کفویت خانواده طرفین چقدر اهمیت دارد؟
ارسال شده توسط m08maali در پنجشنبه, ۱۳۹۳/۰۵/۱۶ - ۱۱:۲۳با سلام خدمت کارشناسان و اعضای محترم سایت
اولین بار است که در این سایت مطلبی را عنوان میکنم از این رو در صورتی که کارشناسان عزیز در رابطه با مکان یا نوع بیان آن تغییری را لازم میدانند بنده را راهنمایی بفرمایند
و اما سوال من:
دختری 26 ساله هستم. فوق لیسانس با خانواده ای مذهبی و تحصیل کرده. خواستگاری دارم 29 ساله فوق لیسانس و متدین و با اخلاق و دارای شغلی با موقعیت اجتماعی و درامد قابل قبول.
با اینکه خود آقا پسر از لحاظ مذهبی اخلاقی تحصیلات شغل و درامد و ... مقبول به نظر میرسند اما به چند دلیل به ایشان پاسخ منفی دادیم. از جمله:
1- خانواده ایشان بر خلاف خانواده من پر جمعیت است. ایشان 5 خواهر و یک برادر دارند و من دو برادر دارم.
2- میانگین سنی در خانواده ایشان در حدود یک نسل با خانواده من اختلاف دارد. به طوری که ایشان 4 خواهر بزرگتر از خودشون دارن که همسن مادر من هستند و در واقع خواهر زاده هاشون هم سن و سال خودشون هستند. و در واقع مادر و پدر ایشون تقریبا هم سن و سال پدربزرگ و مادربزرگ بنده هستند.
3- پدر و مادرشون بی سواد هستند(مادر خانه دار و پدر تاجر فرش و باغدار) و روستایی هستن در حالی که پدر و مادر من تحصیل کرده و فرهنگی بازنشست هستند و اصالتا متعلق به مرکز استان هستند. مادرشون لحجه دارند و از اونجایی که روستای ایشون روستایی ترک زبان هستند و بنده و خانواده من فارس زبان هستیم و هیچ گونه آشنایی با زبان ترکی نداریم.
4- همه خواهران ایشان خانه دار و دیپلمه هستند و حتی خواهر کوچکتر ایشان که یک سال از من کوچکتر است و ازدواج کرده است هم بعد از پیش دانشگاهی ادامه تحصیل نداده است. اعضای خانواده من لیسانس هستند و خودم قصد ادامه تحصیل در مقطع دکتری دارم(البته خود اقا پسر هم ابراز به علاقمندی به ادامه تحصیل در مقط دکتری کردن).
بعد از اینکه ایشان پاسخ منفی شنیدند با اصرار زیاد اجازه خواستند که یکبار دیگه تشریف بیارند و با هم صحبت کنیم. چندین بار تماس گرفتند و من و خانوادم رو مورد لطف قرار دادند که درخواستشون قبول کنیم.
از اونجایی که نمیخواستیم دلخوری پیش بیاد قبول کردیم که بار دیگه به پیشنهادشون فکر کنیم. اما قبل از اینکه بهشون اجازه بدیم بار دوم تشریف بیارن پدرم با فرد معرف صحبت کردن و ایشون از هر لحاظ خانواده آقا پسر رو تایید کردند. حتی با همکاران پدرشون و داماد خانواده شون و حتی خود آقا پسر و پدرشون صحبت کردند. که همگی اهل محل و کسانی که این خانواده رو میشناختن مهر تاییدی بر خانواده ایشون زدند به طوری که همگی از این خانواده به خوبی یاد میکردند. این روند حدود بیش از یک ماه به طول انجامید.
در اخر اجازه دادیم بار دیگه تشریف بیارن و با هم صحبت کنیم.
در تمام صحبت ها و سوال و جواب ها بنده ایشان را فردی متدین و با اخلاق دیدم. دیدگاه های ایشون نسبت به مسائل مختلف بسیار به نظرات من و خانواده من نزدیک بود.
در جلسه دوم میشه گفت سوال کننده من بودم و ایشون فقط پاسخ میدادند و گفتند من سوال خاصی ندارم. ملاک ایشون برای انتخاب همسر عاقل بودن؛ دیندار بودن و سلامت خانواده دختر بود که به گفته خودشون من و خانواده من رو بر اساس هر سه قبول داشتند.
و اما در نهایت شک و دو دلی که دو باره به سراغ من اومده این هست که کفویت تا چه اندازه در اعضای خانواده دو طرف میتونه در زندگی مشترک افراد موثر باشه. از طرفی همه کسانی که ما در رابطه با این خانواده ازشون تحقیق کردیم ایشان رو تایید میکنند. حتی فرد معرف این بار گفت من با 24 نفر دیگه صحبت کردم و هر 24 نفر این خانواده رو تایید کردند. از طرف دیگه تفاوت هایی که در بالا عرض کردم این ترس رو در دل من ایجاد میکنه که این تفاوت ها تا چه حد میتونن در زندگی مشترک منجر به بروز اختلافات و مشکلاتی بشن. از طرفی خود من و خانوادم هیچ گونه شناخت و اشنایی با اعضای خانواده ایشون نداریم. یعنی از تیپ و فرهنگ و نوع نشست و برخواست ایشون بی اطلاع هستیم. و نگرانی من از این جهت هست که بافت فرهنگی خانواده ایشون با خانواده من سازگار نباشند. من اعتقاد دارم در یک ازدواج نه تنها دو فرد بلکه دو خانواده یا حتی دو طایفه با یکدیگر وصلت میکنند از این رو بایستی دارای اشتراکات فرهنگی اجتماعی اقتصادی علمی و ... با یکدیگر باشند. از طرف دیگر خیلی از کارشناسان دیگر در بحث کفویت دو مسئله دینداری و اخلاق رو کافی میدونن.
از طولانی شدن بحث عذرخواهم و از کارشناسان و مشاوران عزیز و دوستان با تجربه تقاضا دارم بنده رو راهنمایی بفرمایید.