باید ببینیم کدامیک از این قوانین با ساختار وجودی این دو انسان سازش دارد ومنافعش را بیشتر جلب می کند ومنافع را هم فقط در دنیا ومنصب وپول ولذت جنسی نبینیم.
سلام بر شما کارشناس محترم
بزرگوار تا جایی که من می دانم و در کتابها و مطبوعات دیده ام غربیها بیشتر به اختلافات ذاتی بین زن و مرد توجه دارند و مطالعه و تحقیقات کرده اند
کتابهایی نظیر مردان مریخی و زنان ونوسی یکی از بهترین مثالها در تفاوتهای بین زن و مرد است
و این مشتی از خروار است
کلا مطالعه و تحقیقات برای تعیین تفاوتهای بدنی و روحی و روانی بین زن و مرد همیشه در غرب درجریان است و هر روز تفاوتی جدید کشف و عرضه می کنند
اگر سری به کتابهای علمی بزنید تفاوتهای بین مغز زنان و مردان و تفاوتهای دیگر از نظر روحی و روانی
همه در انجا مطالعه و بدست امده
فکر نمی کنم بعد از این همه تحقیقات و مطالعه که با هزینه های هنگفت حاصل می شود قوانین رو از روی هوا و الکی وضع کنند
به هر حال خواهر من مفسر قرآن رسول خدا(ص) واهل بیت هستند که خود آنها هم در عمل چند همسر داشته اند با توجه به توضیحاتی که قبلا گذشت. وبعد از آنها نیز ما را به علماء ربانی محول کردند ودر حال حاضر سخن مفسران ربانی وخبره مثل علامه طباطبایی، طبرسی وغیره چون کارشناس بحث هستند حجت است.
ما هم می گوییم در ان زمان اقتضای زمان این احکام بوده و به قول خود شما خود پیامبر و امامان هم در راس بوده اند
و از طرفی نظریه جدیدی هم مطرح شده که در ان زمان تعداد زنان چهار برابر مردان بوده
ولی ایا در این زمان ایا علامه و طبرسی هم چند همسر داشته اند ؟ ایا امام خمینی و خامنه ای و ... چند همسر دارند ؟
مثال بارز اینکه بعضی احکام در حال حاضر وجاهت اجرایی ندارد قطع دست دزد است
چرا دست دزد را قطع نمی کنند ؟
دوستان ما که نگفتیم امام زمان میاد دینی غیر از اسلام میاره
ولی از کجا معلوم تفسیرهایی که از آیات شده همش درسته وقتی این همه بین تفسیرها اختلاف وجود داره شاید منظور از اینکه امام زمان میاد و دین جدید میاره همین باشه شاید همین تفسیرهای مختلفه که باعث میشه بگن امام زمان دین جدیدی میاره
سلام علیکم خواهرم،
اصلاً بیایید فرض را بر این بگذاریم که امام زمان علیهالسلام بسیاری از قوانین را که از حقیقتشان منحرف شدهاند بازگردانند به سیرهی نبوی و به ظاهر و باطن قرآن و بحث چندهمسری و متعه هم یکی از آنها باشد. آیا شما میخواهید الآن به وظایفتان در زمان ظهور عمل کنید؟ آیا میدانید که حکم حضرت چه خواهد بود؟ آیا قبول ندارید که وظیفهی ما الآن مطابق با قرآن و احادیث معصومین علیهمالسلام اطاعت از فقهاست که نایبان عام حضرت و حجتهای او بر ما هستند؟ به نظر شما کسی که در این دوره از وظیفهاش شانه خالی کند در زمان ظهور به وظیفهاش عمل خواهد کرد؟
زن و مردی تشکیل یک خانواده می دهند
خانواده یعنی جایی که محل امن و اسایش و زندگی زن و مرد و فرزندان می باشد
این خانواده کارهایی دارد برای اینکه بچرخد و این محل امن و اسایش برای همه پابرجا باشد
برای اداره این اجتماع کوچک دو نوع کار وجود دارد کارهای داخل خانه و کارهای خارج خانه
هر کدام از این کارها لنگ بماند این محل امن و اسایش مختل خواهد شد
مرد در بیرون خانه کار می کند تا بتواند وسایل مورد نیاز خورد و خوراک اعضا را تهیه کند
ایا تهیه این وسایل کافیست ؟
ایا کار تمام شد ؟ نخیر کار نیمه است
نیمه ان را که انجام می دهد ؟ زن خانه صبح تا شب مشغول تهیه خورد و خوراک و نظافت این محیط برای اسایش اعضا است
ایا اگر زن این کارها را انجام ندهد و مرد فقط انها را تهیه کند ایا کار نیمه نمانده است ؟ ایا هدف از کار مرد در بیرون که تهیه خوردو خوراک و محیطی تمیز و ارام و محلی امن برای خانواده است
با کار چه کسی به پایان می رسد ؟
با انصافی که دارید خواهید گفت نیمه کار مانده را این زن است که از صبح تا شب در خانه انجام می دهد
و کسی شکی بر ان ندارد
پس کار دونفر در کنار هم یکی داخل خانه و دیگری بیرون خانه باعث می شود خانه و خانواده به اهداف خود برسد
پس هر دو نفر مردو زن در کنار هم مشغول به کارند پس بسیار طبیعی و منطقی است که درامد حاصل از کار مرد متعلق به هر دو نفر می باشد
هر دو نفر در حال کوشش و تلاتش برای رسیدن به اهدافشان هستند
مثلا اگر خانه ندارند زن نهایت صرفه جویی را انجام می دهد برای خرید ان
و قس علی هذا پس اگر خانه ای خریده می شود حاصل تلاش زن در خانه و کار مرد در بیرون است
پس متعلق به هر دو است
در حقیقت زن مثل یک شریک و همکار در رساندن مرد به ثروت تلاش و کوشش می کند پس واضح است که نیم ان متعلق به او می باشد
این زن بوده که نیازهای جنسی و عاطفی و مادی مرد را هر لحظه براورده کرده تا مرد بتواند کار کند
نمی دانم باید بیشتر توضیح بدهم یا مفهوم شد حرفام
اگر این مساله اشتباه باشد کارشناسان و روانشناسان و جامعه شناسان زبده دنیا ان را رد می کردند
سلام
مطالبی که قرمز بود را بنده صحیح نمی دانم و دلایل خود را هم بیان خواهم کرد:
:اینکه مرد هر آنچه که کسب کند زن در نیمی از آن شریک است این جمله کاملاً غلط است و مثال نقضش این است شما دو زن دو قلو را فرض کنید که هر دو دقیقاً یک جور کار انجام می دهند و تمام زحمت هایی هم که می کشند برابر است تمام کارهایی که در خانه انجام می دهند و ووووو همگی برابر و به یک اندازه است یکی از آنها با مردی ازدواج می کند که تاجر است و دیگری با مردی ازدواج می کند که کارگر آن تاجر است.
بعد از یک سال با زحمت های مساوی این دو مرد زنانشان را طلاق می دهند و نیمی از اموالشان را با زنشان تقسیم می کنند زن تاجر پول بیشتری نسبت به زن کارگر بدست خواهد آمد در حالی که هر دو به یک میزان تلاش کرده اند و این خلاف عدالت است که دو زنی که با شرایط یکسان بوده اند و اگر شما بگویید این زنان در پیشروی شوهرشان کمک کرده اند با توجه به اینکه هر دو یکسان عمل کرده اند باید هر دو یکسان پیشرفت کنند اما اینچنین نیست چون تلاش مرد در بدست آودن اموال بسیار بیشتر از تاثیر زن است پس تقسیم مساوی اموال خلاف عدالت است.
اما ...
حکم اسلام در اینباره چیست؟
اسلام می گوید زن به هر میزان که تلاش کرد و با توجه به شان خودش مرد وظیفه دارد به او پول دهد.
مرد کار های خارج از خانه را انجام می دهد و پولی که بدست می آورد مال خودش هست (همان مثال تاجر و کارگر و زنانشان آنچنان تاثیری در میزان درآمد شوهرانشان ندارند) اما زنانشان از آنجا که مسئولیت خانه را به عهده دارند می توانند برای هر کاری که می کنند مثلاً بچه های خودش را بزرگ می کند یا شیر دهد یا ... از شوهرش پول بگیرد متناسب شانش و زن هیچ وظیفه ای ندارد که هیچ کاری انجام دهد و مرد موظف است که یا به زن خودش پولی برای زحماتش دهد و یا اینکه کسی را برای اینکار ها استخدام کند و این حکم مطابق عدالت است و حکم غرب حکم جاهلی
در این آیه تامل کنیم شاید که قلب هایمان را به سوی حق هدایت کند:
أَفَحُكْمَ الْجَاهِلِيَّةِ يَبْغُونَ ۚ وَمَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ حُكْمًا لِّقَوْمٍ يُوقِنُونَ [٥:٥٠] آیا آنها حکم جاهلیّت را میخواهند؟! و چه کسی بهتر از خدا، برای قومی که اهل یقین هستند، حکم میکند؟!
اصلاً بیایید فرض را بر این بگذاریم که امام زمان علیهالسلام بسیاری از قوانین را که از حقیقتشان منحرف شدهاند بازگردانند به سیرهی نبوی و به ظاهر و باطن قرآن و بحث چندهمسری و متعه هم یکی از آنها باشد. آیا شما میخواهید الآن به وظایفتان در زمان ظهور عمل کنید؟ آیا میدانید که حکم حضرت چه خواهد بود؟ آیا قبول ندارید که وظیفهی ما الآن مطابق با قرآن و احادیث معصومین علیهمالسلام اطاعت از فقهاست که نایبان عام حضرت و حجتهای او بر ما هستند؟ به نظر شما کسی که در این دوره از وظیفهاش شانه خالی کند در زمان ظهور به وظیفهاش عمل خواهد کرد؟
دوست عزیز من بارها گفتم با تعدد زوجات به شرط اینکه به همسر اول ظلم نشود موافقم
منم میدونم خیلی ها نیاز به همسر دارند و اگر مردی بتواند با چند نفر از این خانم ها که خود تمایل دارند ازدواج کند خیلی کار خوبی میکند
حالا یه سوال از شما دارم به فرض که به شما بگن چند همسری حقه شماست حتی اگه همسرت هم مخالف باشه مشکلی نیست میتونی از این حقت استفاده کنی و شما هم در صورت استفاده از این حق زندگی همسرت نابود شود و فرزندانت آواره شوند آیا با توجه به اینکه به شما گفته میشود نابودی زندگی همسر و فرزندانت هیچ عواقبی براتون به دنبال نداره آیا حاضری از این حقت استفاده کنی یعنی هرگز حتی ثانیه ای شک نمیکنی
دوست عزیز شما که دستور خدا براتون اینقدر مهم است شکستن دل بنده خدا براتون اهمیتی ندارد؟؟
من دلایلم را قبلا گفتم و شما توجه نکردید چرا باید هر چیزی را دوباره بگویم !!!!!!!!
بازهم بخاطر شما برادر گرامی که تاحدودی انصاف و ادب را در مباحثه رعایت می کنید دوباره می گویم
خواهشا دقت بفرمایید
توضیح اینکه چرا هر انچه مرد بعد از ازدواج کسب می کند نصف ان متعلق به همسرش می باشد و اگر بچه هم داشته باشند متعلق به بچه ها هم می باشد
زن و مردی تشکیل یک خانواده می دهند
خانواده یعنی جایی که محل امن و اسایش و زندگی زن و مرد و فرزندان می باشد
این خانواده کارهایی دارد برای اینکه بچرخد و این محل امن و اسایش برای همه پابرجا باشد
برای اداره این اجتماع کوچک دو نوع کار وجود دارد کارهای داخل خانه و کارهای خارج خانه
هر کدام از این کارها لنگ بماند این محل امن و اسایش مختل خواهد شد
مرد در بیرون خانه کار می کند تا بتواند وسایل مورد نیاز خورد و خوراک اعضا را تهیه کند
ایا تهیه این وسایل کافیست ؟
ایا کار تمام شد ؟ نخیر کار نیمه است
نیمه ان را که انجام می دهد ؟ زن خانه صبح تا شب مشغول تهیه خورد و خوراک و نظافت این محیط برای اسایش اعضا است
ایا اگر زن این کارها را انجام ندهد و مرد فقط انها را تهیه کند
ایا کار نیمه نمانده است ؟ ایا هدف از کار مرد در بیرون که تهیه خوردو خوراک و محیطی تمیز و ارام و محلی امن برای خانواده است
با کار چه کسی به پایان می رسد ؟
با انصافی که دارید خواهید گفت نیمه کار مانده را این زن است که از صبح تا شب در خانه انجام می دهد
و کسی شکی بر ان ندارد
پس کار دونفر در کنار هم یکی داخل خانه و دیگری بیرون خانه باعث می شود خانه و خانواده به اهداف خود برسد
پس هر دو نفر مردو زن در کنار هم مشغول به کارند
پس بسیار طبیعی و منطقی است که درامد حاصل از کار مرد متعلق به هر دو نفر می باشد
هر دو نفر در حال کوشش و تلاتش برای رسیدن به اهدافشان هستند
مثلا اگر خانه ندارند زن نهایت صرفه جویی را انجام می دهد برای خرید ان
و قس علی هذا
پس اگر خانه ای خریده می شود حاصل تلاش زن در خانه و کار مرد در بیرون است
پس متعلق به هر دو است
در حقیقت زن مثل یک شریک و همکار در رساندن مرد به ثروت تلاش و کوشش می کند
پس واضح است که نیم ان متعلق به او می باشد
این زن بوده که نیازهای جنسی و عاطفی و مادی مرد را هر لحظه براورده کرده تا مرد بتواند کار کند
نمی دانم باید بیشتر توضیح بدهم یا مفهوم شد حرفام
سلام علیکم خواهر گرامی،
از اینکه آنقدر برای حقیر ارزش قائل شدید که بار دیگر دلایلتان را بیاورید متشکرم و از اینکه به بحث بازگشتید تا نیمهکاره باقی نماند.
استدلالهایتان را خواندم، شما تا کنون برایم اثبات کردهاید که زن در درامد شوهرش بدون شک حق دارد و این را نمیتوانم انکار کنم و عقایدم که ان شاء الله از اسلام گرفته باشم هم این صحبت شما را تأیید میکند. فقط میماند اینکه چطور متوجه شدید که نصف درامد مرد باید به زن برسد؟ مثلاً چرا نگوییم ۴۵٪ یا نگوییم ۵۵٪ آن باید به زن برسد؟ اکثر دعواهای علمی از این دست سر اصل وجود یک حق نیست بلکه سر کیفیت آن و تعیین مرزهای آن است. مگر اسلام گفته است که مرد کار کند و پولش را هم صرف خودش کند؟ یا اصلاً مگر اسلام بر زن واجب کرده که کار خانه کند که اگر زن نکند نیمهی کار بر روی هوا باقی بماند. اینکه زنان بدون مزد و کنیز در خانهی شوهرشان کار میکنند واقعاً منت است بر سر ما مردان، پخت غذا و تمیز کردن منزل و ... اینها همه لطف ایشان است و بیش از حد انتظار واجب اسلام از آنها. اما به طرز مشابه اسلام از مردها هم نخواسته است که مثلاً هر چه که زن دوست داشت را به صورت واجب برایش فراهم کنند بلکه باز یک حداقلی برای زندگی بر عهدهی مرد واجب است، حتی در زمینهی پزشکی گفته شده در حد متعارف تا چه برسد به سایر موارد. مردها هم ان شاء الله بدون منت برای همسرانشان تا بتوانند خرید میکنند و به سفر میبرندشان و ... و اصلاً برای مرد یکی از بزرگترین لذتها خرج کردن برای خانوادهاش و دیدن خوشحالی و لبخند آنهاست و احساس اینکه آنها شاد و سلامت هستند. این جنبههای عاطفی اساس خانوادهی سالم است مگرنه یک خانواده با آن حداقلها هم میتواند خانواده باشد.
حالا آمدیم و مردی شلوارش دوتا شد، یعنی آنقدر داشت که هم خانوادهاش را بچرخاند و آنها را راضی کند و هم بتواند برای کس دیگری خرج کند. آیا این یعنی انکار الطاف همسرش؟ آیا در مقابل فداکاریهای همسرش دیگر فقط به حداقلها تکیه خواهد زد؟ اگر بزند اشتباه است مطابق این آیهی قرآن که « هَلْ جَزَاءُ الْإِحْسَانِ إِلَّا الْإِحْسَانُ»، آیا پاداش نیکویی کردن جز نیکویی کردن است؟ بنابراین اگر مردی بخواهد با زن دیگری ازدواج کند و او را هم سهیم در کسب حلال خود کند این نباید به معنی انکار نیکوییهای همسر اولش چه در قول و چه در عمل باشد. این با آن عدالت در ازدواج که جواز ازدواج است هم متفاوت است و یک عدالت در رابطهی بین دو نفر است، جواب نیکویی هر کسی را با مساوی یا بیشتر از آن ندهی خلاف انصاف و عدالت است، چه آن کس زن آدم باشد و چه غریبه.
به طور خلاصه الأن انتظار حقیر این است که مالکیت زن در اموال شوهرش را به صورت دقیق نصفبهنصف اثبات نمایید و چه بهتر که اگر به جای بدیهیات از منابع اسلامی که مورد توافق کامل طرفین است بهره بگیرید.
اگر این مساله اشتباه باشد کارشناسان و روانشناسان و جامعه شناسان زبده دنیا ان را رد می کردند
فکر می کنید در ان ور دنیا نشسته اند و از روی باد هوا قانون گذاشته اند ؟
مثلا دلشان خواسته و خوششان امده که این قانون را بگذارند ؟
ایا واقعا اینطوری فکر می کنید ؟
ایا واقعا اینقدر احمق هستند که از روی هوا قانون بگذارند ؟
فکر نمی کنید اگر قوانینشون از روی هوا و الکی و نسنجیده بود الان سکان علم و دانش و ریاست دنیا را در دست نداشتند ؟
قانون الکی و از روی باد هوا مطمئن باشید نتیجه ندارد ؟
خواهشا این حرفهای من و طرفداری از غرب در نظر نگیرید بلکه منطقی فکر کنید
درسته که انها بد هستند و دشمن ولی خوبیهایی هم دارند و مشخصه که در علم و دانش سرامد روزگار هستند
مشخصه که روانشناسی انها در شناخت زن و مرد از ما بیشتره
همون کتاب مردان مریخی و زنان ونوسی را چه کسی نوشته ؟
ایا در ان کتاب به تفاوتهای زن و مرد نپرداخته ؟
ایا انها منکر تفاوت ذاتی بین زن و مرد هستند ؟
خوبه که تحقیقات انها در زمینه تفاوتهای زن و مرد همیشه ادامه داره و هر روز یک جنبه جدیدی کشف می کنند
موفق باشید
از نظر کسی که سالهاست با علم غربی سر و کار دارم خدمت شما عرض میکنم که آنچه نزد غرب هست و به نام علم و کاربردهایش شناخته میشود کمی علم است و بیشترش کاربرد علم (تکنولوژی و روش) میباشد. ایران اگر نمیتواند فلان چیز را بسازد حتی بخاطر نداشتن علم نظری آن نیست و تکنولوژی ساخت آن را ندارد، مثلاً یکی از مشکلات بزرگ ما در علوم نداشتن ابزار سنجش دقیق است و تلورانسها و ... را نمیتوانیم درست در بیاوریم که ان شاء الله آنهم درست شود.
به لحاظ دانشمندان بزرگ عالم هم این را در نظر بگیرید که بزرگترین دانشگاههای آمریکا که مرجعیت علمی در بسیاری از رشتهها را دارند در خود آمریکا مشغول به کار هستند و وضع اقتصادی و اجتماعی آنها اینطور است که میبینید. وقتی کار از دست مردان با علم الهی به مردان با علم انسانی بیفتد وضع بهتر نخواهد بود هرچند هم که آن دانشمندان باهوش و نابغه باشند. آنها در حال رشد هستند ولی نهایت رشد قابل تصور برای آنها امروز در دست ماست به عنوان وحی الهی، شما در این مسأله شک دارید؟
حالا یه سوال از شما دارم به فرض که به شما بگن چند همسری حقه شماست حتی اگه همسرت هم مخالف باشه مشکلی نیست میتونی از این حقت استفاده کنی و شما هم در صورت استفاده از این حق زندگی همسرت نابود شود و فرزندانت آواره شوند آیا با توجه به اینکه به شما گفته میشود نابودی زندگی همسر و فرزندانت هیچ عواقبی براتون به دنبال نداره آیا حاضری از این حقت استفاده کنی یعنی هرگز حتی ثانیه ای شک نمیکنی
دوست عزیز شما که دستور خدا براتون اینقدر مهم است شکستن دل بنده خدا براتون اهمیتی ندارد؟؟
کسی بداند که با یک تصمیمش این همه اتفاق شوم برای دیگران بیفتد و راحت به آن تن دهد پیگیری نخواهد داشت؟ در این دنیا هم مجازات نشود خداوند رهایش نخواهد کرد. برایتان مثال میزنم:
نهی از منکر در شرایطی واجب است، شخص میگوید باید جلوی این منکر را گرفت و بعد هر طور که خواست میپرد وسط معرکه و جریان را فیصله میدهد اما اثرات جانبی این کار او از انجام ندادن آن نهی از منکر بدتر است، آیا خداوند او را رها خواهد کرد؟
پدر میتواند از بسیاری از مستحبات از جمله به مسجد رفتن یا نماز اول وقت خواندن یا نماز نافله و نماز شب یا بسیاری از قرآن خواندنها و ... منع کند و اطاعت از پدر در این امور بر فرزند واجب است اما آیا خداوند چنین پدری را در قیامت رها خواهد کرد؟ حتی بزرگواری میفرمود که در روایت آمده که پدر و مادری که فرزندشان را مطابق حقی که دارند عاق کنند خودشان هم در قیامت گیرخواهند افتاد که چرا فرزندشان را راضی شدند به آن سختیها گرفتار شود ...
نخیر سرنوشت دیگران اصلاً اینطور نیست که بیاهمیت یا کماهمیت باشد. ولی اگر شخصی دارد به گناه میافتد و خانوادهاش او را درک نمیکند چند کار بیشتر نمیتواند بکند همانطور که زنی اگر نزدیک باشد بعد از تأهل به زنا گرفتار شود چند راه دارد، فرقش این است که مرد راههای بیشتری دارد که در آن تاپیک دیگر که سرکار خانم شبنم باز کردهاند گفتهام.
کسی که کاری کند که کس دیگری بخاطر اشتباه او از دین خدا رانده شود در این یصدون عن سبیا الله بودن مقصر است، اما اگر کار اشتباهی نکند و آن طرف دیگر باز از دین خدا رانده شود آن وقت جای بحث است و پاسخش ساده نیست، گاهی فداکاری ممکن است و گاهی نیست ...
کسی که کاری کند که کس دیگری بخاطر اشتباه او از دین خدا رانده شود در این یصدون عن سبیا الله بودن مقصر است، اما اگر کار اشتباهی نکند و آن طرف دیگر باز از دین خدا رانده شود آن وقت جای بحث است و پاسخش ساده نیست، گاهی فداکاری ممکن است و گاهی نیست ...
سلام علیکم خواهر گرامی،
از اینکه آنقدر برای حقیر ارزش قائل شدید که بار دیگر دلایلتان را بیاورید متشکرم و از اینکه به بحث بازگشتید تا نیمهکاره باقی نماند.
استدلالهایتان را خواندم، شما تا کنون برایم اثبات کردهاید که زن در درامد شوهرش بدون شک حق دارد و این را نمیتوانم انکار کنم و عقایدم که ان شاء الله از اسلام گرفته باشم هم این صحبت شما را تأیید میکند. فقط میماند اینکه چطور متوجه شدید که نصف درامد مرد باید به زن برسد؟ مثلاً چرا نگوییم ۴۵٪ یا نگوییم ۵۵٪ آن باید به زن برسد؟ اکثر دعواهای علمی از این دست سر اصل وجود یک حق نیست بلکه سر کیفیت آن و تعیین مرزهای آن است. مگر اسلام گفته است که مرد کار کند و پولش را هم صرف خودش کند؟ یا اصلاً مگر اسلام بر زن واجب کرده که کار خانه کند که اگر زن نکند نیمهی کار بر روی هوا باقی بماند. اینکه زنان بدون مزد و کنیز در خانهی شوهرشان کار میکنند واقعاً منت است بر سر ما مردان، پخت غذا و تمیز کردن منزل و ... اینها همه لطف ایشان است و بیش از حد انتظار واجب اسلام از آنها. اما به طرز مشابه اسلام از مردها هم نخواسته است که مثلاً هر چه که زن دوست داشت را به صورت واجب برایش فراهم کنند بلکه باز یک حداقلی برای زندگی بر عهدهی مرد واجب است، حتی در زمینهی پزشکی گفته شده در حد متعارف تا چه برسد به سایر موارد. مردها هم ان شاء الله بدون منت برای همسرانشان تا بتوانند خرید میکنند و به سفر میبرندشان و ... و اصلاً برای مرد یکی از بزرگترین لذتها خرج کردن برای خانوادهاش و دیدن خوشحالی و لبخند آنهاست و احساس اینکه آنها شاد و سلامت هستند. این جنبههای عاطفی اساس خانوادهی سالم است مگرنه یک خانواده با آن حداقلها هم میتواند خانواده باشد.
حالا آمدیم و مردی شلوارش دوتا شد، یعنی آنقدر داشت که هم خانوادهاش را بچرخاند و آنها را راضی کند و هم بتواند برای کس دیگری خرج کند. آیا این یعنی انکار الطاف همسرش؟ آیا در مقابل فداکاریهای همسرش دیگر فقط به حداقلها تکیه خواهد زد؟ اگر بزند اشتباه است مطابق این آیهی قرآن که « هَلْ جَزَاءُ الْإِحْسَانِ إِلَّا الْإِحْسَانُ»، آیا پاداش نیکویی کردن جز نیکویی کردن است؟ بنابراین اگر مردی بخواهد با زن دیگری ازدواج کند و او را هم سهیم در کسب حلال خود کند این نباید به معنی انکار نیکوییهای همسر اولش چه در قول و چه در عمل باشد. این با آن عدالت در ازدواج که جواز ازدواج است هم متفاوت است و یک عدالت در رابطهی بین دو نفر است، جواب نیکویی هر کسی را با مساوی یا بیشتر از آن ندهی خلاف انصاف و عدالت است، چه آن کس زن آدم باشد و چه غریبه.
به طور خلاصه الأن انتظار حقیر این است که مالکیت زن در اموال شوهرش را به صورت دقیق نصفبهنصف اثبات نمایید و چه بهتر که اگر به جای بدیهیات از منابع اسلامی که مورد توافق کامل طرفین است بهره بگیرید.
سلام علیکم
ابتدا عذر می خواهم که کمی تند صحبت کردم بخاطر اینکه هنوز هم از ان اتهامی که به من زدید ناراحت بودم
از اینکه قبول کردید که زن در درامد شوهرش هم سهیم است قدم خوبیست
یک نکته را هم در نظر داشته باشید این سهیم بودن در درامد دو طرفه هست
یعنی زن اگر شاغل باشد باز هم مرد در درامد او شریک است
بطور کلی هر درامدی که از هر طریقی چه زن و چه مرد به خانه وارد شود متعلق به هر دو نفر می باشد
( اوج زیبایی و اتحاد در خانواده )
اما سوال شما این است چرا نصفه و مثلا 45 در صد نه ؟
حالا من سوال شما رو با یک سوال جواب می دهم
ایا به نظر شما معیار ی و سنجشی می توان برای این درصد تعیین کرد ؟
و به نظر حقیر چون هیچ معیار حقیقی و درستی که واقعا سهم را تعیین کند نمی توان داشت بهترین راهکار همین 50 درصد می باشد
از طرفی هم دقت کنید سهم بین اعضای یک خانواده است اگر کمی جا به جا شود راه دوری نمی رود
بین دوست و دشمن نیست که معیاری و اندازه ای به دقت هرچه تمام تر در نظر گرفت
حالا شما مقایسه کنید این دو قانون را
قانون الف : درامد مرد و زن پس از ازدواج متعلق به هر دو نفر می باشد
قانون ب : در امد هر کسی مال خودش می باشد
اگر زن کار کند تمام حقوقش مال خودش می باشد و حق دارد هر جا دلش خواست خرج کند
و در ان مرد را حقی نیست
درامد مرد هم مال خودش می باشد
زن در قبال کارهای خانه مثل یک خدمتکار از شوهرش طلب حقوق کند !!!!!!!!!!!!!!
و.اقعا منکه زیبایی در این قوانین نمی بینم
دقیقا زن شبیه یک خدمتکار در خانه می باشد و کنیز
لطفا به دوقانون دقت کنید
در یکی اوج اتحاد و همدلی و عشق و ایثار نسبت به همدیگر
و در دیگری اوج منیت و مال دوستی و عدم بخشش
خداییش کدام یک زیباتر و در اتحاد و همدلی زن و شوهر موثر تر است ؟
اینکه زن برود کار کند و بگوید ریالی از ان را به تو نمی دهم و هر کاری دلم خواست می کنم
یا اینکه نصف درامدش را متعلق به شوهرش بداند
اینکه زن در قبال کار خانه مثل یک کنیز از شوهرش پول و حقوق بگیرد کجایش زیبا است ؟
یک سوال را صادقانه جواب دهید ؟
اگر خانمتان برود کار کند و ریالی از ان را به شما ندهد و در قبال کار خانه هم از شما دستمزد بگیرد
زیباتر است و حس خوبی به شما دست می دهد و بیشتر دوستش دارید
یا اینکه برود کار کند و نصف ان را حق شما بداند ؟
دلم می خواهد به این سوال صادقانه جواب دهید
در کدام حالت مرد محبت بیشتری نسبت به زن پیدا می کند ؟
از نظر کسی که سالهاست با علم غربی سر و کار دارم خدمت شما عرض میکنم که آنچه نزد غرب هست و به نام علم و کاربردهایش شناخته میشود کمی علم است و بیشترش کاربرد علم (تکنولوژی و روش) میباشد. ایران اگر نمیتواند فلان چیز را بسازد حتی بخاطر نداشتن علم نظری آن نیست و تکنولوژی ساخت آن را ندارد، مثلاً یکی از مشکلات بزرگ ما در علوم نداشتن ابزار سنجش دقیق است و تلورانسها و ... را نمیتوانیم درست در بیاوریم که ان شاء الله آنهم درست شود.
به لحاظ دانشمندان بزرگ عالم هم این را در نظر بگیرید که بزرگترین دانشگاههای آمریکا که مرجعیت علمی در بسیاری از رشتهها را دارند در خود آمریکا مشغول به کار هستند و وضع اقتصادی و اجتماعی آنها اینطور است که میبینید. وقتی کار از دست مردان با علم الهی به مردان با علم انسانی بیفتد وضع بهتر نخواهد بود هرچند هم که آن دانشمندان باهوش و نابغه باشند. آنها در حال رشد هستند ولی نهایت رشد قابل تصور برای آنها امروز در دست ماست به عنوان وحی الهی، شما در این مسأله شک دارید؟
بزرگوار جوابتان بی ربط است
شما گفتید قوانینی بهتر است که با توجه به تفاوتهای ذاتی بین زن و مرد باشد
و من گفتم تمام تفاوتهای بین زن و مرد را که خود غربیها کشف کرده اند و هر روز هم در حال کشف ان هستند
شما بروید یک کتاب روانشناسی دانشگاهی بردارید و یک نگاهی بکنید
ببینید نظرات و دانشمندان روانشناسی از ان کیست ؟ حقیر با خواندن صدها کتاب روانشناسی یک اسم و نظریه از جانب دانشمندی ایرانی ندیده ام هرچه هست خارجیها هستند
پس این علم که در دست ماست کجاست چرا دیده نمی شود ؟ مدعی کدام علم و شناخت در باره انسان هستید ؟
چند نظریه روان درمانی نام ببرید که مال ما باشد ؟
البته ادعا که شاخ و دم ندارد
بله ما در نهایت علم و دانش هستیم
ما در راه مریخ هستیم ولی انها حتی نتونسته اند یک ماهواره بسازند ؟:khaneh:
حکم اسلام در اینباره چیست؟
اسلام می گوید زن به هر میزان که تلاش کرد و با توجه به شان خودش مرد وظیفه دارد به او پول دهد.
مرد کار های خارج از خانه را انجام می دهد و پولی که بدست می آورد مال خودش هست (همان مثال تاجر و کارگر و زنانشان آنچنان تاثیری در میزان درآمد شوهرانشان ندارند) اما زنانشان از آنجا که مسئولیت خانه را به عهده دارند می توانند برای هر کاری که می کنند مثلاً بچه های خودش را بزرگ می کند یا شیر دهد یا ... از شوهرش پول بگیرد متناسب شانش و زن هیچ وظیفه ای ندارد که هیچ کاری انجام دهد و مرد موظف است که یا به زن خودش پولی برای زحماتش دهد و یا اینکه کسی را برای اینکار ها استخدام کند و این حکم مطابق عدالت است و حکم غرب حکم جاهلی
خوب انشالله زنی گیرتان بیاید که تمام درامدش را خرج پدر و مادرش کند و در قبال کارهای خانه و شیر دادن بچه از شما حقوق دریافت کند
و غیر از اینها شما خرج خوردو خوراک و پوشاک و منزل را هم بدهید تا مزه عدالت را بچشید
حقیر که از این عدالت می گذرم و نه در مقابل کار خانه از شوهرم پول دریافت نخواهم کرد و نه درامدم را از ان خودم خواهم دانست
حقیر با جان و دل برای اسایش و راحتی خانواده بدون انتظار دستمزدی کار خواهم کرد و درامدم را به تمامی در راه اسایش شوهر و افراد
خانواده خرج خواهم کرد
اگر در شهوترانی منظورتان این است که شهوت عنان زندگی انسان را به دست بگیرد و جایگزین عقل شود ما هم با هم موافق هستیم ولی اگر با این گزاره سعی دارید که کلاً شهوت را به عنوان چیز منفی معرفی کنید که نباشد بهتر است و ... با شما موافق نیستم. شهوت اگر در خدمت عقلانیت باشد وجودش لازم است و داشتن عقل و شهوت در خدمت عقل طریق تعادل در اسلام است و سرکوب کردن شهوت یک فلسفهی انحرافی است که صوفیه و ... دنبالش میروند و عرفانهای نوظهور دنبالش میکنند و اسمش را هم میگذارند تلقی درست از انسانیت.
هوالعالم و هوالسلام
سلام علیکم عزیز
چون تعریف درستی از شهوت ارائه نشده تا همین قسمت مطلب رو دنبال کنیم ...
تا بعد از تصحیحه مورد اول با کمال میل در خدمت شما خواستار همفکری هم باشیم و به باقی مطلب نظر کنیم
تقریبا شهوت یعنی استفاده بیش از حد از هر چیز, بر خلاف حکم عقلانیت ...
بله پشت کردن به امیال درست نیست . اما میل واقعی ربط زیادی به شهوت نداره
مگر غیر عقلانی باشه ... حالا جنسی عاطفی یا ذهنی هر چیزی به حد و اندازه خودش
باید سنجیده و درک و برآورده بشه ...
برادرم ببخشید که از آن یک جملهی شما برای بیان این مطالب استفاده کردم که ارتباط زیادی هم به صحبت شما نداشت
سلام علیکم
...
از اینکه قبول کردید که زن در درامد شوهرش هم سهیم است قدم خوبیست
یک نکته را هم در نظر داشته باشید این سهیم بودن در درامد دو طرفه هست
یعنی زن اگر شاغل باشد باز هم مرد در درامد او شریک است
بطور کلی هر درامدی که از هر طریقی چه زن و چه مرد به خانه وارد شود متعلق به هر دو نفر می باشد
( اوج زیبایی و اتحاد در خانواده )
سلام علیکم خوهر عزیز،
زن اگر کار کند مرد در حاصل کار او سهیم است؟ اسلام چنین نظری ندارد تا برایمان اثبات نکردهاید که دارد. در این پاسخ شما یک دلیل اسلامی هم ندیدم و مدام از مسائلی که برای خودتان بدیهی میدانید برای حقیر دلیل میآورید با آنکه آنها برای حقیر بدیهی نیستند. فکر کنم کنم در این یک مورد خاص جایمان عوض شده و حقیر باید از حقوق زنان دفاع کنم و شما تصمیم دارید از منافع مردان دفاع نمایید. در هر صورت اگر زن در خارج از خانه کار کند و شرعاً مجاز به این کار باشد (مثلاً شوهرش اجازه دهد یا در ضمن عقد شرط کرده باشد) در این صورت درامد زن تمام و کمال ازآن خودش است، اما اگر بخواهد مالی را به عنوان هدیه به شوهرش ببخشد آن هدیه برای شوهرش حلال که خواهد بود هیچ حتی در روایت علوی آمده که اگر از آن مال آبی خریداری شود و بر رویش دعایی خوانده شود در آن شفای برخی امراض است! (حدیث اینطور بود که مردی گفت مرضی دارم، امام فرمودند از خانمت خواهش کن که مالی را به تو ببخشد و با آن مال آبی بخر و ...)
لطفاً اینکه مرد در حاصل کارکرد همسرش سهیم است را بعد از آنکه به او اجازهی کار خارج خانه را داد به صورت قابل قبول در فقه شیعه اثبات بنمایید چون فعلاً برایمان عکس این مطلب اثبات شده است.
اما سوال شما این است چرا نصفه و مثلا 45 در صد نه ؟
حالا من سوال شما رو با یک سوال جواب می دهم
ایا به نظر شما معیار ی و سنجشی می توان برای این درصد تعیین کرد ؟
و به نظر حقیر چون هیچ معیار حقیقی و درستی که واقعا سهم را تعیین کند نمی توان داشت بهترین راهکار همین 50 درصد می باشد
از طرفی هم دقت کنید سهم بین اعضای یک خانواده است اگر کمی جا به جا شود راه دوری نمی رود
بین دوست و دشمن نیست که معیاری و اندازه ای به دقت هرچه تمام تر در نظر گرفت
این روش شما که چیزی که نمیدانیم را بگذاریم حد وسط یکجور مصالحه است، در علوم تجربی هم هرجا که اطلاعات کافی برای حل مسأله ندارند یک پارامتر را از تجربه مقداردهی میکنند تا مسأله قابلحل شود ولی این یکجور سمبلکاری و لاپوشانی است و نه واقعاً تولید علم!
در اسلامی که الأن در دست ما موجود است گفته شده نیازهای زن باید پاسخ داده شود، (کمتر از آن چه بسا ایجاد دین کند بر گردن مرد؟ و) بیش از آن برای مرد صواب دارد چنانکه در حدیث توصیه شده به گشاده گرفتن بر اهل خانه زمانی که خداوند بر مرد خانه روزی را گشاده گرفته باشد.
راه دور نرفتن در صورت کم و زیاد شدن خطوط و حدود هم مطلب درستی است تا زمانی که صلح برقرار است اما امان از وقتی که روابط خانوادگی ملتهب گردد، در این صورت باید حدودها درست مشخص شوند که به کسی ظلم نشده باشد. حقوقی که خداوند برای مرد بر عهدهی زن و برای زن بر عهدهی مرد قرار داده است هم برای همان زمانهای التهاب است و قرار نیست مو به مو از همان آغاز زندگی پیگیری شود، علمایی هم که حقیر دیدم همه اذعان داشتهاند که آن حقوق برای وقتی است که راه عاطفه و مصالحه و ... بر دو طرف بسته شده باشد و قانون هر طرف را بخواهد سر جای خود بنشاند که مطمئن شوند حقوقشان به صورت حداقلی محفوظ است، بعد دوباره تلاش کنند و بر اساس ایثار و محبت روابط خود را بازسازی کنند.
پس شما همچنان باید یک مرز مشخص برای این سهمبندیها مشخص نمایید که وقتی کار از مصالحه و عاطفی بودن گذشت بتوان به آن استناد کرد.
راستی اینکه فرمودید «چون هیچ معیار حقیقی و درستی که واقعا سهم را تعیین کند نمی توان داشت بهترین راهکار همین 50 درصد می باشد» در مورد حقیر و شما درست است و نه در مورد خداوند که «وَكُلُّ شَيْءٍ عِندَهُ بِمِقْدَارٍ» و «إِنَّهَا إِن تَكُ مِثْقَالَ حَبَّةٍ مِّنْ خَرْدَلٍ فَتَكُن فِي صَخْرَةٍ أَوْ فِي السَّمَاوَاتِ أَوْ فِي الْأَرْضِ يَأْتِ بِهَا اللَّـهُ ۚ إِنَّ اللَّـهَ لَطِيفٌ خَبِيرٌ».
حالا شما مقایسه کنید این دو قانون را
قانون الف : درامد مرد و زن پس از ازدواج متعلق به هر دو نفر می باشد
قانون ب : در امد هر کسی مال خودش می باشد
اگر زن کار کند تمام حقوقش مال خودش می باشد و حق دارد هر جا دلش خواست خرج کند
و در ان مرد را حقی نیست
درامد مرد هم مال خودش می باشد
زن در قبال کارهای خانه مثل یک خدمتکار از شوهرش طلب حقوق کند !!!!!!!!!!!!!!
و.اقعا منکه زیبایی در این قوانین نمی بینم
دقیقا زن شبیه یک خدمتکار در خانه می باشد و کنیز
لطفا به دوقانون دقت کنید
در یکی اوج اتحاد و همدلی و عشق و ایثار نسبت به همدیگر
و در دیگری اوج منیت و مال دوستی و عدم بخشش
خداییش کدام یک زیباتر و در اتحاد و همدلی زن و شوهر موثر تر است ؟
اینکه زن برود کار کند و بگوید ریالی از ان را به تو نمی دهم و هر کاری دلم خواست می کنم
یا اینکه نصف درامدش را متعلق به شوهرش بداند
اینکه زن در قبال کار خانه مثل یک کنیز از شوهرش پول و حقوق بگیرد کجایش زیبا است ؟
یک سوال را صادقانه جواب دهید ؟
اگر خانمتان برود کار کند و ریالی از ان را به شما ندهد و در قبال کار خانه هم از شما دستمزد بگیرد
زیباتر است و حس خوبی به شما دست می دهد و بیشتر دوستش دارید
یا اینکه برود کار کند و نصف ان را حق شما بداند ؟
دلم می خواهد به این سوال صادقانه جواب دهید
در کدام حالت مرد محبت بیشتری نسبت به زن پیدا می کند ؟
خواهرم زن چطور خدمتکاری است که به جای طلب مزد میتواند از شوهر یا صاحبکارش کنیز و خدمتکار بخواهد؟
در اسلام گفته شده که مالکیتها به رسمیت شناخته میشود ولی نه اینکه هر کسی مالش را در بالش زیر سرش مخفی کند که آن دیگری به آن دسترسی نداشته باشد. بزرگواری روایت میخواند که یک نفر امد پیش امام علیهالسلام و گفت با فلانی رفاقت و دوستی و صمیمت خاصی دارد! امام پرسیدند آیا این دوستی شما آنقدر هست که اگر آن دوست تو نیاز مالی داشت دست در جیب تو کند و پول بردارد و قبلش از تو اجازه نگرفته باشد و تو وقتی دانستی راضی باشی؟ آن مرد گفت خیر ناراحت میشوم. امام فرمودند که پس شما هنوز به شروع دوستی هم نرسیدهاید ... البته دقیق روایت را به خاطر ندارم و سندش را هم نمیدانم ولی میدانم که در یک دوستی واقعی دو دوست جانشان را برای هم میدهند و مال و اموال که دیگر چیز قابلداری نیست. در مورد همسر هم در زوج قبل از هر چیز دوستی عمیق با هم دارند ان شاء الله، یعنی زندگیشان بر اساس محبت است. همانطور که در آن دوستی مد نظر امام به هر حال مالکیت هر کس بر مالش مشخص است و مال دستهجمعی مطرح نیست در اینجا هم مال هر عضو از خانواده مال خودش است ولی تا روابط ملتهب نباشد و ایثار و محبت حکمفرما باشد (خانوادهی سالم به لحاظ ارتباط اعضای آن) میتوان آن حد و مرزها را نادیده گرفت، اما انکار آن حد و مرزها اصلاً به صلاح نیست چون در هر زندگی بالا و پایینی هست که در آن بالا و پایینها افراد باید به حقوق خود و مرزهای خود آگاه باشند اگر تقوای الهی دارند و نمیخواهند ظالم باشند به حقوق دیگران و نه مظلوم (تظلم هم در اسلام گناه است).
به نظر شما اگر زن انتظار داشته باشد که در مال شوهرش حق مساوی با شوهرش دارد اختلافی رخ نخواهد داد و همهی امور بر وفق ایثار و محبت خواهد گذشت؟ آن موقع که مرد به صلاحدیدی میخواهد برای خانوادهاش کاری کند و زن سهمش را میخواهد جز پرخاشگری بین دو طرف و دلخوری را میتوانید راحت انتظار داشته باشید؟ در اسلام مسائل مالی بر عهدهی مرد گذاشته شده و مرد مثل مدیر مالی خانواده است، شما بفرمایید مادرخرج، حساب و کتاب دست اوست، میداند بودجه برای چه کاری چه مقدار بگذارد. اگر زن و مرد با هم وارد گود شوند در حالت عادی مشکلی پیش نمیآید وقتی با هم مشورت میکنند و هر دو بدون غرض هستند، ولی فرض کنید شرایط کمی سخت شود و اهم فیالأهم کردن در مورد نیازهای خانواده به تشخیص این دو نفر یکی نباشد آنوقت دو مدیر چطور یک کشتی را هدایت میکنند؟ (تا مرد زن دیگری نگرفته باشد رأیگیری هم جواب نخواهد داد، به عنوان مزاح) فرض کنید مرد تشخیصی دهد و زن هم تشخیصی، با هم به تفاهم نرسند، بعد زن بگوید اصلاً نیمی از مال تو برای من است آن را به من بده و با آن نیم دیگر هر کاری که خواستی را بکن. این میشود زندگی بر مبنای محبت؟
اتفاقا خانم حقیر هم کار میکنند و حقوقشان هم مال خودشان است و هر از چند گاهی به حقیر یا افراد دیگری از دوستان و آشنایانشان قرضالحسنه میدهند و کارهای دیگری هم با آن میکنند. حقوقی هم که حقیر در میآورم اگرچه مالکیتش با خودم هست ولی همهاش خرج هردوامان میشود و الحمدلله به پسانداز هم نمیرسد که این هم خودش نعمتی است. این هم که در کار خانه از حقیر تقاضای دستمزد ندارند از بزرگواری و محبت ایشان است، الحمدلله.
بزرگوار جوابتان بی ربط است
شما گفتید قوانینی بهتر است که با توجه به تفاوتهای ذاتی بین زن و مرد باشد
و من گفتم تمام تفاوتهای بین زن و مرد را که خود غربیها کشف کرده اند و هر روز هم در حال کشف ان هستند
شما بروید یک کتاب روانشناسی دانشگاهی بردارید و یک نگاهی بکنید
ببینید نظرات و دانشمندان روانشناسی از ان کیست ؟ حقیر با خواندن صدها کتاب روانشناسی یک اسم و نظریه از جانب دانشمندی ایرانی ندیده ام هرچه هست خارجیها هستند
پس این علم که در دست ماست کجاست چرا دیده نمی شود ؟ مدعی کدام علم و شناخت در باره انسان هستید ؟
چند نظریه روان درمانی نام ببرید که مال ما باشد ؟
البته ادعا که شاخ و دم ندارد
بله ما در نهایت علم و دانش هستیم
ما در راه مریخ هستیم ولی انها حتی نتونسته اند یک ماهواره بسازند ؟:khaneh:
ادعا که شاخ و دم ندارد :ok:
خواهر عزیزم این جمله را واقعاً قبول دارید که «تمام تفاوتهای بین زن و مرد را که خود غربیها کشف کرده اند و هر روز هم در حال کشف ان هستند»؟
علمی که در دست ماست در قرآن و حدیث است، بخصوص در روانشناسی، اگرچه در تمام زمینهها این کتب مهجور مانده پر هستند از علوم ظاهری و باطنی. در روانشناسی شما بعد از طی کردن مراحل عقلی برایتان اثبات میشود که عقلاً باید یک مرجع تقلید داشت، حالا رساله را باز میکنید و میبینید که مرد میتواند چند همسر همزمان داشته باشد و زن نمیتواند، یا اینکه در ازدواج زن نسبت به مرد در خروج از خانه و تمکین جنسی متعهد میشود و مرد نسبت به زن در پرداخت نفقه. همین دو مطلب دریای از روانشناسی در خودش دارد. نیازهای اصلی رد چیست؟ چرا مرد این نیازها را بیشتر از زن دارد؟ آیا زن بر خلاف ظاهرش کمتر نیاز به توجه و محبت دارد که میتواند محبت شوهرش را با همسران دیگر او قسمت کند؟ ...
اما کسی که گمان میکند زن و مرد را میشناسد میآید سراغ قرآن یا حدیث یا رساله، همین موارد را میخواند و مغزش سوت میکشد از این همه نه اشتباه که از این همه اختلاف با آنچه که قبلاً در دانشگاه به او آموزش دادهاند. خوب یا اعتقادش آنقدر قوی هست که اسلام را به گوشهای پرت نکند و سعی کند دلایل آن را بفهمد و یا اعتقاد چندان قویای ندارد و آنوقت با همین دانشگاههای جمهوری اسلامی هم به جایی میرسد که غربیها نی انداختهاند. به قول ریچارد فیمن اگر رد پای روی برف را دنبال کنی به جایی میرسی که صاحب ان رد پا رسیده است، شما هم اگر روانشناسی غربی را بخوانید به دیدگاه آنها از انسانیت میرسید که حتماً میدانید چقدر متفاوت از دیدگاه اسلام از انسانیت است. حقیر با بضاعت کم خودم مقدار ناچیزی از هر دو را میدانم، اگر دوست دارید بحث کنیم اگرچه کارشناسان خیلی بهتر میتوانند نظر هر دو گروه را بیان کنند و نظر غربیها را نقد کنند.
اینکه ادعا شاخ و دم ندارد هم مطلب درستی است، عدهای ادعا دارند که انسان را از خالق انسان بهتر شناختهاند و البته ادعا هم شاخ و دم ندارد ...
یا علی
حقیر با جان و دل برای اسایش و راحتی خانواده بدون انتظار دستمزدی کار خواهم کرد و درامدم را به تمامی در راه اسایش شوهر و افراد
خانواده خرج خواهم کرد
احسنت
قلب یک خانه و خانواده بودن و ماندن یعنی همین !
جاری بودن یا به جریان انداختن خون حیات در بدن خانواده ...
اما در ازای تنفس هوای تازه و به اندازه که لازمه اش تامین یکسری نیاز و خواسته های معقول بوده !
میخواستم در پاسخ به مساله ای که از وظایف زن مطرح شد مطلبی ارسال کنم اما در اون زمان تاپیک بسته بود
میخوام بگم
زن و مرد باید از خدا بخوان که با کار در منزل حالا جارو کردن ظرف شستن رخت شستن و تعمیرات غیره
مثل خون در رگهای خانه و خانواده جریان پیدا میکنند ... باور کنید که به هر چیز دست بزنید بوی شما که میتونه نشان از خلق و خوی شما از مهر شما از عشق شما باشه روی ظرف و فرش و در و دیوار و رخت و لباس ها میمونه . هر چند نامحسوسه اما قابل انتقال و قابل درک بودده !!! عمق وجود اعضای یک خانواده این زحمات این عشق و عطوفت یا نفرت و خشونت رو درک و ثبت میکنه ... و با همین الگو شکل میگیره و شاید در روزهای بعد یا ماه و سال بعد بازتاب اونرو با مهر متقابل در وجود فرزندان و همسر خود ببینید !
خوب انشالله زنی گیرتان بیاید که تمام درامدش را خرج پدر و مادرش کند و در قبال کارهای خانه و شیر دادن بچه از شما حقوق دریافت کند
و غیر از اینها شما خرج خوردو خوراک و پوشاک و منزل را هم بدهید تا مزه عدالت را بچشید
هر چند که این سخنان شما و ان شاء الله شما شامل حال بنده نشده اما بنده هم متقابلاً برای شما دعا می کنم ...
ان شاء الله شما هم به مراد خود رسیده و در هنگام طلاق 50 درصد اموال شوهرتان را به پاس زحمت هایی که کشیده اید ببرید...
حقیر که از این عدالت می گذرم و نه در مقابل کار خانه از شوهرم پول دریافت نخواهم کرد و نه درامدم را از ان خودم خواهم دانست
حقیر با جان و دل برای اسایش و راحتی خانواده بدون انتظار دستمزدی کار خواهم کرد و درامدم را به تمامی در راه اسایش شوهر و افراد
خانواده خرج خواهم کرد
اینکه پول دریافت نخواهید کرد بخشش حق است و اینکه درآمدتان را هم ازان خود نمی دانید همچنین
شما که اینقدر بخشنده هستید در جهت رفاه حال خانواده از آن 50 درصد هم بگذرید!!!
اگر این جهالت است بگذار باشد حداقل انسانیت که هست
وَإِذَا سَمِعُوا اللَّغْوَ أَعْرَضُوا عَنْهُ وَقَالُوا لَنَا أَعْمَالُنَا وَلَكُمْ أَعْمَالُكُمْ سَلَامٌ عَلَيْكُمْ لَا نَبْتَغِي الْجَاهِلِينَ [٢٨:٥٥]
و هرگاه سخن لغو و بیهوده بشنوند، از آن روی میگردانند و میگویند: «اعمال ما از آن ماست و اعمال شما از آن خودتان؛ سلام بر شما (سلام وداع)؛ ما خواهان جاهلان نیستیم!»
حقیر که از این عدالت می گذرم و نه در مقابل کار خانه از شوهرم پول دریافت نخواهم کرد و نه درامدم را از ان خودم خواهم دانست
حقیر با جان و دل برای اسایش و راحتی خانواده بدون انتظار دستمزدی کار خواهم کرد و درامدم را به تمامی در راه اسایش شوهر و افراد
خانواده خرج خواهم کرد
اگر این جهالت است بگذار باشد حداقل انسانیت که هست
سلام علیکم مجدد،
نه خواهرم در این تصمیم خودتان تجدید نظر کنید یا لااقل روی آن اصرار نکنید. حقیر مخالف کار کردن زنان با وجود تمام شرایط و شئون اسلامیاش نیستم (اگرچه موافقش هم جز در کارهای زنانه نیستم) اما انجام توآمان کار داخل و خارج خانه برای جسم معمولاً ضعیف خانمها مناسب نیست، از صبح تا غروب مثل مردها کار کنید و بعد یک همسر و مادر خسته را به شوهر و بچههایش رساندن فداکاری و ایثار نیست، بابت حقوق شوهرتان که کفاف زندگیاتان را بدهد نگران نباشد که «الرزق مقسوم لطالب رزق»، ایشان تلاش معمولشان را کنند ان شاء الله خداوند روزی حلال تمامی اعضای خانوادهاتان را با هر تعداد بچه که به شما بخشیده باشد به ایشان میرساند:
وَأْمُرْ أَهْلَكَ بِالصَّلَاةِ وَاصْطَبِرْ عَلَيْهَا ۖ لَا نَسْأَلُكَ رِزْقًا ۖ نَّحْنُ نَرْزُقُكَ ۗ وَالْعَاقِبَةُ لِلتَّقْوَىٰ [طه، ۱۳۲] و خانواده ات را به نماز فرمان بده و خود نیز بر آن شکیبایی ورز؛ از تو رزقی نمی طلبیم، ما به تو روزی می دهیم و عاقبت نیک برای پرهیزکاری است.
جوانی و سلامتی و شادبی خود را صرف درآوردن رزق نکنید، توجه به بچهها و تربیت انها و همدلی کردن با شوهرتان را تا حدودی از دست خواهید داد و از کارافتادگی و خستگی جسمی و روحی را زودتر از آنچه باید و شاید در خود خواهید دید و بقیه هم از حال شما متأثر خواهند شد ...
کسی که از کار اصلیاش و از شأن اصلیش دور شود برای رسیدن به شأنی که ضررش برای او بیشتر از سودش است بعداً پشیمان خواهد شد ...
اما هرچه که باشد صلاح مملکت خویش خسروان دانند ...
یا علی
هر چند که این سخنان شما و ان شاء الله شما شامل حال بنده نشده اما بنده هم متقابلاً برای شما دعا می کنم ...
:Moteajeb!::Moteajeb!:
این سخنان من نیست
ان عدالتیست که دارید از ان دفاع می کنید
چطور شد از چیزی که دفاع می کنید برای شما ارزو کردم ناراحت شدید ؟
واقعا در شگفتم !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
این جواب شما به طور ضمنی نشان می دهد ان قوانینی را که از ان دفاع می کنیدرا عدالت نمی دانید
وگرنه خوشحال باید باشید چنین عدالتی که از ان دفاع می کنید به سرتان بیاید
وَإِذَا سَمِعُوا اللَّغْوَ أَعْرَضُوا عَنْهُ وَقَالُوا لَنَا أَعْمَالُنَا وَلَكُمْ أَعْمَالُكُمْ سَلَامٌ عَلَيْكُمْ لَا نَبْتَغِي الْجَاهِلِينَ [٢٨:٥٥]
و هرگاه سخن لغو و بیهوده بشنوند، از آن روی میگردانند و میگویند: «اعمال ما از آن ماست و اعمال شما از آن خودتان؛ سلام بر شما (سلام وداع)؛ ما خواهان جاهلان نیستیم!»
چطور شد سخنانی که از ان دفاع کردید حالا که برای خودتان ارزو کردم شد جهالت
امثال شما شعارشان این است
مرگ خوبست برای همسایه
براستی این تناقض اشکار در گفتار و کردار برای چیست ؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
این سخنان من نیست
ان عدالتیست که دارید از ان دفاع می کنید
چطور شد از چیزی که دفاع می کنید برای شما ارزو کردم ناراحت شدید ؟
واقعا در شگفتم !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
این جواب شما به طور ضمنی نشان می دهد ان قوانینی را که از ان دفاع می کنیدرا عدالت نمی دانید
وگرنه خوشحال باید باشید چنین عدالتی که از ان دفاع می کنید به سرتان بیاید
چطور شد سخنانی که از ان دفاع کردید حالا که برای خودتان ارزو کردم شد جهالت
امثال شما شعارشان این است
مرگ خوبست برای همسایه
براستی این تناقض اشکار در گفتار و کردار برای چیست ؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
اولا بنده ناراحت نشدم و گفتم این ان شاء الله شامل حال بنده نشده،از کجای این سخن برداشت می شود که این سخن را خلاف عدالت دانسته ام یا از آن ناراحت شده ام؟!!! اگر به کسی بگویید ان شاء الله بروید حج و او بگوید این سخن شامل حال بنده نشده یعنی حج را عملی بد می داند؟!!!!!!!
ثانیاً متن آیه و جوابی که به آن داده شده را خوانده و در آن تامل کنید که این مطالبی که شما از آن برداشت کرده اید اشتباه است.
ثالثاً اگر در مورد اصل موضوع بحثی دارید ارایه کنید که اینگونه جواب دادن شما از همان پست قبلی هم بیانگر عدم توانایی شما در پاسخ به مطالب اصلی بود که آن جواب ها را دادید در ادامه به اینگونه پاسخ های شما که صرفاً جنبه تغییر موضوع بحث برای فرار از پاسخ اصلی را دارد جواب داده نخواهد شد.
برای اداره این اجتماع کوچک دو نوع کار وجود دارد کارهای داخل خانه و کارهای خارج خانه
هر کدام از این کارها لنگ بماند این محل امن و اسایش مختل خواهد شد
مرد در بیرون خانه کار می کند تا بتواند وسایل مورد نیاز خورد و خوراک اعضا را تهیه کند
ایا تهیه این وسایل کافیست ؟
ایا کار تمام شد ؟ نخیر کار نیمه است
نیمه ان را که انجام می دهد ؟ زن خانه صبح تا شب مشغول تهیه خورد و خوراک و نظافت این محیط برای اسایش اعضا است
در حقیقت زن مثل یک شریک و همکار در رساندن مرد به ثروت تلاش و کوشش می کند
پس واضح است که نیم ان متعلق به او می باشد
این زن بوده که نیازهای جنسی و عاطفی و مادی مرد را هر لحظه براورده کرده تا مرد بتواند کار کند
زن مانند شریک؟
مردی را تصور کنید که برای کسب در آمد خانواده اش 14 روز تمام سر دکل حفاری در دمای 50 درجه کار می کند.و زنش در خانه لباس ها را با ماشین لباس شویی...ظرف ها را با ماشین ظرف شویی می شوید...غذا را با انواع و اقسام وسایل پیشرفته آماده می کند.برای خرید از خودرو شخصی استفاده می کند.از هیچ گونه خرج کردن برای ظاهر خود دریغ ندارد (به نام همسر).
در این صورت کار ها برابر بوده؟
اگر نیاز عاطفی باشد زن نیاز مند تر هم هست. خود شما خانم ها بهتر میدانید که مفهوم برابری از نگاه شما، برتری نسبت به مرد است نه برابری حقیقی با مرد.
در بحث حقوق مرد و زن مخصوصا" در ایران متاسفانه در زمان حال حقوق کسی که همواره در حال تضعیف و نابود شدن است ،حقوق مرد است.ولی عده ای از زن ها با سیاه نمایی مسائل کوچک همواره سعی دارند امتیازات ناجوانمردانه ای را از مردان بگیرند.
متاسفانه زنان ایران در جایی که به نفعشان است مانند زنان سنتی عمل کرده و اگر نفعشان به مدرن شدن باشد سریعا" مدرن شده و حقوق خود را که در واقع ظلمی بیش نیست از مردان طلب می کنند.
سلام علیکم خوهر عزیز،
زن اگر کار کند مرد در حاصل کار او سهیم است؟ اسلام چنین نظری ندارد تا برایمان اثبات نکردهاید که دارد. در این پاسخ شما یک دلیل اسلامی هم ندیدم و مدام از مسائلی که برای خودتان بدیهی میدانید برای حقیر دلیل میآورید با آنکه آنها برای حقیر بدیهی نیستند. فکر کنم کنم در این یک مورد خاص جایمان عوض شده و حقیر باید از حقوق زنان دفاع کنم و شما تصمیم دارید از منافع مردان دفاع نمایید. در هر صورت اگر زن در خارج از خانه کار کند و شرعاً مجاز به این کار باشد (مثلاً شوهرش اجازه دهد یا در ضمن عقد شرط کرده باشد) در این صورت درامد زن تمام و کمال ازآن خودش است، اما اگر بخواهد مالی را به عنوان هدیه به شوهرش ببخشد آن هدیه برای شوهرش حلال که خواهد بود هیچ حتی در روایت علوی آمده که اگر از آن مال آبی خریداری شود و بر رویش دعایی خوانده شود در آن شفای برخی امراض است! (حدیث اینطور بود که مردی گفت مرضی دارم، امام فرمودند از خانمت خواهش کن که مالی را به تو ببخشد و با آن مال آبی بخر و ...)
لطفاً اینکه مرد در حاصل کارکرد همسرش سهیم است را بعد از آنکه به او اجازهی کار خارج خانه را داد به صورت قابل قبول در فقه شیعه اثبات بنمایید چون فعلاً برایمان عکس این مطلب اثبات شده است.
سلام بزرگوار
والا من جز اثباتی عقلانی بر این مساله
اثباتی دیگر ندارم
به نظر حقیر چه زن و چه مرد اگر بیرون از خانه کار می کنند و درامدی دارند
این کار و درامد در راستای پیشرفت خانواده است و باید باشد پس متعلق به هر دو نفر می باشد
معنا ندارد زن از وقت رسیدگی به خانواده کم کند و بیرون کار کند و بعد درامدش صرفا مال خودش باشد
چون از وقت و حمایت خانواده استفاده می کند و کار می کند پس عقلا این درامد متعلق به خانواده است
نه اینکه زنی برود کار کند و بعد مثلا بگوید می خواهم تمام درامدم را به خواهرم بدهم !!!!!
ایا اینکار عقلانیست ؟
چه در فقه شیعه چیزی باشد و چه نباشد اساس درستی عملی باید عقلانی بودن ان باشد
شما بگویید کجای این کار عقلانیست که زنی از وقت خانواده وحمایت انان استفاده کند و کار کند و بعد بگوید طبق فقه شیعه این
درامد مال خودم است و مثلا می خواهم همه ان را به خواهرم ببخشم !!!!!
لطفا عقلانی بودن این امور را ثابت بفرمایید
تا حقیر هم از اشتباه در بیایم
مرد میتواند چند همسر همزمان داشته باشد و زن نمیتواند
تا وقتی شما تاکید بر این اشتباهتون داشته باشید و متوجه این اشتباه نشوید متوجه بقیه اشتباهاتون هم نخواهید شد
البته اینکه درکش براتون اینقدر سخته شاید مرتبط به نوع عملکرد مغز و تفاوت مغز زن و مرد داشته باشه
چند همسری ( البته به جز حالتهای مجاز ) بر خلاف روحیه و فطرت زن می باشد
زن موجود حساسی است و بسیار احساساتی و عاشق پیشه
علاوه بر اینکه زن از نظر روحی و روانی برایش بسیار سخت و طاقت فرسا هست که زنی دیگر را در اغوش شوهرش ببیند
این مساله بر جسم او انچنان اثر می گذارد که او را نسبت به همسرش سرد مزاج می کند
ببخشید که مجبورم این حرفها رو بزنم ولی حقیقتی است که باید گفت
حتما می دانید شهوت زن و ارضای جنسی او به شدت تحت تاثیر افکار و احساسات او است
و خدشه وارد شدن به احساسات او عمیقا در رابطه جنسی او انچنان تاثیر منفی بر جا می گذارد که او را نسبت به شوهرش سرد مزاج می کند
( البته استثنا وجود دارد )
حالا بفرمایید مرد ایا برای ارضای شهوت خودش باید زن بیچاره را از همان یک شوهر هم محروم کند ؟
نمی دانم درک این مسائل واقعا اینقدر سخت است ؟ ایا مرد فقط به ارضای خودش بایدبیندیشد و ارضای همسرش و محروم کردن او و سرد مزاج کردن او واقعا اهمیتی ندارد ؟
من دیگه ادامه بحث رو در این زمینه فرسایشی و خسته کننده می بینم
گفتنیها گفته شده و همش تکرار مکررات است
بنابراین در این زمینه دیگر بحث و ادامه نخواهم داد
سلام علیکم مجدد،
نه خواهرم در این تصمیم خودتان تجدید نظر کنید یا لااقل روی آن اصرار نکنید. حقیر مخالف کار کردن زنان با وجود تمام شرایط و شئون اسلامیاش نیستم (اگرچه موافقش هم جز در کارهای زنانه نیستم) اما انجام توآمان کار داخل و خارج خانه برای جسم معمولاً ضعیف خانمها مناسب نیست، از صبح تا غروب مثل مردها کار کنید و بعد یک همسر و مادر خسته را به شوهر و بچههایش رساندن فداکاری و ایثار نیست، بابت حقوق شوهرتان که کفاف زندگیاتان را بدهد نگران نباشد که «الرزق مقسوم لطالب رزق»، ایشان تلاش معمولشان را کنند ان شاء الله خداوند روزی حلال تمامی اعضای خانوادهاتان را با هر تعداد بچه که به شما بخشیده باشد به ایشان میرساند:
وَأْمُرْ أَهْلَكَ بِالصَّلَاةِ وَاصْطَبِرْ عَلَيْهَا ۖ لَا نَسْأَلُكَ رِزْقًا ۖ نَّحْنُ نَرْزُقُكَ ۗ وَالْعَاقِبَةُ لِلتَّقْوَىٰ [طه، ۱۳۲]
و خانواده ات را به نماز فرمان بده و خود نیز بر آن شکیبایی ورز؛ از تو رزقی نمی طلبیم، ما به تو روزی می دهیم و عاقبت نیک برای پرهیزکاری است.
جوانی و سلامتی و شادبی خود را صرف درآوردن رزق نکنید، توجه به بچهها و تربیت انها و همدلی کردن با شوهرتان را تا حدودی از دست خواهید داد و از کارافتادگی و خستگی جسمی و روحی را زودتر از آنچه باید و شاید در خود خواهید دید و بقیه هم از حال شما متأثر خواهند شد ...
کسی که از کار اصلیاش و از شأن اصلیش دور شود برای رسیدن به شأنی که ضررش برای او بیشتر از سودش است بعداً پشیمان خواهد شد ...
اما هرچه که باشد صلاح مملکت خویش خسروان دانند ...
یا علی
سلام بزرگوار
یک مشکلی که در طرز تفکر شما و افرادی نظیر شما می بینم اینه که تفاوتهای فردی در انسانها رو و مخصوصا در زنها رو نادیده می گیرید
بخاطر همین برای همه زنها یک نسخه می پیچید
باور بفرمایید زنها هم مثل مردها انسان هستند با سلیقه و استعدادها ی مختلف
اگر خانه داری برای زنی نهایت ارزو و خوش بختی باشد شاید برای زن دیگر کاری طاقت فرسا
زن هم به مانند هر انسان دیگری ارزو ها و هدفهایی دارد
واقعا برای یک زن شاید کار در معدن بزرگترین ارزو و خواسته اش در زندگی باشد
و نرسیدن به ان شغل واقعا زندگی او را بی معنا و بی ارزش کند
شاید زنی کارخانه او را ارضا کند ولی زنی دیگر تشنه فعالیتهای بیرونی باشد
شاید زنی واقعا طالب جوان ماندن و زیبا ماندن باشد و زنی دیگر ارزشی به این مسائل قائل نشود
این تفاوتهای فکری و مغزی را اگر در مورد زنان در نظر بگیرید خیلی مسائل حل می شود
یک نسخه واحد برای همه زنها نپیچید
سلام
مطالبی که قرمز بود را بنده صحیح نمی دانم و دلایل خود را هم بیان خواهم کرد:
:اینکه مرد هر آنچه که کسب کند زن در نیمی از آن شریک است این جمله کاملاً غلط است و مثال نقضش این است شما دو زن دو قلو را فرض کنید که هر دو دقیقاً یک جور کار انجام می دهند و تمام زحمت هایی هم که می کشند برابر است تمام کارهایی که در خانه انجام می دهند و ووووو همگی برابر و به یک اندازه است یکی از آنها با مردی ازدواج می کند که تاجر است و دیگری با مردی ازدواج می کند که کارگر آن تاجر است.
بعد از یک سال با زحمت های مساوی این دو مرد زنانشان را طلاق می دهند و نیمی از اموالشان را با زنشان تقسیم می کنند زن تاجر پول بیشتری نسبت به زن کارگر بدست خواهد آمد در حالی که هر دو به یک میزان تلاش کرده اند و این خلاف عدالت است که دو زنی که با شرایط یکسان بوده اند و اگر شما بگویید این زنان در پیشروی شوهرشان کمک کرده اند با توجه به اینکه هر دو یکسان عمل کرده اند باید هر دو یکسان پیشرفت کنند اما اینچنین نیست چون تلاش مرد در بدست آودن اموال بسیار بیشتر از تاثیر زن است پس تقسیم مساوی اموال خلاف عدالت است.
اشکال این استدلال شما بسیار واضح است
این مثل این است که بگویید چرا فردی در یک خانواده ثروتمند بدنیا می اید و بدون هیچ زحمتی به ثروت می رسد
ولی فردی بچه یک گدا متولد می شود و با وجود زحمات بسیاری که می کشد باز هم فقیر می ماند
ایا این عدالت است ؟
حکم اسلام در اینباره چیست؟
اسلام می گوید زن به هر میزان که تلاش کرد و با توجه به شان خودش مرد وظیفه دارد به او پول دهد.
مرد کار های خارج از خانه را انجام می دهد و پولی که بدست می آورد مال خودش هست (همان مثال تاجر و کارگر و زنانشان آنچنان تاثیری در میزان درآمد شوهرانشان ندارند) اما زنانشان از آنجا که مسئولیت خانه را به عهده دارند می توانند برای هر کاری که می کنند مثلاً بچه های خودش را بزرگ می کند یا شیر دهد یا ... از شوهرش پول بگیرد متناسب شانش و زن هیچ وظیفه ای ندارد که هیچ کاری انجام دهد و مرد موظف است که یا به زن خودش پولی برای زحماتش دهد و یا اینکه کسی را برای اینکار ها استخدام کند و این حکم مطابق عدالت است و حکم غرب حکم جاهلی
البته که این قوانین به نفع زن است و زن طبق این قوانین جز خوردن و خوابیدن کار دیگری ندارد
ولی تصور کنید که اگر زنان خواسته باشند برای کار خانه از همسرانشان مزد بگیرند چند در صد از مردان توانایی ان را دارند ؟
الان مزد خدمتکار روزانه 25000 تومان است و یک زن باید برای یک ماه کار کردن در خانه از شوهرش تقریبا هفتصد هزار تومان بگیرد
واقعا کدام مرد است که بتواند ماهی هفتصد هزار تومان فقط به زنش برای کار خانه حقوق بدهد
بر این مبنا حداقل حقوق مرد برای اداره یک زندگی نزدیک دو میلیون تومان می باشد
و بسیاری از مردان حتی یک زن هم نمی توانند بگیرند چه برسد به چهارتا
خوب ایا این قوانین واقعی و ضمانت اجرایی دارند ؟
حقیر که فکر می کنم در جایی که بسیاری از جوانان به چهل سالگی رسیده اند و توانایی یک بار ازدواج هم ندارند
این همه بحث راجع به چند همسری ایا موضوعیت دارد ؟
به نظر حقیر اگر مردی هم دلش به حال زن بیوه ای می سوزد و می خواهد ان زن را به ازویش برساند
زمینه ازدواج او را با یکی از پسران مجردی که توانایی مالی برای ازدواج ندارد را فرهم کند
این ثوابش بسیار بیشتر است
اولا بنده ناراحت نشدم و گفتم این ان شاء الله شامل حال بنده نشده،از کجای این سخن برداشت می شود که این سخن را خلاف عدالت دانسته ام یا از آن ناراحت شده ام؟!!! اگر به کسی بگویید ان شاء الله بروید حج و او بگوید این سخن شامل حال بنده نشده یعنی حج را عملی بد می داند؟!!!!!!!
ثانیاً متن آیه و جوابی که به آن داده شده را خوانده و در آن تامل کنید که این مطالبی که شما از آن برداشت کرده اید اشتباه است.
ثالثاً اگر در مورد اصل موضوع بحثی دارید ارایه کنید که اینگونه جواب دادن شما از همان پست قبلی هم بیانگر عدم توانایی شما در پاسخ به مطالب اصلی بود که آن جواب ها را دادید در ادامه به اینگونه پاسخ های شما که صرفاً جنبه تغییر موضوع بحث برای فرار از پاسخ اصلی را دارد جواب داده نخواهد شد.
اتفاقا نحوه جواب دادن حقیر کاملا از روی برنامه بود و ان جوابی را که ابتدا دادم اصل موضوع بود که به شما نشان دهم
این مساله ای که بعنوان عدالت مطرح می کنید چقدر سنگین است
گیریم که واقعا عدالت در همان باشد باید دید چقدر این موضوع در زمان حال ضمانت اجرایی دارد ؟
چند درصد از مردها واقعا می توانند به زنانشان در قبال کار خانه حقوق بدهند ؟
این قانون هم مانند قانون قطع دست دزد در زمان حال محجور مانده
و باید زنده شود
چقدر واقعا عالی می شود زنها در قبال کار خانه از همسرشون حقوق بگیرند
چه بهتر از این مساله
ان وقت مردها شلوارشان دوتا نمی شود که به فکر ازدواج مجدد بیفتند :ok:
والا من جز اثباتی عقلانی بر این مساله
اثباتی دیگر ندارم
سلام علیکم،
البته عقل یکی از چهار منبع شیعه برای تشخیص احکام است اما اگر حکم عقل با حکم قرآن تضاد داشت ولو این تضاد رفعشدنی و ظاهری هم باشد دیگر نمیشود همینطوری الکی حکم عقل را پذیرفت و به نص قرآن بیتفاوت بود. باید دید آیا میشود قرآن را طوری فهمید که این حکم عقلی در آن هم همینطور بیان شده باشد یا خیر. بعد سنت است، اگر روایات صحیحالسندی داشتیم که مفهوم فهمیده شده توسط قرآن را تصدیق میکردند و بیشتر توضیح میدادند و باز با حکم عقل ما تضاد داشتند چه؟ همه را بگذاریم کنار که حکم عقل ما چنین است و چنان نیست؟ بگوییم قرآن بد فهمیده شده و تمامی آن احادیث هم اشتباه هستند؟ اگر اینطور بود که حکمت خداوند در فرستادن قرآن زیر سؤال میرفت و ما به حرف علما و عقلا گوش میدادیم کافی بود!؟
همینطور که وجاهت قرآن و سنت را پیش خودتان بررسی میکنید باید وجاهت عقل را هم بررسی کرد دیگر. البته اول باید عقل را شناخت و این کار خیلی سادهای نیست. ولی آن چیزی که شما دارید از آن استفاده میکنید بیشتر ساختن یک ساختار منطقی است بر روی دادههایی که بدیهی فرض شدهاند. منطق این عالم یکتاست و ما هم این قدرت را داریم که با توجه به همین منطق که حاکم بر خود ما هم هست از یک سری داده (چه درست باشند و چه اشتباه) یک ساختار منطقی با استدلالهای منطقی بنا کنیم. خاصیت استفاده از منطق هم است است که محافظ صحت دادههاست. هر استدلال منطقی مانند یک دستگاه منطقی است که داده به عنوان ورودی به آن میدهید و داده به عنوان خروجی از آن تحویل میگیرید. خروجی این دستگاه منطقی همانقدر درست است که ورودی آن درست بوه است و در این دستگاه تنها دادهها از شکلی به شکل دیگر توصیف شدهاند که عیناً معادل شکل اول باشد با ظاهری متفاوت. پس استدلالهای منطقی کاری به درستی یا غلط بودن دادهها ندارند و فقط ساختاری منطقی بر روی آن میسازند. مثلاً یکی به شما دادهی اشتباهی میدهد که فلان اتفاق افتاده است، با عقل خود آن را تحلیل میکنید و یک نتیجهی عقلانی هم میگیرید ولی بعد متوجه میشوید که آن اتفاق نیافتاده و به دلایل دیگری نمیتوانسته هم رخ دهد. آزمایشهای ذهنی در علوم جدید هم همینطور هستند، در درون ذهن یک آزمایش صورت میدهیم که قوانین حاکم بر آن تنها از استدلالهای منطقی تبعیت میکنند. اما این استدلالهای منطقی لزوماً آن چیزی که عقل میگوییم نیستند و عقل تنها بر مبنای ورودی حق و متحقق است که خروجی میدهد و دل به آن روشن میشود. نه اینکه بگویم این حرفهای شما استدلال منطقی هست یا نیست یا اگر هست آیا صحیح از قواعد منطقی در آنها استفاده شده است یا جایی خطا دارد، فقط گفتم که اگر به راحتی بگوییم قرآن فهمیده نشد و بخشی از روایات جعلی هستند باید روی اینکه خود عقل چه باشد هم کمی عمیقتر شد و به صرف اینکه بنده استدلال میکنم قناعت نکرد. همین استدلالها هم خیلی وقتها درونشان یک جا طرفین بخش بر صفر میشوند و از اعتبار تساویهای بعدی کاسته میشود. پس باید مراقب بود و اینقدر با اطمینان صحبت نکرد، خصوصا وقتی سعی داریم مطلبی را اثبات کنیم که لااقل با ظاهر قرآن و تعداد زیادی روایت با سند ظاهراً صحیح و اجماع علمای زیادی از دین در تضاد است.
معنا ندارد زن از وقت رسیدگی به خانواده کم کند و بیرون کار کند و بعد درامدش صرفا مال خودش باشد
چون از وقت و حمایت خانواده استفاده می کند و کار می کند پس عقلا این درامد متعلق به خانواده است
نه اینکه زنی برود کار کند و بعد مثلا بگوید می خواهم تمام درامدم را به خواهرم بدهم !!!!!
ایا اینکار عقلانیست ؟
راستش اصلاً معنا ندارد زن از تربیت بچههایش و محبت کردن به ایشان یا به شوهرش بزند و برود کار بیرون کند اگر به آن کار او نیاز اساسی و حیاتی وجود ندارد، منشی شدن زن برای استفاده از خوشخلقی خانمها آیا استفاده است یا سوءاستفاده؟ کارمند شدن خانمها آیا ضرورت دارد یا بالسویه است؟ و هزار مثال دیگر. قبول دارم که پلیس زن لازم است، دکتر زن لازم است، پرستار زن لازم است، معلم زن لازم است، استاد دانشگاه زن لازم است و ... اما بگذرم اینجا بحث دیگری در جریان است و آن اینکه آیا اصولاً زن مجاز است از محوریت خود به عنوان ستون عاطفی و چراغ خانه و خانواده بودن بزند و به کاری مشغول شود که نیازی هم نیست حتماً توسط زن انجام شود و یا زن خودش هم به دلیل بدون سرپرست نبودن نیازی به درآوردن رزق و روزی ندارد؟
اما اگر شوهر این خانم مثلاً با توجه به اینکه همه چیز خانه دیگر ماشینی شده است برای اینکه حوصلهی خانم در خانه سر نرود به او اجازه داد که برود کار کند آیا باز در حقوق این خانم شریک است؟ او میتوانست همسرش را به جای سر کار به کلاس ورزش بفرستد و برای این کار پول هم خرج کند ولی حالا اجازه داده که او برود سر کار، آیا در پولی که او در میآورد شریک است؟ اگر زن خودش خواست بدهد که نوش جان همهاشان اما به هر حال مالکیت بر عهدهی خود زن است و بدون اجازهی شوهرش نمیتواند به سر کار برود (یا باید شرط ضمن عقد باشد و یا اجازهی بعدی و یا اینکه در زمان عقد سر کار میرفته است و شوهرش مانع نگشته است که این هم یعنی رضایت). این به نظر حقیر هیچکجایش غیرعقلانی نیست، چون مرد میتوانسته مانع شود و اگر اجازه داده با تبعاتش را اجازه داده ... مثل اینکه مردی به زنش اجازه دهد زن برای مراقبت از والدین خودش هر روز چند ساعت برود برای خدمت کردن به آنها و تمیزکاری منزلشان و ...، زن باید بیاید و برای این خدمتش به شوهرش پول بدهد؟ مرد میتوانست اجازه ندهد ولی با هر دلیلی که برای خودش داشته این اجازه را داده.
چه در فقه شیعه چیزی باشد و چه نباشد اساس درستی عملی باید عقلانی بودن ان باشد
عجب! این حرفتان خیلی سنگین است! عقل ما و شما هم که اگر مانند عقل رسول خدا صلاللهعلیهوآله کامل بود و انحراف و اعوجاج نداشت به همان شرع خدا منجر میشد!؟ قبلاً هم این را به شما گفته بودم و برایتان مهم نبود و تنها عصبانی شدید اما باز میگویم چون اهمیت زیادی در رشد و تکامل انسانها دارد:
جملهی «کلما امر به العقل امر به الشرع و کما امر به الشرع امر به العقل» برای عقل سالم است، مگرنه از معصوم علیهالسلام پرسیدند که معنی اینکه یک عده دلشان مریض است در قرآن چیست؟ معصوم فرمود اینکه به بدی تمایل دارند و از خوبی کراهت. در روایت دیگر داریم که فرمودند اگر میخواهید عقلتان شفا یابد از شرع خدا تبعیت کنید. وضع حقیر و شما اینطور است که دلمان بیمار است و بیماری دل و دوری از فطرت هم ناشی از گناه و اشتباه است و غفلت (دائکم الذنوب و دوائکم الإستغفار)، چه قبل از سن بلوغمان به صورت تکوینی و چه بعد از آن به صورت تکوینی و تشریعی.
این هم حسن ختام این بحث. یک اعرابی یا غیر آن رسید خدمت معصوم علیهالسلام و پرسید که طهارت را برایم آموزش دهید. معصوم فرمود که ابتدا صورت را بشود و بعد دستها را تا آرنج و بعد مسح بکش بر سر و پایت. آن مرد رفت و همه با تعجب رسیدند خدمت معصوم که چرا بیشتر توضیح ندادید؟ او از کجا بداند که صورتش را از کجا تا کجا بشوید، یا دست را از بالا به پایین بشوید یا از پایین به بالا و اینکه مسح سر کجا و چه مقدار باشد و ...؟ معصوم فرمود او را دنبال کنید و ببینید چطور وضو را صحیح میگیرد. آنها دنبال کردند و دیدند آن مرد همانطور که آنها وضو میگرفتند وضو میگرفت. آن مرد عاقل بود و نیازی به رساله با این همه قانون و تبصره نداشت ولی آیا شما که ادعای عاقل بودن دارید هم نیازی به رساله ندارید؟ برای یک نفر اشارهای شود تا ته حکم را میبیند و برای یک نفر دیگر باید ساعتها روی منبر توضیح داد و بعد هم در عمل نشان داد که دیگر شک به دلش راه ندهد که درست این است و ... . پیامبر خدا هم نبی امی بودند ولی با عقل خود به جایی رسیدند که احدی نرسید. ما کجا و آنها کجا؟ عقل کامل کجا و دل مریض و عقل ناقص ما کجا؟
اما آیا این یعنی عقلمان تعطیل شود و تا کامل نشده از آن استفاده نکنیم؟ خیر! با عقل خدا را اثبات میکنیم و بعد سایر اصولالدین را و بعد که آنها را قابل تکیه دیدیم با حکم عقل به آنها تکیه میکنیم. گوش دادن بیچون و چرا به حرف نبی و امام و فقیه دارای ولایت از طرف امام خودش حکم عقل است. کسی که این حکم عقل را نادیده بگیرد و بگوید خودم تمامی احکام را با عقلم استخراج میکنم و به قرآن و روایت هم فقط اگر حکم مرا تأیید کردند استناد میکنم و در غیر این صورت میگویم قرآن منظورش چیز دیگری است (که البته نمیدانم چیست) و آن روایات هم جعلی هستند (اگرچه سندشان درست باشد) این شخص در لسان دین عاقل نیست، اگر شما او را عاقل بدانید. استدلالهایش هم که منطقی باشد بر روی هوا یک ساختار منطقی ساخته و پشتبام آن بنا همانقدر سست و غلط است که زیر آن که بر روی هواست.
شما بگویید کجای این کار عقلانیست که زنی از وقت خانواده وحمایت انان استفاده کند و کار کند و بعد بگوید طبق فقه شیعه این
درامد مال خودم است و مثلا می خواهم همه ان را به خواهرم ببخشم !!!!!
لطفا عقلانی بودن این امور را ثابت بفرمایید
تا حقیر هم از اشتباه در بیایم
عقلانی بودن به صورت ابتدایی در اطاعت از خدا و نبی خدا و امام بعد از نبی و فقیه دارای حجیت از طرف او در زمان غیبت است که در رسالهها نوشته شده است،
به صورت ثانویه هم در بالا کمی توضیح دادم که اگر مردی به زنش این اجازه را بدهد که کار بیرون کند دیگر در درآمد او هم ادعایی نمیتواند داشته باشد مگر اینکه پیش از کار کردن زن با هم به توافق برسند و آن را شرط کنند ... (اگر اشتباه نکنم؟)
تا وقتی شما تاکید بر این اشتباهتون داشته باشید و متوجه این اشتباه نشوید متوجه بقیه اشتباهاتون هم نخواهید شد
البته اینکه درکش براتون اینقدر سخته شاید مرتبط به نوع عملکرد مغز و تفاوت مغز زن و مرد داشته باشه
خواهرم این اشتباه را پیش از حقیر نعوذبالله خدای آسمانها و زمین کرده است. ترجیح میدهم به دستور اشتباه خالقم تن دهم تا به فهم درست مخلوقش.
تفاوت زن و مرد را هم خداوند بهتر میداند تا عدهای دانشمندنما که در مقالاتشان همه صحبت از شاید و اما و اگر است ولی برای عوام که مستند علمی و کتاب علمی درست میکنند همچین با قاطعیت صحبت میکنند که بر مبنای ان بشود خداوند را هم زیر سؤال برد. شما به قرآن و شرع خداوند به دید کاتالوگی نگاه کنید که وقتی از کارخانه بیرون آمدهاید برای شما از طرف سازنده فرستادهاند، این کاتالوگ را بگذارید کنار و به حرف چند نفر تجربیکار گوش دادن خلاف عقل است وقتی میبینیم آن تجربیکارها پی همه چیز را به تنشان مالیدهاند که شاید در این تجربیات دستگاه کامل از بین هم برود ...
چند همسری ( البته به جز حالتهای مجاز ) بر خلاف روحیه و فطرت زن می باشد
زن موجود حساسی است و بسیار احساساتی و عاشق پیشه
علاوه بر اینکه زن از نظر روحی و روانی برایش بسیار سخت و طاقت فرسا هست که زنی دیگر را در اغوش شوهرش ببیند
این مساله بر جسم او انچنان اثر می گذارد که او را نسبت به همسرش سرد مزاج می کند
ببخشید که مجبورم این حرفها رو بزنم ولی حقیقتی است که باید گفت
زن محبت و توجه شوهرش را نیاز دارد قبول، زن از اینکه کسی در این محبت و توجه اخلال کند هم ناراحت میشود و عشقش تبدیل به کینه میشود هم قبول، اما اینکه زن نتواند کس دیگری را در آغوش شوهرش ببیند (که البته توصیه هم شده این کار جلوی چشم زن اول نباشد، اگر اشتباه نکنم؟) این دیگر فطری نیست و انحراف از فطرت است و تکبر و حسادت و انحصارطلبی را در دل خود دارد. این مطلب هم عقلی است به نظر حقیر و هم مهمتر از آن سند در روایات حجتهای خداوند بر خلائق دارد.
حتما می دانید شهوت زن و ارضای جنسی او به شدت تحت تاثیر افکار و احساسات او است
و خدشه وارد شدن به احساسات او عمیقا در رابطه جنسی او انچنان تاثیر منفی بر جا می گذارد که او را نسبت به شوهرش سرد مزاج می کند
( البته استثنا وجود دارد )
حالا بفرمایید مرد ایا برای ارضای شهوت خودش باید زن بیچاره را از همان یک شوهر هم محروم کند ؟
آدم تشنه را رها کردن انصاف نیست. زنی که میل جنسی قویای دارد نمیدانم واقعاً شوهرش میل به تجدید فراش خواهد داشت یا نه، ولی اگر به دلایل دیگری داشته باشد (زنش زیبا نباشد یا کس دیگری زیباتر باشد، یا زنش اخلاق خوبی ندارد یا کس دیگری اخلاق بهتری دارد، یا ...، و یا اصلاً بحث شهوت نباشد) آن وقت باید طوری رفتار کند که سختی وارد شده به همسرش از حد تحمل او بیرون نرود. مثالش هم همان روایتی که خواهرمان خانم (نگین) مطرح کردند که مولای متقیان فرمودند به کارگزاران خود که در فلان جا که رفتید قوانین شرع خداوند را اقامه کنید ولی در گرفتن متعه آنچنان زیادهروی نکنید که زنان از دین خدا بدشان بیاید و ... . یعنی باید مراقب ظرفیت زنان هم بود و البته اگر سعی شود این ظرفیت در انها بالاتر برود هم نه از این جهت که شهوترانی سادهتر شود بلکه از آن جهت که خطرات این مسائل و تبعاتشان در فرد و اجتماع کمتر میشود بهتر خواهد بود.
نمی دانم درک این مسائل واقعا اینقدر سخت است ؟ ایا مرد فقط به ارضای خودش بایدبیندیشد و ارضای همسرش و محروم کردن او و سرد مزاج کردن او واقعا اهمیتی ندارد ؟
چرا اهمیت دارد. دین و ایمان زن و بعد سلامت روان او و بعد سلامت جسم او همگی مهم است و مردی که در این زمینهها کوتاهی کند هم نباید خود را از سرزنش و عذاب الهی دور ببیند و اگر چنان کاری کرده هم باید سعی در جبرانش کند. خداوند نه زن است که طرف زنها را بگیرد و نه مرد که طرف مردها را بگیرد، خداوند عادل است و هر کسی که از حدود تعیین شده برای خودش بیرون برود یا سعی کند که برود و در این رفتن یا سعی کردن باعث آزار و اذیت به غیر حق شود باید در خوف باشد و البته مانند هر خوف دیگری نباید از رحمت و مغفرت خداوند هم غافل شد.
من دیگه ادامه بحث رو در این زمینه فرسایشی و خسته کننده می بینم
گفتنیها گفته شده و همش تکرار مکررات است
بنابراین در این زمینه دیگر بحث و ادامه نخواهم داد
باعث تأسف حقیر و شاید سایر دوستان است که دیگر در این بحثها شرکت نفرمایید، با این حال صلاح مملکت خویش خسروان دانند.
در پناه خداوند باشید
بزرگوار تا جایی که من می دانم و در کتابها و مطبوعات دیده ام غربیها بیشتر به اختلافات ذاتی بین زن و مرد توجه دارند و مطالعه و تحقیقات کرده اند
کتابهایی نظیر مردان مریخی و زنان ونوسی یکی از بهترین مثالها در تفاوتهای بین زن و مرد است
و این مشتی از خروار است
کلا مطالعه و تحقیقات برای تعیین تفاوتهای بدنی و روحی و روانی بین زن و مرد همیشه در غرب درجریان است و هر روز تفاوتی جدید کشف و عرضه می کنند
اگر سری به کتابهای علمی بزنید تفاوتهای بین مغز زنان و مردان و تفاوتهای دیگر از نظر روحی و روانی
همه در انجا مطالعه و بدست امده
فکر نمی کنم بعد از این همه تحقیقات و مطالعه که با هزینه های هنگفت حاصل می شود قوانین رو از روی هوا و الکی وضع کنند
سلام
احسنت وبر اساس همین تحقیقات است که آلکسیس کارل در کتاب انسان موجود ناشناخته بر این قوانین وحرکتهای فمینیستی اعتراض می کند که وقتی این نوع دفاع از حقوق در تعارض وضد ساختار وجودی زنان است چه معنایی دارد.
ما هم می گوییم در ان زمان اقتضای زمان این احکام بوده و به قول خود شما خود پیامبر و امامان هم در راس بوده اند
و از طرفی نظریه جدیدی هم مطرح شده که در ان زمان تعداد زنان چهار برابر مردان بوده
ولی ایا در این زمان ایا علامه و طبرسی هم چند همسر داشته اند ؟ ایا امام خمینی و خامنه ای و ... چند همسر دارند ؟
مثال بارز اینکه بعضی احکام در حال حاضر وجاهت اجرایی ندارد قطع دست دزد است
چرا دست دزد را قطع نمی کنند ؟
بنده در مقام رد سخنان شما نیستم ولی عرضم این است که مرجعی که نشسته ویک عمر کارش فقه واصول ومبانی این علوم است وپاکی وصداقت او نیز اثبات شده است باید بر اساس قوانین اسلامی رای دهد. من وشما نمی توانیم مشخص کنیم که باید براساس این قوانین وشرایط فتوا دهی! دیگر مرجع نیست اگر قرار باشد همه برای او نوع فتوا دادن را معین کنند.
اگر حاکم شرع وولی فقیه تشخیص دهد که وجود این حکم الهی در حال حاضر موجب سستی دین ووهن او می شود می تواند این حکم را تعطیل کند مثل تعطیلی حج در سال 66توسط امام خمینی(ره)
تا بحال کدام مرجع تقلید جامع الشرایطی فتوا داده است که چند همسری حرام است. اینها احکام شرع است که دلیل دین یهم دارد واهل آن در مورد نوع استنباط آن باید فتوا دهند.
اسلام می گوید زن به هر میزان که تلاش کرد و با توجه به شان خودش مرد وظیفه دارد به او پول دهد.
مرد کار های خارج از خانه را انجام می دهد و پولی که بدست می آورد مال خودش هست (همان مثال تاجر و کارگر و زنانشان آنچنان تاثیری در میزان درآمد شوهرانشان ندارند) اما زنانشان از آنجا که مسئولیت خانه را به عهده دارند می توانند برای هر کاری که می کنند مثلاً بچه های خودش را بزرگ می کند یا شیر دهد یا ... از شوهرش پول بگیرد متناسب شانش و زن هیچ وظیفه ای ندارد که هیچ کاری انجام دهد و مرد موظف است که یا به زن خودش پولی برای زحماتش دهد و یا اینکه کسی را برای اینکار ها استخدام کند و این حکم مطابق عدالت است و حکم غرب حکم جاهلی
البته اینها احکام است وهیچ ایرادی ندارد مرد برای زنش بنام او خونه بخرد وماشین بخرد واز قضا خوب هم هست. ولی یک نکته را هم در نظر بگیریم که اسلام نخواسته تمام زندگی بر اساس قوانین بچرخد که مسلم در اینصورت زندگی ماشینی وخشک خواهد بود چیزی که الان در غرب مشاهده می کنیم وروابط سردی که بین مرد وزن برقرار است. بلکه اسلام می خواهد زندگی با عشق ومحبت دوطرفه بوده وصمیمیت بر آن حاکم باشد که بر همین اساس شما می بینید بزرگان ما امثال علامه طباطبایی، امام خمینی وسایر بزرگان چه زندگی صمیمی داشتند وچقدر به همسران خود عشق می ورزیدند.
دوست عزیز من بارها گفتم با تعدد زوجات به شرط اینکه به همسر اول ظلم نشود موافقم
منم میدونم خیلی ها نیاز به همسر دارند و اگر مردی بتواند با چند نفر از این خانم ها که خود تمایل دارند ازدواج کند خیلی کار خوبی میکند
حالا یه سوال از شما دارم به فرض که به شما بگن چند همسری حقه شماست حتی اگه همسرت هم مخالف باشه مشکلی نیست میتونی از این حقت استفاده کنی و شما هم در صورت استفاده از این حق زندگی همسرت نابود شود و فرزندانت آواره شوند آیا با توجه به اینکه به شما گفته میشود نابودی زندگی همسر و فرزندانت هیچ عواقبی براتون به دنبال نداره آیا حاضری از این حقت استفاده کنی یعنی هرگز حتی ثانیه ای شک نمیکنی
دوست عزیز شما که دستور خدا براتون اینقدر مهم است شکستن دل بنده خدا براتون اهمیتی ندارد؟؟
این نوع تفکر شما بسیار قابل تحسین است که ما نباید به هر قیمتی به هر حلالی دست بزنیم واسلام ما را از خود خواهی نهی کرده است بلکه انسان باید همیشه روحیات وشرایط دیگران را هم در نظر بگیرد واینها خواهد گرامی همان چیزی است که بنده عنوان اخلاقیات عرض کردم
خداییش کدام یک زیباتر و در اتحاد و همدلی زن و شوهر موثر تر است ؟
اینکه زن برود کار کند و بگوید ریالی از ان را به تو نمی دهم و هر کاری دلم خواست می کنم
یا اینکه نصف درامدش را متعلق به شوهرش بداند
اینکه زن در قبال کار خانه مثل یک کنیز از شوهرش پول و حقوق بگیرد کجایش زیبا است ؟
یک سوال را صادقانه جواب دهید ؟
اگر خانمتان برود کار کند و ریالی از ان را به شما ندهد و در قبال کار خانه هم از شما دستمزد بگیرد
زیباتر است و حس خوبی به شما دست می دهد و بیشتر دوستش دارید
یا اینکه برود کار کند و نصف ان را حق شما بداند ؟
دلم می خواهد به این سوال صادقانه جواب دهید
در کدام حالت مرد محبت بیشتری نسبت به زن پیدا می کند ؟
بنده بر اساس همین اخلاق معاشرت اسلامی وآداب زندگی اسلامی اعتقاد دارم زندگی که محور آن مباحث پولی وحق وحقوق طرفین بوده باشد نوعا محبت وعشق آنچنانی ندارد. اگر اسلام این امور را گذاشته بر ای اینکه دست طرفین خالی نباشد واینکه بر اساس مقتضیات زندگی وشرایط مرد وزن در خانواده اما نگفته حتما باید طبق اینها عمل کنید وحق ندارید به زن خود ریالی بیشتر از خرجش دهید ویا اینکه مثل یک کلفت با او رفتار کنید بلکه تمام توصیه اسلام تکریم زن وایجاد آرامش زیاد ورفاه بیشتر برای او از راه حلال است.
بنده نمی دانم چرا ما اینهمه توصیه های اخلاقی اسلام را رها کرده ایم وسخنی هم از آن نمی گوییم که دهها وصدها برابر بیشت راز این قوانی واحکام مورد بحث است وفقط چسبیده ام به بحث زن نصف مرد می برد، زن چرا حق طلاق نداردو... اگر واقعا می خواهیم در باب احکام اسلامی قضاوت درستی داشته باشیم باید همه اینها را در نظر بگیریم. آیا در آداب وقوانین غربی اینهمه در مورد تکریم وابراز عشق وعلاقه به زن چیزی وجود دارد؟
خوب انشالله زنی گیرتان بیاید که تمام درامدش را خرج پدر و مادرش کند و در قبال کارهای خانه و شیر دادن بچه از شما حقوق دریافت کند
و غیر از اینها شما خرج خوردو خوراک و پوشاک و منزل را هم بدهید تا مزه عدالت را بچشید
حقیر که از این عدالت می گذرم و نه در مقابل کار خانه از شوهرم پول دریافت نخواهم کرد و نه درامدم را از ان خودم خواهم دانست
حقیر با جان و دل برای اسایش و راحتی خانواده بدون انتظار دستمزدی کار خواهم کرد و درامدم را به تمامی در راه اسایش شوهر و افراد
خانواده خرج خواهم کرد
خواهر گرامی امیدوارم که همیشه در زندگی موفق باشید والبته ابن خیر ومحبت وعلاقه در زندگی را برای همه بخواهیم مگر هدف ما خوشبختی همه نیست. لذا احساس می کنم قسمت اول ودوم دعایتان زیاد باهم سازش ندارد. الجا رثم الدار.
بنده در مقام رد سخنان شما نیستم ولی عرضم این است که مرجعی که نشسته ویک عمر کارش فقه واصول ومبانی این علوم است وپاکی وصداقت او نیز اثبات شده است باید بر اساس قوانین اسلامی رای دهد. من وشما نمی توانیم مشخص کنیم که باید براساس این قوانین وشرایط فتوا دهی! دیگر مرجع نیست اگر قرار باشد همه برای او نوع فتوا دادن را معین کنند.
اگر حاکم شرع وولی فقیه تشخیص دهد که وجود این حکم الهی در حال حاضر موجب سستی دین ووهن او می شود می تواند این حکم را تعطیل کند مثل تعطیلی حج در سال 66توسط امام خمینی(ره)
تا بحال کدام مرجع تقلید جامع الشرایطی فتوا داده است که چند همسری حرام است. اینها احکام شرع است که دلیل دین یهم دارد واهل آن در مورد نوع استنباط آن باید فتوا دهند.
سلام و عرض ادب
مراجع تقلید برای چند همسری همان رعایت عدالت را از طرف مرد لازم می دانند که ان هم نمی تواند قانون شود
منتهی از نظر حقیر اولین شرط رعایت عدالت اجازه از زن اول و رضایت اوست
دلیلش هم قبلا به طور مفصل گفتم و الان خلاصه می گویم این است که مرد می خواهد
زنی دیگر را در مال زن اول شریک کند
در رسیدن مرد به مال و دارایی زن هم سهیم است
مگر اینکه منکر نقش زن در رسیدن مرد به مال و دارایی بشوید
مثال می زنم طبق قوانین اسلام مرد باید به زنش در قبال کار خانه مزد بدهد
ولی ایا مردی واتقعا پیدا می شود که این کار را بکند ؟ پس این حقوق ناگرفته زنها همچنان دینی به گردن مرد می باشد
که جزئ دارایی او می شود
هر طور فکر کنید زن در دارایی مرد شریک است
بنده بر اساس همین اخلاق معاشرت اسلامی وآداب زندگی اسلامی اعتقاد دارم زندگی که محور آن مباحث پولی وحق وحقوق طرفین بوده باشد نوعا محبت وعشق آنچنانی ندارد. اگر اسلام این امور را گذاشته بر ای اینکه دست طرفین خالی نباشد واینکه بر اساس مقتضیات زندگی وشرایط مرد وزن در خانواده اما نگفته حتما باید طبق اینها عمل کنید وحق ندارید به زن خود ریالی بیشتر از خرجش دهید ویا اینکه مثل یک کلفت با او رفتار کنید بلکه تمام توصیه اسلام تکریم زن وایجاد آرامش زیاد ورفاه بیشتر برای او از راه حلال است.
بنده نمی دانم چرا ما اینهمه توصیه های اخلاقی اسلام را رها کرده ایم وسخنی هم از آن نمی گوییم که دهها وصدها برابر بیشت راز این قوانی واحکام مورد بحث است وفقط چسبیده ام به بحث زن نصف مرد می برد، زن چرا حق طلاق نداردو... اگر واقعا می خواهیم در باب احکام اسلامی قضاوت درستی داشته باشیم باید همه اینها را در نظر بگیریم. آیا در آداب وقوانین غربی اینهمه در مورد تکریم وابراز عشق وعلاقه به زن چیزی وجود دارد؟
استاد گرامی
قانون با توصیه های اخلاقی خیلی فرق دارد
کسی منکر توصیه های اخلاقی اسلام نیست ولی بحث سر قانون است
نمی شود که ما قانون را درست ننویسیم و بعد بگوییم شما به قانون چکار دارید
شما با عشق و محبت زندگی کنید
تا وقتی که زندگی بر پایه عشق و محبت باشد سروکار کسی به قانون نمی افتد
ولی وقتی احتیاج به قانون باشد ان وقت درست بودن قانون اهمیت پیدا می کند .
خواهر گرامی امیدوارم که همیشه در زندگی موفق باشید والبته ابن خیر ومحبت وعلاقه در زندگی را برای همه بخواهیم مگر هدف ما خوشبختی همه نیست. لذا احساس می کنم قسمت اول ودوم دعایتان زیاد باهم سازش ندارد. الجا رثم الدار.
تعجب می کنم بزرگوار از این سخنتون
من بد برای کسی نخواستم
همان چیزی را خواستم که کاربر نامیرده تحت عنوان عدالت از ان دفاع می کند
و ان را عین عدالت می داند
پس ارزوی عدالت برای کسی خیر خواهی می باشد
مگر اینکه واقعا به حرفهای خودتان اعتقاد نداشته باشید
اگر معتقید انچه گفته اید عدالت است پس تقاضای ان برای دیگران عین خیر خواهی است
و طرف با این عدالت به خوشبختی می رسد
زنی دیگر را در مال زن اول شریک کند
در رسیدن مرد به مال و دارایی زن هم سهیم است
مگر اینکه منکر نقش زن در رسیدن مرد به مال و دارایی بشوید
مثال می زنم طبق قوانین اسلام مرد باید به زنش در قبال کار خانه مزد بدهد
ولی ایا مردی واتقعا پیدا می شود که این کار را بکند ؟ پس این حقوق ناگرفته زنها همچنان دینی به گردن مرد می باشد
که جزئ دارایی او می شود
هر طور فکر کنید زن در دارایی مرد شریک است
بزرگوار شما از یک طرف می گویید باید بر اساس قوانی صحبت کرد واخلاقیات را ربط نداد در حالی که این برداشت شما صرفا با اخلاقیات درست می شود نه احکام چون احکام اسلامی د رواقع همان قوانین است در عرصه خانواده واجتماع وافراد، این قانون به زن اجازه می دهد برای کارهای خود حقوق بگیرد اما نه در اسلام ونه قانون دیگری نگفته اند وقتی من حق خودم را هبه می کنم ویا اینکه بدون مزد وبرا یخدا ویا هر دلیل دیگری کار انجام می دهد. با کدام قانون شما می فرمایید این حقوق زن بر گردن مرد باقی است؟ باقی بودن این حقوق بر اساس احکام نیست بلکه بر اساس اخلاقیات است. وزن اخلاقا در برابر کارها وخدماتی که داده حقوقی بر شوهر خود دارد.
نمی شود که ما قانون را درست ننویسیم و بعد بگوییم شما به قانون چکار دارید
شما با عشق و محبت زندگی کنید
قانون را خدایی خدایی نوشته که من وشما را بهتر از خودمان می شناسد واز دانشمندان غربی هم دلیل آوردم که علم هم همین را می گوید. اگر تابع قانون صرف باشیم در معادلات اجتماعی قانون همین است چون قانون باید با دید خیلی واسع نوشته شود که تمام جوانب ومصلحت اکثریت مردم مد نظر قرار گیرد ولی این بااخلاق است که ماها در کنار هم می توانیم توافق کنیم، وخیلی از امور را از مجرای اخلاق حل وفصل کنیم.
بزرگوار شما از یک طرف می گویید باید بر اساس قوانی صحبت کرد واخلاقیات را ربط نداد در حالی که این برداشت شما صرفا با اخلاقیات درست می شود نه احکام چون احکام اسلامی د رواقع همان قوانین است در عرصه خانواده واجتماع وافراد، این قانون به زن اجازه می دهد برای کارهای خود حقوق بگیرد اما نه در اسلام ونه قانون دیگری نگفته اند وقتی من حق خودم را هبه می کنم ویا اینکه بدون مزد وبرا یخدا ویا هر دلیل دیگری کار انجام می دهد. با کدام قانون شما می فرمایید این حقوق زن بر گردن مرد باقی است؟ باقی بودن این حقوق بر اساس احکام نیست بلکه بر اساس اخلاقیات است. وزن اخلاقا در برابر کارها وخدماتی که داده حقوقی بر شوهر خود دارد.
سلام
اینکه شما می فرمایید زن حقوق خودش را در قبال کارهای خانه به شوهرش می بخشد
بر اساس حدس و گمان است و ممکن است خیلی از زنها ان را نبخشند
یا ممکن است زن تا وقتی مرد به او وفادار باشد ببخشد و اگر زن از همان اول بداند شوهرش در اینده زنی دیگر می گیرد
حتما نخواهد باشید
یک ضرب المثل معروف هم هست که اشاره به همین مطلب دارد که زن نباید اجازه دهد شلوار مرد دو تا شود وگرنه مرد فیلش یادهندوستان می کند
بیشتر زنها و شاید گفت همه انها در شروع زندگی هر گز گمان نمی کنند که شوهرشان روزی زن دیگری بگیرد برای همین روی
این حقوقشان حساس نیستند ولی مطمئن باشید اگر بدانند حتما مطالبه حقوق خواهند کرد
چون در شروع زندگی این صحبتها نیست دلیل نیست که زن حقوقش را بخشیده
و شاید هم خیلی از زنها از این حقوق اگاه نیستند
بنابراین مرد باید هنگام شریک کردن زن دیگری در اموالش که قسمتی از ان حق مسلم و خدایی زن اول است
این اجازه را از زن بگیرد
وگرنه اگر زن راضی نباشد مرد مرتکب ظلم و ناعدالتی در حق زن اول شده و این عدم رعایت عدالت همان چیزی است که مانع ازدواج مجدد مرد می باشد و توصیه خداوند بر عدم انجام ان است
قانون را خدایی خدایی نوشته که من وشما را بهتر از خودمان می شناسد واز دانشمندان غربی هم دلیل آوردم که علم هم همین را می گوید. اگر تابع قانون صرف باشیم در معادلات اجتماعی قانون همین است چون قانون باید با دید خیلی واسع نوشته شود که تمام جوانب ومصلحت اکثریت مردم مد نظر قرار گیرد ولی این بااخلاق است که ماها در کنار هم می توانیم توافق کنیم، وخیلی از امور را از مجرای اخلاق حل وفصل کنیم.
ما در قبال قانون خداوند تسلیم هستیم ولی حرفمان این است که شاید یک قانون در 1400 سال پیش و برای مردمی با شرایط فرهنگی مردم جاهلیت مناسب و بهترین بوده
این دلیل نمی شود بعد از گذشت 1400 سال ما بخواهیم همان قانون را اجرا کنیم
مثال واضح ان قطع دست دزد است
الان این قانون شما بگویید چرا اجرا نمی شود ؟ مگر قانون خداوند نیست ؟ مگر خدا دزدان را بهتر از هر کسی نمی شناسد ؟
و مطلب جالب در همین تاپیک وقتی من انچه را کاربر صدرا عدالت می خواند برای او ارزو کردم هم او ناراحت شد و هم شما خورده گرفتید
خوب این تناقض را لطفا جواب بدهید
چرا انچه را که عمل یک زن بر طبق قانون عدالت اسلامی است من برای جناب صدرا ارزو کردم شما ان را بد خواهی گرفتید ؟!!!
در حالی که باید عمل یک زن بر طبق عدالت اسلامی نهایت خیر خواهی برای یک مرد باشد
حرفمان این است که شاید یک قانون در 1400 سال پیش و برای مردمی با شرایط فرهنگی مردم جاهلیت مناسب و بهترین بوده
این دلیل نمی شود بعد از گذشت 1400 سال ما بخواهیم همان قانون را اجرا کنیم
مثال واضح ان قطع دست دزد است
الان این قانون شما بگویید چرا اجرا نمی شود ؟ مگر قانون خداوند نیست ؟ مگر خدا دزدان را بهتر از هر کسی نمی شناسد ؟
1-اگر قانونی از قوانین الهی مختص به زمان خاصی بوده حتما به آن اشاره می شده و یا اینکه نسخ می شده مثل قانون صدقه دادن برای دیدار با پیامبر که نسخ شد
2-اگر قانونی از قوانین الهی اجرا نمی شود یا در آن سهل انگاری می شود دلیل بر ضعف قانون خالق بشر نیست.دلیل بر ضعف و کاهلی بشر می باشد
3-معروف است که در زمان ظهور حضرت حجت علیه السلام همه فکر می کنند حضرت دین جدید آورده،از بس در جامعه ی قبل از ظهور قوانین الهی مورد سهل انگاری قرار گرفته اند
4-حکمی که فرمودید قطع صرفا 4 انگشت است نه تمام دست(رجوع به جواب امام جواد علیه السلام به معتصم)
5-قطع 4 انگشت دزدنیز با اثبات شرایط خاصی است که در بعضی کتب فقهی تا 20 شرط برای آن بیان کرده اند.هر دزدی را نباید 4 انگشتش را قطع نمود.
بنابراین مرد باید هنگام شریک کردن زن دیگری در اموالش که قسمتی از ان حق مسلم و خدایی زن اول است
این اجازه را از زن بگیرد
وگرنه اگر زن راضی نباشد مرد مرتکب ظلم و ناعدالتی در حق زن اول شده و این عدم رعایت عدالت همان چیزی است که مانع ازدواج مجدد مرد می باشد و توصیه خداوند بر عدم انجام ان است
سلام علیکم
ما در اصل اینکه انسان باید احترام واکرام همسر را داشته باشد حرفی نداریم واینکه به فرموده خداوند متعال: تک همسری به عدالت نزدیک تر است. اما چون سخن از واجبات شرعی وامر الهی است. شما بفرمایید خداوند در کجا چنین چیزی فرموده است؟
در مورد حقوق هم بینید زن می تواند از مرد مزد بگیرد هر چند توصیه ما این نیست که این کار را بکند اما به هر دلیلی نگرفته بله ما هم تاکید می کنیم که اخلاقا چقدر خوب است این مرد در قبال این همه زحمت از لحاظ مالی ومعنوی از او تشکر کند،بطوری که برخی اساتید ما هستند خانه ای که دارند سه دنگ آنرا به نام همسرشان سند زده اند. اما با تمام اینها دلیلی نداریم که شرعا بر مرد واجب است زنی که مدتها بدون درخواست مزد کار کرده وقراری هم نداشتند بعد از چند سال همه اینها را مطالبه کند وبر مرد هم واجب باشد که آنها را پرداخت کند. سخن خدا واحکام دلیل می خواهد واستنباط فقهی.
ما نباید در مقام اثبات حقوق شرعی زن از اوامر واحکام الهی بدون دلیل مایه بگذاریم تا بجای درست کردن ابرو چشم طرف را در بیاوریم.
احکام الهی دارای ملاک ومصلحت ومفسده حقیقی است هرچند خیلی از آنها را ما ندانیم واگر قرار باشد همه حقوق افراد با شرایط زمانی خودمان وارد احکام کنیم بدون فتوای مرجع دیگر فاتحه احکام خوانده شده است.
ما در قبال قانون خداوند تسلیم هستیم ولی حرفمان این است که شاید یک قانون در 1400 سال پیش و برای مردمی با شرایط فرهنگی مردم جاهلیت مناسب و بهترین بوده
این دلیل نمی شود بعد از گذشت 1400 سال ما بخواهیم همان قانون را اجرا کنیم
می دانید که تشخیص این مساله به دست فقیه جامع الشرایط است واگر شما هم فقیه است فتوایتان بر ای ودتان حجت است. ولی بدون اجتهاد نمی توان در باب احکام وبا شاید وباید نظر داد.
الان شما شرایط وحساسیت های کشور ما را فقط در نظر نگیرید بلکه تمام ملل را مد نظر داشته باشید که در خیلی کشورها مشکل از این بابت ندارند بطوری که در اخبار بود که زنان دختران نیجریه راهپیمایی کرده اند که مساله ازدواج ما رار حل کنید. فتوای دینی باید جامع باشد تا بقا داشته باشد نه اینکه مقطعی وما نباید فقط زمان خودمان را لحاظ کنیم بدون در نظر گرفتن حال وآینده وسایر ملل وشرایط.
مثال واضح ان قطع دست دزد است
الان این قانون شما بگویید چرا اجرا نمی شود ؟ مگر قانون خداوند نیست ؟ مگر خدا دزدان را بهتر از هر کسی نمی شناسد ؟
هیچ مرجعی در این مورد فتوای خودش را پس نگرفته است که بگوید دیگر قطع دست لازم نیست واگر کوتاهی از جانب وه قضائیه است البته بنده خبر ندارم وطبق گفته شا عرض می کنم، نباید کوتاهی کنند چون حکم شرعی وطبق شرایطی که یکی از کاربران هم اشاره کرد باید اجرا شود.
خوب این تناقض را لطفا جواب بدهید
چرا انچه را که عمل یک زن بر طبق قانون عدالت اسلامی است من برای جناب صدرا ارزو کردم شما ان را بد خواهی گرفتید ؟!!!
در حالی که باید عمل یک زن بر طبق عدالت اسلامی نهایت خیر خواهی برای یک مرد باشد
این یک پیشنها بود که خوب چه بسا سلیقه شما با ما فرق می کند ومراد بنده این بود که رد بحث علمی این قبیل آرزوها ودعاها را به این شکل مطرح نکنیم وقصد جدل رو ی این مساله را ندارم. به هر حال هر طور مصلحت می دانید.
زکیه جان لطفا به این سوال من پاسخ بده واقعا مهمه برام
شما یه خانم هستید نمیدونم ازدواج کردید یا نه
اگر ازدواج نکردید خود شما حاضرید با مردی ازدواج کنید که ایشان صادق بوده و قبلا گفته در صورت نیاز ( ببنید در صورت نیاز میگم ) حتما به تعدد زوجات و متعه رو میاره ؟؟ عکس العمل شما چیست ؟
حالا اگر ازدواج کردید حاضر هستید قبول کنید همسرتون زن دیگه ای رو اختیار کنه یا حداقل صیغه کنه ؟ برخورد شما چطوره ؟
سلام
اینکه ما تعدد زوجات رو به عنوان یه حکم شرعی بپذیرم دلیل این نیست که حتما این تعدد برا ما رخ بده یا کسی که این حکم شرعی رو پذیرفته ملزم به داشتن هوو باشه..........درسته اگه دنیای ما به این شکل نبودخیلی بهتر می بود ولی دنیا اینجوریه همسر من همیشه میگه حق تعدد زوجات و متعه درواقع حق خانوم هاست نه آقایون یعنی در کل به نفع زناست نه مردا (شاید اگه شما هم اینجوری به این مساله نگاه کنین که امکان داشت شما یا نزدیکانتون جزو اون زنای به قول دوستمون مازاد باشین چه حسی میتونستین داشته باشین به همین نطر برسین) ولی متاسفانه در طول تاریخ ما مردا از این قانون بدترین و نفسانی ترین سواستفاده ی ممکن رو کردیم.
این قانون درواقع برای حفظ نطام خانواده بوده برای مثال شما یه جامعه رو درنظر بگیرین یه جامعه ای که 100 تا مرد و 105 تا زن داره . یعنی 5 تا زن هستن که بنا به دلایلی امکان ازدواج ندارن یا همسراشون رو ازدست دادن. این افراد برای اینکه جزو متاهل ها بشن ممکنه سعی کنن زندگی اون 100 تا رو به خطر بندازن.اگه واقع بین هم باشیم اون 5 تا هم نیاز و حق داشتن عاطفه ی همسری رو دارن. حالا اگه 5 نفر از اون 100 خانوم متاهل که توان روحی دارن و شوهراشونم میتونه عدالت رو رعایت کنه حاضر باشن با صلح و صفا هوو داشته باشن .اونوقت تمام 95 نفر بقیه در آرامش خواهند بود چون دیگه زنی نمونده که بخواد زندگی اونا رو تهدید کنه.
البته قبول دارم تو این سالها خیلی از اوقات از این قانون سو استفاده شده و درواقع این قانون که قرار بود نطام خانواده رو حفظ کنه با عملکرد غلط ما مردا تبدیل به یه عامل تهدید نظام خانواده شده - تمام دلخوری های خانوم ها هم به همین برمیگرده ؛ اینکه دور و برشون زندگی هایی رو میبینن که به خاطر سو استفاده از این قانون داره میپاشه - ولی اجرای غلط یه قانون دلیل غلط بودن اصل قانون که نیس!
بازم تاکید میکنم اینکه همسر من میپذیره این قانون حکم شرعه دلیل نمیشه من برم سرش هوو بیارم . همچنین اینم یادمون باشه شرع با اجازه دادن به مردا برای تعدد زوجات هیچ زنی رو برای داشتن هوو یا زن دوم شدن مجبور نکرده .
سلام علیکم
ما در اصل اینکه انسان باید احترام واکرام همسر را داشته باشد حرفی نداریم
سلام و عرض ادب
استاد گرامی ما اینجا فعلا بحث احترام و اکرام را نداریم و بهتر است روی همان حق و حقوق الهی متمرکز شوید تا بحث سریع تر به نتیجه برسد
واینکه به فرموده خداوند متعال: تک همسری به عدالت نزدیک تر است
اینکه فرمودید خداوند فرموده تک همسری به عدالت نزدیکتر است
همان توصیه و مبنای اسلام در ابتدا به تک همسری می باشد
در حالیکه در تاپیکی دیگر دوستان قصد داشتند ثابت کنند توصیه اسلام به چند همسری می باشد
اما چون سخن از واجبات شرعی وامر الهی است. شما بفرمایید خداوند در کجا چنین چیزی فرموده است؟
در مورد حقوق هم بینید زن می تواند از مرد مزد بگیرد هر چند توصیه ما این نیست که این کار را بکند اما به هر دلیلی نگرفته بله ما هم تاکید می کنیم که اخلاقا چقدر خوب است این مرد در قبال این همه زحمت از لحاظ مالی ومعنوی از او تشکر کند،بطوری که برخی اساتید ما هستند خانه ای که دارند سه دنگ آنرا به نام همسرشان سند زده اند. اما با تمام اینها دلیلی نداریم که شرعا بر مرد واجب است زنی که مدتها بدون درخواست مزد کار کرده وقراری هم نداشتند بعد از چند سال همه اینها را مطالبه کند وبر مرد هم واجب باشد که آنها را پرداخت کند. سخن خدا واحکام دلیل می خواهد واستنباط فقهی.
ما نباید در مقام اثبات حقوق شرعی زن از اوامر واحکام الهی بدون دلیل مایه بگذاریم تا بجای درست کردن ابرو چشم طرف را در بیاوریم.
بزرگوار من چنین قصدی ندارم ولی لطفا شفاف جواب بدهید
ایا مطالبه حقوق در قبال کار خانه توسط زن مانند مهریه بر عهده مرد هست یا خیر ؟
یعنی ایا این حق
حق قانونی و اسلامی زن هست ؟
البته می دانم در شرایط فعلی مردها توان پرداخت ان را ندارند و بهتر است زن از این حق خودش بگذرد
ولی کار به این توصیه های اخلاقی فعلا ندارم و فقط می خواهم از جنبه قانون اسلامی مساله روشن شود
ایا این حق بر عهده مرد است یا خیر ؟یا فقط در حد یک توصیه می باشد ؟
احکام الهی دارای ملاک ومصلحت ومفسده حقیقی است هرچند خیلی از آنها را ما ندانیم واگر قرار باشد همه حقوق افراد با شرایط زمانی خودمان وارد احکام کنیم بدون فتوای مرجع دیگر فاتحه احکام خوانده شده است.
بزرگوار ما الان اینجا نه قصد فتوا داریم و نه در مقام ان هستیم
بلکه هدف فقط بررسی مساله هست
لطفا بفرمایید فتوای علما راجع به این حق اسلامی زن چیست ؟
ایا همانطور که درباره چند همسری مردان فتوا داده اند
درباره این حق زنان هم فتوا داده اند یا خیر ؟
اگر نداده اند علت ان چیست ؟ چرا حق چند همسری مردان اینقدر مهم باشد که ماشاالله این همه فتوا و نظر
ولی راجع به این حق زنان فتوایی موجود نباشد ؟
ایا اگر واقعا این چنین باشد نگاه مرد سالارانه علما را نشان نمی دهد ؟
می دانید که تشخیص این مساله به دست فقیه جامع الشرایط است واگر شما هم فقیه است فتوایتان بر ای ودتان حجت است. ولی بدون اجتهاد نمی توان در باب احکام وبا شاید وباید نظر داد.
الان شما شرایط وحساسیت های کشور ما را فقط در نظر نگیرید بلکه تمام ملل را مد نظر داشته باشید که در خیلی کشورها مشکل از این بابت ندارند بطوری که در اخبار بود که زنان دختران نیجریه راهپیمایی کرده اند که مساله ازدواج ما رار حل کنید. فتوای دینی باید جامع باشد تا بقا داشته باشد نه اینکه مقطعی وما نباید فقط زمان خودمان را لحاظ کنیم بدون در نظر گرفتن حال وآینده وسایر ملل وشرایط.
بزرگوار اینقدر با پیش کشیدن این مساله که تو در مقام فلان چیز نیستی
بحث را از حالت علمی خارج و به سمت تحقیر شخصیت نکشانید !!!!!!!!!!!
من هم چنین ادعایی ندارم و قصد فتوا هم ندارم فقط هدف بررسی مساله است
و همچنین اگر مساله ای موضوعیت اسلامی و قرانی داشته باشد به قول خود شما نمی شود بنا به مصلحت زمان و مکان ان را تغییر داد
پس فعلا در قبال حقوق زن در قبال کارخانه از نظر شرعی و مساله اجازه شوهراز استفاده از این حقوق را فقط شرعی و قرانی جواب دهید
و فرض را بر این می گذاریم این قانون در هر شرایطی حتی کره مریخ و تا میلیونها سال دیگر هم معتبر باشد
هیچ مرجعی در این مورد فتوای خودش را پس نگرفته است که بگوید دیگر قطع دست لازم نیست واگر کوتاهی از جانب وه قضائیه است البته بنده خبر ندارم وطبق گفته شا عرض می کنم، نباید کوتاهی کنند چون حکم شرعی وطبق شرایطی که یکی از کاربران هم اشاره کرد باید اجرا شود.
خوب اشاره خوبی کردید با اینکه فتوا پس گرفته نشده ولی به دلیل عدم وجاهت اجرایی و وجود هزاران افراد بی دست در جامعه قانون اجرا نمی شود
چطور است که مساله چند همسری اقایان که باعث قتل و طلاق و هزاران ناهنجاری دیگر می شود هیچ محدودیت اجرایی نباید باشد ؟
لا اقل برای حمایت از خانواده و کودکان
این یک پیشنها بود که خوب چه بسا سلیقه شما با ما فرق می کند ومراد بنده این بود که رد بحث علمی این قبیل آرزوها ودعاها را به این شکل مطرح نکنیم وقصد جدل رو ی این مساله را ندارم. به هر حال هر طور مصلحت می دانید.
جوابتان قانع کننده نیست
اگر قوانین اسلامی در این خصوص بهتر از قوانین غرب است چرا درخواست ان برای یک کاربر بد خواهی باید به حساب اید ؟
من واقعا برایم سوال بزرگی ایجاد شده است !!!!!!!!!!!
سلام
اینکه ما تعدد زوجات رو به عنوان یه حکم شرعی بپذیرم دلیل این نیست که حتما این تعدد برا ما رخ بده یا کسی که این حکم شرعی رو پذیرفته ملزم به داشتن هوو باشه..........درسته اگه دنیای ما به این شکل نبودخیلی بهتر می بود ولی دنیا اینجوریه همسر من همیشه میگه حق تعدد زوجات و متعه درواقع حق خانوم هاست نه آقایون یعنی در کل به نفع زناست نه مردا (شاید اگه شما هم اینجوری به این مساله نگاه کنین که امکان داشت شما یا نزدیکانتون جزو اون زنای به قول دوستمون مازاد باشین چه حسی میتونستین داشته باشین به همین نطر برسین) ولی متاسفانه در طول تاریخ ما مردا از این قانون بدترین و نفسانی ترین سواستفاده ی ممکن رو کردیم.
این قانون درواقع برای حفظ نطام خانواده بوده برای مثال شما یه جامعه رو درنظر بگیرین یه جامعه ای که 100 تا مرد و 105 تا زن داره . یعنی 5 تا زن هستن که بنا به دلایلی امکان ازدواج ندارن یا همسراشون رو ازدست دادن. این افراد برای اینکه جزو متاهل ها بشن ممکنه سعی کنن زندگی اون 100 تا رو به خطر بندازن.اگه واقع بین هم باشیم اون 5 تا هم نیاز و حق داشتن عاطفه ی همسری رو دارن. حالا اگه 5 نفر از اون 100 خانوم متاهل که توان روحی دارن و شوهراشونم میتونه عدالت رو رعایت کنه حاضر باشن با صلح و صفا هوو داشته باشن .اونوقت تمام 95 نفر بقیه در آرامش خواهند بود چون دیگه زنی نمونده که بخواد زندگی اونا رو تهدید کنه.
البته قبول دارم تو این سالها خیلی از اوقات از این قانون سو استفاده شده و درواقع این قانون که قرار بود نطام خانواده رو حفظ کنه با عملکرد غلط ما مردا تبدیل به یه عامل تهدید نظام خانواده شده - تمام دلخوری های خانوم ها هم به همین برمیگرده ؛ اینکه دور و برشون زندگی هایی رو میبینن که به خاطر سو استفاده از این قانون داره میپاشه - ولی اجرای غلط یه قانون دلیل غلط بودن اصل قانون که نیس!
بازم تاکید میکنم اینکه همسر من میپذیره این قانون حکم شرعه دلیل نمیشه من برم سرش هوو بیارم . همچنین اینم یادمون باشه شرع با اجازه دادن به مردا برای تعدد زوجات هیچ زنی رو برای داشتن هوو یا زن دوم شدن مجبور نکرده .
سلام بر شما و احسنت
بزرگوار اگر نگاه همه به تعدد زوجات اینگونه باشد که شما فرمودید ما و هیچ خانمی مخالفت ندارد
و بسیار عادلانه و خداپسندانه است
و طبق ان مثالی که زدید امکان دارد از بین ان 100 خانم
خانمهایی باشند که مثلاا نازا یا امکان جنسی نداشته باشند یا اصلا خودشان بدون هیچ دلیلی راضی باشند
انگاه با اجازه و خواست ان زنان بسیار نیکو و خداپسندانه هست که
مردان انها با ان پنج زن باقی مانده ازدواج کنند
منتهی حرف مردان این نیست انها ادعا دارند برای ارضا شهوت هم می توانند ازدواج مجدد کنند و بی نهایت صیغه !!!!!!!!!!!!
که البته باید به این اقایان گفت مگر با همان خانم اولتان ارضا نمی شوید ؟ و یک مساله دیگر اینکه این شهوت مثل اب شور است
هرچه بیشتر بدنبالش باشند بیشتر تشنه می شوند مردی اگر با یک زن ارضا نشود با دوتا هم نمی شود و باز چشمش دنبال سومی است
و اگر افسار این غریزه را کنترل نکنند باید مثل شاهان حرمسرا دائر کنند تا ارضا شوند
و نتیجه این که نباید برای ارضا شهوت و خواهشهای نفسانی در زمانیکه یک همسر برای این ارضا وجود دارد
کانون خانواده و زن و فرزند اول را فدای شهوت رانی کرد
منتهی حرف مردان این نیست انها ادعا دارند برای ارضا شهوت هم می توانند ازدواج مجدد کنند و بی نهایت صیغه !!!!!!!!!!!!
که البته باید به این اقایان گفت مگر با همان خانم اولتان ارضا نمی شوید ؟ و یک مساله دیگر اینکه این شهوت مثل اب شور است
هرچه بیشتر بدنبالش باشند بیشتر تشنه می شوند مردی اگر با یک زن ارضا نشود با دوتا هم نمی شود و باز چشمش دنبال سومی است
و اگر افسار این غریزه را کنترل نکنند باید مثل شاهان حرمسرا دائر کنند تا ارضا شوند
و نتیجه این که نباید برای ارضا شهوت و خواهشهای نفسانی در زمانیکه یک همسر برای این ارضا وجود دارد
کانون خانواده و زن و فرزند اول را فدای شهوت رانی کرد
متشکرم
در ابتدا تشکر میکنم که بدون غرض و عادلانه صحبت من رو خوندین و باهاش موافقین. بنده هم مثل شما از شهوت پرستی و شهوت رانی اونم با سو استقاده از قوانین شریعت مخالفم .
درسته در اسلام گاهی به خاطر ارضا نشدن نیاز جنسی به آقایون اجازه ی صیغه و متعه داده شده ولی این آقایون خیلی کم هستن.
یعنی تعداد کمی از مردا ذاتا اونقدر توان جنسی دارن که یه زن نمیتونه ارضا شون کنه - این رو درمورد آدمای سالمی میگیم که واقعا به طور طبیعی نیاز جنسی اشون بالا است- بحث این افراد جدای از اون کساییه که با انواع روش های غیر طبیعی -که عموما ناسالم هم هستن و ضرر های جبران ناپذیری داره -نیاز کاذب برا خودشون ایجاد میکنن ( مثلا با راتباطات نامتعارف با جنس مخالف یا دیدن فیلم ها که ذائقه ی اونا رو تنوع طلب میکنه یا ....) همچینین ممکنه یه مردی خودش طبیعی باشه ولی خانومش سرد مزاج باشه یا به علت اشنا نبودن با روش های درست نمیتونن رابطه ی سالمی باهمدیگه داشته باشن ؛ در این مورد هم بهتره به پزشک مراجعه کنن و با کمک گرفتن از روش های درست مشکل رو حل کنن نه اینکه در اولین مرحله به سمت صیغه و زن دوم برن ( همون طور که شما فرموردین اگه این کار رو بکنن هرگز راضی نمیشن.)
ممکنه این سوالم پیش بیاد که حالا تکلیف این خانوم هایی که توان جنسی اشون بالاس چیه؟!
در جوابش باید بگم همونطور که گفتم ازدواج فقط برا رفع نیاز جنسی که نیس ! بلکه مهم ترین هدف ازدواج « آرامش» یه که زن و مرد به هم میدن. و این آرامش برای یه زن به معنی عاشق همسرش بودنه. یه زن جلوه ی تمام دلبستگی های خودش رو در مرد محبوبش میدونه و از نظر روحی براش سخته این جایگاه رو نسبت به دونفر داشته باشه ( منطور من زندگی کردن باهم به معنای واقعیه ،یعنی نداشتن آرامش بدون هم ، یعنی دلبستگی ای به اون حد زیاد که دیدنش قلب آدم رو به هیجان بیاره ،آرامشش تمام خواست آدم باشه !:Gol:این فرق داره با این که با چن نفر رابطه ی صرفا خالی از احساس داشته باشه) :Esteghfar: اما یه مرد درک متفاتی از احساس و عشق داره و میتونه احساسات واقعا صادقانه ای رو به چن نفر داشته باشه ( بله اینجا هم باید بگم که درک احساس خانوما خیلی بالاتر از آقایونه و خوش به حال مردایی که میتونن مثل خانوما عاشق باشن. ولی درک متفاوت مردا به طوری که میتونن در شرایطی چند نفر رو دوس داشته باشن چیز بدی نیست. اینم باید تکرار کنم اینکه میگم مردا میتونن چن نفر رو دوس داشته باشن دلیل نیست که حتما این کار رو بکنن)
حالا اومدیم و یه خانوم واقعا به شکل طبیعی توان بالایی داشت اون حانوم میتونه به جای ازدواج دائم با یه نفر ازدواج های متعدد موقت داشته باشه .
منتهی حرف مردان این نیست انها ادعا دارند برای ارضا شهوت هم می توانند ازدواج مجدد کنند و بی نهایت صیغه !!!!!!!!!!!!
سلام علیکم،
اگر دین خداوند در زمان حال اینطور است که در آن برای ازدواجهای بعدی مطابق با دستور خداوند واجب باشد که مرد از خانم اولش اجازه بگیرد در این صورت چه کسی آن ادعایی که شما میفرمایید را خواهد داشت؟
اما اگر دین خداوند در زمان حال اینطور است که این گرفتن اجازه بر مرد واجب نیست و فقط به لحاظ اخلاقی اگر مفسدهای نداشت و ... خوب است که مرد همسر اولش را مطلع و راضی کند در این صورت گرفتن اجازه بر مرد واجب نیست و عمل به حلال خداوند هم عقوبتی را برای او به همراه نخواهد داشت اگر در اعمال آن حلال خداوند حرامی مرتکب نشده باشد و سنجیده عمل کرده باشند. اگر این «دریافت اجازه از همسر اول» در دین خداوند در زمان حال واجب نباشد خانمها و آقاهایی که معتقد به خداوند هستند هم قاعدتاً باید تمکین کنند چون خداوند فرموده است که: ... إِنِ الْحُكْمُ إِلَّا لِلَّـهِ ۚ أَمَرَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِيَّاهُ ۚ ذَٰلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَلَـٰكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ [سوسف، ۴۰] نمىپرستيد سواى خداى يكتا، مگر بتانى را كه خود و پدرانتان آنها را به نامهايى خواندهايد و خدا حجتى بر اثبات آنها نازل نكرده است. حكم جز حكم خدا نيست. فرمان داده است كه جز او را نپرستيد. اين است دين راست و استوار، ولى بيشتر مردم نمىدانند. وَمَا كَانَ لِمُؤْمِنٍ وَلَا مُؤْمِنَةٍ إِذَا قَضَى اللَّـهُ وَرَسُولُهُ أَمْرًا أَن يَكُونَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ ۗ وَمَن يَعْصِ اللَّـهَ وَرَسُولَهُ فَقَدْ ضَلَّ ضَلَالًا مُّبِينًا [الأحزاب، ۳۶] هيچ مرد مؤمن و زن مؤمنى را نرسد كه چون خدا و پيامبرش در كارى حكمى كردند آنها را در آن كارشان اختيارى باشد. هر كه از خدا و پيامبرش نافرمانى كند سخت در گمراهى افتاده است.
بنابراین فقط میماند که ببنیم که آیا اجازه گرفتن از همسر اول واجب است یا خیر:
اگر کسی مرجع تقلید داشته باشد با توجه به اینکه این مطلب از فروع دین است باید از او تقلید کند و تاجایی که حقیر دیدم هیچ مرجع تقلیدی وجوب کسب اجازه از همسر را دارای وجاهت شرعی نمیدانند، اگر به طور موقت به صورت حکم ثانویه مطرح شود البته قابل پذیرش خواهد بود ...
اما اگر کسی مرجع تقلید ندارد اگرچه همین کارش هم عقلاً و نقلا اشتباه است ولی به هر حال باید برود به سراغ قرآن و احادیث و عقل، بعد ببیند که آیا این شرط در دین خداوند واجب است.
ظاهراً خانمهای سایت که در جبههی مخالف قرار گرفتهاند یا مرجع تقلید ندارند و یا در این مورد خاص قصد دارند خودشان آمده و حفرهای در احکام را که از نظر مراجع تقلید جا مانده است پر نمایند. برای این کار ایشان باید ابتدا بفرمایند اگر این حکم را درش تردید دارند از کجا معلوم احکام دیگر هم اشکال نداشته باشد؟ مثلاً اگر کسی مرجع تقلید ندارد آیا خودش برای ستون دینش که نماز است تحقیق کرده و یا به احکام موجود در دست مؤمنین و عرف جامعه تبعیت کرده است؟ اگر نکرده است باید بداند که نماز با توجه به اینکه در هر روز ۵ باز باید خوانده شود و روزه و ... اینها خیلی کاربردیتر و البته مهمتر از بحث چندهمسری هستند و بهتر است ابتدا وقتشان را روی آنها بگذارند که بعداً لازم نباشد چندین و چند سال نماز و روزهی قضا به جای بیاورند. ولی اگر مرجع تقلید دارد در این صورت لابد میداند که وظیفهی امروز او عمل به صحبتهای آنهاست اگرچه در برخی موارد هم اشتباه کنند، لااقل اینقدر باید قبولشان داشته باشد که آنها برای دلبخواه خودشان یا قبیلهاشان یا صنف مردها و ... حکم نمیدهند و اصولاً اصلاً حکم نمیدهند و سعیشان در کشف احکام خداست، با این تفاوت که عمری را در تحقیق روی این امور گذاشتهاند و خبرهی کار شدهاند و برگزیده توسط علمای پیشین ... (اجازهی اجتهاد دارند و ...)
خلاصه اینکه خوب است ابتدا روی بودن یا نبودن یک حکم در دین خداوند توافق حاصل شود و بعد به سراغ چرایی آن حکم برویم تا یک گروه هم متهم نشوند به اینکه چون شهوتتان در این حکم است از آن دفاع میکنید مگرنه اگر خودتان را جای ما میگذاشتید شما هم نمیتوانستید آن را بپذیرید.
بنابراین سؤال اولی که باید رویش بحث شود این است که صرفنظر از اینکه مردها این سؤال را بپرسند یا خانمها آیا در دین خداوندی که خودش نه مرد است و نه زن در نظام خانواده مردها مجاز هستند صرفاً برای شهوت خود (نه نیتهای خیرخواهانه و ...) ازدواج مجدد کنند؟ اگر بلی آیا شرایطی دارد و نیاز به اذن همسر اول هم هست یا خیر؟ به طور خاص مثلاً اگر همسر اول از این کار منزجر باشد و خوف آن برود که مردی که در جامعه باید حضور داشته باشد و آستانهی تحریک شهوتش هم پایین هست به گناه بیفتد، آیا در این تزاحم باید چه کاری کرد که شرعاً مجاز باشد؟ آیا با وجود خوف بر گناه مرد باید تقوا پیشه کند و سعی کند خودش را حفظ کند یا با وجود انزجار زن که ممکن است از دین خداوند زده شود اقدام به ازدواج مجدد آشکار یا پنهانی کند؟ (بحث فقهی و تزاحم حقوق است لطفاً بحث را اخلاقی نکنیم، فرض بر این است که مرد هم ممکن است اگر ازدواج مجدد یا متعه نکند به گناه مثلاً چشمچرانی دچار شود یا ... و خوف به گناه افتادن برای او هم جدی است، از طرف دیگر خوف به خطر افتادن ایمان همسرش و تزلزل مقدسترین کانون اجتماعی که خانواده است هم میرود اگرچه خانم در این کار اشتباه کند که مانع از ازدواج همسرش میشود و از حدود خود در این ممانعت دارد خارج میشود. میخواهیم ببینیم کدام اولویت دارد، مردی که راه حلال برایش باز است از طرف خدا و اگر به این راه نرود ظن نزدیک به یقین دارد که به گناه میافتد، یا زنی که اگرچه از حدود خود خارج شده است ولی درست یا غلط با این کار ممکن است دیگر هرگز روی رستگاری را نبیند و از دین خدا زده شود؟ توجه شود که اگر مرد هم گناه کردن خودش را به خسران ابدی همسرش ترجیح دهد اگر این سبک شمردن گناه به حساب آید آنوقت گناهش که خودش هم احتمالا کبیره است باز بزرگتر میشود و گناه کبیره هم اگر فرصت توبه نیابد ممکن است جلوی رستگاری ابدی خودش را بگیرد یا در آن وقفههای طولانی ایجاد کند پس جواب سؤال خیلی هم بدیهی نیست، لااقل به نظر حقیر.)
اگر اینها برایمان مشخص شد و هر دو طرف قبول کردند که حکم خداوند در زمان حال چیست آنوقت میتوانیم بقیهی بحثها را در فضایی دوستانهتر دنبال کنیم. تا حالا یک گروه حکمی را قبول داشتند و از آن رفاع میکردند، اما یک طرف آن حکم را قبول نداشتند و به جای خداوند آنرا به آن طرف دیگر نسبت میدادند، کما اینکه به حقیر نسبت داده شده که در تاپیک دیگری سعی کردهام توصیهی ابتدایی اسلام به چندهمسری را اثبات کنم در حالیکه ان شاء الله حکم خداوند هرچه باشد را میپذیرم، ان شاء الله و هو فعال لما یشاء.
یا علی
در جوابش باید بگم همونطور که گفتم ازدواج فقط برا رفع نیاز جنسی که نیس ! بلکه مهم ترین هدف ازدواج « آرامش» یه که زن و مرد به هم میدن. و این آرامش برای یه زن به معنی عاشق همسرش بودنه. یه زن جلوه ی تمام دلبستگی های خودش رو در مرد محبوبش میدونه
سلام
به نکته خوبی اشاره کردین
باید ببینیم هدف اصلی از ازدواج چیه ؟
سه هدف رسیدن به ارامش و ارضا جنسی و تولید مثل رو می تونیم برای ازدواج در نظر بگیریم
از میان این سه هدف
رسیدن به ارامش تنها هدفی است که با ازدواج دائم حاصل می شود
وگرنه می توان با روشهای دیگر هم به دو هدف دیگر رسید
مثلا می توان برای ارضا جنسی فقط ازدواج موقت کرد ولی می دانیم در ازدواج موقت ارامش به ان صورت ازدواج دائمی وجود ندارد
پس عقلا هم نباید برای ارضا جنسی هدف اصلی ازدواج رو فدا کرد
مردانی که می گویند برای ارضا جنسی هم می توان ازدواج مجدد و موقت کرد بدون اجازه همسر اول
به نظرم تنها هدف ازدواج را ارضا جنسی در نظر گرفته اند
و با اینکه می دانند ازدواج مجدد انها ارامش زن و خانواده را بر هم می زند
برایشان این مساله مهم نیست
و یک سوال دیگر از این اقایان
به نظر شما خداوند انقدر که نگران ارضا شدن مردان بوده
نگران بهم خوردن ارامش زن و فرزندان نبوده ؟
ایا گناه فقط در نگاه نکردن به زن نامحرم است ؟ یا فقط در زنا است ؟
ولی سلب ارامش و اذیت و ازار یک زن و خانواده گناه نیست ؟
سلام علیکم،
اگر دین خداوند در زمان حال اینطور است که در آن برای ازدواجهای بعدی مطابق با دستور خداوند واجب باشد که مرد از خانم اولش اجازه بگیرد در این صورت چه کسی آن ادعایی که شما میفرمایید را خواهد داشت؟
اما اگر دین خداوند در زمان حال اینطور است که این گرفتن اجازه بر مرد واجب نیست و فقط به لحاظ اخلاقی اگر مفسدهای نداشت و ... خوب است که مرد همسر اولش را مطلع و راضی کند در این صورت گرفتن اجازه بر مرد واجب نیست و عمل به حلال خداوند هم عقوبتی را برای او به همراه نخواهد داشت اگر در اعمال آن حلال خداوند حرامی مرتکب نشده باشد و سنجیده عمل کرده باشند. اگر این «دریافت اجازه از همسر اول» در دین خداوند در زمان حال واجب نباشد خانمها و آقاهایی که معتقد به خداوند هستند هم قاعدتاً باید تمکین کنند چون خداوند فرموده است که:
... إِنِ الْحُكْمُ إِلَّا لِلَّـهِ ۚ أَمَرَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِيَّاهُ ۚ ذَٰلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَلَـٰكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ [سوسف، ۴۰]
نمىپرستيد سواى خداى يكتا، مگر بتانى را كه خود و پدرانتان آنها را به نامهايى خواندهايد و خدا حجتى بر اثبات آنها نازل نكرده است. حكم جز حكم خدا نيست. فرمان داده است كه جز او را نپرستيد. اين است دين راست و استوار، ولى بيشتر مردم نمىدانند.
وَمَا كَانَ لِمُؤْمِنٍ وَلَا مُؤْمِنَةٍ إِذَا قَضَى اللَّـهُ وَرَسُولُهُ أَمْرًا أَن يَكُونَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ ۗ وَمَن يَعْصِ اللَّـهَ وَرَسُولَهُ فَقَدْ ضَلَّ ضَلَالًا مُّبِينًا [الأحزاب، ۳۶]
هيچ مرد مؤمن و زن مؤمنى را نرسد كه چون خدا و پيامبرش در كارى حكمى كردند آنها را در آن كارشان اختيارى باشد. هر كه از خدا و پيامبرش نافرمانى كند سخت در گمراهى افتاده است.
بنابراین فقط میماند که ببنیم که آیا اجازه گرفتن از همسر اول واجب است یا خیر:
اگر کسی مرجع تقلید داشته باشد با توجه به اینکه این مطلب از فروع دین است باید از او تقلید کند و تاجایی که حقیر دیدم هیچ مرجع تقلیدی وجوب کسب اجازه از همسر را دارای وجاهت شرعی نمیدانند، اگر به طور موقت به صورت حکم ثانویه مطرح شود البته قابل پذیرش خواهد بود ...
اما اگر کسی مرجع تقلید ندارد اگرچه همین کارش هم عقلاً و نقلا اشتباه است ولی به هر حال باید برود به سراغ قرآن و احادیث و عقل، بعد ببیند که آیا این شرط در دین خداوند واجب است.
ظاهراً خانمهای سایت که در جبههی مخالف قرار گرفتهاند یا مرجع تقلید ندارند و یا در این مورد خاص قصد دارند خودشان آمده و حفرهای در احکام را که از نظر مراجع تقلید جا مانده است پر نمایند. برای این کار ایشان باید ابتدا بفرمایند اگر این حکم را درش تردید دارند از کجا معلوم احکام دیگر هم اشکال نداشته باشد؟ مثلاً اگر کسی مرجع تقلید ندارد آیا خودش برای ستون دینش که نماز است تحقیق کرده و یا به احکام موجود در دست مؤمنین و عرف جامعه تبعیت کرده است؟ اگر نکرده است باید بداند که نماز با توجه به اینکه در هر روز ۵ باز باید خوانده شود و روزه و ... اینها خیلی کاربردیتر و البته مهمتر از بحث چندهمسری هستند و بهتر است ابتدا وقتشان را روی آنها بگذارند که بعداً لازم نباشد چندین و چند سال نماز و روزهی قضا به جای بیاورند. ولی اگر مرجع تقلید دارد در این صورت لابد میداند که وظیفهی امروز او عمل به صحبتهای آنهاست اگرچه در برخی موارد هم اشتباه کنند، لااقل اینقدر باید قبولشان داشته باشد که آنها برای دلبخواه خودشان یا قبیلهاشان یا صنف مردها و ... حکم نمیدهند و اصولاً اصلاً حکم نمیدهند و سعیشان در کشف احکام خداست، با این تفاوت که عمری را در تحقیق روی این امور گذاشتهاند و خبرهی کار شدهاند و برگزیده توسط علمای پیشین ... (اجازهی اجتهاد دارند و ...)
خلاصه اینکه خوب است ابتدا روی بودن یا نبودن یک حکم در دین خداوند توافق حاصل شود و بعد به سراغ چرایی آن حکم برویم تا یک گروه هم متهم نشوند به اینکه چون شهوتتان در این حکم است از آن دفاع میکنید مگرنه اگر خودتان را جای ما میگذاشتید شما هم نمیتوانستید آن را بپذیرید.
بنابراین سؤال اولی که باید رویش بحث شود این است که صرفنظر از اینکه مردها این سؤال را بپرسند یا خانمها آیا در دین خداوندی که خودش نه مرد است و نه زن در نظام خانواده مردها مجاز هستند صرفاً برای شهوت خود (نه نیتهای خیرخواهانه و ...) ازدواج مجدد کنند؟ اگر بلی آیا شرایطی دارد و نیاز به اذن همسر اول هم هست یا خیر؟ به طور خاص مثلاً اگر همسر اول از این کار منزجر باشد و خوف آن برود که مردی که در جامعه باید حضور داشته باشد و آستانهی تحریک شهوتش هم پایین هست به گناه بیفتد، آیا در این تزاحم باید چه کاری کرد که شرعاً مجاز باشد؟ آیا با وجود خوف بر گناه مرد باید تقوا پیشه کند و سعی کند خودش را حفظ کند یا با وجود انزجار زن که ممکن است از دین خداوند زده شود اقدام به ازدواج مجدد آشکار یا پنهانی کند؟ (بحث فقهی و تزاحم حقوق است لطفاً بحث را اخلاقی نکنیم، فرض بر این است که مرد هم ممکن است اگر ازدواج مجدد یا متعه نکند به گناه مثلاً چشمچرانی دچار شود یا ... و خوف به گناه افتادن برای او هم جدی است، از طرف دیگر خوف به خطر افتادن ایمان همسرش و تزلزل مقدسترین کانون اجتماعی که خانواده است هم میرود اگرچه خانم در این کار اشتباه کند که مانع از ازدواج همسرش میشود و از حدود خود در این ممانعت دارد خارج میشود. میخواهیم ببینیم کدام اولویت دارد، مردی که راه حلال برایش باز است از طرف خدا و اگر به این راه نرود ظن نزدیک به یقین دارد که به گناه میافتد، یا زنی که اگرچه از حدود خود خارج شده است ولی درست یا غلط با این کار ممکن است دیگر هرگز روی رستگاری را نبیند و از دین خدا زده شود؟ توجه شود که اگر مرد هم گناه کردن خودش را به خسران ابدی همسرش ترجیح دهد اگر این سبک شمردن گناه به حساب آید آنوقت گناهش که خودش هم احتمالا کبیره است باز بزرگتر میشود و گناه کبیره هم اگر فرصت توبه نیابد ممکن است جلوی رستگاری ابدی خودش را بگیرد یا در آن وقفههای طولانی ایجاد کند پس جواب سؤال خیلی هم بدیهی نیست، لااقل به نظر حقیر.)
اگر اینها برایمان مشخص شد و هر دو طرف قبول کردند که حکم خداوند در زمان حال چیست آنوقت میتوانیم بقیهی بحثها را در فضایی دوستانهتر دنبال کنیم. تا حالا یک گروه حکمی را قبول داشتند و از آن رفاع میکردند، اما یک طرف آن حکم را قبول نداشتند و به جای خداوند آنرا به آن طرف دیگر نسبت میدادند، کما اینکه به حقیر نسبت داده شده که در تاپیک دیگری سعی کردهام توصیهی ابتدایی اسلام به چندهمسری را اثبات کنم در حالیکه ان شاء الله حکم خداوند هرچه باشد را میپذیرم، ان شاء الله و هو فعال لما یشاء.
یا علی
سلام دوست گرامی
شما باز برگشتین به خانه اول !!!
ببینید انچه مسلم است علما و فقها اجازه زن اول را برای ازدواج مجدد مرد شرط نگذاشته اند و من هم منکر ان نیستم
ولی حرف و بحث ما نقد این مساله است که این مورد یعنی اجازه زن اول به احتمال زیاد مورد دقت واقع نشده
و حقیر دلیلی برای لازم بودن اخذ این اجازه اورده ام
و دلیلی دیگر دوست گرامی اورده است
دلیل من این بود که چون در رسیدن به ثروت و مال و دارایی شوهر زن هم به طرق مختلف شریک هست
( مثلا زن از دریافت حقوق برای کار خانه صرف نظر کرده )
پس مرد باید برای شریک کردن زنی دیگر در اموال و دارایی زن اول باید از او اجازه بگیرد وگرنه مصداق تجاوز به مال زن بوده و عین ظلم و عدم رعایت می باشد
و دلیل دیگر که دوست گرامی اورده اگر مهمترین هدف ازدواج را ارامش مرد و زن در نظر بگیریم برای حفظ این رامش باز هم رضایت زن لازم است و گرنه ازدواج مجدد مرد مصداق اذیت و ازار و سلب ارامش زن و خانواده می باشد و مصداق ظلم و عدم رعایت عدالت است
ببینید انچه مسلم است علما و فقها اجازه زن اول را برای ازدواج مجدد مرد شرط نگذاشته اند و من هم منکر ان نیستم
ولی حرف و بحث ما نقد این مساله است که این مورد یعنی اجازه زن اول به احتمال زیاد مورد دقت واقع نشده
و حقیر دلیلی برای لازم بودن اخذ این اجازه اورده ام
و دلیلی دیگر دوست گرامی اورده است
دلیل من این بود که چون در رسیدن به ثروت و مال و دارایی شوهر زن هم به طرق مختلف شریک هست
( مثلا زن از دریافت حقوق برای کار خانه صرف نظر کرده )
پس مرد باید برای شریک کردن زنی دیگر در اموال و دارایی زن اول باید از او اجازه بگیرد وگرنه مصداق تجاوز به مال زن بوده و عین ظلم و عدم رعایت می باشد
و دلیل دیگر که دوست گرامی اورده اگر مهمترین هدف ازدواج را ارامش مرد و زن در نظر بگیریم برای حفظ این رامش باز هم رضایت زن لازم است و گرنه ازدواج مجدد مرد مصداق اذیت و ازار و سلب ارامش زن و خانواده می باشد و مصداق ظلم و عدم رعایت عدالت است
موفق باشید
سلام علیکم،
ظاهراً حقیر از این خانهی اول جای دیگری نرفته بودم که بخواهم به آن بازگردم، ما از همان اول در همین پله ایستادهایم و گفتیم اگر فکر میکنید این حکم خدا اشتباه برداشت شده است باید با قرآن و روایات و عقل و اجماع اثباتش نمایید که شما هم فرمودید فقط دلیل عقلی دارید وگرنه قرآن و روایات هم در تأیید برداشت شما نیستند. دلیل عقلیاتان هم حرف درش زیاد است. جناب «سیدممد» شاید گمان کردهاند که ما داریم سعی میکنیم میل خودمان را به جای قانون خداوند جا بزنیم حال آنکه این سوء ظن شماست و ان شاء الله ما هر چه که حکم خداوند باشد همان را میپذیریم و از آن هم دفاع میکنیم و لو کره بعض الخانمها و الأقایان! ممکن است تا آخر عمرمان هیچ کدام از ما هم اقدامی در جهت گرفتن همسر دوم و متعه انجام ندهیم اگرچه الحمدلله خانم حقیر لااقل مشکلی هم با این حکم خداوند ندارند و برایشان حل شده است.
اگرچه همچنان مصر هستم که شما را توجه دهم به اینکه اگر نمیتوانید به علمای عظام این دوره اعتماد نمایید و خود را صاحب نظر میدانید ابتدا باید اهم فی الأهم کنید و احکام دیگری مانند نماز که ستون دین هستند را واکاوی کنید که هر روز مورد احکامش مورد نیاز است و نه ازدواج چندهمسری که کاربرد احکامش غالبا آنقدر کم بوده که در رسالههای عملیه هم احکام زیادی از آنها نیامده است. اما از این نظر که بگذریم در مورد استدلالتان، اینکه به زعم شما اهداف ازدواج رسیدن به آرامش زن و شوهر و تولید مثل و ارضای جنسی است که مهمترین آنها هم به آرامش رسیدن زن و مرد در کنار هم است بفرمایید اگر فرهنگ اجتماعی دورهای در یک جامعه به صورتی بود که آقا چیزی را حق خود میدانست که در دین خدا در آن زمینه حقی برایش منظور نشده است، آن وقت اگر خانم خواست از حق شرعی خود استفاده کند و آقا بینهایت ناراحت شد انگار که خلاف شرعی قرار است صورت بگیرد، آیا به نظر شما در این صورت خداوند چقدر حق را به آن آقا میدهد که اشتباهی دارد عصبانی میشود و آرامش خودش و خانوادهاش را زیر سؤال میبرد؟ اسلام در این صورت اگر توصیهای به حفظ آرامش هم کند این کارش در راستای حمایت بیدریغ از افکار اشتباه و جهالت اجتماعی مرد نخواهد بود اگرچه آقا هم نتواند این موضع خداوند را درک کند و انتظار داشته باشد که خداوند حتماً طرف او را بگیرد و برای زن محدودیتهای بیشتری وضع کند. مشابه این هم وضعیت بحث ماست که در اسلام در روایات غیرت زن به عنوان صفت رذیلهی حسادت شناخته شده است که خارج شدن زن از دین در اثر این حسادت هم هشدار داده شده است (آن حدیثی که فرمودند این غیرت به کفر زن منجر شود) و در نتیجه برهم خوردن آرامش خانواده در صورت چندهمسری (البته سنجیده و عاقلانهی مرد) را به کوتاهی از طرف زن مرتبط میکند و نه به تصمیم مرد برای تجدید فراش. این کار شما در توجیهاتتان خیلی شبیه یک طرفه به قاضی رفتن است، اینکه بگویید آرامش به هم خورد و جرقهاش تصمیم مرد بود مثل این است که بگوییم ابلیس راندهی درگاه خدا شد و جرقهاش را دستور خدا به سجده بر آدم علیهالسلام زد و این رانده شدن او تقصیر خدا بوده است (همان ادعایی که خود ابلیس هم داشت «قَالَ رَبِّ بِمَا أَغْوَيْتَنِي لَأُزَيِّنَنَّ لَهُمْ فِي الْأَرْضِ وَلَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ») در حالیکه این رانده شدن در اثر وجود یک صفت رذیله در وجود ابلیس بوده است که با آن همه قرن عبادت خداوند اصلاح نشده بود و تقویت هم شده بود که او برای خودش منیتی برپا کرده بود و گیاه تکبرش را آبیاری کرده بود. حسادت غیرتگونهی زنان به شوهرشان هم که انحصارطلبی میآورد ریشه در تکبر دارد و رانده شدن زنی از دین خدا اگر شوهرش در رفتار به دین خدا افراط و تفریط نکرده باشد کوتاهی خود زن خواهد بود که «لَا يُكَلِّفُ اللَّـهُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا».
آیا پس کسی از داستانهای قرآنی عبرت خواهد گرفت؟
یا علی
سلام علیکم،
ظاهراً حقیر از این خانهی اول جای دیگری نرفته بودم که بخواهم به آن بازگردم، ما از همان اول در همین پله ایستادهایم و گفتیم اگر فکر میکنید این حکم خدا اشتباه برداشت شده است باید با قرآن و روایات و عقل و اجماع اثباتش نمایید که شما هم فرمودید فقط دلیل عقلی دارید وگرنه قرآن و روایات هم در تأیید برداشت شما نیستند.
سلام علیکم و رحمه الله
من علاوه بر دلیل عقلی دلیل قرانی هم اوردم
بعد از این همه پست تازه می گویید لیلی زن بود یا مرد !!!!!!!!!!!!!!!!!!
دلیل عقلیاتان هم حرف درش زیاد است
حرف درش زیاد است نمی تواند نقض مطلبی باشد
و شما اگر می توانید با استدلال رد کنید نه اینکه بگویید حرف درش زیاد است
جناب «سیدممد» شاید گمان کردهاند که ما داریم سعی میکنیم میل خودمان را به جای قانون خداوند جا بزنیم حال آنکه این سوء ظن شماست و ان شاء الله ما هر چه که حکم خداوند باشد همان را میپذیریم و از آن هم دفاع میکنیم و لو کره بعض الخانمها و الأقایان! ممکن است تا آخر عمرمان هیچ کدام از ما هم اقدامی در جهت گرفتن همسر دوم و متعه انجام ندهیم اگرچه الحمدلله خانم حقیر لااقل مشکلی هم با این حکم خداوند ندارند و برایشان حل شده است.
شما برداشت خودتان را از حکم خداوند وحی منزل می دانید
وگرنه انچه ما هم گفتیم برداشتمان از حکم خداوند بود
اگرچه همچنان مصر هستم که شما را توجه دهم به اینکه اگر نمیتوانید به علمای عظام این دوره اعتماد نمایید و خود را صاحب نظر میدانید ابتدا باید اهم فی الأهم کنید و احکام دیگری مانند نماز که ستون دین هستند را واکاوی کنید که هر روز مورد احکامش مورد نیاز است و نه ازدواج چندهمسری که کاربرد احکامش غالبا آنقدر کم بوده که در رسالههای عملیه هم احکام زیادی از آنها نیامده است
این موارد فرار از مطلب و بی مورد است
اما از این نظر که بگذریم در مورد استدلالتان، اینکه به زعم شما اهداف ازدواج رسیدن به آرامش زن و شوهر و تولید مثل و ارضای جنسی است که مهمترین آنها هم به آرامش رسیدن زن و مرد در کنار هم است بفرمایید اگر فرهنگ اجتماعی دورهای در یک جامعه به صورتی بود که آقا چیزی را حق خود میدانست که در دین خدا در آن زمینه حقی برایش منظور نشده است، آن وقت اگر خانم خواست از حق شرعی خود استفاده کند و آقا بینهایت ناراحت شد انگار که خلاف شرعی قرار است صورت بگیرد، آیا به نظر شما در این صورت خداوند چقدر حق را به آن آقا میدهد که اشتباهی دارد عصبانی میشود و آرامش خودش و خانوادهاش را زیر سؤال میبرد؟ اسلام در این صورت اگر توصیهای به حفظ آرامش هم کند این کارش در راستای حمایت بیدریغ از افکار اشتباه و جهالت اجتماعی مرد نخواهد بود اگرچه آقا هم نتواند این موضع خداوند را درک کند و انتظار داشته باشد که خداوند حتماً طرف او را بگیرد و برای زن محدودیتهای بیشتری وضع کند. مشابه این هم وضعیت بحث ماست که در اسلام در روایات غیرت زن به عنوان صفت رذیلهی حسادت شناخته شده است که خارج شدن زن از دین در اثر این حسادت هم هشدار داده شده است (آن حدیثی که فرمودند این غیرت به کفر زن منجر شود) و در نتیجه برهم خوردن آرامش خانواده در صورت چندهمسری (البته سنجیده و عاقلانهی مرد) را به کوتاهی از طرف زن مرتبط میکند و نه به تصمیم مرد برای تجدید فراش. این کار شما در توجیهاتتان خیلی شبیه یک طرفه به قاضی رفتن است، اینکه بگویید آرامش به هم خورد و جرقهاش تصمیم مرد بود مثل این است که بگوییم ابلیس راندهی درگاه خدا شد و جرقهاش را دستور خدا به سجده بر آدم علیهالسلام زد و این رانده شدن او تقصیر خدا بوده است (همان ادعایی که خود ابلیس هم داشت «قَالَ رَبِّ بِمَا أَغْوَيْتَنِي لَأُزَيِّنَنَّ لَهُمْ فِي الْأَرْضِ وَلَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ») در حالیکه این رانده شدن در اثر وجود یک صفت رذیله در وجود ابلیس بوده است که با آن همه قرن عبادت خداوند اصلاح نشده بود و تقویت هم شده بود که او برای خودش منیتی برپا کرده بود و گیاه تکبرش را آبیاری کرده بود. حسادت غیرتگونهی زنان به شوهرشان هم که انحصارطلبی میآورد ریشه در تکبر دارد و رانده شدن زنی از دین خدا اگر شوهرش در رفتار به دین خدا افراط و تفریط نکرده باشد کوتاهی خود زن خواهد بود که «لَا يُكَلِّفُ اللَّـهُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا».
این حرفهای شما مثل این هست که اقایی روی انبوهی از هیزم اتش بیندازد و بعد بگوید نسوز
اگر سوختی گناه من نیست گناه تو هست که نمی توانی جلوی سوختنت را بگیری :Moteajeb!:
نخیر برادر عزیز ذات هیزم سوختن است و با فرمان نسوز نمی تواند ذاتش را تغییر دهد
حتی اگر بگویی ای هیزم نسوز که اگر بسوزی تو را از زمره هیزمهای جهنم قرار می دهیم
باز فایده ندارد ذات هیزم سوختن است
مگر اینکه هیزم خیس باشد یعنی اب پاکی را روی ان ریخته باشند و هویت اصلی و ذات اصلیش را با ترس از جهنم تغییر داده باشند
من علاوه بر دلیل عقلی دلیل قرانی هم اوردم
بعد از این همه پست تازه می گویید لیلی زن بود یا مرد !!!!!!!!!!!!!!!!!!
سلام علیکم و رحمةالله و برکاته،
دلیل قرآنی که در آن نفی اهل بیت علیهمالسلام باشد همانقدر اعتبار دارد که قرآن سر نیزه اعتبار دارد، شما را با سپاه معاویه مقایسه نمیکنم اما در هر صورت مطابق حدیث ثقلین قرآن+عترت است که مایهی حفظ از گمراهی میشوند و دلیل قرآنی شما را هیچ یک از احادیث تأیید نمیکند و هیچ عالم شیعهای (چون فقط شیعیان قرآن را با عینک عترت یاد گرفتهاند) هم برداشت شما از آن آیه یا آیات را نکرده است، معتقدید هنوز اشتباه است و امام زمان علیهالسلام درستش را میآورند ماهم مخالفتی نداریم، امام که بیایند ان شاء الله خواهیم گفت «سمعنا و أطعنا، غفارنک ربنا و الیک المصیر»، ولی فعلاً خدا و اهل بیت علیهمالسلام ما را به حال خود رها نکردهاند و فرمودهاند در اختلافها به روات حدیث ما مراجعه نمایید. الأن فرق ما و شما این است که ما به روات حدیث رجوع کردهایم و شما فقط حرف خودتان را میزنید و با ظن و گمان سعی در اثبات و حقانیت خود دارید در حالیکه خداوند فرموده که ظن و گمان انسان را از حقیقت بینیاز نمیکند. این سیرهی علمای تجربی است که علمی چند صد ساله دارند که همهاش بر یک سری فرض و گمان استوار است، با نسیمی پایههایش میلرزد چون بر زمین سفت بنا نشده است ... و هرگز یقینآور نیست.
دلیلتان وقتی قرآنی است که با قرآن اثبات شود، یعنی جزء محکمات کتاب خدا باشد، یعنی خداوند صریحا گفته باشد و کسی هم نتواند صریح خداوند را طور دیگری تفسیر کند. (آیه در باب وضو هم صریح خداست ولی معنای برداشت شده از آن در شستن دست ضد معنایی است که در ابتدا به ذهن میرسد، اهل سنت از همان معنای ظاهری برداشت حکم کردند که وضویشان اشکال دارد و نمازشان قبول نمیشود) اما شما از آوردن یک واژهی عدالت در قرآن که توسط معصوم علیهاسلام هم توضیح داده شده است منظورش چیست دارید استفاده میکنید و میگویید مطابق عقل من این عدالت اجازهی از همسر اول را هم در دل خود دارد. حقیر هم قطعا به شما میگویم که تا قبل از ظهور امام زمان علیهالسلام این برداشت شما برداشت صحیحی نیست (اگرچه به نظر خودتان هم عقلی به نظر برسد) که بر مبنای آن حقوق و وظایفی تعریف کنید و اصرار بر آن یعنی نفی نایبان امام زمان که آن هم یعنی نفی اهل بیت و آن هم نفی خداوند. اگر خداوند میخواست شما در این زمان چنان حق و حقوقی را بتوانید بشناسید برایتان در آن زمینه برهان قرار میداد (چنانکه خودش در قرآن کسانی که تفکر اشتباه دارند را میفرماید اگر راست میگویید برای ادعای خود برهان بیاورید) و اگر نداده دیگر بقیهاش تقلاهای شخصی است که اعتبار شرعی ندارند ...
شما برداشت خودتان را از حکم خداوند وحی منزل می دانید
وگرنه انچه ما هم گفتیم برداشتمان از حکم خداوند بود
ما برای برداشت خود حجت شرعی داریم اما شما ندارید و در پاسخ به ما هم چند بار (شما و همفکرهای شما در این زمینه) فرمودهاید نمیتوانید این را بپذیرید، و ناراحت کننده این است که شکایت و اعتراض شما به نتیجهی استدلالهاست که غیرقابل باور است برایتان و نه به خود استدلالها ...
این موارد فرار از مطلب و بی مورد است
خیرخواهی است اگر دقت بفرمایید
این حرفهای شما مثل این هست که اقایی روی انبوهی از هیزم اتش بیندازد و بعد بگوید نسوز
اگر سوختی گناه من نیست گناه تو هست که نمی توانی جلوی سوختنت را بگیری :Moteajeb!:
نخیر برادر عزیز ذات هیزم سوختن است و با فرمان نسوز نمی تواند ذاتش را تغییر دهد
حتی اگر بگویی ای هیزم نسوز که اگر بسوزی تو را از زمره هیزمهای جهنم قرار می دهیم
باز فایده ندارد ذات هیزم سوختن است
مگر اینکه هیزم خیس باشد یعنی اب پاکی را روی ان ریخته باشند و هویت اصلی و ذات اصلیش را با ترس از جهنم تغییر داده باشند
یا محمد
هیزم در ذاتش سوختن قرار داده شده است ولی خانمها مطابق با ادلهی شرعی ذاتشان آنطور که بعض خانمهای در این سایت و خیلی از خانمهای در سرتاسر جهان ادعا دارند نیست، شما میگویید هست خداوند و خلفای خداوند بر زمین فرمودهاند نیست. انتظار به جایی است که بخواهید ما حرف شما را بپذیریم؟
یک مؤمن به علمی که خلاف درسهای الهی است چنگ نمیآویزد تا بطلان احکام خداوند را اثبات کند، بلکه به درسهای الهی چنگ میآویزد و علمش را بر روی زمین محکم و غیرقابل خدشه بنا میکند. علم بر مبنای تجربه و فرضیه و ظن و گمان به سختی بشود بهش گفت علم، علم به معنای دانستن کجا و حدس زدنی که چون نتیجهاش خوب است پس قابل اعتناست کجا ... میان ماه من با ماه گردون تفاوت از زمین تا آسمان است
یا علی
ایا مطالبه حقوق در قبال کار خانه توسط زن مانند مهریه بر عهده مرد هست یا خیر ؟
یعنی ایا این حق
حق قانونی و اسلامی زن هست ؟
حق قانونی زن هست اما نه به این معنی که من امروز از این حق گذشتم ولی بعد که شوهر به هر دلیلی ناانصافی کرد بگویم من آن حقوق را می خواهم وشرعا هم واجب است بدهید چون در موقع خودش گذشته ونخواسته الان مرد واج شرعی نیست این حقوق را پرداخت کند.
مهریه مساله ای است که از شروط ازدواج است ومرد موظف است آنرا بپردازد مگر اینکه زنش ببخشد والا تا آخر بر ذمه مرد هست. وصرفا یک حق زناشویی است والا بحث حقوق در مقابل کار اینطور نیست بلکه زن در قبال کاری که انجاممی دهد حقوق می گیرد. ونوعا همیشه قبل از کار طی می کنند وبعد کار حقوق را می گیرند. نه اینکه من بدون هیچ قراردادی کا رکنم وبعد از دو سال چون با صاحب کرا به مشکل بر می خورم از او حقوق قبلی را بخواهم.
ایا این حق بر عهده مرد است یا خیر ؟یا فقط در حد یک توصیه می باشد ؟
زن حق گرفتن حقوق دارد اگر کارهای خانه را به قصد ثواب واستحباب انجام نداده باشد.
وقتی شما قبل از انجام کرا خانه با مرد شرط کرده باشید موظف است بدهد. چه بسا او بخواهد شما کار نکنید .کارگر بیاورد.
لطفا بفرمایید فتوای علما راجع به این حق اسلامی زن چیست ؟
زن می تواند رد برابر کارهای خانه از مرد حقوق مطالبه کند. اگر کارهایش به قصد استحباب وتبرعی نباشد. البته در قوانین کشور هم که تقسم داراییهای خانه بین زن ومرد بعد از طلاق است در واقع بنوعی دفاع از این حقوق خانگی زن می باشد.
پس فعلا در قبال حقوق زن در قبال کارخانه از نظر شرعی و مساله اجازه شوهراز استفاده از این حقوق را فقط شرعی و قرانی جواب دهید
از نظر مراجع زن می تواند در قبال کار خانه از مرد حقوق بگیرد.
خوب اشاره خوبی کردید با اینکه فتوا پس گرفته نشده ولی به دلیل عدم وجاهت اجرایی و وجود هزاران افراد بی دست در جامعه قانون اجرا نمی شود
چطور است که مساله چند همسری اقایان که باعث قتل و طلاق و هزاران ناهنجاری دیگر می شود هیچ محدودیت اجرایی نباید باشد ؟
لا اقل برای حمایت از خانواده و کودکان
خواهر بزرگوار بنده در اینجا در باب سیاست ها کشوری واینکه چرا این حکم اجرا می شود آن یکی اجرا نمی شود نیستم واینکه چرا جلو یچند همسری را نمی گیرند وهر چیز دیگر که فعلا چون اطلاع نداریم نمی توانیم اظهار نظر کنیم ولی سخن ما در باره معارف دین ونظر مراجع است که بنده عرض می کنم که این حکم سر جای خود باقی است ولی مجری حکم خود مرجع که نیست بلکه قوه قضائیه است حال باید آنها بگویند که حکم را اجرا می کنند یا نه؟ واگر اجرا نمی کنند برای چه؟
اگر بخواهند بگوبند چند همسری خلاف قانون است باید دلیل موجه داشته باشند وشما می فرمایید این دلایل وجود دارد وچه بسا به نظر بنده به این شکل نباشد ولی به هر حال مجری آنها هستند وقانون را باید آنها تایید کرده واجرا کنند.
جوابتان قانع کننده نیست
اگر قوانین اسلامی در این خصوص بهتر از قوانین غرب است چرا درخواست ان برای یک کاربر بد خواهی باید به حساب اید ؟
من واقعا برایم سوال بزرگی ایجاد شده است !!!!!!!!!!!
پس عرض می کنم. اولا فضل خدا ربر عدل اومقدم است وبا ما بندگان نیز بر اساس فضل ورحمت رفتار می کند نه عدالت هر چند خداوند آنقدر عظیم وبزرگ است که فضل او همان عدلش است. خلاف ما، وقتی خداوند بر اساس فضل ورحمت ب بندگان رفتار می کند ماهم باید صبغه الی بگیریم( صبغة الله ومن احسن من الله صبغة) چه ایرادی دارد ما هم بر اساس فضل دعا کنیم وآنرا بر عدالت مقدم داریم.
رفتار با عدالت درست است وجامعه باید با عدالت بوده وما خود را در همه زمینه با عدل ومیانه روی تربیت دهیم ولی سخن در باب دعا بود واینکه عرب چه می کند وشرق اصلا بحث این چیزها نبود که برای شما شبهه بخواهد پیش بیاید.
ه نظر شما خداوند انقدر که نگران ارضا شدن مردان بوده
نگران بهم خوردن ارامش زن و فرزندان نبوده ؟
ایا گناه فقط در نگاه نکردن به زن نامحرم است ؟ یا فقط در زنا است ؟
ولی سلب ارامش و اذیت و ازار یک زن و خانواده گناه نیست ؟
چیزی به اندازه تلاش برای آرامش خانواده در اسلام ارزش ندارد. وبالاترین عبادتهاست. وکسی هم که ازدواج مجدد می کند باید همه اینها را در نظر بگیرد ومساله شرط عدالت بین همسران هم نشانگر این هست که این مرد باید توان اینرا داشته باشد که تشنجی در این خانواده ها بوجود نیاید وبخاطر نادانی ویا عدم رعایت اصول رفتاری وغیره موجب نابود شدن یکی از خانواده ها شود.
بداخلاق یبا زن آنقدر قبیح است که در مورد صحای بزرگ پیامبر(ص) یعنی سعد بن معاذ وقتی خود حضرتد رتشیع جنازه شرکت می کنند ومادرش با دیدن این صحنه ها می گوید پسرم بهشت گوارایت باد. حضرت می فرمایند او الان در فشار قبر است چون با همسر خود بداخلاقی می کرده است.
در اسلام اولویت اول در خانواه بعد از ایمان خوش اخلاقی است. که اینها با ازدواج مجدد برداشته نمی شود.
سلام علیکم و رحمةالله و برکاته،
دلیل قرآنی که در آن نفی اهل بیت علیهمالسلام باشد همانقدر اعتبار دارد که قرآن سر نیزه اعتبار دارد، شما را با سپاه معاویه مقایسه نمیکنم اما در هر صورت مطابق حدیث ثقلین قرآن+عترت است که مایهی حفظ از گمراهی میشوند و دلیل قرآنی شما را هیچ یک از احادیث تأیید نمیکند و هیچ عالم شیعهای (چون فقط شیعیان قرآن را با عینک عترت یاد گرفتهاند) هم برداشت شما از آن آیه یا آیات را نکرده است، معتقدید هنوز اشتباه است و امام زمان علیهالسلام درستش را میآورند ماهم مخالفتی نداریم، امام که بیایند ان شاء الله خواهیم گفت «سمعنا و أطعنا، غفارنک ربنا و الیک المصیر»، ولی فعلاً خدا و اهل بیت علیهمالسلام ما را به حال خود رها نکردهاند و فرمودهاند در اختلافها به روات حدیث ما مراجعه نمایید. الأن فرق ما و شما این است که ما به روات حدیث رجوع کردهایم و شما فقط حرف خودتان را میزنید و با ظن و گمان سعی در اثبات و حقانیت خود دارید در حالیکه خداوند فرموده که ظن و گمان انسان را از حقیقت بینیاز نمیکند. این سیرهی علمای تجربی است که علمی چند صد ساله دارند که همهاش بر یک سری فرض و گمان استوار است، با نسیمی پایههایش میلرزد چون بر زمین سفت بنا نشده است ... و هرگز یقینآور نیست.
دلیلتان وقتی قرآنی است که با قرآن اثبات شود، یعنی جزء محکمات کتاب خدا باشد، یعنی خداوند صریحا گفته باشد و کسی هم نتواند صریح خداوند را طور دیگری تفسیر کند. (آیه در باب وضو هم صریح خداست ولی معنای برداشت شده از آن در شستن دست ضد معنایی است که در ابتدا به ذهن میرسد، اهل سنت از همان معنای ظاهری برداشت حکم کردند که وضویشان اشکال دارد و نمازشان قبول نمیشود) اما شما از آوردن یک واژهی عدالت در قرآن که توسط معصوم علیهاسلام هم توضیح داده شده است منظورش چیست دارید استفاده میکنید و میگویید مطابق عقل من این عدالت اجازهی از همسر اول را هم در دل خود دارد. حقیر هم قطعا به شما میگویم که تا قبل از ظهور امام زمان علیهالسلام این برداشت شما برداشت صحیحی نیست (اگرچه به نظر خودتان هم عقلی به نظر برسد) که بر مبنای آن حقوق و وظایفی تعریف کنید و اصرار بر آن یعنی نفی نایبان امام زمان که آن هم یعنی نفی اهل بیت و آن هم نفی خداوند. اگر خداوند میخواست شما در این زمان چنان حق و حقوقی را بتوانید بشناسید برایتان در آن زمینه برهان قرار میداد (چنانکه خودش در قرآن کسانی که تفکر اشتباه دارند را میفرماید اگر راست میگویید برای ادعای خود برهان بیاورید) و اگر نداده دیگر بقیهاش تقلاهای شخصی است که اعتبار شرعی ندارند ...
بزرگوار روش بحث شما نه علمی است نه منطقی و نه قرانی
هرچه بیشتر با این شیوه بحث کنید بیشتر به باطل بودن حرفهاتون پی می برم
حق قانونی زن هست اما نه به این معنی که من امروز از این حق گذشتم ولی بعد که شوهر به هر دلیلی ناانصافی کرد بگویم من آن حقوق را می خواهم وشرعا هم واجب است بدهید چون در موقع خودش گذشته ونخواسته الان مرد واج شرعی نیست این حقوق را پرداخت کند.
سلام جناب کارشناس و خسته نباشید.
آیا زن در ابتدای ازدواج میتونه شرط کنه که از حقوق خودش مثل مهریه یا کار کردن در خانه یا شیر دادن بچه و ... تا زمانی که مرد ازدواج مجدد دائم یا موقت نکرده میگذره ولی زمانی که مرد این کار کرد باید حق زن رو بپردازه و اگر نپردازه گناه کرده چه زن از ازدواج مرد مطلع بشه چه نشه؟
حق قانونی زن هست اما نه به این معنی که من امروز از این حق گذشتم ولی بعد که شوهر به هر دلیلی ناانصافی کرد بگویم من آن حقوق را می خواهم وشرعا هم واجب است بدهید چون در موقع خودش گذشته ونخواسته الان مرد واج شرعی نیست این حقوق را پرداخت کند.
سلام
پس می شود گفت کوتاهی در احقاق این حق زنان بخاطر عدم اطلاع رسانی و خبر نداشتن زنان می باشد
حالا اگر زنی از این حق قانونی خبر نداشته باشد و در ابتدای زندگی بخاطر اینکه می پندارد مال شوهرش مال او هم هست
و با ایثار و فداکاری موجبات تشویق و پیشرفت شوهرش را هم فراهم کند ولی در نصفه راه زندگی شوهرش به این اعتماد او خیانت کرده
و زن دیگری را در مال او شریک کند
ایا زن می تواند قانونا شکایت کرده و احقاق حق کند ؟
خواهر بزرگوار بنده در اینجا در باب سیاست ها کشوری واینکه چرا این حکم اجرا می شود آن یکی اجرا نمی شود نیستم واینکه چرا جلو یچند همسری را نمی گیرند وهر چیز دیگر که فعلا چون اطلاع نداریم نمی توانیم اظهار نظر کنیم ولی سخن ما در باره معارف دین ونظر مراجع است که بنده عرض می کنم که این حکم سر جای خود باقی است ولی مجری حکم خود مرجع که نیست بلکه قوه قضائیه است حال باید آنها بگویند که حکم را اجرا می کنند یا نه؟ واگر اجرا نمی کنند برای چه؟
اگر بخواهند بگوبند چند همسری خلاف قانون است باید دلیل موجه داشته باشند وشما می فرمایید این دلایل وجود دارد وچه بسا به نظر بنده به این شکل نباشد ولی به هر حال مجری آنها هستند وقانون را باید آنها تایید کرده واجرا کنند.
استاد ما هم در بیان بحث و نظر درباره نقائص نظران و فتواها هستیم و از شما هم شکایت بر اینکه این چرا اجرا می شود و ان یکی نیستیم
بلکه هدف از بیان اینها نشان دادن نقائص است
چیزی به اندازه تلاش برای آرامش خانواده در اسلام ارزش ندارد. وبالاترین عبادتهاست. وکسی هم که ازدواج مجدد می کند باید همه اینها را در نظر بگیرد ومساله شرط عدالت بین همسران هم نشانگر این هست که این مرد باید توان اینرا داشته باشد که تشنجی در این خانواده ها بوجود نیاید وبخاطر نادانی ویا عدم رعایت اصول رفتاری وغیره موجب نابود شدن یکی از خانواده ها شود.
بداخلاق یبا زن آنقدر قبیح است که در مورد صحای بزرگ پیامبر(ص) یعنی سعد بن معاذ وقتی خود حضرتد رتشیع جنازه شرکت می کنند ومادرش با دیدن این صحنه ها می گوید پسرم بهشت گوارایت باد. حضرت می فرمایند او الان در فشار قبر است چون با همسر خود بداخلاقی می کرده است.
در اسلام اولویت اول در خانواه بعد از ایمان خوش اخلاقی است. که اینها با ازدواج مجدد برداشته نمی شود.
پس انطور که شما می گویید هوو اوردن بر سر یک زن بدون توجه به احساسات او بد رفتاری حساب نمی شود !!
انچه من نتیجه
گرفتم از این بحث عشق و علاقه بین زن و مرد و رعایت احترام به احساسات و توجه به خواسته های زن
در تعهد و وفاداری بین زوجین در اسلام اهمیتی ندارد
و در عوض انچه اهمیت دارد ارضا جنسی مرد می باشد !!!!!!!
آیا زن در ابتدای ازدواج میتونه شرط کنه که از حقوق خودش مثل مهریه یا کار کردن در خانه یا شیر دادن بچه و ... تا زمانی که مرد ازدواج مجدد دائم یا موقت نکرده میگذره ولی زمانی که مرد این کار کرد باید حق زن رو بپردازه و اگر نپردازه گناه کرده چه زن از ازدواج مرد مطلع بشه چه نشه؟
بله می تواند واصطلاحا شرط ضمن عقد گفته می شود که طرف مقابل باید به مفاد آن عمل کند.
و با ایثار و فداکاری موجبات تشویق و پیشرفت شوهرش را هم فراهم کند ولی در نصفه راه زندگی شوهرش به این اعتماد او خیانت کرده
و زن دیگری را در مال او شریک کند
ایا زن می تواند قانونا شکایت کرده و احقاق حق کند ؟
چرا نتواند ولی تصمیم گیری وقضاوت با قاضی است.
پس انطور که شما می گویید هوو اوردن بر سر یک زن بدون توجه به احساسات او بد رفتاری حساب نمی شود !!
انچه من نتیجه
گرفتم از این بحث عشق و علاقه بین زن و مرد و رعایت احترام به احساسات و توجه به خواسته های زن
در تعهد و وفاداری بین زوجین در اسلام اهمیتی ندارد
و در عوض انچه اهمیت دارد ارضا جنسی مرد می باشد !!!!!!!
بنده چنین نظری ندارم واعتقاد دارم زندگی که همراه با عشق ومحبت نباشد یک ریال هم نمی ارزد وبه عقیده بنده جنبه عاطفی ازدواج به مراتب بر جنبه شهوتی آن مقدم است.
بنده عرضم این بود قرآن برای رعایت عدالت می فرماید اکتفا به یک زن به عدالت نزدیک تر است. ولی سخن من از تایید دیگاه شماست که وقتی کسی دنبال تعدد زوجات است این زن علاوه بر شهوت جنسی عاطفه ومحبت هم نیاز دارد لذا کسی که چنین کاری انجام می دهد باید این نر را داشته باشد که این زنان را در تمام زمینه ها بالاخص عاطفی ارضا کند.
ولی در ایران ازادی جنسی فقط برای مرد چه قبل از ازدواج و چه بعد از ازدواج متاسفانه وجود دارد و قانونی و اسلامیست منتهی با متعه
سرکار دل آرام شما دارید زنا را با ازدواج اسلامی برابر می کنید؟
خیلی از حقیقت دارید فاصله میگیرید.
مثال شما خیلی شبیه اینه که :گوشت گوسفند را همه جای دنیا دارن میخورن و متاسفانه در ایران هم قانونی و هم اسلامیست منتهی با یک "بسم الله" گفتن!
خوب طبق نظر خودتان اسلام امر چند همسری بودن مردان را مجاز دانسته. حالا مشکل شما چیست؟ که در اینهمه تاپیک پر کرده اید که فلان و بهمان!
میشه خیلی شفاف بفرمائید که مشکلتان دقیقاً کجاست؟
یه بار می فرمائید این قانون اسلامه ولی قدیمی شده
یه بار می فرمائید این حکم قرآن و اسلام نیست ولی شیعیان دارن به نفع مردان از حکم خدا سوء استفاده میکنن.
یه بار دیگه میفرمائید این حکم اسلامه ولی هیچ زنی حاضر نیست ببینه که شوهرش دوتا زند داره (که آخرش هم ما نفهمیدیم اگر هیچ زنی حاضر نیست به این موضوع, پس اون مرده چطوری 0 تا بینهایت زن داره!)
یه بار میگید که اصلا مگر کسی میتونه اینهمه زن داشته باشه؟!
یه بار میگید مگر واقعا الآن مشکل جامعه چند همسری و صیغه هستش که آدم اینهمه وقت بزاره و درباره اش حرف بزنه؟!
واقعا مایه بسی خرسندی هستش که موضع خودتون را روشن کنید که آیا فقط هدفتون اینه که یه صحبتی کرده باشید, اگرچه در این بین کلی شبه ایجاد کنید و به دین خدا ایراد بگیرید؟!
با توجه به شناختی که از شما دارم بعید می دانم که چنین هدفی داشته باشد, ولی جای دیگر هم عرض کردم که مراقب افکار شیطانی باشید و بدانید که انسان د رمحضر خدا مسئول سخنانش می باشد !
این هم برخی از سخنان شما :
الان مزد خدمتکار روزانه 25000 تومان است و یک زن باید برای یک ماه کار کردن در خانه از شوهرش تقریبا هفتصد هزار تومان بگیرد
واقعا کدام مرد است که بتواند ماهی هفتصد هزار تومان فقط به زنش برای کار خانه حقوق بدهد
بر این مبنا حداقل حقوق مرد برای اداره یک زندگی نزدیک دو میلیون تومان می باشد
و بسیاری از مردان حتی یک زن هم نمی توانند بگیرند چه برسد به چهارتا
خوب ایا این قوانین واقعی و ضمانت اجرایی دارند ؟
حقیر که فکر می کنم در جایی که بسیاری از جوانان به چهل سالگی رسیده اند و توانایی یک بار ازدواج هم ندارند
مرد در ایران می تواند در حین داشتن همسر با هزاران زن دیگر رابطه جنسی بر قرار کند
واقعا تناقضی در قسمتهای قرمز نیست؟!
از اینکه مطالبتان را اینگونه نقد کردم پوزش می خواهم ولی خواهر من بینی و بین الله , الآن در میان همکاران, همسایگان و فامیلهای شما چند تا مرد هستش که (طبق فرمایش شما و همفکرانتان) دها یا صدها زن صیغه داره و به قول شما از این امکاناتی که اسلام بهش داده داره نهایت لذت را میبره و زنهای آنها دارند در برابر این حکم ظالمانه اسلام میسازن و میسوزن؟!
بینی و بین الله الآن خیانت و هرزگی و زنا و همجنس بازی و بیحیائی مرد و زن که مثل نقل و نبات ریخته توی جامعه باید مورد انتقاد و ریشه یابی محکومیت قرار بگیره یا این حکم خدا که به فرمایش علی علیه سلام اگر آن را تحریم نمی کردند هیچگاه زنائی رخ نمی داد؟!
چرا برخی از کاربران ناخواسته باید احکام دین را زیر سوال ببرند و موجب خوشنودی دشمنان اهل بیت شوند؟! حقیر مخالف سوال کردن و گفتگو در مورد احکام نیستم ولی اینکه کسی در برابر هر گونه پاسخ کارشناس و اقامه دلیل و برهان از سیره معصومین یا آیات الهی انگشت در گوش گذارند و فقط آنچه را دوست دارند بشنوند که مطابق امیال و احساسشان است.
یا مثلا با افتخار می فرمایند که به فلانی گفتم :شما که از این حکم خدا (صیغه) طرفداری میکنی و آن را قبول داری امید وارم که خدا سر خودت بیاره....بعدش فلانی را از خودتون می رنجانید و وقتی که ایشان ابراز ناراحتی می کنه انگار که قله اورست را فتح کرده اید....می فرمائید : چی شد؟ مرگ خوبه ولی برای همسایه؟!
این چه منطقی هستش؟!
فرض کنیم که در پزشکی قانونی داریم که مثلا اگر شخصی که مرض قند داره و شرایطش به حدی برسه که پای راستش اینطوری بشه و فشارش اونطوری باشه و ....باید پایش را قطع کنیم وگرنه صدمات شدیدتری بهش وارد میشه.
حالا اگر یکنفر به این سخن ایمان داشته باشه و آن را عقلانی بدونه , شما بهش بگید که اگر این حرف خوبه و شما قبولش دارید امید وارم سر خودت یا یکی از عزیزانت بیاد!
بعد ایشون ناراحت بشهو شما هم بگی چی شد؟! مرگ خوبه ولی برای همسایه؟!
متاسفانه , واقعا سخنان برخی جای تامل و گاهی هم تاسف داره؟!
چرا برخی از کاربران ناخواسته باید احکام دین را زیر سوال ببرند و موجب خوشنودی دشمنان اهل بیت شوند؟! حقیر مخالف سوال کردن و گفتگو در مورد احکام نیستم ولی اینکه کسی در برابر هر گونه پاسخ کارشناس و اقامه دلیل و برهان از سیره معصومین یا آیات الهی انگشت در گوش گذارند و فقط آنچه را دوست دارند بشنوند که مطابق امیال و احساسشان است.
یا مثلا با افتخار می فرمایند که به فلانی گفتم :شما که از این حکم خدا (صیغه) طرفداری میکنی و آن را قبول داری امید وارم که خدا سر خودت بیاره....بعدش فلانی را از خودتون می رنجانید و وقتی که ایشان ابراز ناراحتی می کنه انگار که قله اورست را فتح کرده اید....می فرمائید : چی شد؟ مرگ خوبه ولی برای همسایه؟!
سلام دوست عزیز
دقت کنید وقتی من دارم از حکمی دفاع میکنم باید خودم هم آن حکم رو بپذیرم درسته؟؟
مثلا من بیام بگم با تعدد زوجات آقایان موافقم و یا اگر آقا در شرایطی مجبور به تعدد زوجات شد ( بدون اجازه ) خانم ها باید با این مسئله کنار بیان بعد که چنین مشکلی برای خودم پیش اومد بگم نه من فقط با حکم شرعی موافقت میکنم ولی چنین مسئله ای رو نمی پذیرم
خوب ما هم با حکم شرعی مشکلی نداریم ولی چنین مردانی رو قبول نداریم
مسئله اینه که ما میگیم اگه قراره تعدد زوجات آقایان پذیرفته شود حداقل رضایت همسر اول هم لحاظ شود تا به قول دوستان نه سیخ بسوزه نه کباب
فرض کنیم که در پزشکی قانونی داریم که مثلا اگر شخصی که مرض قند داره و شرایطش به حدی برسه که پای راستش اینطوری بشه و فشارش اونطوری باشه و ....باید پایش را قطع کنیم وگرنه صدمات شدیدتری بهش وارد میشه.
حالا اگر یکنفر به این سخن ایمان داشته باشه و آن را عقلانی بدونه , شما بهش بگید که اگر این حرف خوبه و شما قبولش دارید امید وارم سر خودت یا یکی از عزیزانت بیاد!
بعد ایشون ناراحت بشهو شما هم بگی چی شد؟! مرگ خوبه ولی برای همسایه؟!
خوب اینم دقیقا شبیه مثال قبلیه کسی که بیاد اصرار کنه اگه مرض قند گرفتید پاتون رو قطع کنید بعد خودش مرض قند گرفت بیان پاشو قطع کنن بگه نه من با بقیه فرق میکنم یا چنین چیزی رو برای خودم قبول ندارم باعث نمیشه بقیه شک کنن اگه قطع شدن پا به نفعه باید پای خودشم قطع کرد
استاد ازادی جنسی در غرب قبل از ازدواج هم برای زن و هم مرد وجود دارد و بعد از ازدواج برای هیچ کدام مجاز نیست و غیر قانونی
و خلاف اخلاق محسوب می شود
در آیین مسیحیت کسانی که مقید به آن باشند بله بیش از یک زن نمی توان گرفت ولی این سخن که در مورد غرب میگویید با کدام دلیل است. مگر همین رئیس جمهور فرانسه در عرض این چند سال سه همسر به خاطر روابط جنسی پنهانی که علنی شد عوض نکرده است. که بیچاره همسر دوم موقع شنیدن روابط او از حال رفت. دیدن تاپیک زیر هم خالی از لطف نیست. تا ببینید که غرب آنطور هم که می گویید نیست. http://سیاستمداران غربی و پیشتازی در فساد اخلاقی + عکس
ولی در ایران ازادی جنسی فقط برای مرد چه قبل از ازدواج و چه بعد از ازدواج متاسفانه وجود دارد و قانونی و اسلامیست منتهی با متعه
مرد در ایران می تواند در حین داشتن همسر با هزاران زن دیگر رابطه جنسی بر قرار کند
و احساس زن کوچکترین اهمیتی ندارد
بنده انتظار داشتم با توضیحاتی که تا الان ذکر شده است در قضاوتها کمی دقت شود واحکام اسلام به این سادگی تفسیر نشود. اینکه ما رابطه جنسی آزاد وبی بند وبار را با ازدواج اسلامی یکسان بگیریم درست نیست. ثانیا اینکه برخی آدمها دنبال متعه هستند وبه احساسات همسر خود توجهی می کنند وصرفا به فکر ارضاء خودشان هستند نباید به پای اسلام نوشته شود چون قبلا گفته شد که صحابی برگ پیامبر به خاطر بداخلاقی با همسرش دچار عذاب قبر می شود. لذا اسلام بیشتر از هر دینی به احساسات ونیازهای همسر دقت دارد وارضای جنسی همسر واینطور نیست که طرف بتواند با دهها آدم ارتباط داشته باشد.
ولی در غرب چنین ازادی را قانونا به مرد نداده اند چون برای احساسات و عواطف زن و شخصیت او و وفاداری طرفین ارزش قائل شده اند
مردی را می شناختم که همسرش با گریه التماس می کرد که زن دیگر نگیر
مرد در جوابش می گفت من می گیرم می خواهی تحمل کن می خواهی بمیر
سلام بر شما کارشناس محترم
بزرگوار تا جایی که من می دانم و در کتابها و مطبوعات دیده ام غربیها بیشتر به اختلافات ذاتی بین زن و مرد توجه دارند و مطالعه و تحقیقات کرده اند
کتابهایی نظیر مردان مریخی و زنان ونوسی یکی از بهترین مثالها در تفاوتهای بین زن و مرد است
و این مشتی از خروار است
کلا مطالعه و تحقیقات برای تعیین تفاوتهای بدنی و روحی و روانی بین زن و مرد همیشه در غرب درجریان است و هر روز تفاوتی جدید کشف و عرضه می کنند
اگر سری به کتابهای علمی بزنید تفاوتهای بین مغز زنان و مردان و تفاوتهای دیگر از نظر روحی و روانی
همه در انجا مطالعه و بدست امده
فکر نمی کنم بعد از این همه تحقیقات و مطالعه که با هزینه های هنگفت حاصل می شود قوانین رو از روی هوا و الکی وضع کنند
ما هم می گوییم در ان زمان اقتضای زمان این احکام بوده و به قول خود شما خود پیامبر و امامان هم در راس بوده اند
و از طرفی نظریه جدیدی هم مطرح شده که در ان زمان تعداد زنان چهار برابر مردان بوده
ولی ایا در این زمان ایا علامه و طبرسی هم چند همسر داشته اند ؟ ایا امام خمینی و خامنه ای و ... چند همسر دارند ؟
مثال بارز اینکه بعضی احکام در حال حاضر وجاهت اجرایی ندارد قطع دست دزد است
چرا دست دزد را قطع نمی کنند ؟
سلام علیکم خواهرم،
اصلاً بیایید فرض را بر این بگذاریم که امام زمان علیهالسلام بسیاری از قوانین را که از حقیقتشان منحرف شدهاند بازگردانند به سیرهی نبوی و به ظاهر و باطن قرآن و بحث چندهمسری و متعه هم یکی از آنها باشد. آیا شما میخواهید الآن به وظایفتان در زمان ظهور عمل کنید؟ آیا میدانید که حکم حضرت چه خواهد بود؟ آیا قبول ندارید که وظیفهی ما الآن مطابق با قرآن و احادیث معصومین علیهمالسلام اطاعت از فقهاست که نایبان عام حضرت و حجتهای او بر ما هستند؟ به نظر شما کسی که در این دوره از وظیفهاش شانه خالی کند در زمان ظهور به وظیفهاش عمل خواهد کرد؟
سلام
مطالبی که قرمز بود را بنده صحیح نمی دانم و دلایل خود را هم بیان خواهم کرد:
:اینکه مرد هر آنچه که کسب کند زن در نیمی از آن شریک است این جمله کاملاً غلط است و مثال نقضش این است شما دو زن دو قلو را فرض کنید که هر دو دقیقاً یک جور کار انجام می دهند و تمام زحمت هایی هم که می کشند برابر است تمام کارهایی که در خانه انجام می دهند و ووووو همگی برابر و به یک اندازه است یکی از آنها با مردی ازدواج می کند که تاجر است و دیگری با مردی ازدواج می کند که کارگر آن تاجر است.
بعد از یک سال با زحمت های مساوی این دو مرد زنانشان را طلاق می دهند و نیمی از اموالشان را با زنشان تقسیم می کنند زن تاجر پول بیشتری نسبت به زن کارگر بدست خواهد آمد در حالی که هر دو به یک میزان تلاش کرده اند و این خلاف عدالت است که دو زنی که با شرایط یکسان بوده اند و اگر شما بگویید این زنان در پیشروی شوهرشان کمک کرده اند با توجه به اینکه هر دو یکسان عمل کرده اند باید هر دو یکسان پیشرفت کنند اما اینچنین نیست چون تلاش مرد در بدست آودن اموال بسیار بیشتر از تاثیر زن است پس تقسیم مساوی اموال خلاف عدالت است.
اما ...
حکم اسلام در اینباره چیست؟
اسلام می گوید زن به هر میزان که تلاش کرد و با توجه به شان خودش مرد وظیفه دارد به او پول دهد.
مرد کار های خارج از خانه را انجام می دهد و پولی که بدست می آورد مال خودش هست (همان مثال تاجر و کارگر و زنانشان آنچنان تاثیری در میزان درآمد شوهرانشان ندارند) اما زنانشان از آنجا که مسئولیت خانه را به عهده دارند می توانند برای هر کاری که می کنند مثلاً بچه های خودش را بزرگ می کند یا شیر دهد یا ... از شوهرش پول بگیرد متناسب شانش و زن هیچ وظیفه ای ندارد که هیچ کاری انجام دهد و مرد موظف است که یا به زن خودش پولی برای زحماتش دهد و یا اینکه کسی را برای اینکار ها استخدام کند و این حکم مطابق عدالت است و حکم غرب حکم جاهلی
در این آیه تامل کنیم شاید که قلب هایمان را به سوی حق هدایت کند:
أَفَحُكْمَ الْجَاهِلِيَّةِ يَبْغُونَ ۚ وَمَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ حُكْمًا لِّقَوْمٍ يُوقِنُونَ [٥:٥٠]
آیا آنها حکم جاهلیّت را میخواهند؟! و چه کسی بهتر از خدا، برای قومی که اهل یقین هستند، حکم میکند؟!
دوست عزیز من بارها گفتم با تعدد زوجات به شرط اینکه به همسر اول ظلم نشود موافقم
منم میدونم خیلی ها نیاز به همسر دارند و اگر مردی بتواند با چند نفر از این خانم ها که خود تمایل دارند ازدواج کند خیلی کار خوبی میکند
حالا یه سوال از شما دارم به فرض که به شما بگن چند همسری حقه شماست حتی اگه همسرت هم مخالف باشه مشکلی نیست میتونی از این حقت استفاده کنی و شما هم در صورت استفاده از این حق زندگی همسرت نابود شود و فرزندانت آواره شوند آیا با توجه به اینکه به شما گفته میشود نابودی زندگی همسر و فرزندانت هیچ عواقبی براتون به دنبال نداره آیا حاضری از این حقت استفاده کنی یعنی هرگز حتی ثانیه ای شک نمیکنی
دوست عزیز شما که دستور خدا براتون اینقدر مهم است شکستن دل بنده خدا براتون اهمیتی ندارد؟؟
سلام علیکم خواهر گرامی،
از اینکه آنقدر برای حقیر ارزش قائل شدید که بار دیگر دلایلتان را بیاورید متشکرم و از اینکه به بحث بازگشتید تا نیمهکاره باقی نماند.
استدلالهایتان را خواندم، شما تا کنون برایم اثبات کردهاید که زن در درامد شوهرش بدون شک حق دارد و این را نمیتوانم انکار کنم و عقایدم که ان شاء الله از اسلام گرفته باشم هم این صحبت شما را تأیید میکند. فقط میماند اینکه چطور متوجه شدید که نصف درامد مرد باید به زن برسد؟ مثلاً چرا نگوییم ۴۵٪ یا نگوییم ۵۵٪ آن باید به زن برسد؟ اکثر دعواهای علمی از این دست سر اصل وجود یک حق نیست بلکه سر کیفیت آن و تعیین مرزهای آن است. مگر اسلام گفته است که مرد کار کند و پولش را هم صرف خودش کند؟ یا اصلاً مگر اسلام بر زن واجب کرده که کار خانه کند که اگر زن نکند نیمهی کار بر روی هوا باقی بماند. اینکه زنان بدون مزد و کنیز در خانهی شوهرشان کار میکنند واقعاً منت است بر سر ما مردان، پخت غذا و تمیز کردن منزل و ... اینها همه لطف ایشان است و بیش از حد انتظار واجب اسلام از آنها. اما به طرز مشابه اسلام از مردها هم نخواسته است که مثلاً هر چه که زن دوست داشت را به صورت واجب برایش فراهم کنند بلکه باز یک حداقلی برای زندگی بر عهدهی مرد واجب است، حتی در زمینهی پزشکی گفته شده در حد متعارف تا چه برسد به سایر موارد. مردها هم ان شاء الله بدون منت برای همسرانشان تا بتوانند خرید میکنند و به سفر میبرندشان و ... و اصلاً برای مرد یکی از بزرگترین لذتها خرج کردن برای خانوادهاش و دیدن خوشحالی و لبخند آنهاست و احساس اینکه آنها شاد و سلامت هستند. این جنبههای عاطفی اساس خانوادهی سالم است مگرنه یک خانواده با آن حداقلها هم میتواند خانواده باشد.
حالا آمدیم و مردی شلوارش دوتا شد، یعنی آنقدر داشت که هم خانوادهاش را بچرخاند و آنها را راضی کند و هم بتواند برای کس دیگری خرج کند. آیا این یعنی انکار الطاف همسرش؟ آیا در مقابل فداکاریهای همسرش دیگر فقط به حداقلها تکیه خواهد زد؟ اگر بزند اشتباه است مطابق این آیهی قرآن که « هَلْ جَزَاءُ الْإِحْسَانِ إِلَّا الْإِحْسَانُ»، آیا پاداش نیکویی کردن جز نیکویی کردن است؟ بنابراین اگر مردی بخواهد با زن دیگری ازدواج کند و او را هم سهیم در کسب حلال خود کند این نباید به معنی انکار نیکوییهای همسر اولش چه در قول و چه در عمل باشد. این با آن عدالت در ازدواج که جواز ازدواج است هم متفاوت است و یک عدالت در رابطهی بین دو نفر است، جواب نیکویی هر کسی را با مساوی یا بیشتر از آن ندهی خلاف انصاف و عدالت است، چه آن کس زن آدم باشد و چه غریبه.
به طور خلاصه الأن انتظار حقیر این است که مالکیت زن در اموال شوهرش را به صورت دقیق نصفبهنصف اثبات نمایید و چه بهتر که اگر به جای بدیهیات از منابع اسلامی که مورد توافق کامل طرفین است بهره بگیرید.
از نظر کسی که سالهاست با علم غربی سر و کار دارم خدمت شما عرض میکنم که آنچه نزد غرب هست و به نام علم و کاربردهایش شناخته میشود کمی علم است و بیشترش کاربرد علم (تکنولوژی و روش) میباشد. ایران اگر نمیتواند فلان چیز را بسازد حتی بخاطر نداشتن علم نظری آن نیست و تکنولوژی ساخت آن را ندارد، مثلاً یکی از مشکلات بزرگ ما در علوم نداشتن ابزار سنجش دقیق است و تلورانسها و ... را نمیتوانیم درست در بیاوریم که ان شاء الله آنهم درست شود.
به لحاظ دانشمندان بزرگ عالم هم این را در نظر بگیرید که بزرگترین دانشگاههای آمریکا که مرجعیت علمی در بسیاری از رشتهها را دارند در خود آمریکا مشغول به کار هستند و وضع اقتصادی و اجتماعی آنها اینطور است که میبینید. وقتی کار از دست مردان با علم الهی به مردان با علم انسانی بیفتد وضع بهتر نخواهد بود هرچند هم که آن دانشمندان باهوش و نابغه باشند. آنها در حال رشد هستند ولی نهایت رشد قابل تصور برای آنها امروز در دست ماست به عنوان وحی الهی، شما در این مسأله شک دارید؟
کسی بداند که با یک تصمیمش این همه اتفاق شوم برای دیگران بیفتد و راحت به آن تن دهد پیگیری نخواهد داشت؟ در این دنیا هم مجازات نشود خداوند رهایش نخواهد کرد. برایتان مثال میزنم:
نهی از منکر در شرایطی واجب است، شخص میگوید باید جلوی این منکر را گرفت و بعد هر طور که خواست میپرد وسط معرکه و جریان را فیصله میدهد اما اثرات جانبی این کار او از انجام ندادن آن نهی از منکر بدتر است، آیا خداوند او را رها خواهد کرد؟
پدر میتواند از بسیاری از مستحبات از جمله به مسجد رفتن یا نماز اول وقت خواندن یا نماز نافله و نماز شب یا بسیاری از قرآن خواندنها و ... منع کند و اطاعت از پدر در این امور بر فرزند واجب است اما آیا خداوند چنین پدری را در قیامت رها خواهد کرد؟ حتی بزرگواری میفرمود که در روایت آمده که پدر و مادری که فرزندشان را مطابق حقی که دارند عاق کنند خودشان هم در قیامت گیرخواهند افتاد که چرا فرزندشان را راضی شدند به آن سختیها گرفتار شود ...
نخیر سرنوشت دیگران اصلاً اینطور نیست که بیاهمیت یا کماهمیت باشد. ولی اگر شخصی دارد به گناه میافتد و خانوادهاش او را درک نمیکند چند کار بیشتر نمیتواند بکند همانطور که زنی اگر نزدیک باشد بعد از تأهل به زنا گرفتار شود چند راه دارد، فرقش این است که مرد راههای بیشتری دارد که در آن تاپیک دیگر که سرکار خانم شبنم باز کردهاند گفتهام.
کسی که کاری کند که کس دیگری بخاطر اشتباه او از دین خدا رانده شود در این یصدون عن سبیا الله بودن مقصر است، اما اگر کار اشتباهی نکند و آن طرف دیگر باز از دین خدا رانده شود آن وقت جای بحث است و پاسخش ساده نیست، گاهی فداکاری ممکن است و گاهی نیست ...
یاد این حدیث افتادم
سلام علیکم
ابتدا عذر می خواهم که کمی تند صحبت کردم بخاطر اینکه هنوز هم از ان اتهامی که به من زدید ناراحت بودم
از اینکه قبول کردید که زن در درامد شوهرش هم سهیم است قدم خوبیست
یک نکته را هم در نظر داشته باشید این سهیم بودن در درامد دو طرفه هست
یعنی زن اگر شاغل باشد باز هم مرد در درامد او شریک است
بطور کلی هر درامدی که از هر طریقی چه زن و چه مرد به خانه وارد شود متعلق به هر دو نفر می باشد
( اوج زیبایی و اتحاد در خانواده )
اما سوال شما این است چرا نصفه و مثلا 45 در صد نه ؟
حالا من سوال شما رو با یک سوال جواب می دهم
ایا به نظر شما معیار ی و سنجشی می توان برای این درصد تعیین کرد ؟
و به نظر حقیر چون هیچ معیار حقیقی و درستی که واقعا سهم را تعیین کند نمی توان داشت بهترین راهکار همین 50 درصد می باشد
از طرفی هم دقت کنید سهم بین اعضای یک خانواده است اگر کمی جا به جا شود راه دوری نمی رود
بین دوست و دشمن نیست که معیاری و اندازه ای به دقت هرچه تمام تر در نظر گرفت
حالا شما مقایسه کنید این دو قانون را
قانون الف : درامد مرد و زن پس از ازدواج متعلق به هر دو نفر می باشد
قانون ب : در امد هر کسی مال خودش می باشد
اگر زن کار کند تمام حقوقش مال خودش می باشد و حق دارد هر جا دلش خواست خرج کند
و در ان مرد را حقی نیست
درامد مرد هم مال خودش می باشد
زن در قبال کارهای خانه مثل یک خدمتکار از شوهرش طلب حقوق کند !!!!!!!!!!!!!!
و.اقعا منکه زیبایی در این قوانین نمی بینم
دقیقا زن شبیه یک خدمتکار در خانه می باشد و کنیز
لطفا به دوقانون دقت کنید
در یکی اوج اتحاد و همدلی و عشق و ایثار نسبت به همدیگر
و در دیگری اوج منیت و مال دوستی و عدم بخشش
خداییش کدام یک زیباتر و در اتحاد و همدلی زن و شوهر موثر تر است ؟
اینکه زن برود کار کند و بگوید ریالی از ان را به تو نمی دهم و هر کاری دلم خواست می کنم
یا اینکه نصف درامدش را متعلق به شوهرش بداند
اینکه زن در قبال کار خانه مثل یک کنیز از شوهرش پول و حقوق بگیرد کجایش زیبا است ؟
یک سوال را صادقانه جواب دهید ؟
اگر خانمتان برود کار کند و ریالی از ان را به شما ندهد و در قبال کار خانه هم از شما دستمزد بگیرد
زیباتر است و حس خوبی به شما دست می دهد و بیشتر دوستش دارید
یا اینکه برود کار کند و نصف ان را حق شما بداند ؟
دلم می خواهد به این سوال صادقانه جواب دهید
در کدام حالت مرد محبت بیشتری نسبت به زن پیدا می کند ؟
بزرگوار جوابتان بی ربط است
شما گفتید قوانینی بهتر است که با توجه به تفاوتهای ذاتی بین زن و مرد باشد
و من گفتم تمام تفاوتهای بین زن و مرد را که خود غربیها کشف کرده اند و هر روز هم در حال کشف ان هستند
شما بروید یک کتاب روانشناسی دانشگاهی بردارید و یک نگاهی بکنید
ببینید نظرات و دانشمندان روانشناسی از ان کیست ؟ حقیر با خواندن صدها کتاب روانشناسی یک اسم و نظریه از جانب دانشمندی ایرانی ندیده ام هرچه هست خارجیها هستند
پس این علم که در دست ماست کجاست چرا دیده نمی شود ؟ مدعی کدام علم و شناخت در باره انسان هستید ؟
چند نظریه روان درمانی نام ببرید که مال ما باشد ؟
البته ادعا که شاخ و دم ندارد
بله ما در نهایت علم و دانش هستیم
ما در راه مریخ هستیم ولی انها حتی نتونسته اند یک ماهواره بسازند ؟:khaneh:
ادعا که شاخ و دم ندارد :ok:
خوب انشالله زنی گیرتان بیاید که تمام درامدش را خرج پدر و مادرش کند و در قبال کارهای خانه و شیر دادن بچه از شما حقوق دریافت کند
و غیر از اینها شما خرج خوردو خوراک و پوشاک و منزل را هم بدهید تا مزه عدالت را بچشید
حقیر که از این عدالت می گذرم و نه در مقابل کار خانه از شوهرم پول دریافت نخواهم کرد و نه درامدم را از ان خودم خواهم دانست
حقیر با جان و دل برای اسایش و راحتی خانواده بدون انتظار دستمزدی کار خواهم کرد و درامدم را به تمامی در راه اسایش شوهر و افراد
خانواده خرج خواهم کرد
اگر این جهالت است بگذار باشد حداقل انسانیت که هست
سلام علیکم عزیز
چون تعریف درستی از شهوت ارائه نشده تا همین قسمت مطلب رو دنبال کنیم ...
تا بعد از تصحیحه مورد اول با کمال میل در خدمت شما خواستار همفکری هم باشیم و به باقی مطلب نظر کنیم
تقریبا شهوت یعنی استفاده بیش از حد از هر چیز, بر خلاف حکم عقلانیت ...
به جاست و استفاده میکنیم .بله پشت کردن به امیال درست نیست . اما میل واقعی ربط زیادی به شهوت نداره
مگر غیر عقلانی باشه ... حالا جنسی عاطفی یا ذهنی هر چیزی به حد و اندازه خودش
باید سنجیده و درک و برآورده بشه ...
سلام علیکم خوهر عزیز،
زن اگر کار کند مرد در حاصل کار او سهیم است؟ اسلام چنین نظری ندارد تا برایمان اثبات نکردهاید که دارد. در این پاسخ شما یک دلیل اسلامی هم ندیدم و مدام از مسائلی که برای خودتان بدیهی میدانید برای حقیر دلیل میآورید با آنکه آنها برای حقیر بدیهی نیستند. فکر کنم کنم در این یک مورد خاص جایمان عوض شده و حقیر باید از حقوق زنان دفاع کنم و شما تصمیم دارید از منافع مردان دفاع نمایید. در هر صورت اگر زن در خارج از خانه کار کند و شرعاً مجاز به این کار باشد (مثلاً شوهرش اجازه دهد یا در ضمن عقد شرط کرده باشد) در این صورت درامد زن تمام و کمال ازآن خودش است، اما اگر بخواهد مالی را به عنوان هدیه به شوهرش ببخشد آن هدیه برای شوهرش حلال که خواهد بود هیچ حتی در روایت علوی آمده که اگر از آن مال آبی خریداری شود و بر رویش دعایی خوانده شود در آن شفای برخی امراض است! (حدیث اینطور بود که مردی گفت مرضی دارم، امام فرمودند از خانمت خواهش کن که مالی را به تو ببخشد و با آن مال آبی بخر و ...)
لطفاً اینکه مرد در حاصل کارکرد همسرش سهیم است را بعد از آنکه به او اجازهی کار خارج خانه را داد به صورت قابل قبول در فقه شیعه اثبات بنمایید چون فعلاً برایمان عکس این مطلب اثبات شده است.
این روش شما که چیزی که نمیدانیم را بگذاریم حد وسط یکجور مصالحه است، در علوم تجربی هم هرجا که اطلاعات کافی برای حل مسأله ندارند یک پارامتر را از تجربه مقداردهی میکنند تا مسأله قابلحل شود ولی این یکجور سمبلکاری و لاپوشانی است و نه واقعاً تولید علم!
در اسلامی که الأن در دست ما موجود است گفته شده نیازهای زن باید پاسخ داده شود، (کمتر از آن چه بسا ایجاد دین کند بر گردن مرد؟ و) بیش از آن برای مرد صواب دارد چنانکه در حدیث توصیه شده به گشاده گرفتن بر اهل خانه زمانی که خداوند بر مرد خانه روزی را گشاده گرفته باشد.
راه دور نرفتن در صورت کم و زیاد شدن خطوط و حدود هم مطلب درستی است تا زمانی که صلح برقرار است اما امان از وقتی که روابط خانوادگی ملتهب گردد، در این صورت باید حدودها درست مشخص شوند که به کسی ظلم نشده باشد. حقوقی که خداوند برای مرد بر عهدهی زن و برای زن بر عهدهی مرد قرار داده است هم برای همان زمانهای التهاب است و قرار نیست مو به مو از همان آغاز زندگی پیگیری شود، علمایی هم که حقیر دیدم همه اذعان داشتهاند که آن حقوق برای وقتی است که راه عاطفه و مصالحه و ... بر دو طرف بسته شده باشد و قانون هر طرف را بخواهد سر جای خود بنشاند که مطمئن شوند حقوقشان به صورت حداقلی محفوظ است، بعد دوباره تلاش کنند و بر اساس ایثار و محبت روابط خود را بازسازی کنند.
پس شما همچنان باید یک مرز مشخص برای این سهمبندیها مشخص نمایید که وقتی کار از مصالحه و عاطفی بودن گذشت بتوان به آن استناد کرد.
راستی اینکه فرمودید «چون هیچ معیار حقیقی و درستی که واقعا سهم را تعیین کند نمی توان داشت بهترین راهکار همین 50 درصد می باشد» در مورد حقیر و شما درست است و نه در مورد خداوند که «وَكُلُّ شَيْءٍ عِندَهُ بِمِقْدَارٍ» و «إِنَّهَا إِن تَكُ مِثْقَالَ حَبَّةٍ مِّنْ خَرْدَلٍ فَتَكُن فِي صَخْرَةٍ أَوْ فِي السَّمَاوَاتِ أَوْ فِي الْأَرْضِ يَأْتِ بِهَا اللَّـهُ ۚ إِنَّ اللَّـهَ لَطِيفٌ خَبِيرٌ».
خواهرم زن چطور خدمتکاری است که به جای طلب مزد میتواند از شوهر یا صاحبکارش کنیز و خدمتکار بخواهد؟
در اسلام گفته شده که مالکیتها به رسمیت شناخته میشود ولی نه اینکه هر کسی مالش را در بالش زیر سرش مخفی کند که آن دیگری به آن دسترسی نداشته باشد. بزرگواری روایت میخواند که یک نفر امد پیش امام علیهالسلام و گفت با فلانی رفاقت و دوستی و صمیمت خاصی دارد! امام پرسیدند آیا این دوستی شما آنقدر هست که اگر آن دوست تو نیاز مالی داشت دست در جیب تو کند و پول بردارد و قبلش از تو اجازه نگرفته باشد و تو وقتی دانستی راضی باشی؟ آن مرد گفت خیر ناراحت میشوم. امام فرمودند که پس شما هنوز به شروع دوستی هم نرسیدهاید ... البته دقیق روایت را به خاطر ندارم و سندش را هم نمیدانم ولی میدانم که در یک دوستی واقعی دو دوست جانشان را برای هم میدهند و مال و اموال که دیگر چیز قابلداری نیست. در مورد همسر هم در زوج قبل از هر چیز دوستی عمیق با هم دارند ان شاء الله، یعنی زندگیشان بر اساس محبت است. همانطور که در آن دوستی مد نظر امام به هر حال مالکیت هر کس بر مالش مشخص است و مال دستهجمعی مطرح نیست در اینجا هم مال هر عضو از خانواده مال خودش است ولی تا روابط ملتهب نباشد و ایثار و محبت حکمفرما باشد (خانوادهی سالم به لحاظ ارتباط اعضای آن) میتوان آن حد و مرزها را نادیده گرفت، اما انکار آن حد و مرزها اصلاً به صلاح نیست چون در هر زندگی بالا و پایینی هست که در آن بالا و پایینها افراد باید به حقوق خود و مرزهای خود آگاه باشند اگر تقوای الهی دارند و نمیخواهند ظالم باشند به حقوق دیگران و نه مظلوم (تظلم هم در اسلام گناه است).
به نظر شما اگر زن انتظار داشته باشد که در مال شوهرش حق مساوی با شوهرش دارد اختلافی رخ نخواهد داد و همهی امور بر وفق ایثار و محبت خواهد گذشت؟ آن موقع که مرد به صلاحدیدی میخواهد برای خانوادهاش کاری کند و زن سهمش را میخواهد جز پرخاشگری بین دو طرف و دلخوری را میتوانید راحت انتظار داشته باشید؟ در اسلام مسائل مالی بر عهدهی مرد گذاشته شده و مرد مثل مدیر مالی خانواده است، شما بفرمایید مادرخرج، حساب و کتاب دست اوست، میداند بودجه برای چه کاری چه مقدار بگذارد. اگر زن و مرد با هم وارد گود شوند در حالت عادی مشکلی پیش نمیآید وقتی با هم مشورت میکنند و هر دو بدون غرض هستند، ولی فرض کنید شرایط کمی سخت شود و اهم فیالأهم کردن در مورد نیازهای خانواده به تشخیص این دو نفر یکی نباشد آنوقت دو مدیر چطور یک کشتی را هدایت میکنند؟ (تا مرد زن دیگری نگرفته باشد رأیگیری هم جواب نخواهد داد، به عنوان مزاح) فرض کنید مرد تشخیصی دهد و زن هم تشخیصی، با هم به تفاهم نرسند، بعد زن بگوید اصلاً نیمی از مال تو برای من است آن را به من بده و با آن نیم دیگر هر کاری که خواستی را بکن. این میشود زندگی بر مبنای محبت؟
اتفاقا خانم حقیر هم کار میکنند و حقوقشان هم مال خودشان است و هر از چند گاهی به حقیر یا افراد دیگری از دوستان و آشنایانشان قرضالحسنه میدهند و کارهای دیگری هم با آن میکنند. حقوقی هم که حقیر در میآورم اگرچه مالکیتش با خودم هست ولی همهاش خرج هردوامان میشود و الحمدلله به پسانداز هم نمیرسد که این هم خودش نعمتی است. این هم که در کار خانه از حقیر تقاضای دستمزد ندارند از بزرگواری و محبت ایشان است، الحمدلله.
خواهر عزیزم این جمله را واقعاً قبول دارید که «تمام تفاوتهای بین زن و مرد را که خود غربیها کشف کرده اند و هر روز هم در حال کشف ان هستند»؟
علمی که در دست ماست در قرآن و حدیث است، بخصوص در روانشناسی، اگرچه در تمام زمینهها این کتب مهجور مانده پر هستند از علوم ظاهری و باطنی. در روانشناسی شما بعد از طی کردن مراحل عقلی برایتان اثبات میشود که عقلاً باید یک مرجع تقلید داشت، حالا رساله را باز میکنید و میبینید که مرد میتواند چند همسر همزمان داشته باشد و زن نمیتواند، یا اینکه در ازدواج زن نسبت به مرد در خروج از خانه و تمکین جنسی متعهد میشود و مرد نسبت به زن در پرداخت نفقه. همین دو مطلب دریای از روانشناسی در خودش دارد. نیازهای اصلی رد چیست؟ چرا مرد این نیازها را بیشتر از زن دارد؟ آیا زن بر خلاف ظاهرش کمتر نیاز به توجه و محبت دارد که میتواند محبت شوهرش را با همسران دیگر او قسمت کند؟ ...
اما کسی که گمان میکند زن و مرد را میشناسد میآید سراغ قرآن یا حدیث یا رساله، همین موارد را میخواند و مغزش سوت میکشد از این همه نه اشتباه که از این همه اختلاف با آنچه که قبلاً در دانشگاه به او آموزش دادهاند. خوب یا اعتقادش آنقدر قوی هست که اسلام را به گوشهای پرت نکند و سعی کند دلایل آن را بفهمد و یا اعتقاد چندان قویای ندارد و آنوقت با همین دانشگاههای جمهوری اسلامی هم به جایی میرسد که غربیها نی انداختهاند. به قول ریچارد فیمن اگر رد پای روی برف را دنبال کنی به جایی میرسی که صاحب ان رد پا رسیده است، شما هم اگر روانشناسی غربی را بخوانید به دیدگاه آنها از انسانیت میرسید که حتماً میدانید چقدر متفاوت از دیدگاه اسلام از انسانیت است. حقیر با بضاعت کم خودم مقدار ناچیزی از هر دو را میدانم، اگر دوست دارید بحث کنیم اگرچه کارشناسان خیلی بهتر میتوانند نظر هر دو گروه را بیان کنند و نظر غربیها را نقد کنند.
اینکه ادعا شاخ و دم ندارد هم مطلب درستی است، عدهای ادعا دارند که انسان را از خالق انسان بهتر شناختهاند و البته ادعا هم شاخ و دم ندارد ...
یا علی
قلب یک خانه و خانواده بودن و ماندن یعنی همین !
جاری بودن یا به جریان انداختن خون حیات در بدن خانواده ...
اما در ازای تنفس هوای تازه و به اندازه که لازمه اش تامین یکسری نیاز و خواسته های معقول بوده !
میخواستم در پاسخ به مساله ای که از وظایف زن مطرح شد مطلبی ارسال کنم اما در اون زمان تاپیک بسته بود
میخوام بگم
زن و مرد باید از خدا بخوان که با کار در منزل حالا جارو کردن ظرف شستن رخت شستن و تعمیرات غیره
مثل خون در رگهای خانه و خانواده جریان پیدا میکنند ... باور کنید که به هر چیز دست بزنید بوی شما که میتونه نشان از خلق و خوی شما از مهر شما از عشق شما باشه روی ظرف و فرش و در و دیوار و رخت و لباس ها میمونه . هر چند نامحسوسه اما قابل انتقال و قابل درک بودده !!! عمق وجود اعضای یک خانواده این زحمات این عشق و عطوفت یا نفرت و خشونت رو درک و ثبت میکنه ... و با همین الگو شکل میگیره و شاید در روزهای بعد یا ماه و سال بعد بازتاب اونرو با مهر متقابل در وجود فرزندان و همسر خود ببینید !
صادقانه و عاشقانه خدمت کنیم و کمی صبور باشیم !!!
هر چند که این سخنان شما و ان شاء الله شما شامل حال بنده نشده اما بنده هم متقابلاً برای شما دعا می کنم ...
ان شاء الله شما هم به مراد خود رسیده و در هنگام طلاق 50 درصد اموال شوهرتان را به پاس زحمت هایی که کشیده اید ببرید...
اینکه پول دریافت نخواهید کرد بخشش حق است و اینکه درآمدتان را هم ازان خود نمی دانید همچنین
شما که اینقدر بخشنده هستید در جهت رفاه حال خانواده از آن 50 درصد هم بگذرید!!!
وَإِذَا سَمِعُوا اللَّغْوَ أَعْرَضُوا عَنْهُ وَقَالُوا لَنَا أَعْمَالُنَا وَلَكُمْ أَعْمَالُكُمْ سَلَامٌ عَلَيْكُمْ لَا نَبْتَغِي الْجَاهِلِينَ [٢٨:٥٥]
و هرگاه سخن لغو و بیهوده بشنوند، از آن روی میگردانند و میگویند: «اعمال ما از آن ماست و اعمال شما از آن خودتان؛ سلام بر شما (سلام وداع)؛ ما خواهان جاهلان نیستیم!»
سلام علیکم مجدد،
نه خواهرم در این تصمیم خودتان تجدید نظر کنید یا لااقل روی آن اصرار نکنید. حقیر مخالف کار کردن زنان با وجود تمام شرایط و شئون اسلامیاش نیستم (اگرچه موافقش هم جز در کارهای زنانه نیستم) اما انجام توآمان کار داخل و خارج خانه برای جسم معمولاً ضعیف خانمها مناسب نیست، از صبح تا غروب مثل مردها کار کنید و بعد یک همسر و مادر خسته را به شوهر و بچههایش رساندن فداکاری و ایثار نیست، بابت حقوق شوهرتان که کفاف زندگیاتان را بدهد نگران نباشد که «الرزق مقسوم لطالب رزق»، ایشان تلاش معمولشان را کنند ان شاء الله خداوند روزی حلال تمامی اعضای خانوادهاتان را با هر تعداد بچه که به شما بخشیده باشد به ایشان میرساند:
وَأْمُرْ أَهْلَكَ بِالصَّلَاةِ وَاصْطَبِرْ عَلَيْهَا ۖ لَا نَسْأَلُكَ رِزْقًا ۖ نَّحْنُ نَرْزُقُكَ ۗ وَالْعَاقِبَةُ لِلتَّقْوَىٰ [طه، ۱۳۲]
و خانواده ات را به نماز فرمان بده و خود نیز بر آن شکیبایی ورز؛ از تو رزقی نمی طلبیم، ما به تو روزی می دهیم و عاقبت نیک برای پرهیزکاری است.
جوانی و سلامتی و شادبی خود را صرف درآوردن رزق نکنید، توجه به بچهها و تربیت انها و همدلی کردن با شوهرتان را تا حدودی از دست خواهید داد و از کارافتادگی و خستگی جسمی و روحی را زودتر از آنچه باید و شاید در خود خواهید دید و بقیه هم از حال شما متأثر خواهند شد ...
کسی که از کار اصلیاش و از شأن اصلیش دور شود برای رسیدن به شأنی که ضررش برای او بیشتر از سودش است بعداً پشیمان خواهد شد ...
اما هرچه که باشد صلاح مملکت خویش خسروان دانند ...
یا علی
:Moteajeb!::Moteajeb!:
این سخنان من نیست
ان عدالتیست که دارید از ان دفاع می کنید
چطور شد از چیزی که دفاع می کنید برای شما ارزو کردم ناراحت شدید ؟
واقعا در شگفتم !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
این جواب شما به طور ضمنی نشان می دهد ان قوانینی را که از ان دفاع می کنیدرا عدالت نمی دانید
وگرنه خوشحال باید باشید چنین عدالتی که از ان دفاع می کنید به سرتان بیاید
چطور شد سخنانی که از ان دفاع کردید حالا که برای خودتان ارزو کردم شد جهالت
امثال شما شعارشان این است
مرگ خوبست برای همسایه
براستی این تناقض اشکار در گفتار و کردار برای چیست ؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
چطور شد سخنانی که از ان دفاع کردید حالا که برای خودتان ارزو کردم شد جهالت
امثال شما شعارشان این است
مرگ خوبست برای همسایه
براستی این تناقض اشکار در گفتار و کردار برای چیست ؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
اولا بنده ناراحت نشدم و گفتم این ان شاء الله شامل حال بنده نشده،از کجای این سخن برداشت می شود که این سخن را خلاف عدالت دانسته ام یا از آن ناراحت شده ام؟!!! اگر به کسی بگویید ان شاء الله بروید حج و او بگوید این سخن شامل حال بنده نشده یعنی حج را عملی بد می داند؟!!!!!!!
ثانیاً متن آیه و جوابی که به آن داده شده را خوانده و در آن تامل کنید که این مطالبی که شما از آن برداشت کرده اید اشتباه است.
ثالثاً اگر در مورد اصل موضوع بحثی دارید ارایه کنید که اینگونه جواب دادن شما از همان پست قبلی هم بیانگر عدم توانایی شما در پاسخ به مطالب اصلی بود که آن جواب ها را دادید در ادامه به اینگونه پاسخ های شما که صرفاً جنبه تغییر موضوع بحث برای فرار از پاسخ اصلی را دارد جواب داده نخواهد شد.
زن مانند شریک؟
مردی را تصور کنید که برای کسب در آمد خانواده اش 14 روز تمام سر دکل حفاری در دمای 50 درجه کار می کند.و زنش در خانه لباس ها را با ماشین لباس شویی...ظرف ها را با ماشین ظرف شویی می شوید...غذا را با انواع و اقسام وسایل پیشرفته آماده می کند.برای خرید از خودرو شخصی استفاده می کند.از هیچ گونه خرج کردن برای ظاهر خود دریغ ندارد (به نام همسر).
در این صورت کار ها برابر بوده؟
اگر نیاز عاطفی باشد زن نیاز مند تر هم هست. خود شما خانم ها بهتر میدانید که مفهوم برابری از نگاه شما، برتری نسبت به مرد است نه برابری حقیقی با مرد.
در بحث حقوق مرد و زن مخصوصا" در ایران متاسفانه در زمان حال حقوق کسی که همواره در حال تضعیف و نابود شدن است ،حقوق مرد است.ولی عده ای از زن ها با سیاه نمایی مسائل کوچک همواره سعی دارند امتیازات ناجوانمردانه ای را از مردان بگیرند.
متاسفانه زنان ایران در جایی که به نفعشان است مانند زنان سنتی عمل کرده و اگر نفعشان به مدرن شدن باشد سریعا" مدرن شده و حقوق خود را که در واقع ظلمی بیش نیست از مردان طلب می کنند.
سلام بزرگوار
والا من جز اثباتی عقلانی بر این مساله
اثباتی دیگر ندارم
به نظر حقیر چه زن و چه مرد اگر بیرون از خانه کار می کنند و درامدی دارند
این کار و درامد در راستای پیشرفت خانواده است و باید باشد پس متعلق به هر دو نفر می باشد
معنا ندارد زن از وقت رسیدگی به خانواده کم کند و بیرون کار کند و بعد درامدش صرفا مال خودش باشد
چون از وقت و حمایت خانواده استفاده می کند و کار می کند پس عقلا این درامد متعلق به خانواده است
نه اینکه زنی برود کار کند و بعد مثلا بگوید می خواهم تمام درامدم را به خواهرم بدهم !!!!!
ایا اینکار عقلانیست ؟
چه در فقه شیعه چیزی باشد و چه نباشد اساس درستی عملی باید عقلانی بودن ان باشد
شما بگویید کجای این کار عقلانیست که زنی از وقت خانواده وحمایت انان استفاده کند و کار کند و بعد بگوید طبق فقه شیعه این
درامد مال خودم است و مثلا می خواهم همه ان را به خواهرم ببخشم !!!!!
لطفا عقلانی بودن این امور را ثابت بفرمایید
تا حقیر هم از اشتباه در بیایم
تا وقتی شما تاکید بر این اشتباهتون داشته باشید و متوجه این اشتباه نشوید متوجه بقیه اشتباهاتون هم نخواهید شد
البته اینکه درکش براتون اینقدر سخته شاید مرتبط به نوع عملکرد مغز و تفاوت مغز زن و مرد داشته باشه
چند همسری ( البته به جز حالتهای مجاز ) بر خلاف روحیه و فطرت زن می باشد
زن موجود حساسی است و بسیار احساساتی و عاشق پیشه
علاوه بر اینکه زن از نظر روحی و روانی برایش بسیار سخت و طاقت فرسا هست که زنی دیگر را در اغوش شوهرش ببیند
این مساله بر جسم او انچنان اثر می گذارد که او را نسبت به همسرش سرد مزاج می کند
ببخشید که مجبورم این حرفها رو بزنم ولی حقیقتی است که باید گفت
حتما می دانید شهوت زن و ارضای جنسی او به شدت تحت تاثیر افکار و احساسات او است
و خدشه وارد شدن به احساسات او عمیقا در رابطه جنسی او انچنان تاثیر منفی بر جا می گذارد که او را نسبت به شوهرش سرد مزاج می کند
( البته استثنا وجود دارد )
حالا بفرمایید مرد ایا برای ارضای شهوت خودش باید زن بیچاره را از همان یک شوهر هم محروم کند ؟
نمی دانم درک این مسائل واقعا اینقدر سخت است ؟ ایا مرد فقط به ارضای خودش بایدبیندیشد و ارضای همسرش و محروم کردن او و سرد مزاج کردن او واقعا اهمیتی ندارد ؟
من دیگه ادامه بحث رو در این زمینه فرسایشی و خسته کننده می بینم
گفتنیها گفته شده و همش تکرار مکررات است
بنابراین در این زمینه دیگر بحث و ادامه نخواهم داد
موفق باشید
سلام بزرگوار
یک مشکلی که در طرز تفکر شما و افرادی نظیر شما می بینم اینه که تفاوتهای فردی در انسانها رو و مخصوصا در زنها رو نادیده می گیرید
بخاطر همین برای همه زنها یک نسخه می پیچید
باور بفرمایید زنها هم مثل مردها انسان هستند با سلیقه و استعدادها ی مختلف
اگر خانه داری برای زنی نهایت ارزو و خوش بختی باشد شاید برای زن دیگر کاری طاقت فرسا
زن هم به مانند هر انسان دیگری ارزو ها و هدفهایی دارد
واقعا برای یک زن شاید کار در معدن بزرگترین ارزو و خواسته اش در زندگی باشد
و نرسیدن به ان شغل واقعا زندگی او را بی معنا و بی ارزش کند
شاید زنی کارخانه او را ارضا کند ولی زنی دیگر تشنه فعالیتهای بیرونی باشد
شاید زنی واقعا طالب جوان ماندن و زیبا ماندن باشد و زنی دیگر ارزشی به این مسائل قائل نشود
این تفاوتهای فکری و مغزی را اگر در مورد زنان در نظر بگیرید خیلی مسائل حل می شود
یک نسخه واحد برای همه زنها نپیچید
اشکال این استدلال شما بسیار واضح است
این مثل این است که بگویید چرا فردی در یک خانواده ثروتمند بدنیا می اید و بدون هیچ زحمتی به ثروت می رسد
ولی فردی بچه یک گدا متولد می شود و با وجود زحمات بسیاری که می کشد باز هم فقیر می ماند
ایا این عدالت است ؟
البته که این قوانین به نفع زن است و زن طبق این قوانین جز خوردن و خوابیدن کار دیگری ندارد
ولی تصور کنید که اگر زنان خواسته باشند برای کار خانه از همسرانشان مزد بگیرند چند در صد از مردان توانایی ان را دارند ؟
الان مزد خدمتکار روزانه 25000 تومان است و یک زن باید برای یک ماه کار کردن در خانه از شوهرش تقریبا هفتصد هزار تومان بگیرد
واقعا کدام مرد است که بتواند ماهی هفتصد هزار تومان فقط به زنش برای کار خانه حقوق بدهد
بر این مبنا حداقل حقوق مرد برای اداره یک زندگی نزدیک دو میلیون تومان می باشد
و بسیاری از مردان حتی یک زن هم نمی توانند بگیرند چه برسد به چهارتا
خوب ایا این قوانین واقعی و ضمانت اجرایی دارند ؟
حقیر که فکر می کنم در جایی که بسیاری از جوانان به چهل سالگی رسیده اند و توانایی یک بار ازدواج هم ندارند
این همه بحث راجع به چند همسری ایا موضوعیت دارد ؟
به نظر حقیر اگر مردی هم دلش به حال زن بیوه ای می سوزد و می خواهد ان زن را به ازویش برساند
زمینه ازدواج او را با یکی از پسران مجردی که توانایی مالی برای ازدواج ندارد را فرهم کند
این ثوابش بسیار بیشتر است
اتفاقا نحوه جواب دادن حقیر کاملا از روی برنامه بود و ان جوابی را که ابتدا دادم اصل موضوع بود که به شما نشان دهم
این مساله ای که بعنوان عدالت مطرح می کنید چقدر سنگین است
گیریم که واقعا عدالت در همان باشد باید دید چقدر این موضوع در زمان حال ضمانت اجرایی دارد ؟
چند درصد از مردها واقعا می توانند به زنانشان در قبال کار خانه حقوق بدهند ؟
این قانون هم مانند قانون قطع دست دزد در زمان حال محجور مانده
و باید زنده شود
چقدر واقعا عالی می شود زنها در قبال کار خانه از همسرشون حقوق بگیرند
چه بهتر از این مساله
ان وقت مردها شلوارشان دوتا نمی شود که به فکر ازدواج مجدد بیفتند :ok:
سلام علیکم،
البته عقل یکی از چهار منبع شیعه برای تشخیص احکام است اما اگر حکم عقل با حکم قرآن تضاد داشت ولو این تضاد رفعشدنی و ظاهری هم باشد دیگر نمیشود همینطوری الکی حکم عقل را پذیرفت و به نص قرآن بیتفاوت بود. باید دید آیا میشود قرآن را طوری فهمید که این حکم عقلی در آن هم همینطور بیان شده باشد یا خیر. بعد سنت است، اگر روایات صحیحالسندی داشتیم که مفهوم فهمیده شده توسط قرآن را تصدیق میکردند و بیشتر توضیح میدادند و باز با حکم عقل ما تضاد داشتند چه؟ همه را بگذاریم کنار که حکم عقل ما چنین است و چنان نیست؟ بگوییم قرآن بد فهمیده شده و تمامی آن احادیث هم اشتباه هستند؟ اگر اینطور بود که حکمت خداوند در فرستادن قرآن زیر سؤال میرفت و ما به حرف علما و عقلا گوش میدادیم کافی بود!؟
همینطور که وجاهت قرآن و سنت را پیش خودتان بررسی میکنید باید وجاهت عقل را هم بررسی کرد دیگر. البته اول باید عقل را شناخت و این کار خیلی سادهای نیست. ولی آن چیزی که شما دارید از آن استفاده میکنید بیشتر ساختن یک ساختار منطقی است بر روی دادههایی که بدیهی فرض شدهاند. منطق این عالم یکتاست و ما هم این قدرت را داریم که با توجه به همین منطق که حاکم بر خود ما هم هست از یک سری داده (چه درست باشند و چه اشتباه) یک ساختار منطقی با استدلالهای منطقی بنا کنیم. خاصیت استفاده از منطق هم است است که محافظ صحت دادههاست. هر استدلال منطقی مانند یک دستگاه منطقی است که داده به عنوان ورودی به آن میدهید و داده به عنوان خروجی از آن تحویل میگیرید. خروجی این دستگاه منطقی همانقدر درست است که ورودی آن درست بوه است و در این دستگاه تنها دادهها از شکلی به شکل دیگر توصیف شدهاند که عیناً معادل شکل اول باشد با ظاهری متفاوت. پس استدلالهای منطقی کاری به درستی یا غلط بودن دادهها ندارند و فقط ساختاری منطقی بر روی آن میسازند. مثلاً یکی به شما دادهی اشتباهی میدهد که فلان اتفاق افتاده است، با عقل خود آن را تحلیل میکنید و یک نتیجهی عقلانی هم میگیرید ولی بعد متوجه میشوید که آن اتفاق نیافتاده و به دلایل دیگری نمیتوانسته هم رخ دهد. آزمایشهای ذهنی در علوم جدید هم همینطور هستند، در درون ذهن یک آزمایش صورت میدهیم که قوانین حاکم بر آن تنها از استدلالهای منطقی تبعیت میکنند. اما این استدلالهای منطقی لزوماً آن چیزی که عقل میگوییم نیستند و عقل تنها بر مبنای ورودی حق و متحقق است که خروجی میدهد و دل به آن روشن میشود. نه اینکه بگویم این حرفهای شما استدلال منطقی هست یا نیست یا اگر هست آیا صحیح از قواعد منطقی در آنها استفاده شده است یا جایی خطا دارد، فقط گفتم که اگر به راحتی بگوییم قرآن فهمیده نشد و بخشی از روایات جعلی هستند باید روی اینکه خود عقل چه باشد هم کمی عمیقتر شد و به صرف اینکه بنده استدلال میکنم قناعت نکرد. همین استدلالها هم خیلی وقتها درونشان یک جا طرفین بخش بر صفر میشوند و از اعتبار تساویهای بعدی کاسته میشود. پس باید مراقب بود و اینقدر با اطمینان صحبت نکرد، خصوصا وقتی سعی داریم مطلبی را اثبات کنیم که لااقل با ظاهر قرآن و تعداد زیادی روایت با سند ظاهراً صحیح و اجماع علمای زیادی از دین در تضاد است.
راستش اصلاً معنا ندارد زن از تربیت بچههایش و محبت کردن به ایشان یا به شوهرش بزند و برود کار بیرون کند اگر به آن کار او نیاز اساسی و حیاتی وجود ندارد، منشی شدن زن برای استفاده از خوشخلقی خانمها آیا استفاده است یا سوءاستفاده؟ کارمند شدن خانمها آیا ضرورت دارد یا بالسویه است؟ و هزار مثال دیگر. قبول دارم که پلیس زن لازم است، دکتر زن لازم است، پرستار زن لازم است، معلم زن لازم است، استاد دانشگاه زن لازم است و ... اما بگذرم اینجا بحث دیگری در جریان است و آن اینکه آیا اصولاً زن مجاز است از محوریت خود به عنوان ستون عاطفی و چراغ خانه و خانواده بودن بزند و به کاری مشغول شود که نیازی هم نیست حتماً توسط زن انجام شود و یا زن خودش هم به دلیل بدون سرپرست نبودن نیازی به درآوردن رزق و روزی ندارد؟
اما اگر شوهر این خانم مثلاً با توجه به اینکه همه چیز خانه دیگر ماشینی شده است برای اینکه حوصلهی خانم در خانه سر نرود به او اجازه داد که برود کار کند آیا باز در حقوق این خانم شریک است؟ او میتوانست همسرش را به جای سر کار به کلاس ورزش بفرستد و برای این کار پول هم خرج کند ولی حالا اجازه داده که او برود سر کار، آیا در پولی که او در میآورد شریک است؟ اگر زن خودش خواست بدهد که نوش جان همهاشان اما به هر حال مالکیت بر عهدهی خود زن است و بدون اجازهی شوهرش نمیتواند به سر کار برود (یا باید شرط ضمن عقد باشد و یا اجازهی بعدی و یا اینکه در زمان عقد سر کار میرفته است و شوهرش مانع نگشته است که این هم یعنی رضایت). این به نظر حقیر هیچکجایش غیرعقلانی نیست، چون مرد میتوانسته مانع شود و اگر اجازه داده با تبعاتش را اجازه داده ... مثل اینکه مردی به زنش اجازه دهد زن برای مراقبت از والدین خودش هر روز چند ساعت برود برای خدمت کردن به آنها و تمیزکاری منزلشان و ...، زن باید بیاید و برای این خدمتش به شوهرش پول بدهد؟ مرد میتوانست اجازه ندهد ولی با هر دلیلی که برای خودش داشته این اجازه را داده.
عجب! این حرفتان خیلی سنگین است! عقل ما و شما هم که اگر مانند عقل رسول خدا صلاللهعلیهوآله کامل بود و انحراف و اعوجاج نداشت به همان شرع خدا منجر میشد!؟ قبلاً هم این را به شما گفته بودم و برایتان مهم نبود و تنها عصبانی شدید اما باز میگویم چون اهمیت زیادی در رشد و تکامل انسانها دارد:
جملهی «کلما امر به العقل امر به الشرع و کما امر به الشرع امر به العقل» برای عقل سالم است، مگرنه از معصوم علیهالسلام پرسیدند که معنی اینکه یک عده دلشان مریض است در قرآن چیست؟ معصوم فرمود اینکه به بدی تمایل دارند و از خوبی کراهت. در روایت دیگر داریم که فرمودند اگر میخواهید عقلتان شفا یابد از شرع خدا تبعیت کنید. وضع حقیر و شما اینطور است که دلمان بیمار است و بیماری دل و دوری از فطرت هم ناشی از گناه و اشتباه است و غفلت (دائکم الذنوب و دوائکم الإستغفار)، چه قبل از سن بلوغمان به صورت تکوینی و چه بعد از آن به صورت تکوینی و تشریعی.
این هم حسن ختام این بحث. یک اعرابی یا غیر آن رسید خدمت معصوم علیهالسلام و پرسید که طهارت را برایم آموزش دهید. معصوم فرمود که ابتدا صورت را بشود و بعد دستها را تا آرنج و بعد مسح بکش بر سر و پایت. آن مرد رفت و همه با تعجب رسیدند خدمت معصوم که چرا بیشتر توضیح ندادید؟ او از کجا بداند که صورتش را از کجا تا کجا بشوید، یا دست را از بالا به پایین بشوید یا از پایین به بالا و اینکه مسح سر کجا و چه مقدار باشد و ...؟ معصوم فرمود او را دنبال کنید و ببینید چطور وضو را صحیح میگیرد. آنها دنبال کردند و دیدند آن مرد همانطور که آنها وضو میگرفتند وضو میگرفت. آن مرد عاقل بود و نیازی به رساله با این همه قانون و تبصره نداشت ولی آیا شما که ادعای عاقل بودن دارید هم نیازی به رساله ندارید؟ برای یک نفر اشارهای شود تا ته حکم را میبیند و برای یک نفر دیگر باید ساعتها روی منبر توضیح داد و بعد هم در عمل نشان داد که دیگر شک به دلش راه ندهد که درست این است و ... . پیامبر خدا هم نبی امی بودند ولی با عقل خود به جایی رسیدند که احدی نرسید. ما کجا و آنها کجا؟ عقل کامل کجا و دل مریض و عقل ناقص ما کجا؟
اما آیا این یعنی عقلمان تعطیل شود و تا کامل نشده از آن استفاده نکنیم؟ خیر! با عقل خدا را اثبات میکنیم و بعد سایر اصولالدین را و بعد که آنها را قابل تکیه دیدیم با حکم عقل به آنها تکیه میکنیم. گوش دادن بیچون و چرا به حرف نبی و امام و فقیه دارای ولایت از طرف امام خودش حکم عقل است. کسی که این حکم عقل را نادیده بگیرد و بگوید خودم تمامی احکام را با عقلم استخراج میکنم و به قرآن و روایت هم فقط اگر حکم مرا تأیید کردند استناد میکنم و در غیر این صورت میگویم قرآن منظورش چیز دیگری است (که البته نمیدانم چیست) و آن روایات هم جعلی هستند (اگرچه سندشان درست باشد) این شخص در لسان دین عاقل نیست، اگر شما او را عاقل بدانید. استدلالهایش هم که منطقی باشد بر روی هوا یک ساختار منطقی ساخته و پشتبام آن بنا همانقدر سست و غلط است که زیر آن که بر روی هواست.
عقلانی بودن به صورت ابتدایی در اطاعت از خدا و نبی خدا و امام بعد از نبی و فقیه دارای حجیت از طرف او در زمان غیبت است که در رسالهها نوشته شده است،
به صورت ثانویه هم در بالا کمی توضیح دادم که اگر مردی به زنش این اجازه را بدهد که کار بیرون کند دیگر در درآمد او هم ادعایی نمیتواند داشته باشد مگر اینکه پیش از کار کردن زن با هم به توافق برسند و آن را شرط کنند ... (اگر اشتباه نکنم؟)
خواهرم این اشتباه را پیش از حقیر نعوذبالله خدای آسمانها و زمین کرده است. ترجیح میدهم به دستور اشتباه خالقم تن دهم تا به فهم درست مخلوقش.
تفاوت زن و مرد را هم خداوند بهتر میداند تا عدهای دانشمندنما که در مقالاتشان همه صحبت از شاید و اما و اگر است ولی برای عوام که مستند علمی و کتاب علمی درست میکنند همچین با قاطعیت صحبت میکنند که بر مبنای ان بشود خداوند را هم زیر سؤال برد. شما به قرآن و شرع خداوند به دید کاتالوگی نگاه کنید که وقتی از کارخانه بیرون آمدهاید برای شما از طرف سازنده فرستادهاند، این کاتالوگ را بگذارید کنار و به حرف چند نفر تجربیکار گوش دادن خلاف عقل است وقتی میبینیم آن تجربیکارها پی همه چیز را به تنشان مالیدهاند که شاید در این تجربیات دستگاه کامل از بین هم برود ...
زن محبت و توجه شوهرش را نیاز دارد قبول، زن از اینکه کسی در این محبت و توجه اخلال کند هم ناراحت میشود و عشقش تبدیل به کینه میشود هم قبول، اما اینکه زن نتواند کس دیگری را در آغوش شوهرش ببیند (که البته توصیه هم شده این کار جلوی چشم زن اول نباشد، اگر اشتباه نکنم؟) این دیگر فطری نیست و انحراف از فطرت است و تکبر و حسادت و انحصارطلبی را در دل خود دارد. این مطلب هم عقلی است به نظر حقیر و هم مهمتر از آن سند در روایات حجتهای خداوند بر خلائق دارد.
آدم تشنه را رها کردن انصاف نیست. زنی که میل جنسی قویای دارد نمیدانم واقعاً شوهرش میل به تجدید فراش خواهد داشت یا نه، ولی اگر به دلایل دیگری داشته باشد (زنش زیبا نباشد یا کس دیگری زیباتر باشد، یا زنش اخلاق خوبی ندارد یا کس دیگری اخلاق بهتری دارد، یا ...، و یا اصلاً بحث شهوت نباشد) آن وقت باید طوری رفتار کند که سختی وارد شده به همسرش از حد تحمل او بیرون نرود. مثالش هم همان روایتی که خواهرمان خانم (نگین) مطرح کردند که مولای متقیان فرمودند به کارگزاران خود که در فلان جا که رفتید قوانین شرع خداوند را اقامه کنید ولی در گرفتن متعه آنچنان زیادهروی نکنید که زنان از دین خدا بدشان بیاید و ... . یعنی باید مراقب ظرفیت زنان هم بود و البته اگر سعی شود این ظرفیت در انها بالاتر برود هم نه از این جهت که شهوترانی سادهتر شود بلکه از آن جهت که خطرات این مسائل و تبعاتشان در فرد و اجتماع کمتر میشود بهتر خواهد بود.
چرا اهمیت دارد. دین و ایمان زن و بعد سلامت روان او و بعد سلامت جسم او همگی مهم است و مردی که در این زمینهها کوتاهی کند هم نباید خود را از سرزنش و عذاب الهی دور ببیند و اگر چنان کاری کرده هم باید سعی در جبرانش کند. خداوند نه زن است که طرف زنها را بگیرد و نه مرد که طرف مردها را بگیرد، خداوند عادل است و هر کسی که از حدود تعیین شده برای خودش بیرون برود یا سعی کند که برود و در این رفتن یا سعی کردن باعث آزار و اذیت به غیر حق شود باید در خوف باشد و البته مانند هر خوف دیگری نباید از رحمت و مغفرت خداوند هم غافل شد.
باعث تأسف حقیر و شاید سایر دوستان است که دیگر در این بحثها شرکت نفرمایید، با این حال صلاح مملکت خویش خسروان دانند.
در پناه خداوند باشید
سلام
احسنت وبر اساس همین تحقیقات است که آلکسیس کارل در کتاب انسان موجود ناشناخته بر این قوانین وحرکتهای فمینیستی اعتراض می کند که وقتی این نوع دفاع از حقوق در تعارض وضد ساختار وجودی زنان است چه معنایی دارد.
بنده در مقام رد سخنان شما نیستم ولی عرضم این است که مرجعی که نشسته ویک عمر کارش فقه واصول ومبانی این علوم است وپاکی وصداقت او نیز اثبات شده است باید بر اساس قوانین اسلامی رای دهد. من وشما نمی توانیم مشخص کنیم که باید براساس این قوانین وشرایط فتوا دهی! دیگر مرجع نیست اگر قرار باشد همه برای او نوع فتوا دادن را معین کنند.
اگر حاکم شرع وولی فقیه تشخیص دهد که وجود این حکم الهی در حال حاضر موجب سستی دین ووهن او می شود می تواند این حکم را تعطیل کند مثل تعطیلی حج در سال 66توسط امام خمینی(ره)
تا بحال کدام مرجع تقلید جامع الشرایطی فتوا داده است که چند همسری حرام است. اینها احکام شرع است که دلیل دین یهم دارد واهل آن در مورد نوع استنباط آن باید فتوا دهند.
البته اینها احکام است وهیچ ایرادی ندارد مرد برای زنش بنام او خونه بخرد وماشین بخرد واز قضا خوب هم هست. ولی یک نکته را هم در نظر بگیریم که اسلام نخواسته تمام زندگی بر اساس قوانین بچرخد که مسلم در اینصورت زندگی ماشینی وخشک خواهد بود چیزی که الان در غرب مشاهده می کنیم وروابط سردی که بین مرد وزن برقرار است. بلکه اسلام می خواهد زندگی با عشق ومحبت دوطرفه بوده وصمیمیت بر آن حاکم باشد که بر همین اساس شما می بینید بزرگان ما امثال علامه طباطبایی، امام خمینی وسایر بزرگان چه زندگی صمیمی داشتند وچقدر به همسران خود عشق می ورزیدند.
این نوع تفکر شما بسیار قابل تحسین است که ما نباید به هر قیمتی به هر حلالی دست بزنیم واسلام ما را از خود خواهی نهی کرده است بلکه انسان باید همیشه روحیات وشرایط دیگران را هم در نظر بگیرد واینها خواهد گرامی همان چیزی است که بنده عنوان اخلاقیات عرض کردم
بنده بر اساس همین اخلاق معاشرت اسلامی وآداب زندگی اسلامی اعتقاد دارم زندگی که محور آن مباحث پولی وحق وحقوق طرفین بوده باشد نوعا محبت وعشق آنچنانی ندارد. اگر اسلام این امور را گذاشته بر ای اینکه دست طرفین خالی نباشد واینکه بر اساس مقتضیات زندگی وشرایط مرد وزن در خانواده اما نگفته حتما باید طبق اینها عمل کنید وحق ندارید به زن خود ریالی بیشتر از خرجش دهید ویا اینکه مثل یک کلفت با او رفتار کنید بلکه تمام توصیه اسلام تکریم زن وایجاد آرامش زیاد ورفاه بیشتر برای او از راه حلال است.
بنده نمی دانم چرا ما اینهمه توصیه های اخلاقی اسلام را رها کرده ایم وسخنی هم از آن نمی گوییم که دهها وصدها برابر بیشت راز این قوانی واحکام مورد بحث است وفقط چسبیده ام به بحث زن نصف مرد می برد، زن چرا حق طلاق نداردو... اگر واقعا می خواهیم در باب احکام اسلامی قضاوت درستی داشته باشیم باید همه اینها را در نظر بگیریم. آیا در آداب وقوانین غربی اینهمه در مورد تکریم وابراز عشق وعلاقه به زن چیزی وجود دارد؟
خواهر گرامی امیدوارم که همیشه در زندگی موفق باشید والبته ابن خیر ومحبت وعلاقه در زندگی را برای همه بخواهیم مگر هدف ما خوشبختی همه نیست. لذا احساس می کنم قسمت اول ودوم دعایتان زیاد باهم سازش ندارد. الجا رثم الدار.
سلام و عرض ادب
مراجع تقلید برای چند همسری همان رعایت عدالت را از طرف مرد لازم می دانند که ان هم نمی تواند قانون شود
منتهی از نظر حقیر اولین شرط رعایت عدالت اجازه از زن اول و رضایت اوست
دلیلش هم قبلا به طور مفصل گفتم و الان خلاصه می گویم این است که مرد می خواهد
زنی دیگر را در مال زن اول شریک کند
در رسیدن مرد به مال و دارایی زن هم سهیم است
مگر اینکه منکر نقش زن در رسیدن مرد به مال و دارایی بشوید
مثال می زنم طبق قوانین اسلام مرد باید به زنش در قبال کار خانه مزد بدهد
ولی ایا مردی واتقعا پیدا می شود که این کار را بکند ؟ پس این حقوق ناگرفته زنها همچنان دینی به گردن مرد می باشد
که جزئ دارایی او می شود
هر طور فکر کنید زن در دارایی مرد شریک است
استاد گرامی
قانون با توصیه های اخلاقی خیلی فرق دارد
کسی منکر توصیه های اخلاقی اسلام نیست ولی بحث سر قانون است
نمی شود که ما قانون را درست ننویسیم و بعد بگوییم شما به قانون چکار دارید
شما با عشق و محبت زندگی کنید
تا وقتی که زندگی بر پایه عشق و محبت باشد سروکار کسی به قانون نمی افتد
ولی وقتی احتیاج به قانون باشد ان وقت درست بودن قانون اهمیت پیدا می کند .
تعجب می کنم بزرگوار از این سخنتون
من بد برای کسی نخواستم
همان چیزی را خواستم که کاربر نامیرده تحت عنوان عدالت از ان دفاع می کند
و ان را عین عدالت می داند
پس ارزوی عدالت برای کسی خیر خواهی می باشد
مگر اینکه واقعا به حرفهای خودتان اعتقاد نداشته باشید
اگر معتقید انچه گفته اید عدالت است پس تقاضای ان برای دیگران عین خیر خواهی است
و طرف با این عدالت به خوشبختی می رسد
سلام
ضمن عرض تشکر از جوابی که نوشتید
ولی چون احساس می کنم بحث فرسایشی و بدون نتیجه است
بهتر است بحث خاتمه یابد
موفق باشید :Gol:
بزرگوار شما از یک طرف می گویید باید بر اساس قوانی صحبت کرد واخلاقیات را ربط نداد در حالی که این برداشت شما صرفا با اخلاقیات درست می شود نه احکام چون احکام اسلامی د رواقع همان قوانین است در عرصه خانواده واجتماع وافراد، این قانون به زن اجازه می دهد برای کارهای خود حقوق بگیرد اما نه در اسلام ونه قانون دیگری نگفته اند وقتی من حق خودم را هبه می کنم ویا اینکه بدون مزد وبرا یخدا ویا هر دلیل دیگری کار انجام می دهد. با کدام قانون شما می فرمایید این حقوق زن بر گردن مرد باقی است؟ باقی بودن این حقوق بر اساس احکام نیست بلکه بر اساس اخلاقیات است. وزن اخلاقا در برابر کارها وخدماتی که داده حقوقی بر شوهر خود دارد.
قانون را خدایی خدایی نوشته که من وشما را بهتر از خودمان می شناسد واز دانشمندان غربی هم دلیل آوردم که علم هم همین را می گوید. اگر تابع قانون صرف باشیم در معادلات اجتماعی قانون همین است چون قانون باید با دید خیلی واسع نوشته شود که تمام جوانب ومصلحت اکثریت مردم مد نظر قرار گیرد ولی این بااخلاق است که ماها در کنار هم می توانیم توافق کنیم، وخیلی از امور را از مجرای اخلاق حل وفصل کنیم.
سلام
اینکه شما می فرمایید زن حقوق خودش را در قبال کارهای خانه به شوهرش می بخشد
بر اساس حدس و گمان است و ممکن است خیلی از زنها ان را نبخشند
یا ممکن است زن تا وقتی مرد به او وفادار باشد ببخشد و اگر زن از همان اول بداند شوهرش در اینده زنی دیگر می گیرد
حتما نخواهد باشید
یک ضرب المثل معروف هم هست که اشاره به همین مطلب دارد که زن نباید اجازه دهد شلوار مرد دو تا شود وگرنه مرد فیلش یادهندوستان می کند
بیشتر زنها و شاید گفت همه انها در شروع زندگی هر گز گمان نمی کنند که شوهرشان روزی زن دیگری بگیرد برای همین روی
این حقوقشان حساس نیستند ولی مطمئن باشید اگر بدانند حتما مطالبه حقوق خواهند کرد
چون در شروع زندگی این صحبتها نیست دلیل نیست که زن حقوقش را بخشیده
و شاید هم خیلی از زنها از این حقوق اگاه نیستند
بنابراین مرد باید هنگام شریک کردن زن دیگری در اموالش که قسمتی از ان حق مسلم و خدایی زن اول است
این اجازه را از زن بگیرد
وگرنه اگر زن راضی نباشد مرد مرتکب ظلم و ناعدالتی در حق زن اول شده و این عدم رعایت عدالت همان چیزی است که مانع ازدواج مجدد مرد می باشد و توصیه خداوند بر عدم انجام ان است
ما در قبال قانون خداوند تسلیم هستیم ولی حرفمان این است که شاید یک قانون در 1400 سال پیش و برای مردمی با شرایط فرهنگی مردم جاهلیت مناسب و بهترین بوده
این دلیل نمی شود بعد از گذشت 1400 سال ما بخواهیم همان قانون را اجرا کنیم
مثال واضح ان قطع دست دزد است
الان این قانون شما بگویید چرا اجرا نمی شود ؟ مگر قانون خداوند نیست ؟ مگر خدا دزدان را بهتر از هر کسی نمی شناسد ؟
و مطلب جالب در همین تاپیک وقتی من انچه را کاربر صدرا عدالت می خواند برای او ارزو کردم هم او ناراحت شد و هم شما خورده گرفتید
خوب این تناقض را لطفا جواب بدهید
چرا انچه را که عمل یک زن بر طبق قانون عدالت اسلامی است من برای جناب صدرا ارزو کردم شما ان را بد خواهی گرفتید ؟!!!
در حالی که باید عمل یک زن بر طبق عدالت اسلامی نهایت خیر خواهی برای یک مرد باشد
متشکرم
1-اگر قانونی از قوانین الهی مختص به زمان خاصی بوده حتما به آن اشاره می شده و یا اینکه نسخ می شده مثل قانون صدقه دادن برای دیدار با پیامبر که نسخ شد
2-اگر قانونی از قوانین الهی اجرا نمی شود یا در آن سهل انگاری می شود دلیل بر ضعف قانون خالق بشر نیست.دلیل بر ضعف و کاهلی بشر می باشد
3-معروف است که در زمان ظهور حضرت حجت علیه السلام همه فکر می کنند حضرت دین جدید آورده،از بس در جامعه ی قبل از ظهور قوانین الهی مورد سهل انگاری قرار گرفته اند
4-حکمی که فرمودید قطع صرفا 4 انگشت است نه تمام دست(رجوع به جواب امام جواد علیه السلام به معتصم)
5-قطع 4 انگشت دزدنیز با اثبات شرایط خاصی است که در بعضی کتب فقهی تا 20 شرط برای آن بیان کرده اند.هر دزدی را نباید 4 انگشتش را قطع نمود.
سلام علیکم
ما در اصل اینکه انسان باید احترام واکرام همسر را داشته باشد حرفی نداریم واینکه به فرموده خداوند متعال: تک همسری به عدالت نزدیک تر است. اما چون سخن از واجبات شرعی وامر الهی است. شما بفرمایید خداوند در کجا چنین چیزی فرموده است؟
در مورد حقوق هم بینید زن می تواند از مرد مزد بگیرد هر چند توصیه ما این نیست که این کار را بکند اما به هر دلیلی نگرفته بله ما هم تاکید می کنیم که اخلاقا چقدر خوب است این مرد در قبال این همه زحمت از لحاظ مالی ومعنوی از او تشکر کند،بطوری که برخی اساتید ما هستند خانه ای که دارند سه دنگ آنرا به نام همسرشان سند زده اند. اما با تمام اینها دلیلی نداریم که شرعا بر مرد واجب است زنی که مدتها بدون درخواست مزد کار کرده وقراری هم نداشتند بعد از چند سال همه اینها را مطالبه کند وبر مرد هم واجب باشد که آنها را پرداخت کند. سخن خدا واحکام دلیل می خواهد واستنباط فقهی.
ما نباید در مقام اثبات حقوق شرعی زن از اوامر واحکام الهی بدون دلیل مایه بگذاریم تا بجای درست کردن ابرو چشم طرف را در بیاوریم.
احکام الهی دارای ملاک ومصلحت ومفسده حقیقی است هرچند خیلی از آنها را ما ندانیم واگر قرار باشد همه حقوق افراد با شرایط زمانی خودمان وارد احکام کنیم بدون فتوای مرجع دیگر فاتحه احکام خوانده شده است.
می دانید که تشخیص این مساله به دست فقیه جامع الشرایط است واگر شما هم فقیه است فتوایتان بر ای ودتان حجت است. ولی بدون اجتهاد نمی توان در باب احکام وبا شاید وباید نظر داد.
الان شما شرایط وحساسیت های کشور ما را فقط در نظر نگیرید بلکه تمام ملل را مد نظر داشته باشید که در خیلی کشورها مشکل از این بابت ندارند بطوری که در اخبار بود که زنان دختران نیجریه راهپیمایی کرده اند که مساله ازدواج ما رار حل کنید. فتوای دینی باید جامع باشد تا بقا داشته باشد نه اینکه مقطعی وما نباید فقط زمان خودمان را لحاظ کنیم بدون در نظر گرفتن حال وآینده وسایر ملل وشرایط.
هیچ مرجعی در این مورد فتوای خودش را پس نگرفته است که بگوید دیگر قطع دست لازم نیست واگر کوتاهی از جانب وه قضائیه است البته بنده خبر ندارم وطبق گفته شا عرض می کنم، نباید کوتاهی کنند چون حکم شرعی وطبق شرایطی که یکی از کاربران هم اشاره کرد باید اجرا شود.
این یک پیشنها بود که خوب چه بسا سلیقه شما با ما فرق می کند ومراد بنده این بود که رد بحث علمی این قبیل آرزوها ودعاها را به این شکل مطرح نکنیم وقصد جدل رو ی این مساله را ندارم. به هر حال هر طور مصلحت می دانید.
سلام
اینکه ما تعدد زوجات رو به عنوان یه حکم شرعی بپذیرم دلیل این نیست که حتما این تعدد برا ما رخ بده یا کسی که این حکم شرعی رو پذیرفته ملزم به داشتن هوو باشه..........درسته اگه دنیای ما به این شکل نبودخیلی بهتر می بود ولی دنیا اینجوریه همسر من همیشه میگه حق تعدد زوجات و متعه درواقع حق خانوم هاست نه آقایون یعنی در کل به نفع زناست نه مردا (شاید اگه شما هم اینجوری به این مساله نگاه کنین که امکان داشت شما یا نزدیکانتون جزو اون زنای به قول دوستمون مازاد باشین چه حسی میتونستین داشته باشین به همین نطر برسین) ولی متاسفانه در طول تاریخ ما مردا از این قانون بدترین و نفسانی ترین سواستفاده ی ممکن رو کردیم.
این قانون درواقع برای حفظ نطام خانواده بوده برای مثال شما یه جامعه رو درنظر بگیرین یه جامعه ای که 100 تا مرد و 105 تا زن داره . یعنی 5 تا زن هستن که بنا به دلایلی امکان ازدواج ندارن یا همسراشون رو ازدست دادن. این افراد برای اینکه جزو متاهل ها بشن ممکنه سعی کنن زندگی اون 100 تا رو به خطر بندازن.اگه واقع بین هم باشیم اون 5 تا هم نیاز و حق داشتن عاطفه ی همسری رو دارن. حالا اگه 5 نفر از اون 100 خانوم متاهل که توان روحی دارن و شوهراشونم میتونه عدالت رو رعایت کنه حاضر باشن با صلح و صفا هوو داشته باشن .اونوقت تمام 95 نفر بقیه در آرامش خواهند بود چون دیگه زنی نمونده که بخواد زندگی اونا رو تهدید کنه.
البته قبول دارم تو این سالها خیلی از اوقات از این قانون سو استفاده شده و درواقع این قانون که قرار بود نطام خانواده رو حفظ کنه با عملکرد غلط ما مردا تبدیل به یه عامل تهدید نظام خانواده شده - تمام دلخوری های خانوم ها هم به همین برمیگرده ؛ اینکه دور و برشون زندگی هایی رو میبینن که به خاطر سو استفاده از این قانون داره میپاشه - ولی اجرای غلط یه قانون دلیل غلط بودن اصل قانون که نیس!
بازم تاکید میکنم اینکه همسر من میپذیره این قانون حکم شرعه دلیل نمیشه من برم سرش هوو بیارم . همچنین اینم یادمون باشه شرع با اجازه دادن به مردا برای تعدد زوجات هیچ زنی رو برای داشتن هوو یا زن دوم شدن مجبور نکرده .
سلام و عرض ادب
استاد گرامی ما اینجا فعلا بحث احترام و اکرام را نداریم و بهتر است روی همان حق و حقوق الهی متمرکز شوید تا بحث سریع تر به نتیجه برسد
اینکه فرمودید خداوند فرموده تک همسری به عدالت نزدیکتر است
همان توصیه و مبنای اسلام در ابتدا به تک همسری می باشد
در حالیکه در تاپیکی دیگر دوستان قصد داشتند ثابت کنند توصیه اسلام به چند همسری می باشد
بزرگوار من چنین قصدی ندارم ولی لطفا شفاف جواب بدهید
ایا مطالبه حقوق در قبال کار خانه توسط زن مانند مهریه بر عهده مرد هست یا خیر ؟
یعنی ایا این حق
حق قانونی و اسلامی زن هست ؟
البته می دانم در شرایط فعلی مردها توان پرداخت ان را ندارند و بهتر است زن از این حق خودش بگذرد
ولی کار به این توصیه های اخلاقی فعلا ندارم و فقط می خواهم از جنبه قانون اسلامی مساله روشن شود
ایا این حق بر عهده مرد است یا خیر ؟یا فقط در حد یک توصیه می باشد ؟
بزرگوار ما الان اینجا نه قصد فتوا داریم و نه در مقام ان هستیم
بلکه هدف فقط بررسی مساله هست
لطفا بفرمایید فتوای علما راجع به این حق اسلامی زن چیست ؟
ایا همانطور که درباره چند همسری مردان فتوا داده اند
درباره این حق زنان هم فتوا داده اند یا خیر ؟
اگر نداده اند علت ان چیست ؟ چرا حق چند همسری مردان اینقدر مهم باشد که ماشاالله این همه فتوا و نظر
ولی راجع به این حق زنان فتوایی موجود نباشد ؟
ایا اگر واقعا این چنین باشد نگاه مرد سالارانه علما را نشان نمی دهد ؟
بزرگوار اینقدر با پیش کشیدن این مساله که تو در مقام فلان چیز نیستی
بحث را از حالت علمی خارج و به سمت تحقیر شخصیت نکشانید !!!!!!!!!!!
من هم چنین ادعایی ندارم و قصد فتوا هم ندارم فقط هدف بررسی مساله است
و همچنین اگر مساله ای موضوعیت اسلامی و قرانی داشته باشد به قول خود شما نمی شود بنا به مصلحت زمان و مکان ان را تغییر داد
پس فعلا در قبال حقوق زن در قبال کارخانه از نظر شرعی و مساله اجازه شوهراز استفاده از این حقوق را فقط شرعی و قرانی جواب دهید
و فرض را بر این می گذاریم این قانون در هر شرایطی حتی کره مریخ و تا میلیونها سال دیگر هم معتبر باشد
خوب اشاره خوبی کردید با اینکه فتوا پس گرفته نشده ولی به دلیل عدم وجاهت اجرایی و وجود هزاران افراد بی دست در جامعه قانون اجرا نمی شود
چطور است که مساله چند همسری اقایان که باعث قتل و طلاق و هزاران ناهنجاری دیگر می شود هیچ محدودیت اجرایی نباید باشد ؟
لا اقل برای حمایت از خانواده و کودکان
جوابتان قانع کننده نیست
اگر قوانین اسلامی در این خصوص بهتر از قوانین غرب است چرا درخواست ان برای یک کاربر بد خواهی باید به حساب اید ؟
من واقعا برایم سوال بزرگی ایجاد شده است !!!!!!!!!!!
متشکرم
سلام بر شما و احسنت
بزرگوار اگر نگاه همه به تعدد زوجات اینگونه باشد که شما فرمودید ما و هیچ خانمی مخالفت ندارد
و بسیار عادلانه و خداپسندانه است
و طبق ان مثالی که زدید امکان دارد از بین ان 100 خانم
خانمهایی باشند که مثلاا نازا یا امکان جنسی نداشته باشند یا اصلا خودشان بدون هیچ دلیلی راضی باشند
انگاه با اجازه و خواست ان زنان بسیار نیکو و خداپسندانه هست که
مردان انها با ان پنج زن باقی مانده ازدواج کنند
منتهی حرف مردان این نیست انها ادعا دارند برای ارضا شهوت هم می توانند ازدواج مجدد کنند و بی نهایت صیغه !!!!!!!!!!!!
که البته باید به این اقایان گفت مگر با همان خانم اولتان ارضا نمی شوید ؟ و یک مساله دیگر اینکه این شهوت مثل اب شور است
هرچه بیشتر بدنبالش باشند بیشتر تشنه می شوند مردی اگر با یک زن ارضا نشود با دوتا هم نمی شود و باز چشمش دنبال سومی است
و اگر افسار این غریزه را کنترل نکنند باید مثل شاهان حرمسرا دائر کنند تا ارضا شوند
و نتیجه این که نباید برای ارضا شهوت و خواهشهای نفسانی در زمانیکه یک همسر برای این ارضا وجود دارد
کانون خانواده و زن و فرزند اول را فدای شهوت رانی کرد
متشکرم
در ابتدا تشکر میکنم که بدون غرض و عادلانه صحبت من رو خوندین و باهاش موافقین. بنده هم مثل شما از شهوت پرستی و شهوت رانی اونم با سو استقاده از قوانین شریعت مخالفم .
درسته در اسلام گاهی به خاطر ارضا نشدن نیاز جنسی به آقایون اجازه ی صیغه و متعه داده شده ولی این آقایون خیلی کم هستن.
یعنی تعداد کمی از مردا ذاتا اونقدر توان جنسی دارن که یه زن نمیتونه ارضا شون کنه - این رو درمورد آدمای سالمی میگیم که واقعا به طور طبیعی نیاز جنسی اشون بالا است- بحث این افراد جدای از اون کساییه که با انواع روش های غیر طبیعی -که عموما ناسالم هم هستن و ضرر های جبران ناپذیری داره -نیاز کاذب برا خودشون ایجاد میکنن ( مثلا با راتباطات نامتعارف با جنس مخالف یا دیدن فیلم ها که ذائقه ی اونا رو تنوع طلب میکنه یا ....) همچینین ممکنه یه مردی خودش طبیعی باشه ولی خانومش سرد مزاج باشه یا به علت اشنا نبودن با روش های درست نمیتونن رابطه ی سالمی باهمدیگه داشته باشن ؛ در این مورد هم بهتره به پزشک مراجعه کنن و با کمک گرفتن از روش های درست مشکل رو حل کنن نه اینکه در اولین مرحله به سمت صیغه و زن دوم برن ( همون طور که شما فرموردین اگه این کار رو بکنن هرگز راضی نمیشن.)
ممکنه این سوالم پیش بیاد که حالا تکلیف این خانوم هایی که توان جنسی اشون بالاس چیه؟!
در جوابش باید بگم همونطور که گفتم ازدواج فقط برا رفع نیاز جنسی که نیس ! بلکه مهم ترین هدف ازدواج « آرامش» یه که زن و مرد به هم میدن. و این آرامش برای یه زن به معنی عاشق همسرش بودنه. یه زن جلوه ی تمام دلبستگی های خودش رو در مرد محبوبش میدونه و از نظر روحی براش سخته این جایگاه رو نسبت به دونفر داشته باشه ( منطور من زندگی کردن باهم به معنای واقعیه ،یعنی نداشتن آرامش بدون هم ، یعنی دلبستگی ای به اون حد زیاد که دیدنش قلب آدم رو به هیجان بیاره ،آرامشش تمام خواست آدم باشه !:Gol:این فرق داره با این که با چن نفر رابطه ی صرفا خالی از احساس داشته باشه) :Esteghfar: اما یه مرد درک متفاتی از احساس و عشق داره و میتونه احساسات واقعا صادقانه ای رو به چن نفر داشته باشه ( بله اینجا هم باید بگم که درک احساس خانوما خیلی بالاتر از آقایونه و خوش به حال مردایی که میتونن مثل خانوما عاشق باشن. ولی درک متفاوت مردا به طوری که میتونن در شرایطی چند نفر رو دوس داشته باشن چیز بدی نیست. اینم باید تکرار کنم اینکه میگم مردا میتونن چن نفر رو دوس داشته باشن دلیل نیست که حتما این کار رو بکنن)
حالا اومدیم و یه خانوم واقعا به شکل طبیعی توان بالایی داشت اون حانوم میتونه به جای ازدواج دائم با یه نفر ازدواج های متعدد موقت داشته باشه .
سلام علیکم،
اگر دین خداوند در زمان حال اینطور است که در آن برای ازدواجهای بعدی مطابق با دستور خداوند واجب باشد که مرد از خانم اولش اجازه بگیرد در این صورت چه کسی آن ادعایی که شما میفرمایید را خواهد داشت؟
اما اگر دین خداوند در زمان حال اینطور است که این گرفتن اجازه بر مرد واجب نیست و فقط به لحاظ اخلاقی اگر مفسدهای نداشت و ... خوب است که مرد همسر اولش را مطلع و راضی کند در این صورت گرفتن اجازه بر مرد واجب نیست و عمل به حلال خداوند هم عقوبتی را برای او به همراه نخواهد داشت اگر در اعمال آن حلال خداوند حرامی مرتکب نشده باشد و سنجیده عمل کرده باشند. اگر این «دریافت اجازه از همسر اول» در دین خداوند در زمان حال واجب نباشد خانمها و آقاهایی که معتقد به خداوند هستند هم قاعدتاً باید تمکین کنند چون خداوند فرموده است که:
... إِنِ الْحُكْمُ إِلَّا لِلَّـهِ ۚ أَمَرَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِيَّاهُ ۚ ذَٰلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَلَـٰكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ [سوسف، ۴۰]
نمىپرستيد سواى خداى يكتا، مگر بتانى را كه خود و پدرانتان آنها را به نامهايى خواندهايد و خدا حجتى بر اثبات آنها نازل نكرده است. حكم جز حكم خدا نيست. فرمان داده است كه جز او را نپرستيد. اين است دين راست و استوار، ولى بيشتر مردم نمىدانند.
وَمَا كَانَ لِمُؤْمِنٍ وَلَا مُؤْمِنَةٍ إِذَا قَضَى اللَّـهُ وَرَسُولُهُ أَمْرًا أَن يَكُونَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ ۗ وَمَن يَعْصِ اللَّـهَ وَرَسُولَهُ فَقَدْ ضَلَّ ضَلَالًا مُّبِينًا [الأحزاب، ۳۶]
هيچ مرد مؤمن و زن مؤمنى را نرسد كه چون خدا و پيامبرش در كارى حكمى كردند آنها را در آن كارشان اختيارى باشد. هر كه از خدا و پيامبرش نافرمانى كند سخت در گمراهى افتاده است.
بنابراین فقط میماند که ببنیم که آیا اجازه گرفتن از همسر اول واجب است یا خیر:
اگر کسی مرجع تقلید داشته باشد با توجه به اینکه این مطلب از فروع دین است باید از او تقلید کند و تاجایی که حقیر دیدم هیچ مرجع تقلیدی وجوب کسب اجازه از همسر را دارای وجاهت شرعی نمیدانند، اگر به طور موقت به صورت حکم ثانویه مطرح شود البته قابل پذیرش خواهد بود ...
اما اگر کسی مرجع تقلید ندارد اگرچه همین کارش هم عقلاً و نقلا اشتباه است ولی به هر حال باید برود به سراغ قرآن و احادیث و عقل، بعد ببیند که آیا این شرط در دین خداوند واجب است.
ظاهراً خانمهای سایت که در جبههی مخالف قرار گرفتهاند یا مرجع تقلید ندارند و یا در این مورد خاص قصد دارند خودشان آمده و حفرهای در احکام را که از نظر مراجع تقلید جا مانده است پر نمایند. برای این کار ایشان باید ابتدا بفرمایند اگر این حکم را درش تردید دارند از کجا معلوم احکام دیگر هم اشکال نداشته باشد؟ مثلاً اگر کسی مرجع تقلید ندارد آیا خودش برای ستون دینش که نماز است تحقیق کرده و یا به احکام موجود در دست مؤمنین و عرف جامعه تبعیت کرده است؟ اگر نکرده است باید بداند که نماز با توجه به اینکه در هر روز ۵ باز باید خوانده شود و روزه و ... اینها خیلی کاربردیتر و البته مهمتر از بحث چندهمسری هستند و بهتر است ابتدا وقتشان را روی آنها بگذارند که بعداً لازم نباشد چندین و چند سال نماز و روزهی قضا به جای بیاورند. ولی اگر مرجع تقلید دارد در این صورت لابد میداند که وظیفهی امروز او عمل به صحبتهای آنهاست اگرچه در برخی موارد هم اشتباه کنند، لااقل اینقدر باید قبولشان داشته باشد که آنها برای دلبخواه خودشان یا قبیلهاشان یا صنف مردها و ... حکم نمیدهند و اصولاً اصلاً حکم نمیدهند و سعیشان در کشف احکام خداست، با این تفاوت که عمری را در تحقیق روی این امور گذاشتهاند و خبرهی کار شدهاند و برگزیده توسط علمای پیشین ... (اجازهی اجتهاد دارند و ...)
خلاصه اینکه خوب است ابتدا روی بودن یا نبودن یک حکم در دین خداوند توافق حاصل شود و بعد به سراغ چرایی آن حکم برویم تا یک گروه هم متهم نشوند به اینکه چون شهوتتان در این حکم است از آن دفاع میکنید مگرنه اگر خودتان را جای ما میگذاشتید شما هم نمیتوانستید آن را بپذیرید.
بنابراین سؤال اولی که باید رویش بحث شود این است که صرفنظر از اینکه مردها این سؤال را بپرسند یا خانمها آیا در دین خداوندی که خودش نه مرد است و نه زن در نظام خانواده مردها مجاز هستند صرفاً برای شهوت خود (نه نیتهای خیرخواهانه و ...) ازدواج مجدد کنند؟ اگر بلی آیا شرایطی دارد و نیاز به اذن همسر اول هم هست یا خیر؟ به طور خاص مثلاً اگر همسر اول از این کار منزجر باشد و خوف آن برود که مردی که در جامعه باید حضور داشته باشد و آستانهی تحریک شهوتش هم پایین هست به گناه بیفتد، آیا در این تزاحم باید چه کاری کرد که شرعاً مجاز باشد؟ آیا با وجود خوف بر گناه مرد باید تقوا پیشه کند و سعی کند خودش را حفظ کند یا با وجود انزجار زن که ممکن است از دین خداوند زده شود اقدام به ازدواج مجدد آشکار یا پنهانی کند؟ (بحث فقهی و تزاحم حقوق است لطفاً بحث را اخلاقی نکنیم، فرض بر این است که مرد هم ممکن است اگر ازدواج مجدد یا متعه نکند به گناه مثلاً چشمچرانی دچار شود یا ... و خوف به گناه افتادن برای او هم جدی است، از طرف دیگر خوف به خطر افتادن ایمان همسرش و تزلزل مقدسترین کانون اجتماعی که خانواده است هم میرود اگرچه خانم در این کار اشتباه کند که مانع از ازدواج همسرش میشود و از حدود خود در این ممانعت دارد خارج میشود. میخواهیم ببینیم کدام اولویت دارد، مردی که راه حلال برایش باز است از طرف خدا و اگر به این راه نرود ظن نزدیک به یقین دارد که به گناه میافتد، یا زنی که اگرچه از حدود خود خارج شده است ولی درست یا غلط با این کار ممکن است دیگر هرگز روی رستگاری را نبیند و از دین خدا زده شود؟ توجه شود که اگر مرد هم گناه کردن خودش را به خسران ابدی همسرش ترجیح دهد اگر این سبک شمردن گناه به حساب آید آنوقت گناهش که خودش هم احتمالا کبیره است باز بزرگتر میشود و گناه کبیره هم اگر فرصت توبه نیابد ممکن است جلوی رستگاری ابدی خودش را بگیرد یا در آن وقفههای طولانی ایجاد کند پس جواب سؤال خیلی هم بدیهی نیست، لااقل به نظر حقیر.)
اگر اینها برایمان مشخص شد و هر دو طرف قبول کردند که حکم خداوند در زمان حال چیست آنوقت میتوانیم بقیهی بحثها را در فضایی دوستانهتر دنبال کنیم. تا حالا یک گروه حکمی را قبول داشتند و از آن رفاع میکردند، اما یک طرف آن حکم را قبول نداشتند و به جای خداوند آنرا به آن طرف دیگر نسبت میدادند، کما اینکه به حقیر نسبت داده شده که در تاپیک دیگری سعی کردهام توصیهی ابتدایی اسلام به چندهمسری را اثبات کنم در حالیکه ان شاء الله حکم خداوند هرچه باشد را میپذیرم، ان شاء الله و هو فعال لما یشاء.
یا علی
سلام
به نکته خوبی اشاره کردین
باید ببینیم هدف اصلی از ازدواج چیه ؟
سه هدف رسیدن به ارامش و ارضا جنسی و تولید مثل رو می تونیم برای ازدواج در نظر بگیریم
از میان این سه هدف
رسیدن به ارامش تنها هدفی است که با ازدواج دائم حاصل می شود
وگرنه می توان با روشهای دیگر هم به دو هدف دیگر رسید
مثلا می توان برای ارضا جنسی فقط ازدواج موقت کرد ولی می دانیم در ازدواج موقت ارامش به ان صورت ازدواج دائمی وجود ندارد
پس عقلا هم نباید برای ارضا جنسی هدف اصلی ازدواج رو فدا کرد
مردانی که می گویند برای ارضا جنسی هم می توان ازدواج مجدد و موقت کرد بدون اجازه همسر اول
به نظرم تنها هدف ازدواج را ارضا جنسی در نظر گرفته اند
و با اینکه می دانند ازدواج مجدد انها ارامش زن و خانواده را بر هم می زند
برایشان این مساله مهم نیست
و یک سوال دیگر از این اقایان
به نظر شما خداوند انقدر که نگران ارضا شدن مردان بوده
نگران بهم خوردن ارامش زن و فرزندان نبوده ؟
ایا گناه فقط در نگاه نکردن به زن نامحرم است ؟ یا فقط در زنا است ؟
ولی سلب ارامش و اذیت و ازار یک زن و خانواده گناه نیست ؟
سلام دوست گرامی
شما باز برگشتین به خانه اول !!!
ببینید انچه مسلم است علما و فقها اجازه زن اول را برای ازدواج مجدد مرد شرط نگذاشته اند و من هم منکر ان نیستم
ولی حرف و بحث ما نقد این مساله است که این مورد یعنی اجازه زن اول به احتمال زیاد مورد دقت واقع نشده
و حقیر دلیلی برای لازم بودن اخذ این اجازه اورده ام
و دلیلی دیگر دوست گرامی اورده است
دلیل من این بود که چون در رسیدن به ثروت و مال و دارایی شوهر زن هم به طرق مختلف شریک هست
( مثلا زن از دریافت حقوق برای کار خانه صرف نظر کرده )
پس مرد باید برای شریک کردن زنی دیگر در اموال و دارایی زن اول باید از او اجازه بگیرد وگرنه مصداق تجاوز به مال زن بوده و عین ظلم و عدم رعایت می باشد
و دلیل دیگر که دوست گرامی اورده اگر مهمترین هدف ازدواج را ارامش مرد و زن در نظر بگیریم برای حفظ این رامش باز هم رضایت زن لازم است و گرنه ازدواج مجدد مرد مصداق اذیت و ازار و سلب ارامش زن و خانواده می باشد و مصداق ظلم و عدم رعایت عدالت است
موفق باشید
سلام علیکم،
ظاهراً حقیر از این خانهی اول جای دیگری نرفته بودم که بخواهم به آن بازگردم، ما از همان اول در همین پله ایستادهایم و گفتیم اگر فکر میکنید این حکم خدا اشتباه برداشت شده است باید با قرآن و روایات و عقل و اجماع اثباتش نمایید که شما هم فرمودید فقط دلیل عقلی دارید وگرنه قرآن و روایات هم در تأیید برداشت شما نیستند. دلیل عقلیاتان هم حرف درش زیاد است. جناب «سیدممد» شاید گمان کردهاند که ما داریم سعی میکنیم میل خودمان را به جای قانون خداوند جا بزنیم حال آنکه این سوء ظن شماست و ان شاء الله ما هر چه که حکم خداوند باشد همان را میپذیریم و از آن هم دفاع میکنیم و لو کره بعض الخانمها و الأقایان! ممکن است تا آخر عمرمان هیچ کدام از ما هم اقدامی در جهت گرفتن همسر دوم و متعه انجام ندهیم اگرچه الحمدلله خانم حقیر لااقل مشکلی هم با این حکم خداوند ندارند و برایشان حل شده است.
اگرچه همچنان مصر هستم که شما را توجه دهم به اینکه اگر نمیتوانید به علمای عظام این دوره اعتماد نمایید و خود را صاحب نظر میدانید ابتدا باید اهم فی الأهم کنید و احکام دیگری مانند نماز که ستون دین هستند را واکاوی کنید که هر روز مورد احکامش مورد نیاز است و نه ازدواج چندهمسری که کاربرد احکامش غالبا آنقدر کم بوده که در رسالههای عملیه هم احکام زیادی از آنها نیامده است. اما از این نظر که بگذریم در مورد استدلالتان، اینکه به زعم شما اهداف ازدواج رسیدن به آرامش زن و شوهر و تولید مثل و ارضای جنسی است که مهمترین آنها هم به آرامش رسیدن زن و مرد در کنار هم است بفرمایید اگر فرهنگ اجتماعی دورهای در یک جامعه به صورتی بود که آقا چیزی را حق خود میدانست که در دین خدا در آن زمینه حقی برایش منظور نشده است، آن وقت اگر خانم خواست از حق شرعی خود استفاده کند و آقا بینهایت ناراحت شد انگار که خلاف شرعی قرار است صورت بگیرد، آیا به نظر شما در این صورت خداوند چقدر حق را به آن آقا میدهد که اشتباهی دارد عصبانی میشود و آرامش خودش و خانوادهاش را زیر سؤال میبرد؟ اسلام در این صورت اگر توصیهای به حفظ آرامش هم کند این کارش در راستای حمایت بیدریغ از افکار اشتباه و جهالت اجتماعی مرد نخواهد بود اگرچه آقا هم نتواند این موضع خداوند را درک کند و انتظار داشته باشد که خداوند حتماً طرف او را بگیرد و برای زن محدودیتهای بیشتری وضع کند. مشابه این هم وضعیت بحث ماست که در اسلام در روایات غیرت زن به عنوان صفت رذیلهی حسادت شناخته شده است که خارج شدن زن از دین در اثر این حسادت هم هشدار داده شده است (آن حدیثی که فرمودند این غیرت به کفر زن منجر شود) و در نتیجه برهم خوردن آرامش خانواده در صورت چندهمسری (البته سنجیده و عاقلانهی مرد) را به کوتاهی از طرف زن مرتبط میکند و نه به تصمیم مرد برای تجدید فراش. این کار شما در توجیهاتتان خیلی شبیه یک طرفه به قاضی رفتن است، اینکه بگویید آرامش به هم خورد و جرقهاش تصمیم مرد بود مثل این است که بگوییم ابلیس راندهی درگاه خدا شد و جرقهاش را دستور خدا به سجده بر آدم علیهالسلام زد و این رانده شدن او تقصیر خدا بوده است (همان ادعایی که خود ابلیس هم داشت «قَالَ رَبِّ بِمَا أَغْوَيْتَنِي لَأُزَيِّنَنَّ لَهُمْ فِي الْأَرْضِ وَلَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ») در حالیکه این رانده شدن در اثر وجود یک صفت رذیله در وجود ابلیس بوده است که با آن همه قرن عبادت خداوند اصلاح نشده بود و تقویت هم شده بود که او برای خودش منیتی برپا کرده بود و گیاه تکبرش را آبیاری کرده بود. حسادت غیرتگونهی زنان به شوهرشان هم که انحصارطلبی میآورد ریشه در تکبر دارد و رانده شدن زنی از دین خدا اگر شوهرش در رفتار به دین خدا افراط و تفریط نکرده باشد کوتاهی خود زن خواهد بود که «لَا يُكَلِّفُ اللَّـهُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا».
آیا پس کسی از داستانهای قرآنی عبرت خواهد گرفت؟
یا علی
سلام علیکم و رحمه الله
من علاوه بر دلیل عقلی دلیل قرانی هم اوردم
بعد از این همه پست تازه می گویید لیلی زن بود یا مرد !!!!!!!!!!!!!!!!!!
حرف درش زیاد است نمی تواند نقض مطلبی باشد
و شما اگر می توانید با استدلال رد کنید نه اینکه بگویید حرف درش زیاد است
شما برداشت خودتان را از حکم خداوند وحی منزل می دانید
وگرنه انچه ما هم گفتیم برداشتمان از حکم خداوند بود
این موارد فرار از مطلب و بی مورد است
این حرفهای شما مثل این هست که اقایی روی انبوهی از هیزم اتش بیندازد و بعد بگوید نسوز
اگر سوختی گناه من نیست گناه تو هست که نمی توانی جلوی سوختنت را بگیری :Moteajeb!:
نخیر برادر عزیز ذات هیزم سوختن است و با فرمان نسوز نمی تواند ذاتش را تغییر دهد
حتی اگر بگویی ای هیزم نسوز که اگر بسوزی تو را از زمره هیزمهای جهنم قرار می دهیم
باز فایده ندارد ذات هیزم سوختن است
مگر اینکه هیزم خیس باشد یعنی اب پاکی را روی ان ریخته باشند و هویت اصلی و ذات اصلیش را با ترس از جهنم تغییر داده باشند
یا محمد
سلام علیکم و رحمةالله و برکاته،
دلیل قرآنی که در آن نفی اهل بیت علیهمالسلام باشد همانقدر اعتبار دارد که قرآن سر نیزه اعتبار دارد، شما را با سپاه معاویه مقایسه نمیکنم اما در هر صورت مطابق حدیث ثقلین قرآن+عترت است که مایهی حفظ از گمراهی میشوند و دلیل قرآنی شما را هیچ یک از احادیث تأیید نمیکند و هیچ عالم شیعهای (چون فقط شیعیان قرآن را با عینک عترت یاد گرفتهاند) هم برداشت شما از آن آیه یا آیات را نکرده است، معتقدید هنوز اشتباه است و امام زمان علیهالسلام درستش را میآورند ماهم مخالفتی نداریم، امام که بیایند ان شاء الله خواهیم گفت «سمعنا و أطعنا، غفارنک ربنا و الیک المصیر»، ولی فعلاً خدا و اهل بیت علیهمالسلام ما را به حال خود رها نکردهاند و فرمودهاند در اختلافها به روات حدیث ما مراجعه نمایید. الأن فرق ما و شما این است که ما به روات حدیث رجوع کردهایم و شما فقط حرف خودتان را میزنید و با ظن و گمان سعی در اثبات و حقانیت خود دارید در حالیکه خداوند فرموده که ظن و گمان انسان را از حقیقت بینیاز نمیکند. این سیرهی علمای تجربی است که علمی چند صد ساله دارند که همهاش بر یک سری فرض و گمان استوار است، با نسیمی پایههایش میلرزد چون بر زمین سفت بنا نشده است ... و هرگز یقینآور نیست.
دلیلتان وقتی قرآنی است که با قرآن اثبات شود، یعنی جزء محکمات کتاب خدا باشد، یعنی خداوند صریحا گفته باشد و کسی هم نتواند صریح خداوند را طور دیگری تفسیر کند. (آیه در باب وضو هم صریح خداست ولی معنای برداشت شده از آن در شستن دست ضد معنایی است که در ابتدا به ذهن میرسد، اهل سنت از همان معنای ظاهری برداشت حکم کردند که وضویشان اشکال دارد و نمازشان قبول نمیشود) اما شما از آوردن یک واژهی عدالت در قرآن که توسط معصوم علیهاسلام هم توضیح داده شده است منظورش چیست دارید استفاده میکنید و میگویید مطابق عقل من این عدالت اجازهی از همسر اول را هم در دل خود دارد. حقیر هم قطعا به شما میگویم که تا قبل از ظهور امام زمان علیهالسلام این برداشت شما برداشت صحیحی نیست (اگرچه به نظر خودتان هم عقلی به نظر برسد) که بر مبنای آن حقوق و وظایفی تعریف کنید و اصرار بر آن یعنی نفی نایبان امام زمان که آن هم یعنی نفی اهل بیت و آن هم نفی خداوند. اگر خداوند میخواست شما در این زمان چنان حق و حقوقی را بتوانید بشناسید برایتان در آن زمینه برهان قرار میداد (چنانکه خودش در قرآن کسانی که تفکر اشتباه دارند را میفرماید اگر راست میگویید برای ادعای خود برهان بیاورید) و اگر نداده دیگر بقیهاش تقلاهای شخصی است که اعتبار شرعی ندارند ...
ما برای برداشت خود حجت شرعی داریم اما شما ندارید و در پاسخ به ما هم چند بار (شما و همفکرهای شما در این زمینه) فرمودهاید نمیتوانید این را بپذیرید، و ناراحت کننده این است که شکایت و اعتراض شما به نتیجهی استدلالهاست که غیرقابل باور است برایتان و نه به خود استدلالها ...
خیرخواهی است اگر دقت بفرمایید
هیزم در ذاتش سوختن قرار داده شده است ولی خانمها مطابق با ادلهی شرعی ذاتشان آنطور که بعض خانمهای در این سایت و خیلی از خانمهای در سرتاسر جهان ادعا دارند نیست، شما میگویید هست خداوند و خلفای خداوند بر زمین فرمودهاند نیست. انتظار به جایی است که بخواهید ما حرف شما را بپذیریم؟
یک مؤمن به علمی که خلاف درسهای الهی است چنگ نمیآویزد تا بطلان احکام خداوند را اثبات کند، بلکه به درسهای الهی چنگ میآویزد و علمش را بر روی زمین محکم و غیرقابل خدشه بنا میکند. علم بر مبنای تجربه و فرضیه و ظن و گمان به سختی بشود بهش گفت علم، علم به معنای دانستن کجا و حدس زدنی که چون نتیجهاش خوب است پس قابل اعتناست کجا ... میان ماه من با ماه گردون تفاوت از زمین تا آسمان است
یا علی
حق قانونی زن هست اما نه به این معنی که من امروز از این حق گذشتم ولی بعد که شوهر به هر دلیلی ناانصافی کرد بگویم من آن حقوق را می خواهم وشرعا هم واجب است بدهید چون در موقع خودش گذشته ونخواسته الان مرد واج شرعی نیست این حقوق را پرداخت کند.
مهریه مساله ای است که از شروط ازدواج است ومرد موظف است آنرا بپردازد مگر اینکه زنش ببخشد والا تا آخر بر ذمه مرد هست. وصرفا یک حق زناشویی است والا بحث حقوق در مقابل کار اینطور نیست بلکه زن در قبال کاری که انجاممی دهد حقوق می گیرد. ونوعا همیشه قبل از کار طی می کنند وبعد کار حقوق را می گیرند. نه اینکه من بدون هیچ قراردادی کا رکنم وبعد از دو سال چون با صاحب کرا به مشکل بر می خورم از او حقوق قبلی را بخواهم.
زن حق گرفتن حقوق دارد اگر کارهای خانه را به قصد ثواب واستحباب انجام نداده باشد.
وقتی شما قبل از انجام کرا خانه با مرد شرط کرده باشید موظف است بدهد. چه بسا او بخواهد شما کار نکنید .کارگر بیاورد.
زن می تواند رد برابر کارهای خانه از مرد حقوق مطالبه کند. اگر کارهایش به قصد استحباب وتبرعی نباشد. البته در قوانین کشور هم که تقسم داراییهای خانه بین زن ومرد بعد از طلاق است در واقع بنوعی دفاع از این حقوق خانگی زن می باشد.
از نظر مراجع زن می تواند در قبال کار خانه از مرد حقوق بگیرد.
خواهر بزرگوار بنده در اینجا در باب سیاست ها کشوری واینکه چرا این حکم اجرا می شود آن یکی اجرا نمی شود نیستم واینکه چرا جلو یچند همسری را نمی گیرند وهر چیز دیگر که فعلا چون اطلاع نداریم نمی توانیم اظهار نظر کنیم ولی سخن ما در باره معارف دین ونظر مراجع است که بنده عرض می کنم که این حکم سر جای خود باقی است ولی مجری حکم خود مرجع که نیست بلکه قوه قضائیه است حال باید آنها بگویند که حکم را اجرا می کنند یا نه؟ واگر اجرا نمی کنند برای چه؟
اگر بخواهند بگوبند چند همسری خلاف قانون است باید دلیل موجه داشته باشند وشما می فرمایید این دلایل وجود دارد وچه بسا به نظر بنده به این شکل نباشد ولی به هر حال مجری آنها هستند وقانون را باید آنها تایید کرده واجرا کنند.
پس عرض می کنم. اولا فضل خدا ربر عدل اومقدم است وبا ما بندگان نیز بر اساس فضل ورحمت رفتار می کند نه عدالت هر چند خداوند آنقدر عظیم وبزرگ است که فضل او همان عدلش است. خلاف ما، وقتی خداوند بر اساس فضل ورحمت ب بندگان رفتار می کند ماهم باید صبغه الی بگیریم( صبغة الله ومن احسن من الله صبغة) چه ایرادی دارد ما هم بر اساس فضل دعا کنیم وآنرا بر عدالت مقدم داریم.
رفتار با عدالت درست است وجامعه باید با عدالت بوده وما خود را در همه زمینه با عدل ومیانه روی تربیت دهیم ولی سخن در باب دعا بود واینکه عرب چه می کند وشرق اصلا بحث این چیزها نبود که برای شما شبهه بخواهد پیش بیاید.
چیزی به اندازه تلاش برای آرامش خانواده در اسلام ارزش ندارد. وبالاترین عبادتهاست. وکسی هم که ازدواج مجدد می کند باید همه اینها را در نظر بگیرد ومساله شرط عدالت بین همسران هم نشانگر این هست که این مرد باید توان اینرا داشته باشد که تشنجی در این خانواده ها بوجود نیاید وبخاطر نادانی ویا عدم رعایت اصول رفتاری وغیره موجب نابود شدن یکی از خانواده ها شود.
بداخلاق یبا زن آنقدر قبیح است که در مورد صحای بزرگ پیامبر(ص) یعنی سعد بن معاذ وقتی خود حضرتد رتشیع جنازه شرکت می کنند ومادرش با دیدن این صحنه ها می گوید پسرم بهشت گوارایت باد. حضرت می فرمایند او الان در فشار قبر است چون با همسر خود بداخلاقی می کرده است.
در اسلام اولویت اول در خانواه بعد از ایمان خوش اخلاقی است. که اینها با ازدواج مجدد برداشته نمی شود.
بزرگوار روش بحث شما نه علمی است نه منطقی و نه قرانی
هرچه بیشتر با این شیوه بحث کنید بیشتر به باطل بودن حرفهاتون پی می برم
خوش باشید
سلام
پس می شود گفت کوتاهی در احقاق این حق زنان بخاطر عدم اطلاع رسانی و خبر نداشتن زنان می باشد
حالا اگر زنی از این حق قانونی خبر نداشته باشد و در ابتدای زندگی بخاطر اینکه می پندارد مال شوهرش مال او هم هست
و با ایثار و فداکاری موجبات تشویق و پیشرفت شوهرش را هم فراهم کند ولی در نصفه راه زندگی شوهرش به این اعتماد او خیانت کرده
و زن دیگری را در مال او شریک کند
ایا زن می تواند قانونا شکایت کرده و احقاق حق کند ؟
استاد ما هم در بیان بحث و نظر درباره نقائص نظران و فتواها هستیم و از شما هم شکایت بر اینکه این چرا اجرا می شود و ان یکی نیستیم
بلکه هدف از بیان اینها نشان دادن نقائص است
پس انطور که شما می گویید هوو اوردن بر سر یک زن بدون توجه به احساسات او بد رفتاری حساب نمی شود !!
انچه من نتیجه
گرفتم از این بحث عشق و علاقه بین زن و مرد و رعایت احترام به احساسات و توجه به خواسته های زن
در تعهد و وفاداری بین زوجین در اسلام اهمیتی ندارد
و در عوض انچه اهمیت دارد ارضا جنسی مرد می باشد !!!!!!!
خوب به یک شناخت دیگر از اسلام رسیدم
متشکرم
بله می تواند واصطلاحا شرط ضمن عقد گفته می شود که طرف مقابل باید به مفاد آن عمل کند.
چرا نتواند ولی تصمیم گیری وقضاوت با قاضی است.
بنده چنین نظری ندارم واعتقاد دارم زندگی که همراه با عشق ومحبت نباشد یک ریال هم نمی ارزد وبه عقیده بنده جنبه عاطفی ازدواج به مراتب بر جنبه شهوتی آن مقدم است.
بنده عرضم این بود قرآن برای رعایت عدالت می فرماید اکتفا به یک زن به عدالت نزدیک تر است. ولی سخن من از تایید دیگاه شماست که وقتی کسی دنبال تعدد زوجات است این زن علاوه بر شهوت جنسی عاطفه ومحبت هم نیاز دارد لذا کسی که چنین کاری انجام می دهد باید این نر را داشته باشد که این زنان را در تمام زمینه ها بالاخص عاطفی ارضا کند.
سلام برشما
استاد ازادی جنسی در غرب قبل از ازدواج هم برای زن و هم مرد وجود دارد و بعد از ازدواج برای هیچ کدام مجاز نیست و غیر قانونی
و خلاف اخلاق محسوب می شود
ولی در ایران ازادی جنسی فقط برای مرد چه قبل از ازدواج و چه بعد از ازدواج متاسفانه وجود دارد و قانونی و اسلامیست منتهی با متعه
مرد در ایران می تواند در حین داشتن همسر با هزاران زن دیگر رابطه جنسی بر قرار کند
و احساس زن کوچکترین اهمیتی ندارد
ولی در غرب چنین ازادی را قانونا به مرد نداده اند چون برای احساسات و عواطف زن و شخصیت او و وفاداری طرفین ارزش قائل شده اند
مردی را می شناختم که همسرش با گریه التماس می کرد که زن دیگر نگیر
مرد در جوابش می گفت من می گیرم می خواهی تحمل کن می خواهی بمیر :Ghamgin:
:geristan:
ایا این حقوق بشر است ؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!
سلام
سرکار دل آرام شما دارید زنا را با ازدواج اسلامی برابر می کنید؟
خیلی از حقیقت دارید فاصله میگیرید.
مثال شما خیلی شبیه اینه که :گوشت گوسفند را همه جای دنیا دارن میخورن و متاسفانه در ایران هم قانونی و هم اسلامیست منتهی با یک "بسم الله" گفتن!
خوب طبق نظر خودتان اسلام امر چند همسری بودن مردان را مجاز دانسته. حالا مشکل شما چیست؟ که در اینهمه تاپیک پر کرده اید که فلان و بهمان!
میشه خیلی شفاف بفرمائید که مشکلتان دقیقاً کجاست؟
یه بار می فرمائید این قانون اسلامه ولی قدیمی شده
یه بار می فرمائید این حکم قرآن و اسلام نیست ولی شیعیان دارن به نفع مردان از حکم خدا سوء استفاده میکنن.
یه بار دیگه میفرمائید این حکم اسلامه ولی هیچ زنی حاضر نیست ببینه که شوهرش دوتا زند داره (که آخرش هم ما نفهمیدیم اگر هیچ زنی حاضر نیست به این موضوع, پس اون مرده چطوری 0 تا بینهایت زن داره!)
یه بار میگید که اصلا مگر کسی میتونه اینهمه زن داشته باشه؟!
یه بار میگید مگر واقعا الآن مشکل جامعه چند همسری و صیغه هستش که آدم اینهمه وقت بزاره و درباره اش حرف بزنه؟!
واقعا مایه بسی خرسندی هستش که موضع خودتون را روشن کنید که آیا فقط هدفتون اینه که یه صحبتی کرده باشید, اگرچه در این بین کلی شبه ایجاد کنید و به دین خدا ایراد بگیرید؟!
با توجه به شناختی که از شما دارم بعید می دانم که چنین هدفی داشته باشد, ولی جای دیگر هم عرض کردم که مراقب افکار شیطانی باشید و بدانید که انسان د رمحضر خدا مسئول سخنانش می باشد !
این هم برخی از سخنان شما :
واقعا تناقضی در قسمتهای قرمز نیست؟!
از اینکه مطالبتان را اینگونه نقد کردم پوزش می خواهم ولی خواهر من بینی و بین الله , الآن در میان همکاران, همسایگان و فامیلهای شما چند تا مرد هستش که (طبق فرمایش شما و همفکرانتان) دها یا صدها زن صیغه داره و به قول شما از این امکاناتی که اسلام بهش داده داره نهایت لذت را میبره و زنهای آنها دارند در برابر این حکم ظالمانه اسلام میسازن و میسوزن؟!
بینی و بین الله الآن خیانت و هرزگی و زنا و همجنس بازی و بیحیائی مرد و زن که مثل نقل و نبات ریخته توی جامعه باید مورد انتقاد و ریشه یابی محکومیت قرار بگیره یا این حکم خدا که به فرمایش علی علیه سلام اگر آن را تحریم نمی کردند هیچگاه زنائی رخ نمی داد؟!
چرا برخی از کاربران ناخواسته باید احکام دین را زیر سوال ببرند و موجب خوشنودی دشمنان اهل بیت شوند؟! حقیر مخالف سوال کردن و گفتگو در مورد احکام نیستم ولی اینکه کسی در برابر هر گونه پاسخ کارشناس و اقامه دلیل و برهان از سیره معصومین یا آیات الهی انگشت در گوش گذارند و فقط آنچه را دوست دارند بشنوند که مطابق امیال و احساسشان است.
یا مثلا با افتخار می فرمایند که به فلانی گفتم :شما که از این حکم خدا (صیغه) طرفداری میکنی و آن را قبول داری امید وارم که خدا سر خودت بیاره....بعدش فلانی را از خودتون می رنجانید و وقتی که ایشان ابراز ناراحتی می کنه انگار که قله اورست را فتح کرده اید....می فرمائید : چی شد؟ مرگ خوبه ولی برای همسایه؟!
این چه منطقی هستش؟!
فرض کنیم که در پزشکی قانونی داریم که مثلا اگر شخصی که مرض قند داره و شرایطش به حدی برسه که پای راستش اینطوری بشه و فشارش اونطوری باشه و ....باید پایش را قطع کنیم وگرنه صدمات شدیدتری بهش وارد میشه.
حالا اگر یکنفر به این سخن ایمان داشته باشه و آن را عقلانی بدونه , شما بهش بگید که اگر این حرف خوبه و شما قبولش دارید امید وارم سر خودت یا یکی از عزیزانت بیاد!
بعد ایشون ناراحت بشهو شما هم بگی چی شد؟! مرگ خوبه ولی برای همسایه؟!
متاسفانه , واقعا سخنان برخی جای تامل و گاهی هم تاسف داره؟!
سلام دوست عزیز
دقت کنید وقتی من دارم از حکمی دفاع میکنم باید خودم هم آن حکم رو بپذیرم درسته؟؟
مثلا من بیام بگم با تعدد زوجات آقایان موافقم و یا اگر آقا در شرایطی مجبور به تعدد زوجات شد ( بدون اجازه ) خانم ها باید با این مسئله کنار بیان بعد که چنین مشکلی برای خودم پیش اومد بگم نه من فقط با حکم شرعی موافقت میکنم ولی چنین مسئله ای رو نمی پذیرم
خوب ما هم با حکم شرعی مشکلی نداریم ولی چنین مردانی رو قبول نداریم
مسئله اینه که ما میگیم اگه قراره تعدد زوجات آقایان پذیرفته شود حداقل رضایت همسر اول هم لحاظ شود تا به قول دوستان نه سیخ بسوزه نه کباب
خوب اینم دقیقا شبیه مثال قبلیه کسی که بیاد اصرار کنه اگه مرض قند گرفتید پاتون رو قطع کنید بعد خودش مرض قند گرفت بیان پاشو قطع کنن بگه نه من با بقیه فرق میکنم یا چنین چیزی رو برای خودم قبول ندارم باعث نمیشه بقیه شک کنن اگه قطع شدن پا به نفعه باید پای خودشم قطع کرد
در آیین مسیحیت کسانی که مقید به آن باشند بله بیش از یک زن نمی توان گرفت ولی این سخن که در مورد غرب میگویید با کدام دلیل است. مگر همین رئیس جمهور فرانسه در عرض این چند سال سه همسر به خاطر روابط جنسی پنهانی که علنی شد عوض نکرده است. که بیچاره همسر دوم موقع شنیدن روابط او از حال رفت. دیدن تاپیک زیر هم خالی از لطف نیست. تا ببینید که غرب آنطور هم که می گویید نیست.
http://سیاستمداران غربی و پیشتازی در فساد اخلاقی + عکس
بنده انتظار داشتم با توضیحاتی که تا الان ذکر شده است در قضاوتها کمی دقت شود واحکام اسلام به این سادگی تفسیر نشود. اینکه ما رابطه جنسی آزاد وبی بند وبار را با ازدواج اسلامی یکسان بگیریم درست نیست. ثانیا اینکه برخی آدمها دنبال متعه هستند وبه احساسات همسر خود توجهی می کنند وصرفا به فکر ارضاء خودشان هستند نباید به پای اسلام نوشته شود چون قبلا گفته شد که صحابی برگ پیامبر به خاطر بداخلاقی با همسرش دچار عذاب قبر می شود. لذا اسلام بیشتر از هر دینی به احساسات ونیازهای همسر دقت دارد وارضای جنسی همسر واینطور نیست که طرف بتواند با دهها آدم ارتباط داشته باشد.
غربی که از او صحبت می کنید یک مورد احترام به زنش این است که کرامت وارزشی که زا آن دم می زند را می توانی ببینی.
http://www.tvshia.com/farsi/index.php?option=com_hwdvideoshare&task=viewvideo&Itemid=535&video_id=3939
خواهر من الان هم قانونا باید با اجازه همسر اول باشد.