ملاک برتری در نزد خدا لهجه و جنسیت و مرد و زن بودن نیست بلکه فقط و فقط تقوا است مهم نیست مرد هستی یا زن مهم این است که چقدر تقوا داری این ملاک برتری است و نه زن یا مرد بودن.
بله
و اینکه تقوا به ادعا نیست
تقوا در عمل و ماحصل از عمل باید نمایان بشه
مهمترینش عمل به وظایف و غرایز انسانی .
حالا زن یا مرد
سلام.پس حالا شما میگید هیچ کدوم هیچ ارجحیتی بریکدیگر ندارند؟گیج شدم این همه بحثتون واسه چی بود؟ممنون میشم توضیح بدید
سلام
هیچ موجودی ارجحیت بر دیگری ندارد همانطور که اجنه ارجحیتی بر انسان ندارند اما انسان موجودی از لحاظ استعداد برتر از اجنه است که می تواند از حیوان هم پست تر شود مرد و زن هم تفاوتی در استعداد دارند اما دلیل برتری بر دیگری نیست بستگی به این دارد که چقدر از آن استعداد استفاده شود.
بحث من سر استعداد مرد و زن بود نه برتری زن و مرد و یا ارجحیت داشتن مرد بر زن یا زن بر مرد.
و ملاک برتری هم استعداد نیست بلکه تقوا است اجنه اگر با تقوا باشند از انسان بی تقوا گرامی ترند ولو استعداد کمتری دارند
سلام
هیچ موجودی ارجحیت بر دیگری ندارد همانطور که اجنه ارجحیتی بر انسان ندارند اما انسان موجودی از لحاظ استعداد برتر از اجنه است که می تواند از حیوان هم پست تر شود مرد و زن هم تفاوتی در استعداد دارند اما دلیل برتری بر دیگری نیست بستگی به این دارد که چقدر از آن استعداد استفاده شود.
وقتی می گوید خدا خیر الماکرین است یعنی خدا مکر آن را به خودشان باز می گرداند
قسمت هایی از تفسیر نمونه:
منظور از آيه مورد بحث، و آيات متعدد ديگرى كه «مكر» را به خدا نسبت مى دهد اين است كه: دشمنان «مسيح» با طرح هاى شيطانى خود مى خواستند جلو اين دعوت الهى را بگيرند اما خداوند براى حفظ جان پيامبر خود و پيشرفت آيينش تدبير كرد، و نقشه هاى آنها نقش بر آب شد و همچنين در موارد ديگر.
پس خداوند مکر کرد به معنای این است که مکر آن ها را به خود آن ها باز گرداند نه اینکه خداوند معاذ الله مکار است
واقعا از بحث در اين باره خسته شده ام.
به عنوان حسن ختام در زير سخن خودتان را به خودتان باز ميگردانم. بالاخره شما تفسير را قبول داريد يا نه؟
اگر قبول داريد بايد تفسير علما را در تمام آيات و احاديث قبول داشته باشيد مثل آيه ي قوامون ،حديث نقصان عقل و .... اگر هم قبول نداريد كه كلا در هيچ زمينه نبايد قبول داشته باشيد حتي در آيه خير الماكرين چون ترجمه ان چيز ديگريست و تفسير چيز ديگر.
براي يكبار هم كه شده تكليفتان را با خود روشن نماييد. موفق باشيد!
اما جدیدا فقهای آخر الزمان دارند برای اینکه به خیال خودشان اسلام را حفظ کنند-در حالی که دارند اسلام را نا بود می کنند-کلام ها را تحریف می کنند.
ما معتقدیم مرد استعداد بیشتری در عقلانیت دارد.یعنی بالقوه عقل بیشتری دارد.ولی این استعداد باید به فعلیت برد.یعنی بالفعل نیست.به خود انسان بستگی دارد که آن را از بالقوه به بالفعل تبدیل کند.
اما این که عقل مرد بالقوه از عقل زن بیشتر است،اولاً دلیل بر این نمی شود که عقل هر مردی از هر زنی بیشتر باشد.چرا که باید این استعداد نهفته در وجود مرد به فعلیت برسد.بنابراین معلوم نیست بالفعل عقل مرد بیشتر است یا زن.
این هم که عقل مرد بالقوه بیشتر است،باعث نمی شود که مرد از زن برتر باشد.چون ملاک برتری تقواست.نه عقل.مانند این است که بگوییم چون زن،از زیبایی بیشتری برخودار است پس از مرد برتر است.نه.برتری در تقوا،برتری حقیقی است.ممکن است مردی عقلش را خوب به کار برده باشد و اکتشافات زیادی کرده باشد،اما چیزی مثل کفر بگوید.مثل هاوکینگ.ولی زنی که سواد هم ندارد،تقوا داشته باشد و به خدا چیزی را که نمی داند نسبت ندهد.در اینصورت مرتبه این زن از آن مرد بالاتر است.هر چند منظور از عقل در روایات،چیزی نیست که پدیده های تجربی را کشف کند.
ما باید بپذیریم بین مرد و زن تفاوت است و به حکم این تفاوت ها،وظایف و حقوق آن ها متفاوت می شود.اما رستگاری و تقرب به خدا برای مرد و زن به یک اندازه ممکن است.
واقعا از بحث در اين باره خسته شده ام.
به عنوان حسن ختام در زير سخن خودتان را به خودتان باز ميگردانم. بالاخره شما تفسير را قبول داريد يا نه؟
اگر قبول داريد بايد تفسير علما را در تمام آيات و احاديث قبول داشته باشيد مثل آيه ي قوامون ،حديث نقصان عقل و .... اگر هم قبول نداريد كه كلا در هيچ زمينه نبايد قبول داشته باشيد حتي در آيه خير الماكرين چون ترجمه ان چيز ديگريست و تفسير چيز ديگر.
براي يكبار هم كه شده تكليفتان را با خود روشن نماييد. موفق باشيد!
اون احادیث یا ایات تفسیر دارن و معنیشون مشخصه . تو جای خودشون هم کاربرد دارن . جای تعجبه که مدام بحث کلیشه ای میشه.
برادر یا محمد.
بحث حالات روانیه در اصل نه بحث عاقل و غیر عاقل.
شما فک کن جای لطافت مادرانه شما رو رفتارهای عاقلانه والدت میگرفت یا بالعکس ...چه نتیجه ای میگیرید؟
تفاوتهايي كه از جنبه تعقلي ميان زن و مرد ادعا شده است، بيشتر منشأ اجتماعي ـ فرهنگي دارد و عارضهاي زوالپذير است؛ براي مثال، زني كه در جامعه بسته، خانه نشين شده باشد، بسياري از مسائل اجتماعي را درك نميكند و عقل اجتماعياش شكل نميگيرد، ولي اگر همان زن از شرايط مساعدي برخوردار شود، متهم به نقصان عقل نخواهد شد؛ زنان از آن جهت كه در تاريخ هميشه مورد ظلم بوده و ميدان فعاليت و حضور پيدا نكردهاند، عقلشان پرورش پيدا نكرده است و از اين جهت عقبتر از مردان نگه داشته شدهاند و اين به معناي ناتواني ذاتي زنان نيست، طبيعي است اگر زني را در خانه حبس و شرايط فضل و دانش را از او دريغ كنند ، نميتواند مانند كسي كه در جامعه حضور دارد و از رويدادها با خبر است ، فهم اجتماعي داشته باشد. در اين جهت ميان زن و مرد تفاوتي نيست. اگر مردان را نيز در خانه حبس كنند، چنين خواهند شد.
اما تفسير نقصان عقل با برابر نهادن گواهي دو زن با گواهي يك مرد، نميتواند موجه باشد؛ چون گواهيدادن چندان ربطي به عقل ندارد. درست است كه گاه عاطفه در پديد آمدن انحراف مؤثر است، اما نيرومندي عواطف به معني كم خردي نيست. عقل با انديشه و خردورزي سر و كار دارد و گواهيدادن با رؤيت صحيح حوادث و امانتداري و راستگويي و استواري در گزارش صادقانه آنها مرتبط است.
باب شهادت به معقولات ارتباط ندارد و مربوط به عالم محسوسات است. لذا شهادت به معقول، نه جايز است و نه معتبر.بر اساس اين ملاحظات است كه آيت الله جوادي آملي، مي گويد: اينكه شهادت دو زن، در حكم شهادت يك مرد است، نه براي آن است كه زن، عقل و دركي ناقص دارد و در تشخيص اشتباه ميكند، بلكه« ان تفضل احداهما فتذكر احداهما الاخري»: اگر يکي از دو فراموش نمود، ديگري به او تذكر دهد. پس قرآن علت نابرابري زن و مرد را در شهادت، فراموشي دانسته و هرگز از نقص عقل در اين زمينه، مايه نگذاشته است؛ زيرا زن مشغول كارهاي خانه، تربيت بچه و مشكلات مادري بوده و ممكن است صحنهاي را كه ديده فراموش كند، بنابراين، دو نفر باشند تا اگر يكي يادش رفته ديگري او را متذكر كند.
پس اين بند از روايت، مخالف قرآن است؛ زيرا در قرآن، سبب نابرابري زن و مرد در شهادت « نسيان» معرفي شده است و نه «نقص عقل». علاوه بر اين، در بسياري از روايات، از زنان عاقل سخن رفته است، چنانكه خود حضرت علي عليه السلام ميفرمايند: « از مشورت با زنان بپرهيز، جز زني كه به تجربه، كمال عقلش به ثبوت رسيده باشد». اين روايت، خود بيانگر اين نكته است كه زنان مي توانند به كمال عقلي برسند و در بعضي روايات وارد شده است كه خداوند بعضي از زنان را با عقل از ديگران امتياز داده است.
گذشته از روايات، تاريخ نيز شاهد زنان بسياري بوده است كه به كمال رسيدهاند و امروزه نيز زنان متفكر، كم نيستند. آيا بايد آنان را ناقص العقل شمرد يا آنانرا استثنا دانست؟ آيا استثنا تا اين حد صحيح است؟
و اما کلامی در این باب درباره مظهریت هر یک از مرد و زن در عالم هستی
در این که انسان کامل اگر مرد باشد مظهر عقل کل است و اگر زن باشد مظهر نفس کل است
الانسان الکامل ان کان مُذکرا فهو مظهر العقل الکل و صورته، و ان کان مونثا فهو مظهرالنفس الکلیه و صورتها ، فسید الاوصیاء و سر الانبیاء و المرسلین علی العالی الاعلی صوره العقل الکلی و مظهره علی الوجه الاتم، و حقیقه ام الکتاب سیده نساءالعالمین فاطمه البتول الزهراء صوره النفس الکیه و مظهرها هکذا. مرج البحرین یلتقیان- بینهما برزخ لایبغیان-... یخرج منهما اللولو و المرجان.
و فی تفسیر مجمع البیان لامین الاسلام الطبرسی عن سلمان الفارسی و سعید بن جبیر و سفیان الثوری ان البحرین علی و فاطمه، و البرزخ محمد، و اللولو و المرجان الحسن و الحسین.
و فی الاثر ان النبی صلی الله علیه و آله کان یحبها- ای فاطمه- یکنیها بام ابیها.
و اقول: حیث ان العقل الکلی اب، و النفس الکلیه ام، و ظهرت الموجودات عنهما، و اما الانوار و الفضائل فاطمه (س)، عقیله الرساله مظهر النفس الکلیه علی (ع) الوجه الاتم فهی ام ابیها الخاتم علی هذا التفسیر الانفسی الاقوم فافهم.
و تدبر فی المقام قوله سبحانه: الرجال قوامون علی النساء بما فضل الله بعضهم علی بعض...
و قوله تعالی شانه: و للرجال علیهن درجه، و نظائرهما من الروایات ایضا
ترجمه
انسان کامل اگر مرد باشد مظهر و صورت عقل است، و اگر زن باشد مظهر و صورت نفس کل است؛ بنابراین سید اوصیاء و سر انبیاء و مرسلین علی عالی اعلی صورت عقل کل و مظهر او بر وجه اتم است، و همچنین حقیقت امالکتاب سیده نساء عالمین فاطمه بتول زهراء صورت نفس کل بر وجه اتم است. «دو دریا را روان ساخت و به هم آمیخت در حالی که به همدیگر میرسند و سطوح آن دو با هم تلاقی میکنند، در میان این دو دریا برزخی است- یعنی حاجز و مانع و پردهای است- که از حد خود تجاوز نمیکنند و بدر نمیروند، از آن دو لولو و مرجان بیرون میآید.
امین الاسلام طبرسی در تفسیر مجمع البیان از سلمان فارسی و سعید بن جبیر و سفیان ثوری روایت نقل کرده است که آن دو دریا علی و فاطمه اند، و برزخ محمد صلی الله علیه و آله است، و لولو و مرجان حسن و حسین اند.
در روایت آمده است که پیغمبر صلی الله علیه و آله فاطمه را دوست میداشت. و او را به «ام ابیها»- یعنی مادر پدرش- کنیه داده بود. و من میگویم: چون عقل کل پدر است و نفس کل مادر، و همه موجودات از آن دو ظهور یافته اند، و مادر انوار و فضائل فاطمه ، عقیله رسالت مظهر نفس کل بر وجه اتم است؛ پس بنابراین تفسیر انفسی اقوم، آن جناب مادر پدرش حضرت خاتم انبیاء صلی الله علیه و آله است، پس بفهم.
و در این مقام، در گفتار حق سبحانه که فرمود: الرجال قومون علی النساء بما فضل الله بعضهم علی بعض...، و فرمود: و للرجال علیهن درجه و همچنین در روایات بمفاد نظیر این دو آیه تدبر بنما :ok::ok::ok:
سلام
بله تفسیر قرآن را طبق قرآن باید از پیامبر و اهل بیت گرفت
أَنْزَلْنا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنّاسِ ما نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ
قرآن را نازل كرديم، تا آنچه را كه به سوى مردم نازل شده است براى آنها روشن سازى; شايد انديشه كنند.
وَ ما يَعْلَمُ تَأْويلَهُ إِلَّا اللهُ وَ الرّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ
در حالى كه تفسير آنهارا، جز خدا و راسخان در علم، نمى دانند.
و در احادیث داریم فقط ما اهل بیت راسخون در علم هستیم.
پس ما تفسیر قرآن از قول اهل بیت را قبول داریم.حالا اگر سایر فقها و علما چیزی از قرآن تفسیر کردند اگر مطابق سخنان اهل بیت بود می پذیریم و اگر خلاف سخنان اهل بیت بود قبول نمی کنیم. به نظر شما عاقلانه است تسلیم محض سخنان غیر معصوم بودن؟
اگر قبول داريد بايد تفسير علما را در تمام آيات و احاديث قبول داشته باشيد
اما درباره تفسیر سخنان اهل بیت
خود اهل بیت حدیث زیبایی دارند که احادیث ما را چطور متوجه شوید:
حَدَّثَنَا أَبِي رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ بْنِ هَاشِمٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ أَبِي حَيُّونٍ مَوْلَى الرِّضَا ع قَالَ: مَنْ رَدَّ مُتَشَابِهَ الْقُرْآنِ إِلَى مُحْكَمِهِ هُدِيَ إِلى صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ ثُمَّ قَالَ إِنَّ فِي أَخْبَارِنَا مُتَشَابِهاً كَمُتَشَابِهِ الْقُرْآنِ وَ مُحْكَماً كَمُحْكَمِ الْقُرْآنِ فَرُدُّوا مُتَشَابِهَهَا إِلَى مُحْكَمِهَا وَ لَا تَتَّبِعُوا مُتَشَابِهَهَا دُونَ مُحْكَمِهَا فَتَضِلُّو
ابو حيّون از امام رضا عليه السّلام نقل كرده است كه حضرت فرمودند:
هر كس متشابهات قرآن را به محكمات آن ارجاع دهد، به راه راست هدايت شده است، سپس فرمودند: در اخبار ما نيز همانند قرآن محكم و متشابه وجود دارد، لذا متشابهات آن را به محكمات آن ارجاع دهيد و صرفا به دنبال متشابهات آن نرويد كه گمراه ميشويد.
پس سخن معصوم را سایر سخنانشان تفسیر می کنند و من از تمام مدعیان تفسیر تقاضا دارم اگر می توانید تفسیر احادیث را با سایر احادیث برایمان بگویید می پذیریم....شما و تمام آن مدعیان تفسیر اگر سخنی مربوط به تساوی در استعداد عقلانی مرد و زن دارید بفرمایید و اگر ندارید پس با سخن امام مخالفت نکنید و آن باصطلاح مفسرین مصداق این حدیث نشوید که
فُقَهَاءُ ذَلِكَ الزَّمَانِ شَرُّ فُقَهَاءَ تَحْتَ ظِلِّ السَّمَاءِ مِنْهُمْ خَرَجَتِ الْفِتْنَةُ وَ إِلَيْهِمْ تَعُود
فقهاء و دانايان باحكام آن روزگار(آخر الزمان) بدترين فقهاء زير آسماناند، از ايشان فتنه بيرون مىآيد و بايشان باز ميگردد.
به نظر شما منظور این حدیث چه کسانی است؟و منظور از فتنه چیست؟جز تغییر سخن معصوم و تفسیر به رای! جز کتمان حقیقت برای جذب مردم؟!
حرف آخر را هم از اینجا نقل قول می کنم:
ما معتقدیم مرد استعداد بیشتری در عقلانیت دارد.یعنی بالقوه عقل بیشتری دارد.ولی این استعداد باید به فعلیت برد.یعنی بالفعل نیست.به خود انسان بستگی دارد که آن را از بالقوه به بالفعل تبدیل کند.
اما این که عقل مرد بالقوه از عقل زن بیشتر است،اولاً دلیل بر این نمی شود که عقل هر مردی از هر زنی بیشتر باشد.چرا که باید این استعداد نهفته در وجود مرد به فعلیت برسد.بنابراین معلوم نیست بالفعل عقل مرد بیشتر است یا زن.
این هم که عقل مرد بالقوه بیشتر است،باعث نمی شود که مرد از زن برتر باشد.چون ملاک برتری تقواست.نه عقل.مانند این است که بگوییم چون زن،از زیبایی بیشتری برخودار است پس از مرد برتر است.نه.برتری در تقوا،برتری حقیقی است.ممکن است مردی عقلش را خوب به کار برده باشد و اکتشافات زیادی کرده باشد،اما چیزی مثل کفر بگوید.مثل هاوکینگ.ولی زنی که سواد هم ندارد،تقوا داشته باشد و به خدا چیزی را که نمی داند نسبت ندهد.در اینصورت مرتبه این زن از آن مرد بالاتر است.هر چند منظور از عقل در روایات،چیزی نیست که پدیده های تجربی را کشف کند.
ما باید بپذیریم بین مرد و زن تفاوت است و به حکم این تفاوت ها،وظایف و حقوق آن ها متفاوت می شود.اما رستگاری و تقرب به خدا برای مرد و زن به یک اندازه ممکن است.
در بحث حقوق زن، اگر تفاوت زن و مرد در بعد جسمي و روحي بهنحو تعيينكنندهاي ثابت شود، درك اختلاف در حقوق و وظايف آسان خواهد شد.
اگر با برخي فمينيستها و جامعه شناسان كه به جز تفاوتهاي بيولوژيك هيچ تفاوتي ميان زن و مرد نميشناسند و تفاوتهاي ذهنيّت و رفتار و احساس آن دو را ناشي از تأثيرات محيطي و فرهنگي ميدانند، همسخن شويم،[1] در آن صورت وجود حقوق متفاوت براي دو جنس را به سختي ميتوان اثبات كرد.
واقعيت آن است كه بين مرد و زن و نر و ماده حتي در حيوانات و گياهان تفاوتهايي اساسي وجود دارد. انكار اين امر، انكار امري وجداني و بديهي است. موهوم دانستن و قديمي شمردن اين اصل مسلّم، حركت برخلاف جريان حتمي طبيعت است.
امروزه در پايان قرن بيستم، در پرتو پيشرفتهاي حيرتانگيز علوم، تفاوتهاي زن و مرد بيشتر روشن شده است، با اين حال اين تفاوتها به هيچ وجه به برتري يا پستي يكي از دو جنس زن و مرد نميانجامد. دست آفرينش اين تفاوتها را بدينسبب به وجود آورده است كه امور مختلف جامعة بشري را هر چه شايستهتر سامان دهد و پيوند خانوادگي زن و مرد را محكمتر كند.
قانون خلقت اين تفاوتها را ايجاد كرده است تا به دست خود حقوق و وظايف جامعه و خانواده را ميان زن و مرد تقسيم كند. قانون خلقت تفاوتهاي زن و مرد را شبيه اختلاف ميان اعضاي بدن قرار داده است.
اگر قانون آفرينش چشم و گوش و دست و پا و ستون فقرات را وضع و شكل خاصّي بخشيده، نه از آن جهت است كه با نظر تبعيضآميز به نفع يكي نسبت به ديگري جفا روا داشته است. در واقع تفاوتهاي زن و مرد بر اساس «تناسب» است نه «نقص و كمال».
قبل از ذكر برخي از اين تفاوت ها بايد توجه داشت كه منظور ويژگيهاي غالبي است كه دست تكوين در نهاد مرد يا زن قرار داده و وجود افراد نادر و استثنايي به طبيعي بودن اين صفات لطمهاي نميزند.
زن و مرد چه در بعد جسمي و چه در بعد رواني و احساسات با يكديگر تفاوت دارند.
از لحاظ جسمي: مرد بهطور متوسط درشت اندامتر، بلند قدتر و خشنتر از زن است. صداي مرد كلفتتر و خشنتر است و صداي زن نازكترو لطيفتر.
رشد بدني زن سريعتر از مرد است، در مقابل رشد عضلاني و نيروي بدني مرد بيشتر از زن است.
مقاومت زن در مقابل بسياري از بيماريها از مقاومت مرد بيشتر است.
زن زودتر بالغ ميشود و امّا دستگاه توليد مثل او زودتر از كار ميافتد.
متوسط مغز مرد از متوسط مغز زن بزرگتر است ولي با در نظر گرفتن نسبت مغز به كل بدن، نسبت مغز زن بيشتر است.
رية مرد توانايي تنفس هواي بيشتري را دارد، امّا ضربان قلب زن سريعتر است.
نقش زن در پرورش فرزند بسيار بيشتر از مرد است.
دوران قاعدگي و ضعف جسمي تنها در زن وجود دارد، نيز تفاوتهاي ديگري را ميتوان ميان آن دو برشمرد.
از لحاظ رواني: ميل مرد به ورزش و شكار و كارهاي پرحركت بيش از زن است.
احساسات مرد جنگجويانه و رزمي و احساسات زن صلحجويانه و بزمي است. مرد پرخاشجوتر است و زن آرامتر. زن از توسّل به خشونت دربارة خود و ديگران پرهيز ميكند. احساسات زن از مرد پرخروشتر است، زن زودتر تحت تأثير احساسات خويش قرار ميگيرد، امّا مرد از تأثير شديد احساس دورتر است و با تعقّل و تدبير بيشتري عمل ميكند.
زن بهطور طبيعي به زينت و جمال و آرايش علاقة بيشتري دارد. احساسات زن بي ثبات تر از مرد است. زن از مرد، محتاطتر، مذهبيتر، پرحرفتر، ترسوتر، حسودتر و تشريفاتيتر است.
احساسات زن، مادرانه است و به خانه و خانواده بيشتر علاقه دارد. زن در علوم استدلالي و عقلي بهپاي مرد نميرسد، ولي در ادبيات و نقاشي و مسائل ذوقي، دست كمي از مرد ندارد.
مرد خود دارتر از زن است و زن رقيق القلب تر از مرد.
از نظر احساسات و رابطه اي كه زن و مرد با يكديگر دارند، ميتوان گفت مرد بندة شهوت خويش است و زن بندة محبت مرد.
مرد زني را دوست ميدارد كه او را پسنديده و انتخاب كرده باشد و زن مردي را دوست ميدارد كه ارزش او را درك كرده و قبلاً دوستي خود را اعلام كرده باشد.
مرد ميخواهد شخص زن را تصاحب كند و زن ميخواهد دل مرد را مسخّر كند و از اين راه بر او مسلّط شود.
مرد ميخواهد زن را در پناه خود گيرد و زن ميخواهد او را در پناه گيرند، مرد ميخواهد به زن مهر بورزد و زن ميخواهد كه مورد مهر و محبّت قرار گيرد.
زن بيش از مرد قادر است بر شهوت خود مسلّط شود زيرا كه شهوت مرد ابتدايي و تهاجمي است و شهوت زن انفعالي و تحريكي.[2]
تفاوتهاي ياد شده و بسياري موارد ديگر، بخشي از تفاوتهاي بيشماري است كه دست تقدير در وجود اين دو نوع مخلوق قرارداده است. همة كساني كه بهنحوي با دو جنس زن و مرد سر و كار دارند، چه در امر تعليم و تربيت، چه از جهت روانشناسي و جامعهشناسي و چه از بعد فيزيولوژيكي، بين آن دو به تمايزهاي عديدهاي برخورد ميكنند.
خلاصة سخن اينكه وجود تفاوت بين زن و مرد در ابعاد مختلف، سخني است روشن و بينياز از دليل. برخي از اين تفاوتهاي دائمي و عمومي، منشأ آثار مختلف اجتماعي هستند[3] و حقوق و وظايف مختلفي را به دنبال ميآورند.
مانند نقش بيشتر زن در باروري و شيردهي يا دوران قاعدگي در زن و قدرت باروري محدود او نسبت به مرد يا احساسات و عواطف شديد و غالب در زن و نوع گرايش و ميل دو جنس به يكديگر البته برخي تفاوتهاي جزئي و گذرا در نقش مرد و زن تأثير چنداني ندارند.
مسأله حجاب، مهريه و نفقه، تعدّد زوجات و ازدواج موقّت، تفاوت در امر قضاوت و حكومت و ارث و ديه و قصاص، همه به نحوي به موارد ياد شده ارتباط دارند.[4]
در اينجا سخن يك زن روانشناس به نام كليودالسون را در تأييد مطالب پيشين اضافه ميكنيم. وي ميگويد:
خانمها تابع احساسات و آقايان تابع عقل هستند. بسيار ديده شده كه خانمها از لحاظ هوش نه فقط با مردان برابري ميكنند، بلكه گاهي در اين زمينه از آنها برتر هستند.
نقطه ضعف خانمها فقط احساسات شديد آنهاست. مردان هميشه عملي تر فكر ميكنند، بهتر قضاوت ميكنند، سازمان دهندة بهتري هستند و بهتر هدايت ميكنند، پس برتري روحي مردان بر زنان چيزي است كه طراح آن طبيعت ميباشد، هر قدر خانمها بخواهند با اين واقعيت مبارزه كنند بي فايده خواهد بود.
خانمها بهعلّت اينكه حساستر از آقايان هستند بايد اين حقيقت را قبول كنند كه به نظارت آقايان در زندگيشان احتياج دارند... بزرگترين هدف خانمها در زندگي «تأمين» است و وقتي به هدفخود نائل شدند، دست از فعاليت ميكشند.
زن براي رسيدن به اين هدف ازروبهرو شدن با خطرات بيم دارد، ترس تنها احساسي است كه زن در برطرف كردن آن به كمك احتياج دارد... كارهايي كه به تفكر مداوم احتياج دارد، زن را كسل و خسته ميكند.[5]
نكتة مهم و قابل توجه اينكه جامعه شناسان و روانشناسان در مورد اصل و منشأ تفاوتهاي زن و مرد با يكديگر اتفاق نظر ندارند.
برخي از آنها وجود تفاوت بين مذكر و مؤنث را ـ جز در موارد معدود جسماني ـ رد ميكنند، امّا برخي ديگر برتفاوتهاي اساسي ميان دختر و پسر با يكديگر اصرار ميورزند.
كسانيكه به وجود اين تفاوتها اعتقاد دارند، در ريشه و منشأ تفاوتها اختلاف دارند. برخي منشأ تفاوتها را عوامل ارثي[6] و گروهي ديگر نيز عوامل اجتماعي و محيطي ميدانند[7] و غالب آنها نيز تركيب وراثت و محيط را عامل اصلي تفاوت بهحساب ميآورند.[8]
از ديدگاه اسلام بسياري از اين تفاوتها ذاتي است و ريشه در علايق و عواطف و ويژگيهاي جسمي و روحي زن و مرد دارد. احكام متفاوت دوجنس حاكي از اين امر است و طبيعتاً تفاوتهاي اجتماعي نيز بر اساس اختلافات ذاتي است نه امري موقّتي و روبنايي. در بعضي آيات و روايات اسلامي به اين تفاوتها اشاره شده است.[9]
در نهايت بايد گفت طرفداران حقوق زن و فمينيستها،[10] با تبليغ همسانسازي فراگير هر دو جنس، آن دو را از ايفاي نقش اصلي خويش باز ميدارند.
كوشش در برانگيختن زنان براي همساني با مردان، ارزش و اصالت را به جنس مذكر ميدهد و اين تحقير بزرگي نسبت به زن است زيرا به راستي، معيار برتري و ارزش، مرد بودن نيست تا نهضت زنگرايي به «مردسازي زنان» بپردازد.
زن بودن براي زنان، خود كمال و ارزش است، همانطور كه مرد بودن براي مردان كمال و ارزش است و هر كدام با انجام وظيفة خود به كمال مطلوب و سعادت دو جهان خواهند رسيد. [11]
پی نوشتها
______________ [1]. ر.ك: محمدرضا زيبايينژاد و محمدتقي سبحاني: درآمدي بر نظام شخصيت زن در اسلام، ج 1، صص 116 ـ92.
[2] . مرتضي مطهري: نظام حقوق زن در اسلام، صص 175 ـ167؛ نيز نگاه كنيد به: محمدتقي مصباح يزدي: حقوق و سياست در قرآن كريم، درس 208، چاپ نشده.
[3] . بهعنوان مثال، وظيفه كار و تأمين مخارج خانواده بر عهدة مرد است و تكليف اقتصادي و حضور در جبهه و جهاد و صحنههاي پرمسؤوليت اجتماعي از زن برداشته شده است.
[4] . در مخالفت با اين نظر، در نشريات مختلف سخناني به چشم ميخورد. از جمله بنگريد: مهرانگير كار: هفته نامه پيام هامون، اسفند 1377. «بسياري از قوانين فقهي مابين زن و مرد تبعيض قائل شده است و ضرورت دارد ايران هم به كنوانسيون بينالمللي حقوق زنان كه خواهان تساوي همه جانبة زن و مرد است، بپيوندد».
[5] . مرتضي مطهري: نظام حقوق زن در اسلام، ص 184 و 183.
[6] . ر.ك: موريس دوبس: مراحل تربيت؛ و نيز حمزه گنجي: روانشناسي تفاوتهاي فردي.
[7] . از جمله نگاه كنيد به : گيج. ل. نيت و ديگران: روانشناسي تربيتي، ص 260.
[8] . در زمينة تفاوتهاي زن و مرد در مقاطع مختلف سني از ديدگاههاي مختلف رجوع كنيد به: غلامرضا متقيفر: مقايسه تفاوتهاي جسمي و روانشناختي دختران و پسران در اسلام و روانشناسي، پايان نامه كارشناسي ارشد از، مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني(ره).
[9] . ر.ك: نساء (4): 34، بقره (2): 228، زخرف (43): 18، كليني: الكافي، ج 5، ص 337، ح 3 و 4 و 5 و 6؛ ص 338، ح 1 و 2 و 3، ص 339؛ ح 4 و 5 و 6.
[10] . فمينيسم (Feminism) واژهاي فرانسوي است كه به آنچه در قرن نوزدهم تحت عنوان «جنبش زنان» معروف بود، اطلاق ميشد. فمينيسم، رويكردهاي متعددي دارد كه همگي به برابري كامل زن و مرد و رفع تبعيض بين آنها از جنبههاي مختلف پا ميفشارند. براي آشنايي بيشتر ر.ك: فصلنامة كتاب نقد، ش 17، فمينيزم؛ و محمدرضا زيبايينژاد و محمدتقي سبحاني: درآمدي بر نظام شخصيت زن در اسلام، ج 1، صص 116 ـ 92.
[11]. فصلنامة كتاب نقد، ش 12؛ فاطمه دردانه: حقوق زن، مقاله «حق متفاوت بودن»، صص 67 ـ 54.
گذشته از روايات، تاريخ نيز شاهد زنان بسياري بوده است كه به كمال رسيدهاند و امروزه نيز زنان متفكر، كم نيستند. آيا بايد آنان را ناقص العقل شمرد يا آنانرا استثنا دانست؟ آيا استثنا تا اين حد صحيح است؟
یک استعداد وجود دارد و یک فعلیت
استعداد عقلانی زنان کمتر از مردان است طبق نص صریح روایات
اما این استعداد به فعلیت برسد بحث دیگری است و اصلا در سر راه کمال چه زن چه مرد مانعی وجود ندارد درست است که مرد استعداد عقلانی برتری دارد اما زن هم در راه کمال استعداد های دیگری دارد که این نقص در استعداد عقلانی را جبران می کند
متوسط مغز مرد از متوسط مغز زن بزرگتر است ولي با در نظر گرفتن نسبت مغز به كل بدن، نسبت مغز زن بيشتر است.
نسبت مغز به کل بدن فایده ای ندارد مهم متوسط مغز است
در اينجا سخن يك زن روانشناس به نام كليودالسون را در تأييد مطالب پيشين اضافه ميكنيم. وي ميگويد:
خانمها تابع احساسات و آقايان تابع عقل هستند.
حرف آخر:
استعداد عقلانی مردان طبق صریح روایات صحیح از زنان بیشتر است
اما این استعداد به معنای برتر بودن ذاتی مرد بر زن نیست و برتر بودن فقط بستگی به تقوا دارد.
به نام یزدان بخشاینده بخشایشگر
در قرآن کریم دلیل نقص عقل خانمها رو (یعنی قبول شهادت دو زن به جای یک مرد!) رو فراموشی ذکر کرده و این برای احتیاط هست در حالی که طبق فرموده حضرت علی (ع) که رحیق مختوم عزیز مطرح کردند, ما باید استثنائاتی قائل شویم .
لطفا دوستی بیاد بحثها رو جمعبندی کنه! (البته بعد از اینکه تموم شد!) چون این بحث نابرابری زن در اسلام بهانه زیادی شده برای کسانی که هم از مرد و هم از زن سوء استفاده میکنند (خدایا اینها آدمیزاد نیستند خودشان مگر!)
زن و مرد از لحاظ فیزیولوژی و روانی و ادراکی با هم متفاوت اند، پس حقوق و تکلیف متفاوت نیز باید داشته باشند. به عبارت دیگر، حقوق زن متناسب با موقعیت و ویژگی های زن و حقوق مرد نیز متناسب با موقعیت و ویژگی های مرد.«اسلام مرد را قوام و زن را ریحان می داند. این نه جسارت به زن است نه به مرد، نه نادیده گرفتن حق زن است و نه نادیده گرفتن حق مرد؛ بلکه درست دیدن طبیعت آن هاست. ترازوی آنها هم اتفاقا برابر است یعنی وقتی جنس لطیف و زیبا و عامل آرامش و آرایش معنوی محیط زندگی را در یک کفه می گذاریم و جنس مدیریت و کارکرد و محل اعتماد و اتکا بودن و تکیه گاه بودن برای زن را هم در کفه ی دیگر می گذاریم، این دو کفه با هم برابر می شود؛ نه آن بر این ترجیج دارد و نه این بر آن.»
اسلام آمد تا برای همیشه تاریخ، به همه جهانیان اعلام بدارد: «زن والاست نه کالا»
حضرت امام خمینی می فرمایند:«از دامن زن، مرد به معراج می رود.» و درجایی دیگر می فرمایند:« ونیز قران کریم انسان ساز است وزنان نیز انسان ساز».
بابا ملت.دوستان، عزيزان......اين روايت خطاب به يك زن خاصي است كه در زمان حضرت علي بودند. وقتي دكتران و متخصصان علوم دين در رسانه جمعي اين را ميگويند حالا يك مشت مدعي كه فقط دوتا آيه و حديث از اسلام را ديده اند براي ما شده اند كاسه داغ تر از آش.... !
اون روایت خاص (در واقع در نهجالبلاغه) مربوطه به زن شترسوار هست, این اون روایت نیست!
بعدش من حدیث رو بازخوانی کردم و گفتم که اگر گفته شده که ناقص العقل هست دلیل برایش آورده است و اون رو با آیه قرآن کریم پاسخ دادم, و دیگه اینکه در روایتی داریم که هر کسی چیزهای ضدهم (اضداد) را درست کند به مراد خود میرسد
اینهمه پارادوکس (اضداد!) که یکی میگه زن بده و یکی میگه خوبه, به این دلیل نیست که گوینده متفاوت باشه! بلکه همانطور که گفتید امکان داره در شرایط خاصی باشه (مثلا در مورد شخص خاصی باشه) و اینکه ممکن هست مثل قضیه فیل و اتاق تاریک, پیچیده و نیازمند نظر جمعی و جمع اونها و خیلی مسائل دیگر باشه!
شما فقط به این موضوع توجه کنید که زن بزرگترین دشمن شیطان هست!
میدونید چطور ؟ یکی از مصداقهایش این هست که زن قدرت باوری و فرزندآوری و تکثیر نسل انسان رو داره ! (نداره !؟)
بعد اینکه زنان (یعنی شما نه من!) میتونن بشریت رو از بین ببرند یا اون رو نجات بدهند! در حالی که مرد کسی هست که از زن به وجود میاد نه از مرد!
در روایت حضرت علی داریم که برخی از خصوصیات برای زن بهترین هست و برای مرد بدترین! (تکبر برای زن بهترین است و برای مرد بدترین!)
این چیزها یعنی پارادوکسها نباید عقل ما رو از کار بیاندازه و فکر غلط بکنیم
الحمدالله شیطان که دشمن زن هست (خداوند در تورات میگه!) با هزاران هزار مغلطه و سفسطه و وسوسه تلاش میکنه که دشمنیشو با زن (یعنی جنس زن) بیشتر و بیشتر کنه!
این که زن گرامیتر از مرد هست در این هیچ شکی نیست و منهم کاملا بهش اعتقاد دارم فقط گفته معصوم رو آوردم که گفتهاند یکی از دلایل برتری مرد به زن (حضرت محمد خطاب به یک عالم یهودی) نداشتن خون حیض در مردان نسبت به زنان هست! فقط همین! بقیه موارد برتری و کمتری هم همینطور هستند که باید با عقل و خرد بهشون نگاه کرد و گرنه طبق حدیث پیامبر (ص) هر کس زنان رو اهانت کنه فرومایه هست!
به هر حال این بحث خیلی مهمی هست که اگر جمعبندی بشه مثل یک گرز گران میخوره تو سر شیطان و همدستانش که زن رو مورد بیحرمتی و اهانت قرار میدهند!
این که زن گرامیتر از مرد هست در این هیچ شکی نیست و منهم کاملا بهش اعتقاد دارم فقط گفته معصوم رو آوردم که گفتهاند یکی از دلایل برتری مرد به زن (حضرت محمد خطاب به یک عالم یهودی) نداشتن خون حیض در مردان نسبت به زنان هست! فقط همین! بقیه موارد برتری و کمتری هم همینطور هستند که باید با عقل و خرد بهشون نگاه کرد و گرنه طبق حدیث پیامبر (ص) هر کس زنان رو اهانت کنه فرومایه هست!
آقا خيلي عذر مي خوام....من از حالت صحبت كردن شما حدس زدم خانوم هستيد كه غلط بود...! ببخشيد.
يك سوال: آيا به نظر شما زني كه به هر نحوي اين خون را نداشته باشد نسبت به ساير زنان برتر است؟ و هم مرتبه با مردان مي شود؟
شيخ صدوق از على بن ابى طالب عليه السّلام روايت كرده:از رسول خدا سؤال شد: بتول يعنى چه اى رسول خدا؟ همانا از تو شنيدهايم كه گفتهاى مريم و فاطمه هر دو بتول هستند.پيامبر فرمود: بتول آن زنى را گويند كه حيض نمىشود زيرا حيض براى دختران انبيا ناپسند است.
شيخ صدوق از على بن ابى طالب عليه السّلام روايت كرده:از رسول خدا سؤال شد: بتول يعنى چه اى رسول خدا؟ همانا از تو شنيدهايم كه گفتهاى مريم و فاطمه هر دو بتول هستند.پيامبر فرمود: بتول آن زنى را گويند كه حيض نمىشود زيرا حيض براى دختران انبيا ناپسند است.
اين روايت در مصباح الانوار نيز آمده است.
یه نفر بهم گفت تو این پست بحث نکن بجایی نمیرسه بهش گفتم نه به تفاهم رسیدیم بهم با تعجب فهموند
چطور ask باهات کنار اومد؟؟؟
بهش گفتم نه بابا بچه بدی نیست.
اما الان دیگه نمیدونم چی بگم............خدانگهدار.
شيخ صدوق از على بن ابى طالب عليه السّلام روايت كرده:از رسول خدا سؤال شد: بتول يعنى چه اى رسول خدا؟ همانا از تو شنيدهايم كه گفتهاى مريم و فاطمه هر دو بتول هستند.پيامبر فرمود: بتول آن زنى را گويند كه حيض نمىشود زيرا حيض براى دختران انبيا ناپسند است.
اگر اينطور باشد بانوان خيلي راحت ميتوانند حيض نشوند(روشهاي پزشكي) و در رتبه بالاتري قرار گيرند!
ديني كه رتبه انسانها را با خروج خون بسنجد كه ....
اما الان دیگه نمیدونم چی بگم............خدانگهدار.
سلام
!!!!!دیگه چکار کنیم مجبورمون می کنند به احادیث در غیر جای خودش استناد کنیم
خدانگهدار شما
اگر اينطور باشد بانوان خيلي راحت ميتوانند حيض نشوند(روشهاي پزشكي) و در رتبه بالاتري قرار گيرند!
ديني كه رتبه انسانها را با خروج خون بسنجد كه ....
سلام
در این روش ها که بانوان می توانند استفاده کنند باعث جلوگیری از بارداری هم می شود و زنی که بچه به دنیا نیاورد طبق سخن پیامبر از حصیر گوشه خانه بدتر است!
قال رسول اللَّه صلّى اللّه عليه و آله حصير ملفوف في زاوية البيت خير من امرأة عقيم.
«حصير پيچيده شده در گوشه خانه بهتر از زن نازا است.»
اگر هم بخواهند بچه دار بشوند که از حصیر کمتر نباشند دیگر آن کار ها را نمی توانند بکنند
فرق حضرت فاطمه و مریم با دیگر زنان این است که با اینکه حیض نمی شدند اما دارای فرزند می شدند
بعد هم من به احادیث استناد می کنم شما هم از احادیث استفاده کن و برای من حدیث بیاور.
سلام
من چون حرف آخرم را زدم دیگه در این تاپیم مگر به ضرورت جواب نمی دهم اما این جمله شما من رو یاد یک روایت انداخت که
قال رسول اللَّه صلّى اللّه عليه و آله حصير ملفوف في زاوية البيت خير من امرأة عقيم
رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: «حصير پيچيده شده در گوشه خانه بهتر از زن نازا است.»
نتیجه گیری هم نمی کنم ... چون سریعا پستم حذف میشه!!!
این جمله شما هم خنده دار بود :khaneh:
حالا که شما از تورات مثال میزینی من هم بگم که در تورات هست که زن باعث شد مرد از بهشت خارج شود
این جمله هم مرا به یاد حدیثی انداخت که
وَ النِّسَاءُ حَبَائِلُ إِبْلِيس زنان ریسمان های شیطان اند
بنده خدا, من که از خودم حرف نمیزنم و اساسا از نفس خودم جز شر و بدی, چیز دیگری ندارم.
من طبق فرموده و سنت فرستاده خدا و اهل بیتش (ص) این نتیجه شوم رو گرفتم!
این لینک رو عنایت بفرمایید
در صفحه بالا در مورد رفتار پیامبر گرامی اسلام با بانوان چنین آمده است :
به بانوان سلام می کرد و آن ها پاسخش را می دادند.هیچ زنی را نفرین نکرد.برای احترام، بانوان فرزنددار و بی فرزند را به کنیه* می نامید.برای احترام به احساسات مثبت زنان، به مردان می فرمود: «کسی که میان مادر و فرزندانش جدایی افکند، پروردگار در بهشت میان او و محبوبانش جدایی می افکند.»کسی جز بزرگوار، زنان را گرامی نمی دارد؛ و کسی جز فرومایه به آنان توهین نمی کند. +
من از شما "مردان" میپرسم, پیامبر گرامی ما مردان رو نفرین کرده یا نه ؟ اگر کرده منظورش این بوده که به زنان احترام کرده باشه یا نکرده باشه ؟ (جواب بدید اگر مرد هستید!)
به بانوان (زن!) سلام میکرد و به مردان هم سلام میکرد - یعنی حقوق یکسان ! اینطور نیست ؟ جواب بدهید!
برای احترام، بانوان فرزنددار و بی فرزند را به کنیه* می نامید, من از شما میپرسم آیا پیامبر گرامی ما همه مردان و فرزنددار و بیفرزند رو هم به کنیه خطاب میکرد؟ یا گاهی به نام و گاهی به نام وزغ (مثل عثمان ملعون!) اونها رو خطاب میکرد ؟ این احترام به زن نسبت به مرد نیست ؟ جواب بدهید !
برای احترام به احساسات مثبت زنان، به مردان می فرمود: «کسی که میان مادر و فرزندانش جدایی افکند، پروردگار در بهشت میان او و محبوبانش جدایی می افکند.»
گذشته بر اینها ایشان میفرمایند :
کسی جز بزرگوار، زنان را گرامی نمی دارد؛ و کسی جز فرومایه به آنان توهین نمی کند.
شما بزرگوار هستی یا من و پیامبر گرامی اسلام ؟ شمایی که زن رو گرامیتر از مرد نمیدونی بزرگوار هستی یا فرومایه ؟
شما مرد بودن خودت رو در له کردن زنان میدونی ؟ "زنان ریسمان های شیطان اند"
نکنه من چون از تورات مطلب آوردم شما اینو گفتید !؟
زنان ریسمان شیطانند, خوب این خوبه یا بده ؟ بده!
شیطان غلط کرده که ناموس مردان رو ریسمان خودش میکنه!
با همین ریسمان ما میکشیمش پایین! البته شما این چیزها رو متوجه نمیشی!
این بهتون توهین نیست که شیطان ناموستون رو ریسمان خودش کرده باشه ؟
نگید این حرف پیامبره! پیامبر این خبر رو دادهاند نه اینکه عملش رو تایید کرده باشند!
میدونید توهین کنندگان به زن چطور آدمهایی هستند مثال بزنم ؟
اولی اونی هست که زن رو وسیله رسیدن به دنیا قرار میده ازش فیلم پورنو میسازه باهاش گناه میکنه و هیچ ارزشی هم براش قائل نیست
دومی که به زن احترام نمیزاره, زن رو میزنه میکشه عذاب میده دو تا ازش بچه میگیره میاندازتش مثل سگ بیرون, با رفتارش زنان رو دق میده معتادشون میکنه تبدیلشون میکنه به فاحشه
اینه اون طنابی که هر دیوی از اون به سمت شیطان میره! زن وسیله است مرد تقواش کجا رفته ؟
"زن باعث شد مرد از بهشت خارج شود"
مگر باعث نشد!؟ جوک میگید! والا!
فرق نمیکنه تورات بگه یا من بگم یا سلمان رشیدی ملعون بگه یا قرآن کریم بگه, مهم این هست که زن باعث شد مرد از بهشت بیرون بشه! (خودش هم بیرون شد البته!) نتیجه گیری هم نمی کنم ... چون سریعا پستم حذف میشه!!!
چرا نتیجهگیری نمیکنی ؟ بحث یعنی چی ؟ یعنی فحش و تحقیر همدیگر ؟ نتیجه گیری همون بحثه دیگه برادر من! اینجا داریم به پرسشها و شبهات دینی پاسخ بدهیم و راه برایشان پیدا کنیم و راه شیطان رو ببنیدم ان شاء الله
بعد مسئولین سایت مگر روانی هستند که بخواهند بحثی رو توش توهین نیست و منحرفکننده نیست (گرچه تشخیص یه خورده سخته) حذف کنن!؟
اگر اينطور باشد بانوان خيلي راحت ميتوانند حيض نشوند(روشهاي پزشكي) و در رتبه بالاتري قرار گيرند!
ديني كه رتبه انسانها را با خروج خون بسنجد كه ....
بانوی گرامی
دقت کنید که روایت مورد ذکر زمانی بوده که روشهای پزشکی امروزی اختراع نشده بود
اون زمان, این کار یک معجزه بود از طرف خدای یکتا
یک نوع گرامی داشتن زنان
متوجه موضوع شدید ؟
من معذرت میخواهم
ولی یک زمانی بود که باکرگی یک نشانه برای عدم داشتن رابطه جنسی بود ولی الان چطور ؟ (حالا غیر از اختراعاتی, یک سری اکتشافاتی در این زمینه کشف شده که جاش اینجا نیست بگیم! البته بد نیست بالاخره علم هست و ثابت میگه بعضی مسائل دلیل نمیشه که یک خانمی رابطه جنسی داشته باشند.)
در این روش ها که بانوان می توانند استفاده کنند باعث جلوگیری از بارداری هم می شود و زنی که بچه به دنیا نیاورد طبق سخن پیامبر از حصیر گوشه خانه بدتر است!
این فقط یک احتمال هست و این نیست که این روش حتما باعث تبدیل یک زن به حصیر گوشه خانه بشود!
کاری میکنید که دشمنان و شیطان, از این حدیث, نهایت استفاده رو در جهت کوبیدن اسلام یعنی کوبیدن بر طبل رسوایی اسلام در توهین به زنان بشود!
اگر این کارها رو بکنید و توبه نکنید و هی بخواهید احادیث پیامبر رو کج و بد و شنیع, تاویل و تفسیر کنید خداوند یا به شما همسری میده که نازا باشه یا دختری که نازا باشه! (تکبیر!)
آيا به نظر شما زني كه به هر نحوي اين خون را نداشته باشد نسبت به ساير زنان برتر است؟ و هم مرتبه با مردان مي شود؟
ببینید باید بپرسیم مرتبه در چی ؟ در با احساس و دلسوز بودن ؟ (که این مورد در زنان بیشتر هست تا مردان) پس مرتبه و درجه بستگی به موضوعی داره مثلا یکی فیلمی از نظر داستان افتضاح ولی از نظر کارگردانی بهترین هست (ببین کارگردانش چه کرگدنی بوده!)
بعد اگر اونطور که شما گفتید و اونطور که متاسفانه بیشتر مردم در مورد تفاوت مرد و زن داوری میکنند (مخصوصا که در اسلام باشه واویلایی میشه برای خودش (مثل زنان که حرف نمیزنم ان شاء الله!؟)) باید گفت که اگر مردی خون حیض ببینه همرتبه زنان میشه !؟:Narahat az:
اما جدیتر حرف بزنیم که شیطان دهانش (پوزهاش) پلمپ بشود به حق چهارده معصوم!
طبق اون روایت, حیض در زنان پیامبران, ناپسند هست (دلایلش رو عرض میکنم!) ولی صد البته حیض شدن زنان (آدم رو ببین وادار به چه بحثهایی میکنید ای ملت شهید پرور همیشه در صحنه حماسهساز ؟) عادی صد در صد یک امتیاز ویژه محسوب میشود میدونید چرا ؟
زنان پیامبران (یعنی دختران) حیض نمیشوند چون حضرت علی (ع) در دلیل کمایمانی زنان که خودشان اشاره کردهاند (همون حدیث معروف ناقص العقلی زنان!) پاسخ میدهند که چون زنی چنین بشود نمیتواند نماز بخواند و روزه بگیرد.
پس زنان پیامبران (حضرت فاطمه زهراء (س) دختر پیامبر و حضرت مریم (س) مادر پیامبر بودند! و اینکه ما میگیم "زنان پیامبر" حکمتش همینه! گیر ندید ان قلت هم نیارید! ما رو هم بیشتر تو آنپاس قرار ندهید لطفا) و اگر دچار چنین چیزی میشدند قطعا نباید روزه میگرفتند و یا نماز میخواندند و این موضوع برای قدیسان چیز ناپسندی هست!
برای همین برای بانوان عادی, این یک امتیاز ویژه محسوب میشود چون اولا چنین چیزی واقع یک معجزه و استثنای الهی هست و طبیعتا بانویی که چنین موهبتی به او داده شده باشد هم بدن پاکیزهتری خواهد داشت و هم میتواند ایمان خود را کامل کند و خدا را سر وقت معین لبیک گفته و عبادت او رو به جا بیآوره (برید در روایات برتری نماز سر وقت رو با بیوقت بخونید یا روزه ماه مبارک رمضان رو با روزه مستحبی (دلبخواهی! یا Optimal) یا روزه قضا مقایسه کنید)
اما! اگر خانمی, خداوند چنین موهبتی به او کرده باشد و او مسلمان نباشد (یا دینی که در آن نماز بخوانند را نداشته باشد و اون دین اساسا از طرف خدا نباشد) طبعا نماز نخوانده و خدا را عبادت نمیکند و به بیانی فقط بهره دنیوی میبرد
اما اگر خانمی چنین باشد و نماز هم بخواند و روزه هم بگیرد قطعا چنین بانویی اهل بهشت هست و دو امتیاز به زنان دیگر دارد! (الان امتیازات چند چند شد ؟ من فکر میکنم باید در مورد امتیازات زنان با مردان یک کار بزرگ و گروهی انجام بشه و امتیازات قشنگ دقیق محاسبه بشوند تا شیطان دهانش سر... بشود!)
تندروی شده در مورد این روایت چیزی نمیدونم
به نظر حقیر
منظور میتونه این باشه که معذوریت زنان در اون دوره .چندان مناسب اهل بیت یا خانه انبیا نیست
و مورد به شکلی بر طرف میشه که وقفه ای در تکلیف دینی بوجود نیاره ...
هر چند این مورد به خصوص با صدها مورد پاک و ناپاک دیگه رخ میده اما مطمعنا راه دفع و تغییر رویه داره !
که در مورد درمان معنوی اون خدای سبحان عالمه و انبیا بهره مند ... و میتونه شفای آنی و مداوم باشه یا مقابله روزانه از راه طلب پاکی از خداوند مثل ذکر و تلاش برای پالایش و پاکسازی بدن .
راههای مصنوعی هم وجود داره که جواب داده ولی فکر نمیکنم به صلاح و بدون عوارض باشه...
چون مورد چیزیه که باید دفع بشه ...
«کسی که میان مادر و فرزندانش جدایی افکند، پروردگار در بهشت میان او و محبوبانش جدایی می افکند.»کسی جز بزرگوار، زنان را گرامی نمی دارد؛ و کسی جز فرومایه به آنان توهین نمی کند.
سلام
آیا کسی نفی احترام کرد و یا کسی گفت باید به زن توهین کرد؟
بیان تفاوت ها در بین شما شما توهین است؟ کسی گفت زنان را گرامی ندارید؟ آیا گرامی داشتن دلیل برابری در تمام امور است؟ مثلا پیامبر به بچه هم سلام می کرد و احترام می گذاشت.آیا این دلیل نبود تفاوت است
بحث من تفاوت است بین زن و مرد و نه احترام
هیچ زنی را نفرین نکرد
جالبه
اگر می توانید این سخن را ثابت کنید خبر ندارید از ائمه ای که عایشه را لعن کرده اند
و یا زنانی که خود را شبیه مردان می کنند که رسول الله این زنان را لعن کرد؟ رَسُولُ اللَّهِ ص لَعَنَ اللَّهُ الْمُتَشَبِّهَاتِ بِالرِّجَالِ مِنَ النِّسَاء
و بسیاری موارد دیگر...
شمایی که زن رو گرامیتر از مرد نمیدونی بزرگوار هستی یا فرومایه ؟
شما این حرفت را اثبات کن که زن از مرد گرامی تره بعد بیا حرف بزن!
به بانوان (زن!) سلام میکرد و به مردان هم سلام میکرد - یعنی حقوق یکسان ! اینطور نیست ؟
باز هم داری جک می گی!! زن ارثش و دیش نصف است و منظورت از حقوق چیه؟
به بانوان سلام می کرد و آن ها پاسخش را می دادند.هیچ زنی را نفرین نکرد.برای احترام، بانوان فرزنددار و بی فرزند را به کنیه* می نامید.برای احترام به احساسات مثبت زنان، به مردان می فرمود: «کسی که میان مادر و فرزندانش جدایی افکند، پروردگار در بهشت میان او و محبوبانش جدایی می افکند.»کسی جز بزرگوار، زنان را گرامی نمی دارد؛ و کسی جز فرومایه به آنان توهین نمی کند.
باز خود از خودت حرف در نیار! اگر مطلبی را ارائه می کنی با نام کتاب و صفحه آن باشد
کسی جز بزرگوار، زنان را گرامی نمی دارد؛ و کسی جز فرومایه به آنان توهین نمی کند.
این نشان هنده عدم درک تو از موضوع بحث است
بحث ما تفاوت در مواردی مثل استعداد عقلانی است پس حرف بی دلیل نزن اگر دلیلی بر تساوی استعداد عقلانی مرد و زن از قرآن و روایات داری ارائه کن و من هم نگفتم باید به زن بی احترامی کرد! اما ممکن است مشکل از عدم درک صحیح شما از موضوع باشد که حرف نا مربوط را در در جایی که ربطی ندارد می زنی
"زنان ریسمان های شیطان اند"
این سخن امام است اگر قبول نداری برو از کارشناس سایت بپرس تا برات توضیح بده
"زن باعث شد مرد از بهشت خارج شود"
مگر باعث نشد!؟ جوک میگید! والا!
:khaneh: تا آنجا که دین اسلام می گوید نه اما شما ظاهرا علاقه زیادی به تورات دارید و سخنان تورات را قبول دارید
چرا نتیجهگیری نمیکنی ؟ بحث یعنی چی ؟
بحث یعنی شما برو ببین که در چند صفحه پیش بعضی از پست های من را به دلیل نقل روایات حذف کردند
زنان پیامبران (یعنی دختران) حیض نمیشوند چون حضرت علی (ع) در دلیل کمایمانی زنان که خودشان اشاره کردهاند (همون حدیث معروف ناقص العقلی زنان!) پاسخ میدهند که چون زنی چنین بشود نمیتواند نماز بخواند و روزه بگیرد.
پس زنان پیامبران (حضرت فاطمه زهراء (س) دختر پیامبر و حضرت مریم (س) مادر پیامبر بودند! و اینکه ما میگیم "زنان پیامبر" حکمتش همینه!
خودت فهمیدی چی گفتی؟
از طرفی می گی چون حضرت علی گفته این نقص ایمانه!! یعنی نقص ایمان بودن را قبول کردی بعد می گی اینکه ما می گیم زنان پیامبر (منظور از زنان پیامبر کیه لابد دخترش) مادرش است این حکمت است!!!!
قطعا نباید روزه میگرفتند و یا نماز میخواندند و این موضوع برای قدیسان چیز ناپسندی هست
این هم شد همان سخن من! شما میگی قدیس برایش این امر ناپسند است که حیض شود ولی برای زنان عادی ناپسند نیست این یعنی همان سخن امام که دلیل نقص ایمان خون حیض ندیدن است (نقص ایمان زنان عادی از قدیس)
و طبیعتا بانویی که چنین موهبتی به او داده شده باشد هم بدن پاکیزهتری خواهد داشت و هم میتواند ایمان خود را کامل کند و خدا را سر وقت معین لبیک گفته و عبادت او رو به جا بیآوره
پس خون حیض موهبتی است که خدا از حضرت فاطمه دریغ کرده؟!!!! بیشتر از این جک نگو! یعنی حضرت فاطمه العیاذ بالله این صفات را نداشت
اگر می خواهی بحث کنی به جای تعریف جک یا از عقلت استفاده کن و دلیل بیاور یا از قرآن و روایات با آدرس نه اینکه در فلان سایت هست
[QUOTE=samansami;295643]چرا اسلام انقدر با زنان مشکل دارد؟! چرا همواره زنان در احادیث و ایات تحقیر شدند؟!
یا اصلا چرا در اسلام حق طلاق به مرد داده شده است که بتواند این قدر ظلم بکند و زن هم نتواند طلاق بگیرد ؟ واقعا از نظر اسلام زن یک انسان است؟! ایا شأن انسانی برای زن قائل است؟!
پاسخ : بر خلاف آنچه ادعا شده در نگاه اسلام زن بالا ترین مقام را دارد وهیچ کدام از موارد مطرح شده نمی تواند ادعای شما را ثابت کند چون جای تردید نیست که
رسیدن به نظرات و آرای یک فرد در خصوص موضوعی خاص را نمیتوان از بخشی از کلمات و جملات او به دست آورد،چه رسد به دیدگاه یک مجموعه کامل اعتقادی و یک دین بزرگ همچون اسلام ؛به همین خاطر برای بررسی دیدگاه اسلام و بزرگان دین نسبت به زن نمی توان به یک یا چند جمله بسنده کرد . چه این که منابع نقلی دین اسلام عبارتند از قرآن و سنت ، یعنی کتاب خدا که مجموعه وحی الهی بر پیامبر خاتم است و روایات و احادیث نقل شده از رسول خدا و امامان معصوم در ابعاد گوناگون معرفتی اسلامی.
در این میان قطعی ترین منبع از نظر سند قرآن است که هیچ شکی در وحیانی بودن آن نیست .مهم ترین و اصلیترین مرجع ما در هر زمینهای است. هر چند در تفسیر و تبیین آن دشواریهایی وجود دارد که با کمک روایات فراوان معصومین میتوان دشواریهای در فهم را در موارد خاص برطرف نمود .
اما در خصوص روایات به دلیل قطعی نبودن بسیاری از اسناد این روایات ناگزیر باید از ضوابط و معیارهای خاصی برای رسیدن به اطمینان صحت مفاد آن ها بهره ببریم . راهکارهای ویژه ای را در این خصوص بپیماییم . رجوع خام به روایات نتایج درستی را در پی نخواهد داشت .
در نتیجه برای یافتن دیدگاه اسلام در خصوص زنان لازم است در ابتدا به قرآن رجوع کنیم که در آیات متعدد حقیقت ناب نگاه برابر اسلام به زن و مرد به خوبی روشن است .به وضوح می توان دریافت که اسلام زن و مرد را در انسانیت و قابلیت کمالات و مقامات روحی و معنوی و بهره مندی از بسترهدایت و رستگاری مساوی و برابر می داند .
حتی در مواردی قرآن اصرار دارد به نوعی عمدا نام زنان را در کنار مردان بیاورد تا شائبه هرگونه تردید در امکان برابری زنان با مردان در رسیدن به درجات کمال و تعالی معنوی را برطرف نماید ، مانند این آیات :
«و من یعمل من الصالحات من ذکر أو أنثى و هو مؤمن فأولئک یدخلون الجنّة؛(1) هر کس عمل صالح انجام دهد ، از مرد و زن و مؤمن باشد، داخل بهشت مىشود.»
«من عمل صالحاً مِن ذکر و أنثى و هو مؤمن فاولئک یدخلون الجنّة؛(2) هر مؤمنى که عمل صالح انجام دهند ، از مرد و زن، وارد بهشت مى شوند».
اما دراین میان از همه رساتر این آیه است:
مردان مسلمان و زنان مسلمان، مردان با ایمان و زنان با ایمان، مردان مطیع فرمان خدا و زنان مطیع فرمان خدا، مردان راستگو و زنان راستگو، مردان صابر و زنان صابر، مردان با خشوع و زنان با خشوع، مردان انفاق کننده و زنان انفاق کننده، مردان روزه دار و زنان روزه دار، مردان پاکدامن و زنان پاکدامن و مردانى که بسیار به یاد خدا هستند و زنانى که بسیار یاد خدا مىکنند، خداوند براى همه آنان مغفرت و پاداش عظیمى فراهم ساخته است(3).
بنا بر این از دیدگاه قرآن که محور و معیار اصلی است ، زن و مرد هر دو در انسانیت و ظرفیت کمال یکسان بوده و جز تفاوت های لازم خلقتی ، تفاوتی ندارند . زن از لحاظ مقام انسانی هیچ نقصانی ندارد . هر دو به یکسان مورد خطاب واقع شده است .
با توجه به این مطلب و شناخت دیدگاه اسلام در باره زن در خصوص مسایل مطرح شده در پرسش باید گفت:
در باره آنچه در برخی روایات در باره ناقص العقل و یا شر بودن و یا ناقص الایمان بودن زن آمده و در پرسش به آن ها اشاره شده ،پاسخ را در ضمن نکاتی عرض میکنیم:
اولا در مورد هر روایتی لازم است سند آن مورد بررسی قرار گرفته ،دقت شود که دارای ضعف سند و یا تعارض محتوایی با آیات و روایات قطعی نباشد . در این رابطه بررسی تک تک روایات امری لازم و کاری کاملا تخصصی است . چه بسا بسیاری از روایات مورد نظر معترضان از نظر سند قابل توجه و ارزشمند محسوب نمی شود .
در خصوص جملات ذکر شده در نهج البلاغه هرچند سند کلی این کتاب مورد تایید است ، اما در خصوص برخی از تعابیر و عبارات ،شارحان و محققان نهج البلاغه تاکید بر ضعف سندی آن ها دارند . مثلا استاد محمد تقی جعفری، در این باره فرموده است:
« بعضی ها گفتهاند که همه خطبههای امیرالمومنین، مانند آیات قرآنی، قطعی السند نیست، یعنی احتمال عدم صدور بعضی از جملات خطبهها از خود امیرالمؤمنین، یک احتمال منطقی است. همچنین اگر خطبه ای یا جمله ای مخالف صریح حس و عقل سلیم بود، مانند دیگر روایات، حکم حس و عقل سلیم، بر روایت و حدیث مقدم است و این از اصول مسلم فقه اسلامی در تعادل و تراجیح است.»(4)
به علاوه در خصوص اصل کتاب نهج البلاغه توجه به این نکته ضروری است که اصولا روایات آن، گزینشی خاص با محوریت جذابیت های فصاحتی و بلاغتی در کلام امیرالمومنین علیه السلام است . در واقع سید رضی در مقام جمع آوری دیدگاه ها و نظرات حضرت در حوزه های خاص معرفتی اسلام نبوده ، در نتیجه نهج البلاغه کتابی منضبط و جامع با هدف بیان دیدگاه های امام علی در موضوعات گوناگون نیست تا از جملات آن بتوانیم منظور حضرت را مثلا در موضوع زن برداشت کنیم .
به همین جهت در مواردی دیده شده روایات نهج البلاغه در سایر منابع به همراه ادامه و تتمه ای ذکر شده که معنای ظاهری آن را تغییر می دهد ، مثلا در خصوص روایتی که می گوید : «با زنان مشورت نکنید» در جای دیگر همین روایت با اضافه ای نقل شده که در ادامه می فرماید :« مگر آن که عقل و درایت آن ها را تجربه کرده باشید ». (5)واضح است که با این ادامه معنا کاملا عوض می شود، یعنی دستور عدم مشورت مربوط به غالب زنان در آن مقطع بوده که از امور اجتماعی و قدرت تحلیل حقایق خارجی کم بهره بودند، نه مطلق زنان، آن هم در هر زمانی ؛ ضمن آن که این حکم کلی است و نسبت به زن و مرد هر دو صدق می کند .
دوم: اکثر روایاتى که در مورد مذمت برخى از زنان وارد شده، از امام علىعلیهالسلام، آن هم در خطبه هشتاد نهج البلاغه نقل شده است .از آن جا که ظاهر برخی از این تعابیر با برخی حقایق برگرفته از آیات و روایات دیگر همخوان به نظر نمی رسد ، انسان را به این حقیقت متوجه می نماید که مراد از این روایات امری غیر از یک گفتگوی معمولی است .
ظاهرا حضرت از این روایات مراد و منظور خاصی داشته اند ؛ این امر بر ما لازم مىکند که به اوضاع زمان امام على علیهالسلام بیاندیشیم تا مراد دقیق حضرت را دریابیم ؛ تحقیق و بررسی نشان می دهد که خطبه هشتاد نهج البلاغه را حضرت امیرعلیهالسلام در مقطع زمانی جنگ جمل بیان نموده اند که برخی از محققان از جمله محمد بن على، معروف به ابوطالب مکى متوفاى سال 386 ه ق این نکته را متذکر شده اند. (6)
استاد محمد تقی جعفری نیز در این باره مینویسد:
« اما در این مباحث، شواهد و دلایل کافی دیدیم که مقصود امیرالمؤمنین نقص واقعی ایمان و عقل به طور عموم و نقص سهم الارث به طور کلی نمیباشد؛ زیرا نسبت دادن چنین نقص هایی به زنان مخالف قرآن است؛ لذا میتوان گفت که علی علیه السلام برای توضیح و تفسیر موقعیت زنان و آگاه ساختن آنان از یکی از زن های پیامبر که با دستیاری طلحه و زبیر، غائله جنگ جمل را بر پا نموده و به جنگ های صفین که موجب اغتشاشات جوامع اسلامی شد، متصل کرد، اشاره نموده است.(7)آیت الله جوادی آملی نیز معتقد است:
«این روایات، ناظر به قضیه خارجیه بوده و نکوهش در آن ها مقطعی است؛ به بیان دیگر: این روایات یا نظیر قضایای شخصیه است یا با توجه به شرایط مخصوص آن عصر است؛ لذا این گونه روایات را نباید به عنوان قضایای طبیعی یا حقیقی تلقی کرد، هم چنان که گاهی قدح و مدح هم این چنین است. اگر چنانچه در شرایط خاصی از گروه مخصوصی مدحی یا قدحی به عمل آمده است، نباید این ها را به عنوان قضایای طبیعیه یا حقیقیه تلقی کرد.»(8)بنا بر این با توجه به تحلیلی که در باره ناقص العقل بودن زن ارایه شد ، شر و یا ناقص الایمان بودن زن نیز با همین رویکرد که ناظر به قضیه خاص در صدر اسلام است ،به آسانی قابل حل است . گذشته از این اصل کلی ، مراد از ناقص الایمان بودن زن این است که زنان در هر ماه چند روز به دلیل این عادت از فیض عبادت بی نصیب اند .این ممکن است موجب نقص در ایمان آنان نسبت به مردان شود . در باره ناقص الارث بودن باید گفت که چون بر اساس حکم وحی زن از ارث نصیبی کمتر دارد ، ناقص الارث است، ولی عیبی برای زن تلقی نمی شود . تفصیل این بحث وپاسخ تکمیلی ونیز جواب موارد مطرح شده در پرسش را در جای خود مطالعه نماید ( زن در آینه عرفان . و نیز : زن در آینه جلال وجمال )
پی نوشت ها:
1 . نساء (4) آیه 124.
2 . غافر (40) آیه 40.
3. احزاب(33) آیه 35.
4. جعفری، شرح نهج البلاغه ، ج11، ص288 و289، نشر فرهنگ اسلامی، تهران، بی تا .
5. محمد باقر مجلسی ، بحارالانوار، ج100، ص253، حدیث2، نشر دار الاحیا التراث العربی، بیروت، 1403 ق.
6. ابو طالب مکی، قوت القلوب، ج1، ص 282،نشردار الفکر، بیروت، بی تا .
7. شرح نهج البلاغه، ج11، ص300.
8. جوادی آملی، زن در آینه جمال و جلال، ص359، نشر مرکز اسرا ،قم، 1376 ش.
به نام یزدان بخشاینده بخشایشگر
این تاپیک بسته بود که مدیر عزیز لطف کردن دوباره گشودنش! از خدا میخواهم که کارهای ایشون و دوستان گرامی رو گشایشی بزرگ ببخشایند!
پاسخ به ask عزیز
ببینید عزیز دل, اهانت به زنان به گفتن نیست که به عمل هست! این که به زبان چیزی بگید به عمل و فکر چیز دیگری بکنید این رو دیگران میتونن علیهتون شهادت بدهند! شما هم توهین کردید!
پیامبر به بچهها سلام میکرد هم احترام به اونها بود (نبود ؟) چون اون زمان یعنی جاهلیت اول و الان یعنی جاهلیت دوم که پیامبر گرامی ما فرمودهاند که سختتر از جاهلیت اول هست! بچه یعنی کره!
من دیدم با بچهها چطور رفتار میشه گویی خودشون بچه نبودهاند! پس سلام دادن به بچهها یک کار بزرگ و شگفتانگیز و قابل ستایش بود در اون زمان و این زمان هم عین شهادت هست که بیاییم از بچهها و کودکان دفاع کنیم!
بعد اینکه "پیامبر هیچ زنی رو نفرین نکرده" رو من از خودم نگفتم نکنه فکر کردی من به دروغ چیزی رو به فرستاده خدا نسبت دادم و کافر شدم ؟ ها!
این رو از یک منبع دیگه گفتم و آیا شما اونها رو هم به دروغگویی و افترا بستن به فرستاده خدا محکوم میکنید ؟
اما دلایلی که آوردید!
ائمه از اهل بیت پیامبر عایشه رو نفرین کردهاند نه خود پیامبر! من به شما تهمت نمیزنم که دروغ میگویید ولی از شما میخواهم که روایات و یا روایت مزبور رو بیاورید تا ببینیم نفرین کردهاند یا نه فقط بدگویی و سرزنش کردهاند چون اینها فرق میکنه مثلا نفرین در عربی "لعنة" هست و این خیلی کلمه سنگینی هست و در مورد هر کسی به کار برده نمیشه
اما اینکه زنانی رو که خودشون رو شبیه مردان کنند خود نفس قضیه خیلی مهمه که این زنان چطوری خودشون رو شبیه مردان میکنند ؟ آیا تغیر جنسیت میدهند آیا لباس مردانه میپوشند ایا کارهای مردانه میکنند و آیاهای دیگر
اما این نفرین با نفرینی که شخص خاصی رو نفرین کنی فرق میکنه
چون این نفرین یک حالت انتخابی داره! مثل اینکه بگویند اگر کسی وارد این محدوده شود نفرین میشود در حالی که ممکن هست کسی وارد شود یا وارد نشود یا چه کسی وارد بشود یا چه کسی وارد نشود و اینکه بعدا توبه کند یا با همان حال بمیرد .
در این صورت نفرین شامل او میشود!
اما نفرین خاص, نه این مورد رو پیامبر هرگز نداشتهاند
بعدش نفرین اون زنان (که گفتیم هزار جور شرایط داره) برای این هست که خداوند هم نفرینشون کرده و برای همین هم پیامبر خدا و هم فرشتگان و هم همه نفرین کنندگان باید اینها رو نفرین کنند! (که اگر نکنند با خدا مخالفت کردهاند)
اما چیزی که شما نمیدونی و من میدونم یک روایت هست که میگوید : حضرت محمد (ص) امتش رو نفرین نکرد و گذاشت تا در قیامت اونها رو شفاعت کنه!
پیامبر ما پیامبر رحمت هست نه پیامبر لعنت!
طبیق حدیثی که گفتم, نفرین پیامبرش شامل مسلمانان نمیشه ! (پس شامل کی میشه!!!؟)
بنابراین زنان مسلمان که خودشون رو به هر شرابطی که به مردان تشبیه کنند (بلاتشبیه!) و مشرک و ستمکار ( و شرایطی که شامل شفاعت از سوی پیامبر میشود که در روایات آمده است) نباشند نه تنها نفرین نمیشوند بلکه شامل شفاعت پیامبر خدا هم میشوند!
منتها شما مثل اینکه کمر بستهاید که امت پیامبر رو به جهنم ببرید و عذابشون کنید و به لجنشون بکشید و پیامبر خدا رحمت خدا نشون ندهید! اینطوره ؟ البته من مطمئنم که شما اشتباه میکنید! خدا شفاتون بده!
این روایت و منبعش بمونه بعدا اینجا قرارش میدهم. (دروغ که ندارم)
"شما این حرفت را اثبات کن که زن از مرد گرامی تره بعد بیا حرف بزن!"
بنده اثبات کردم و بعدش اومدم حرف زدم! ولی شما قبول نمیکنی من چی کار کنم؟
من گفتم : به بانوان (زن!) سلام میکرد و به مردان هم سلام میکرد - یعنی حقوق یکسان ! اینطور نیست ؟
ask گفت : باز هم داری جک می گی!! زن ارثش و دیش نصف است و منظورت از حقوق چیه؟
آهان اشتباه از من بود!
ببینید حقوق انواع مختلفی داره مثلا همانطور که گفتید حقوق مرد در ارث بردن دو برابر زن هست (در این مورد مرد برتر هست)
ولی حقوق زن و مرد در سلام دادن به هر دو با هم برابر هستند!
البته ما روایت داریم که حضرت علی (ص) به زنان سلام نمیداد یعنی ابتداء به سلام نمیکرد
حالا این ممکنه دلایل زیادی داشته باشه, بالاخره ایشون امام و پیشوای ما هستند و ممکن هست کاری بکنند که ما حکمت و دلیلش رو ندونیم!
پس ما تسلیم او هستیم و او آقا و سرور و راهنمای ما هست که شما هم نام مبارک او رو آواتار خودتون انتخاب کردید و البته این مسئله جای تقدیر زیادی داره! (چیز کمی نیست ها الکی ازش نگذرید!)
من این مورد رو به Niyaz عزیز, توضیح دادم چون ایشون گفتند که مرتبه مرد بیشتر است یا زن, من توضیح دادم که مرتبه و درجه در چه چیزی و الان هم دوباره کاری کردم و لطف کردم به خودم! و دوباره توضیح دادم این موضوع رو!
ask گفته : باز خود از خودت حرف در نیار! اگر مطلبی را ارائه می کنی با نام کتاب و صفحه آن باشد
برادر من, من که لینک دادم! اون علامت + رو شما ماوس رو روش نبردید که ببیند به یه سایت خارجی لینکش کردم ؟
ask فرموده : این نشان هنده عدم درک تو از موضوع بحث است
اولا تو نه شما! من به شما میگم تو ؟
بعدش این حدیث رو من کلی گفتم یعنی در کل توهین کردن به زنان نشانه فرومایگی هست (چه خود اون توهینکننده مرد باشه چه زن (آقا داریم زنی که به زنان توهین میکنه! من دیدم!)
بعدش من گفتم که در بعضی جاها مرد برتر از زن هست و در بعضی جاها زن برتر!
ثانیا, احادیث دیگر (مثل حدیث ناقصالعقل بودن زن رو که من ثابت کردم که منظور چیه و فکر نمیکنم کسی جز من تو دنیا ثابت کرده باشه که منظور حضرت علی چی هست! و از ایشون رفع اتهام و توهین کرده باشه!)
میگفتم احادیث این چنینی به نظر شما توهین به زنان هست ؟ مثل اون حدیثی که آوردید که زن نازا بهتر از چی هست, آیا توهین به زن نیست و اگر هست پس پیامبر خدا اگر به زنان توهین کرده باشه که خودشون شامل حدیث خودشون (یعنی فرومایگی) میشه!
در حالی که پیامبر خدا بزرگوارترین خلق خدا هست و فرومایگی در مورد او جکی هست که دشمنان او و دشمنان خدا میسازند!
من اینجا الان این شبهه (که میگه پیامبر شامل حدیث خودش میشه!) رو در نطفه خفه کردم! البته چشم دشمن کور که نیاد این شبهه رو بکشه ببره چماق کنه بزنه به سرمون یه عده یابو هم بیافتن دنبالش که آی بیایید که پیامبر خدا حرف خودش رو نقض کرد و بهرام مشیری و دکتر سینا و شغال و کفتارهای دیگه جان تازهای پیدا کنند!
ask آن قلت آورده : این سخن امام است اگر قبول نداری برو از کارشناس سایت بپرس تا برات توضیح بده
آقا مگه من گفتم جمله شماست!
اگر اون تیکه رو دوباره مطالعه بفرمایید من گفتم که پیامبر گرامی این حدیث رو گفتهاند و محتوای اون رو تایید نکردهاند!
خداوند میفرماید :
وَقَالَ الَّذِينَ أَشْرَكُوا لَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا عَبَدْنَا مِن دُونِهِ مِن شَيْءٍ نَّحْنُ وَلَا آبَاؤُنَا وَلَا حَرَّمْنَا مِن دُونِهِ مِن شَيْءٍ ۚ كَذَٰلِكَ فَعَلَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ ۚ فَهَلْ عَلَى الرُّسُلِ إِلَّا الْبَلَاغُ الْمُبِينُ [١٦:٣٥]
و گفتند کسانی که شرک ورزیدهاند که اگر یزدان میخواست, نه ما و نه پدرانمان هیچ چیز را جز او نمیپرستیدیم و چیزی را به جای او حرام نمیکردیم؛ این چنین میکردند کسانی هم که پش از آنها بودند؛ پس آیا بر فرستادگان, جز پیامرسانی اشکار هست ؟
بخش اول آیه در روز قیامت هست که خداوند مشرکین رو تو آنپاس (اونم نه آنپاس ! آنپاس!) قرار میده و میگه که پیامبران من چیزهایی رو از طرف من میآوردند ولی شما با اون مخالفت میکردید و کار خودتون رو میکردید!
ببینید پیامبران برای مردم چیزهایی رو از طرف خدا میآوردند ولی این مردم بودند که با برداشت غلط و نادرستشون, مثلا به جای یکتاپرستی که پیام و خواست همه ادیان بود, با جهل و خریت خودشان مشرک میشدند!
مثلا چرا جای دور برویم!؟ الان شما وهابیها رو نمیبینید که چطور مشرک شدهاند چطور تروریست شدهاند !؟ خودشون فتوا میدهند خودشون هم باور میکنند! الان اگر همه مسلمانان به کتاب قرآن کریم و صد البته روایات و احادیث چهارده معصوم عمل میکردند و متمسک به دین آسمانیشون میشدند الان دنیا بهشت بود!
چون پیامبران میآمدند که زمین رو بهشت کنند! هم دنیا بهشت بشود و هم آخرت!
خداوند در این مورد میفرماید :
وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا رَحْمَةً لِّلْعَالَمِينَ [٢١:١٠٧]
و تو را نفرستادیم مگر بخشایشی برای جهانیان.
بعد جالبه مشکرکین کارشون رو توجیه میکنند و میگویند اگر خدا میخواست نه ما و نه اجداد ما هرگز مشرک نمیشدند!
من اگر روز قیامت جلوی اینها بودم که امیدوارم خداوند من رو اون موقع با اینها روبرو کنه,من بهشون میگفتم که :
ابلهان اردک مغز! یعنی اینهمه شرارتی رو که شما و پدرانتون کردید رو گردن خدا میاندازید و خودتون رو تبرئه میکنید ؟
بعدش مگر خداوند ظالم هست که نخواد کسی هدایت بشه!
او میخواست ولی شما نمیخواستید! یعنی نمیخواستید که بخواهید ! چون این حرام کردن حلال خدا, بر خودتون و بندگان خدا, و این طمع قدرت و پول (البته زمانهای قدیم مبادله کالا به کالا بوده!) باعث میشده خداوند هدایتتون نکنه چون این کارتون ضد دینی بوده که پیامبرتون فرستاده!
در این آیه خداوند میفرماید : پس آیا بر فرستادگان, جز پیامرسانی آشکار هست ؟
یعنی پیامبران فقط پیامهای خدا رو میآوردند و اینکه مردم چه استفاده یا سوء استفادهای از آنها بکنند این دیگر گناه خود مردم هست
بعد اون حدیثی رو که آوردید من قبول کردم سخن پیامبر (ص) هست ولی به محتوای حدیث ایراد گرفتم!
و گفتم که شیطان غلط کرده که زنان رو ریسمان خودش قرار داده!
در ثانی من گفتم باید مواظب این موضوع باشیم و اونطور که شیطان خواسته, از زنان استفاده نکنیم که به سمت شیطان خواهیم رفت)
این موضوع رو دجال (یعنی آمریکا) فهیمده و الان میبینیم که در آمریکا و به طبع او در جهان از زنان به عنوان ریسمان شیطان استفاده میشه
سادهترین مثالش هم صنعت فاحشهگری و صنعت پورنوگرافی هست (خدایا اسک دین رو به خاطر این کلمات رکیک فیلتر کنند یه وقت!؟ آیا!)
زن یا دختر شده برای اینها منبع درآمد و اونطور که من جایی میخوندم یکی از این ریسمانهای پوسیدهشون گفته که درآمد پورنو چندین برابر درآمد نفت هست! (نفت کجاها دقیق یادم نیست!)
طرف این رو فهمیده که از زن چه استفادهای میشه کرد!
مثل یک معادله دو طرف بین شیطان و او, شیطان گفته بیا این ریسمان, مردم رو بکش به این سمت, در عوض من بهت پول و دنیا میدهم! (البته چرت گفته چون پول دنیا دست خداست نه شیطان!)
فکر کنم توضیحات کافی باشه و ثابت کرده باشه که من این حدیث رو رد نکردهام! (الحمدالله!)
ask میفرماید : پس خون حیض موهبتی است که خدا از حضرت فاطمه دریغ کرده؟!!!! بیشتر از این جک نگو! یعنی حضرت فاطمه العیاذ بالله این صفات را نداشت
من گفتم این موهبت رو خداوند از سرور بانوان جهانیان دریغ کرده ؟ من گفتم گاهی بنا بر مصلحت و لطف خودش برای برخی زنان قرار داده (یعنی امکانش هست) و این در اختیار اون زن بوده که فقط استفاده دنیوی بکنه یا هم دنیوی استفاده کنه و هم اخروی
ask گیر داده است : نه اینکه در فلان سایت هست
برادر من فلان سایت منابع رواییش درش هست دیگه! من دو ساعت اونا رو اینجا ردیف کنم مثل تیتراژ پایانی فیلمها که کار عقلانی نیست! من به اون سایت اعتماد دارم خیلیها هم اعتماد دارن
دیگه اینترنت اومده که کار ما رو آسون کنه! اینترنت نعمت خداست برادر من!
اگر اینترنت نبود ما چطور میتونستیم راحت گفتار همدیگر رو بیاوریم و راحت بحث کنیم ؟
[INDENT] با سلام و احترام
جوک رو اونایی میگن که فکر میکنن خیلی عقل کل تشریف دارن
نظر حقیر اینه که وقتی احساس میکنم حدیثی یا روایتی تو مخیله ام نمی گنجه، باید قبلش از اهل فن بپرسم که این حدیث جعلیه یا نه
اگه جعلی نبود ، به این فکر کنم که عقل من در مقابل ائمه، هیچ هم نیست پس منظورشون رو درست متوجه نمی شم که اعتراض می کنم وگرنه اسلام دینی نیست که آفریده ی خدا رو حقیر جلوه بده
وقتی حرف از ارث نصفه نیمه ی زن میشه دقت کنین که همون نصفه رو خودش مالکه و کسی حق تصرف در اون رو نداره در حالی که مرد هر چی داره باید خرج زن و بچه اش کنه
یه جورایی همون نصف ارث زن از کل ارث مرد بیشتر میشه براش
محض اطلاع
+ از بابت دیه نصف زن نسبت به مرد هم، فکر کنین ببینین مرد که میمیره، دیه به کی می رسه؟ به زن
حالا زن که میمیره دیه ی نصفه نیمه اش به کی میرسه؟ به مرد...
قوانین اسلام نیازمند تامل هستند نه جبهه گیری
[/INDENT]
محض اطلاع
+ از بابت دیه نصف زن نسبت به مرد هم، فکر کنین ببینین مرد که میمیره، دیه به کی می رسه؟ به زن
حالا زن که میمیره دیه ی نصفه نیمه اش به کی میرسه؟ به مرد...
اتفاقا داریم توی یه تاپیک دیگه بحث همینو میکنیم. اون وقت شما بفرمایید بگید ، دیه نابود شدن موی سر زن چرا کمتر از مرده ؟ در حالیکه مردها خودشون کچل میکنن ولی زیبایی زن به موهاشه . این پول دیه به قول شما نصفه نیمه ! میرسه به زن یا مرد ؟ اینجا چطور؟ یا دیه مابقی اندام هاش ،در صورتی که خود شخص نمیره ولی دیه کامل هم شاملش بشه. برای اون هم توضیحی اگر بدید ، ممنون میشم چون قرار نیست این پولش به کسی برسه ، میرسه دست خود شخص متضرر شده برای ترمیم جراحات (البته اگر میسر باشه )
یا چه فرقی داره توانایی جنسی مرد از بین به یا زن ؟ ولی مرد دیه بیشتری دریافت میکنه .
و اما یک سوال ممکن است برای مخاطب ایجاد شود .... در قرآن میخوانیم ...
همانطور که میدانیم قرآن هر وقت خواسته که از برتی صحبت کنه از ریشه ( فضل) مانند ( افضل) استفاده کرده ... اما قرآن در اینجا از کلمه قوامون استفاده کرده و میگه ... آقایون حالت ( قوامون ) رو دارند ...
توضیح آنکه فرض کنین رئیس جمهور کشور ما میخواهد به کشوری مسافرت کند ... بادیگارد های ایشون نقش قوامون ایشان رو بر عهده دارند ... و وظیفه مراقبت و نگهداری از ایشون رو برعهده دارند ولی برهمگان مشخص و مبرهن است که رئیس جمهور از لحاظ رتبه و مقام از بادی گاردها بالاتر است ...
بنابر توضیحات گفته شده ... به راحتی میتوان نتیجه گیری کرد که خانومها بسیار برتر از آقایون هستند ....
پرسش: چرا اسلام انقدر با زنان مشکل دارد؟! چرا همواره زنان در احادیث وآيات تحقیر شدند؟ زنان از نظر اسلام فقط برای مران آفریده شده اند؟! یا دیه ی زن که نصف مرد است دیه یک پسر دوساله در مقابل یک خانم دکتر چهل ساله، دوبرابر است!!! یا ارث و.... حضرت علی علیه السلام : ای مردم زنها از ایمان و ارث و خرد کم بهره هستند. اما نقصان ایمانشان به جهت نماز نخواندن و روزه نگرفتن در روزهای حیض است. و جهت نقصان خردشان آن است که در اسلام گواهی دو زن بجای گواهی یک مرد است. و از جهت نقصان نصیب و بهره هم ارث آنها نصف مردان میباشد.يا مثلا فرمودند : النسا عی و عوره فاستروا العورت بالبیوت و استروا العی بالسکوت... زنان بیهوده گو و عورت هستند.. عورت را در خانه و بیهوده گورا به سکوت بپوشانید..
پاسخ : در خصوص سوالات فوق نكاتي را به اجمال عرض مي كنم :
1- در دين اسلام يك سلسله امور مربوط به تكاليف و وظايف صنف زن و صنف مرد است وهيچ يك فضيلت بار و تقرب آور نيست بلكه در راستاي تبيين وظايف و تقسيم تكاليف و در جهت گردش بهتر زندگي خانوادگي است .بعنوان مثال ، واجبات مالي مرد چندين برابر زن است و زن تقريبا -بجز يك مورد و آن هم در خصوص اينكه اگر متمكن باشد و والدين او فقير باشند نفقه آنها بر عهده اوست - هيچ تكليف مالي ديگري ندارد اما مرد علاوه بر نفقه زن و فرزندان ، تامين مسكن و پوشاك ، پرداخت مهريه و ديه عاقله نيز بر عهده اوست لذا سهم ارث او دو برابر زن است كه اين سهم ارث هم در عمل ، در ميان خانواده و از جمله واجبات مالي كه در باره زن برعهده اش مي باشد ، تزريق مي گردد اما زن شرعا تكليف مالي ندارد لذا مي تواند سهم ارث خود را دست نخورده نگاه دارد و عملا اگر سهم ارث زن در جمع و تفريق تكاليف و واجبات مالي از مرد بيشتر نشود ، كمتر نخواهد شد لذا مي بينيم كه دو برابر بودن سهم ارث در مردان ، هيچ ارتباطي با ارجحيت مرد يا فضيلت او ندارد بلكه با تكاليف او مرتبط است . وانگهي همواره اينطور نيست كه سهم ارث زن كمتر از مرد باشد بلكه گاهي برابر و گاه بيش از سهم ارث مرد است (1)
2- يك سلسله امور و بعبارتي يك سلسله ويژگي ها و معيارها نيز بيانگر درجه معنوي و قرب و فضيلت بيشتر است كه در اين بخش زن و مرد بودن يعني جنسيت خاص داشتن ابدا در برتري معنوي موثر نمي باشد . شما هم در قرآن كريم و هم در سيره صحيح نبوي و سيره صحيح اهل بيت (ع) مي بينيد كه ملاك فضيلت ، جنسيت نيست بلكه آنكه اتقاست ، اكرم است و اتقي بودن فرد هيچگونه ارتباطي با جنسيت او ندارد زيرا تقوي صفت نفس است و نفس آدمي جنسيت بردار نيست : قد افلح من تزكي (2)
همچنين آياتي از قرآن كريم بصراحت تساوي معنوي زن و مرد را بيان مي كنند :
من عمل صالحا من ذكر او انثي وهو مومن فاوليك يدخلون الجنه يرزقون فيها بغير حساب(3)
3-روايات بسياري در تجليل از زنان از ناحيه معصومين (ع) وارد شده است و رواياتي كه در مذمت زنان وارد شده است را نيز بايد به بحث و بررسي تخصصي نشست تا مشخص شود مذمت روايات از چه ناحيه اي است و آيا اصولا روايات صحت سندي و متني دارند يا خير ، آيا با آيات قرآن كريم و سيره صحيح اهل بيت (ع) تاييد مي شوند يا خير ، آيا مذمت مذكور به جنس زن وارد شده است يا مربوط به زنان در برهه اي خاص از تاريخ بوده است . اينها تماما مواردي هستند كه در بررسي روايات مذكور بايد مد نظر قرار داد و نمي توان حكم واحدي در خصوص تمامي آنان صادر نمود يا قضاوت خاصي را به همه ي آنها سرايت داد .
[FONT="]«[FONT="]معاشر الناس ان النساء نواقص الايمان نواقص الحظوظ نواقص العقول، فاما نقصان ايمانهن فقعودهن عن الصلاة و الصيام في ايام حيضهن و اما نقصان عقولهن فشهادة امرأتين كشهادة الرجل الواحد و اما نقصان حظوظهن فمواريثهن علي الانصاف من مواريث الرجال فالتقوا شرار النساء و كونوا من خيارهن علي حذر و لا تطيعوهن في المعروف حتي لا يطمعن في المنكر[FONT="]»[FONT="]
[FONT="]ترجمه[FONT="]: [FONT="]اي گروه مردمان زنان از ايمان و ارث و خرد كافي كم بهره اند، اما نقصان ايمانشان به دليل پرهيز از خواندن نماز و گرفتن روزه است در روزهاي حيض، و اما جهت نقصان خردشان آن است كه (در اسلام) شهادت دو زن برابر گواهي يك مرد است، و اما كمي سهم و بهرهشان براي آنكه نصيبشان از ارث نصف مردان است[FONT="]. [FONT="]پس از زنان بد بپرهيزيد، و از خوبانشان برحذر باشيد، و در گفتار و كردار نيك و پسنديده ميل و خواهش آنها را فرمان نبريد، مبادا كه از وجودتان به ناروا استفاده نمايند و در طمع كار ناشايسته[FONT="] [FONT="]اي افتند[FONT="].[FONT="]
[FONT="]در اين روايت سه مطلب در خصوص زنان عنوان شده است و سه دليل بر آن ذكر گرديده است[FONT="] :
1- [FONT="]نقص ايمان . دليل : نقص عبادت در ايام عذر شرعي [FONT="]
2- [FONT="]نقص حظوظ و بهره مالي.دليل :نصف بودن ارث زن[FONT="]
3- [FONT="]نقص عقل . دليل : شهادت دو زن در برابر يك مرد [FONT="]
[FONT="]ما در برخورد با روايات بايد به چند مطلب توجه كنيم كه اولين و مهمترينش اين است كه روايت با آيه قرآن در تضاد و مخالفت نباشد زيرا پيامبر (ص) فرمودند هر روايتي كه از ما رسيد و با كتاب خدا مخالف بود به ديوار بكوبيد .حال به روايت مراجعه مي كنيم[FONT="] :
[FONT="]در متن روايت ، عللي كه بر نقصان عقل ، ايمان و بهره مالي زن مطرح شده است ، عللي مذموم نيست و موجب نقص در ايمان و عقل و مال نمي شود بلكه موارد مطروحه ، تفاوت ميان زن ومرد را بيان مي دارد[FONT="] .
[FONT="]توضيح اينكه در خصوص نقص ايمان كه علت آنرا كاستي نماز و روزه در ايام عادت ماهيانه ذكر نموده اند ، بايد گفت اين كاستي در نماز و روزه به فرمان خداوند است همانگونه كه قصر - نماز شكسته -نماز مسافر و افطار او امر خداوند است و ملزم بودن به آن عين ايمان است و اطاعت خداوند و امر او در هر شرايطي است ؛لذا اسقاط نماز و روزه در ايام عادت ماهيانه امر مولاست و تبعيت از آن ، عين ايمان است نه نقصان در آن، مضاف بر اينكه هم روزه ها قضا ميشوند و هم در زمان عادت ماهيانه زن ميتواند در مصلاي خود بنشيند و با ذكر خدا مشغول باشد به اين مساله ، شش سال شرفيابي زودتر زنان به بارگاه تكليف الهي را نيز بايد افزود و نيز نماز و روزه كامل در ايام يائسگي و حمل ، لذا بنظر نمي رسد تفاوت چنداني در كميت عبادت ميان زنان و مردان وجود داشته باشد با تاكيد بر اين مساله كه ايمان ، عمل به دستورات مولا و خالق هستي و ذات باريتعالي است و[FONT="] زنان در ايام عادت ،نه به خواست خود كه به جهت تسليم فرمان خداوند از نماز و روزه باز مي ايستند و اين خود عين ايمان است ونقصان و مذمتي در اين مساله مشاهده نمي شود[FONT="] .[FONT="]
[FONT="]در خصوص نقص عقل ، در روايت مذكور شهادت دو زن در مقابل يك مرد علت نقصان عقل معرفي شده است در حالي كه در قرآن كريم ذيل آيه 282 بقره آمده است[FONT="] :
...[FONT="]فان لم يكونا رجلين فرجل وامراتان ممن ترضون من الشهداء ان تضل احداهما فتذكر احداهما الاخري[FONT="]...
[FONT="]يعني اگر يكي از دو زن فراموش نمود ، ديگري يادآوري نمايد و اگر بنابر فراموشي نبود و مبناي دو شاهد زن گرفتن ، نقصان عقل – به معناي كمبود و نقص در عقل [FONT="]- [FONT="]بود ، زن دوم نيز زن است و عقل او نيز ناقص لذا آنچه جهت احقاق حق در آيه شريفه بدان تاكيد دارد ، محقق نمي شد ضمن اينكه در مواردي شهادت مرد پذيرفته نيست مثلا در مورد اثبات زنده متولد شدن طفل،شهادت مرد چيزى از ارث را براى طفل ثابت نمى كند ولى با شهادت هر زن «يك چهارم» از ارث ثابت مى شود و در اين مورد فقط شهادت زنان مسموع است. شهادت بر موارد ويا عيوب جنسى زنان نيز موارد ديگرى است كه در آن تنها شهادت زنان پذيرفته است لذا بنظر نمي رسد نقصان عقل به معناي وجود نقيصه و كاستي در عقل و درك زنان، دليل دو شاهد زن در مقابل يك شاهد مرد باشد زيرا اگر چنين بود ، بهر حال در دو زن نيز اين نقيصه موجود بود و مرتفع نمي گشت[FONT="].(4) و(5) [FONT="]در مورد نقص در بهره مالي نيز بايد گفت كه اولا نصف بودن ارث در زنان ، به دليل عدم وجود تكاليف مالي در شرع اسلام بر عهده زن مي باشد به اين معنا كه زن هيچ مسئوليت مالي بر عهده ندارد بلكه مرد بايد نفقه و مهريه و مسكن و پوشاك و خوراك او را تهيه نمايد ، همچنين وظايف مالي ديگري كه بر عهده مرد است و زن در قبال آنها مسئوليتي ندارد لذا قاعدتا سهم ارث مرد بايد بيشتر باشد تا گوشه اي از بار مسئوليت مالي وي تامين گردد و در ثاني همواره اينگونه نيست كه سهم ارث زنان نصف مردان باشد . [FONT="]لذا نه كمتر بودن ارث زن امري مذمت بار است و نه در مواردي كه ارث او بيشتر از مرد است ، تحسين آور ، بلكه اين مساله صرفا مربوط به دايره مسئوليتها و امور جاري زندگي است و مشمول نقص يا توصيف مذمت بار نمي شود [FONT="]. [FONT="]
[FONT="]بنابراين بررسي سه فراز روايت در مورد نقصان عقل ، نقصان ايمان و نقصان در بهره مالي ، نشاندهنده اين است كه تمام سه مورد فوق صرفا از مصاديق تفاوت زن و مرد در زمينه فيزيولوژيكي ، مسئوليت هاي زندگي و تكاليف شرعي است و به تعبيري[FONT="] بيان تفاوتهاي زن و مرد در سه عرصه است نه نقصان و مذمت[FONT="] .[FONT="] [FONT="]البته غالبا شان صدور روايت را نيز در خصوص واقعه جمل مي دانند[FONT="] .
[FONT="]ایت الله جوادی آملي نيز شان صدور روايت را در مورد خاصي - جنگ جمل-مي دانند كه نبايد به ساير موارد تسري يابد و قائلند كه گاهي حادثه و يا موضوعي، در اثر يك سلسله عوامل تاريخي، زمان، مكان، افراد، شرايط و علل و اسباب آن، ستايش يا نكوهش ميشود. معناي ستايش يا نكوهش بعضي حوادث يا امور جنبي حادثه، اين نيست كه اصل طبيعت آن شيء، ستايش و يا نكوهش شده، بلكه احتمال دارد زمينة خاصي سبب اين ستايش يا نكوهش شده است و اين نكوهش نهجالبلاغه راجع به زن، ظاهراً به جريان جنگ جمل برميگردد. همان گونه كه از بصره و كوفه نيز در اين زمينه نكوهش شده است با اين كه بصره، رجال علمي فراواني تربيت كرده و كوفه نيز مردان مبارز و كم نظيري را تقديم اسلام نموده و بسياري از كساني كه به خوانخواهي سالار شهيدان برخاستند از كوفه، نشأت گرفتند ... نميتوان گفت كه چون مثلاً از كوفه يا بصره نكوهش شده، آن دو شهر براي هميشه و ذاتاً سزاوار نكوهش ميباشند. قضاياي تاريخي در يك مقطع خاص و حساس، زمينة ستايش يا نكوهش فراهم كرده و سپس با گذشت آن مقطع، مدح و ذم نيز منتفي[FONT="] [FONT="]ميشود[FONT="].[FONT="](6) [FONT="]و اما يك نكته ي تكميلي در خصوص چنين رواياتي :استاد جوادي آملي بحثي دارند در مورد فضاي صدور روايت و غلبه خارجي يك موضوع در زمان صدور روايت به اين معنا كه اگر يك روايتي مثلا در مذمت يك گروه يا يك شيء صادر شد ممكن است مربوط به غلبه خارجي آن موضوع در زمان صدور روايت باشد لذا قابل تعميم به همه ي افراد موضوع نمي باشد . و از آنجا كه زنان در زمان صدور روايات از تجربه و مهارت اجتماعي كمي برخوردار بودند و نيز تحت تعليمات علمي قرار نمي گرفتند و در حقيقت غلبه خارجي ، بازنان بي بهره از علم و مهارت كافي بود ، لذا پاره اي از روايات ناظر به اين غلبه خارجي است نه جنس زن[FONT="] .
[FONT="]توضيح ايشان بدين صورت است[FONT="] :
"[FONT="]اگر شرايط درست براى فراگيرى آنها در صحنه تعليم و تربيت فراهم شود اگر غلبه بر عكس نشود لااقل غلبه با مردان نخواهد بود تا منشاء نكوهش گردد[FONT="]. [FONT="]يعنى اگر زنان در پرتو تعليم صحيح و تربيت وزين پرورش يابند و چون مردان بيانديشند و چون رجال تعقّل و تدبّر داشته باشند تمايزى از اين جهت با مردها ندارند و اگر گاهى تفاوت يافت شد، همانند تفاوتى است كه بين خود مردها نيز مشهود است.[FONT="]
[FONT="]مثلاً اگر زنان مستعد به حوزهها و دانشگاههاى علمى راه يابند و همانند مردان به فراگيرى علوم بپردازند و در دروس مشترك آگاهى كامل يابند ديگر نمىتوان گفت رواياتى كه در نكوهش زنان آمده و احاديثى كه در پرهيز از مشورت با آنها وارد شده و ادلّهاى كه در نارسايى عقول آنان رسيده اطلاق دارد و هيچگونه استثنايى نسبت به زنان دانشمند و محقق ندارد بلكه قطعاً اين گونه زنان، مستثنى خواهند بود و در اين زمينه تمايزى با مردها ندارند."(7[FONT="])
[FONT="]لذا در برخورد با روايات بويژه رواياتي كه از صحت قطعي يا نسبي برخوردارند بايد به اين امر توجه نماييم.[FONT="]
بررسي روايت "النساء عی و عوره فاستروا العورت بالبیوت و استروا العی بالسکوت... " زنان بیهوده گو و عورت هستند.. عورت را در خانه و بیهوده گورا به سکوت بپوشانید... کلینی5/535
در ابتدا روايت را بر قرآن عرضه مي كنيم .
در قرآن كريم آمده است :
فَبَشِّرْ عِبَادِ *الذين يستمعون القول فيتبعون احسنه اوليك الذين هداهم الله واوليك هم اولو الالباب (زمر/17و18)
پس بشارت ده به آن بندگان من كه به سخن گوش فرامى دهند و بهترين آن را پيروى مى كنند اينانند كه خدايشان راه نموده و اينانند همان خردمندان.
با توجه به آيه شريفه، صاحبان خرد افرادي هستند كه در برخورد با سخن ديگران ، ابتدا مطلب را مي شوند و سپس ازبهترين سخن پيروي مي كنند ؛در اين آيه شريفه بيان نشده است كه از سخن نيك زنان پيروي نكنيد يا صرفا از سخن نيك مردان پيروي كنيد ، بلكه فرموده صاحب خردان ابتدا همه ي سخن و مطالب را مي شنوند و سپس از بهترينش پيروي مي كنند حال روايت فوق با آيه شريفه در تضاد است زيرا روايت مذكور تمامي زنان را بيهوده گو معرفي مي كند در حالي كه آيه بر شنيدن و تبعيت از بهترين مطلب بطور مطلق ، سخن مي گويد ديگر نفرموده اين بهترين سخن از چه كسي باشد زن يا مرد .
همچنين در قرآن كريم يك زن به عنوان الگو براي زن و مرد مومن معرفي شده است(وضرب الله مثلا للذين آمنوا امراه فرعون)( تحريم/11) اگر قرار باشد كه زنان علي الاطلاق بيهوده گو باشند چگونه اين زن بزرگوار الگوي زن و مرد مومن خواهد بود ؟!
احتجاج و تمسك حضرت علي (ع) در موارد مختلف به سخن و سيره حضرت زهرا (س) و نيز تمجيد و تحسين مكرر نبي اكرم (ص) نسبت به حضرت خديجه (س)و همچنين تكريم ائمه (ع) از حضرت زينب (س) عقيله بني هاشم و نيز احترام و اهميت دادن به سخنان ديگر زنان مومنه خود گواه بر سيره اي غير از مورد مذكور در روايت فوق است . بله البته ما بيهوده گوياني در ميان مرد و زن داريم كه خداوند در قرآن مجيد راهكار برخورد با آنان را در سيره عباد الرحمان چنين بيان مي نمايد :و اذا خاطبهم الجاهلون قالوا سلاما (فرقان/63)
اما اين راهكار در قبال مرد و زن جاهل است نه فقط زن .
همچنين در دسته ديگري از روايات از همنشيني و هم صحبتي و ... با دسته ها و گروههاي خاصي از مردم نهي شده است و در هيچ يك از آنها جنسيت افراد مطرح نيست بلكه صفات خاصي مطرح است كه متعلق نفس و اخلاق آدمي است مانند پرهيز از مصاحبت با انسان ترسو ، فاسق،بخيل ،احمق و ...كه تمامي اين صفات ميان زن و مرد مشترك است .
نتيجه اينكه يا بايد به دليل تعارض با آيات شريفه قرآن كريم ، قائل باشيم كه روايت فوق جعلي است و قابل طرح و طرد است و يا بايد قائل باشيم كه روايت مذكور ناظر به غلبه خارجي موضوع در زمان صدور روايت است و عموميت ندارد و با تغيير خارجي موضوع ، منتفي است .
(1)- ر.ك: زن در آيينه جمال و جلال ،ص341
(2)- اعلي/14
(3)- غافر/40
(4)- البته ديدگاه ديگري نيز به تفاوت عقل نظري و عملي وابزاري در زن و مرد اشاره دارد و نقص عقل مورد بحث را از زمره نقص نسبي در يكي از زمينه هاي فوق در زنان نسبت به مردان مي داند و از اين زاويه ، روايت را در اين زمينه موجه مي نمايد
(5)- انديشمنداني چون آيتالله جوادي آملي تصريح کردهاند که در صورت پذيرش تفاوت عقلي، اين تفاوت صرفاً در ناحيه عقل ابزاري است.[ عبدالله جوادي آملي، زن در آينة جلال و جمال، ص 228.]
(6)- زن در آيينه جلال و جمال ، عبد الله جوادي آملي ، صص 330-332
(7)- آیت الله جوادی آملی ،زن در آينهٔ جلال و جمال، ص 37 ـ 36
كليد واژه ها : ارث زن ، ديه زن ، شهادت زن ، خطبه 80 نهج البلاغه ، بيهوده گو
ببینید دوستان قبلا هم فراوون از این بحث ها شده مطمئن باشید همه شما یه نظر دارید و لی تا حدی با بیان متفاوت میگیید.
اینکه زن و مرد تفاوت هایی دارند همه ما می دونیم برای تکاملشون هست و هر کدوم بدون دیگری ناقصند .
عقلانیت و عاطفه که نحوه ظهورش تو زن و مرد متفاوته دلیل بر ارجحیت هیچ کدومشون نیست................
ایا غیر از این حرفی هست؟؟؟
سلام
من هم این سخن شما را قبول دارم
بله
و اینکه تقوا به ادعا نیست
تقوا در عمل و ماحصل از عمل باید نمایان بشه
مهمترینش عمل به وظایف و غرایز انسانی .
حالا زن یا مرد
سلام
هیچ موجودی ارجحیت بر دیگری ندارد همانطور که اجنه ارجحیتی بر انسان ندارند اما انسان موجودی از لحاظ استعداد برتر از اجنه است که می تواند از حیوان هم پست تر شود مرد و زن هم تفاوتی در استعداد دارند اما دلیل برتری بر دیگری نیست بستگی به این دارد که چقدر از آن استعداد استفاده شود.
بحث من سر استعداد مرد و زن بود نه برتری زن و مرد و یا ارجحیت داشتن مرد بر زن یا زن بر مرد.
و ملاک برتری هم استعداد نیست بلکه تقوا است اجنه اگر با تقوا باشند از انسان بی تقوا گرامی ترند ولو استعداد کمتری دارند
واقعا از بحث در اين باره خسته شده ام.
به عنوان حسن ختام در زير سخن خودتان را به خودتان باز ميگردانم. بالاخره شما تفسير را قبول داريد يا نه؟
اگر قبول داريد بايد تفسير علما را در تمام آيات و احاديث قبول داشته باشيد مثل آيه ي قوامون ،حديث نقصان عقل و .... اگر هم قبول نداريد كه كلا در هيچ زمينه نبايد قبول داشته باشيد حتي در آيه خير الماكرين چون ترجمه ان چيز ديگريست و تفسير چيز ديگر.
براي يكبار هم كه شده تكليفتان را با خود روشن نماييد. موفق باشيد!
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام
ما معتقدیم مرد استعداد بیشتری در عقلانیت دارد.یعنی بالقوه عقل بیشتری دارد.ولی این استعداد باید به فعلیت برد.یعنی بالفعل نیست.به خود انسان بستگی دارد که آن را از بالقوه به بالفعل تبدیل کند.
اما این که عقل مرد بالقوه از عقل زن بیشتر است،اولاً دلیل بر این نمی شود که عقل هر مردی از هر زنی بیشتر باشد.چرا که باید این استعداد نهفته در وجود مرد به فعلیت برسد.بنابراین معلوم نیست بالفعل عقل مرد بیشتر است یا زن.
این هم که عقل مرد بالقوه بیشتر است،باعث نمی شود که مرد از زن برتر باشد.چون ملاک برتری تقواست.نه عقل.مانند این است که بگوییم چون زن،از زیبایی بیشتری برخودار است پس از مرد برتر است.نه.برتری در تقوا،برتری حقیقی است.ممکن است مردی عقلش را خوب به کار برده باشد و اکتشافات زیادی کرده باشد،اما چیزی مثل کفر بگوید.مثل هاوکینگ.ولی زنی که سواد هم ندارد،تقوا داشته باشد و به خدا چیزی را که نمی داند نسبت ندهد.در اینصورت مرتبه این زن از آن مرد بالاتر است.هر چند منظور از عقل در روایات،چیزی نیست که پدیده های تجربی را کشف کند.
ما باید بپذیریم بین مرد و زن تفاوت است و به حکم این تفاوت ها،وظایف و حقوق آن ها متفاوت می شود.اما رستگاری و تقرب به خدا برای مرد و زن به یک اندازه ممکن است.
لبیک یا مهدی
و من الله توفیق
اون احادیث یا ایات تفسیر دارن و معنیشون مشخصه . تو جای خودشون هم کاربرد دارن . جای تعجبه که مدام بحث کلیشه ای میشه.
مي بخشيد؛ متوجه منظور نشدم؟! ظاهرا مخاطب بنده را تشخيص نداده ايد...بنده پست جناب اسك را نقد كردم!!!
برادر یا محمد.
بحث حالات روانیه در اصل نه بحث عاقل و غیر عاقل.
شما فک کن جای لطافت مادرانه شما رو رفتارهای عاقلانه والدت میگرفت یا بالعکس ...چه نتیجه ای میگیرید؟
نقد نظريه « نقصان عقل زنان»
تفاوتهايي كه از جنبه تعقلي ميان زن و مرد ادعا شده است، بيشتر منشأ اجتماعي ـ فرهنگي دارد و عارضهاي زوالپذير است؛ براي مثال، زني كه در جامعه بسته، خانه نشين شده باشد، بسياري از مسائل اجتماعي را درك نميكند و عقل اجتماعياش شكل نميگيرد، ولي اگر همان زن از شرايط مساعدي برخوردار شود، متهم به نقصان عقل نخواهد شد؛ زنان از آن جهت كه در تاريخ هميشه مورد ظلم بوده و ميدان فعاليت و حضور پيدا نكردهاند، عقلشان پرورش پيدا نكرده است و از اين جهت عقبتر از مردان نگه داشته شدهاند و اين به معناي ناتواني ذاتي زنان نيست، طبيعي است اگر زني را در خانه حبس و شرايط فضل و دانش را از او دريغ كنند ، نميتواند مانند كسي كه در جامعه حضور دارد و از رويدادها با خبر است ، فهم اجتماعي داشته باشد. در اين جهت ميان زن و مرد تفاوتي نيست. اگر مردان را نيز در خانه حبس كنند، چنين خواهند شد.
اما تفسير نقصان عقل با برابر نهادن گواهي دو زن با گواهي يك مرد، نميتواند موجه باشد؛ چون گواهيدادن چندان ربطي به عقل ندارد. درست است كه گاه عاطفه در پديد آمدن انحراف مؤثر است، اما نيرومندي عواطف به معني كم خردي نيست. عقل با انديشه و خردورزي سر و كار دارد و گواهيدادن با رؤيت صحيح حوادث و امانتداري و راستگويي و استواري در گزارش صادقانه آنها مرتبط است.
باب شهادت به معقولات ارتباط ندارد و مربوط به عالم محسوسات است. لذا شهادت به معقول، نه جايز است و نه معتبر.بر اساس اين ملاحظات است كه آيت الله جوادي آملي، مي گويد: اينكه شهادت دو زن، در حكم شهادت يك مرد است، نه براي آن است كه زن، عقل و دركي ناقص دارد و در تشخيص اشتباه ميكند، بلكه« ان تفضل احداهما فتذكر احداهما الاخري»: اگر يکي از دو فراموش نمود، ديگري به او تذكر دهد. پس قرآن علت نابرابري زن و مرد را در شهادت، فراموشي دانسته و هرگز از نقص عقل در اين زمينه، مايه نگذاشته است؛ زيرا زن مشغول كارهاي خانه، تربيت بچه و مشكلات مادري بوده و ممكن است صحنهاي را كه ديده فراموش كند، بنابراين، دو نفر باشند تا اگر يكي يادش رفته ديگري او را متذكر كند.
پس اين بند از روايت، مخالف قرآن است؛ زيرا در قرآن، سبب نابرابري زن و مرد در شهادت « نسيان» معرفي شده است و نه «نقص عقل».
علاوه بر اين، در بسياري از روايات، از زنان عاقل سخن رفته است، چنانكه خود حضرت علي عليه السلام ميفرمايند: « از مشورت با زنان بپرهيز، جز زني كه به تجربه، كمال عقلش به ثبوت رسيده باشد». اين روايت، خود بيانگر اين نكته است كه زنان مي توانند به كمال عقلي برسند و در بعضي روايات وارد شده است كه خداوند بعضي از زنان را با عقل از ديگران امتياز داده است.
گذشته از روايات، تاريخ نيز شاهد زنان بسياري بوده است كه به كمال رسيدهاند و امروزه نيز زنان متفكر، كم نيستند. آيا بايد آنان را ناقص العقل شمرد يا آنانرا استثنا دانست؟ آيا استثنا تا اين حد صحيح است؟
موفق باشید
بحث میکنیم تا به نتیجه برسیم.
و اما کلامی در این باب درباره مظهریت هر یک از مرد و زن در عالم هستی
در این که انسان کامل اگر مرد باشد مظهر عقل کل است و اگر زن باشد مظهر نفس کل است
الانسان الکامل ان کان مُذکرا فهو مظهر العقل الکل و صورته، و ان کان مونثا فهو مظهرالنفس الکلیه و صورتها ، فسید الاوصیاء و سر الانبیاء و المرسلین علی العالی الاعلی صوره العقل الکلی و مظهره علی الوجه الاتم، و حقیقه ام الکتاب سیده نساءالعالمین فاطمه البتول الزهراء صوره النفس الکیه و مظهرها هکذا. مرج البحرین یلتقیان- بینهما برزخ لایبغیان-... یخرج منهما اللولو و المرجان.
و فی تفسیر مجمع البیان لامین الاسلام الطبرسی عن سلمان الفارسی و سعید بن جبیر و سفیان الثوری ان البحرین علی و فاطمه، و البرزخ محمد، و اللولو و المرجان الحسن و الحسین.
و فی الاثر ان النبی صلی الله علیه و آله کان یحبها- ای فاطمه- یکنیها بام ابیها.
و اقول: حیث ان العقل الکلی اب، و النفس الکلیه ام، و ظهرت الموجودات عنهما، و اما الانوار و الفضائل فاطمه (س)، عقیله الرساله مظهر النفس الکلیه علی (ع) الوجه الاتم فهی ام ابیها الخاتم علی هذا التفسیر الانفسی الاقوم فافهم.
و تدبر فی المقام قوله سبحانه: الرجال قوامون علی النساء بما فضل الله بعضهم علی بعض...
و قوله تعالی شانه: و للرجال علیهن درجه، و نظائرهما من الروایات ایضا
ترجمه
انسان کامل اگر مرد باشد مظهر و صورت عقل است، و اگر زن باشد مظهر و صورت نفس کل است؛ بنابراین سید اوصیاء و سر انبیاء و مرسلین علی عالی اعلی صورت عقل کل و مظهر او بر وجه اتم است، و همچنین حقیقت امالکتاب سیده نساء عالمین فاطمه بتول زهراء صورت نفس کل بر وجه اتم است. «دو دریا را روان ساخت و به هم آمیخت در حالی که به همدیگر میرسند و سطوح آن دو با هم تلاقی میکنند، در میان این دو دریا برزخی است- یعنی حاجز و مانع و پردهای است- که از حد خود تجاوز نمیکنند و بدر نمیروند، از آن دو لولو و مرجان بیرون میآید.
امین الاسلام طبرسی در تفسیر مجمع البیان از سلمان فارسی و سعید بن جبیر و سفیان ثوری روایت نقل کرده است که آن دو دریا علی و فاطمه اند، و برزخ محمد صلی الله علیه و آله است، و لولو و مرجان حسن و حسین اند.
در روایت آمده است که پیغمبر صلی الله علیه و آله فاطمه را دوست میداشت. و او را به «ام ابیها»- یعنی مادر پدرش- کنیه داده بود. و من میگویم: چون عقل کل پدر است و نفس کل مادر، و همه موجودات از آن دو ظهور یافته اند، و مادر انوار و فضائل فاطمه ، عقیله رسالت مظهر نفس کل بر وجه اتم است؛ پس بنابراین تفسیر انفسی اقوم، آن جناب مادر پدرش حضرت خاتم انبیاء صلی الله علیه و آله است، پس بفهم.
و در این مقام، در گفتار حق سبحانه که فرمود: الرجال قومون علی النساء بما فضل الله بعضهم علی بعض...، و فرمود: و للرجال علیهن درجه و همچنین در روایات بمفاد نظیر این دو آیه تدبر بنما :ok::ok::ok:
سلام
بله تفسیر قرآن را طبق قرآن باید از پیامبر و اهل بیت گرفت
أَنْزَلْنا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنّاسِ ما نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ
قرآن را نازل كرديم، تا آنچه را كه به سوى مردم نازل شده است براى آنها روشن سازى; شايد انديشه كنند.
وَ ما يَعْلَمُ تَأْويلَهُ إِلَّا اللهُ وَ الرّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ
در حالى كه تفسير آنهارا، جز خدا و راسخان در علم، نمى دانند.
و در احادیث داریم فقط ما اهل بیت راسخون در علم هستیم.
پس ما تفسیر قرآن از قول اهل بیت را قبول داریم.حالا اگر سایر فقها و علما چیزی از قرآن تفسیر کردند اگر مطابق سخنان اهل بیت بود می پذیریم و اگر خلاف سخنان اهل بیت بود قبول نمی کنیم. به نظر شما عاقلانه است تسلیم محض سخنان غیر معصوم بودن؟
اما درباره تفسیر سخنان اهل بیت
خود اهل بیت حدیث زیبایی دارند که احادیث ما را چطور متوجه شوید:
حَدَّثَنَا أَبِي رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ بْنِ هَاشِمٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ أَبِي حَيُّونٍ مَوْلَى الرِّضَا ع قَالَ: مَنْ رَدَّ مُتَشَابِهَ الْقُرْآنِ إِلَى مُحْكَمِهِ هُدِيَ إِلى صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ ثُمَّ قَالَ إِنَّ فِي أَخْبَارِنَا مُتَشَابِهاً كَمُتَشَابِهِ الْقُرْآنِ وَ مُحْكَماً كَمُحْكَمِ الْقُرْآنِ فَرُدُّوا مُتَشَابِهَهَا إِلَى مُحْكَمِهَا وَ لَا تَتَّبِعُوا مُتَشَابِهَهَا دُونَ مُحْكَمِهَا فَتَضِلُّو
ابو حيّون از امام رضا عليه السّلام نقل كرده است كه حضرت فرمودند:
هر كس متشابهات قرآن را به محكمات آن ارجاع دهد، به راه راست هدايت شده است، سپس فرمودند: در اخبار ما نيز همانند قرآن محكم و متشابه وجود دارد، لذا متشابهات آن را به محكمات آن ارجاع دهيد و صرفا به دنبال متشابهات آن نرويد كه گمراه ميشويد.
پس سخن معصوم را سایر سخنانشان تفسیر می کنند و من از تمام مدعیان تفسیر تقاضا دارم اگر می توانید تفسیر احادیث را با سایر احادیث برایمان بگویید می پذیریم....شما و تمام آن مدعیان تفسیر اگر سخنی مربوط به تساوی در استعداد عقلانی مرد و زن دارید بفرمایید و اگر ندارید پس با سخن امام مخالفت نکنید و آن باصطلاح مفسرین مصداق این حدیث نشوید که
فُقَهَاءُ ذَلِكَ الزَّمَانِ شَرُّ فُقَهَاءَ تَحْتَ ظِلِّ السَّمَاءِ مِنْهُمْ خَرَجَتِ الْفِتْنَةُ وَ إِلَيْهِمْ تَعُود
فقهاء و دانايان باحكام آن روزگار(آخر الزمان) بدترين فقهاء زير آسماناند، از ايشان فتنه بيرون مىآيد و بايشان باز ميگردد.
به نظر شما منظور این حدیث چه کسانی است؟و منظور از فتنه چیست؟جز تغییر سخن معصوم و تفسیر به رای! جز کتمان حقیقت برای جذب مردم؟!
حرف آخر را هم از اینجا نقل قول می کنم:
آيا زن و مرد در تکوين متفاوتند؟
در بحث حقوق زن، اگر تفاوت زن و مرد در بعد جسمي و روحي بهنحو تعيينكنندهاي ثابت شود، درك اختلاف در حقوق و وظايف آسان خواهد شد.
اگر با برخي فمينيستها و جامعه شناسان كه به جز تفاوتهاي بيولوژيك هيچ تفاوتي ميان زن و مرد نميشناسند و تفاوتهاي ذهنيّت و رفتار و احساس آن دو را ناشي از تأثيرات محيطي و فرهنگي ميدانند، همسخن شويم،[1] در آن صورت وجود حقوق متفاوت براي دو جنس را به سختي ميتوان اثبات كرد.
واقعيت آن است كه بين مرد و زن و نر و ماده حتي در حيوانات و گياهان تفاوتهايي اساسي وجود دارد. انكار اين امر، انكار امري وجداني و بديهي است. موهوم دانستن و قديمي شمردن اين اصل مسلّم، حركت برخلاف جريان حتمي طبيعت است.
امروزه در پايان قرن بيستم، در پرتو پيشرفتهاي حيرتانگيز علوم، تفاوتهاي زن و مرد بيشتر روشن شده است، با اين حال اين تفاوتها به هيچ وجه به برتري يا پستي يكي از دو جنس زن و مرد نميانجامد. دست آفرينش اين تفاوتها را بدينسبب به وجود آورده است كه امور مختلف جامعة بشري را هر چه شايستهتر سامان دهد و پيوند خانوادگي زن و مرد را محكمتر كند.
قانون خلقت اين تفاوتها را ايجاد كرده است تا به دست خود حقوق و وظايف جامعه و خانواده را ميان زن و مرد تقسيم كند. قانون خلقت تفاوتهاي زن و مرد را شبيه اختلاف ميان اعضاي بدن قرار داده است.
اگر قانون آفرينش چشم و گوش و دست و پا و ستون فقرات را وضع و شكل خاصّي بخشيده، نه از آن جهت است كه با نظر تبعيضآميز به نفع يكي نسبت به ديگري جفا روا داشته است. در واقع تفاوتهاي زن و مرد بر اساس «تناسب» است نه «نقص و كمال».
ادامه در پست بعدی
تفاوتهاي زن و مرد در چيست؟
قبل از ذكر برخي از اين تفاوت ها بايد توجه داشت كه منظور ويژگيهاي غالبي است كه دست تكوين در نهاد مرد يا زن قرار داده و وجود افراد نادر و استثنايي به طبيعي بودن اين صفات لطمهاي نميزند.
زن و مرد چه در بعد جسمي و چه در بعد رواني و احساسات با يكديگر تفاوت دارند.
از لحاظ جسمي: مرد بهطور متوسط درشت اندامتر، بلند قدتر و خشنتر از زن است. صداي مرد كلفتتر و خشنتر است و صداي زن نازكترو لطيفتر.
رشد بدني زن سريعتر از مرد است، در مقابل رشد عضلاني و نيروي بدني مرد بيشتر از زن است.
مقاومت زن در مقابل بسياري از بيماريها از مقاومت مرد بيشتر است.
زن زودتر بالغ ميشود و امّا دستگاه توليد مثل او زودتر از كار ميافتد.
متوسط مغز مرد از متوسط مغز زن بزرگتر است ولي با در نظر گرفتن نسبت مغز به كل بدن، نسبت مغز زن بيشتر است.
رية مرد توانايي تنفس هواي بيشتري را دارد، امّا ضربان قلب زن سريعتر است.
نقش زن در پرورش فرزند بسيار بيشتر از مرد است.
دوران قاعدگي و ضعف جسمي تنها در زن وجود دارد، نيز تفاوتهاي ديگري را ميتوان ميان آن دو برشمرد.
از لحاظ رواني: ميل مرد به ورزش و شكار و كارهاي پرحركت بيش از زن است.
احساسات مرد جنگجويانه و رزمي و احساسات زن صلحجويانه و بزمي است. مرد پرخاشجوتر است و زن آرامتر. زن از توسّل به خشونت دربارة خود و ديگران پرهيز ميكند. احساسات زن از مرد پرخروشتر است، زن زودتر تحت تأثير احساسات خويش قرار ميگيرد، امّا مرد از تأثير شديد احساس دورتر است و با تعقّل و تدبير بيشتري عمل ميكند.
زن بهطور طبيعي به زينت و جمال و آرايش علاقة بيشتري دارد. احساسات زن بي ثبات تر از مرد است. زن از مرد، محتاطتر، مذهبيتر، پرحرفتر، ترسوتر، حسودتر و تشريفاتيتر است.
احساسات زن، مادرانه است و به خانه و خانواده بيشتر علاقه دارد. زن در علوم استدلالي و عقلي بهپاي مرد نميرسد، ولي در ادبيات و نقاشي و مسائل ذوقي، دست كمي از مرد ندارد.
مرد خود دارتر از زن است و زن رقيق القلب تر از مرد.
از نظر احساسات و رابطه اي كه زن و مرد با يكديگر دارند، ميتوان گفت مرد بندة شهوت خويش است و زن بندة محبت مرد.
مرد زني را دوست ميدارد كه او را پسنديده و انتخاب كرده باشد و زن مردي را دوست ميدارد كه ارزش او را درك كرده و قبلاً دوستي خود را اعلام كرده باشد.
مرد ميخواهد شخص زن را تصاحب كند و زن ميخواهد دل مرد را مسخّر كند و از اين راه بر او مسلّط شود.
مرد ميخواهد زن را در پناه خود گيرد و زن ميخواهد او را در پناه گيرند، مرد ميخواهد به زن مهر بورزد و زن ميخواهد كه مورد مهر و محبّت قرار گيرد.
زن بيش از مرد قادر است بر شهوت خود مسلّط شود زيرا كه شهوت مرد ابتدايي و تهاجمي است و شهوت زن انفعالي و تحريكي.[2]
تفاوتهاي ياد شده و بسياري موارد ديگر، بخشي از تفاوتهاي بيشماري است كه دست تقدير در وجود اين دو نوع مخلوق قرارداده است. همة كساني كه بهنحوي با دو جنس زن و مرد سر و كار دارند، چه در امر تعليم و تربيت، چه از جهت روانشناسي و جامعهشناسي و چه از بعد فيزيولوژيكي، بين آن دو به تمايزهاي عديدهاي برخورد ميكنند.
ادامه در پست بعدی
تاثير تفاوت هاي وجودي زن و مرد
خلاصة سخن اينكه وجود تفاوت بين زن و مرد در ابعاد مختلف، سخني است روشن و بينياز از دليل. برخي از اين تفاوتهاي دائمي و عمومي، منشأ آثار مختلف اجتماعي هستند[3] و حقوق و وظايف مختلفي را به دنبال ميآورند.
مانند نقش بيشتر زن در باروري و شيردهي يا دوران قاعدگي در زن و قدرت باروري محدود او نسبت به مرد يا احساسات و عواطف شديد و غالب در زن و نوع گرايش و ميل دو جنس به يكديگر البته برخي تفاوتهاي جزئي و گذرا در نقش مرد و زن تأثير چنداني ندارند.
مسأله حجاب، مهريه و نفقه، تعدّد زوجات و ازدواج موقّت، تفاوت در امر قضاوت و حكومت و ارث و ديه و قصاص، همه به نحوي به موارد ياد شده ارتباط دارند.[4]
در اينجا سخن يك زن روانشناس به نام كليودالسون را در تأييد مطالب پيشين اضافه ميكنيم. وي ميگويد:
خانمها تابع احساسات و آقايان تابع عقل هستند. بسيار ديده شده كه خانمها از لحاظ هوش نه فقط با مردان برابري ميكنند، بلكه گاهي در اين زمينه از آنها برتر هستند.
نقطه ضعف خانمها فقط احساسات شديد آنهاست. مردان هميشه عملي تر فكر ميكنند، بهتر قضاوت ميكنند، سازمان دهندة بهتري هستند و بهتر هدايت ميكنند، پس برتري روحي مردان بر زنان چيزي است كه طراح آن طبيعت ميباشد، هر قدر خانمها بخواهند با اين واقعيت مبارزه كنند بي فايده خواهد بود.
خانمها بهعلّت اينكه حساستر از آقايان هستند بايد اين حقيقت را قبول كنند كه به نظارت آقايان در زندگيشان احتياج دارند... بزرگترين هدف خانمها در زندگي «تأمين» است و وقتي به هدفخود نائل شدند، دست از فعاليت ميكشند.
زن براي رسيدن به اين هدف ازروبهرو شدن با خطرات بيم دارد، ترس تنها احساسي است كه زن در برطرف كردن آن به كمك احتياج دارد... كارهايي كه به تفكر مداوم احتياج دارد، زن را كسل و خسته ميكند.[5]
نكتة مهم و قابل توجه اينكه جامعه شناسان و روانشناسان در مورد اصل و منشأ تفاوتهاي زن و مرد با يكديگر اتفاق نظر ندارند.
برخي از آنها وجود تفاوت بين مذكر و مؤنث را ـ جز در موارد معدود جسماني ـ رد ميكنند، امّا برخي ديگر برتفاوتهاي اساسي ميان دختر و پسر با يكديگر اصرار ميورزند.
كسانيكه به وجود اين تفاوتها اعتقاد دارند، در ريشه و منشأ تفاوتها اختلاف دارند. برخي منشأ تفاوتها را عوامل ارثي[6] و گروهي ديگر نيز عوامل اجتماعي و محيطي ميدانند[7] و غالب آنها نيز تركيب وراثت و محيط را عامل اصلي تفاوت بهحساب ميآورند.[8]
از ديدگاه اسلام بسياري از اين تفاوتها ذاتي است و ريشه در علايق و عواطف و ويژگيهاي جسمي و روحي زن و مرد دارد. احكام متفاوت دوجنس حاكي از اين امر است و طبيعتاً تفاوتهاي اجتماعي نيز بر اساس اختلافات ذاتي است نه امري موقّتي و روبنايي. در بعضي آيات و روايات اسلامي به اين تفاوتها اشاره شده است.[9]
در نهايت بايد گفت طرفداران حقوق زن و فمينيستها،[10] با تبليغ همسانسازي فراگير هر دو جنس، آن دو را از ايفاي نقش اصلي خويش باز ميدارند.
كوشش در برانگيختن زنان براي همساني با مردان، ارزش و اصالت را به جنس مذكر ميدهد و اين تحقير بزرگي نسبت به زن است زيرا به راستي، معيار برتري و ارزش، مرد بودن نيست تا نهضت زنگرايي به «مردسازي زنان» بپردازد.
زن بودن براي زنان، خود كمال و ارزش است، همانطور كه مرد بودن براي مردان كمال و ارزش است و هر كدام با انجام وظيفة خود به كمال مطلوب و سعادت دو جهان خواهند رسيد. [11]
پی نوشتها
______________
[1]. ر.ك: محمدرضا زيبايينژاد و محمدتقي سبحاني: درآمدي بر نظام شخصيت زن در اسلام، ج 1، صص 116 ـ92.
[2] . مرتضي مطهري: نظام حقوق زن در اسلام، صص 175 ـ167؛ نيز نگاه كنيد به: محمدتقي مصباح يزدي: حقوق و سياست در قرآن كريم، درس 208، چاپ نشده.
[3] . بهعنوان مثال، وظيفه كار و تأمين مخارج خانواده بر عهدة مرد است و تكليف اقتصادي و حضور در جبهه و جهاد و صحنههاي پرمسؤوليت اجتماعي از زن برداشته شده است.
[4] . در مخالفت با اين نظر، در نشريات مختلف سخناني به چشم ميخورد. از جمله بنگريد: مهرانگير كار: هفته نامه پيام هامون، اسفند 1377. «بسياري از قوانين فقهي مابين زن و مرد تبعيض قائل شده است و ضرورت دارد ايران هم به كنوانسيون بينالمللي حقوق زنان كه خواهان تساوي همه جانبة زن و مرد است، بپيوندد».
[5] . مرتضي مطهري: نظام حقوق زن در اسلام، ص 184 و 183.
[6] . ر.ك: موريس دوبس: مراحل تربيت؛ و نيز حمزه گنجي: روانشناسي تفاوتهاي فردي.
[7] . از جمله نگاه كنيد به : گيج. ل. نيت و ديگران: روانشناسي تربيتي، ص 260.
[8] . در زمينة تفاوتهاي زن و مرد در مقاطع مختلف سني از ديدگاههاي مختلف رجوع كنيد به: غلامرضا متقيفر: مقايسه تفاوتهاي جسمي و روانشناختي دختران و پسران در اسلام و روانشناسي، پايان نامه كارشناسي ارشد از، مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني(ره).
[9] . ر.ك: نساء (4): 34، بقره (2): 228، زخرف (43): 18، كليني: الكافي، ج 5، ص 337، ح 3 و 4 و 5 و 6؛ ص 338، ح 1 و 2 و 3، ص 339؛ ح 4 و 5 و 6.
[10] . فمينيسم (Feminism) واژهاي فرانسوي است كه به آنچه در قرن نوزدهم تحت عنوان «جنبش زنان» معروف بود، اطلاق ميشد. فمينيسم، رويكردهاي متعددي دارد كه همگي به برابري كامل زن و مرد و رفع تبعيض بين آنها از جنبههاي مختلف پا ميفشارند. براي آشنايي بيشتر ر.ك: فصلنامة كتاب نقد، ش 17، فمينيزم؛ و محمدرضا زيبايينژاد و محمدتقي سبحاني: درآمدي بر نظام شخصيت زن در اسلام، ج 1، صص 116 ـ 92.
[11]. فصلنامة كتاب نقد، ش 12؛ فاطمه دردانه: حقوق زن، مقاله «حق متفاوت بودن»، صص 67 ـ 54.
یک استعداد وجود دارد و یک فعلیت
استعداد عقلانی زنان کمتر از مردان است طبق نص صریح روایات
اما این استعداد به فعلیت برسد بحث دیگری است و اصلا در سر راه کمال چه زن چه مرد مانعی وجود ندارد درست است که مرد استعداد عقلانی برتری دارد اما زن هم در راه کمال استعداد های دیگری دارد که این نقص در استعداد عقلانی را جبران می کند
نسبت مغز به کل بدن فایده ای ندارد مهم متوسط مغز است
خانمها تابع احساسات و آقايان تابع عقل هستند.
حرف آخر:
استعداد عقلانی مردان طبق صریح روایات صحیح از زنان بیشتر است
اما این استعداد به معنای برتر بودن ذاتی مرد بر زن نیست و برتر بودن فقط بستگی به تقوا دارد.
خداروشکر به خیر گذشت پس برتری ثابت شده ای ندارن فقط به تقای انسانهست که برتریشون رو نشون بدن
واقعا ممنون از جناب رحیق مختوم کاملا درست بیان کردن
به نام یزدان بخشاینده بخشایشگر
در قرآن کریم دلیل نقص عقل خانمها رو (یعنی قبول شهادت دو زن به جای یک مرد!) رو فراموشی ذکر کرده و این برای احتیاط هست در حالی که طبق فرموده حضرت علی (ع) که رحیق مختوم عزیز مطرح کردند, ما باید استثنائاتی قائل شویم .
لطفا دوستی بیاد بحثها رو جمعبندی کنه! (البته بعد از اینکه تموم شد!) چون این بحث نابرابری زن در اسلام بهانه زیادی شده برای کسانی که هم از مرد و هم از زن سوء استفاده میکنند (خدایا اینها آدمیزاد نیستند خودشان مگر!)
اون روایت خاص (در واقع در نهجالبلاغه) مربوطه به زن شترسوار هست, این اون روایت نیست!
بعدش من حدیث رو بازخوانی کردم و گفتم که اگر گفته شده که ناقص العقل هست دلیل برایش آورده است و اون رو با آیه قرآن کریم پاسخ دادم, و دیگه اینکه در روایتی داریم که هر کسی چیزهای ضدهم (اضداد) را درست کند به مراد خود میرسد
اینهمه پارادوکس (اضداد!) که یکی میگه زن بده و یکی میگه خوبه, به این دلیل نیست که گوینده متفاوت باشه! بلکه همانطور که گفتید امکان داره در شرایط خاصی باشه (مثلا در مورد شخص خاصی باشه) و اینکه ممکن هست مثل قضیه فیل و اتاق تاریک, پیچیده و نیازمند نظر جمعی و جمع اونها و خیلی مسائل دیگر باشه!
شما فقط به این موضوع توجه کنید که زن بزرگترین دشمن شیطان هست!
میدونید چطور ؟ یکی از مصداقهایش این هست که زن قدرت باوری و فرزندآوری و تکثیر نسل انسان رو داره ! (نداره !؟)
بعد اینکه زنان (یعنی شما نه من!) میتونن بشریت رو از بین ببرند یا اون رو نجات بدهند! در حالی که مرد کسی هست که از زن به وجود میاد نه از مرد!
در روایت حضرت علی داریم که برخی از خصوصیات برای زن بهترین هست و برای مرد بدترین! (تکبر برای زن بهترین است و برای مرد بدترین!)
این چیزها یعنی پارادوکسها نباید عقل ما رو از کار بیاندازه و فکر غلط بکنیم
الحمدالله شیطان که دشمن زن هست (خداوند در تورات میگه!) با هزاران هزار مغلطه و سفسطه و وسوسه تلاش میکنه که دشمنیشو با زن (یعنی جنس زن) بیشتر و بیشتر کنه!
این که زن گرامیتر از مرد هست در این هیچ شکی نیست و منهم کاملا بهش اعتقاد دارم فقط گفته معصوم رو آوردم که گفتهاند یکی از دلایل برتری مرد به زن (حضرت محمد خطاب به یک عالم یهودی) نداشتن خون حیض در مردان نسبت به زنان هست! فقط همین! بقیه موارد برتری و کمتری هم همینطور هستند که باید با عقل و خرد بهشون نگاه کرد و گرنه طبق حدیث پیامبر (ص) هر کس زنان رو اهانت کنه فرومایه هست!
به هر حال این بحث خیلی مهمی هست که اگر جمعبندی بشه مثل یک گرز گران میخوره تو سر شیطان و همدستانش که زن رو مورد بیحرمتی و اهانت قرار میدهند!
سلام
من چون حرف آخرم را زدم دیگه در این تاپیم مگر به ضرورت جواب نمی دهم اما این جمله شما من رو یاد یک روایت انداخت که
قال رسول اللَّه صلّى اللّه عليه و آله حصير ملفوف في زاوية البيت خير من امرأة عقيم
رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: «حصير پيچيده شده در گوشه خانه بهتر از زن نازا است.»
نتیجه گیری هم نمی کنم ... چون سریعا پستم حذف میشه!!!
این جمله شما هم خنده دار بود :khaneh:
حالا که شما از تورات مثال میزینی من هم بگم که در تورات هست که زن باعث شد مرد از بهشت خارج شود
این جمله هم مرا به یاد حدیثی انداخت که
وَ النِّسَاءُ حَبَائِلُ إِبْلِيس
زنان ریسمان های شیطان اند
ببینید منم مثل شما با بعضی حرفاتون موافقم اما
اما
اما
ظاهر قضایا را از احادیث برداشت نکنید جای تعجب داره و از شما بعیده .............
واقعا بنظر شخص شما پیامبر صلی الله و علیه و اله منظورشون این بوده که زنی که دست خودش نیست و نازاست مصداق اون حرفه...............
گاهی باید دقیق بشید و هر حرفی رو در جای مخصوص به زمان و مکانش بیارید.
سلام
من هم این سخن را قبول دارم اما وقتی یکی میاد میگه در این شکی نیست که زن از مرد گرامی تره باید اینجوری جوابش رو داد.
انچه عیان است چه حاجت به بیان است.
من و شما و بقیه باید سعی کنیم حرف حق و خداپسندانه رو ان شاءالله بزنیم [SPOILER]نه واسه......خنک شدن دلمون[/SPOILER]
سلام
منظورتون از این جمله اینه که عیان است که زن از مرد گرامی تره؟ پس دوباره یاد یک حدیث افتادم ...:khaneh:
خیر برادر
نظراتمو تو پست های قبل خوندید . درسته؟
بر فرض یکی نظرش واقعا هم این باشه!
در خور یک مومن نیست که بخاطر لج و لجبازی حدیثی بیاره که مخصوص اونجا نباشه و باعث سوءظن خدای نکرده به دین بشه.
از من گفتن.
آقا خيلي عذر مي خوام....من از حالت صحبت كردن شما حدس زدم خانوم هستيد كه غلط بود...! ببخشيد.
يك سوال: آيا به نظر شما زني كه به هر نحوي اين خون را نداشته باشد نسبت به ساير زنان برتر است؟ و هم مرتبه با مردان مي شود؟
سلام
معاني الأخبار علل الشرائع بِإِسْنَادِ الْعَلَوِيِ عَنْ عَلِيٍّ ع أَنَّ النَّبِيَّ ص سُئِلَ مَا الْبَتُولُ فَإِنَّا سَمِعْنَاكَ يَا رَسُولَ اللَّهِ تَقُولُ إِنَّ مَرْيَمَ بَتُولٌ وَ فَاطِمَةَ بَتُولٌ فَقَالَ ع الْبَتُولُ الَّتِي لَمْ تَرَ حُمْرَةً قَطُّ أَيْ لَمْ تَحِضْ فَإِنَّ الْحَيْضَ مَكْرُوهٌ فِي بَنَاتِ الْأَنْبِيَاء
شيخ صدوق از على بن ابى طالب عليه السّلام روايت كرده:از رسول خدا سؤال شد: بتول يعنى چه اى رسول خدا؟ همانا از تو شنيدهايم كه گفتهاى مريم و فاطمه هر دو بتول هستند.پيامبر فرمود: بتول آن زنى را گويند كه حيض نمىشود زيرا حيض براى دختران انبيا ناپسند است.
اين روايت در مصباح الانوار نيز آمده است.
یه نفر بهم گفت تو این پست بحث نکن بجایی نمیرسه بهش گفتم نه به تفاهم رسیدیم بهم با تعجب فهموند
چطور ask باهات کنار اومد؟؟؟
بهش گفتم نه بابا بچه بدی نیست.
اما الان دیگه نمیدونم چی بگم............خدانگهدار.
اگر اينطور باشد بانوان خيلي راحت ميتوانند حيض نشوند(روشهاي پزشكي) و در رتبه بالاتري قرار گيرند!
ديني كه رتبه انسانها را با خروج خون بسنجد كه ....
بهش گفتم نه بابا بچه بدی نیست.
اما الان دیگه نمیدونم چی بگم............خدانگهدار.
سلام
!!!!!دیگه چکار کنیم مجبورمون می کنند به احادیث در غیر جای خودش استناد کنیم
خدانگهدار شما
سلام
در این روش ها که بانوان می توانند استفاده کنند باعث جلوگیری از بارداری هم می شود و زنی که بچه به دنیا نیاورد طبق سخن پیامبر از حصیر گوشه خانه بدتر است!
قال رسول اللَّه صلّى اللّه عليه و آله حصير ملفوف في زاوية البيت خير من امرأة عقيم.
«حصير پيچيده شده در گوشه خانه بهتر از زن نازا است.»
اگر هم بخواهند بچه دار بشوند که از حصیر کمتر نباشند دیگر آن کار ها را نمی توانند بکنند
فرق حضرت فاطمه و مریم با دیگر زنان این است که با اینکه حیض نمی شدند اما دارای فرزند می شدند
بعد هم من به احادیث استناد می کنم شما هم از احادیث استفاده کن و برای من حدیث بیاور.
بنده خدا, من که از خودم حرف نمیزنم و اساسا از نفس خودم جز شر و بدی, چیز دیگری ندارم.
من طبق فرموده و سنت فرستاده خدا و اهل بیتش (ص) این نتیجه شوم رو گرفتم!
این لینک رو عنایت بفرمایید
در صفحه بالا در مورد رفتار پیامبر گرامی اسلام با بانوان چنین آمده است :
من از شما "مردان" میپرسم, پیامبر گرامی ما مردان رو نفرین کرده یا نه ؟ اگر کرده منظورش این بوده که به زنان احترام کرده باشه یا نکرده باشه ؟ (جواب بدید اگر مرد هستید!)
به بانوان (زن!) سلام میکرد و به مردان هم سلام میکرد - یعنی حقوق یکسان ! اینطور نیست ؟ جواب بدهید!
برای احترام، بانوان فرزنددار و بی فرزند را به کنیه* می نامید, من از شما میپرسم آیا پیامبر گرامی ما همه مردان و فرزنددار و بیفرزند رو هم به کنیه خطاب میکرد؟ یا گاهی به نام و گاهی به نام وزغ (مثل عثمان ملعون!) اونها رو خطاب میکرد ؟ این احترام به زن نسبت به مرد نیست ؟ جواب بدهید !
برای احترام به احساسات مثبت زنان، به مردان می فرمود: «کسی که میان مادر و فرزندانش جدایی افکند، پروردگار در بهشت میان او و محبوبانش جدایی می افکند.»
گذشته بر اینها ایشان میفرمایند :
کسی جز بزرگوار، زنان را گرامی نمی دارد؛ و کسی جز فرومایه به آنان توهین نمی کند.
شما بزرگوار هستی یا من و پیامبر گرامی اسلام ؟ شمایی که زن رو گرامیتر از مرد نمیدونی بزرگوار هستی یا فرومایه ؟
شما مرد بودن خودت رو در له کردن زنان میدونی ؟
"زنان ریسمان های شیطان اند"
نکنه من چون از تورات مطلب آوردم شما اینو گفتید !؟
زنان ریسمان شیطانند, خوب این خوبه یا بده ؟ بده!
شیطان غلط کرده که ناموس مردان رو ریسمان خودش میکنه!
با همین ریسمان ما میکشیمش پایین! البته شما این چیزها رو متوجه نمیشی!
این بهتون توهین نیست که شیطان ناموستون رو ریسمان خودش کرده باشه ؟
نگید این حرف پیامبره! پیامبر این خبر رو دادهاند نه اینکه عملش رو تایید کرده باشند!
میدونید توهین کنندگان به زن چطور آدمهایی هستند مثال بزنم ؟
اولی اونی هست که زن رو وسیله رسیدن به دنیا قرار میده ازش فیلم پورنو میسازه باهاش گناه میکنه و هیچ ارزشی هم براش قائل نیست
دومی که به زن احترام نمیزاره, زن رو میزنه میکشه عذاب میده دو تا ازش بچه میگیره میاندازتش مثل سگ بیرون, با رفتارش زنان رو دق میده معتادشون میکنه تبدیلشون میکنه به فاحشه
اینه اون طنابی که هر دیوی از اون به سمت شیطان میره! زن وسیله است مرد تقواش کجا رفته ؟
"زن باعث شد مرد از بهشت خارج شود"
مگر باعث نشد!؟ جوک میگید! والا!
فرق نمیکنه تورات بگه یا من بگم یا سلمان رشیدی ملعون بگه یا قرآن کریم بگه, مهم این هست که زن باعث شد مرد از بهشت بیرون بشه! (خودش هم بیرون شد البته!)
نتیجه گیری هم نمی کنم ... چون سریعا پستم حذف میشه!!!
چرا نتیجهگیری نمیکنی ؟ بحث یعنی چی ؟ یعنی فحش و تحقیر همدیگر ؟ نتیجه گیری همون بحثه دیگه برادر من! اینجا داریم به پرسشها و شبهات دینی پاسخ بدهیم و راه برایشان پیدا کنیم و راه شیطان رو ببنیدم ان شاء الله
بعد مسئولین سایت مگر روانی هستند که بخواهند بحثی رو توش توهین نیست و منحرفکننده نیست (گرچه تشخیص یه خورده سخته) حذف کنن!؟
اینا رو گفتم قبولشون کن, بگو خب ان قلت هم نیار!
بانوی گرامی
دقت کنید که روایت مورد ذکر زمانی بوده که روشهای پزشکی امروزی اختراع نشده بود
اون زمان, این کار یک معجزه بود از طرف خدای یکتا
یک نوع گرامی داشتن زنان
متوجه موضوع شدید ؟
من معذرت میخواهم
ولی یک زمانی بود که باکرگی یک نشانه برای عدم داشتن رابطه جنسی بود ولی الان چطور ؟ (حالا غیر از اختراعاتی, یک سری اکتشافاتی در این زمینه کشف شده که جاش اینجا نیست بگیم! البته بد نیست بالاخره علم هست و ثابت میگه بعضی مسائل دلیل نمیشه که یک خانمی رابطه جنسی داشته باشند.)
این فقط یک احتمال هست و این نیست که این روش حتما باعث تبدیل یک زن به حصیر گوشه خانه بشود!
کاری میکنید که دشمنان و شیطان, از این حدیث, نهایت استفاده رو در جهت کوبیدن اسلام یعنی کوبیدن بر طبل رسوایی اسلام در توهین به زنان بشود!
اگر این کارها رو بکنید و توبه نکنید و هی بخواهید احادیث پیامبر رو کج و بد و شنیع, تاویل و تفسیر کنید خداوند یا به شما همسری میده که نازا باشه یا دختری که نازا باشه! (تکبیر!)
ببینید باید بپرسیم مرتبه در چی ؟ در با احساس و دلسوز بودن ؟ (که این مورد در زنان بیشتر هست تا مردان) پس مرتبه و درجه بستگی به موضوعی داره مثلا یکی فیلمی از نظر داستان افتضاح ولی از نظر کارگردانی بهترین هست (ببین کارگردانش چه کرگدنی بوده!)
بعد اگر اونطور که شما گفتید و اونطور که متاسفانه بیشتر مردم در مورد تفاوت مرد و زن داوری میکنند (مخصوصا که در اسلام باشه واویلایی میشه برای خودش (مثل زنان که حرف نمیزنم ان شاء الله!؟)) باید گفت که اگر مردی خون حیض ببینه همرتبه زنان میشه !؟:Narahat az:
اما جدیتر حرف بزنیم که شیطان دهانش (پوزهاش) پلمپ بشود به حق چهارده معصوم!
طبق اون روایت, حیض در زنان پیامبران, ناپسند هست (دلایلش رو عرض میکنم!) ولی صد البته حیض شدن زنان (آدم رو ببین وادار به چه بحثهایی میکنید ای ملت شهید پرور همیشه در صحنه حماسهساز ؟) عادی صد در صد یک امتیاز ویژه محسوب میشود میدونید چرا ؟
زنان پیامبران (یعنی دختران) حیض نمیشوند چون حضرت علی (ع) در دلیل کمایمانی زنان که خودشان اشاره کردهاند (همون حدیث معروف ناقص العقلی زنان!) پاسخ میدهند که چون زنی چنین بشود نمیتواند نماز بخواند و روزه بگیرد.
پس زنان پیامبران (حضرت فاطمه زهراء (س) دختر پیامبر و حضرت مریم (س) مادر پیامبر بودند! و اینکه ما میگیم "زنان پیامبر" حکمتش همینه! گیر ندید ان قلت هم نیارید! ما رو هم بیشتر تو آنپاس قرار ندهید لطفا) و اگر دچار چنین چیزی میشدند قطعا نباید روزه میگرفتند و یا نماز میخواندند و این موضوع برای قدیسان چیز ناپسندی هست!
برای همین برای بانوان عادی, این یک امتیاز ویژه محسوب میشود چون اولا چنین چیزی واقع یک معجزه و استثنای الهی هست و طبیعتا بانویی که چنین موهبتی به او داده شده باشد هم بدن پاکیزهتری خواهد داشت و هم میتواند ایمان خود را کامل کند و خدا را سر وقت معین لبیک گفته و عبادت او رو به جا بیآوره (برید در روایات برتری نماز سر وقت رو با بیوقت بخونید یا روزه ماه مبارک رمضان رو با روزه مستحبی (دلبخواهی! یا Optimal) یا روزه قضا مقایسه کنید)
اما! اگر خانمی, خداوند چنین موهبتی به او کرده باشد و او مسلمان نباشد (یا دینی که در آن نماز بخوانند را نداشته باشد و اون دین اساسا از طرف خدا نباشد) طبعا نماز نخوانده و خدا را عبادت نمیکند و به بیانی فقط بهره دنیوی میبرد
اما اگر خانمی چنین باشد و نماز هم بخواند و روزه هم بگیرد قطعا چنین بانویی اهل بهشت هست و دو امتیاز به زنان دیگر دارد! (الان امتیازات چند چند شد ؟ من فکر میکنم باید در مورد امتیازات زنان با مردان یک کار بزرگ و گروهی انجام بشه و امتیازات قشنگ دقیق محاسبه بشوند تا شیطان دهانش سر... بشود!)
تندروی شده
در مورد این روایت چیزی نمیدونم
به نظر حقیر
منظور میتونه این باشه که معذوریت زنان در اون دوره .چندان مناسب اهل بیت یا خانه انبیا نیست
و مورد به شکلی بر طرف میشه که وقفه ای در تکلیف دینی بوجود نیاره ...
هر چند این مورد به خصوص با صدها مورد پاک و ناپاک دیگه رخ میده اما مطمعنا راه دفع و تغییر رویه داره !
که در مورد درمان معنوی اون خدای سبحان عالمه و انبیا بهره مند ... و میتونه شفای آنی و مداوم باشه یا مقابله روزانه از راه طلب پاکی از خداوند مثل ذکر و تلاش برای پالایش و پاکسازی بدن .
راههای مصنوعی هم وجود داره که جواب داده ولی فکر نمیکنم به صلاح و بدون عوارض باشه...
چون مورد چیزیه که باید دفع بشه ...
سلام
آیا کسی نفی احترام کرد و یا کسی گفت باید به زن توهین کرد؟
بیان تفاوت ها در بین شما شما توهین است؟ کسی گفت زنان را گرامی ندارید؟ آیا گرامی داشتن دلیل برابری در تمام امور است؟ مثلا پیامبر به بچه هم سلام می کرد و احترام می گذاشت.آیا این دلیل نبود تفاوت است
بحث من تفاوت است بین زن و مرد و نه احترام
جالبه
اگر می توانید این سخن را ثابت کنید خبر ندارید از ائمه ای که عایشه را لعن کرده اند
و یا زنانی که خود را شبیه مردان می کنند که رسول الله این زنان را لعن کرد؟ رَسُولُ اللَّهِ ص لَعَنَ اللَّهُ الْمُتَشَبِّهَاتِ بِالرِّجَالِ مِنَ النِّسَاء
و بسیاری موارد دیگر...
شما این حرفت را اثبات کن که زن از مرد گرامی تره بعد بیا حرف بزن!
باز هم داری جک می گی!! زن ارثش و دیش نصف است و منظورت از حقوق چیه؟
باز خود از خودت حرف در نیار! اگر مطلبی را ارائه می کنی با نام کتاب و صفحه آن باشد
این نشان هنده عدم درک تو از موضوع بحث است
بحث ما تفاوت در مواردی مثل استعداد عقلانی است پس حرف بی دلیل نزن اگر دلیلی بر تساوی استعداد عقلانی مرد و زن از قرآن و روایات داری ارائه کن و من هم نگفتم باید به زن بی احترامی کرد! اما ممکن است مشکل از عدم درک صحیح شما از موضوع باشد که حرف نا مربوط را در در جایی که ربطی ندارد می زنی
این سخن امام است اگر قبول نداری برو از کارشناس سایت بپرس تا برات توضیح بده
:khaneh: تا آنجا که دین اسلام می گوید نه اما شما ظاهرا علاقه زیادی به تورات دارید و سخنان تورات را قبول دارید
بحث یعنی شما برو ببین که در چند صفحه پیش بعضی از پست های من را به دلیل نقل روایات حذف کردند
خودت فهمیدی چی گفتی؟
از طرفی می گی چون حضرت علی گفته این نقص ایمانه!! یعنی نقص ایمان بودن را قبول کردی بعد می گی اینکه ما می گیم زنان پیامبر (منظور از زنان پیامبر کیه لابد دخترش) مادرش است این حکمت است!!!!
این هم شد همان سخن من! شما میگی قدیس برایش این امر ناپسند است که حیض شود ولی برای زنان عادی ناپسند نیست این یعنی همان سخن امام که دلیل نقص ایمان خون حیض ندیدن است (نقص ایمان زنان عادی از قدیس)
پس خون حیض موهبتی است که خدا از حضرت فاطمه دریغ کرده؟!!!! بیشتر از این جک نگو! یعنی حضرت فاطمه العیاذ بالله این صفات را نداشت
اگر می خواهی بحث کنی به جای تعریف جک یا از عقلت استفاده کن و دلیل بیاور یا از قرآن و روایات با آدرس نه اینکه در فلان سایت هست
[QUOTE=samansami;295643]چرا اسلام انقدر با زنان مشکل دارد؟!
چرا همواره زنان در احادیث و ایات تحقیر شدند؟!
یا اصلا چرا در اسلام حق طلاق به مرد داده شده است که بتواند این قدر ظلم بکند و زن هم نتواند طلاق بگیرد ؟
واقعا از نظر اسلام زن یک انسان است؟!
ایا شأن انسانی برای زن قائل است؟!
پاسخ : بر خلاف آنچه ادعا شده در نگاه اسلام زن بالا ترین مقام را دارد وهیچ کدام از موارد مطرح شده نمی تواند ادعای شما را ثابت کند چون جای تردید نیست که
رسیدن به نظرات و آرای یک فرد در خصوص موضوعی خاص را نمیتوان از بخشی از کلمات و جملات او به دست آورد،چه رسد به دیدگاه یک مجموعه کامل اعتقادی و یک دین بزرگ همچون اسلام ؛به همین خاطر برای بررسی دیدگاه اسلام و بزرگان دین نسبت به زن نمی توان به یک یا چند جمله بسنده کرد . چه این که منابع نقلی دین اسلام عبارتند از قرآن و سنت ، یعنی کتاب خدا که مجموعه وحی الهی بر پیامبر خاتم است و روایات و احادیث نقل شده از رسول خدا و امامان معصوم در ابعاد گوناگون معرفتی اسلامی.
در این میان قطعی ترین منبع از نظر سند قرآن است که هیچ شکی در وحیانی بودن آن نیست .مهم ترین و اصلیترین مرجع ما در هر زمینهای است. هر چند در تفسیر و تبیین آن دشواریهایی وجود دارد که با کمک روایات فراوان معصومین میتوان دشواریهای در فهم را در موارد خاص برطرف نمود .
اما در خصوص روایات به دلیل قطعی نبودن بسیاری از اسناد این روایات ناگزیر باید از ضوابط و معیارهای خاصی برای رسیدن به اطمینان صحت مفاد آن ها بهره ببریم . راهکارهای ویژه ای را در این خصوص بپیماییم . رجوع خام به روایات نتایج درستی را در پی نخواهد داشت .
در نتیجه برای یافتن دیدگاه اسلام در خصوص زنان لازم است در ابتدا به قرآن رجوع کنیم که در آیات متعدد حقیقت ناب نگاه برابر اسلام به زن و مرد به خوبی روشن است .به وضوح می توان دریافت که اسلام زن و مرد را در انسانیت و قابلیت کمالات و مقامات روحی و معنوی و بهره مندی از بسترهدایت و رستگاری مساوی و برابر می داند .
حتی در مواردی قرآن اصرار دارد به نوعی عمدا نام زنان را در کنار مردان بیاورد تا شائبه هرگونه تردید در امکان برابری زنان با مردان در رسیدن به درجات کمال و تعالی معنوی را برطرف نماید ، مانند این آیات :
«و من یعمل من الصالحات من ذکر أو أنثى و هو مؤمن فأولئک یدخلون الجنّة؛(1) هر کس عمل صالح انجام دهد ، از مرد و زن و مؤمن باشد، داخل بهشت مىشود.»
«من عمل صالحاً مِن ذکر و أنثى و هو مؤمن فاولئک یدخلون الجنّة؛(2) هر مؤمنى که عمل صالح انجام دهند ، از مرد و زن، وارد بهشت مى شوند».
اما دراین میان از همه رساتر این آیه است:
مردان مسلمان و زنان مسلمان، مردان با ایمان و زنان با ایمان، مردان مطیع فرمان خدا و زنان مطیع فرمان خدا، مردان راستگو و زنان راستگو، مردان صابر و زنان صابر، مردان با خشوع و زنان با خشوع، مردان انفاق کننده و زنان انفاق کننده، مردان روزه دار و زنان روزه دار، مردان پاکدامن و زنان پاکدامن و مردانى که بسیار به یاد خدا هستند و زنانى که بسیار یاد خدا مىکنند، خداوند براى همه آنان مغفرت و پاداش عظیمى فراهم ساخته است(3).
بنا بر این از دیدگاه قرآن که محور و معیار اصلی است ، زن و مرد هر دو در انسانیت و ظرفیت کمال یکسان بوده و جز تفاوت های لازم خلقتی ، تفاوتی ندارند . زن از لحاظ مقام انسانی هیچ نقصانی ندارد . هر دو به یکسان مورد خطاب واقع شده است .
با توجه به این مطلب و شناخت دیدگاه اسلام در باره زن در خصوص مسایل مطرح شده در پرسش باید گفت:
در باره آنچه در برخی روایات در باره ناقص العقل و یا شر بودن و یا ناقص الایمان بودن زن آمده و در پرسش به آن ها اشاره شده ،پاسخ را در ضمن نکاتی عرض میکنیم:
اولا در مورد هر روایتی لازم است سند آن مورد بررسی قرار گرفته ،دقت شود که دارای ضعف سند و یا تعارض محتوایی با آیات و روایات قطعی نباشد . در این رابطه بررسی تک تک روایات امری لازم و کاری کاملا تخصصی است . چه بسا بسیاری از روایات مورد نظر معترضان از نظر سند قابل توجه و ارزشمند محسوب نمی شود .
در خصوص جملات ذکر شده در نهج البلاغه هرچند سند کلی این کتاب مورد تایید است ، اما در خصوص برخی از تعابیر و عبارات ،شارحان و محققان نهج البلاغه تاکید بر ضعف سندی آن ها دارند . مثلا استاد محمد تقی جعفری، در این باره فرموده است:
« بعضی ها گفتهاند که همه خطبههای امیرالمومنین، مانند آیات قرآنی، قطعی السند نیست، یعنی احتمال عدم صدور بعضی از جملات خطبهها از خود امیرالمؤمنین، یک احتمال منطقی است. همچنین اگر خطبه ای یا جمله ای مخالف صریح حس و عقل سلیم بود، مانند دیگر روایات، حکم حس و عقل سلیم، بر روایت و حدیث مقدم است و این از اصول مسلم فقه اسلامی در تعادل و تراجیح است.»(4)
به علاوه در خصوص اصل کتاب نهج البلاغه توجه به این نکته ضروری است که اصولا روایات آن، گزینشی خاص با محوریت جذابیت های فصاحتی و بلاغتی در کلام امیرالمومنین علیه السلام است . در واقع سید رضی در مقام جمع آوری دیدگاه ها و نظرات حضرت در حوزه های خاص معرفتی اسلام نبوده ، در نتیجه نهج البلاغه کتابی منضبط و جامع با هدف بیان دیدگاه های امام علی در موضوعات گوناگون نیست تا از جملات آن بتوانیم منظور حضرت را مثلا در موضوع زن برداشت کنیم .
به همین جهت در مواردی دیده شده روایات نهج البلاغه در سایر منابع به همراه ادامه و تتمه ای ذکر شده که معنای ظاهری آن را تغییر می دهد ، مثلا در خصوص روایتی که می گوید : «با زنان مشورت نکنید» در جای دیگر همین روایت با اضافه ای نقل شده که در ادامه می فرماید :« مگر آن که عقل و درایت آن ها را تجربه کرده باشید ». (5)واضح است که با این ادامه معنا کاملا عوض می شود، یعنی دستور عدم مشورت مربوط به غالب زنان در آن مقطع بوده که از امور اجتماعی و قدرت تحلیل حقایق خارجی کم بهره بودند، نه مطلق زنان، آن هم در هر زمانی ؛ ضمن آن که این حکم کلی است و نسبت به زن و مرد هر دو صدق می کند .
دوم: اکثر روایاتى که در مورد مذمت برخى از زنان وارد شده، از امام علىعلیهالسلام، آن هم در خطبه هشتاد نهج البلاغه نقل شده است .از آن جا که ظاهر برخی از این تعابیر با برخی حقایق برگرفته از آیات و روایات دیگر همخوان به نظر نمی رسد ، انسان را به این حقیقت متوجه می نماید که مراد از این روایات امری غیر از یک گفتگوی معمولی است .
ظاهرا حضرت از این روایات مراد و منظور خاصی داشته اند ؛ این امر بر ما لازم مىکند که به اوضاع زمان امام على علیهالسلام بیاندیشیم تا مراد دقیق حضرت را دریابیم ؛ تحقیق و بررسی نشان می دهد که خطبه هشتاد نهج البلاغه را حضرت امیرعلیهالسلام در مقطع زمانی جنگ جمل بیان نموده اند که برخی از محققان از جمله محمد بن على، معروف به ابوطالب مکى متوفاى سال 386 ه ق این نکته را متذکر شده اند. (6)
استاد محمد تقی جعفری نیز در این باره مینویسد:
« اما در این مباحث، شواهد و دلایل کافی دیدیم که مقصود امیرالمؤمنین نقص واقعی ایمان و عقل به طور عموم و نقص سهم الارث به طور کلی نمیباشد؛ زیرا نسبت دادن چنین نقص هایی به زنان مخالف قرآن است؛ لذا میتوان گفت که علی علیه السلام برای توضیح و تفسیر موقعیت زنان و آگاه ساختن آنان از یکی از زن های پیامبر که با دستیاری طلحه و زبیر، غائله جنگ جمل را بر پا نموده و به جنگ های صفین که موجب اغتشاشات جوامع اسلامی شد، متصل کرد، اشاره نموده است.(7)آیت الله جوادی آملی نیز معتقد است:
«این روایات، ناظر به قضیه خارجیه بوده و نکوهش در آن ها مقطعی است؛ به بیان دیگر: این روایات یا نظیر قضایای شخصیه است یا با توجه به شرایط مخصوص آن عصر است؛ لذا این گونه روایات را نباید به عنوان قضایای طبیعی یا حقیقی تلقی کرد، هم چنان که گاهی قدح و مدح هم این چنین است. اگر چنانچه در شرایط خاصی از گروه مخصوصی مدحی یا قدحی به عمل آمده است، نباید این ها را به عنوان قضایای طبیعیه یا حقیقیه تلقی کرد.»(8)بنا بر این با توجه به تحلیلی که در باره ناقص العقل بودن زن ارایه شد ، شر و یا ناقص الایمان بودن زن نیز با همین رویکرد که ناظر به قضیه خاص در صدر اسلام است ،به آسانی قابل حل است . گذشته از این اصل کلی ، مراد از ناقص الایمان بودن زن این است که زنان در هر ماه چند روز به دلیل این عادت از فیض عبادت بی نصیب اند .این ممکن است موجب نقص در ایمان آنان نسبت به مردان شود . در باره ناقص الارث بودن باید گفت که چون بر اساس حکم وحی زن از ارث نصیبی کمتر دارد ، ناقص الارث است، ولی عیبی برای زن تلقی نمی شود .
تفصیل این بحث وپاسخ تکمیلی ونیز جواب موارد مطرح شده در پرسش را در جای خود مطالعه نماید ( زن در آینه عرفان . و نیز : زن در آینه جلال وجمال )
پی نوشت ها:
1 . نساء (4) آیه 124.
2 . غافر (40) آیه 40.
3. احزاب(33) آیه 35.
4. جعفری، شرح نهج البلاغه ، ج11، ص288 و289، نشر فرهنگ اسلامی، تهران، بی تا .
5. محمد باقر مجلسی ، بحارالانوار، ج100، ص253، حدیث2، نشر دار الاحیا التراث العربی، بیروت، 1403 ق.
6. ابو طالب مکی، قوت القلوب، ج1، ص 282،نشردار الفکر، بیروت، بی تا .
7. شرح نهج البلاغه، ج11، ص300.
8. جوادی آملی، زن در آینه جمال و جلال، ص359، نشر مرکز اسرا ،قم، 1376 ش.
به نام یزدان بخشاینده بخشایشگر
این تاپیک بسته بود که مدیر عزیز لطف کردن دوباره گشودنش! از خدا میخواهم که کارهای ایشون و دوستان گرامی رو گشایشی بزرگ ببخشایند!
پاسخ به ask عزیز
ببینید عزیز دل, اهانت به زنان به گفتن نیست که به عمل هست! این که به زبان چیزی بگید به عمل و فکر چیز دیگری بکنید این رو دیگران میتونن علیهتون شهادت بدهند! شما هم توهین کردید!
پیامبر به بچهها سلام میکرد هم احترام به اونها بود (نبود ؟) چون اون زمان یعنی جاهلیت اول و الان یعنی جاهلیت دوم که پیامبر گرامی ما فرمودهاند که سختتر از جاهلیت اول هست! بچه یعنی کره!
من دیدم با بچهها چطور رفتار میشه گویی خودشون بچه نبودهاند! پس سلام دادن به بچهها یک کار بزرگ و شگفتانگیز و قابل ستایش بود در اون زمان و این زمان هم عین شهادت هست که بیاییم از بچهها و کودکان دفاع کنیم!
بعد اینکه "پیامبر هیچ زنی رو نفرین نکرده" رو من از خودم نگفتم نکنه فکر کردی من به دروغ چیزی رو به فرستاده خدا نسبت دادم و کافر شدم ؟ ها!
این رو از یک منبع دیگه گفتم و آیا شما اونها رو هم به دروغگویی و افترا بستن به فرستاده خدا محکوم میکنید ؟
اما دلایلی که آوردید!
ائمه از اهل بیت پیامبر عایشه رو نفرین کردهاند نه خود پیامبر! من به شما تهمت نمیزنم که دروغ میگویید ولی از شما میخواهم که روایات و یا روایت مزبور رو بیاورید تا ببینیم نفرین کردهاند یا نه فقط بدگویی و سرزنش کردهاند چون اینها فرق میکنه مثلا نفرین در عربی "لعنة" هست و این خیلی کلمه سنگینی هست و در مورد هر کسی به کار برده نمیشه
اما اینکه زنانی رو که خودشون رو شبیه مردان کنند خود نفس قضیه خیلی مهمه که این زنان چطوری خودشون رو شبیه مردان میکنند ؟ آیا تغیر جنسیت میدهند آیا لباس مردانه میپوشند ایا کارهای مردانه میکنند و آیاهای دیگر
اما این نفرین با نفرینی که شخص خاصی رو نفرین کنی فرق میکنه
چون این نفرین یک حالت انتخابی داره! مثل اینکه بگویند اگر کسی وارد این محدوده شود نفرین میشود در حالی که ممکن هست کسی وارد شود یا وارد نشود یا چه کسی وارد بشود یا چه کسی وارد نشود و اینکه بعدا توبه کند یا با همان حال بمیرد .
در این صورت نفرین شامل او میشود!
اما نفرین خاص, نه این مورد رو پیامبر هرگز نداشتهاند
بعدش نفرین اون زنان (که گفتیم هزار جور شرایط داره) برای این هست که خداوند هم نفرینشون کرده و برای همین هم پیامبر خدا و هم فرشتگان و هم همه نفرین کنندگان باید اینها رو نفرین کنند! (که اگر نکنند با خدا مخالفت کردهاند)
اما چیزی که شما نمیدونی و من میدونم یک روایت هست که میگوید : حضرت محمد (ص) امتش رو نفرین نکرد و گذاشت تا در قیامت اونها رو شفاعت کنه!
پیامبر ما پیامبر رحمت هست نه پیامبر لعنت!
طبیق حدیثی که گفتم, نفرین پیامبرش شامل مسلمانان نمیشه ! (پس شامل کی میشه!!!؟)
بنابراین زنان مسلمان که خودشون رو به هر شرابطی که به مردان تشبیه کنند (بلاتشبیه!) و مشرک و ستمکار ( و شرایطی که شامل شفاعت از سوی پیامبر میشود که در روایات آمده است) نباشند نه تنها نفرین نمیشوند بلکه شامل شفاعت پیامبر خدا هم میشوند!
منتها شما مثل اینکه کمر بستهاید که امت پیامبر رو به جهنم ببرید و عذابشون کنید و به لجنشون بکشید و پیامبر خدا رحمت خدا نشون ندهید! اینطوره ؟ البته من مطمئنم که شما اشتباه میکنید! خدا شفاتون بده!
این روایت و منبعش بمونه بعدا اینجا قرارش میدهم. (دروغ که ندارم)
"شما این حرفت را اثبات کن که زن از مرد گرامی تره بعد بیا حرف بزن!"
بنده اثبات کردم و بعدش اومدم حرف زدم! ولی شما قبول نمیکنی من چی کار کنم؟
من گفتم : به بانوان (زن!) سلام میکرد و به مردان هم سلام میکرد - یعنی حقوق یکسان ! اینطور نیست ؟
ask گفت : باز هم داری جک می گی!! زن ارثش و دیش نصف است و منظورت از حقوق چیه؟
آهان اشتباه از من بود!
ببینید حقوق انواع مختلفی داره مثلا همانطور که گفتید حقوق مرد در ارث بردن دو برابر زن هست (در این مورد مرد برتر هست)
ولی حقوق زن و مرد در سلام دادن به هر دو با هم برابر هستند!
البته ما روایت داریم که حضرت علی (ص) به زنان سلام نمیداد یعنی ابتداء به سلام نمیکرد
حالا این ممکنه دلایل زیادی داشته باشه, بالاخره ایشون امام و پیشوای ما هستند و ممکن هست کاری بکنند که ما حکمت و دلیلش رو ندونیم!
پس ما تسلیم او هستیم و او آقا و سرور و راهنمای ما هست که شما هم نام مبارک او رو آواتار خودتون انتخاب کردید و البته این مسئله جای تقدیر زیادی داره! (چیز کمی نیست ها الکی ازش نگذرید!)
من این مورد رو به Niyaz عزیز, توضیح دادم چون ایشون گفتند که مرتبه مرد بیشتر است یا زن, من توضیح دادم که مرتبه و درجه در چه چیزی و الان هم دوباره کاری کردم و لطف کردم به خودم! و دوباره توضیح دادم این موضوع رو!
ask گفته : باز خود از خودت حرف در نیار! اگر مطلبی را ارائه می کنی با نام کتاب و صفحه آن باشد
برادر من, من که لینک دادم! اون علامت + رو شما ماوس رو روش نبردید که ببیند به یه سایت خارجی لینکش کردم ؟
ask فرموده : این نشان هنده عدم درک تو از موضوع بحث است
اولا تو نه شما! من به شما میگم تو ؟
بعدش این حدیث رو من کلی گفتم یعنی در کل توهین کردن به زنان نشانه فرومایگی هست (چه خود اون توهینکننده مرد باشه چه زن (آقا داریم زنی که به زنان توهین میکنه! من دیدم!)
بعدش من گفتم که در بعضی جاها مرد برتر از زن هست و در بعضی جاها زن برتر!
ثانیا, احادیث دیگر (مثل حدیث ناقصالعقل بودن زن رو که من ثابت کردم که منظور چیه و فکر نمیکنم کسی جز من تو دنیا ثابت کرده باشه که منظور حضرت علی چی هست! و از ایشون رفع اتهام و توهین کرده باشه!)
میگفتم احادیث این چنینی به نظر شما توهین به زنان هست ؟ مثل اون حدیثی که آوردید که زن نازا بهتر از چی هست, آیا توهین به زن نیست و اگر هست پس پیامبر خدا اگر به زنان توهین کرده باشه که خودشون شامل حدیث خودشون (یعنی فرومایگی) میشه!
در حالی که پیامبر خدا بزرگوارترین خلق خدا هست و فرومایگی در مورد او جکی هست که دشمنان او و دشمنان خدا میسازند!
من اینجا الان این شبهه (که میگه پیامبر شامل حدیث خودش میشه!) رو در نطفه خفه کردم! البته چشم دشمن کور که نیاد این شبهه رو بکشه ببره چماق کنه بزنه به سرمون یه عده یابو هم بیافتن دنبالش که آی بیایید که پیامبر خدا حرف خودش رو نقض کرد و بهرام مشیری و دکتر سینا و شغال و کفتارهای دیگه جان تازهای پیدا کنند!
ask آن قلت آورده : این سخن امام است اگر قبول نداری برو از کارشناس سایت بپرس تا برات توضیح بده
آقا مگه من گفتم جمله شماست!
اگر اون تیکه رو دوباره مطالعه بفرمایید من گفتم که پیامبر گرامی این حدیث رو گفتهاند و محتوای اون رو تایید نکردهاند!
خداوند میفرماید :
وَقَالَ الَّذِينَ أَشْرَكُوا لَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا عَبَدْنَا مِن دُونِهِ مِن شَيْءٍ نَّحْنُ وَلَا آبَاؤُنَا وَلَا حَرَّمْنَا مِن دُونِهِ مِن شَيْءٍ ۚ كَذَٰلِكَ فَعَلَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ ۚ فَهَلْ عَلَى الرُّسُلِ إِلَّا الْبَلَاغُ الْمُبِينُ [١٦:٣٥]
و گفتند کسانی که شرک ورزیدهاند که اگر یزدان میخواست, نه ما و نه پدرانمان هیچ چیز را جز او نمیپرستیدیم و چیزی را به جای او حرام نمیکردیم؛ این چنین میکردند کسانی هم که پش از آنها بودند؛ پس آیا بر فرستادگان, جز پیامرسانی اشکار هست ؟
بخش اول آیه در روز قیامت هست که خداوند مشرکین رو تو آنپاس (اونم نه آنپاس ! آنپاس!) قرار میده و میگه که پیامبران من چیزهایی رو از طرف من میآوردند ولی شما با اون مخالفت میکردید و کار خودتون رو میکردید!
ببینید پیامبران برای مردم چیزهایی رو از طرف خدا میآوردند ولی این مردم بودند که با برداشت غلط و نادرستشون, مثلا به جای یکتاپرستی که پیام و خواست همه ادیان بود, با جهل و خریت خودشان مشرک میشدند!
مثلا چرا جای دور برویم!؟ الان شما وهابیها رو نمیبینید که چطور مشرک شدهاند چطور تروریست شدهاند !؟ خودشون فتوا میدهند خودشون هم باور میکنند! الان اگر همه مسلمانان به کتاب قرآن کریم و صد البته روایات و احادیث چهارده معصوم عمل میکردند و متمسک به دین آسمانیشون میشدند الان دنیا بهشت بود!
چون پیامبران میآمدند که زمین رو بهشت کنند! هم دنیا بهشت بشود و هم آخرت!
خداوند در این مورد میفرماید :
وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا رَحْمَةً لِّلْعَالَمِينَ [٢١:١٠٧]
و تو را نفرستادیم مگر بخشایشی برای جهانیان.
بعد جالبه مشکرکین کارشون رو توجیه میکنند و میگویند اگر خدا میخواست نه ما و نه اجداد ما هرگز مشرک نمیشدند!
من اگر روز قیامت جلوی اینها بودم که امیدوارم خداوند من رو اون موقع با اینها روبرو کنه,من بهشون میگفتم که :
ابلهان اردک مغز! یعنی اینهمه شرارتی رو که شما و پدرانتون کردید رو گردن خدا میاندازید و خودتون رو تبرئه میکنید ؟
بعدش مگر خداوند ظالم هست که نخواد کسی هدایت بشه!
او میخواست ولی شما نمیخواستید! یعنی نمیخواستید که بخواهید ! چون این حرام کردن حلال خدا, بر خودتون و بندگان خدا, و این طمع قدرت و پول (البته زمانهای قدیم مبادله کالا به کالا بوده!) باعث میشده خداوند هدایتتون نکنه چون این کارتون ضد دینی بوده که پیامبرتون فرستاده!
در این آیه خداوند میفرماید : پس آیا بر فرستادگان, جز پیامرسانی آشکار هست ؟
یعنی پیامبران فقط پیامهای خدا رو میآوردند و اینکه مردم چه استفاده یا سوء استفادهای از آنها بکنند این دیگر گناه خود مردم هست
بعد اون حدیثی رو که آوردید من قبول کردم سخن پیامبر (ص) هست ولی به محتوای حدیث ایراد گرفتم!
و گفتم که شیطان غلط کرده که زنان رو ریسمان خودش قرار داده!
در ثانی من گفتم باید مواظب این موضوع باشیم و اونطور که شیطان خواسته, از زنان استفاده نکنیم که به سمت شیطان خواهیم رفت)
این موضوع رو دجال (یعنی آمریکا) فهیمده و الان میبینیم که در آمریکا و به طبع او در جهان از زنان به عنوان ریسمان شیطان استفاده میشه
سادهترین مثالش هم صنعت فاحشهگری و صنعت پورنوگرافی هست (خدایا اسک دین رو به خاطر این کلمات رکیک فیلتر کنند یه وقت!؟ آیا!)
زن یا دختر شده برای اینها منبع درآمد و اونطور که من جایی میخوندم یکی از این ریسمانهای پوسیدهشون گفته که درآمد پورنو چندین برابر درآمد نفت هست! (نفت کجاها دقیق یادم نیست!)
طرف این رو فهمیده که از زن چه استفادهای میشه کرد!
مثل یک معادله دو طرف بین شیطان و او, شیطان گفته بیا این ریسمان, مردم رو بکش به این سمت, در عوض من بهت پول و دنیا میدهم! (البته چرت گفته چون پول دنیا دست خداست نه شیطان!)
فکر کنم توضیحات کافی باشه و ثابت کرده باشه که من این حدیث رو رد نکردهام! (الحمدالله!)
ask میفرماید : پس خون حیض موهبتی است که خدا از حضرت فاطمه دریغ کرده؟!!!! بیشتر از این جک نگو! یعنی حضرت فاطمه العیاذ بالله این صفات را نداشت
من گفتم این موهبت رو خداوند از سرور بانوان جهانیان دریغ کرده ؟ من گفتم گاهی بنا بر مصلحت و لطف خودش برای برخی زنان قرار داده (یعنی امکانش هست) و این در اختیار اون زن بوده که فقط استفاده دنیوی بکنه یا هم دنیوی استفاده کنه و هم اخروی
ask گیر داده است : نه اینکه در فلان سایت هست
برادر من فلان سایت منابع رواییش درش هست دیگه! من دو ساعت اونا رو اینجا ردیف کنم مثل تیتراژ پایانی فیلمها که کار عقلانی نیست! من به اون سایت اعتماد دارم خیلیها هم اعتماد دارن
دیگه اینترنت اومده که کار ما رو آسون کنه! اینترنت نعمت خداست برادر من!
اگر اینترنت نبود ما چطور میتونستیم راحت گفتار همدیگر رو بیاوریم و راحت بحث کنیم ؟
آیا پیامبر جنس زن را دوست می داشت ؟
[INDENT] با سلام و احترام
جوک رو اونایی میگن که فکر میکنن خیلی عقل کل تشریف دارن
نظر حقیر اینه که وقتی احساس میکنم حدیثی یا روایتی تو مخیله ام نمی گنجه، باید قبلش از اهل فن بپرسم که این حدیث جعلیه یا نه
اگه جعلی نبود ، به این فکر کنم که عقل من در مقابل ائمه، هیچ هم نیست پس منظورشون رو درست متوجه نمی شم که اعتراض می کنم وگرنه اسلام دینی نیست که آفریده ی خدا رو حقیر جلوه بده
وقتی حرف از ارث نصفه نیمه ی زن میشه دقت کنین که همون نصفه رو خودش مالکه و کسی حق تصرف در اون رو نداره در حالی که مرد هر چی داره باید خرج زن و بچه اش کنه
یه جورایی همون نصف ارث زن از کل ارث مرد بیشتر میشه براش
محض اطلاع
+ از بابت دیه نصف زن نسبت به مرد هم، فکر کنین ببینین مرد که میمیره، دیه به کی می رسه؟ به زن
حالا زن که میمیره دیه ی نصفه نیمه اش به کی میرسه؟ به مرد...
قوانین اسلام نیازمند تامل هستند نه جبهه گیری
[/INDENT]
اتفاقا داریم توی یه تاپیک دیگه بحث همینو میکنیم. اون وقت شما بفرمایید بگید ، دیه نابود شدن موی سر زن چرا کمتر از مرده ؟ در حالیکه مردها خودشون کچل میکنن ولی زیبایی زن به موهاشه . این پول دیه به قول شما نصفه نیمه ! میرسه به زن یا مرد ؟ اینجا چطور؟ یا دیه مابقی اندام هاش ،در صورتی که خود شخص نمیره ولی دیه کامل هم شاملش بشه. برای اون هم توضیحی اگر بدید ، ممنون میشم چون قرار نیست این پولش به کسی برسه ، میرسه دست خود شخص متضرر شده برای ترمیم جراحات (البته اگر میسر باشه )
یا چه فرقی داره توانایی جنسی مرد از بین به یا زن ؟ ولی مرد دیه بیشتری دریافت میکنه .
و اما یک سوال ممکن است برای مخاطب ایجاد شود .... در قرآن میخوانیم ...
همانطور که میدانیم قرآن هر وقت خواسته که از برتی صحبت کنه از ریشه ( فضل) مانند ( افضل) استفاده کرده ... اما قرآن در اینجا از کلمه قوامون استفاده کرده و میگه ... آقایون حالت ( قوامون ) رو دارند ...
توضیح آنکه فرض کنین رئیس جمهور کشور ما میخواهد به کشوری مسافرت کند ... بادیگارد های ایشون نقش قوامون ایشان رو بر عهده دارند ... و وظیفه مراقبت و نگهداری از ایشون رو برعهده دارند ولی برهمگان مشخص و مبرهن است که رئیس جمهور از لحاظ رتبه و مقام از بادی گاردها بالاتر است ...
بنابر توضیحات گفته شده ... به راحتی میتوان نتیجه گیری کرد که خانومها بسیار برتر از آقایون هستند ....
شان زن و مرد در اسلام
پرسش: چرا اسلام انقدر با زنان مشکل دارد؟! چرا همواره زنان در احادیث وآيات تحقیر شدند؟ زنان از نظر اسلام فقط برای مران آفریده شده اند؟! یا دیه ی زن که نصف مرد است دیه یک پسر دوساله در مقابل یک خانم دکتر چهل ساله، دوبرابر است!!! یا ارث و.... حضرت علی علیه السلام : ای مردم زنها از ایمان و ارث و خرد کم بهره هستند. اما نقصان ایمانشان به جهت نماز نخواندن و روزه نگرفتن در روزهای حیض است. و جهت نقصان خردشان آن است که در اسلام گواهی دو زن بجای گواهی یک مرد است. و از جهت نقصان نصیب و بهره هم ارث آنها نصف مردان میباشد.يا مثلا فرمودند : النسا عی و عوره فاستروا العورت بالبیوت و استروا العی بالسکوت... زنان بیهوده گو و عورت هستند.. عورت را در خانه و بیهوده گورا به سکوت بپوشانید..
پاسخ : در خصوص سوالات فوق نكاتي را به اجمال عرض مي كنم :
1- در دين اسلام يك سلسله امور مربوط به تكاليف و وظايف صنف زن و صنف مرد است وهيچ يك فضيلت بار و تقرب آور نيست بلكه در راستاي تبيين وظايف و تقسيم تكاليف و در جهت گردش بهتر زندگي خانوادگي است .بعنوان مثال ، واجبات مالي مرد چندين برابر زن است و زن تقريبا -بجز يك مورد و آن هم در خصوص اينكه اگر متمكن باشد و والدين او فقير باشند نفقه آنها بر عهده اوست - هيچ تكليف مالي ديگري ندارد اما مرد علاوه بر نفقه زن و فرزندان ، تامين مسكن و پوشاك ، پرداخت مهريه و ديه عاقله نيز بر عهده اوست لذا سهم ارث او دو برابر زن است كه اين سهم ارث هم در عمل ، در ميان خانواده و از جمله واجبات مالي كه در باره زن برعهده اش مي باشد ، تزريق مي گردد اما زن شرعا تكليف مالي ندارد لذا مي تواند سهم ارث خود را دست نخورده نگاه دارد و عملا اگر سهم ارث زن در جمع و تفريق تكاليف و واجبات مالي از مرد بيشتر نشود ، كمتر نخواهد شد لذا مي بينيم كه دو برابر بودن سهم ارث در مردان ، هيچ ارتباطي با ارجحيت مرد يا فضيلت او ندارد بلكه با تكاليف او مرتبط است . وانگهي همواره اينطور نيست كه سهم ارث زن كمتر از مرد باشد بلكه گاهي برابر و گاه بيش از سهم ارث مرد است (1)
2- يك سلسله امور و بعبارتي يك سلسله ويژگي ها و معيارها نيز بيانگر درجه معنوي و قرب و فضيلت بيشتر است كه در اين بخش زن و مرد بودن يعني جنسيت خاص داشتن ابدا در برتري معنوي موثر نمي باشد . شما هم در قرآن كريم و هم در سيره صحيح نبوي و سيره صحيح اهل بيت (ع) مي بينيد كه ملاك فضيلت ، جنسيت نيست بلكه آنكه اتقاست ، اكرم است و اتقي بودن فرد هيچگونه ارتباطي با جنسيت او ندارد زيرا تقوي صفت نفس است و نفس آدمي جنسيت بردار نيست : قد افلح من تزكي (2)
همچنين آياتي از قرآن كريم بصراحت تساوي معنوي زن و مرد را بيان مي كنند :
من عمل صالحا من ذكر او انثي وهو مومن فاوليك يدخلون الجنه يرزقون فيها بغير حساب(3)
3-روايات بسياري در تجليل از زنان از ناحيه معصومين (ع) وارد شده است و رواياتي كه در مذمت زنان وارد شده است را نيز بايد به بحث و بررسي تخصصي نشست تا مشخص شود مذمت روايات از چه ناحيه اي است و آيا اصولا روايات صحت سندي و متني دارند يا خير ، آيا با آيات قرآن كريم و سيره صحيح اهل بيت (ع) تاييد مي شوند يا خير ، آيا مذمت مذكور به جنس زن وارد شده است يا مربوط به زنان در برهه اي خاص از تاريخ بوده است . اينها تماما مواردي هستند كه در بررسي روايات مذكور بايد مد نظر قرار داد و نمي توان حكم واحدي در خصوص تمامي آنان صادر نمود يا قضاوت خاصي را به همه ي آنها سرايت داد .
[FONT="]بررسي خطبه 80 نهج البلاغه
[FONT="]«[FONT="]معاشر الناس ان النساء نواقص الايمان نواقص الحظوظ نواقص العقول، فاما نقصان ايمانهن فقعودهن عن الصلاة و الصيام في ايام حيضهن و اما نقصان عقولهن فشهادة امرأتين كشهادة الرجل الواحد و اما نقصان حظوظهن فمواريثهن علي الانصاف من مواريث الرجال فالتقوا شرار النساء و كونوا من خيارهن علي حذر و لا تطيعوهن في المعروف حتي لا يطمعن في المنكر[FONT="]»[FONT="]
[FONT="]ترجمه[FONT="]: [FONT="]اي گروه مردمان زنان از ايمان و ارث و خرد كافي كم بهره اند، اما نقصان ايمانشان به دليل پرهيز از خواندن نماز و گرفتن روزه است در روزهاي حيض، و اما جهت نقصان خردشان آن است كه (در اسلام) شهادت دو زن برابر گواهي يك مرد است، و اما كمي سهم و بهرهشان براي آنكه نصيبشان از ارث نصف مردان است[FONT="]. [FONT="]پس از زنان بد بپرهيزيد، و از خوبانشان برحذر باشيد، و در گفتار و كردار نيك و پسنديده ميل و خواهش آنها را فرمان نبريد، مبادا كه از وجودتان به ناروا استفاده نمايند و در طمع كار ناشايسته[FONT="] [FONT="]اي افتند[FONT="].[FONT="]
[FONT="]در اين روايت سه مطلب در خصوص زنان عنوان شده است و سه دليل بر آن ذكر گرديده است[FONT="] :
1- [FONT="]نقص ايمان . دليل : نقص عبادت در ايام عذر شرعي [FONT="]
2- [FONT="]نقص حظوظ و بهره مالي.دليل :نصف بودن ارث زن[FONT="]
3- [FONT="]نقص عقل . دليل : شهادت دو زن در برابر يك مرد [FONT="]
[FONT="]ما در برخورد با روايات بايد به چند مطلب توجه كنيم كه اولين و مهمترينش اين است كه روايت با آيه قرآن در تضاد و مخالفت نباشد زيرا پيامبر (ص) فرمودند هر روايتي كه از ما رسيد و با كتاب خدا مخالف بود به ديوار بكوبيد .حال به روايت مراجعه مي كنيم[FONT="] :
[FONT="]در متن روايت ، عللي كه بر نقصان عقل ، ايمان و بهره مالي زن مطرح شده است ، عللي مذموم نيست و موجب نقص در ايمان و عقل و مال نمي شود بلكه موارد مطروحه ، تفاوت ميان زن ومرد را بيان مي دارد[FONT="] .
[FONT="]توضيح اينكه در خصوص نقص ايمان كه علت آنرا كاستي نماز و روزه در ايام عادت ماهيانه ذكر نموده اند ، بايد گفت اين كاستي در نماز و روزه به فرمان خداوند است همانگونه كه قصر - نماز شكسته -نماز مسافر و افطار او امر خداوند است و ملزم بودن به آن عين ايمان است و اطاعت خداوند و امر او در هر شرايطي است ؛لذا اسقاط نماز و روزه در ايام عادت ماهيانه امر مولاست و تبعيت از آن ، عين ايمان است نه نقصان در آن، مضاف بر اينكه هم روزه ها قضا ميشوند و هم در زمان عادت ماهيانه زن ميتواند در مصلاي خود بنشيند و با ذكر خدا مشغول باشد به اين مساله ، شش سال شرفيابي زودتر زنان به بارگاه تكليف الهي را نيز بايد افزود و نيز نماز و روزه كامل در ايام يائسگي و حمل ، لذا بنظر نمي رسد تفاوت چنداني در كميت عبادت ميان زنان و مردان وجود داشته باشد با تاكيد بر اين مساله كه ايمان ، عمل به دستورات مولا و خالق هستي و ذات باريتعالي است و[FONT="] زنان در ايام عادت ،نه به خواست خود كه به جهت تسليم فرمان خداوند از نماز و روزه باز مي ايستند و اين خود عين ايمان است ونقصان و مذمتي در اين مساله مشاهده نمي شود[FONT="] .[FONT="]
[FONT="]در خصوص نقص عقل ، در روايت مذكور شهادت دو زن در مقابل يك مرد علت نقصان عقل معرفي شده است در حالي كه در قرآن كريم ذيل آيه 282 بقره آمده است[FONT="] :
...[FONT="]فان لم يكونا رجلين فرجل وامراتان ممن ترضون من الشهداء ان تضل احداهما فتذكر احداهما الاخري[FONT="]...
[FONT="]يعني اگر يكي از دو زن فراموش نمود ، ديگري يادآوري نمايد و اگر بنابر فراموشي نبود و مبناي دو شاهد زن گرفتن ، نقصان عقل – به معناي كمبود و نقص در عقل [FONT="]- [FONT="]بود ، زن دوم نيز زن است و عقل او نيز ناقص لذا آنچه جهت احقاق حق در آيه شريفه بدان تاكيد دارد ، محقق نمي شد ضمن اينكه در مواردي شهادت مرد پذيرفته نيست مثلا در مورد اثبات زنده متولد شدن طفل،شهادت مرد چيزى از ارث را براى طفل ثابت نمى كند ولى با شهادت هر زن «يك چهارم» از ارث ثابت مى شود و در اين مورد فقط شهادت زنان مسموع است. شهادت بر موارد ويا عيوب جنسى زنان نيز موارد ديگرى است كه در آن تنها شهادت زنان پذيرفته است لذا بنظر نمي رسد نقصان عقل به معناي وجود نقيصه و كاستي در عقل و درك زنان، دليل دو شاهد زن در مقابل يك شاهد مرد باشد زيرا اگر چنين بود ، بهر حال در دو زن نيز اين نقيصه موجود بود و مرتفع نمي گشت[FONT="].(4) و(5)
[FONT="]در مورد نقص در بهره مالي نيز بايد گفت كه اولا نصف بودن ارث در زنان ، به دليل عدم وجود تكاليف مالي در شرع اسلام بر عهده زن مي باشد به اين معنا كه زن هيچ مسئوليت مالي بر عهده ندارد بلكه مرد بايد نفقه و مهريه و مسكن و پوشاك و خوراك او را تهيه نمايد ، همچنين وظايف مالي ديگري كه بر عهده مرد است و زن در قبال آنها مسئوليتي ندارد لذا قاعدتا سهم ارث مرد بايد بيشتر باشد تا گوشه اي از بار مسئوليت مالي وي تامين گردد و در ثاني همواره اينگونه نيست كه سهم ارث زنان نصف مردان باشد .
[FONT="]لذا نه كمتر بودن ارث زن امري مذمت بار است و نه در مواردي كه ارث او بيشتر از مرد است ، تحسين آور ، بلكه اين مساله صرفا مربوط به دايره مسئوليتها و امور جاري زندگي است و مشمول نقص يا توصيف مذمت بار نمي شود [FONT="]. [FONT="]
[FONT="]بنابراين بررسي سه فراز روايت در مورد نقصان عقل ، نقصان ايمان و نقصان در بهره مالي ، نشاندهنده اين است كه تمام سه مورد فوق صرفا از مصاديق تفاوت زن و مرد در زمينه فيزيولوژيكي ، مسئوليت هاي زندگي و تكاليف شرعي است و به تعبيري[FONT="] بيان تفاوتهاي زن و مرد در سه عرصه است نه نقصان و مذمت[FONT="] .[FONT="]
[FONT="]البته غالبا شان صدور روايت را نيز در خصوص واقعه جمل مي دانند[FONT="] .
[FONT="]ایت الله جوادی آملي نيز شان صدور روايت را در مورد خاصي - جنگ جمل-مي دانند كه نبايد به ساير موارد تسري يابد و قائلند كه گاهي حادثه و يا موضوعي، در اثر يك سلسله عوامل تاريخي، زمان، مكان، افراد، شرايط و علل و اسباب آن، ستايش يا نكوهش ميشود. معناي ستايش يا نكوهش بعضي حوادث يا امور جنبي حادثه، اين نيست كه اصل طبيعت آن شيء، ستايش و يا نكوهش شده، بلكه احتمال دارد زمينة خاصي سبب اين ستايش يا نكوهش شده است و اين نكوهش نهجالبلاغه راجع به زن، ظاهراً به جريان جنگ جمل برميگردد. همان گونه كه از بصره و كوفه نيز در اين زمينه نكوهش شده است با اين كه بصره، رجال علمي فراواني تربيت كرده و كوفه نيز مردان مبارز و كم نظيري را تقديم اسلام نموده و بسياري از كساني كه به خوانخواهي سالار شهيدان برخاستند از كوفه، نشأت گرفتند ... نميتوان گفت كه چون مثلاً از كوفه يا بصره نكوهش شده، آن دو شهر براي هميشه و ذاتاً سزاوار نكوهش ميباشند. قضاياي تاريخي در يك مقطع خاص و حساس، زمينة ستايش يا نكوهش فراهم كرده و سپس با گذشت آن مقطع، مدح و ذم نيز منتفي[FONT="] [FONT="]ميشود[FONT="].[FONT="](6)
[FONT="]و اما يك نكته ي تكميلي در خصوص چنين رواياتي :استاد جوادي آملي بحثي دارند در مورد فضاي صدور روايت و غلبه خارجي يك موضوع در زمان صدور روايت به اين معنا كه اگر يك روايتي مثلا در مذمت يك گروه يا يك شيء صادر شد ممكن است مربوط به غلبه خارجي آن موضوع در زمان صدور روايت باشد لذا قابل تعميم به همه ي افراد موضوع نمي باشد . و از آنجا كه زنان در زمان صدور روايات از تجربه و مهارت اجتماعي كمي برخوردار بودند و نيز تحت تعليمات علمي قرار نمي گرفتند و در حقيقت غلبه خارجي ، بازنان بي بهره از علم و مهارت كافي بود ، لذا پاره اي از روايات ناظر به اين غلبه خارجي است نه جنس زن[FONT="] .
[FONT="]توضيح ايشان بدين صورت است[FONT="] :
"[FONT="]اگر شرايط درست براى فراگيرى آنها در صحنه تعليم و تربيت فراهم شود اگر غلبه بر عكس نشود لااقل غلبه با مردان نخواهد بود تا منشاء نكوهش گردد[FONT="]. [FONT="]يعنى اگر زنان در پرتو تعليم صحيح و تربيت وزين پرورش يابند و چون مردان بيانديشند و چون رجال تعقّل و تدبّر داشته باشند تمايزى از اين جهت با مردها ندارند و اگر گاهى تفاوت يافت شد، همانند تفاوتى است كه بين خود مردها نيز مشهود است.[FONT="]
[FONT="]مثلاً اگر زنان مستعد به حوزهها و دانشگاههاى علمى راه يابند و همانند مردان به فراگيرى علوم بپردازند و در دروس مشترك آگاهى كامل يابند ديگر نمىتوان گفت رواياتى كه در نكوهش زنان آمده و احاديثى كه در پرهيز از مشورت با آنها وارد شده و ادلّهاى كه در نارسايى عقول آنان رسيده اطلاق دارد و هيچگونه استثنايى نسبت به زنان دانشمند و محقق ندارد بلكه قطعاً اين گونه زنان، مستثنى خواهند بود و در اين زمينه تمايزى با مردها ندارند."(7[FONT="])
[FONT="]لذا در برخورد با روايات بويژه رواياتي كه از صحت قطعي يا نسبي برخوردارند بايد به اين امر توجه نماييم.[FONT="]
بررسي روايت "النساء عی و عوره فاستروا العورت بالبیوت و استروا العی بالسکوت... " زنان بیهوده گو و عورت هستند.. عورت را در خانه و بیهوده گورا به سکوت بپوشانید... کلینی5/535
در ابتدا روايت را بر قرآن عرضه مي كنيم .
در قرآن كريم آمده است :
فَبَشِّرْ عِبَادِ *الذين يستمعون القول فيتبعون احسنه اوليك الذين هداهم الله واوليك هم اولو الالباب (زمر/17و18)
پس بشارت ده به آن بندگان من كه به سخن گوش فرامى دهند و بهترين آن را پيروى مى كنند اينانند كه خدايشان راه نموده و اينانند همان خردمندان.
با توجه به آيه شريفه، صاحبان خرد افرادي هستند كه در برخورد با سخن ديگران ، ابتدا مطلب را مي شوند و سپس ازبهترين سخن پيروي مي كنند ؛در اين آيه شريفه بيان نشده است كه از سخن نيك زنان پيروي نكنيد يا صرفا از سخن نيك مردان پيروي كنيد ، بلكه فرموده صاحب خردان ابتدا همه ي سخن و مطالب را مي شنوند و سپس از بهترينش پيروي مي كنند حال روايت فوق با آيه شريفه در تضاد است زيرا روايت مذكور تمامي زنان را بيهوده گو معرفي مي كند در حالي كه آيه بر شنيدن و تبعيت از بهترين مطلب بطور مطلق ، سخن مي گويد ديگر نفرموده اين بهترين سخن از چه كسي باشد زن يا مرد .
همچنين در قرآن كريم يك زن به عنوان الگو براي زن و مرد مومن معرفي شده است(وضرب الله مثلا للذين آمنوا امراه فرعون)( تحريم/11) اگر قرار باشد كه زنان علي الاطلاق بيهوده گو باشند چگونه اين زن بزرگوار الگوي زن و مرد مومن خواهد بود ؟!
احتجاج و تمسك حضرت علي (ع) در موارد مختلف به سخن و سيره حضرت زهرا (س) و نيز تمجيد و تحسين مكرر نبي اكرم (ص) نسبت به حضرت خديجه (س)و همچنين تكريم ائمه (ع) از حضرت زينب (س) عقيله بني هاشم و نيز احترام و اهميت دادن به سخنان ديگر زنان مومنه خود گواه بر سيره اي غير از مورد مذكور در روايت فوق است . بله البته ما بيهوده گوياني در ميان مرد و زن داريم كه خداوند در قرآن مجيد راهكار برخورد با آنان را در سيره عباد الرحمان چنين بيان مي نمايد :و اذا خاطبهم الجاهلون قالوا سلاما (فرقان/63)
اما اين راهكار در قبال مرد و زن جاهل است نه فقط زن .
همچنين در دسته ديگري از روايات از همنشيني و هم صحبتي و ... با دسته ها و گروههاي خاصي از مردم نهي شده است و در هيچ يك از آنها جنسيت افراد مطرح نيست بلكه صفات خاصي مطرح است كه متعلق نفس و اخلاق آدمي است مانند پرهيز از مصاحبت با انسان ترسو ، فاسق،بخيل ،احمق و ...كه تمامي اين صفات ميان زن و مرد مشترك است .
نتيجه اينكه يا بايد به دليل تعارض با آيات شريفه قرآن كريم ، قائل باشيم كه روايت فوق جعلي است و قابل طرح و طرد است و يا بايد قائل باشيم كه روايت مذكور ناظر به غلبه خارجي موضوع در زمان صدور روايت است و عموميت ندارد و با تغيير خارجي موضوع ، منتفي است .
(1)- ر.ك: زن در آيينه جمال و جلال ،ص341
(2)- اعلي/14
(3)- غافر/40
(4)- البته ديدگاه ديگري نيز به تفاوت عقل نظري و عملي وابزاري در زن و مرد اشاره دارد و نقص عقل مورد بحث را از زمره نقص نسبي در يكي از زمينه هاي فوق در زنان نسبت به مردان مي داند و از اين زاويه ، روايت را در اين زمينه موجه مي نمايد
(5)- انديشمنداني چون آيتالله جوادي آملي تصريح کردهاند که در صورت پذيرش تفاوت عقلي، اين تفاوت صرفاً در ناحيه عقل ابزاري است.[ عبدالله جوادي آملي، زن در آينة جلال و جمال، ص 228.]
(6)- زن در آيينه جلال و جمال ، عبد الله جوادي آملي ، صص 330-332
(7)- آیت الله جوادی آملی ،زن در آينهٔ جلال و جمال، ص 37 ـ 36
كليد واژه ها : ارث زن ، ديه زن ، شهادت زن ، خطبه 80 نهج البلاغه ، بيهوده گو