یک تصور اشتباهی که جناب علی و شاید برخی دوستان دیگه هم داشته باشند این است به خاطر برخی تفاوت های زن و مرد فکر میکنند لابد زنان برای کار درون خانه و مردان برای کار بیرون خانه افریده شده اند اما
فرض کنید شما دو فرزند داشته باشید دختر و پسر
از همان بچگی پسر رو شجاع، خودساخته، و جوری تربیت می کنید که به قول خودمان از پس اداره زندگی بربیاد و از همان ابتدا اهدافی چون تحصیلات عالیه و اشتغال برای او در نظر گرفته اید و این شخص با چنین طرز فکری بزرگ می شود
در عوض دختر رو با نگرش اینکه روزی مادر میشود و اموزش های شوهرداری و فرمانبرداری و بچه داری بزرگ میکنیم حالا جدای از این آموزش هایی که خانواده به دختر و پسر میدن انتظاری که جامعه ی سنتی و مذهبی از دختر و پسر داره هم اضافه کنیم بر آن
خوب مشخصه وقتی با چنین تصوراتی بزرگ میشن پسر و دختر با هم کلی تفاوت دارند
مثلا در کشورهای آفریقایی گفته میشود زنان از توان و نیروی بالای برخوردارند بعد ثابت شده بود که شرایط زندگی آنها را اینجور بزرگ کرده پس می بینید اگر ما دختران رو از بچگی خودساخته و با اعتماد به نفس و متکی به خود تربیت کنیم طوری که بداند غیر از خانه دنیای دیگری هم وجود دارد این دختران عاشق تحصیل و کار میشوند و به هیچ قیمتی حاضر نمی شوند از شغل خود دست بکشند و خانه نشین شوند پس علت اینکه تعداد دختران شاغل و تحصیل کرده روز به روز افزایش می یابد این است که فرهنگ جامعه و طرز تفکر خانواده ها تا حدودی تغییر کرده است.
مادران كودكانی كه تغذیه بهتری دارند ، بیشترشاغلاند و ساعات زیادی از روز را در بیرون از خانه میگذرانند عوامل بروز چنین واقعیتی را نظم بیشتر مادران شاغل در زندگی شخصی شان ، وضعیت اقتصادی بالاتر و به تبع آن زندگی در محلههای بهتر، آگاهی و فرهنگ بیشتر و نهایتا ناراحتی وجدان، مادران از اینكه ساعات زیادی از روز را دور از فرزند خود هستند و سعی میكنند با توجه و دقت بیشتر به وی غذا بدهند، دانستند.
حتما منبع این یکی هم جهان نیوز است؟:Cheshmak:
منبع تحقیقات ما دقیقتر بود اما تحقیق شما منبعی نداشت موسسه مطالعه سلامت کودک با بررسی بیش از 12 هزار و 500 کودک پنج ساله نشان داد، فعالیت بدنی کودکانی که مادر شاغل دارند کمتر است و احتمال این که غذاهای ناسالم بخورند نیز بیشتر است.نتایج این تحقیقات در نشریه اپیدمی شناسی و سلامت کودک منتشر شده است.محققان دریافتند کودکان مادران شاغل، در میان وعده های غذایی خود، نوشیدنی های شیرین بیشتری می نوشیدند. همچنین این کودکان حداقل دو ساعت در روز را به بازی با رایانه و یا تماشای تلویزیون می گذراندند، در حالی که کودکان مادران خانه دار کمتر از دو ساعت را صرف این گونه فعالیت ها می کردند.کودکان مادران شاغل بیشتر با وسیله نقلیه به مدرسه می رفتند، در حالی که کودکان مادران خانه دار، تا مدرسه پیاده می رفتند یا دوچرخه سواری می کردند.پروفسور "کاترین لاو" مجری این تحقیقات با اشاره به اشتغال یک یا هر دو والدین در بسیاری از خانواده ها گفت: احتمالا والدین به دلیل کمبود وقت نمی توانند غذاهای سالم و فرصت انجام فعالیت های بدنی را برای فرزندان شان فراهم کنند.
علاوه برآنکه تغذیه با سلامت ارتباط دارد و فرزندان زنان شاغل بیماری بیشتری دارند طبق تحقیقات جدید http://www.tebyan.net/newindex.aspx?pid=165206
یک مطالعه 20 ساله و گسترده بر روی 89 هزار کودک در آمریکا نشان داد، بچه هایی که مادران آنها بیرون از خانه کار میکنند، 200 درصد بیشتر از کودکانی که مادران آنها خانه دار هستند، دچار حملات آسم، بستریشدن شبانه و جراحات و مسمومیتها میشوند.
بچههایی در این پژوهش شرکت کردند بین 7 تا 17 سال سن داشتند و به مدرسه می رفتند و کوچکترین خواهر یا برادر آنها هم حول و حوش سن مدرسه بود.
هدف پژوهشگران از حذف کودکان کمتر از سن مدرسه این بود که تنها فرزندانی را بررسی کنند که اشتغال یا اشتغال نداشتن مادران آنها به خاطر سن این بچهها نباشد.
از سوی دیگر، در این مطالعه برخی عوامل بنیادی مانند بیماری کودک نیز در نظر گرفته شد که گاهی باعث میشود مادری از شغل خود انصراف بدهد و در خانه بماند.
مطالعات قبلی خلاف این را می گفتند
یافتههای جدید، نتایج مطالعات پیشین را به چالش میکشد که نشان داده بودند سلامتی کودکان مادران شاغل در وضعیت بهتری است. در یافتههای پیشین مشخص شده بود، عواملی مثل افزایش درآمد، داشتن بیمه بهداشتی و افزایش اعتماد به نفس مادر شاغل باعث می شود فرزندان سالمتری داشته باشد.
مطالعات قبلی می گفتند وقتی مادری شاغل است، درآمد خانواده افزایش مییابد و این امر باعث میشود تا خانواده بهتر بتواند از پس هزینهها برآید و امکانات بهتری برای کودک از نظر تغذیه فراهم کند. همچنین افزایش اعتماد به نفس مادر به دلیل اشتغال، در سلامت روانی کودک تاثیر مثبت دارد.
مراقبت بیشتر، سلامت بیشتر
پژوهش جدید بیان می دارد محدودیت وقت، به مادران شاغل فشار زیادی وارد میکند و ممکن است باعث شود نظارت یا مراقبت کمتری در مورد کودکان خود داشته باشند.
سلامتی کودک تا حدودی تحت تاثیر مدت زمانی است که صرف او میشود و طبیعی است که انجام فعالیتهای مختلف داخل خانه مانند نظافت یا تهیه غذا که معمولا مسئولیت اصلی مادر است، زمان کمتری برای مادر شاغل جهت رسیدگی به کودک باقی می گذارد.
یک تصور اشتباهی که جناب علی و شاید برخی دوستان دیگه هم داشته باشند این است به خاطر برخی تفاوت های زن و مرد فکر میکنند لابد زنان برای کار درون خانه و مردان برای کار بیرون خانه افریده شده اند اما فرض کنید شما دو فرزند داشته باشید دختر و پسر
از همان بچگی پسر رو شجاع، خودساخته، و جوری تربیت می کنید که به قول خودمان از پس اداره زندگی بربیاد و از همان ابتدا اهدافی چون تحصیلات عالیه و اشتغال برای او در نظر گرفته اید و این شخص با چنین طرز فکری بزرگ می شود
در عوض دختر رو با نگرش اینکه روزی مادر میشود و اموزش های شوهرداری و فرمانبرداری و بچه داری بزرگ میکنیم حالا جدای از این آموزش هایی که خانواده به دختر و پسر میدن انتظاری که جامعه ی سنتی و مذهبی از دختر و پسر داره هم اضافه کنیم بر آن خوب مشخصه وقتی با چنین تصوراتی بزرگ میشن پسر و دختر با هم کلی تفاوت دارند
مثلا در کشورهای آفریقایی گفته میشود زنان از توان و نیروی بالای برخوردارند بعد ثابت شده بود که شرایط زندگی آنها را اینجور بزرگ کرده پس می بینید اگر ما دختران رو از بچگی خودساخته و با اعتماد به نفس و متکی به خود تربیت کنیم طوری که بداند غیر از خانه دنیای دیگری هم وجود دارد این دختران عاشق تحصیل و کار میشوند و به هیچ قیمتی حاضر نمی شوند از شغل خود دست بکشند و خانه نشین شوند پس علت اینکه تعداد دختران شاغل و تحصیل کرده روز به روز افزایش می یابد این است که فرهنگ جامعه و طرز تفکر خانواده ها تا حدودی تغییر کرده است.
خواهر گرامي
اينكه ميفرماييد واقعيت است اما حقيقت نيست
بله ، دختر و پسر را هرجور كه تربيت كنيم همانطور بار ميايد (صرف نظر از عوامل ثانوي)
اما سوال اين است كه:
پس هرطور كه به نظرمان رسيد بايد آنها را تربيت كنيم؟
يا اينكه هركدام فطرتي دارد كه بهترين تربيت آن است كه به اين فطرت نزديكتر باشد؟
ميفرماييد دختر را براي مادر بودن تربيت ميكنند (گرچه من معتقدم كه همين را هم نصفه و نيمه انجام ميدهند)
خب خواهر بزرگوار ، نفرماييد كه انتظار داشتيد دختر را براي پدر بودن تربيت كنند!!!
البته درمورد خودساخته بودن تا حد زيادي با شما موافقم (بجز يك نكته كه بعداً عرض ميكنم)
اما تربيت خودساخته ، به معناي تغيير نقش شخصيتي نيست
یک تصور اشتباهی که جناب علی و شاید برخی دوستان دیگه هم داشته باشند این است به خاطر برخی تفاوت های زن و مرد فکر میکنند لابد زنان برای کار درون خانه و مردان برای کار بیرون خانه افریده شده اند اما
نگاه اسلام و فمینیسم به تفاوت های زن و مرد - بخش دوم و پایانی/ [=Times News Roman]اسلام و تفاوت زن و مرد در عقل و استعداد [=Times News Roman]معیار برتری عقلانی، عقلی است که روایات ترسیم کرده اند: عقل آن چیزى است که به سبب آن خداى متعال عبادت شده و بهشت کسب شود.عقلی که برای عبادت، تقوا، قرب الهی و کمالات معنوی و روحی است، مایه ی برتری است. این نوع عقل نیز به روح انسانی و قابلیت آن باز می-گردد و از این جهت، زن و مرد همانند و مشترکند.
چکیدهتفاوت های موجود بین زن و مرد از جمله مباحث مطرح در حوزه ی مطالعات زنان است. زن و مرد در دو نظام تکوین و تشریع تفاوت هایی دارند. تفاوت های تکوینی در سه بعد بیولوژی، روحی ـ روانی و عقل و استعداد نمود می یابد. در نظام تشریع و قانون-گذاری نیز تفاوت یا عدم تفاوت زن و مرد معرکه آراء است. فمینست ها ـ با شاخه ها و گرایش های مختلفی که دارند ـ برخی از تفاوت ها را در دو نظام تکوین و تشریع پذیرفته اند و برخی را نپذیرفته اند و برآنند که بین زن و مرد به ویژه در نظام تشریع فرقی نیست؛ اما دین اسلام به تفاوت های زن و مرد در نظام تکوین اذعان دارد و به تبع آن در نظام تشریع تفاوت هایی را برای دو جنس قائل شده است که البته این تفاوت ها به معنای برتری جنسی بر جنس دیگر نیست.در قسمت اول مقاله تفاوت های زن و مرد در نظام تکوین، تفاوت های بیولوژی زن و مرد، تفاوت های روانی زن و مرد، تفاوت در هوش و استعداد، تفاوت زن و مرد در نظام تشریع، پذیرش یا انکار تفاوت-ها؟، روی کرد فمینیستی به تفاوت زن و مرد مورد بحث قرار گرفت و در این قسمت نیز نظریه ی اسلام درباره ی تفاوت زن و مرد، اسلام و تفاوت زن و مرد در عقل و استعداد به تفصیل بحث خواهد شد:نظریه ی اسلام درباره ی تفاوت زن و مردبا تأمل در آیات و روایات چنین به نظر می رسد که زن و مرد در اصل هویت انسانی و ویژگی های لازم نوع انسانی برابرند؛ اما تفاوت های زیستی، روانی و احساسات در زن و مرد وجود دارد. به دلیل همین تفاوت های تکوینی، تشابه حقوقی این دو جنس امکان-پذیر نیست و در مقام تشریع نیز با هم تفاوت خواهند داشت.استاد مطهری در این باره می گوید:از نظر اسلام هرگز مطرح نیست که آیا زن و مرد دو انسان متساوی در انسانیت هستند یا نه. از نظر اسلام زن و مرد هر دو انسانند و از حقوق انسانی متساوی بهره مندند. آن چه از نظر اسلام مطرح است این است که زن و مرد به دلیل این که یکی زن است و دیگری مرد، در جهات زیادی مشابه یکدیگر نیستند، جهان برای آن ها یک جور نیست، خلقت و طبیعت آن ها را یک نواخت نخواسته است و همین جهت ایجاب می کند که از لحاظ بسیاری از حقوق و تکالیف و مجازات ها وضع مشابهی نداشته باشند.23از دیدگاه اسلام خدای حکیم به مقتضای بقای نسل، انسان را به دو صنف زن و مرد تقسیم کرده است و تفاوت در برخی خصلت ها لازمه ی چنین تقسیمی است.24بی شک اختلاف در خلقت وجود دارد؛ همان طور که خداوند می فرماید: «وَ قَدْ خَلَقَکُمْ أَطْوارا؛25 در حالى که شما را در مراحل و حالاتى گوناگون آفریده». خداوند خلقت و طبیعت زن و مرد را یک نواخت نخواسته است. از منظر دین مقدس اسلام این تفاوت ها به هیچ وجه نقص برای دو جنس نیست؛ بلکه تناسب است. در برخی امور مرد نیازمند زن و در پاره ای از امور نیز زن نیازمند مرد است.پیش تر هم اشاره شد، که این دو موجود از منظر اسلام در بُعد عاطفی نیز با هم متفاوت هستند؛ همان گونه که مولای متقیان علی(ع) در توصیف روحیات زن می فرماید: «اَلْمَرْاَةُ تَکْتُمُ الْحُبَّ اَرْبَعینَ سَنَةً، وَ لاتَکْتُمُ الْبُغْضَ سَاعَةً واحِدَةً»26 زن چون کانون حیا است عشق و محبّت را ممکن است چهل سال در دل پنهان نگه دارد؛ امّا ناراحتی و کینه را یک ساعت هم تحمل نمی کند چون کانون عاطفه است.شهید مطهری در این زمینه می فرماید: زن از جنبه ی مالی و مادی نیازمند به مرد آفریده شده است و مرد از جنبه ی روحی. زن بدون اتکاء به مرد نمىتواند نیازهاى فراوان مادى خود را- که چندین برابر مرد است- رفع کند.27 به هر حال تفاوت های زن و مرد تناسب است؛ نه نقص و کمال. قانون خلقت خواسته است با این تفاوت ها تناسب بیشتری میان زن و مرد - که قطعاً برای زندگی مشترک ساخته شده اند و مجرد زیستن انحراف از قانون خلقت است– به وجود آورد.28تفاوت ظاهری و جسمی زن و مرد، نشان از آن دارد که آن دو با تقسیم کار میان یکدیگر و هم افزایی در رشد و توسعه نهاد خانواده و نهاد جامعه همکاری کنند و همان گونه که در نظام خانواده برخی فعالیت های زن و مرد اختصاصی و برخی مشترک می باشد در نظام اجتماعی نیز با توجه به ویژگی های جسمی و روحی زن و مرد؛ برخی عرصه ها اختصاصی است و برخی کارها با همدلی و همراهی و تعاون انجام می پذیرد. چرا باید تفاوت ها را مبنی بر نقص یکی و کامل تر بودن دیگری تفسیر کرد؟مثل این می ماند که چون چشم متفاوت از گوش است، چشم را عضوی ناقص و گوش را کامل بدانیم! حال آن که هریک از این دو، کارکرد و وظایف متفاوتی دارند و در صورت نبود هریک خللی بر پیکره ی اصلی انسان وارد می شود. هر انسان عاقلی باور دارد که با وجود تفاوت های جسمی و روحی باید تکالیف و حقوق نیز متفاوت و متناسب با استعدادها باشند؛ از این رو در اسلام احکام و قوانین ویژه ای و گاه متفاوتی برای زن و مرد یا پدر و مادر تعیین شده است.آن چه آمد تفاوت های تکوینی در دو بعد جسمی و روانی زن و مرد بود که در نهایت به این نتیجه می رسیم که طبق نظر اسلام تفاوت جسمی و روحی در زن و مرد وجود دارد و این تفاوت «تناسب است نه نقصان».بررسی نظر اسلام درباره ی تفاوت هوش و استعداد زن و مرد نیز به بحث جداگانه ای نیاز دارد که به آن می پردازیم.اسلام و تفاوت زن و مرد در عقل و استعداداین بحث از این جهت بیشتر مورد توجه نظریه-پردازان قرار گرفته است که در برخى از منابع روایی به ظاهر سخن از نقصان عقلى زنان به میان آمده است. در میان احادیث، سخن امام على امیرالمومنین(ع) در خطبه ی هشتادم نهجالبلاغه معروفتر از دیگر روایات است، حضرت در این خطبه می فرماید: «مَعَاشِرَ النَّاسِ إِنَّ النِّسَاءَ نَوَاقِصُ الْإِیمَانِ، نَوَاقِصُ الْحُظُوظِ، نَوَاقِصُ الْعُقُول....؛29 مردم! ایمان زنان ناتمام است، بهره ی آنان ناتمام و عقل و خرد ایشان ناتمام است...».درباره ی این دسته از روایات سخن بسیار گفته شده است. برخی از بزرگان همچون آیت الله جوادی آملی برآنند که این روایات طبق شرایط خاصی صادر شده-اند و نباید این ها را قضیه کلی دانست.30 ایشان می فرماید: اگر در شرایط خاصی در بعضی احادیث از گروه مخصوصی مدحی یا قدحی به عمل آمده است، نباید این ها را قضایایی طبیعی یا حقیقی تلقی کرد یا مبنای اصلی از اصول کلی و اساس اندیشهای اسلامی قرار داد و تشخیص این احادیث به عهده فقیه اسلامشناس است. 31برخی نیز سند این روایات را چنان دارای اشکال دانسته اند که حتی آن ها را مجعول خوانده و ادعا کرده اند این روایات از اسرائلیات به شمار می-روند.32عده ای از صاحب نظران نیز ضمن پرداختن به این روایات گفته اند: در اصطلاح عقل به یکى از سه معناى زیر بهکار رفته است که در حقیقت سه بُعد از فعالیّت قوه ی عاقلهاند:1. عقل نظرى: مراد از عقل نظرى قوهاى است که متکفل درک انسان از جهان واقع است که از جمله درک بدیهیات و ترتیب مقدمات براى استنتاج امور نظرى است.2. عقل عملى: عقل عملى به معناى درک حسن و قبح اشیا است؛ به کمک عقل مىتوان خیرات را از شرور تشخیص داد.3. عقل ابزارى: قدرت برنامهریزى و تمشیت امور براى رسیدن به هدف مطلوب را عقل ابزارى یا عقل معاش گفتهاند.نقص عقل در این جا بدان معناست که قدرت مدیریت و برنامهریزى و تدبیر امور به حسب غالب، در مردان بیشتر است. شاید فضیلتى که در قرآن براى مردان ذکر شده و آن را علّت سرپرستى مرد در خانواده شمرده است، اشاره به همین عقل ابزارى باشد.33سخنان دیگری نیز مانند تفاوت حجم مغز و جمجمه ی زن و مرد یا سخنان دیگر نیز در توجیه این دسته از روایات صادر شده است که ذکر و تحلیل آن ها نیازمند پژوهشهاى مفصلتر و مجالى وسیعتر است و از پرداختن به آن ها می پرهیزیم.با اشاره به این نظریه ها درمی یابیم که نظریه-پردازان مسلمان، به صورت مطلق نقصان عقلی زن را نمی پذیرند و این وجه مشترک بین همه ی نظریه-پردازان است. چه بسا مواردی باشد که قدرت عقل زن بیشتر از عقل مرد باشد؛ همان گونه که علامه طباطبایی می فرماید:یک زنى که درجهاى از درجات بالاى ایمان را دارد، و یا سرشار از علم است، و یا عقلى پخته و وزین دارد، و یا سهم بیشترى از فضائل اخلاقى را داراست، چنین زنى در اسلام ذاتاً گرامىتر و از حیث درجه بلندتر از مردى است که هم طراز او نیست؛ حال آن مرد هر که مىخواهد باشد، پس هیچ کرامت و مزیتى نیست، مگر تنها به تقوا و فضیلت.34این که گفته شد چنین روایاتی قضایای شخصیه اند، شاید نظر حضرت آیت الله جوادی آملی، درباره ی این روایت خاص باشد و با وجود روایات گوناگون دیگر، باز شبهه ی نقصان عقل زن باقی است که باید به آن پرداخت؛ از این رو خود ایشان نیز در کتاب زن در آیینه جلال و جمال به آن اشاره کرده است. درباره ی سند این روایات ـ با وجود جای بحث تخصصی درباره ی سند و تأمل سندی ـ می توان گفت که تعدد این دسته از روایات، ما را وامی دارد تا درباره ی محتوای این روایات سخن بگوییم و همه ی صورت مسئله را پاک نکرده و با مخدوش جلوه دادن سند از محتوای آن ها دست نکشیم.درباره ی سخن برخی از صاحب نظران هم که در ضمن تقسیم عقل به نظری و عملی و ابزاری، تفاوت زن و مرد را در عقل ابزاری دانسته اند؛ باید گفت که تقسیم عقل به سه شاخه، مناسب به نظر نمی رسد؛ به تعبیر دیگر عقل ابزاری قسیم عقل عملی و نظری نیست، بلکه عقل از منظر نظری و عملی به دو دسته ی عملی و نظری تقسیم می شود.عقل نظری همواره کلیات را ادراک میکند؛ چه کلیاتی که مربوط به اعمال و افعال اختیاری انسان است؛ مانند حسن عدل و قبح ظلم و چه کلیات مربوط به نظر و واقعیات نفس الامری، مانند خدا و صفات ذاتی الهی. کار عقل عملی نیز، اندیشه در امور جزئی است برای استفاده عملی از آن. نتیجه چنین دیدگاهی این است که انسان دو قوه دارد: قوهای که مخصوص ادراک کلیات است (عقل نظری) و دیگری قوهای که مربوط به جزئیات عملی است (عقل عملی).35درباره ی این روایات نیز احتمال دارد که مراد از نقصان عقل در آن ها عقل عملی باشد؛ نه عقل نظری، البته این ادعا نیز موجبه کلیه نیست؛ زیرا همان-طور که در فرمایش علامه طباطبایی گذشت، در برخی از موارد قدرت تعقل زن می تواند بیشتر از مرد باشد. در متون دینی نیز این گونه نیست که زنان به صورت کلی ناقص العقل معرفی شده باشند. حضرت علی(ع) در سخنی می فرماید: «إِیَّاکَ وَ مُشَاوَرَةَ النِّسَاءِ إِلَّا مَنْ جَرَّبْتَ بِکَمَالِ عَقْلٍ...؛36 برحذر می دارم تو را از مشورت با زنان، مگر آن زنانی که به دارا بودن کمال عقل تجربه شده اند...». از این روایت استفاده می شود که زنان همیشه و به صورت کلی ناقص العقل معرفی نشده اند.از طرفی نیز جملاتی دیگر از حضرت علی(ع) وجود دارد که مؤید این معناست که بشر با رفتارهای ارادی خود قادر است عقل خویش را تکامل بخشیده و نقص آن را برطرف سازد. از آن حضرت روایت شده که: «الْعِلْمُ یَدُلُّ عَلَى الْعَقْلِ فَمَنْ عَقِلَ عَلِمَ فَمَنْ عَلِمَ عَقِل37؛ علم دلالت بر عقل می کند، پس هر که خرد بورزد آگاه می شود و هر که عالم است صاحب عقل می باشد».با توجه به این که مطابق کلام پیامبر(ص) طلب علم بر هر زن و مرد مسلمانی واجب شمرده شده است: «طَلَبُ الْعِلْمِ فَرِیضَةٌ عَلَى کُلِّ مُسْلِمٍ وَ مُسْلِمَه»،38 اگر زنان به فرمان رسول خدا(ص) گوش داده و علم بیاموزند، عاقل نیز خواهند بود. در روایت دیگری حضرت امیرالمومنین(ع) می فرماید: «حَدُّ الْعَقْلِ الِانْفِصَالُ عَنِ الْفَانِی وَ الِاتِّصَالُ بِالْبَاقِی؛39 بالاترین میزان عقل، انفصال از فانی و اتصال به باقی است». اگر نگوییم که زنان به دلیل لطافت روحی خویش، استعداد بیشتری در «فصل» از فانی و «وصل» به بقا دارند باید گفت زنان و مردان در این امر دارای استعداد یک سانی دارند.در آخر باید گفت که معیار برتری عقلانی، عقلی است که روایات ترسیم کرده اند: «العقل ما عُبِدَ بِه الرّحمنُ و اکتُسِبَ به الجَنانُ؛40 عقل آن چیزى است که به سبب آن خداى متعال عبادت شده و بهشت کسب شود». عقلی که برای عبادت، تقوا، قرب الهی و کمالات معنوی و روحی است، مایه ی برتری است. این نوع عقل نیز به روح انسانی و قابلیت آن باز می-گردد و از این جهت، زن و مرد همانند و مشترکند.روایات فراوان دیگری نیز معیار سنجش عقل انسان-ها را اموری چون حسن خلق41، میانه روی، اطاعت الهی، تقوا و ...42 قرار داده که زن و مرد در کسب آن برابرند و چیز دیگری غیر از این ها مایه برتری نیست.غالب مردان نیز زمانی که تحت تاثیر عواطف شدیدی چون غم، شادی، غضب، شهوت و ترس قرار می گیرند، قدرت تفکر، دوراندیشی و داوری صحیح را از دست می دهند.همه ی سخن این است که دست آفرینش، برای مکمل بودن دو جنس زن و مرد تفاوت هایی در خلقت ایجاد کرده است. همان گونه که ضعف عاطفی مرد امری مسلم است و نقصی برای مرد یا کمالی برای زن به حساب نمی آید، ضعف عقلی زن نیز، نقصی برای او و کمالی برای مرد شمرده نمی شود. خالق حکیم، از خلقت انسان یک هدف دارد و خصوصیات زن و مرد در رسیدن به آن، مشترک است و همین طور از خلقت جنس زن و مرد غرض ویژه ای دارد. مرد را برای مقصود خاص آفریده و اندام مناسب، و قدرت لازم و عقل متناسب با آن را در اختیار او قرار داده است؛ به همین شکل زن را نیز برای غرضی آفریده و اندام مناسب، روحیه، عاطفه و سایر خصوصیات لازم را به او عطا فرموده است.این گونه است که هیچ کدام از این ویژگی ها نقص شمرده نمی شود؛ بلکه می توان در آن ها نهایت تناسب را دید.پی نوشت:23. مطهری مرتضی، «مجموعه آثار» ج19، ص137.24. مهریزی مهدی، «شخصیت و حقوق زن در اسلام»، ص68.25. نوح71، آیه ی 1426. ابن ابی الحدید، «شرح نهج البلاغه» ج20، ص291.27. مطهری مرتضی، «مجموعه آثار» ج19، ص223.28. مطهری مرتضی، همان، ص175.29. سید رضی «نهج البلاغه»، خطبه ی 80.30. مثل همین روایت مذکور که در جریان جنگ جمل از حضرت امیرالمومنین(ع) صادر شده است.31. جوادی آملی، عبدالله «زن در آینه ی جلال و جمال» ص332.32. کدیور جمیله، «زن»، ص57.33. ر.ک: زیبایىنژاد محمدرضا و سبحانى محمدتقی «درآمدى بر نظام شخصیت زن در اسلام (بررسى مقایسهاى دیدگاه اسلام و غرب)» ص73 و 72.34. طباطبایی محمدحسین «المیزان فی تفسیر القرآن» ج2، ص270.35. مصباح یزدی محمد تقی، «فلسفه اخلاق»، ص96.36. مجلسی «بحار الانوار» ج 100 ص253؛ و کراجی ابوالفتح «کنزالفوائد» ج1، ص376.37. تمیمى آمدى عبد الواحد،« تصنیف غرر الحکم و درر الکلم » ص43.38. پاینده ابوالقاسم «نهج الفصاحه» ص557.39. تمیمى آمدى عبد الواحد،« تصنیف غرر الحکم و درر الکلم » ص51.40. شیخ کلینی، «اصول کافی» ج1، ص11.41. قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام:أَکْمَلُ النَّاسِ عَقْلًا أَحْسَنُهُمْ خُلُقاً. (اصول کافی باب عقل و جهل)42. قال رسول الله(ص): أَکْمَلُ النَّاسِ عَقْلًا أَخْوَفُهُمْ لِلَّهِ وَ أَطْوَعُهُمْ لَهُ وَ أَنْقَصُ النَّاسِ عَقْلًا أَخْوَفُهُمْ لِلسُّلْطَانِ وَ أَطْوَعُهُمْ لَه تحف العقول، النص، ص50.- See more at: http://farsnews.com/newstext.php?nn=13920120001281#sthash.B3a0kC7q.dpuf
در طول زمان حضور در محل کار، مادر مجبور است فرزند يا فرزندان خود را به مهد کودک يا به افراد ديگري از فاميل مثل خاله يا مادربزرگ بسپارد. اين در حالي است که الگوهاي تربيتي مادر با ايده ها و روش هاي تربيتي مربيان مهدها و ديگران متفاوت خواهد بود و فرزندان با حالتي دوگانه در رفتار و افکار و ارزش ها رشد خواهند کرد.
از لحاظ تربیتی و خانوادگی: زن شاغل چون مشکلات جامعه اش را می بیند، همسرش را متقابلا درک می کند و روحیه تعاون و همکاری در این قبیل خانواده ها که زنان شاغل هستند قوت می یابد.
تقسیم کار در این خانواده ها زیاد به چشم می خورد. حس مسوولیت پذیری در فرزندان و اعضای خانواده تقویت می شود چون ساعاتی از روز را در بیرون خانه مشغول کار و فعالیت بوده از کمیت وقت هایش به طور کیفی استفاده می کنند. زن شاغل از آزادی عمل فکر و اندیشه برخوردار است این روحیه را در فرزندانش تقویت می کند.
معمولا زنان شاغل در امر تربیت فرزندان موفق ترند چرا که فرزندان را بیشتر تحصیل کرده بار می آورند و فرزندانشان را بیشتر درک می کنند.
علــی;602302 نوشت:
تضعيف جايگاه پدر:
اشتغال مادر ممکن است نقش و جايگاه پدر را براي فرزندان پسر مخدوش کند. فرزندان چون مي توانند بخشي از نيازهاي مالي خود را از طريق مادر برطرف کنند، ممکن است نقش پدر را در منزل ناديده بگيرند و از کمک ها و راهنمايي هاي وي خود را بي نياز بدانند و به مرور زمان، پدر در انزوا قرار گيرد.
از لحاظ فرهنگی و اجتماعی: زنان شاغل معمولا نسبت به زنان خانه دار قدرت بالایی در تجزیه و تحلیل مسایل اجتماعی دارند.زنان شاغل خود را دارای پایگاه اجتماعی در خور شان خودشان می دانند و حق و حقوقی را برای خودشان تعریف می کنند . زنان شاغل اعتبار اجتماعی بیشتری نسبت به زنان خانه دار دارند که این اعتبار اجتماعی یک نوع پرستیژ اجتماعی را در آنان ایجاد می کند.
این موقعیت نه تنها به موقعیت پدر در خانواده لطمه نمیزنه بلکه تاثیر گفتار و رفتار مادران شاغل و استعداد آنها در کنترل فرزندان میتواند احترام بیشتری برای پدر از جانب فرزند به بار آورد
از لحاظ تربیتی و خانوادگی: زن شاغل چون مشکلات جامعه اش را می بیند، همسرش را متقابلا درک می کند و روحیه تعاون و همکاری در این قبیل خانواده ها که زنان شاغل هستند قوت می یابد.
تقسیم کار در این خانواده ها زیاد به چشم می خورد. حس مسوولیت پذیری در فرزندان و اعضای خانواده تقویت می شود چون ساعاتی از روز را در بیرون خانه مشغول کار و فعالیت بوده از کمیت وقت هایش به طور کیفی استفاده می کنند. زن شاغل از آزادی عمل فکر و اندیشه برخوردار است این روحیه را در فرزندانش تقویت می کند.
معمولا زنان شاغل در امر تربیت فرزندان موفق ترند چرا که فرزندان را بیشتر تحصیل کرده بار می آورند و فرزندانشان را بیشتر درک می کنند.
مفصلا توضیح داده شده که از آنجا که تعامل با کودک مهمترین نقش را در تربیت دارد و زنانی که مشغول کار هستند این تعامل کمتر است میزان تربیت فرزندانشان هم کمتر خواهد بود
دوري از والدين خسارت هاي جبران ناپذيري دارد
حجت الاسلام علي فروتن، کارشناس و مشاور خانواده معتقد است حقيقتي که در عالم هستي، هم از نظر دين مبين اسلام و هم از نظر علم، مسلم و غير قابل انکار است، ارتباط خاص تمامي مخلوقات با يکديگر است. تاثيرگذاري و تاثيرپذيري موجودات و مخلوقات در ارتباط با يکديگر، امري بديهي است که به تاييد نيازي ندارد بلکه فقط و فقط نيازمند توجه و دقت بيشتر انسان ها به عنوان موجودات برتر در عالم هستي به ارتباط با ديگر مخلوقات است.
توجه بيشتر به اين که با چه چيزهايي سر و کار دارند، با چه افرادي ارتباط صميمي دارند و پيامدها و آثار اين ارتباط ها چيست؟ به طور مثال دوري پدر و مادر از فرزند و تنهايي يا نزديک شدن او به اشخاص ديگري غير از والدين، موجب وارد آمدن خسارت هاي جبران ناپذيري به او خواهد شد.
تربيت فرزند به عهده شماست
اين مشاور خانواده در گفت و گو با خراسان افزود: در دوران شکل گيري و تثبيت شخصيت فرزند، اين پدر و مادر هستند که براساس ارزش هاي اخلاقي بايد فرزندشان را تربيت کنند و قطعا ديگران از اهداف، علايق، سلايق و ارزش هاي مورد نظر والدين باخبر نيستند هر چند والدين خواسته هاي خودشان را براي متوليان تربيتي به صورت مشروح بيان کنند اما از سخن تا عمل، فاصله و تفاوت بسيار است.
در اين بين فرزند نياز به حضور والدين را در نمي يابد و وقتي اين کمبودها تامين نشود، به صورت طبيعي اين عقده ها در آينده به اختلالات رفتاري و رواني تبديل مي شود؛ بنابراين اسلام توصيه و تاکيد بسيار دارد که والدين خصوصا مادر با فرزندش ارتباط صميمانه و تنگاتنگي داشته باشد و به او مهرورزي کند تا به صورت مستقيم بر تربيت فرزند تاثير بگذارد.
به طور مثال اين که والدين به نوازش و بوسيدن فرزندشان بپردازند تاثيرات عجيبي بر تعديل رفتار کودک دارد. در حديثي از پيامبر(ص) داريم: «في رجُلٍ قالَ: ما قَبَّلتُ صَبِيّا قَطُّ، فلَمّا ولَّى قالَ: هذا رجُلٌ عِندي أنّهُ مِن أهلِ النّارِ» مردي در جمع پيامبر (ص) و عده اي از اصحاب گفت: من هرگز کودکم را نبوسيدهام. پس آن گاه که خواست برود، پيامبر (ص) فرمودند: اين مرد در نظر من از دوزخيان است (الکافي: 6 / 50 منتخب ميزان الحکمة : 612) وقتي اهميت بوسيدن درباره مردي که فرزندانش را نبوسيده است به حدي مي رسد که پيامبر (ص) مي فرمايند: او را از اهل دوزخ مي بينم، جايي براي توضيحات بيشتر درباره اهميت حضور والدين در کنار فرزندان شان نمي ماند.
يک زن با دو مسئوليت
همچنين به گزارش تسنيم مادران شاغل اغلب به دليل آن که بخش مهمي از ساعات مفيدشان را در طول روز از فرزند جدا هستند، نمي توانند همانند مادران خانه دار به کودکان خود رسيدگي کنند، علاوه بر اين، آن ها در کنار خستگي جسمي و ذهني ناشي از کار، مسئوليت خانه و خانه داري را هم به دوش مي کشند. از سوي ديگر، سپردن کودکان به مهد کودک هم چندان مورد تاييد کارشناسان نيست، چرا که به باور آن ها اين کار ممکن است موجب بروز نابساماني هاي رواني خاصي در بزرگسالي شود. در ادامه چندين تاثير مهم شاغل بودن مادران بر تربيت فرزندان را خواهيد خواند.
* فاصله عاطفي از فرزند:
روانشناسان معتقدند کودکان به خصوص در سالهاي نخستين زندگي، نياز شديد عاطفي دارند و اين نياز تنها از سوي مادر تامين ميشود و از طريق هيچ فرد يا نهاد جايگزين ديگري تامين نميشود. با شاغل شدن زن که مهمترين نقش را در ايجاد تعادل عاطفي و رواني و پرورش فضايل در فرزند دارد، لطمه شديد روحي به کودک وارد ميشود.
* کاهش تابعيت پذيري فرزند از مادر:
هر مسئله اي که سبب دوري والدين از فرزندان شود، از ميزان نفوذشان در آن ها کم مي کند. اشتغال مادر نيز اين دوري را پديد مي آورد و به اين صورت، بر تربيت صحيح فرزندان تأثير مي گذارد زيرا فرزند ديگر حرف شنوي لازم را ندارد.
* رفتارهاي تربيتي خارج از خط تعادل:
خستگي هاي روحي ناشي از اشتغال در خارج از منزل گاهي سبب رفتار غيردوستانه و سخت گيري افراطي مادر مي شود و گاهي هم مادر مي کوشد تا ساعات نبودن خود را با هديه يا نوعي باج دادن به فرزند جبران کند و اين روند افراطي و تفريطي رفتار با فرزندان، تربيت او را دچار خدشه مي کند.
* نظارت مستقيم نداشتن بر فرزندان و غفلت از نيازهاي آن ها:
پرخاشگري و تمرکز نداشتن، افت تحصيلي و بحران هاي عاطفي در نوجواني از نداشتن نظارت مستقيم والدين و به خصوص مادر بر فرزندان حکايت دارد و اين مسئله نياز به حضور و واکنش به موقع مادر در برابر رفتارهاي فرزندان را بيشتر به رخ مي کشد.
* کم رنگ شدن نقش مادر به عنوان الگو براي دختران:
بي ترديد نخستين الگوي دختر، مادر است. دختر در تعامل با مادر، خانه داري، کدبانوگري، شوهرداري، بچه داري و امثال آن را ياد مي گيرد و به تدريج، بخشي از مسئوليت زندگي را در خانواده بر عهده مي گيرد و خود را براي زندگي آينده آماده مي کند؛ اما حضور کم مادر در خانه و کانون خانواده اين الگو را بي رمق مي سازد.
* دوگانگي در تربيت فرزندان:
در طول زمان حضور در محل کار، مادر مجبور است فرزند يا فرزندان خود را به مهد کودک يا به افراد ديگري از فاميل مثل خاله يا مادربزرگ بسپارد. اين در حالي است که الگوهاي تربيتي مادر با ايده ها و روش هاي تربيتي مربيان مهدها و ديگران متفاوت خواهد بود و فرزندان با حالتي دوگانه در رفتار و افکار و ارزش ها رشد خواهند کرد.
در خصوص والدینی که کودک خود را زودتر از موعد به مهد کودک میسپارند، اظهار داشت: جدایی زودرس کودک از مادر میتواند موجب به وجود آمدن اضطراب در کودک شود. اشتغال مادر در 2 سال نخست زندگی کودک باعث میشود «دلبستگی» که برای رشد سلامت روانی کودک بسیار ضروری است، به طور صحیح شکل نگیرد.این روا نشناس بیان کرد: چنین کودکانی در آینده دچار خطراتی در زندگی میشوند، یکی از علل افسردگی در سنین بزرگسالی مربوط به شکل نگرفتن دلبستگی به نحو مناسب در 2 سال نخست زندگی فرد استهمچنین یکی از علل نافرمانی، عدم اطاعت و پیروی فرزندان از پدر و مادر به عدم شکلگیری دلبستگی سالم در فرد.قابل دسترس نبودن والدین به معنای این است که وقتی کودک به مادر خود نیاز دارد، دسترسی به موقع به وی نداشته باشد.گرجی افزود: در بسیاری از تحقیقات، تفاوتی بین فرزندان مادران شاغل و مادران خانهدار از لحاظ تحصیلی و رفتاری مشاهده نمیکنیم اما به طور کلی عدم دسترسپذیری والدین که اشتغال مادر هم جزء آن محسوب میشود، یک عامل خطر در زندگی کودک است.وی در ادامه بیان کرد: قابل دسترس نبودن والدین به معنای این است که وقتی کودک به مادر خود نیاز دارد، دسترسی به موقع به وی نداشته باشد.
بله ، دختر و پسر را هرجور كه تربيت كنيم همانطور بار ميايد (صرف نظر از عوامل ثانوي)
اما سوال اين است كه:
پس هرطور كه به نظرمان رسيد بايد آنها را تربيت كنيم؟
يا اينكه هركدام فطرتي دارد كه بهترين تربيت آن است كه به اين فطرت نزديكتر باشد؟
ميفرماييد دختر را براي مادر بودن تربيت ميكنند (گرچه من معتقدم كه همين را هم نصفه و نيمه انجام ميدهند)
خب خواهر بزرگوار ، نفرماييد كه انتظار داشتيد دختر را براي پدر بودن تربيت كنند!!!
البته درمورد خودساخته بودن تا حد زيادي با شما موافقم (بجز يك نكته كه بعداً عرض ميكنم)
اما تربيت خودساخته ، به معناي تغيير نقش شخصيتي نيست
پس شما هم گفتید حقیقته پس یعنی زن برای کار خانه و مرد برای کار بیرون از خانه آفریده نشده است
وقتی دختر و پسر مثل هم تربیت شوند خلاف چنین سخنی ثابت می شود پس نتیجه می گیریم که این سخن از اصل اشتباه است
منظور من این نبود که دختران را برای پدر شدن تربیت کنیم منظورم اینه که طوری دختران رو تربیت نکنیم که ضعیف بزرگ بشن تصور نکنند که توانایی و استعداد در تحصیل یا برخی مشاغل را ندارند دختران را فرمانبردار و فقط برای تداوم نسل بزرگ نکنیم طوری که بعدا بزرگ شود احساس حقارت و ضعف کند
مثلا همین الان هم دختران در خانه کارهای خانه را انجام می دهند و به ندرت پسر یا همسری پیدا می شود که کار خانه را انجام دهد در صورت وجود چنین مردانی آنان را زن ذلیل می خوانیم در حالی که دختران از بچگی وظیفه ای جز بشور و بپز ندارندهمه برای پسرشان اهدافی چون تحصیلات عالیه و شغل مناسب دارند ولی چه کسی برای دخترش چنین آروزیی دارد جز اینکه همه می خواهند دخترشان قبل از اینکه از سنش بگذرد ازدواج کند و اگر آروزهایی که برای پسران داریم برای دختران هم داشتیم الان شرایط خیلی فرق میکرد شاید دیگر دختران دست به هر کاری نمی زدند برای اینکه نشان دهند توانایی و عرضه دارند و چیزی از پسران کم ندارند و کسی از دختر بودن خود خجالت زده نمی شد که احساس کند کار خانه فقط مختص به اوست تنها فضیلتش بچه آوردن و شوهرداری است بدون هیچ هدف دیگری در زندگی
وقتی دختر و پسر مثل هم تربیت شوند خلاف چنین سخنی ثابت می شود
نگاه اسلام و فمینیسم به تفاوتهای زن و مرد - بخش اول/
نگاه فمینیسمهای لیبرال به تفاوت زن و مرد
خبرگزاری فارس: فمینیستها به دلیل ثابت شدن تفاوتهای بنیادین زیستشناختی بین زن و مرد و حتی اثبات تفاوت عقلی بر پایهی حجم مغز زن و مرد، به این نتیجه رسیدند که بین تفاوتهایی که علم زیستشناسی آنها را ثابت میکند و تفاوتهایی که خود فمینیستها آنها را ساختگی میدانند، تفکیک قائل شوند.
چکیده
تفاوت های موجود بین زن و مرد از جمله مباحث مطرح در حوزه ی مطالعات زنان است. زن و مرد در دو نظام تکوین و تشریع تفاوت هایی دارند. تفاوت های تکوینی در سه بعد بیولوژی، روحی ـ روانی و عقل و استعداد نمود می یابد. در نظام تشریع و قانون-گذاری نیز تفاوت یا عدم تفاوت زن و مرد معرکه آراء است.
فمینیست ها ـ با شاخه ها و گرایش های مختلفی که دارند ـ برخی از تفاوت ها را در دو نظام تکوین و تشریع پذیرفته اند و برخی را نپذیرفته اند و برآنند که بین زن و مرد به ویژه در نظام تشریع فرقی نیست؛اما دین اسلام به تفاوت های زن و مرد در نظام تکوین اذعان دارد و به تبع آن در نظام تشریع تفاوت هایی را برای دو جنس قائل شده است که البته این تفاوت ها به معنای برتری جنسی بر جنس دیگر نیست.
مقدمه
انسان در طول تاریخ از زیاده روی و کم انگاری آفات بسیاری دیده است. در این بین «نگرش به خصوصیات، تفاوت ها و اشتراکات زن و مرد» نیز از این مسئله بیرون نیست. عده ای تفاوت های زن و مرد را فراوان انگاشته اند؛ از این رو دچار توهم و اشتباه بزرگی گشته و تفاوت ها را حتی به جایگاه انسانی زن و مرد سرایت داده اند و مرد را برتر از زن و اختیاردار او دانسته اند.
در این تفکر زن موجودی غیر انسانی شمرده می شود و در ردیف اموال و دارایی ها قرار می گیرد.1 در این تفکر قرون وسطایى «زن آخرین حیوانى است که مرد او را اهلى کرده است».2 ارباب کلیسا نیز در روزگار قدیم مى-گفتند: «هر زنى از این که زن است باید شرمسار باشد».3از دیگر سو؛ عده ای، اندک تفاوتی بین زن و مرد ندیده اند و به تساوی مطلق زن و مرد نظر داده-اند. این دیدگاه تازگی ندارد؛ بلکه همان نظریه ی افلاطون است که چهار قرن پیش از میلاد می زیست. افلاطون بر این ادعا پا می فشارد که زنان و مردان استعدادهاى همانندی دارند و زنان مىتوانند همان وظایفى را به دوش بگیرند که مردان عهدهدار مىشوند و از همه حقوق مردانه بهرهمند گردند.4
عده ای دیگر نیز به علت ویژگی های اختصاصی زن نتوانسته اند تفاوت را انکار کنند و خصوصیات زنان را باعث برتری آن ها بر مردان دانسته اند. اشلی مونتاگو (Ashley Montagu) در کتاب زن جنس برتر، اصرار دارد که این برتری را ثابت کند. بیشتر فمینیست های تندرو (رادیکال) از این دیدگاه پیروی می کنند.در این بین اسلام نگاه واقع بینانه و متعالی دارد و ضمن پذیرش تفاوت های تکوینی و تشریعی زن و مرد، آن را باعث برتری مطلق و هم چنین تساوی مطلق جنسی بر جنس دیگر نمی داند. بلکه زن و مرد را در بیشتر مسائل با یک دیگر برابر دانسته و در برخی دیگر به سبب خصوصیات مردانه یا زنانه، نوعی برتری نسبی را به یکی از دو طرف داده است. آن چه در پی می-آید افزون بر توصیف تفاوت ها به بررسی و تبیین این نظریات می پردازد.
تــوصـیـف تـفــــاوت هــا
برای بررسی و تحلیل نظریه ها درباره ی تفاوت زن و مرد باید در ابتدا حیطه و محور تمایزات را مطرح کرد؛ سپس در هر یک از ساحت ها به تحلیل نظریه های موجود اسلام و فمینیسم در این باره پرداخت.محورهای تمایز زن و مرد را می توان در دو نظام تکوین و تشریع دانست.
1. تفاوت زن و مرد در نظام تکوین
تفاوت در نظام تکوین نه تنها بین زن و مرد بلکه بین خود مردان یا در بین خود زنان نیز وجود دارد. تفاوت تکوینی بین زن و مرد را می شود در سه حوزه ی «بیولوژی، روانی و استعداد» بررسی کرد.
الف) تفاوت های بیولوژی زن و مرد
اساسی ترین تفاوت میان زن و مرد، تمایز دستگاه تناسلی آن دو است. پیچیده تر بودن دستگاه تناسلی زن و تحوّلات هورمونی و تغییرات ماهیانه ی آن در طول عمر زن؛ قاعدگی، آبستنی، زایمان، شیردهی و یائسگی را پدید می آورد و بر جسم و روان و کار و رفتار زن تأثیر می گذارد.5زن و مرد از نظر ساختمان بدن نقاط تمایز آشکاری را دارند. نیازهای غذایی، ویتامینی و معدنی آن ها از هم تفاوت دارد.6
زنان به اختلالاتی همچون پوکی استخوان، رماتیسم و... بیشتر دچار می شوند7 و برعکس برخی از بیماری ها نیز در مردان شیوع بیشتری دارد.8از نظر استخوان بندی نیز زن و مرد با هم متفاوت-اند. استخوان های یک زن بالغ از مرد بالغ کوچک تر است و در این بین استخوان های لگن و جمجمه بیشترین تفاوت را دارند؛ به گونه ای که در پزشکی قانونی با بررسی استخوان ها 90% از افراد از جهت زن یا مرد بودن متمایز می شوند.9زنان و مردان در یافته های پزشکی و آزمایشگاهی از حیث ارزش های خونی، هورمون های جنسی، نیازهای غذایی، مواد معدنی و ... با هم تمایز آشکار دارند.10این ها نمونه هایی از تفاوت بیولوژی زن و مرد است که هر روزه با توسعه ی علم به این تفاوت ها افزوده می شود.
ب: تفاوت های روانی زن و مرد
همان طور که زنان و مردان از نظر ساختار بدنی از هم متمایزند از جهت روانی نیز تفاوت هایی دارند. وجود این تفاوت ها در بین روان شناسان معرکه ی آرا بوده است.از جمله تفاوت های روانی زن و مرد، عواطف و احساسات آن هاست. زنان از مردان عاطفی تر و احساسی ترند و با این سرشت به دنیا می آیند.11
احساس محبّت در بین دختران و زنان از مردان و پسران بیشتر است. شاید برای همین در ادبیات دینی ما زن را با صفت ریحانه12 ستوده اند. از جمله دیگر تفاوت های روانی زن و مرد می شود به روحیات حسادت، خیال بافی، اعتماد به نفس و دیگر موارد اشاره کرد که این تفاوت ها را در مباحث روان-شناختی آورده اند.13
در متون دینی نیز به چنین تفاوت هایی اشاراتی شده است.14 استاد شهید «مرتضی مطهری» نیز در باره ی تفاوت های روانی زن و مرد به داشتن حسد اشاره داشته و می گوید: آن چه در مرد وجود دارد غیرت است و یا آمیختهاى است از حسادت و غیرت؛ ولى آن چه در زن وجود دارد صرفاً حسادت است.15
ج: تفاوت در هوش و استعداد
درباره ی هوش و استعداد زنان و مردان سه نظریه ی عمده وجود دارد.
1. نظریه ی عدم تفاوت؛
2. نظریه ی نفی هوش زنان؛
3. نظریه ی تفاوت در توان مندی های هوشی؛
نظریه ی اول، زنان و مردان را در بهره ی هوشی یک-سان می داند و اگر تفاوتی هم باشد به علت شرایط محیطی و اجتماعی است. این نظریه غالب فمینیست-هاست که آن را در مبحث «پذیرش یا قبول تفاوت ها» تحلیل خواهیم کرد.زنان در نگاه دوم از جهت مغز و توان هوشی نسبت به مردان کاستی دارند.
صاحبان این نظریه در این-باره سخنان گوناگونی گفته اند؛ حتی ادعای خود به جایی رسانده اند که می گویند زنان مغز ندارند. مثل این ادعا که گفته شده: «اگر سر کوچک شان را پر از مطلب کنیم از کار می افتد» و یا این که گفته اند: «عدم رشد عقلی زنان از بزرگ ترین نقطه ضعف های شخصیت زن به حساب آمده است. امری که از نااستواری و غیراعتماد بودن شخصیت زن به حساب آمده است و این امر سبب می شود، نتواند معنویات و کمالاتی را که به دست می آورد نگاه دارد و بر اثر دخالت های عاطفی، عقل آن ها از مسیر خودش انحراف می یابد».16این نظریه چون با کمالات انسانی سازگار نیست نمی تواند مبنای درستی داشته باشد؛ ما نیز چندان به آن نپرداخته ایم.
دیدگاه سوم، زنان و مردان را در استعدادها و توان مندی های هوشی متفاوت می داند و برای خود مستندات علمی و آزمایشگاهی ارائه می دهد و بدون تعابیر اهانت آمیز و نتیجه گیری های افراطی، اصل تفاوت را ثابت می کند، از جمله مستندات این نظریه پردازان، حجم مغز و جمجمه ی زنان و مردان است که می گویند حجم مغز مردان بیش از زنان است از این رو استعداد هوشی مردان از زنان بیشتر است.17
مستند دیگر این افراد، خلاقیت و نبوغ در دو جنس زن و مرد است و برآنند که از تطور تاریخ و سیر در گذشته به دست می آید که نبوغ و خلاقیت مردان بیش از زنان بوده است. البته ما در این مقام به اثبات یا رد این تفاوت ها نمی پردازیم و تنها آن ها را توصیف می کنیم و شاید افرادی باشند که علت همین تفاوت را موقعیت های اجتماعی و محیط پیرامون انسان ها بدانند که در جای دیگر به آن ها خواهیم پرداخت.به هر روی درباره ی تفاوت زن و مرد در بعد استعداد و هوش سه نظریه قابل تأمل وجود دارد.
1- تفاوت زن و مرد در نظام تشریع
درباره ی ارتباط و نسبت نظام تکوین و تشریع شاید بتوان این گونه گفت که تشریع در بستر تکوین صورت می گیرد و نباید با آن تنافی داشته باشد؛ البته این مسئله به صورت «موجبه جزئیه» است نه «موجبه کلیه» چراکه همه تفاوت های تکوینی منشأ تفاوت در حوزه ی تشریع نیستند.درباره ی تفاوت زن و مرد در نظام تکوین این قاعده وجود دارد که هر کس چنین تفاوتی را پذیرفت در مقام قانون گذاری نیز تفاوت را در نظر می گیرد.وقتی زن و مرد از جهت تولید نسل و مانند آن با هم فرق داشته باشند ـ تفاوتی که همه آن را قبول دارند ـ در مقام قانون گذاری نیز باید با هم متفاوت باشند و این تفاوت را هم در قانون گذاری الهی و هم در قوانین بشری می شود دید.
پذیرش یا انکار تفاوت ها؟
با توصیف این تفاوت ها سؤال این است که آیا اسلام و جنبش فمینیستی این تفاوت ها را قبول دارند؟ و در صورت مثبت یا منفی بودن جواب، ثمره ی بحث کجا خواهد بود؟برای رسیدن به جواب این پرسش ها، نظریه ها را به صورت جداگانه بررسی می کنیم.
روی کرد فمینیستی به تفاوت زن و مرد
در جوامع غربی زنان به دلیل تفاوتی که با مردان داشتند، همواره از سوی مردان تحقیر می شدند که نمونه های فراوانی برای این مدعا وجود دارد.18 تفاوت های تکوینی زن و مرد ـ که قابل چشم پوشی و انکار نیست ـ امری خنثی نبود؛ بلکه بار ارزشی منفی داشت و در امر تشریع و قانون گذاری اثر منفی می گذاشت.همین شد که فمینیست های لیبرال با شکل گیری این جنبش، منکر هرگونه تفاوت اصیل و جوهری بین زن و مرد شدند و تفاوت های موجود را ساخته و پرداخته ی فرهنگ، آداب و رسوم، روش های تربیتی متفاوت -دانستند.
فمینیست های لیبرال تفاوت زن و مرد را در عرصه ی بیولوژی و روحی ـ روانی پذیرا بودند؛ ولی تفاوت زن و مرد را در عقل و استعداد قبول نداشتند. با عنایت به اینکه فمینیسم لیبرال، شاخه ای از لیبرالیسم به شمار می آید عقاید و نظریات لیبرالیست ها در این گروه فکری نیز وجود دارد و همان طور که لیبرالیسم قائل به تفاوت زن و مرد در عقل و استعداد نیست فمینیسم لیبرال نیز این گونه است و نظریه ی «عدم تفاوت زن و مرد در عقل و خرد»19 دکارت را در مقام یک لیبرالیسم مشهور پذیرفته اند.فمینیست های لیبرال با جمع بندی بین آموزه ی لیبرالیِ حقوق طبیعی افراد بر مبنای بهره مندی از عقل و آموزه ی دکارتیِ برابری عقل در همه ی انسان ها قائل به برابری عقلی زن و مرد و درپی آن خواهان منزلت و حقوق برابر بین زنان و مردان شدند.
با آموزه ی عدم تفاوت در عقل، فمینیسم لیبرال به این سمت گرایید که در مقام تشریع نیز باید تفاوتی نباشد. و حقوق و قوانین برای زن و مرد یکی باشد. این نگرش در موج اول، مقداری تند و در موج دوم ـ بدون برگشت از نظر قبلی ـ مقداری ملایم تر شد و حتی در برخی از موارد قانون گذاری مسائلی را ویژه ی زنان به حساب آوردند و علت آن را تنها تفاوت های تکوینی دانستند.در این میان فمینیست های مارکسیست و رادیکال نیز به تفاوت نداشتن زن و مرد در مقام تشریع اصرار ورزیدند و برای حمایت از حقوق زنان، تفاوت های زن و مرد را انکار کردند. در میان این گرایش ها فمینیسم رادیکال لحن تندتری از خود نشان می دهد.
«سیمون دوبوار» معروف ترین شخصیت فمینیسم رادیکال و صاحب کتاب معروف جنس دوم باور دارد که هیچ انسانی، زن یا مرد متولد نمی شود؛ بلکه هویت زنانه یا مردانه را در طول حیات خود کسب می کند. زن و مرد فقط از جهت جنسی و زیستشناختی متفاوت هستند؛ اما سایر تفاوت ها مانند تفاوت های ذهنی، روحی، اختلاف نگرش ها و گرایش ها و استعدادها همگی محصول روابط اجتماعی و تاریخی است؛ بنابراین نباید کارها را به زنانه و مردانه تقسیم کرد.
اما این نظریه (عدم تفاوت) نظریه ی نهایی فمینسیت ها نبود و اصرار بیش از اندازه آنان به برابری مطلق زن و مرد، در ذائقه ی عمومی و حتی خود زنان نیز تا حدی افراطی، مخرب و دور از واقعیت به نظر می رسید؛ برای همین از بین این گرایش ها جریان فکری دیگری به وجود آمد که بر تفاوت های دو جنس تأکید و از وجود چنین تفاوت هایی استقبال می کرد. بعضی از طرف داران این آموزه، زنان مسیحی متدینی بودند که آموزه ی برابری و انکار تفاوت های دو جنس را مخالف آموزه های مسیحیت می دیدند؛ از این رو به فمینیست های انجیلی20 معروف شدند.
فمینیستها به دلیل ثابت شدن تفاوتهای بنیادین زیستشناختی بین زن و مرد و حتی اثبات تفاوت عقلی بر پایه ی حجم مغز زن و مرد، به این نتیجه رسیدند که بین تفاوتهایی که علم زیستشناسی آن ها را ثابت میکند و تفاوتهایی که خود فمینیستها آن ها را ساختگی میدانند، تفکیک قائل شوند.21از این رو دو نوع تفاوت بین دو جنس را مطرح کردند:
1. «تفاوتهای زیستشناختی» که ریشه در طبیعت و خصوصیات بیولوژیکی زن و مرد دارد و تغییرناپذیر است.
2. «تفاوتهای جامعهشناختی» که تحت تأثیر فرهنگ، اجتماع، آموزش و مانند آن ها، به وجود میآید و با تغییر این عوامل قابل تغییر است.
جالب این که برخی از نظریه پردازان به آراء عجیبی درباره ی فرار از تفاوت ها روی آوردند؛ برای نمونه «شولامیت فایرِستون» (Shulamith Firestone) یکی از چهره-های سرشناس این جنبش، در کتاب «دیالکتیک جنسیت» می گوید: «عامل فرودستی زنان، مسائل بیولوژیکی زنان یعنی عادت ماهیانه، زایمان و شیردهی است. این مشکلات با تکنولوژی جدید مثل لقاح بدون آمیزش، پرورش جنین خارج از رحم و پرورش بچه در پرورشگاه، حل خواهد شد و زن و جامعه را از قید و بند جنسیت رها خواهد کرد.»22
پی نوشت ها:
1. احمدی محمدرضا، «تفاوت زن و مرد از منظر روان شناسی و متون دینی» مجله ی معرفت 97 دی 1384.
2. مطهری مرتضی «یاداشت های استاد» ج11 ص516.
3. «همان» به نقل از مجله ی زن روز شماره ی75، ص46، مقاله ی زن جنس برتر.
4. مطهری مرتضی، «مجموعه آثار» ج19 ص175.
5. حسینی سیدهادی «تفاوت های بیولوژیک زن و مرد» کتاب نقد17 ص221.
6. حسینی سیدهادی، «همان».
7. یزدیان محمدرضا، «فیزیولوژی علمی دانشگاهی» ص87.
8. حسینی سیدهادی «پیشین» ص227.
9. گان کریستین، «استخوان شناسی و مفصل شناسی» ترجمه ی صوفیا نقدی، ص4.
10. ر.ک: تفاوت های بیولوژی زن و مرد، نوشته هادی حسینی، کتاب نقد شماره ی17.
11. ان دیکسون، ترجمه ی توران تمدن «قدرت زن موثرتین شگردهای قاطعیت» ص227.
12. «إن المرأه ریحانه لیست بقهرمانه» اصول کافی، ج5، ص510، ح3.
13. ر.ک: تفاوت های بیولوژی زن و مرد، نوشته ی هادی حسینی، کتاب نقد شماره ی17.
14. «خیارُ خصالِ النساءِ شرارُ خِصالِ الرّجالِ، الزَّهوُ و الجُبنُ و البُخلُ ....» نهج البلاغه، حکمت234.
15. مطهری مرتضی «یادداشت های استاد» ج19، ص414.
16. روژه بیره «روان شناسی اختلافی زن و مرد» ترجمه ی محمدحسین سروی، ص3-52، 48، 104.
17. ر.ک: تفاوت های بیولوژی زن و مرد، نوشته ی هادی حسینی، کتاب نقد شماره ی17، ص241 تا 250.
18. ر.ک: رودگر نرجس «فمینیسم؛ تاریخچه، نظریات، گرایش-ها، نقد» ص130، 131، 132.
19. فروغی محمدعلی، «سیر حکمت در اروپا» ص140.
20. ریک ویلفورد، مترجم م قائد، «فمینیسم مقدمه ای بر ایدئولوژی های سیاسی»، ص355.
21. ر.ک: رودگر نرجس «فمینیسم؛ تاریخچه، نظریات، گرایش-ها، نقد» ص130، 131، 132.
22. کریمی حمید « فمینیسم و پرسشهای فرارو (1) » مقاله ی دیجیتالی.
سیدموسی موسوی
منبع:ماهنامه پیام زن - شماره 246
- See more at: http://farsnews.com/newstext.php?nn=13920120001269#sthash.4N4pbpqv.dpuf
آیا اشتغال زنان یک حق است یا وظیفه؟!
چه راهکاری وجود دارد که در پی آن هم آسیبهای احتمالی اشتغال برای زنان دیده شود و هم به مسایل شغلی آنان توجه شده باشد؟
مریم عسگری پرور
در بررسی عوامل موثر بر تغییر سبک زندگی در عصر حاضر میتوان اشتغال زنان را به عنوان یکی از عوامل اثرگذار دانست. با نگاهی هرچند سطحی و گذرا به زندگی خانوادههایی که در آنها زنان شاغل و نان آورند به خوبی متوجه این مسئله میشویم که تفاوت محسوسی در سبک زندگی این خانوادهها که بیشتر رنگ و بوی غربی به خود گرفتهاند با خانواده اسلامی وجود دارد. در الگوی خانواده اسلامی هر فردی در خانواده به ایفای نقش خود میپردازد و مسئله ای با عنوان تداخل یا جایگزینی نقشها به وجود نمیآید. این مسئله به دلیل تأثیر مثبتی که بر روابط فی مابین افراد خانواده میگذارد سبب ایجاد آرامش و ثبات در خانواده میگردد. اما در خانوادههایی که زن در بیرون از منزل اشتغال دارد. با سبک متفاوتی از زندگی روبرو هستیم.
در این خانوادهها مهد کودکها جایگزین مادر میشوند. غذاهای آماده جای غذاهای گرم را میگیرد و… و در نهایت این مسئله به تربیت غلط فرزندان و کم شدن وابستگی زن و شوهر نسبت به یکدیگر میانجامد. کمرنگ شدن تدریجی روابط زن و شوهر نتیجهای جز سستی بنیان خانواده در پی نخواهد داشت طوریکه با کوچکترین و جزئیترین اختلافی طلاق را به عنوان بهترین گزینه پیش روی خود انتخاب میکنند.
دکتر امیرحسین بانکیپور فرد، استادیار دانشگاه اصفهان و کارشناس مسائل اجتماعی است. از نظر وی اشتغال حق زن است نه وظیفه زن و زمانی باید از این حق استفاده کند که به وظایف و رسالت اصلی او در خانواده که تربیت انسان است، ضربهای نخورد.در ادامه به نظرات ایشان متوجه می شویم.
همانطور که میدانید در جامعه شاهد افزایش اشتغال زنان هستیم که این مسئله علاوه بر اینکه زحمت مضاعفی را بر دوش زن میگذارد مشکلاتی را هم در خانواده به وجود میآورد، لطفاً نظر خودتان را راجع به این مسئله بفرمایید.
اولین نکتهای که باید بدانیم این است که اشتغال حق زن است نه وظیفهی او؛ اما وقتی تبدیل به حق شد انسان میتواند نسبت به آن، حق انتخاب داشته باشد. مثلاً اگر این حق او مانع از احقاق بعضی حقوق دیگر یا انجام برخی وظایفش شد، میتواند کم و زیادش کند اما وقتی تبدیل به وظیفه شد حتماً باید آن را انجام بدهد، به همین خاطر ابتدا باید جایگاه حق بودنش را به رسمیت بشناسیم و بدانیم که وظیفه نیست بلکه حق است.
نکتهی دوم این است که وظایف و مسئولیتهای خانوادگی مانند مادری و همسری وظیفهی زن است و قابل جایگزینی نیست و ما باید به این مسئله هم توجه داشته باشیم که زن زمانی میتواند از حق اشتغال خود استفاده کند که به وظایف و رسالت اصلی او در خانواده که تربیت انسان است، ضربهای نخورد.
نکتهی سوم این است که لطافت یک زن باید در شغل او حفظ شود زیرا بعضی از شغلها برای زن خشن است و لطافت زنانه را از او میگیرد، همچنین باید به شغلهایی که حجم کاری بالایی دارند و زن باید ساعتهای طولانی را مشغول باشد هم توجه نمود، این مشاغل قطعاً زن را از جایگاه اصلیش کنار میزند به طوری که دیگر نمیتواند نقش اصلی خود را در خانواده ایفا کند
نکتهی چهارمی که باید به آن توجه کنیم، متانت زن است که باید در محیط کار حفظ شود. ارتباطات اجتماعی که در بعضی از فضاهای کاری وجود دارد، متانت زن را از او میگیرد و زن در دایرهی ارتباطات غلط قرار میگیرد.
مسئلهی بعدی این است که در کشور ما باید کار خانگی زن جزء تولید ناخالص ملی محسوب شود که در حال حاضر در غرب به این مسئله رسیدگی میشود یعنی تا به حال کسی کارهای خانگی زن را جزء تولید ناخالص ملی به شمار نیاورده است اما این مسئله امروزه در دنیا مطرح میگردد که وقتی یک زن در بیرون از منزل اشتغال پیدا میکند هزینههای زیادی به خانواده تحمیل میشود، چرا؟ به عنوان مثال وقتی یک خانم در حکم یک پرستار از فرزندان دیگران نگهداری میکند، جزء کار او محسوب میشود اما زمانی که فرزندان خودش را در خانه نگهداری میکند، کار محسوب نمیشود؟ یا اینکه چرا وقتی خانمی در یک رستوران آشپزی میکند، شغل محسوب میشود ولی اگر در خانه غذا بپزد، کار به حساب نمیآیند. این یک اصل مهم در بحث اشتغال است.
نکتهی بعد این است که بیشتر وقتها خانمها با این انگیزه وارد عرصهی اشتغال میشوند که به همسرشان در تأمین مخارج زندگی کمک کنند در حالی که زنان خانهدار با مدیریت خود در خانه و کاهش هزینههایی که به خاطر شغل زن به خانواده تحمیل میشود بسیار بیشتر از زنان شاغل میتوانند کمک اقتصادی کنند.
مسئلهی دیگر این است که زنان در جامعهی ایرانی هیچ وقت کارکرد سنتیشان را از دست نمیدهند یعنی در جامعهی ایرانی خود زن و همینطور دیگران نسبت به مسائل داخلی و خارجی خانه توقعاتی دارند. یک زن وقتی وارد مشاغل خارجی میشود در واقع از مسئولیتهای خود در قبال همسر و فرزندانش باز میماند از این رو وقتی میبیند که فرزندش خوب تربیت نشده یا خانه نظم لازم را ندارد، دچار یک حس منفی میشود و این مسئله تأثیر بدی بر روحیهی او میگذارد.
مسئلهی بعدی این است که اشتغال زنان نباید در مواردی مطرح شود که جای اشتغال مردان را بگیرد، به عنوان مثال اگر ما چندین میلیون زن را وارد کارهایی کنیم که فرصتهای شغلی مردان را از آنها بگیرد، کار غلطی انجام دادهایم اما میتوانیم روی یک الگوی اشتغال کار کنیم که این اتفاق نیفتد، مانند زمان گذشته که زنها در خانه کار میکردند که این مسئله نه تنها فرصتهای شغلی مردان را کم نمیکرد بلکه به سبب کارهای خانگی زنان، فرصتهای جدید اشتغال نیز برای مردان ایجاد میشد، مثلاً محصولاتی که این خانمها در خانه تولید میکردند مانند صنایع دستی یا فرش یا تولیدات مختلف سبب میشد تا مردان به دنبال تهیهی مواد اولیه و خرید و فروش این تولیدات باشند، در حالی کهدر جامعهی امروز اشتغال خانمها فرصتهای شغلی مردان را از آنها میگیرد و آسیبهای این مسئله به نوعی متوجه خود خانمها نیز میشود. وقتی عدهای جوان فرصتهای شغلی خود را از دست بدهند، طبیعتاً ازدواج نمیکنند به همین دلیل خانمها بدون همسر میمانند یعنی این مسئله تأثیر معکوس بر روی خانمها دارد؛ از این رو کارکرد زن و اشتغال زنان باید به نحوی تعریف شود که مطلوبیتش برای خانواده حفظ بشود یعنی در کل باید ببینیم که اشتغال زنان به مصلحت خانواده و جامعه است یا نیست. بنده پیشنهاد دورکاری را برای خانمها مناسب میدانم تا هم بتوانند به امور داخلی منزل رسیدگی کنند و هم هزینهی کمتری متوجه خانواده و جامعه بشود.
الگوی اشتغال زنان هم باید تغییر کند یعنی اگر برای یک کارمند ۸ ساعت کار در روز تعریف میکنیم، الگوی اشتغال زنان کارمند باید به صورت الگوی کار نیمهوقت تعریف شود یعنی اگر دولت چنین مصوبهای را برای مجلس تهیه کند که تمام زنان کارمند نیمه وقت باشند و به طبع تمام حقوق و مزایای آنها هم نصف بشود در این صورت دیگر مانند زنانی که تمام وقت کار میکنند قوای جسمی آنها تحلیل نمیرود و دیگر ضربهای به خانواده وارد نمیشود و در عوض فرصتهای شغلی بسیاری نیز ایجاد میشود و به نظر بنده این الگو میتواند الگوی مناسبی برای اشتغال زنان باشد و به طور کلی قوانین استخدامی و کارمندی زنان باید متناسب با شرایط روحی و جسمی آنها طراحی شود و کاملاً با مردان متفاوت باشد.
نکتهی مهم در اینجا این است که مردی که همسرش شاغل است باید بداند نباید از پول زن در تأمین مخارج زندگی استفاده کند زیرا خداوند این مسئولیت را بر عهدهی مرد قرار داده است و او مسئول تأمین نفقه است و اگر هم میخواهد استفاده کند باید بیشتر صرف جنبههای سرمایهای زندگی مانند خرید اقلامی به عنوان سرمایه به نام خود زن بشود ولی بهتر است تا حد امکان در هزینههای جاری استفاده نشود و اگر خانم خواست از روی محبت به شوهرش کمک کند باید مراقب این نکته بود که این مسئله منجر به ورود زن به نقشهای مردانه نشود و به مدیریت مرد خللی وارد نکند و زندگی با دو مدیریت روبهرو نگردد یا مرد به اشتباه تصور نکند چون همسرش تأمین قسمتی از مخارج خانه را بر عهده دارد قصد مداخله در برخی مسائل و نقشهای او را دارد. به هر حال باید در خانواده مراقب باشیم تا جابهجایی نقشها اتفاق نیفتد
لطفاً به دلایل گرایش خانمها به اشتغال هم اشارهای بفرمایید.
یکی از دلایل گرایش خانمها به اشتغال بیرون از منزل فرهنگ سازی غلطی بود که در دههی گذشته انجام شد. به خانمها القا میکردند که شما باید شاغل بشوید تا به استقلال اقتصادی برسید و در واقع سیاستهایی که در کشور دنبال میشد این مسئله را تقویت میکرد که به نظر بنده کار درستی نبود.
نکتهی دوم این است که الگوهای لیبرالیستی و فرهنگ غرب در حال حاکم شدن بر فرهنگ جامعهی ایرانی است. در این الگوها زن از نظر مالی مستقل میشود و نقش مردانه به خود میگیرد که این الگوها متأسفانه از طریق متون درسی و علمی و همینطور از طریق تکنولوژی یا مسائل اقتصادی به تفکر خانمهای جامعهی ما رخنه میکند که این به هیچ عنوان با الگوی سبک زندگی اسلامی و الگوی پیشرفت اسلامی سازگار نیست. در زندگی غربی زن و شوهر تنها دو هم اتاقی هستند که هر روز صبح سر کار میروند و عصر خسته به خانه بر میگردند اما الگوی اسلامی خانواده اینطور نیست.
اشتغال زنان و کمرنگ شدن نقش مادری که در حقیقت یکی از نقشهای کلیدی و اصلی زن در خانواده است چه تأثیری بر تربیت فرزندان و ارضای نیازهای عاطفی آنها وارد میسازد؟ آیا مهدکودک و یا پدر بزرگها و مادر بزرگها … میتوانند خلأهای عاطفی فرزندان را پر کنند؟
متأسفانه ما فکر میکنیم که مهدکودکها میتوانند جایگزین مادر باشند اما خیلی از اوقات خللی که در تربیت فرزندان به وجود میآید به این دلیل است که بچه در همان ماههای اول زندگی که برای تکمیل شخصیت خود به آغوش مادر نیاز داشت از آن محروم شده و صبحها با اضطراب از خواب بیدار میشد و به خانهی پدربزرگ و مادر بزرگ و یا مهدکودک سپرده میشد تا مادر بتواند به سرکارش برود.
روانشناسان میگویند شخصیت بچهها در دو سال اول زندگی او شکل میگیرد و کودکی که از همان ابتدا با این اضطراب و استرس روبهرو میشود، در آینده با مشکلات شخصیتی بسیاری دست و پنجه نرم میکند. به همین دلیل الگوی دورکاری را برای خانمها پیشنهاد میکنم به خصوص در سنینی که باید نظارت بیشتری بر فرزندان صورت بگیرد.
یکی از مسائلی که امروزه در جامعهی ما مطرح است، بحث پیری جمعیت است. اشتغال زنان چه تأثیری بر این مسئله دارد؟
مسلماً اشتغال زنان تأثیر مستقیمی بر کاهش جمعیت کشور دارد زیرا زنان شاغل برای حفظ شغل خود تمایلی به فرزندآوری ندارند و این مسئله تبعات سنگینی را متوجه خانواده و اجتماع میکند و جمعیت مفید و خلاق جوان کاهش پیدا میکند که این مسئله به ضرر جامعه است و در واقع اتصال و پیوند خانواده از دست میرود. به همین دلیل الگوی دورکاری را برای خانمها مناسب میبینم البته این بدان معنی نیست که به طور کلی با اشتغال خانمها مخالف باشم اما معتقدم با الگوی فعلی اشتغال خانواده و اجتماع دچار آسیبهای جدّی میشود که باید این مسئله اصلاح شود؛ از این رو اگر بتوانیم اشتغال خانمها را در محیط خانه تعریف کنیم ثمرات زیادی متوجه خود زن، خانواده و اجتماع خواهد شد.
برخی یکی از دلایل افزایش آمار طلاق، به خصوص طلاقهای توافقی را اشتغال زنان میدانند. نظر شما در این خصوص چیست؟
در حقیقت خانمی که شاغل میشود، احساس استقلال اقتصادی میکند و این حس استقلال سبک زندگی جدیدی را به وجود میآورد که در آن هم زن نسبتاً مستقل میشود و وابستگیاش نسبت به همسرش بسیار کمتر میشود و هم مرد به دلیل این شرایط وابستگیهایش به زنش کمرنگتر میگردد و همین مسئله زمینه ساز جدایی در خانواده میشود به طوری که با کوچکترین اختلاف یا عدم تفاهم طلاق را به عنوان راه حل انتخاب میکنند زیرا احساس میکنند که جدایی هزینهی زیادی را برایشان به بار نمیآورد زیرا زن از لحاظ مادی به شوهر وابسته نیست و مرد هم با سبک زندگی جدیدی که اشتغال برایش درست کرده است میتواند کودکش را به مهدکودک بسپارد یا از غذاهای آماده استفاده کند. خیلی از مواردی که وابستگی زنان را به مردان بیشتر میکند در رابطه با زنان شاغل وجود ندارد. به همین دلیل با کوچکترین زلزلهای بنای زندگیشان به هم میریزد.
زن تا اشتغال پیدا میکند در واقع پیوندهای مقاوم و وابستگیهای قبلی که بین او و شوهرش وجود داشت کاسته میشود و با زلزلههای کوچکی که در زندگی ایجاد میشود آن پیوند از بین میرود و از این رو شاهد طلاقهای زیادی هم هستیم.
برخی حضور اجتماعی زن را با اشتغال زنان مساوی میبینند. آیا این معادل سازی صحیح است؟
این یک معادل سازی غلط است که فرهنگ اروپایی آن را به ما القا می کند بنده معتقدم اینکه حقوق اجتماعی زن را معادل با اشتغال بدانیم و آن وقت بر حضور اجتماعی و تأثیر اجتماعی زن تأکید کنیم اشتباه است. نباید حضور اجتماعی را معادل اشتغال ببینیم. حضور اجتماعی هم برای زن و هم برای خانواده و جامعه بسیار لازم است یعنی زنی که حضور اجتماعی نداشته باشد نمیتواند فرزندانش را به خوبی تربیت و یا ارتباط صحیحی با همسرش برقرار کند و از نظر خودش هم عقب میافتد پس حضور اجتماعی زن بسیار مفید است ولی الزاماً به معنای اشتغال تمام وقت نیست حتی به معنای اشتغال هم نیست. پس ما بر حضور اجتماعی زن تأکید میکنیم اما اشتغال زنان را باید در آن شرایط حداقلی ببینیم.
لطفاً به دلایل گرایش خانمها به اشتغال هم اشارهای بفرمایید.
یکی از دلایل گرایش خانمها به اشتغال بیرون از منزل فرهنگ سازی غلطی بود که در دههی گذشته انجام شد. به خانمها القا میکردند که شما باید شاغل بشوید تا به استقلال اقتصادی برسید و در واقع سیاستهایی که در کشور دنبال میشد این مسئله را تقویت میکرد که به نظر بنده کار درستی نبود.
واقعا چه استدلال ضعیفی
زنان در دوره پیامبر هم در عرصه های مختلف حضور داشتند به اونها کی گفته بود در جامعه حضور پیدا کنند
مگه زنان مسلمان تافته جدا بافته اند که باید به آنان القا شود شاغل گردند این همه کشور دارای زنانی شاغل و موفق
هیچ توطئه ایی هم پشت پرده نبوده کم دنبال توجیه و دلیل باشید
جناب علی اشتغال زنان بر اثر علاقه و استعداد زنان است توجیه و تفسیر هم نمیخواد کافیه به اطرافت نگاه کنی
بابا از این واضح تر دلیل میخوای
نگاه اسلام و فمینیسم به تفاوتهای زن و مرد - بخش اول/
نگاه فمینیسمهای لیبرال به تفاوت زن و مرد
جناب علی بحث ما چه ربطی به فمینیسم دارد؟
ما درباره واقعیت های جامعه خودمان صحبت میکنیم کاری به غرب و فمینیسم نداریم اگه زنان به اشتغال و تحصیل علاقه دارند توطئه فمینیسم نیست بلکه زنان هم مثل مردان انسانند هر انسانی هم علایق و خواسته هایی داره لابد انتظار داشتید مثل هزار سال پیش صدای زنی در نیاد یا در خانه پستوی خانه نگهش دارید
مثلا دوستان ادعا دارند که زنان برای کار خانه و مردان برای کار بیرون از خانه ساخته شده اند حال ما می گوییم اگر دختر و پسر را یکسان تربیت کنیم خلاف این سخن ثابت می شود این سخن مثل روز روشنه ربطی هم به فمینیسم ندارد اگر از همان ابتدا پسران را هم به کار خانه وادار کنیم و در دختران علاقه به تحصیل و اشتغال ایجاد کنیم الان نه تنها فرهنگ جامعه بالا رفته بود بلکه کشوری پیشرفته تر هم داشتیم
بله بزرگوار شرایط جامعه فعلی با هزار سال پیش زمین تا آسمان فرق می کند اولویت ها عوض شده تفکر خانم ها رشد پیدا کرده و توانسته اند در خیلی از زمینه ها موفق شوند حتی اگر توطئه ای هم در کار باشد باید ممنون چنین تفکری شد که باعث شد زنان ما تحصیل کرده و شاغل شوند چون مادران تحصیل کرده سبب بالا رفتن فرهنگ جامعه می شوند
خیر :Nishkhand:
بنده عرض کردم واقعیته (یعنی فرمایش شما میتونه واقع بشه)
ولی حقیقت نیست (یعنی حق موضوع این نیست که شما فرمودید)
neɠïn;602499 نوشت:
پس یعنی زن برای کار خانه و مرد برای کار بیرون از خانه آفریده نشده است
مستقیماً برای کاری مشخص آفریده نشده اند ، ولی فطرت هرکدام ، آنها را به سمتی خاص جهت میدهد
اینکه گفته میشود زن برای کار بیرون ساخته نشده است ، منظور این نیست که توانایی آن را ندارد بلکه بحث فطرت است
یک سوال:
با عرض معذرت کمی بازتر مطلبی رو بیان میکنم (البته با حفظ حرمت)
میدانیم که زن در هنگام ترس و نگرانی دوست دارد در آغوش همسرش قرار گیرد و به این وسیله تسکین پیدا کند
سوال این است. آیا زن نمیتواند مرد را در آغوش بگیرد؟
بله میتواند (و گاهی هم مرد نیاز دارد) ولی اصل فطرت مرد ، پشتیبان بودن است و اصل فطرت زن ، ناز کردن
این گرایش فطری باعث میشود که مرد تمایل داشته باشد که برای همسرش لباس بخرد و زن تمایل داشته باشد که برای شوهرش غذا بپزد
استاد رائفی پور مثال قشنگی زدند:
اگر زن به مردش بگوید کیسهء 20 کیلویی برنج دم در گذاشته ، آن را برایم بیاور ، مرد (بطور معمول) با کله میرود و با افتخار کیسه را به داخل منزل میاورد. اما اگر زن به شوهرش بگوید آن لیوان آب را بردار ، مرد (بطور معمول) به شکلی شانه خالی میکند. چرا؟ (بهش فکر کنید)
مستقیماً برای کاری مشخص آفریده نشده اند ، ولی فطرت هرکدام ، آنها را به سمتی خاص جهت میدهد
اینکه گفته میشود زن برای کار بیرون ساخته نشده است ، منظور این نیست که توانایی آن را ندارد بلکه بحث فطرت است
زنان فطرتا برای کار درون خانه آفریده شده اند حال روز به روز افزایش زنان شاغل عکس این مطلب رو ثابت می کند قبلا هم گفته می شد زنان احساساتی هستند و درست تصمیم نمی گیرن بعد ثابت شد مردان هم در هنگام خشم توانایی کنترل خشم خود را ندارند و در این زمینه باز با هم مثل هم شدند
الان زنانی که کار بیرون از خانه دارند باید طبق فطرتشون دچار مشکل شوند و عاشق کار خانه و ........... در حالی که عکسش رو می بینیم حاضرند از ازدواج بگذرند تا کارشون رو از دست ندهند عاشق کار بیرون شدند در حالی که از کار خانه بیزارند دوست دارند تحصیلات عالیه داشته باشند تا اینکه عمرشون رو تنها صرف تربیت بچه و شوهرداری کنند
همان روانشناسی که می گوید زن برای تسکین به آغوش همسرش پناه می برد ثابت کرده است اشتغال و تحصیل زنان چه مزایای داشته است ثابت کرده است زنان شاغل و تحصیل کرده موفقتر از زنان خانه دار هستند و اگر چنین قضیه ای حقیقت نداشت پس باید عکس این سخن ثابت می شد
هیچوقت نگویید زن برای کار خانه افریده شده است در حالی که اسلام کار خانه را وظیفه زن ندانسته است این سخن فقط باعث می شود زن به یک کلفت تبدیل شود و اگه مرد در کار خانه با همسرش همکاری کند باور کنید چیزی از مردانگی او کاسته نمی شود خیلی هم به این امر سفارش شده است
Reza-D;602529 نوشت:
اگر زن به مردش بگوید کیسهء 20 کیلویی برنج دم در گذاشته ، آن را برایم بیاور ، مرد (بطور معمول) با کله میرود و با افتخار کیسه را به داخل منزل میاورد. اما اگر زن به شوهرش بگوید آن لیوان آب را بردار ، مرد (بطور معمول) به شکلی شانه خالی میکند. چرا؟ (بهش فکر کنید)
خوب این جوابش خیلی واضحه کیسه 20 کیلویی رو بلند میکنه تا قدرت بدنیش رو به رخ بکشه لیوان به دست همسرش نمیده چون براش افت داره به قول خودش کار زنانه انجام دهد
وقتی دختر و پسر مثل هم تربیت شوند خلاف چنین سخنی ثابت می شود پس نتیجه می گیریم که این سخن از اصل اشتباه است
بله ، اگر با این دید که شما میفرمایید باشد ، مثلاً گفته شده که فلان کودک در جنگل بزرگ شده و رفتار حیوانات را پیدا کرده
(بلا تشبیه ، از باب مثال)
آیا میشود نتیجه گرفت که: پس کودک انسان تمایل به مثلاً گرگ شدن دارد؟!
فکر میکنم به عرض بنده دقت نفرمودید خواهر گرامی. عرض کردم تربیت باید به شکلی باشد که با فطرت و طبیعتی که هرکدام برای آن ساخته شده اند هماهنگ باشد. و این عرض بنده منافاتی با خودساختگی فرد ندارد
یعنی خانواده باید دختر خود را:
مادری خودساخته
زنی (همسری) خودساخته
انسانی خودشاخته
دختری خودساخته
و خواهری خودساخته بار بیاورند
بدون اینکه به نقش زن بودنش صدمه ای وارد شود
neɠïn;602499 نوشت:
همه برای پسرشان اهدافی چون تحصیلات عالیه و شغل مناسب دارند ولی چه کسی برای دخترش چنین آروزیی دارد
فقط کافیست نگاهی به دانشگا ها بیندازیم تا خلاف فرمایش شما ثابت شود
neɠïn;602499 نوشت:
اگر آروزهایی که برای پسران داریم برای دختران هم داشتیم الان شرایط خیلی فرق میکرد شاید دیگر دختران دست به هر کاری نمی زدند برای اینکه نشان دهند توانایی و عرضه دارند
با بخشی از فرمایش شما موافقم. اما این را هم در نظر بگیرید ، وقتی به خواستگاری شما می آیند ، اگر به شما بگویند ماهی چقدر درآمد دارید چه پاسخی میدهید؟ یا اینکه بپرسند شما خانه دارید یا خیر؟ یا بپرسند چقدر سرمایه دارید؟ اما دختران تقریباً همین سوال ها را از مردها میپرسند. چرا؟ چون اعتقاد دارند اینها وظیفهء مرد است. اگر کسب درآمد و تهیهء سرپناه و ملزومات زندگی به عهدهء مرد است ، آیا عجیب است که برای اشتغال و کسب درآمد فرزندان پسر بیشتر تلاش شود؟
لذا حرف من که در ابتدای صحبتم عرض کردم (تغییر نقش خانمها در متن نگارنده جایی نداشت) در همین راستا بود
اگر قرار است منِ مرد ، تغییر نقش داده و به کارهای منزل بپردازم. آیا عدالت نیست که خانم ها هم تغییر نقش داده ، و از ابتدای ازدواج در مخارج زندگی سهیم شوند؟ یعنی خانه را هر دو بخرند ، خرج عروسی را هر دو بدهند و.....
که البته خانمها هرگز قبول نخواهند کرد (بطور کلی)
neɠïn;602499 نوشت:
دختران از بچگی وظیفه ای جز بشور و بپز ندارند
البته بشور و بپز به خودی خود ایرادی ندارد ، اتفاقاً ثوابش بسیار زیاد است
اما اگر منظور شما این باشد که اجازهء شکوفا شدن سایر استعدادها به دختران کمتر داده میشود ، گر چه مثال دانشگاه را زدم ، ولی در کل با شما موافقم. حرف درستی است
زنان فطرتا برای کار درون خانه آفریده شده اند حال روز به روز افزایش زنان شاغل عکس این مطلب رو ثابت می کند
(باز هم یک مثال ، بدون تشبیه)
گفته میشود که زن و مرد فطرتاً گرایش به جنس مخالف دارد. آیا افزایش همجنسگرایی عکس آن را ثابت میکند؟
neɠïn;602536 نوشت:
بلا هم گفته می شد زنان احساساتی هستند و درست تصمیم نمی گیرن بعد ثابت شد مردان هم در هنگام خشم توانایی کنترل خشم خود را ندارند و در این زمینه باز با هم مثل هم شدند
کاشف این موضوع (جدای از بررسی سند موضوع) کار خاصی انجام نداده. چون همه میدانیم که هر انسانی در زمان خشم قدرت تصمیم گیریش ضعیف میشود. به هر حال این موضوعِ بحث ما نیست
neɠïn;602536 نوشت:
الان زنانی که کار بیرون از خانه دارند باید طبق فطرتشون دچار مشکل شوند و عاشق کار خانه و ........... در حالی که عکسش رو می بینیم
neɠïn;602536 نوشت:
همان روانشناسی که می گوید زن برای تسکین به آغوش همسرش پناه می برد ثابت کرده است اشتغال و تحصیل زنان چه مزایای داشته است ثابت کرده است زنان شاغل و تحصیل کرده موفقتر از زنان خانه دار هستند و اگر چنین قضیه ای حقیقت نداشت پس باید عکس این سخن ثابت می شد
اول اینکه روانشناس نمیگوید زن باید برای تسکین به آغوش همسر پناه ببرد ، بلکه زن فطرتاً این کار را میکند
ثانیاً گویا پست های آقا علی رو نخوندید که میفرمایید روانشناسان مزایای اشتغال را ثابت کرده اند
ضمناً خواهر گرامی ، من یادم نمیاد گفته باشم اشتغال زن هیچ سودی ندارد. پست بنده رو درمورد مزایا و معایب مشاهده فرمودید
اما بی تعارف بگم شما فقط محاسن را میبینید و کاری به معایب ندارید
neɠïn;602536 نوشت:
هیچوقت نگویید زن برای کار خانه افریده شده است
تمام پست های بنده را با دقت نگاه کنید و فقط یک کلام بیاورید که من گفته باشم زن فقط برای کار خانه آفریده شده است
neɠïn;602536 نوشت:
در حالی که اسلام کار خانه را وظیفه زن ندانسته است
آنجا که حضرت زهرا(س) میفرمایند: "بهترین حالت برای زن این است که نه او نامحرمی ببیند و نه نامحرمی او را"
باز هم همینقدر به اسلام اعتماد و اعتقاد دارید؟
neɠïn;602536 نوشت:
خوب این جوابش خیلی واضحه کیسه 20 کیلویی رو بلند میکنه تا قدرت بدنیش رو به رخ بکشه لیوان به دست همسرش نمیده چون براش افت داره به قول خودش کار زنانه انجام دهد
لحن شما مدام در حال تند شدن هست خواهرم
با این دید باید بگوییم:
اگر زن عذایی به شوهرش میدهد میخواهد او را زیر بار منت خودش ببرد!
استفاده از کلام "به رخ کشیدن" درست نیست. بلکه مرد برای همین ساخته شده است. فطرتش این است
آنجا که حضرت زهرا(س) میفرمایند: "بهترین حالت برای زن این است که نه او نامحرمی ببیند و نه نامحرمی او را"
باز هم همینقدر به اسلام اعتماد و اعتقاد دارید؟
حدیث مطرح شده، در کتب اربعه (کتاب های چهار گانه) حدیثی شیعه وجود ندارد. اما در برخی از منابع بعدی؛ مانند دعائم الاسلام و مناقب ابن شهر آشوب حدیثی با همین مضمون، البته بدون سند و به صورت خلاصه ذکر شده است. بنابر این، از آن جا که این حدیث در متون اولیه روایی نیامده، و در موارد دیگر نیز بدون سند ذکر شده است؛ لذا طبیعی است که از نظر سندی قابل اعتماد نباشد
از این روایت، حرمت حضور زنان در اجتماع برداشت نمی شود؛ چرا که آنچه در متن روایت آمده، با سیره و منش خود حضرت زهرا (س) مخالف است؛ به این دلیل که آن حضرت در مواقع لزوم و ضروری در اجتماع حاضر می شده، و هم او مردان را می دیده و هم آنان او را می دیدند!
حدیث مطرح شده، در کتب اربعه (کتاب های چهار گانه) حدیثی شیعه وجود ندارد. اما در برخی از منابع بعدی؛ مانند دعائم الاسلام و مناقب ابن شهر آشوب حدیثی با همین مضمون، البته بدون سند و به صورت خلاصه ذکر شده است. بنابر این، از آن جا که این حدیث در متون اولیه روایی نیامده، و در موارد دیگر نیز بدون سند ذکر شده است؛ لذا طبیعی است که از نظر سندی قابل اعتماد نباشد
اول ماشاالله به شما. من خودم اطلاعات خاصی در این زمینه ها ندارم
اما
1 - این حدیث نمونه بود. خود شما هم خوب میدانید که میتوان لااقل 50 حدیث در این مورد آورد که بدون شک تمام آنها ضعیف نخواهد بود
(با عرض معذرت ، این کار شما را به حساب سفسطه گذاشتم)
2 - فرمودید:
neɠïn;602552 نوشت:
آنچه در متن روایت آمده، با سیره و منش خود حضرت زهرا (س) مخالف است؛ به این دلیل که آن حضرت در مواقع لزوم و ضروری در اجتماع حاضر می شده، و هم او مردان را می دیده و هم آنان او را می دیدند!
قسمت های بولد شده پاسخ کافی هستند
اگر اجازه بدهید از این بحث دو طرفه خارج شویم تا بنده درمورد موضوع تاپیک مواردی رو عرض کنم
کار در هیچ برهه از زمان ننگ و عار و یا زمینه ساز حقارت نبوده و جنسیت هم نمی شناخته آن چه در طول اعصار شناخته می شود این است که مرد و زن باید از وجود و عزت نفس خود در حین کار حفاظت کنند و کار را وسیله ای برای خود نمایی، لطمه زدن به کیان خانواده ، برتری جویی و ... استفاده نکنند
تمام مسلمانان جهان، تا حدودی شرح حال حضرت محمد(ص) و ابتداى آشنایى ایشان با حضرت خدیجه(س) را مى دانند. عامل ظاهرى این پیوند، شناختى بود که حضرت خدیجه(س) از سفر تجارتى پیامبر(ص) پیدا کرده بود.
خدیجه(س) زن توانا و قدرتمند جزیره العرب بود. او از چهره هاى بارز و از تاجران سرشناس عربستان و کشورهاى همجوار آن بوده که ارقام عمده اى از کالاهاى مورد نیاز را خرید و فروش مى کرد. بعد از رسالت حضرت محمد(ص) آن ثروت انبوه در راه اسلام هزینه شد تا آیین جدید بتواند به اهداف خود دست یابد. بجز حضرت خدیجه(س) زنان ثروتمند دیگرى به خرید و فروش کالا اشتغال داشته اند که گاه خدمت پیامبر(ص) رسیده، احکام تجارت اسلام را از ایشان می آموخته اند.
ساربانى و زمامدارى شتر
حرفه ساربانى و زمامدارى شتر چیزى شبیه رانندگى در عصر حاضر است. وقتى زنان بتوانند وسایل حمل و نقل آن دوره را برانند و مسافر یا بار جابه جا کنند، به طریق اولى در عصر کنونى مى توانند به امر رانندگى اشتغال داشته باشند. اسمإ بنت یزید از بهترین زنان سخنور، شجاع و دانشمند صحابى است. او زمامدار ناقه پیامبر(ص) خوانده شده است. اسمإ که خودش از محدثان اسلامى است، مى گوید: ((انى لاخد بزمام الغضبإ ناقه رسول الله(ص(من زمام شتر رسول خدا(ص) را که ((غضبا)) نام داشت مى گرفتم.)) قیله دختر مخرمه از زنان عصر حضرت رسول(ص) و از ساربانان مى باشد.
ضمنا از حدیث حضرت زهرا نباید نتیجه گرفت که خروج ضروری فقط برای زنان سفارش شده است جدای از اشکال سند این حدیث خروج ضروری برای زنانی که در آن دوره کاری جز خانه داری نداشته اند پسندیده بوده همانطور که خروج غیر ضروری برای مرد هم به نظر بنده اشکال دارد این خروج ضروری شامل زنان شاغل نشده و محال است در این دوره چنین حدیثی مصداق پیدا کند
به نظر من الان که سن ازدواج بالارفته و بین تحصیل جوان و ازدواجش فاصله زیادی افتاده اشتغال به کار برای زنان یک نیاز مبرم
است چرا که در غیر این صورت دختر باید تو خونه بشینه و بیکارو سرخورده تا کی یک خواستگاری برای اون پیدا بشه
خوب خودتون رو بزارید جای این دختر خانمها
یک دختر خانم باید تا چند سال تو خونه بشینه و منتظر یک خواستگار باشه ؟
سلام
اتفاقا دختری که میره دانشگاه و شاغل می شه توقعش بالا می ره و به راحتی بله نمیده و شرایط ازدواج هم براش سخت میشه چون مثلا اگر لیسانس بگیره شوهر زیر لیسانس رو قبول نمی کنه
**گلشن**;602372 نوشت:
الانم که جوری شده بیشتر مردها خانم شاغل می خوان
با کمال احترام م ادب اما: خاک بر سر اون نامرد مرد نما!!! اینکه دیگه مرد نیست
یادمه یه بار یک آموزشگاه کنکور استخدامی() داشت ،که ثبت نام کننده هاش و تمام کادر اداریش خانم بودن.
وقتی منو دوستم رفتیم اونجا دختره یه نگاهی به چادر ما انداخت بعدش با کلی چشم و ابرو بالا انداختن گفت دو روز دیگه یه جلسه توجیهی برگزار میشه .
دو روز بعدش رفتیم همه رو به یه اتاق راهنمایی کردن خانومی که برامون صحبت میکرد اصلا به اوناییکه خدایی نکرده حجابشون خوب بود اصلا نگاه ننداخت .
همون جا فهمیدم استخدام بی استخدام!
بعد از این ماجرا یه روز دوستم گفت آگهی استخدامی طراح سایت دیده !
بهش گفته بودن فلان روز بیا برای مصاحبه
وقتی رفته بود ازش دوتا سوال پرسیده بودن:
1-اگه ما آهنگ گوش بدیم ناراحت میشی؟؟؟؟
2-دوست پسر داری؟
که گفته بود نه
مصاحبه کننده هم با کمال احترام در خروجو نشونش داده بود
پ.ن:مصاحبه از این علمی تر ندیده بودم!
پ.ن2:ضمنا ما در یک شهر مذهبی هستیم
باور کنید همش همینه، بابا منکه مردم می دونم جریان چیه، شما حتماً باید خودتون ببینید تا متوجه بشید اما ما که می دونیم جریان چیه، من به خودم می گم خدایا اگر روزی بخوام مثلاً کسی رو استخدام کنم هرگز زن نمیگریم، مرد می گیرم چون استخدام شدن یک مرد برابر با یک ازدواجه برابر با تولد چند فرزند اما استخدام شدن یک زن دقیقاً برعکس. اما خود منم وقتی پاش بیافته معلوم نیست بلغزم یا نه حقیقت رو می گم
برا چی می گن دختر برای ازدواج حتماً باید از باباش اجازه بگیره؟ چون اون مرده و جنس مرد رو بیشتر می شناسه
خود خانم ها بارها در تاپیک های دیگه اعلام کردن که در تاکسی اذیت می شن، خب اگر این بعنوان کمترین ضرر اشتغال باشه بقیش رو دیگه خدا بخیر بگذرونه. خب آخه مجبوری؟ نرو سر کار. اصلاً برو بمنچه
واقعا چه استدلال ضعیفی
زنان در دوره پیامبر هم در عرصه های مختلف حضور داشتند به اونها کی گفته بود در جامعه حضور پیدا کنند
مگه زنان مسلمان تافته جدا بافته اند که باید به آنان القا شود شاغل گردند این همه کشور دارای زنانی شاغل و موفق
هیچ توطئه ایی هم پشت پرده نبوده کم دنبال توجیه و دلیل باشید
جناب علی اشتغال زنان بر اثر علاقه و استعداد زنان است توجیه و تفسیر هم نمیخواد کافیه به اطرافت نگاه کنی
بابا از این واضح تر دلیل میخوای
دقیقاً توطعه های فراوانی پشت پرده بوده است که در مقالات غربی نیز به آن اشاره شده است. تحقیق در این زمینه به عهده دانشجو بعنوان کار در منزل:ok:
به بهانه روز جهانی از بین رفتن خشونت علیه زنان ، نگاهی داشته ایم به پدیده نابهنجار استفاده ابزاری از زنان در محیط های کار که یکی از مصادیق بارز خشونت علیه زنان است که در یکی دو دو دهه اخیر در راستای افزایش حضور زنان در محیط های کاری در جامعه ما ظهور پیدا کرده است.گویا برخی از شرکتهای خصوصی که تعدادشان کم هم نیست بجای استخدام کارمند ، قصد دارند برده جنسی استخدام کنند. اتفاق تاسف باری که هر روز بیشتر از روز گذشته در محیط های کاری گسترده می شود و در این میان نهادهای مسئول هم انگار توجه چندانی به جلوگیری از این فاجعه ندارند.وقتی درخواست های بیشرمانه، ورد زبان برخی مدیرعامل ها می شود!نگار. ج ۲۵ سال دارد، او چندی پیش از میان آگهی های کارمند دفتری روزنامه چند جایی تماس گرفت و فرم پر کرد و در نهایت از سوی شرکت های خصوصی دعوت به کار شد. عمر فعالیت نگار در این شرکت خصوصی اما به چند هفته هم نرسید. نگار در خصوص ماجرای استخدامش می گوید: روزی که مدیرعامل شرکت از من دعوت به همکاری کرد و من به دفتر رفتم مدیرعامل شرکت با درخواست من در خصوص حقوق پیشنهادی موافقت کرد و قرار شد که سه ماه به صورت آزمایشی کار کنم تا پس از آن مدت نام من هم در لیست بیمه قرار بگیرد، هنوز چند روزی از آغاز به کار من نگذشته بود که یک روز مدیرعامل من را به اتاقش خواند و در صحبت هایی به من فهماند با اینکه خودش زن و فرزند که به من علاقمند شده و می خواهد رابطه ای صمیمی تر از رابطه رئیس و مرئوسی با من داشته باشد! پس از شنیدن این حرفها دیگر نمی دانستم باید چه کار کنم، اتاق را ترک کردم و از فردای آن روز دیگر به آن شرکت نرفتم و تاسف خوردم به حال خودم که چهار سال پله های دانشگاه را طی کردم تا بتواند مدرک کارشناسی مدیریت را بگیرم اما در محیط کار به جای توانایی های تحصیلی من، انتظارات نامشروع و نامناسبی از من طلب می شد. در خلال آگهی های های روزنامه که هر روز با آنها تماس می گرفتم، یک روز مدیر یکی از شرکت های برای مصاحبه با من تماس گرفت و من به دفتر شرکت واقع در خیابان میرداماد رفتم. بهاره ادامه می دهد: از همان زمانی که منشی در شرکت را باز کرد من به ناگاه انگار که مکانی غیر از کشور ایران واد شده بود. دفتر شرکت پر بود از دخترانی که بدون روسری و مانتو و حجاب، به کار خودشان مشغول بودندروابط غیراخلاقی؛ راز بقا در برخی شرکت های خصوصیمیترا. ب ۲۷ سال دارد. او مدتی است که شغلش را رها کرده است. وقتی در خصوص علت ترک کارش از او می پرسیم می گوید:« من چند سالی بود که در یکی از شرکت های خصوصی بزرگ و اسم و رسم در زمینه بازرگانی کار می کردم و تجربه ام در زمینه کارم هم زیاد شده بود. چندی پیش مدیر بالا دستی من تغییر کرد و مردی که یکی از اقوام نزدیک مدیر کل شرکت بود با عنوان مدیر جدید به قسمت ما آمد که از همان ابتدا سنگینی نگاهش آزار دهنده بود. هنوز مدت زیادی از حضور او به عنوان مدیر جدید نگذشته بود که یک روز پس از پایان کار و زمانی که همه کارکنان رفته بودند به اتاق من آمد و از من خواست که رابطه ای صمیمی با او داشته باشم. مدیر جدید زمانی که با واکنش شدید من روبرو شد، دیگر چیزی نگفت اما از فردای آن روز تمام تلاش خود را به کار گرفت تا به قول معروف زیراب من را بزند و در نهایت هم موفق شد با دروغ و ریا من را کار نابلد جلوه دهد و از مدیرکل بخواهد که شخص دیگری را جایگزین من کنند.» میترا ادامه می دهد: «متاسفانه این روزها یکی از شرایط بقا در برخی از محیط های کاری خصوصی تن دادن به رابطه های غیراخلاقی است و در این میان اگر کسی مانند من نخواهد که به این ارتباطات نامناسب آلوده شود، مدام باید بیکاری را تجربه کند.»استخدام به شرط کشف حجاببهاره. ک ۲۴ ساله یکی از دخترانی است مدتها به دنبال یافتن شغل، آگهی های روزنامه ها را دنبال می کند. بهاره در خصوص تجربه ای که در روزهای جستجوی کار کسب کرده است، می گوید: در خلال آگهی های های روزنامه که هر روز با آنها تماس می گرفتم، یک روز مدیر یکی از شرکت های برای مصاحبه با من تماس گرفت و من به دفتر شرکت واقع در خیابان میرداماد رفتم. بهاره ادامه می دهد: از همان زمانی که منشی در شرکت را باز کرد من به ناگاه انگار که مکانی غیر از کشور ایران واد شده بود. دفتر شرکت پر بود از دخترانی که بدون روسری و مانتو و حجاب، به کار خودشان مشغول بودند. من که شوکه شده بودم و دقیقا نمی دانستم ماجرا از چه قرار است با راهنمایی منشی وارد اتقاق مدیرعامل شدم و مدیرعامل هم با بیان اینکه شرط استخدام در این شرکت این نوع از پوشش است گفت: «مشتری های ما غالبا شرکای بین المللی هستند و برای همین مسئله هم خانم ها در محیط شرکت نباید حجاب داشته باشند چون به ذائقه طرفهای خارجی مان چندان خوش نمی آید! اما در مقابل حقوق مناسبی را هم می دهیم!» بهاره ادامه می دهد: « من که دیدم هوا پس است، زودتر کلام را کوتاه کردم و فرار را بر قرار ترجیح دادم و تاسف خوردم به حال دخترانی که برای حقوق بیشتر حاضر می شوند با برداشتن حجاب در چنین محیط نامناسبی و ناامنی کار کنند.»روزی که مدیرعامل شرکت از من دعوت به همکاری کرد و من به دفتر رفتم مدیرعامل شرکت با درخواست من در خصوص حقوق پیشنهادی موافقت کرد و قرار شد که سه ماه به صورت آزمایشی کار کنم تا پس از آن مدت نام من هم در لیست بیمه قرار بگیرد، هنوز چند روزی از آغاز به کار من نگذشته بود که یک روز مدیرعامل من را به اتاقش خواند و در صحبت هایی به من فهماند با اینکه خودش زن و فرزند که به من علاقمند شده و می خواهد رابطه ای صمیمی تر از رابطه رئیس و مرئوسی با من داشته باشد!استفاده ابزاری از زنان نماد بارز خشونت استکتایون . م . ۲۸ ساله است. او در خصوص تجربه پیدا کردن کار می گوید: چون حجاب من چادر بود و روابطم هم با جنس مخالف در چارچوب شرع تعریف می شد و شوخی و خوش و بش کردن با نامحرمان دل خوشی نداشتم، معمولا هر جا که برای استخدام می رفتنم با پاسخ نه مدیر عامل روبرو می شدم چون ظاهرم به درد کار در چنان محیط هایی نمی خورد و از سوی دیگر نمی توانستم مروده ای بی پروا با مردان داشته باشم.کتایون با بیان اینکه پس از مدتها جستجو، شغلی را در محیطی امن پیدا کرده است ادامه می دهد: متاسفانه برخی از کارفرماها زنان را در محیط های کار تنها به عنوان جنسی زیبا می خواهند و رویکری ابزاری به کارمندان خانم دارند که باعث شده برخی محیط های کارسالم نباشند.داستان زندگی نگار، میترا، بهاره و کتایون تنها چند مورد از اتفاقاتی است که هر روز در محیط های کار ما اتفاق می افتد و باعث می شود که دختران و زنان ما در محیط های کار مورد خشونت های تمام نشدنی روبرو شوند. در این میان اما نهادهای سیاست گذار و مسئول، هستند که باید نظارتی بر محیط های کار خصوصی داشته باشند که هر مدیری به صرف داشتن سرمایه و شرکت به خود اجازه ندهد که نوامیس این مملکت را به عنوان ابزاری برای سود و هوسرانی خود به کار گیرد و در این میان این همه آسیب بر پیکره زنان و دختران و خاناده های جامعه وارد کنند. در این میان نیروهای انتظامی و دولت باید تمام تلاش خود را به کار گیرند که در طرحی دائمی و نه ضربتی به وضیعت شرکت ها و محیط های شغلی خصوصی نظارت همیشگی داشته باشند تا دیگر شاهد بروز چنین فجایعی در کشور نباشیم.تبیان
دختری با مادرش مرافعه داشت . او بسیار عصبانی شد و از خانه بیرون رفت . پس از طی راه طولانی ، هنگامی که از یک فروشگاه کیک عبور می کرد ، احساس گرسنگی کرد . اما جیب دختر را بید خورده و حتی یک یوان هم نداشت . صاحب فروشگاه یک زن سالخورده مهربان بود . پیرزن دید که دختر درمقابل کیکها ایستاده و به آنها نگاه می کند ، از وی پرسید : عزیزم ، گرسنه ای ؟ دختر سرش را تکان داد و گفت : بله ، اما پول ندارم . پیرزن لبخندی زد و گفت : عیب ندارد . مهمان من هستی . پیرزن کیک و یک فنجان شیر برای دختر آورد . دختر بسیار سپاسگذار شد . اما فقط کمی کیک خورد و سپس اشکهایش بر گونه ها و روی کیک جاری شد . پیرزن از دختر پرسید : عزیزم ، چه شده است ؟ دختر اشکهایش را پاک کرد و گفت : چیزی نیست . من فقط بسیار از شما تشکر می کنم . با وجود آنکه شما من را نمی شناسید ، به من کیک دادید . من با مادرم دعوا کردم . اما مادرم من را بیرون رانده و به من گفت : دیگر به خانه باز نگرد . پیرزن با شنیدن سخنان دختر گفت : عزیزم ، چطور می توانی این گونه فکر کنی ؟ فکر بکنی ، من فقط یک کیک به تو دادم ، اما تو بسیار از من تشکر می کنی . مادرت سالها برای تو غذا درست کرده است ، چرا از او تشکر نمی کنی و چرا با او عوا می کنی ؟ دختر مدتی سکوت کرد . سپس با عجله کیک را خورد و به طرف خانه دوید . هنگامی که به خانه رسید ، دید که مادر در مقابل در انتظار می کشد . مادر با دیدن دختر بی درنگ خنده ای کرد و به دختر گفت : عزیزم ، عجله کن غذا درست کرده ام . اگر دیر کنی ، غذا سرد خواهد شد .
حالا فکرشو بکنید بنده خدا با دو میره خونه اما می بینه هیچکی خونه نیست آخه مامانش سرکاره
متاسفانه ما ایرانی ها زیادی اهل خرافه هستیم
همین داستان 13 بدر هم از همینجاها اومده الان هم میبینید که چقدر مرسوم شده
داستان دیو و سلیمان
[SPOILER] دکتر الهی قمشه ای می گوید: یکی از جذاب ترین تعبیرات «نفس و عشق»، قصه دیو و سلیمان است که از دیرباز در ادب پارسی به اشاره و تلمیح از آن یاد شده است. قصه چنین است که سلیمان فرزند داوود، انگشتری داشت که اسم اعظم الهی بر نگین آن نقش شده بود و سلیمان به دولت آن نام، دیو و پری را تسخیر کرده و به خدمت خود در آورده بود، چنانچه برای او قصر و ایوان و جام ها و پیکره ها می ساختند. این دیوان، همان لشکریان نفسند که اگر آزاد باشند، آدمی را به خدمت خود گیرند و هلاک کنند و اگر دربند و فرمان سلیمان روح آیند، خادم دولت سرای عشق شوند. روزی سلیمان انگشتری خود را به کنیزکی سپرد و به گرمابه رفت. دیوی از این واقعه باخبر شد. در حال خود را به صورت سلیمان در آورد و انگشتری را از کنیزک طلب کرد. کنیز انگشتری به وی داد و او خود را به تخت سلیمان رساند و بر جای او نشست و دعوی سلیمانی کرد و خلق از او پذیرفتند (از آنکه از سلیمانی جز صورتی و خاتمی نمی دیدند) و چون سلیمان از گرمابه بیرون آمد و از ماجرا خبر یافت، گفت: سلیمان حقیقی منم و آنکه بر جای من نشسته، دیوی بیش نیست. اما خلق او را انکار کردند. سلیمان که به ملک اعتنایی نداشت و در عین سلطنت خود را «مسکین و فقیر» می دانست، به صحرا و کنار دریا رفت و ماهیگیری پیشه کرد. دلی که غیب نمایست و جام جم دارد ز خاتمی که دمی گم شود، چه غم دارد؟ حافظ اما دیو چون به تلبیس و حیل بر تخت نشست و مردم انگشتری با وی دیدند و ملک بر او مقرر شد، روزی از بیم آنکه مبادا انگشتری بار دیگر به دست سلیمان افتد، آن را در دریا افکند تا به کلی از میان برود و خود به اعتبار پیشین بر مردم حکومت کند. چون مدتی بدینسان بگذشت، مردم آن لطف و صفای سلیمانی را در رفتار دیو ندیدند و در دل گفتند: که زنهار از این مکر و دستان و ریو به جای سلیمان نشستن چو دیو و بتدریج ماهیت ظلمانی دیو بر خلق آشکار شد و جمله دل از او بگردانیدند و در کمین فرصت بودند تا او را از تخت به زیر آورند و سلیمان حقیقی را به جای او نشانند که به گفته ی حافظ: اسم اعظم بکند کار خود ای دل خوش باش که بــه تلبیس و حیــل، دیـو سلیمان نشود بجز شکر دهنی، مایه هاست خوبی را بــه خاتمــی نتــوان زد دم از سلیمـانی و به زبان مولانا: خلق گفتند این سلیمان بی صفاست از سلیمــان تا سلیمـــان فرق هاست
و در این احوال، سلیمان همچنان بر لب بحر ماهی می گرفت. روزی ماهی ای را بشکافت و از قضا، خاتم گمشده را در شکم ماهی یافت و بر دست کرد.
سلیمان به شهر نیامد، اما مردم از این ماجرا با خبر شدند و دانستند که سلیمان حقیقی با خاتم سلیمانی، بیرون شهر است. پس در سیزده نوروز بر دیو بشوریدند و همه از شهر بیرون آمدند تا سلیمان را به تخت باز گردانند. این روز، بر خلاف تصور عامه، روزی فرخنده و مبارک است و به حقیقت روز سلیمان بهار است و نحوست آن کسی راست که با دیو بسازد و در طلب سلیمان از شهر بیرون نیاید. شاید رسم ماهی خوردن در شب نوروز، تجدید خاطره ای از یافتن نگین سلیمان و رمزی از تلاش انسان برای وصول به اسم اعظم عشق باشد که با نوروز و رستاخیز بهار همراه است و از همین روی، نسیم نوروزی نزد عارفان همان نفس رحمانی عشق است که از کوی یار می آید و چراغ دل را می افروزد: ز کـــوی یـــار می آیــــد نسیم بــاد نوروزی از این باد ار مدد خواهی چراغ دل بیفروزی مــــا همــــه فــانــي و او پـــا بـــرجـــاست عشق را مي گويم، بي گمان عشق خداست [=Times New Roman]منبع : http://dastanak88.blogfa.com
[/SPOILER]
غرب هم اومد به زنان ما خوارند که بله تو اگه کار نکنی بدبختی تویری خوری نون خور شوهری دستت جلو شوهر درازه استعدادت حروم میشه تلف میشی حروم میشی و...
اما تفکر درست بنظر من همون تفکر خانم میس چادریه که پویا باشه، یعنی نسبت به شرایط همسرش بگه کار می کنم یا کار نمی کنم نه اینکه پاشو تو ی کفش کنه بگه حتما باید کار کنم حتی اگر شده ازدواج نمی کنم تا کار کنم. چنین خانمی اصلا هدفش زندگی نیست هدفش کار کردنه و هدف دیگری ندارد
حالا یچیز جالبی هم بگم: به شیرازیه میگن ی ضرب المثل بگو
-میگه عاقل چرا کند کاری
بهش میگن خب بقیش؟
- میگه بقیه نداره. همین. عاقل چرا کند کاری:Sham:
خانم محترم آقای محترم این سبک زندگی ما نیست این دین ما نیست
اختصاصاً در این مطلب من اصلا هیچ کاری به شغل خانمها ندارم. هیچ جا بحث خانمها راجب دین و اسلام نبود هیچ بویی از حضرت فاطمه س و حضرت زینب و حس مادرانگی احساس نشد. فاطمه س کسی بود که پدرش رسول ا... در وصف او فرمود ام ابیها (یعنی دخترم، مادرم است و حکم مادرم را دارد)
خونه بخری ماشین بخری اصلا 10 میلیارد سرمایه جمع کردی خب که چی؟ چی شد؟ اینه نماد یک زن مسلمان با اقدار؟ اینه نماد یک مرد مسلمان با اقتدار؟
چرا سبک زندگی ما غربی شده؟ بارها خداوند در قرآن وقتی خواسته خطاب کنه فرموده "یا ایهاالذین آمنو" یعنی تو این چیزی که می خوام بگم فقط با شما مسلمانان کار دارم. اون دنیا حساب کتاب و بازخواست زن و مرد غیر مسلمان با ما مسلمانان فرق دارد. بابا ما مسلمونیم قرآن داریم، امام زنده داریم که بهش معتقدیم، کدوم شما خانمها به قرآن و عترت اشاره کردید؟ خب پول برا چیته؟ اصلاً کل شهر و کشور مال تو خوبه؟ حالا که چی؟
چرا امیرالمومنین امام علی ع می فرماید دنیا در نظر من از آب بینی بز کم ارزش تر است؟ چرا می فرماید دنیا در نظر من از استخوان خوک در دست جزامی کمتر است؟ چرا می فرماید دنیا در نظر من از برگ خورده شده ای در دهان ملخ کمتر است؟ چرا می فرماید اگر هفت آسمان را به من بدهند تا پر جو را از دهان مورچه با بی عدالتی بگیرم این کار را نمی کنم؟ چرا می فرماید ای دنیا از من دور شو، من تو را سه طلاقه کرده ام. واقعا فکر کنید چرا امام علی ع اینهارو گفته؟
کدوم حرف های شما خانمها واسه کار کردن تو این راستا بوده؟ همش بحث پول بوده. دروغ میگم؟ با پول می خوایی چکار کنی؟ که چه بشه؟ با خودت می بریش؟ یا جز اینکه اون دنیا حساب کتابت سختر میشه چیز دیگری دارد؟
روزی پیامبر ص یک سکه به ابوذر و یک سکه به سلمان داد
فردای آنروز به آنها گفت روی سنگ داغی بروند و بگویند با آن پول چکار کردند
سلمان رفت روی سنگ سریع گفت آنرا به شخصی بخشیدم و قبل از اینکه پایش بسوزد پایین آمد
ابوذر رفت بالای سنگ و داشت می سوخت و فکر می کرد.... پیامبر ص فرمود پایین بیا ابوذر اما بدان آتش جهنم بسیار سوزنده تر است
هر کس مال و ثروت بیشتری داشته باشه جز اینکه اون دنیا حساب کتاب سنگین تری باید پس بده هیچ ارمغان دیگری برایش ندارید وگر نه امامان ما باید همش به دنبال پول می بودند
اما تمام ثروت امامان صرف مسکینان می شد. امام علی 1000 برده را آزاد نمود.
واقعاً رنگ و بوی زندگی ما مثل غرب شده، خیلی دور شدیم
هر خانمی بره نظارت خودشو از اول تا آخر تاپیک بخونه ببینه اگه از قرآن و عترت حرفی نزده بدونه که وای به حالش. در آخرت پیامبر از قرآن و عترت می پرسد و کسی که نتواند پاسخ بدهد در حوض کوثر جایی ندارد و از آن آب نمی نوشد
واسه آقایون هم همینطور
خانم محترم آقای محترم این سبک زندگی ما نیست این دین ما نیست
اختصاصاً در این مطلب من اصلا هکدوم حرف های شما خانمها واسه کار کردن تو این راستا بوده؟ همش بحث پول بوده. دروغ میگم؟ با پول می خوایی چکار کنی؟ که چه بشه؟ با خودت می بریش؟ یا جز اینکه اون دنیا حساب کتابت سختر میشه چیز دیگری دارد؟
روزی پیامبر ص یک سکه به ابوذر و یک سکه به سلمان داد
فردای آنروز به آنها گفت روی سنگ داغی بروند و بگویند با آن پول چکار کردند
سلمان رفت روی سنگ سریع گفت آنرا به شخصی بخشیدم و قبل از اینکه پایش بسوزد پایین آمد
ابوذر رفت بالای سنگ و داشت می سوخت و فکر می کرد.... پیامبر ص فرمود پایین بیا ابوذر اما بدان آتش جهنم بسیار سوزنده تر است
هر کس مال و ثروت بیشتری داشته باشه جز اینکه اون دنیا حساب کتاب سنگین تری باید پس بده هیچ ارمغان دیگری برایش ندارید وگر نه امامان ما باید همش به دنبال پول می بودند
اما تمام ثروت امامان صرف مسکینان می شد. امام علی 1000 برده را آزاد نمود.
واقعاً رنگ و بوی زندگی ما مثل غرب شده، خیلی دور شدیم
هر خانمی بره نظارت خودشو از اول تا آخر تاپیک بخونه ببینه اگه از قرآن و عترت حرفی نزده بدونه که وای به حالش. در آخرت پیامبر از قرآن و عترت می پرسد و کسی که نتواند پاسخ بدهد در حوض کوثر جایی ندارد و از آن آب نمی نوشد
واسه آقایون هم همینطور
سلام
همه پستها رو نخوندم، ولی از داستانی که در پست خودتون گذاشتین برداشتم اینه که
پولدار شدن بد نیست ، به چه قیمت پولدار شدن و چگونه خرج کردن مهمه...
هر چیزی که بخواهد روحیه زنانگی یک خانم رو خدشه دار کنه و او ر از وظیفه اصلی اش دور کنه خوب نیست ،
هرچند ممکنه این شرایط در خانه داری زن نیز پیش بیاید، پس بطور مطلق نمیشه گفت اشتغال زن بد یا خوب است...
سلام
اتفاقا دختری که میره دانشگاه و شاغل می شه توقعش بالا می ره و به راحتی بله نمیده و شرایط ازدواج هم براش سخت میشه چون مثلا اگر لیسانس بگیره شوهر زیر لیسانس رو قبول نمی کنه
الان دختر اگر نره دانشگاه شوهر براش پیدا نمیشه
همه دنبال دختر تحصیل کرده و شاغل هستند
mousavi928;602599 نوشت:
با کمال احترام م ادب اما: خاک بر سر اون نامرد مرد نما!!! اینکه دیگه مرد نیست
این قضاوت شما اشتباهه
هر مردی به یک دلیلی یک خانم رو به همسری می گیره
یکی برای خوشگلی
درسته بگیم خاک بر سر اون مردی که دختری رو برای خوشگلی گرفته
بالاخره هرکسی یک دلیلی داره دیگه
بعضی از مردها هم بهخاطر شاغل بودن یک دخترو می گیرن
این هرگز عیب نیست
همونطوری که مردی که اگر دختری رو برای خوشگلی بگیره عیب نیست
نه اتفاقا بنده شخصاً ترجیح می دهم همسرم دانشگاه نرفته باشد
خوب امثال شما کم هستند
mousavi928;602691 نوشت:
یعنی اگر شخصی به خواستگاری شما بیاد بگه شرطم اینه که کار کنید واقعا ناراحت نمیشید؟ واقعاً؟
من کی گفتم مرد برای زنش شرط کار بزاره
گفتم زنی اگر از قبل شاغل باشه و مردی بخاطر شاغل بودنش اون رو بگیره هیچ عیبی نیست
بالاخره هر مردی یک معیاری داره
مثلا شما شاید معیارتان خوشگلی دختر باشه
وقتی می رین خواستگاری می گین من تو رو می گیرم به شرطی که خوشگل باشی :khaneh:
طبیعتا این معیار تو دلتون هست ولی شرط نمی زارین
دیگری معیارش خانواده ثروتمند باشه
....
امروزه مشارکت روزافزون زنان در بیرون از خانه موجب تقویت حسّ اعتماد به نفس و استقلال و افزایش قدرت تصمیم گیری و برخورد مناسب آنان با رویدادها و حوادث زندگی شده و اثرات مطلوبی بر روابط خانوادگی بر جای گذارده است.
neɠïn;601290 نوشت:
در واقع، زن با کار و فعالیت اجتماعی، قدرت خلاقیّت، کارآیی و استقلال بیشتری مییابد؛ چرا که زن در ازای دریافت وجه حاصل از فعالیتهای اجتماعی و همچنین تبادل اطلاعات و تعامل اجتماعی، استقلال عمل بیشتری مییابد و بهتر میتواند در برابر مشکلات خانه و محیط کار، تصمیم گیری و مداخله نماید.
neɠïn;601290 نوشت:
به طور کلی، باید گفت: هر قدر زنان بیشتر وارد عرصه اجتماعی شوند به همان نسبت بحران هویّت فردی و اجتماعی، افسردگی و انزواگرایی، بیزاری از نظام کنترل اجتماعی، بی اعتمادی و بدبینی به قوانین و قواعد حاکم بر جامعه در این قشر عظیم کاسته خواهد شد.
سلام علیکم و رحمة الله و برکاته،
حقیر با تمام پیشفرضهای شما اینطور نیست که از اساس مخالف باشم ولی با این طرز تعریف مسأله خیلی مخالف هستم و این مسأله اختلاف دیدگاههای ما را نسبت به مفاهیمی مثل انسان و زن و جامعه و غیره برمیگردد، البته اینها نظر شخصیام است و فهمی که امروز از اسلام دارم ...
باید دید اعتماد به نفس خوب برای زن در چه چیزی است؟ اینکه ببیند که هر کاری یک مرد میتواند بکند او هم میتواند بکند و اگر شوهرش ناندراور خانه است او هم میتواند باشد و اینکه بدون شوهر هم میتوان زندگی کرد و میتوان استقلال مالی داشت و غیره؟ چه کسی جز حداکثر یک گروه اندک در این سایت چنین استقلالی را برمیتابد و از آن دفاع میکند؟ چه کسی میتواند بگوید که این اعتماد به نفس اثرات مطلوب بر خانواده دارد؟ مداخلهی در امور ادارهی زندگی که به نظر شما یک ارزش است معنایش میشود همان دو آشپز و یک آش شور، و این خوب است یا خواستنی هست؟ آیا نداشتن چنان اعتماد به نفسی الا و لابد مساوی است با شکلگیری یک بحران فردی و اجتماعی است؟
neɠïn;601290 نوشت:
نتیجه آنکه به همان میزان که خانه داری و حضور زنان در صحنه خانه ثمرات مثبت و ارزندهای، هم برای زن و هم برای اعضای خانواده و در نتیجه اجتماع دارد، اشتغال زنان به کارهای مهم و خارج از حیطه خانه نیز دارای فایده و اهمیت است.
بلا تشبیه: ... قُلْ فِيهِمَا إِثْمٌ كَبِيرٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَإِثْمُهُمَا أَكْبَرُ مِن نَّفْعِهِمَا ...
و البته این در مورد کار خارج از خانه به طور عام است وگرنه برخی شغلها اختصاص به خانمها دارد و برخی شغلها در راستای بزرگترین استعداد و توانایی خانمهاست که محبت کردن و تربیت کردن و مادری کردن و غیره است ...
تا بحال که نتیجهی کار کردن زن معاصر نتیجهاش اختلاط بیشتر و بحرانهای خانوادگی و اجتماعی و سستی نظام خانواده و خستگی مادر و سستی او در نقش مادری و همسریاش و غیره بوده است ... البته بحث میتواند پایهایتر و با جزئیات بیشتر و بررسی احتمالات و گزینههای بیشتری جلو برود ولی با توجه به سیاق شروع تاپیک به نظرم رسید که باید این حرفها را میزدم.
یا علی علیهالسلام
بالاخره هر مردی یک معیاری داره
مثلا شما شاید معیارتان خوشگلی دختر باشه
وقتی می رین خواستگاری می گین من تو رو می گیرم به شرطی که خوشگل باشی
طبیعتا این معیار تو دلتون هست ولی شرط نمی زارین
دیگری معیارش خانواده ثروتمند باشه
....
من یک معیار ندارم، چندین معیار دارم و یکیش اینه که شخص مورد نظر شاغل نباشد:help:
خوشگلی هم نسبیه
روایت داریم از رسول گرامی ص که اگر زنی را برای پولش بخواهی، به پولش نمیرسی، اگر برای زیباییش بخواهی، از زیبایی او کام نمیگری(به زبون خودم میگم) ولی اگر به دلیل ایمانش او را بخواهی به هر دو میرسی
حالا اگر دوست داشتید معیار و هدفم از ازدواج رو هم واستون میگم که بدونید اصلاً من به این دنیا هیچ دلبستگی ندارم بلوف هم نمیزنم
کدوم حرف های شما خانمها واسه کار کردن تو این راستا بوده؟ همش بحث پول بوده. دروغ میگم؟ با پول می خوایی چکار کنی؟ که چه بشه؟ با خودت می بریش؟ یا جز اینکه اون دنیا حساب کتابت سختر میشه چیز دیگری دارد؟
باء;602719 نوشت:
باید دید اعتماد به نفس خوب برای زن در چه چیزی است؟ اینکه ببیند که هر کاری یک مرد میتواند بکند او هم میتواند بکند و اگر شوهرش ناندراور خانه است او هم میتواند باشد و اینکه بدون شوهر هم میتوان زندگی کرد و میتوان استقلال مالی داشت و غیره؟ چه کسی جز حداکثر یک گروه اندک در این سایت چنین استقلالی را برمیتابد و از آن دفاع میکند؟ چه کسی میتواند بگوید که این اعتماد به نفس اثرات مطلوب بر خانواده دارد؟ مداخلهی در امور ادارهی زندگی که به نظر شما یک ارزش است معنایش میشود همان دو آشپز و یک آش شور، و این خوب است یا خواستنی هست؟ آیا نداشتن چنان اعتماد به نفسی الا و لابد مساوی است با شکلگیری یک بحران فردی و اجتماعی است؟
سلام
دوستان فقط موضوع پول و استقلال مالی نیست از ديدگاه روانشناسي كار، يك نياز رواني، و راهي براي دستيابي به سلامت رواني است. شكوفايي استعدادها، ابراز وجود به صورت مثبت، احساس ارزشمندي، داشتن خودپنداري مثبت، اعتماد به نفس و اتكا به خود، در سايهي كار، با سهولت و عمق بيشتري حاصل ميشود.كار در واقع انگيزهاي براي رشد و پرورش شخصيت و رفع نيازهاي رواني، فرهنگي است. اشتغال زن سبب تقويت روحيه و كارآيي او در خانه و تربيت كودكان ميشود مانع از يكنواختي زندگي و خستگي ناشي از وظايف تكراري خانه ميگردد و زن احساس بطالت و بيهودگي نميكند
پيامدهاي مثبت اشتغال زنان را تقويت روحيهي مقاومت و اتكا به خود در بين فرزندان و آمادهسازي آنها براي جامعه و زندگي آينده خودشان، ارتقاي پايگاه حقوقي و حفظ منزلت زن، تقويت روحيهي قناعت و پرهيز از تجملگرايي، پوچ گرايي و اعمال فرهنگ قناعت و صرفهجويي را از ديگر اثرات مثبت اشتغال زنان ميداند. ارتقاء توان مديريت و ايجاد زمينه براي اعمال آن در تصميمگيري اساسي خانواده، كمك به رشد و توسعه فرهنگي، اجتماعي كشور از طريق تخصص و مهارتها، استفاده از اوقات فراغت و جلوگيري از آسيبپذيري اجتماعي و تأمين اجتماعي زنان در مواقع بروز بحرانهاي مختلف در سنين پيري، بيماري و از كارافتادگي را از ديگر پيامدهاي مثبت اشتغال زنان است.
با وجود این همه مزایا شما بگید انصافه به خاطر کم توجهی به شوهر و فرزندان بگین اشتغال زنان خوب نیست در حالی که برای تربیت فرزندان و کار خانه اگر همسر شریک شود مشکلی پیش نمی آید.
باء;602719 نوشت:
تا بحال که نتیجهی کار کردن زن معاصر نتیجهاش اختلاط بیشتر و بحرانهای خانوادگی و اجتماعی و سستی نظام خانواده و خستگی مادر و سستی او در نقش مادری و همسریاش و غیره بوده است
کار کردن زنان چه بحرانی را به وجود آورده است بیشتر خانم های شاغل به خاطر نیازی که دارند مجبور به کار هستند یا سرپرست خانواده هستند یا به خاطر درآمد کم پدر یا همسر مجبور به کار هستند در مورد خستگی مادر هم گفتیم درسته زنان شاغل نسبت به سایر زنان از تمام برتری ها برخوردارند به جز برتری جسمانی که اونم برمیگرده به اینکه جامعه ما کار خانه و بچه داری را مختص زن می داند در حالی که اگر همه در کار خانه شریک باشند زنان شاغل چنین مشکلی هم نخواهند داشت.
اشتغال و تحصیل زنان علاوه بر کمک به اقتصاد خانواده برای فرزندان هم بسیار مفید بوده شما دقت کنید فرزندان خانواده های تحصیل کرده و شاغل چه تفاوتی با سایر بچه ها دارند ؛ افزایش حس تعهد ومسولیت پذیر ی ؛ جامعه پذیری مطلوب و رشد مدیریت مشارکتی در فرزندان زنان شاغل بیشتر از فرزندان زنان خانه دار است اگر والدین ارتباط مناسبی با هم داشته باشند و فرهنگ مشارکت بین آنها وجود داشته باشد. مشکلات زنان شاغل در تربیت فرزندان کاهش پیدا میکند.
من به خودم می گم خدایا اگر روزی بخوام مثلاً کسی رو استخدام کنم هرگز زن نمیگریم، مرد می گیرم چون استخدام شدن یک مرد برابر با یک ازدواجه برابر با تولد چند فرزند اما استخدام شدن یک زن دقیقاً برعکس. اما خود منم وقتی پاش بیافته معلوم نیست بلغزم یا نه حقیقت رو می گم
برخی از خانم های شاغل یا سرپرست خونه هستند یا وضع پدرشون آنقدر خوب نیست که بتونه زندگی خوبی برای بچه هاش درست کنه حتی از درآمد دختر یا همسرشان هم برای گذراندن زندگی استفاده می کنند حالا به خاطر اینکه مردان اگه استخدام بشن ازدواج میکنند و نتیجه اش میشه افزایش جمعیت کشورمون باید جلوی خیلی از خانم هایی که برای نان شبشون کار میکنند گرفته شود البته چه اشکالی داره دو سه نفر بر اثر فقر بدبخت بشن در عوض اون مرد سه چهار تا بچه میاره جمعیت افزایش می یابد
mousavi928;602622 نوشت:
حالا فکرشو بکنید بنده خدا با دو میره خونه اما می بینه هیچکی خونه نیست آخه مامانش سرکاره
این حرفتون منو یاد یه سریال طنز انداخت طرف وقتی گشنه میشد یاد همسرش میفتاد اصلا همسرش براش ارزش نداشت غذاهایی که می پخت ارزش داشت پس قضیه اصلا کمبود محبت و توجه نیست قبلا هم گفتم زنان در کشور ما باید مثل یک کلفت باشند تمام عمرشون کلفتی همسر و فرزندش رو بکنه اگه مادرت یا همسرت رو دوست داری به خاطر خودش دوسش داشته باش نه به خاطر غذاهاش یا به خاطر تمیز کردن خونه بی انصافیه که کار خانه رو فقط زن انجام بده بقیه دست به سیاه و سفید نزنن حتی اگه زن شاغل نباشد باز هم انصاف نیست که بقیه اعضای خانه در کار خانه همکاری نکنند
جاهایی که به نفع اقایان هست پای احادیث و اسلام میاد حالا کسی از اسلام حرف نمیزنه که اصلا کار خانه وظیفه زن نیست اینجا دیگه اسلام رو نمی خوایم
واقعا منم واسم سواله ، کار کردن به چه قیمتی..؟
.
منظور ما این نیست که زن ها باعث به وجود اومدن آسیب ها میشن..
.
بلکه کسانی باعث به وجود آمدن آسیب ها میشن که ارزش و حرمت زن رو درک نکردند..
.
منظور ما این نیست که هر خانومی رفت سرکار صد در صد با این آسیب ها مواجه میشه..
.
نه خیلی ها هم هستند دارند خوب و خوش و راحت کار میکنند و رشد می کنند..
.
ولی طرز تفکر و نظر شخصی من اینه که به هیچ وجه واسم قابل قبول نیست که یک زن بره کار کنه و کلی لذت ببره و پول در بیاره ، و در کنارش هم از یه مرد چهار تا فحش بخوره..چهار تا توهین بشنوه..
.
خوب مسئولین بی عرضه هستند..فرهنگ سازی نکردیم..خوب الان من چه خاکی به سر کچل مسئولین بکنم؟
.
این که درست نیست بگید خوب من میرم کار میکنم ، آسیب ها رو هم به جون می خرم تا زمانی که مسئولین اوضاع رو درست کنند..اینجوری خودتون آسیب می بینید..
.
اگه من باشم صد سال نمیزارم بره سرکار..
با سلام
جناب مسعود یه جوری صحبت میکنید که انگار تمام شاغلین زن بدون استثنا مورد فحاشی مردان قرار میگیرند نخیر اینجوری نیست که محیط کار زنان مدام با فحاشی و توهین آمیخته شه در برخی شغل ها اصلا مردی در کار نیست که نگران فحاشی اون بود مثل معملی دختران اینجا مرده کجا بود؟
دوست عزیز برای شما کار کردن یک زن قابل قبول نیست چون با این تفکر بزرگ شدید ما تو جامعه ایی زندگی میکنیم با دینی بزرگ شدیم که مرتب فضیلت زن رو در بچه داری و شوهر داری تعریف میکنند تا میای از تحصیل و اشتغال صحبت کنی از حدیثی برات مثال میزنن که سندش ضعیفه و قابل قبول نیست ولی این حدیث بنای همه کارهای ما شده گفته میشه حضرت زهرا گفته برای من بهترین کار اینه نامحرمی من رو نبیند و من نیز نامحرمی نبینم این یعنی چه؟ یعنی زن از پسوی خونه بیرون نیاد تا مبادا چشمش بر روی نامحرمی بیفته اخه کدوم ادم عاقلی این حرف رو قبول میکنه ما قبول کنیم خود حضرت درب به درب انصار و مهاجرین رو زد اگه قرار بود نامحرم اون رو نبینه که نباید پاش رو از خونه بیرون میذاشت
مادرم همیشه بچگی یه داستان برامون تعریف میکرد شنیدنش برای شما هم خالی از لطف نیست یه مردی بوده هیچ وقت ازدواج نمیکرده میپرسن چرا میگه من زنی رو میخوام که هیچ مردی رو جز من تو زندگیش نبینه چون پیدا نمیکنه میاد یه دختربچه رو از نوزادی تو یه اتاق دربسته نگهداری میکنه و به طریقی بزرگ میکنه به نحوی که همه مایحتاج زندگی دختر بچه رو فراهم میکنه ولی فقط خودش حالا احتمالاً دو سه تا خانم برای رفع و رجوع کارها اون دختر رو می بینند دختر بزرگ میشه و مرد اون رو به عقد خودش در میاره یه روز مرده لباس عجیبی میپوشه میره پیش دختره اینم در نظر بگیرید دختر بیچاره بعد از ازدواج هم تو همون اتاق دربسته باقی میمونه بهرحال میره پیش دختره، دختره تعجب میکنه میگه این چه لباسیه همه نوع مردی رو دیدیم ولی اینجور لباس پوشیدنی ندیدم همین جمله کافیه مرده میگه من تو رو تو اتاق دربسته نگه داشتم چطور باز مردی رو به چشم دیدی حالا دختر بدبخت منظورش یه چیز دیگه بوده ولی مرده باز یه چی دیگه میگیره میگه فایده نداره نمیشه زنی رو پیدا کر که مرد دیگه ایی رو تو زندگیش ندیده باشه پس قید اون دختر هم میزنه
اگه اینجور به قضیه نگاه کنید که زنان هم همانند شما توانایی هایی دراند علایق مختلفی دراند مشکلی به وجود نمیاد اینقدر هم عجیب غریب به نظر نمیرسه یه خانم با بچه ش به آرزو و هدف والای زندگیش میرسه یکی عاشق کاره یکی تمایل به ادامه تحصیل داره و دیگری اصلا تمایلی برای ازدواج نداره قرار نیست همه زنان شبیه و کپی هم باشند کار کردن زن نه تنها ننگ و عار نیست بلکه برای جامعه امروز لازم و ضروریه، جامعه ایی که نصفش رو ما تشکیل میدیم شاید درصد بیشتر هم ما باشیم چطور انتظار دراید خودمون رو تو خونه حبس کنیم و اداره بی چون و چرای این کشور رو به دست شما بسپاریم منم بعنوان یک انسان هم میخوام برای خودم استقلال مالی داشته باشم و هم بتونم از توانایی که دارم استفاده کنم قرار نیست به بهانه فحاشی و اوضاع نامساعد قید همه استعدادهامو بزنم باید اینقدر در جامعه حضور رو پررنگ کنیم تا جامعه موظف شه شرایط مساعد رو به وجود بیاره نه ما رو از علاقه مون دور کنه
علــی;602393 نوشت:
به نظر بنده زنانی که فکر می کنند بیکار هستند باید مجلس طرح سربازی آنها را تصویب کنند تا از بیکاری در بیایند
الان تو مدارس دخترانه درسی به اسم آمادگی دفاعی داریم که قبلا آشنایی با برخی اسلحه ها و میادین تیر رو به دختران هم نشان میدادند حالا نمیدونم هنوز این مباحث رو شامل میشه یا نه چون شنیدم که قراره این مطالب از محتوای درسی دختران حذف شه یک اشتباه محض دیگه که تنها بخاطر جنسیت مسئولین مرتکب شدند
یه نگاه به وقایع کشورهای عربی بندازید چرا نباید زنان بتونند در مواقع ضروری از خودشان دفاع کنند ؟ چرا نباید طرز کار با اسلحه رو یاد بگیرند ؟ می بینی اتفاقی افتاد حادثه ایی به وجود آمد زنی که بتونه از خودش دفاع کنه خوبه یا خانمی که جز ضعف چیزی از خودش نشون نمیده و نتیجه هم میشه این همه امار ضایع تجاوزها و بردگی گرفتن زنان
ولی در عوض یه نگاه به کردهای کوبانی بندازید چقدر افتخارآمیزند چون زنان کرد این توانایی رو دارند از خودشان دفاع کنند بهشون القا نمیشه ضعیف و به دردنخورن خونوادگی میشنن از کشورشون دفاع میکنند زن و مرد هم نداره
به نظر من لازمه کشور به دختران هم آموزش نظامی نشون بده امروز هر کسی باید بتونه از خودش دفاع کنه جنسیت و سنیت هم مطرح نیست حالا دو سال سربازی تقدیم شما یه آشنایی جزئی با اسلحه رو که میتونه تو مدارس به دختران آموزش بده
با سلام
جناب مسعود یه جوری صحبت میکنید که انگار تمام شاغلین زن بدون استثنا مورد فحاشی مردان قرار میگیرند نخیر اینجوری نیست که محیط کار زنان مدام با فحاشی و توهین آمیخته شه در برخی شغل ها اصلا مردی در کار نیست که نگران فحاشی اون بود مثل معملی دختران اینجا مرده کجا بود؟
دوست عزیز برای شما کار کردن یک زن قابل قبول نیست چون با این تفکر بزرگ شدید ما تو جامعه ایی زندگی میکنیم با دینی بزرگ شدیم که مرتب فضیلت زن رو در بچه داری و شوهر داری تعریف میکنند تا میای از تحصیل و اشتغال صحبت کنی از حدیثی برات مثال میزنن که سندش ضعیفه و قابل قبول نیست ولی این حدیث بنای همه کارهای ما شده گفته میشه حضرت زهرا گفته برای من بهترین کار اینه نامحرمی من رو نبیند و من نیز نامحرمی نبینم این یعنی چه؟ یعنی زن از پسوی خونه بیرون نیاد تا مبادا چشمش بر روی نامحرمی بیفته اخه کدوم ادم عاقلی این حرف رو قبول میکنه ما قبول کنیم خود حضرت درب به درب انصار و مهاجرین رو زد اگه قرار بود نامحرم اون رو نبینه که نباید پاش رو از خونه بیرون میذاشت
مادرم همیشه بچگی یه داستان برامون تعریف میکرد شنیدنش برای شما هم خالی از لطف نیست یه مردی بوده هیچ وقت ازدواج نمیکرده میپرسن چرا میگه من زنی رو میخوام که هیچ مردی رو جز من تو زندگیش نبینه چون پیدا نمیکنه میاد یه دختربچه رو از نوزادی تو یه اتاق دربسته نگهداری میکنه و به طریقی بزرگ میکنه به نحوی که همه مایحتاج زندگی دختر بچه رو فراهم میکنه ولی فقط خودش حالا احتمالاً دو سه تا خانم برای رفع و رجوع کارها اون دختر رو می بینند دختر بزرگ میشه و مرد اون رو به عقد خودش در میاره یه روز مرده لباس عجیبی میپوشه میره پیش دختره اینم در نظر بگیرید دختر بیچاره بعد از ازدواج هم تو همون اتاق دربسته باقی میمونه بهرحال میره پیش دختره، دختره تعجب میکنه میگه این چه لباسیه همه نوع مردی رو دیدیم ولی اینجور لباس پوشیدنی ندیدم همین جمله کافیه مرده میگه من تو رو تو اتاق دربسته نگه داشتم چطور باز مردی رو به چشم دیدی حالا دختر بدبخت منظورش یه چیز دیگه بوده ولی مرده باز یه چی دیگه میگیره میگه فایده نداره نمیشه زنی رو پیدا کر که مرد دیگه ایی رو تو زندگیش ندیده باشه پس قید اون دختر هم میزنه
اگه اینجور به قضیه نگاه کنید که زنان هم همانند شما توانایی هایی دراند علایق مختلفی دراند مشکلی به وجود نمیاد اینقدر هم عجیب غریب به نظر نمیرسه یه خانم با بچه ش به آرزو و هدف والای زندگیش میرسه یکی عاشق کاره یکی تمایل به ادامه تحصیل داره و دیگری اصلا تمایلی برای ازدواج نداره قرار نیست همه زنان شبیه و کپی هم باشند کار کردن زن نه تنها ننگ و عار نیست بلکه برای جامعه امروز لازم و ضروریه، جامعه ایی که نصفش رو ما تشکیل میدیم شاید درصد بیشتر هم ما باشیم چطور انتظار دراید خودمون رو تو خونه حبس کنیم و اداره بی چون و چرای این کشور رو به دست شما بسپاریم منم بعنوان یک انسان هم میخوام برای خودم استقلال مالی داشته باشم و هم بتونم از توانایی که دارم استفاده کنم قرار نیست به بهانه فحاشی و اوضاع نامساعد قید همه استعدادهامو بزنم باید اینقدر در جامعه حضور رو پررنگ کنیم تا جامعه موظف شه شرایط مساعد رو به وجود بیاره نه ما رو از علاقه مون دور کنه
شبـنم;602852 نوشت:
جناب مسعود یه جوری صحبت میکنید که انگار تمام شاغلین زن بدون استثنا مورد فحاشی مردان قرار میگیرند نخیر اینجوری نیست که محیط کار زنان مدام با فحاشی و توهین آمیخته شه در برخی شغل ها اصلا مردی در کار نیست که نگران فحاشی اون بود مثل معملی دختران اینجا مرده کجا بود؟
Im_Masoud.Freeman;602367 نوشت:
[=Times New Roman]منظور ما این نیست که هر خانومی رفت سرکار صد در صد با این آسیب ها مواجه میشه..
.
نه خیلی ها هم هستند دارند خوب و خوش و راحت کار میکنند و رشد می کنند..
شبـنم;602852 نوشت:
دوست عزیز برای شما کار کردن یک زن قابل قبول نیست چون با این تفکر بزرگ شدید ما تو جامعه ایی زندگی میکنیم با دینی بزرگ شدیم که مرتب فضیلت زن رو در بچه داری و شوهر داری تعریف میکنند تا میای از تحصیل و اشتغال صحبت کنی از حدیثی برات مثال میزنن که سندش ضعیفه و قابل قبول نیست ولی این حدیث بنای همه کارهای ما شده گفته میشه حضرت زهرا گفته برای من بهترین کار اینه نامحرمی من رو نبیند و من نیز نامحرمی نبینم این یعنی چه؟ یعنی زن از پسوی خونه بیرون نیاد تا مبادا چشمش بر روی نامحرمی بیفته اخه کدوم ادم عاقلی این حرف رو قبول میکنه ما قبول کنیم خود حضرت درب به درب انصار و مهاجرین رو زد اگه قرار بود نامحرم اون رو نبینه که نباید پاش رو از خونه بیرون میذاشت
در زمان حضرت محمد (ص ) زنها در مشاغلی مثل تجارت ، خرمافروشی ، صنایع دستی ، ریسندگی ، بافندگی ، آرایشگری ، خدمات خانگی ، پرستاری ، حضانت ، اجاره املاک ، چوپانی ، عطرفروشی ،
.
تولید مواد خوشبوکننده و...فعالیت میکردن..
.
منم گفتم که...
.
Im_Masoud.Freeman;602367 نوشت:
[=Times New Roman][=Times New Roman]به نظرم شاغل بودن خانم ها به خودی خود اشکالی نداره
شبـنم;602852 نوشت:
در برخی شغل ها اصلا مردی در کار نیست که نگران فحاشی اون بود مثل معملی دختران اینجا مرده کجا بود؟
Im_Masoud.Freeman;602367 نوشت:
به نظرم معلم مدرسه و دبیرستان های دخترانه و مهدکودک و بوتیک زنانه و مربیگری شنا و غریق نجات و شغل های اینچنینی که مردی در اون رفت و آمد نداره شغل های خوبی هستند..
شبـنم;602852 نوشت:
تا میای از تحصیل و اشتغال صحبت کنی از حدیثی برات مثال میزنن که سندش ضعیفه و قابل قبول نیست ولی این حدیث بنای همه کارهای ما شده گفته میشه حضرت زهرا گفته برای من بهترین کار اینه نامحرمی من رو نبیند و من نیز نامحرمی نبینم این یعنی چه؟
منظور حضرت زهرا ( س ) این نبوده که زنها به هیچ عنوان در جامعه حضور پیدا نکنند..چون نمی تونند نهی از کاری بکنند که خودشون انجام می دهند..
.
منظورشون این بوده که زنهای مسلمان تا حد امکان در محیط هایی که نامحرم وجود داره رفت و آمد نکنند..و یا اون رو به حداقل برسونند..
.
فکر میکنم اینجوری بگم بهتر متوجه میشید ، زنها هرچقدر دلشان می خواهد می توانند شاغل باشند و هرجا صلاح دانستند رفت و آمد کنند ، هیچ اشکالی هم نداره..
.
فقط اگر دیدند رفتن به جایی مثل کوچه و بازار و اداره ها ضروری نیست ، نروند و با نامحرم صحبت نکنند و در معرض دیدشون قرار نگیرند ، بهتر هست و به نفع خودشونه..
خونه بخری ماشین بخری اصلا 10 میلیارد سرمایه جمع کردی خب که چی؟ چی شد؟ اینه نماد یک زن مسلمان با اقدار؟ اینه نماد یک مرد مسلمان با اقتدار؟
چرا سبک زندگی ما غربی شده؟ بارها خداوند در قرآن وقتی خواسته خطاب کنه فرموده "یا ایهاالذین آمنو" یعنی تو این چیزی که می خوام بگم فقط با شما مسلمانان کار دارم. اون دنیا حساب کتاب و بازخواست زن و مرد غیر مسلمان با ما مسلمانان فرق دارد. بابا ما مسلمونیم قرآن داریم، امام زنده داریم که بهش معتقدیم، کدوم شما خانمها به قرآن و عترت اشاره کردید؟ خب پول برا چیته؟ اصلاً کل شهر و کشور مال تو خوبه؟ حالا که چی؟
چرا امیرالمومنین امام علی ع می فرماید دنیا در نظر من از آب بینی بز کم ارزش تر است؟ چرا می فرماید دنیا در نظر من از استخوان خوک در دست جزامی کمتر است؟ چرا می فرماید دنیا در نظر من از برگ خورده شده ای در دهان ملخ کمتر است؟ چرا می فرماید اگر هفت آسمان را به من بدهند تا پر جو را از دهان مورچه با بی عدالتی بگیرم این کار را نمی کنم؟ چرا می فرماید ای دنیا از من دور شو، من تو را سه طلاقه کرده ام. واقعا فکر کنید چرا امام علی ع اینهارو گفته؟
کدوم حرف های شما خانمها واسه کار کردن تو این راستا بوده؟ همش بحث پول بوده. دروغ میگم؟ با پول می خوایی چکار کنی؟ که چه بشه؟ با خودت می بریش؟ یا جز اینکه اون دنیا حساب کتابت سختر میشه چیز دیگری دارد؟
جناب موسوی مثلا من اگه ماشین بخرم یا پولدار باشم خدا اون دنیا یقه م رو میگیره ؟ ثروتمندی کجای دین نهی شده؟ بابا چرا از پیش خودتون حرف میزنید
فقیر و بدبختی ننگ و عاره، خونه نشینی و دست دراز کردن جلوی غریبه زشته اومدیم من هی ازدواج نکردم باید بشینم کی بیاد خرجمو بده ؟ از اسمون برام پول میباره ؟
یه روزی میگفتند مردم ما ساده زیستند مردم قانع هستند راضی باشید به راضی خدا توقعتون رو بالا نبرید چون با سر میخورید زمین
این همه دروغ چرا ؟ راست و حسینی بگیم مردم ما فقیرند به داشته های اندکشون قانع هستند چون بیشترشو ندارند چرا لقمه رو دور سرمون می چرخونیم
جامعه ایی مورد رضای خدا با مردانی در بیرون و زنانی خانه نشین و البته مردمی فقیر که به فقر و بیسوادی افتخار میکنند این جامعه مدنظرته ؟
خانمی که بتونه با درآمد خودش احتیاجات مالیش رو رفع کنه کمک خرجی برای خانواده باشه و احتمالا اشتغال زا برای دیگران باشه کجاش بده؟
البته همونطور که گفتم این تفکرات رو به شما تلقین کردند حضرت زهرا خانه نشین بود شاید حضرت علاقه ایی به کار بیرون نداشته میلیون ها زن در همه جای جهان خانه دار هستند چون علاقه ایی به کار بیرون ندارند این دلیل میشه بقیه رو هم خانه نشین کنیم ؟
اگر از ابتدا به شما گفته میشد هر چی رو برای خودت می پسندی برای دیگران هم بپسند الان مشکلی به وجود نمی آمد
اگر می دونستید قرار نیست برای دیگران تصمیم گیری کنید و هر کسی مختاره سرنوشتشو اونجور که میخواد رقم بزنه دیگه کار زنان برایتان عجیب نبود
بخاطر همینه ما هنوز در این زمینه مشکل داریم ولی کشورهای پیشرفته مشکلی ندارند چون فهمیدند باید به چشم صاحب اختیار به افراد اعم از زن و مرد نگاه کنند.
در ضمن برخی دوستان ادعا کردند کار زنان در ایران ریشه غربی دارد که به هیچ وجه چنین سخنی درست نیست تاریخچه اشتغال زنان در ایران دوره هخامنشيان در اين دوره زنان در برخي از کارها با مردان مشارکت داشتند و دستمزد و حقوق برابر با انها دريافت مي کردند که به صورت غير نقدي به اجناس و کالاهاي مختلف رايج آن زمان بود و بافندگي درميان زنان رونق داشت. دوره اشکانيان
زنان در اين دوره نيز در فعاليت هاي توليدي و اقتصادي شرکت داشتند از مجسمه سنگ آهکي که از گورستان يک زن وشوهر در پالمير به دست آمده ميتوان دريافت که زنان آن دوره همچنان به رسيدن نخ و بافندگي مشغول بودند دوره ساسانيان
در اين دوره که آخرين سلسله شاهان ايران قبل از اسلام است افراد جامعه به چهار طبقه روحانيون، جنگجويان ، دبيران و توده مردم شامل صنعتگران و کشاورزان شهري و روستايي تقسيم مي شد و مشاغل زنان در ارتباط با طبقه اي بود که در آن تولد يافته بودند هرچند موقعيت زن در مناطق مختلف تا حدي متفاوت بود.
اشتغال زن در عهد دوم( ظهور اسلام تا دوره صفويه)
براساس تعاليم وقوانين اسلام زن ازحق تعليم وتعلم حق مالکيت حق شرکت در فعاليتهاي اجتماعي ، حق انتخاب همسر وساير حقوقي که از ان محروم بود بر خور دار گشت. زن در اين دوره عمدتا به کار هاي خانه مشغول بوده و تاريخ کمتر از اشتغال آنان سخن مي گويد در اين دوره توليد صنايع دستي مختلف توسط زنان عموما در خانه صورت مي گرفت متداول بود. دوره قاجار
اشتغال زنان در خارج از خانه در اين دوره بيش از دوره هاي قبل است آنچه دردوره قاجار بيش از اشتغال و حضور زنان در عرصه هاي کار و خدمات جلوه مي کندحرکت هاي مذهبي ، سياسي زنان است که به صورت گسترده در جريان تحريم تنباکو و وقايع مربوط به مشروطيت نقشي فعال داشتند.
اشتغال زن در عهد چهارم (معاصر) دوره مشروطيت تا پهلوي
از اقدامات اين دوره که زمينه ساز اشتغال تعدادي از زنان بود تاسيس دارالمعارف براي تربيت آموزگاران زن بود که معلمان اين مدارس از مردان مسن و دانشمند انتخاب مي شدند فارغ التحصيلان اين مراکز به شغل معلمي در مدارس دخترانه مشغول شده و کم کم تعداد مدارس دخترانه افزايش مي يافت که مقدمه ورود دختران وزنان به عر صه فعاليتهاي اقتصادي بود. دوره پهلوي
الف) دوره رضا شاه
رشد مطبوعات وابسته و تبليغات آنها ، زمينه تشکيل انجمن هاي فرهنگي واجتماعي توسط زنان را فراهم آورد مقدمه اشتغال آنان در برخي مشاغل دولتي و غير ان بود ا
ب)دوره محمد رضا شاه
زنان در اين دوره در عرصه هاي مختلف اجتماعي و شغلي حضور داشتند اما روي آوردن به الگو هاي غربي براي آنان مورد نظر رژيم بود عدم پذيرش آموزه هاي فرهنگي رژيم پهلوي با الگوي مورد تبليغ آنان براي زنان از يک سو وارئه الگوي آرماني از زن مسلمان ايراني در قالب شخصيت هاي ديني توسط برخي از انديشمندان آن دوره زمينه هاي بازار يابي هويت اصيل ديني در بسياري از زنان را فراهم اورد که مقدمات حرکت عظيم اقشار مردم به ويژه زنان را در سال هاي 56 و 57 فراهم ساخت و با رهبري بي نظير امام خميني انقلاب اسلامي شکل گرفته وسر انجام در 22 بهمن سال 57 با سرنگوني رژيم پهلوي جمهوري اسلامي رسما اعلام گرديد . دوران انقالب اسلامي
امام خميني با آگاهي از توانايي ها وظرفيت هاي زنان، عرصه هاي جديدي را براي حضور فعال زنان در جامعه و درراه بيشبرد اهداف اسلامي گشودند امام زنان را ترغيب به مقدرات اساسي و امور مهم اجتماعي نمودند تا شبهه دور ماندن و بر کناري نيمي از آحاد جامعه از فعاليت هاي اجتماعي را که توسط دشمنان القاء شده بود را برطرف نمايند .
سلام و ادب
حالا که بحث بالا گرفته در حد سواد خودم چنتا چیزو بگم
1) اشتغال زنان فقط در چند مورد خوب و قابل قبوله :
- مشاغلی که به زن احتیاج هست مثل پزشک زنان، معلم و استاد، سخنران و مداح، خیاطی[=arial][=arial]، آرایشگری و...
- در صورتی که واقعا نیاز مالی داشته باشه و با شغل مورد نظر رنج و مشقت از زندگیش برداشته بشه
- مشاغلی که با نامحرم تعاملی نداشته باشه
2) خداوند روحیات و ساختار زن رو برای فعالیتهای خانه آفریده و با بهم خوردن این موضوع اختلالات و آسیبهای جدی متوجه خانواده و فرزندان و خود فرد میشه از جمله:
- کمبود محبت فرزندان و خطرات ناشی از اون
- نبودن آرامش و نظم و عواطف مادرانه در خانه
- اختلال در رفع نیازهای همسر
- از بین رفتن روحیات و عواطف شکننده و لطیف زن
و....
3) چند نکته هست که با توجه به شرایط امروزه و تجربیات باید مورد توجه قرار بگیره
- استفاده زنان بعوان جذب کننده مشتری و بازیچه ثروتمندان و برای سوء استفاده که امروزه بیشتر مشاغل زن بخاطر این مورد هست برای مثال منشی گری (بعضی جاها اصلا نمیشه رفت انگار به جشنواره مد و مدل وارد میشی با انواع و اقسام آرایش ها و لباسها انقدر هم با ناز و عشوه صحبت و رفتار میکنن که روزی 100 تا خاطر خواه پیدا میکنن) و امروزه می بینیم بعضی جاها برای اهداف خودشون کارمند زن رو بیشتر پذیرش میکنن حتی چندی پیش مکانهایی بود که فقط نیروی زن میگرفتن اونم مجرد
- با توجه به کمبود کار و بیکاری عده ی زیادی از جوانان متاهل و مجرد و همینطور شاغل شدن عده ی زیادی از دختران و زنان که نیاز مالی ندارن و فقط جهت سرگرمی و.... مشغول بکار میشن این دو گروه میتونن جایگزین همدیگه بشن و درصد بسیاری از مشکلات بیکاری پایین میاد
- اگه اطراف خودمون رو نگاه کنیم می بینیم دختران و زنان شاغل چقدر به مسائل گناه و انواع و اقسام رابطه ها گرفتار شدن واقعا اوضاع خیلی خرابه............
- به گفته خدا زن باید داخل خانه باشه و اینکه الان زنان و دختران نقل محافل و کوچه و خیابانها و پارکها شدن عامل بسیاری از گناهان، رابطه های حرام، بی بند و باریها، جرم و جنایات و فسادهای اخلاقی شده
باور کنید همش همینه، بابا منکه مردم می دونم جریان چیه، شما حتماً باید خودتون ببینید تا متوجه بشید اما ما که می دونیم جریان چیه، من به خودم می گم خدایا اگر روزی بخوام مثلاً کسی رو استخدام کنم هرگز زن نمیگریم، مرد می گیرم چون استخدام شدن یک مرد برابر با یک ازدواجه برابر با تولد چند فرزند اما استخدام شدن یک زن دقیقاً برعکس. اما خود منم وقتی پاش بیافته معلوم نیست بلغزم یا نه حقیقت رو می گم
میدونید جناب موسوی اینکه ما یکی دوجا برای کار رفتیمو همچین تجربه ای بدست آوردیم به این معنا نیست که همه جا همینجوره !بعضی از مشاغل هستن که اتفاقا بهتره خانوما برن (نظیر مثال اولی که آوردم یا مشاغلی که مخصوص خانوم هاست )
منم هدفم از بیان اون دوتا تجربه صرفا این بود که با نمونه های واقعی بیان کنم متاسفانه جامعه ای که درونش زندگی میکنیم متاسفانه خیلی با بلوغش فاصله داره .البته هرچی فرهنگ حاکم بر شهری بیشتر باشه شاید این نمونه ها کمتر اتفاق بیوفته.
این صحبت خانم شبنم هم خیلی به دلم نِشست:Gol:
شبـنم;602909 نوشت:
اگر از ابتدا به شما گفته میشد هر چی رو برای خودت می پسندی برای دیگران هم بپسند الان مشکلی به وجود نمی آمد
اگر می دونستید قرار نیست برای دیگران تصمیم گیری کنید و هر کسی مختاره سرنوشتشو اونجور که میخواد رقم بزنه دیگه کار زنان برایتان عجیب نبود
بخاطر همینه ما هنوز در این زمینه مشکل داریم ولی کشورهای پیشرفته مشکلی ندارند چون فهمیدند باید به چشم صاحب اختیار به افراد اعم از زن و مرد نگاه کنند.
اینها همه تکرار مطالبی است که به آنها در چندین مقاله پاسخ دادیم! بنا بر این شرکت در این تاپیک فایده ای ندارد
من آنچه شرط بلاغست با تو میگویم
تو خواه از سخنم پند گیر و خواه ملال
اینها همه تکرار مطالبی است که به آنها در چندین مقاله پاسخ دادیم! بنا بر این شرکت در این تاپیک فایده ای ندارد
مقاله ایی که شما مطرح کردید در مقابل هزاران مطلبی قرار میگیرد که بر فواید اشتغال زنان اشاره دارند و تعدادشون در نت هم کم نیست
در ضمن همانطور که گفتم اگر مطالب ما دلیل و حجت نباشند مقاله ایی هم که شما ذکر کردید دلیل و حجت چیزی نیست نظراتی است که تنها جمع آوری شده
کلا با وجود کپی برداری و ضعف منبعی نمیشه صرفاً به مقاله شما تکیه کرد و آن رو وحی دانست
واقعیت هم روشن بود همانطور که گفتم بهترین و محکم ترین منبعی که میشه به آن اعتماد کرد اطرافمون است
در پیرامون خودت میتونی ببینی تعداد زنان شاغل روز به روز در حال افزایشه و موفقیت هایی زیادی در زندگی فردی و خانوادگی به دست آوردند وجود یکی دو مورد معایب باعث منع کلی اشتغال زنان نمیشه
بهرحال ممنون از حضورتون در بحث:Gol:
سلام برخی از خانوما می فرمایند کار کردن باعث افزایش روابط اجتماعی میشه و هزارتا دلیله و نتیجه میگیرن که باعث میشه فرزند بهتری تربیت کنن.من فثط یه سوال دارم که چرا الان که زنان تحصیل کرده شدن و سرکار میرن دیگه نمیتونن فرزندانی مانند ایت الله قاضی ایت الله بهجت، علامه طباطبایی و .... تربیت کنن .
اشتغال زنان فقط در چند مورد خوب و قابل قبوله :
- مشاغلی که به زن احتیاج هست مثل پزشک زنان، معلم و استاد، سخنران و مداح، خیاطی، آرایشگری و...
- در صورتی که واقعا نیاز مالی داشته باشه و با شغل مورد نظر رنج و مشقت از زندگیش برداشته بشه
- مشاغلی که با نامحرم تعاملی نداشته باشه
سلام
اشتغال زنان بستگی به توانایی و استعداد آنان در هر رشته ای که میخوان داره کار در هیچ برهه ای از زمانه جنسیت نشناخته
صرفا اگر زنان به کارهایی چون خیاطی و آرایشگری و معلمی بپردازند و از بقیه مشاغل بازبمانند باعث عدم پیشرفت کشور هم خواهد شد
چون کشور ما برای همه ی مشاغل نیازمند نیروی مستعد می باشد چه بسا عملکرد زنان در بسیاری از مشاغل برتر از مردان باشد
غلام عشق علی;602948 نوشت:
خداوند روحیات و ساختار زن رو برای فعالیتهای خانه آفریده و با بهم خوردن این موضوع اختلالات و آسیبهای جدی متوجه خانواده و فرزندان و خود فرد میشه از جمله:
قبلا هم گفتیم زنان برای درون خانه آفریده نشده اند این تفکر اشتباهی است که از گذشته همراه ما بوده که برای زن و مرد تعاریف سنتی در نظر گرفته شده بود اما در عصر حاضر کارهای خانه و خارج از خانه متعلق به هر دو جنس است و اصلا کار زنانه و مردانه وجود ندارد.
حتی در اسلام هم اشاره کردیم که زنان به کارهایی به قول شما مردانه چون تجارت و ... می پرداختند
غلام عشق علی;602948 نوشت:
کمبود محبت فرزندان و خطرات ناشی از اون
- نبودن آرامش و نظم و عواطف مادرانه در خانه
- اختلال در رفع نیازهای همسر
- از بین رفتن روحیات و عواطف شکننده و لطیف زن
برای رفع چنین مشکلاتی راه حل ارائه گردید از جمله اینکه همکاری همه ی اعضای خانواده در کار خانه همکاری همسر در تربیت فرزندان استفاده از مهدکودک ها و ...
غلام عشق علی;602948 نوشت:
به گفته خدا زن باید داخل خانه باشه و اینکه الان زنان و دختران نقل محافل و کوچه و خیابانها و پارکها شدن عامل بسیاری از گناهان، رابطه های حرام، بی بند و باریها، جرم و جنایات و فسادهای اخلاقی شده
به گفته ی خدا!!!!!!!
از کجا فهمیدید خدا گفته زن باید داخل خانه باشد مگر ممکن است خدا چیزی را بگویید که بعداً ثابت شود اشتباه بوده است!!!
شبـنم;602267 نوشت:
معمولا زنان شاغل در امر تربیت فرزندان موفق ترند چرا که فرزندان را بیشتر تحصیل کرده بار می آورند و فرزندانشان را بیشتر درک می کنند.
شبـنم;602267 نوشت:
از لحاظ تربیتی و خانوادگی: زن شاغل چون مشکلات جامعه اش را می بیند، همسرش را متقابلا درک می کند و روحیه تعاون و همکاری در این قبیل خانواده ها که زنان شاغل هستند قوت می یابد.
شبـنم;602267 نوشت:
از لحاظ فرهنگی و اجتماعی: زنان شاغل معمولا نسبت به زنان خانه دار قدرت بالایی در تجزیه و تحلیل مسایل اجتماعی دارند.زنان شاغل خود را دارای پایگاه اجتماعی در خور شان خودشان می دانند و حق و حقوقی را برای خودشان تعریف می کنند . زنان شاغل اعتبار اجتماعی بیشتری نسبت به زنان خانه دار دارند که این اعتبار اجتماعی یک نوع پرستیژ اجتماعی را در آنان ایجاد می کند.
شبـنم;602267 نوشت:
از بعد شخصیتی و فردی: زنی که بیرون از خانه مشغول فعالیت است، روحیه اعتماد به نفس و پشتکار قوی دارد و واقعیت ها را به عینه می بیند.استعدادهای نهفته اش شکوفا می شود از قوه به فعل تبدیل می شود، شخصیت اش رشد می یابد، رغبت و علاقه اش پیرامون مسایل جامعه زیاد می شود و ژرف اندیش بار می آید.
شبـنم;602267 نوشت:
تامین آینده فرزندان با فقدان مرد، بالا رفتن قدرت حل مشکلات خانوادگی و اجتماعی ، سلامت روانی و امیدوار بیشتر به آینده از دیگر مزایای اشتغال زنان است که البته همه این ها ، بستگی تام به شرایط محیطی کار دارد چه آن که شأن زن و ظرافت های ذاتی او ، اقتضائات خاص خود را دارد.
بله الهه جان هیچ ربطی نداره ولی واقعیت اینه که بجای اینکه از دوستم بخوان نمونه کاراشو نشون بده یا ازش یه تستی بگیرن خیلی راحت با این سوالا ردش کردن!
یک تصور اشتباهی که جناب علی و شاید برخی دوستان دیگه هم داشته باشند این است به خاطر برخی تفاوت های زن و مرد فکر میکنند لابد زنان برای کار درون خانه و مردان برای کار بیرون خانه افریده شده اند اما
فرض کنید شما دو فرزند داشته باشید دختر و پسر
از همان بچگی پسر رو شجاع، خودساخته، و جوری تربیت می کنید که به قول خودمان از پس اداره زندگی بربیاد و از همان ابتدا اهدافی چون تحصیلات عالیه و اشتغال برای او در نظر گرفته اید و این شخص با چنین طرز فکری بزرگ می شود
در عوض دختر رو با نگرش اینکه روزی مادر میشود و اموزش های شوهرداری و فرمانبرداری و بچه داری بزرگ میکنیم حالا جدای از این آموزش هایی که خانواده به دختر و پسر میدن انتظاری که جامعه ی سنتی و مذهبی از دختر و پسر داره هم اضافه کنیم بر آن
خوب مشخصه وقتی با چنین تصوراتی بزرگ میشن پسر و دختر با هم کلی تفاوت دارند
مثلا در کشورهای آفریقایی گفته میشود زنان از توان و نیروی بالای برخوردارند بعد ثابت شده بود که شرایط زندگی آنها را اینجور بزرگ کرده پس می بینید اگر ما دختران رو از بچگی خودساخته و با اعتماد به نفس و متکی به خود تربیت کنیم طوری که بداند غیر از خانه دنیای دیگری هم وجود دارد این دختران عاشق تحصیل و کار میشوند و به هیچ قیمتی حاضر نمی شوند از شغل خود دست بکشند و خانه نشین شوند پس علت اینکه تعداد دختران شاغل و تحصیل کرده روز به روز افزایش می یابد این است که فرهنگ جامعه و طرز تفکر خانواده ها تا حدودی تغییر کرده است.
[="Tahoma"] neɠïn;602430 نوشت:
حتما منبع این یکی هم جهان نیوز است؟:Cheshmak:
منبع تحقیقات ما دقیقتر بود اما تحقیق شما منبعی نداشت موسسه مطالعه سلامت کودک با بررسی بیش از 12 هزار و 500 کودک پنج ساله نشان داد، فعالیت بدنی کودکانی که مادر شاغل دارند کمتر است و احتمال این که غذاهای ناسالم بخورند نیز بیشتر است.نتایج این تحقیقات در نشریه اپیدمی شناسی و سلامت کودک منتشر شده است.محققان دریافتند کودکان مادران شاغل، در میان وعده های غذایی خود، نوشیدنی های شیرین بیشتری می نوشیدند. همچنین این کودکان حداقل دو ساعت در روز را به بازی با رایانه و یا تماشای تلویزیون می گذراندند، در حالی که کودکان مادران خانه دار کمتر از دو ساعت را صرف این گونه فعالیت ها می کردند.کودکان مادران شاغل بیشتر با وسیله نقلیه به مدرسه می رفتند، در حالی که کودکان مادران خانه دار، تا مدرسه پیاده می رفتند یا دوچرخه سواری می کردند.پروفسور "کاترین لاو" مجری این تحقیقات با اشاره به اشتغال یک یا هر دو والدین در بسیاری از خانواده ها گفت: احتمالا والدین به دلیل کمبود وقت نمی توانند غذاهای سالم و فرصت انجام فعالیت های بدنی را برای فرزندان شان فراهم کنند.
علاوه برآنکه تغذیه با سلامت ارتباط دارد و فرزندان زنان شاغل بیماری بیشتری دارند طبق تحقیقات جدید
http://www.tebyan.net/newindex.aspx?pid=165206
یک مطالعه 20 ساله و گسترده بر روی 89 هزار کودک در آمریکا نشان داد، بچه هایی که مادران آنها بیرون از خانه کار میکنند، 200 درصد بیشتر از کودکانی که مادران آنها خانه دار هستند، دچار حملات آسم، بستریشدن شبانه و جراحات و مسمومیتها میشوند.
بچههایی در این پژوهش شرکت کردند بین 7 تا 17 سال سن داشتند و به مدرسه می رفتند و کوچکترین خواهر یا برادر آنها هم حول و حوش سن مدرسه بود.
هدف پژوهشگران از حذف کودکان کمتر از سن مدرسه این بود که تنها فرزندانی را بررسی کنند که اشتغال یا اشتغال نداشتن مادران آنها به خاطر سن این بچهها نباشد.
از سوی دیگر، در این مطالعه برخی عوامل بنیادی مانند بیماری کودک نیز در نظر گرفته شد که گاهی باعث میشود مادری از شغل خود انصراف بدهد و در خانه بماند.
مطالعات قبلی خلاف این را می گفتند
یافتههای جدید، نتایج مطالعات پیشین را به چالش میکشد که نشان داده بودند سلامتی کودکان مادران شاغل در وضعیت بهتری است. در یافتههای پیشین مشخص شده بود، عواملی مثل افزایش درآمد، داشتن بیمه بهداشتی و افزایش اعتماد به نفس مادر شاغل باعث می شود فرزندان سالمتری داشته باشد.
مطالعات قبلی می گفتند وقتی مادری شاغل است، درآمد خانواده افزایش مییابد و این امر باعث میشود تا خانواده بهتر بتواند از پس هزینهها برآید و امکانات بهتری برای کودک از نظر تغذیه فراهم کند. همچنین افزایش اعتماد به نفس مادر به دلیل اشتغال، در سلامت روانی کودک تاثیر مثبت دارد.
مراقبت بیشتر، سلامت بیشتر
پژوهش جدید بیان می دارد محدودیت وقت، به مادران شاغل فشار زیادی وارد میکند و ممکن است باعث شود نظارت یا مراقبت کمتری در مورد کودکان خود داشته باشند.
سلامتی کودک تا حدودی تحت تاثیر مدت زمانی است که صرف او میشود و طبیعی است که انجام فعالیتهای مختلف داخل خانه مانند نظافت یا تهیه غذا که معمولا مسئولیت اصلی مادر است، زمان کمتری برای مادر شاغل جهت رسیدگی به کودک باقی می گذارد.
خواهر گرامي
اينكه ميفرماييد واقعيت است اما حقيقت نيست
بله ، دختر و پسر را هرجور كه تربيت كنيم همانطور بار ميايد (صرف نظر از عوامل ثانوي)
اما سوال اين است كه:
پس هرطور كه به نظرمان رسيد بايد آنها را تربيت كنيم؟
يا اينكه هركدام فطرتي دارد كه بهترين تربيت آن است كه به اين فطرت نزديكتر باشد؟
ميفرماييد دختر را براي مادر بودن تربيت ميكنند (گرچه من معتقدم كه همين را هم نصفه و نيمه انجام ميدهند)
خب خواهر بزرگوار ، نفرماييد كه انتظار داشتيد دختر را براي پدر بودن تربيت كنند!!!
البته درمورد خودساخته بودن تا حد زيادي با شما موافقم (بجز يك نكته كه بعداً عرض ميكنم)
اما تربيت خودساخته ، به معناي تغيير نقش شخصيتي نيست
[="Tahoma"] neɠïn;602452 نوشت:
نگاه اسلام و فمینیسم به تفاوت های زن و مرد - بخش دوم و پایانی/
[=Times News Roman]اسلام و تفاوت زن و مرد در عقل و استعداد
[=Times News Roman]معیار برتری عقلانی، عقلی است که روایات ترسیم کرده اند: عقل آن چیزى است که به سبب آن خداى متعال عبادت شده و بهشت کسب شود.عقلی که برای عبادت، تقوا، قرب الهی و کمالات معنوی و روحی است، مایه ی برتری است. این نوع عقل نیز به روح انسانی و قابلیت آن باز می-گردد و از این جهت، زن و مرد همانند و مشترکند.
چکیدهتفاوت های موجود بین زن و مرد از جمله مباحث مطرح در حوزه ی مطالعات زنان است. زن و مرد در دو نظام تکوین و تشریع تفاوت هایی دارند. تفاوت های تکوینی در سه بعد بیولوژی، روحی ـ روانی و عقل و استعداد نمود می یابد. در نظام تشریع و قانون-گذاری نیز تفاوت یا عدم تفاوت زن و مرد معرکه آراء است. فمینست ها ـ با شاخه ها و گرایش های مختلفی که دارند ـ برخی از تفاوت ها را در دو نظام تکوین و تشریع پذیرفته اند و برخی را نپذیرفته اند و برآنند که بین زن و مرد به ویژه در نظام تشریع فرقی نیست؛ اما دین اسلام به تفاوت های زن و مرد در نظام تکوین اذعان دارد و به تبع آن در نظام تشریع تفاوت هایی را برای دو جنس قائل شده است که البته این تفاوت ها به معنای برتری جنسی بر جنس دیگر نیست.در قسمت اول مقاله تفاوت های زن و مرد در نظام تکوین، تفاوت های بیولوژی زن و مرد، تفاوت های روانی زن و مرد، تفاوت در هوش و استعداد، تفاوت زن و مرد در نظام تشریع، پذیرش یا انکار تفاوت-ها؟، روی کرد فمینیستی به تفاوت زن و مرد مورد بحث قرار گرفت و در این قسمت نیز نظریه ی اسلام درباره ی تفاوت زن و مرد، اسلام و تفاوت زن و مرد در عقل و استعداد به تفصیل بحث خواهد شد:نظریه ی اسلام درباره ی تفاوت زن و مردبا تأمل در آیات و روایات چنین به نظر می رسد که زن و مرد در اصل هویت انسانی و ویژگی های لازم نوع انسانی برابرند؛ اما تفاوت های زیستی، روانی و احساسات در زن و مرد وجود دارد. به دلیل همین تفاوت های تکوینی، تشابه حقوقی این دو جنس امکان-پذیر نیست و در مقام تشریع نیز با هم تفاوت خواهند داشت.استاد مطهری در این باره می گوید:از نظر اسلام هرگز مطرح نیست که آیا زن و مرد دو انسان متساوی در انسانیت هستند یا نه. از نظر اسلام زن و مرد هر دو انسانند و از حقوق انسانی متساوی بهره مندند. آن چه از نظر اسلام مطرح است این است که زن و مرد به دلیل این که یکی زن است و دیگری مرد، در جهات زیادی مشابه یکدیگر نیستند، جهان برای آن ها یک جور نیست، خلقت و طبیعت آن ها را یک نواخت نخواسته است و همین جهت ایجاب می کند که از لحاظ بسیاری از حقوق و تکالیف و مجازات ها وضع مشابهی نداشته باشند.23از دیدگاه اسلام خدای حکیم به مقتضای بقای نسل، انسان را به دو صنف زن و مرد تقسیم کرده است و تفاوت در برخی خصلت ها لازمه ی چنین تقسیمی است.24بی شک اختلاف در خلقت وجود دارد؛ همان طور که خداوند می فرماید: «وَ قَدْ خَلَقَکُمْ أَطْوارا؛25 در حالى که شما را در مراحل و حالاتى گوناگون آفریده». خداوند خلقت و طبیعت زن و مرد را یک نواخت نخواسته است. از منظر دین مقدس اسلام این تفاوت ها به هیچ وجه نقص برای دو جنس نیست؛ بلکه تناسب است. در برخی امور مرد نیازمند زن و در پاره ای از امور نیز زن نیازمند مرد است.پیش تر هم اشاره شد، که این دو موجود از منظر اسلام در بُعد عاطفی نیز با هم متفاوت هستند؛ همان گونه که مولای متقیان علی(ع) در توصیف روحیات زن می فرماید: «اَلْمَرْاَةُ تَکْتُمُ الْحُبَّ اَرْبَعینَ سَنَةً، وَ لاتَکْتُمُ الْبُغْضَ سَاعَةً واحِدَةً»26 زن چون کانون حیا است عشق و محبّت را ممکن است چهل سال در دل پنهان نگه دارد؛ امّا ناراحتی و کینه را یک ساعت هم تحمل نمی کند چون کانون عاطفه است.شهید مطهری در این زمینه می فرماید: زن از جنبه ی مالی و مادی نیازمند به مرد آفریده شده است و مرد از جنبه ی روحی. زن بدون اتکاء به مرد نمىتواند نیازهاى فراوان مادى خود را- که چندین برابر مرد است- رفع کند.27 به هر حال تفاوت های زن و مرد تناسب است؛ نه نقص و کمال. قانون خلقت خواسته است با این تفاوت ها تناسب بیشتری میان زن و مرد - که قطعاً برای زندگی مشترک ساخته شده اند و مجرد زیستن انحراف از قانون خلقت است– به وجود آورد.28تفاوت ظاهری و جسمی زن و مرد، نشان از آن دارد که آن دو با تقسیم کار میان یکدیگر و هم افزایی در رشد و توسعه نهاد خانواده و نهاد جامعه همکاری کنند و همان گونه که در نظام خانواده برخی فعالیت های زن و مرد اختصاصی و برخی مشترک می باشد در نظام اجتماعی نیز با توجه به ویژگی های جسمی و روحی زن و مرد؛ برخی عرصه ها اختصاصی است و برخی کارها با همدلی و همراهی و تعاون انجام می پذیرد. چرا باید تفاوت ها را مبنی بر نقص یکی و کامل تر بودن دیگری تفسیر کرد؟مثل این می ماند که چون چشم متفاوت از گوش است، چشم را عضوی ناقص و گوش را کامل بدانیم! حال آن که هریک از این دو، کارکرد و وظایف متفاوتی دارند و در صورت نبود هریک خللی بر پیکره ی اصلی انسان وارد می شود. هر انسان عاقلی باور دارد که با وجود تفاوت های جسمی و روحی باید تکالیف و حقوق نیز متفاوت و متناسب با استعدادها باشند؛ از این رو در اسلام احکام و قوانین ویژه ای و گاه متفاوتی برای زن و مرد یا پدر و مادر تعیین شده است.آن چه آمد تفاوت های تکوینی در دو بعد جسمی و روانی زن و مرد بود که در نهایت به این نتیجه می رسیم که طبق نظر اسلام تفاوت جسمی و روحی در زن و مرد وجود دارد و این تفاوت «تناسب است نه نقصان».بررسی نظر اسلام درباره ی تفاوت هوش و استعداد زن و مرد نیز به بحث جداگانه ای نیاز دارد که به آن می پردازیم.اسلام و تفاوت زن و مرد در عقل و استعداداین بحث از این جهت بیشتر مورد توجه نظریه-پردازان قرار گرفته است که در برخى از منابع روایی به ظاهر سخن از نقصان عقلى زنان به میان آمده است. در میان احادیث، سخن امام على امیرالمومنین(ع) در خطبه ی هشتادم نهجالبلاغه معروفتر از دیگر روایات است، حضرت در این خطبه می فرماید: «مَعَاشِرَ النَّاسِ إِنَّ النِّسَاءَ نَوَاقِصُ الْإِیمَانِ، نَوَاقِصُ الْحُظُوظِ، نَوَاقِصُ الْعُقُول....؛29 مردم! ایمان زنان ناتمام است، بهره ی آنان ناتمام و عقل و خرد ایشان ناتمام است...».درباره ی این دسته از روایات سخن بسیار گفته شده است. برخی از بزرگان همچون آیت الله جوادی آملی برآنند که این روایات طبق شرایط خاصی صادر شده-اند و نباید این ها را قضیه کلی دانست.30 ایشان می فرماید: اگر در شرایط خاصی در بعضی احادیث از گروه مخصوصی مدحی یا قدحی به عمل آمده است، نباید این ها را قضایایی طبیعی یا حقیقی تلقی کرد یا مبنای اصلی از اصول کلی و اساس اندیشهای اسلامی قرار داد و تشخیص این احادیث به عهده فقیه اسلامشناس است. 31برخی نیز سند این روایات را چنان دارای اشکال دانسته اند که حتی آن ها را مجعول خوانده و ادعا کرده اند این روایات از اسرائلیات به شمار می-روند.32عده ای از صاحب نظران نیز ضمن پرداختن به این روایات گفته اند: در اصطلاح عقل به یکى از سه معناى زیر بهکار رفته است که در حقیقت سه بُعد از فعالیّت قوه ی عاقلهاند:1. عقل نظرى: مراد از عقل نظرى قوهاى است که متکفل درک انسان از جهان واقع است که از جمله درک بدیهیات و ترتیب مقدمات براى استنتاج امور نظرى است.2. عقل عملى: عقل عملى به معناى درک حسن و قبح اشیا است؛ به کمک عقل مىتوان خیرات را از شرور تشخیص داد.3. عقل ابزارى: قدرت برنامهریزى و تمشیت امور براى رسیدن به هدف مطلوب را عقل ابزارى یا عقل معاش گفتهاند.نقص عقل در این جا بدان معناست که قدرت مدیریت و برنامهریزى و تدبیر امور به حسب غالب، در مردان بیشتر است. شاید فضیلتى که در قرآن براى مردان ذکر شده و آن را علّت سرپرستى مرد در خانواده شمرده است، اشاره به همین عقل ابزارى باشد.33سخنان دیگری نیز مانند تفاوت حجم مغز و جمجمه ی زن و مرد یا سخنان دیگر نیز در توجیه این دسته از روایات صادر شده است که ذکر و تحلیل آن ها نیازمند پژوهشهاى مفصلتر و مجالى وسیعتر است و از پرداختن به آن ها می پرهیزیم.با اشاره به این نظریه ها درمی یابیم که نظریه-پردازان مسلمان، به صورت مطلق نقصان عقلی زن را نمی پذیرند و این وجه مشترک بین همه ی نظریه-پردازان است. چه بسا مواردی باشد که قدرت عقل زن بیشتر از عقل مرد باشد؛ همان گونه که علامه طباطبایی می فرماید:یک زنى که درجهاى از درجات بالاى ایمان را دارد، و یا سرشار از علم است، و یا عقلى پخته و وزین دارد، و یا سهم بیشترى از فضائل اخلاقى را داراست، چنین زنى در اسلام ذاتاً گرامىتر و از حیث درجه بلندتر از مردى است که هم طراز او نیست؛ حال آن مرد هر که مىخواهد باشد، پس هیچ کرامت و مزیتى نیست، مگر تنها به تقوا و فضیلت.34این که گفته شد چنین روایاتی قضایای شخصیه اند، شاید نظر حضرت آیت الله جوادی آملی، درباره ی این روایت خاص باشد و با وجود روایات گوناگون دیگر، باز شبهه ی نقصان عقل زن باقی است که باید به آن پرداخت؛ از این رو خود ایشان نیز در کتاب زن در آیینه جلال و جمال به آن اشاره کرده است. درباره ی سند این روایات ـ با وجود جای بحث تخصصی درباره ی سند و تأمل سندی ـ می توان گفت که تعدد این دسته از روایات، ما را وامی دارد تا درباره ی محتوای این روایات سخن بگوییم و همه ی صورت مسئله را پاک نکرده و با مخدوش جلوه دادن سند از محتوای آن ها دست نکشیم.درباره ی سخن برخی از صاحب نظران هم که در ضمن تقسیم عقل به نظری و عملی و ابزاری، تفاوت زن و مرد را در عقل ابزاری دانسته اند؛ باید گفت که تقسیم عقل به سه شاخه، مناسب به نظر نمی رسد؛ به تعبیر دیگر عقل ابزاری قسیم عقل عملی و نظری نیست، بلکه عقل از منظر نظری و عملی به دو دسته ی عملی و نظری تقسیم می شود.عقل نظری همواره کلیات را ادراک میکند؛ چه کلیاتی که مربوط به اعمال و افعال اختیاری انسان است؛ مانند حسن عدل و قبح ظلم و چه کلیات مربوط به نظر و واقعیات نفس الامری، مانند خدا و صفات ذاتی الهی. کار عقل عملی نیز، اندیشه در امور جزئی است برای استفاده عملی از آن. نتیجه چنین دیدگاهی این است که انسان دو قوه دارد: قوهای که مخصوص ادراک کلیات است (عقل نظری) و دیگری قوهای که مربوط به جزئیات عملی است (عقل عملی).35درباره ی این روایات نیز احتمال دارد که مراد از نقصان عقل در آن ها عقل عملی باشد؛ نه عقل نظری، البته این ادعا نیز موجبه کلیه نیست؛ زیرا همان-طور که در فرمایش علامه طباطبایی گذشت، در برخی از موارد قدرت تعقل زن می تواند بیشتر از مرد باشد. در متون دینی نیز این گونه نیست که زنان به صورت کلی ناقص العقل معرفی شده باشند. حضرت علی(ع) در سخنی می فرماید: «إِیَّاکَ وَ مُشَاوَرَةَ النِّسَاءِ إِلَّا مَنْ جَرَّبْتَ بِکَمَالِ عَقْلٍ...؛36 برحذر می دارم تو را از مشورت با زنان، مگر آن زنانی که به دارا بودن کمال عقل تجربه شده اند...». از این روایت استفاده می شود که زنان همیشه و به صورت کلی ناقص العقل معرفی نشده اند.از طرفی نیز جملاتی دیگر از حضرت علی(ع) وجود دارد که مؤید این معناست که بشر با رفتارهای ارادی خود قادر است عقل خویش را تکامل بخشیده و نقص آن را برطرف سازد. از آن حضرت روایت شده که: «الْعِلْمُ یَدُلُّ عَلَى الْعَقْلِ فَمَنْ عَقِلَ عَلِمَ فَمَنْ عَلِمَ عَقِل37؛ علم دلالت بر عقل می کند، پس هر که خرد بورزد آگاه می شود و هر که عالم است صاحب عقل می باشد».با توجه به این که مطابق کلام پیامبر(ص) طلب علم بر هر زن و مرد مسلمانی واجب شمرده شده است: «طَلَبُ الْعِلْمِ فَرِیضَةٌ عَلَى کُلِّ مُسْلِمٍ وَ مُسْلِمَه»،38 اگر زنان به فرمان رسول خدا(ص) گوش داده و علم بیاموزند، عاقل نیز خواهند بود. در روایت دیگری حضرت امیرالمومنین(ع) می فرماید: «حَدُّ الْعَقْلِ الِانْفِصَالُ عَنِ الْفَانِی وَ الِاتِّصَالُ بِالْبَاقِی؛39 بالاترین میزان عقل، انفصال از فانی و اتصال به باقی است». اگر نگوییم که زنان به دلیل لطافت روحی خویش، استعداد بیشتری در «فصل» از فانی و «وصل» به بقا دارند باید گفت زنان و مردان در این امر دارای استعداد یک سانی دارند.در آخر باید گفت که معیار برتری عقلانی، عقلی است که روایات ترسیم کرده اند: «العقل ما عُبِدَ بِه الرّحمنُ و اکتُسِبَ به الجَنانُ؛40 عقل آن چیزى است که به سبب آن خداى متعال عبادت شده و بهشت کسب شود». عقلی که برای عبادت، تقوا، قرب الهی و کمالات معنوی و روحی است، مایه ی برتری است. این نوع عقل نیز به روح انسانی و قابلیت آن باز می-گردد و از این جهت، زن و مرد همانند و مشترکند.روایات فراوان دیگری نیز معیار سنجش عقل انسان-ها را اموری چون حسن خلق41، میانه روی، اطاعت الهی، تقوا و ...42 قرار داده که زن و مرد در کسب آن برابرند و چیز دیگری غیر از این ها مایه برتری نیست.غالب مردان نیز زمانی که تحت تاثیر عواطف شدیدی چون غم، شادی، غضب، شهوت و ترس قرار می گیرند، قدرت تفکر، دوراندیشی و داوری صحیح را از دست می دهند.همه ی سخن این است که دست آفرینش، برای مکمل بودن دو جنس زن و مرد تفاوت هایی در خلقت ایجاد کرده است. همان گونه که ضعف عاطفی مرد امری مسلم است و نقصی برای مرد یا کمالی برای زن به حساب نمی آید، ضعف عقلی زن نیز، نقصی برای او و کمالی برای مرد شمرده نمی شود. خالق حکیم، از خلقت انسان یک هدف دارد و خصوصیات زن و مرد در رسیدن به آن، مشترک است و همین طور از خلقت جنس زن و مرد غرض ویژه ای دارد. مرد را برای مقصود خاص آفریده و اندام مناسب، و قدرت لازم و عقل متناسب با آن را در اختیار او قرار داده است؛ به همین شکل زن را نیز برای غرضی آفریده و اندام مناسب، روحیه، عاطفه و سایر خصوصیات لازم را به او عطا فرموده است.این گونه است که هیچ کدام از این ویژگی ها نقص شمرده نمی شود؛ بلکه می توان در آن ها نهایت تناسب را دید.پی نوشت:23. مطهری مرتضی، «مجموعه آثار» ج19، ص137.24. مهریزی مهدی، «شخصیت و حقوق زن در اسلام»، ص68.25. نوح71، آیه ی 1426. ابن ابی الحدید، «شرح نهج البلاغه» ج20، ص291.27. مطهری مرتضی، «مجموعه آثار» ج19، ص223.28. مطهری مرتضی، همان، ص175.29. سید رضی «نهج البلاغه»، خطبه ی 80.30. مثل همین روایت مذکور که در جریان جنگ جمل از حضرت امیرالمومنین(ع) صادر شده است.31. جوادی آملی، عبدالله «زن در آینه ی جلال و جمال» ص332.32. کدیور جمیله، «زن»، ص57.33. ر.ک: زیبایىنژاد محمدرضا و سبحانى محمدتقی «درآمدى بر نظام شخصیت زن در اسلام (بررسى مقایسهاى دیدگاه اسلام و غرب)» ص73 و 72.34. طباطبایی محمدحسین «المیزان فی تفسیر القرآن» ج2، ص270.35. مصباح یزدی محمد تقی، «فلسفه اخلاق»، ص96.36. مجلسی «بحار الانوار» ج 100 ص253؛ و کراجی ابوالفتح «کنزالفوائد» ج1، ص376.37. تمیمى آمدى عبد الواحد،« تصنیف غرر الحکم و درر الکلم » ص43.38. پاینده ابوالقاسم «نهج الفصاحه» ص557.39. تمیمى آمدى عبد الواحد،« تصنیف غرر الحکم و درر الکلم » ص51.40. شیخ کلینی، «اصول کافی» ج1، ص11.41. قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام:أَکْمَلُ النَّاسِ عَقْلًا أَحْسَنُهُمْ خُلُقاً. (اصول کافی باب عقل و جهل)42. قال رسول الله(ص): أَکْمَلُ النَّاسِ عَقْلًا أَخْوَفُهُمْ لِلَّهِ وَ أَطْوَعُهُمْ لَهُ وَ أَنْقَصُ النَّاسِ عَقْلًا أَخْوَفُهُمْ لِلسُّلْطَانِ وَ أَطْوَعُهُمْ لَه تحف العقول، النص، ص50.- See more at: http://farsnews.com/newstext.php?nn=13920120001281#sthash.B3a0kC7q.dpuf
از لحاظ تربیتی و خانوادگی: زن شاغل چون مشکلات جامعه اش را می بیند، همسرش را متقابلا درک می کند و روحیه تعاون و همکاری در این قبیل خانواده ها که زنان شاغل هستند قوت می یابد.
تقسیم کار در این خانواده ها زیاد به چشم می خورد. حس مسوولیت پذیری در فرزندان و اعضای خانواده تقویت می شود چون ساعاتی از روز را در بیرون خانه مشغول کار و فعالیت بوده از کمیت وقت هایش به طور کیفی استفاده می کنند. زن شاغل از آزادی عمل فکر و اندیشه برخوردار است این روحیه را در فرزندانش تقویت می کند.
معمولا زنان شاغل در امر تربیت فرزندان موفق ترند چرا که فرزندان را بیشتر تحصیل کرده بار می آورند و فرزندانشان را بیشتر درک می کنند.
از لحاظ فرهنگی و اجتماعی: زنان شاغل معمولا نسبت به زنان خانه دار قدرت بالایی در تجزیه و تحلیل مسایل اجتماعی دارند.زنان شاغل خود را دارای پایگاه اجتماعی در خور شان خودشان می دانند و حق و حقوقی را برای خودشان تعریف می کنند . زنان شاغل اعتبار اجتماعی بیشتری نسبت به زنان خانه دار دارند که این اعتبار اجتماعی یک نوع پرستیژ اجتماعی را در آنان ایجاد می کند.
این موقعیت نه تنها به موقعیت پدر در خانواده لطمه نمیزنه بلکه تاثیر گفتار و رفتار مادران شاغل و استعداد آنها در کنترل فرزندان میتواند احترام بیشتری برای پدر از جانب فرزند به بار آورد
مفصلا توضیح داده شده که از آنجا که تعامل با کودک مهمترین نقش را در تربیت دارد و زنانی که مشغول کار هستند این تعامل کمتر است میزان تربیت فرزندانشان هم کمتر خواهد بود
دوري از والدين خسارت هاي جبران ناپذيري دارد
حجت الاسلام علي فروتن، کارشناس و مشاور خانواده معتقد است حقيقتي که در عالم هستي، هم از نظر دين مبين اسلام و هم از نظر علم، مسلم و غير قابل انکار است، ارتباط خاص تمامي مخلوقات با يکديگر است. تاثيرگذاري و تاثيرپذيري موجودات و مخلوقات در ارتباط با يکديگر، امري بديهي است که به تاييد نيازي ندارد بلکه فقط و فقط نيازمند توجه و دقت بيشتر انسان ها به عنوان موجودات برتر در عالم هستي به ارتباط با ديگر مخلوقات است.
توجه بيشتر به اين که با چه چيزهايي سر و کار دارند، با چه افرادي ارتباط صميمي دارند و پيامدها و آثار اين ارتباط ها چيست؟ به طور مثال دوري پدر و مادر از فرزند و تنهايي يا نزديک شدن او به اشخاص ديگري غير از والدين، موجب وارد آمدن خسارت هاي جبران ناپذيري به او خواهد شد.
تربيت فرزند به عهده شماست
اين مشاور خانواده در گفت و گو با خراسان افزود: در دوران شکل گيري و تثبيت شخصيت فرزند، اين پدر و مادر هستند که براساس ارزش هاي اخلاقي بايد فرزندشان را تربيت کنند و قطعا ديگران از اهداف، علايق، سلايق و ارزش هاي مورد نظر والدين باخبر نيستند هر چند والدين خواسته هاي خودشان را براي متوليان تربيتي به صورت مشروح بيان کنند اما از سخن تا عمل، فاصله و تفاوت بسيار است.
در اين بين فرزند نياز به حضور والدين را در نمي يابد و وقتي اين کمبودها تامين نشود، به صورت طبيعي اين عقده ها در آينده به اختلالات رفتاري و رواني تبديل مي شود؛ بنابراين اسلام توصيه و تاکيد بسيار دارد که والدين خصوصا مادر با فرزندش ارتباط صميمانه و تنگاتنگي داشته باشد و به او مهرورزي کند تا به صورت مستقيم بر تربيت فرزند تاثير بگذارد.
به طور مثال اين که والدين به نوازش و بوسيدن فرزندشان بپردازند تاثيرات عجيبي بر تعديل رفتار کودک دارد. در حديثي از پيامبر(ص) داريم: «في رجُلٍ قالَ: ما قَبَّلتُ صَبِيّا قَطُّ، فلَمّا ولَّى قالَ: هذا رجُلٌ عِندي أنّهُ مِن أهلِ النّارِ» مردي در جمع پيامبر (ص) و عده اي از اصحاب گفت: من هرگز کودکم را نبوسيدهام. پس آن گاه که خواست برود، پيامبر (ص) فرمودند: اين مرد در نظر من از دوزخيان است (الکافي: 6 / 50 منتخب ميزان الحکمة : 612) وقتي اهميت بوسيدن درباره مردي که فرزندانش را نبوسيده است به حدي مي رسد که پيامبر (ص) مي فرمايند: او را از اهل دوزخ مي بينم، جايي براي توضيحات بيشتر درباره اهميت حضور والدين در کنار فرزندان شان نمي ماند.
يک زن با دو مسئوليت
همچنين به گزارش تسنيم مادران شاغل اغلب به دليل آن که بخش مهمي از ساعات مفيدشان را در طول روز از فرزند جدا هستند، نمي توانند همانند مادران خانه دار به کودکان خود رسيدگي کنند، علاوه بر اين، آن ها در کنار خستگي جسمي و ذهني ناشي از کار، مسئوليت خانه و خانه داري را هم به دوش مي کشند. از سوي ديگر، سپردن کودکان به مهد کودک هم چندان مورد تاييد کارشناسان نيست، چرا که به باور آن ها اين کار ممکن است موجب بروز نابساماني هاي رواني خاصي در بزرگسالي شود. در ادامه چندين تاثير مهم شاغل بودن مادران بر تربيت فرزندان را خواهيد خواند.
* فاصله عاطفي از فرزند:
روانشناسان معتقدند کودکان به خصوص در سالهاي نخستين زندگي، نياز شديد عاطفي دارند و اين نياز تنها از سوي مادر تامين ميشود و از طريق هيچ فرد يا نهاد جايگزين ديگري تامين نميشود. با شاغل شدن زن که مهمترين نقش را در ايجاد تعادل عاطفي و رواني و پرورش فضايل در فرزند دارد، لطمه شديد روحي به کودک وارد ميشود.
* کاهش تابعيت پذيري فرزند از مادر:
هر مسئله اي که سبب دوري والدين از فرزندان شود، از ميزان نفوذشان در آن ها کم مي کند. اشتغال مادر نيز اين دوري را پديد مي آورد و به اين صورت، بر تربيت صحيح فرزندان تأثير مي گذارد زيرا فرزند ديگر حرف شنوي لازم را ندارد.
* رفتارهاي تربيتي خارج از خط تعادل:
خستگي هاي روحي ناشي از اشتغال در خارج از منزل گاهي سبب رفتار غيردوستانه و سخت گيري افراطي مادر مي شود و گاهي هم مادر مي کوشد تا ساعات نبودن خود را با هديه يا نوعي باج دادن به فرزند جبران کند و اين روند افراطي و تفريطي رفتار با فرزندان، تربيت او را دچار خدشه مي کند.
* نظارت مستقيم نداشتن بر فرزندان و غفلت از نيازهاي آن ها:
پرخاشگري و تمرکز نداشتن، افت تحصيلي و بحران هاي عاطفي در نوجواني از نداشتن نظارت مستقيم والدين و به خصوص مادر بر فرزندان حکايت دارد و اين مسئله نياز به حضور و واکنش به موقع مادر در برابر رفتارهاي فرزندان را بيشتر به رخ مي کشد.
* کم رنگ شدن نقش مادر به عنوان الگو براي دختران:
بي ترديد نخستين الگوي دختر، مادر است. دختر در تعامل با مادر، خانه داري، کدبانوگري، شوهرداري، بچه داري و امثال آن را ياد مي گيرد و به تدريج، بخشي از مسئوليت زندگي را در خانواده بر عهده مي گيرد و خود را براي زندگي آينده آماده مي کند؛ اما حضور کم مادر در خانه و کانون خانواده اين الگو را بي رمق مي سازد.
* دوگانگي در تربيت فرزندان:
در طول زمان حضور در محل کار، مادر مجبور است فرزند يا فرزندان خود را به مهد کودک يا به افراد ديگري از فاميل مثل خاله يا مادربزرگ بسپارد. اين در حالي است که الگوهاي تربيتي مادر با ايده ها و روش هاي تربيتي مربيان مهدها و ديگران متفاوت خواهد بود و فرزندان با حالتي دوگانه در رفتار و افکار و ارزش ها رشد خواهند کرد.
در خصوص والدینی که کودک خود را زودتر از موعد به مهد کودک میسپارند، اظهار داشت: جدایی زودرس کودک از مادر میتواند موجب به وجود آمدن اضطراب در کودک شود. اشتغال مادر در 2 سال نخست زندگی کودک باعث میشود «دلبستگی» که برای رشد سلامت روانی کودک بسیار ضروری است، به طور صحیح شکل نگیرد.این روا نشناس بیان کرد: چنین کودکانی در آینده دچار خطراتی در زندگی میشوند، یکی از علل افسردگی در سنین بزرگسالی مربوط به شکل نگرفتن دلبستگی به نحو مناسب در 2 سال نخست زندگی فرد استهمچنین یکی از علل نافرمانی، عدم اطاعت و پیروی فرزندان از پدر و مادر به عدم شکلگیری دلبستگی سالم در فرد.قابل دسترس نبودن والدین به معنای این است که وقتی کودک به مادر خود نیاز دارد، دسترسی به موقع به وی نداشته باشد.گرجی افزود: در بسیاری از تحقیقات، تفاوتی بین فرزندان مادران شاغل و مادران خانهدار از لحاظ تحصیلی و رفتاری مشاهده نمیکنیم اما به طور کلی عدم دسترسپذیری والدین که اشتغال مادر هم جزء آن محسوب میشود، یک عامل خطر در زندگی کودک است.وی در ادامه بیان کرد: قابل دسترس نبودن والدین به معنای این است که وقتی کودک به مادر خود نیاز دارد، دسترسی به موقع به وی نداشته باشد.
پس شما هم گفتید حقیقته پس یعنی زن برای کار خانه و مرد برای کار بیرون از خانه آفریده نشده است
وقتی دختر و پسر مثل هم تربیت شوند خلاف چنین سخنی ثابت می شود پس نتیجه می گیریم که این سخن از اصل اشتباه است
منظور من این نبود که دختران را برای پدر شدن تربیت کنیم منظورم اینه که طوری دختران رو تربیت نکنیم که ضعیف بزرگ بشن تصور نکنند که توانایی و استعداد در تحصیل یا برخی مشاغل را ندارند دختران را فرمانبردار و فقط برای تداوم نسل بزرگ نکنیم طوری که بعدا بزرگ شود احساس حقارت و ضعف کند
مثلا همین الان هم دختران در خانه کارهای خانه را انجام می دهند و به ندرت پسر یا همسری پیدا می شود که کار خانه را انجام دهد در صورت وجود چنین مردانی آنان را زن ذلیل می خوانیم در حالی که دختران از بچگی وظیفه ای جز بشور و بپز ندارندهمه برای پسرشان اهدافی چون تحصیلات عالیه و شغل مناسب دارند ولی چه کسی برای دخترش چنین آروزیی دارد جز اینکه همه می خواهند دخترشان قبل از اینکه از سنش بگذرد ازدواج کند و اگر آروزهایی که برای پسران داریم برای دختران هم داشتیم الان شرایط خیلی فرق میکرد شاید دیگر دختران دست به هر کاری نمی زدند برای اینکه نشان دهند توانایی و عرضه دارند و چیزی از پسران کم ندارند و کسی از دختر بودن خود خجالت زده نمی شد که احساس کند کار خانه فقط مختص به اوست تنها فضیلتش بچه آوردن و شوهرداری است بدون هیچ هدف دیگری در زندگی
نگاه اسلام و فمینیسم به تفاوتهای زن و مرد - بخش اول/
نگاه فمینیسمهای لیبرال به تفاوت زن و مرد
خبرگزاری فارس: فمینیستها به دلیل ثابت شدن تفاوتهای بنیادین زیستشناختی بین زن و مرد و حتی اثبات تفاوت عقلی بر پایهی حجم مغز زن و مرد، به این نتیجه رسیدند که بین تفاوتهایی که علم زیستشناسی آنها را ثابت میکند و تفاوتهایی که خود فمینیستها آنها را ساختگی میدانند، تفکیک قائل شوند.
چکیده
تفاوت های موجود بین زن و مرد از جمله مباحث مطرح در حوزه ی مطالعات زنان است. زن و مرد در دو نظام تکوین و تشریع تفاوت هایی دارند. تفاوت های تکوینی در سه بعد بیولوژی، روحی ـ روانی و عقل و استعداد نمود می یابد. در نظام تشریع و قانون-گذاری نیز تفاوت یا عدم تفاوت زن و مرد معرکه آراء است.
فمینیست ها ـ با شاخه ها و گرایش های مختلفی که دارند ـ برخی از تفاوت ها را در دو نظام تکوین و تشریع پذیرفته اند و برخی را نپذیرفته اند و برآنند که بین زن و مرد به ویژه در نظام تشریع فرقی نیست؛اما دین اسلام به تفاوت های زن و مرد در نظام تکوین اذعان دارد و به تبع آن در نظام تشریع تفاوت هایی را برای دو جنس قائل شده است که البته این تفاوت ها به معنای برتری جنسی بر جنس دیگر نیست.
مقدمه
انسان در طول تاریخ از زیاده روی و کم انگاری آفات بسیاری دیده است. در این بین «نگرش به خصوصیات، تفاوت ها و اشتراکات زن و مرد» نیز از این مسئله بیرون نیست. عده ای تفاوت های زن و مرد را فراوان انگاشته اند؛ از این رو دچار توهم و اشتباه بزرگی گشته و تفاوت ها را حتی به جایگاه انسانی زن و مرد سرایت داده اند و مرد را برتر از زن و اختیاردار او دانسته اند.
در این تفکر زن موجودی غیر انسانی شمرده می شود و در ردیف اموال و دارایی ها قرار می گیرد.1 در این تفکر قرون وسطایى «زن آخرین حیوانى است که مرد او را اهلى کرده است».2 ارباب کلیسا نیز در روزگار قدیم مى-گفتند: «هر زنى از این که زن است باید شرمسار باشد».3از دیگر سو؛ عده ای، اندک تفاوتی بین زن و مرد ندیده اند و به تساوی مطلق زن و مرد نظر داده-اند. این دیدگاه تازگی ندارد؛ بلکه همان نظریه ی افلاطون است که چهار قرن پیش از میلاد می زیست. افلاطون بر این ادعا پا می فشارد که زنان و مردان استعدادهاى همانندی دارند و زنان مىتوانند همان وظایفى را به دوش بگیرند که مردان عهدهدار مىشوند و از همه حقوق مردانه بهرهمند گردند.4
عده ای دیگر نیز به علت ویژگی های اختصاصی زن نتوانسته اند تفاوت را انکار کنند و خصوصیات زنان را باعث برتری آن ها بر مردان دانسته اند. اشلی مونتاگو (Ashley Montagu) در کتاب زن جنس برتر، اصرار دارد که این برتری را ثابت کند. بیشتر فمینیست های تندرو (رادیکال) از این دیدگاه پیروی می کنند.در این بین اسلام نگاه واقع بینانه و متعالی دارد و ضمن پذیرش تفاوت های تکوینی و تشریعی زن و مرد، آن را باعث برتری مطلق و هم چنین تساوی مطلق جنسی بر جنس دیگر نمی داند. بلکه زن و مرد را در بیشتر مسائل با یک دیگر برابر دانسته و در برخی دیگر به سبب خصوصیات مردانه یا زنانه، نوعی برتری نسبی را به یکی از دو طرف داده است. آن چه در پی می-آید افزون بر توصیف تفاوت ها به بررسی و تبیین این نظریات می پردازد.
تــوصـیـف تـفــــاوت هــا
برای بررسی و تحلیل نظریه ها درباره ی تفاوت زن و مرد باید در ابتدا حیطه و محور تمایزات را مطرح کرد؛ سپس در هر یک از ساحت ها به تحلیل نظریه های موجود اسلام و فمینیسم در این باره پرداخت.محورهای تمایز زن و مرد را می توان در دو نظام تکوین و تشریع دانست.
1. تفاوت زن و مرد در نظام تکوین
تفاوت در نظام تکوین نه تنها بین زن و مرد بلکه بین خود مردان یا در بین خود زنان نیز وجود دارد. تفاوت تکوینی بین زن و مرد را می شود در سه حوزه ی «بیولوژی، روانی و استعداد» بررسی کرد.
الف) تفاوت های بیولوژی زن و مرد
اساسی ترین تفاوت میان زن و مرد، تمایز دستگاه تناسلی آن دو است. پیچیده تر بودن دستگاه تناسلی زن و تحوّلات هورمونی و تغییرات ماهیانه ی آن در طول عمر زن؛ قاعدگی، آبستنی، زایمان، شیردهی و یائسگی را پدید می آورد و بر جسم و روان و کار و رفتار زن تأثیر می گذارد.5زن و مرد از نظر ساختمان بدن نقاط تمایز آشکاری را دارند. نیازهای غذایی، ویتامینی و معدنی آن ها از هم تفاوت دارد.6
زنان به اختلالاتی همچون پوکی استخوان، رماتیسم و... بیشتر دچار می شوند7 و برعکس برخی از بیماری ها نیز در مردان شیوع بیشتری دارد.8از نظر استخوان بندی نیز زن و مرد با هم متفاوت-اند. استخوان های یک زن بالغ از مرد بالغ کوچک تر است و در این بین استخوان های لگن و جمجمه بیشترین تفاوت را دارند؛ به گونه ای که در پزشکی قانونی با بررسی استخوان ها 90% از افراد از جهت زن یا مرد بودن متمایز می شوند.9زنان و مردان در یافته های پزشکی و آزمایشگاهی از حیث ارزش های خونی، هورمون های جنسی، نیازهای غذایی، مواد معدنی و ... با هم تمایز آشکار دارند.10این ها نمونه هایی از تفاوت بیولوژی زن و مرد است که هر روزه با توسعه ی علم به این تفاوت ها افزوده می شود.
ب: تفاوت های روانی زن و مرد
همان طور که زنان و مردان از نظر ساختار بدنی از هم متمایزند از جهت روانی نیز تفاوت هایی دارند. وجود این تفاوت ها در بین روان شناسان معرکه ی آرا بوده است.از جمله تفاوت های روانی زن و مرد، عواطف و احساسات آن هاست. زنان از مردان عاطفی تر و احساسی ترند و با این سرشت به دنیا می آیند.11
احساس محبّت در بین دختران و زنان از مردان و پسران بیشتر است. شاید برای همین در ادبیات دینی ما زن را با صفت ریحانه12 ستوده اند. از جمله دیگر تفاوت های روانی زن و مرد می شود به روحیات حسادت، خیال بافی، اعتماد به نفس و دیگر موارد اشاره کرد که این تفاوت ها را در مباحث روان-شناختی آورده اند.13
در متون دینی نیز به چنین تفاوت هایی اشاراتی شده است.14 استاد شهید «مرتضی مطهری» نیز در باره ی تفاوت های روانی زن و مرد به داشتن حسد اشاره داشته و می گوید: آن چه در مرد وجود دارد غیرت است و یا آمیختهاى است از حسادت و غیرت؛ ولى آن چه در زن وجود دارد صرفاً حسادت است.15
ج: تفاوت در هوش و استعداد
درباره ی هوش و استعداد زنان و مردان سه نظریه ی عمده وجود دارد.
1. نظریه ی عدم تفاوت؛
2. نظریه ی نفی هوش زنان؛
3. نظریه ی تفاوت در توان مندی های هوشی؛
نظریه ی اول، زنان و مردان را در بهره ی هوشی یک-سان می داند و اگر تفاوتی هم باشد به علت شرایط محیطی و اجتماعی است. این نظریه غالب فمینیست-هاست که آن را در مبحث «پذیرش یا قبول تفاوت ها» تحلیل خواهیم کرد.زنان در نگاه دوم از جهت مغز و توان هوشی نسبت به مردان کاستی دارند.
صاحبان این نظریه در این-باره سخنان گوناگونی گفته اند؛ حتی ادعای خود به جایی رسانده اند که می گویند زنان مغز ندارند. مثل این ادعا که گفته شده: «اگر سر کوچک شان را پر از مطلب کنیم از کار می افتد» و یا این که گفته اند: «عدم رشد عقلی زنان از بزرگ ترین نقطه ضعف های شخصیت زن به حساب آمده است. امری که از نااستواری و غیراعتماد بودن شخصیت زن به حساب آمده است و این امر سبب می شود، نتواند معنویات و کمالاتی را که به دست می آورد نگاه دارد و بر اثر دخالت های عاطفی، عقل آن ها از مسیر خودش انحراف می یابد».16این نظریه چون با کمالات انسانی سازگار نیست نمی تواند مبنای درستی داشته باشد؛ ما نیز چندان به آن نپرداخته ایم.
دیدگاه سوم، زنان و مردان را در استعدادها و توان مندی های هوشی متفاوت می داند و برای خود مستندات علمی و آزمایشگاهی ارائه می دهد و بدون تعابیر اهانت آمیز و نتیجه گیری های افراطی، اصل تفاوت را ثابت می کند، از جمله مستندات این نظریه پردازان، حجم مغز و جمجمه ی زنان و مردان است که می گویند حجم مغز مردان بیش از زنان است از این رو استعداد هوشی مردان از زنان بیشتر است.17
مستند دیگر این افراد، خلاقیت و نبوغ در دو جنس زن و مرد است و برآنند که از تطور تاریخ و سیر در گذشته به دست می آید که نبوغ و خلاقیت مردان بیش از زنان بوده است. البته ما در این مقام به اثبات یا رد این تفاوت ها نمی پردازیم و تنها آن ها را توصیف می کنیم و شاید افرادی باشند که علت همین تفاوت را موقعیت های اجتماعی و محیط پیرامون انسان ها بدانند که در جای دیگر به آن ها خواهیم پرداخت.به هر روی درباره ی تفاوت زن و مرد در بعد استعداد و هوش سه نظریه قابل تأمل وجود دارد.
1- تفاوت زن و مرد در نظام تشریع
درباره ی ارتباط و نسبت نظام تکوین و تشریع شاید بتوان این گونه گفت که تشریع در بستر تکوین صورت می گیرد و نباید با آن تنافی داشته باشد؛ البته این مسئله به صورت «موجبه جزئیه» است نه «موجبه کلیه» چراکه همه تفاوت های تکوینی منشأ تفاوت در حوزه ی تشریع نیستند.درباره ی تفاوت زن و مرد در نظام تکوین این قاعده وجود دارد که هر کس چنین تفاوتی را پذیرفت در مقام قانون گذاری نیز تفاوت را در نظر می گیرد.وقتی زن و مرد از جهت تولید نسل و مانند آن با هم فرق داشته باشند ـ تفاوتی که همه آن را قبول دارند ـ در مقام قانون گذاری نیز باید با هم متفاوت باشند و این تفاوت را هم در قانون گذاری الهی و هم در قوانین بشری می شود دید.
پذیرش یا انکار تفاوت ها؟
با توصیف این تفاوت ها سؤال این است که آیا اسلام و جنبش فمینیستی این تفاوت ها را قبول دارند؟ و در صورت مثبت یا منفی بودن جواب، ثمره ی بحث کجا خواهد بود؟برای رسیدن به جواب این پرسش ها، نظریه ها را به صورت جداگانه بررسی می کنیم.
روی کرد فمینیستی به تفاوت زن و مرد
در جوامع غربی زنان به دلیل تفاوتی که با مردان داشتند، همواره از سوی مردان تحقیر می شدند که نمونه های فراوانی برای این مدعا وجود دارد.18 تفاوت های تکوینی زن و مرد ـ که قابل چشم پوشی و انکار نیست ـ امری خنثی نبود؛ بلکه بار ارزشی منفی داشت و در امر تشریع و قانون گذاری اثر منفی می گذاشت.همین شد که فمینیست های لیبرال با شکل گیری این جنبش، منکر هرگونه تفاوت اصیل و جوهری بین زن و مرد شدند و تفاوت های موجود را ساخته و پرداخته ی فرهنگ، آداب و رسوم، روش های تربیتی متفاوت -دانستند.
فمینیست های لیبرال تفاوت زن و مرد را در عرصه ی بیولوژی و روحی ـ روانی پذیرا بودند؛ ولی تفاوت زن و مرد را در عقل و استعداد قبول نداشتند. با عنایت به اینکه فمینیسم لیبرال، شاخه ای از لیبرالیسم به شمار می آید عقاید و نظریات لیبرالیست ها در این گروه فکری نیز وجود دارد و همان طور که لیبرالیسم قائل به تفاوت زن و مرد در عقل و استعداد نیست فمینیسم لیبرال نیز این گونه است و نظریه ی «عدم تفاوت زن و مرد در عقل و خرد»19 دکارت را در مقام یک لیبرالیسم مشهور پذیرفته اند.فمینیست های لیبرال با جمع بندی بین آموزه ی لیبرالیِ حقوق طبیعی افراد بر مبنای بهره مندی از عقل و آموزه ی دکارتیِ برابری عقل در همه ی انسان ها قائل به برابری عقلی زن و مرد و درپی آن خواهان منزلت و حقوق برابر بین زنان و مردان شدند.
با آموزه ی عدم تفاوت در عقل، فمینیسم لیبرال به این سمت گرایید که در مقام تشریع نیز باید تفاوتی نباشد. و حقوق و قوانین برای زن و مرد یکی باشد. این نگرش در موج اول، مقداری تند و در موج دوم ـ بدون برگشت از نظر قبلی ـ مقداری ملایم تر شد و حتی در برخی از موارد قانون گذاری مسائلی را ویژه ی زنان به حساب آوردند و علت آن را تنها تفاوت های تکوینی دانستند.در این میان فمینیست های مارکسیست و رادیکال نیز به تفاوت نداشتن زن و مرد در مقام تشریع اصرار ورزیدند و برای حمایت از حقوق زنان، تفاوت های زن و مرد را انکار کردند. در میان این گرایش ها فمینیسم رادیکال لحن تندتری از خود نشان می دهد.
«سیمون دوبوار» معروف ترین شخصیت فمینیسم رادیکال و صاحب کتاب معروف جنس دوم باور دارد که هیچ انسانی، زن یا مرد متولد نمی شود؛ بلکه هویت زنانه یا مردانه را در طول حیات خود کسب می کند. زن و مرد فقط از جهت جنسی و زیستشناختی متفاوت هستند؛ اما سایر تفاوت ها مانند تفاوت های ذهنی، روحی، اختلاف نگرش ها و گرایش ها و استعدادها همگی محصول روابط اجتماعی و تاریخی است؛ بنابراین نباید کارها را به زنانه و مردانه تقسیم کرد.
اما این نظریه (عدم تفاوت) نظریه ی نهایی فمینسیت ها نبود و اصرار بیش از اندازه آنان به برابری مطلق زن و مرد، در ذائقه ی عمومی و حتی خود زنان نیز تا حدی افراطی، مخرب و دور از واقعیت به نظر می رسید؛ برای همین از بین این گرایش ها جریان فکری دیگری به وجود آمد که بر تفاوت های دو جنس تأکید و از وجود چنین تفاوت هایی استقبال می کرد. بعضی از طرف داران این آموزه، زنان مسیحی متدینی بودند که آموزه ی برابری و انکار تفاوت های دو جنس را مخالف آموزه های مسیحیت می دیدند؛ از این رو به فمینیست های انجیلی20 معروف شدند.
فمینیستها به دلیل ثابت شدن تفاوتهای بنیادین زیستشناختی بین زن و مرد و حتی اثبات تفاوت عقلی بر پایه ی حجم مغز زن و مرد، به این نتیجه رسیدند که بین تفاوتهایی که علم زیستشناسی آن ها را ثابت میکند و تفاوتهایی که خود فمینیستها آن ها را ساختگی میدانند، تفکیک قائل شوند.21از این رو دو نوع تفاوت بین دو جنس را مطرح کردند:
1. «تفاوتهای زیستشناختی» که ریشه در طبیعت و خصوصیات بیولوژیکی زن و مرد دارد و تغییرناپذیر است.
2. «تفاوتهای جامعهشناختی» که تحت تأثیر فرهنگ، اجتماع، آموزش و مانند آن ها، به وجود میآید و با تغییر این عوامل قابل تغییر است.
جالب این که برخی از نظریه پردازان به آراء عجیبی درباره ی فرار از تفاوت ها روی آوردند؛ برای نمونه «شولامیت فایرِستون» (Shulamith Firestone) یکی از چهره-های سرشناس این جنبش، در کتاب «دیالکتیک جنسیت» می گوید: «عامل فرودستی زنان، مسائل بیولوژیکی زنان یعنی عادت ماهیانه، زایمان و شیردهی است. این مشکلات با تکنولوژی جدید مثل لقاح بدون آمیزش، پرورش جنین خارج از رحم و پرورش بچه در پرورشگاه، حل خواهد شد و زن و جامعه را از قید و بند جنسیت رها خواهد کرد.»22
پی نوشت ها:
1. احمدی محمدرضا، «تفاوت زن و مرد از منظر روان شناسی و متون دینی» مجله ی معرفت 97 دی 1384.
2. مطهری مرتضی «یاداشت های استاد» ج11 ص516.
3. «همان» به نقل از مجله ی زن روز شماره ی75، ص46، مقاله ی زن جنس برتر.
4. مطهری مرتضی، «مجموعه آثار» ج19 ص175.
5. حسینی سیدهادی «تفاوت های بیولوژیک زن و مرد» کتاب نقد17 ص221.
6. حسینی سیدهادی، «همان».
7. یزدیان محمدرضا، «فیزیولوژی علمی دانشگاهی» ص87.
8. حسینی سیدهادی «پیشین» ص227.
9. گان کریستین، «استخوان شناسی و مفصل شناسی» ترجمه ی صوفیا نقدی، ص4.
10. ر.ک: تفاوت های بیولوژی زن و مرد، نوشته هادی حسینی، کتاب نقد شماره ی17.
11. ان دیکسون، ترجمه ی توران تمدن «قدرت زن موثرتین شگردهای قاطعیت» ص227.
12. «إن المرأه ریحانه لیست بقهرمانه» اصول کافی، ج5، ص510، ح3.
13. ر.ک: تفاوت های بیولوژی زن و مرد، نوشته ی هادی حسینی، کتاب نقد شماره ی17.
14. «خیارُ خصالِ النساءِ شرارُ خِصالِ الرّجالِ، الزَّهوُ و الجُبنُ و البُخلُ ....» نهج البلاغه، حکمت234.
15. مطهری مرتضی «یادداشت های استاد» ج19، ص414.
16. روژه بیره «روان شناسی اختلافی زن و مرد» ترجمه ی محمدحسین سروی، ص3-52، 48، 104.
17. ر.ک: تفاوت های بیولوژی زن و مرد، نوشته ی هادی حسینی، کتاب نقد شماره ی17، ص241 تا 250.
18. ر.ک: رودگر نرجس «فمینیسم؛ تاریخچه، نظریات، گرایش-ها، نقد» ص130، 131، 132.
19. فروغی محمدعلی، «سیر حکمت در اروپا» ص140.
20. ریک ویلفورد، مترجم م قائد، «فمینیسم مقدمه ای بر ایدئولوژی های سیاسی»، ص355.
21. ر.ک: رودگر نرجس «فمینیسم؛ تاریخچه، نظریات، گرایش-ها، نقد» ص130، 131، 132.
22. کریمی حمید « فمینیسم و پرسشهای فرارو (1) » مقاله ی دیجیتالی.
سیدموسی موسوی
منبع:ماهنامه پیام زن - شماره 246
- See more at: http://farsnews.com/newstext.php?nn=13920120001269#sthash.4N4pbpqv.dpuf
تورو خدا پستای طولانی نزارید ...
[="Tahoma"] roya8;602506 نوشت:
با بنده که نیستید؟:Cheshmak:
آیا اشتغال زنان یک حق است یا وظیفه؟!
چه راهکاری وجود دارد که در پی آن هم آسیبهای احتمالی اشتغال برای زنان دیده شود و هم به مسایل شغلی آنان توجه شده باشد؟
مریم عسگری پرور
در بررسی عوامل موثر بر تغییر سبک زندگی در عصر حاضر میتوان اشتغال زنان را به عنوان یکی از عوامل اثرگذار دانست. با نگاهی هرچند سطحی و گذرا به زندگی خانوادههایی که در آنها زنان شاغل و نان آورند به خوبی متوجه این مسئله میشویم که تفاوت محسوسی در سبک زندگی این خانوادهها که بیشتر رنگ و بوی غربی به خود گرفتهاند با خانواده اسلامی وجود دارد. در الگوی خانواده اسلامی هر فردی در خانواده به ایفای نقش خود میپردازد و مسئله ای با عنوان تداخل یا جایگزینی نقشها به وجود نمیآید. این مسئله به دلیل تأثیر مثبتی که بر روابط فی مابین افراد خانواده میگذارد سبب ایجاد آرامش و ثبات در خانواده میگردد. اما در خانوادههایی که زن در بیرون از منزل اشتغال دارد. با سبک متفاوتی از زندگی روبرو هستیم.
در این خانوادهها مهد کودکها جایگزین مادر میشوند. غذاهای آماده جای غذاهای گرم را میگیرد و… و در نهایت این مسئله به تربیت غلط فرزندان و کم شدن وابستگی زن و شوهر نسبت به یکدیگر میانجامد. کمرنگ شدن تدریجی روابط زن و شوهر نتیجهای جز سستی بنیان خانواده در پی نخواهد داشت طوریکه با کوچکترین و جزئیترین اختلافی طلاق را به عنوان بهترین گزینه پیش روی خود انتخاب میکنند.
دکتر امیرحسین بانکیپور فرد، استادیار دانشگاه اصفهان و کارشناس مسائل اجتماعی است. از نظر وی اشتغال حق زن است نه وظیفه زن و زمانی باید از این حق استفاده کند که به وظایف و رسالت اصلی او در خانواده که تربیت انسان است، ضربهای نخورد.در ادامه به نظرات ایشان متوجه می شویم.
همانطور که میدانید در جامعه شاهد افزایش اشتغال زنان هستیم که این مسئله علاوه بر اینکه زحمت مضاعفی را بر دوش زن میگذارد مشکلاتی را هم در خانواده به وجود میآورد، لطفاً نظر خودتان را راجع به این مسئله بفرمایید.
اولین نکتهای که باید بدانیم این است که اشتغال حق زن است نه وظیفهی او؛ اما وقتی تبدیل به حق شد انسان میتواند نسبت به آن، حق انتخاب داشته باشد. مثلاً اگر این حق او مانع از احقاق بعضی حقوق دیگر یا انجام برخی وظایفش شد، میتواند کم و زیادش کند اما وقتی تبدیل به وظیفه شد حتماً باید آن را انجام بدهد، به همین خاطر ابتدا باید جایگاه حق بودنش را به رسمیت بشناسیم و بدانیم که وظیفه نیست بلکه حق است.
نکتهی دوم این است که وظایف و مسئولیتهای خانوادگی مانند مادری و همسری وظیفهی زن است و قابل جایگزینی نیست و ما باید به این مسئله هم توجه داشته باشیم که زن زمانی میتواند از حق اشتغال خود استفاده کند که به وظایف و رسالت اصلی او در خانواده که تربیت انسان است، ضربهای نخورد.
نکتهی سوم این است که لطافت یک زن باید در شغل او حفظ شود زیرا بعضی از شغلها برای زن خشن است و لطافت زنانه را از او میگیرد، همچنین باید به شغلهایی که حجم کاری بالایی دارند و زن باید ساعتهای طولانی را مشغول باشد هم توجه نمود، این مشاغل قطعاً زن را از جایگاه اصلیش کنار میزند به طوری که دیگر نمیتواند نقش اصلی خود را در خانواده ایفا کند
نکتهی چهارمی که باید به آن توجه کنیم، متانت زن است که باید در محیط کار حفظ شود. ارتباطات اجتماعی که در بعضی از فضاهای کاری وجود دارد، متانت زن را از او میگیرد و زن در دایرهی ارتباطات غلط قرار میگیرد.
مسئلهی بعدی این است که در کشور ما باید کار خانگی زن جزء تولید ناخالص ملی محسوب شود که در حال حاضر در غرب به این مسئله رسیدگی میشود یعنی تا به حال کسی کارهای خانگی زن را جزء تولید ناخالص ملی به شمار نیاورده است اما این مسئله امروزه در دنیا مطرح میگردد که وقتی یک زن در بیرون از منزل اشتغال پیدا میکند هزینههای زیادی به خانواده تحمیل میشود، چرا؟ به عنوان مثال وقتی یک خانم در حکم یک پرستار از فرزندان دیگران نگهداری میکند، جزء کار او محسوب میشود اما زمانی که فرزندان خودش را در خانه نگهداری میکند، کار محسوب نمیشود؟ یا اینکه چرا وقتی خانمی در یک رستوران آشپزی میکند، شغل محسوب میشود ولی اگر در خانه غذا بپزد، کار به حساب نمیآیند. این یک اصل مهم در بحث اشتغال است.
نکتهی بعد این است که بیشتر وقتها خانمها با این انگیزه وارد عرصهی اشتغال میشوند که به همسرشان در تأمین مخارج زندگی کمک کنند در حالی که زنان خانهدار با مدیریت خود در خانه و کاهش هزینههایی که به خاطر شغل زن به خانواده تحمیل میشود بسیار بیشتر از زنان شاغل میتوانند کمک اقتصادی کنند.
مسئلهی دیگر این است که زنان در جامعهی ایرانی هیچ وقت کارکرد سنتیشان را از دست نمیدهند یعنی در جامعهی ایرانی خود زن و همینطور دیگران نسبت به مسائل داخلی و خارجی خانه توقعاتی دارند. یک زن وقتی وارد مشاغل خارجی میشود در واقع از مسئولیتهای خود در قبال همسر و فرزندانش باز میماند از این رو وقتی میبیند که فرزندش خوب تربیت نشده یا خانه نظم لازم را ندارد، دچار یک حس منفی میشود و این مسئله تأثیر بدی بر روحیهی او میگذارد.
مسئلهی بعدی این است که اشتغال زنان نباید در مواردی مطرح شود که جای اشتغال مردان را بگیرد، به عنوان مثال اگر ما چندین میلیون زن را وارد کارهایی کنیم که فرصتهای شغلی مردان را از آنها بگیرد، کار غلطی انجام دادهایم اما میتوانیم روی یک الگوی اشتغال کار کنیم که این اتفاق نیفتد، مانند زمان گذشته که زنها در خانه کار میکردند که این مسئله نه تنها فرصتهای شغلی مردان را کم نمیکرد بلکه به سبب کارهای خانگی زنان، فرصتهای جدید اشتغال نیز برای مردان ایجاد میشد، مثلاً محصولاتی که این خانمها در خانه تولید میکردند مانند صنایع دستی یا فرش یا تولیدات مختلف سبب میشد تا مردان به دنبال تهیهی مواد اولیه و خرید و فروش این تولیدات باشند، در حالی کهدر جامعهی امروز اشتغال خانمها فرصتهای شغلی مردان را از آنها میگیرد و آسیبهای این مسئله به نوعی متوجه خود خانمها نیز میشود. وقتی عدهای جوان فرصتهای شغلی خود را از دست بدهند، طبیعتاً ازدواج نمیکنند به همین دلیل خانمها بدون همسر میمانند یعنی این مسئله تأثیر معکوس بر روی خانمها دارد؛ از این رو کارکرد زن و اشتغال زنان باید به نحوی تعریف شود که مطلوبیتش برای خانواده حفظ بشود یعنی در کل باید ببینیم که اشتغال زنان به مصلحت خانواده و جامعه است یا نیست. بنده پیشنهاد دورکاری را برای خانمها مناسب میدانم تا هم بتوانند به امور داخلی منزل رسیدگی کنند و هم هزینهی کمتری متوجه خانواده و جامعه بشود.
الگوی اشتغال زنان هم باید تغییر کند یعنی اگر برای یک کارمند ۸ ساعت کار در روز تعریف میکنیم، الگوی اشتغال زنان کارمند باید به صورت الگوی کار نیمهوقت تعریف شود یعنی اگر دولت چنین مصوبهای را برای مجلس تهیه کند که تمام زنان کارمند نیمه وقت باشند و به طبع تمام حقوق و مزایای آنها هم نصف بشود در این صورت دیگر مانند زنانی که تمام وقت کار میکنند قوای جسمی آنها تحلیل نمیرود و دیگر ضربهای به خانواده وارد نمیشود و در عوض فرصتهای شغلی بسیاری نیز ایجاد میشود و به نظر بنده این الگو میتواند الگوی مناسبی برای اشتغال زنان باشد و به طور کلی قوانین استخدامی و کارمندی زنان باید متناسب با شرایط روحی و جسمی آنها طراحی شود و کاملاً با مردان متفاوت باشد.
نکتهی مهم در اینجا این است که مردی که همسرش شاغل است باید بداند نباید از پول زن در تأمین مخارج زندگی استفاده کند زیرا خداوند این مسئولیت را بر عهدهی مرد قرار داده است و او مسئول تأمین نفقه است و اگر هم میخواهد استفاده کند باید بیشتر صرف جنبههای سرمایهای زندگی مانند خرید اقلامی به عنوان سرمایه به نام خود زن بشود ولی بهتر است تا حد امکان در هزینههای جاری استفاده نشود و اگر خانم خواست از روی محبت به شوهرش کمک کند باید مراقب این نکته بود که این مسئله منجر به ورود زن به نقشهای مردانه نشود و به مدیریت مرد خللی وارد نکند و زندگی با دو مدیریت روبهرو نگردد یا مرد به اشتباه تصور نکند چون همسرش تأمین قسمتی از مخارج خانه را بر عهده دارد قصد مداخله در برخی مسائل و نقشهای او را دارد. به هر حال باید در خانواده مراقب باشیم تا جابهجایی نقشها اتفاق نیفتد
لطفاً به دلایل گرایش خانمها به اشتغال هم اشارهای بفرمایید.
یکی از دلایل گرایش خانمها به اشتغال بیرون از منزل فرهنگ سازی غلطی بود که در دههی گذشته انجام شد. به خانمها القا میکردند که شما باید شاغل بشوید تا به استقلال اقتصادی برسید و در واقع سیاستهایی که در کشور دنبال میشد این مسئله را تقویت میکرد که به نظر بنده کار درستی نبود.
نکتهی دوم این است که الگوهای لیبرالیستی و فرهنگ غرب در حال حاکم شدن بر فرهنگ جامعهی ایرانی است. در این الگوها زن از نظر مالی مستقل میشود و نقش مردانه به خود میگیرد که این الگوها متأسفانه از طریق متون درسی و علمی و همینطور از طریق تکنولوژی یا مسائل اقتصادی به تفکر خانمهای جامعهی ما رخنه میکند که این به هیچ عنوان با الگوی سبک زندگی اسلامی و الگوی پیشرفت اسلامی سازگار نیست. در زندگی غربی زن و شوهر تنها دو هم اتاقی هستند که هر روز صبح سر کار میروند و عصر خسته به خانه بر میگردند اما الگوی اسلامی خانواده اینطور نیست.
اشتغال زنان و کمرنگ شدن نقش مادری که در حقیقت یکی از نقشهای کلیدی و اصلی زن در خانواده است چه تأثیری بر تربیت فرزندان و ارضای نیازهای عاطفی آنها وارد میسازد؟ آیا مهدکودک و یا پدر بزرگها و مادر بزرگها … میتوانند خلأهای عاطفی فرزندان را پر کنند؟
متأسفانه ما فکر میکنیم که مهدکودکها میتوانند جایگزین مادر باشند اما خیلی از اوقات خللی که در تربیت فرزندان به وجود میآید به این دلیل است که بچه در همان ماههای اول زندگی که برای تکمیل شخصیت خود به آغوش مادر نیاز داشت از آن محروم شده و صبحها با اضطراب از خواب بیدار میشد و به خانهی پدربزرگ و مادر بزرگ و یا مهدکودک سپرده میشد تا مادر بتواند به سرکارش برود.
روانشناسان میگویند شخصیت بچهها در دو سال اول زندگی او شکل میگیرد و کودکی که از همان ابتدا با این اضطراب و استرس روبهرو میشود، در آینده با مشکلات شخصیتی بسیاری دست و پنجه نرم میکند. به همین دلیل الگوی دورکاری را برای خانمها پیشنهاد میکنم به خصوص در سنینی که باید نظارت بیشتری بر فرزندان صورت بگیرد.
یکی از مسائلی که امروزه در جامعهی ما مطرح است، بحث پیری جمعیت است. اشتغال زنان چه تأثیری بر این مسئله دارد؟
مسلماً اشتغال زنان تأثیر مستقیمی بر کاهش جمعیت کشور دارد زیرا زنان شاغل برای حفظ شغل خود تمایلی به فرزندآوری ندارند و این مسئله تبعات سنگینی را متوجه خانواده و اجتماع میکند و جمعیت مفید و خلاق جوان کاهش پیدا میکند که این مسئله به ضرر جامعه است و در واقع اتصال و پیوند خانواده از دست میرود. به همین دلیل الگوی دورکاری را برای خانمها مناسب میبینم البته این بدان معنی نیست که به طور کلی با اشتغال خانمها مخالف باشم اما معتقدم با الگوی فعلی اشتغال خانواده و اجتماع دچار آسیبهای جدّی میشود که باید این مسئله اصلاح شود؛ از این رو اگر بتوانیم اشتغال خانمها را در محیط خانه تعریف کنیم ثمرات زیادی متوجه خود زن، خانواده و اجتماع خواهد شد.
برخی یکی از دلایل افزایش آمار طلاق، به خصوص طلاقهای توافقی را اشتغال زنان میدانند. نظر شما در این خصوص چیست؟
در حقیقت خانمی که شاغل میشود، احساس استقلال اقتصادی میکند و این حس استقلال سبک زندگی جدیدی را به وجود میآورد که در آن هم زن نسبتاً مستقل میشود و وابستگیاش نسبت به همسرش بسیار کمتر میشود و هم مرد به دلیل این شرایط وابستگیهایش به زنش کمرنگتر میگردد و همین مسئله زمینه ساز جدایی در خانواده میشود به طوری که با کوچکترین اختلاف یا عدم تفاهم طلاق را به عنوان راه حل انتخاب میکنند زیرا احساس میکنند که جدایی هزینهی زیادی را برایشان به بار نمیآورد زیرا زن از لحاظ مادی به شوهر وابسته نیست و مرد هم با سبک زندگی جدیدی که اشتغال برایش درست کرده است میتواند کودکش را به مهدکودک بسپارد یا از غذاهای آماده استفاده کند. خیلی از مواردی که وابستگی زنان را به مردان بیشتر میکند در رابطه با زنان شاغل وجود ندارد. به همین دلیل با کوچکترین زلزلهای بنای زندگیشان به هم میریزد.
زن تا اشتغال پیدا میکند در واقع پیوندهای مقاوم و وابستگیهای قبلی که بین او و شوهرش وجود داشت کاسته میشود و با زلزلههای کوچکی که در زندگی ایجاد میشود آن پیوند از بین میرود و از این رو شاهد طلاقهای زیادی هم هستیم.
برخی حضور اجتماعی زن را با اشتغال زنان مساوی میبینند. آیا این معادل سازی صحیح است؟
این یک معادل سازی غلط است که فرهنگ اروپایی آن را به ما القا می کند بنده معتقدم اینکه حقوق اجتماعی زن را معادل با اشتغال بدانیم و آن وقت بر حضور اجتماعی و تأثیر اجتماعی زن تأکید کنیم اشتباه است. نباید حضور اجتماعی را معادل اشتغال ببینیم. حضور اجتماعی هم برای زن و هم برای خانواده و جامعه بسیار لازم است یعنی زنی که حضور اجتماعی نداشته باشد نمیتواند فرزندانش را به خوبی تربیت و یا ارتباط صحیحی با همسرش برقرار کند و از نظر خودش هم عقب میافتد پس حضور اجتماعی زن بسیار مفید است ولی الزاماً به معنای اشتغال تمام وقت نیست حتی به معنای اشتغال هم نیست. پس ما بر حضور اجتماعی زن تأکید میکنیم اما اشتغال زنان را باید در آن شرایط حداقلی ببینیم.
واقعا چه استدلال ضعیفی
زنان در دوره پیامبر هم در عرصه های مختلف حضور داشتند به اونها کی گفته بود در جامعه حضور پیدا کنند
مگه زنان مسلمان تافته جدا بافته اند که باید به آنان القا شود شاغل گردند این همه کشور دارای زنانی شاغل و موفق
هیچ توطئه ایی هم پشت پرده نبوده کم دنبال توجیه و دلیل باشید
جناب علی اشتغال زنان بر اثر علاقه و استعداد زنان است توجیه و تفسیر هم نمیخواد کافیه به اطرافت نگاه کنی
بابا از این واضح تر دلیل میخوای
جناب علی بحث ما چه ربطی به فمینیسم دارد؟
ما درباره واقعیت های جامعه خودمان صحبت میکنیم کاری به غرب و فمینیسم نداریم اگه زنان به اشتغال و تحصیل علاقه دارند توطئه فمینیسم نیست بلکه زنان هم مثل مردان انسانند هر انسانی هم علایق و خواسته هایی داره لابد انتظار داشتید مثل هزار سال پیش صدای زنی در نیاد یا در خانه پستوی خانه نگهش دارید
مثلا دوستان ادعا دارند که زنان برای کار خانه و مردان برای کار بیرون از خانه ساخته شده اند حال ما می گوییم اگر دختر و پسر را یکسان تربیت کنیم خلاف این سخن ثابت می شود این سخن مثل روز روشنه ربطی هم به فمینیسم ندارد اگر از همان ابتدا پسران را هم به کار خانه وادار کنیم و در دختران علاقه به تحصیل و اشتغال ایجاد کنیم الان نه تنها فرهنگ جامعه بالا رفته بود بلکه کشوری پیشرفته تر هم داشتیم
بله بزرگوار شرایط جامعه فعلی با هزار سال پیش زمین تا آسمان فرق می کند اولویت ها عوض شده تفکر خانم ها رشد پیدا کرده و توانسته اند در خیلی از زمینه ها موفق شوند حتی اگر توطئه ای هم در کار باشد باید ممنون چنین تفکری شد که باعث شد زنان ما تحصیل کرده و شاغل شوند چون مادران تحصیل کرده سبب بالا رفتن فرهنگ جامعه می شوند
خدا از دهنت بشنوه
من دارم پایان نامه مینویسم خبر مرگم
لاکپشت از من سرعتش بیشتره
یه پارگراف مینویسم
1 ربع میام اینجا دور دور میکنم
طومار مینویسیید من زمانبندیم بهم میریزه:Narahat:
نه بابا شما کجا پست طولانی کجا:ok:
خیر :Nishkhand:
بنده عرض کردم واقعیته (یعنی فرمایش شما میتونه واقع بشه)
ولی حقیقت نیست (یعنی حق موضوع این نیست که شما فرمودید)
مستقیماً برای کاری مشخص آفریده نشده اند ، ولی فطرت هرکدام ، آنها را به سمتی خاص جهت میدهد
اینکه گفته میشود زن برای کار بیرون ساخته نشده است ، منظور این نیست که توانایی آن را ندارد بلکه بحث فطرت است
یک سوال:
با عرض معذرت کمی بازتر مطلبی رو بیان میکنم (البته با حفظ حرمت)
میدانیم که زن در هنگام ترس و نگرانی دوست دارد در آغوش همسرش قرار گیرد و به این وسیله تسکین پیدا کند
سوال این است. آیا زن نمیتواند مرد را در آغوش بگیرد؟
بله میتواند (و گاهی هم مرد نیاز دارد) ولی اصل فطرت مرد ، پشتیبان بودن است و اصل فطرت زن ، ناز کردن
این گرایش فطری باعث میشود که مرد تمایل داشته باشد که برای همسرش لباس بخرد و زن تمایل داشته باشد که برای شوهرش غذا بپزد
استاد رائفی پور مثال قشنگی زدند:
اگر زن به مردش بگوید کیسهء 20 کیلویی برنج دم در گذاشته ، آن را برایم بیاور ، مرد (بطور معمول) با کله میرود و با افتخار کیسه را به داخل منزل میاورد. اما اگر زن به شوهرش بگوید آن لیوان آب را بردار ، مرد (بطور معمول) به شکلی شانه خالی میکند. چرا؟ (بهش فکر کنید)
زنان فطرتا برای کار درون خانه آفریده شده اند حال روز به روز افزایش زنان شاغل عکس این مطلب رو ثابت می کند قبلا هم گفته می شد زنان احساساتی هستند و درست تصمیم نمی گیرن بعد ثابت شد مردان هم در هنگام خشم توانایی کنترل خشم خود را ندارند و در این زمینه باز با هم مثل هم شدند
الان زنانی که کار بیرون از خانه دارند باید طبق فطرتشون دچار مشکل شوند و عاشق کار خانه و ........... در حالی که عکسش رو می بینیم حاضرند از ازدواج بگذرند تا کارشون رو از دست ندهند عاشق کار بیرون شدند در حالی که از کار خانه بیزارند دوست دارند تحصیلات عالیه داشته باشند تا اینکه عمرشون رو تنها صرف تربیت بچه و شوهرداری کنند
همان روانشناسی که می گوید زن برای تسکین به آغوش همسرش پناه می برد ثابت کرده است اشتغال و تحصیل زنان چه مزایای داشته است ثابت کرده است زنان شاغل و تحصیل کرده موفقتر از زنان خانه دار هستند و اگر چنین قضیه ای حقیقت نداشت پس باید عکس این سخن ثابت می شد
هیچوقت نگویید زن برای کار خانه افریده شده است در حالی که اسلام کار خانه را وظیفه زن ندانسته است این سخن فقط باعث می شود زن به یک کلفت تبدیل شود و اگه مرد در کار خانه با همسرش همکاری کند باور کنید چیزی از مردانگی او کاسته نمی شود خیلی هم به این امر سفارش شده است
خوب این جوابش خیلی واضحه کیسه 20 کیلویی رو بلند میکنه تا قدرت بدنیش رو به رخ بکشه لیوان به دست همسرش نمیده چون براش افت داره به قول خودش کار زنانه انجام دهد
بله ، اگر با این دید که شما میفرمایید باشد ، مثلاً گفته شده که فلان کودک در جنگل بزرگ شده و رفتار حیوانات را پیدا کرده
(بلا تشبیه ، از باب مثال)
آیا میشود نتیجه گرفت که: پس کودک انسان تمایل به مثلاً گرگ شدن دارد؟!
فکر میکنم به عرض بنده دقت نفرمودید خواهر گرامی. عرض کردم تربیت باید به شکلی باشد که با فطرت و طبیعتی که هرکدام برای آن ساخته شده اند هماهنگ باشد. و این عرض بنده منافاتی با خودساختگی فرد ندارد
یعنی خانواده باید دختر خود را:
مادری خودساخته
زنی (همسری) خودساخته
انسانی خودشاخته
دختری خودساخته
و خواهری خودساخته بار بیاورند
بدون اینکه به نقش زن بودنش صدمه ای وارد شود
فقط کافیست نگاهی به دانشگا ها بیندازیم تا خلاف فرمایش شما ثابت شود
با بخشی از فرمایش شما موافقم. اما این را هم در نظر بگیرید ، وقتی به خواستگاری شما می آیند ، اگر به شما بگویند ماهی چقدر درآمد دارید چه پاسخی میدهید؟ یا اینکه بپرسند شما خانه دارید یا خیر؟ یا بپرسند چقدر سرمایه دارید؟ اما دختران تقریباً همین سوال ها را از مردها میپرسند. چرا؟ چون اعتقاد دارند اینها وظیفهء مرد است. اگر کسب درآمد و تهیهء سرپناه و ملزومات زندگی به عهدهء مرد است ، آیا عجیب است که برای اشتغال و کسب درآمد فرزندان پسر بیشتر تلاش شود؟
لذا حرف من که در ابتدای صحبتم عرض کردم (تغییر نقش خانمها در متن نگارنده جایی نداشت) در همین راستا بود
اگر قرار است منِ مرد ، تغییر نقش داده و به کارهای منزل بپردازم. آیا عدالت نیست که خانم ها هم تغییر نقش داده ، و از ابتدای ازدواج در مخارج زندگی سهیم شوند؟ یعنی خانه را هر دو بخرند ، خرج عروسی را هر دو بدهند و.....
که البته خانمها هرگز قبول نخواهند کرد (بطور کلی)
البته بشور و بپز به خودی خود ایرادی ندارد ، اتفاقاً ثوابش بسیار زیاد است
اما اگر منظور شما این باشد که اجازهء شکوفا شدن سایر استعدادها به دختران کمتر داده میشود ، گر چه مثال دانشگاه را زدم ، ولی در کل با شما موافقم. حرف درستی است
(باز هم یک مثال ، بدون تشبیه)
گفته میشود که زن و مرد فطرتاً گرایش به جنس مخالف دارد. آیا افزایش همجنسگرایی عکس آن را ثابت میکند؟
کاشف این موضوع (جدای از بررسی سند موضوع) کار خاصی انجام نداده. چون همه میدانیم که هر انسانی در زمان خشم قدرت تصمیم گیریش ضعیف میشود. به هر حال این موضوعِ بحث ما نیست
اول اینکه روانشناس نمیگوید زن باید برای تسکین به آغوش همسر پناه ببرد ، بلکه زن فطرتاً این کار را میکند
ثانیاً گویا پست های آقا علی رو نخوندید که میفرمایید روانشناسان مزایای اشتغال را ثابت کرده اند
ضمناً خواهر گرامی ، من یادم نمیاد گفته باشم اشتغال زن هیچ سودی ندارد. پست بنده رو درمورد مزایا و معایب مشاهده فرمودید
اما بی تعارف بگم شما فقط محاسن را میبینید و کاری به معایب ندارید
تمام پست های بنده را با دقت نگاه کنید و فقط یک کلام بیاورید که من گفته باشم زن فقط برای کار خانه آفریده شده است
آنجا که حضرت زهرا(س) میفرمایند: "بهترین حالت برای زن این است که نه او نامحرمی ببیند و نه نامحرمی او را"
باز هم همینقدر به اسلام اعتماد و اعتقاد دارید؟
لحن شما مدام در حال تند شدن هست خواهرم
با این دید باید بگوییم:
اگر زن عذایی به شوهرش میدهد میخواهد او را زیر بار منت خودش ببرد!
استفاده از کلام "به رخ کشیدن" درست نیست. بلکه مرد برای همین ساخته شده است. فطرتش این است
حدیث مطرح شده، در کتب اربعه (کتاب های چهار گانه) حدیثی شیعه وجود ندارد. اما در برخی از منابع بعدی؛ مانند دعائم الاسلام و مناقب ابن شهر آشوب حدیثی با همین مضمون، البته بدون سند و به صورت خلاصه ذکر شده است. بنابر این، از آن جا که این حدیث در متون اولیه روایی نیامده، و در موارد دیگر نیز بدون سند ذکر شده است؛ لذا طبیعی است که از نظر سندی قابل اعتماد نباشد
از این روایت، حرمت حضور زنان در اجتماع برداشت نمی شود؛ چرا که آنچه در متن روایت آمده، با سیره و منش خود حضرت زهرا (س) مخالف است؛ به این دلیل که آن حضرت در مواقع لزوم و ضروری در اجتماع حاضر می شده، و هم او مردان را می دیده و هم آنان او را می دیدند!
اول ماشاالله به شما. من خودم اطلاعات خاصی در این زمینه ها ندارم
اما
1 - این حدیث نمونه بود. خود شما هم خوب میدانید که میتوان لااقل 50 حدیث در این مورد آورد که بدون شک تمام آنها ضعیف نخواهد بود
(با عرض معذرت ، این کار شما را به حساب سفسطه گذاشتم)
2 - فرمودید:
قسمت های بولد شده پاسخ کافی هستند
اگر اجازه بدهید از این بحث دو طرفه خارج شویم تا بنده درمورد موضوع تاپیک مواردی رو عرض کنم
کار در هیچ برهه از زمان ننگ و عار و یا زمینه ساز حقارت نبوده و جنسیت هم نمی شناخته آن چه در طول اعصار شناخته می شود این است که مرد و زن باید از وجود و عزت نفس خود در حین کار حفاظت کنند و کار را وسیله ای برای خود نمایی، لطمه زدن به کیان خانواده ، برتری جویی و ... استفاده نکنند
تمام مسلمانان جهان، تا حدودی شرح حال حضرت محمد(ص) و ابتداى آشنایى ایشان با حضرت خدیجه(س) را مى دانند. عامل ظاهرى این پیوند، شناختى بود که حضرت خدیجه(س) از سفر تجارتى پیامبر(ص) پیدا کرده بود.
خدیجه(س) زن توانا و قدرتمند جزیره العرب بود. او از چهره هاى بارز و از تاجران سرشناس عربستان و کشورهاى همجوار آن بوده که ارقام عمده اى از کالاهاى مورد نیاز را خرید و فروش مى کرد. بعد از رسالت حضرت محمد(ص) آن ثروت انبوه در راه اسلام هزینه شد تا آیین جدید بتواند به اهداف خود دست یابد. بجز حضرت خدیجه(س) زنان ثروتمند دیگرى به خرید و فروش کالا اشتغال داشته اند که گاه خدمت پیامبر(ص) رسیده، احکام تجارت اسلام را از ایشان می آموخته اند.
ساربانى و زمامدارى شتر
حرفه ساربانى و زمامدارى شتر چیزى شبیه رانندگى در عصر حاضر است. وقتى زنان بتوانند وسایل حمل و نقل آن دوره را برانند و مسافر یا بار جابه جا کنند، به طریق اولى در عصر کنونى مى توانند به امر رانندگى اشتغال داشته باشند. اسمإ بنت یزید از بهترین زنان سخنور، شجاع و دانشمند صحابى است. او زمامدار ناقه پیامبر(ص) خوانده شده است. اسمإ که خودش از محدثان اسلامى است، مى گوید: ((انى لاخد بزمام الغضبإ ناقه رسول الله(ص(من زمام شتر رسول خدا(ص) را که ((غضبا)) نام داشت مى گرفتم.)) قیله دختر مخرمه از زنان عصر حضرت رسول(ص) و از ساربانان مى باشد.
ضمنا از حدیث حضرت زهرا نباید نتیجه گرفت که خروج ضروری فقط برای زنان سفارش شده است جدای از اشکال سند این حدیث خروج ضروری برای زنانی که در آن دوره کاری جز خانه داری نداشته اند پسندیده بوده همانطور که خروج غیر ضروری برای مرد هم به نظر بنده اشکال دارد این خروج ضروری شامل زنان شاغل نشده و محال است در این دوره چنین حدیثی مصداق پیدا کند
سلام
اتفاقا دختری که میره دانشگاه و شاغل می شه توقعش بالا می ره و به راحتی بله نمیده و شرایط ازدواج هم براش سخت میشه چون مثلا اگر لیسانس بگیره شوهر زیر لیسانس رو قبول نمی کنه
با کمال احترام م ادب اما: خاک بر سر اون نامرد مرد نما!!! اینکه دیگه مرد نیست
باور کنید همش همینه، بابا منکه مردم می دونم جریان چیه، شما حتماً باید خودتون ببینید تا متوجه بشید اما ما که می دونیم جریان چیه، من به خودم می گم خدایا اگر روزی بخوام مثلاً کسی رو استخدام کنم هرگز زن نمیگریم، مرد می گیرم چون استخدام شدن یک مرد برابر با یک ازدواجه برابر با تولد چند فرزند اما استخدام شدن یک زن دقیقاً برعکس. اما خود منم وقتی پاش بیافته معلوم نیست بلغزم یا نه حقیقت رو می گم
برا چی می گن دختر برای ازدواج حتماً باید از باباش اجازه بگیره؟ چون اون مرده و جنس مرد رو بیشتر می شناسه
خود خانم ها بارها در تاپیک های دیگه اعلام کردن که در تاکسی اذیت می شن، خب اگر این بعنوان کمترین ضرر اشتغال باشه بقیش رو دیگه خدا بخیر بگذرونه. خب آخه مجبوری؟ نرو سر کار. اصلاً برو بمنچه
نه اتفاقا دقیقاً فرم استخدام بوده
[="Times New Roman"][="Black"] علــی;602503 نوشت:
اخوی پیرمون کردی بابا نظر خودتو بگو اینقدر کپی پیست نکن..خلاصه و مفید بگو الکی تاپیک رو شلوغ نکن..[/]
دقیقاً توطعه های فراوانی پشت پرده بوده است که در مقالات غربی نیز به آن اشاره شده است. تحقیق در این زمینه به عهده دانشجو بعنوان کار در منزل:ok:
صاحب فروشگاه یک زن سالخورده مهربان بود . پیرزن دید که دختر درمقابل کیکها ایستاده و به آنها نگاه می کند ، از وی پرسید : عزیزم ، گرسنه ای ؟ دختر سرش را تکان داد و گفت : بله ، اما پول ندارم . پیرزن لبخندی زد و گفت : عیب ندارد . مهمان من هستی . پیرزن کیک و یک فنجان شیر برای دختر آورد . دختر بسیار سپاسگذار شد . اما فقط کمی کیک خورد و سپس اشکهایش بر گونه ها و روی کیک جاری شد . پیرزن از دختر پرسید : عزیزم ، چه شده است ؟ دختر اشکهایش را پاک کرد و گفت : چیزی نیست . من فقط بسیار از شما تشکر می کنم . با وجود آنکه شما من را نمی شناسید ، به من کیک دادید . من با مادرم دعوا کردم . اما مادرم من را بیرون رانده و به من گفت : دیگر به خانه باز نگرد .
پیرزن با شنیدن سخنان دختر گفت : عزیزم ، چطور می توانی این گونه فکر کنی ؟ فکر بکنی ، من فقط یک کیک به تو دادم ، اما تو بسیار از من تشکر می کنی . مادرت سالها برای تو غذا درست کرده است ، چرا از او تشکر نمی کنی و چرا با او عوا می کنی ؟ دختر مدتی سکوت کرد . سپس با عجله کیک را خورد و به طرف خانه دوید . هنگامی که به خانه رسید ، دید که مادر در مقابل در انتظار می کشد . مادر با دیدن دختر بی درنگ خنده ای کرد و به دختر گفت : عزیزم ، عجله کن غذا درست کرده ام . اگر دیر کنی ، غذا سرد خواهد شد .
حالا فکرشو بکنید بنده خدا با دو میره خونه اما می بینه هیچکی خونه نیست آخه مامانش سرکاره
متاسفانه ما ایرانی ها زیادی اهل خرافه هستیم
همین داستان 13 بدر هم از همینجاها اومده الان هم میبینید که چقدر مرسوم شده
داستان دیو و سلیمان
[SPOILER]
دکتر الهی قمشه ای می گوید: یکی از جذاب ترین تعبیرات «نفس و عشق»، قصه دیو و سلیمان است که از دیرباز در ادب پارسی به اشاره و تلمیح از آن یاد شده است.
قصه چنین است که سلیمان فرزند داوود، انگشتری داشت که اسم اعظم الهی بر نگین آن نقش شده بود و سلیمان به دولت آن نام، دیو و پری را تسخیر کرده و به خدمت خود در آورده بود، چنانچه برای او قصر و ایوان و جام ها و پیکره ها می ساختند. این دیوان، همان لشکریان نفسند که اگر آزاد باشند، آدمی را به خدمت خود گیرند و هلاک کنند و اگر دربند و فرمان سلیمان روح آیند، خادم دولت سرای عشق شوند.
روزی سلیمان انگشتری خود را به کنیزکی سپرد و به گرمابه رفت. دیوی از این واقعه باخبر شد. در حال خود را به صورت سلیمان در آورد و انگشتری را از کنیزک طلب کرد. کنیز انگشتری به وی داد و او خود را به تخت سلیمان رساند و بر جای او نشست و دعوی سلیمانی کرد و خلق از او پذیرفتند (از آنکه از سلیمانی جز صورتی و خاتمی نمی دیدند) و چون سلیمان از گرمابه بیرون آمد و از ماجرا خبر یافت، گفت: سلیمان حقیقی منم و آنکه بر جای من نشسته، دیوی بیش نیست. اما خلق او را انکار کردند. سلیمان که به ملک اعتنایی نداشت و در عین سلطنت خود را «مسکین و فقیر» می دانست، به صحرا و کنار دریا رفت و ماهیگیری پیشه کرد.
دلی که غیب نمایست و جام جم دارد ز خاتمی که دمی گم شود، چه غم دارد؟ حافظ
اما دیو چون به تلبیس و حیل بر تخت نشست و مردم انگشتری با وی دیدند و ملک بر او مقرر شد، روزی از بیم آنکه مبادا انگشتری بار دیگر به دست سلیمان افتد، آن را در دریا افکند تا به کلی از میان برود و خود به اعتبار پیشین بر مردم حکومت کند. چون مدتی بدینسان بگذشت، مردم آن لطف و صفای سلیمانی را در رفتار دیو ندیدند و در دل گفتند:
که زنهار از این مکر و دستان و ریو به جای سلیمان نشستن چو دیو
و بتدریج ماهیت ظلمانی دیو بر خلق آشکار شد و جمله دل از او بگردانیدند و در کمین فرصت بودند تا او را از تخت به زیر آورند و سلیمان حقیقی را به جای او نشانند که به گفته ی حافظ:
اسم اعظم بکند کار خود ای دل خوش باش که بــه تلبیس و حیــل، دیـو سلیمان نشود
بجز شکر دهنی، مایه هاست خوبی را بــه خاتمــی نتــوان زد دم از سلیمـانی
و به زبان مولانا:
خلق گفتند این سلیمان بی صفاست از سلیمــان تا سلیمـــان فرق هاست
و در این احوال، سلیمان همچنان بر لب بحر ماهی می گرفت. روزی ماهی ای را بشکافت و از قضا، خاتم گمشده را در شکم ماهی یافت و بر دست کرد.
شاید رسم ماهی خوردن در شب نوروز، تجدید خاطره ای از یافتن نگین سلیمان و رمزی از تلاش انسان برای وصول به اسم اعظم عشق باشد که با نوروز و رستاخیز بهار همراه است و از همین روی، نسیم نوروزی نزد عارفان همان نفس رحمانی عشق است که از کوی یار می آید و چراغ دل را می افروزد:
ز کـــوی یـــار می آیــــد نسیم بــاد نوروزی از این باد ار مدد خواهی چراغ دل بیفروزی
مــــا همــــه فــانــي و او پـــا بـــرجـــاست عشق را مي گويم، بي گمان عشق خداست
[=Times New Roman]منبع : http://dastanak88.blogfa.com
[/SPOILER]
غرب هم اومد به زنان ما خوارند که بله تو اگه کار نکنی بدبختی تویری خوری نون خور شوهری دستت جلو شوهر درازه استعدادت حروم میشه تلف میشی حروم میشی و...
اما تفکر درست بنظر من همون تفکر خانم میس چادریه که پویا باشه، یعنی نسبت به شرایط همسرش بگه کار می کنم یا کار نمی کنم نه اینکه پاشو تو ی کفش کنه بگه حتما باید کار کنم حتی اگر شده ازدواج نمی کنم تا کار کنم. چنین خانمی اصلا هدفش زندگی نیست هدفش کار کردنه و هدف دیگری ندارد
حالا یچیز جالبی هم بگم: به شیرازیه میگن ی ضرب المثل بگو
-میگه عاقل چرا کند کاری
بهش میگن خب بقیش؟
- میگه بقیه نداره. همین. عاقل چرا کند کاری:Sham:
قابل توجه خانم ها
خانم محترم آقای محترم این سبک زندگی ما نیست این دین ما نیست
اختصاصاً در این مطلب من اصلا هیچ کاری به شغل خانمها ندارم. هیچ جا بحث خانمها راجب دین و اسلام نبود هیچ بویی از حضرت فاطمه س و حضرت زینب و حس مادرانگی احساس نشد. فاطمه س کسی بود که پدرش رسول ا... در وصف او فرمود ام ابیها (یعنی دخترم، مادرم است و حکم مادرم را دارد)
خونه بخری ماشین بخری اصلا 10 میلیارد سرمایه جمع کردی خب که چی؟ چی شد؟ اینه نماد یک زن مسلمان با اقدار؟ اینه نماد یک مرد مسلمان با اقتدار؟
چرا سبک زندگی ما غربی شده؟ بارها خداوند در قرآن وقتی خواسته خطاب کنه فرموده "یا ایهاالذین آمنو" یعنی تو این چیزی که می خوام بگم فقط با شما مسلمانان کار دارم. اون دنیا حساب کتاب و بازخواست زن و مرد غیر مسلمان با ما مسلمانان فرق دارد. بابا ما مسلمونیم قرآن داریم، امام زنده داریم که بهش معتقدیم، کدوم شما خانمها به قرآن و عترت اشاره کردید؟ خب پول برا چیته؟ اصلاً کل شهر و کشور مال تو خوبه؟ حالا که چی؟
چرا امیرالمومنین امام علی ع می فرماید دنیا در نظر من از آب بینی بز کم ارزش تر است؟ چرا می فرماید دنیا در نظر من از استخوان خوک در دست جزامی کمتر است؟ چرا می فرماید دنیا در نظر من از برگ خورده شده ای در دهان ملخ کمتر است؟ چرا می فرماید اگر هفت آسمان را به من بدهند تا پر جو را از دهان مورچه با بی عدالتی بگیرم این کار را نمی کنم؟ چرا می فرماید ای دنیا از من دور شو، من تو را سه طلاقه کرده ام. واقعا فکر کنید چرا امام علی ع اینهارو گفته؟
کدوم حرف های شما خانمها واسه کار کردن تو این راستا بوده؟ همش بحث پول بوده. دروغ میگم؟ با پول می خوایی چکار کنی؟ که چه بشه؟ با خودت می بریش؟ یا جز اینکه اون دنیا حساب کتابت سختر میشه چیز دیگری دارد؟
روزی پیامبر ص یک سکه به ابوذر و یک سکه به سلمان داد
فردای آنروز به آنها گفت روی سنگ داغی بروند و بگویند با آن پول چکار کردند
سلمان رفت روی سنگ سریع گفت آنرا به شخصی بخشیدم و قبل از اینکه پایش بسوزد پایین آمد
ابوذر رفت بالای سنگ و داشت می سوخت و فکر می کرد.... پیامبر ص فرمود پایین بیا ابوذر اما بدان آتش جهنم بسیار سوزنده تر است
هر کس مال و ثروت بیشتری داشته باشه جز اینکه اون دنیا حساب کتاب سنگین تری باید پس بده هیچ ارمغان دیگری برایش ندارید وگر نه امامان ما باید همش به دنبال پول می بودند
اما تمام ثروت امامان صرف مسکینان می شد. امام علی 1000 برده را آزاد نمود.
واقعاً رنگ و بوی زندگی ما مثل غرب شده، خیلی دور شدیم
هر خانمی بره نظارت خودشو از اول تا آخر تاپیک بخونه ببینه اگه از قرآن و عترت حرفی نزده بدونه که وای به حالش. در آخرت پیامبر از قرآن و عترت می پرسد و کسی که نتواند پاسخ بدهد در حوض کوثر جایی ندارد و از آن آب نمی نوشد
واسه آقایون هم همینطور
سلام
همه پستها رو نخوندم، ولی از داستانی که در پست خودتون گذاشتین برداشتم اینه که
پولدار شدن بد نیست ، به چه قیمت پولدار شدن و چگونه خرج کردن مهمه...
هر چیزی که بخواهد روحیه زنانگی یک خانم رو خدشه دار کنه و او ر از وظیفه اصلی اش دور کنه خوب نیست ،
هرچند ممکنه این شرایط در خانه داری زن نیز پیش بیاید، پس بطور مطلق نمیشه گفت اشتغال زن بد یا خوب است...
الان دختر اگر نره دانشگاه شوهر براش پیدا نمیشه
همه دنبال دختر تحصیل کرده و شاغل هستند
این قضاوت شما اشتباهه
هر مردی به یک دلیلی یک خانم رو به همسری می گیره
یکی برای خوشگلی
درسته بگیم خاک بر سر اون مردی که دختری رو برای خوشگلی گرفته
بالاخره هرکسی یک دلیلی داره دیگه
بعضی از مردها هم بهخاطر شاغل بودن یک دخترو می گیرن
این هرگز عیب نیست
همونطوری که مردی که اگر دختری رو برای خوشگلی بگیره عیب نیست
نه اتفاقا بنده شخصاً ترجیح می دهم همسرم دانشگاه نرفته باشد:khaneh:
یعنی اگر شخصی به خواستگاری شما بیاد بگه شرطم اینه که کار کنید واقعا ناراحت نمیشید؟ واقعاً؟
خوب امثال شما کم هستند
من کی گفتم مرد برای زنش شرط کار بزاره
گفتم زنی اگر از قبل شاغل باشه و مردی بخاطر شاغل بودنش اون رو بگیره هیچ عیبی نیست
بالاخره هر مردی یک معیاری داره
مثلا شما شاید معیارتان خوشگلی دختر باشه
وقتی می رین خواستگاری می گین من تو رو می گیرم به شرطی که خوشگل باشی :khaneh:
طبیعتا این معیار تو دلتون هست ولی شرط نمی زارین
دیگری معیارش خانواده ثروتمند باشه
....
سلام علیکم و رحمة الله و برکاته،
حقیر با تمام پیشفرضهای شما اینطور نیست که از اساس مخالف باشم ولی با این طرز تعریف مسأله خیلی مخالف هستم و این مسأله اختلاف دیدگاههای ما را نسبت به مفاهیمی مثل انسان و زن و جامعه و غیره برمیگردد، البته اینها نظر شخصیام است و فهمی که امروز از اسلام دارم ...
باید دید اعتماد به نفس خوب برای زن در چه چیزی است؟ اینکه ببیند که هر کاری یک مرد میتواند بکند او هم میتواند بکند و اگر شوهرش ناندراور خانه است او هم میتواند باشد و اینکه بدون شوهر هم میتوان زندگی کرد و میتوان استقلال مالی داشت و غیره؟ چه کسی جز حداکثر یک گروه اندک در این سایت چنین استقلالی را برمیتابد و از آن دفاع میکند؟ چه کسی میتواند بگوید که این اعتماد به نفس اثرات مطلوب بر خانواده دارد؟ مداخلهی در امور ادارهی زندگی که به نظر شما یک ارزش است معنایش میشود همان دو آشپز و یک آش شور، و این خوب است یا خواستنی هست؟ آیا نداشتن چنان اعتماد به نفسی الا و لابد مساوی است با شکلگیری یک بحران فردی و اجتماعی است؟
بلا تشبیه: ... قُلْ فِيهِمَا إِثْمٌ كَبِيرٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَإِثْمُهُمَا أَكْبَرُ مِن نَّفْعِهِمَا ...
و البته این در مورد کار خارج از خانه به طور عام است وگرنه برخی شغلها اختصاص به خانمها دارد و برخی شغلها در راستای بزرگترین استعداد و توانایی خانمهاست که محبت کردن و تربیت کردن و مادری کردن و غیره است ...
تا بحال که نتیجهی کار کردن زن معاصر نتیجهاش اختلاط بیشتر و بحرانهای خانوادگی و اجتماعی و سستی نظام خانواده و خستگی مادر و سستی او در نقش مادری و همسریاش و غیره بوده است ... البته بحث میتواند پایهایتر و با جزئیات بیشتر و بررسی احتمالات و گزینههای بیشتری جلو برود ولی با توجه به سیاق شروع تاپیک به نظرم رسید که باید این حرفها را میزدم.
یا علی علیهالسلام
من یک معیار ندارم، چندین معیار دارم و یکیش اینه که شخص مورد نظر شاغل نباشد:help:
خوشگلی هم نسبیه
روایت داریم از رسول گرامی ص که اگر زنی را برای پولش بخواهی، به پولش نمیرسی، اگر برای زیباییش بخواهی، از زیبایی او کام نمیگری(به زبون خودم میگم) ولی اگر به دلیل ایمانش او را بخواهی به هر دو میرسی
حالا اگر دوست داشتید معیار و هدفم از ازدواج رو هم واستون میگم که بدونید اصلاً من به این دنیا هیچ دلبستگی ندارم بلوف هم نمیزنم
سلام
دوستان فقط موضوع پول و استقلال مالی نیست از ديدگاه روانشناسي كار، يك نياز رواني، و راهي براي دستيابي به سلامت رواني است. شكوفايي استعدادها، ابراز وجود به صورت مثبت، احساس ارزشمندي، داشتن خودپنداري مثبت، اعتماد به نفس و اتكا به خود، در سايهي كار، با سهولت و عمق بيشتري حاصل ميشود.كار در واقع انگيزهاي براي رشد و پرورش شخصيت و رفع نيازهاي رواني، فرهنگي است. اشتغال زن سبب تقويت روحيه و كارآيي او در خانه و تربيت كودكان ميشود مانع از يكنواختي زندگي و خستگي ناشي از وظايف تكراري خانه ميگردد و زن احساس بطالت و بيهودگي نميكند
پيامدهاي مثبت اشتغال زنان را تقويت روحيهي مقاومت و اتكا به خود در بين فرزندان و آمادهسازي آنها براي جامعه و زندگي آينده خودشان، ارتقاي پايگاه حقوقي و حفظ منزلت زن، تقويت روحيهي قناعت و پرهيز از تجملگرايي، پوچ گرايي و اعمال فرهنگ قناعت و صرفهجويي را از ديگر اثرات مثبت اشتغال زنان ميداند. ارتقاء توان مديريت و ايجاد زمينه براي اعمال آن در تصميمگيري اساسي خانواده، كمك به رشد و توسعه فرهنگي، اجتماعي كشور از طريق تخصص و مهارتها، استفاده از اوقات فراغت و جلوگيري از آسيبپذيري اجتماعي و تأمين اجتماعي زنان در مواقع بروز بحرانهاي مختلف در سنين پيري، بيماري و از كارافتادگي را از ديگر پيامدهاي مثبت اشتغال زنان است.
با وجود این همه مزایا شما بگید انصافه به خاطر کم توجهی به شوهر و فرزندان بگین اشتغال زنان خوب نیست در حالی که برای تربیت فرزندان و کار خانه اگر همسر شریک شود مشکلی پیش نمی آید.
کار کردن زنان چه بحرانی را به وجود آورده است بیشتر خانم های شاغل به خاطر نیازی که دارند مجبور به کار هستند یا سرپرست خانواده هستند یا به خاطر درآمد کم پدر یا همسر مجبور به کار هستند در مورد خستگی مادر هم گفتیم درسته زنان شاغل نسبت به سایر زنان از تمام برتری ها برخوردارند به جز برتری جسمانی که اونم برمیگرده به اینکه جامعه ما کار خانه و بچه داری را مختص زن می داند در حالی که اگر همه در کار خانه شریک باشند زنان شاغل چنین مشکلی هم نخواهند داشت.
اشتغال و تحصیل زنان علاوه بر کمک به اقتصاد خانواده برای فرزندان هم بسیار مفید بوده شما دقت کنید فرزندان خانواده های تحصیل کرده و شاغل چه تفاوتی با سایر بچه ها دارند ؛ افزایش حس تعهد ومسولیت پذیر ی ؛ جامعه پذیری مطلوب و رشد مدیریت مشارکتی در فرزندان زنان شاغل بیشتر از فرزندان زنان خانه دار است اگر والدین ارتباط مناسبی با هم داشته باشند و فرهنگ مشارکت بین آنها وجود داشته باشد. مشکلات زنان شاغل در تربیت فرزندان کاهش پیدا میکند.
برخی از خانم های شاغل یا سرپرست خونه هستند یا وضع پدرشون آنقدر خوب نیست که بتونه زندگی خوبی برای بچه هاش درست کنه حتی از درآمد دختر یا همسرشان هم برای گذراندن زندگی استفاده می کنند حالا به خاطر اینکه مردان اگه استخدام بشن ازدواج میکنند و نتیجه اش میشه افزایش جمعیت کشورمون باید جلوی خیلی از خانم هایی که برای نان شبشون کار میکنند گرفته شود البته چه اشکالی داره دو سه نفر بر اثر فقر بدبخت بشن در عوض اون مرد سه چهار تا بچه میاره جمعیت افزایش می یابد
این حرفتون منو یاد یه سریال طنز انداخت طرف وقتی گشنه میشد یاد همسرش میفتاد اصلا همسرش براش ارزش نداشت غذاهایی که می پخت ارزش داشت پس قضیه اصلا کمبود محبت و توجه نیست قبلا هم گفتم زنان در کشور ما باید مثل یک کلفت باشند تمام عمرشون کلفتی همسر و فرزندش رو بکنه اگه مادرت یا همسرت رو دوست داری به خاطر خودش دوسش داشته باش نه به خاطر غذاهاش یا به خاطر تمیز کردن خونه بی انصافیه که کار خانه رو فقط زن انجام بده بقیه دست به سیاه و سفید نزنن حتی اگه زن شاغل نباشد باز هم انصاف نیست که بقیه اعضای خانه در کار خانه همکاری نکنند
جاهایی که به نفع اقایان هست پای احادیث و اسلام میاد حالا کسی از اسلام حرف نمیزنه که اصلا کار خانه وظیفه زن نیست اینجا دیگه اسلام رو نمی خوایم
با سلام
جناب مسعود یه جوری صحبت میکنید که انگار تمام شاغلین زن بدون استثنا مورد فحاشی مردان قرار میگیرند نخیر اینجوری نیست که محیط کار زنان مدام با فحاشی و توهین آمیخته شه در برخی شغل ها اصلا مردی در کار نیست که نگران فحاشی اون بود مثل معملی دختران اینجا مرده کجا بود؟
دوست عزیز برای شما کار کردن یک زن قابل قبول نیست چون با این تفکر بزرگ شدید ما تو جامعه ایی زندگی میکنیم با دینی بزرگ شدیم که مرتب فضیلت زن رو در بچه داری و شوهر داری تعریف میکنند تا میای از تحصیل و اشتغال صحبت کنی از حدیثی برات مثال میزنن که سندش ضعیفه و قابل قبول نیست ولی این حدیث بنای همه کارهای ما شده گفته میشه حضرت زهرا گفته برای من بهترین کار اینه نامحرمی من رو نبیند و من نیز نامحرمی نبینم این یعنی چه؟ یعنی زن از پسوی خونه بیرون نیاد تا مبادا چشمش بر روی نامحرمی بیفته اخه کدوم ادم عاقلی این حرف رو قبول میکنه ما قبول کنیم خود حضرت درب به درب انصار و مهاجرین رو زد اگه قرار بود نامحرم اون رو نبینه که نباید پاش رو از خونه بیرون میذاشت
مادرم همیشه بچگی یه داستان برامون تعریف میکرد شنیدنش برای شما هم خالی از لطف نیست
یه مردی بوده هیچ وقت ازدواج نمیکرده میپرسن چرا میگه من زنی رو میخوام که هیچ مردی رو جز من تو زندگیش نبینه چون پیدا نمیکنه میاد یه دختربچه رو از نوزادی تو یه اتاق دربسته نگهداری میکنه و به طریقی بزرگ میکنه به نحوی که همه مایحتاج زندگی دختر بچه رو فراهم میکنه ولی فقط خودش حالا احتمالاً دو سه تا خانم برای رفع و رجوع کارها اون دختر رو می بینند دختر بزرگ میشه و مرد اون رو به عقد خودش در میاره یه روز مرده لباس عجیبی میپوشه میره پیش دختره اینم در نظر بگیرید دختر بیچاره بعد از ازدواج هم تو همون اتاق دربسته باقی میمونه بهرحال میره پیش دختره، دختره تعجب میکنه میگه این چه لباسیه همه نوع مردی رو دیدیم ولی اینجور لباس پوشیدنی ندیدم همین جمله کافیه مرده میگه من تو رو تو اتاق دربسته نگه داشتم چطور باز مردی رو به چشم دیدی حالا دختر بدبخت منظورش یه چیز دیگه بوده ولی مرده باز یه چی دیگه میگیره میگه فایده نداره نمیشه زنی رو پیدا کر که مرد دیگه ایی رو تو زندگیش ندیده باشه پس قید اون دختر هم میزنه
اگه اینجور به قضیه نگاه کنید که زنان هم همانند شما توانایی هایی دراند علایق مختلفی دراند مشکلی به وجود نمیاد اینقدر هم عجیب غریب به نظر نمیرسه یه خانم با بچه ش به آرزو و هدف والای زندگیش میرسه یکی عاشق کاره یکی تمایل به ادامه تحصیل داره و دیگری اصلا تمایلی برای ازدواج نداره قرار نیست همه زنان شبیه و کپی هم باشند کار کردن زن نه تنها ننگ و عار نیست بلکه برای جامعه امروز لازم و ضروریه، جامعه ایی که نصفش رو ما تشکیل میدیم شاید درصد بیشتر هم ما باشیم چطور انتظار دراید خودمون رو تو خونه حبس کنیم و اداره بی چون و چرای این کشور رو به دست شما بسپاریم منم بعنوان یک انسان هم میخوام برای خودم استقلال مالی داشته باشم و هم بتونم از توانایی که دارم استفاده کنم قرار نیست به بهانه فحاشی و اوضاع نامساعد قید همه استعدادهامو بزنم باید اینقدر در جامعه حضور رو پررنگ کنیم تا جامعه موظف شه شرایط مساعد رو به وجود بیاره نه ما رو از علاقه مون دور کنه
الان تو مدارس دخترانه درسی به اسم آمادگی دفاعی داریم که قبلا آشنایی با برخی اسلحه ها و میادین تیر رو به دختران هم نشان میدادند حالا نمیدونم هنوز این مباحث رو شامل میشه یا نه چون شنیدم که قراره این مطالب از محتوای درسی دختران حذف شه یک اشتباه محض دیگه که تنها بخاطر جنسیت مسئولین مرتکب شدند
یه نگاه به وقایع کشورهای عربی بندازید چرا نباید زنان بتونند در مواقع ضروری از خودشان دفاع کنند ؟ چرا نباید طرز کار با اسلحه رو یاد بگیرند ؟ می بینی اتفاقی افتاد حادثه ایی به وجود آمد زنی که بتونه از خودش دفاع کنه خوبه یا خانمی که جز ضعف چیزی از خودش نشون نمیده و نتیجه هم میشه این همه امار ضایع تجاوزها و بردگی گرفتن زنان
ولی در عوض یه نگاه به کردهای کوبانی بندازید چقدر افتخارآمیزند چون زنان کرد این توانایی رو دارند از خودشان دفاع کنند بهشون القا نمیشه ضعیف و به دردنخورن خونوادگی میشنن از کشورشون دفاع میکنند زن و مرد هم نداره
به نظر من لازمه کشور به دختران هم آموزش نظامی نشون بده امروز هر کسی باید بتونه از خودش دفاع کنه جنسیت و سنیت هم مطرح نیست حالا دو سال سربازی تقدیم شما یه آشنایی جزئی با اسلحه رو که میتونه تو مدارس به دختران آموزش بده
[="Times New Roman"][="Black"] شبـنم;602852 نوشت:
در زمان حضرت محمد (ص ) زنها در مشاغلی مثل تجارت ، خرمافروشی ، صنایع دستی ، ریسندگی ، بافندگی ، آرایشگری ، خدمات خانگی ، پرستاری ، حضانت ، اجاره املاک ، چوپانی ، عطرفروشی ،
.
تولید مواد خوشبوکننده و...فعالیت میکردن..
.
منم گفتم که...
.
منظور حضرت زهرا ( س ) این نبوده که زنها به هیچ عنوان در جامعه حضور پیدا نکنند..چون نمی تونند نهی از کاری بکنند که خودشون انجام می دهند..
.
منظورشون این بوده که زنهای مسلمان تا حد امکان در محیط هایی که نامحرم وجود داره رفت و آمد نکنند..و یا اون رو به حداقل برسونند..
.
فکر میکنم اینجوری بگم بهتر متوجه میشید ، زنها هرچقدر دلشان می خواهد می توانند شاغل باشند و هرجا صلاح دانستند رفت و آمد کنند ، هیچ اشکالی هم نداره..
.
فقط اگر دیدند رفتن به جایی مثل کوچه و بازار و اداره ها ضروری نیست ، نروند و با نامحرم صحبت نکنند و در معرض دیدشون قرار نگیرند ، بهتر هست و به نفع خودشونه..
جناب موسوی مثلا من اگه ماشین بخرم یا پولدار باشم خدا اون دنیا یقه م رو میگیره ؟ ثروتمندی کجای دین نهی شده؟ بابا چرا از پیش خودتون حرف میزنید
فقیر و بدبختی ننگ و عاره، خونه نشینی و دست دراز کردن جلوی غریبه زشته اومدیم من هی ازدواج نکردم باید بشینم کی بیاد خرجمو بده ؟ از اسمون برام پول میباره ؟
یه روزی میگفتند مردم ما ساده زیستند مردم قانع هستند راضی باشید به راضی خدا توقعتون رو بالا نبرید چون با سر میخورید زمین
این همه دروغ چرا ؟ راست و حسینی بگیم مردم ما فقیرند به داشته های اندکشون قانع هستند چون بیشترشو ندارند چرا لقمه رو دور سرمون می چرخونیم
جامعه ایی مورد رضای خدا با مردانی در بیرون و زنانی خانه نشین و البته مردمی فقیر که به فقر و بیسوادی افتخار میکنند این جامعه مدنظرته ؟
خانمی که بتونه با درآمد خودش احتیاجات مالیش رو رفع کنه کمک خرجی برای خانواده باشه و احتمالا اشتغال زا برای دیگران باشه کجاش بده؟
البته همونطور که گفتم این تفکرات رو به شما تلقین کردند حضرت زهرا خانه نشین بود شاید حضرت علاقه ایی به کار بیرون نداشته میلیون ها زن در همه جای جهان خانه دار هستند چون علاقه ایی به کار بیرون ندارند این دلیل میشه بقیه رو هم خانه نشین کنیم ؟
اگر از ابتدا به شما گفته میشد هر چی رو برای خودت می پسندی برای دیگران هم بپسند الان مشکلی به وجود نمی آمد
اگر می دونستید قرار نیست برای دیگران تصمیم گیری کنید و هر کسی مختاره سرنوشتشو اونجور که میخواد رقم بزنه دیگه کار زنان برایتان عجیب نبود
بخاطر همینه ما هنوز در این زمینه مشکل داریم ولی کشورهای پیشرفته مشکلی ندارند چون فهمیدند باید به چشم صاحب اختیار به افراد اعم از زن و مرد نگاه کنند.
در ضمن برخی دوستان ادعا کردند کار زنان در ایران ریشه غربی دارد که به هیچ وجه چنین سخنی درست نیست
تاریخچه اشتغال زنان در ایران
دوره هخامنشيان
در اين دوره زنان در برخي از کارها با مردان مشارکت داشتند و دستمزد و حقوق برابر با انها دريافت مي کردند که به صورت غير نقدي به اجناس و کالاهاي مختلف رايج آن زمان بود و بافندگي درميان زنان رونق داشت.
دوره اشکانيان
زنان در اين دوره نيز در فعاليت هاي توليدي و اقتصادي شرکت داشتند از مجسمه سنگ آهکي که از گورستان يک زن وشوهر در پالمير به دست آمده ميتوان دريافت که زنان آن دوره همچنان به رسيدن نخ و بافندگي مشغول بودند
دوره ساسانيان
در اين دوره که آخرين سلسله شاهان ايران قبل از اسلام است افراد جامعه به چهار طبقه روحانيون، جنگجويان ، دبيران و توده مردم شامل صنعتگران و کشاورزان شهري و روستايي تقسيم مي شد و مشاغل زنان در ارتباط با طبقه اي بود که در آن تولد يافته بودند هرچند موقعيت زن در مناطق مختلف تا حدي متفاوت بود.
اشتغال زن در عهد دوم( ظهور اسلام تا دوره صفويه)
براساس تعاليم وقوانين اسلام زن ازحق تعليم وتعلم حق مالکيت حق شرکت در فعاليتهاي اجتماعي ، حق انتخاب همسر وساير حقوقي که از ان محروم بود بر خور دار گشت. زن در اين دوره عمدتا به کار هاي خانه مشغول بوده و تاريخ کمتر از اشتغال آنان سخن مي گويد در اين دوره توليد صنايع دستي مختلف توسط زنان عموما در خانه صورت مي گرفت متداول بود.
دوره قاجار
اشتغال زنان در خارج از خانه در اين دوره بيش از دوره هاي قبل است آنچه دردوره قاجار بيش از اشتغال و حضور زنان در عرصه هاي کار و خدمات جلوه مي کندحرکت هاي مذهبي ، سياسي زنان است که به صورت گسترده در جريان تحريم تنباکو و وقايع مربوط به مشروطيت نقشي فعال داشتند.
اشتغال زن در عهد چهارم (معاصر)
دوره مشروطيت تا پهلوي
از اقدامات اين دوره که زمينه ساز اشتغال تعدادي از زنان بود تاسيس دارالمعارف براي تربيت آموزگاران زن بود که معلمان اين مدارس از مردان مسن و دانشمند انتخاب مي شدند فارغ التحصيلان اين مراکز به شغل معلمي در مدارس دخترانه مشغول شده و کم کم تعداد مدارس دخترانه افزايش مي يافت که مقدمه ورود دختران وزنان به عر صه فعاليتهاي اقتصادي بود.
دوره پهلوي
الف) دوره رضا شاه
رشد مطبوعات وابسته و تبليغات آنها ، زمينه تشکيل انجمن هاي فرهنگي واجتماعي توسط زنان را فراهم آورد مقدمه اشتغال آنان در برخي مشاغل دولتي و غير ان بود ا
ب)دوره محمد رضا شاه
زنان در اين دوره در عرصه هاي مختلف اجتماعي و شغلي حضور داشتند اما روي آوردن به الگو هاي غربي براي آنان مورد نظر رژيم بود عدم پذيرش آموزه هاي فرهنگي رژيم پهلوي با الگوي مورد تبليغ آنان براي زنان از يک سو وارئه الگوي آرماني از زن مسلمان ايراني در قالب شخصيت هاي ديني توسط برخي از انديشمندان آن دوره زمينه هاي بازار يابي هويت اصيل ديني در بسياري از زنان را فراهم اورد که مقدمات حرکت عظيم اقشار مردم به ويژه زنان را در سال هاي 56 و 57 فراهم ساخت و با رهبري بي نظير امام خميني انقلاب اسلامي شکل گرفته وسر انجام در 22 بهمن سال 57 با سرنگوني رژيم پهلوي جمهوري اسلامي رسما اعلام گرديد .
دوران انقالب اسلامي
امام خميني با آگاهي از توانايي ها وظرفيت هاي زنان، عرصه هاي جديدي را براي حضور فعال زنان در جامعه و درراه بيشبرد اهداف اسلامي گشودند امام زنان را ترغيب به مقدرات اساسي و امور مهم اجتماعي نمودند تا شبهه دور ماندن و بر کناري نيمي از آحاد جامعه از فعاليت هاي اجتماعي را که توسط دشمنان القاء شده بود را برطرف نمايند .
چه عصبانی:Moteajeb!:
[=arial]بسم رب الحیدر
سلام و ادب
حالا که بحث بالا گرفته در حد سواد خودم چنتا چیزو بگم
1) اشتغال زنان فقط در چند مورد خوب و قابل قبوله :
- مشاغلی که به زن احتیاج هست مثل پزشک زنان، معلم و استاد، سخنران و مداح، خیاطی[=arial][=arial]، آرایشگری و...
- در صورتی که واقعا نیاز مالی داشته باشه و با شغل مورد نظر رنج و مشقت از زندگیش برداشته بشه
- مشاغلی که با نامحرم تعاملی نداشته باشه
2) خداوند روحیات و ساختار زن رو برای فعالیتهای خانه آفریده و با بهم خوردن این موضوع اختلالات و آسیبهای جدی متوجه خانواده و فرزندان و خود فرد میشه از جمله:
- کمبود محبت فرزندان و خطرات ناشی از اون
- نبودن آرامش و نظم و عواطف مادرانه در خانه
- اختلال در رفع نیازهای همسر
- از بین رفتن روحیات و عواطف شکننده و لطیف زن
و....
3) چند نکته هست که با توجه به شرایط امروزه و تجربیات باید مورد توجه قرار بگیره
- استفاده زنان بعوان جذب کننده مشتری و بازیچه ثروتمندان و برای سوء استفاده که امروزه بیشتر مشاغل زن بخاطر این مورد هست برای مثال منشی گری (بعضی جاها اصلا نمیشه رفت انگار به جشنواره مد و مدل وارد میشی با انواع و اقسام آرایش ها و لباسها انقدر هم با ناز و عشوه صحبت و رفتار میکنن که روزی 100 تا خاطر خواه پیدا میکنن) و امروزه می بینیم بعضی جاها برای اهداف خودشون کارمند زن رو بیشتر پذیرش میکنن حتی چندی پیش مکانهایی بود که فقط نیروی زن میگرفتن اونم مجرد
- با توجه به کمبود کار و بیکاری عده ی زیادی از جوانان متاهل و مجرد و همینطور شاغل شدن عده ی زیادی از دختران و زنان که نیاز مالی ندارن و فقط جهت سرگرمی و.... مشغول بکار میشن این دو گروه میتونن جایگزین همدیگه بشن و درصد بسیاری از مشکلات بیکاری پایین میاد
- اگه اطراف خودمون رو نگاه کنیم می بینیم دختران و زنان شاغل چقدر به مسائل گناه و انواع و اقسام رابطه ها گرفتار شدن واقعا اوضاع خیلی خرابه............
- به گفته خدا زن باید داخل خانه باشه و اینکه الان زنان و دختران نقل محافل و کوچه و خیابانها و پارکها شدن عامل بسیاری از گناهان، رابطه های حرام، بی بند و باریها، جرم و جنایات و فسادهای اخلاقی شده
اللهم عجل لولیک الفرج
یاعلی مدد
میدونید جناب موسوی اینکه ما یکی دوجا برای کار رفتیمو همچین تجربه ای بدست آوردیم به این معنا نیست که همه جا همینجوره !بعضی از مشاغل هستن که اتفاقا بهتره خانوما برن (نظیر مثال اولی که آوردم یا مشاغلی که مخصوص خانوم هاست )
منم هدفم از بیان اون دوتا تجربه صرفا این بود که با نمونه های واقعی بیان کنم متاسفانه جامعه ای که درونش زندگی میکنیم متاسفانه خیلی با بلوغش فاصله داره .البته هرچی فرهنگ حاکم بر شهری بیشتر باشه شاید این نمونه ها کمتر اتفاق بیوفته.
این صحبت خانم شبنم هم خیلی به دلم نِشست:Gol:
اینها همه تکرار مطالبی است که به آنها در چندین مقاله پاسخ دادیم! بنا بر این شرکت در این تاپیک فایده ای ندارد
من آنچه شرط بلاغست با تو میگویم
تو خواه از سخنم پند گیر و خواه ملال
مقاله ایی که شما مطرح کردید در مقابل هزاران مطلبی قرار میگیرد که بر فواید اشتغال زنان اشاره دارند و تعدادشون در نت هم کم نیست
در ضمن همانطور که گفتم اگر مطالب ما دلیل و حجت نباشند مقاله ایی هم که شما ذکر کردید دلیل و حجت چیزی نیست نظراتی است که تنها جمع آوری شده
کلا با وجود کپی برداری و ضعف منبعی نمیشه صرفاً به مقاله شما تکیه کرد و آن رو وحی دانست
واقعیت هم روشن بود همانطور که گفتم بهترین و محکم ترین منبعی که میشه به آن اعتماد کرد اطرافمون است
در پیرامون خودت میتونی ببینی تعداد زنان شاغل روز به روز در حال افزایشه و موفقیت هایی زیادی در زندگی فردی و خانوادگی به دست آوردند وجود یکی دو مورد معایب باعث منع کلی اشتغال زنان نمیشه
بهرحال ممنون از حضورتون در بحث:Gol:
سلام برخی از خانوما می فرمایند کار کردن باعث افزایش روابط اجتماعی میشه و هزارتا دلیله و نتیجه میگیرن که باعث میشه فرزند بهتری تربیت کنن.من فثط یه سوال دارم که چرا الان که زنان تحصیل کرده شدن و سرکار میرن دیگه نمیتونن فرزندانی مانند ایت الله قاضی ایت الله بهجت، علامه طباطبایی و .... تربیت کنن .
سلام
اشتغال زنان بستگی به توانایی و استعداد آنان در هر رشته ای که میخوان داره کار در هیچ برهه ای از زمانه جنسیت نشناخته
صرفا اگر زنان به کارهایی چون خیاطی و آرایشگری و معلمی بپردازند و از بقیه مشاغل بازبمانند باعث عدم پیشرفت کشور هم خواهد شد
چون کشور ما برای همه ی مشاغل نیازمند نیروی مستعد می باشد چه بسا عملکرد زنان در بسیاری از مشاغل برتر از مردان باشد
قبلا هم گفتیم زنان برای درون خانه آفریده نشده اند این تفکر اشتباهی است که از گذشته همراه ما بوده که برای زن و مرد تعاریف سنتی در نظر گرفته شده بود اما در عصر حاضر کارهای خانه و خارج از خانه متعلق به هر دو جنس است و اصلا کار زنانه و مردانه وجود ندارد.
حتی در اسلام هم اشاره کردیم که زنان به کارهایی به قول شما مردانه چون تجارت و ... می پرداختند
برای رفع چنین مشکلاتی راه حل ارائه گردید از جمله اینکه همکاری همه ی اعضای خانواده در کار خانه همکاری همسر در تربیت فرزندان استفاده از مهدکودک ها و ...
به گفته ی خدا!!!!!!!
از کجا فهمیدید خدا گفته زن باید داخل خانه باشد مگر ممکن است خدا چیزی را بگویید که بعداً ثابت شود اشتباه بوده است!!!
وا حالا مگه اوناییکه خونه دارن تونستن تربیت کنن!