جمع بندی آیا یک خانم می تواند به رهبری ابراز علاقه کند؟!

تب‌های اولیه

184 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

باسمه علام الغیوب

Reza-D;892606 نوشت:
کو پاسخش؟ آیا کسی از کارشناسان یا شما کاربران گرامی که با اصل مطلب موافق هستید ، اصلاً از استارتر پرسیدید که چگونه قربان صدقه ایشان میرود؟ چه میگوید؟ احساسی که در دل دارد چیست؟ حتی کسی اینها را هم از ایشان نپرسیده ، چه برسد که به این بخش صحبت ایشان پاسخ داده باشید

در شرع و اخلاق کسی مأمور به سؤال از نیّات فرد و جستجوی مافی الضمیر او نیست.

همین مقدار که استاد انواع محبت را تشریح فرمودند برای تشخیص فرد کافی است:

"بل الانسان علی نفسه بصیره..."هر کسی از احوال خویش خبر دارد.

حبیبه;892617 نوشت:
باسمه علام الغیوب
در شرع و اخلاق کسی مأمور به سؤال از نیّات فرد و جستجوی مافی الضمیر او نیست.
همین مقدار که استاد انواع محبت را تشریح فرمودند برای تشخیص فرد کافی است:
"بل الانسان علی نفسه بصیره..."هر کسی از احوال خویش خبر دارد.
خواهر گرامی اینجا جای مشاوره است. ضمن اینکه مگر ما کاربران را می شناسیم؟! شما الان بنده را میشناسید؟ بعد آیا نمیشد روی بخش منفی موضوع هم غیر مستقیم و بدون خطاب قرار دادن استارتر بحث شود؟

از اینها گذشته ، از ابتدای تاپیک اکثر دوستان دو موتوره دارند از موضوع دفاع می کنند. ببینید خواهر گرامی ، موضوع این است که حاضر نیستیم قبول کنیم در ابراز علاقه به رهبری هم گاهی افراط وجود دارد. می خواهیم بگوئیم هر کسی به رهبری ابراز علاقه کرد "صرف اینکه مخاطبش رهبری است" پس لابد و حتماً علاقه اش پاک ، الهی و خالص است

حرف بنده این است

(کاری به استارتر محترم ندارم) ، در تشخیص خلوص یا عدم خلوص علاقهء ما به دیگران ، شناخت معشوق تمام موضوع نیست که مثلاً اگر فهمیدیم معشوق امام علی(ع) است بگوئیم پس مسئله حل است. این میشود حکایت معروف که: "انشاالله گربه بوده!"

Reza-D;892610 نوشت:
وقتی که استارتر هنوز منظورش را نگفته ، چطور سروران گرامی تشخیص داده اند که از کدام نوع است؟!

اولا که باید بنا را بر همین امر گذاشت.
دوم اینکه در این گونه موارد (نه به دلیل مذهبی بودن بحث، بلکه حتی اگر ابراز علاقه به رهبر کره شمالی هم بود)، معمولا از همین نوع است.

Reza-D;892610 نوشت:
پس چرا تاپیک زده اند و در این مورد سوال پرسیده اند؟!

از خودشان بپرسید.
ولی به نظر نمی رسد شک و شبهه در نوع محبتشان داشته باشند. بیشتر سوالشان معطوف به طرز بیان علاقه بود، که جواب استاد حنیف هم ناظر به همین شرایط بود.

Reza-D;892610 نوشت:
اولاً یک نقل قول از بنده بیاورید که استارتر را متهم کرده باشم

ثانیاً ما اینجا داریم درمورد عمل گفتگو می کنیم ، نه شخص
پس اگر میگوئیم فلان حالت از عمل صحیح نیست ، منظور این نیست که حتماً استارتر شامل آن می شود


استارتر یا دیگری، جز خود شخص کس دیگری نمی تواند تشخیص بدهد که نوع علاقه چگونه است.
Reza-D;892610 نوشت:
به همین سادگی نیست
اگر مفسده داشته باشد ، میشود مصداق رفیق بدتر از دشمن!

نمی دانم جایز نبودن از نگاه شما چه معنایی دارد و دنبال چگونه پاسخی می گردید که جایز نبودن را ساده می انگارید.

Reza-D;892610 نوشت:
جایی هم انکار نکردند!
باید ابتدا پاسخ ایشان را می شنیدید ، بعد حکم صادر میکردید. قضاوت صحیح اینطور است ، حتی اگر مخاطب حضرت علی(ع) باشد

اینجا دادگاه نیست و قرار نیست ما درباره ایشان حکم صادر کنیم.
و اساسا قراار نیست درباره هیچکسی در چنین مواردی وارد سوء ظن شویم. می دانید که ان بعض الظن اثم

الرحیل;892626 نوشت:
سوء ظن شویم. می دانید که ان بعض الظن اثم

یک بار هم قبلاً خدمت شما گفتم ما داریم درمورد عمل بحث میکنیم ، نه درمورد شخص
سوء ظن به که؟! باید عرض کنم الان خود شما هستید که بدون مطالعهء مطالب بنده ، به من سوء ظن دارید

برگردید و تاپیک را از جایی که من وارد گفتگو شدم بخوانید ، ببینید سوال من چه بوده:

http://www.askdin.com/showthread.php?t=57075&p=891829&viewfull=1#post891829

الرحیل;892626 نوشت:
باید بنا را بر همین امر گذاشت
فرض کنید آقایی تاپیکی میزند با چنین پرسشی

من با دختری حرف میزنم ، نظرتان چیست؟

شما چه پاسخی به او می دهید؟

Reza-D;892630 نوشت:
یک بار هم قبلاً خدمت شما گفتم ما داریم درمورد عمل بحث میکنیم ، نه درمورد شخص
سوء ظن به که؟! باید عرض کنم الان خود شما هستید که بدون مطالعهء مطالب بنده ، به من سوء ظن دارید
برگردید و تاپیک را از جایی که من وارد گفتگو شدم بخوانید ، ببینید سوال من چه بوده:

http://www.askdin.com/showthread.php...l=1#post891829


به این دلیل که شما مدام دارید روی این بعد تاکید می کنید
وگرنه همان اول هم گفتیم
مشکل ابراز علاقه ای که به قول شما صرفا به خاطر هنر و... و با حفظ شان و ادب باشد، غیر الهی بودن آن است.

Reza-D;892632 نوشت:
فرض کنید آقایی تاپیکی میزند با چنین پرسشی

من با دختری حرف میزنم ، نظرتان چیست؟

شما چه پاسخی به او می دهید؟

می گوییم چگونه نظری می خواهید؟

[="Microsoft Sans Serif"][="Black"]

حنیف;892550 نوشت:
یا اگر علاقه ما به کسی به خاطر روح معنوی و صفات ایمانی بلندش شکل گرفته باشد، با از بین رفتن این ایمان، علاقه هم محو خواهد شد.

سلام و عرض ادب

اول اینکه :
اگر ابراز علاقه بر مبنای میزان معنویت و صفات ایمانی باشد باید به تناسب افزایش مقام معنوی افراد این ابراز علاقه هم افزایش یابد. اگر میزان اظهار علاقه شخص به معصومین علیهم السلام مثل امام زمان (عج) و رهبری رو مقایسه کنیم میشود به صحت ادعای مدعی تا حدودی پی برد.

نکته دوم:
اینکه باید دید شیعیان خانم در زمان معصومین چگونه ابراز علاقه ای به امام معصوم میکردند و اگر میکردند برخود معصوم با ایشان چگونه بوده و در چه مواردی به صورت نهی بوده و چه مواردی خیر مثلا شنیده ایم در قضیه بیعت زنان با حضرت علی موارد شرعی (بیعت از طریق تشت آب) لحاظ شد .

حنیف;892548 نوشت:
البته در هر حال در ابراز این محبت، رعایت ادب در گفتار و شأن بزرگان ضروری ست.

برای بنده به شخصه قابل قبول نیست که صرف نیت پاک بشود هر عملی انجام داد بلکه همانطور که فرموردید رعایت مواردی لازم هست که به نظرم اصل بحث هم همین بیان موارد هست که ممنون میشم با توجه به سیره معصومین رفتار درست و غلط رو در این مورد تبیین کنید و به کلی گویی اکتفا نکنید.

من الله توفیق
یا حق
[/]

الرحیل;892634 نوشت:
به این دلیل که شما مدام دارید روی این بعد تاکید می کنید
ایرادش چیست؟ چرا نباید درمورد تمام ابعاد موضوع بحث شود؟

الرحیل;892634 نوشت:
مشکل ابراز علاقه ای که به قول شما صرفا به خاطر هنر و... و با حفظ شان و ادب باشد، غیر الهی بودن آن است
اولاً که غیر الهی بودن یک علاقه به هیچ عنوان دلیل بر رد آن نیست

ثانیاً الهی و غیرالهی را تعریف کنید تا ببینیم آیا علاقه های مد نظر بنده واقعاً غیرالهی هستند؟

ثالثاً به عرض بنده دقت نمی کنید خواهر گرامی
من هم با این جمله موافقم که:

"اگر ابراز علاقه به رهبری از بُعد الهی باشد ، پسندیده است"
آنچه که من با آن مخالفم این جمله است:
"چون این ابراز علاقه به مقام رهبری است ، پس حتماً الهی هم هست"

الرحیل;892634 نوشت:
می گوییم چگونه نظری می خواهید؟
درمورد حرام بودنش
آیا حرف زدن من با یک دختر ، حلال است یا حرام؟

[="Microsoft Sans Serif"][="Black"]

حبیبه;892617 نوشت:
همین مقدار که استاد انواع محبت را تشریح فرمودند برای تشخیص فرد کافی است:

سلام و عرض ادب

اگر از نظر شما کافیست به نظر بنده کافی نیست.

مثلا شخصی میگوید من به چشم پدری به رهبری نگاه میکنم و دست پدرم را هم میبوسم پس میخواهم دست رهبر را هم ببوسم. در اینجا به لحاظ نوع محبت مشکلی ندارد بلکه به این شخص باید گفت اگر واقعا اصرار بر عمل داری بدون لمس از روی پارچه بوسیدن جایز هست (بحث شرعی) ولی شاید اگر انجام ندهی به طور کلی بهتر باشد (اخلاقی ). (البته قسمت اخلاقیش رو صرفا فرضی بیان کردم و منتظر پاسخ استاد هستم)

در اینجا دنبال این هستیم که تداخل دو عمل با نیت خوب (یعنی محبت و رعایت شرع و اخلاق ) به صورت همزمان بررسی شود و روش درست(یا درست تر) مشخص شود.[/]

[="Times New Roman"][="Black"]خارج شدن از مسیر اعتدالی که اسلام ترسیم کرده می تونه هر انسانی رو به تباهی بکشونه.

توی فیلم مستند "راز" یکی از بزرگان میگفت "اگر شما از یه ساختمون بلند بپرید پایین مهم نیست آدم خوبی هستید یا آدم بدی ،حتما می خورید زمین"

در ابراز علاقه به رهبری هم میشه دچار کج روی و کج فهمی شد.

به نظرم ابراز علاقه به رهبری اگر بخاطر درک عظمت و بزرگی ایشون باشه و درست ابراز بشه اشکالی نداره. در غیر اینصورت قطعا آسیب میزنه.

ابراز علاقه درست: فدای قلب مهربانت. چقدر مظلومی آقای من فدایت شوم. قربان قدم پر برکتت و... ( اینها نشون میده که من ایشون رو بخاطر مسیر آسمانیش دوست دارم که به خدا ختم میشه )

ابراز علاقه غلط: فدای چشمانت شوم.فدای محاسن سفیدت شوم. و....( اینها نشون میده که من زدم خاکی و دارم وارد دره میشم )[/]

Reza-D;892632 نوشت:
فرض کنید آقایی تاپیکی میزند با چنین پرسشی

من با دختری حرف میزنم ، نظرتان چیست؟

شما چه پاسخی به او می دهید؟

ببخشید بنده با تب لت وارد شده ام نمیتوانم یک قسمت را نقل قول کنم،مجبور شدم این پست را که کوتاه تر است نقل قول بزنم

ببینید بزرگوار،از نظر فقهی که استاد نفرمودند هیچ اشکالی ندارد!! فرمودند

سجاد;891686 نوشت:

با عرض سلام و احترام

صرف محبت مانعی ندارد مگر اینکه موجب حرامی شود یا ترس افتادن در حرامی باشد که جایز نیست.

در پناه حضرت حق باشید

بنده هم به شخصه برای پرسشگرمحترم ابتدا نوع عشق الهی در این خصوص را توضیح دادم که ایشان تشخیص دهند و در پایان هم گفتم که«پس تشخیص آن با خود شماست که دوست داشتن شما از چه جنبه و چه نظر است !و همین تشخیص شما میتواند ملاک اشکال داشتن یا نداشتنش را مشخص کند»

در مورد اینکه چرا افراد در این مورد ( عشق به رهبری حفظه الله و ابراز آن) اول جنبه مثبتش را در نظر میگیرند بعد جنبه منفیش را یک امرطبیعی است زیرا جزو اموری است که جنبه مثبتش برمنفی آن غلبه دارد!

فرض عشق به اهل بیت علیهم السلام جزو امورات مثبت است که خود این نوع عشق خاصیتی دارد که معنویت انسان را افزایش میدهد ! و کم پیش می آید که عشق به اهل بیت علیهم السلام ایجاد فساد کند مگر موارد نادر!

پس طبیعی است ابتدا جنبه مثبت این امر مد نظر قرار گیرد

الان اگر کسی از شما بپرسد من پسر جوانی هستم که هرشب به فقرا کمک میکنم و برای زنان بی سر پرست و فقیر غذا میبرم اشکالی ندارد؟

شما در پاسخ ابتدا جنبه کمک کردن را که یک امر مثبت و معنوی است میبینید بعد در ادامه میگویید فقط مراقب باشید چونکه با زنان برخورد دارید دچار مفسده نشوید
پس کسی نمی آید همان اول در یک امر ی که در اصل نیکو است جنبه منفی را در نظر بگیرد و فرض بگوید کار بدی میکنی زیرا آن زنان بی سرپرست هستند و از کجا معلوم نیت تو خیر باشد!!

و از آنطرف کسی بگوید من رفتم دزدی کردم یه مقدارش را هم دادم فقرا! آیا ماجورم؟!
اینجا کسی نمی آید امری که اصلش اشتباه است ابتدا جنبه مثبتش را در نظر بگیرد و بگوید احسنت که به فقرا کمک میکنی!! بلکه ابتدا در مورد بد بودن دزدی میگوید بعد میگوید اینکه میخواهی به فقرا کمک کنی نیت خوبی است اما این راهش نیست

یازهراسلام الله علیها

Reza-D;892559 نوشت:
استاد عزیز باعث افتخار است پس از مدتی دوباره افتخار هم کلامی با شما را پیدا کرده ام
با احترام باید عرض کنم این چیزی که گفتید موضوعی است که دوست دارید باشد! ، اما معلوم نیست موضوع واقعاً همین است یا نه!

به سوال های بنده که پاسخ ندادید
پرسیدم:
"پس اگر یک خانم ، مثلاً بازیگر یا کارگردان مذکری را دوست داشته باشد و قربان صدقه اش برود و برایش اشک بریزد ، ایرادی ندارد؟
و بالعکس ، اگر مردی بازیگر یا کارگردان مؤنثی را دوست داشته باشد و قربان صدقه اش برود و برایش اشک بریزد؟

ضمناً بخشی از سوال استارتر بی پاسخ ماند
ایشان فقط از محبت نپرسیدند بلکه از ابراز آن بصورت قربان صدقه رفتن ، اشک ریختن ، احساساتی شدن و.... نیز پرسیدند
لطفاً این مورد را هم درمورد زن و مرد ، هر دو بفرمائید"

عرض سلام خدمت شما همراه بزرگوار
خیلی متشکر از لطف شما@};-

عرض بنده این بود که "به نظر می رسد..." یعنی بنده با توجه به فحوای کلام پرسشگر محترم، حمل بر صحت کرده و چنین برداشتی داشتم. اما اینکه ایشان واقعا در اعماق قلبشان کدام نوع محبت را دارند، چیزی ست که فقط خودشان می دانند و خدا.

اما در مورد سوالات حضرتعالی، اگر بیشتر دقت بفرمایید، در حقیقت پاسخ داده شده.

با توجه به دسته بندی که از اقسام عشق و علاقه داشتیم، علاقه به بازیگران هم به هرحال در یکی از این سه دسته قرار می گیرد.
یا انسان بی دلیل عاشق می شود یا با دلیل.
عشق بی دلیل که از بی ارزش ترین انواعِ علاقه است. ضمن اینکه گاهی این علاقه باعث می شود انسان کور و کر شده و خطاها و گناهان معشوق را توجیه کرده و دفاع هم بکند. در اینصورت مرتکب گناه هم خواهد شد.

اما عشق مدلل، اگر با دلائل مادی باشد، ارزشش به همان اندازه است و بسته به دلیل، ممکن است گناه آلود هم باشد.
و اگر با دلائل الهی مثل فضائل معنوی و روحانی باشد، در حقیقت و با واسطه، عشق به الله است و باعث کمال انسان.

در حقیقت برای ارزش گذاریِ عشقِ مدلل، معشوق ملاک نیست؛ بلکه علت و دلیلِ این علاقه است که مورد بحث قرار می گیرد.
ممکن است انسان عاشقِ نوع دوستی و یتیم نوازیِ یک بازیگر شود. این علاقه مقدس است.
اما اگر عاشق جمال و چشم و ابرویش شود، بی ارزش و ای بسا گناه آلود می شود.

در مورد انسان های معنوی هم همینطور.
اگر خاطرتان باشد در سالهای نه چندان دور، مد شده بود که برخی مداح ها در اشعارشان وصف قدوبالا و چشم و ابروی حضرت ابالفضل علیه السلام را داشتند و قربان صدقه می رفتند؛ که در همان موقع مورد تذکرِ مقام معظم رهبری قرار گرفت و ایشان فرمودند که اگر ما عشق به اهل بیت داریم، به خاطر قد رعنا یا جمال زیبایشان نیست، بلکه به خاطر صفات انسانی و الهی این بزرگواران است.

اگر کسی واقعا عاشق جمال و زیباییِ ظاهری کسی حتی اهل بیت علیهم السلام شود، این یک عشق بی ارزش و گناه آلود است، به همان دلیل که چنین عشقی به بازیگر بی ارزش و گناه آلود می شود.

در مورد نحوه ابراز علاقه هم عرض کردم که:

حنیف;892548 نوشت:
در هر حال در ابراز این محبت، رعایت ادب در گفتار و شأن بزرگان ضروری ست.

Reza-D;892570 نوشت:
البته شما نوع دوم را دو قسمت کردید ، ولی این هم کافی به نظر نمی رسد

همیشه تمام دسته بندی های کلی، به زیرشاخه های مختلف تقسیم می شوند که اگر بخواهیم ریز شویم، حتی ممکن است تقسیم بندی محبت به صدها نوع هم برسد.
اما در مورد این مسئله چنین کاری لازم نیست و تمام این تقسیم بندی ها به هرحال در انتها به همین دو حالت می رسند.

منبع این علاقه، کم یا زیاد و با هر درصدی که درنظر بگیریم به هرحال یا به یک منشاء الهی می رسد یا منشاء غیر الهی.
هر کسی در باطنش می تواند کاملا متوجه این مسئله باشد و نیازی به پیچیده کردن بحث نیست.

Reza-D;892570 نوشت:
افرادی که در زمان کشتن امام حسین(ع) ، فکر میکردند که دارند عملی الهی انجام می دهند و حتی قبل از آن غسل شهادت بجا آوردند!! پس محبت "الهی ، احساسی" نیز کاملاً ممکن است

احسنت. کاملا درست است. این افراد اگر واقعا تمام تلاششان را برای فهم حقیقت انجام داده و در اعماق قلبشان به این یقین رسیده بودند که دارند کاری الهی انجام می دهند، حتما مأجور بوده و جایگاهشان بهشت است. شکی در این مطلب نیست.

Reza-D;892589 نوشت:
اما دو سوال باقی می ماند:

1 - آیا اگر گفتار صحیح نبود ، صرفاً یک اشتباه کلامی است ، یا ممکن است از میل نفسانی (خواسته یا ناخواسته) سرچشمه گرفته باشد؟

2 - این اشتباه در کلام و بیان نادرست علاقه ، آیا باعث هیچ مفسده ای میشود؟ برخورد با آن باید چگونه باشد؟

بحث را پیچیده نکنید بزرگوار!

هر کسی در اعماق قلبش متوجه این مطلب هست و خودش کاملا می تواند بفهمد این یک عشق گناه آلود است یا الهی.
و کاملا مشخص است که اگر مفسده داشته باشد درست نیست و از باب نهی از منکر باید از آن جلوگیری شود.

"

بَلِ الْإِنْسَانُ عَلَى نَفْسِهِ بَصِيرَةٌ ؛ بلكه انسان خودش از وضع خود آگاه است."
(سوره مبارکه قیامت، آیه 14)


Reza-D;892594 نوشت:
پس بدون داشتن میل جنسی و همچنین با رعایت شان و ادب ، ایرادی ندارد خانمی قربان صدقه مثلاً برد پیت برود؟ (صرفاً بخاطر بازی خوبش)
یا مثلاً خانمی قربان صدقه نیچه یا هگل برود؟

پاسخ این سوال هم کاملا واضح است. اگر واقعا این علاقه فقط به خاطر بازی خوب باشد و نه میل جنسی، مشکلی ندارد و حداکثر می توان آن را یک علاقه و محبت بی ارزش خواند.

در مورد نیچه و هگل هم همینطور. اگر این علاقه نسبت به تفکرات ضد دینی شان باشد که قاعدتا در دسته محبت های حرام است. چون دلیلِ این محبت، مخالفت با پروردگار می شود. اما اگر علاقه کلی به علم و دانش بوده و ایشان را از این نظر که دانشمند و در پی علم هستند، دوست داشته باشد، این یک علاقه مقدس است و بدون هیچ اشکالی.

Reza-D;892606 نوشت:
آیا کسی از کارشناسان یا شما کاربران گرامی که با اصل مطلب موافق هستید ، اصلاً از استارتر پرسیدید که چگونه قربان صدقه ایشان میرود؟ چه میگوید؟ احساسی که در دل دارد چیست؟ حتی کسی اینها را هم از ایشان نپرسیده ، چه برسد که به این بخش صحبت ایشان پاسخ داده باشید

احتیاجی به این سوالات نبود.
از باب اینکه مسلمان و مومن هستند و دغدغه دینی دارند، موظف به حمل بر صحت بوده و از سوءظن اجتناب می کنیم.

"يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا كَثِيرًا مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ وَلَا تَجَسَّسُوا...؛ اى كسانى كه ايمان آورده‏ ايد از بسيارى از گمانها بپرهيزيد كه پاره‏ اى از گمانها گناه است و جاسوسى مكنيد..."
1

و از این باب که پاسخگویی کامل باشد، تمام انواع محبت ها را شمرده و حلال و حرامش هم مشخص شد.
تشخیص وظیفه هم که به عهده مکلف است.


Reza-D;892606 نوشت:
بدون هیچ تعارفی به دلیل اینکه موضوع درون مذهبی است
اما خدا می داند اگر یک خانمی آمده بود و نوشته بود من به دلیل شخصیت والایی که فلان فیلسوف آمریکایی دارد قربان صدقه اش میروم ، الان برده بودیمش توی اطاق تاریک بازجویی ، دستبند به دست ، با چراغی که بالای سرش اینطرف آنطرف میرود! که یالا اعتراف کن چطوری قربان صدقهء او میروی!

و باز هم بدون تعارف تمام سعی و تلاش خودمان را می کردیم که اثبات کنیم تهِ تهِ تهِ ابراز علاقهء این خانم ناخالصی پیدا میشود
چرا؟ چون طرفِ مقابلش آمریکایی بوده!

در مورد این ادعای حضرتعالی و قضاوتی که نسبت به همه ما داشتید، ترجیح می دهم سکوتی داشته باشم همراه با تعجبِ بسیار. :-?:-?
چنین صحبتی با توجه به شناختی که از شخصیت حضرتعالی پیدا کرده بودم، خیلی بعید به نظر می رسید!!/:)

1. سوره مبارکه حجرات، آیه 12

[="Arial"]

تبسم عشق;891102 نوشت:
اشکالی داره زنی عاشق رهبرش باشه و این را بروز بده؟!

[=arial]سلام
مطمئنی اگه رهبر جامعه اسلامی یه زن مومن و متدین بود و همسرت عاشقش میشد
باز هم سوالت در مورد نحوه بروز این عشق بود؟؟؟

سلام خدمت همه ی بزرگواران
تعداد پست ها انقدر زیاد شد Smile که نتونستم همه شو بخونم
این نکته را عرض کنم منظور از عشق ، عشق معنوی هست
اتفاقا همسرمم خیلی لذت می بره من آقا را دوست دارم و اشک می ریزم براشون...

یارب;892573 نوشت:
از نظر شرعی را که جناب استادبزرگوار استاد سجادی پاسخش را فرمودند از نظر اخلاقی هم استاد محترم حنیف توضیحات لازم را فرمودند

فقط این نکته را مد نظر داشته باشید که عشق نیز مانند سایر امورات میتواند ممدوح یا مذموم باشد! پس صرف عاشق بودن نمیشود بگوییم خوب است یا نه! باید دید عاشق چه چیزی و به چه هدفی است و این عشق چه پیامدی برای انسان دارد! آیا در طول عشق الهی است و مرضی خداوند است یا نه!


سلام
من نه از جهت شرعی و نه از جهت اخلاقی جواب آنچیزی که مطرح کردم را نه از جناب سجاد و نه از جناب حنیف نگرفتم! (چند بحث مطرح شد که نیازی به تکرار مجدد نیست و در نوشته های قبلیم هنوز هست یکی محبت معنوی!! به زن متاهل توسط یک مرد نامحرم بود و ابراز آن عشق معنوی با قربون صدقه رفتن و دوم نحوه ابراز محبت زنان به پیامبران و امامان که چگونه بوده و ... که همگی بی جواب ماند!)
این نکته ای که می گویید مد نظر داشته باشم همان نکته ای بود که من به شما گفتم مد نظر داشته باشید که اینکه کسی عاشق یک کمالی شده است (هر چند معنوی) به معنای خوب بودن مطلق آن نیست! چون اصلا مگر کسی هم پیدا می شود که عاشق یک نقص شود؟ حتی اگر عاشق نقص واقعی شود آن نقص واقعی برایش یک کمال خیالی بوده و عاشق آن کمال شده است!
حال اینکه این عشق و نحوه ابراز آن به آن شکل که گفتیم مرضی رضای خدا هست یا نه هم دلیلی نه از شما و نه از سایرین ندیدم و چند بار هم درخواست کردیم که نحوه این ابراز محبت های زنان به امامان را برای ما از تاریخ زندگانی امامان بیاورید که نیاوردید البته حق هم دارید چون چنین چیزی هم نیست وقتی امام علی می فرمایند من حتی به زنان جوان سلام هم نمی کنم (آن حدیث مشهوری که همه شنیدیم) دیگر چه انتظاری هست که شما بتوانید ابراز علاقه یک زن نامحرم مثلا به حضرت علی را بیاورید که ایشان هم تشویق کنند!!
یا زمانی که حضرت فاطمه می فرمایند بهترین حالت برای زن آن است که نه او مردی را ببینید و نه مردی او را چگونه می توانید ابراز علاقه معنوی!! مردان نامحرم به ایشان را بیاورید!!

یک پرسش و پاسخ از سایت احمد قابل

سلام، جناب آقای قابل.
من عاشق دختری بودم که با مخالفت خانواده‌اش، سر انجام به ازدواجی تحمیلی رضایت داد و اکنون چند سال است که در کنار همسر و فرزندانش زندگی می‌کند. او نیز به من علاقه‌مند بود. گرچه من هم چند سال بعد، ازدواج کردم تا شاید او را فراموش کنم و سرگرم زن و فرزند شوم، ولی تمام وجودم به عشقی وابسته مانده‌است که هیچ راهی برای ابراز یا فرار از آن ندارم.
گاه او را در مسیر رفت و آمد می‌بینم. در نگاه‌های حسرت‌زده‌ی هر دو نفر‌‌مان که تنها با سلامی کوتاه همراه است و به سرعت به پایان می‌رسد، شور و شرار عشقی را می‌توان دید که هنوز زنده است. تنها موانع عرفی و شرعی، ما را از هم دور نگه می‌دارد وگرنه در شهر بزرگی مثل شهرما، به راحتی می‌توان قرار و مدار‌هایی گذاشت و ساعت ها در کنار هم بود.
گاه احساس گناه می کنم و نمی‌دانم جواب خدارا چه بدهم اگر مرا مورد عذاب خود قرار دهد که چرا علاقه‌ی خود را به زنی شوهردار، حفظ کرده‌ام و محبتی را که باید به همسر و فرزندانم اختصاص دهم، به کسی اختصاص داده‌ام که ناموس دیگری است.
آیا این به معنی خیانت به ناموس دیگری نیست؟ آیا نگاه من به او، نگاه حرام نیست؟ آیا او نیز گناهکار است اگر که هنوز به مردی مثل من علاقه دارد؟
نمی دانم شما از عشق چیزی می‌دانید یا نه، ولی خواهش می کنم که به این مسئله توجه کنید. آقای قابل، فکر می‌کنم کسی که عشق را تجربه نکرده باشد، نمی تواند در باره‌ی عاشقان نظر بدهد. از مطالعه‌ی نظریات و برخی سروده‌های شما که در وبلاگ«از نگاه من» منتشر کرده‌اید، احساس کردم که شما عشق را می‌فهمید. امیدوارم مرا راهنمایی کنید. البته فکر می‌کنم که این مشکل خیلی از آدم هایی است که مثل من بوده‌اند. داستان‌های بسیاری خوانده‌ام که دخترانی را از ازدواج با فرد مورد علاقه‌شان منع کرده‌اند و به زور به ازدواج با دیگری وادارشان کرده‌اند. پس باید قبول کرد که خیلی ها گرفتار این مشکل هستند و جواب شما می‌تواند راهنمای همه‌ی کسانی باشد که مثل من می‌خواهند پابند دین باشند ولی گرفتار عشق‌های نافرجامی شده‌اند که عامل آن، ناهنجاری‌های فرهنگی و اجتماعی است.
می‌دانم که بسیاری از عشق‌ها به همین صورت، ناکام مانده‌اند و عاشق آن است که با فراق یار بسازد، ولی سئوال من این است که آیا نگه‌داشتن عشقی چنین در دل، گناه است؟ آیا اندک نگاهی که امکانش فراهم می‌شود، حرام است؟
خدا به شما قوت بدهد که به سئوال های کسانی مثل من توجه می‌کنید. منتظر جواب شما هستم.
۱۶/۱۲/۱۳۸۷

******************
به نام خدا
سلام بر شما
از اینکه به من اعتماد کرده و پرسش خود را مطرح کرده‌اید، سپاس‌گزارم. در پاسخ به پرسش‌های شما، چند نکته را یادآوری می‌کنم؛۱- اساسا «عشق» حقیقی، مقوله‌ای است که نمی‌توان در مورد آن حکم الزامی صادر کرد. چرا که «امری غیر اختیاری» است و از نوع انفعال نفس است و در امور غیر اختیاری، تکلیف و مسئولیتی متوجه کسی نیست.
۲- عشق حقیقی، هیچ نسبتی با «شهوت جنسی» ندارد. علاقه‌ی شدیدی که در عشق پدید می‌آید، به تنها چیزی که میدان نمی‌دهد، پدیده‌ی «شهوت‌رانی» است. به همین دلیل می‌گویند:«عشق زمینی، شعبه‌ای از عشق الهی است». بنا بر این، قرار دادن این مقوله در کنار «نگاه حرام» یا «خیانت به ناموس» که «اموری اختیاری» اند و جرم و گناه به‌شمار می‌آیند، اساسا غیر منطقی و ناموجه است.
۳- گاه دیده شده است که «اغراض شهوانی» را اشتباها به عنوان «عشق» معرفی می‌کنند. یا آغاز یک رابطه‌ی عاشقانه، از مسیری شهوانی و غیر عاشقانه گذر کرده و سرانجام به عشقی حقیقی منجر شده است(مثل آن‌چیزی که در مورد علاقه‌ی «زلیخا» به یوسف اتفاق افتاد). این موارد را باید کاملا از یکدیگر تفکیک کرد و حکم هریک را باید درجای خود قرار داد.
روابط گناه آلود شهوانی را باید با روابط شهوانی مشروع سنجید و مقوله‌ی عشق را باید در جای دیگری مورد توجه قرار داد و در باره‌ی آن سخن گفت.

۴- در قرآن کریم و روایات معتبره، نسبت به تحقق پدیده‌ای به نام «عشق» اقرار شده است و آن را به عنوان حقیقتی محقق، به رسمیت شناخته است(…قد شغفها حبا…/یوسف،۳۰#بحارالأنوار۱۲/۲۵۳). طبیعتا این حقیقت، در عالم واقع با پدیده‌هایی از نوع مورد پرسش شما مواجه می‌گردد که آن موضوعات و وقایع، می‌توانند احکام الزامی خود را داشته باشند.
در موارد تزاحم و تعارض «رخصت های عشق» و «الزامات شرعی یا عرفی» باید چاره‌جویی کرد و حتی المقدور با مراعات هردو طرف، اقدام به رفع تعارض و تزاحم کرد.
بنابراین، نباید بدون توجه به لوازم طبیعی و عقلانی «عشق و محبت»، آن را با زنجیر احکام الزامی شرعی و عرفی مربوط به روابط عادی و شهوانی، به بند کشید و حکم به تحریم و خیانت کرد، و نباید بدون توجه به الزامات شرعی و عرفی ناشی از «قرارداد ازدواج»، متکی بر پدیده‌ی مبارک عشق، باب «بی‌وفایی به عهدو پیمان ازدواج» یا «تجویز همه‌گونه روابط عاشقانه‌ی غیر شهوانی» را گشود.

۵- مطمئنا «نگاه عاشقانه و غیر شهوانی» برای کسی که حقیقتا عاشق است(خواه زن باشد یا مرد) حرام نیست، چرا که نگاه، حداقل رابطه‌ای است که می‌تواند وجود داشته باشد و عاشق، در حالت «اضطرار» قرار دارد و از باب «ضرورت اکتفاء به حداقل ضرورت» عقلا و شرعا نمی‌توان این حداقل را ممنوع کرد.
بنا بر این، مرد عاشق یا زنی که عاشقانه مردی را دوست دارد، علی رغم داشتن همسر، عقلا و شرعا مجاز اند که به یکدیگر صادقانه و عاشقانه نگاه کنند، ولی از رفتارهای مشهود خلاف عرف، که سبب برانگیختن حساسیت‌های فساد انگیز دیگران می‌شود، لزوما باید پرهیز کنند.
پس باید از هرگونه ارتباط دیگری که خلاف شرع و یا عرف باشد(حتی از نوع غیر شهوانی و عاشقانه) پرهیز کنند. البته از نگاه کردن به یکدیگر نیز، صرفا به اندازه‌ی رفع اضطرار بهره‌گیرند تا گرفتار دغدغه‌ی «بی‌وفایی نسبت به همسر» یا «خیانت به ناموس دیگری» نگردند.

۶- مؤید نقلی این تجویز عقلی، روایت معتبره‌ای است که راوی آن (علی‌بن‌سوید) در مورد «مبتلا شدن خود به نگاه کردن به زنی زیبا»(که مقصود وی «عاشق»شدن است)می‌پرسد. در حقیقت، موضوع این روایت،همان پرسشی است که شما پرسیده‌اید. امام کاظم(ع) در آن روایت، تصریح می‌کند که؛ «لابأس إذا عرف اللَّه من نیتک الصدق=هنگامی که خدا می داند نیت تو از نگاه کردن، صادقانه (عاشقانه) است، اشکالی ندارد»(صحیحة علی بن سوید، قال: قلت لأبی الحسن (علیه السلام): إنّی مبتلى بالنظر إلى المرأة الجمیلة فیعجبنی النظر إلیها، فقال: «یا علی، لا بأس إذا عرف اللَّه من نیتک الصدق، و إیاک و الزنا فإنه یمحق البرکة و یهلک الدین/ موسوعة الإمام الخوئی ‏۳۲/ ۴۲).
دلیل بر این‌که این روایت، موضوع «عاشق شدن به زن شوهر‌دار» را می‌گوید، اولا؛ «اطلاق» عبارت «المرأة الجمیلة» است که بر همه‌ی زنان و از جمله بر زن شوهردار اطلاق می شود. ثانیا؛ در خصوص زنی که شوهر ندارد، توصیه‌ی شریعت به ازدواج است و فرد مبتلی، می‌تواند مشکل خود را با ازدواج دائم یا طولانی مدت، برطرف کند و جایی برای تحیر و سئوال فردی عالم و جلیل القدر همچون «علی‌بن‌سوید» نمی‌ماند. پس معلوم می‌شود که مشکل وی از این طریق حل نمی شده است. و ظاهرا این اطلاق، منصرف به «زن شوهر‌دار» است.

۷- مرحوم آیة‌الله خویی، در همین کتاب خود، ضمن تأیید «صحیحة» بودن روایت به لحاظ سندی، در «دلالت» این روایت، به خاطر «تجویز نگاه شهوانی» به زن نامحرم، تردید می‌کند و چنین رویکردی را از فردی به عظمت علی‌بن‌سوید، بعید می‌داند. ایشان تصریح می‌کند که به همین جهت، فقهاء نسبت به مفاد این روایت اعتنایی نکرده‌اند.
گمان می‌کنم که جناب آیة الله خویی، هیچ توجهی به مقوله‌ی «عشق» نکرده‌اند و بین «نگاه عاشقانه و صادقانه» (نیتک الصدق) و «نگاه شهوانی» (قصد التلذذ) تفکیک نمی‌کنند.
لازم نیست که فقیهی مثل ایشان، شخصا تجربه‌ی عشق زمینی داشته باشند تا به این تفاوت‌ها پی‌ببرند، بلکه عقلا و عرفا، تجارب دیگر همنوعان نیز به عنوان تجربه‌ی ما تلقی می‌شود. بعید است که جناب ایشان هیچ اطلاعی از «عشق» و به‌رسمیت شناخته شدن موجودیت آن در شریعت محمدی(ص) نداشته باشند. لازمه‌ی پذیرش موجودیت آن نیز پذیرش «غیر اختیاری بودن عشق» است که عملا فرد مبتلی را مسلوب الإختیار می‌گرداند. چنین مبتلایی را اساسا نمی‌توان تکلیف کرد.
البته مبنای آیة الله خویی این است که «اعراض فقهاء از عمل به یک روایت صحیحة، از اعتبار آن روایت برای فتوا دادن نمی‌کاهد و همچنان می‌توان به آن فتوا داد». بنابر‌این، استناد به این روایت، کاملا علمی و روشمندانه است.

۸- وادار کردن دختران به ازدواج با کسی که به او علاقه‌ای ندارند و یا بازداشتن آنان از فرد مورد علاقه‌شان (اگر دلیل یا دلایل منطقی برای این بازداشتن وجود نداشته باشد) هیچ مجوز شرعی ندارد و بسا منجر به ازدواج‌هایی می‌شود که باطل و نامشروع است. علاوه بر آن، مشکلاتی از قبیل آنچه در پرسش شما آمده است نیز می‌تواند بیافریند.
لازم است که درفقه شریعت، بر «حق انتخاب همسر از سوی دختران» تأکید بیشتری شود تا از آثار منفی بسیاری که تاکنون از بی‌توجهی به این امر، دامنگیر جامعه شده است، از این پس در امان بمانیم.
به امید آن روز و با آرزوی صبر و استقامت در مراعات اخلاق و احکام انسانی شریعت محمدی(ص) و آرزوی تندرستی و شادکامی برای شما و همه‌ی حقیقت‌جویان، از شما التماس دعا دارم.

احمد قابل ……………….. ۲۸/۱۲/۱۳۸۷ …………………… فریمان

حنیف;892708 نوشت:
و اگر با دلائل الهی مثل فضائل معنوی و روحانی باشد، در حقیقت و با واسطه، عشق به الله است و باعث کمال انسان.

سلام
شما ان شاء الله آقا هستید دیگه؟happy
در هر صورت فرض کنید من خانم با وضعیت تاهل هستم و شما هم آقا
من مطالب دینی و اخلاقی و عرفانی که در اسک دین نوشته اید را دنبال کردم و واقعا تحت تاثیر مطالب شما قرار گرفتم و این مطالب شما برای من خیلی تاثیر گذاره
می گویند هر سخن کز دل برآید لاجرم بر دل نشیند که این ها نشانه دل پاک و معنویت و وسعت روحی شماست
این اُنسی که با نوشته های شما پیدا کردم باعث شده که به شما علاقمند بشم و واقعا هر دفعه که چراغ آیدی شما روشن میشه اشک شوق در چشمان من جمع میشه که قراره مجددا از مطالب اخلاقی و عرفانی شما استفاده کنمhappy
خدا هم شاهده این علاقه من به شما معنویه و چشم و ابروی شما رو ندیدم که عاشق چشم و ابرو بشم،آیا ابراز عشق من خانم (عشق معنوی) به شما آقای کارشناس اشکالی داره یا نه؟ حدود شرعی و اخلاقی داره که من با این حدود شرعی به شما ابراز عشق و علاقه کنم یا چون عشق با دلائل الهی مثل فضائل معنوی و و روحانی شماست که در حقیقت و با واسطه عشق به الله است باعث کمال من میشه این عشق قلبی و من باید به شما این عشقو به هر طریقی ابراز کنم؟!

این که دیگه بحث نداره... کدوم یکی از زنان اهل بیت (ع) در مورد یک آقایی که مقام معنوی بالایی داره اینطوری برخورد کردن ؟؟؟
از صدر اسلام تا دوران ظهور اگه پیدا شد خانومی از اهل بیت (ع) که این کارو کرده بود ما هم به خانوم هامون میگیم شما هم این کارو کنید
تا جایی که من میدونم حضرت صدیقه (س) فوقش گفته باشه خداوند فلانی رو مورد رحمت قرار بده
خانوم های شیعه! اگه الگوی شما این خانومه در موردش تحقیق کنید ببینید رفتارشون چطور بوده، و آیا اگه الان بود به نظرتون این نحوه ابراز احساسات رو تایید میکردن نه !
به شخصه اگه همچین چیزی از خانومی کسی ببینیم خیلی حس چندش آوری بهم دست میده... به نظرم بر خلاف وقار و ابهت یه خانوم مومنه

Reza-D;891846 نوشت:
سلام و عرض ادب

حق دوست;892637 نوشت:
اینکه باید دید شیعیان خانم در زمان معصومین چگونه ابراز علاقه ای به امام معصوم میکردند و اگر میکردند برخود معصوم با ایشان چگونه بوده و در چه مواردی به صورت نهی بوده و چه مواردی خیر

???;892750 نوشت:
چند بار هم درخواست کردیم که نحوه این ابراز محبت های زنان به امامان را برای ما از تاریخ زندگانی امامان بیاورید که نیاوردید البته حق هم دارید چون چنین چیزی هم نیست

یکی از زن هایی که با پیامبر صلی الله علیه و آلهسخن گفت و پیامبر روحی فداه سوال او را تحسین کردند ،اسماء دختر یزید انصاری بود. بیهقی از اسماء دختر یزید انصاری نقل می‌کند که نزد پیامبر صلی الله علیه و آله که در جمع اصحاب نشسته بود آمد و گفت:

فَقَالَتْ: بِأَبِى أَنْتَ وَ أُمِّى! إنِّى وَافِدَةُ النِّسَآء إلَيْكَ؛ وَاعْلَمْ نَفْسِى لَكَ الْفِدآءُ أَنَّهُ مَا مِنِ امْرَأةٍ كَآئِنَةٍ فِى شَرْقٍ وَ لَا غَرْبٍ سَمِعَتْ بِمَخْرَجِى هَذَا إلَّا وَ هِىَ عَلَى مِثْلِ رَأْيِى.


«أسماء گفت: پدر و مادرم فداى تو باشند اى رسول خدا! من از طرف زنها به عنوان پيك و نمايندگى به سوى شما آمده‌ام (آنها مرا نماينده خود قرار داده‌اند كه اين پيغام را به شما برسانم). اى پيغمبر خدا كه نفس من فداى تو باشد! !بدان كه هيچ زنى نيست در شرق عالم، و نه در غرب عالم كه بشنود اين پيغامى را كه براى تو آورده‌ام، مگر اينكه مى‌دانم او هم رأيش مثل رأى من است؛ و در اين سؤالى كه از شما مى‌كنم، تمام زنهاى دنيا با من شريكند».

إنَّ اللَهَ بَعَثَكَ بِالْحَقِّ إلَى الرِّجَالِ وَ النِّسَآء؛ فَأمَنَّا بِكَ وَ بِإلَهِكَ الَّذِى أَرْسَلَكَ! وَ إنَّا مَعْشَرَ النِّسَآء مَحْصُورَاتٌ مَقْصُورَاتٌ؛ قَوَاعِدُ بُيُوتِكُمْ وَ مَقْضَى شَهَوَاتِكُمْ وَ حَامِلاتُ أَوْلَادِكُمْ. وَ إنَّكُمْ مَعَاشِرَ الرِّجَالِ فُضِّلْتُمْ عَلَيْنَا بِالْجُمُعَةِ وَ الْجَمَاعَاتِ وَ عِيَادَةِ الْمَرْضَى وَ شُهُودِ الْجَنَآئِزِ وَ الْحَجِّ بَعْدَ الْحَجِّ؛ وَ أَفْضَلُ مِنْ ذَلِكَ الْجِهَادُ فِى سَبِيلِ اللَهِ. وَ إنَّ الرَّجُلَ مِنْكُمْ إذَا خَرَجَ حَآجًّا أَوْ مُعْتَمِرًا أَوْ مُرَابِطًا حَفَظْنَا لَكُمْ أَمْوَالَكُمْ وَ غَزَلْنَا لَكُمْ أَثْوَابَكُمْ وَ رَبَّيْنَا لَكُمْ أَوْلَادَكُمْ! فَمَا نُشَارِكُكُمْ فِى الاجْرِ يَا رَسُولَ اللَهِ؟!

«حقّاً و حقيقةً ميدانيم كه خداوند تو را به حقّ به سوى همه مردها و زنها مبعوث كرده است؛ ما هم به تو و به آن خدائى كه تو را مبعوث كرده است إيمان آورديم. و ما جماعت زنها محصور هستيم و مقيّد به قيود و محدود به حدود، در تحت فرمان شوهر، در خانه‌هاى شما نشسته‌ايم! و براى برآورده شدن خواسته‌ها و ميلهاى نفسانى شما آماده‌ايم! و أولاد شما را در دل خود حمل مى‌كنيم!
و أمّا شما جماعت مردان بر ما فضيلت داده شديد به اينكه در صحنه‌هاى نماز جمعه حاضر ميشويد؛ در جماعت‌ها حضور پيدا مى‌كنيد؛ عيادت مرضى و تشييع جنازه مى‌كنيد؛ حجّ بعد از حجّ بجا مى‌آوريد؛ و از تمام اينها بالاتر، در راه خدا جهاد مى‌كنيد؛ و هر كدام از مردان شما كه به سوى حجّ يا عُمره، يا براى مرزدارى و سرحددارى خارج بشود، ما أموال شما را حفظ مى‌كنيم؛ و لباسهاى شما را مى‌بافيم و غزل مى‌كنيم؛ و أولاد شما را تربيت مى‌كنيم. اينك اى رسول خدا براى ما بيان كن آن چيزى كه ما را با شما در أجر شريك مى‌نمايد چيست‌»!؟
فَالْتَفَتَ النَّبِىُّ صَلَّى اللَهُ عَلَيْهِ وَ ءَالِهِ وَ سَلَّم إلَى أَصْحَابِهِ بِوَجْهِهِ كُلِّهِ، ثُمَّ قَال: هَلْ سَمِعْتُمْ مَقَالَةَ امْرَأةٍ قَطُّ أَحْسَنَ مِنْ مَسْأَلَتِهَا فِى أَمْرِ دِينِهَا مِنْ هَذِهِ؟!
«حضرت چهره مبارك خود را تماماً به سوى أصحاب برگرداندند و گفتند: آيا شما تا به حال شنيده‌ايد گفتارى از زنى كه در أمر دينش، و در مسأله‌اى از مسائل مذهبش، پاكيزه‌تر و طيّب‌تر و منطقى‌تر و نيكوتر از گفتار اين زن باشد»!؟

فَقَالُوا: يَا رَسُولَ اللَه! مَا ظَنَنَّا أَنَّ امْرَأةً تَهْتَدِى إلَى مِثْلِ هَذَا!
«عرض كردند: يا رسول الله! أصلًا ما كه نشنيده‌ايم بجاى خود، گمان هم نمى‌كرديم اين دقائق به فكر زنى برسد، و زنى بتواند به اين خصوصيّات پى ببرد»!
فَالْتَفَتَ النَّبِىُّ صَلَّى اللَهُ عَلَيْهِ وَ ءَالِهِ وَ سَلَّمَ إلَيْهَا، ثُمَّ قَالَ لَهَا: انصَرِفِى أَيَّتُهَا الْمَرْأةُ، وَ أَعْلِمِى مَنْ خَلَّفَكِ مِنَ النِّسَآء: أَنَّ حُسْنَ تَبَعُّلِ إحْدَاكُنَّ لِزَوْجِهَا وَ طَلَبَهَا مَرضَاتَهُ وَ اتِّبَاعَهَا مُوَافَقَتَهُ يَعْدِلُ ذَلِكَ كُلَّهُ. فَأَدْبَرَتِ الْمَرْأةُ وَ هِىَ تُهَلِّلُ وَ تُكَبِّرُ اسْتِبْشَارًا
رسول خدا صلّى الله عليه و آله و سلّم متوجّه آن زن شده و فرمودند: اينك برو (اى زنى كه آمده‌اى و چنين پيغامى را آورده‌اى!) و به آن زنانى كه تو را به عنوان نماينده و پيك و قاصد فرستاده‌اند و پشت سر تو در انتظار پاسخ به سر ميبرند، به همه آنها خبر بده كه: بهتر شوهردارى كردن شما، و دنبال رضا و طلب خواسته‌هاى شوهر بودن، و در امور، متابعت و موافقت او را نمودن، ثوابى به شما مى‌دهد كه معادل با تمام أجرهائى است كه خداوند براى مردان قرار داده است.

«الدّرّ المنثور» ج ۲، ص ۱۵۳؛ و «الميزان» ج ۴، ص ۳۷۲.

اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا
یازهراسلام الله علیها

???;892752 نوشت:

???;892752 نوشت:

در موارد تزاحم و تعارض «رخصت های عشق» و «الزامات شرعی یا عرفی» باید چاره‌جویی کرد و حتی المقدور با مراعات هردو طرف، اقدام به رفع تعارض و تزاحم کرد.
بنابراین، نباید بدون توجه به لوازم طبیعی و عقلانی «عشق و محبت»، آن را با زنجیر احکام الزامی شرعی و عرفی مربوط به روابط عادی و شهوانی، به بند کشید و حکم به تحریم و خیانت کرد، و نباید بدون توجه به الزامات شرعی و عرفی ناشی از «قرارداد ازدواج»، متکی بر پدیده‌ی مبارک عشق، باب «بی‌وفایی به عهدو پیمان ازدواج» یا «تجویز همه‌گونه روابط عاشقانه‌ی غیر شهوانی» را گشود.
مطمئنا «نگاه عاشقانه و غیر شهوانی» برای کسی که حقیقتا عاشق است(خواه زن باشد یا مرد) حرام نیست، چرا که نگاه، حداقل رابطه‌ای است که می‌تواند وجود داشته باشد و عاشق، در حالت «اضطرار» قرار دارد و از باب «ضرورت اکتفاء به حداقل ضرورت» عقلا و شرعا نمی‌توان این حداقل را ممنوع کرد.
بنا بر این، مرد عاشق یا زنی که عاشقانه مردی را دوست دارد، علی رغم داشتن همسر، عقلا و شرعا مجاز اند که به یکدیگر صادقانه و عاشقانه نگاه کنند
،
ولی از رفتارهای مشهود خلاف عرف، که سبب برانگیختن حساسیت‌های فساد انگیز دیگران می‌شود، لزوما باید پرهیز کنند.
پس باید از هرگونه ارتباط دیگری که خلاف شرع و یا عرف باشد(حتی از نوع غیر شهوانی و عاشقانه) پرهیز کنند.البته از نگاه کردن به یکدیگر نیز، صرفا به اندازه‌ی رفع اضطرار بهره‌گیرند تا گرفتار دغدغه‌ی «بی‌وفایی نسبت به همسر» یا «خیانت به ناموس دیگری» نگردند.

خیلی خیلی از محضرتان عذرخواهی میکنم اما کجای دین اسلام چنین خزعبلاتی را تصدیق وتایید میکند؟!!!

به نظر حقیر کلا خلط مبحث نموده اید بزرگوار!

یازهراسلام الله علیها

یارب;892772 نوشت:
بیهقی از اسماء دختر یزید انصاری نقل می‌کند که نزد پیامبر صلی الله علیه و آله که در جمع اصحاب نشسته بود آمد و گفت:

یارب;892772 نوشت:
«الدّرّ المنثور» ج ۲، ص ۱۵۳؛ و «الميزان» ج ۴، ص ۳۷۲.

آقای طباطبایی این حدیث را از الدّرّ المنثور نقل می کند که او هم آن را از کتاب بیهقی نقل می کند که از کتب اهل سنت است و برای من اعتبار ندارد!!

البته این سند را هم خود اهل سنت ضعیف می دانند (نظر البانی راجع به حدیث را ببینید!!) و همچنین روایت دیگری مثل آن را (در مسند البزار) نقل کرده اند که این عبارت شما هم در آن نیامده پس نشان می دهد این عبارات اضافه شده است

اگر قرار باشد مطالبی که اهل سنت به پیامبر منتسب می کنند را قبول کنیم که باید کلا منکر عصمت پیامبر هم باشیم چون حتی اهل سنت می گویند پیامبر قرآن را هم یادش می رفت!!
بخارى و مسلم در صحیح‌شان نقل کرده‌اند که:

حدثنا رَبِیعُ بن یحیى حدثنا زَائِدَةُ حدثنا هِشَامٌ عن عُرْوَةَ عن عَائِشَةَ رضی الله عنها قالت سمع النبی صلى الله علیه وسلم رَجُلًا یَقْرَأُ فی الْمَسْجِدِ فقال یَرْحَمُهُ الله لقد أَذْکَرَنِی کَذَا وَکَذَا آیَةً من سُورَةِ کَذَا حدثنا محمد بن عُبَیْدِ بن مَیْمُونٍ

حدثنا عِیسَى عن هِشَامٍ وقال أَسْقَطْتُهُنَّ من سُورَةِ

کَذَا تَابَعَهُ عَلِیُّ بن مُسْهِرٍ وَعَبْدَةُ عن هِشَامٍ

حدثنا أَحْمَدُ بن أبی رَجَاءٍ هو أبو الولید الهروی حدثنا أبو أُسَامَةَ عن هِشَامِ بن عُرْوَةَ عن أبیه عن عَائِشَةَ قالت سمع رسول اللَّهِ صلى الله علیه وسلم رَجُلًا یَقْرَأُ فی سُورَةٍ بِاللَّیْلِ فقال یَرْحَمُهُ الله لقد أَذْکَرَنِی کَذَا وَکَذَا آیَةً کنت أُنْسِیتُهَا من سُورَةِ کَذَا وَکَذَا

رسول خدا صلى الله علیه وآله روزى وارد مسجد شد و شنید که مردى آیاتى از قرآن کریم را مى‌خواند؛ پس گفت: خداوند او را رحمت کند، به درستى که او فلان و فلان آیه را از فلان سوره به یادم آورد!!

عیسى از هشام نقل کرده است که رسول خدا فرمود: (او آیاتى را به یاد من آورد که) من آن‌ها را از (فلان) سوره حذف کرده بودم.

على بن مسهر و عبده نیز روایت را به همین صورت از هشام نقل کرده‌اند.

عائشه نقل کرده است که رسول خدا صلى الله علیه وآله شبى شنید که مردى آیاتى از یک سوره را مى‌خواند، پس فرمود: خدا او را رحمت کند، به درستى که فلان آیات از فلان سوره را به یاد من آورد که از ذهن من برده شده بود!!

البخاری الجعفی، ابوعبدالله محمد بن إسماعیل (متوفاى256هـ)، صحیح البخاری، ج4، ص1922، ح4750 ـ 4751، کِتَاب فَضَائِلِ الْقُرْآنِ، بَاب نِسْیَانِ الْقُرْآنِ، تحقیق د. مصطفی دیب البغا، ناشر: دار ابن کثیر، الیمامة - بیروت، الطبعة: الثالثة، 1407 - 1987.

پس کتاب اهل سنت حتی اگر سند هم صحیح باشد مثل روایت فراموش کردن قرآن پیامبر برای من اعتبار ندارد چه به رسد به یک روایت ضعیف که البته به الفاظ دیگری هم نقل شده است که آن نامه های فدایت شوم زنان هم ندارد

یارب;892776 نوشت:
خیلی خیلی از محضرتان عذرخواهی میکنم اما کجای دین اسلام چنین خزعبلاتی را تصدیق وتایید میکند؟!!!

به نظر حقیر کلا خلط مبحث نموده اید بزرگوار!

یازهراسلام الله علیها


نوشته من نیست که خلط مبحث کرده باشم!! اسم نویسنده هست!!
و از همان جای دین اسلام که عشق معنوی به نامحرم را جایز دانستند به گمان موافقین این نظر این شخص هم از همانجا آن را جایز دانسته و گرنه بنده اعتقادی به این به قول شما خزعبلات ندارم و از اول تاپیک هم نظرم معلومه!!
تازه این آقا روایت صحیح هم برای ادعایش آورده که شما همان روایت صحیح را هم نیاوردید و یک مطلبی از کتاب اهل سنت آوردید!!

وَ عَنْهُ ( محمد بن یحیی) عَنْ أَحْمَدَ عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحَکَمِ عَنْ عَلِیِّ بْنِ سُوَیْدٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی الْحَسَنِ ع إِنِّی مُبْتَلًى بِالنَّظَرِ إِلَى الْمَرْأَةِ- الْجَمِیلَةِ فَیُعْجِبُنِی النَّظَرُ إِلَیْهَا فَقَالَ یَا عَلِیُّ- لَا بَأْسَ إِذَا عَرَفَ اللَّهُ مِنْ نِیَّتِکَ الصِّدْقَ- وَ إِیَّاکَ وَ الزِّنَا فَإِنَّهُ یَمْحَقُ الْبَرَکَةَ وَ یُهْلِکُ الدِّینَ.
علی بن سوید می گوید به امام گفتم که من مبتلی به نگاه به زن زیبایی هستم که دیدنش مرا به شگفتی می آورد!! امام فرمود ای علی! نگاه به آن زن زیبا اشکالی ندارد زمانی که خدا نیت پاک و صدق تو را در نگاه به آن زن می داند!! اما مواظب باش که زنا نکنی ...

فیض کاشانی هم که عرفای بزرگ است در اینجا می گوید:
صدق النظر أن يكون لرؤية آثار صنع اللَّه عز و جل من دون شهوة و لا ريبة
منظور از نیت صدق آن است که نگاه (به آن زن زیبا) برای دیدن آثار خلق خدا (تجلی حق!!) است البته بدون شهوت و ریبه!!

عایا این نگاه های معنوی به زنان زیبا!! و ابراز علاقه معنوی به نامحرم با نیت صدق و پاک!! خزعبلات است؟happy

???;892782 نوشت:
و گرنه بنده اعتقادی به این به قول شما خزعبلات ندارم و از اول تاپیک هم نظرم معلومه!!

از محضرتان عذرخواهی میکنم،وقتی دیدم این مطلب را آوردید از آنجایی که هیچ توضیحی در رد مطلب نفرمودید فکر کردم مطلب را قبول دارید که ذکر فرمودید! که از این جهت از محضرشما عذرخواهی میکنم

???;892781 نوشت:
آقای طباطبایی این حدیث را از الدّرّ المنثور نقل می کند که او هم آن را از کتاب بیهقی نقل می کند که از کتب اهل سنت است و برای من اعتبار ندارد!!

البته این سند را هم خود اهل سنت ضعیف می دانند (نظر البانی راجع به حدیث را ببینید!!) و همچنین روایت دیگری مثل آن را (در مسند البزار) نقل کرده اند که این عبارت شما هم در آن نیامده پس نشان می دهد این عبارات اضافه شده است

بله سند ضعیف است
بنده این حدیث را به جز در المیزان در چندین کتاب از علمای مشهور دیده بودم( که منبع را همان تفسیر و الدر المنثور زده بودند)از جمله کتاب "نور مجرد" که در بخشی از کتاب برای شاهد مطالبشان از این حدیث استفاده میکنند در حالی که این حدیث همانگونه که خودتان هم فرمودید با الفاظ دیگری نیز نقل شده است و میتوانستند از آنها استفاده کنند

???;892781 نوشت:
اگر قرار باشد مطالبی که اهل سنت به پیامبر منتسب می کنند را قبول کنیم که باید کلا منکر عصمت پیامبر هم باشیم چون حتی اهل سنت می گویند پیامبر قرآن را هم یادش می رفت!!

قطعا جنابتان بیشتر از حقیر مستحضرید که در بین احادیث اهل سنت ،احادیث قابل استناد نیز یافت میشود که نیاز به بررسی دارد و اینگونه نیست که بگوییم چونکه از اهل سنت نقل شده پس قابل استناد نیست! (البته منظورم این حدیث که بیان شده نیست،کلی عرض میکنم) و حتی در مواردی حدیث از اهل سنت و ضعیف است اما به دلیل شهرت قابل استناد بوده و است!

علی ای حال فرض میگیریم اصلا این حدیث را هم قبول ندارید،دعاها را که قبول دارید؟!!
آیا هیچ کدام از دعاها تاکید شده است که خانمها نخوانند؟! در بسیاری از دعا خطاب به معصومین علیهم السلام از الفاظی مانند "بنفسی انت " یا "بابی انت و امی" استفاده میشود!

به نظر بنده تفاوت ابراز و نوع ابراز در این نوع عشق ها ( مانند عشق به معصومین علیه السلام و عشق به ولایت) کاملا با انواع دیگر از عشق ها قابل تشخیص و مشهود است و یکی از مراتب حب به اهل بیت علیهم السلام هم همین ابراز زبانی است! زیرا محبت حقیقی هم به قلب است ،هم به زبان ،هم به عمل!

این را نیز بگویم دین اسلام به ما چهار چوب میدهد و ما میتوانیم مصادیق مختلف را بر آن منطبق سازیم که چهار چوب ها را از نظر شرعی و اخلاقی اساتید محترم بیان فرمودند
عشق از امورات قلبی است و انسان خودش میتواند تشخیص دهداین عشق خوب است یا بد و این نوع ابراز از چه حسی از دروتش بلند میشود!!

یک مثالی هم شاید بد نباش اینجا بگوییم

تا حالا شده فرض بروید منزل یک پیرزن و پیرمرد! مثلا فرض مستند ساز باشید بعد بروید خانه یک زوج خیلی مسن،این را که میگویم تصور بفرمایید
،شما وقتی میروید میبینند یک پیرزن 110 ساله و یک پیر مرد 120 ساله در خانه هستند،وقتی سلام میکنید چه جوری سلام میکنید؟! عموما اگر دقت کنید اینجا وقتی میخواهند به پیرزن سلام کنند میگویند "سلام مادرجان" ! و از لفظ "جان" استفاده میکنند!!
فرض پیرزن خوشحال شود و برایتان چایی بیاورد و بگوید شرمنده پسرم چیز دیگری ندارم برای پذیرایی!! اینجا ممکن است شما وقتی دارید ابراز میکنید از برخی عبارات استفاده کنید مثلا بگویید "فداتون بشم مادرجان این چه حرفیه،چی بهتر از چایی؟"

اینجا با چه حسی دارید این حرف هارا به این پیرزن میزنید؟! اتفاقا اینها را جلوی شوهر این پیر زن میگویید! اما حسی که در آن لحظه دارید یک حس مادر و فرزندی است!

حال اگر همین اتفاق در خانه یک زوج جوان قرار بود بیفتد همین الفاظ و همین نوع برخورد و همین حس ها بود؟!

در کل میخواهم بگویم هرکسی میتواند تشخیص دهد احساسی که طرف مقابل دارد و محبتی را که دارد بیان میکند چگونه و از چه جنسی و به چه علتی (شناخت معشوق) است !

اللهم اجعل عواقب امورناخیرا
یا زهراسلام الله علیها

یارب;892851 نوشت:
از محضرتان عذرخواهی میکنم،وقتی دیدم این مطلب را آوردید از آنجایی که هیچ توضیحی در رد مطلب نفرمودید فکر کردم مطلب را قبول دارید که ذکر فرمودید! که از این جهت از محضرشما عذرخواهی میکنم

این اشکالی بود که به عقاید مخالف وارد کردیم که نتیجه عقاید این می شود این که نگاه معنوی و عرفانی به زنان زیبا جایز!!!
دوست دختر معنوی و دوست پسر معنوی و عشق معنوی به او جایز!!!
هر حرام و خلاف شرعی را یک معنوی بهش اضافه میکنیم می شود حلال!!!
مثل اینکه میگن دلت پاک باشه عمل چیه؟ این استدلالی هم که ما دیدیم همین بودید که نیتت پاکه (عشق و معنویت) دیگه ابراز محبت به نامحرم هم باشه چه اشکالی نداره!!!

یارب;892851 نوشت:
بله سند ضعیف است
بنده این حدیث را به جز در المیزان در چندین کتاب از علمای مشهور دیده بودم( که منبع را همان تفسیر و الدر المنثور زده بودند)از جمله کتاب "نور مجرد" که در بخشی از کتاب برای شاهد مطالبشان از این حدیث استفاده میکنند در حالی که این حدیث همانگونه که خودتان هم فرمودید با الفاظ دیگری نیز نقل شده است و میتوانستند از آنها استفاده کنند

به هر حال و در هر صورت سند ضعیف است و اینکه اگر مشهور باشد اگر در کتب معتبر دیگر آمده باشد و هزار اما و اگر دیگر هم می شود آورد اما فعلا سند ضعیف است.

یارب;892851 نوشت:
قطعا جنابتان بیشتر از حقیر مستحضرید که در بین احادیث اهل سنت ،احادیث قابل استناد نیز یافت میشود که نیاز به بررسی دارد و اینگونه نیست که بگوییم چونکه از اهل سنت نقل شده پس قابل استناد نیست! (البته منظورم این حدیث که بیان شده نیست،کلی عرض میکنم) و حتی در مواردی حدیث از اهل سنت و ضعیف است اما به دلیل شهرت قابل استناد بوده و است!

اگه شیعه نقل نکرده باشه به هیچ وجه روایات اهل سنت قابل قبول نیست

یارب;892851 نوشت:
علی ای حال فرض میگیریم اصلا این حدیث را هم قبول ندارید،دعاها را که قبول دارید؟!!

در بین ادعیه و اذکار و توصیه های روایی یکسری از آنها به صورت عام وارد شده مثلا خود امام فرموده هر کسی می تواند یا مستحب است این دعا را بخواند اما برخی از ادعیه و اذکار توصیه عمومی ندارد و دستور العمل به شخص خاصی است که باید اولا ادعیه را بیاورید و عام بودن توصیه را ثابت کنید و همچنین عبارت را بیاورید که تک تک بررسی شود.

یارب;892851 نوشت:
در بسیاری از دعا خطاب به معصومین علیهم السلام از الفاظی مانند "بنفسی انت " یا "بابی انت و امی" استفاده میشود!

بین احکام شخص در دنیا با احکام عالم برزخ نباید اشتباه کرد
آیا امام معصوم خودش برای خودش دعا خوانده و قربون صدقه خودش رفته؟
یا اینکه امام بعدی برای آن امامی که از دنیا رفته این دعا را خوانده؟ پس از وفات ائمه دیگر ایشان تابع احکام دنیا نیستند به عنوان مثال همان روایت سلام کردن به زنان جوان توسط امیرالمومنین که ایشان می فرمایند من کراهت دارم!
نمی شود گفت بعد از شهادت هم زنان جوان به حرم ایشان نروند و سلام ندهند و زیارت نخوانند .... این احکام دیگر تابع عالم دیگر است برای آنها
و آن احکام محرم و نامحرم تابع احکام دنیا هست
داستان آدم که در قرآن مطرح شده هم به همین موضوع اشاره داره که پس از خوردن از آن درخت حالتی به آنها دست داد.

یارب;892851 نوشت:
یکی از مراتب حب به اهل بیت علیهم السلام هم همین ابراز زبانی است! زیرا محبت حقیقی هم به قلب است ،هم به زبان ،هم به عمل!

منم مخالف محبت اهل بیت نیستم اما محبت و ابراز نه به شیوه ای که ما دوست داریم بلکه به شیوه ای که آنها دوست دارند (البته اگر در محبت صادق هستیم)
داریم عرض می کنیم که یک روایت بیاورید که کیفیت این ابراز محبت اینگونه بوده که ادعا میشود یا نبوده!

یارب;892851 نوشت:
تا حالا شده فرض بروید منزل یک پیرزن و پیرمرد! مثلا فرض مستند ساز باشید بعد بروید خانه یک زوج خیلی مسن،این را که میگویم تصور بفرمایید

شما فرض کنید من هر کاری که شما گفتید را انجام دادم من یک انسانی هستم که خطا هم می کنم،تایید یا عمل من که ارزشی ندارد!
حتی ممکن است آن پیرزن خیلی مسن نتواند راه برود و به من بگوید دستم را بگیر که نیفتم و من هم همین کار را انجام دهم که ایشان جای مادربزرگم است و مفسده ای ندارد و خدا نیتم را می داند اما چه بخواهم و چه نخواهم گرفتن دست زن نامحرم چه پیر باشد چه ابتدای سن تکلیفش عمل حرامی است هر چند پیرزن 1000 ساله هم باشد!
اصلا بحث من اینه که دین خوش آیند من و شما نیست که ببینیم چه چیزی رو خوشمون میاد همونو انجام بدیم بعد بگیم نیتم خوبه خدا میدونه و مهم نیته!
بله،نیت مهمه اما حسن فعل هم مهمه
کل تقاضای ما در این تاپیک همین بود که ابراز محبت خانم نامحرم به پیامبران و امامان چگونه بوده؟

???;892869 نوشت:
ین اشکالی بود که به عقاید مخالف وارد کردیم که نتیجه عقاید این می شود این که نگاه معنوی و عرفانی به زنان زیبا جایز!!!
دوست دختر معنوی و دوست پسر معنوی و عشق معنوی به او جایز!!!
هر حرام و خلاف شرعی را یک معنوی بهش اضافه میکنیم می شود حلال!!!
مثل اینکه میگن دلت پاک باشه عمل چیه؟ این استدلالی هم که ما دیدیم همین بودید که نیتت پاکه (عشق و معنویت) دیگه ابراز محبت به نامحرم هم باشه چه اشکالی نداره!!!

عجب!! این چه قیاسی است بزرگوار!!! عشق به ولایت چه ربطی به اینهایی که فرمودید دارد!!

عشق به ولایت در طول عشق الهی است ،بااین موردی که شما میفرمایید متفاوت است،نوع ابرازش هم متفاوت است! ابراز به شخص نیست

???;892869 نوشت:
به هر حال و در هر صورت سند ضعیف است و اینکه اگر مشهور باشد اگر در کتب معتبر دیگر آمده باشد و هزار اما و اگر دیگر هم می شود آورد اما فعلا سند ضعیف است.

???;892869 نوشت:
اگه شیعه نقل نکرده باشه به هیچ وجه روایات اهل سنت قابل قبول نیست

خیر اینگونه نیست و احادیثی هستند بااینکه ضعیف هستند و بااینکه اهل سنت نقل نموده به خاطر مشهور بودند مورد استناد شیعه است ( در این خصوص به بخش حدیث مراجع بفرمایید)
اما اینکه این حدیثی که بنده نقل نمودم هم آیا جزوهمان احادیث است یا نه این را بله قبول دارم که این جای تامل دارد زیرا ممکن است نباشد ! اما اینکه علمای ما درکتبشان به آن استناد میکنند هم در عین حال جای تامل را دارد!

???;892869 نوشت:
منم مخالف محبت اهل بیت نیستم اما محبت و ابراز نه به شیوه ای که ما دوست داریم بلکه به شیوه ای که آنها دوست دارند (البته اگر در محبت صادق هستیم)
داریم عرض می کنیم که یک روایت بیاورید که کیفیت این ابراز محبت اینگونه بوده که ادعا میشود یا نبوده!

اتفاقا ما هم به شیوه ای که خداوند دوست دارد ابراز میکنیم!!! ابرازی ک در چهار چوب شرع است،در طول محبت الهی است،هیچونگه مفسده ای ندارد و کاملا معنوی است !

???;892869 نوشت:
شما فرض کنید من هر کاری که شما گفتید را انجام دادم من یک انسانی هستم که خطا هم می کنم،تایید یا عمل من که ارزشی ندارد!
حتی ممکن است آن پیرزن خیلی مسن نتواند راه برود و به من بگوید دستم را بگیر که نیفتم و من هم همین کار را انجام دهم که ایشان جای مادربزرگم است و مفسده ای ندارد و خدا نیتم را می داند اما چه بخواهم و چه نخواهم گرفتن دست زن نامحرم چه پیر باشد چه ابتدای سن تکلیفش عمل حرامی است هر چند پیرزن 1000 ساله هم باشد!
اصلا بحث من اینه که دین خوش آیند من و شما نیست که ببینیم چه چیزی رو خوشمون میاد همونو انجام بدیم بعد بگیم نیتم خوبه خدا میدونه و مهم نیته!
بله،نیت مهمه اما حسن فعل هم مهمه
کل تقاضای ما در این تاپیک همین بود که ابراز محبت خانم نامحرم به پیامبران و امامان چگونه بوده؟

اولا در مثال مناقشه نیست! ثانیا حقیر این مثال را آوردم تا شما تفاوت عشق ها وو تفاوت ابراز ها را متوجه شوید!
بنده هیچ کجا براساس نظر شخصیم چیزی نگفتم! و مبنایم دین بوده است ،که کاملا چار چوب کلی را بیان نموده و تطبیق مصادیق با خودمان است که میتوانیم کاملا متوجه شویم نوع عشقمان و نوع ابراز هایمان باید چگونه باشد! که چار چوب ها هم از نظر شرعی و هم از نظر اخلاقی در تاپیک بیان شد ،حال اینکه شما یا دیگری نمیپذیرید یا نخواهید بپذیرید بحث دیگری است و الا آنچه نیاز بود بیان شد

???;892869 نوشت:
در بین ادعیه و اذکار و توصیه های روایی یکسری از آنها به صورت عام وارد شده مثلا خود امام فرموده هر کسی می تواند یا مستحب است این دعا را بخواند اما برخی از ادعیه و اذکار توصیه عمومی ندارد و دستور العمل به شخص خاصی است که باید اولا ادعیه را بیاورید و عام بودن توصیه را ثابت کنید و همچنین عبارت را بیاورید که تک تک بررسی شود.
فرازی از دعای ندبه
یَا ابْنَ یس وَ الذَّارِیَاتِ یَا ابْنَ الطُّورِ وَ الْعَادِیَاتِ یَا ابْنَ مَنْ دَنَا فَتَدَلَّى فَکَانَ قَابَ قَوْسَیْنِ أَوْ أَدْنَى دُنُوّا وَ اقْتِرَابا مِنَ الْعَلِیِّ الْأَعْلَى لَیْتَ شِعْرِی أَیْنَ اسْتَقَرَّتْ بِکَ النَّوَى بَلْ أَیُّ أَرْضٍ تُقِلُّکَ أَوْ ثَرَى أَ بِرَضْوَى أَوْ غَیْرِهَا أَمْ ذِی طُوًى عَزِیزٌ عَلَیَّ أَنْ أَرَى الْخَلْقَ وَ لا تُرَى وَ لا أَسْمَعَ [أَسْمَعُ‏] لَکَ حَسِیسا وَ لا نَجْوَى عَزِیزٌ عَلَیَّ أَنْ تُحِیطَ بِکَ دُونِیَ [لا تُحِیطَ بِی دُونَکَ‏] الْبَلْوَى وَ لا یَنَالَکَ مِنِّی ضَجِیجٌ وَ لا شَکْوَى بِنَفْسِی أَنْتَ مِنْ مُغَیَّبٍ لَمْ یَخْلُ مِنَّا بِنَفْسِی أَنْتَ مِنْ نَازِحٍ مَا نَزَحَ [یَنْزَحُ‏] عَنَّا بِنَفْسِی أَنْتَ أُمْنِیَّهُ شَائِقٍ یَتَمَنَّى مِنْ مُؤْمِنٍ وَ مُؤْمِنَهٍ ذَکَرَا فَحَنَّا بِنَفْسِی أَنْتَ مِنْ عَقِیدِ عِزٍّ لا یُسَامَى

اى فرزند یس و ذاریات،اى فرزند طور و عادیات،اى فرزند کسى‏که نزدیک شد،آنگاه درآویخت،تا آنکه در دسترسى و نزدیکى به خداى علىّ اعلى،به فاصله دو کمان یا کمتر بود،اى کاش مى‏دانستم‏ خانه‏ات در کجا قرار گرفته،بلکه مى‏دانستم کدام زمین تو را برداشته،یا چه خاکى؟آیا در کوه رضوایى یا در غیر آن،یا در زمین ذى‏ طوایى؟بر من سخت است که مردم را مى‏بینم،ولى تو دیده نمى‏شوى،و از تو نمى‏شنوم صداى محسوسى و نه رازونیازى،بر من سخت است‏ که تو را بدون من گرفتارى فرا گیرد،و از من به تو فریاد و شکایتى نرسد،جانم فدایت،تو پنهان شده‏اى هستى‏ که از میان ما بیرون نیستى،جانم فدایت،تو دورى هستى که از ما دور نیست،جانم فدایت،تو آرزوى هر مشتاقى که آرزو کند،از مردان و زنان‏ مؤمن که تو را یاد کرده،از فراقت ناله کنند،جانم فدایت،تو قرین عزّتى،که کسى بر او برترى نگیرد،


چطور است که اصلا بفرمایید دعای ندبه را هم خانمها نخوانند! چونکه دارند در آن قربان صدقه امام عصر روحی و ارواحنافداه میروند!!

???;892869 نوشت:
ا اینکه امام بعدی برای آن امامی که از دنیا رفته این دعا را خوانده؟ پس از وفات ائمه دیگر ایشان تابع احکام دنیا نیستند به عنوان مثال همان روایت سلام کردن به زنان جوان توسط امیرالمومنین که ایشان می فرمایند من کراهت دارم!
نمی شود گفت بعد از شهادت هم زنان جوان به حرم ایشان نروند و سلام ندهند و زیارت نخوانند .... این احکام دیگر تابع عالم دیگر است برای آنها
و آن احکام محرم و نامحرم تابع احکام دنیا هست

عجب!! عجب!! یعنی ما اگر فرض به امام علی علیه السلام که معصومند و لی به شهادت رسیدند زبانی ابراز عشق کنیم اشکال ندارد زیرا شهید شدند و دیگر احکام محرم و نامحرمی شامل ایشان نمیشود !!!!!!! اما اگر به امام عصر علیه السلام بگوییم "روحی وارواحنا فداه" و ابراز علاقه کنیم چونکه زنده هستند اشکال داردو احکام محرم و نامحرمی شامل ایشان میشود!!!!!

بحث ،بحث ولایت معصومین علیهم السلام است !بحث ابراز ارادت و مودت و محبت (آن هم در بالاترین حدش) به صورت زبانی و قلبی و عملی نسبت به امام است ! اینها چه ربطی به قبل شهادت و بعد شهادت دارد؟
دیگر اینجا را واقعا خلط مبحث نموید بزرگوار!! بنده دیگر واقعا هم متعجبم و هم مانده ام چه بگویم

به نظر بنده این مبحث به خوبی روشن است و کاملا هرکس میتواند نوع عشق و و نوع ابرازش را با توجه به چارچوب های اصلی تشخیص دهد که در مسیر درست است یا نه! و حقیر دیگر بحث را ادامه نمیدهم و در پایان به مطلبی از شهید مطهری(ره) بسنده میکنم

"ولاء محبت يا ولاء قرابت به اين معنى است كه اهل البيت، ذوى القرباى پيغمبر اكرم ‏اند و مردم توصيه شده ‏اند كه نسبت به آنها به طور خاص، زائد بر آنچه ولاء اثباتى عام اقتضا مى‏كند، محبّت بورزند و آنها را دوست بدارند. اين مطلب در آيات‏
قرآن آمده است و روايات بسيارى نيز در اين زمينه از طرق شيعه و اهل سنّت وارد شده كه محبّت اهل البيت و از جمله على (عليه السّلام) را يكى از مسائل اساسى اسلامى قرار مى‏دهد ... چرا در موضوع اهل البيت، اينهمه توصيه شده است كه مردم به آنها ارادت بورزند و اين ارادت و محبّت را وسيله تقرّب به خداوند قرار دهند؟ گيرم همه مردم اهل البيت را شناختند و به آنها محبّت و ارادت واقعى پيدا كردند، چه نتيجه و خاصيّتى دارد؟ دستورهاى اسلامى همه مبنى بر فلسفه و حكمتى است. اگر چنين دستورى در متن اسلام رسيده باشد قطعاً بايد حكمت و فلسفه‏اى داشته باشد.
پاسخ اين پرسش اين است كه دعوت به محبّت اهل البيت، و به عبارت ديگر ولاء محبّت اهل البيت، حكمت و فلسفه خاص دارد، گزاف و گتره نيست، پاداش به رسول اكرم يا به خود آنها نيست. قرآن كريم از زبان رسول اكرم تصريح مى‏كند كه پاداشى كه از شما خواستم- يعنى مودّت ذوى القربى- فايده‏اش عايد خود شماست.
ولاء محبّت، مقدّمه و وسيله‏ اى است براى ساير ولاءها ... رشته محبّت است كه مردم را به اهل البيت پيوند واقعى مى‏دهد تا از وجودشان، از آثارشان، از سخنانشان، از تعليماتشان، از سيرت و روششان استفاده كنند. بعلاوه در كتاب جاذبه و دافعه على عليه السّلام درباره خاصيّتهاى عشق و محبّت، و مخصوصاً عشق و محبّت به پاكان و اولياء حق كه انسانساز است و عامل بسيار ارزنده‏اى است براى تربيت و براى به حركت آوردن روحها و زير و رو كردن روحيّه‏ها، مفصّلًا بحث شده است که علاقه مندان می توانند به آن رجوع کنند.
مجموعه ‏آثاراستادشهيدمطهرى، ج‏3، ص: 271 و 272"

یازهراسلام الله علیها

سلام

من اصولا سعی می کنم خیلی کمتر نظر بدم ولی این بحث خیلی بحث جالبی شده

چند روزه دارم تیترش رو می بینم ولی باز نمی کنم چون می گفتم خب مشخص هست کاملا پاسخ ها چیه

ولی واقعا خیلی تعجب کردم وقتی پاسخ آقایون سایت رو دیدم خیلییییییییییی زیاد، مخصوصا از بعضی اشخاص که بعضی از ادعاها رو داشتن

واقعا عشق به رهبری رو با عشق به بازیگران و ... مقایسه می کنید؟!!!!

البته خانمی که واقعا با شناخت عاشق رهبرش هست تمایل زیادی احتمال داره داشته باشه که اخلاق و منش و تدبیر و ... همسرش هم شبیه رهبر باشه ولی نه اینکه اگه نباشه همسرش رو دوست نداره.

اصلا مثال هایی که برای قربان صدقه رفتن درباره چهره معصومین زدید دراینجا جایگاهی نداره

خیلی از آقایون مداح بالای منبر هم قربان صدقه خانم حضرت زهرا (س) و حضرت زینب (س) می شوند دقیقا این جنس قربان صدقه رفتن همون جنسی هست که یک خانم قربان صدقه رهبرش می ره

هیچ ربطی هم صرفا به مصیبت های معصومین نداره، سرکار یا رب خیلی خوب پاسخ دادن این عشق فقط بخاطر ارتباطی هست که با خالق واقعی دارند. وگرنه اگه به مصیبت باشه تو این دنیا خیلیا مصیبت دیدند حتی شاید بعضا ظاهرا خیلی بدتر، ولی درد این مصیبت کجا و درد اون مصیبت کجا ( پس اینجا مصیبت مطرح نیست بزرگی اشخاص و هدف و نزدیکشون به خداست که درد اون مصیبت رو تو دلا پررنگ می کنه )

عشق رهبر هم همینه، رهبر اگه از نظر ظاهر هم خوب و با اقتدار و با صلابت هستند خب این یه افتخاره، خیلی زشته بیایم با هیلاری و فلانی مقایسه کنیم ایشون رو، یا یه خانم بیاد رهبر رو با فلان آقا مقایسه کنه، اصلا جایگاه رهبری با جایگاه آن فلانی ها خیلی متفاوته

[SPOILER]
بعدم آقایون مگه خودشون نمی گن خانم ها فقط عاشق یه نفر می تونن بشن، خب دیگه پس از چی ناراحتن؟[/SPOILER]

با سلام

چند تا سوال واسم پیش اومده

1_ کدوم یکی از زنان خاندان عصمت و طهارت(ع) اینگونه رفتارها و ابرازتی نسبت به یه شخص نامحرم (که مومن و با تقوا و ناصر و پیرو ولایتم هست) به این شکل داشتن؟

2_ اگر الان بودند و شاهد این نحوه رفتار ما بودن تشویقمون میکردن یا نه ؟

3_ از خود اهل بیت(ع) کدومشون نسبت به یک خانوم مومنی که رفتار و کردار و شخصیتش از جنس ولایته! اینجوری برخورد داشتن ؟

4_ آیا اون موقع مردان و زنانی بسیار مومن و کم نظیری وجود نداشته که هیچکس به این شکل بهشون ابراز علاقه و عشق نکرده ؟

5_ آیا محبت پیامبر و معصومینی رو که سراپاشون خداست با محبت کسای دیگه مقایسه میکنیم؟

6_ آیا اگه آقایی به یه خانومی محبت داشته باشه و هر وقت اسمش میاد قربون صدقه بره و محبتشو ابراز کنه، البته صرفا به خاطر اینکه این خانومه عاشق خداست و در جهت ولایت داره حرکت میکنه، چه حسی بهش داریم ؟ ( فرقشون چیه)

7_ اگه این قضیه واقعا درست باشه و ابراز علاقه فقط به اون دلایلی هست که میگن، پس چرا نسبت به کسانی دیگه که ممکنه مقام تعبد و ولایت مدار بودنشون بالاتر باشه و به همون اندازه رهبری یا بیشتر واسه مملکت و اسلام زحمت بکشن، چرا این حس نیست؟؟ این گریه ها نیست ؟؟ دلیلش چیه؟؟؟

8_ آیا این ابراز احساسات، حساسیت کسی رو تحریک نمیکنه ؟ تا حالا ندیدم آقایی چه تو این تاپیک چه جایی دیگه این کارو به اون شکل تایید کنه و خوشش بیاد..
!!!

کهف الحصین;893015 نوشت:
1_ کدوم یکی از زنان خاندان عصمت و طهارت(ع) اینگونه رفتارها و ابرازتی نسبت به یه شخص نامحرم (که مومن و با تقوا و ناصر و پیرو ولایتم هست) به این شکل داشتن؟

سلام

هرچند خیلی سوال شما با اصل قضیه متفاوت هست ، چرا که اگر منظورتون حضرت فاطمه زهرا(س) و حضرت زینب (س) هستند ، این بزرگواران ولی امرشان محارمشان بودند. در اینجا هم صحبت از ولی فقیه هست و عشق به ولی فقیه و نه عشق به یک مرد غریبه ای که عاشق چشم و ابروش شده باشیم.

ولی با همه ی این احوالات این لینک رو مطالعه بفرمایید:
http://www.hawzah.net/fa/Article/View/17464/(%D8%B3%D9%84%D9%85%D8%A7%D9%86-%D9%81%D8%A7%D8%B1%D8%B3%DB%8C)

کهف الحصین;893015 نوشت:
6_ آیا اگه آقایی به یه خانومی محبت داشته باشه و هر وقت اسمش میاد قربون صدقه بره و محبتشو ابراز کنه، البته صرفا به خاطر اینکه این خانومه عاشق خداست و در جهت ولایت داره حرکت میکنه، چه حسی بهش داریم ؟ ( فرقشون چیه)

همچین خانمی رو از کجا می خواید بشناسید؟

خانمی با این ویژگی ها در انظار ظاهر نمیشه و جلوه نمایی نمی کنه و اگر هم بشه انقدر موقر و متین و سنگین هست که چیزی از چهره خودش نشون نمیده که کسی بخواد بخاطر محبت شما به ایشون بهتون ایرادی بگیره

جواب سوالای قبلیتون هم در پاسخ سوال اول اومده هرچند بعضی سوالاتون بعضی دیگه رو نقض کرده

کهف الحصین;893015 نوشت:
7_ اگه این قضیه واقعا درست باشه و ابراز علاقه فقط به اون دلایلی هست که میگن، پس چرا نسبت به کسانی دیگه که ممکنه مقام تعبد و ولایت مدار بودنشون بالاتر باشه و به همون اندازه رهبری یا بیشتر واسه مملکت و اسلام زحمت بکشن، چرا این حس نیست؟؟ این گریه ها نیست ؟؟ دلیلش چیه؟؟؟

بیشتر از رهبر ولایت مدار باشه؟!!!!!!

بیشتر از رهبر برای مملکت و اسلام زحمت کشیده باشه؟؟؟؟ ( در عصر حاضر؟؟؟؟؟؟؟؟؟)

خب شما یه مثال بیارید تا ببینید این حس هست یا این حس نیست

در مقام پایین تر از رهبر البته هستن مثل حاج قاسم سلیمانی که تا قبل از اینکه رشادت هاشون هویدا بشه اگه می دیدیمشون هیچ حسی بهشون نداشتیم ولی الان اسمشون هم میاد تمام وجود آدم سرشار از عشق و تحسین میشه ولی نه از جنس عشقای زمینی

یا همون مثالی که دوستمون زدند آقای بهجت مگه میشه آدم علاقه ای به این شخصیتا نداشته باشه بعد از اینکه شناختشون؟!!!

یا مثلا عشق ما به شهدا، من به شخصه با شهدا عین یه دوست می شینم درد و دل می کنم و از ته دلم عاشقشونم مخصوصا بعضی شهدا، از همه چی ممکنه براشون بگم و کمک بخوام ممکنه اسمشون که بیاد قلب و روحم شاد بشه، آیا اینا از نظر شما ایرادی داره؟!

کهف الحصین;893015 نوشت:
8_ آیا این ابراز احساسات، حساسیت کسی رو تحریک نمیکنه ؟ تا حالا ندیدم آقایی چه تو این تاپیک چه جایی دیگه این کارو به اون شکل تایید کنه و خوشش بیاد..
!!!

البته نباید جلو همسر اگه حساس هستند تا این حد ابراز احساسات کرد

ولی این سوالتون برای من سوالای خیلی زیادی به وجود آورد که شاید در تاپیک دیگه ای بپرسم چون اینجا بحث منحرف میشه

ولی نکته ای که هست بنظرم بهتره از نظر روانشناسی به این سوال پاسخ داده بشه و تفاوت زنان و مردان و حسشون نسبت به جنس مخالف در شرایط مختلف، شاید سوتفاهم ها و این اختلاف نظرها حل بشه

باسلام

ممنون که جواب دادید

ñ¡ªz;893037 نوشت:
هرچند خیلی سوال شما با اصل قضیه متفاوت هست ، چرا که اگر منظورتون حضرت فاطمه زهرا(س) و حضرت زینب (س) هستند ، این بزرگواران ولی امرشان محارمشان بودند. در اینجا هم صحبت از ولی فقیه هست و عشق به ولی فقیه و نه عشق به یک مرد غریبه ای که عاشق چشم و ابروش شده باشیم

اگه ولی امرشون محارمشون نبودن چی؟ ممکن است نعوذبالله از بعضی کلمات استفاده کنند ؟ از شان و منزلت ایشون به دور نیست؟؟؟
یه راه دیگه هم اینه خانوم هایی رو فرض کنید که یه مقدار نسب دورتری داشتن و نامحرم بودن، اونها چی ؟
البته باز هم میگم محبت فرستادگان مخصوص خدا به نظرم خیلی متفاوتند با این قضیه
دیدم بعضیا گفتن از اون جنبه خدایی به قضیه نگاه کنیم... اما من هیچوقت نمیتونم اون قضیه خدایی رو بدون در نظر گرفتن جنبه محرم و نامحرم تصور کنم

مطلب خاصی تو لینک ندیدم که مربوط به این موضوع ابراز محبت و... باشه

ñ¡ªz;893037 نوشت:
خانمی با این ویژگی ها در انظار ظاهر نمیشه و جلوه نمایی نمی کنه و اگر هم بشه انقدر موقر و متین و سنگین هست که چیزی از چهره خودش نشون نمیده که کسی بخواد بخاطر محبت شما به ایشون بهتون ایرادی بگیره

ندیدنش اونقدام غیر ممکن نیست... شاید فامیلی ، آشنایی بود... اونوقت دیگه کارمون زاره باید هی قربون صدقش بریم! حتی چهرشم لازم نیست دیده باشیم، شاید فضائلش رو از محارممون شنیده باشیم...
من به سنگینی این خانوم ایراد نمیگیرم... اما به من چه ارتباطی داره... کسی نیست به من بگه چکاره ای تا اسم خانوم فلانی میاد بلاگردونش میشی به زبون هم میاری !
البته من با دوستی کردن با دوستان خدا اشکال نمیگیرم ... اما اینکه چیزای جدیدی از خودمون دراریم زیاد جالب نیست، این طرز بیان احساسات از کجا اومده.... میترسم آقایونم از این به بعد واسه ابراز محبت گل بخرن واسه خواهرهای محترم معنوی

مگه شما همین معیاد و ادله رو نگفتید؟ ، ولایت و تقوا و محبت اهل بیت و... ( مخاطبم شخص شما نیست)
خب اگه یه زن مقام ولایت معنوی بالاتری نسبت به بقیه داشت، ابراز کردن و "قربون صدقه" رفتن مردها برای چه محلی از اعراب داره ؟؟

ñ¡ªz;893037 نوشت:
بیشتر از رهبر ولایت مدار باشه؟!!!!!!

بیشتر از رهبر برای مملکت و اسلام زحمت کشیده باشه؟؟؟؟ ( در عصر حاضر؟؟؟؟؟؟؟؟؟)

مثال زدم... البته بی اطلاعی ما دلیل نبودن نیست، بعید نیست همچین کسانی باشن چه از نظر معنوی چه از نظر مادی زحمتای زیادی کشیده باشن

ñ¡ªz;893037 نوشت:
یا همون مثالی که دوستمون زدند آقای بهجت مگه میشه آدم علاقه ای به این شخصیتا نداشته باشه بعد از اینکه شناختشون؟!!!

بله... اما بحث محبت و علاقه نیست،
اینا مد نظر من بود:

1- افراط نکردن در محبت
2- نحوه درست ابراز محبت و احساسات
3- دقت در جنس محبت

عذر میخام وقت گرانبهای کابرا رو گرفتم

یارب;892875 نوشت:
عجب!! این چه قیاسی است بزرگوار!!! عشق به ولایت چه ربطی به اینهایی که فرمودید دارد!!

عشق به ولایت در طول عشق الهی است ،بااین موردی که شما میفرمایید متفاوت است،نوع ابرازش هم متفاوت است! ابراز به شخص نیست


قیاس کجاست!! اینهایی که ما هم گفتیم عشق به ولایت و صفات و تجلی خداست!!
عشق معنوی به دوست دختر معنوی و دوست پسر معنوی در طول عشق الهیه!! مگه کمالی که در اون دوست معنوی هست و عاشقش شدیم از خود فرده؟! قطعا از خداست یعنی ما در واقع داریم به کمالات الهی عشق معنوی می ورزیم پس این عشق هم عشق در طول عشق الهی است!!
نگاه به زنان نامحرم بسیار زیبا هم باز هم برای خداشناسی و تقرب به خداست وقتی زیبایی مخلوق رو می بیند می فهمد که این زیبایی از او نیست بلکه تجلی جمال خداست و از مخلوق به خدا می رسد و همین نگاه باعث تقرب به خدا می شه!!
ابراز هم به شخص خاص نیست یعنی همانطور که در عشق به ولایت ولایت مطرح است نه شخص در نگاه به زنان زیبا هم تجلی زیبایی خالق مطرحه نه شخص خاص یعنی هر زیبارویی رو شامل میشه!!

یارب;892875 نوشت:
خیر اینگونه نیست و احادیثی هستند بااینکه ضعیف هستند و بااینکه اهل سنت نقل نموده به خاطر مشهور بودند مورد استناد شیعه است ( در این خصوص به بخش حدیث مراجع بفرمایید)
اما اینکه این حدیثی که بنده نقل نمودم هم آیا جزوهمان احادیث است یا نه این را بله قبول دارم که این جای تامل دارد زیرا ممکن است نباشد ! اما اینکه علمای ما درکتبشان به آن استناد میکنند هم در عین حال جای تامل را دارد!

احادیث اهل سنت به طور مستقل ذره ای اعتبار ندارند و هیچ روایتی از اونها که مورد استناد شیعه هست برای خود شیعه نیست بلکه برای اینه که وقتی با اهل سنت بحث میکنن از کتاب های خودشون دلیل بیارن چون انها کتاب های ما رو قبول ندارند همونطور که ما کتاب های اهل سنت رو به طور مستقل قبول نداریم.

یارب;892875 نوشت:
اتفاقا ما هم به شیوه ای که خداوند دوست دارد ابراز میکنیم!!! ابرازی ک در چهار چوب شرع است،در طول محبت الهی است،هیچونگه مفسده ای ندارد و کاملا معنوی است !

اینهم ادعای شماست که نتونستید دلیلی بیارید که عشق به نامحرم و ابراز عشق به مرد نامحرم یا زن نامحرم حتی اگه مفسده نداشته باشه چه به جهت مظهر خدا بودن یا به جهات معنوی جایزه !!
اینکه چیزی مفسده نداشته باشه به معنای جایز بودن نیست مثل همون دست دادن مرد با پیرزن نامحرم 1000 ساله که مفسده نداره و حتی ممکنه معنوی هم باشه اما اشکال داره!!
شما باید نمونه تاریخی بیارید که زن یا مردی به یک مرد یا زن نامحرم معنوی ابراز عشق و علاقه کرده و امام معصوم تایید کرده

یارب;892875 نوشت:
اولا در مثال مناقشه نیست! ثانیا حقیر این مثال را آوردم تا شما تفاوت عشق ها وو تفاوت ابراز ها را متوجه شوید!
بنده هیچ کجا براساس نظر شخصیم چیزی نگفتم! و مبنایم دین بوده است ،که کاملا چار چوب کلی را بیان نموده و تطبیق مصادیق با خودمان است که میتوانیم کاملا متوجه شویم نوع عشقمان و نوع ابراز هایمان باید چگونه باشد! که چار چوب ها هم از نظر شرعی و هم از نظر اخلاقی در تاپیک بیان شد ،حال اینکه شما یا دیگری نمیپذیرید یا نخواهید بپذیرید بحث دیگری است و الا آنچه نیاز بود بیان شد

ما که چارچوبی نه از جهت شرعی و نه از جهت اخلاقی ندیدیم،کارشناس احکام که گفتند عشق به خودی خود گناه ندارد،راست هم میگه حتی عشق مرد نامحرم به زن شوهر دار اگه موجب مفسده نشه هیچ ایراد شرعی نداره!! جهت اخلاقی هم که من سوال کردم که آیا یک خانم متاهل می تواند به کارشناس اخلاق از جهت معنوی ابراز عشق کنند که جوابی تا حالا ندادند!!
حالا کسی بخواهد خودش رو به تغافل بزنه و بخواهد توجیه کنه عشق به زن شوهر دارد نامحرم و دوست دختر معنوی و ... هم همگی با توجیهات که در طول عشق خداست و از این حرفا حلال میشه!!
اما من ندیدم کسی یک نمونه در زندگی معصومین بیاره چه زن و چه مرد!! مثلا یکی از یاران پیامبر (مرد نامحرم) به حضرت فاطمه ابراز عشق کرده باشه و تشویق شده باشه یا یکی از زنان نامحرم که حتی با پیامبر بیعت کردند ابراز عشق داشته باشند به پیامبر یا حضرت علی و دیگر امامان

یارب;892875 نوشت:
فرازی از دعای ندبه
یَا ابْنَ یس وَ الذَّارِیَاتِ یَا ابْنَ الطُّورِ وَ الْعَادِیَاتِ یَا ابْنَ مَنْ دَنَا فَتَدَلَّى فَکَانَ قَابَ قَوْسَیْنِ أَوْ أَدْنَى دُنُوّا وَ اقْتِرَابا مِنَ الْعَلِیِّ الْأَعْلَى لَیْتَ شِعْرِی أَیْنَ اسْتَقَرَّتْ بِکَ النَّوَى بَلْ أَیُّ أَرْضٍ تُقِلُّکَ أَوْ ثَرَى أَ بِرَضْوَى أَوْ غَیْرِهَا أَمْ ذِی طُوًى عَزِیزٌ عَلَیَّ أَنْ أَرَى الْخَلْقَ وَ لا تُرَى وَ لا أَسْمَعَ [أَسْمَعُ‏] لَکَ حَسِیسا وَ لا نَجْوَى عَزِیزٌ عَلَیَّ أَنْ تُحِیطَ بِکَ دُونِیَ [لا تُحِیطَ بِی دُونَکَ‏] الْبَلْوَى وَ لا یَنَالَکَ مِنِّی ضَجِیجٌ وَ لا شَکْوَى بِنَفْسِی أَنْتَ مِنْ مُغَیَّبٍ لَمْ یَخْلُ مِنَّا بِنَفْسِی أَنْتَ مِنْ نَازِحٍ مَا نَزَحَ [یَنْزَحُ‏] عَنَّا بِنَفْسِی أَنْتَ أُمْنِیَّهُ شَائِقٍ یَتَمَنَّى مِنْ مُؤْمِنٍ وَ مُؤْمِنَهٍ ذَکَرَا فَحَنَّا بِنَفْسِی أَنْتَ مِنْ عَقِیدِ عِزٍّ لا یُسَامَى
اى فرزند یس و ذاریات،اى فرزند طور و عادیات،اى فرزند کسى‏که نزدیک شد،آنگاه درآویخت،تا آنکه در دسترسى و نزدیکى به خداى علىّ اعلى،به فاصله دو کمان یا کمتر بود،اى کاش مى‏دانستم‏ خانه‏ات در کجا قرار گرفته،بلکه مى‏دانستم کدام زمین تو را برداشته،یا چه خاکى؟آیا در کوه رضوایى یا در غیر آن،یا در زمین ذى‏ طوایى؟بر من سخت است که مردم را مى‏بینم،ولى تو دیده نمى‏شوى،و از تو نمى‏شنوم صداى محسوسى و نه رازونیازى،بر من سخت است‏ که تو را بدون من گرفتارى فرا گیرد،و از من به تو فریاد و شکایتى نرسد،جانم فدایت،تو پنهان شده‏اى هستى‏ که از میان ما بیرون نیستى،جانم فدایت،تو دورى هستى که از ما دور نیست،جانم فدایت،تو آرزوى هر مشتاقى که آرزو کند،از مردان و زنان‏ مؤمن که تو را یاد کرده،از فراقت ناله کنند،جانم فدایت،تو قرین عزّتى،که کسى بر او برترى نگیرد،

استدلال ریش داشتن خانمها رو براتون بگم که شباهت این استدلال رو ببینید!!
مکالمه فرضی:

نفر اول: آیا می دونستی که زنان باید ریش داشته باشند؟!
نفر دوم:زنان ریش داشته باشه؟
نفر اول:آره
نفر دوم:این عقاید تو کدوم قوطی عطاری پیدا میشه؟!
نفر اول:این حرفا چیه که می زنی؟ مگه شما دین رو قبول ندارید؟ امام می گوید که زنان باید ریش داشته باشند!!
نفر دوم:امام می گوید زنان باید ریش داشته باشند؟؟ کجا امام همچین چیزی گفته؟؟ برای من حدیث معتبر بیار که امام همچین چیزی گفته باشد!!
نفر اول:اول جواب بده که شما دعا رو قبول داری یا نه؟؟
نفر دوم:بله
نفر اول:آیا خانمها باید دعا بخونند یا فقط دعاها برای آقایونه
نفر دوم:خانمها هم می تونن بخونن
نفر اول:خوب،ثابت شد که زن ها ریش دارن
نفر دوم:چطور؟
نفر اول:آها،ببین این دعای ماه رجب رو که امام صادق میگه بخون " یا من ارجوه لكل خیر. و آمن سخطه عند كل شر. یا من یعطی الكثیر بالقلیل، یا من یعطی من سئله. یا من یعطی من لم یسئله و من لم یعرفه تحننا منه و رحمه. اعطنی بمسئلتی ایاك جمیع خیرالدنیا و جمیع خیرالاخره واصرف عنی بمسئلتی ایاك جمیع شرالدنیا و شرالاخرة. فانه غیر منقوص ما اعطیت. و زدنی من فضلك یا كریم، یا ذالجلال و الاكرام یا ذالنعماء والجود یا ذا المن و الطول، حرم شیبتی علی النار"

نفر دوم:خوب،کجاش گفته زنان باید ریش داشته باشند؟!
نفر اول:نمی بینی آخر دعا امام معصوم محاسنش را می گیرد و می فرماید یا ذَاالْمَنِّ وَالطَّوْلِ حَرِّمْ شَیْبَتی عَلَی النّارِ ای صاحب بخشش و عطا حرام کن محاسن سفیدم را بر آتش دوزخ
نفر دوم:خوب این زبان حال امام صادقه چه ربطی به زنها داره؟

نفر اول:خوب این دعا را امام برای خانمها هم گفته اند،چطور است که اصلا بفرمایید دعای رجب را هم خانمها نخوانند!
نفر دوم:نه!! ولی چه ربطی داره که زنها ریش دارن،این رو امام صادق میگه!! البته زنها هم بخونن ولی دلیلی بر این نیست که زنها باید ریش داشته باشن! شما اگه راست میگی یک عبارت صریح بیار که زنها باید ریش داشته باشن!! نه دعایی که مشترکه شما بخواهید این عبارات مشترک رو بر تک تک افراد مثلا تمام زنان تطبیق بدید!!

شما هم اگر راست می گویید یک مطلب صریح بیاورید نه ریش داشتن خانمها و ابراز عشق و علاقه خانمها به نامحرم را با عبارتی متشابه و مشترک که دلایل دیگری هم بر بدون ریش بودن و اشکال در ابراز علاقه به شخص نامحرم هست!!
شما باید عباراتی مخصوص خانمها بیارید مثلا دعایی که امام گفته اند این را فقط خانمها بخوانند بعد گفتند که خانمها ریش خود را بگیرند و این دعا را بخوانند که ثابت شود خانمها ریش هم دارند!!
در اینجا شما باید عباراتی مخصوص خانمها بیارید مثلا دعایی که امام گفته اند این را فقط خانمها بخوانند بعد گفتند که خانمها ابراز عشق کنند به امام معصوم به این شکل و این دعا را بخوانند که ثابت شود خانمها می توانند به نامحرم ابراز عشق کنند!!

یارب;892875 نوشت:
چطور است که اصلا بفرمایید دعای ندبه را هم خانمها نخوانند! چونکه دارند در آن قربان صدقه امام عصر روحی و ارواحنافداه میروند!!

علاوه بر بحث ریش داشتن خانها طبق دعا ماه رجب!!
اینجا اصلا بحث قربون صدقه زفتن نیست!! اینکه می فرمایند بنفسی انت معنای عبارت بیان آمادگی برای جهاد است یعنی من حاضرم جانم را فدای شما و در محضر شما در برابر دشمنان کنم و منتظر ظهور شما هستم و این به نوعی ابراز آمادگی برای جهاد است نه ابراز عشق به یک نامحرم!!
همینطور عبارات دیگری مثل بابی انت و امی و عبارات مشابه یعنی عزیز ترین افراد برای من را حاضرم در راه شما (حفظ اسلام) فدای شما (مجازا به معنای راه شما) کنم و اینجا اصلا بحث قربون صدقه رفتن امام معصوم نیست که اصلا شان امام از این مطالب سست و بی ارزش بالاتر است.

یک مطلب هم از رهبر بیارم که این ادعا شما رو باطل میکنه که منظور از این عبارات قربون صدقه رفتنه نه ابراز آمادگی برای جهاد و ایثار عزیز ترین داشته های انسان در راه امام معصوم که همون راه خداست
ایشان می گویند:
این که نیروهای نظامی اظهار کنند که جان خود را فدای یک شخص می‌کنند درست و «شرعی» نیست بلکه همه‌ی نیروهای نظامی باید جان خود را فدای اسلام کنند و خود آن شخص نیز جان خود را فدای اسلام کند
مشروح بیانات ایشان در پایگاه رسمی ایشان (khamenei.ir) منتشر شده است.

رهبر انقلاب با بیان این‌که ارتش زمان شاه مدعی بود که «برای حفظ شخص طاغوت» شکل گرفته و فعالیت می‌کند افزودند «ارتش جمهوری اسلامی ایران تنها ارتشی است که در خدمت مردم و منافع ملی است و اعتقادات و احساسات بدنه و فرماندهان آن نیز همانند آحاد مردم است.»
فرمانده کل قوا در ادامه خاطر نشان کردند این که نیروهای نظامی اظهار کنند که جان خود را فدای یک شخص می‌کنند درست و "«شرعی»" نیست بلکه همه‌ی نیروهای نظامی باید جان خود را فدای اسلام کنند و خود آن شخص نیز جان خود را فدای اسلام کند.

یارب;892875 نوشت:
عجب!! عجب!! یعنی ما اگر فرض به امام علی علیه السلام که معصومند و لی به شهادت رسیدند زبانی ابراز عشق کنیم اشکال ندارد زیرا شهید شدند و دیگر احکام محرم و نامحرمی شامل ایشان نمیشود !!!!!!! اما اگر به امام عصر علیه السلام بگوییم "روحی وارواحنا فداه" و ابراز علاقه کنیم چونکه زنده هستند اشکال داردو احکام محرم و نامحرمی شامل ایشان میشود!!!!!

اون جوابی که دادم بر فرض این بود که شما بتوانید ابراز عشق به امام معصوم رو بیارید که نتونستید و یک روایت ضعیف از سنیها اوردید و یک دعای مشترک اوردید که مربوط به فدا شدن عزیز ترین مسائل انسان در راه امام معصوم اونهم به صورت عام بود که من گفتم حتی اگه شما چنین چیزی به صورت صریح هم بیارید باز به دلایلی که گفتیم باید بررسی بشه که امام معصوم در قید حیات دنیوی بودند که احکام دنیا را درنظر بگیریم یا به شهادت رسیده اند و شامل احکام عالم دیگه هستند.
گفتم و جواب ندادید حضرت علی که درباره اش می فرماید
وَ کَانَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ یُسَلِّمُ عَلَى النِّسَاءِ وَ کَانَ یَکْرَهُ أَنْ یُسَلِّمَ عَلَى الشَّابَّةِ مِنْهُنَّ وَ یَقُولُ أَتَخَوَّفُ أَنْ یُعْجِبَنِی صَوْتُهَا فَیَدْخُلَ عَلَیَّ أَکْثَرُ مِمَّا أَطْلُبُ مِنَ الْأَجْرِ»
شیوه امیرالمؤمنین علی(ع) هم این بود که به زن‌های مسن سلام می‌کرد و خوش نداشت که به زن‌هاى جوان سلام کند و می‌فرمود: می‌ترسم آوازش مرا خوش آید، و زیادتر از آن اجرى که می‌جویم به من رسد.

وقتی امام علی می فرماید که دوست ندارد به زنان جوان سلام (نه حتی ابراز علاقه و عشق) که حتی سلام یک سنت مستحبه چطور میشه پذیرفت که خانمی فرضا جوان برود به ایشان ابراز علاقه کند بعد مورد رضایت امام علی باشه!!
اگه کسی واقعا دنبال توجیه نباشه همین روایت کفایت میکنه که نظر اسلام رو بدونیم چیه آیا واقعا راضیه زن جوانی فرضا به امام معصومی مثل ایشان ابراز علاقه کنه وقتی از سلام ایشون دوری میکنه با اینکه ایشون عصمت داره و اصلا مفسده برای ایشون متصور نیست اما از اینکار پرهیز میکنه بعد ما یک چیزی مثل ابراز عشق و علاقه رو بگیم اشکالی نداره!!

یارب;892875 نوشت:
بحث ،بحث ولایت معصومین علیهم السلام است !بحث ابراز ارادت و مودت و محبت (آن هم در بالاترین حدش) به صورت زبانی و قلبی و عملی نسبت به امام است ! اینها چه ربطی به قبل شهادت و بعد شهادت دارد؟
دیگر اینجا را واقعا خلط مبحث نموید بزرگوار!! بنده دیگر واقعا هم متعجبم و هم مانده ام چه بگویم

خیلی فرق داره،مثل همون سلام به حضرت علی که یک امام معصومه حتی ما یک فرد با مقامات معنوی عادی میبینیم بهش سلام می کنید بعد فرضا امام معصوم رو ببینید و ایشون بگه من به خانم های جوان سلام نمی کنم (در واقع ایشون دارند درس می دهند که شما خانم جوان به من هم سلام نکنید) بعد ایشون بگه فقط سلام اشکال داره اما ابراز محبت و علاقه هیچ اشکالی نداره فقط سلام بده!! اما ابراز عشق خوبه!!
سلام یک چیز مادیه اما ابراز عشق و علاقه معنویه!!

باید به این مسائل دقت کرد مثلا چه مفسده ای در سلام کردن یک خانم جوان به امام علی وجود داره؟؟ چه خصوصیتی در سلام هست که در ابراز علاقه نیست؟!

یارب;892875 نوشت:
"ولاء محبت يا ولاء قرابت به اين معنى است كه اهل البيت، ذوى القرباى پيغمبر اكرم ‏اند و مردم توصيه شده ‏اند كه نسبت به آنها به طور خاص، زائد بر آنچه ولاء اثباتى عام اقتضا مى‏كند، محبّت بورزند و آنها را دوست بدارند.

بحث در ولاء نیست بحث در ابراز ان به زن یا مرد نامحرم است مثلا ولاء شما به اهل بیت از سلمان و ابوذر و دیگران به شخصی مثل حضرت فاطمه بیشتر است؟؟ آنها چگونه ابراز محبت به ایشان (که نامحرم بود) می کردند؟؟ قربون صدقه میرفتند؟؟
یعنی محبت امثال شما به اهل بیت از محبت خداوند به اهل بیت بیشتر است؟؟ خداوند از همه بیشتر اهل بیت را دوست دارند چگونه ابراز می کنند این محبت را؟؟


وَ إِذا جاؤُكَ حَیَّوْكَ بِما لَمْ یُحَیِّكَ بِهِ اللّهُ ... (مجادله، Dirol
و هنگامی كه به سوی تو می‌آیند كلماتی را برای تحییت به كار می‌برند كه حتی خدا آن‌گونه تو را تحیت و درود نگفته است.

تبسم عشق;891102 نوشت:
سلام خدمت عزیزان و سروران اسک دینی@};-

من حضرت آقا را خیلی زیاد دوست دارم و تا عکسش را می بینم و یا در تلوزیون آقا را می بینم شروع به قربون صدقه رفتن می کنم
اشکالی داره زنی عاشق رهبرش باشه و این را بروز بده؟!

بسم الله الرحمن الرحیم

با عرض سلام

علاقه به رهبر از نوع دوستی با دوستان خداست که از فروع دین میباشد و بر مسلمانان واجب است علی الخصوص که ایشان ولی فقیه ما هستند و در قرآن کریم هم میفرماید که مزد رسالت من مودت و دوست داشتن اهلبیتم است. به این دلیل که اهلبیت پیامبر اکرم صلی الله علیه واله دنباله رسالت آن حضرت را برعهده دارند. ولی فقیه هم در امتداد امامت است و رهبر و امام جامعه میباشد. اما اینکه قرار باشد زبانا" به ایشان یا نامحرم دیگری ابراز علافه کند، صحیح نیست چون این علاقه معنوی است و به هرصورت باید حرمت قائل شد.

???;893119 نوشت:
اینجا اصلا بحث قربون صدقه زفتن نیست!! اینکه می فرمایند بنفسی انت معنای عبارت بیان آمادگی برای جهاد است یعنی من حاضرم جانم را فدای شما و در محضر شما در برابر دشمنان کنم و منتظر ظهور شما هستم و این به نوعی ابراز آمادگی برای جهاد است نه ابراز عشق به یک نامحرم!!
همینطور عبارات دیگری مثل بابی انت و امی و عبارات مشابه یعنی عزیز ترین افراد برای من را حاضرم در راه شما (حفظ اسلام) فدای شما (مجازا به معنای راه شما) کنم و اینجا اصلا بحث قربون صدقه رفتن امام معصوم نیست که اصلا شان امام از این مطالب سست و بی ارزش بالاتر است.

؟؟!!!
مگرمنظور ما از ابراز محبت چیزی جز آنچه شما میگویید است؟!!!!

بنده احساس میکنم شما و دیگر بزرگوارنی که اصرار داریدابراز عشق و محبت اشتباه است مفهم قربان صدقه رفتن را اشتبا برداشت کرده اید!! هرچند بنده حقیر و دیگر بزرگواران از ابتدای تاپیک بارها و به بیانهای محتلف داریم میگویم این ابراز با ابراز های دیگر فرق دارد !

بنده سوالی از محضرتان دارم

فرض کنید خداوند توفیق دیدار حضرت زهرا سلام الله علیها،امام حسین علیه السلام،ودیگر معصومین را نصیب شما کند(ان شاءالله)،شما وقتی این بزرگوران را میبینید در حالی که اشکتان جاری میشود با ادب در برابرشان می ایستید و میگویید بنفسی انت ...بابی انت و امی....

الان دلیل اشک ریختن شما وبیان این عبارت چیست؟!!

انسان در مقابل مقام امام خود بانهایت ادب و احترام ،ارادت و عشقش را بیان میکند ،آیا جز این است؟! این کجایش مشکل دارد بزرگوار؟!!! کجایش ربطی به زن و مرد بودن دارد؟!!

معنای روحی و ارواحنافداه چیست؟! شما وقتی به امام معصوم علیه السلام این جمله را میگویید منظورتان چیست؟!

آیا بیان این عبارتی که خودتان بیان فرمودیدو بنده در زیر آورده ام ،به یک امام معصوم، ربطی به جسیت افراد دارد؟!! ربطی به محرم و نامحرمی دارد؟! اینکه بنده حقیر به عنوان یک خانم این جمله را به مولا و اماممان بگویم با اینکه شمای بزرگوار به عنون یک آقا این جمله را به امام و مولایمان بگویید تفاوتی دارد؟!!
«بنفسی انت معنای عبارت بیان آمادگی برای جهاد است یعنی من حاضرم جانم را فدای شما و در محضر شما در برابر دشمنان کنم و منتظر ظهور شما هستم»


???;893119 نوشت:
اینکه می فرمایند بنفسی انت معنای عبارت بیان آمادگی برای جهاد است یعنی من حاضرم جانم را فدای شما و در محضر شما در برابر دشمنان کنم و منتظر ظهور شما هستم و این به نوعی ابراز آمادگی برای جهاد است نه ابراز عشق به یک نامحرم!!

???;893119 نوشت:

مثل بابی انت و امی و عبارات مشابه یعنی عزیز ترین افراد برای من را حاضرم در راه شما (حفظ اسلام) فدای شما (مجازا به معنای راه شما) کنم و اینجا اصلا بحث قربون صدقه رفتن امام معصوم نیست که اصلا شان امام از این مطالب سست و بی ارزش بالاتر است.

تمام صحبت ما از ابتدای تاپیک همین است که این بیان عشق و محبت به مقام ولایت به معنای ابراز عشق به نامحرم نیست!! دقیقا مطلبی که اکنون شما دارید میگویید!

نکته:
بنده بعد از دیدن این پست شما متوجه شدم گویا کلا جمله «قربان صدقه رفتن» یک بار معنایی متفاوت از آنچه مد نظر ما بوده برای برخی آقایان دارد ! هرچند در طول تایک بارها به طرق مختلف بیان شد منظور از این ابراز محبت ها چیست! اما میبینم همچنان برخی آقایان محترم برروی جنبه دیگر و مفهوم دیگری تاکید دارند و اشکال میکنند!!

اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا
یازهراسلام الله علیها

???;893119 نوشت:

قیاس کجاست!! اینهایی که ما هم گفتیم عشق به ولایت و صفات و تجلی خداست!!
عشق معنوی به دوست دختر معنوی و دوست پسر معنوی در طول عشق الهیه!! مگه کمالی که در اون دوست معنوی هست و عاشقش شدیم از خود فرده؟! قطعا از خداست یعنی ما در واقع داریم به کمالات الهی عشق معنوی می ورزیم پس این عشق هم عشق در طول عشق الهی است!!
نگاه به زنان نامحرم بسیار زیبا هم باز هم برای خداشناسی و تقرب به خداست وقتی زیبایی مخلوق رو می بیند می فهمد که این زیبایی از او نیست بلکه تجلی جمال خداست و از مخلوق به خدا می رسد و همین نگاه باعث تقرب به خدا می شه!!
ابراز هم به شخص خاص نیست یعنی همانطور که در عشق به ولایت ولایت مطرح است نه شخص در نگاه به زنان زیبا هم تجلی زیبایی خالق مطرحه نه شخص خاص یعنی هر زیبارویی رو شامل میشه!!


سلام

میتوانید برای این نظراتتون آیه و حدیث هم بیاورید؟ دوست دختر معنوی دوست پسر معنوی و نگاه به زنان زیبارو که بهش سفارش شده باشه؟
فقط در یک مورد انسان درباره نامحرم سرزنش نمیشه بلکه اجر و پاداش هم داره و آن هم عاشق عفیف است که عشقش را کتمان کند

کهف الحصین;893069 نوشت:
اگه ولی امرشون محارمشون نبودن چی؟ ممکن است نعوذبالله از بعضی کلمات استفاده کنند ؟ از شان و منزلت ایشون به دور نیست؟؟؟

شما فرمودید زنان خاندان عصمت و طهارت (ع) خب زنان این خاندان که ما برای ایشان شان و منزلت در نظر می گیریم همه محارم هستند، در ثانی منظورتون رو متوجه نمی شم مگه ما چه کلماتی به کار می بریم که شما با نعوذبالله از اونها یاد میکنید؟

کهف الحصین;893069 نوشت:
دیدم بعضیا گفتن از اون جنبه خدایی به قضیه نگاه کنیم... اما من هیچوقت نمیتونم اون قضیه خدایی رو بدون در نظر گرفتن جنبه محرم و نامحرم تصور کنم

آخه قضیه محرم و نامحرم مطرح نیست، خب شاید سخت باشه درکش برای آقایون ولی واقعا اصلا موضوع جنس مخالف تو این نوع عشق به حساب نمیاد فقط انسانیت هست و ویژگی ها و جایگاه اون شخصیت

کهف الحصین;893069 نوشت:
ندیدنش اونقدام غیر ممکن نیست... شاید فامیلی ، آشنایی بود... اونوقت دیگه کارمون زاره باید هی قربون صدقش بریم! حتی چهرشم لازم نیست دیده باشیم، شاید فضائلش رو از محارممون شنیده باشیم...
من به سنگینی این خانوم ایراد نمیگیرم... اما به من چه ارتباطی داره... کسی نیست به من بگه چکاره ای تا اسم خانوم فلانی میاد بلاگردونش میشی به زبون هم میاری !
البته من با دوستی کردن با دوستان خدا اشکال نمیگیرم ... اما اینکه چیزای جدیدی از خودمون دراریم زیاد جالب نیست، این طرز بیان احساسات از کجا اومده.... میترسم آقایونم از این به بعد واسه ابراز محبت گل بخرن واسه خواهرهای محترم معنوی

خب اگه از نوع عشق و قربون صدقه ای هست که ما میگیم چه اشکالی داره، البته هرچند که فکر می کنم شانیت یک زن و مرد برای اینکه مورد توجه دیگران قرار بگیره متفاوت باشه و از طرفی دیگه نوع بیان احساسات تو خانم ها و آقایون متفاوته ( آقایون بعضیا قربون صدقه رفتن برای زن و بچشون رو هم بلد نیستن )

بعدم من به شخصه جلو پدرم هم قربون صدقه رهبر نرفتم تا حالا (فقط تو دلم اونم نه اینکه بگم قربون چشم و ابرو خشکلت بشم، نمی دونم والا چجوری باید گفت. اگه خودتون عاشق رهبری باشید به خاطر مقام ولایت و معنویتشون درک می کنید ما چی میگیم )

کهف الحصین;893069 نوشت:
مثال زدم... البته بی اطلاعی ما دلیل نبودن نیست، بعید نیست همچین کسانی باشن چه از نظر معنوی چه از نظر مادی زحمتای زیادی کشیده باشن

خب بر فرض محال که این آقایون باشند و ناشناخته مونده باشن، مطمئن باشید اگه یه روزی شناخته شوند باز هم همین حس در مورد اونها صادقه

کهف الحصین;893069 نوشت:
1- افراط نکردن در محبت

محبت برای مقام ولایت تعریف داره، وقتی عاشق واقعی باشی زندگیت میشه ولایی، زندگیت که شد ولایی برای یک زن در کنار تمام فعالیت های جهادی و فرهنگی که ممکن هست داشته باشه، همسر و فرزندانش براش اولویت پیدا می کنند ، بله اگه یک زن یا حتی یک مرد این عشق رو اشتباه متوجه شد و فکر کرد چون عاشق رهبر هست یعنی کلا زندگی تعطیل و فقط و فقط فعالیت و جهادی کار کردن و ... این اشتباهه

ñ¡ªz;893182 نوشت:
شما فرمودید زنان خاندان عصمت و طهارت (ع) خب زنان این خاندان که ما برای ایشان شان و منزلت در نظر می گیریم همه محارم هستند، در ثانی منظورتون رو متوجه نمی شم مگه ما چه کلماتی به کار می بریم که شما با نعوذبالله از اونها یاد میکنید؟

عرض شد فرض بگیرید این بانوان عصمت با ولی و امام خود نامحرم هستن آیا اینگونه ابراز احساسات میکردند؟ یا اصلا فرض نگیرید، آیا همسر ائمه حسنین (ع) به برادر شوهر خود نامحرم نبودند؟
کلمات شما رو اطلاع ندارم اما قربان صدقه رفتن در عرف حرف هایی هستند که به نظر بنده اگه به معصومیم منتسب شوند نعوذ بالله گفتن دارند... میتونیم بگیم ما برای حضرت آقا احترام قائلیم و خودمونو خلاص کنیم... یا مثلا بگیم ما شخصیت و نحوه رفتار و عملکرد ایشون رو دوست داریم و حمایتش میکنم، اینجوری هم به "و ولی لمن والاکم" عمل کردیم و هم شک و شبهه هایی به این شکل بوجود نیاوردیم (دیدم خانمی گفتن آقایون همچنان به روی جنبه دیگه قضیه تکیه دارن) خب وقتی برای خیلیا این پیش اومد چه اصراری به انجامش هست؟ آیا واقعا گفتنش اونقد ضروریه که ارزش شک و سوال بوجود اومدن رو واسه دسته زیادی از مردم داشته باشه ؟؟؟

ñ¡ªz;893182 نوشت:
آخه قضیه محرم و نامحرم مطرح نیست

به هر حال یه صفتی شخص "قربون صدقه رونده" و "قربون صدقه شونده" دارن که یه مقدار داره... اونم محرم بودن یا محرم نبودنه
من نگفتم این قضیه جنبه خدایی نداره... عرض کردم داره ولی اون قضیه محرم و نامحرمی هم هست و هیچکسم منکرش نشده

ñ¡ªz;893182 نوشت:
خب اگه از نوع عشق و قربون صدقه ای هست که ما میگیم چه اشکالی داره، البته هرچند که فکر می کنم شانیت یک زن و مرد برای اینکه مورد توجه دیگران قرار بگیره متفاوت باشه و از طرفی دیگه نوع بیان احساسات تو خانم ها و آقایون متفاوته

پناه بر خدا... حالا اگه نوع عشق به این خانوم از اون جنس بود که میفرمایید و بعدا به دلیل ابراز احساسات و محبت زیاد باعث شد تو حس عاطفی انحراف ایجاد بشه چی؟؟ آیا یه کم احتمالش نیست خانومه هم با این برخورد عاطفی متقابل یه حس عاطفی و احساسی براش پیش بیاد؟؟ بهتر نبود از اول جلوی این ارتباط قلبی گرفته میشد؟؟ اگه بقیه نسبت به عشق پاک و معنوی این آقا به اون خانوم برداشت بدی کنن چی؟؟ ضرورتی داشت مرد به این خانوم مومن اونقد توجه داشته باشه، نمیشد محبت و همدلی با دوستان خدا رو با یه نفر همجنس خودش ابراز میکرد ؟؟

ñ¡ªz;893182 نوشت:
اگه خودتون عاشق رهبری باشید به خاطر مقام ولایت و معنویتشون درک می کنید ما چی میگیم

راستی چرا فقط زن ها به اون شکل ابراز علاقه می کنن... کدوم مرد عاشق به رهبر اینجوری میگه ؟؟ آیا مردها ولایتی نیستن ؟ ( ببخشید من همش سوال تو ذهنم پیش میاد)
این چه جسنی از محبته.. اگه همون محبت "خالص" و" معقول" و "بدون در نظر گرفتن محرم و نامحرمه"... پس مردها هم باید دقیقا مث زنها ابراز علاقه کنن، که فکر نمیکنم اینطوری باشه

ñ¡ªz;893182 نوشت:
محبت برای مقام ولایت تعریف داره، وقتی عاشق واقعی باشی زندگیت میشه ولایی، زندگیت که شد ولایی برای یک زن در کنار تمام فعالیت های جهادی و فرهنگی که ممکن هست داشته باشه، همسر و فرزندانش براش اولویت پیدا می کنند ، بله اگه یک زن یا حتی یک مرد این عشق رو اشتباه متوجه شد و فکر کرد چون عاشق رهبر هست یعنی کلا زندگی تعطیل و فقط و فقط فعالیت و جهادی کار کردن و ... این اشتباهه

احیانا این تعریف ولایت معصومیم نیست؟
مقام ولی اللهی خیلی فرق میکنه.... عشق به اهل بیت که سراسر وجودشون خیره، چیزیم به جز خیر برای آدم نداره، هر چقد محبت داشته باشی به خدا نزدیک شدی و افراطی وجود نداره تو این قضیه. محبت اهل بیت یعنی محبت خدا،، فقط اهل بیتن که بهترین و کامل ترین مظهر صفات خدا هستن... ولایت فقیه یه فرق هایی داره!
از منظر خود آيت‏ الله خامنه‏ اي : «ولايت فقيه و رهبري جامعه و اداره كردن شئون اجتماعي در هر عصر و زمان از اركان مذهب حقه اثني عشري است و ريشه در اصل امامت دارد. پس اگر كسي از راه دليل خلاف آن را معتقد شود، معذور است؛ ولي در عين حال براي او جايز نيست كه تفرقه و اختلاف ايجاد كند»( اجوبة الاستفتائات، الجزء الاول، ص 18، دار الوسيله، 1416 ه. )
جالبه از وظایف جامعه شیعه فقط اشاره شده که فقط باید از اوامر ولائی ولی فقیه اطاعت نموده و تسلیم امر و نهی اون باشند، جایی نگفته تمام وجودت اگه آغشته باشه از عشق ولی فقیه زندگیت دقیقا ولایی میشه و تمام امور زندگیت سر و سامون پیدا میکنه... محبت به ایشون هم در جهت تقوای ایشون و همینطور دستور اهل بیت به دوستی با دوستان خدا باید باشه و لاغیر... که این یه چیز کلیه و شامل تمام انسان های با تقوا و محب اهل بیت میشه... نه فقط مختص یک نفر اونم با روش ابراز کردن های متفاوت!

کهف الحصین;893196 نوشت:
عرض شد

سلام مجدد

جز به جز پاسخ دادن سودی نداشت دیگه

ولی من به طور کلی چیزی رو از این بحثها متوجه شدم:

واقعا این حس در خانم ها و آقایون متفاوته و من حس می کنم درکش برای بعضی آقایون غیر ممکنه

من خدممتون عرض کردم که من در مورد کسانی صحبت می کنم که با شناخت عاشق رهبرشون شدن اونا میشه زندگیشون ولایی ( وقتی مقام ولایت رو درک کردی اونوقت مقام امام زمانت رو می تونی درک کنی، اونوقت می فهمی سخنان رهبر در چه جهتی هست با یکم مطالعه متوجه میشی دقیقا تمام این سخنان برای زمینه سازی ظهور و رسیدن به حکومت اسلامی و تمدن اسلامی هست)

وقتی اینا رو درک کردی اون موقع رهبری که صحبت می کنند تو با تمام وجودت درک می کنی تو دل آقا چه خبره چقدر خون دل می خورند، بله رهبر معصوم نیستند ولی عشق و علاقه چیزی نیست که بشه بهش امر کرد یا نهی کرد اونم عشق و علاقه ای که اصلا جنسش زمینی نیست و واقعا هیچ مفسده ای که توش نیست هیچ هرروز باعث رشدت هم میشه و اتفاقا باعث میشه تو هر روز به همسرت و خانوادت بیشتر محبت پیدا کنی و بهشون در جهت درست خدمت کنی ( اینا خیلی ریشه ایه تو اینجا فک نمی کنم بشه بحث کرد )

اگه اشتباه نکنم حتی در مورد پدر و مادر هم همینه که تکریم و احترام پدر و مادر واجبه ولی دوست داشتن یا نداشتنشون واجب نیست، چون یه حس قلبی هست ( البته بزرگواران اگه اشتباه می کنم با سند اصلاح کنند )

البته شاید کلا یه تاپیک باید ایجاد کرد که مفهوم قربون صدقه رو توش تعریف کنیم

ولی با همه این احوالات با یه حرفتون موافقم که یه خانم نباید جلو همسرش یا حتی پدر و برادرش بعضی ابراز احساسات رو بکنه ( چون خانما ممکنه یه چیزی بگن ولی منظورشون کلا متفاوت باشه و چون کلمه ای برای اون جنس از احساسات پیدا نکردن از بعضی کلمات روتین استفاده کنند و بقیه دچار سو تفاهم بشن )

ñ¡ªz;893291 نوشت:
سلام مجدد

جز به جز پاسخ دادن سودی نداشت دیگه

ولی من به طور کلی چیزی رو از این بحثها متوجه شدم:

واقعا این حس در خانم ها و آقایون متفاوته و من حس می کنم درکش برای بعضی آقایون غیر ممکنه


سلام علیکم

اینکه درباره خانمها میفرمایید عکسش درباره آقایان هم صدق میکند. مثلا بعضی از مداحین اهلبیت علیهم السلام برای ابراز این محبت به بانوی دوعالم یا حضرت زینب علیها سلام و یا حتی درباره حضرت ام البنین افراط میکنند. یا اینکه در مدح امام حسین (ع) و ابالفضل العباس و حضرت علی اکبر، چشم و ابرو و قدوبالا و زیباییهای ظاهری ایشان را میستایند. چنین ابراز علاقه ای صحیح نیست و اگر هم میشود نباید در آن افراط کرد چون این محبت از جنس محبتهای مادی نیست که با مقیاسهای مادی سنجیده شود. وقتی با معیارهای مادی سنجیده شد هدف هم گم میشود. و بر شنونده آن تاثیری که باید یک مجلس معنوی داشته باشد را ندارد.

همچنین در مورد خانمها و ابراز علاقه به مقام معظم رهبری. بهتره بجای اینکه آنقدر خودمانی شوند که بخواهند با قربان صدقه رفتن عشقی را نشان دهند که برای کسی قابل فهم نیست ، اینکار را با بزرگ و محترم نشان دادن شخصیت ایشان در بین مردم نشان دهند.

عاشق واقعی محبت خود را در قول و فعل، ثابت میکند. پس اولا با شناساندن جایگاه ولایت به فرزندان خود و دیگر افرادی که در این زمینه شبهه دارند باید این محبت را نشان دهند و نیز همواره گوش به زنگ باشند و سخنان رهبری را کلمه به کلمه بشنوند و یاد بگیرند و در جای جای زندگی خود به کار برند. چه در زندگی شخصی و چه در زندگی اجتماعی و چه در دنیای سیاست. خانمها نقش بسیار موثری در تربیت دینی و اجتماعی افراد جامعه دارند که اگر آن را جدی بگیرند هیچگاه مملکت اینچنین دچار بحران نخواهد شد. چنین محبتی است که مورد قبول واقع خواهد شد...

Serat;893300 نوشت:
چنین محبتی است که مورد قبول واقع خواهد شد...

سلام ممنون

بله منم همین رو گفتم و با حرفاتون موافقم

سلام

کسانی که عشق و مودّت بانوان ایرانی به رهبر و ولیّ امر مسلمین رو از نوع مادّی متصوّرند

هنوز به درک ِتفاوت یک انسانِ مؤمن با انسانهای دیگر، نرسیده اند .

ما در مورد یک شخص عالی رتبه از نظر معنوی سخن میگیم نه یک شخص عالی مقامِ معمولی

این عشق و مودّت نه تنها باید وجود داشته باشه بلکه باید آن را تقویت هم کنیم .

و اتّفاقاً نه تنهاخونواده بلکه همۀ دنیا ، باید شاهد و ناظر این عشقِ به خصوص باشند .


اگر عشق به ولایت نباشه آن هم از طرف بانوان مسلمان و مؤمنه ، چه تفاوتی با اهل کوفه خواهیم

داشت. بهتر است یکبار دیگر تاریخ عاشورا را مرور کنید .

زنان و مردان کوفی نسبت به امام خود شناخت کافی داشتند برای همین انتخابشان درست بود.

آنها با انتخاب صحیح ، مسیر هدایت را پیدا کردند ولی از یک اصل مهمتر غفلت کردند.

مودّة فی القربی

زنان کوفی جلوی مردان خود ایستادند که مبادا به یاری امام خود بروند چون آن عشقی

که بعضیها متأسفانه با نوع مادّی میسنجند در آنها وجود نداشت .

اگر همۀ زنان مانند طوعه و همسر زهیربن قین ، عاشق ولایت می بودند ، تاریخِ عاشورا ، به گونه ای

دیگر رقم میخورد به عبارتی دیگر عاشورائی در میان نبود بلکه بشارتِ الهی تحقّق می یافت .

انّا فتحنا لک فتحاً مبینا


به شخصه برای احساسات همسر و پدر و برادر و پسر در این مورد ، ارزشی قائل نیستم

اگر آنها واقعاً ولائی باشند ، در این ابراز عشق و مودّت ، باید سبقت بگیرند .

و اگر نهی کنند ، یعنی با ولایت مشکل دارند و به درک لازم در این جهت نرسیده اند

و بدا به حال آن همسر یا پدری (ویا برادر و یا پسر ) که اینگونه باشد .

توصیه میکنم داستان طوعه و همسر زهیر بن قین را بعضی آقایون ، باز خوانی کنند .

عرض سلام مجدد

دوستان بزرگوار به نظر بنده مطلب کاملا روشن هست و نیازی به جروبحث یا کوشش در القای نظر خودمان به دیگری نیست.

اصل مطلب اینست که هر کسی کاملا به خودش و باطنش آگاه است و می تواند تشخیص دهد که محبتش به دیگری، ناشی از چه امری ست.

و همانطور که عرض شد، اگر علاقه ناشی از محبت الهی بوده و به خاطر الله باشد، حتما باعث کمال است.

و در محبت الهی انسان باید رضای خدا را هم در نظر گرفته و از کلمات و عبارات محترمانه و مناسبِ شأن بزرگان استفاده کند.

اما اینکه این علاقه ممکن است مورد رضایت دیگران مانند همسر نباشد، دلیلِ اشتباه بودنش نیست.

از این دست احکام که ممکن است به مذاق یکی از همسران خوش نیاید، موارد دیگری هم داریم.

هرچند باید از ایجاد حساسیت جلوگیری کرده و طبق دستور اهل بیت علیهم السلام از مواضع تهمت و افترا پرهیز نمود.

حنیف;893309 نوشت:
عرض سلام مجدد

هرچند باید از ایجاد حساسیت جلوگیری کرده و طبق دستور اهل بیت علیهم السلام از مواضع تهمت و افترا پرهیز نمود.

سلام

شما درست می گید ، غیر از این مطلبی که اذعان کردید چون این جملتون در این مبحث صدق نمیکنه

یکی دیگر از الگوها ، آسیه همسر فرعون هست که جان خود را فدای حقیقت کرد .

پس چه باک از هر افترا و تهمتی !!!

امیدکه دیگران چه همسر و مردانِ دیگه و چه اجتماع به این تهمتها ، ادامه ندهند ،

که مصداق این حدیث خواهند شد:

پیغمبر اكرم، حضرت محمّد مصطفی (صلی الله علیه وآله) می‌‌فرمایند:

«مَنْ بَهَتَ مُۆْمِناً أَوْ مُۆْمِنَةً أَوْ قَالَ فِیهِ مَا لَیْسَ فِیهِ أَقَامَهُ اللَّهُ تَعَالَى یَوْمَ الْقِیَامَةِ عَلَى تَلٍّ مِنْ نَارٍ حَتَّى یَخْرُجَ مِمَّا قَالَهُ فِیهِ»

[البحار: 75 / 194 / 5.]

هر كس به مرد یا زن مۆمنه‌‌ای تهمت بزند یا درباره او چیزی بگوید كه او مبرّا از آن است.

(اولیاء الهی می‌‌گویند: حتّی اگر فرض هم كردی، تا یقین حاصل نشود نباید بگویی.) عزّوجلّ او را در روز رستاخیز بر تلّی

از آتش قرار می‌‌دهد تا اینكه از حرف خود درباره آن شخص برگردد.

چه برسه به یک اجتماعِ بزرگی از زنان ، چه بار سنگینی !!!!!!!!!!!

یارب;893151 نوشت:
انسان در مقابل مقام امام خود بانهایت ادب و احترام ،ارادت و عشقش را بیان میکند ،آیا جز این است؟! این کجایش مشکل دارد بزرگوار؟!!! کجایش ربطی به زن و مرد بودن دارد؟!!

باز برگشتید سر نقطه اول!!

  1. اینهایی که گفتم (فرض بود که شما بتوانید همه اون مقدمات قبلی رو ثابت کنید)مثلا در صورتی که بتوانید ثابت کنید که این عبارت خاص زنان وارد شده است و نه مشترک (همون موضوع ریش داشتن زنان طبق دعا که در نوشته قبلیم بود) و گرنه باید بگوییم زنان هم باید ریش داشته باشندhappy
  2. شما هنوز نتوانستید یک نمونه بیارید که زنان باید بروند یا رفته اند پیش امام معصوم و عشقشان را ابراز کرده اند!!(من مدام دارم روی ابراز تکیه می کنم) اول تا این را ثابت نکنید همه مطالب بعدی شما روی هوا است!!
  3. سوال کردم که مردان نامحرم صدر اسلام چگونه ابراز محبت می کردند به حضرت فاطمه؟ قربون صدقه می رفتند؟ سوال کردم که زنان نامحرم چگونه ابراز محبت می کردند به پیامبر و سایر امامان اما جواب صحیحی که اشکالی در آن نباشد ندیدم
  4. جواب ندادید که وقتی امام علی کراهت دارد از سلام به زنان جوان چطور از ابراز عشق و ارادت زنان جوان کراهت ندارد!! یعنی سلام کردن امام علی به زنان جوان مادی بوده که می گوید من سلام نمی کنم؟ آنوقت عشق و علاقه ای که شما ادعا می کنید باید ابراز شود به شکل قربون صدقه رفتن معنوی است!! واقعا از مقامات امامان معصوم هم برخی جلو زده اند!!
  5. مطالب دیگری هم در نوشته های قبلیم بود که بیجواب موند و تکرار نمی کنم
  6. اون عبارت بنفسی انت (در صورتی که همه مقدمات که برای نتیجه شما دارد را ثابت کردید) از سنخ ابراز احساس و عواطف نیست،وقتی می گوید من حاضرم خودم را در راه شما فدا کنم نمی خواهد یک حس پوک را که از غلیان احساسات ناشی شده را مطرح کند بلکه این جمله از عقلانیت محض و نه احساس صرف نشات می گیره این با اون جمله "فدات شمی" که از روی احساس گفته میشود زمین تا آسمان متفاوت است.(هم از جهات معنا و هم از جهت خاستگاه که عقلانیت است و نه احساس و هم از جهت محتوا) در حالی که بسیاری از این کلماتی که توسط خانمها ابراز میشود زمین تا آسمان با این اهداف متعارض است (شما یکی از این سایت هایی که مثلا یک سخنی از رهبر رو مطرح میکنند نگاه کنید و بعد کامنت هایی که بعضی از خانمها میزارند رو نگاه کنید والله به کار گیری آن گونه الفاظ دون شان رهبر است اما به اسم ابراز محبت به رهبر مطرح می کنند!!)
  7. حرف برای گفتن زیاده اما شما حرف خودتون رو می زنید و من هم حرف های خودم را و بیش از این نوشتن فایده ای نداره

Serat;893152 نوشت:
میتوانید برای این نظراتتون آیه و حدیث هم بیاورید؟ دوست دختر معنوی دوست پسر معنوی و نگاه به زنان زیبارو که بهش سفارش شده باشه؟
فقط در یک مورد انسان درباره نامحرم سرزنش نمیشه بلکه اجر و پاداش هم داره و آن هم عاشق عفیف است که عشقش را کتمان کند

سلام
اجازه بدهید از خانم ها یا احیانا آقایون مدافع ابراز عشق سوال کنیم که آیا چنین چیزی در روایات اومده که ابراز عشق به نامحرم دارای مقام معنوی سفارش شده باشه؟
چون در ابتدای بحثی که شروع شد عشق تقسیم بندی شد به عشق معنوی به نامحرم و عشق مادی به نامحرم که ابراز عشق مادی گفتند بده اما گفتند ابراز عشق معنوی خوبه و موجب کماله که من هم از فرض اینها نتیجه گرفتم که این مسائلی که گفتم هم مجازه!!(تو ریاضی بهش میگفتیم برهان خلف!! که چون به نتیجه ای که رسیدیم غلطه پس فرض هم اشتباهه) حالا اگه اونها دلیل داشتند که ابراز عشق به نامحرم معنوی خوبه بعد به نقد نتیجه من هم میرسیم!!

???;893316 نوشت:
اینهایی که گفتم (فرض بود که شما بتوانید همه اون مقدمات قبلی رو ثابت کنید)مثلا در صورتی که بتوانید ثابت کنید که این عبارت خاص زنان وارد شده است و نه مشترک (همون موضوع ریش داشتن زنان طبق دعا که در نوشته قبلیم بود) و گرنه باید بگوییم زنان هم باید ریش داشته باشند

باوربفرمایید حقیر از اینگونه استدلال کردن جنابعالی در عجبم! آن مثالی که فرمودید چه ربطی به این موضوع دارد؟!!

یکی از راههایی که ما یاد میگیریم چگونه باید دعا کنیم و زیارت بخوانیم از طریق همین دعاهایی است که از معصومین علیهم السلام به ما رسیده است

???;893316 نوشت:
شما هنوز نتوانستید یک نمونه بیارید که زنان باید بروند یا رفته اند پیش امام معصوم و عشقشان را ابراز کرده اند!!(من مدام دارم روی ابراز تکیه می کنم) اول تا این را ثابت نکنید همه مطالب بعدی شما روی هوا است!!
سوال کردم که مردان نامحرم صدر اسلام چگونه ابراز محبت می کردند به حضرت فاطمه؟ قربون صدقه می رفتند؟ سوال کردم که زنان نامحرم چگونه ابراز محبت می کردند به پیامبر و سایر امامان اما جواب صحیحی که اشکالی در آن نباشد ندیدم

پس اگر فقط در صورتی که در این زمینه حدیث آمده باشد قابل استناد است؟! اینگونه باشدکه ممکن است هیچ حدیثی هم پیدا نکنید که گفته باشد فرض خوردن هفت رنگ پلو حلال است!!حال از کجا تشخیص میدهید باید این غذا را بخورید یا نخورید؟اصلا شاید چونکه رنگی است و رنگی بودنش هم جلب توجه نامحرم میکند! خوردنش برای آقایان مشکل داشته باشد!!!! پس بنده میوانم الان به شما بگویم خوردن هفت رنگ پلو خوردنش برای آقایان اشکال دارد!! شما هم بگویید خیر ندارد به فلان دلایل( براساس قرآن و احادیث و روایات و عقل و اجماع و چارچوب های بیان شده به صورت کلی که در خصوص خوراکی ها آمده است ومیتوان مصادیق را برآنها منطبق ساخت )، حقیر هم میگویم خیر قبول ندارم!!تنها در صورتی که اگر حدیثی بیاوردید که معصمین علیهم السلام در آن گفته باشند هفت رنگ پلو خوردنش برای آقایان مشکلی ندارد قبول میکنم!!

از ابتدای تاپیک یک ملاحظه بفرمایید و ببینید چگونه دارید اشکال میفرمایید بزرگوار!

???;893316 نوشت:
جواب ندادید که وقتی امام علی کراهت دارد از سلام به زنان جوان چطور از ابراز عشق و ارادت زنان جوان کراهت ندارد!! یعنی سلام کردن امام علی به زنان جوان مادی بوده که می گوید من سلام نمی کنم؟ آنوقت عشق و علاقه ای که شما ادعا می کنید باید ابراز شود به شکل قربون صدقه رفتن معنوی است!! واقعا از مقامات امامان معصوم هم برخی جلو زده اند!!

بازهم خلط مبحث،باز هم خلط مبحث!!!!

???;893316 نوشت:
اون عبارت بنفسی انت (در صورتی که همه مقدمات که برای نتیجه شما دارد را ثابت کردید) از سنخ ابراز احساس و عواطف نیست،وقتی می گوید من حاضرم خودم را در راه شما فدا کنم نمی خواهد یک حس پوک را که از غلیان احساسات ناشی شده را مطرح کند بلکه این جمله از عقلانیت محض و نه احساس صرف نشات می گیره این با اون جمله "فدات شمی" که از روی احساس گفته میشود زمین تا آسمان متفاوت است.(هم از جهات معنا و هم از جهت خاستگاه که عقلانیت است و نه احساس و هم از جهت محتوا) در حالی که بسیاری از این کلماتی که توسط خانمها ابراز میشود زمین تا آسمان با این اهداف متعارض است (شما یکی از این سایت هایی که مثلا یک سخنی از رهبر رو مطرح میکنند نگاه کنید و بعد کامنت هایی که بعضی از خانمها میزارند رو نگاه کنید والله به کار گیری آن گونه الفاظ دون شان رهبر است اما به اسم ابراز محبت به رهبر مطرح می کنند!!)

الله اکبر...
شما برچه اساسی میفرمایید وقتی یک خانم فرض به حضرات معصومین علیهم السلام ( چه به حضرت زهراسلام الله، چه به امام عصر علیه السلام و غیره) میگوید بنفسی انت ،از حس پوک است که از غلیان نفس ناشی میشود و با آن اهداف متعالی در تضاد است؟؟؟!!!!! ،اما وقتی یک آقا به حضرات معصومین علیهم السلام ( چه به حضرت زهراسلام الله، چه به امام عصر علیه السلام و غیره) میگوید بنفسی انت از عقلانیت محض و نه احساس صرف نشات می گیرد و زمین تا آسمان با آنچه خانمها میگویند متفاوت است.؟؟؟؟!!!!!

به بنده حقیر نمیخواهد پاسخ این سوال را بفرمایید امادر آنچه بیان میفرمایید بیشتر مراقب باشیدبزرگوار! تادر پیشگاه الهی برای این صحبتتان جوابی داشته باشید و خدایی نکرده وارد وادی تهمت به جمع کثیری از خانمهای ولایتمدار نشوید ان شاءالله

???;893316 نوشت:
بیش از این نوشتن فایده ای نداره

بله واقعا دیگر ادمه دادن این بحث فایده ای ندارد و هرچه لازم بوده بیان شده است

ان شاءلله خداوند به همه ما توفیق بندگی در مسیر خودش را عطا بفرماید

التماس دعای فرج
اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا

یازهراسلام الله علیها

یازینبِ فاطمه;893310 نوشت:
سلام

شما درست می گید ، غیر از این مطلبی که اذعان کردید چون این جملتون در این مبحث صدق نمیکنه

یکی دیگر از الگوها ، آسیه همسر فرعون هست که جان خود را فدای حقیقت کرد .

پس چه باک از هر افترا و تهمتی !!!

علیکم السلام و رحمه الله

در مورد تهمت و دوری از موقعیت هایی که امکان دارد انسان مورد سوءظن قرار بگیرد، در روایات توصیه شده.

من جمله امیرالمومنین علی علیه السلام فرمودند «مَن وَضعَ نَفسَهُ مَواضِعَ التُّهمَةِ فَلا يَلوُمَنَّ مَن اَساءَ بهِ الظَّنَّ ؛ هر كه خود را در جايگاه تهمت قرار دهد، نبايد ديگري را به خاطر بدگماني به وي سرزنش كند.» (نهج البلاغه،‌ حكمت ۱۵۱)

و البته مثالی که ذکر فرمودید هم از مصادیق موضع تهمت و دوری از آن نیست!

موضوع قفل شده است