تو را من چشم در راهم شبا هنگام :Gol: که می گيرند در شاخ «تلاجن*» سايه ها رنگ سياهی وزان دل خستگانت راست اندوهی فراهم؛ در آن نوبت که بندد دست نيلوفر به پای سر و کوهی دام. گرم ياد آوری يا نه ، من از يادت نمی کاهم؛ :Gol:
[FONT=Times New Roman]یوسف مصری نمی آید به کنعان دلم
بازسر را می گذارد غم به دامان دلم
[FONT=Times New Roman]
[FONT=Times New Roman]بوی پيراهن مرا كافی است تا روشن شود
چشم تاريك و شب خاموش كنعان دلم
[FONT=Times New Roman][SIZE=114][COLOR=blue]:Sham:
[/color][/size][/b]
[/COLOR][/SIZE]
منتظر می شوم امشب که به نزدیک سحر
شعر جان سوز مرا باز؛ بخوانی آقا :Gol:
آســـمانم بــی ســـتاره، روزهـــایم چـــون شب تــار
از غــــم هـــجرانت آقـــا، دوســت دارم خـــون بـبارم
دوســـت دارم تــــــا بـــبینم چـــــــهره نــــــورانیت را
بــــعد دیـــــدار رخ تــــــو، آرزویـــــی مـــــن نــــــدارم
من که باشم که بر آن خاطر عاطر گذرم
لطفها میکنی ای خاک درت تاج سرم
دلبرا بنده نوازیت که آموخت بگو
که من این ظن به رقیبان تو هرگز نبرم
«حافظ»
من دل شکسته هر دم به امید در نشستم
که مگر عیان ببینم رخ دلشگای مهدی
یا صاحب الزمان، همه در انتظار و زار
[size=13][color=blue][b]
عالم کویر و تشنه باران بیا ببار
[/b][/color][/size]
رنگ تمام زندگيم جور ديگري است
در سايه نگاه تو تا گريه مي كنم
هرچند كم ،شبيه تو در گوشه دلم
من هم براي كرب و بلا گريه مي كنم
:Sham:
مژده ای دل که مسیحا نفسی می آید
که ز انفاس خوشش بوی کسی می آید
:Gol:در دفترم به ياد تو نرگس كشيده ام:Gol:
:Gol:نرگس هم از فراق تو دلگير شد بـيــا:Gol:
ايام بگذرانم در انتظار مهدي:Gol:
قدر و دخان بخوانم در انتظار مهدي:Gol:
یوسف گمگشته باز آید به کنعان غم مخور
کلبه ی احزان شود روزی گلستان غم مخور
براي شركت در ختم قرآن كريم لطفا اينجا را كليك كنيد .
روي بنما و وجود خودم از ياد ببر:Gol:
خرمن سوختگان را همه گو ،باد ببر:Gol:
روشني بخش قلوب مؤمنين و مؤمنات
منجي دلهاي مضطر كي تو ميآيي ز در؟
روزم سیاه شد ز نفسهای پر تبت
جانم فدای جان زماتم لبالبت
من کیستم که بهر تسلای قلب تو
یاری کنم ترا که تسلات با ربت
:Gol:
تو را من چشم در راهم شبا هنگام :Gol:
که می گيرند در شاخ «تلاجن*» سايه ها رنگ سياهی
وزان دل خستگانت راست اندوهی فراهم؛
در آن نوبت که بندد دست نيلوفر به پای سر و کوهی دام.
گرم ياد آوری يا نه ، من از يادت نمی کاهم؛ :Gol:
موعود روزهای پر از انتظار من
آقا تویی قرار دل بیقرار من
از های و هوی این تن خاکی دلم گرفت
کی می رسد برای همیشه بهار من
نه هوای کعبه دارم نه صفا و مروه خواهم:Gol:
که ندارد این مکان ها به خدا صفای مهدی:Gol:
[FONT=Times New Roman]یوسف مصری نمی آید به کنعان دلم
بازسر را می گذارد غم به دامان دلم
[FONT=Times New Roman]
[FONT=Times New Roman]بوی پيراهن مرا كافی است تا روشن شود
چشم تاريك و شب خاموش كنعان دلم
[FONT=Times New Roman][SIZE=114][COLOR=blue]:Sham:
[/COLOR][/SIZE]
منتظر روح و روانش با ولایت خو گرفته
باغ سبز خاطرش از عشق رنگ و بو گرفته
انس با قرآن و الفت با خدای او گرفته
منتظر با بی قراری ،خواهد از او لطف وی آری
از رخش پیداست آری،پرتوشب زنده داری
يارم چو قدح به دست گيرد:Gol:
بازار بتان شكست گيرد:Gol:
دولت وصل او اگر یك شبی آیدم بكف:Gol:
شرح فراق كی توان داد یك از هزار را:Gol:
آقا بیا تا زندگی معنا بگیرد
شاید دعای مادرت زهرا بگیرد
آقا بیا تا با ظهور چشمهایت
این چشمهای ما کمی تقوا بگیرد
داني كه اهل دردم شب گرد و كوچه گردم
هر سو سري كشانم در انتظار مهدي:Gol:
یارب ز غمش تا چند خونم به جگر آید
بنشسته سر راهش شاید ز سفر آید
در بين هر مناجات با وعده ملاقات
ساعات بگذرانم در انتظار مهدي:Gol:
يا رب آن شاهوش ماه رخ زهره جبين *** در يكتاي كه و گوهر يكدانه كيست ؟
تو اي صفاي ضميرم چرا نميايي
چرا بهانه نگيرم چرا نميايي
اگر حجاب ظهورت حضور پست منست
خدا كند كه بميرم چرا نميايي
:Gol:
یک بار به اخلاص بیا بر در ما
گر کام تو بر نیامد آنگه گله کن
ناله، ناله هجران، خلق جملگى حيران
آفتاب شوق ما، غمگنانه مى سوزد
تشنه وصال تو، عاشق جمال تو
پير اشتياق ما، عارفانه مى سوزد
در خواب ديده بودم، يک شب فروغ رويت:Gol:
کي در سراي چشمم، قصد ظهور داري؟:Gol:
یک چشم زدن غافل از آن شاه نباشیم
شاید که نگاهی کند آگاه نباشیم
ميل دنياش «شكوهي» زِ پي ديدن توست
بي جــهت نيســـت اگر ميل به عقبيٰ نكنم:Gol:
من دل شکسته هر دم به امید در نشستم
که مگر عیان ببینم رخ دلشگای مهدی
يافت زآن روى شرف، نيمه شعبان كامروز
[B][COLOR=blue]
شامل حال جهان كرد خدا، رحمت خويش:Gol:
[/COLOR][/B]
شد زغمت خانه سودا دلم *** در طلبت رفت به هر جا دلم
مـا مــانــدهایــم در خـم این کوچههای تنگ
مــا را بـیــا از ایــن هــمــه دلواپسی درآر
[color=navy]بــــرگـــرد روشـنـــای دل انـگـیـز آفـتـــاب
مــولـــای آب و آیــنــه، مـــولـای ذوالفقار
[/color]
رسالهاي كه نوشتم؛ ز اشك ناز فروشم
نه شد كه بر تو فرستم؛ نه شد كه باز بپوشم:Gol:
مصحف زهراست نزدت، تيغحيدر همچنين
وارث بابا و مادر كي تو ميآيي ز در
روزی که مشق انتظار به خط آخر برسه
مسافر شهر طلوع شبونه از در برسه
هنوز شوق خیال تو، در سرم باقیست
منم که هیچ نگنجم، درون باور تو :Gol:
و [FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]قتش نرسیده است ای مرد ظهور
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]با سیصد و سیزده نفر بر گردی؟!:Gol:
یک صبح، شب از چشم یقین میافتد
بر خنده ی آفتاب، چین میافتد
ناز قدمت بیا که در مقدم تو
فواره ی سرو، بر زمین میافتد
ديدگان اشكبار شيعيان ميخواندت
كاي به عالم مير و رهبر، كي تو ميآيي ز در:Gol:
رنگ رخ خوب تو آخر گواست***در حرم لطف خدا بودهای
رنگ تو داری، که زرنگ جهان***پاکی، و همرنگ بقا بودهای
آینهی رنگ تو عکس کسیست***تو ز همه رنگ جدا بودهای
يعقوب تو گشتيم و دل با همه طاقت گفت
روزي ز سفر آيد، آن يوسف كنعاني
یار مرا غار مرا عشق جگرخوار مرا***یار تویی غار تویی خواجه نگهدار مرا
نوح تویی روح تویی فاتح و مفتوح تویی***سینه مشروح تویی بر در اسرار مرا