ارتباط با جنس مخالف و عذاب وجدان

تب‌های اولیه

8 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
ارتباط با جنس مخالف و عذاب وجدان

با نام و یاد دوست

سلام

یکی از کاربران سایت سوالی داشتند که مایل نبودند با آیدی خودشون مطرح شود

لذا با توجه به اهمیت موضوع، سوال ایشان با حفظ امانت جهت پاسخگویی توسط کارشناس محترم سایت در این تاپیک درج می شود:

نقل قول:

سلام خسته نباشید دوست عزیز
ضمن عرض تبریک سال نو و تسیلت بابت فرارسیدن ایام فاطمیه (س)

راستش من دو سالی هست با دختر خانمی اشنا هستم(توی دانشگاه به طوری که رایجه اشنا شدیم) و نه من نه ایشون از اون ادمایی نبودیم که واسه دوستی و این چیزا بریم و بیایم و پساز مدتی من با خانوادم مطرح کردم و یه سری شرایط گذاشتن مثل درس و کار و این چیزا(خانواده ی خودم) و یه سری توصیه های معمول(لازم به ذکر ما خانواده ی مذهبی هستیم)تا یه 6 ماهی گدشت و کم کم دعواهای من و این دختر خانم سر چیزای الکی شروع شد, سر خیلی جیزای بچه گانه دعوامون میشد و گاها بدون گدشت و مغرور بودیم هر دو و این دعواها کش پیدا میکرد و خب بالاخره اشتی میکردیم, سر خیلی چیزا مشکل داشتیم مثلا اصلی ترینش واسه من حجابشون بود که میگفتن مثلا چون با پسر عموم بزرگ شدم مثل دادشمه یا پسر داییم که ازم کوچیک تره طوری نیس و واقعا با مشکلات بسیاری تا اونجا که شد با حرف و جنگ و دعوا اینم تا حدودی حل شد گدشت و 1 سال شد و گفتن من بابام حرف زدم و پدرم میخواد تو رو ببینه, از قبل گفته بودن پدر من ببینه پسر جنم داره و اهل کاره مشکلی به وجود نمیاره و این چیزا که خودت و خونوادت مهمی... مام رفتیم و واقعا عکس اینو دیدیم, از متراژ خونه و حیاط دار بودنش پرسیدن تا شغل پدر و وقتی دیدن من( یه دانشجوی ترم 6 آه در بساط ندارم) با اینکه کار میکردم و حداقل پول تو جیبیم مال خودم بود بسیار بد و شاید تحقیر آمیز رفتار کردن و گفتن من تو خونه حرف میزنم و یه چندتا کیس مناسب هست و خبر میدیم و حتی اخر کار بر خلاف اولش با من حتی دست هم ندان موقع خدافظی!!!
خب معلوم بود نتیجه چیه و اعلام مخالفت کردن و عصر دختر خانم با چشم گریون به من زنگ زدن و گفتن پدرم مخالفت کردن و من که از رفتار پدرشون ناراحت بودم که حتی تو اولین برخورد یه کلمه از خودم و خونوادم نپرسیدن بد با این خانم رفتار کردم و شاید از اینجا اغاز مشکلات ما بود.... جنگ و دعوا و توهین و بی احترامی تا جایی که حرمت ها شکسته شد... ولی رابطه از روی عادت وابستگی یا دوس داشتن قطع نشد. و کج دار مریز ادامه داشت, ولی دعواها خیلی بد بود و واقعا بی حرمتی میشد, خب در کل من ادم خوش اخلاقی نیستم زیاد ولی این خانم هم بسیار حق به جانب بود و شاید لوس!!!
پس از همین محرمی که گشدت من واقعا تو دینم محکم تر شدم(مذهبی بودم) ولی بیشتر شدم و عهد کردم و خب دیگه این خانم به چشم من نامحرم بود و من نمیتونسم مث قبل باهاش رابطه داشته باشم که هی زنگ بزنم و برم بیرون و ناراضی و هی گلایه و غر زدناش ادامه داشت...خلاص سرتون رو درد نیارم تا همین امروز تقریبا خیلی خوب بودیم که با هم 2 هفته یبار دعوا رو اشتیم(از خیلی مسایا جانبی گدشتم بخاطر طولانی شدن) و الان بجایی رسیدم که مطمینم با این خانم ازدواج کنم میشم مث اکثر کسایی که بعد 6 ماه طلاق میگیرن ما هیچ کدوم اونی نیسیم که دیگری میخواد, به خودش که میگم میگه ازم خسه شدی و کس دیگه رو دوس داری که واقعا اشتباه میکنه و خلاصه کلی ناله نفرین...منم خودم عذاب وجدان دارم که دوسال عمر این خانمو حروم کردم و بخاطر وجود من از خیلی خواستگارا گذشت و نمیتونم به طور کامل این رابطه رو قطع کنم... کاملا احساسی به قضیه نگاه میکنه, منم میترسم حق الناس باشه و بعدا تقاصشو پس بدم ولی هم از اینده با این خانم میترسم هم از اینکه عمرشو دوسال تلف کردم(البته همه اینا واسه خودمم هست منم دوسال وقت گذاشتم ولی میگم من پسرم طوری نیس)...واقعا نه راه پس دارم نه راه پیش...خواهشا کمکم کنید...
حتی بهش گفتم بیا از هم جدا بشیم فعلا تا من یکم شرایطی که پدرت گفت به دست بیارم توام اگر خواستگار بهتر من پیدا کردی جواب بده که برخورد غیر منطقی و احساسی کرد و این تلاشمم بی نتیجه موند و فکر کرد میخوام دورش بزنم...
خلاصه بگم الان بیشترین حسم عذاب وجدانه و ناراحتی... شاید دوسش داشته باشم ولی این کافی نیست... مشکلاتمون اساسیه...خواهشا کمکم کنید... خیلی خسته م..واقعا خسته م... خیلی چیزا رو بخاطر طولانی شدن نگفتم و کلیاتو گفتم...عذاب وجدان اینکه بعد من ازدواج نکنه یا ضربه بخوره داره دیوونم میکنه اخه ما بی هیچ شناختی از هم پا پیش گذاشتیم و اگه شناخت الانم رو ازش داشتم اصلا پا پیش نمیذاشتم...
خواهشا کمک کنید..ممنون
اجرتون با حضرت زهرا(س)
جهت تعجیل در ظهور اقا امام زمان (عج) صلوات

با تشکر

در پناه قرآن و عترت پیروز و موفق باشید :Gol:


با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد حامی

[="Tahoma"][="DarkGreen"]با سلام و عرض ادب خدمت شما پرسشگر محترم
از حسن اعتمادتان به اين مركز تشكر مي كنم.
دوست بزرگوارم شرايط شما و اين دختر خانم را كاملا درك مي كنم و مي دانم ترديد و دو دلي عامل مهم اضطراب است و تشويش ذهن. به قول خودتان اين شرايط براي دختر دشوارتر است. درست است همان طور كه خودتان به نتيجه رسيديد لازم بود اول چاه كنده شود بعد منار دزديده شود يعني ابتدا خانواده در جريان قرار داده مي شدند بعد شما و دختر درباره ازدواج گفتگوهاي متعددي مي كرديد. متأسفانه باز هم افراد زيادي هستند كه در اين سايت ها داستان هاي تلخ امثال شما را مي خوانند ولي باز همين مسير را تكرار مي كنند. قطعا سخنان شما درس بزرگي هم به دوستاني است كه مي خواهند اين مسير را بروند.

تناسب و هم كفو بودن
در ازدواج اگر تناسب اعتقادي، اخلاقي، شخصيتي و اصالت خانوادگي و اقتصادي و فرهنگي و... باشد انسجام و پيوند قوي تري برقرار مي شود. كشف تناسب اقتصادي براساس نوع شغل و درآمد و دارايي ها به راحتي امكان پذير است ولي كشف تناسب مثلا مذهبي كمي دشوار است و بايد دقت كافي داشته باشيد. ممكن است فردي بگويد من مذهبي هستم ولي مثلا مسائل محرم نامحرمي را رعايت نكند يا به نماز و روزه اهميت ندهد. در مورد اين خانم نيز بايد دقت كنيد ببينيد چه قدر از نظر رفتارهاي ديني مانند نماز و روزه و مسائل محرم نامحرمي با شما تناسب دارند. برخي براي اين كه به طرف مقابل برسند بدون توجه به اين كه رفتارهاي ديني ريشه در باروهاي عميق دارد مي گويند به خاطر تو مقيد مي شوم و اين امر را نبايد جدي گرفت. اگر كسي به خاطر ديگري مثلا نماز خوان شود يا حجاب بگيرد در زندگي با اولين مشاجره هم آنها را كنار مي گذارد.

تناسب ديدگاه و نگرش
نگرش ها خيلي مهم است برخي معياربرتري را به پول و اقتصاد مي دانند مثلا مي گويند چون درآمد ما بالاتر است ما از فلان خانواده سر هستيم يا چون شغل فلان خانواده پايين و يا كم درآمد است آنها انسان هاي محترمي نيستند. طبيعي است تنها افرادي كه همفكر ايشان هستند احتمالا مي توانند با اينها زندگي نسبتا آرامي داشته باشند ولي برخي نگرششان تقواي افراد است يعني مال را امانت الهي مي دانند و معيار آنها در ارتباط با انسان ها پول نيست بلكه تقوا و دينداري و اخلاق است. اين افراد با افراد هم تيپ و همفكر خود مي توانند روابط خوبي داشته باشند. به همين دليل گفته اند: كبوتر با كبوتر باز با باز
ولي اگر در موارد يادشده تناسب داريد. با خانواده براي ازدواج اقدام كنيد.

اگر اختلاف مذهبي و نگرشي شما ،به خصوص، متفاوات و زياد باشد اين اختلافات شما با آن دختر لطف خداوند به شما است و فرصتي است كه بايد از آن استفاده كنيد. مي دانم عذاب وجدان خواهيد داشت ولي دو سال كجا و يك عمر اختلاف كجا؟
گاهي لازم است براي رسيدن به مصالح بيشتر دل رحم نبود اگر جراح يا دندان پزشك دل رحم باشد نمي تواند به كودك يا بيماري كمك كنند ظاهر رفتار او ممكن است خشن باشد ولي ته آن مهرباني است.
اگر تفاوت زياد بود و لازم بود جدا شويد براي كاستن نگراني دختر خانم بگوييد كه تصميم شما با مشورت با مشاور بوده و ايشان نيز مي توانند درباره اين امر با مشاوران ما تماس تلفني بگيرندو راهنمايي هاي لازم را دريافت كنند: شماره تماس:‌09640[/]

خاهران وبرادران عاجزانه تقاضا میکنم دنبال این دوستی ها ورابطه های به اصطلاح سالم نرید،من اولش ادم پاک نبدوم بد هم زیاد نبودم ولی کم کم وارد رابطه های .......شد. دوسه بار اول احساس گناه و شرمساری شدیدد کردم خودمو کثیغ ترین فرد رو دنیا میدونستم ولی کم کم دیگه این احساس از بین رفت ووجودم سراسر شد گناه ونور خدایی از قلبم کم رنگ تر شد دیگه به جای اون احساس گناه احساس شادی میکردم ولذت ميكردم وخدا منو به حال خودم رها كرد وگذاشت تو اين لذت هاي دنيوي وهوس الود هرچه بیشتر فرو برم خدا بهم تذكر داد اوايل ولي توجه نشد

دعوا اوایل تو هر رابطه ای هست به نظر من بهتره با ایشون برید پیش یک مشاوری که خودش تعیین کرده و ایشون بگه که شما میتونید ازدواج موفق داشته باشی یا نه .

سلام بر شما بزرگواران به ادامه سؤال پرسشگر محترم دقت كنيد

..... نوشت:
http://www.askdin.com/thread47798.html
سلام به استاد بزرگ و عزیز... با جناب طاهر هماهنگ کردم که به خودتون پیام بدم...راستش چندتا نکته رو باید بگم...
اینا رو میگم چون فک کنم اطلاعاتی که دادم کافی نبوده و شما فکر میکنید مشکل ما دین و پوله و اختلاف زیادی داریم...این شاید 10% قضیه باشه... هست ولی مشکل اصلی ما اینه که این پایین میگم:
اختلافات مذهبی ما انچنان زیاد نیس... درباره حجاب ایشون چرا من راضی نیسم و با خودم میگفتم بذار عقد کنیم بعد به عنوان شوهر بش تذکر میدم هر چند خیلی تذکر دادم بهشون قبلا و جوابشون این بود که من چادری نمیشم و دست خودم نیس... و کلا خیلی گوش میدادن مثلا 30 دقیقه تا دوباره شال بیاد عقب و من باز تذگر بدم یعنی مداوم بود
ولی در کل خانواده ی با خدایی بودن و مادرشون با حجاب و مومن و در حد معمول رایج و عرف کشور و خود این دختر خانم هم ادم خوبی هستند...
اما در کل مشکل اساسی من اینه: دعواهای زیاد و مداوم سر چیزای واقعا الکی و بد حرف زدن با هم و شکسته شدن حرمت ها... من نگرانم بعدا این رفتار ها از خاطر ما پاک نشه و نتونیم به عنوان همسر احترام و محبت کامل بکنیم به هم...اصلا دلم میسوزه میبینم انقد جانم و عزیزم میکنن خیلی زوجها(به عنوان همسر)..من نگران اینم که بعد بعد در زندگی مشترک احترام و شخصیتی برای هم قایل نشیم( ایشون مودب هستند منم هیمنطور تا وقتی دعوا نشده البته)!!! میدونید چی میگم؟ راسیاتش یجورایی تمیز نیست بینمون... خیلی حرف زدیم بهم...
و یه چیز دیگه اینکه میترسم آه این خانم منو بگیره..من خودم رو مسیول میدونم, بخاطر من بعضی خواستگار های خوبشو رد کرد( سنی ندارن البته 22 سالشونه)..میترسم دیگه تن به ازدواج ندن با توجه حرفاشون یا سرخورده بشن و این چیزا...
پیش مشاور رفته بودن و مشاور هم گفته بود بهشون که این دعواها ادامه دار خواهد بود(مشکل من تا حدودی لوس بودن و خودخواه و حق به جانب بودنشونه, و مشکل این خانم بد اخلاق بودن من( خب من اون اوایل اره, ولی الان نمیدونم ایشون چه جایگاهی دارن تو زندگی من, خب همسر من نیستند و محرم نیسیتیم... بخدا نمیدونم دست و دلم نمیره محبت کنم بهشون, اگه همسرم بودن فرق داشت)...
نمیدونم دیگه مث بقیه دختر پسرا تمیز نیس بین ما... از آه و نفرینش میترسم... از آینده میترسم, از سر خورده شدن و ازدواج نکردنش واقعا میترسم...

خواهشا یجورایی راهی نشونم بدین و کمکم کنید... ممنون میشم ازتون... اجرتون با خانم فاطمه ی زهرا(س)
پ ن: آیا به تنهایی پیش مشاور برم کافیه یا ایشون هم باید باشن؟
صلوات جهت تعجیل در ظهور امام زمان (عج)

[="Tahoma"][="DarkGreen"]سلام بر شما
فردي كه نسبت به حجاب حساس نيست با همسرش كه او هم نسبت به حجاب حساس نيست عمري زندگي مي كند و از اين جهت هيچ مشكلي ندارند ولي حجاب امري است كه براساس اعتقادات ديني قوي شكل مي گيرد يعني صرف تذكر نمي تواند كسي را مقيد كند در همين سؤالات اين سايت يكي دو هفته قبل داشتيم موردي را كه بعد از ازدواج زن چادر را هم كنار گذاشته بود و به قول شوهرش لباس هاي چسبان و جلفي مي پوشيد كه انگشت نماي ديگران شده بود. زنان مانتويي زيادي هستند كه بسيار مقيد هستند نا لباسشان چسبان است و نه تارمويي از آنها پيدا است.
بنابراين با توجه به دقت شما روي حجاب بايد روي اين امر حساسيت بيشتري داشته باشيد و حتي اگر پدر ايشان هم راضي باشند شما بايد مدتي اجازه بدهيد ايشان تقيد خودشان را نشان دهند نه اين كه صرفا با تذكر شما باشد.
مسأله ديگر
خانواده مهم است فرزندان مانند شاخه هاي درخت و والدين مانند ريشه و تنه هستند اين دو بدون هم نشاطي نخواهند داشت. اگر مشكل حجاب هم حل شود شما بايد محترمانه با كمك از فردي با تجربه كه راه صاف كن باشد خواستگاري برويد. برخي از افراد مي گويند مهم اين است كه دختر و پسر همديگر را بخواهند ولي حقيقت اين است كه عدم موافقت خانواده سبب بسياري از اختلافات بعدي خواهد بود. بنابراين رابطه خودتان را ادامه ندهيد و اجازه ندهيد بيشتر وابسته شويد تا در صورت عدم موافقت خانواده بتوانيد اين رابطه را به راحتي مديريت كنيد. و با جدا شدن فرصت براي بازآفريني زندگي جديد را به خود بدهيد و آن دختر هم بتواند با ذهني باز گزينش كند. احساس عذاب وجدان و نگراني از آه ايشان نبايد مانع تصميم معقول شما شود به جاي نگراني توضيح دهيد كه چرا اين وصلت به نفع شما نيست و در ادامه براي موفقيت او در زندگي دعا كنيد.موفق
باشيد
[/]

یک مساله ای که در این قضایا ،برای تصمیم گیری کمک خوبی می تواند بکند،جدا کردن سهم احساس از عقل هست،وفتی کسی وابستگی عاطفی را برقرار بکند دیگر جایگاه تصمیم گیری عقل را به نوعی ضعیف و یا سست خواهد کرد،با آن شرایطی که این بنده خدا مطرح کرده،مساله وابستگی عاطفی و احساسی بدون هیچ مجوز شرعی از اول شکل گرفته، وبیشتر هم شده است.
لازم به تذکر است وقتی شریعت روابط با نا محرم را سخت گیری می کند دلیل و حکمت دارد، مثلا: یکی از مصادیقش همین مسائل هست که وقتی اسباب ازدواج بنا به دلایلی جور نشد،چنین آسیب هایی متوجه این دختر خانم و آقا پسر نشود،(ظاهرا خودشان ادعا دارند که مذهبی هستند،اما ادامه روابط و برقراری ارتباط عاطفی ،مسلما گناه هست، ودلیلی برای توجیه نداریم).
از نگاه مشاوره،در یک فاصله به دور از احساس و عاطفه و با بهره گیری از مشورت شخص متخصص،باید ملاک ها و شرایط هر دو نفر بررسی،بعدا تصمیم گیری منطقی انجام بگیرد،ولی با این اوصافی که در قصه مطرح است به نظر می رسد شرایط و تناسب منطقی حاکم نیست،ولی به حال ورود به مرحله ازدواج و انتخاب بدون برنامه ریزی و محکم سازی باو رها و ایده ها و ملاک های مورد نظر،افت بزرگی است،چه بسا بعدا با پشیمانی همراه باشد.

موضوع قفل شده است