فرق اسلامی

راهی برای اثبات حقانیت شیعه اثنی عشری؟

انجمن: 

برای فهم حقانیت شیعه ی دوازده امامی باید همه ی مذاهب دیگه رو هم مورد مطالعه قرار داد یا راهی هست که بشود بدون این همه دردسر حقانیت شیعه اثنی عشری رو فهمید؟

سوالاتی در مورد صفات خدا

با سلام

1-
از یک طرف میگوییم خدا مکان ندارد و از طرف دیگر میگوییم خدا همه جا هست

وقتی میگوییم خدا همه جا هست یعنی مکانی مشخص میکنیم اگر چه مکان بی نهایت باشد

(مگر این که مکان داشتن به معنای جسم بودن که جواب مشخص میشود)

2-
از یک طرف میگوییم خدا زمان ندارد ولی میگوییم خدا[="Red"] الان[/] وجود دارد

وقتی میگوییم خدا الان هست در اصل زمانی مشخص میکنیم اگر چه این زمان بینهایت باشد
(مگر این که منظور از زمان نداشتن زمان به وجود آمدن باشد که جواب مشخص میشود)

3-

صدیق;10097 نوشت:
با سلام

حضور خدا در همه جا از نوع حضور فیزیکی و جسمانی نیست زیرا خدا ماده و جسم نیست که بتوانیم برایش جا و مکان قائل شویم بلکه حضور خدا از نوع علم و آگاهی و احاطه است، یعنی همه چیز نزد علم خدا حاضرند و هیچ چیز از احاطۀ او غایب نیست.

http://www.askdin.com/showthread.php?t=2869

مثل این که من در 10 متری فردی حاضر باشم او از من میپرسد آیا در یک متری او یا دقیقا رو به رو و چسبیده به او هستم؟ من جواب بدهم حضور من از نوع آگاهی و علم است در حالی که من دقیقا جلوی او نیستم
حال سوال من این است که قبول خدا از لحاظ علم و آگاهی بر من احاطه دارد ولی آیا دقیقا جلوی من موجود است یا خیر؟ لطفا ابتدای جواب بله یا خیر باشد (آیا با توجه به این که میگوییم خدا نامحدود است جواب بله است؟)

4-
میگوییم خدا نامحدود است آیا ما درون خدا هستیم؟ (لطفا ابتدای جواب بله یا خیر را مشخص کنید)

5-
برای دلیل عقلی برای توحید ذاتی میگوییم خدا بی نهایت است پس نمیتواند خدای دیگر موجود باشد (مثل جسم بی نهایتی در فضا باشد پس نمیتواند جسم دیگری در فضا موجود باشد چون جسم اول فضا را کامل پر کرده است)
جال سوال این جاست که خدایی که بی نهایت است و مثل مثال بالا فضا پر شده چگونه ما وجود داریم؟ در حالی که اگر ما میتوانیم در خدایی که نامحدود است موجود باشیم پس خدای دیگری که آن نیز بی نهایت باشد میتواند در خدا موجود باشد ( ممکن است بگویید خدا جسم نیست و فضا را پر نمیکند و از قانون ماده پیروی نمیکند خب من هم میگویم پس خدای دیگری میتواند در خدای بینهایت موجود باشد همان طور که ما وجود داریم)

البته جناب زمزم لطفا کردند به دو سوال که شبیه سوال اول و دوم من میباشد جواب دادند اگر بقیه کارشناسان و دوستان نیز جواب بدهند ممنون میشوم
جواب سوال یک

جواب سوال دوم
با تشکر

علل بوجود آمدن فرق اسلامی

تمامي اديان در درون خود فرقه‏ها و شاخه‏ها و گرايش‏هاي گوناگون و بعضا متفاوتي دارند،ومتاسفانه دین اسلام نیزازاین قاعده استثنا نشده است ؛ امّا قبل ازورود به بحث تذكر دو نكته ضروري است

اوّلاً اين علل گاهي در پيدايش يك جريان با يكديگر تداخل مي‏كنندو برخي اوقات هر علتي موجب پديد آمدن گروه خاصي گشته و در مواقعي علتي در مؤسس آن جريان نقش چشمگير داشته و علت ديگري در پيرو وپذيرنده آن مؤثر بوده است.

ثانيا، دو مسأله شاخص و ريشه‏اي منشأ بسترسازي براي پديد آمدن فرق گوناگون در اسلام گشته است.

يكي در نخستين زمان فوت رسول اكرم(ص) و مربوط به مسأله خلافت و امامت است و ديگري مرتبط با ماجراي حكميّت در جريان جنگ صفين، ( فيعلم الكلام، احمد محمود صبحي، ، ج 1، صص 32 ـ 34).

اما علل:

1. ضعف فكري و فرهنگي:

اصولاً محدوديت قواي ادراكي انسان و عدم توانايي او براي حلّ قطعي همه مسائل اعتقادي، از جمله مهم‏ترين علل اختلاف انسان‏هاست، در مواردي كه مسأله به روشني قابل حلّ نيست هر كس به حدس و گمان مي‏رسد كه ممكن است با حدس وگمان ديگران متفاوت باشد. در اين صورت است كه اختلاف نظرها آشكار مي‏شود.

حضرت رسول(ص) در مدت كوتاه رسالتش فرصت بيان همه مطالب را براي مردم نيافت؛ از اين رو، لازم بود از سوي رسول خدا(ص) جانشيني همچون او كه معصوم باشد كار را به عنوان امامت مسلمين و تبيين معارف قرآن و سنت نبوي ادامه دهند ولي چنين نشد.
يكي از علل پيدايش فرقه هارا در همين امرمي‏توان جست، (بحارالانوار، محمدباقر مجلسي، ج 25،ص 288، روايت 44).

2. تعصبات قبليه‏اي:

پس از وفات پيامبر(ص)، مردم به جاي اين كه در مراسم خاكسپاري شركت كنند، هر گروهي مدعي شد كه حق خلافت از آن اوست.
بنابر شواهد تاريخي هيچ يك از انصار و مهاجران در تعيين جانشين پيامبر(ص) از قرآن و سنت رسول خدا(ص) يا ازمصلحت امت سخن نگفت، بلكه سخن در اين بود كه جانشيني پيامبر حق گروه انصار است يا مهاجر و چون در ميان انصار دو قبيله اوس و خزرج بود

اين دو نيز به رقابت برخاستند و به دليل همين مخالفت مهاجران غالب شدند، (جانشيني حضرت محمد(ص)، ويلفردمادولونگ، ترجمه احمد نمايي، جواد قاسمي وص 47 ـ 65 و قيام حسين(ع)، دكتر سيد جعفر شهيدي،ص 26 ـ 36).

3.اهداف مادي:

از منابع تاريخي و روايي معلوم مي‏شود گروهي بوده و هستند كه با جعل مطالب و اخبار غلوآميز و انتشار آن، توجه عده‏اي را به خود جلب كرده و از مواهب و فضل و بخششهاي مادي آنان بهره‏مند شوند؛ مانند مغيرة بن سعيد كه در تمام عمر خود در تلاش بودتا مرام جديدي احداث كرده و گروهي متشكل پديد آورد تا به اهداف مادي و دنيايي خود برسد، ( ابن ابي الحديد، شرح نهج البلاغة،ج 8، ص 21 و شهرستاني ابوالفتح، الملل و النحل، ص 83).

يا برخي براي آن كه مي‏خواستند در محيط اسلامي راهي براي مباح كردن گناهان و ترك واجبات و فراهم ساختن بساط عيش و عشرت توأم با توجيه شرعي پيدا كنند تا توده‏هاي ناآگاه مسلمان به آن ايمان آورده آنگاه به كمك همين توده‏هاي ناآگاه تشكيلاتي به وجود آورده و به اهداف خود كه همان بسط اباحه‏گري بودهدست يابند.

4.اهداف سياسي:

سياست‏بازاني كه بيشتر به اهداف غلط خود مي‏انديشند براي نيل به مقصود خود از حربه‏هاي گوناگوني استفاده مي‏كنند و يكي از اين حربه‏هاي قوي و كارآمد ايجاد فرق و نحله‏هاي گوناگون مذهبي است.

اينان با به وجود آوردن چنين فرقه‏هايي يك سلسله مسائل و آموزه‏هاي دور از ذهن و عقل را وارد جريان مخالف خود مي‏كردند تا به آن آسيب وارد كرده و آن را در مقابل چشم ديگران ناميمون جلوه دهند.
مانند برخي از اخبار در مورد ائمه(ع) كه به دور از حقيقت و واقعيت است،

5. گسترش حوزه جغرافيايي اسلام

با فتوحات مسلمانان، به تدريج پيروان اديان و عقايد ديگر وارد حوزه حكومت اسلامي شدند.

گروهي از اين افراد كه مسلمان شده بودند به طرح مسائل و مشكلات خود براي مسلمانها پرداختند و آنها كه بر دين خود باقي مانده بودند در اين مسائل با مسلمانان مجادله مي‏كردند اين مسأله در اواخر حكومت بني‏اميه و اوائل حكومت عباسيان به دليل ترجمه فلسفه يونان شدت بيشتري گرفت و باعث پديداري برخي از فرقه‏ها شد.