إنّ شانِئَک هُوَ الأبتَر

آیا عاص بن وائل ابتر شد؟ سوالی بی جواب در مورد سوره کوثر!

قرآن در سوره کوثر می فرماید:
بِسمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ إِنَّا أَعْطيْنَك الْكَوْثَرَ(1) فَصلّ‏ِ لِرَبِّك وَ انحَرْ(2) إِنَّ شانِئَك هُوَ الأَبْترُ(3)
معنا:
ما به تو كوثر(خير و بركت فراوان) عطا كرديم(1) اكنون كه چنين است براى پروردگارت نماز بخوان و قربانى كن(2) مسلما دشمن تو ابتر و بلا عقب است(3)

در واقع آیه سوم سوره کوثر یک پیشگویی در مورد دشمن پیامبر اسلام است(که دشمن پیامبر به صورت عام و یا خاص مقطوع النسل هستند) من برای این که \ عقایدم را محکم کنم به دنبال دلایل درستی این پیشگویی گشتم، اما هر چه بیشتر گشتم، بیشتر به این نتیجه رسیدم که پیشگویی قرآن در این آیه اشتباه از آب در آمده است.
در زیر سه تفسیر مهم از تفاسیر مختلف و دلایل رد آن ها را می آورم:
آ) تفسیر شهید مطهری ذیل آیه سوم سوره کوثر:
«پيغمبر! به تو گفتند ابتر، گفتند دنباله ات قطع شد، ان شأنئك هوالابتر آن بدبختي كه تو را ابتر مي خواند و دشمن مي دارد، ابتر منحصرا خود اوست. تاريخ گفته است كه اين از معجزات قرآن است. اين سخن را عاص بن وائل سهمي پدر عمر و عاص به پيغمبر اكرم گفت و اين آيه اشاره به او مي كند و او در زماني كه اين سخن را گفت، پسرها داشت، ولي يك قرن و دو نسل بيشتر نگذشت كه نسل او بكلي منقطع شد و كسي از او باقي نماند.»

دلیل رد:
متاسفانه طبق اسنادی که من به دست آورده ام این گفته ی شهید مطهری که «يك قرن و دو نسل بيشتر نگذشت كه نسل او(عاص بن وائل) بكلي منقطع شد و كسي از او باقي نماند.» کاملا اشتباه است:
ـ ابوالقاسم حمزة بن یوسف بن ابراهیم بن احمد سهمی قرشی جرجانی، مکنی به ابونصر، مؤلف مشهور کتاب تاریخ جرجان یا معرفت علماء اهل جرجان، از مورخین، تذکره نویسان، محدثین و راویان بزرگ قرن چهارم و پنجم هجری بود. جد بزرگش هشام بن عاص بن وائل از اصحاب رسول الله و برادر عمرو عاص معروف بود. سهمی در سال 354 ه.ق در جرجان متولد گردید ـ 1ـ
ـ ابواسحاق ابراهیم بن موسی بن ابراهیم احمد بن محمد بن عبدالله بن هشام بن عاص سهمی گرگانی: نویسنده بزرگ اخبار و فقه در سال 324 هجری درگذشت ـ2ـ
دو سند بالا نشان می دهد که نوادگان عاص بن وائل حتی در گرگان خودمان تا قرن چهارم هجری زندگی می کردند
البته صفحات عربی پر است از نام هایی که نشان می دهد نسل عاص بن وائل تا سال ها ادامه پیدا کرده است:
ـ عمرو بن شعيب بن محمد بن عبدالله بن عمرو بن العاص ـ3ـ
ـ عمرو بن شعيب بن محمد بن عبدالله بن عمرو بن عاص ابوابراهيم و ابوعبدالله قرشي سهمي حجازي ـ4ـ
وغیره
تا به حال که من ندیده ام در جایی با دلایل تاریخی بگویند فلانی پسر فلانی آخرین نفر از نسل عاص بن وائل بود و در فلان سال مرد و پیشگویی قرآن درست از آب درآمد هر چه شنیده ام سخنانی بی دلیل بوده است ـ لطفا اگر سندی دارید ارائه بدهید

ب) تفسیر المیزان ذیل آیه سوم سوره کوثر:
«و روايات هم بسيار زياد رسيده كه سوره مورد بحث در پاسخ كسي نازل شده كه رسول خدا (صلي‏الله‏عليه‏وآله‏وسلّم‏) را به اجاق كوري زخم زبان زد و اين زخم زبان هنگامي بود كه قاسم و عبد الله دو فرزندان رسول خدا (صلي‏الله‏عليه‏وآله‏وسلّم‏) از دنيا رفتند ، پس با اين بيان روشن شد كه سخن آن مفسر كه گفته : منظور صاحب اين زخم زبان از كلمه ابتر بريدگي از مردم يا انقطاع از خير بوده و خداي تعالي در رد گفتارش فرموده او خودش منقطع از هر چيز است سخن بي وجهي است .
ان شانئك هو الابتر كلمه : شاني‏ء به معناي دشمن خشمگين ، و كلمه أبتر به معناي اجاق كور است ، و اين كسي كه چنين زخم زباني به آن جناب زده بود عاصي بن وائل بوده .
بعضي گفته‏اند : مراد از ابتر منقطع از خير ، و يا منقطع از قوم خويش است ، كه خواننده توجه فرمود اين قول با روايات شان نزول نمي‏سازد .
و در الدر المنثور است كه ابن سعد و ابن عساكر از طريق كلبي از ابي صالح از ابن عباس روايت كرده‏اند كه گفت : بزرگترين فرزند رسول خدا (صلي‏الله‏عليه‏وآله‏وسلّم‏) قاسم ، سپس زينب ، و آنگاه عبد الله ، و پس از او ام كلثوم ، و آنگاه فاطمه و در آخر رقيه بود ، قاسم از دنيا رفت و اولين كس از فرزندان آن جناب بود كه در مكه از دنيا رفت ، و بعد از او عبد الله از دنيا رفت ، و عاصي بن وائل سهمي گفت : نسل او قطع شد ، پس او أبتر و بي عقب است ، در
پاسخش خداي تعالي اين آيه را فرستاد كه خود عاصي بن وائل ابتر و بدون عقب است .
و در همان كتاب است كه زبير بن بكار و ابن عساكر ، از جعفر بن محمد از پدرش روايت كرده‏اند كه فرمود : قاسم پسر رسول خدا (صلي‏الله‏عليه‏وآله‏وسلّم‏) در مكه از دنيا رفت و بعد از دفن جنازه آن جناب رسول خدا (صلي‏الله‏عليه‏وآله‏وسلّم‏) به عاصي بن وائل و پسرش عمرو برخورد ، عاصي وقتي رسول خدا (صلي‏الله‏عليه‏وآله‏وسلّم‏) را از دور ديد گفت : الآن زخم زباني به او مي‏زنم ، همين كه آن جناب نزديك شد ، گفت : چه خوب شد كه اجاقش كور شد ، در پاسخ او اين آيه نازل شد : ان شانئك هو الابتر .
و نيز در همان كتاب است كه ابن ابي حاتم از سدي روايت كرده كه گفت : قريش را رسم چنين بود كه وقتي فرزند ذكور كسي مي‏مرد مي‏گفتند : بتر فلان ، و چون فرزند رسول خدا (صلي‏الله‏عليه‏وآله‏وسلّم‏) از دنيا رفت عاصي بن وائل گفت بتر يعني فرزند ذكورش مرد ، و اين فرد ( رسول خدا (صلي‏الله‏عليه‏وآله‏وسلّم‏) از همه بيشتر بتر شد ، ( چون هيچ فرزند ذكور برايش نماند) .»

دلیل رد:
همانطور که مشاهده فرمودید آیت الله طباطبایی گرچه معتقد است که معنای «ابتر» همان مقطوع النسل فیزیکی است اما اصلا به این نپرداخته که آیا پیشگویی قرآن درست از آب در آمد یا خیر.
اما با دلایلی که در بالا آمد مشخص است که دلیلی بر مقطوع النسل شدن عاص بن وائل وجود ندارد.

ت) تفسیر نمونه ذیل سوره کوثر:
«قرآن مجيد نازل شد و بطرز اعجازآميزى در اين سوره به آنها پاسخ گفت ، و خبر داد كه دشمنان او ابتر خواهند بود ، و برنامه اسلام و قرآن هرگز قطع نخواهد شد ، بشارتى كه در اين سوره داده شده از يكسو ضربه‏اى بود بر اميدهاى دشمنان اسلام ، و از سوى ديگر تسلى خاطرى بود به رسول الله (صلى‏الله‏عليه‏وآله‏وسلّم‏) كه بعد از شنيدن اين لقب زشت و توطئه دشمنان قلب پاكش غمگين و مكدر شده بود.
قابل توجه اينكه : ابتر در اصل به معنى حيوان دم بريده است و انتخاب اين تعبير از سوى دشمنان اسلام به منظور هتك و توهين بود ، و تعبير شانى‏ء بيانگر اين واقعيت است كه آنها در دشمنى خود حتى كمترين ادب را نيز رعايت نمى‏كردند ، يعنى عداوتشان آميخته با قساوت و رذالت بود ، در حقيقت قرآن مى‏گويد : اين لقب خود شما است نه پيغمبر اكرم (صلى‏الله‏عليه‏وآله‏وسلّم‏).
از سوى سوم خبر مى‏دهد كه دشمنان او ابتر و بلا عقب خواهند بود ، اين پيشگوئى نيز تحقق يافت ، و چنان دشمنانش تار و مار شدند كه امروز اثرى از آنها باقى نمانده است ، در حالى كه طوائفى همچون بنى اميه و بنى عباس كه به مقابله با پيغمبر (صلى‏الله‏عليه‏وآله‏وسلّم‏) و فرزندان او برخاستند روزى آنقدر جمعيت داشتند كه فاميل و فرزندان آنها قابل شماره نبود ، ولى امروز اگر هم چيزى از آنها باقى مانده باشد هرگز شناخته نيست .»

دلیل رد:
بر خلاف تفسیر آیت الله طباطبایی و تفسیر شهید مطهری که ابتر را به مقطوع النسل فیزیکی تعبیر می کنند آیت الله مکارم شیرازی نظر دیگری دارد:
«اين پيشگوئى نيز تحقق يافت ، و چنان دشمنانش تار و مار شدند كه امروز اثرى از آنها باقى نمانده است ، در حالى كه طوائفى همچون بنى اميه و بنى عباس كه به مقابله با پيغمبر (صلى‏الله‏عليه‏وآله‏وسلّم‏) و فرزندان او برخاستند روزى آنقدر جمعيت داشتند كه فاميل و فرزندان آنها قابل شماره نبود ، ولى امروز اگر هم چيزى از آنها باقى مانده باشد هرگز شناخته نيست.»
ـ اولا این که اثری از آثار دشمنان باقی نمانده یک گزاره اشتباه است، و همان گروه هایی که در صدر اسلام مخالف شیعه بوده اند هنوز هم مخالف ومعانداند: وهابیون، اسرائیل
ـ ثانیا معلوم نبودن ادامه نسل بنی امیه و بنی عباس در زمان حال(بر فرض درست بودن این نظر) اصلا موضوعیتی ندارد زیرا که بسیاری از افراد بوده اند که جزوه بنی امیه نبوده اند(همانند شمر و عمر بن سعد و غیره) اما آلت دست بنی امیه یا بنی عباس بوده اند و در دشمنی با شیعیان از بنی امیه و بنی عباس پیشی گرفتند. ضمنا اگر بنی امیه یا بنی عباس حکومت را در دست نمی گرفتند بنی زید یا بنی امر این کار را انجام می دادند(همانند فرزندان زبیر).
پس معلوم شد که بنی امیه یا بنی عباس ابدا موضوعیتی ندارند و همان فکر بنی امیه و بنی عباس همین الان(سال هزار و سیصد و نود و دو هجری شمسی) در سوریه با نام القاعده در حال مبارزه برای تشکیل خلافت اسلامی است و هرگز از میان نرفته است.

در نتیجه به نظر من چه ابتر را به مفهوم مقطوع النسل فیزیکی بگیریم چه به معنای مقطوع النسل فکری، پیشگویی قرآن درست اصلا قابل سنجش نیست و هیچ ارزشی ندارد.
اگر دلیلی به جز احادیث دارید به من ارائه دهید.

منابع:
ـ1ـ دانشنامه گلستان مورخ اسفند 91 از موسسه میرداماد قابل تهیه است
http://estarbad.blogfa.com/post-217.aspx
ـ2ـ کتاب تاریخ پنج هزار ساله گرگان و استرآباد به تالیف اسداله معطوفی