-من اصلا و به هیچ وجه با کار کردن خانم ها موافق نیستم
با سلام
این که به نفع خانمهاست
ولی اگه واقعا مخالف کار کردن خانمتون هستید بهتره سراغ یه دختر دیپلمه بگردید .یا حتما
با هاش اتمام حجت بکنید که ایشون چنین اجازه ای ندارن !
ولی حتما بهشون اجازه یادگیری هنرهای خونگی رو بدید .
بیچاره میپوسه اگه فقط کارش خونه داری باشه!
مانتو رو اصلا بعنوان حجاب قبول ندارم (پس همسر آیندم باید چادری باشه)
به نظرم اکثر خانمهای سادات وطلاب وخیلی مذهبی ،چادریند .بهتر سراغ این خانوادها برید البته با تحقیق
ولی واقعا 70 در صد خانمهای مانتویی هم نجیب هستند اینطور نیست که همه بد باشن
خانم شهید بابایی هم مانتویی بودن که بعدا با تشویقای همسرشون چادری شدن
برام مهمه که ایشون در عروسی ها و مراسمات چجوری ظاهر میشن؟ (چون بر خلاف تمام دنیا، متاسفانه می دونم که توی ایران در بسیاری از مراسمات برخی خانم لباس های به شدت زننده میپوشن بعدشم هزارتا دوربین و موبایل هست که ازشون فیلم و عکس بگیره). پس من با این موضوع کنار نمیام
متاسفانه این موضوع حقیقت داره واز این نظر با شما کاملا موافقم .
رابطه با پسرای فامیل: بعضی ها هستن که پسرای فامیل رو محرم می دونن، شماره هاشون رو دارن، جلوشون راحت، بگو بخند دارن. اینم من اصلا قبول ندارم
یکی از پایه های اصلی زندگی زناشویی اعتماد به همدیگه هست اگه با شکاکیت بخواید این مسئله رو دنبال کنید واقعا دیگه نمیشه
زندگی کرد.
حالا یه سوال
اگه خانمی بی وفا باشه به نظرتون نمیتونه در غیاب همسرش بهش خیانت کنه؟!
اگه بدونه همسرش به شماره پسر عموش حساسه نمیتونه بجای اسم واقعی پسر عموش
اگه خانمی بی وفا باشه به نظرتون نمیتونه در غیاب همسرش بهش خیانت کنه؟!
کاملاً درست است
با عذرخواهی از محضر دوستان بخصوص خانمهای محترم: زنی را می شناختم که با تلفن با شوهرش که در محل کار بود صحبت میکرد و به او میگفت عزیزم دلم برایت تنگ شده
نکته اینکه این مکالمه در حالی انجام میشد که این خانم در آغوش یک پسر جوان بود!!!!زمانی که من جوان تر بودم ، بین ما رفقا یک ضرب المثلِ خودمانی وجود داشت: اینکه هر پسری میخواهد زن بگیرد باید بداند مغازه دارها ، اقوام ، دانشگاه ، محل کار و خانواده ، فقط کلیاتی از یک دختر را می توانند بازگو کنند
((پروندهء اصلیِ)) هر دختر ، زیر بغل پسرهای محل است! :Narahat az:
حتما با هاش اتمام حجت بکنید که ایشون چنین اجازه ای ندارن!
سلام و عرض ادب
این کار زمانی موثر است که روی بیشتر مسائل توافق حاصل شده باشد. در اولین جلسات مطرح کردن این موضوع ، بجا نیست
چرا اگر همسر شما به داییش زنگ بزند و از دایی بخواهد که گوشی را به پسرش بدهد ، از نظر شما مشکلی ندارد. اما اگر شماره پسرداییش را داشته باشد ایراد دارد؟ مگر چه فرقی میکند؟
راحت بگویم؟
چون شما از صحبت کردن پنهانی نگران هستید. می ترسید از اینکه چیزی گفته بشود و شما از آن اطلاعی نداشته باشید. می ترسید که نکند به هم پیام بدهند. به عبارتی ، نگران هستید که با هم ارتباط پیدا کنند
با اجازه بنده در این جا ورود میکنم چون به نظرم راهکاریکه ایشون ارایه کردن منطقی هست.
فرض کنید برای رسیدن به یک نقطه دو مسیر (مثلا مسیر جاده در مسافرت) وجود داره که یکیش کم خطر و یکیش پر خطر.
1- اگر رسیدن به مقصد ضرورت عقلانی نداشته باشه و خطر از منفعت بیشتر باشه عقل حکم به عدم پیمودن مسیر میکنه.
2- اگر منفعت بیشتر باشه مسیر کم خطر رو انتخاب میکنه.
در هر دو حالت انتخاب مسیر پر خطر (در شرایطی که نتیجه یکسانه) معقول نیست.
با توجه به حالت 2 حالا به نظر شما ارتباط با نا محرم رو که دین در موردش اینقدر سفارش به احتیاط کرده در حالتی که به گفته شما ضرورتی پیش اومده باشه مسیر با خطر کمتر رو انتخاب کرده باشن کار اشتباهی کردن؟
در مورد قسمت دوم وقتی شخص در مورد خودش این مورد رو رعایت کرده یعنی بحث اعتماد نیست بحث خطر بلقوه هست .
کاملاً درست است
با عذرخواهی از محضر دوستان بخصوص خانمهای محترم:
زنی را می شناختم که با تلفن با شوهرش که در محل کار بود صحبت میکرد و به او میگفت عزیزم دلم برایت تنگ شده
نکته اینکه این مکالمه در حالی انجام میشد که این خانم در آغوش یک پسر جوان بود!!!!
زمانی که من جوان تر بودم ، بین ما رفقا یک ضرب المثلِ خودمانی وجود داشت:
اینکه هر پسری میخواهد زن بگیرد باید بداند مغازه دارها ، اقوام ، دانشگاه ، محل کار و خانواده ، فقط کلیاتی از یک دختر را می توانند بازگو کنند
((پروندهء اصلیِ)) هر دختر ، زیر بغل پسرهای محل است!
در این موردی هم که فرمودید فرق است بین زمانی که یکی میخواهد بپرد ته چاه و ما کاری نکنیم (تا جایی که میتونیم بازم باید تلاش کنیم) و کسی که چاه را نمیبیند و ما خطر وجود چاه را به وی گوشزد کنیم.
بحث نگرانی شما برای ارتباط همسرآینده تان با نامحرم های فامیل هم تاحدی طبیعی است و باید هم حواستان باشد چون در روایات از پیامبرگرامی هم اشاره شده است به اینکه قشر زن نیاز دارد به هدایت شدن توسط شوهرش.
درست هست شما میخواهید تا حد ممکن کوتاهی صورت نگیرد در موضوع ارتباط با نامحرم که بعدا باعث به وجود آمدن زمینه ی گناه باشد این صحیح است
ببینید مثال میزنم و فکرمیکنم اکثریت هم موافق باشند با این مثال:آقایی که از کودکی در درخانواده ای اصیل و مذهبی و با سطح دانش و آگاهی بالا تربیت پیدا کرده وقتی وارد مقوله ازدواج میشود بسیار پخته و هوشمندانه عمل میکند اول خانواده دختر را مدنظر میگیرد از بُعد مذهبی بودن بعد هم دختر را. و اصولا سراغ خانواده های مذهبی میرود که خوش اخلاق و مبادی آداب هستند. وبعد خیلی محترمانه خواستگاری میکند و شخصیت دختر را ارزیابی میکند و ریشه این مقید بودن دختر را میپرسد ازش.اینکه چرا مقید است مذهبی است مثله خانواده اش؟چه دلایلی برای این گونه زندگی اش دارد این خانوم؟...
پس دختری که اساس اعمالش را میداند و جواب قاطعانه میدهد وقبول دارد و دوست دارد این مذهبی بودنش را مطمئن باشید نحوه ارتباط با نامحرم وخیلی موارد دیگر را هم میداند و میتواند کنترل کند و وظیفه خودش را میداند.
درضمن کسی که به درستی اعتقاداتش ایمان دارد در این صحبت های خواستگاری هم، محترمانه صحبت میکند خیلی آرام و متین و مودب.چه دختر په پسر.
شما هم سعی کنید در نوع بیان محترمانهبرخوردکنیدحتی اگرطرف مقابلتان مثلا چادر هم نداشت.(رسمی و خشک بودن فرق دارد با محترمانه ی همراه با خوش خلقی )
چون داریم مواردی که آقایونی که زیادمذهبی نیستن وبراشون مهم نیست اختلاط بانامحرم و چادر چوشیدن و آرایش کردن و... این آقایون دل دخترهای چادری و مستعد مارو بردن و جواب بله گرفتن ازشون به خاطر رعایت احترام دوطرفه و بعد ازدواج هم با روش خودشون چادر رو از سر خانومشون برداشتن...
به نظرم درمورد چگونگی ارتباطات کلامی و لحن کلام درخواستگاری بیشترتحقیق کنید زودتر به نتیجه میرسید.
(درضمن خانوم ها یک ذهنیتی دارند: وقتی مردی در خواستگاری مثلا اول به حجاب من اهمیت میدهد و میگوید اگه حجاب نداشته باشی خداحافظ،من هم میگویم چه بهتر تواصلا دیگرخوبی های من را ندیده میگویی خداحافظ همان بهتر که بروی چه بسا من خوبی های دارم که اگر بفهمی عاشق من شوی ،و درضمن شاید اگرخواستگار مطلوب من باشی بعد از آشناشدن با ملاک ها و اعتقاداتت ،من به خاطر اعتقادات خوبت مقیدترهم بشوم )
اغلب همچین واکنشی دارند دخترها در ذهن و عمل ،چون رفتار غلط و از بالا به پایین خواستگار مذهبی شان را میبینند در خواستگاری
پسرمذهبی اگر در خواستگاری با دختر جلف و سبکی هم مواجه بشود اگر بتواند احترام شخصیت طرف مقابل را نگه دارد و حسن خلق به خرج دهد؛مطئمن باشد حتی اگر آن دختر را انتخاب نکند برای همسری
آن دختر بعدهابخاطر برخورد آن خواستگارش به سمت مثبت بودن میرود و در زندگی اش پیشرفت میکند.
خلاصه اینکه خوب باشیم در همه جاها و زمان ها (خوب و زرنگ) مومن باید باهوش باشد...
فرض کنید برای رسیدن به یک نقطه دو مسیر (مثلا مسیر جاده در مسافرت) وجود داره که یکیش کم خطر و یکیش پر خطر.
1- اگر رسیدن به مقصد ضرورت عقلایی نداشته باشه و خطر از منفعت بیشتر باشه عقل حکم به عدم پیمودن مسیر میکنه.
2- اگر منفعت بیشتر باشه مسیر کم خطر رو انتخاب میکنه.
در هر دو حالت انتخاب مسیر پر خطر (در شرایطی که نتیجه یکسانه) معقول نیست. با توجه به حالت 2 حالا به نظر شما ارتباط با نا محرم رو که دین در موردش اینقدر سفارش به احتیاط کرده در حالتی که به گفته شما ضرورتی پیش اومده باشه مسیر با خطر کمتر رو انتخاب کرده باشن کار اشتباهی کردن؟
سلام و عرض ادب دوست عزیز
انتظار دارم صحبت های مرا دقیق بخوانید برادر. من هیچ جایی نگفتم خواسته های ایشان اشتباه است. مشکل یکی در نوع ارائهء این خواسته هاست و یکی هم در خلط کردن وسیله و هدف
دقت بفرمائید فرق است بین این دو:
مکالمهء غیرضروری نداشته باشیم
شمارهء کسی را نداشته باشیم
مثلاً من از همسرم انتظار دارم اگر برای خرید به فروشگاه رفت: 1 - سنگین رفتار کند
2 - با فروشنده خوش و بش نکند
3 - با لباس ، ظاهر و رفتار مناسب وارد فروشگاه بشود
4 - اگر میداند صاحب یک فروشگاه فرد چشم ناپاکی است ، یا آدمی است که حدود را رعایت نمیکند ، از فروشگاه دیگری خرید کند
اما بخاطر خطرات احتمالی به او نمیگویم:
کلاً فروشگاه نرو!!
مطلب بعد مخلوط کردن وسیله و هدف است. هدف اصلی در بحث هایی که میفرمائید این است که از گناه جلوگیری بشود. یعنی مشکل با گوشی موبایل نیست ، بلکه مشکل با خطر گناه است. پس راهکار صحیح این است که رفتار یک شخص به گونه ای باشد که از گناه دوری کند ، نه اینکه هی برویم وسائل را از جلوی دستش برداریم. خب حالا فرض کنیم همسر من هیچ شماره ای را در گوشیش ذخیره نکند (شمارهء مردها). یکی دو ماه بعد از ازدواج همسر من به کلاس آشپزی میرود که اتفاقاً منشی آنجا یک آقاست. همسر من هم که یاد نگرفته چطور باید رفتار کند ، با این آقا گرم میگیرد و در نهایت با او ارتباط هم پیدا میکند! مصونیت باید در ذهن و قلب ایجاد بشود ، نه با فیلترهای اجباری. وگرنه باید بگوئیم اگر به خانمی گفتیم سلام ، او باید با یک خودکار روی کاغذ بنویسد علیک سلام و بعد آن را به ما نشان دهد ، چون اگر زبانی بگوید علیک سلام خوف آن است که به حرام بیفتیم!
وگرنه باید بگوئیم اگر به خانمی گفتیم سلام ، او باید با یک خودکار روی کاغذ بنویسد علیک سلام و بعد آن را به ما نشان دهد ، چون اگر زبانی بگوید علیک سلام خوف آن است که به حرام بیفتیم!
سلام و عرض ادب دوست عزیز
انتظار دارم صحبت های مرا دقیق بخوانید برادر. من هیچ جایی نگفتم خواسته های ایشان اشتباه است. مشکل یکی در نوع ارائهء این خواسته هاست و یکی هم در خلط کردن وسیله و هدف
دقت بفرمائید فرق است بین این دو:
مکالمهء غیرضروری نداشته باشیم
شمارهء کسی را نداشته باشیم
مثلاً من از همسرم انتظار دارم اگر برای خرید به فروشگاه رفت:
1 - سنگین رفتار کند
2 - با فروشنده خوش و بش نکند
3 - با لباس ، ظاهر و رفتار مناسب وارد فروشگاه بشود
4 - اگر میداند صاحب یک فروشگاه فرد چشم ناپاکی است ، یا آدمی است که حدود را رعایت نمیکند ، از فروشگاه دیگری خرید کند
اما بخاطر خطرات احتمالی به او نمیگویم: کلاً فروشگاه نرو!!
مطلب بعد مخلوط کردن وسیله و هدف است. هدف اصلی در بحث هایی که میفرمائید این است که از گناه جلوگیری بشود. یعنی مشکل با گوشی موبایل نیست ، بلکه مشکل با خطر گناه است. پس راهکار صحیح این است که رفتار یک شخص به گونه ای باشد که از گناه دوری کند ، نه اینکه هی برویم وسائل را از جلوی دستش برداریم. خب حالا فرض کنیم همسر من هیچ شماره ای را در گوشیش ذخیره نکند (شمارهء مردها). یکی دو ماه بعد از ازدواج همسر من به کلاس آشپزی میرود که اتفاقاً منشی آنجا یک آقاست. همسر من هم که یاد نگرفته چطور باید رفتار کند ، با این آقا گرم میگیرد و در نهایت با او ارتباط هم پیدا میکند! مصونیت باید در ذهن و قلب ایجاد بشود ، نه با فیلترهای اجباری. وگرنه باید بگوئیم اگر به خانمی گفتیم سلام ، او باید با یک خودکار روی کاغذ بنویسد علیک سلام و بعد آن را به ما نشان دهد ، چون اگر زبانی بگوید علیک سلام خوف آن است که به حرام بیفتیم!
[FONT=verdana]سلام و عرض احترام
دوست عزیز اگر دقت کنید بنده تنها بخش سوال شما که راهکار دوستمون رو در اون مورد خاص رد کرده بودید انتخاب کردم و در سایر موارد مثل نحوه بیان اشتباه که خودم هم اشاره کردم موافقم یا لا اقل بحثی ندارم.
یعنی ایشون گفت با واسطه تماس میگیره و بنده در تایید حرف ایشون در پاسخ به پرسش شما که گفتید چرا مستقیم نگیره میگم چون خطرش کمتره. بسیاری از علما و بزرگان اسلام به این موارد توصیه کردن و ایشون میگه وقتی من خودم دارم به این توصیه عمل میکنم دوست دارم همسرمم مثل خودم باشه.
مثال فروشگاه مثال خوبی بود ولی نتیجه گیری مناسبی نبود
به خاطر خطرات احتمالی میشود گفت ساعت 10 شب به بعد تنها فروشگاه نرو. ( اینجا هم حضور پدر یا همسر در جریان مکالمه ضرری ایجاد نمیکند ولی عدم حضورش احتمال ضرر را دارد حالا اگه باز هم امکان ارتباط غیر مستقیم نبود بله در این صورت بحثش جداست )
هدف هم ، هم از گناه جلوگیری شدن و هم در موضع ظن و تهمت قرار نگرفتن هست. (بنده مخالف داشتن شماره نیستم به شخصه ولی راهکار ایشون رو هم عیبی نمیدونم چون یه راهکار جایگزین و از نظر من بهتر ارایه کرده).
ارتباط مثالی که زدید رو متوجه نشدم مثلا ذخیره کردن شماره مردها در گوشیش چه کمکی قراره است به یاد گرفتن نحوه ارتباط با منشی آقا بکند . اولا نگفته اند که ارتباطشان را با کلیه مردان قطع کنند (قطعا تجربه ارتباط با همسر خودشان و خواستگاران قبلی و خیلی موارد دیگر رو در طول زندگیشون داشتن).بلکه گفته اند ارتباط دو نفره و خصوصی نداشته باشند. در ثانی اینکه عدم ارتباط منجر به بی حیایی و گرم گرفتن با نا محرم شدن میشه دیدگاه شماست و بنده نتیجه برعکس میگیرم چون انسان معمولا در مواردی که تجربه کمتری دارد دقت و احتیاط بیشتری میکند (البته بازم صد در صد رد نمیکنم ولی از نظرم حالت دوم به حالتی که شما مطرح کردید اولویت دارد) . مصونیت باید هم در ذهن و قلب و هم در رفتار ایجاد شود و یکی ناقض دیگری نیست.
در مورد مثال سلام هم اگر خانم جواب سلام ندهد بنده نمیگویم چه بی ادب و اگر جواب سلام بدهد هم نمیگویم چه بی حیا. بلکه باید دید جواب چه سلامی را داده و جواب چه سلامی را نداده و با چه دلیلی.
در ضمن یک نکته بسیار مهم اینه که باید [FONT=verdana]رفتارمون [FONT=verdana]با هر کس رو متناسب با ظرفیت و شخصیتش تنظیم کنیم مثلا ممکنه خانمی چنان فن بیان موقرانه ای داشته باشه که کارمند 118 هم باشه حساسیت رو مکالماتش نباشه.
ببینین در مورد معیارهاتون باید بگم فراوان هستند خانومایی که چنین شرایطی رو دارند.
امایک نکته ای که لازمه مدنظر قرار بدین اینه که اکثر خانومای مومن و مذهبی امروزی خوششون نمیاد که توسط همسرشون تحت کنترل و اجبار قرار بگیرن،وقتی شما همسری رو انتخاب میکنید که مومن و متعهد به احکام دین هست، خود به خود میدونه که چطور باید با نامحرم رفتار کنه. نیازی نیست شما براش این خط قرمزها رو قرار بدین و مدام کنترلش کنین که نکنه با نامحرمای فامیل ارتباط داشته باشه. درواقع این شرطی که شما میذارین که مثلا همسر آیندم حق نداره شماره پسرای فامیل رو داشته باشه، کاملا مشخصه که بی اعتماد هستین به رفتار خانومتون، شما به جای گذاشتن چنین شرطی باید خانومی رو انتخاب کنید که خودش میدونه حد و حدود خودش رو ، و حتی اگه شما خودتون شماره ی پسر فامیل رو بذارین جلوش ، خودش استفاده ای ازش نکنه.
بنابراین همانطور که یکی از دوستان هم فرمودن بهتره در جلسه ی خواستگاری از طرف مقابل نظرش رو در مورد ارتباط با نامحرم و نامحرمای فامیل بپرسین تا متوجه بشین اعتقادشون به چه صورتیه و اونطوری هست که شما میخواین یا نه، به جای اینکه بگین تو حق نداری شماره پسرای فامیلو داشته باشی. اینجوری اون دختر حتی اگه خودشم با شماهم نظر باشه نسبت به این اجبار و کنترل شما موضع میگیره و جواب رد میده. چون یه جوری توهین هست به اون خانم، چون اگه خانم مذهبی باشه خودش میدونه که حتی اگه شماره ی نامحرمای فامیل رو هم داشته باشه ازش استفاده ای نمیکنه. دلیلی نداره شما کنترلش کنین و بترسین از اینکه اگه شماره طرفو داشته باشه ممکنه یه روزی خطا بره. شما با این شرطتون دارین مبنای زنگیتون رو برپایه ی عدم اعتماد قرار میدین. هرچی بیشتر طرف مقابل رو محدود کنین و کنترلش کنین، اون شخص اتفاقا از همون راه خطا میره . اگه دقت کنین بیشتر خیانت هایی که اتفاق افتاده ، طرف مقابلش اتفاقا فرد شکاکی بوده.
اینا نظرای شخصی من بود امیدوارم مفید بوده باشه و موجب ناراحتی تون نشه
به خاطر خطرات احتمالی میشود گفت ساعت 10 شب به بعد تنها فروشگاه نرو
باز هم فقط یک آیتم به سایر آیتم هایی که بنده هم گفتم (رفتار مناسب ، شوخی نکردن و...) اضافه میشود. اما همچنان نمیگوئیم: کلاً فروشگاه نرو
هدف هم ، هم از گناه جلوگیری شدن و هم در موضع ظن و تهمت قرار نگرفتن هست
مورد ظن و تهمت قرار نگرفتن صحیح است
اما اولاً ما از آن سو هم داریم که:
از زیادی سوء ظن بپرهیزید ، به درستی که بعضی از ظن ها گناه است
ثانیاً باید مشخص بشود که مورد اتهام قرار گرفتن در یک موضوع ، حق است یا نه. عرف است یا نه. دینی است یا نه. عقلی است یا نه و.....
مثلاً دختری لباس ناجور میپوشد و با مردها خوش و بش میکند ، گر چه دختر نجیبی باشد ، ولی به او میگوئیم با این رفتار خودت را در معرض سوء ظن قرار نده. چرا؟ چون هم شرع چنین حکمی دارد ، هم عرف و هم عقل
اما شما بفرمائید در کجای دین ، شرع ، عرف یا عقل ، داشتن شماره تلفن افراد فامیل مساوی با سوء ظن است که ما بخواهیم از آن دوری کنیم؟
ارتباط مثالی که زدید رو متوجه نشدم مثلا ذخیره کردن شماره مردها در گوشیش چه کمکی قراره است به یاد گرفتن نحوه ارتباط با منشی آقا بکند
نه برادر منظورم این نبود ، اشتباه برداشت کردید
گفتم اگر این خانم روش برخورد با نامحرم و مدیریت روابط را یاد نگرفته باشد ، شماره ها را هم که کنترل کنیم ، یک جای دیگر خودش را نشان میدهد. مثلاً دربرخورد با یک منشیِ مرد. اما اگر این خانم روش های ارتباط اجتماعی را بداند ، لازم نیست به او بگوئیم شماره نداشته باش. چون خودش میداند کِی از این شماره ها استفاده کند و چه موقع استفاده نکند
در مورد مثال سلام هم اگر خانم جواب سلام ندهد بنده نمیگویم چه بی ادب و اگر جواب سلام بدهد هم نمیگویم چه بی حیا. بلکه باید دید جواب چه سلامی را داده و جواب چه سلامی را نداده و با چه دلیلی. در ضمن یک نکته بسیار مهم اینه که باید رفتارمون با هر کس رو متناسب با ظرفیت و شخصیتش تنظیم کنیم مثلا ممکنه خانمی چنان فن بیان موقرانه ای داشته باشه که کارمند 118 هم باشه حساسیت رو مکالماتش نباشه
احسنت به شما
پس راه داشتن حیا این نیست که یک خانم کلاً سلام نکند. بلکه این است که بداند چه موقع ، به چه کسی ، و با چه شیوه ای سلام کند
لذا راه کنترل روابط هم این نیست که یک خانم شماره هیچ مردی را نداشته باشد. بلکه راهش این است که یک خانم بداند چه موقع ، به چه کسی ، به چه دلیلی و با چه شیوه ای تماس بگیرد. اگر یک خانم از شعور و درایت کافی برخوردار باشد ، خودش اینها را میداند و اگر هم گاهی اشتباه کند (که طبیعی است) با یک تذکر از سوی شوهر بلافاصله عملش را اصلاح میکند. پس باز هم به همان صحبت من می رسیم:
بجای آنکه بگوئیم: نباید شماره تلفن پسرهای فامیل را داشته باشیبهتر است بپرسیم: رفتار شما با نامحرم چگونه است و چه حد و حدودی در این زمینه معتقد هستید؟
یا به عبارتی بجای آنکه بخواهیم همسر ما در یک امر خوب از ما اطاعت کند ، بهتر این است که همسری را انتخاب کنیم که خودش عامل به آن نیکی باشد
نقل از کتاب "مسئلهء حجاب" شهید مطهری
متن کتاب:
شما اگر از فقها بپرسيد آيا صِرف بيرون رفتن زن از خانه حرام است ، جواب مىدهند نه. اگر بپرسيد آيا خريد كردن زن ولو اينكه فروشنده مرد باشد حرام است يعنى نفس عمل بيع و شِراء زن اگر طرف مرد باشد حرام است، پاسخ مىدهند حرام نيست.
نقدِ منتقد:
حرام نيست ولى مذموم است
پاسخ استاد به نقد:
چه دليلى هست كه اگر مقارن با امر ديگرى نباشد حتى مكروه هم باشد؟!
بخش دیگری از همین کتاب:
پيغمبر اكرم زنان را اجازه میداد كه به خاطر حاجتى كه دارند بيرون روند و كار خويش را انجام دهند. سوده، دختر زمعه، همسر رسول خدا، زنى بلندبالا بود. يك شب با اجازه رسول خدا از خانه به خاطر كارى بيرون آمد. با اينكه شب بود عمربن الخطاب سوده را به خاطر بلندبالايىاش شناخت. عمر در اين جهت تعصب شديدى داشت و همواره به پيغمبر توصيه مىكرد اجازه ندهد زنانش بيرون روند. عمر با لحن خشنى به سوده گفت: تو خيال كردى كه ما تو را نشناختيم؟! خير شناختيم. پس از اين در بيرون آمدن خود دقت بيشترى بكن. سوده از همان جا مراجعت كرد و ماجرا را به عرض رسول خدا رساند درحالى كه رسول خدا مشغول شام خوردن بود و استخوانى در دستش بود. طولى نكشيد كه حالت وحى بر آن حضرت عارض شد. پس از بازگشت به حالت عادى فرمود: انَّهُ قَدْ اذِنَ لَكُنَّ أَنْ تَخْرُجْنَ لِحَوائِجِكُنَّ اجازه داده شد به شما كه اگر حاجتى داريد بيرون رويد
چرا نفرمود:
ای پیامبر ، خودت برو کار همسرت را انجام بده
یعنی ایشون گفت با واسطه تماس میگیره و بنده در تایید حرف ایشون در پاسخ به پرسش شما که گفتید چرا مستقیم نگیره میگم چون خطرش کمتره. بسیاری از علما و بزرگان اسلام به این موارد توصیه کردن و ایشون میگه وقتی من خودم دارم به این توصیه عمل میکنم دوست دارم همسرمم مثل خودم باشه.
اینجا هم حضور پدر یا همسر در جریان مکالمه ضرری ایجاد نمیکند ولی عدم حضورش احتمال ضرر را دارد حالا اگه باز هم امکان ارتباط غیر مستقیم نبود بله در این صورت بحثش جداست
بنده مخالف داشتن شماره نیستم به شخصه ولی راهکار ایشون رو هم عیبی نمیدونم چون یه راهکار جایگزین و از نظر من بهتر ارایه کرده
همچنان نمیگوئیم: کلاً فروشگاه نرو
من نمیدونم چطور از گفته های من کلا فروشگاه نرو برداشت کردید. یا کلا تلفن نزن یا کلا با مردان حرف نزن یا کلا بیرون نرو از خونه.
یک مصداق خاص رو من مطرح کردم که شما هر بار تعمیم میدید به کل و بعد نقضش میکنید و نتیجه میگیرید اون اشتباهه. دوست ما یا بر فرض خود من یه اعتقادی داره به طور مصداقی بگید دلیل مخالفتتون با راه حل مطرح شده یعنی تماس غیر مستقیم چیه در ضمن منحصر هم نکردم در اون مصداق گفتم این حالت بهتره (چون سوال شما این بود چه فرقی میکند) و دلایل بهتر بودنش رو هم آوردم. شما ابتدا راهکار ایشون رو رد کردید ولی دلیلی نیاوردید چرا.(شاید هم آوردید من متوجه نشدم)
یا به عبارتی بجای آنکه بخواهیم همسر ما در یک امر خوب از ما اطاعت کند ، بهتر این است که همسری را انتخاب کنیم که خودش عامل به آن نیکی باشد
خب خدا رو شکر به نقطه اشتراک رسیدیم
الان هم بحث ما خواستگاری یعنی انتخاب است و ایشان یکی از شرایط مدنظرشون بود.
اگر الان بر فرض موضوع اختلاف بین زن و شوهر سر مساله تماس تلفنی با اقوام نا محرم یا داشتن شماره ها بود بنده ایشان را به رعایت تقوا دعوت و میگفتم حق ندارند همسرشان را به یک امر اخلاقی مجبور کنند و این مساله مربوط به خود آن خانم است و شما فقط حق راهنمایی دارید.
متن کتاب:
شما اگر از فقها بپرسيد آيا صِرف بيرون رفتن زن از خانه حرام است ، جواب مىدهند نه. اگر بپرسيد آيا خريد كردن زن ولو اينكه فروشنده مرد باشد حرام است يعنى نفس عمل بيع و شِراء زن اگر طرف مرد باشد حرام است، پاسخ مىدهند حرام نيست.
نقدِ منتقد:
حرام نيست ولى مذموم است
پاسخ استاد به نقد:
چه دليلى هست كه اگر مقارن با امر ديگرى نباشد حتى مكروه هم باشد؟!
ممنون از شما بابت استناد به این کتب ارزشمند.
متن این بخشی که فرمودید
شما اگر از فقها بپرسید آیا صرفِ بیرون رفتن زن از خانه حرام است،
جواب میدهند نه. اگر بپرسید آیا خرید کردن زن ولو اینکه فروشنده مرد باشد حرام است، یعنی نفس عمل بیع و شِراء زن اگر طرف مرد باشد حرام است، پاسخ میدهند حرام نیست. آیا شرکت کردن زن در مجالس و اجتماعات ممنوع است؟ باز هم جواب منفی است چنانکه در مساجد و مجالس مذهبی و پای منبرها شرکت میکنند و کسی نگفته است که صرف شرکت کردن زن در جاهایی که مرد هم وجود دارد حرام است. آیا تحصیل زن، فن و هنر آموختن زن و بالأخره تکمیل استعدادهایی که خداوند در وجود او نهاده است حرام است؟ باز جواب منفی است.
فقط دو مسأله وجود دارد؛ یکی اینکه باید پوشیده باشد و بیرون رفتن به صورت خودنمایی و تحریک آمیز نباشد. و دیگر اینکه مصلحت خانوادگی ایجاب میکند که خارج شدن زن از خانه توأم با جلب رضایت شوهر و مصلحت اندیشی او باشد. البته مرد هم باید در حدود مصالح خانوادگی نظر بدهد نه بیشتر. گاهی ممکن است رفتن زن به خانه اقوام و فامیل خودش هم مصلحت نباشد. فرض کنیم زن میخواهد به خانه خواهر خود برود و فی المثل خواهرش فرد مفسد و فتنهانگیزی است که زن را علیه مصالح خانوادگیتحریک میکند. تجربه هم نشان میدهد که این گونه قضایا کم نظیر نیست. گاهی هست که رفتن زن حتی به خانه مادرش نیز برخلاف مصلحت خانوادگی است، همینکه نفس مادر به او برسد تا یک هفته در خانه ناراحتی میکند، بهانه میگیرد، زندگی را تلخ و غیرقابل تحمل میسازد. در چنین مواردی شوهر حق دارد که از این معاشرتهای زیانبخش- که زیانش نه تنها متوجه مرد است، متوجه خود زن و فرزندان ایشان نیز میباشد- جلوگیری کند. ولی در مسائلی که مربوط به مصالح خانواده نیست دخالت مرد مورد ندارد.
By Motahari Android App
خش دیگری از همین کتاب:
پيغمبر اكرم زنان را اجازه میداد كه به خاطر حاجتى كه دارند بيرون روند و كار خويش را انجام دهند. سوده، دختر زمعه، همسر رسول خدا، زنى بلندبالا بود. يك شب با اجازه رسول خدا از خانه به خاطر كارى بيرون آمد. با اينكه شب بود عمربن الخطاب سوده را به خاطر بلندبالايىاش شناخت. عمر در اين جهت تعصب شديدى داشت و همواره به پيغمبر توصيه مىكرد اجازه ندهد زنانش بيرون روند. عمر با لحن خشنى به سوده گفت: تو خيال كردى كه ما تو را نشناختيم؟! خير شناختيم. پس از اين در بيرون آمدن خود دقت بيشترى بكن. سوده از همان جا مراجعت كرد و ماجرا را به عرض رسول خدا رساند درحالى كه رسول خدا مشغول شام خوردن بود و استخوانى در دستش بود. طولى نكشيد كه حالت وحى بر آن حضرت عارض شد. پس از بازگشت به حالت عادى فرمود:
انَّهُ قَدْ اذِنَ لَكُنَّ أَنْ تَخْرُجْنَ لِحَوائِجِكُنَّ
اجازه داده شد به شما كه اگر حاجتى داريد بيرون رويد
چرا نفرمود:
ای پیامبر ، خودت برو کار همسرت را انجام بده
مجموعه آثار شهید مطهری . ج19، ص: 546
اسلام در عین اینكه به زنان اجازه ی شركت در مساجد را می دهد دستور می دهد به صورت مختلط نباشد، محلها از یكدیگر جدا باشد. می گویند پیغمبر اكرم در زمان حیات خویش اشاره كرد كه در ورودی زنان به مسجد از در ورودی مردان مجزا باشد.
روزی اشاره به یكی از درها كرد و فرمود: «لَوْ تَرَكْنا هذَا الْبابَ لِلنِّساء» یعنی خوب است این در را به بانوان اختصاص بدهیم. بعدها عمر صریحاً نهی كرد كه مردان از آن در وارد شوند [19] و نیز می گویند: پیغمبر اكرم دستور داد كه شب هنگام كه نماز تمام می شود اول زنها بیرون بروند بعد مردها. رسول خدا خوش نمی داشت كه زن و مرد در حال اختلاط از مسجد بیرون روند، زیرا فتنه ها از همین اختلاطها برمی خیزد.
رسول خدا برای اینكه برخورد و اصطكاكی رخ ندهد دستور می داد مردان از وسط و زنان از كنار كوچه یا خیابان بروند [20] یك روز رسول خدا در بیرون مسجد بود. دید مردان و زنان با هم از مسجد بیرون آمدند. به زنها خطاب كرد و فرمود بهتر این است شما صبر كنید آنها بروند. شما از كنار بروید و آنها از وسط [21] فقها به همین مناسبت فتوا می دهند كه اختلاط مردان و زنان مكروه است. مرحوم آیة اللّه سید محمد كاظم طباطبائی یزدی (قُدِّس سِرُّه) در عروة الوثقی فصل اول مسأله ی 49 می گوید:
یكره اختلاط الرّجال بالنّساء الاّ للعجائز. .
مختلط شدن مردان و زنان مكروه است مگر در مورد پیرزنان.
راستی اگر كسی بیماردل نباشد تصدیق می كند كه راه اسلام راه معتدل و متعادلی است. اسلام در عین اینكه نهایت مراقبت را برای پاكی روابط جنسی به عمل آورده است هیچ گونه مانعی برای بروز استعدادهای انسانی زن به وجود نیاورده است بلكه كاری كرده است كه اگر این برنامه دور از هر افراط و تفریطی اجرا شود، هم روحیه ها
مجموعه آثار شهید مطهری . ج19، ص: 547
سالم می ماند و هم روابط خانواده ها صمیمی تر و جدی تر می گردد و هم محیط اجتماع برای فعالیت صحیح مرد و زن آماده تر می شود.
کلام آخر
بنده همونطور که از تند روی های اسلام دل خوشی ندارم از کند روی های وسیعی که داره اتفاق میوفته هم که بخشی از دلیلش تندروی های عده دیگه هست دل خوش ندارم. اجبار به مستحبات و توصیه های اخلاقی یا نادیده گرفتن اون توصیه ها در همه موارد هر دو مضره.
دلم می خواست زنی بگیرم کهفارغ از هیاهو های تو خالی امروزه باشد . زنی که از قرتی گری و فمینیسم بازی و دود و حیوان نگه داشتن مبرا باشد.:o3>اصلا قاطی این روانپریش بازی ها نشود و بداند تمام این ها از ضعف و عقده و تنهایی است.:kalafeh:
وقتی از راه می رسم به استقبالم بیاید و نان سنگک را از دستم بگیرد و لبخندی نثارم کند. دست و صورتی بشویم و چای و قندی در کنارش آماده باشد. از اسرار کاریم هیچ نپرسد و بداند که مرد خانه خسته است. خانه را پناهگاهم کند. بوی خوش غذایش در خانه پیچیده باشد. نگاهش کنم و غم را فراموش کنم.:P
وقتی غذا می آورد، کلی پرخوری کنم و او از اشتهای مردش لذت ببرد.:Nishkhand: می خواهم از زحمتش در خانه تشکر کنم.:kafkaf: از دستپختش و از صبرش نیز. او را خانم خانه بدانم. هر از گاهی برایش گل بخرم و او خوشحال باشد و گل را دوست داشته باشد. :taghdim:
دلم می خواهد خانواده ام را دوست بدارد و خانواده ی او مرا دوست بدارند.:Mohabbat: منزل مشترکمان امید خودمان و خانواده هایمان باشد. می خواهم هر از گاهی قهر کند و من نازش را بکشم >
دلم می خواهد خانواده ام را دوست بدارد و خانواده ی او مرا دوست بدارند.:Mohabbat: منزل مشترکمان امید خودمان و خانواده هایمان باشد. می خواهم هر از گاهی قهر کند و من نازش را بکشم >:Dزود آشتی کند. :solh::doosti:در خیابان و در زیر باران با من قدم بزند و صدای پایش به من آرامش دهد. اگر خدای نکرده لقمه ای حرام به منزل بیاورم اولین کسی که شماتتم کند او باشد.:Motehayer::Esteghfar:
راستی می خواهم موقع نماز خواندنش او را با چادر سفیدش تماشا کنم و لذت ببرم.:Doaa: می دانی دوست ندارم زنم بیرون کار کند.:frind: نمی خواهم اعصابش خراب شود.:god::badbakht: هر چه بخواهد از پولی که طبق وظیفه ام به او می دهم تهیه کند.
جمعه ها در خانه کمکش کنم و گاهی برویم چلوکبابی. از فست فود و زندگی فست فودی بیزار باشد. چهره اش لطیف و بی ریا و معصوم باشد. لازم نیست خیلی زیبا باشد. برای زندگی قلب زیبایش را می خواهم.o:-) چکمه بلند چرمی نپوشد و سریال های جم را نگاه نکند. :farar:
هرگز فحش ندهد و اگر من در محیط منزل فحشی به کسی دادم به من تذکر دهد.:pir: و اهل غیبت نباشد. هزاران خاطره با هزاران مرد نداشته باشد.:gholdor: می خواهم ناموسم باشد. بداند که آزادی با هرزگی و فساد فرق دارد. می خواهم به او اعتماد کنم :frind: و او نیز به من. شب ها از آرزوهایش بگوید:Khab: و از امروزش و من با اشتیاق به حرف های او گوش دهم. ذلیل من نباشد و رابطه مان بر اساس انسانیت باشد. نه من او را تربیت کنم! و نه او من را!:no:
می خواهم هر جا که مشکلی داشت بعد از خدا اول مرا صدا بزند.:deldari: اسمم را. و نور امید در قلبش باشم. فرق زن:dohkhtar: و مرد :khoshgel:را بداند. شعر بخواند، کتاب بخواند :khandan:و گاهی بنشینیم و تفسیر کنیم و گاهی من برایش چایی بیاورم و بداند که بودنش چقدر ارزشمند است.
فرزندانمان را با مهر تربیت کند.:madar: به آنها رسیدگی کند اما هرگز قدم زدن زیر باران را با مردش فراموش نکند. در موقع توانگری جلوی ولخرجیم را بگیرد و در موقع سختی کم نیاورد. تنهایی و خلوتمان را داشته باشیم.:ghaiem: می خواهم گاهی کودکی کند و من نیز.:ninii: اما نمی خواهم نمایش عشق به دیگران بدهیم. نمی خواهم در جمع یکدیگر را عشقم و.... صدا کنیم. :yes:اسمم به اضافه آقا و اسمش به اضافه خانم. در مهمانی خودمان را به یکدیگر نچسبانیم. بعضی رفتارها متعلق به خلوت است و لاغیر. :bale:
..............
من از اینا می خوام،;)) یافت میشه؟!:-/:-??
سلام و عرض ادب دوست عزیز
اما بخاطر خطرات احتمالی به او نمیگویم: کلاً فروشگاه نرو!!
سلام
جناب رضا تا جایی که مطالب را مطالعه کردم و متوجه شدم ایشان هم نگفتند که "کلا زنگ نزن" و نداشتن شماره باعث "کلا زنگ نزدن" نمیشود بلکه ایشون گفتند با واسطه زنگ بزن.
به هر حال معیار های ایشان کاملا درسته ولی با توجه به راهنمایی های دوستان میتوانند بهتر مطرح کنند مثلا:
- من قبول دارم مانتو حجاب کامل هست و مشکلی ندارد ولی "من دوست دارم" همسرم چادر داشته باشد.
یا
- من قبول دارم که ما به بانوان در برخی مشاغل نیاز داریم (مثل پزشکی یا تدریس) یا ایرادی برای اشتغال در مکان های زنانه وجود ندارد ولی "من دوست دارم" همسرم خانه دار باشد.
و در جلسه خواستگاری با توجه به مطالب شما که واقعا به بنده هم کمک کرد علایقشان را مطرح نکنند و با استفاده از سوالات نظر مخاطبشون رو بدوند در این صورت امکان اطلاع از عقیده ی واقعی مخاطبمون بدون اینکه علاقه ی ما را در نظر بگیرند وجود دارد.
در کل معیار های مطرح شده معیار های بنده هم هست، دخترهایی با این مشخصات هم کم نیستند حتی مسائلی همچون "بیرون نرفتن بدون اجازه ی همسر" و ... هم که مطرح شد اکثرا قبول دارند.
خدایا چنان کن سرانجام کار که تو خشنود گردی و ما "دوتا" (میدونم استعداد دارم :d)
من نمیدونم چطور از گفته های من کلا فروشگاه نرو برداشت کردید
فکر کنم آنقدر که ما برای زن دادن جناب "نیکوکار" دغدغه داریم خودش ندارد! :Nishkhand:
از گفته های شما برداشت نکردم. دارم گفته های شما را با صحبت استارتر تطبیق میدهم
دوست ما یا بر فرض خود من یه اعتقادی داره به طور مصداقی بگید دلیل مخالفتتون با راه حل مطرح شده یعنی تماس غیر مستقیم چیه در ضمن منحصر هم نکردم در اون مصداق گفتم این حالت بهتره (چون سوال شما این بود چه فرقی میکند) و دلایل بهتر بودنش رو هم آوردم
اگر اعتقاد شماست که من حرفی ندارم. اعتقاد خودتان است
اما دلیلِ من برای مخالفت
فقط لطفاً دقت بفرمائید بخش قرمز رنگ صرفاً بیان نظر خودم است تا شما بهتر آشنا بشوید
پاسخ شما در بخش آبی رنگ به بعد است:از نظر من ، زن زیردست نیست ، کودک نیست ، جاهل نیست. گر چه در مواردی احساساتی است. اعتقاد دارم مدیریت مرد بر زندگی و نظارتش بر زن برای سلامت زن و زندگی مفید و لازم است ، ولی درعین حال اعتقاد دارم این مدیریت و نظارت نباید جنبهء "کنترل" داشته باشد. زن ، زمانی که به مرد بله میگوید ، درمواردی تحت امر او قرار میگیرد. اما همیشه یک انسان مستقل است و قرار نیست آنگونه زندگی کند که ما دوست داریم. من می توانم از همسرم انتظاراتی بجا و معقول داشته باشم ، اما انتظاراتی که بوی کنترل بدهند ، باب میل من نیست چون در آن صورت دارم استقلال زن را از او میگیرم
استارتر تاپیک از ما خواسته اند تا ملاک های ایشان را بررسی کنیم (عنوان تاپیک). من فکر میکنم تفاوت نگاه من با استارتر محترم و همچنین شما برادر عزیزم ، در این است که شما دارید ملاک ها را فقط از طرف خود بررسی میکنید ، لذا به این نتیجه میرسید که خوب است. اما من دارم دید خانمها را نیز در نظر میگیرم
1 - شما میفرمائید استارتر این موضوع را خودش رعایت میکند پس انتظار بی جایی نیست که از همسرش هم چنین درخواستی داشته باشد
اما ایراد من دقیقاً به همین نکته است. چون من انجام میدهم ، دخترها هم باید انجام بدهند؟! چرا؟! مگر من ملاک حق و باطلم؟
آیا هر کاری او انجام داد ، میتواند به منِ مرد بگوید چون من انجام میدهم شما هم باید انجام بدهی؟!
آن هم برای عملی که حرام نیست ، حتی مکروه هم نیست
(یا با سخت گیری میشود گفت مکروه است) شماره 2 را که توضیح دادم این هم واضحتر میشود
2 - کامنت ها را خوانده اید؟ اگر نه ، لطفاً یک بار دیگر کامنت های خانمها را بخوانید ببینید همهء آنها از صحبت های استارتر ، "کنترل" را برداشت میکنند یا نه. ممکن است نوع برداشت ها شدت و ضعف داشته باشد ، اما تقریباً همهء خانمها میگویند این خواسته ها یعنی اعمال کنترل. بخدا خیلی از این خانمها هم مذهبی هستند ، به اطاعت از شوهر هم اعتقاد دارند. وقتی من در خواستگاری به خانم بگویم:
"نباید شماره پسرهای فامیل را داشته باشی" ، این یعنی چه؟ یعنی تو خودت قدرت مدیریت نداری! تو نمی توانی زمان تلفن زدن را تشخیص بدهی! نمی توانی درست و غلط را از هم تفکیک کنی! پس بهتر است کلاً شماره ای نداشته باشی! در شماره 1 گفتم که دلیل نمیشود چون من رعایت میکنم ، به اجبار از همسرم نیز بخواهم رعایت کند. خب چرا؟ چون من برای خودم رعایت میکنم و کسی به من دستور نداده ، اما درمورد خانم ، این من هستم که دارم به او دستور میدهم رعایت کن ، نه آنکه خودش بخواهد. تفاوتش در این است
اگر الان بر فرض موضوع اختلاف بین زن و شوهر سر مساله تماس تلفنی با اقوام نامحرم یا داشتن شماره ها بود بنده ایشان را به رعایت تقوا دعوت و میگفتم حق ندارند همسرشان را به یک امر اخلاقی مجبور کنند و این مساله مربوط به خود آن خانم است و شما فقط حق راهنمایی دارید
خدا خیرتان بدهد
اما برادر عزیز ، بذر زندگیِ آینده را ما امروز میکاریم
پیامبر(ص) سفارش میکنند: مهریه را کم بگیرید ، چون شوهر میپردازد ، اما از زن کینه به دل میگیرد (نزدیک به مضمون)یعنی تک تک مواردِ روز اول ، در ذهن نقش می بندد و یک جایی خودش را نشان میدهد
دختری که میشنود خواستگارش از او میخواهد شماره مردها را نداشته باشد
یا از همان ابتدا گارد میگیرد چون نمیخواهد کسی برایش تعیین تکلیف کند
یا قبول میکند اما با اکراه و اجبار (به هر دلیلی). اما یک روزی این موضوع سر باز خواهد کردما در خواستگاری چکار میکنیم؟ مگر نه این است که یکدیگر را می سنجیم؟
خب چرا فکر میکنیم فقط ما قرار است آن دختر را بسنجیم؟
اتفاقاً به نوعی دخترها خیلی دقیق تر ، یک پسر را کنکاش میکنند
از نگاه طرف مقابل ، خواسته هایی که من مطرح میکنم ، آینه رفتار و اعتقادات من است
دیگر اینکه مصلحت خانوادگی ایجاب میکند که خارج شدن زن از خانه توأم با جلب رضایت شوهر و مصلحت اندیشی او باشد. البته مرد هم باید در حدود مصالح خانوادگی نظر بدهد نه بیشتر
بخش قرمز را خودتان هم البته پررنگ کرده بودید
هر دوی اینها ، یعنی مصالح خانواده هم از دید مرد و هم از دید زن را میشود ساعت ها درموردش بحث کرد که چیست و چگونه است
بعید می دانم داشتن شمارهء پسرخاله (مثلاً) از شرایط نقض مصالح خانواده باشد
تمام توضیحات بعدی هم همان است که صحبتش را کردیم
"شعور خود زن و نظارت مرد" تعیین کننده خواهند بود که زن کجا ، کِی ، و به شکلی عمل کند
به نظر من:
اجازه نداشتن زن برای داشتن تلفن ، یعنی حذف شعور او و صرفاً تکیه بر نظارت مرد ، که میشود همان "کنترل"
ببخشید یک نکته را فراموش کردم
میفرمائید اختلاط مکروه است بله؟
همچنین میفرمائید دلیلی ندارد وقتی میشود شوهر پیامی را به یک مرد برساند ، زن این کار را انجام بدهد
همچنین فرمودید استارتر چیزی را انتظار دارد که خودش رعایت میکند
خب پس این بخش را برای بنده توضیح بدهید لطفاً:
چرا مثلا من باید شماره دختر دایی یا دختر عموم رو داشته باشم؟ این چه کاریه که من باید مستقیما به اون بگم؟؟؟؟
فوق فوقش نهایتش اینه که من به خود دایی یا عمو یا عمه زنگ بزنم بگم اینو مطلب رو به دخترت بگو یا اینکه بگم گوشی رو بده باش حرف بزنم
متوجه منظورم شدید؟
جناب رضا تا جایی که مطالب را مطالعه کردم و متوجه شدم ایشان هم نگفتند که "کلا زنگ نزن"
بلکه گفتند "با واسطه زنگ بزن"
سلام سینا جان
تفاوتش چیست؟ میشود بگوئید؟
مسائلی همچون "بیرون نرفتن بدون اجازه ی همسر"
خیلی تلاش میکنم تفاوت دو خواسته را جا بیندازم ولی نمیدانم چرا موفق نیستم!
از نظر من ، زن زیردست نیست ، کودک نیست ، جاهل نیست. گر چه در مواردی احساساتی است. اعتقاد دارم مدیریت مرد بر زندگی و نظارتش بر زن برای سلامت زن و زندگی مفید و لازم است ، ولی درعین حال اعتقاد دارم این مدیریت و نظارت نباید جنبهء "کنترل" داشته باشد. زن ، زمانی که به مرد بله میگوید ، درمواردی تحت امر او قرار میگیرد. اما همیشه یک انسان مستقل است و قرار نیست آنگونه زندگی کند که ما دوست داریم. من می توانم از همسرم انتظاراتی بجا و معقول داشته باشم ، اما انتظاراتی که بوی کنترل بدهند ، باب میل من نیست چون در آن صورت دارم استقلال زن را از او میگیرم
اختلاف نظر من و شما از همین جا شروع میشود. این که مرد چیزی رو ببینه که زن نمیبینه و سفارشی کنه دلیل جاهل بودن کلی زن نیست بلکه جاهل بودن در اون مورد هست همونطور که من و خیلی از مرد ها هم در خیلی موارد جاهلیم .
کودک بودن هم به کرات از افراد مختلف دیده شده میدونم شاید به مزاج خیلی ها خوش نیاد ولی در مورد زنان رفتار کودکانه بیشتر بروز میکنه. (البته منظورم بعد از بلوغ عقلیشون هست وگرنه مقایسه صرفا سنی در سنین پایین مثلا زیر 18 دختر ها زودتر دست از بسیاری از رفتار کودکانه میکشند)
بحث زبر دست و زیر دست بودن هم مطرح نیست جایگاه هر کس تعریف شده.
در مورد کنترل هم ذاتا بد نیست ولی اگر به صورت دایمی و افراطی استفاده بله مضر است و نتیجه عکس میدهد. مثلا پلیس هم نظارت میکند بر سرعت خودرو ها و هرکه تخلف کرد را کنترل (متوقف یا جریمه) میکند تا به خود و دیگران آسیب نزند. ولی اگر پلیس هم از قانون سو استفاده کرد با وی برخود میشود.
کلا فکر کنم اختلاف نظر ما بیشتر در خود تعریف ذهنیمون از الفاظ هست نه اصل موضوع.
استارتر تاپیک از ما خواسته اند تا ملاک های ایشان را بررسی کنیم (عنوان تاپیک). من فکر میکنم تفاوت نگاه من با استارتر محترم و همچنین شما برادر عزیزم ، در این است که شما دارید ملاک ها را فقط از طرف خود بررسی میکنید ، لذا به این نتیجه میرسید که خوب است. اما من دارم دید خانمها را نیز در نظر میگیرم
1 - شما میفرمائید استارتر این موضوع را خودش رعایت میکند پس انتظار بی جایی نیست که از همسرش هم چنین درخواستی داشته باشد اما ایراد من دقیقاً به همین نکته است. چون من انجام میدهم ، دخترها هم باید انجام بدهند؟! چرا؟! مگر من ملاک حق و باطلم؟
آیا هر کاری او انجام داد ، میتواند به منِ مرد بگوید چون من انجام میدهم شما هم باید انجام بدهی؟!
آن هم برای عملی که حرام نیست ، حتی مکروه هم نیست (یا با سخت گیری میشود گفت مکروه است)
شماره 2 را که توضیح دادم این هم واضحتر میشود
2 - کامنت ها را خوانده اید؟ اگر نه ، لطفاً یک بار دیگر کامنت های خانمها را بخوانید ببینید همهء آنها از صحبت های استارتر ، "کنترل" را برداشت میکنند یا نه. ممکن است نوع برداشت ها شدت و ضعف داشته باشد ، اما تقریباً همهء خانمها میگویند این خواسته ها یعنی اعمال کنترل. بخدا خیلی از این خانمها هم مذهبی هستند ، به اطاعت از شوهر هم اعتقاد دارند. وقتی من در خواستگاری به خانم بگویم: "نباید شماره پسرهای فامیل را داشته باشی" ، این یعنی چه؟ یعنی تو خودت قدرت مدیریت نداری! تو نمی توانی زمان تلفن زدن را تشخیص بدهی! نمی توانی درست و غلط را از هم تفکیک کنی! پس بهتر است کلاً شماره ای نداشته باشی! در شماره 1 گفتم که دلیل نمیشود چون من رعایت میکنم ، به اجبار از همسرم نیز بخواهم رعایت کند. خب چرا؟ چون من برای خودم رعایت میکنم و کسی به من دستور نداده ، اما درمورد خانم ، این من هستم که دارم به او دستور میدهم رعایت کن ، نه آنکه خودش بخواهد. تفاوتش در این است
خدا خیرتان بدهد
اما برادر عزیز ، بذر زندگیِ آینده را ما امروز میکاریم
پیامبر(ص) سفارش میکنند: مهریه را کم بگیرید ، چون شوهر میپردازد ، اما از زن کینه به دل میگیرد (نزدیک به مضمون)
یعنی تک تک مواردِ روز اول ، در ذهن نقش می بندد و یک جایی خودش را نشان میدهد دختری که میشنود خواستگارش از او میخواهد شماره مردها را نداشته باشد
یا از همان ابتدا گارد میگیرد چون نمیخواهد کسی برایش تعیین تکلیف کند
یا قبول میکند اما با اکراه و اجبار (به هر دلیلی). اما یک روزی این موضوع سر باز خواهد کرد
ما در خواستگاری چکار میکنیم؟ مگر نه این است که یکدیگر را می سنجیم؟
خب چرا فکر میکنیم فقط ما قرار است آن دختر را بسنجیم؟
اتفاقاً به نوعی دخترها خیلی دقیق تر ، یک پسر را کنکاش میکنند
از نگاه طرف مقابل ، خواسته هایی که من مطرح میکنم ، آینه رفتار و اعتقادات من است
ابتدا به پست اول بنده در تاپیک مراجعه کنید.
بحث بیان نادرست رو بنده از همون ابتدا مطرح کردم.
بایدی در کار نبوده و نیست . منظور این است وقتی کسی کاری را خودش انجام میدهد از کسی بخواهد معقول تر هست تا اینکه خودش انجام ندهد و از دیگری هم بخواهد. چون اگر خلاف این بود اولین ایرادی یا سوالی که مطرح بود پس چرا خودت انجام نمیدهی. (اما میدانم لزومی در پذیرش انجام کار نیست همانطور که لزومی در رد هم نیست )
کلیت کار یک توصیه اخلاقی مورد سفارش در دین هست و انتخاب با شخص هست. در ضمن نگفته اند دخترها گفته اند همسری که میخواهد با من ازدواج کند.
بهتره یه رجوع بکنیم به حرف اولیه ایشون.
بعضی ها هستن که پسرای فامیل رو محرم می دونن، شماره هاشون رو دارن، جلوشون راحت، بگو بخند دارن. اینم من اصلا قبول ندارم
ایشون چند مورد منطقی رو مطرح کردن و شما دست گذاشتین روی لغت شماره و ایشون هم در بحث برای تایید مواضعش گفته چه لزومی داره به ذخیره بودن شماره.
در صورتی که بیان ما در مورد این مساله صحیح باشد و دختر هم اهل سازش و منطق باشد مثل یکی از خانم های سایت که دلیلی منطقی بر علت داشتن شماره ها آورد میگوید چون در صورت تماس جواب ناشناس ها را نمیدهم شماره های آشنا را ذخیره کرده ام. وقتی آدم با چنین بر خوردی روبرو شود یا دلیل را میپذیرد یا بحث رو محترمانه ادامه میدهد (چون مساله بنیادی ای نیست (در مسایل بنیادی مورد اختلاف بحث کردن صرفا جدل است)) تا جایی که یا قانع کند یا قانع شود و یا واقعا از بحث به این نتیچه میرسد که اختلاف حل نشدنیست و اگر برایش خیلی مهم نباشد کوتاه میاید (و اتفاقا چه مرد چه زن اگر در مساله ای در خواستگاری کوتاه آمد در زندگی مشترک حق اعتراض ندارد) و اگر مهم باشد کوتاه نمی آید و خواستگاری نا موفق است.
از نظر یکی این دیدگاه،کنترل و سلب آزای یا استقلال حساب میشود از نظر دیگری نه. حتی همون راحت بگو بخند کنه یا چادر سرش نکنه هم تو همین دایره لغات آزادی و استقلال و کنترل میشه تعریف و باهاش مخالفت کرد.
آدم اعتقاداتش رو بیان میکنه یا به تفاهم میرسه یا نمیرسه .
به قول خود شما
یا به عبارتی بجای آنکه بخواهیم همسر ما در یک امر خوب از ما اطاعت کند ، بهتر این است که همسری را انتخاب کنیم که خودش عامل به آن نیکی باشد
اگه بر فرض دختری میگفت همسری میخوام که ماهی 3 میلیون به بالا حداقل در آمد داشته باشه (حالا تو ذهنش یا علنی) من بهش ایراد نمیگرفتم بلکه میگفتم دیدگاهش اینه (البته اگه تو حرفاش دم از ساده زیستی و اینا بزنه ولی بعد اینو بگه بحثش جداست و باز هم لزومی به مخالفت علنی با نظرش نیست) .آیا درسته بیام تفسیر کنم این آدم مادیه و دنبال عابر بانکه نه شوهر و ... . نه؛ این خانوم میدونه با چه شرایطی با همسرش به مشکل نمیخوره اون آقا استارتر ما هم میدونه . حالا همین خانم اگه این مطلب رو تا مثلا آقا میگه حقوقم یک و نیمه بهش یه لبخند تحقیر آمیز بزنه میشه رفتار نادرست در خواستگاری.
که اکثرا به دوستمون اشاره کردن که نحوه بیانت رو بهش دقت کن.
بخش قرمز را خودتان هم البته پررنگ کرده بودید
هر دوی اینها ، یعنی مصالح خانواده هم از دید مرد و هم از دید زن را میشود ساعت ها درموردش بحث کرد که چیست و چگونه است
بعید می دانم داشتن شمارهء پسرخاله (مثلاً) از شرایط نقض مصالح خانواده باشد
تمام توضیحات بعدی هم همان است که صحبتش را کردیم
"شعور خود زن و نظارت مرد" تعیین کننده خواهند بود که زن کجا ، کِی ، و به شکلی عمل کند
به نظر من:
اجازه نداشتن زن برای داشتن تلفن ، یعنی حذف شعور او و صرفاً تکیه بر نظارت مرد ، که میشود همان "کنترل"
ببینید تفاوت دیدگاه اینجاست که بنده میگم با بله گفتن زن نظارت و کنترل شوهرش رو میپذیره ( تا جایی که اسلام تعیین کرده مثل اجازه برای خروج، یا مواردی که در خواستگاری میپذیره) اما شما از بخشی از حق خودتون گذشتین (البته از نظر من) و میگین کنترل میشه حذف شعور زن در صورتی که از نظر من نظارت بدون کنترل خود به خود کاراییش رو از دست میده. البته باید در نظر داشته باشیم قوانین فقط در مواقع اختلاف قراره بهش رجوع بشه و در عین حال مرد هم اگر خواست سو استفاده کنه از کنترلش، قوانین دین مشخصه یک سری عقوبت دنیوی هست و یک سری اخروی که در این موارد بازدارنده هست. اگر این تخلفات بیش از حد و غیر قابل رفع و رجوع شد قوانین اجتماعی هم به کمکش میان.
تعیین نقض بودن یا نبودن یک سری مسایل هم در اختیار شوهر قرار گرفته. (البته خودم هم فکر نکنم حذف کلی شماره تلفن در این دسته جای بگیره ولی جزیی یا خاص میتونه)
مثلا شوهر میبینه پسر خاله همسرش نگاه های بدی به همسرش میکنه و بی دلیل برای خانمش اسمس میفرسته (اصلا متن پیامک ها هم مذهبی) چند مورد رفتار زننده هم از اون در برخورد با دخترای دیگه دیده که خانمش در جریان نیست و به دلیل غیبت نمیتونه مطرح کنه. از خانمش میخواد اون رو بلاک کنه و پاسخ پیامک ها رو نده اما خانم از دید خودش متوجه رفتار پسر خاله اش نشده بی دلیل بیاد شروع کنه بگه تو بدبینی چیزی که نمیگه و فلان . متاسفانه خیلی از خانم ها تا مساله ای واضح نشه براشون حاضر به پذیرش نیستن. حتما باید مثلا این پیامک ها به پیامک های عاشقانه یا جوک های جنسی تبدیل شه تا بفهمن قضیه چیه و برسه به حرف آدم.
البته اگه همونطور که مطرح کردید ایراد از خود خانم نباشه .
یادمه چند سال پیش تو همین سایت که چتباکس فعال بود یکی از خانم ها گفت همسرم رضایت نداره من در چت شرکت کنم و دیگه نیومد. نکته اینه که مرد باید این ذهنیت رو در همسرش به وجود بیاره و ثابت کنه که قصد سو استفاده از ابزار کنترل رو نداره اونوقت همسرش هم اگر زن زندگی باشه و بدونه نظرات همسرش حتما مصالح اون درش لحاظ شده گوش میده و کار در همون حالت نظارت باقی میمونه و به کنترل نمیرسه.
میفرمائید اختلاط مکروه است بله؟
البته بهتر بود نقل قول از جمله من رو کامل میذاشتید که نوشته بود
فقها به همین مناسبت فتوا می دهند كه اختلاط مردان و زنان مكروه است.
بنابر این بنده چیزی نگفتم بخشی از متن کتاب استاد بود
متوجه منظورم شدید؟
شاید ولی اگه منظورتون اینه که این که مخالف بود پس چرا خودش میگه من حرف بزنم فکر کنم سو تفاهم شده حداقل در مورد دیدگاه من. چون من گفتم اگر پدر یا همسر یکی از طرفین (کلا محارم)در جریان صحبت حضور داشته باشن مانع از اختلاط خصوصی دو نا محرم و کاهش خطر ناشی از ارتباط در خلوت دو نا محرم میشه.
بحث خیلی طولانی شد و از مباحثه با شما استفاده کردم.
خب پس اگر همسر شما هم برود در یک تاپیک که درمورد علوم کامپیوتر است و در آنجا مشکلش را مطرح کند و یک سری آقا هم بیایند و پاسخ بدهند ایرادی ندارد. درست است؟
(درموردش فکر کنید)
در تاپیک ها افراد یکدیگر را نمیشناسند بنابراین خیر ایرادی ندارد
اثبات یک مشکل در وجود شما نه سودی برای من دارد و نه زیانی و هر جای از صحبت هم که بگوئید به تو ارتباطی ندارد ، دیگر صحبتم را ادامه نمی دهم.
خیر قربان من خودم مایل بودم نظرات شما رو بشنوم
چرا اگر همسر شما به داییش زنگ بزند و از دایی بخواهد که گوشی را به پسرش بدهد ، از نظر شما مشکلی ندارد. اما اگر شماره پسرداییش را داشته باشد ایراد دارد؟ مگر چه فرقی میکند؟
چون اون ارتباط کنترل شدست. چون واقعا ایمجا نیاز ضروری بوده که این مکالمه انجام بشه.
می دونید مث این میمونه که همه مراجع دینی و روانشناسان دینی به خانم ها می فرمایند اگر پسری اومد بتون گفت بیا دوست بشیم قصا من ازدواجه قبول نکنید تا کی؟ تا وقتیکه پسره واقعا بیاد جلو. اینجوری دیگه رابطه پنهونی و با ترس نیست.
روی حرف اصلی بنده اینه که نیازی نیست شماره های جنس مخالف فامیل وجود داشته فوق فوقش اگرم نیاز شد با واسطه کار رو انجام میدیم کما اینکه شاید هرگز این نیاز بوجود نیاد
چون شما از صحبت کردن پنهانی نگران هستید. می ترسید از اینکه چیزی گفته بشود و شما از آن اطلاعی نداشته باشید. می ترسید که نکند به هم پیام بدهند. به عبارتی ، نگران هستید که با هم ارتباط پیدا کنند
احسنت
امام علی (ع) می فرماید یکی از راه های گناه نکردن اینه که نزاریم شرایط گناه فراهم بشه.
اگر اشتباه نکنم خداوند در قرآن می فرماید به گناه نزدیک نشوید نه اینکه گناه نکنید. مثلا من میدونم اگر برم خونه دوستم احتمال داره به گناه بیوفتم، پس کلا نمیرم اونجا نه اینکه بگم خب حالا بزار برم ولی خودمو کنترل می کنم!!!!
من هدفم اینه که بعدا دیگه هر روز جنگ و دعوا نباشه هی بحث سر کار نباشه
یبار برا همیشه تمومش کنم
خب پس چکار کنم؟؟؟
هدفتون درسته ولی روشتون نه.
همونطور که یکی از کاربرها فرمودن ازشون سوال کنید و نظرشونو بخواید. گاهی هم میشه شرایطی را توضیح دهید و بپرسید که در این شرایط چیکار میکنن.
من از تصویرسازی شرایط خیلی استفاده میکنم و خیلی جواب گرفتم.
در ضمن جناب reza-D خوب راهنمایی میکنن و صحبتهاشون در مورد فکری که خانومها میکنن تا اینجا درسته. اینو به این خاطر گفتم که از حرفهاشون برای بیان ملاکهاتون استفاده کنید.
نگوئید:
من نمیخواهم همسرم کار کند
بپرسید:
آیا شما به کار در بیرون منزل علاقه دارید؟
نگوئید:
نباید شماره پسرهای فامیل را داشته باشید
بپرسید:
نظر شما درمورد ارتباطتان با پسرهای فامیل چیست؟
خب منم همین کارو میکنم.
میگم نظرتون راجب کار چیه؟ اون میگه نظری ندارم. شاید یروز بخوام برم. (مثلا این دیگه خوبشه) وگرنه بدش میگه خب اینهمه درس خوندم که برم سر کار!
ولی اگه واقعا مخالف کار کردن خانمتون هستید بهتره سراغ یه دختر دیپلمه بگردید
منکه از خدامه طرف دیپلمه باشه یا اصلا سیکل باشه
اما اختلاف سنی باید چقدر باشه؟ اینم خودش ی بحثه
ولی حتما بهشون اجازه یادگیری هنرهای خونگی رو بدید .
از خدامم هست
ولی واقعا 70 در صد خانمهای مانتویی هم نجیب هستند اینطور نیست که همه بد باشن
خداشاهده من اصلا خطکش دستم نگرفتم ایمان دخترا رو بسنجدم واصلا حرفم این نیست هرکس حجابش بده خودش هم اهل برنامه است! نه هرگز
اگه خانمی بی وفا باشه به نظرتون نمیتونه در غیاب همسرش بهش خیانت کنه؟!
اگه بدونه همسرش به شماره پسر عموش حساسه نمیتونه بجای اسم واقعی پسر عموش
اسم یه دختر رو بنویسه ؟!
کاملا حق با شماست
میتونه اینکارو کنه
نمنم هرگز دوست ندارم گوشی خانمم رو چک کنم
پس از اول خوب با عقلم تصمیم می گیرم که بعدا احتمالش کم باشه که....
فقط خدا می تونه کمک کنه ی انتخاب خوب داشته باشم
آخه خانم محترم این درسته؟ من چه ایرادی دارم چه تقصیری دارم؟ ایرادم اینه که گفتم دوست دارم همسرم چادری باشه؟
سلام
جناب نیکوکار من برای خودتون گفتم به نظر من عقایدتون خیلی خودخواهانه و سختگیرانه است
من که باور نمی کنم کسی بتونه با چنین شرایطی کنار بیاید
هر چند دوستان دیگه زیاد از این موردها دیدن ولی هیچ خانمی با این شرایط کنار نمیاد مگه چاره ایی نداشته باشه این نحوه برخورد شما توهین به زنان است
شما وقتی میخواید ازدواج کنید باید در نظر بگیرید طرف شما هم انسانه حق داره هر جوری میخواد زندگی کنه ازدواج تعامل دو طرفه است نه یه طرفه
قرار نیست برای همه چیز شما تصمیم بگیرید برای پوشش، برای شغل زن و ....
خودتون گفتید خانواده های خوب زیادی برای خواستگاری رفتید چرا فکر میکنید اگه دقیقا این ملاک های شما رو نداشته باشه خوشبخت نمیشی طرف همین که انسانیت داشته باشه تو یه خانواده باآبرو بزرگ شده باشه مهمه
شما از چادر و عدم اشتغال زن شروع کردید رسیدید به اینکه حتی میخواید شماره اقوام مرد هم در داخل گوشی خانم نباشه !!!!!! ( این دیگه چه مدلشه ) خدا میدونه بعدش به کجا کشیده میشه ..............
بهرحال امیدوارم اونجوری که میخوای زندگی کنی هر چند دعا میکنم هیچ یک از دخترای کشورم تن به چنین ذلتی ندن و اینچنین زندگی و شریک زندگی رو انتخاب نکنن
اینم بدونید دوستایی که الان براتون چه چه و به به میزنن ( مثل این جناب حق دوست ) فردا که مجرد موندی و پی به اشتباه بودن افکارت بردی هیچ کمکی بهت نمیکنن
خیلی از این بچه ها هم خودشون چنین عقایدی ندارن نمیدونم چرا برای دیگران تجویز میکنن.
در کل دنیای مجازی خیلی متفاوت تر از دنیای واقعیه برید یه مشاوره حضوری ببینید اونا چی میگن اینجا اکثرا از آرزوهای خودشون حرف میزنن شرایط رو در نظر نمیگیرن
الان دختری با معیارهای مورد نظر من یا پیدا نمیشه یا خیلی خیلی خیلی کم پیدا میشه. اکثرا خانم ها حجاب مناسب ندارن یا اگرم دارن حجاب برتر رو ندارن، اکثراً اهل آرایش هستن، اکثرا دنبال اینن که برن سر کار.
با سلام و احترام
بزرگوار
کمال گرا بودن و یا بد بین شدن به همه در شروع زندگی یک آسیب بزرگی است که برخی با آن مبتلا هستند، و همین موضوع موجب می شود که نتوانند ازدواج کنند، به نظر می رسد باید مختصری خوش بین بوده و در صورت امکان یک مشاوره حضوری هم داشته باشید.
بدانید که همه ما صد درصد کامل نیستیم و هر کدام تا حدودی از ضعف و نقص خاصی برخوردار هستیم و باید قانع بوده و با درک و سازش به فکر تکمیل و شروع زندگی باشیم، برخی از بزرگان روانشناسی که سالهای متمادی در عرصه مشاوره کار کرده اند، نظرشان بر این است که حتی با تفاهم و اشتراکات 60 درصدی هم می توان زندگی خوبی را شروع کرد.
در مورد نحوه انتخاب کیس مورد نظر هم بهتر است مشاوره بگیرید، منظورم این است گاها مشاهده شده که فرد دنبال کیس مومن و عفیفی هست ولی به خانواده هایی مراجعه می کند که از دین و تدین فاصله ها دارند، خوب طبیعی است که شخص با مشکل مواجه می شود. یا فرد تمام ملاکها را دارد ولی یک عیب کوچک و یا مساله ای خاص بوده که قابل اغماض هم می باشد، موجب تردید و یا انصراف از آن اتفاق می افتد، به طور کلی خود نحوه انتخاب فرد مورد نظر برای ازدواج، موضوع مهم و دقیقی هست که باید در مراحل مشاوره گزارش و مورد ارزیابی قرار گرفته شود.
سلام دوست عزیز
خطاب به شما و اون کسانیکه فکر میکنن اخلاق روشنفکری دارند و امروزی رفتار میکنن و میخوان بگن عصر حجری فکر نکنید باید بگم منم مثل شما یک زمانی روشنفکر بودم ولی حالا نیستم چرا؟ دلیل های زیادی ارم
من 5 تا خواستگاری رفتم 4 تاشون مورد اخلاقی داشتن یکیشون که اولی بود روز عاشورا پدرش نذری میداد و دخترش کاملا با حجاب بود وقتی ازش خواستگاری کردم خودشون گفتند که دختره قبلا عقد کرده و به عبارت خودمون مطلقه بود. با این حال به خودم گفتم تو این جامعه حتی اگر دختره هم مقصر نباشه و پسره مورد داشته باشه همه چیز گردن اون دختر می افته و دختره زیان می بینه ولی یک مدت که با دختره تلفنی بابت شناخت همدیگه صحبت کردم فهمیدم مشکل از دختره بوده کم مونده بود رنگ لباس زیرشم به من بگه. باهاش به هم که زدم یکی از آشنایان دورشون به من گفت این از عمدی خودشو مطلقه کرده که بره صیغه بشه و دیگه اجازه پدر لازم نباشه بله دوست عزیز این یک مدل
دومین خواستگاری رفتم یک دختره مثلا فوق العاده امروزی بود که وقتی هم اومد تو اتاق تنها با هم حرف بزنیم کم مونده بود شال روی سرشو برداره با بلوز شلوار تنگ اومده بود. میخواست بگه منم اینطوریم و اینطوری خواهم بود . وقتی صحبت کردیم شرط اول ازدواجش کار کردن بود و میگفت من کارمو خیلی دوست دارمو نمیخوام از دستش بدم ازش پرسیدم مگه کارت چیه؟ گفت تلفنی زنگ میزنیم شهرستانها شیرآلات خونگی تبلیغ میکنیم و اگه خواستن می بریم نشونشون میدیم. ممکنه در طول ماه 25 روز تهران نباشم اگه میتونی با من زندگی کنی من حرفی ندارم
این دختر قصد داشت به نیت کار کردن بره کل ایرانو آباد کنه. شرمنده اینو گفتم بعد خستگیش رو بیاره برای من
به نظر من وقتی شوهری دستش به دهنش میرسه زن نباید بیرون کار کنه. اسرار به کار کردن بیرون توسط دختر حتما مشکلاتی داره. اونهایی که میگن اشکال نداره تو این فضاها نبودن. من کارم اداریه کلی زن و دختر توی این چند سال کنارم بودن که تک و توک دارای اصالت بودن و بیشترشون مشکل داشتن من سه تا خواستگاری دیگه هم رفتم عصری اومدم می نویسم تجربه پیدا کنید
یا علی
شما فرمودید که ایشون میگن "کلا فروشگاه نرو" (کلا زنگ نزن) من هم گفتم که خیر ایشون نمیگن "کلا فروشگاه نرو" (کلا زنگ نزن) و با توجه به شرایطی که خودتون برای فروشگاه رفتن در نظر گرفتید مثلا "سنگین بود" و ... ایشون هم شرط گذاشتن که با واسطه "به فروشگاه برو" (زنگ بزن)
فکر کنم تفاوت واضح باشه به قول شما فرق است بین:
1 - بدون اجازهء من بیرون نرو
2 - کلاً بیرون نرو
به هر حال با تجربیاتی که داشتم، داشتن شماره نامحرم (از هر نوعی) میتونه سرآغاز داستان هایی باشه!!! و با توجه به توصیه ی خدا که می فرماید به گناه نزدیک نشوید؛ همچین شماره هایی نباید در گوشی زن من هم وجود داشته باشه، حتی اگه مطمئن باشم هیچ اتفاقی نمی افته.
خیلی تلاش میکنم تفاوت دو خواسته را جا بیندازم ولی نمیدانم چرا موفق نیستم!
یک خانوم به معنای واقعی اگر بخواهد شوهرداری و مادری بکند وقتش پرمیشود مگردربرخی مواقع زندگی فراغتی برایش حاصل میشود میتوانداز همان فرصت ها استفاده کند برای فعالیت های مورد علاقه اش و مورد نیاز جامعه اسلامی.
یک خانوم باید فعالیت اجتماعی هم داشته باشد اما در حد شان و شخصیت ناب یک بانو.
(ببخشید واضح میگم ولی الانه کارکردن خانم ها در شغل های غیرضروری و راضی بودن به حقوق کم باعث شده همین پسران جوان لعن و نفرین میکنند و شاکی هستند که اگر این خانوم دنبال وظایف واقعی خودش باشد الان من بجای او درین شغل هستم و کارفرما هم مجبوراست حقوق بالاومتناسب بدهد چون مردهستم وباید خانواده ای را بچرخانم)
امام علی (ع) می فرماید یکی از راه های گناه نکردن اینه که نزاریم شرایط گناه فراهم بشه
سلام برادر عزیز
بله امام علی(ع) فرموده اند و حق را هم گفته اند ، اما شما برداشت درستی از سخن ایشان ندارید
سوال: الان خانمهای بی حجاب با لباس های آنچنانی در خیابان فراوان هستند
شما هم مرد هستید و احتمال دارد با دیدن آنها تحریک بشوید
امام علی(ع) هم که فرمودند از گناه و شرایط آن دوری کنید
نظرتان چیست که کلاً از خانه بیرون نزنید؟!
ضرورت است؟ مجبورید؟
خب پس نظرتان چیست که یک ماشین با شیشه دودی کرایه کنید که هر روز شما را دم در خانه سوار کند و دم در شرکت پیاده کند که چشمتان به هیچ زنی نیفتد؟!
چون اون ارتباط کنترل شدست. چون واقعا ایمجا نیاز ضروری بوده که این مکالمه انجام بشه. می دونید مث این میمونه که همه مراجع دینی و روانشناسان دینی به خانم ها می فرمایند اگر پسری اومد بتون گفت بیا دوست بشیم قصد من ازدواجه قبول نکنید تا کی؟ تا وقتیکه پسره واقعا بیاد جلو. اینجوری دیگه رابطه پنهونی و با ترس نیست
چند صفحه است دارم همین را برایتان توضیح میدهم
شما "انتظار این را دارید" که اگر همسر آیندتان شماره مردی را داشته باشد ، ولو فامیل ، یا آن پسر قرار است هدف سوء داشته باشد یا همسرتان!!
این فرق میکند با نگرانی های معمول. این دیگر نگرانیِ بیش از حد است
سوالی که پرسیدم را در نظر بگیرید
اگر یک خانم به شما بگوید: "انتظار دارم شوهر آینده ام در محل کارش ، حدود رفتار با خانمها را رعایت کند" ؛ ((حرف معقولی زده است)) اما اگر بگوید:"انتظار دارم شوهر آینده ام ، اگر در محل کارش خانم حضور داشت ، از آنجا استعفا بدهد" ؛ ((نشان از یک اختلال دارد))
به هر حال با تجربیاتی که داشتم ، داشتن شماره نامحرم (از هر نوعی) میتونه سرآغاز داستان هایی باشه!!! و با توجه به توصیه ی خدا که می فرماید به گناه نزدیک نشوید؛ همچین شماره هایی نباید در گوشی زن من هم وجود داشته باشه ، حتی اگه مطمئن باشم هیچ اتفاقی نمی افته
حرف من هم همین است که دلایلی باعث شده است با دید "شک" نگاه کنیم
این با "توجه داشتن" متفاوت است
حاج آقا پناهیان در یکی از سخنرانی های خودشان از حضار که جوانان بسیجی بودند پرسیدند: آیا کسی از شما حاضر است نام زنش را افراد نامحرم بداند؟!
حضار با قاطعیت گفتند: نه! به هیچ وجه! اصلاً!
حاج آقا گفتند: اما امیرالمؤمنین همسری داشتند بنام فاطمه ، همه هم اسم ایشان را میدانند
عزیز دلم همونطور که قبلا بهت گفتم ما عادت داریم از دین جلو بزنیم. یا از این طرف میفتیم یا از اون طرف.
اگر کسی اسمش رو فهمید هیچ مشکلی نیست ، اما اینکه اسمشو جار بزنیم هم یه بیماری دیگه هست.
احتمالا اولین چیزی که به ذهن شما میرسه اینه که من خودم همین تفکری رو دارم که ازش حمایت میکنم اما کاملا برعکس هست و خیلی هم روی خودم کار میکنم و تلاش میکنم که به چیزی که اسلام گفته نزدیک بشم.
هیچ چیز زیباتر از حد اعتدال نیست که اسلام از ما می خواد.
یادش بخیر بچه که بودم هر مردی رو می دیدم داره نماز می خونه ، هرچی بلند تر می خوند ، هرچی اخم بیشتری توی چهره اش بود ، فکر میکردم اون خیلی خدارو دوست داره. :ok:
ما نا آرام هستیم ، چون یا از دین عقبیم یا ازش جلو زدیم. خودمون رو عاقل تر از خدا می دونیم ، ولی با چند تا "بنده حقیر" ، "بنده ی سراپا تقصیر" ، "منه ناچیز" ، مهر تواضع به پیشانی خودمون میزنیم.
برای همینه که گاهی سوال پیش میاد که چرا بعضی ها هستن که نماز نمی خونند روزه هم نمی گیرند ولی از برخی مذهبی ها خیلی انسان تر هستند.
بخاطر اینکه کسی که راه رو عوضی میره از کسی که عوضی راه میره همیشه یه قدم جلوتره.
منظور من از فروشگاه رفتن، تماس گرفتن، بود.
به هر حال پس چرا شما گفتید موقع رفتن به فروشگاه سنگین باشد؟! من هم میگویم موقع زنگ زدن با واسطه زنگ بزن، نه اینکه کلا زنگ نزن. همان طور که خودتون اشاره کردید این دو با هم خیلی فرق دارند!
حرف من هم همین است که دلایلی باعث شده است با دید "شک" نگاه کنیم
این با "توجه داشتن" متفاوت است
سوال: الان خانمهای بی حجاب با لباس های آنچنانی در خیابان فراوان هستند
شما هم مرد هستید و احتمال دارد با دیدن آنها تحریک بشوید
امام علی(ع) هم که فرمودند از گناه و شرایط آن دوری کنید
نظرتان چیست که کلاً از خانه بیرون نزنید؟!
ضرورت است؟ مجبورید؟
خب پس نظرتان چیست که یک ماشین با شیشه دودی کرایه کنید که هر روز شما را دم در خانه سوار کند و دم در شرکت پیاده کند که چشمتان به هیچ زنی نیفتد؟!
مخاطبتون من نیستم ولی به هر حال چون نامرتبط نیست پاسخ میدم
مثالتون به هیچ وجه درست نیست.
شما بعد از بلوغ و اطلاع از بعضی مسائل چه بی حجاب ببینید چه نبینید حداقل ماهی یک بار تحریک میشوید، نظرتان چیست کلا خودکشی کنیم تا تحریک نشویم؟!
توی این مورد برای اینکه اجازه ندهیم که شرایط گناه فراهم بشود لازم نیست خودکشی کنیم یا از ماشین با شیشه دودی استفاده کنیم، کافی است به توصیه ی خود معصومین (ع) عمل کنیم؛ یعنی ازدواج کنیم.
من هم میگویم موقع زنگ زدن با واسطه زنگ بزن، نه اینکه کلا زنگ نزن
سینا جان به نظرم میرسد کمی باید شیوه ام را تغییر بدهم. ببین عزیز ، خوب یا بد ، شما الان با کسی صحبت میکنید که خیلی مسائل را قبلاً یا خودش تجربه کرده و یا دیده و دقیقاً میداند چگونه است. نه اینکه مردها و زنهای مذهبی ندانند ، اما شاید بطور دقیق و ریز مطلع نباشند که البته این نشان حُسن آنهاست نه امثال من
داداش گلم ، هر وقت گفتی یک قرار حضوری میگذاریم و همدیگر را می بینیم. بعد شما هر زنی را که دوست داری (هر زنی ، فرقی نمیکند) به من نشان بده تا کمتر از یک روز شماره موبایلش را برایت بیاورم!! حالا شما تصور کن یک خانمی شوهرش مثل شما فکر کند و اجازه ندهد شماره ای در گوشیش باشد. یک نامردی هم پیدا شود (که متاسفانه کم هم نیست) بخواهد با این خانم ارتباط بگیرد. به راحتی شماره اش را پیدا خواهد کرد
حالا حرف من چیست؟ اگر این خانم نوع رفتار را یاد نگرفته باشد ، اینجا کار را خراب خواهد کرد. یا در جاهای دیگری که قبلاً هم مثال زدم. استارتر محترم در جایی مطلبی گفتند که فراموش کرده بودم و با صحبت شما یادم آمد. ایشان گفته بودند:
صحبت کردن همسر من در تاپیک ها به این دلیل که افراد یکدیگر را نمی شناسند ایرادی ندارد
در حالیکه همه میدانیم چه اتفاقاتی که در همین تاپیک ها رخ نداده است! از دوستی های مجازی بگیرید تا رسیدن کار به دیدار حضوری و حتی ایجاد رابطهء جنسی. در مواردی با رضایت طرفین و درمواردی هم با تهدیدهای یک مرد (بخوانید نامرد) که از خانم آتوهایی گرفته و بعد هم گفته یا...... یا تمام اطلاعاتت را پخش میکنم
من از شما و استارتر محترم تعجب میکنم که میفرمائید وقتی واسطه وجود داشته باشد تماس کنترل شده است!!!!! اگر قرار باشد رابطه ای بین دو نفر پیش بیاید فکر میکنید کاری برایشان دارد؟! مثلاً زنی که تمایل دارد با پسرداییش بعله.....! با خانه داییش تماس میگیرد و میگوید لطفاً گوشی را بدهید به پسردایی (همان چیزی که شما می خواهید) ، بعد به پسردایی میگوید ، شماره ات را جوری که کسی نفهمد برایم پیامک کن!! تمام!!! هر کسی هم پرسید چکار داشت ، بگو میخواست طریقه خواندن دعای ندبه را بپرسد!!پس سینای عزیز و گل: شما شماره ها را کنترل کنی ، فضای مجازی وجود دارد
فضای مجازی را کنترل کنی ، پسر همسایه وجود دارد
پسر همسایه را کنترل کنی ، مجالسی مثل عروسی ها و برخورد با نامحرم وجود دارد
لذا بهترین و بهترین و بهترین راه این است که دنبال زنی باشید که ((خودش نخواهد))
چون اگر زنی خودش بخواهد خطا کند یا آنکه دربرخورد با چنین مواردی سست باشد ، بجز خدا هیچ کسی نمیتواند جلویش را بگیرد
ببینید خودتون هم دارید تاکید می کنید انعطاف نداشته باشم.
خب پس باید چی کنم؟
تاکید نکردم.با توجه به روحیه فعلی شما این نظر را نوشتم.اگر بخواهید تغییر کنید و انعطاف پذیر شوید باید اول کامل طرف مقابلتان را بشناسید و بعد اگر بیشتر معیارهایتان را داشت کنار بیایید و انتخاب کنید.مثلا چون بقیه معیارهای شما را داشت با کار کردن در محیط زنانه موافقت کنید.(دارم مثال میزنم،بعدا ننویسین اصلا نمیتونم....الان دارم تاکید میکنم مثاله!)
اینکه فرمودید خیلی عالیه و طلایی
موردش هم پیش اومد اما اونا به دلیل اختلاف سن گفتن نه
البته ما نمیدونستیم که دختره سنش اینقده! مثلا فکر میکردیم حدود 23 باشه! بهرحال با سن من بعید میدونم این مورد اینجوری جور بشه
در این مورد بیشتر بگردید.ممکنه یک دختر 28ساله تا دیپلم سواد داشته باشه.سواد در حد دیپلم همیشه برا سن پایینا نیست!بعضی از دخترا اصلا حوصله درس ندارن.بعد دیپلم ادامه نمیدن و میخوان ازدواج کنن،اما چون سنشون یه مقدار بالا رفته و زیاد تو جمع نیستن دیده نمیشن.من اصلا بین معیاراتون شرط سن و تحصیلات ندیدم.
دوستان عزیز ظهری وقت نداشتم الان کاملا سرم خلوته میخوام جریانات زندگیمو اینجا براتون بگم و بعد در بحث شرکت کنم
شک نکنید براتون هم جالبه و هم آموزنده . منم مثل خیلی از آقایونی که زیاد در قید و بند مذهب نبودن چند سالی رو سپری کردم از آدمهایی که زیاد ادای غیرتی ها رو در می آوردند بدم می اومد . یواش یواش با خوندن کتابها و گشت و گذار چند ساله در اینترنت و سایت های مختلف اعتقاداتم تغییر کرد و بیشتر تفکرات مذهبی را خرافات می پنداشتم. همیشه آقایون رو در نگاه به نامحرم مقصر می دونستم و هر جا بحثی در مورد خانمها بود از محدودیت خانمها نسبت به آقایون میگفتم و از خانمها دفاع میکردم مثلا کاملا افکار روشنفکرانه داشتم.
تا اینکه زمان ازدواج من هم فرا رسید. اولین خواستگاری رو که رفتم دختره خوشگل بود و خانواده مذهبی داشت 24 سال داشت و من 30 ساله بودم تو ایام محرم اومده بودن خونه داییش که همسایه ما بودن و من دیده بودمش. کاملا چادری و مذهبی. این خانواده از نظر مذهبی طوری بودن که وقتی حرفشو به خانوادم زدم
مخالفت کردن و گفتند تو با این طرز فکرت بعید میدونم حتی اجازه بدن بری خواستگاری دختره. به هر حال اصرار من نتیجه داد و خواهرم با خانواده دختره صحبت کرد. همون روز فهمیدیم دختره یکبارقبلا عقد کرده بوده ولی به هم خورده. با اینکه ناراحت شده بودم ولی چون از دختره خوشم اومده بود و همچنین معتقد بودم اگر دختری عقد کنه ولی مطلقه بشه حتی اگه مقصر هم نباشه به خاطر اینکه جامعه نمی پسنده این دختر هست که زیان میبینه و پسر مثل روز اول میتونه بره خواستگاری و این دختره که انگاری مثل کالای دسته دوم نگاش میکنن.
به همین دلیل گفتم ایرادی نداره و ادای روشنفکری درآوردم . قرار شد تلفنی و حضوری بیشتر با هم حرف بزنیم . پای تلفن که متاسفانه خودش رو کم کم نشون داد و برای من خط و نشون میکشید که من نمیخوام چادری باشم. میخوام با دوستام بیرون برم. جلوی پسر عموهام بدون حجاب باشم و.... حتی یکبار گفت میخوام با تاپ و شلوارک جلوی فامیل هام باشم. از چنین دختری که خودش و خانوادش ادعای مذهبی بودن داشتن حالم به هم خورد به خصوص وقتی از من خواست موقع بیرون رفتن چند متری از اون با فاصله حرکت کنم. این کار رو بهونه برای نامحرم بودن ما قرار میداد ولی هدفش این بود که تو خیابون اگه از کسی خوشش اومد کاری کنه که دنبالش راه بیافتن. من بعد از این کارش کاملا بی خیالش شدم. تا اینکه یکی از آشنایان دورش که با نامزد سابقش فامیل هم بود گفت این دختره مشکل روحی و روانی و اخلاقی داره خودشو از عمد مطلقه کرد تا دیگه اجازه پدر برای صیغه شدن لازم نداشته باشه. متاسفانه خانوادش هم همینطوری بودن. جریان رفتارهای بدش رو که به مادرش گفتم از دخترش دفاع میکرد. فقط من موندم خانواده ای که به ظاهر اسلام دارند و همشون چادری هستند دنبال چه هستند؟ نذر برای چه میکنن؟
دومین خواستگاری که رفتم چند ماه بعد از اولی بود . با توجه به افکارم و اعتقاداتم دنبال دختری امروزی و با شخصیت بودم از مذهبی ها زیاد خوشم نمی اومد. دختره تو روز خواستگاری با بلوز و شلوار سفید و کاملا آرایش کرده و با موهای رنگ کرده جلوم ظاهر شد. منظورش رو گرفتم که یعنی من میخوام اینطوری باشم. بعد که صحبت کردیم خانم قصد زندگی کردن نداشت و شوهر رو برای اینکه آزادتر بشه میخواست. شرط گذاشت که حتما باید کار کنه و کارشم طوری بود که میگفت20 تا 25 روز تو سفرم. والا هنر پیشه های خانم ایرانی هم این مقدار از شوهرشون دور نیستن که این خانم دنبالش بود. این دختر هم کاملا مشخص بود اهل زندگی نیست .
سومین خواستگاری که رفتم بازم بد آوردم. دختره کاملا تابع خواهر بزرگترش بود . این یکی همون اول در مورد شیوه زندگی آینده چیزی نگفت ولی رفتار خانوادش کاملا نشون میداد که سطح فرهنگی بالایی ندارن . برادرش برای تحقیق اومده بود تو محل ما از اول خیابون تا ته خیابون رفته بود برای خواهرش تحقیق کرده بود . طوریکه تو محل هر کی منو میدید میگفت رفتی خواستگاری ؟ حتی داداشش تو محل هایی که من سالهای گذشته کار میکردم از اونجا هم تحقیق کرده بود. وقتی دیدم اینطوریه منم رفتم از یکی از همسایه هاشون تحقیق کردم و گفتند اینا سه تا دختر دارند همشون ازدواج کردن. اونجا شاخ رو روی سرم دیدم. بیشتر که پرسیدم فهمیدم این دختره هم نامزد کرده بوده ولی به هم خورده. دیگه بی خیالش شدم تا اینکه خانواده دختره زنگ زدن جواب مثبته .. مثل اینکه داداش دختره موردی در مورد من تو کل تهران پیدا نکرده بود جواب مثبت دادن برای گرفتن حال داداششه هم که شد و اینکه تو محل ما اونطوری رفتار کرده بود با خانواده رفتیم برای تعین مهریه. هنوز جریان رو به خانواده خودم نگفته بودم چون میدونستم بفهمن جریان چیه نمیان
مهریه رو از 500 تا سکه شروع کردن هر چی میگفتن من هی میگفتم نه . بابام یواشکی هی محکم میزد به دستم. مهریه رو رسونده بودم به 200 تا وقتی دیدم دیگه پائین نمیان به داداشش با خنده گفتم تمام تهران فهمیدن من رفتم خواستگاری بعد هم به خواهر بزرگترش گفتم شما چرا نگفتین خواهرتون نامزد کرده . خلاصه یحث شد و خانواده ما هم وقتی موضوع رو فهمیدن خیلی سریع پا شدن رفتیم
خواستگاری چهارم دیگه آخر نامردی بود. دختره کارش فیلمبرداری و میکس از مجالس عروسی بود. ایشون هم مثلا کار میکرد. اولش که رفتیم خواستگاری ایشون من تفکراتمو گفتم اون هم گفت . ادعای دختره خیلی بالا بود قیافه آنچنانی نداشت ولی لباس های روز می پوشید. آخر مجلس تو اتاق به من جواب منفی داد ما هم مثل بچه آدم اومدیم بیرون یک هفته بعد مادرش زنگ زد که دخترم گفته یکبار دیگه تشریف بیارین. نگو دختره برای من نقشه داشته و دنبال سو استفاده از تفکرات روشنفکرانه من بود. دوباره رفتیم این بار لحن دختره عوض شده بود خیلی با من راه می اومد . بالاخره اون روز با مهریه 500 سکه توافق کردیم و 15 روز بعد عقد رسمی کردیم. دختره منو به همه همکارهاش نشون میداد و معرفی میکرد حالا خدا میداند در مورد من به آنها چه میگفت. دقیقا یک روز بعد از عقد ما بود که خانواده دختره منو دعوت کردن به روستای ییلاقیشون نزدیک دماوند از صبح تا شب با دختره تو باغ ها چرخ میزدیم و در مورد آینده میگفتیم. تا اینکه شب شد و مادر دختره به من گفت دیگه دیره شب همین جا بمون شما که به هم محرمین. من از زمانیکه ویندوز ایکس پی تازه اومده بود تو اینترنت فعالایت داشتم با تمامی افکار دختر و پسرها توی اون چند سال آشنا شده بودم. به این رفتار مادرش و دختره شک کردم. خودم هم این مدل زندگی کردن رو دوست نداشتم از این رفتار زمانی بیشتر بدم اومد که مادرش اسرار میکرد من شب اونجا بمونم. شکم زمانی بیشتر شد که دیدم همه طبقه بالا رو برای ما خلوت کردن . تجربیاتی که از تو اینترنت کسب کرده بودم اجازه نداد بی گدار به آب بزنم برای همین در مقابل اسرار مادرش تصمیم گرفتم پیش برادر15 سالش تو حیاط بخوابم با این کارم دختره و مادرش انگاری تو شوک بودن منم حالم گرفته بود. دوست نداشتم به این سرعت رابطه ام با نامزدم عمیق بشه. صبح که شد قبل از صبحانه رفتیم تو باغشون دختره شروع کرد از گذشتش گفتن. که قبلا دوست پسر داشته . این حرفها رو به این دلیل به من میزد چون من تو صحبت هام بهش گفته بودم هر کدام از ما تا حالا اگه دوست دختر یا دوست پسری داشتیم تا اینجا مهم نیست و از این به بعد مسئولیت داریم و باید به عهدی که بستیم وفادار بمونیم. روز خواستگاری برای اینکه با افکار من بیشتر آشنا بشه بهش گفته بودم من مخالف معاینه دختران هستم و اون رو توهین به شعور دختر خانمها و انسانیت میدونم همین حرف های من بود که باعث سو استفاده از من شد. اون روز تو باغ به من گفت من بکارتم حلقوی هست و عادی نیست. بماند که چه چیزهای دیگه ای به من گفت و از من خواست که با هم به راحتی رابطه داشته باشیم. من که اسیر تفکرات غلط خود شده بودم حالا داشتم تاوان پس میدادم. دختره خیلی راحت از رابطه با دوست پسرهاش میگفت من فقط گوش میکردم. داشتم از درون خودمو میخوردم.
دوستان من دستام خسته شد بقیش بماند برای پست بعدی این مطالب رو نوشتم که بگم آقایون اگر دیدین دختری که ازش خواستگاری کردین اصرار به کار کردن داره حتما بدونین مشکل داره و گرنه زندگی هزاران برابر از کار کردن باید مهم تر باشه.
بحث نگرانی شما برای ارتباط همسرآینده تان با نامحرم های فامیل هم تاحدی طبیعی است و باید هم حواستان باشد چون در روایات از پیامبرگرامی هم اشاره شده است به اینکه قشر زن نیاز دارد به هدایت شدن توسط شوهرش.
درست هست شما میخواهید تا حد ممکن کوتاهی صورت نگیرد در موضوع ارتباط با نامحرم که بعدا باعث به وجود آمدن زمینه ی گناه باشد این صحیح است
ببینید مثال میزنم و فکرمیکنم اکثریت هم موافق باشند با این مثال:آقایی که از کودکی در درخانواده ای اصیل و مذهبی و با سطح دانش و آگاهی بالا تربیت پیدا کرده وقتی وارد مقوله ازدواج میشود بسیار پخته و هوشمندانه عمل میکند اول خانواده دختر را مدنظر میگیرد از بُعد مذهبی بودن بعد هم دختر را. و اصولا سراغ خانواده های مذهبی میرود که خوش اخلاق و مبادی آداب هستند. وبعد خیلی محترمانه خواستگاری میکند و شخصیت دختر را ارزیابی میکند و ریشه این مقید بودن دختر را میپرسد ازش.اینکه چرا مقید است مذهبی است مثله خانواده اش؟چه دلایلی برای این گونه زندگی اش دارد این خانوم؟...
پس دختری که اساس اعمالش را میداند و جواب قاطعانه میدهد وقبول دارد و دوست دارد این مذهبی بودنش را مطمئن باشید نحوه ارتباط با نامحرم وخیلی موارد دیگر را هم میداند و میتواند کنترل کند و وظیفه خودش را میداند.
درضمن کسی که به درستی اعتقاداتش ایمان دارد در این صحبت های خواستگاری هم، محترمانه صحبت میکند خیلی آرام و متین و مودب.چه دختر په پسر.
شما هم سعی کنید در نوع بیان محترمانه برخوردکنیدحتی اگرطرف مقابلتان مثلا چادر هم نداشت.(رسمی و خشک بودن فرق دارد با محترمانه ی همراه با خوش خلقی )
چون داریم مواردی که آقایونی که زیادمذهبی نیستن وبراشون مهم نیست اختلاط بانامحرم و چادر چوشیدن و آرایش کردن و... این آقایون دل دخترهای چادری و مستعد مارو بردن و جواب بله گرفتن ازشون به خاطر رعایت احترام دوطرفه و بعد ازدواج هم با روش خودشون چادر رو از سر خانومشون برداشتن...
به نظرم درمورد چگونگی ارتباطات کلامی و لحن کلام درخواستگاری بیشترتحقیق کنید زودتر به نتیجه میرسید.
(درضمن خانوم ها یک ذهنیتی دارند: وقتی مردی در خواستگاری مثلا اول به حجاب من اهمیت میدهد و میگوید اگه حجاب نداشته باشی خداحافظ،من هم میگویم چه بهتر تواصلا دیگرخوبی های من را ندیده میگویی خداحافظ همان بهتر که بروی چه بسا من خوبی های دارم که اگر بفهمی عاشق من شوی ،و درضمن شاید اگرخواستگار مطلوب من باشی بعد از آشناشدن با ملاک ها و اعتقاداتت ،من به خاطر اعتقادات خوبت مقیدترهم بشوم )
اغلب همچین واکنشی دارند دخترها در ذهن و عمل ،چون رفتار غلط و از بالا به پایین خواستگار مذهبی شان را میبینند در خواستگاری
تشکر. واقعا فرمایشاتون جالب و جدید بودن برام
ایشون گفت با واسطه تماس میگیره و بنده در تایید حرف ایشون در پاسخ به پرسش شما که گفتید چرا مستقیم نگیره میگم چون خطرش کمتره. بسیاری از علما و بزرگان اسلام به این موارد توصیه کردن و ایشون میگه وقتی من خودم دارم به این توصیه عمل میکنم دوست دارم همسرمم مثل خودم باشه.
احسنت احسنت احسنت
ارتباط مثالی که زدید رو متوجه نشدم مثلا ذخیره کردن شماره مردها در گوشیش چه کمکی قراره است به یاد گرفتن نحوه ارتباط با منشی آقا بکند . اولا نگفته اند که ارتباطشان را با کلیه مردان قطع کنند (قطعا تجربه ارتباط با همسر خودشان و خواستگاران قبلی و خیلی موارد دیگر رو در طول زندگیشون داشتن).بلکه گفته اند ارتباط دو نفره و خصوصی نداشته باشند.
احسنت خودشه. همینه
ببینین در مورد معیارهاتون باید بگم فراوان هستند خانومایی که چنین شرایطی رو دارند.
امایک نکته ای که لازمه مدنظر قرار بدین اینه که اکثر خانومای مومن و مذهبی امروزی خوششون نمیاد که توسط همسرشون تحت کنترل و اجبار قرار بگیرن،وقتی شما همسری رو انتخاب میکنید که مومن و متعهد به احکام دین هست، خود به خود میدونه که چطور باید با نامحرم رفتار کنه. نیازی نیست شما براش این خط قرمزها رو قرار بدین و مدام کنترلش کنین که نکنه با نامحرمای فامیل ارتباط داشته باشه. درواقع این شرطی که شما میذارین که مثلا همسر آیندم حق نداره شماره پسرای فامیل رو داشته باشه، کاملا مشخصه که بی اعتماد هستین به رفتار خانومتون، شما به جای گذاشتن چنین شرطی باید خانومی رو انتخاب کنید که خودش میدونه حد و حدود خودش رو ، و حتی اگه شما خودتون شماره ی پسر فامیل رو بذارین جلوش ، خودش استفاده ای ازش نکنه.
بنده هم دقیقا همین رو مد نظر دارم واز کنترل پس از ازدواج بیزارم
(ببخشید واضح میگم ولی الانه کارکردن خانم ها در شغل های غیرضروری و راضی بودن به حقوق کم باعث شده همین پسران جوان لعن و نفرین میکنند و شاکی هستند که اگر این خانوم دنبال وظایف واقعی خودش باشد الان من بجای او درین شغل هستم و کارفرما هم مجبوراست حقوق بالاومتناسب بدهد چون مردهستم وباید خانواده ای را بچرخانم)
دقیقا همینطوره من تو محیط کارم طی چند سال با خانمها ی حسابدار و منشی های زیادی کار کردم. در شرکتی که کار میکردم مسئول بیمه و مالیات شرکت بودم و لیست 450 نفری مالیات و حقوق رو من باید ماهانه به حساب بیمه واریز میکردم. متاسفانه این خانمها تو محیط کار اصلا کار نمیکردن و بیشتر به سوهان زدن ناخن و لاک و تلفن زدن به دوستان می گذروندن. سر همین جریانات با مسئول ارشد صحبت کردم خودمو جای دیگه منتقل کردم ولی اینها شدن مسدول مالیات و بیمه. اولین ماه رو گفتن بلد نیستیم با نرم افزار بیمه کار کنیم و بیا یادمون بده. دومین ماه رو خانم گفتن مشکل ماهانه دارند. دیدم هر ماه بهونه میکنن رفتم تو سیستمشون یک نرم افزار نصب کردم که هر 10 ثانیه یک بار از صفحه مانیتور عکس میگرفت. چند روز بعد که دوباره صدام کردن رفتم هم کارشون رو انجام میدادم هم اون نرم افزار رو چک میکردم به جان تنها دخترم قسم رفته بودن تو سایت های مبتدل و داستان مبتذل میخوندن و تو چت های یاهو چت میکردن و تو مترو صادقیه با اینکه متاهل بودن با دیگران قرار میگذاشتن. البته منم تلافی کردمو گزارش دادم جفتشون اخراج شدن. منظورم اینه اگر دختری اصرار به کار کردن داشت اونم اول زندگی بدونید مشکل داره من حداقل 10 مورد اینطوری دیدم.
در صورتی که بیان ما در مورد این مساله صحیح باشد و دختر هم اهل سازش و منطق باشد مثل یکی از خانم های سایت که دلیلی منطقی بر علت داشتن شماره ها آورد میگوید چون در صورت تماس جواب ناشناس ها را نمیدهم شماره های آشنا را ذخیره کرده ام. وقتی آدم با چنین بر خوردی روبرو شود یا دلیل را میپذیرد یا بحث رو محترمانه ادامه میدهد (چون مساله بنیادی ای نیست (در مسایل بنیادی مورد اختلاف بحث کردن صرفا جدل است)) تا جایی که یا قانع کند یا قانع شود و یا واقعا از بحث به این نتیچه میرسد که اختلاف حل نشدنیست و اگر برایش خیلی مهم نباشد کوتاه میاید (و اتفاقا چه مرد چه زن اگر در مساله ای در خواستگاری کوتاه آمد در زندگی مشترک حق اعتراض ندارد) و اگر مهم باشد کوتاه نمی آید و خواستگاری نا موفق است.
از نظر یکی این دیدگاه،کنترل و سلب آزای یا استقلال حساب میشود از نظر دیگری نه. حتی همون راحت بگو بخند کنه یا چادر سرش نکنه هم تو همین دایره لغات آزادی و استقلال و کنترل میشه تعریف و باهاش مخالفت کرد.
آدم اعتقاداتش رو بیان میکنه یا به تفاهم میرسه یا نمیرسه .
سلام
برام عجیبه که شما حرفای منو خیلی خوب متوجه می شید
در جهت تایید فرمایش شما.
بله
منم عرض کردم.
یجای عرض کردم من چطوری می تونم شماره دخترای فامیل رو بگیرم؟؟ مثلا به چه بهونه ای؟ چی بهش بگم؟ بگم شمارتو میخوام برای چی؟؟؟؟
اما یوقتی هست مثلا شخص مقابل میگه این شماره هم کلاسی قدیمیهه هنوز مونده تو گوشیم یا این شماره پسر دایی ام است و تو گوشیم ذخیره هست... به این دلیل و به این دلیل ازشون شماره گرفتم.
هیچ ایرادی هم نداره
اما اینکه اصلا جنسیت در نظر گرفته نشه و به مانند دختران، شماره پسران هم در گوشی خانم باشد این دیگه مشکله.
شما وقتی میخواید ازدواج کنید باید در نظر بگیرید طرف شما هم انسانه حق داره هر جوری میخواد زندگی کنه ازدواج تعامل دو طرفه است نه یه طرفه
قرار نیست برای همه چیز شما تصمیم بگیرید برای پوشش، برای شغل زن و ....
منکه عمرا نمیرم برا ی خانم مانتویی و شاغل بعد بگم حالا بیا بخاطر من اینجوری باش و اینجوری نباش
از اولش دنبال کسی هستم که خودش همینجوری باشه. اینم ظلمه؟ اینم زوره؟ این بی عدالتیه؟
خودتون گفتید خانواده های خوب زیادی برای خواستگاری رفتید چرا فکر میکنید اگه دقیقا این ملاک های شما رو نداشته باشه خوشبخت نمیشی طرف همین که انسانیت داشته باشه تو یه خانواده باآبرو بزرگ شده باشه مهمه
شما از چادر و عدم اشتغال زن شروع کردید رسیدید به اینکه حتی میخواید شماره اقوام مرد هم در داخل گوشی خانم نباشه !!!!!! ( این دیگه چه مدلشه ) خدا میدونه بعدش به کجا کشیده میشه ..............
بهرحال امیدوارم اونجوری که میخوای زندگی کنی هر چند دعا میکنم هیچ یک از دخترای کشورم تن به چنین ذلتی ندن و اینچنین زندگی و شریک زندگی رو انتخاب نکنن
اینم بدونید دوستایی که الان براتون چه چه و به به میزنن ( مثل این جناب حق دوست ) فردا که مجرد موندی و پی به اشتباه بودن افکارت بردی هیچ کمکی بهت نمیکنن
خیلی از این بچه ها هم خودشون چنین عقایدی ندارن نمیدونم چرا برای دیگران تجویز میکنن.
در کل دنیای مجازی خیلی متفاوت تر از دنیای واقعیه برید یه مشاوره حضوری ببینید اونا چی میگن اینجا اکثرا از آرزوهای خودشون حرف میزنن شرایط رو در نظر نمیگیرن
شاید گفتنش لازم یا درست نباشه
اما خانم محترم
من با چشمای خودم خیلی خیلی بدتر از ایناش رو دیدم
مثلا شوهره به خانمش گفته حق نداری موهاتو رنگ کنی. (خانمه هم راضیه و هیچ مشکلی نداره)
مثلا گفته حق نداری حتی بری دم در چیزی بخری (بازم خانم راضی)
حق نداری ادامه تحصیل بدی (بازم خانم راضی)
حق نداری گواهینامه بگیری (بازم خانم راضی)
خانم محترم شما از جانب خودتون دارید قضییه رو نگاه می کنید وگرنه من چیز خیلی نرمالی گفتم لازم نبود انقد جبهه بگیرید
والا همسر من چند تا خانم بسیار نجیب همکارشن ولی واقعا به بچه هاو خونه داریشون نمیتونن برسن
بچه هاشون هم تو مهد کودک بزرگ شدن تربیتشون صفر!حتی یکی از خانمهای همکارش یک سال مرخصی
بدون حقوق گرفته تا بتونه به بچه هاش اون هم "پسر "برسه!
واقعا سخته خونه داری وشاغل بودن یه خانم !نمیشه!مگه دیگه از اون خانمها باشی!
ولی اگه خانمی واقعا توان واستعداد کارهای سختی مثل پزشکی وجراحی داره چه اشکالی داره بیرون کار کنه !
واسه کارهای خونش هم مستخدم بگیره وبچه هاش رو هم توی یکی از بهترین مهد کودک ها بگذاره وخودش هم
هر موقع فرصت داشت به بچه هاش برسه !معلمی هم همینطور!که متاسفانه حقوقشون اونقدر کفاف نمیده !
ولی به نظر من مشاغل دیگه واقعا این ارزش رو ندارن که وظایف مادری وخونه داری رو بخوای کنار بگذاری !
و از این جهت من با جناب نیکوکار موافقم!
سلام
برادر عزیزم قبول دارید تمام سرمایه زوج، فرزندشونه؟
خب پول به چه درد می خوره؟ وقتی سرمایشون داره از دست میره
تازه کلی ازین پول میره جای مهد و غذای آماده و ....
من دیدم پدر و مادر سه تا شغل داشتن حالا که بچشون بزرگ شده و خراب شده اینا دارن می زنن تو سر خودشون
با سلام و احترام
بزرگوار
کمال گرا بودن و یا بد بین شدن به همه در شروع زندگی یک آسیب بزرگی است که برخی با آن مبتلا هستند، و همین موضوع موجب می شود که نتوانند ازدواج کنند، به نظر می رسد باید مختصری خوش بین بوده و در صورت امکان یک مشاوره حضوری هم داشته باشید.
بدانید که همه ما صد درصد کامل نیستیم و هر کدام تا حدودی از ضعف و نقص خاصی برخوردار هستیم و باید قانع بوده و با درک و سازش به فکر تکمیل و شروع زندگی باشیم، برخی از بزرگان روانشناسی که سالهای متمادی در عرصه مشاوره کار کرده اند، نظرشان بر این است که حتی با تفاهم و اشتراکات 60 درصدی هم می توان زندگی خوبی را شروع کرد.
در مورد نحوه انتخاب کیس مورد نظر هم بهتر است مشاوره بگیرید، منظورم این است گاها مشاهده شده که فرد دنبال کیس مومن و عفیفی هست ولی به خانواده هایی مراجعه می کند که از دین و تدین فاصله ها دارند، خوب طبیعی است که شخص با مشکل مواجه می شود. یا فرد تمام ملاکها را دارد ولی یک عیب کوچک و یا مساله ای خاص بوده که قابل اغماض هم می باشد، موجب تردید و یا انصراف از آن اتفاق می افتد، به طور کلی خود نحوه انتخاب فرد مورد نظر برای ازدواج، موضوع مهم و دقیقی هست که باید در مراحل مشاوره گزارش و مورد ارزیابی قرار گرفته شود.
استاد بزرگوار انصافاً مطالب و راهنمایی شما و دوستان چراغ نورانی و راهگشا برای بنده بود و استفاده کردم
اما هنوز مکان های تاریک وجود دارد
ما همون 60 درصد رو در نظر میگریم
مثلا شما بفرمائید لطفا:
خانمی همه چی عالی و درست دارد خانواده هم عالی
اما شغل می خواهد
اینو چند درصد در نظر بگیریم؟ این میشه شصت؟
یا اینکه خانمی خوبه، خانوادش یکم مورد دارن و اهل خارج رفتن و روابط عادی هستن اما خود خانم خوبه فقط چادر نداره برا کار هم گفته باشه
اینو چند درصد بدم؟ این شصت میشه؟
حرق من تا حالا این بوده که چادر و کار نقاط قرمزه و در صورت فقدان بلافاصله جواب منفی اما بقیه هر چیزی که باشه به احتمال قوی قابل حله.
یعنی به فرمایش شما من چادر+ کار رو حدود 60 درصد در نظر گرفتم
من سه تا خواستگاری دیگه هم رفتم عصری اومدم می نویسم تجربه پیدا کنید
منتظریم
مورد اولتون رو خدا بخیر گذروند وگرنه اگر دیر متوجه می شدین بیچاره می شدین
(ببخشید واضح میگم ولی الانه کارکردن خانم ها در شغل های غیرضروری و راضی بودن به حقوق کم باعث شده همین پسران جوان لعن و نفرین میکنند و شاکی هستند که اگر این خانوم دنبال وظایف واقعی خودش باشد الان من بجای او درین شغل هستم و کارفرما هم مجبوراست حقوق بالاومتناسب بدهد چون مردهستم وباید خانواده ای را بچرخانم)
احسنت درد ما رو گفتین
اینم بش اضاف کنید که خود اون دختره هم ترشیده نمیشد. چون ی آقا که بره سر کار راحت میتونه با اون خانمه ازدواج کنه اما این خانمه شغل رو غصب کرده آقا مونده بیکار خودشم داره می ترشه
سلام برادر عزیز
بله امام علی(ع) فرموده اند و حق را هم گفته اند ، اما شما برداشت درستی از سخن ایشان ندارید
سوال:
الان خانمهای بی حجاب با لباس های آنچنانی در خیابان فراوان هستند
شما هم مرد هستید و احتمال دارد با دیدن آنها تحریک بشوید
امام علی(ع) هم که فرمودند از گناه و شرایط آن دوری کنید
نظرتان چیست که کلاً از خانه بیرون نزنید؟!
ضرورت است؟ مجبورید؟
خب پس نظرتان چیست که یک ماشین با شیشه دودی کرایه کنید که هر روز شما را دم در خانه سوار کند و دم در شرکت پیاده کند که چشمتان به هیچ زنی نیفتد؟!
احسنت
کاملا فرمایش خوبی بود
بقرآن اصلا دوست ندارم بیام بیرون. گفتم بقرآن.
ولی دیگه در حد مرگ که باشه میام بیرون
خب منم همین رو گفتم. خانمه شماره پسرارو نداشته باشه ولی در حد مرگ که بود می تونه با اون پسره از طریق واسطه حرف بزنه.
من به اجبار گاهی میرم بیرون. اونم به اجبار گاهی با پسرای فامیل با واسطه حرف بزنه
چند صفحه است دارم همین را برایتان توضیح میدهم
شما "انتظار این را دارید" که اگر همسر آیندتان شماره مردی را داشته باشد ، ولو فامیل ، یا آن پسر قرار است هدف سوء داشته باشد یا همسرتان!!
این فرق میکند با نگرانی های معمول. این دیگر نگرانیِ بیش از حد است
سوالی که پرسیدم را در نظر بگیرید
اگر یک خانم به شما بگوید: "انتظار دارم شوهر آینده ام در محل کارش ، حدود رفتار با خانمها را رعایت کند" ؛ ((حرف معقولی زده است))
اما اگر بگوید:"انتظار دارم شوهر آینده ام ، اگر در محل کارش خانم حضور داشت ، از آنجا استعفا بدهد" ؛ ((نشان از یک اختلال دارد))
فکر می کنم توضیحات بالا کافی باشد
حضار با قاطعیت گفتند:
نه! به هیچ وجه! اصلاً!
حاج آقا گفتند:
اما امیرالمؤمنین همسری داشتند بنام فاطمه ، همه هم اسم ایشان را میدانند
باشه آقا حالا میگید اینم بشنوید
دیگه منم زدم به سیم آخر
می خوایید مقایسه کنید دیگه؟
باشه
شخصی رفت نزد رسول الله ص عرض کرد نابینا هستم میشه مسجد نرم؟
پیامبر ص فرمودند خیر. از در خانه تا در مسجد طناب ببند، سر طناب رو بگیر و برو مسجد
حالا
همین پیامبر ص می فرمایند نماز زن در خانه بهتر است تا در مسجد---- کل مطلب جا افتاد؟؟؟
بزار بهتر براتون بگم
حضرت فاطمه س
الگوی زنان
فرمودند زبیر، تابوت من به گونه ای باشد که حجم بدنم دیده نشود.
بخندیم یا گریه کنیم؟؟؟؟؟؟؟؟ حضرت نگران دیده شده حجم بدنشان پس از مرگ است اما دختران ما آخ امان که چه بگویم
حضرت فاطمه خود را در برابر شخص نابینا پوشاندند. فرمود او مرا نمی بیند منکه او را می بینم.
آقا بسم الله خانمای ما اینارو رعایت کنند اونوقت اسمشون رو همه بدونن. بسم الله
تازه بماند که امیرالمومنی امام علی ع فرمود زن باید پرده نشین باشد
تازه بماند که پیامبر ص فرمود همسران من از پشت پرده با نامحرم حرف بزنن. شاید این واسطه (پرده) همون واسطه ای باشه که من بش اشاره کردم (تماس با واسطه)
من همین حرفا و احادیث رو تو جلسه خواستگاری هم میگم اما طرف میگه ول کن بابا ما که قرار نیست اونجوری باشیم
شما بعد از بلوغ و اطلاع از بعضی مسائل چه بی حجاب ببینید چه نبینید حداقل ماهی یک بار تحریک میشوید، نظرتان چیست کلا خودکشی کنیم تا تحریک نشویم؟!
توی این مورد برای اینکه اجازه ندهیم که شرایط گناه فراهم بشود لازم نیست خودکشی کنیم یا از ماشین با شیشه دودی استفاده کنیم، کافی است به توصیه ی خود معصومین (ع) عمل کنیم؛ یعنی ازدواج کنیم.
انصافا جوابتون کوبنده بود
داداش گلم ، هر وقت گفتی یک قرار حضوری میگذاریم و همدیگر را می بینیم. بعد شما هر زنی را که دوست داری (هر زنی ، فرقی نمیکند) به من نشان بده تا کمتر از یک روز شماره موبایلش را برایت بیاورم!! حالا شما تصور کن یک خانمی شوهرش مثل شما فکر کند و اجازه ندهد شماره ای در گوشیش باشد. یک نامردی هم پیدا شود (که متاسفانه کم هم نیست) بخواهد با این خانم ارتباط بگیرد. به راحتی شماره اش را پیدا خواهد کرد
دوست گلم ما اینجوریش رو داریم همین الان
خانمه نامحرم جواب نمیده
اگرم مثلا آقایی با شماره جدید بخواد بشون زنگ بزنه قبلش باید بهش پیامک بده و خودشو معرفی کنه. به همین سادگی
نیازی نیست از قبل شماره همه پسرای فامیل رو داشته باشه. افراد دیگر به گوشی منزل زنگ میزنن. گوشی منزل هم هر شخصی بطور ناگهانی جواب میدهد
در حالیکه همه میدانیم چه اتفاقاتی که در همین تاپیک ها رخ نداده است! از دوستی های مجازی بگیرید تا رسیدن کار به دیدار حضوری و حتی ایجاد رابطهء جنسی. در مواردی با رضایت طرفین و درمواردی هم با تهدیدهای یک مرد (بخوانید نامرد) که از خانم آتوهایی گرفته و بعد هم گفته یا...... یا تمام اطلاعاتت را پخش میکنم
اینو من نمی دونم
من از شما و استارتر محترم تعجب میکنم که میفرمائید وقتی واسطه وجود داشته باشد تماس کنترل شده است!!!!! اگر قرار باشد رابطه ای بین دو نفر پیش بیاید فکر میکنید کاری برایشان دارد؟! مثلاً زنی که تمایل دارد با پسرداییش بعله.....! با خانه داییش تماس میگیرد و میگوید لطفاً گوشی را بدهید به پسردایی (همان چیزی که شما می خواهید) ، بعد به پسردایی میگوید ، شماره ات را جوری که کسی نفهمد برایم پیامک کن!! تمام!!! هر کسی هم پرسید چکار داشت ، بگو میخواست طریقه خواندن دعای ندبه را بپرسد!!
من انقد بدبین باشم به همسرم؟
اگر اینجوری که هیچی دیگه کلا ازدواج نکنم بهتره
یعنی من نمی تونم حد وسط داشته باشم؟
یا شماره همه پسرای فامیل یا اینکه قرنطینه؟؟؟ یعنی حد وسط نداره؟
من اصلا بین معیاراتون شرط سن و تحصیلات ندیدم.
بله
چون اصلا برام اهمیت نداره. جفتش هر چی کمتر بهتر
همین پیامبر ص می فرمایند نماز زن در خانه بهتر است تا در مسجد
و باز همین پیامبر(ص) میفرمایند:
زن حق دارد برای کار شخصی با اجازه شوهر ((به تنهایی)) از خانه بیرون برود که پست آن را از قول شهید مطهری برایتان گذاشتم
برادر عزیز می فرمائید دوست ندارم بیرون بروم اما چون مجبورم میروم
اما آیا ماشین شیشه دودی که گفتم برای خود تهیه کرده اید؟
هدف ما در این تاپیک همراهی شما برای یک انتخاب درست است. استاد چه چیزی به شما گفتند؟
نشاط[/B];823208]کمال گرا بودن و یا بدبین شدن به همه در شروع زندگی یک آسیب بزرگی است که برخی با آن مبتلا هستند، و همین موضوع موجب می شود که نتوانند ازدواج کنند، به نظر می رسد باید مختصری خوش بین بوده و در صورت امکان یک مشاوره حضوری هم داشته باشید
حرف من تا حالا این بوده که چادر و کار نقاط قرمزه و در صورت فقدان بلافاصله جواب منفی اما بقیه هر چیزی که باشه به احتمال قوی قابل حله
چادری بودن یا شاغل نبودن نه اینکه بد است ، اما اینها معلول هستند نه علت
شما نباید بپرسید آیا فلان دختر چادری است یا نه؟
بلکه باید دختر چادری پیدا کنید ، بعد بپرسید چرا چادری است؟
هر دختر معتقد و مؤمنی به دین ، قطعاً چادری هم هست
اما هر دختر چادری لزوماً معتقد و مؤمن نیست
شما باید به دنبال خصوصیت گسترده تری باشید و اجازه بدهید ریزه کاری ها خودشان حاصل بشوند. ممکن است برای نبودن یک خصوصیت با امتیاز 20 در وجود یک دختر ، خصوصیاتی با امتیاز 80 را از دست بدهید. برای یک خصوصیت (نداشتن شماره پسرها) که به زور و به زحمت میشود گفت مکروه است (که نیست) ، عوامل بسیار مهمتری را در ازدواج نادیده گرفته اید. من فکر میکنم شما در پی خانمی
"با سطح شعور بالا ، عاقل ، مودب ، متین و نجیب ، اهل زندگی ، قانع" و خصوصیات اینچنین باشید. شما اگر 100 را پیدا کنید ، این ریزه کاری ها خودش حاصل خواهد شد
به قول مرحوم آقاسی: چون که 100 آمد 90 هم پیش ماست
استاد بزرگوار انصافاً مطالب و راهنمایی شما و دوستان چراغ نورانی و راهگشا برای بنده بود و استفاده کردم
اما هنوز مکان های تاریک وجود دارد
ما همون 60 درصد رو در نظر میگریم
مثلا شما بفرمائید لطفا:
خانمی همه چی عالی و درست دارد خانواده هم عالی
اما شغل می خواهد
اینو چند درصد در نظر بگیریم؟ این میشه شصت؟
یا اینکه خانمی خوبه، خانوادش یکم مورد دارن و اهل خارج رفتن و روابط عادی هستن اما خود خانم خوبه فقط چادر نداره برا کار هم گفته باشه
اینو چند درصد بدم؟ این شصت میشه؟
حرق من تا حالا این بوده که چادر و کار نقاط قرمزه و در صورت فقدان بلافاصله جواب منفی اما بقیه هر چیزی که باشه به احتمال قوی قابل حله.
یعنی به فرمایش شما من چادر+ کار رو حدود 60 درصد در نظر گرفتم
سلام
بزرگوار
از طریقه بحث هات معلومه، که آدم خیلی حساسی هستید! اگر براتون مقدوره یک مشاوره حضوری حتما داشته باشید، ولی با دید انتقادی وارد عرصه مشاوره نشوید، در این صورت شاید نتیجه نگیرید.
با سلام
این که به نفع خانمهاست
ولی اگه واقعا مخالف کار کردن خانمتون هستید بهتره سراغ یه دختر دیپلمه بگردید .یا حتما
با هاش اتمام حجت بکنید که ایشون چنین اجازه ای ندارن !
ولی حتما بهشون اجازه یادگیری هنرهای خونگی رو بدید .
بیچاره میپوسه اگه فقط کارش خونه داری باشه!
به نظرم اکثر خانمهای سادات وطلاب وخیلی مذهبی ،چادریند .بهتر سراغ این خانوادها برید البته با تحقیق
ولی واقعا 70 در صد خانمهای مانتویی هم نجیب هستند اینطور نیست که همه بد باشن
خانم شهید بابایی هم مانتویی بودن که بعدا با تشویقای همسرشون چادری شدن
متاسفانه این موضوع حقیقت داره واز این نظر با شما کاملا موافقم .
یکی از پایه های اصلی زندگی زناشویی اعتماد به همدیگه هست اگه با شکاکیت بخواید این مسئله رو دنبال کنید واقعا دیگه نمیشه
زندگی کرد.
حالا یه سوال
اگه خانمی بی وفا باشه به نظرتون نمیتونه در غیاب همسرش بهش خیانت کنه؟!
اگه بدونه همسرش به شماره پسر عموش حساسه نمیتونه بجای اسم واقعی پسر عموش
اسم یه دختر رو بنویسه ؟!
با عذرخواهی از محضر دوستان بخصوص خانمهای محترم:
زنی را می شناختم که با تلفن با شوهرش که در محل کار بود صحبت میکرد و به او میگفت عزیزم دلم برایت تنگ شده
نکته اینکه این مکالمه در حالی انجام میشد که این خانم در آغوش یک پسر جوان بود!!!! زمانی که من جوان تر بودم ، بین ما رفقا یک ضرب المثلِ خودمانی وجود داشت:
اینکه هر پسری میخواهد زن بگیرد باید بداند مغازه دارها ، اقوام ، دانشگاه ، محل کار و خانواده ، فقط کلیاتی از یک دختر را می توانند بازگو کنند
((پروندهء اصلیِ)) هر دختر ، زیر بغل پسرهای محل است! :Narahat az:
سلام و عرض ادب
این کار زمانی موثر است که روی بیشتر مسائل توافق حاصل شده باشد. در اولین جلسات مطرح کردن این موضوع ، بجا نیست
سلام و عرض ادب
راحت بگویم؟
چون شما از صحبت کردن پنهانی نگران هستید. می ترسید از اینکه چیزی گفته بشود و شما از آن اطلاعی نداشته باشید. می ترسید که نکند به هم پیام بدهند. به عبارتی ، نگران هستید که با هم ارتباط پیدا کنند
با اجازه بنده در این جا ورود میکنم چون به نظرم راهکاریکه ایشون ارایه کردن منطقی هست.
فرض کنید برای رسیدن به یک نقطه دو مسیر (مثلا مسیر جاده در مسافرت) وجود داره که یکیش کم خطر و یکیش پر خطر.
1- اگر رسیدن به مقصد ضرورت عقلانی نداشته باشه و خطر از منفعت بیشتر باشه عقل حکم به عدم پیمودن مسیر میکنه.
2- اگر منفعت بیشتر باشه مسیر کم خطر رو انتخاب میکنه.
در هر دو حالت انتخاب مسیر پر خطر (در شرایطی که نتیجه یکسانه) معقول نیست.
با توجه به حالت 2 حالا به نظر شما ارتباط با نا محرم رو که دین در موردش اینقدر سفارش به احتیاط کرده در حالتی که به گفته شما ضرورتی پیش اومده باشه مسیر با خطر کمتر رو انتخاب کرده باشن کار اشتباهی کردن؟
در مورد قسمت دوم وقتی شخص در مورد خودش این مورد رو رعایت کرده یعنی بحث اعتماد نیست بحث خطر بلقوه هست .
در این موردی هم که فرمودید فرق است بین زمانی که یکی میخواهد بپرد ته چاه و ما کاری نکنیم (تا جایی که میتونیم بازم باید تلاش کنیم) و کسی که چاه را نمیبیند و ما خطر وجود چاه را به وی گوشزد کنیم.
و من الله توفیق
یا حق
سلام علیکم
معیارهای شما صحیح هست
بحث نگرانی شما برای ارتباط همسرآینده تان با نامحرم های فامیل هم تاحدی طبیعی است و باید هم حواستان باشد چون در روایات از پیامبرگرامی هم اشاره شده است به اینکه قشر زن نیاز دارد به هدایت شدن توسط شوهرش.
درست هست شما میخواهید تا حد ممکن کوتاهی صورت نگیرد در موضوع ارتباط با نامحرم که بعدا باعث به وجود آمدن زمینه ی گناه باشد این صحیح است
ببینید مثال میزنم و فکرمیکنم اکثریت هم موافق باشند با این مثال:آقایی که از کودکی در درخانواده ای اصیل و مذهبی و با سطح دانش و آگاهی بالا تربیت پیدا کرده وقتی وارد مقوله ازدواج میشود بسیار پخته و هوشمندانه عمل میکند اول خانواده دختر را مدنظر میگیرد از بُعد مذهبی بودن بعد هم دختر را. و اصولا سراغ خانواده های مذهبی میرود که خوش اخلاق و مبادی آداب هستند. وبعد خیلی محترمانه خواستگاری میکند و شخصیت دختر را ارزیابی میکند و ریشه این مقید بودن دختر را میپرسد ازش.اینکه چرا مقید است مذهبی است مثله خانواده اش؟چه دلایلی برای این گونه زندگی اش دارد این خانوم؟...
پس دختری که اساس اعمالش را میداند و جواب قاطعانه میدهد وقبول دارد و دوست دارد این مذهبی بودنش را مطمئن باشید نحوه ارتباط با نامحرم وخیلی موارد دیگر را هم میداند و میتواند کنترل کند و وظیفه خودش را میداند.
درضمن کسی که به درستی اعتقاداتش ایمان دارد در این صحبت های خواستگاری هم، محترمانه صحبت میکند خیلی آرام و متین و مودب.چه دختر په پسر.
شما هم سعی کنید در نوع بیان محترمانه برخوردکنیدحتی اگرطرف مقابلتان مثلا چادر هم نداشت.(رسمی و خشک بودن فرق دارد با محترمانه ی همراه با خوش خلقی )
چون داریم مواردی که آقایونی که زیادمذهبی نیستن وبراشون مهم نیست اختلاط بانامحرم و چادر چوشیدن و آرایش کردن و... این آقایون دل دخترهای چادری و مستعد مارو بردن و جواب بله گرفتن ازشون به خاطر رعایت احترام دوطرفه و بعد ازدواج هم با روش خودشون چادر رو از سر خانومشون برداشتن...
به نظرم درمورد چگونگی ارتباطات کلامی و لحن کلام درخواستگاری بیشترتحقیق کنید زودتر به نتیجه میرسید.
(درضمن خانوم ها یک ذهنیتی دارند: وقتی مردی در خواستگاری مثلا اول به حجاب من اهمیت میدهد و میگوید اگه حجاب نداشته باشی خداحافظ،من هم میگویم چه بهتر تواصلا دیگرخوبی های من را ندیده میگویی خداحافظ همان بهتر که بروی چه بسا من خوبی های دارم که اگر بفهمی عاشق من شوی ،و درضمن شاید اگرخواستگار مطلوب من باشی بعد از آشناشدن با ملاک ها و اعتقاداتت ،من به خاطر اعتقادات خوبت مقیدترهم بشوم )
اغلب همچین واکنشی دارند دخترها در ذهن و عمل ،چون رفتار غلط و از بالا به پایین خواستگار مذهبی شان را میبینند در خواستگاری
پسرمذهبی اگر در خواستگاری با دختر جلف و سبکی هم مواجه بشود اگر بتواند احترام شخصیت طرف مقابل را نگه دارد و حسن خلق به خرج دهد؛مطئمن باشد حتی اگر آن دختر را انتخاب نکند برای همسری
آن دختر بعدهابخاطر برخورد آن خواستگارش به سمت مثبت بودن میرود و در زندگی اش پیشرفت میکند.
خلاصه اینکه خوب باشیم در همه جاها و زمان ها (خوب و زرنگ) مومن باید باهوش باشد...
انتظار دارم صحبت های مرا دقیق بخوانید برادر. من هیچ جایی نگفتم خواسته های ایشان اشتباه است. مشکل یکی در نوع ارائهء این خواسته هاست و یکی هم در خلط کردن وسیله و هدف
دقت بفرمائید فرق است بین این دو:
مکالمهء غیرضروری نداشته باشیمشمارهء کسی را نداشته باشیم
مثلاً من از همسرم انتظار دارم اگر برای خرید به فروشگاه رفت:
1 - سنگین رفتار کند
2 - با فروشنده خوش و بش نکند
3 - با لباس ، ظاهر و رفتار مناسب وارد فروشگاه بشود
4 - اگر میداند صاحب یک فروشگاه فرد چشم ناپاکی است ، یا آدمی است که حدود را رعایت نمیکند ، از فروشگاه دیگری خرید کند
اما بخاطر خطرات احتمالی به او نمیگویم:
کلاً فروشگاه نرو!!مطلب بعد مخلوط کردن وسیله و هدف است. هدف اصلی در بحث هایی که میفرمائید این است که از گناه جلوگیری بشود. یعنی مشکل با گوشی موبایل نیست ، بلکه مشکل با خطر گناه است. پس راهکار صحیح این است که رفتار یک شخص به گونه ای باشد که از گناه دوری کند ، نه اینکه هی برویم وسائل را از جلوی دستش برداریم. خب حالا فرض کنیم همسر من هیچ شماره ای را در گوشیش ذخیره نکند (شمارهء مردها). یکی دو ماه بعد از ازدواج همسر من به کلاس آشپزی میرود که اتفاقاً منشی آنجا یک آقاست. همسر من هم که یاد نگرفته چطور باید رفتار کند ، با این آقا گرم میگیرد و در نهایت با او ارتباط هم پیدا میکند! مصونیت باید در ذهن و قلب ایجاد بشود ، نه با فیلترهای اجباری. وگرنه باید بگوئیم اگر به خانمی گفتیم سلام ، او باید با یک خودکار روی کاغذ بنویسد علیک سلام و بعد آن را به ما نشان دهد ، چون اگر زبانی بگوید علیک سلام خوف آن است که به حرام بیفتیم!
سلام
احتمالش هست به طور کل...
دقت بفرمائید فرق است بین این دو:
مکالمهء غیرضروری نداشته باشیم
شمارهء کسی را نداشته باشیم
مثلاً من از همسرم انتظار دارم اگر برای خرید به فروشگاه رفت:
1 - سنگین رفتار کند
2 - با فروشنده خوش و بش نکند
3 - با لباس ، ظاهر و رفتار مناسب وارد فروشگاه بشود
4 - اگر میداند صاحب یک فروشگاه فرد چشم ناپاکی است ، یا آدمی است که حدود را رعایت نمیکند ، از فروشگاه دیگری خرید کند
اما بخاطر خطرات احتمالی به او نمیگویم: کلاً فروشگاه نرو!!
مطلب بعد مخلوط کردن وسیله و هدف است. هدف اصلی در بحث هایی که میفرمائید این است که از گناه جلوگیری بشود. یعنی مشکل با گوشی موبایل نیست ، بلکه مشکل با خطر گناه است. پس راهکار صحیح این است که رفتار یک شخص به گونه ای باشد که از گناه دوری کند ، نه اینکه هی برویم وسائل را از جلوی دستش برداریم. خب حالا فرض کنیم همسر من هیچ شماره ای را در گوشیش ذخیره نکند (شمارهء مردها). یکی دو ماه بعد از ازدواج همسر من به کلاس آشپزی میرود که اتفاقاً منشی آنجا یک آقاست. همسر من هم که یاد نگرفته چطور باید رفتار کند ، با این آقا گرم میگیرد و در نهایت با او ارتباط هم پیدا میکند! مصونیت باید در ذهن و قلب ایجاد بشود ، نه با فیلترهای اجباری. وگرنه باید بگوئیم اگر به خانمی گفتیم سلام ، او باید با یک خودکار روی کاغذ بنویسد علیک سلام و بعد آن را به ما نشان دهد ، چون اگر زبانی بگوید علیک سلام خوف آن است که به حرام بیفتیم!
[FONT=verdana]سلام و عرض احترام
دوست عزیز اگر دقت کنید بنده تنها بخش سوال شما که راهکار دوستمون رو در اون مورد خاص رد کرده بودید انتخاب کردم و در سایر موارد مثل نحوه بیان اشتباه که خودم هم اشاره کردم موافقم یا لا اقل بحثی ندارم.
یعنی ایشون گفت با واسطه تماس میگیره و بنده در تایید حرف ایشون در پاسخ به پرسش شما که گفتید چرا مستقیم نگیره میگم چون خطرش کمتره. بسیاری از علما و بزرگان اسلام به این موارد توصیه کردن و ایشون میگه وقتی من خودم دارم به این توصیه عمل میکنم دوست دارم همسرمم مثل خودم باشه.
مثال فروشگاه مثال خوبی بود ولی نتیجه گیری مناسبی نبود
به خاطر خطرات احتمالی میشود گفت ساعت 10 شب به بعد تنها فروشگاه نرو. ( اینجا هم حضور پدر یا همسر در جریان مکالمه ضرری ایجاد نمیکند ولی عدم حضورش احتمال ضرر را دارد حالا اگه باز هم امکان ارتباط غیر مستقیم نبود بله در این صورت بحثش جداست )
هدف هم ، هم از گناه جلوگیری شدن و هم در موضع ظن و تهمت قرار نگرفتن هست. (بنده مخالف داشتن شماره نیستم به شخصه ولی راهکار ایشون رو هم عیبی نمیدونم چون یه راهکار جایگزین و از نظر من بهتر ارایه کرده).
ارتباط مثالی که زدید رو متوجه نشدم مثلا ذخیره کردن شماره مردها در گوشیش چه کمکی قراره است به یاد گرفتن نحوه ارتباط با منشی آقا بکند . اولا نگفته اند که ارتباطشان را با کلیه مردان قطع کنند (قطعا تجربه ارتباط با همسر خودشان و خواستگاران قبلی و خیلی موارد دیگر رو در طول زندگیشون داشتن).بلکه گفته اند ارتباط دو نفره و خصوصی نداشته باشند. در ثانی اینکه عدم ارتباط منجر به بی حیایی و گرم گرفتن با نا محرم شدن میشه دیدگاه شماست و بنده نتیجه برعکس میگیرم چون انسان معمولا در مواردی که تجربه کمتری دارد دقت و احتیاط بیشتری میکند (البته بازم صد در صد رد نمیکنم ولی از نظرم حالت دوم به حالتی که شما مطرح کردید اولویت دارد) . مصونیت باید هم در ذهن و قلب و هم در رفتار ایجاد شود و یکی ناقض دیگری نیست.
در مورد مثال سلام هم اگر خانم جواب سلام ندهد بنده نمیگویم چه بی ادب و اگر جواب سلام بدهد هم نمیگویم چه بی حیا. بلکه باید دید جواب چه سلامی را داده و جواب چه سلامی را نداده و با چه دلیلی.
در ضمن یک نکته بسیار مهم اینه که باید [FONT=verdana]رفتارمون [FONT=verdana]با هر کس رو متناسب با ظرفیت و شخصیتش تنظیم کنیم مثلا ممکنه خانمی چنان فن بیان موقرانه ای داشته باشه که کارمند 118 هم باشه حساسیت رو مکالماتش نباشه.
و من الله توفیق
یا حق[FONT=verdana]
ببینین در مورد معیارهاتون باید بگم فراوان هستند خانومایی که چنین شرایطی رو دارند.
امایک نکته ای که لازمه مدنظر قرار بدین اینه که اکثر خانومای مومن و مذهبی امروزی خوششون نمیاد که توسط همسرشون تحت کنترل و اجبار قرار بگیرن،وقتی شما همسری رو انتخاب میکنید که مومن و متعهد به احکام دین هست، خود به خود میدونه که چطور باید با نامحرم رفتار کنه. نیازی نیست شما براش این خط قرمزها رو قرار بدین و مدام کنترلش کنین که نکنه با نامحرمای فامیل ارتباط داشته باشه. درواقع این شرطی که شما میذارین که مثلا همسر آیندم حق نداره شماره پسرای فامیل رو داشته باشه، کاملا مشخصه که بی اعتماد هستین به رفتار خانومتون، شما به جای گذاشتن چنین شرطی باید خانومی رو انتخاب کنید که خودش میدونه حد و حدود خودش رو ، و حتی اگه شما خودتون شماره ی پسر فامیل رو بذارین جلوش ، خودش استفاده ای ازش نکنه.
بنابراین همانطور که یکی از دوستان هم فرمودن بهتره در جلسه ی خواستگاری از طرف مقابل نظرش رو در مورد ارتباط با نامحرم و نامحرمای فامیل بپرسین تا متوجه بشین اعتقادشون به چه صورتیه و اونطوری هست که شما میخواین یا نه، به جای اینکه بگین تو حق نداری شماره پسرای فامیلو داشته باشی. اینجوری اون دختر حتی اگه خودشم با شماهم نظر باشه نسبت به این اجبار و کنترل شما موضع میگیره و جواب رد میده. چون یه جوری توهین هست به اون خانم، چون اگه خانم مذهبی باشه خودش میدونه که حتی اگه شماره ی نامحرمای فامیل رو هم داشته باشه ازش استفاده ای نمیکنه. دلیلی نداره شما کنترلش کنین و بترسین از اینکه اگه شماره طرفو داشته باشه ممکنه یه روزی خطا بره. شما با این شرطتون دارین مبنای زنگیتون رو برپایه ی عدم اعتماد قرار میدین. هرچی بیشتر طرف مقابل رو محدود کنین و کنترلش کنین، اون شخص اتفاقا از همون راه خطا میره . اگه دقت کنین بیشتر خیانت هایی که اتفاق افتاده ، طرف مقابلش اتفاقا فرد شکاکی بوده.
اینا نظرای شخصی من بود امیدوارم مفید بوده باشه و موجب ناراحتی تون نشه
اما اولاً ما از آن سو هم داریم که:
از زیادی سوء ظن بپرهیزید ، به درستی که بعضی از ظن ها گناه استثانیاً باید مشخص بشود که مورد اتهام قرار گرفتن در یک موضوع ، حق است یا نه. عرف است یا نه. دینی است یا نه. عقلی است یا نه و.....
مثلاً دختری لباس ناجور میپوشد و با مردها خوش و بش میکند ، گر چه دختر نجیبی باشد ، ولی به او میگوئیم با این رفتار خودت را در معرض سوء ظن قرار نده. چرا؟ چون هم شرع چنین حکمی دارد ، هم عرف و هم عقل
اما شما بفرمائید در کجای دین ، شرع ، عرف یا عقل ، داشتن شماره تلفن افراد فامیل مساوی با سوء ظن است که ما بخواهیم از آن دوری کنیم؟
نه برادر منظورم این نبود ، اشتباه برداشت کردید
گفتم اگر این خانم روش برخورد با نامحرم و مدیریت روابط را یاد نگرفته باشد ، شماره ها را هم که کنترل کنیم ، یک جای دیگر خودش را نشان میدهد. مثلاً دربرخورد با یک منشیِ مرد. اما اگر این خانم روش های ارتباط اجتماعی را بداند ، لازم نیست به او بگوئیم شماره نداشته باش. چون خودش میداند کِی از این شماره ها استفاده کند و چه موقع استفاده نکند احسنت به شما
پس راه داشتن حیا این نیست که یک خانم کلاً سلام نکند. بلکه این است که بداند چه موقع ، به چه کسی ، و با چه شیوه ای سلام کند
لذا راه کنترل روابط هم این نیست که یک خانم شماره هیچ مردی را نداشته باشد. بلکه راهش این است که یک خانم بداند چه موقع ، به چه کسی ، به چه دلیلی و با چه شیوه ای تماس بگیرد. اگر یک خانم از شعور و درایت کافی برخوردار باشد ، خودش اینها را میداند و اگر هم گاهی اشتباه کند (که طبیعی است) با یک تذکر از سوی شوهر بلافاصله عملش را اصلاح میکند. پس باز هم به همان صحبت من می رسیم: بجای آنکه بگوئیم:
نباید شماره تلفن پسرهای فامیل را داشته باشی بهتر است بپرسیم:
رفتار شما با نامحرم چگونه است و چه حد و حدودی در این زمینه معتقد هستید؟
یا به عبارتی بجای آنکه بخواهیم همسر ما در یک امر خوب از ما اطاعت کند ، بهتر این است که همسری را انتخاب کنیم که خودش عامل به آن نیکی باشد
نقل از کتاب "مسئلهء حجاب" شهید مطهری متن کتاب:
شما اگر از فقها بپرسيد آيا صِرف بيرون رفتن زن از خانه حرام است ، جواب مىدهند نه. اگر بپرسيد آيا خريد كردن زن ولو اينكه فروشنده مرد باشد حرام است يعنى نفس عمل بيع و شِراء زن اگر طرف مرد باشد حرام است، پاسخ مىدهند حرام نيست. نقدِ منتقد:
حرام نيست ولى مذموم است پاسخ استاد به نقد:
چه دليلى هست كه اگر مقارن با امر ديگرى نباشد حتى مكروه هم باشد؟! بخش دیگری از همین کتاب:
پيغمبر اكرم زنان را اجازه میداد كه به خاطر حاجتى كه دارند بيرون روند و كار خويش را انجام دهند. سوده، دختر زمعه، همسر رسول خدا، زنى بلندبالا بود. يك شب با اجازه رسول خدا از خانه به خاطر كارى بيرون آمد. با اينكه شب بود عمربن الخطاب سوده را به خاطر بلندبالايىاش شناخت. عمر در اين جهت تعصب شديدى داشت و همواره به پيغمبر توصيه مىكرد اجازه ندهد زنانش بيرون روند. عمر با لحن خشنى به سوده گفت: تو خيال كردى كه ما تو را نشناختيم؟! خير شناختيم. پس از اين در بيرون آمدن خود دقت بيشترى بكن. سوده از همان جا مراجعت كرد و ماجرا را به عرض رسول خدا رساند درحالى كه رسول خدا مشغول شام خوردن بود و استخوانى در دستش بود. طولى نكشيد كه حالت وحى بر آن حضرت عارض شد. پس از بازگشت به حالت عادى فرمود:
انَّهُ قَدْ اذِنَ لَكُنَّ أَنْ تَخْرُجْنَ لِحَوائِجِكُنَّ
اجازه داده شد به شما كه اگر حاجتى داريد بيرون رويد چرا نفرمود:
ای پیامبر ، خودت برو کار همسرت را انجام بده
سلام و عرض ادب
من نمیدونم چطور از گفته های من کلا فروشگاه نرو برداشت کردید. یا کلا تلفن نزن یا کلا با مردان حرف نزن یا کلا بیرون نرو از خونه.
یک مصداق خاص رو من مطرح کردم که شما هر بار تعمیم میدید به کل و بعد نقضش میکنید و نتیجه میگیرید اون اشتباهه. دوست ما یا بر فرض خود من یه اعتقادی داره به طور مصداقی بگید دلیل مخالفتتون با راه حل مطرح شده یعنی تماس غیر مستقیم چیه در ضمن منحصر هم نکردم در اون مصداق گفتم این حالت بهتره (چون سوال شما این بود چه فرقی میکند) و دلایل بهتر بودنش رو هم آوردم. شما ابتدا راهکار ایشون رو رد کردید ولی دلیلی نیاوردید چرا.(شاید هم آوردید من متوجه نشدم)
خب خدا رو شکر به نقطه اشتراک رسیدیم
الان هم بحث ما خواستگاری یعنی انتخاب است و ایشان یکی از شرایط مدنظرشون بود.
اگر الان بر فرض موضوع اختلاف بین زن و شوهر سر مساله تماس تلفنی با اقوام نا محرم یا داشتن شماره ها بود بنده ایشان را به رعایت تقوا دعوت و میگفتم حق ندارند همسرشان را به یک امر اخلاقی مجبور کنند و این مساله مربوط به خود آن خانم است و شما فقط حق راهنمایی دارید.
دلم می خواست زنی بگیرم...
دلم می خواست زنی بگیرم...
متن کتاب:
شما اگر از فقها بپرسيد آيا صِرف بيرون رفتن زن از خانه حرام است ، جواب مىدهند نه. اگر بپرسيد آيا خريد كردن زن ولو اينكه فروشنده مرد باشد حرام است يعنى نفس عمل بيع و شِراء زن اگر طرف مرد باشد حرام است، پاسخ مىدهند حرام نيست.
نقدِ منتقد:
حرام نيست ولى مذموم است
پاسخ استاد به نقد:
چه دليلى هست كه اگر مقارن با امر ديگرى نباشد حتى مكروه هم باشد؟!
ممنون از شما بابت استناد به این کتب ارزشمند.
متن این بخشی که فرمودید
شما اگر از فقها بپرسید آیا صرفِ بیرون رفتن زن از خانه حرام است،
جواب میدهند نه. اگر بپرسید آیا خرید کردن زن ولو اینکه فروشنده مرد باشد حرام است، یعنی نفس عمل بیع و شِراء زن اگر طرف مرد باشد حرام است، پاسخ میدهند حرام نیست. آیا شرکت کردن زن در مجالس و اجتماعات ممنوع است؟ باز هم جواب منفی است چنانکه در مساجد و مجالس مذهبی و پای منبرها شرکت میکنند و کسی نگفته است که صرف شرکت کردن زن در جاهایی که مرد هم وجود دارد حرام است. آیا تحصیل زن، فن و هنر آموختن زن و بالأخره تکمیل استعدادهایی که خداوند در وجود او نهاده است حرام است؟ باز جواب منفی است.
فقط دو مسأله وجود دارد؛ یکی اینکه باید پوشیده باشد و بیرون رفتن به صورت خودنمایی و تحریک آمیز نباشد.
و دیگر اینکه مصلحت خانوادگی ایجاب میکند که خارج شدن زن از خانه توأم با جلب رضایت شوهر و مصلحت اندیشی او باشد. البته مرد هم باید در حدود مصالح خانوادگی نظر بدهد نه بیشتر. گاهی ممکن است رفتن زن به خانه اقوام و فامیل خودش هم مصلحت نباشد. فرض کنیم زن میخواهد به خانه خواهر خود برود و فی المثل خواهرش فرد مفسد و فتنهانگیزی است که زن را علیه مصالح خانوادگیتحریک میکند. تجربه هم نشان میدهد که این گونه قضایا کم نظیر نیست. گاهی هست که رفتن زن حتی به خانه مادرش نیز برخلاف مصلحت خانوادگی است، همینکه نفس مادر به او برسد تا یک هفته در خانه ناراحتی میکند، بهانه میگیرد، زندگی را تلخ و غیرقابل تحمل میسازد. در چنین مواردی شوهر حق دارد که از این معاشرتهای زیانبخش- که زیانش نه تنها متوجه مرد است، متوجه خود زن و فرزندان ایشان نیز میباشد- جلوگیری کند. ولی در مسائلی که مربوط به مصالح خانواده نیست دخالت مرد مورد ندارد.
By Motahari Android App
چرا نفرمود:
ای پیامبر ، خودت برو کار همسرت را انجام بده
مجموعه آثار شهید مطهری . ج19، ص: 546
اسلام در عین اینكه به زنان اجازه ی شركت در مساجد را می دهد دستور می دهد به صورت مختلط نباشد، محلها از یكدیگر جدا باشد. می گویند پیغمبر اكرم در زمان حیات خویش اشاره كرد كه در ورودی زنان به مسجد از در ورودی مردان مجزا باشد.
روزی اشاره به یكی از درها كرد و فرمود: «لَوْ تَرَكْنا هذَا الْبابَ لِلنِّساء» یعنی خوب است این در را به بانوان اختصاص بدهیم. بعدها عمر صریحاً نهی كرد كه مردان از آن در وارد شوند [19] و نیز می گویند: پیغمبر اكرم دستور داد كه شب هنگام كه نماز تمام می شود اول زنها بیرون بروند بعد مردها. رسول خدا خوش نمی داشت كه زن و مرد در حال اختلاط از مسجد بیرون روند، زیرا فتنه ها از همین اختلاطها برمی خیزد.
رسول خدا برای اینكه برخورد و اصطكاكی رخ ندهد دستور می داد مردان از وسط و زنان از كنار كوچه یا خیابان بروند [20] یك روز رسول خدا در بیرون مسجد بود. دید مردان و زنان با هم از مسجد بیرون آمدند. به زنها خطاب كرد و فرمود بهتر این است شما صبر كنید آنها بروند. شما از كنار بروید و آنها از وسط [21] فقها به همین مناسبت فتوا می دهند كه اختلاط مردان و زنان مكروه است. مرحوم آیة اللّه سید محمد كاظم طباطبائی یزدی (قُدِّس سِرُّه) در عروة الوثقی فصل اول مسأله ی 49 می گوید:
یكره اختلاط الرّجال بالنّساء الاّ للعجائز. .
مختلط شدن مردان و زنان مكروه است مگر در مورد پیرزنان.
راستی اگر كسی بیماردل نباشد تصدیق می كند كه راه اسلام راه معتدل و متعادلی است. اسلام در عین اینكه نهایت مراقبت را برای پاكی روابط جنسی به عمل آورده است هیچ گونه مانعی برای بروز استعدادهای انسانی زن به وجود نیاورده است بلكه كاری كرده است كه اگر این برنامه دور از هر افراط و تفریطی اجرا شود، هم روحیه ها
مجموعه آثار شهید مطهری . ج19، ص: 547
سالم می ماند و هم روابط خانواده ها صمیمی تر و جدی تر می گردد و هم محیط اجتماع برای فعالیت صحیح مرد و زن آماده تر می شود.
کلام آخر
بنده همونطور که از تند روی های اسلام دل خوشی ندارم از کند روی های وسیعی که داره اتفاق میوفته هم که بخشی از دلیلش تندروی های عده دیگه هست دل خوش ندارم. اجبار به مستحبات و توصیه های اخلاقی یا نادیده گرفتن اون توصیه ها در همه موارد هر دو مضره.
دلم می خواست زنی بگیرم...
اصلا قاطی این روانپریش بازی ها نشود و بداند تمام این ها از ضعف و عقده و تنهایی است.:kalafeh:
دلم می خواست زنی بگیرم کهفارغ از هیاهو های تو خالی امروزه باشد . زنی که از قرتی گری و فمینیسم بازی و دود و حیوان نگه داشتن مبرا باشد.:o3>
وقتی از راه می رسم به استقبالم بیاید و نان سنگک را از دستم بگیرد و لبخندی نثارم کند. دست و صورتی بشویم و چای و قندی در کنارش آماده باشد. از اسرار کاریم هیچ نپرسد و بداند که مرد خانه خسته است. خانه را پناهگاهم کند. بوی خوش غذایش در خانه پیچیده باشد. نگاهش کنم و غم را فراموش کنم.:P
وقتی غذا می آورد، کلی پرخوری کنم و او از اشتهای مردش لذت ببرد.:Nishkhand: می خواهم از زحمتش در خانه تشکر کنم.:kafkaf: از دستپختش و از صبرش نیز. او را خانم خانه بدانم. هر از گاهی برایش گل بخرم و او خوشحال باشد و گل را دوست داشته باشد. :taghdim:
دلم می خواهد خانواده ام را دوست بدارد و خانواده ی او مرا دوست بدارند.:Mohabbat: منزل مشترکمان امید خودمان و خانواده هایمان باشد. می خواهم هر از گاهی قهر کند و من نازش را بکشم >
دلم می خواهد خانواده ام را دوست بدارد و خانواده ی او مرا دوست بدارند.:Mohabbat: منزل مشترکمان امید خودمان و خانواده هایمان باشد. می خواهم هر از گاهی قهر کند و من نازش را بکشم >:Dزود آشتی کند. :solh::doosti:در خیابان و در زیر باران با من قدم بزند و صدای پایش به من آرامش دهد. اگر خدای نکرده لقمه ای حرام به منزل بیاورم اولین کسی که شماتتم کند او باشد.:Motehayer::Esteghfar:
راستی می خواهم موقع نماز خواندنش او را با چادر سفیدش تماشا کنم و لذت ببرم.:Doaa: می دانی دوست ندارم زنم بیرون کار کند.:frind: نمی خواهم اعصابش خراب شود.:god::badbakht: هر چه بخواهد از پولی که طبق وظیفه ام به او می دهم تهیه کند.
جمعه ها در خانه کمکش کنم و گاهی برویم چلوکبابی. از فست فود و زندگی فست فودی بیزار باشد. چهره اش لطیف و بی ریا و معصوم باشد. لازم نیست خیلی زیبا باشد. برای زندگی قلب زیبایش را می خواهم.o:-) چکمه بلند چرمی نپوشد و سریال های جم را نگاه نکند. :farar:
هرگز فحش ندهد و اگر من در محیط منزل فحشی به کسی دادم به من تذکر دهد.:pir: و اهل غیبت نباشد. هزاران خاطره با هزاران مرد نداشته باشد.
:gholdor: می خواهم ناموسم باشد. بداند که آزادی با هرزگی و فساد فرق دارد. می خواهم به او اعتماد کنم :frind: و او نیز به من. شب ها از آرزوهایش بگوید:Khab: و از امروزش و من با اشتیاق به حرف های او گوش دهم. ذلیل من نباشد و رابطه مان بر اساس انسانیت باشد. نه من او را تربیت کنم! و نه او من را!:no:
می خواهم هر جا که مشکلی داشت بعد از خدا اول مرا صدا بزند.:deldari: اسمم را. و نور امید در قلبش باشم. فرق زن:dohkhtar: و مرد :khoshgel:را بداند. شعر بخواند، کتاب بخواند :khandan:و گاهی بنشینیم و تفسیر کنیم و گاهی من برایش چایی بیاورم و بداند که بودنش چقدر ارزشمند است.
فرزندانمان را با مهر تربیت کند.:madar: به آنها رسیدگی کند اما هرگز قدم زدن زیر باران را با مردش فراموش نکند. در موقع توانگری جلوی ولخرجیم را بگیرد و در موقع سختی کم نیاورد. تنهایی و خلوتمان را داشته باشیم.:ghaiem: می خواهم گاهی کودکی کند و من نیز.:ninii: اما نمی خواهم نمایش عشق به دیگران بدهیم. نمی خواهم در جمع یکدیگر را عشقم و.... صدا کنیم. :yes:اسمم به اضافه آقا و اسمش به اضافه خانم. در مهمانی خودمان را به یکدیگر نچسبانیم. بعضی رفتارها متعلق به خلوت است و لاغیر. :bale:
..............
من از اینا می خوام،;)) یافت میشه؟!:-/:-??
منبع:
http://www.tebyan.net/newindex.aspx?pid=295858
سلام
جناب رضا تا جایی که مطالب را مطالعه کردم و متوجه شدم ایشان هم نگفتند که "کلا زنگ نزن" و نداشتن شماره باعث "کلا زنگ نزدن" نمیشود بلکه ایشون گفتند با واسطه زنگ بزن.
به هر حال معیار های ایشان کاملا درسته ولی با توجه به راهنمایی های دوستان میتوانند بهتر مطرح کنند مثلا:
- من قبول دارم مانتو حجاب کامل هست و مشکلی ندارد ولی "من دوست دارم" همسرم چادر داشته باشد.
یا
- من قبول دارم که ما به بانوان در برخی مشاغل نیاز داریم (مثل پزشکی یا تدریس) یا ایرادی برای اشتغال در مکان های زنانه وجود ندارد ولی "من دوست دارم" همسرم خانه دار باشد.
و در جلسه خواستگاری با توجه به مطالب شما که واقعا به بنده هم کمک کرد علایقشان را مطرح نکنند و با استفاده از سوالات نظر مخاطبشون رو بدوند در این صورت امکان اطلاع از عقیده ی واقعی مخاطبمون بدون اینکه علاقه ی ما را در نظر بگیرند وجود دارد.
در کل معیار های مطرح شده معیار های بنده هم هست، دخترهایی با این مشخصات هم کم نیستند حتی مسائلی همچون "بیرون نرفتن بدون اجازه ی همسر" و ... هم که مطرح شد اکثرا قبول دارند.
خدایا چنان کن سرانجام کار که تو خشنود گردی و ما "دوتا" (میدونم استعداد دارم :d)
از گفته های شما برداشت نکردم. دارم گفته های شما را با صحبت استارتر تطبیق میدهم
اگر اعتقاد شماست که من حرفی ندارم. اعتقاد خودتان است اما دلیلِ من برای مخالفت
فقط لطفاً دقت بفرمائید بخش قرمز رنگ صرفاً بیان نظر خودم است تا شما بهتر آشنا بشوید
پاسخ شما در بخش آبی رنگ به بعد است: از نظر من ، زن زیردست نیست ، کودک نیست ، جاهل نیست. گر چه در مواردی احساساتی است. اعتقاد دارم مدیریت مرد بر زندگی و نظارتش بر زن برای سلامت زن و زندگی مفید و لازم است ، ولی درعین حال اعتقاد دارم این مدیریت و نظارت نباید جنبهء "کنترل" داشته باشد. زن ، زمانی که به مرد بله میگوید ، درمواردی تحت امر او قرار میگیرد. اما همیشه یک انسان مستقل است و قرار نیست آنگونه زندگی کند که ما دوست داریم. من می توانم از همسرم انتظاراتی بجا و معقول داشته باشم ، اما انتظاراتی که بوی کنترل بدهند ، باب میل من نیست چون در آن صورت دارم استقلال زن را از او میگیرم
استارتر تاپیک از ما خواسته اند تا ملاک های ایشان را بررسی کنیم (عنوان تاپیک). من فکر میکنم تفاوت نگاه من با استارتر محترم و همچنین شما برادر عزیزم ، در این است که شما دارید ملاک ها را فقط از طرف خود بررسی میکنید ، لذا به این نتیجه میرسید که خوب است. اما من دارم دید خانمها را نیز در نظر میگیرم
1 - شما میفرمائید استارتر این موضوع را خودش رعایت میکند پس انتظار بی جایی نیست که از همسرش هم چنین درخواستی داشته باشد
(یا با سخت گیری میشود گفت مکروه است)اما ایراد من دقیقاً به همین نکته است. چون من انجام میدهم ، دخترها هم باید انجام بدهند؟! چرا؟! مگر من ملاک حق و باطلم؟
آیا هر کاری او انجام داد ، میتواند به منِ مرد بگوید چون من انجام میدهم شما هم باید انجام بدهی؟!
آن هم برای عملی که حرام نیست ، حتی مکروه هم نیست
شماره 2 را که توضیح دادم این هم واضحتر میشود
2 - کامنت ها را خوانده اید؟ اگر نه ، لطفاً یک بار دیگر کامنت های خانمها را بخوانید ببینید همهء آنها از صحبت های استارتر ، "کنترل" را برداشت میکنند یا نه. ممکن است نوع برداشت ها شدت و ضعف داشته باشد ، اما تقریباً همهء خانمها میگویند این خواسته ها یعنی اعمال کنترل. بخدا خیلی از این خانمها هم مذهبی هستند ، به اطاعت از شوهر هم اعتقاد دارند. وقتی من در خواستگاری به خانم بگویم:
"نباید شماره پسرهای فامیل را داشته باشی" ، این یعنی چه؟ یعنی تو خودت قدرت مدیریت نداری! تو نمی توانی زمان تلفن زدن را تشخیص بدهی! نمی توانی درست و غلط را از هم تفکیک کنی! پس بهتر است کلاً شماره ای نداشته باشی! در شماره 1 گفتم که دلیل نمیشود چون من رعایت میکنم ، به اجبار از همسرم نیز بخواهم رعایت کند. خب چرا؟ چون من برای خودم رعایت میکنم و کسی به من دستور نداده ، اما درمورد خانم ، این من هستم که دارم به او دستور میدهم رعایت کن ، نه آنکه خودش بخواهد. تفاوتش در این استاما برادر عزیز ، بذر زندگیِ آینده را ما امروز میکاریم
پیامبر(ص) سفارش میکنند: مهریه را کم بگیرید ، چون شوهر میپردازد ، اما از زن کینه به دل میگیرد (نزدیک به مضمون) یعنی تک تک مواردِ روز اول ، در ذهن نقش می بندد و یک جایی خودش را نشان میدهد
دختری که میشنود خواستگارش از او میخواهد شماره مردها را نداشته باشد
یا از همان ابتدا گارد میگیرد چون نمیخواهد کسی برایش تعیین تکلیف کند
یا قبول میکند اما با اکراه و اجبار (به هر دلیلی). اما یک روزی این موضوع سر باز خواهد کرد ما در خواستگاری چکار میکنیم؟ مگر نه این است که یکدیگر را می سنجیم؟
خب چرا فکر میکنیم فقط ما قرار است آن دختر را بسنجیم؟
اتفاقاً به نوعی دخترها خیلی دقیق تر ، یک پسر را کنکاش میکنند از نگاه طرف مقابل ، خواسته هایی که من مطرح میکنم ، آینه رفتار و اعتقادات من است
هر دوی اینها ، یعنی مصالح خانواده هم از دید مرد و هم از دید زن را میشود ساعت ها درموردش بحث کرد که چیست و چگونه است
بعید می دانم داشتن شمارهء پسرخاله (مثلاً) از شرایط نقض مصالح خانواده باشد
تمام توضیحات بعدی هم همان است که صحبتش را کردیم
"شعور خود زن و نظارت مرد" تعیین کننده خواهند بود که زن کجا ، کِی ، و به شکلی عمل کند به نظر من:اجازه نداشتن زن برای داشتن تلفن ، یعنی حذف شعور او و صرفاً تکیه بر نظارت مرد ، که میشود همان "کنترل"
آره، شب که خوابیدی
میفرمائید اختلاط مکروه است بله؟
همچنین میفرمائید دلیلی ندارد وقتی میشود شوهر پیامی را به یک مرد برساند ، زن این کار را انجام بدهد
همچنین فرمودید استارتر چیزی را انتظار دارد که خودش رعایت میکند
خب پس این بخش را برای بنده توضیح بدهید لطفاً:متوجه منظورم شدید؟ سلام سینا جان
تفاوتش چیست؟ میشود بگوئید؟ خیلی تلاش میکنم تفاوت دو خواسته را جا بیندازم ولی نمیدانم چرا موفق نیستم!
فرق است بین این دو:
1 - بدون اجازهء من بیرون نرو2 - کلاً بیرون نرو
سلام و عرض ادب
اختلاف نظر من و شما از همین جا شروع میشود. این که مرد چیزی رو ببینه که زن نمیبینه و سفارشی کنه دلیل جاهل بودن کلی زن نیست بلکه جاهل بودن در اون مورد هست همونطور که من و خیلی از مرد ها هم در خیلی موارد جاهلیم .
کودک بودن هم به کرات از افراد مختلف دیده شده میدونم شاید به مزاج خیلی ها خوش نیاد ولی در مورد زنان رفتار کودکانه بیشتر بروز میکنه. (البته منظورم بعد از بلوغ عقلیشون هست وگرنه مقایسه صرفا سنی در سنین پایین مثلا زیر 18 دختر ها زودتر دست از بسیاری از رفتار کودکانه میکشند)
بحث زبر دست و زیر دست بودن هم مطرح نیست جایگاه هر کس تعریف شده.
در مورد کنترل هم ذاتا بد نیست ولی اگر به صورت دایمی و افراطی استفاده بله مضر است و نتیجه عکس میدهد. مثلا پلیس هم نظارت میکند بر سرعت خودرو ها و هرکه تخلف کرد را کنترل (متوقف یا جریمه) میکند تا به خود و دیگران آسیب نزند. ولی اگر پلیس هم از قانون سو استفاده کرد با وی برخود میشود.
کلا فکر کنم اختلاف نظر ما بیشتر در خود تعریف ذهنیمون از الفاظ هست نه اصل موضوع.
ابتدا به پست اول بنده در تاپیک مراجعه کنید.
بحث بیان نادرست رو بنده از همون ابتدا مطرح کردم.
بایدی در کار نبوده و نیست . منظور این است وقتی کسی کاری را خودش انجام میدهد از کسی بخواهد معقول تر هست تا اینکه خودش انجام ندهد و از دیگری هم بخواهد. چون اگر خلاف این بود اولین ایرادی یا سوالی که مطرح بود پس چرا خودت انجام نمیدهی. (اما میدانم لزومی در پذیرش انجام کار نیست همانطور که لزومی در رد هم نیست )
کلیت کار یک توصیه اخلاقی مورد سفارش در دین هست و انتخاب با شخص هست. در ضمن نگفته اند دخترها گفته اند همسری که میخواهد با من ازدواج کند.
بهتره یه رجوع بکنیم به حرف اولیه ایشون.
ایشون چند مورد منطقی رو مطرح کردن و شما دست گذاشتین روی لغت شماره و ایشون هم در بحث برای تایید مواضعش گفته چه لزومی داره به ذخیره بودن شماره.
در صورتی که بیان ما در مورد این مساله صحیح باشد و دختر هم اهل سازش و منطق باشد مثل یکی از خانم های سایت که دلیلی منطقی بر علت داشتن شماره ها آورد میگوید چون در صورت تماس جواب ناشناس ها را نمیدهم شماره های آشنا را ذخیره کرده ام. وقتی آدم با چنین بر خوردی روبرو شود یا دلیل را میپذیرد یا بحث رو محترمانه ادامه میدهد (چون مساله بنیادی ای نیست (در مسایل بنیادی مورد اختلاف بحث کردن صرفا جدل است)) تا جایی که یا قانع کند یا قانع شود و یا واقعا از بحث به این نتیچه میرسد که اختلاف حل نشدنیست و اگر برایش خیلی مهم نباشد کوتاه میاید (و اتفاقا چه مرد چه زن اگر در مساله ای در خواستگاری کوتاه آمد در زندگی مشترک حق اعتراض ندارد) و اگر مهم باشد کوتاه نمی آید و خواستگاری نا موفق است.
از نظر یکی این دیدگاه،کنترل و سلب آزای یا استقلال حساب میشود از نظر دیگری نه. حتی همون راحت بگو بخند کنه یا چادر سرش نکنه هم تو همین دایره لغات آزادی و استقلال و کنترل میشه تعریف و باهاش مخالفت کرد.
آدم اعتقاداتش رو بیان میکنه یا به تفاهم میرسه یا نمیرسه .
به قول خود شما
اگه بر فرض دختری میگفت همسری میخوام که ماهی 3 میلیون به بالا حداقل در آمد داشته باشه (حالا تو ذهنش یا علنی) من بهش ایراد نمیگرفتم بلکه میگفتم دیدگاهش اینه (البته اگه تو حرفاش دم از ساده زیستی و اینا بزنه ولی بعد اینو بگه بحثش جداست و باز هم لزومی به مخالفت علنی با نظرش نیست) .آیا درسته بیام تفسیر کنم این آدم مادیه و دنبال عابر بانکه نه شوهر و ... . نه؛ این خانوم میدونه با چه شرایطی با همسرش به مشکل نمیخوره اون آقا استارتر ما هم میدونه . حالا همین خانم اگه این مطلب رو تا مثلا آقا میگه حقوقم یک و نیمه بهش یه لبخند تحقیر آمیز بزنه میشه رفتار نادرست در خواستگاری.
که اکثرا به دوستمون اشاره کردن که نحوه بیانت رو بهش دقت کن.
ببینید تفاوت دیدگاه اینجاست که بنده میگم با بله گفتن زن نظارت و کنترل شوهرش رو میپذیره ( تا جایی که اسلام تعیین کرده مثل اجازه برای خروج، یا مواردی که در خواستگاری میپذیره) اما شما از بخشی از حق خودتون گذشتین (البته از نظر من) و میگین کنترل میشه حذف شعور زن در صورتی که از نظر من نظارت بدون کنترل خود به خود کاراییش رو از دست میده. البته باید در نظر داشته باشیم قوانین فقط در مواقع اختلاف قراره بهش رجوع بشه و در عین حال مرد هم اگر خواست سو استفاده کنه از کنترلش، قوانین دین مشخصه یک سری عقوبت دنیوی هست و یک سری اخروی که در این موارد بازدارنده هست. اگر این تخلفات بیش از حد و غیر قابل رفع و رجوع شد قوانین اجتماعی هم به کمکش میان.
تعیین نقض بودن یا نبودن یک سری مسایل هم در اختیار شوهر قرار گرفته. (البته خودم هم فکر نکنم حذف کلی شماره تلفن در این دسته جای بگیره ولی جزیی یا خاص میتونه)
مثلا شوهر میبینه پسر خاله همسرش نگاه های بدی به همسرش میکنه و بی دلیل برای خانمش اسمس میفرسته (اصلا متن پیامک ها هم مذهبی) چند مورد رفتار زننده هم از اون در برخورد با دخترای دیگه دیده که خانمش در جریان نیست و به دلیل غیبت نمیتونه مطرح کنه. از خانمش میخواد اون رو بلاک کنه و پاسخ پیامک ها رو نده اما خانم از دید خودش متوجه رفتار پسر خاله اش نشده بی دلیل بیاد شروع کنه بگه تو بدبینی چیزی که نمیگه و فلان . متاسفانه خیلی از خانم ها تا مساله ای واضح نشه براشون حاضر به پذیرش نیستن. حتما باید مثلا این پیامک ها به پیامک های عاشقانه یا جوک های جنسی تبدیل شه تا بفهمن قضیه چیه و برسه به حرف آدم.
البته اگه همونطور که مطرح کردید ایراد از خود خانم نباشه .
یادمه چند سال پیش تو همین سایت که چتباکس فعال بود یکی از خانم ها گفت همسرم رضایت نداره من در چت شرکت کنم و دیگه نیومد. نکته اینه که مرد باید این ذهنیت رو در همسرش به وجود بیاره و ثابت کنه که قصد سو استفاده از ابزار کنترل رو نداره اونوقت همسرش هم اگر زن زندگی باشه و بدونه نظرات همسرش حتما مصالح اون درش لحاظ شده گوش میده و کار در همون حالت نظارت باقی میمونه و به کنترل نمیرسه.
البته بهتر بود نقل قول از جمله من رو کامل میذاشتید که نوشته بود
بنابر این بنده چیزی نگفتم بخشی از متن کتاب استاد بود
شاید ولی اگه منظورتون اینه که این که مخالف بود پس چرا خودش میگه من حرف بزنم فکر کنم سو تفاهم شده حداقل در مورد دیدگاه من. چون من گفتم اگر پدر یا همسر یکی از طرفین (کلا محارم)در جریان صحبت حضور داشته باشن مانع از اختلاط خصوصی دو نا محرم و کاهش خطر ناشی از ارتباط در خلوت دو نا محرم میشه.
بحث خیلی طولانی شد و از مباحثه با شما استفاده کردم.و من الله توفیق
یا حق
سلام
در تاپیک ها افراد یکدیگر را نمیشناسند بنابراین خیر ایرادی ندارد
خیر قربان من خودم مایل بودم نظرات شما رو بشنوم
چون اون ارتباط کنترل شدست. چون واقعا ایمجا نیاز ضروری بوده که این مکالمه انجام بشه.
می دونید مث این میمونه که همه مراجع دینی و روانشناسان دینی به خانم ها می فرمایند اگر پسری اومد بتون گفت بیا دوست بشیم قصا من ازدواجه قبول نکنید تا کی؟ تا وقتیکه پسره واقعا بیاد جلو. اینجوری دیگه رابطه پنهونی و با ترس نیست.
روی حرف اصلی بنده اینه که نیازی نیست شماره های جنس مخالف فامیل وجود داشته فوق فوقش اگرم نیاز شد با واسطه کار رو انجام میدیم کما اینکه شاید هرگز این نیاز بوجود نیاد
احسنت
امام علی (ع) می فرماید یکی از راه های گناه نکردن اینه که نزاریم شرایط گناه فراهم بشه.
اگر اشتباه نکنم خداوند در قرآن می فرماید به گناه نزدیک نشوید نه اینکه گناه نکنید. مثلا من میدونم اگر برم خونه دوستم احتمال داره به گناه بیوفتم، پس کلا نمیرم اونجا نه اینکه بگم خب حالا بزار برم ولی خودمو کنترل می کنم!!!!
سلام به هر دو دوست گرامي
الان در محل كار هستم. انشاالله در اولين فرصت نظرم را عرض ميكنم. البته سعي ميكنم خلاصه و مفيد باشد
با احترام
سلام
هدفتون درسته ولی روشتون نه.
همونطور که یکی از کاربرها فرمودن ازشون سوال کنید و نظرشونو بخواید. گاهی هم میشه شرایطی را توضیح دهید و بپرسید که در این شرایط چیکار میکنن.
من از تصویرسازی شرایط خیلی استفاده میکنم و خیلی جواب گرفتم.
در ضمن جناب reza-D خوب راهنمایی میکنن و صحبتهاشون در مورد فکری که خانومها میکنن تا اینجا درسته. اینو به این خاطر گفتم که از حرفهاشون برای بیان ملاکهاتون استفاده کنید.
سلام
خب منم همین کارو میکنم.
میگم نظرتون راجب کار چیه؟ اون میگه نظری ندارم. شاید یروز بخوام برم. (مثلا این دیگه خوبشه) وگرنه بدش میگه خب اینهمه درس خوندم که برم سر کار!
منکه از خدامه طرف دیپلمه باشه یا اصلا سیکل باشه
اما اختلاف سنی باید چقدر باشه؟ اینم خودش ی بحثه
از خدامم هست
خداشاهده من اصلا خطکش دستم نگرفتم ایمان دخترا رو بسنجدم واصلا حرفم این نیست هرکس حجابش بده خودش هم اهل برنامه است! نه هرگز
کاملا حق با شماست
میتونه اینکارو کنه
نمنم هرگز دوست ندارم گوشی خانمم رو چک کنم
پس از اول خوب با عقلم تصمیم می گیرم که بعدا احتمالش کم باشه که....
فقط خدا می تونه کمک کنه ی انتخاب خوب داشته باشم
سلام
جناب نیکوکار من برای خودتون گفتم به نظر من عقایدتون خیلی خودخواهانه و سختگیرانه است
من که باور نمی کنم کسی بتونه با چنین شرایطی کنار بیاید
هر چند دوستان دیگه زیاد از این موردها دیدن ولی هیچ خانمی با این شرایط کنار نمیاد مگه چاره ایی نداشته باشه این نحوه برخورد شما توهین به زنان است
شما وقتی میخواید ازدواج کنید باید در نظر بگیرید طرف شما هم انسانه حق داره هر جوری میخواد زندگی کنه ازدواج تعامل دو طرفه است نه یه طرفه
قرار نیست برای همه چیز شما تصمیم بگیرید برای پوشش، برای شغل زن و ....
خودتون گفتید خانواده های خوب زیادی برای خواستگاری رفتید چرا فکر میکنید اگه دقیقا این ملاک های شما رو نداشته باشه خوشبخت نمیشی طرف همین که انسانیت داشته باشه تو یه خانواده باآبرو بزرگ شده باشه مهمه
شما از چادر و عدم اشتغال زن شروع کردید رسیدید به اینکه حتی میخواید شماره اقوام مرد هم در داخل گوشی خانم نباشه !!!!!! ( این دیگه چه مدلشه ) خدا میدونه بعدش به کجا کشیده میشه ..............
بهرحال امیدوارم اونجوری که میخوای زندگی کنی هر چند دعا میکنم هیچ یک از دخترای کشورم تن به چنین ذلتی ندن و اینچنین زندگی و شریک زندگی رو انتخاب نکنن
اینم بدونید دوستایی که الان براتون چه چه و به به میزنن ( مثل این جناب حق دوست ) فردا که مجرد موندی و پی به اشتباه بودن افکارت بردی هیچ کمکی بهت نمیکنن
خیلی از این بچه ها هم خودشون چنین عقایدی ندارن نمیدونم چرا برای دیگران تجویز میکنن.
در کل دنیای مجازی خیلی متفاوت تر از دنیای واقعیه برید یه مشاوره حضوری ببینید اونا چی میگن اینجا اکثرا از آرزوهای خودشون حرف میزنن شرایط رو در نظر نمیگیرن
با سلام واحترام
ببینید واسه ی یه "ازدواج موفق" واقعا ارزش این رو داره سختیهاش رو به جون بخرید! حوصله به خرج بدید،بحث یه عمر زندگیه!
ولی اگه دختر خانم معتقدی رو انتخاب کنید مطمئن باشید خودش هم حد ارتباطش رو بدون اینکه بهش تذکر بدید میدونه!
مهم هم کفو بودنه !
منتها من هم به عنوان یه زن ،روش جناب رضا دی رو تایید میکنم برای خواستگاری وآشنایی ابتدایی!(نحوه ی پرسش معیارهاتون)
ان شاءالله که بهترین انتخاب رو داشته باشید وخوشبخت وعاقبت بخیر بشید.
سلام خواهر خوبم
والا همسر من چند تا خانم بسیار نجیب همکارشن ولی واقعا به بچه هاو خونه داریشون نمیتونن برسن
بچه هاشون هم تو مهد کودک بزرگ شدن تربیتشون صفر!حتی یکی از خانمهای همکارش یک سال مرخصی
بدون حقوق گرفته تا بتونه به بچه هاش اون هم "پسر "برسه!
واقعا سخته خونه داری وشاغل بودن یه خانم !نمیشه!مگه دیگه از اون خانمها باشی!
ولی اگه خانمی واقعا توان واستعداد کارهای سختی مثل پزشکی وجراحی داره چه اشکالی داره بیرون کار کنه !
واسه کارهای خونش هم مستخدم بگیره وبچه هاش رو هم توی یکی از بهترین مهد کودک ها بگذاره وخودش هم
هر موقع فرصت داشت به بچه هاش برسه !معلمی هم همینطور!که متاسفانه حقوقشون اونقدر کفاف نمیده !
ولی به نظر من مشاغل دیگه واقعا این ارزش رو ندارن که وظایف مادری وخونه داری رو بخوای کنار بگذاری !
و از این جهت من با جناب نیکوکار موافقم!
با سلام و احترام
بزرگوار
کمال گرا بودن و یا بد بین شدن به همه در شروع زندگی یک آسیب بزرگی است که برخی با آن مبتلا هستند، و همین موضوع موجب می شود که نتوانند ازدواج کنند، به نظر می رسد باید مختصری خوش بین بوده و در صورت امکان یک مشاوره حضوری هم داشته باشید.
بدانید که همه ما صد درصد کامل نیستیم و هر کدام تا حدودی از ضعف و نقص خاصی برخوردار هستیم و باید قانع بوده و با درک و سازش به فکر تکمیل و شروع زندگی باشیم، برخی از بزرگان روانشناسی که سالهای متمادی در عرصه مشاوره کار کرده اند، نظرشان بر این است که حتی با تفاهم و اشتراکات 60 درصدی هم می توان زندگی خوبی را شروع کرد.
در مورد نحوه انتخاب کیس مورد نظر هم بهتر است مشاوره بگیرید، منظورم این است گاها مشاهده شده که فرد دنبال کیس مومن و عفیفی هست ولی به خانواده هایی مراجعه می کند که از دین و تدین فاصله ها دارند، خوب طبیعی است که شخص با مشکل مواجه می شود. یا فرد تمام ملاکها را دارد ولی یک عیب کوچک و یا مساله ای خاص بوده که قابل اغماض هم می باشد، موجب تردید و یا انصراف از آن اتفاق می افتد، به طور کلی خود نحوه انتخاب فرد مورد نظر برای ازدواج، موضوع مهم و دقیقی هست که باید در مراحل مشاوره گزارش و مورد ارزیابی قرار گرفته شود.
سلام دوست عزیز
خطاب به شما و اون کسانیکه فکر میکنن اخلاق روشنفکری دارند و امروزی رفتار میکنن و میخوان بگن عصر حجری فکر نکنید باید بگم منم مثل شما یک زمانی روشنفکر بودم ولی حالا نیستم چرا؟ دلیل های زیادی ارم
من 5 تا خواستگاری رفتم 4 تاشون مورد اخلاقی داشتن یکیشون که اولی بود روز عاشورا پدرش نذری میداد و دخترش کاملا با حجاب بود وقتی ازش خواستگاری کردم خودشون گفتند که دختره قبلا عقد کرده و به عبارت خودمون مطلقه بود. با این حال به خودم گفتم تو این جامعه حتی اگر دختره هم مقصر نباشه و پسره مورد داشته باشه همه چیز گردن اون دختر می افته و دختره زیان می بینه ولی یک مدت که با دختره تلفنی بابت شناخت همدیگه صحبت کردم فهمیدم مشکل از دختره بوده کم مونده بود رنگ لباس زیرشم به من بگه. باهاش به هم که زدم یکی از آشنایان دورشون به من گفت این از عمدی خودشو مطلقه کرده که بره صیغه بشه و دیگه اجازه پدر لازم نباشه بله دوست عزیز این یک مدل
دومین خواستگاری رفتم یک دختره مثلا فوق العاده امروزی بود که وقتی هم اومد تو اتاق تنها با هم حرف بزنیم کم مونده بود شال روی سرشو برداره با بلوز شلوار تنگ اومده بود. میخواست بگه منم اینطوریم و اینطوری خواهم بود . وقتی صحبت کردیم شرط اول ازدواجش کار کردن بود و میگفت من کارمو خیلی دوست دارمو نمیخوام از دستش بدم ازش پرسیدم مگه کارت چیه؟ گفت تلفنی زنگ میزنیم شهرستانها شیرآلات خونگی تبلیغ میکنیم و اگه خواستن می بریم نشونشون میدیم. ممکنه در طول ماه 25 روز تهران نباشم اگه میتونی با من زندگی کنی من حرفی ندارم
این دختر قصد داشت به نیت کار کردن بره کل ایرانو آباد کنه. شرمنده اینو گفتم بعد خستگیش رو بیاره برای من
به نظر من وقتی شوهری دستش به دهنش میرسه زن نباید بیرون کار کنه. اسرار به کار کردن بیرون توسط دختر حتما مشکلاتی داره. اونهایی که میگن اشکال نداره تو این فضاها نبودن. من کارم اداریه کلی زن و دختر توی این چند سال کنارم بودن که تک و توک دارای اصالت بودن و بیشترشون مشکل داشتن من سه تا خواستگاری دیگه هم رفتم عصری اومدم می نویسم تجربه پیدا کنید
یا علی
شما فرمودید که ایشون میگن "کلا فروشگاه نرو" (کلا زنگ نزن) من هم گفتم که خیر ایشون نمیگن "کلا فروشگاه نرو" (کلا زنگ نزن) و با توجه به شرایطی که خودتون برای فروشگاه رفتن در نظر گرفتید مثلا "سنگین بود" و ... ایشون هم شرط گذاشتن که با واسطه "به فروشگاه برو" (زنگ بزن)
فکر کنم تفاوت واضح باشه به قول شما فرق است بین:
به هر حال با تجربیاتی که داشتم، داشتن شماره نامحرم (از هر نوعی) میتونه سرآغاز داستان هایی باشه!!! و با توجه به توصیه ی خدا که می فرماید به گناه نزدیک نشوید؛ همچین شماره هایی نباید در گوشی زن من هم وجود داشته باشه، حتی اگه مطمئن باشم هیچ اتفاقی نمی افته.
بله فرق هست و هیچ کس دومی رو تایید نمیکنه
سلام
یک خانوم به معنای واقعی اگر بخواهد شوهرداری و مادری بکند وقتش پرمیشود مگردربرخی مواقع زندگی فراغتی برایش حاصل میشود میتوانداز همان فرصت ها استفاده کند برای فعالیت های مورد علاقه اش و مورد نیاز جامعه اسلامی.
یک خانوم باید فعالیت اجتماعی هم داشته باشد اما در حد شان و شخصیت ناب یک بانو.
(ببخشید واضح میگم ولی الانه کارکردن خانم ها در شغل های غیرضروری و راضی بودن به حقوق کم باعث شده همین پسران جوان لعن و نفرین میکنند و شاکی هستند که اگر این خانوم دنبال وظایف واقعی خودش باشد الان من بجای او درین شغل هستم و کارفرما هم مجبوراست حقوق بالاومتناسب بدهد چون مردهستم وباید خانواده ای را بچرخانم)
بله امام علی(ع) فرموده اند و حق را هم گفته اند ، اما شما برداشت درستی از سخن ایشان ندارید سوال:
الان خانمهای بی حجاب با لباس های آنچنانی در خیابان فراوان هستند
شما هم مرد هستید و احتمال دارد با دیدن آنها تحریک بشوید
امام علی(ع) هم که فرمودند از گناه و شرایط آن دوری کنید
نظرتان چیست که کلاً از خانه بیرون نزنید؟!
ضرورت است؟ مجبورید؟
چند صفحه است دارم همین را برایتان توضیح میدهمخب پس نظرتان چیست که یک ماشین با شیشه دودی کرایه کنید که هر روز شما را دم در خانه سوار کند و دم در شرکت پیاده کند که چشمتان به هیچ زنی نیفتد؟!
شما "انتظار این را دارید" که اگر همسر آیندتان شماره مردی را داشته باشد ، ولو فامیل ، یا آن پسر قرار است هدف سوء داشته باشد یا همسرتان!!
این فرق میکند با نگرانی های معمول. این دیگر نگرانیِ بیش از حد است
اگر یک خانم به شما بگوید: "انتظار دارم شوهر آینده ام در محل کارش ، حدود رفتار با خانمها را رعایت کند" ؛ ((حرف معقولی زده است))سوالی که پرسیدم را در نظر بگیرید
اما اگر بگوید: "انتظار دارم شوهر آینده ام ، اگر در محل کارش خانم حضور داشت ، از آنجا استعفا بدهد" ؛ ((نشان از یک اختلال دارد))
این با "توجه داشتن" متفاوت است
حاج آقا پناهیان در یکی از سخنرانی های خودشان از حضار که جوانان بسیجی بودند پرسیدند:
آیا کسی از شما حاضر است نام زنش را افراد نامحرم بداند؟!
حضار با قاطعیت گفتند:
نه! به هیچ وجه! اصلاً!
حاج آقا گفتند:
اما امیرالمؤمنین همسری داشتند بنام فاطمه ، همه هم اسم ایشان را میدانند
حضار با قاطعیت گفتند:
نه! به هیچ وجه! اصلاً!
حاج آقا گفتند:
اما امیرالمؤمنین همسری داشتند بنام فاطمه ، همه هم اسم ایشان را میدانند
عزیز دلم همونطور که قبلا بهت گفتم ما عادت داریم از دین جلو بزنیم. یا از این طرف میفتیم یا از اون طرف.
اگر کسی اسمش رو فهمید هیچ مشکلی نیست ، اما اینکه اسمشو جار بزنیم هم یه بیماری دیگه هست.
احتمالا اولین چیزی که به ذهن شما میرسه اینه که من خودم همین تفکری رو دارم که ازش حمایت میکنم اما کاملا برعکس هست و خیلی هم روی خودم کار میکنم و تلاش میکنم که به چیزی که اسلام گفته نزدیک بشم.
هیچ چیز زیباتر از حد اعتدال نیست که اسلام از ما می خواد.
یادش بخیر بچه که بودم هر مردی رو می دیدم داره نماز می خونه ، هرچی بلند تر می خوند ، هرچی اخم بیشتری توی چهره اش بود ، فکر میکردم اون خیلی خدارو دوست داره. :ok:
ما نا آرام هستیم ، چون یا از دین عقبیم یا ازش جلو زدیم. خودمون رو عاقل تر از خدا می دونیم ، ولی با چند تا "بنده حقیر" ، "بنده ی سراپا تقصیر" ، "منه ناچیز" ، مهر تواضع به پیشانی خودمون میزنیم.
برای همینه که گاهی سوال پیش میاد که چرا بعضی ها هستن که نماز نمی خونند روزه هم نمی گیرند ولی از برخی مذهبی ها خیلی انسان تر هستند.
بخاطر اینکه کسی که راه رو عوضی میره از کسی که عوضی راه میره همیشه یه قدم جلوتره.
منظور من از فروشگاه رفتن، تماس گرفتن، بود.
به هر حال پس چرا شما گفتید موقع رفتن به فروشگاه سنگین باشد؟! من هم میگویم موقع زنگ زدن با واسطه زنگ بزن، نه اینکه کلا زنگ نزن. همان طور که خودتون اشاره کردید این دو با هم خیلی فرق دارند!
خدا هم با دید شک نگاه میکنه
مخاطبتون من نیستم ولی به هر حال چون نامرتبط نیست پاسخ میدم
مثالتون به هیچ وجه درست نیست.
شما بعد از بلوغ و اطلاع از بعضی مسائل چه بی حجاب ببینید چه نبینید حداقل ماهی یک بار تحریک میشوید، نظرتان چیست کلا خودکشی کنیم تا تحریک نشویم؟!
توی این مورد برای اینکه اجازه ندهیم که شرایط گناه فراهم بشود لازم نیست خودکشی کنیم یا از ماشین با شیشه دودی استفاده کنیم، کافی است به توصیه ی خود معصومین (ع) عمل کنیم؛ یعنی ازدواج کنیم.
حالا حرف من چیست؟ اگر این خانم نوع رفتار را یاد نگرفته باشد ، اینجا کار را خراب خواهد کرد. یا در جاهای دیگری که قبلاً هم مثال زدم. استارتر محترم در جایی مطلبی گفتند که فراموش کرده بودم و با صحبت شما یادم آمد. ایشان گفته بودند:
در حالیکه همه میدانیم چه اتفاقاتی که در همین تاپیک ها رخ نداده است! از دوستی های مجازی بگیرید تا رسیدن کار به دیدار حضوری و حتی ایجاد رابطهء جنسی. در مواردی با رضایت طرفین و درمواردی هم با تهدیدهای یک مرد (بخوانید نامرد) که از خانم آتوهایی گرفته و بعد هم گفته یا...... یا تمام اطلاعاتت را پخش میکنم من از شما و استارتر محترم تعجب میکنم که میفرمائید وقتی واسطه وجود داشته باشد تماس کنترل شده است!!!!! اگر قرار باشد رابطه ای بین دو نفر پیش بیاید فکر میکنید کاری برایشان دارد؟! مثلاً زنی که تمایل دارد با پسرداییش بعله.....! با خانه داییش تماس میگیرد و میگوید لطفاً گوشی را بدهید به پسردایی (همان چیزی که شما می خواهید) ، بعد به پسردایی میگوید ، شماره ات را جوری که کسی نفهمد برایم پیامک کن!! تمام!!! هر کسی هم پرسید چکار داشت ، بگو میخواست طریقه خواندن دعای ندبه را بپرسد!! پس سینای عزیز و گل:شما شماره ها را کنترل کنی ، فضای مجازی وجود دارد
فضای مجازی را کنترل کنی ، پسر همسایه وجود دارد
پسر همسایه را کنترل کنی ، مجالسی مثل عروسی ها و برخورد با نامحرم وجود دارد لذا بهترین و بهترین و بهترین راه این است که دنبال زنی باشید که ((خودش نخواهد))
چون اگر زنی خودش بخواهد خطا کند یا آنکه دربرخورد با چنین مواردی سست باشد ، بجز خدا هیچ کسی نمیتواند جلویش را بگیرد
تاکید نکردم.با توجه به روحیه فعلی شما این نظر را نوشتم.اگر بخواهید تغییر کنید و انعطاف پذیر شوید باید اول کامل طرف مقابلتان را بشناسید و بعد اگر بیشتر معیارهایتان را داشت کنار بیایید و انتخاب کنید.مثلا چون بقیه معیارهای شما را داشت با کار کردن در محیط زنانه موافقت کنید.(دارم مثال میزنم،بعدا ننویسین اصلا نمیتونم....الان دارم تاکید میکنم مثاله!)
در این مورد بیشتر بگردید.ممکنه یک دختر 28ساله تا دیپلم سواد داشته باشه.سواد در حد دیپلم همیشه برا سن پایینا نیست!بعضی از دخترا اصلا حوصله درس ندارن.بعد دیپلم ادامه نمیدن و میخوان ازدواج کنن،اما چون سنشون یه مقدار بالا رفته و زیاد تو جمع نیستن دیده نمیشن.من اصلا بین معیاراتون شرط سن و تحصیلات ندیدم.
دوستان عزیز ظهری وقت نداشتم الان کاملا سرم خلوته میخوام جریانات زندگیمو اینجا براتون بگم و بعد در بحث شرکت کنم
شک نکنید براتون هم جالبه و هم آموزنده . منم مثل خیلی از آقایونی که زیاد در قید و بند مذهب نبودن چند سالی رو سپری کردم از آدمهایی که زیاد ادای غیرتی ها رو در می آوردند بدم می اومد . یواش یواش با خوندن کتابها و گشت و گذار چند ساله در اینترنت و سایت های مختلف اعتقاداتم تغییر کرد و بیشتر تفکرات مذهبی را خرافات می پنداشتم. همیشه آقایون رو در نگاه به نامحرم مقصر می دونستم و هر جا بحثی در مورد خانمها بود از محدودیت خانمها نسبت به آقایون میگفتم و از خانمها دفاع میکردم مثلا کاملا افکار روشنفکرانه داشتم.
تا اینکه زمان ازدواج من هم فرا رسید. اولین خواستگاری رو که رفتم دختره خوشگل بود و خانواده مذهبی داشت 24 سال داشت و من 30 ساله بودم تو ایام محرم اومده بودن خونه داییش که همسایه ما بودن و من دیده بودمش. کاملا چادری و مذهبی. این خانواده از نظر مذهبی طوری بودن که وقتی حرفشو به خانوادم زدم
مخالفت کردن و گفتند تو با این طرز فکرت بعید میدونم حتی اجازه بدن بری خواستگاری دختره. به هر حال اصرار من نتیجه داد و خواهرم با خانواده دختره صحبت کرد. همون روز فهمیدیم دختره یکبارقبلا عقد کرده بوده ولی به هم خورده. با اینکه ناراحت شده بودم ولی چون از دختره خوشم اومده بود و همچنین معتقد بودم اگر دختری عقد کنه ولی مطلقه بشه حتی اگه مقصر هم نباشه به خاطر اینکه جامعه نمی پسنده این دختر هست که زیان میبینه و پسر مثل روز اول میتونه بره خواستگاری و این دختره که انگاری مثل کالای دسته دوم نگاش میکنن.
به همین دلیل گفتم ایرادی نداره و ادای روشنفکری درآوردم . قرار شد تلفنی و حضوری بیشتر با هم حرف بزنیم . پای تلفن که متاسفانه خودش رو کم کم نشون داد و برای من خط و نشون میکشید که من نمیخوام چادری باشم. میخوام با دوستام بیرون برم. جلوی پسر عموهام بدون حجاب باشم و.... حتی یکبار گفت میخوام با تاپ و شلوارک جلوی فامیل هام باشم. از چنین دختری که خودش و خانوادش ادعای مذهبی بودن داشتن حالم به هم خورد به خصوص وقتی از من خواست موقع بیرون رفتن چند متری از اون با فاصله حرکت کنم. این کار رو بهونه برای نامحرم بودن ما قرار میداد ولی هدفش این بود که تو خیابون اگه از کسی خوشش اومد کاری کنه که دنبالش راه بیافتن. من بعد از این کارش کاملا بی خیالش شدم. تا اینکه یکی از آشنایان دورش که با نامزد سابقش فامیل هم بود گفت این دختره مشکل روحی و روانی و اخلاقی داره خودشو از عمد مطلقه کرد تا دیگه اجازه پدر برای صیغه شدن لازم نداشته باشه. متاسفانه خانوادش هم همینطوری بودن. جریان رفتارهای بدش رو که به مادرش گفتم از دخترش دفاع میکرد. فقط من موندم خانواده ای که به ظاهر اسلام دارند و همشون چادری هستند دنبال چه هستند؟ نذر برای چه میکنن؟
دومین خواستگاری که رفتم چند ماه بعد از اولی بود . با توجه به افکارم و اعتقاداتم دنبال دختری امروزی و با شخصیت بودم از مذهبی ها زیاد خوشم نمی اومد. دختره تو روز خواستگاری با بلوز و شلوار سفید و کاملا آرایش کرده و با موهای رنگ کرده جلوم ظاهر شد. منظورش رو گرفتم که یعنی من میخوام اینطوری باشم. بعد که صحبت کردیم خانم قصد زندگی کردن نداشت و شوهر رو برای اینکه آزادتر بشه میخواست. شرط گذاشت که حتما باید کار کنه و کارشم طوری بود که میگفت20 تا 25 روز تو سفرم. والا هنر پیشه های خانم ایرانی هم این مقدار از شوهرشون دور نیستن که این خانم دنبالش بود. این دختر هم کاملا مشخص بود اهل زندگی نیست .
سومین خواستگاری که رفتم بازم بد آوردم. دختره کاملا تابع خواهر بزرگترش بود . این یکی همون اول در مورد شیوه زندگی آینده چیزی نگفت ولی رفتار خانوادش کاملا نشون میداد که سطح فرهنگی بالایی ندارن . برادرش برای تحقیق اومده بود تو محل ما از اول خیابون تا ته خیابون رفته بود برای خواهرش تحقیق کرده بود . طوریکه تو محل هر کی منو میدید میگفت رفتی خواستگاری ؟ حتی داداشش تو محل هایی که من سالهای گذشته کار میکردم از اونجا هم تحقیق کرده بود. وقتی دیدم اینطوریه منم رفتم از یکی از همسایه هاشون تحقیق کردم و گفتند اینا سه تا دختر دارند همشون ازدواج کردن. اونجا شاخ رو روی سرم دیدم. بیشتر که پرسیدم فهمیدم این دختره هم نامزد کرده بوده ولی به هم خورده. دیگه بی خیالش شدم تا اینکه خانواده دختره زنگ زدن جواب مثبته .. مثل اینکه داداش دختره موردی در مورد من تو کل تهران پیدا نکرده بود جواب مثبت دادن برای گرفتن حال داداششه هم که شد و اینکه تو محل ما اونطوری رفتار کرده بود با خانواده رفتیم برای تعین مهریه. هنوز جریان رو به خانواده خودم نگفته بودم چون میدونستم بفهمن جریان چیه نمیان
مهریه رو از 500 تا سکه شروع کردن هر چی میگفتن من هی میگفتم نه . بابام یواشکی هی محکم میزد به دستم. مهریه رو رسونده بودم به 200 تا وقتی دیدم دیگه پائین نمیان به داداشش با خنده گفتم تمام تهران فهمیدن من رفتم خواستگاری بعد هم به خواهر بزرگترش گفتم شما چرا نگفتین خواهرتون نامزد کرده . خلاصه یحث شد و خانواده ما هم وقتی موضوع رو فهمیدن خیلی سریع پا شدن رفتیم
خواستگاری چهارم دیگه آخر نامردی بود. دختره کارش فیلمبرداری و میکس از مجالس عروسی بود. ایشون هم مثلا کار میکرد. اولش که رفتیم خواستگاری ایشون من تفکراتمو گفتم اون هم گفت . ادعای دختره خیلی بالا بود قیافه آنچنانی نداشت ولی لباس های روز می پوشید. آخر مجلس تو اتاق به من جواب منفی داد ما هم مثل بچه آدم اومدیم بیرون یک هفته بعد مادرش زنگ زد که دخترم گفته یکبار دیگه تشریف بیارین. نگو دختره برای من نقشه داشته و دنبال سو استفاده از تفکرات روشنفکرانه من بود. دوباره رفتیم این بار لحن دختره عوض شده بود خیلی با من راه می اومد . بالاخره اون روز با مهریه 500 سکه توافق کردیم و 15 روز بعد عقد رسمی کردیم. دختره منو به همه همکارهاش نشون میداد و معرفی میکرد حالا خدا میداند در مورد من به آنها چه میگفت. دقیقا یک روز بعد از عقد ما بود که خانواده دختره منو دعوت کردن به روستای ییلاقیشون نزدیک دماوند از صبح تا شب با دختره تو باغ ها چرخ میزدیم و در مورد آینده میگفتیم. تا اینکه شب شد و مادر دختره به من گفت دیگه دیره شب همین جا بمون شما که به هم محرمین. من از زمانیکه ویندوز ایکس پی تازه اومده بود تو اینترنت فعالایت داشتم با تمامی افکار دختر و پسرها توی اون چند سال آشنا شده بودم. به این رفتار مادرش و دختره شک کردم. خودم هم این مدل زندگی کردن رو دوست نداشتم از این رفتار زمانی بیشتر بدم اومد که مادرش اسرار میکرد من شب اونجا بمونم. شکم زمانی بیشتر شد که دیدم همه طبقه بالا رو برای ما خلوت کردن . تجربیاتی که از تو اینترنت کسب کرده بودم اجازه نداد بی گدار به آب بزنم برای همین در مقابل اسرار مادرش تصمیم گرفتم پیش برادر15 سالش تو حیاط بخوابم با این کارم دختره و مادرش انگاری تو شوک بودن منم حالم گرفته بود. دوست نداشتم به این سرعت رابطه ام با نامزدم عمیق بشه. صبح که شد قبل از صبحانه رفتیم تو باغشون دختره شروع کرد از گذشتش گفتن. که قبلا دوست پسر داشته . این حرفها رو به این دلیل به من میزد چون من تو صحبت هام بهش گفته بودم هر کدام از ما تا حالا اگه دوست دختر یا دوست پسری داشتیم تا اینجا مهم نیست و از این به بعد مسئولیت داریم و باید به عهدی که بستیم وفادار بمونیم. روز خواستگاری برای اینکه با افکار من بیشتر آشنا بشه بهش گفته بودم من مخالف معاینه دختران هستم و اون رو توهین به شعور دختر خانمها و انسانیت میدونم همین حرف های من بود که باعث سو استفاده از من شد. اون روز تو باغ به من گفت من بکارتم حلقوی هست و عادی نیست. بماند که چه چیزهای دیگه ای به من گفت و از من خواست که با هم به راحتی رابطه داشته باشیم. من که اسیر تفکرات غلط خود شده بودم حالا داشتم تاوان پس میدادم. دختره خیلی راحت از رابطه با دوست پسرهاش میگفت من فقط گوش میکردم. داشتم از درون خودمو میخوردم.
دوستان من دستام خسته شد بقیش بماند برای پست بعدی این مطالب رو نوشتم که بگم آقایون اگر دیدین دختری که ازش خواستگاری کردین اصرار به کار کردن داره حتما بدونین مشکل داره و گرنه زندگی هزاران برابر از کار کردن باید مهم تر باشه.
سلام
تشکر. واقعا فرمایشاتون جالب و جدید بودن برام
احسنت احسنت احسنت
احسنت خودشه. همینه
بنده هم دقیقا همین رو مد نظر دارم واز کنترل پس از ازدواج بیزارم
دقیقا همینطوره من تو محیط کارم طی چند سال با خانمها ی حسابدار و منشی های زیادی کار کردم. در شرکتی که کار میکردم مسئول بیمه و مالیات شرکت بودم و لیست 450 نفری مالیات و حقوق رو من باید ماهانه به حساب بیمه واریز میکردم. متاسفانه این خانمها تو محیط کار اصلا کار نمیکردن و بیشتر به سوهان زدن ناخن و لاک و تلفن زدن به دوستان می گذروندن. سر همین جریانات با مسئول ارشد صحبت کردم خودمو جای دیگه منتقل کردم ولی اینها شدن مسدول مالیات و بیمه. اولین ماه رو گفتن بلد نیستیم با نرم افزار بیمه کار کنیم و بیا یادمون بده. دومین ماه رو خانم گفتن مشکل ماهانه دارند. دیدم هر ماه بهونه میکنن رفتم تو سیستمشون یک نرم افزار نصب کردم که هر 10 ثانیه یک بار از صفحه مانیتور عکس میگرفت. چند روز بعد که دوباره صدام کردن رفتم هم کارشون رو انجام میدادم هم اون نرم افزار رو چک میکردم به جان تنها دخترم قسم رفته بودن تو سایت های مبتدل و داستان مبتذل میخوندن و تو چت های یاهو چت میکردن و تو مترو صادقیه با اینکه متاهل بودن با دیگران قرار میگذاشتن. البته منم تلافی کردمو گزارش دادم جفتشون اخراج شدن. منظورم اینه اگر دختری اصرار به کار کردن داشت اونم اول زندگی بدونید مشکل داره من حداقل 10 مورد اینطوری دیدم.
سلام
برام عجیبه که شما حرفای منو خیلی خوب متوجه می شید
در جهت تایید فرمایش شما.
بله
منم عرض کردم.
یجای عرض کردم من چطوری می تونم شماره دخترای فامیل رو بگیرم؟؟ مثلا به چه بهونه ای؟ چی بهش بگم؟ بگم شمارتو میخوام برای چی؟؟؟؟
اما یوقتی هست مثلا شخص مقابل میگه این شماره هم کلاسی قدیمیهه هنوز مونده تو گوشیم یا این شماره پسر دایی ام است و تو گوشیم ذخیره هست... به این دلیل و به این دلیل ازشون شماره گرفتم.
هیچ ایرادی هم نداره
اما اینکه اصلا جنسیت در نظر گرفته نشه و به مانند دختران، شماره پسران هم در گوشی خانم باشد این دیگه مشکله.
منکه عمرا نمیرم برا ی خانم مانتویی و شاغل بعد بگم حالا بیا بخاطر من اینجوری باش و اینجوری نباش
از اولش دنبال کسی هستم که خودش همینجوری باشه. اینم ظلمه؟ اینم زوره؟ این بی عدالتیه؟
شاید گفتنش لازم یا درست نباشه
اما خانم محترم
من با چشمای خودم خیلی خیلی بدتر از ایناش رو دیدم
مثلا شوهره به خانمش گفته حق نداری موهاتو رنگ کنی. (خانمه هم راضیه و هیچ مشکلی نداره)
مثلا گفته حق نداری حتی بری دم در چیزی بخری (بازم خانم راضی)
حق نداری ادامه تحصیل بدی (بازم خانم راضی)
حق نداری گواهینامه بگیری (بازم خانم راضی)
خانم محترم شما از جانب خودتون دارید قضییه رو نگاه می کنید وگرنه من چیز خیلی نرمالی گفتم لازم نبود انقد جبهه بگیرید
سلام
برادر عزیزم قبول دارید تمام سرمایه زوج، فرزندشونه؟
خب پول به چه درد می خوره؟ وقتی سرمایشون داره از دست میره
تازه کلی ازین پول میره جای مهد و غذای آماده و ....
من دیدم پدر و مادر سه تا شغل داشتن حالا که بچشون بزرگ شده و خراب شده اینا دارن می زنن تو سر خودشون
استاد بزرگوار انصافاً مطالب و راهنمایی شما و دوستان چراغ نورانی و راهگشا برای بنده بود و استفاده کردم
اما هنوز مکان های تاریک وجود دارد
ما همون 60 درصد رو در نظر میگریم
مثلا شما بفرمائید لطفا:
خانمی همه چی عالی و درست دارد خانواده هم عالی
اما شغل می خواهد
اینو چند درصد در نظر بگیریم؟ این میشه شصت؟
یا اینکه خانمی خوبه، خانوادش یکم مورد دارن و اهل خارج رفتن و روابط عادی هستن اما خود خانم خوبه فقط چادر نداره برا کار هم گفته باشه
اینو چند درصد بدم؟ این شصت میشه؟
حرق من تا حالا این بوده که چادر و کار نقاط قرمزه و در صورت فقدان بلافاصله جواب منفی اما بقیه هر چیزی که باشه به احتمال قوی قابل حله.
یعنی به فرمایش شما من چادر+ کار رو حدود 60 درصد در نظر گرفتم
منتظریم
مورد اولتون رو خدا بخیر گذروند وگرنه اگر دیر متوجه می شدین بیچاره می شدین
احسنت درد ما رو گفتین
اینم بش اضاف کنید که خود اون دختره هم ترشیده نمیشد. چون ی آقا که بره سر کار راحت میتونه با اون خانمه ازدواج کنه اما این خانمه شغل رو غصب کرده آقا مونده بیکار خودشم داره می ترشه
احسنت
کاملا فرمایش خوبی بود
بقرآن اصلا دوست ندارم بیام بیرون. گفتم بقرآن.
ولی دیگه در حد مرگ که باشه میام بیرون
خب منم همین رو گفتم. خانمه شماره پسرارو نداشته باشه ولی در حد مرگ که بود می تونه با اون پسره از طریق واسطه حرف بزنه.
من به اجبار گاهی میرم بیرون. اونم به اجبار گاهی با پسرای فامیل با واسطه حرف بزنه
فکر می کنم توضیحات بالا کافی باشد
باشه آقا حالا میگید اینم بشنوید
دیگه منم زدم به سیم آخر
می خوایید مقایسه کنید دیگه؟
باشه
شخصی رفت نزد رسول الله ص عرض کرد نابینا هستم میشه مسجد نرم؟
پیامبر ص فرمودند خیر. از در خانه تا در مسجد طناب ببند، سر طناب رو بگیر و برو مسجد
حالا
همین پیامبر ص می فرمایند نماز زن در خانه بهتر است تا در مسجد---- کل مطلب جا افتاد؟؟؟
بزار بهتر براتون بگم
حضرت فاطمه س
الگوی زنان
فرمودند زبیر، تابوت من به گونه ای باشد که حجم بدنم دیده نشود.
بخندیم یا گریه کنیم؟؟؟؟؟؟؟؟ حضرت نگران دیده شده حجم بدنشان پس از مرگ است اما دختران ما آخ امان که چه بگویم
حضرت فاطمه خود را در برابر شخص نابینا پوشاندند. فرمود او مرا نمی بیند منکه او را می بینم.
آقا بسم الله خانمای ما اینارو رعایت کنند اونوقت اسمشون رو همه بدونن. بسم الله
تازه بماند که امیرالمومنی امام علی ع فرمود زن باید پرده نشین باشد
تازه بماند که پیامبر ص فرمود همسران من از پشت پرده با نامحرم حرف بزنن. شاید این واسطه (پرده) همون واسطه ای باشه که من بش اشاره کردم (تماس با واسطه)
من همین حرفا و احادیث رو تو جلسه خواستگاری هم میگم اما طرف میگه ول کن بابا ما که قرار نیست اونجوری باشیم
انصافا جوابتون کوبنده بود
دوست گلم ما اینجوریش رو داریم همین الان
خانمه نامحرم جواب نمیده
اگرم مثلا آقایی با شماره جدید بخواد بشون زنگ بزنه قبلش باید بهش پیامک بده و خودشو معرفی کنه. به همین سادگی
نیازی نیست از قبل شماره همه پسرای فامیل رو داشته باشه. افراد دیگر به گوشی منزل زنگ میزنن. گوشی منزل هم هر شخصی بطور ناگهانی جواب میدهد
اینو من نمی دونم
من انقد بدبین باشم به همسرم؟
اگر اینجوری که هیچی دیگه کلا ازدواج نکنم بهتره
یعنی من نمی تونم حد وسط داشته باشم؟
یا شماره همه پسرای فامیل یا اینکه قرنطینه؟؟؟ یعنی حد وسط نداره؟
بله
چون اصلا برام اهمیت نداره. جفتش هر چی کمتر بهتر
زن حق دارد برای کار شخصی با اجازه شوهر ((به تنهایی)) از خانه بیرون برود که پست آن را از قول شهید مطهری برایتان گذاشتم
برادر عزیز می فرمائید دوست ندارم بیرون بروم اما چون مجبورم میروم
اما آیا ماشین شیشه دودی که گفتم برای خود تهیه کرده اید؟
هدف ما در این تاپیک همراهی شما برای یک انتخاب درست است. استاد چه چیزی به شما گفتند؟
چادری بودن یا شاغل نبودن نه اینکه بد است ، اما اینها معلول هستند نه علتشما نباید بپرسید آیا فلان دختر چادری است یا نه؟
بلکه باید دختر چادری پیدا کنید ، بعد بپرسید چرا چادری است؟ هر دختر معتقد و مؤمنی به دین ، قطعاً چادری هم هست
اما هر دختر چادری لزوماً معتقد و مؤمن نیست
شما باید به دنبال خصوصیت گسترده تری باشید و اجازه بدهید ریزه کاری ها خودشان حاصل بشوند. ممکن است برای نبودن یک خصوصیت با امتیاز 20 در وجود یک دختر ، خصوصیاتی با امتیاز 80 را از دست بدهید. برای یک خصوصیت (نداشتن شماره پسرها) که به زور و به زحمت میشود گفت مکروه است (که نیست) ، عوامل بسیار مهمتری را در ازدواج نادیده گرفته اید. من فکر میکنم شما در پی خانمی
"با سطح شعور بالا ، عاقل ، مودب ، متین و نجیب ، اهل زندگی ، قانع" و خصوصیات اینچنین باشید. شما اگر 100 را پیدا کنید ، این ریزه کاری ها خودش حاصل خواهد شد به قول مرحوم آقاسی: چون که 100 آمد 90 هم پیش ماستسلام
بزرگوار
از طریقه بحث هات معلومه، که آدم خیلی حساسی هستید! اگر براتون مقدوره یک مشاوره حضوری حتما داشته باشید، ولی با دید انتقادی وارد عرصه مشاوره نشوید، در این صورت شاید نتیجه نگیرید.