی‌الله و سلم علیهم أجمعین.
تنبّه فَقَد وافَتکم الأشهرُ الحُرُم تیقّظ لکی تزدادَ فی الزاد و اغتنم
ترجمه: بیدار باش که ماه‌های حرام فرا رسیده‌اند؛ شب‌زنده‌داری کن تا بیشتر بهره‌مند شوی و فرصتها را غنیمت بدان.
فقم فی لیالیها و صم من نهارها لِشُکر إله تمّ فی لطفه و عم

ترجمه: شبها بیدار شو و روزها روزه‌داری کن، جهت سپاس از خدائی که نعمت و لطف او فراگیر بوده است.
و لا تهجعن فی اللیل إلا أقله تهجّد و کم صبّ من اللیل لم ینم
ترجمه: فقط پاسی از شب را بخواب و بقیه را در خواب و بیداری باش، چون عاشقان (ایشان را روش خواب چنین بود که چندین بار تا صبح برمی‌خاستند و نماز می‌خواندند و بار آخر نمازهای شفع و وتر و فریضه را انجام می‌دادند)
و رتّل کتاب الحق و اقرأه ماکثا بأحسن صوت نوره یشرق الظلم

ترجمه: کتاب خدا را تلاوت نما و آن را با تأمل قرائت کن، با بهترین صداها که نور آن تاریکی‌ها را روشن می‌گرداند.
فلم تحظ بل لم یحظ قط بمثله و أخطأ من غیر الذی قلته زعم
ترجمه: که نه تو و نه دیگران هرگز مانند آن را نخواهند یافت و هرکس غیر از این گوید در اشتباه است.
و سلّم علی أصل القرآن و فصله بقیة آل اللّه کن عبده السّلم
ترجمه: بر قرآن و آنان که بدان عمل نموده و آن را تشریح نمودند، این وابستگان به خدا، درود فرست و بنده‌ی خدا باش.
فمن دان للرحمن فی غیر حبهم فقد ضل فی إنکاره أعظم النعم
ترجمه: هرکس بخواهد بدون عشق ورزیدن به خاندان نبوت (علیهم‌السلام) به خدا نزدیک شود حتماً گمراه شده است، به خاطر نادیده گرفتن بزرگترین نعمت خداوند متعال.
فحبّهم حبّ الإله استعذبه هم العروة الوثقی فبالعروة اعتصم
ترجمه: عشق به ایشان عشق به خداست، پس به آنان پناه ببر که ایشان ریسمان مستحکم هستند.
و لا تک باللاهی عن القول و اعتبر معانیه کی ترقی إلی أرفع القمم
ترجمه: از قرآن غافل مباش و از معانی آن پند و درس بگیر تا به مکانهای رفیع برسی.
علیک بذکر اللّه فی کل حالة و لا تن فیه لا تقل کیف ذا و کم
ترجمه: همواره ذکر خدای گو، بدون حد و مرز، و هرگز تردید به خود راه مده.
فهذا حمی الرحمن فادخل مراعیا لحرماته فیها و عظّمه و التزم
ترجمه: که آن‌ها (ماههای) رحمت خداوندی‌اند، پس با حفظ حرمت و رعایت بر آنها وارد شو و آنها را بزرگ شمار و خود را بر آنها متعهد دان.
فمن یعتصم باللّه یهد صراطه فإن قلت ربی اللّه یا صاح فاستقم

ترجمه: هرکس به خدای متعال متوسل شود، به راه راست خدا هدایت خواهد شد، دوست من! هرگاه الله را خدای خود نامیدی دیگر استوار باش (و به راه خود ادامه بده).

خداوند متعال فرماید: «وَ مَنْ یعْتَصِمْ بِاللّٰهِ فَقَدْ هُدِی إِلیٰ صِرٰاطٍ مُسْتَقِیمٍ» (هرکس به دین خدا متمسک شود محققاً به راه مستقیم هدایت یافته است) (آیه ‌١٠١‌ آل عمران)؛ و فرمود: «وَ اِسْتَقِمْ کمٰا أُمِرْتَ»؛
و فرمود: «
إِنَّ اَلَّذِینَ قٰالُوا رَبُّنَا اَللّٰهُ ثُمَّ اِسْتَقٰامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَیهِمُ اَلْمَلاٰئِکةُ» (آنان‌که گفتند خدای یکتا است و بر این ایمان ماندند فرشتگان بر آنان نازل می‌شوند) (آیه ‌٣٠‌ فصلت)
برادران عزیز هوشیار باشید-خداوند شما را توفیق طاعت دهد-که وارد ماه‌های حرام می‌شویم؛ نعمت‌های خداوند بر ما چه بزرگ و کامل است؛ آنچه-قبل از هر چیز- بر ما واجب است توبه‌ای همراه با شرط و شروط مخصوص به خود و نمازهای معروف به آن، و آن‌گاه دوری جستن از گناهان کبیره و صغیره در حد توان است.
پس شب جمعه-در شب جمعه یا روز آن-یا روز یکشنبه نماز توبه را به پا دارید و سپس آن را روز یکشنبه دوم ماه تکرار کنید. (شاید در آن هنگام روز یکشنبه با دوم ماه مصادف بوده است-مترجم)سپس مراقبت صغری و مراقبت کبری، محاسبه و معاقبه را به آنچه شایسته‌تر است و آن طریق که بهتر است انجام می‌دهید، که در آنها یادآوری و تذکر است برای کسانی که خواهان یادآوری و دارای ترس می‌باشند؛ سپس از صمیم قلب نیت کنید و بیماری‌های گناهان خود را معالجه نمائید و به‌وسیله استغفار نابسامانی‌های درون خود را سامان دهید.و بپرهیزید از هتک حرمت‌ها. زیرا هرکس چنین کند، اگرچه خداوند کریم او را هتک نکند، اما از او هتک حرمت خواهد شد.چگونه می‌توان دلی را که شک و شبهه پریشان نموده است رها کرد و آن را به راه راست هدایت نمود و آن را از سرچشمه زلال سیراب کرد؛ باید از خدا کمک بگیریم که اوست بهترین یاری‌دهنده.


۱. خود را به انجام فرائض در بهترین اوقات آن، با نوافل آنکه مجموعاً پنجاه و یک رکعت می‌شود، مکلف نمائید. و اگر ممکن نشد چهل و چهار رکعت بخوانید. و هرگاه گرفتاری‌های دنیوی شما را مشغول داشت این نباید کمتر از نماز (اوابین) که همان هشت رکعت نافله ظهر است، باشد.
۲. نوافل را بجا آور مخصوصاً نماز شب را که چاره از آن نیست. عجب می‌دارم از آن‌کس که کمال می‌طلبد اما شب‌زنده‌داری نمی‌کند. سراغ نداریم که کسی بدون آن به کمالاتی رسیده باشد.
۳. قرآن کریم را با صدای نیکو و حزن‌انگیز به هنگام شب تلاوت نمائید که شراب مؤمن است.
۴. وردهای معمول را که همواره در اختیار شما است انجام دهید و سجده‌ی معروفه را از پانصد تا یک هزار ملازم باشید.
۵. همچنین به زیارت هرروزه حرم مبارک حضرت علی (علیه السلام) -برای کسانی که مجاور هستند-و رفتن هرچه بیشتر به مساجد معظمه و سایر مساجد ملتزم شوید، که حالت مؤمن در مساجد مانند ماهی است در آب.
۶. و هرگز بعد از نمازهای واجب تسبیح حضرت صدیقه (صلوات‌الله علیها) را ترک نکنید که آن ذکر کبیر است و لااقل در هر مجلسی یک دوره آن ترک نشود.
۷. و دعای فرج جهت ظهور حضرت حجت (صلوات‌الله علیه)، به هنگام قنوت وتر بعد از نوافل شب و بلکه در هر روز و در همه دعاها، از ضروریات است.
۸. خواندن زیارت جامعه-منظور جامعه کبیره است-در هر روز جمعه از دیگر ضروریات است.
۹. تلاوت قرآن کریم کمتر از یک جزء نباشد.
۱۰. دوستان نیکوکار را زیاد ملاقات کنید، که آنان برادران راه و همراهان تنگه‌ها هستند.
۱۱. و اهل قبور را به هنگام روز، یک در میان، زیارت کنید؛ شب به زیارت قبور نروید.ما را چه به دنیا که مغرور بدارد ما را؛ آن ما را گرفتار نموده و به خود می‌کشاند، در حالی‌که از آن ما نیست. طوبی و خوشی دائم برای کسانی که بدن‌های آنها در عالم خاکی است اما دلهایشان در لاهوت (یعنی در عالم احدیت و عزّ پروردگار) است؛ آنان عده محدودی هستند اما واقعیت و اصالت آنها بیشتر و افزون‌تر است.من آنچه را می‌شنوید می‌گویم و از خدا آمرزش می‌طلبم.

خدا به هممون توفیق عملشو بده.:Gol:

IMAGE(http://www.sojud.ir/file/2556/600x338/16:9/%D8%A2%DB%8C%D8%AA-%D8%A7%D9%84%D9%84%D9%87-%D8%A8%D9%87%D8%AC%D8%AA%D8%B3%D8%A8%D8%A8-%D8%BA%DB%8C%D8%A8%D8%AA-%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85-%D8%B2%D9%85%D8%A7%D9%86-%D8%AE%D9%88%D8%AF-%D9%85%D8%A7-%D9%87%D8%B3%D8%AA%DB%8C%D9%85_213441085.jpg)



به اندازه یک نفر از زمان غیبت بکاه

بسمه تعالی

مهمترین مانع ظهور عدم اجرای اوامر الهی و گناهان بسیار هست.

امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) می فرمایند: اگر شیعیان ما - که خداوند آنها را به طاعت و بندگی خویش موفق بدارد - در وفای به عهد و پیمان الهی اتحاد و اتفاق می داشتند و عهد و پیمان را محترم می شمردند ، سعادت دیدار ما به تأخیر نمی افتاد و زودتر به سعادت دیدار ما نائل می شدند . (1)

گناه آثار گوناگونی در زندگی انسان داره مثل: سلب نعمت و عدم استجابت دعا و ... (2)

مهمترین نعمتی که در زمان حال از ما سلب شده نعمت ظهور امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) هست.

همین مسئله باعث میشه که دعاهای ما برای فرج زودتر حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) مستجاب نشه...

حضرت مهدی(علیه السلام) می فرمایند: هر کس در اجرای اوامر خداوند کوشا باشد ، خدا نیز وی را در دستیابی به حاجتش یاری می کند . (3)

هرکدام از ما همین الان شروع کنیم و ضمن استغفار، ترک گناه کنیم تا مانع ظهور امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) نباشیم.

پی نوشت ها:
1- الإحتجاج للطبرسی ، ج 2 ، ص 499
2- استاد قرائتی، گناه شناسی
3- بحار الأنوار ، ج 51، ص 331

بسمه العزیز

مخاطب شناسی به انسان کمک می کند تا بداند با هر کس هر چیز نتوان گفت.