ازدواج موقت با دختر باکره

تب‌های اولیه

134 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

سلام عزیزان

این را در تاپیک 30 پاسخ داده ام تشریف ببرید میبینید

اگه منظورتون پست 30 است که جواب ندادید توی اونجا!! اشتباه گرفتید سوال این نبود که اگه نداد چه میشود سوال این بود که اگر وظیفه اش بود بدهد و داد آیا باید پدر و مادر مطیع او باشند شرعا یا نه؟؟

بنده که نشان دادم در کدام تاپیک پاسخ شما را داده ام حال ممکن است بفرمایید بنده مطابق کدام تاپیک این سئوال را کرده ام و شما مطابق کدام تاپیک پاسخ داده اید

ببخشید بنده حال ندارم این همه پست رو بخونم تا جواب بدم خودتون اگه علاقه دارید مرور کنید!!
(فکر کنید 35 پست رو بخونم!!)

اما تا اخرین لحظه نوح او را فراخواند و او نیامد اگر امده بود محتملاً خدا اورا میبخشید

نخیر تا آخرین لحظه نبود خدا او را از خواندن نهی کرد و فرمود او از اهل تو نیست حق ندارید صدایش کنید چون غضب خدا شامل حال او هم هست!چون نافرمانی کرد از خدا!!

یعنی شما نمیدانید دختری که بکارتش برداشته نشده باشد نیمی از مهریه را میبرد جای بسی شگفتی است

باز دوباره مسائل رو قاطی کردید اگر کسی ازدواج کند و قبل از نزدیکی همسرش را طلاق بدهد باید نیمی از مهر را بدهد ربطی هم به بکارت ندارد!!
وَإِنْ طَلَّقْتُمُوهُنَّ مِنْ قَبْلِ أَنْ تَمَسُّوهُنَّ وَقَدْ فَرَضْتُمْ لَهُنَّ فَرِيضَةً فَنِصْفُ مَا فَرَضْتُمْ
237 بقره
اگر طلاقشان دادید(زنان را) قبل از آن که مس(کنایه از نزدیکی) کنید آنها را در حالی که برایشان فریضه ای(مهر) مقرر داشتید پس نصف آنچه مقرر کردید
همانطور که میبینید این شامل تمامی زنان مطلقه قبل از مس است
گذشته از این ما در مورد زنان مطلقه حرف نزدیم که باید نصف مهر به آنان پرداخت شود در مورد ازدواج ابتدایی حرف زدیم که فقط به توافق طرفین بستگی دارد نه به بکارت! و قیمتی هم برای آن متعین نیست!

اگه منظورتون پست 30 است که جواب ندادید توی اونجا!! اشتباه گرفتید سوال این نبود که اگه نداد چه میشود سوال این بود که اگر وظیفه اش بود بدهد و داد آیا باید پدر و مادر مطیع او باشند شرعا یا نه؟؟

شما حال ندارید مطالب را بخوانید فقط حال دارید فتوی های عجق وجق بدهید انجا بحث شد که اصلاً دادن نفقه به پدر و مادر و فرزندان اجباری نیست و طبیعتاً وقتی کسی امری اختیاری انجام دهد مختار است دستور هم بدهد . منتهی خداوند در مورد پدر و مادر دستور میدهد که جز سخن نیکو به انان نگوئید ولی چنین چیزی را در مورد دیگران نمیگوید .

ببخشید بنده حال ندارم این همه پست رو بخونم تا جواب بدم خودتون اگه علاقه دارید مرور کنید!!
(فکر کنید 35 پست رو بخونم!!)

خیر خوب هم حال دارید منتهی نه سئوالی بوده و نه پاسخی و این را دیگران میتوانند ببینند و لزومی به زحمت شما نیست .

نخیر تا آخرین لحظه نبود خدا او را از خواندن نهی کرد و فرمود او از اهل تو نیست حق ندارید صدایش کنید چون غضب خدا شامل حال او هم هست!چون نافرمانی کرد از خدا!!

کجا از خواندن نهی کرد مگر نوح میتوانست بدون اذن خدا فرزندش را بخواند بهتر است ایات 40 تا 46 سوره هود را مجداداً بخوانید وقتی پسر غرق شد نوح از خدا برای او امرزش خواست و خداوند گفت برای او امرزش نخواه !

قَالَتْ رَبِّ أَنَّى یكُونُ لِی وَلَدٌ وَلَمْ یمْسَسْنِی بَشَرٌ قَالَ كَذَلِكِ اللَّهُ یخْلُقُ مَا یشَاءُ إِذَا قَضَى أَمْرًا فَإِنَّمَا یقُولُ لَهُ كُنْ فَیكُونُ«47»
[مریم] گفت پروردگارا چگونه مرا فرزندی خواهد بود با آنکه بشری به من دست نزده است گفت چنین است [کار] پروردگار خدا هر چه بخواهد می‏آفریند چون به کاری فرمان دهد فقط به آن می‏گوید باش پس می‏باشد

دلبخواهی که نیست مس کردن همانطور که در ایه 47 العمران امده به معنی بکارت گرفتن است لا اقل این را همه میدانند که مریم باکره بوده است .

سلام علیکم

شما حال ندارید مطالب را بخوانید فقط حال دارید فتوی های عجق وجق بدهید انجا بحث شد که اصلاً دادن نفقه به پدر و مادر و فرزندان اجباری نیست و طبیعتاً وقتی کسی امری اختیاری انجام دهد مختار است دستور هم بدهد . منتهی خداوند در مورد پدر و مادر دستور میدهد که جز سخن نیکو به انان نگوئید ولی چنین چیزی را در مورد دیگران نمیگوید

نخیر شما یادتون نیست برید دوباره بخونید بحث شد که در ذمه نیست اگر نداد حال چه قصورا چه تقصیرا اما بحث اختیار مطرح نشد اگر اینطوری بخواید بگید کل شرع اختیاریه خواه واجب باشد یا حرام لا اکراه فی الدین قد تبین الرشد من الغی
اما در هر صورت واجب است و الا توی فتوای امام تقصیر معنا ندارد تقصیر در مورد کار واجب معنا دارد نه راجح
پس حرفتون از ریشه مشکل داره ما نقض اختیار نکردیم در مورد شرع حرف میزنیم نه تکوین!!

خیر خوب هم حال دارید منتهی نه سئوالی بوده و نه پاسخی و این را دیگران میتوانند ببینند و لزومی به زحمت شما نیست

این ادعا که میکنید برای اینه که من برم بیارمش!! باشه میارم گریه نکنید

وقتی دختری بدون اذن پدرش تن به ازدواج موقت بدهد چه عاملی میتواند پدرش را وادار کند که نفقه اورا بدهد

ازدواج موقت که نفقه رو بر دوش شوهر نمیگذارد در ضمن قبلش هم هیچ عاملی نمیتوانست وادارش کند مگر آن که دختر شکایت کند که حکومت میتواند وادارش کند که فرقی ندارد که دختر ازدواج موقت کرده یا نه!! چون واجب النفقه است برای پدر تا زمانی که ازدواج دائم نکرده باشد!! حالا خواه پدر این واجب را انجام دهد خواه انجام ندهد!! در مورد پسر هم همینطور است اگر پسر طبق شرایط جامعه یا جسمش نتواند کار کند و در آمد داشته باشد نفقه اش برای پدرش واجب است چه ازدواج موقت کند چه نکند!! اصولا ازدواج موقت ربطی به نفقه ندارد!!

دادن نفقه به پدر یا فرزندان اجباری نیست و اختیاری است و هیچ حکومتی نمیتواند کسی را مجبور به دادن نفقه فرزند و پدر کند و وقتی نفقه قطع شد برای پدر و فرزند ذکور فقر میاورد و در یوزگی که الی ماشالله می بینیم و برای فرزند دختر فحشا که انرا هم میبینیم مگر انکه چشمانمان را ببندیم . مرحوم امام خمینی ره در تحریرالوسیله میفرماید : « لاتقضی نفقه الاقارب و لایتدارکها لوفاتت فی وقتها و زمانها و لو بتقصیر من المنفق و لاتستقر فی ذمته بخلاف الزوجه١ » نفقه خویشاوندان جبران نمی شود و اگر در وقت و زمان خود فوت شود در زمان بعدی تدارک نمی شود اگرچه شخص انفاق کننده مقصر هم باشد و در ذمه او قرار نمی گیرد اما همسر اینطور نیست ( یعنی نفقه همسر در ذمه قرار می گیرد . )

اما در مورد نفقه خیلی خوب هم میتواند مجبور کند چون وظیفه اش است اگر هم نتواند مجبور کند باید خودش نفقه بدهد(از بیت المال مسلمین)
بر عکس شما اسلام چشماشو نبسته بلکه میفرماید حاکم وظیفه دارد حق اونا رو از پدر یا فرزند یا هرکس که واجب النفقه ش هست بگیره اگه نشد باید از بیت المال بپردازه که نه اونا ..... شن نه اینا ..... شن

بله شما حرف از در ذمه بودن فرزند زدید که این فتوی انرا رد میکند و میگوید فقط زن البته انهم به شرط تمکین ایجاد ذمه میکند و اقارب ایجاب ذمه نمیکنند یعنی بر خلاف نظر شما حاکم نمیتواند پدر را ملزم به پرداخت نفقه کند

فکر کنم معنای واجب النفقه و ذمه برای شما خلط شده هر کسی که واجب است نفقه اش قرار نیست بر ذمه اش باشد اگر نفقه نداد مثلا پدر اگر خودش مال داشته باشد یا فرزند مال داشته باشند دیگر گردن مرد نفقه دادنشان نیست در حالی که زن گر چه ثروتمند باشد باز هم شوهر باید نفقه بدهد

ذمه یعنی متعهد بودن ضامن بودن و لذا وقتی کسی ضامن نباشد نمیشود او را ملزم کرد یعنی این حکم ضمانت اجرائی ندارد حکم اخلاقی است نه الزام آور . شما این حکم را از کجا اورده اید شما وقتی میتوانی حکمی را اعلام کنی که مجتهد باشی ما که علامت اجتهاد شما را ندیدیم یا باید مقلد باشی که باید فتوی مورد نظرت را بیاوری چنین چیزی هم که ندیدیم یا باید نص صریح قران را بیاوری شما هیچکدام اینها را نداری لذا فتوی شما ابکی است و بدرد خودتان میخورد

شما مدرک میخواهید بفرمایید: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ أَنفِقُواْ مِمَّا رَزَقْنَاكُم مِّن قَبْلِ أَن يَأْتِيَ يَوْمٌ لاَّ بَيْعٌ فِيهِ وَلاَ خُلَّةٌ وَلاَ شَفَاعَةٌ وَالْكَافِرُونَ هُمُ الظَّالِمُونَ (262 بقره) یعنی واجب است بر شما انفاق(به صیغه امر توجه کنید) يَسْأَلُونَكَ مَاذَا يُنفِقُونَ قُلْ مَا أَنفَقْتُم مِّنْ خَيْرٍ فَلِلْوَالِدَيْنِ وَالأَقْرَبِينَ وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ وَمَا تَفْعَلُواْ مِنْ خَيْرٍ فَإِنَّ اللّهَ بِهِ عَلِيمٌ (215 بقره) اینم مصارف انفاق حالا اگر کسی دارا باشد و خمس مال باید بدهد قطعا والدین و اقربین مقدم هستند بر دیگران!! پس هنگامی که حاکم وظیفه دارد خمس را از ملت بگیرد و در مصارفش خرج کند باید بدهد به کسانی که یا والدین نیاز مند هستند یا اقربین نیازمند!! بازم مدرک میخواهید

یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَنْفِقُوا مِمَّا رَزَقْنَاكُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ یأْتِی یوْمٌ لَا بَیعٌ فِیهِ وَلَا خُلَّةٌ وَلَا شَفَاعَةٌ وَالْكَافِرُونَ هُمُ الظَّالِمُونَ«254» ای کسانی که ایمان آورده‏اید از آنچه به شما روزی داده‏ایم انفاق کنید پیش از آنکه روزی فرا رسد که در آن نه داد و ستدی است و نه دوستی و نه شفاعتی و کافران خود ستمکارانند سلام البته ایه 254 البقره نه 262 خوب مگر کسی گفت که انفاق نباید کرد مسئله اینجاست که الزامش کجاست حاکم شرعش کو مگر هرکه سبیل داشت بابای شما میشود ! یسْأَلُونَكَ مَاذَا ینْفِقُونَ قُلْ مَا أَنْفَقْتُمْ مِنْ خَیرٍ فَلِلْوَالِدَینِ وَالْأَقْرَبِینَ وَالْیتَامَى وَالْمَسَاكِینِ وَابْنِ السَّبِیلِ وَمَا تَفْعَلُوا مِنْ خَیرٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِیمٌ«215» از تو می‏پرسند چه چیزی انفاق کنند [و به چه کسی بدهند] بگو هر مالی انفاق کنید به پدر و مادر و نزدیکان و یتیمان و مسکینان و به در راه‏مانده تعلق دارد و هر گونه نیکی کنید البته خدا به آن داناست و ایضا این ایه مگر کسی منکر نفقه به پدر و مادر است کجای این ایه به حاکم اجازه دخل تصرف در مال کسی به نفع پدر و مادرش میدهد خوب با اینگونه تفسیر حتماً مجتهد جامع الشرایط شده اید منتهی خودتان نمیدانید

اولا الزام و وجوبش از امر مشخص است نیاز به توضیح نیست که اطاعت امر الله واجب است اطیعوا الله و ... دوما اگر کسی واجبش را انجام نمیدهد بر هر کسی از مومنین واجب است مراحل امر به معروف و نهی از منکر را به صورت تام انجام دهد مطمئنا یکی از این مراحل اجبار است که حاکم شرع هم مطمئنا وظیفه امر به معروف و نهی از منکر را داراست! بازم اگه اشکالی دارید بفرمایید

وقتي ذمه ندارد يعني الزام ندارد تعهد ندارد انفاق پيشنهادي است الزامي نيست کسي که انجام دهد ثوابش را ميبرد و کسي که انجام ندهد گناه نکرده يعني الزام ندارد مفهوم شد

ذمه یعنی این که اگه نداد بدهکاره یعنی تا آخر عمرش به این شخص بدهکار میشه اگه بهش نداده باشه هر چند که ثروتمند باشه!! امیدوارم مشخص شه که ذمه یعنی چی!! این که شما الآن دارید و برادرتان فقیر است و شما وظیفه دارید بهش از اموالتون بدید تا اموراتش بگذره یه حرفه و این که زنتون چه داشته باشه چه نداشته باشه باید بهش بدید چون حقشه یه بحث دیگه است شما چرا مسائل رو قاطی میکنید؟؟

وظیفه داشتن با الزام فرق میکند شما ملزم هستید به عیالتان به شرط تمکین نفقه بدهید و اگر ندهید بدهکار میشوید و حاکم شما را مجبور به پرداخت ان میکند یا از اموالتان به نفع او ضبط میکند ولی ملزم نیستید به برادرتان یا پدرتان یا فرزندتان نفقه بپردازید و حاکم هم نمیتواند شما را ملزم کند

چرا اگر فقیر و نیاز مند باشند و شما توانمند میتواند

این موضوع قبلاً بحث شد

پس به اعتراف خودتان این موضوع به اتمام رسید پس بحثی دیگر نیست که حاکم اسلامی اگر حکومتش بر مبنای اسلام است وظیفه امر به معروف و نهی از منکر دارد و اگر کسی به کسانی که واجب النفقه اش هستند نفقه نداد حاکم اسلامی وظیفه دارد مجبور کند به پرداخت!!

وَنَادَىٰ نُوحٌ رَبَّهُ فَقَالَ رَبِّ إِنَّ ابْنِي مِنْ أَهْلِي وَإِنَّ وَعْدَكَ الْحَقُّ وَأَنْتَ أَحْكَمُ الْحَاكِمِينَ ﴿٤٥﴾

کجا طلب آمرزش کرد؟ کان من المغرقین هم دلالت ندارد که همان لحظه غرق شده میفرمود غَرقَ نه کان من المغرقین این یعنی از کسانی بود که غرق شدن بر او حتمی شده بود این ندای نوح هم برای نجات فرزندش بود دلالتی هم برای آمرزش ندارد!!!
آیه قبل هم میفرماید حال بینهما یعنی هر دو هنوز زنده بودند!! نوح از خدا نجات فرزندش را خواست حال چه نجات دنیوی چه نجات اخروی که خدا به او فرمود او عمل غیر صالح است بیخبیالش شو!!
در کل بحث از این مطالب ربطی به بحث ما ندارد بلکه ما بحث شرع میکنیم نه بحثهای دیگر کاری هم به نوح و غیره نداریم کار به این داریم که شرع چه میگوید که ما چه بکنیم پس اگر این بحث را ادامه دهید بنده به مطالبی فقط جواب میدم که از مبحث ما خارج نشه!! فقط به مبحث خودمون جواب میدم و اینم از بحث خارجه!!

آقا حرف بنده توی این پست غلط بود تو پستای بعدی جواب حرف خودم رو دادم لطفا اگه این رو خوندید رها نکنید مطلب رو و مطلب پست صفحه بعد رو هم بخونید

سلام

این ادعا که میکنید برای اینه که من برم بیارمش!! باشه میارم گریه نکنید

البته اگر بنده گریه کنم به حال شماست که عاقبتت را به دنیا فروخته ای و میخواهی جامعه ای را با این فتوی ها به فساد بکشی .

خوب اینها که اورده اید کدامش به سئوال بنده که عرض کردم دختر باکره به چه دلیلی در هر سنی بدون اذن پدر میتواند ازدواج کند دارد ؟ مثل اینکه سئوال را نخواندی .

و اینکه نفقه پدر و مادر فقیر الزاماً به عهده فرزند است به کدام دلیل قرانی یا حدیثی است .

واما سوره هود

حَتَّى إِذَا جَاءَ أَمْرُنَا وَفَارَ التَّنُّورُ قُلْنَا احْمِلْ فِیهَا مِنْ كُلٍّ زَوْجَینِ اثْنَینِ وَأَهْلَكَ إِلَّا مَنْ سَبَقَ عَلَیهِ الْقَوْلُ وَمَنْ آمَنَ وَمَا آمَنَ مَعَهُ إِلَّا قَلِیلٌ«40»
تا آنگاه که فرمان ما دررسید و تنور فوران کرد فرمودیم در آن [کشتی] از هر حیوانی یک جفت با کسانت مگر کسی که قبلا در باره او سخن رفته است و کسانی که ایمان آورده‏اند حمل کن و با او جز [عده] اندکی ایمان نیاورده بودند

در اینجا خداوند میفرماید در کشتی از کسانت که قبلاً در باره او سخن رفته است سوار نکن پس وقتی پسرش را صدا کرده تخلف نموده پس معصوم نبوده است درست است ؟

وَهِی تَجْرِی بِهِمْ فِی مَوْجٍ كَالْجِبَالِ وَنَادَى نُوحٌ ابْنَهُ وَكَانَ فِی مَعْزِلٍ یا بُنَی ارْكَبْ مَعَنَا وَلَا تَكُنْ مَعَ الْكَافِرِینَ«42»
و آن [کشتی] ایشان را در میان موجی کوه‏آسا می‏برد و نوح پسرش را که در کناری بود بانگ درداد ای پسرک من با ما سوار شو و با کافران مباش

در حالی که در اینجا پسرش را صدا میکند یعنی به نظر شما لغو دستور میکند .

قَالَ سَآوِی إِلَى جَبَلٍ یعْصِمُنِی مِنَ الْمَاءِ قَالَ لَا عَاصِمَ الْیوْمَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ إِلَّا مَنْ رَحِمَ وَحَالَ بَینَهُمَا الْمَوْجُ فَكَانَ مِنَ الْمُغْرَقِینَ«43»
گفت به زودی به کوهی پناه می‏جویم که مرا از آب در امان نگاه می‏دارد گفت امروز در برابر فرمان خدا هیچ نگاهدارنده‏ای نیست مگر کسی که [خدا بر او] رحم کند و موج میان آن دو حایل شد و [پسر] از غرق‏شدگان گردید

و در این ایه صریح و روشن میفرماید از غرق شدگان گردید نه اینکه از قبل قرار بود از غرق شدگان باشد .

وَقِیلَ یا أَرْضُ ابْلَعِی مَاءَكِ وَیا سَمَاءُ أَقْلِعِی وَغِیضَ الْمَاءُ وَقُضِی الْأَمْرُ وَاسْتَوَتْ عَلَى الْجُودِی وَقِیلَ بُعْدًا لِلْقَوْمِ الظَّالِمِینَ«44»
و گفته شد ای زمین آب خود را فرو بر و ای آسمان [از باران] خودداری کن و آب فرو کاست و فرمان گزارده شده و [کشتی] بر جودی قرار گرفت و گفته شد مرگ بر قوم ستمکار

و در اینجا میفرماید اب فرو نشست و فرمان گزارده شد یعنی شش ماه گذشت .

وَنَادَى نُوحٌ رَبَّهُ فَقَالَ رَبِّ إِنَّ ابْنِی مِنْ أَهْلِی وَإِنَّ وَعْدَكَ الْحَقُّ وَأَنْتَ أَحْكَمُ الْحَاكِمِینَ«45»
و نوح پروردگار خود را آواز داد و گفت پروردگارا پسرم از کسان من است و قطعا وعده تو راست است و تو بهترین داورانی

قَالَ یا نُوحُ إِنَّهُ لَیسَ مِنْ أَهْلِكَ إِنَّهُ عَمَلٌ غَیرُ صَالِحٍ فَلَا تَسْأَلْنِ مَا لَیسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنِّی أَعِظُكَ أَنْ تَكُونَ مِنَ الْجَاهِلِینَ«46»
فرمود ای نوح او در حقیقت از کسان تو نیست او [دارای] کرداری ناشایسته است پس چیزی را که بدان علم نداری از من مخواه من به تو اندرز می‏دهم که مبادا از نادانان باشی

قَالَ رَبِّ إِنِّی أَعُوذُ بِكَ أَنْ أَسْأَلَكَ مَا لَیسَ لِی بِهِ عِلْمٌ وَإِلَّا تَغْفِرْ لِی وَتَرْحَمْنِی أَكُنْ مِنَ الْخَاسِرِینَ«47»
گفت پروردگارا من به تو پناه می‏برم که از تو چیزی بخواهم که بدان علم ندارم و اگر مرا نیامرزی و به من رحم نکنی از زیانکاران باشم

و پس از ان میفرماید که پسرم از کسان منست یعنی او را ببخش و خداوند میفرماید او از کسان تو نیست و بلافاصله میفرماید من از نافرمانان نیستم یعنی بانگ زدن بر فرزند با اذن تو بوده . یعنی اگر پسر فرمان پدر را قبول میکرد میرست .

و اینکه قبلاً مطلبی بحث شده یعنی اطاله کلام ندهید نه اینکه انرا پذیرفته ام اعتقادات شما از پایه خراب است و هیچ ادم عاقلی انرا نمیپذیرد خوشحال نباشید .

و اما در مورد مس مطلبی نگفتید ؟ چون مهریه بر دختر است که قابل توجه میباشد و عرفاً هم انکه اسیب میبیند حال چه جسمی و چه روحی مشمول غرامت میشود . نه زن فرضاً چهل ساله !

سلام مجدد این پست مصحح پست 68 است

هم حرف بنده هم حرف جناب بهلول در مورد قضیه نوح و پسرش غلط بود

حرف بنده غلط تر بود(شاید چون از خودم انتظار نداشتم اینقدر غلط بگم!!) از ایشون هم متشکر هستم که متوجهم کردند و به اشتباهم پی بردم(اصولا در اثبات حرف غلط هیچ اصراری ندارم به محض این که بفهمم حرفم غلطه سریع عذر میخوام و اصلاح میکنم)

الآن هم توبه کردم از این حرفی که زدم اما پاکش نکردم ولی ویرایش کردم و نوشتم که حرفم غلطه و اینجا جوابش رو میدم!

خوب جریان از این قراره که پس از غرق شدن پسر نوح خدا هیچ اعتراضی نکرد و هیچ دعایی هم نکرد بلکه فقط عرض کرده به خدا که او که از اهل من بود یعنی سوال داشت که مگر او از اهل من نبود؟ چرا پس نجات نیافت؟
قُلْنَا احْمِلْ فِيهَا مِنْ كُلٍّ زَوْجَيْنِ اثْنَيْنِ وَأَهْلَكَ إِلَّا مَنْ سَبَقَ عَلَيْهِ الْقَوْلُ وَمَنْ آمَنَ
و منظور از این الا من سبق علیه القول هم همسرش بود که آشکارا کافر بود اما پسرش اظهار کفر نمیکرد برای همین هم نوح فکر میکرد که او نجات میابد اما وقتی دید که نجات نیافت از خدا پرسش کرد مگر او از اهل من نبود چرا نجات نیافت شاهد بر این هم آن است که پسرش در این سخنان که بین او و پدرش رد و بدل شد حرفی نزده که معنای کفرش را برساند
وَنَادَىٰ نُوحٌ رَبَّهُ فَقَالَ رَبِّ إِنَّ ابْنِي مِنْ أَهْلِي وَإِنَّ وَعْدَكَ الْحَقُّ وَأَنْتَ أَحْكَمُ الْحَاكِمِينَ
فقط همین را عرض کرد که او از اهل من است و به راستی که وعده تو حق است و تو حاکم ترین حاکمانی یعنی چیزی نخواست از خدا مبنی بر نجات دنیوی یا اخروی
قَالَ يَا نُوحُ إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ أَهْلِكَ إِنَّهُ عَمَلٌ غَيْرُ صَالِحٍ فَلَا تَسْأَلْنِ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنِّي أَعِظُكَ أَنْ تَكُونَ مِنَ الْجَاهِلِينَ

خدا هم به او فرمود حقیقتا او از اهل تو نیست او عملی غیر صالح است خدا نمیفرماید او کافر است بلکه طغیان او را در برابر فرمان خدا مطرح میکند
چون خدا به پدرش نوح فرموده بود احمل ..... اهلک الا ..... و پدرش هم برای همین دستور داشت که به او دستور داخل کشتی شدن بدهد اما او خودش طغیان کرد و غضب خدا را بر رحمتش ترجیح داد

جناب بهلول بنده عذر میخوام برای این که حرف غلطی زدم در این رابطه خیلی هم ممنونم که کمکم کردید چیزی یاد گرفتم خدا اجرتون بده با قرآن خدایم بیش از پیش آشنا شدم

سلام

صالح از ریشه صلح و به معنی اشتی میباشد و غیر صالح به معنی اشتی نا پذیر یا بازگشت ناپذیر توبه ناکننده است و اگر دقت فرمایید نوح همسرش را برای سوارشدن صدا نمیزند و علت ان اینست که بر او فرمان صادر شده و دیگر راه اشتی بسته شده است اما پسر را بنا به اذن خداوند بانگ میزند شاید در ان شرایط سخت متنبه شده و باز گردد که متاسفانه پسر لجاجت نموده و باز نمیگردد لذا خداوند پس از مرگش او را نبخشیده و میفرماید او نیز از بازگشت کنندگان و اشتی کنندگان نبود .

به امید انکه همگی ما گناهکاران توبه پذیر و صالح باشیم تا خداوند رحیم از سر تقصیرات ما بگذرد انشاءالله .

خب اگه دختره سنش زیاد باشه که تصور باکره بودن در او پایین بیاد خب گنهش بر گردن دخترست ،،ولی اگه سن دختر کم باشه نمیشود به حرف او اعتماد کرد پس لازم به تحقیقه

سلام

صالح از ریشه صلح و به معنی اشتی میباشد و غیر صالح به معنی اشتی نا پذیر یا بازگشت ناپذیر توبه ناکننده است و اگر دقت فرمایید نوح همسرش را برای سوارشدن صدا نمیزند و علت ان اینست که بر او فرمان صادر شده و دیگر راه اشتی بسته شده است اما پسر را بنا به اذن خداوند بانگ میزند شاید در ان شرایط سخت متنبه شده و باز گردد که متاسفانه پسر لجاجت نموده و باز نمیگردد لذا خداوند پس از مرگش او را نبخشیده و میفرماید او نیز از بازگشت کنندگان و اشتی کنندگان نبود

بنده فکر میکنم اینجا نمیتونه معنای آشتی بده به دلیل این که غیر صالح بودن به عمل نسبت داده شده نه شخصیت او!!
عملوا الصالحات هم آیا به معنای صلح و آشتی است؟؟
مگر آن که اینگوه تاویل ببریم که آشتی دو گونه است گاهی به تناسب بین دو چیز هم آشتی گفته میشود و در قرآن منظور از عملوا الصالحات انجام دادن کارهایی است که متناسب با ایمان است که قبلش ذکر شده است در اینجا هم همینطور او دارای عملی غیر صالح است غیر متناسب با ایمان!

خب اگه دختره سنش زیاد باشه که تصور باکره بودن در او پایین بیاد خب گنهش بر گردن دخترست ،،ولی اگه سن دختر کم باشه نمیشود به حرف او اعتماد کرد پس لازم به تحقیقه

کجای کارید برادر اولا بحث سر باکره بودن یا نبودنش نبود بحث سر این بوده که ما میدونستیم باکره است خودش هم معترفه که باکره است اگر ادعا کند که پدرم اجازه داده حکمش چیه!!

دوما ما دختر باکره رشیده را شوهر دادیم رفت یه مروری روی بحث داشته باشید و فتاوای فقهای مختلف را مشاهده کنید متوجه میشید

بنده فکر میکنم اینجا نمیتونه معنای آشتی بده به دلیل این که غیر صالح بودن به عمل نسبت داده شده نه شخصیت او!!
عملوا الصالحات هم آیا به معنای صلح و آشتی است؟؟
مگر آن که اینگوه تاویل ببریم که آشتی دو گونه است گاهی به تناسب بین دو چیز هم آشتی گفته میشود و در قرآن منظور از عملوا الصالحات انجام دادن کارهایی است که متناسب با ایمان است که قبلش ذکر شده است در اینجا هم همینطور او دارای عملی غیر صالح است غیر متناسب با ایمان!

سلام

اگر دقت فرمایید ایه تا غیر صالح ماضی میباشد و معنی ان چنین میشود او پسر تو نبود و عمل صالح نکرد یعنی تا اخرین لحظه نیز توبه و بازگشت نکرد .

سلام دوست عزیز

اگر دقت فرمایید ایه تا غیر صالح ماضی میباشد و معنی ان چنین میشود او پسر تو نبود و عمل صالح نکرد یعنی تا اخرین لحظه نیز توبه و بازگشت نکرد

این آیه در این یه مورد از سیاق ماضی خودش دست برداشته اگر منظورش ماضی بود باید میفرمود انّه کان عمل غیر صالح خرجی نداشت فقط یه کان میخواست
اما وقتی میفرماید او عملی غیر صالح است به حال ناظر است این خودش اشاره ای است بر این که او زنده است(در عالم برزخ) و او همچنان دارای عملی غیر صالح است و خدا نوح را نهی میکند که خدای ناکرده از او چیزی بخواهد که باعث شود از جاهلان(غیر عاقلان نه غیر عالمان) باشد و این نهی همان آمرزش طلبی است که تا به حال نوح نکرده بود این درخواست رو و الا باید بگوییم که نوح نعوذ بالله از جاهلان بود بعد از پیغمبری خود و حال آن که محال اختیاری است

سلام دوست عزیز

این آیه در این یه مورد از سیاق ماضی خودش دست برداشته اگر منظورش ماضی بود باید میفرمود انّه کان عمل غیر صالح خرجی نداشت فقط یه کان میخواست
اما وقتی میفرماید او عملی غیر صالح است به حال ناظر است این خودش اشاره ای است بر این که او زنده است(در عالم برزخ) و او همچنان دارای عملی غیر صالح است و خدا نوح را نهی میکند که خدای ناکرده از او چیزی بخواهد که باعث شود از جاهلان(غیر عاقلان نه غیر عالمان) باشد و این نهی همان آمرزش طلبی است که تا به حال نوح نکرده بود این درخواست رو و الا باید بگوییم که نوح نعوذ بالله از جاهلان بود بعد از پیغمبری خود و حال آن که محال اختیاری است

سلام

انوقت میشد ماضی بعید یعنی از اغاز فرزند نوح نبوده و از اغاز کافر بوده در حالی که چنین امری امکان ندارد .

سلام دوست بنده

ماضی بعید نمیشه زمانی ماضی بعید تشکیل میشه که کان با فعلی بیاد که به سیاق گذشته است

مثل

کان الطالبُ قد ذهب إلی بیته. / الطالب کان قد ذهب الی بیته. ( دانش آموز به خانه اش رفته بود. )

تا اونجا که یادمه اینطوری بود اما کان به تنهایی بدون فعل اصلا این معنایی که میفرمایید رو نمیرسونه فقط گذشته رو میرسونه نه گذشته بعید!!

ولی این حال رو میرسونه انّه عمل غیر صالح!

سلام دوست بنده

ماضی بعید نمیشه زمانی ماضی بعید تشکیل میشه که کان با فعلی بیاد که به سیاق گذشته است

مثل

کان الطالبُ قد ذهب إلی بیته. / الطالب کان قد ذهب الی بیته. ( دانش آموز به خانه اش رفته بود. )

تا اونجا که یادمه اینطوری بود اما کان به تنهایی بدون فعل اصلا این معنایی که میفرمایید رو نمیرسونه فقط گذشته رو میرسونه نه گذشته بعید!!

ولی این حال رو میرسونه انّه عمل غیر صالح!

وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِیسَ كَانَ مِنَ الْجِنِّ فَفَسَقَ عَنْ أَمْرِ رَبِّهِ أَفَتَتَّخِذُونَهُ وَذُرِّیتَهُ أَوْلِیاءَ مِنْ دُونِی وَهُمْ لَكُمْ عَدُوٌّ بِئْسَ لِلظَّالِمِینَ بَدَلًا«الکهف/50»
و [یاد کن] هنگامی را که به فرشتگان گفتیم آدم را سجده کنید پس [همه] جز ابلیس سجده کردند که از [گروه] جن بود و از فرمان پروردگارش سرپیچید آیا [با این حال] او و نسلش را به جای من دوستان خود می‏گیرید و حال آنکه آنها دشمن شمایند و چه بد جانشینانی برای ستمگرانند

سلام

ولی جن بودن شیطان از بعید هم بعید تر است ولی میبینید که هیچ فعلی پس از کان نیامده است .

سلام

جن بودن ابلیس(نه شیطان) کجایش بعید است؟
در حالی که ابلیس هنوز هم زنده است!!

پس بعید بودنش از آیه مشخص نمیشود بلکه میفرماید از جن بود نه از ملائکه!

سلام

جن بودن ابلیس(نه شیطان) کجایش بعید است؟
در حالی که ابلیس هنوز هم زنده است!!

پس بعید بودنش از آیه مشخص نمیشود بلکه میفرماید از جن بود نه از ملائکه!

سلام

خوب جن بود یا جن شد اگر جن بود یعنی از اغاز بود از افرینش بود یعنی فعل ماضی بعید است !

سلام دوست عزیز

ببینید شما از خارج از کتاب الله فهمیدید که به روز تولدش برمیگرده!:khaneh:

اما توی این آیه هیچ اشاره ای به این مطلب نداره بحث این است که او از جنس آتش بود نه از جنس نور(ملائکه) همین!
یعنی با این آیه خدا میخواسته ساحت مقدس ملائکه رو از نافرمانی خدا پاک کنه

سلام دوست عزیز

ببینید شما از خارج از کتاب الله فهمیدید که به روز تولدش برمیگرده!:khaneh:

اما توی این آیه هیچ اشاره ای به این مطلب نداره بحث این است که او از جنس آتش بود نه از جنس نور(ملائکه) همین!
یعنی با این آیه خدا میخواسته ساحت مقدس ملائکه رو از نافرمانی خدا پاک کنه

سلام

با اجازه جناب سوال منظور بنده اینست که اصل بر تربیت است که از پدر و مادر و جامعه ناشی مشود و فرمان پدر مومن واجب الاطاعه است

خوب بازهم فرقی نمیکند چه جن و چه اتش هردو به ذات بر میگردد ، یعنی حتی قبل از تولد و ذات قدیم است پس فعل ماضی بعید است .

اینها هم دلیلش از کتاب

وَالْجَانَّ خَلَقْنَاهُ مِنْ قَبْلُ مِنْ نَارِ السَّمُومِ«الحجر/27»
و پیش از آن جن را از آتشی سوزان و بی‏دود خلق کردیم

وَخَلَقَ الْجَانَّ مِنْ مَارِجٍ مِنْ نَارٍ«الرحمن/15»
و جن را از تشعشعی از آتش خلق کرد

ضمناً اینکه ملائکه از نورند را از کجای کتاب خدا در اورده ای ملائکه مجردند ولی نور از فتون تشکیل شده و فتون ماده است لذا این تعبیر شما تفسیر به رای است . یعنی نمیشود برای ملائکه جنس تعریف کرد !

خداوند و ملائکه او روشنگرند نه انکه جنسشان از نور باشد تا بشود انرا با آتش ، ظلمت یا هرشیء دیگری مقایسه کرد !

سلام

دوست بزرگوار جناب بهلول لطفا بحث رو در تاپیک جداگانه ای مطرح و پیگیری بفرمایید تا بحث این تاپیک بیشتر از این منحرف نشه

شاد و پیروز باشید

التماس دعا دارم

سلام

با احترام به جناب سئوال همکار اجرائی احکاهم موضوع جنس ملائکه به این تاپیک انتقال یافت .http://www.askdin.com/showthread.php?p=163174#post163174

سلام
مسئله ای ذهن من رو مدتیه مشغول کرده
گفتم اینجا مطرح کنم شاید با کمک شما متخصصان دینی به جواب برسم
همینجوری که می دونید بین علما اختلاف نظر وجود داره که ایا ازدواج با دختر باکره بدون اذن پدر صحیح هست یا خیر .
من بعضی از رساله ها رو بررسی کردم بعضی از انها گفته بودن که به نا بر احتیاط باید از پدر یا جد پدری اجازه گرفت
و در صفحه اول رساله نوشته بود که هرجا نوشته شده بود به نا بر احتیاط باید یا اون عمل انجام بشه (یعنی باید اجازه گرفت) یا در این مورد به نظر عالم دیگه ای مراجعه کنید
و 2 تا مرجع پیدا کردم که می گفتند مشکلی نداره . پس اگر من با دختر باکره ای ازدواج موقت کنم صحیح هست؟یعنی مرجع من گفته به نا بر احتیاط . پس من به مرجع دیگه ای که گفته مشکلی نداره رجوع می کنم و این کار کاملا شرعی میشه؟
نتیجه تحقیقات من :
حضرت آیت الله العظمی جناتی

اذن پدر در ازدواج دخترى که بگونه کامل مصلحت و مفسده را درک مى‏کند و تحت تأثیر احساسات قرار نمى‏گیرد، شرط نیست و اختیار با خود اوست.

حضرت آیت الله العظمی روحانی

بسمه تعالی؛ چنانچه رشیده باشد , اذن پدر در ازدواج دائم و متعه شرط نیست و رضایت خودش کافی است

حضرت آیت الله العظمی شاهرودی

چنانچه دختر بالغه وعاقله ورشیده باشد وصلاح وخیر وشر خود را تمیز بدهد ، مثلاً بتواند معاملات مهمه را انجام بدهد ، عقد او بدون اذن پدر صحیح است .

حضرت آیت الله العظمی صادقی تهرانی

مساله 629 – هیچ گونه ولایتی از هیچ کس بر دختر رشیده باکره نیست ( اذن پدر لازم نیست )

حضرت آیت الله العظمی غروی علیاری

به نظر ما دختر باکره مطلقا اذن پدر را نمی خواهد.

حضرت آیت الله العظمی گرامی

اذن پدر برای دختر رشیده باکره لازم نیست.

حضرت آیت الله العظمی اردبیلی

(مسأله 2835) اگر دختر باکره‏اى که به حدّ بلوغ رسیده و رشیده است – یعنى مصلحت خود را تشخیص مى‏دهد – بتواند امورات خود را اداره کند و بیم آن که فریب بخورد در میان نباشد، چنانچه بخواهد ازدواج کند، احتیاجى به اجازه پدر یا جدّ پدرى خود ندارد
--------------------
اگر من مرجعم یکی از اینا باشه و یا مرجعی مثل :
حضرت آیت الله العظمی خامنه ای

اگر دختر باکره است باید بنابر احتیاط واجب از ولى (پدر یا جد پدرى) وى اذن گرفته شود.

حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی

احتیاط واجب آن است که با اجازه پدر دختر باشد.

حضرت آیت الله العظمی بهجت

بنابر احتیاط واجب تکلیفا واجب است (تکلیفا، یعنی چنانچه عقد بدون اذن پدر انجام شود، صحیح است اما دختر معصیت کرده است)

حضرت آیت الله العظمی فاضل لنکرانی

مسأله2498: دخترى که بحدّ بلوغ رسیده و رشیده است یعنى مصلحت خود را تشخیص مى دهد اگر بخواهد شوهر کند، چنانچه باکره باشد، بنابر احتیاط باید از پدر یا جدّ پدرى خود اجازه بگیرد و اجازه مادر و برادر او لازم نیست حتى اگر پدر یا جد پدرى نداشته باشد.

حضرت آیت الله العظمی شیرازی

بنابر احتیاط واجب اذن ولى در ازدواج دائم و موقت شرط است.

حضرت آیت الله العظمی تبریزی

ازدواج دختر باکره بنا بر احتیاط واجب باید به اذن پدر یا جد پدرى باشد چه ازدواج به عقد دائم باشد یا به عقد موقت و چه در عقد موقت شرط شود که نزدیکى انجام نگیرد یا چنین شرطى نشود، والله العالم.

---------
پس اگر با دختر باکره ای که یکی از اینها مرجع تقلیدش باشن عقد موقت کنم (بدون ازن پدر) ، جایز است؟

در مواردی که مجتهد شما احتیاط واجب کرده می تونی به مرجع اعلم بعد از او رجوع کنی، و هیچ جای نگرانی نیست. عمل شما از دید خدا پنهان نیست و بدان خدا محاسبه گر دقیق و آگاهی است.
در ضمن اسناد که بیان کردید بعضی از آنها را من دیدم و تایید میکنم اما در بعضی دیگر مطالعه نداشتم و نمی تونم نظر بدهم.

سلام
أ: اذن پدر لازم است . (آیات عظام: امام خمینی، سیستانی(البته آیت الله سیتانی در دختری که متصدی امور زندگی خویش باشد اذن پدر را بنا بر احتیاط واجب لازم می‌داند نه به فتوا)، شبیری زنجانی، تبریزی، نوری همدانی ).
ب: بنا براحتیاط واجب اذن پدر لازم است(آیات عظام: خامنه ای، مکارم شیرازی، اراکی، خوئی، گلپایگانی، فاضل لنکرانی، صافی، وحید خراسانی)
نکته :در احتیاط واجب مقلد می‌توان به مرجع تقلید دیگر رجوع نمود .
ج : تکلیفاً لازم است، یعنی اگر بدون اذن پدر عقد خوانده شود عقد صحیح است، ولی فردی که باید اجازه می‌گرفت و نگرفته، معصیت کار است(آیت الله بهجت ). (1)
د: اذن پدر لازم نیست ولی خوب است رعایت شود(2)
ه‍: درعقد دائم اذن لازم نیست، ولی در عقد موقت لازم است. (3)


1. توضیح المسائل مراجع، ج2، مسئله2376؛ و رساله آیت الله وحید، مسئله 2385؛ و سوال تلفنی از دفتر آیت الله خامنه¬ای درقم و دفتر آیت الله نوری .
2. آیت الله سید صادق روحانی، سوال حضوری از محضر ایشان، و آیت الله گرامی، توضیح المسائل، مسئله2603.
3. آیت الله صانعی، توضیح المسائل، مسئله 2412.

:Gol:

سلام

دوست عزیز طبق اطلاعاتی که یکی از کارشناسان داده اند احتیاط آقای مکارم تبدیل به فتوا شده است

سلام دوست عزیز بهلول جان

طبق نظر جدید اقای مکارم در مورد عقد دختر باکره تا سن سی سالگی این است باید با اجازه پدر دختر باشد(فتوا است واز نظر احتیاطی برگشتند 0251/7840001)

راستی این نقل قول از لینک اینجا تهیه شده است میتونید با چشمان مبارک خودتان هم بخونیدش

سلام

دوست عزیز طبق اطلاعاتی که یکی از کارشناسان داده اند احتیاط آقای مکارم تبدیل به فتوا شده است

سلام
برای استفتاء میتوانید از سایت زیر مطلع گردید .

http://persian.makarem.ir/?p=oas

اینهم عین مطلب مورد نظر شما

نقل
نوشته اصلی توسط : شهلا

ببخشید اگه دختره تو زمانی که دنبال استفتاء از مرجعش بوده با آقایی صیغه بخونه بعد متوجه بشه که مرجع مشروع نمی دونسته حالا تکلیفش چیه؟ گناه کردن؟ باید چی کار کنن؟ دختره باید این مسئله رو به اون آقا بگه؟

با سلام به شما کاربر محترم ،سرکار شهلا
از نظر شرعی این دختر تا زمانی که جواب استفتاء رانگرفته نبایستی ازدواج می کردو دچارگناه شده است
اماینکه می فرمایید حالا تکلیفش چیه ؟
طبق نظر جدید اقای مکارم در مورد عقد دختر باکره تا سن سی سالگی این است باید با اجازه پدر دختر باشد(فتوا است واز نظر احتیاطی برگشتند 0251/7840001) بنابر فرض مذکور این عقد بدون اجازه پدر بوده باطل است واز زمان اطلاع نمی توانید ارتباطی که محارم با هم دارند داشته باشید ونیازی به گفتن به اون اقا هم ندارید می توانید بدون اطلاع از او جدا شوید ویا اینکه در صورت صلاحدید اورا مطع سازید.
استفتاء کارشناس از دفتر مرجع

سلام علیکم

اگر دست فقیه از ادله شرعیه کوتاه شده سراغ اصول عملیه عقلیه می رو

اینجا دست فقیه از ادله شرعیه کوتاه نیست فقیه اینجا میتواند بگوید آنچه تخصیص در موردش وارد نشده است حکم عموم عقود را دارد و در این مسئله ما به قطعی نرسیدیم که آن را از حکم عمومش خارج کند پس این هم حکم عموم را دارد یعنی اذن پدر برای رشیده لازم نیست

دوما چطور فقهای دیگر دستشان به ادله شرعیه رسیده است ولی ایشان نرسیده است؟

همه چیز از حدیث یا ادله شرعیه نیست

خوب اصول عملیه هم جایش مشخص است و این جزو اصول عملیه هم نیست
گاهی اوقات فقیه مذاق شارع را در استنباط احکام شرعی دخیل میکند

یعنی نظر شخصی میدهد؟؟ و مردم از نظر شخصی او پیروی میکنند؟ یعنی مردم باید تابع هوای او باشند؟ که او دلش بخواهد به چه چیزی حکم بدهد؟

مذاق خود مجتهد از ادله مشاهده می کنید

بله چون از هوا نشئت میگیرد و هوا ها هم که یکی نمیشوند پیامبران که از هوا تبعیت نمیکردند نظرشان یکی بود ولی ایشان چون ...... میکنند نظرشان یکی نیست

برداشت خود از شرع را بیان کند.

شرع چیه؟ برداشت او از شرع چیه؟
اگر شرع روایت یا قرآن یا اجماع است که چیزی در این رابطه در شرع نیست اگر هست بیارید
اگر شرع غیر اینها است شما بفرمایید تا ما هم بدونیم
فقیه هم بر اساس ممارست باادله وسرو کار داشتن زیاد با ادله شرعیه حدس وبرداشت فقیه ظریف ودقیق می شو

از اختلاف نظری که در مورد مسافر بیان کردید معلوم میشود که چقدر دقیق شده است چقدر ظریف واقعا در ظرافتش شکی نیست البته این ظرافت و دقت در خود مردم هم هست و نیازی نیست مجتهدین به این ظرافت دست یابند
بنابراین صلاح مصلحت کسی که در فقه ید طولایی دارد می تواند اثربخش ویا حجیت داشته باشدچه بسا فقیهی داریم بر اثر ممارست کم نظرش بر می گردد

ببخشید این در کدام اصول نوشته شده است؟ اصلا طبق چه استدلالی مردم موظف به پیروی از نظر شخصی کسی هستند؟؟
مردم برای این که نمیتوانند(حالا به خاطر این که وقت ندارند یا ....) خودشان به ادله اربعه رجوع بکنند میروند از مرجعی تقلید میکنند که بر اساس آن ادله فتوا دهد نه این که بخواهند از نظر شخصی وی پیروی کنند اگر بحث این است خود مردم دستشون به نظر شخصی خیلی قوی است و مشکلی ندارند که نیاز باشد به فقیه رجوع بکنند!!

وخلاصه اینکه تشخیص موضوعات از طرف مجتهد هم مثل دیگر فتاوا که از ادله شرعیه بدست می اید حجیت دارد

این از کجاست؟ که نظر شخصی مجتهد حجت است؟
یعنی دین انقدر بی در و پیکر است که هرکسی نظر شخصی بدهد و مردم موظف باشند از ایشان چون نامه دارند چون ..... پیروی کنند هر چند که میدانند نظر شخصی ایشان است؟

این خلاف عقل است و قابل قبول نیست

در آخر عذر میخوام برای تاخیر در پاسخ دلیلش ندیدن بود چون معمولا قسمت اشتراکات میرم و آخرین صفحه رو میزنم این هم در انتهای صفحه قبل قرار گرفت به همین دلیل ندیدمش

سلام دوست عزیز طبق اطلاعاتی که یکی از کارشناسان داده اند احتیاط آقای مکارم تبدیل به فتوا شده است

سلام
میشه فتوای ایت الله مکارم رو اینجا بگذارید؟ من هر چی تو سایتشون گشتم فتوا ندیدم
- لزوم اذن پدر در عقد موقت برای دختران باکره
IMAGE(http://persian.makarem.ir/images/quis.gif) نظر حضرت عالی در مورد نکاح موقت بدون اذن پدر در صورتی که دختر باکره بوده ولی امور زندگی خویش را خود تامین می کند چیست؟
IMAGE(http://persian.makarem.ir/images/answer.gif) بدون اجازه پدر جائز نیست .

نقل نمایش پست ها نوشته اصلی توسط : مهدی عباس زاده سلام دوست عزیز طبق اطلاعاتی که یکی از کارشناسان داده اند احتیاط آقای مکارم تبدیل به فتوا شده است سلام میشه فتوای ایت الله مکارم رو اینجا بگذارید؟ من هر چی تو سایتشون گشتم فتوا ندیدم - لزوم اذن پدر در عقد موقت برای دختران باکره نظر حضرت عالی در مورد نکاح موقت بدون اذن پدر در صورتی که دختر باکره بوده ولی امور زندگی خویش را خود تامین می کند چیست؟ بدون اجازه پدر جائز نیست .

باسلام خدمت کاربران محترم
ادرس مورد نظر:سوال(1)

http://www.makaremshirazi.org/persian/estefta/?mit=648

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام علیکم

ببخشید جناب اسراء برای بنده یه سوال پیش اومده :

فرق اینطور فتوا دادن بدون وجود روایت و یا اصل عملی و فقط از روی مذاق مجتهد فرقش با استحسانی که علمای سنی به آن اعتقاد دارند و شیعه تقبیح میکند چیست؟

سلام مجدد

«اگر دختر عاقله بالغه رشیده نیاز به شوهر داشته باشد، و پدر او را از ازدواج با مردى که شرعاً و عرفاً کفو او است منع کند، اجازه پدر در این جا شرط نیست.»

یه سوال دیگه ببخشید الآن اینو خوندم خیلی برام جالب بود

این فرقش با اجازه نگرفتن چیه؟ ایشون که میفرمایند اگر پدر منع کند میتونه ازدواج کنه اگه کفوش باشه خب بیاییم برعکسش رو بگیم یعنی بگیم اگه کسی داره با غیر کفوش ازدواج میکنه همه وظیفه دارن منعش کنن به هر طریقی که ممکنه چرا میگیم اذنش لازمه بعد میگیم که اگه کفوش باشه منع پدر مهم نیست؟

امیدوارم منظورم رو به طور کامل رسونده باشم دوباره توضیح میدم:
این دو فتوا رو با هم مقایسه کنید:
1. دختر باید از پدرش اجازه بگیرد اما اگر پسر کفو او باشد ولی پدر مانع شود دختر میتواند بدون اذن پدر با پسر ازدواج کند
2. دختر میتواند با کفو خودش ازدواج کند ولی اگر بخواهد با غیر کفوش ازدواج کند بر همه واجب است که مانع این ازدواج شوند که از همه مهمتر وظیفه پدر است

من فکر میکنم فتوای دوم عاقلانه تر است چرا که اگر منع پدر برای ازدواج با کفو مهم نیست چه اجازه گرفتنی؟ اما اگر کفو نباشد اولا بر دختر حرام است ازدواج(و در بعضی موارد باطل) دوما باید دیگران از باب امر به معروف و نهی از منکر مانعش شوند!!

سلام علیکم

اینجا دست فقیه از ادله شرعیه کوتاه نیست فقیه اینجا میتواند بگوید آنچه تخصیص در موردش وارد نشده است حکم عموم عقود را دارد و در این مسئله ما به قطعی نرسیدیم که آن را از حکم عمومش خارج کند پس این هم حکم عموم را دارد یعنی اذن پدر برای رشیده لازم نیست دوما چطور فقهای دیگر دستشان به ادله شرعیه رسیده است ولی ایشان نرسیده است؟

خوب اصول عملیه هم جایش مشخص است و این جزو اصول عملیه هم نیست

عنی نظر شخصی میدهد؟؟ و مردم از نظر شخصی او پیروی میکنند؟ یعنی مردم باید تابع هوای او باشند؟ که او دلش بخواهد به چه چیزی حکم بدهد؟

بله چون از هوا نشئت میگیرد و هوا ها هم که یکی نمیشوند پیامبران که از هوا تبعیت نمیکردند نظرشان یکی بود ولی ایشان چون ...... میکنند نظرشان یکی نیست

شرع چیه؟ برداشت او از شرع چیه؟ اگر شرع روایت یا قرآن یا اجماع است که چیزی در این رابطه در شرع نیست اگر هست بیا

از اختلاف نظری که در مورد مسافر بیان کردید معلوم میشود که چقدر دقیق شده است چقدر ظریف واقعا در ظرافتش شکی نیست البته این ظرافت و دقت در خود مردم هم هست و نیازی نیست مجتهدین به این ظرافت دست یابند

ببخشید این در کدام اصول نوشته شده است؟ اصلا طبق چه استدلالی مردم موظف به پیروی از نظر شخصی کسی هستند؟؟ مردم برای این که نمیتوانند(حالا به خاطر این که وقت ندارند یا ....) خودشان به ادله اربعه رجوع بکنند میروند از مرجعی تقلید میکنند که بر اساس آن ادله فتوا دهد نه این که بخواهند از نظر شخصی وی پیروی کنند اگر بحث این است خود مردم دستشون به نظر شخصی خیلی قوی است و مشکلی ندارند که نیاز باشد به فقیه رجوع بکنند!!

این از کجاست؟ که نظر شخصی مجتهد حجت است؟ یعنی دین انقدر بی در و پیکر است که هرکسی نظر شخصی بدهد و مردم موظف باشند از ایشان چون نامه دارند چون ..... پیروی کنند هر چند که میدانند نظر شخصی ایشان است؟ این خلاف عقل است و قابل قبول نیست در آخر عذر میخوام برای تاخیر در پاسخ دلیلش ندیدن بود چون معمولا قسمت اشتراکات میرم و آخرین صفحه رو میزنم این هم در انتهای صفحه قبل قرار گرفت به همین دلیل ندیدمش

بسم الله الرحمن الرحیم سلام علیکم ببخشید جناب اسراء برای بنده یه سوال پیش اومده : فرق اینطور فتوا دادن بدون وجود روایت و یا اصل عملی و فقط از روی مذاق مجتهد فرقش با استحسانی که علمای سنی به آن اعتقاد دارند و شیعه تقبیح میکند چیست؟

عرض سلام خدمت همه کاربران وکارشناسان محترم
در تماس بعدی باخود اقای مکارم گرفته شد ایشان همان جمله قبلی (شانس ازدواج در این سنین کم است ...را مطرح کرده اند )به علاوه اینکه
فرمودند که ادله اذن پدرنسبت به دختر هایی که سن 30 سال هستند منصرف است سوال از چرایی 30 سال شد ؟علت را فرمودند معمولا دخترهای در این سنین مستقلا می توانند تصمیم گیری نسبت به صلاح ومصلحت خود داشته باشند!اشکال شد که در سنین پایین تر هم می توانند مستقلا تصمیم بگیرند؟ فرمودند ماقدر متیقن از سنین دختر ها را در نظر می گیریم
علت تاخیر در جواب صرفا بخاطر امانت در بیان مطلب بود چون در منابع فقهی از مرجع محترم دلیلش را اشاره نکردند ولذا مشافهتاً از خود مرجع برای جواب شما پی گیر شدیم وچنانچه جواب غیر از این را می خواهید می توانید به سایت خود اون مرجع بزرگوار مراجعه کنید
استفتاء شفاهی از مرجع بزرگوار

درود به دوستان؛:Gol::Gol:

بنده فعلا شرایط ازدواج دائم رو ندام ، و می خوام در حال حاضر با یکی تا فراهم شدن شرایط ازدواج دائم ، ازدواج موقت کنم، ولی تو شهر کوچکی که من هستم معمولا دخترا حاضر به ازدواج موقت نمیشند، به همین خاطر از شما دوستان می خوام اگه سایتی ، جایی رو می شناسید که دخترا برا ازدواج موقت اعلام امادگی می کنند به من معرفی کنید؟ با سپاس:hamdel:

درود به دوستان؛ بنده فعلا شرایط ازدواج دائم رو ندام ، و می خوام در حال حاضر با یکی تا فراهم شدن شرایط ازدواج دائم ، ازدواج موقت کنم، ولی تو شهر کوچکی که من هستم معمولا دخترا حاضر به ازدواج موقت نمیشند، به همین خاطر از شما دوستان می خوام اگه سایتی ، جایی رو می شناسید که دخترا برا ازدواج موقت اعلام امادگی می کنند به من معرفی کنید؟ با سپاس


با عرض سلام و احترام و خوش آمدگویی خدمت جناب فرید12 گرامی

این که به دنبال ترک گناه و آلوده نشدن هستید واقعا قابل تحسین است و نشانه ایمان شماست اما در این سایت متأسفانه نمی توانیم کمکی به حضرتعالی بکنیم و برای آفات زیادی که این کار دارد توصیه هم نمی کنیم که در محیط های مجازی به دنبال این کار باشید .

در پناه حضرت حق باشید

1. دختر باید از پدرش اجازه بگیرد اما اگر پسر کفو او باشد ولی پدر مانع شود دختر میتواند بدون اذن پدر با پسر ازدواج کند 2. دختر میتواند با کفو خودش ازدواج کند ولی اگر بخواهد با غیر کفوش ازدواج کند بر همه واجب است که مانع این ازدواج شوند که از همه مهمتر وظیفه پدر است

سلام

این دو حکم صادر شده؟

کسی جواب دوستمون را نمی دهد؟:Gol:

فتاوای مراجع در این خصوص:

http://manmote.com/post/33640431/

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام علیکم

(شانس ازدواج در این سنین کم است ...را مطرح کرده اند )

این مطلب که برای من مشخص نشد و فرق این گونه فتوا دادن با استحسان بیان نشد

که ادله اذن پدرنسبت به دختر هایی که سن 30 سال هستند منصرف است

چگونه منصرف شده است؟ مگر از 30 سالگی رابطه پدر و فرزندی به خواهر و برادری میگراید؟؟ بکارت سر جایش است پدر هم سر جایش پدریت هم سر جایش این انصراف از کجا بدست می آید؟

علت را فرمودند معمولا دخترهای در این سنین مستقلا می توانند تصمیم گیری نسبت به صلاح ومصلحت خود داشته باشند

ادعا است بنده برایتان نمونه می آورم بالای 30 سال ازدواج اشتباهی کرد و سپس طلاق گرفت کی گفته این ادعا رو؟ کلمه معمولا باعث فتوا نمیشود باید گفته شود دختری که ازدواج به صلاح انجام میدهد مستقل است حال خواه 20 سال خواه 30 سال این تعیین سن خرافی و ادعایی است واقعا مثلا 29 و نیم ساله روی چه مبنایی نمیتواند تصمیم درست بگیرد ولی 30 ساله میتواند؟ یا 29 سال و 11 ماهه؟؟

فرمودند ماقدر متیقن از سنین دختر ها را در نظر می گیریم

ایشون اول میفرمایند معمولا بعد میفرمایند قدر متیقن!! این چه قدر متیقنی است که معمولا میتواند مصلحتش را تشخیص بدهد؟ پس تیقنی وجود ندارد فقط ادعا است یک مرجع میاید ادعا میکند که نه 18 ساله معمولا میتواند تشخیص بدهد یه مرجع 13 ساله ادعا است دیگر در و پیکر که ندارد!! شاید یه کسی بگوید 29 و نیم ساله فقط نعوذ بالله میماند عذاب اخروی افتاء بدون مبنا از روایات و یا قرآن!!

علت تاخیر در جواب صرفا بخاطر امانت در بیان مطلب بود چون در منابع فقهی از مرجع محترم دلیلش را اشاره نکردند ولذا مشافهتاً از خود مرجع برای جواب شما پی گیر شدیم وچنانچه جواب غیر از این را می خواهید می توانید به سایت خود اون مرجع بزرگوار مراجعه کنید

از تقوای شما بسیار مشعوفیم خدا شما را در راه خدمت به اسلام و مسلمین حفظ بنماید و توفیقاتتون رو روز افزون بکند

ولی بنده تجربه کردم که سایت ایشون اگه جوابی برای سوالی نداشته باشه میگه نامه شما بایگانی شد

ممنون و التماس دعا

آیا دختره باکره میتواند بدون اذن پدر با پسری محرمیت بخواند و رابطه اش با او طوری باشد که باکره بماند؟

رهبری مرجع تقلیدم است

آیا دختره باکره میتواند بدون اذن پدر با پسری محرمیت بخواند و رابطه اش با او طوری باشد که باکره بماند؟ رهبری مرجع تقلیدم است


با سلام و احترام و خوش آمدگویی خدمت شما

در ازدواج دختر باکره (عقد دائم یا موقت)بايد بنابر احتیاط واجب از ولى (پدر يا جد پدرى) وى اذن گرفته شود.

پایگاه اطلاع رسانی مقام معظم رهبری به آدرس:


http://www.leader.ir/tree/index.php?catid=5

اهم من کارشناس نیستم و وارد این بحث خطرناکم نمیشم!
فقط چند تا نکته رو میخوام بگم که بعدا دقیقشو پیگیری کنید
اولا شرطی که شما گفتین در اصل مطلب تفاوتی ایجاد نمیکنه
و رهبری احتیاط واجب که نه بلکه فتواشون اینه باید احتیاط شود و اذن ولی لازم است

* در این موارد تا همین جا جواب میدن
اما من با عرض کلیییی پوزش میخوام اضافه کنم
شرایطی هست که اذن پدرو منسوخ میکنه
این شرایط بعضیاشون همون دلایلی هستند که اصل ازدواج موقت براشون وضع شده
(دقت دارین که ازدواج موقت برای شرایط خاص است نه هر دم بیل!)
این شرایط برای کلیت ازدواج وجود داره نه اختصاصا ازدواج موقت
تا حالا دیدید کسایی رو که میرن از دادگاه برگه میگرن و اثبات میکنند که پدرشون صلاحیت این اذن رو نداره این یکی از مثالهاشه

گر چه بعید میدونم شما جز این دسته باشید اما محض اطلاع گفتم
چون با موارد واقعی که نیاز مبرم به ازدواج موقت _برای جلوگیری از دوستی غیرشرعی _ و بهونه های غیرعقلی پدر وجود داشته مواجه شدم

روی حرفم با کساییه که جواب میدن
لطفا از داستان دقیق و کامل طرفتون مطلع بشید بعد متناسب با نیازش پاسخ بدید
(میدونم الان کلی مخالف دارم ولی سر دلم مونده بود گاهی خودمون باعث به گناه افتادن ملت میشیم)

لطفا از داستان دقیق و کامل طرفتون مطلع بشید بعد متناسب با نیازش پاسخ بدید

با سلام و تشکر از مشارکتتان

قطعا توجه دارید که آنچه کارشناسان فقه و احکام پاسخ می دهند براساس نظر مراجع بزرگوار است و نه نظرات شخصی و البته مراجع عظام هم با توجه به دلایلی که مستند به منابع استخراج احکام شرعی اعم از قرآن و سنت و عقل و اجماع است،حکمی را بیان می کنند،از این رو مقلدین و مقییدین باید به آن عمل نمایند،گرچه خوشایند میل اشخاص نباشد.البته شارع مقدس در جعل احکام،حتما مصلحت مکلفین را منظور داشته است و چه بسا مفسده ازدواج دختر باکره بدون اذن پدر، بیشتر از مصلحت آن بوده است که چنین حکمی از سوی شرع مقدس بیان شده است همانطور که میبینیم در بسیاری از موارد ازدواج های بدون اذن ولی ،مشکلات غیر قابل جبرانی در پی داشته است.

در پناه حضرت حق سالم و سربلند باشید.

واقعا ابلهانس!!!
خود اون مرجع حاضره دخترش پنهانی بره و صیغه کسی بشه؟
اصلا اون مرجع خودش دختر داره؟
اگر بشنوه دخترش بدون اجازه رفته صیغه هر پسری شده خوشحال میشه؟

خب از فردا دخترای 10 ساله هم میگن ما دیگه رشیده شدیم و خوب و بد رو میفهمیم...

در ضمن خیلی از این آقایون معلوم نیست کی مرجع شدن
مراجع بزرگ مثل اقا مکارم و سیستانی و...همه گفتن اذن پدر واجبه

....
نزنید این تاپیکها رو
حداقل چنتا کارشناس بیان وجمعش کنن...

واقعا ابلهانس!!!
خود اون مرجع حاضره دخترش پنهانی بره و صیغه کسی بشه؟
اصلا اون مرجع خودش دختر داره؟
اگر بشنوه دخترش بدون اجازه رفته صیغه هر پسری شده خوشحال میشه؟

شاید هم خوشحال بشه که دخترش در دام گناه نیفتاده و چه بسا با دید وسیع و سینه ی گشاده ای که پیدا کرده،تسلیم حق باشه،و در صورت عدم نیاز به اذن پدر،پذیرای حق باشه.
گویا شما داستان ها و زندگی نامه ی علمای شیعه را مطالعه نفرمودید که چه حالات و خلقیات عحیبی داشتند که هروقت مطالعه میکنیم،از خود میپرسیم "مگر میشود؟"
ما نباید سطح معرفتی این بزرگان رو به انزل مراتب بکشیم و خودمان رو هم قاضی محکمه کنیم

در ضمن خیلی از این آقایون معلوم نیست کی مرجع شدن
عدم علم،دلیل بر علم به عدم نیست.
به بیانی بهتر،اینکه من و شما "نمیدانیم که هست"،دلیل بر این نیست که "میدانیم که نیست".شاید هست و ما نیافتیم.پس لطفا محکم تر و با منطق تر درمورد افراد در جمع قضاوت بفرمایید.
اگر یقین به اعلم بودن ایشان ندارید،به مرجع اعلم رجوع فرمایید و مقلدین خود مکلفند که در صورت نیاز مدارک اجتهادی ایشان را بیابند.

مراجع بزرگ مثل اقا مکارم و سیستانی و...همه گفتن اذن پدر واجبه

البته مراجع بزرگ دیگری هم مثل آیت الله صادق روحانی اذن پدر رو شرط ندونستند.اگر هم خواستید مدارک شهادت دو عادل به جایزالتقلید بودن ایشان
موجود هست.
و همچنین بیشتر مراجع از جمله آیت الله مکارم احتیاط واجب داده اند.

شاید هم خوشحال بشه که دخترش در دام گناه نیفتاده و چه بسا با دید وسیع و سینه ی گشاده ای که پیدا کرده،تسلیم حق باشه،و در صورت عدم نیاز به اذن پدر،پذیرای حق باشه.
گویا شما داستان ها و زندگی نامه ی علمای شیعه را مطالعه نفرمودید که چه حالات و خلقیات عحیبی داشتند که هروقت مطالعه میکنیم،از خود میپرسیم "مگر میشود؟"
ما نباید سطح معرفتی این بزرگان رو به انزل مراتب بکشیم و خودمان رو هم قاضی محکمه کنیم

عدم علم،دلیل بر علم به عدم نیست.
به بیانی بهتر،اینکه من و شما "نمیدانیم که هست"،دلیل بر این نیست که "میدانیم که نیست".شاید هست و ما نیافتیم.پس لطفا محکم تر و با منطق تر درمورد افراد در جمع قضاوت بفرمایید.
اگر یقین به اعلم بودن ایشان ندارید،به مرجع اعلم رجوع فرمایید و مقلدین خود مکلفند که در صورت نیاز مدارک اجتهادی ایشان را بیابند.

البته مراجع بزرگ دیگری هم مثل آیت الله صادق روحانی اذن پدر رو شرط ندونستند.اگر هم خواستید مدارک شهادت دو عادل به جایزالتقلید بودن ایشان موجود هست.
و همچنین بیشتر مراجع از جمله آیت الله مکارم احتیاط واجب داده اند.


دوست عزیز اگر واقعا بحث روحیات و خلقیات عجیب و مصلحت اندیشیه
که اذن میدن و شایدم خودش بره یه جوون پاک و معتمد رو معرفی کنه و...که حتی اینم محاله
چه برسه اینکه بگه برو خودت پیش هر کسی دلت خواست صیغه شو و...

در ثانی تو این سایت به این بزرگی که اکثرا اهل دین و دینداری هم هستن
کسی این آقای روحانی رو میشناسه؟
این آقای روحانی خودش دختر داره؟
اگر میشنید بی اجازه رفته صیغه شده چه حسی بهش دست یمداد؟


.

در ثانی تو این سایت به این بزرگی که اکثرا اهل دین و دینداری هم هستن
کسی این آقای روحانی رو میشناسه؟
این آقای روحانی خودش دختر داره؟
اگر میشنید بی اجازه رفته صیغه شده چه حسی بهش دست یمداد؟

دوست گرامی عرض کردم "عدم علم،دلیل بر علم به عدم نیست"

النتائج 1 الى 10 من نحو 264 ضمن www.askdin.com عن "آیت الله روحانی".
النتائج 1 الى 10 من نحو 64 ضمن www.askdin.com عن "صادق روحانی"

این نتیجه جستجوی سرچ اسک دین هست که به وسیله موتور گوگل در تالار اسک دین نتیجه رو اعلام میکنه.بسیاری از مطلب که در اونها اسم شریف آیت الله صادق روحانی آمده.
ایشان از علمای بالای شیعه هستند.

حضرت آيت الله العظمي روحاني از شاگردان برجسته حضرت آيت الله العظمي خويي در سن 14 سالگي و به تائيد مكتوب اساتيد شان به درجه اجتهاد نائل شدند...
www.rohani.ir



و خلاصه ما نمیتونیم بگیم بحث رو منتفی کنید چون علما میگن حرامه.همون طور که عرض شد،مطلقا حرام نیست و عموما احتیاط واجب داده شده،البته در اکثر موارد و بعضی جایز و بعضی مطلقا باطل دونستند.آیت الله بحجت هم فرمودند "بنابر احتیاط واجب،تکلیفاً باید اجازه گرفت" که معنای این حرف باید مورد بررسی قرار بگیره.

بازهم بنده رو ببخشید،قصد جسارت ندارم خدای ناکرده.از این باب که مطلب روشن بشه بحث میکنیم.
همسن انداز شما در این تالار عرشی تشریف دارید،برای بنده بسیار بسیار با ارزش هستید
ما رو دعا بفرمایید

دوست گرامی عرض کردم "عدم علم،دلیل بر علم به عدم نیست"

النتائج 1 الى 10 من نحو 264 ضمن www.askdin.com عن "آیت الله روحانی".
النتائج 1 الى 10 من نحو 64 ضمن www.askdin.com عن "صادق روحانی"

این نتیجه جستجوی سرچ اسک دین هست که به وسیله موتور گوگل در تالار اسک دین نتیجه رو اعلام میکنه.بسیاری از مطلب که در اونها اسم شریف آیت الله صادق روحانی آمده.
ایشان از علمای بالای شیعه هستند.

[center]حضرت آيت الله العظمي روحاني از شاگردان برجسته حضرت آيت الله العظمي خويي در سن 14 سالگي و به تائيد مكتوب اساتيد شان به درجه اجتهاد نائل شدند...
www.rohani.ir[/center]


و خلاصه ما نمیتونیم بگیم بحث رو منتفی کنید چون علما میگن حرامه.همون طور که عرض شد،مطلقا حرام نیست و عموما احتیاط واجب داده شده،البته در اکثر موارد و بعضی جایز و بعضی مطلقا باطل دونستند.آیت الله بحجت هم فرمودند "بنابر احتیاط واجب،تکلیفاً باید اجازه گرفت" که معنای این حرف باید مورد بررسی قرار بگیره.

بازهم بنده رو ببخشید،قصد جسارت ندارم خدای ناکرده.از این باب که مطلب روشن بشه بحث میکنیم.
همسن انداز شما در این تالار عرشی تشریف دارید،برای بنده بسیار بسیار با ارزش هستید
ما رو دعا بفرمایید


سلام
ممنون بابت معرفی ایشون
من که امروز برای اولین بار عکس ایشون رو دیدم

حالا واقعا کاری با فقه ندارم
[spoiler]
گرچه تو همین فقه هم فقهای ما اکثریت گفتن اذن پدر واجبه
[/spoiler]
خدایی به نظر شما از بابت آسیب های اجتماعی
اگر دختر از ارتباط با پسر اونم از نوع نزدیکی جنسی احساس خطر نکنه
و براش بی حیایی هم حساب نشه
میدونید چه بلایی سر جامعه میاد؟
میدونید آمار دختران باکره چقدر میاد پایین؟
میدونید پسرا به هیچ دختری اعتماد لازم رو پیدا نمیکنن
این دختر بالغه براش سن که تعیین شنده گفتن دختری که به بلوغ رسیده و...
خب از فردا دخترای 14 ساله هم میکن من خوب و بد رو میفهمم و مثلا میدونم که دزدی کار بدیه پس میرم صیغه فلان دوس پسرم میشم
واقعا فاجعه پیش میاد
احترام مرجع تقلید واجب
ولی کمی هم باید به آسیب های اجتماعی آگاهی داشت
فقه پویا که خیلیا میخوان همینه

با سلام خدمت اساتید محترم اقا من ی سوال دارم که زهنمو مشغول کرده ممنون میشم به سوالم ج بدین!
ایا میشه با ی دختره که قبلا باکره بوده ولی به دلایلی این بکارت از دست رفته مثل عمل جراحی رحم یا حادثه یا هرچیزه دیگه!بدون اجازه پدر دختر ازدواج موقت کرد ؟احکام مراجع در این مورد چیه ؟

من مرجع تقلیدم مکارم شیرازی هست و اون دختر ایت الله خامنه ای.

با سلام خدمت اساتید محترم اقا من ی سوال دارم که زهنمو مشغول کرده ممنون میشم به سوالم ج بدین!
ایا میشه با ی دختره که قبلا باکره بوده ولی به دلایلی این بکارت از دست رفته مثل عمل جراحی رحم یا حادثه یا هرچیزه دیگه!بدون اجازه پدر دختر ازدواج موقت کرد ؟احکام مراجع در این مورد چیه ؟

سلام علیکم
اگر بکارت بدون ازدواج شرعی زایل شده(مثلا با ورزش یا بازی) همه مراجع مشهور فعلی می فرمایند که این دختر حکم دختر باکره دارد و اجازه پدر شرط است(به نقل از کتاب رساله دانشجویی ص 224 )

من مرجع تقلیدم مکارم شیرازی هست و اون دختر ایت الله خامنه ای.

با سلام و احترام

به نظر آیات عظام امام خمینی،رهبری،مکارم :

در صورتي كه بكارت دختر به واسطه شوهر كردن ازبين رفته باشد، اجازه پدر وجد لازم نيست ولي اگر به واسطه وطي به شبهه يا زنا از بين رفته باشد، احتياط مستحب آن است كه اجازه بگيرند. و اگر به صورت دیگری هم از بین رفته باشد،اجازه لازم است.

رساله مراجع،م2377 و استفتا از دفتر مراجع بزرگوار

با عرض سلام وخسته نباشید
من یه پسر 18 سال هستم و مرجع من ایت الله مکارم شیرازیی هست
دختری که باهاش ارتباط دارم 17سال و مرجعش ایت الله گلپایگانی هستش
ما میتونیم بدون اذن پدر این دختر عقد موقت کنیم؟
اهل دوست پسر گرفتن هستش اگه من باهاش نباشم میره با یکی دیگه دوست میشه
لطفا یک کارشناس جواب منو بده
با تشکر

سلام
ازدواج موقت با دختره باکره ای که پدر و جد پدریش در غید حیات نباشد نیاز به اجازه مادر دختر دارد؟یا بدون اجازه مادر دختر می تونه ازدواج موقت کنه

مرجع تقلید اقای خامنه ای هستن

با عرض سلام وخسته نباشید من یه پسر 18 سال هستم و مرجع من ایت الله مکارم شیرازیی هست دختری که باهاش ارتباط دارم 17سال و مرجعش ایت الله گلپایگانی هستش ما میتونیم بدون اذن پدر این دختر عقد موقت کنیم؟ اهل دوست پسر گرفتن هستش اگه من باهاش نباشم میره با یکی دیگه دوست میشه لطفا یک کارشناس جواب منو بده با تشکر

با عرض سلام و احترام خدمت جناب عالی و تشکر از سئوال شما

در فرض سئوال حتما باید برای ازدواج دائم یا موقت ، اذن پدر داشته باشید و بدون آن ازدواج باطل است . (1)

ضمنا از نظر شرعی گناه ارتباط های غیر شرعی دختر بر عهده شما نیست و مهم ترین تکلیف شرعی شما نجات خودتان از این ارتباط و رها کردن آن است .

پی نوشت:
1. توضیح المسائل مراجع ، احکام ازدواج

موضوع قفل شده است