حكم مرتد

تب‌های اولیه

118 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

با سلام به شما دوست عزیز

كبوتر حرم;306205 نوشت:
جناب صالح اگر اون آيه دلالت بر اعدام مرتد نداره لطفاً آيه اي رو كه از روي اون مراجع حكم به اعدام مرتد دادند رو اعلام كنيد

سؤالاتی که در ابتدای سرنگار پرسیدید پاسخ داده شدند، نظر فقهاء درباره قتل مرتد با شرائط خاصش را نیز دانستید(1) سیره پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) درباره قتل مرتدین را نیز میدانید، می ماند قضیه ابی سرح که مبهم و دلائلش دقیقا ذکر نشده است، مباحث دقیق و اجتهادی قتل مرتد نیز در این سایت ممکن نیست، دلائلش عرض شد، حال شما بفرمائید چه چیزی مانده؟

خب اگر شما دلالت آیه را بر قتل مرتد را نپذیرید، آنگاه اگر بنده روایات قتل مرتد را ردیف کنم وشما اصرار داشته باشید که همه احکام اسلامی باید در قرآن باشد و بس، آنگاه باید ثابت کنیم عترت در کنار قرآن حجت است پس بحث به حاشیه می رود، یا اگر روایات را به عنوان مصدر فتوا قبول داشته اما آنها را نیز توجیه کنید و... آیا براستی من و شما صلاحیت علمی مباحث اجتهادی را داریم؟

شما را نمی دانم اما بنده به فرض اگر مسلط هم بودم در یک سایت دینی عمومی مطرح نمی کردم.

یک سؤال:
مسائل فقهی نیاز به علوم تخصصی دارند یا خیر؟

اگر ندارد توصیه می کنم به تاپیکهای مشابه مراجعه یا تاپیک مستقلی ایجاد نمائید تا برایتان ثابت شود فقه نیز علمی تخصصی است.

و اگر نیاز به علوم تخصصی دارند آیا شما متخصص این فن هستید یا خیر؟

موفق باشید.
ــــــــــــ
1.در این جهت تفاوتی میان آراء فقهی پیروان اهل بیت علیهم السلام و پیروان خلفاء نیست، شیخ طوسی در کتاب خلاف ج 5 ص 356، همچنین محیی الدین نووی از بزرگان عامه، در کتاب مجموع ج 19 ص 228 ادعای اجماع نموده اند.

كبوتر حرم;306234 نوشت:
من با همينجا هم مشكل دارم كه اصولاً چرا مرتد ملي كه با تفكر دين رو انتخاب ميكنه و بعد دوباره كافر ميشه حق توبه داره اما كسي كه به زور والدين و بدون اختيار مسلمان هست خير اگر هم قرار باشه به كسي فرصت توبه داده بشه مرتد فطري هست نه مرتد ملي

سلام جناب کبوتر حرم

ابهام شما در ذهن برخی فقها و مجتهدین نیز مطرح است. مثلاً بحثی مفصل در مورد ابهام خود عبارت «ولد علی الاسلام» و مشکل عقلی استتابه نشدن مرتد فطری در اینجا و اینجا و بحثی حقوقی هم در اینجا مطرح شده است.
هرچند اختلافی جزئی در بین فقها در مورد تعریف مرتد فطری وجود دارد اما تعریف غالب آن با تعریفی که در بالا فرمودید همخوانی ندارد. به عنوان مثال در اینجا و اینجا مرتد فطری به صورت زیر تعریف شده است:

مرتد فطری کسی است که یکی از پدر یا مادرش درحال انعقاد نطفه او مسلمان باشد و این شخص در این خانواده تربیت یافته و بعد از بلوغش اسلام را پذیرفته و اظهار اسلام نماید و سپس از اسلام خارج شود.

در واقع با این تعریف در حکم مرتد ملی تخفیفی داده شده است تا فرصت بیشتری برای بازگشت داشته باشد [اینجا را ببینید]. هرچند فقهای اهل سنت برای هر دو نوع مرتد مجازات یکسانی مطرح کرده اند [به عنوان مثال اینجا و اینجا یا اینجا را ملاحظه فرمایید] چکیده و متن کامل تحقیقی تطبیقی در مورد توبه مرتد فطری نیز در اینجا قابل دریافت است.

امیدوارم کمکی کرده باشم. :Gol:

كبوتر حرم;306234 نوشت:
من با همينجا هم مشكل دارم كه اصولاً چرا مرتد ملي كه با تفكر دين رو انتخاب ميكنه و بعد دوباره كافر ميشه حق توبه داره اما كسي كه به زور والدين و بدون اختيار مسلمان هست خير اگر هم قرار باشه به كسي فرصت توبه داده بشه مرتد فطري هست نه مرتد ملي

سلام جناب کبوتر حرم

ابهام شما در ذهن برخی فقها و مجتهدین نیز مطرح است. مثلاً بحثی مفصل در مورد ابهام خود عبارت «ولد علی الاسلام» و مشکل عقلی استتابه نشدن مرتد فطری در اینجا و اینجا و بحثی حقوقی هم در اینجا مطرح شده است.
هرچند اختلافی جزئی در بین فقها در مورد تعریف مرتد فطری وجود دارد اما تعریف غالب آن با تعریفی که در بالا فرمودید همخوانی ندارد. به عنوان مثال در اینجا و اینجا مرتد فطری به صورت زیر تعریف شده است:

مرتد فطری کسی است که یکی از پدر یا مادرش درحال انعقاد نطفه او مسلمان باشد و این شخص در این خانواده تربیت یافته و بعد از بلوغش اسلام را پذیرفته و اظهار اسلام نماید و سپس از اسلام خارج شود.

در واقع با این تعریف در حکم مرتد ملی تخفیفی داده شده است تا فرصت بیشتری برای بازگشت داشته باشد [اینجا را ببینید]. هرچند فقهای اهل سنت برای هر دو نوع مرتد مجازات یکسانی مطرح کرده اند [به عنوان مثال اینجا و اینجا یا اینجا را ملاحظه فرمایید] چکیده و متن کامل تحقیقی تطبیقی در مورد توبه مرتد فطری نیز در اینجا قابل دریافت است.

امیدوارم کمکی کرده باشم. :Gol:

مؤمن;306414 نوشت:

سلام جناب کبوتر حرم

ابهام شما در ذهن برخی فقها و مجتهدین نیز مطرح است. مثلاً بحثی مفصل در مورد ابهام خود عبارت «ولد علی الاسلام» و مشکل عقلی استتابه نشدن مرتد فطری در اینجا و اینجا و بحثی حقوقی هم در اینجا مطرح شده است.
هرچند اختلافی جزئی در بین فقها در مورد تعریف مرتد فطری وجود دارد اما تعریف غالب آن با تعریفی که در بالا فرمودید همخوانی ندارد. به عنوان مثال در اینجا و اینجا مرتد فطری به صورت زیر تعریف شده است:

مرتد فطری کسی است که یکی از پدر یا مادرش درحال انعقاد نطفه او مسلمان باشد و این شخص در این خانواده تربیت یافته و بعد از بلوغش اسلام را پذیرفته و اظهار اسلام نماید و سپس از اسلام خارج شود.

در واقع با این تعریف در حکم مرتد ملی تخفیفی داده شده است تا فرصت بیشتری برای بازگشت داشته باشد [اینجا را ببینید]. هرچند فقهای اهل سنت برای هر دو نوع مرتد مجازات یکسانی مطرح کرده اند [به عنوان مثال اینجا و اینجا یا اینجا را ملاحظه فرمایید] چکیده و متن کامل تحقیقی تطبیقی در مورد توبه مرتد فطری نیز در اینجا قابل دریافت است.

امیدوارم کمکی کرده باشم. :Gol:

با سلام

باید عرض کنم این تعریفی که در http://wikifeqh.ir/%D8%A7%D8%B1%D8%AA%D8%AF%D8%A7%D8%AF
نوشته که به نقل از تحریرالوسیله امام خمینی هست نمیتونه از نظر منطقی درست باشه. چون همه افراد رو پوشش نمیده. همچین تعریفی فایده ای نداره.

نقل قول:
المرتد وهو من خرج عن الاسلام واختار الكفر على قسمين: فطري وملي، والأول من كان أحد أبويه مسلما حال انعقاد نطفته ثم أظهر الاسلام بعد بلوغه ثم خرج عنه، والثاني من كان أبواه كافرين حال انعقاد نطفته ثم أظهر الكفر بعد البلوغ فصار كافرا أصليا ثم أسلم ثم عاد إلى الكفر كنصراني بالأصل أسلم ثم عاد إلى نصرانية مثلا.

مرتد فطری کسی است که یکی از پدر یا مادرش درحال انعقاد نطفه او مسلمان باشد و این شخص بعد از بلوغش اظهار اسلام نماید و سپس از اسلام خارج شود.

← مرتد ملی
مرتد ملی کسی است که پدر و مادرش درحال انعقاد نطفه او کافر باشند و این شخص بعد از بلوغش اظهار کفر نماید و بعد اسلام بیاورد و سپس از اسلام برگردد و اظهار کفر نماید، مثل فرد مسیحی که اسلام بیاورد و سپس به دین مسیحی برگردد. [۳]

به عنوان مثال کسی که در هنگام انعقاد نطفه پدر و مادرش مسلمان بودن اما بعد از بلوغش اظهار اسلام نمیکنه و اظهار کفر میکنه جز کدوم دسته است.؟

یا کسی که هنگام انعقادش پدر و مادرش کافرند اما به محض رسیدن به بلوغ اظهار اسلام نماید و بعد کافر شود در تعریف فوق از مرتد ملی جا نمیگیرد. این شخص چیست؟

:Gol:

با سلام به شما دوست عزیز

كبوتر حرم;306234 نوشت:
گرچه من با همينجا هم مشكل دارم كه اصولاً چرا مرتد ملي كه با تفكر دين رو انتخاب ميكنه و بعد دوباره كافر ميشه حق توبه داره اما كسي كه به زور والدين و بدون اختيار مسلمان هست خير
اگر هم قرار باشه به كسي فرصت توبه داده بشه مرتد فطري هست نه مرتد ملي

قبلا عرض شد که فلسفه اصل قتل مرتد در روایات یافت نشد چه رسد به تفاوت میان مرتد فطری و ملی و آنچه به عنوان دلیل بیان می شود فقط حدس و گمان است، و همانطور که می دانید حدس و گمان را نمی توان به جای دلیل قطعی نشاند.

بله! اگر بدنبال مباحثه ای متکی بر مسائل حدسی و ظنی هستید ادامه دهید،‌ دوستان نیز با شما همراهی خواهند کرد.

موفق باشید.

[="Tahoma"][="Green"]لا حول و لا قوة الا بالله

صالح;306458 نوشت:
با سلام به شما دوست عزیز

قبلا عرض شد که فلسفه اصل قتل مرتد در روایات یافت نشد چه رسد به تفاوت میان مرتد فطری و ملی و آنچه به عنوان دلیل بیان می شود فقط حدس و گمان است، و همانطور که می دانید حدس و گمان را نمی توان به جای دلیل قطعی نشاند.

بله! اگر بدنبال مباحثه ای متکی بر مسائل حدسی و ظنی هستید ادامه دهید،‌ دوستان نیز با شما همراهی خواهند کرد.

موفق باشید.


ميخواستم اول لينكهايي رو كه جناب مومن عزيز زحمتش رو كشيدند بخونم و بعد نظرم رو بگم ولي اين پست آخرتون باعث شد حتماً جواب بدم
ديني كه روي حدس و گمان دستور به گرفتن جان انسانها بده منفورترين دين هست لطفاً اين انگ ها و حرفهاي من در آوردي رو به دين مبين اسلام نزنيد
شما خودتون از روي حدس و گمان فتوا ميديد بعد بنده رو متهم ميكنيد كه مباحثه من متكي بر حدس و گمان هست ؟
البته بهترين راه براي جواب ندادن هست
هر چند كه جواب سوالاتم رو به هيچ عنوان نگرفتم ولي ترجيح ميدم با شما مباحثه نكنم و اين بحث براي من بدون اينكه نتيجه اي داشته باشه تمام ميشه
به عنوان برادر كوچكتون توصيه ميكنم تا حد ممكن سعي كنيد دين رو تبليغ نكنيد چون ضرري كه به دين ميزنيد بيشتر از منفعتتون هست
حداقل براي من كه اينطور بود

هرچند در جوابهاتون بسيار تناقض بود ولي ممنون كه وقت گذاشتيد و جواب داديد[/]

سلام دوست عزیز

كبوتر حرم;306465 نوشت:
هر چند كه جواب سوالاتم رو به [="Red"]هيچ عنوان [/]نگرفتم

یعنی پاسخ بنده (پست شماره 52 ) هیچ عنوان هم نمی ارزید؟
نظرتان درباره آن چیست؟

اما مطلب اینجانب:

صالح;306458 نوشت:
آنچه به عنوان دلیل بیان می شود فقط حدس و گمان است

خلاصه ای از مطالب قبلی در این باره بود که قبلا برای شما بیان شد دوباره توضیح می دهم:

سند فتوا غیر از دلیل فتواست، یک فقیه وقتی فتوا می دهد نماز صبح دو رکعت است به [="red"]اسنادی [/]که در اختیار دارد دقت می کند، وقتی از او خواسته می شود [="red"]سند[/] فتوای شما چیست؟ می گوید: این اسناد مشتمل بر آیات و روایات، اما اگر از او پرسیده شود [="red"]دلیل [/]دو رکعتی بودن نماز صبح چیست او می گوید [="Blue"]نمی دانم[/].

آیا این نمیدانم او من درآوردی است، یعنی او نمی داند نماز صبح دو رکعت است؟
قطعا پاسخ منفی است، زیرا نمی دانم در فلسفه حکم غیر از نمی دانم در سند فتواست.

حال در قضیه قتل مرتد نیز چنین است برای شما ثابت شده پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) دستور به قتل مرتد داده، فقهای عظام نیز همگی بر قتل مرتد فتوا داده اند، پس فتوا مستند است، اما آیا در جائی بیان شده [="red"]دلیل [/]و [="red"]فلسفه [/]قتل مرتد چیست؟

بنده جائی را نیافتم، اگر شما سراغ دارید بفرمائید، دوباره تأکید می کنم، صحبت از [="red"]دلیل [/]و [="red"]فلسفه [/]احکام غیر از [="red"]مستندات [/]روائی آن است، شما میان این دو خلط نموده و نتیجه ی غلطی گرفتید:

كبوتر حرم;306465 نوشت:
ديني كه روي حدس و گمان دستور به گرفتن جان انسانها بده منفورترين دين هست لطفاً اين انگ ها و حرفهاي من در آوردي رو به دين مبين اسلام نزنيد

پس [="red"]سند [/]قتل مرتد قطعی است و روی حدس و گمان نیست، اما [="red"]دلائلی [/]که برای آن ذکر می شود همگی حدس و گمان است، مثلا می گویند طلا برای مردم حرام است به این [="red"]دلیل[/]که فلزش فلان ضرر را برای مردان دارد و برای زنان ندارد، این کلمه "[="red"]دلیل[/]" چه جایگاهی دارد؟ آیا واقعا غرض خداوند همین است که می گویند؟؟!!
ــــــــــــــــــ
ضمنا بنده خوشحال نیستم شما بحث با حقیر را ترک می کنید، اما آیا برای تناقض گوئی اینجانب دلیلی دارید؟
كبوتر حرم;306465 نوشت:
در جوابهاتون بسيار تناقض بود

موفق باشید.

كبوتر حرم;306234 نوشت:
من با همينجا هم مشكل دارم كه اصولاً چرا مرتد ملي كه با تفكر دين رو انتخاب ميكنه و بعد دوباره كافر ميشه حق توبه داره اما كسي كه به زور والدين و بدون اختيار مسلمان هست خير اگر هم قرار باشه به كسي فرصت توبه داده بشه مرتد فطري هست نه مرتد ملي

سلام جناب کبوتر حرم

ابهام شما در ذهن برخی فقها و مجتهدین نیز مطرح است. مثلاً بحثی مفصل در مورد ابهام خود عبارت «ولد علی الاسلام» و مشکل عقلی استتابه نشدن مرتد فطری در اینجا و اینجا و بحثی حقوقی هم در اینجا مطرح شده است.
هرچند اختلافی جزئی در بین فقها در مورد تعریف مرتد فطری وجود دارد اما تعریف غالب آن با تعریفی که در بالا فرمودید همخوانی ندارد. به عنوان مثال در اینجا و اینجا مرتد فطری به صورت زیر تعریف شده است:

مرتد فطری کسی است که یکی از پدر یا مادرش درحال انعقاد نطفه او مسلمان باشد و این شخص در این خانواده تربیت یافته و بعد از بلوغش اسلام را پذیرفته و اظهار اسلام نماید و سپس از اسلام خارج شود.

در واقع با این تعریف در حکم مرتد ملی تخفیفی داده شده است تا فرصت بیشتری برای بازگشت داشته باشد [اینجا را ببینید]. هرچند فقهای اهل سنت برای هر دو نوع مرتد مجازات یکسانی مطرح کرده اند [به عنوان مثال اینجا و اینجا یا اینجا را ملاحظه فرمایید] چکیده و متن کامل تحقیقی تطبیقی در مورد توبه مرتد فطری نیز در اینجا قابل دریافت است.

امیدوارم کمکی کرده باشم. :Gol:

با سلام خدمت شما دوست گرامی.

B-neshan;306425 نوشت:
باید عرض کنم این تعریفی که در ... نوشته که به نقل از تحریرالوسیله امام خمینی هست نمیتونه از نظر منطقی درست باشه. چون همه افراد رو پوشش نمیده. همچین تعریفی فایده ای نداره.
به عنوان مثال کسی که در هنگام انعقاد نطفه پدر و مادرش مسلمان بودن اما بعد از بلوغش اظهار اسلام نمیکنه و اظهار کفر میکنه جز کدوم دسته است.؟

این فرد ارتدادی نداشته چون از ابتدای فهمش کافر بوده است. پس اصلاً مرتد نیست چون هنوز منطقاً به دینی ایمان نیاورده است که بخواهد آن را ترک کند.
B-neshan;306425 نوشت:
یا کسی که هنگام انعقادش پدر و مادرش کافرند اما به محض رسیدن به بلوغ اظهار اسلام نماید و بعد کافر شود در تعریف فوق از مرتد ملی جا نمیگیرد. این شخص چیست؟

چرا جا نمی گیرد؟ اگر منظور شما از به محض رسیدن به بلوغ بدون آگاهی است مشابه حالت قبل است (یعنی هنوز ایمان نیاورده است). اما اگر منظور شما انتخاب از روی آگاهی است و این که فرد ارتدادش را اعلام کند دقیقاً تعریف مرتد ملی است.
اتفاقاً به نظر بنده تعریفی که در تحریرالوسیله آمده خلاصه و مفید است.:Gol:

مؤمن;305567 نوشت:
ظاهراً الزامات و شرایط حکم مرتد نیز مانند بسیاری از احکام ثانویه در بین فقها اختلافاتی دارد که در اینجا تشریح شده است. به علاوه به نظرم بد نبود از ابتدای بحث تعریف مختصری از ارتداد آورده می شد تا برای خوانندگان هم سوء تفاهم کمتری ایجاد شود. اگر درست فهمیده باشم دیدگاه جناب صالح در مورد شرایط ارتداد به عبارت زیر از استاد جوادی آملی نزدیک است که می­ فرماید: «ارتداد آن است كه كسی محققانه دین را بپذیرد سپس دین را كنار گذارد. در ارتداد یك نكته مهم این است كه شخص پیش از این دین را با برهان منطقی پذیرفته باشد. ... بنابراین ارتداد یعنی كسی كه یقین معرفت شناختی دارد با این حال دین را به بازی بگیرد و از آن اعلام بیزاری كند.» [روزنامه جمهوری اسلامی، ویژه نامه صحیفه حوزه، شماره 48 سال 1381، صفحه 14].

با سلام خدمت دوستان عزیز.
به اعتقاد بنده این نظر جناب مومن پاسخ خوبی می تواند به سوال باشد.
در واقع باید مرتد به درستی تعریف گردد و بعد حکم آن طرح شود.
در تایید مطلب فوق می توان گفت که مرتد کسی است که نبوت را انکار کند. منکر هم به کسی می گویند که به حقیقت مسئله ای پی برده و قصد عناد داشته باشد. نه اینکه کسی که بر اساس تحقیقی منصفانه ای که انجام داده ( منصفانه به لحاظ استعداد خودش نه ایده آل ما ) به نتیجه رسیده که از دین بر گردد. در واقع به اعتقاد بنده چنین شخصی مسلمان زاده یوده نه مسلمان تحقیقی و پس از تحقیق به نتیجه رسیده که از دین برگردد. و البته حکم مرتد را برای مسلمان زاده که تحقیقی در دین نکرده نمی توان قایل بود.
البته به دوستان گرامی توصیه می کنم مقاله جناب مرحوم احمد قابل را در مورد ارتداد حتما بخوانند( البته اگر مجهز به vpn هستند چرا که متاسفانه وبلاگ ایشان با وجود علمی و فقهی بودن فیلتر است.) چرا که ایشان با تحقیقی فقهی و جامع به نتیجه ای خلاف دیدگاه رایج دینی رسیده است. و در آخر حکم داده که ارتداد مخصوص زمان ضعف اسلام ( صدر اسلام ) بوده نه الان که از قدرت هایی در همه زمینه ها برخوردار است. یعنی اینکه برای اینکه اسلام تثبیت شود و جلوی برخی معاندین برای تضعیف اسلام گرفته شود این حکم منعقد شد.
و من الله توفیق

شریعت عقلانی;311613 نوشت:
البته به دوستان گرامی توصیه می کنم مقاله جناب مرحوم احمد قابل را در مورد ارتداد حتما بخوانند( البته اگر مجهز به vpn هستند چرا که متاسفانه وبلاگ ایشان با وجود علمی و فقهی بودن فیلتر است.) چرا که ایشان با تحقیقی فقهی و جامع به نتیجه ای خلاف دیدگاه رایج دینی رسیده است. و در آخر حکم داده که ارتداد مخصوص زمان ضعف اسلام ( صدر اسلام ) بوده نه الان که از قدرت هایی در همه زمینه ها برخوردار است. یعنی اینکه برای اینکه اسلام تثبیت شود و جلوی برخی معاندین برای تضعیف اسلام گرفته شود این حکم منعقد شد.

با سلام خدمت همه دوستان
جناب شریعت عقلانی به نکته جالب و مهمی اشاره فرمودند. البته بنده نتوانستم به مقاله جناب احمد قابل دسترسی پیدا کنم اما دو نکته مرتبط با فرمایش بالا به ذهنم رسید که عرض می کنم.
اول اینکه همان طور که فرمودند و عرض شد ظاهراً محاربه و عناد علنی یکی از شرایط اجرای حکم است و چنان که از بررسی روایات نبوی به دست می آید موردی که پیامبر (ص) مرتدی را به صرف ارتداد مهدورالدم اعلام کرده و دستور به قتل او صادر کرده باشند وجود نداشته و در تمام موارد حکم دیگری نیز ضمیمه ارتداد شخص نموده اند که باعث اذیت و آزار مسلمین شده است [1].
نکته دیگری که از بررسی روایات و جواز وساطت دیگران در اجرای حکم پیامبر (ص) استنباط می شود تقویت تعزیری بودن مجازات ارتداد در مقابل حدی بودن آن است به نحوی که حاکم شرع به تناسب شدت و ضعف جرم و بر اساس شرایط جامعه حکم آن را تعیین می کند [1]. این دقت و بررسی جوانب و بی مهابا عمل نکردن به ظاهر اطلاق روایات توسط حاکم شرع با توجه به حساس بودن حکم قتل نفس با این حدیث نبوی متناسب است که فرمودند [2]: «ان الوقوف فی الشبهات خیر من الاقتحام فی الهلکات». توقف در موارد شبهه بهتر از فرو افتادن در هلاکت و نابودی هاست [3].

پی نوشت ها:
[1] برای نمونه می توانید به مقاله خلاصه ای از انجمن حقوقدانان ایران مراجعه فرمایید.
[2] محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، جلد 2، صفحه 222، 1373 شمسی، داراحیاء التراث العربی، بیروت.
[3] محمد ادیبی مهر، بررسی فلسفه حکم ارتداد و قلمرو آن در حقوق جزای اسلام، مجله اندیشه های حقوقی، پاییز 1382، شماره 4.

مؤمن;311644 نوشت:
البته بنده نتوانستم به مقاله جناب احمد قابل دسترسی پیدا کنم

البته بنده خیلی وقت پیش آن را خواندم و چون آن را در داشتم خدمت شما و همه کاربران علاقمند تقدیم می کنم. البته با عرض پوزش در 8 مقاله طولانی و جمعا 63 صفحه است. خواندن آن حوصله می طلبد.

ممنون از لطفتون جناب شریعت عقلانی.
موفق باشید.:Gol:

با سلام به شما دوست عزیز

شریعت عقلانی;311613 نوشت:
مرتد کسی است که نبوت را انکار کند. منکر هم به کسی می گویند که به حقیقت مسئله ای پی برده و قصد عناد داشته باشد. نه اینکه کسی که بر اساس تحقیقی منصفانه ای که انجام داده ( منصفانه به لحاظ استعداد خودش نه ایده آل ما ) به نتیجه رسیده که از دین بر گردد.

هر مسلمان زاده ای که اسلام را پذیرفته باشد و بخواهد تغییر دین دهد و آن را اعلان نماید مستحق مجازات اعدام است، چه با تحقیق از اسلام بر گردد و چه بدون تحقیق، این تعریف شما چه جایگاهی دارد؟!

ظاهرا دیواری کوتاه تر از دین نیست، هر علمی متخصص نیاز داشته باشد جز دین؟!

این تعریف شما را کدام مرجع تقلید قبول دارد؟

از همان ابتدای تاپیک عرض بنده این بود که این سایت جای تحقیق و بررسی مسائل تخصصی فقهی نیست، نه پاسخگوی مجتهدی در اینجا وجود دارد و نه کاربر متخصصی، آخرش همین شد که بدون داشتن تخصص فقهی، اظهار نظر فقهی بشود.

مرتد یک اصطلاح فقهی است و فقط فقیه جامع الشرائط حق تعریفش را دارد و بس.

شریعت عقلانی;311613 نوشت:
مرحوم احمد قابل ... با تحقیقی فقهی و جامع به نتیجه ای خلاف دیدگاه رایج دینی رسیده است.

این دلیل دیگری است بر اینکه مسائل فقهی را تخصصی نمی دانید، دیدگاه رائج دینی نزد مراجع تقلید (حفظهم الله تعالی) است، نه هر کسی که مقداری آیه و روایت ردیف کند، طبیعی است که چنین نتیجه باطل و بی پشتوانه ای بگیرد:
شریعت عقلانی;311613 نوشت:
حکم داده که ارتداد مخصوص زمان ضعف اسلام ( صدر اسلام ) بوده نه الان که از قدرت هایی در همه زمینه ها برخوردار است.

خدا از سر تقصیرات ایشان بگذرد، ایشان از دنیا رفته اند و صلاح نیست درباره تفکرات ایشان بحث کنیم،‌ اما همینقدر باید گفت که ایشان در جایگاهی نبودند که بتوانند حکم و فتوا دهند زیرا فتوا و حکم مخصوص مراجع مسلّم تقلید است.

اگر کسی با مسائل تخصصی فقهی آشنا باشد هیچگاه نظر ایشان را با نظر مراجع تقلید مقایسه نمی کند.

موفق باشید.

[quote=صالح;311979]مرتد یک اصطلاح فقهی است و فقط فقیه جامع الشرائط حق تعریفش را دارد و بس[/quote]
با سلام. اینگونه انحصارطلبی جای بسی تعجب و تاسف است و به هیچ عنوان نمی تواند دردی از شبهات جوانان دوا کند. آنهم در سایتی که محل گفتگوی دینی است.
چطور برای اثبات وجود یا عدم وجود خدا در این سایت اجازه می دهید هر کسی بدون اینکه مطالعات فلسفی داشته باشد بیاید نظر بدهد و بعد کارشناسان هم با متانت جواب ایشان را می دهند .و نمی گویند مثلا فلاسفه ما آقایان ملاصدرا و علامه طباطبایی و .... خدا را اثبات کردند و مثلا ممکن الوجود و واجب الوجود اصطلاحات فلسفی اند و شما حق اظهار نظر ندارید. ولی وقتی پای یک حکم فقهی به میان می آید انحصارطلبی شروع می شود. مسلما اگر مسئله سر یک حکم فقهی بسیار روشن که استدلال عقلی محکم داشت می بود اینگونه صحبت نمی کردید و به جای انحصارطلبی توضیح عقلانی می دادید ولی چون خود می دانید که هیچ کجای این حکم عقلا مورد تایید نیست دیگران را از ورود به آن منع می کنید.
در ضمن همین فقیه جامع الشرایط را که شما می فرمایید چه کسی مشخص می کند؟ می توانید توضیح دهید. هر کس که ایشان را به عنوان فقیه جامع الشرایط معرفی کند خود در فقه باید اولی تر از نفر اول باشد و خود نیازمند تایید شخص دیگری الی آخر که یا دور پیش می آید یا تسلسل. از نظر من آقای احمد قابل فقیه جامع الشرایط است.
می توانید ثابت کنید که نیست؟! به شما پیشنهاد می کنم کتاب آینده مرجعیت نوشته محمد علی ایازی را بخوانید تا دیدتان نسبت به مرجعیت عوض شود.
بنده نظر هیچ کسی را مطلق نمی دانم. بنا به آیه قرآن مومن باید قول های متفاوت را بشنود و بعد بهترین را انتخاب کند. از نظر بنده بهترین همان است که آقای قابل گفت و در واقع بهترین همان است عقلانی باشد. خود می دانید علمای اسلام قایل به حسن و قبح عقلی هستند نه شرعی. البته نظرات ایشان در جای خود قابل نقد است.
ظاهرا فراموش کرده اید ما در انجمن کلام و عقاید به سر می بریم. شما هم که ظاهرا کارشناس پاسخگوی کلام هستید و باید بدانید علم کلام علمی است که تلاش می کند باورهای دینی را توجیه عقلانی نماید. لذا لطفا از بیان دلایل عقلی در باب ارتداد طفره نروید. اگر هم پاسخی ندارید بگذارید کارشناسان دیگر پاسخگو باشند.
و من الله توفیق

شریعت عقلانی;311613 نوشت:
که مرتد کسی است که نبوت را انکار کند. منکر هم به کسی می گویند که به حقیقت مسئله ای پی برده و قصد عناد داشته باشد. نه اینکه کسی که بر اساس تحقیقی منصفانه ای که انجام داده ( منصفانه به لحاظ استعداد خودش نه ایده آل ما ) به نتیجه رسیده که از دین بر گردد.

با سلام

اگر اینطور است چرا در روایات و احادیثی که از ائمه به ما رسیده همچین تعریفی نیست؟

در مورد اینکه فرمودید حکم برای زمان ضعف اسلام بوده ؛ چرا در زمان امامان یا خلفا هم مطرح بوده. اون زمان که اسلام ضعبف نبوده

ممنونم

[="Tahoma"][="Green"][="Green"]

شریعت عقلانی;312013 نوشت:
چطور برای اثبات وجود یا عدم وجود خدا در این سایت اجازه می دهید هر کسی بدون اینکه مطالعات فلسفی داشته باشد بیاید نظر بدهد و بعد کارشناسان هم با متانت جواب ایشان را می دهند .و نمی گویند مثلا فلاسفه ما آقایان ملاصدرا و علامه طباطبایی و .... خدا را اثبات کردند و مثلا ممکن الوجود و واجب الوجود اصطلاحات فلسفی اند و شما حق اظهار نظر ندارید.

اللهم عجل لولیک الفرج

سلام

مسئله اعتقاد به خدا
اعتقاد به نبی
اعتقاد به امامت
اعتقاد به عدل و معاد جزء مسائل تحقیقی است و تقلید در ان حرام است

اما مسئله ارتداد یک مسئله حکمی و قضایی است همانطور که هر کسی در هر جامعه ایی صلاحیت حکم قضایی دادن و عمل کردن به ان را ندارد

در قوانین فقهی هم نمی تواند
مگر مجتهد باشد

شریعت عقلانی;312013 نوشت:
توضیح عقلانی می دادید ولی چون خود می دانید که هیچ کجای این حکم عقلا مورد تایید نیست دیگران را از ورود به آن منع می کنید.

برادر گرامی

لطف بفرمایید و بگویید کجای ان عقلانی نیست؟

آیا حکم قضایی دلالت عقلانی می خواهد؟
آیا حکم قضایی بر اساس احساس باید باشد یا دلایل منطقی؟

شریعت عقلانی;312013 نوشت:
فقیه جامع الشرایط را که شما می فرمایید چه کسی مشخص می کند؟

خود فرد بر اساس تحقیقی که می کند

که راه شناخت ان در رساله ها است و بر هر شیعه امامیه که به سن تکلیف رسیده است واجب است برای خود مرجعی برگزیند

شریعت عقلانی;312013 نوشت:
هر کس که ایشان را به عنوان فقیه جامع الشرایط معرفی کند خود در فقه باید اولی تر از نفر اول باشد

لزومی ندارد

شما هنگامی که برای درمان می خواهید یک پزشک انتخاب کندو الزما پزشکی باید بدانید؟!

جواب خیر است

اگر جواب شما بلی است خوشحال می شوم با اقامه دلیل بفرمایید

اقامه دلیل من این است

ما تحقیق می کنیم تا پزشک توانا را بیابیم و بتوانیم به ان اعتماد کرده و به نسخه او ایمان بیاوریم
و هدف ما در اینجا تقلید و اطاعت از پزشک در امر درمان است

اما اگر قصد ما کشف علت درمان باشد
یا کتاب خانده و در حد تنها یک محقق تحقیق می کنیم و پی می بریم یا به کسب علوم مرتبط در مجامع علمی می پردازیم
و در بین صاحب نظران شمرده می شویم و به درمان می پردازیم!

شریعت عقلانی;312013 نوشت:
از نظر بنده بهترین همان است که آقای قابل گفت و در واقع بهترین همان است عقلانی باشد. خود می دانید علمای اسلام قایل به حسن و قبح عقلی هستند نه شرعی. البته نظرات ایشان در جای خود قابل نقد است.

کاش بر عقیده خود بمانید و مطلق حق ندانید
ان شاء الله که اینطور است

خوشحال می شوم این جناب را معرفی نمایید
و در کجا با ایشان آشنا شدید؟

شریعت عقلانی;312013 نوشت:
د. لذا لطفا از بیان دلایل عقلی در باب ارتداد طفره نروید. اگر هم پاسخی ندارید بگذارید کارشناسان دیگر پاسخگو باشند.

دلایل عقلی برای عدم خروج از حق نیاز به یک میزان دارد

میزان شما چیست؟

اگر مایل باشید در حضور کازشناسان برای شما دلایل عقلی بیاورم

و البته شایان ذکر است که بنده در این بحث سکوت می کنم و تا هنگامی که حق برایم ثابت نشده است

تلاش بر تفکر و تحقیق دارم
:Gol:
[/][/]

کبوتر حرم الزهرا;312028 نوشت:
مسئله اعتقاد به خدا
اعتقاد به نبی
اعتقاد به امامت
اعتقاد به عدل و معاد جزء مسائل تحقیقی است و تقلید در ان حرام است

اما مسئله ارتداد یک مسئله حکمی و قضایی است همانطور که هر کسی در هر جامعه ایی صلاحیت حکم قضایی دادن و عمل کردن به ان را ندارد

در قوانین فقهی هم نمی تواند
مگر مجتهد باشد


با سلام.
فکر می کنم منظور شما از حکم قضایی همان حکم شرعی است. البته این نظر شما قابل احترام است. ولی عده ای هم در مسایل شرعی قایل به وجوب عینی هستند تا وجوب کفایی. نمونه این افراد جناب ملاصدرا است که میانه خوبی با تقلید نداشت و اعتقاد داشت تحقیق در مسایل شرعی واجب عینی است تا کفایی.
کبوتر حرم الزهرا;312028 نوشت:
لطف بفرمایید و بگویید کجای ان عقلانی نیست؟

چگونه شخصی که بدون اراده و اختیار مسلمان می شود. ( مسلمان زاده ) و پس از تحقیق و بدون غرض و عناد حقیقت اینگونه برایش مکشوف می گردد که از دین اسلام برگردد و مثلا مسیحی شود باید اعدام گردد؟ همه می دانیم که خداوند از هیچ کس بیش از وسعش انتظار ندارد. حال اگر وسع فکری شخصی تا اینجا رسید که مثلا دین مسیحیت حق است نباید از اسلام برگردد و مسیحیت را تبلیغ کند؟ شما بگویید کجای این حکم عقلانی است؟!

کبوتر حرم الزهرا;312028 نوشت:
آیا حکم قضایی دلالت عقلانی می خواهد؟

هر حکمی باید بر عقلانیت استوار باشد.

کبوتر حرم الزهرا;312028 نوشت:
خود فرد بر اساس تحقیقی که می کند که راه شناخت ان در رساله ها است و بر هر شیعه امامیه که به سن تکلیف رسیده است واجب است برای خود مرجعی برگزیند

بنده هم همین را می گویم. بنده هم با تحقیق نظرات ایشان را بر دیگران ترجیح دادم.

کبوتر حرم الزهرا;312028 نوشت:
لزومی ندارد شما هنگامی که برای درمان می خواهید یک پزشک انتخاب کندو الزما پزشکی باید بدانید؟! جواب خیر است اگر جواب شما بلی است خوشحال می شوم با اقامه دلیل بفرمایید اقامه دلیل من این است ما تحقیق می کنیم تا پزشک توانا را بیابیم و بتوانیم به ان اعتماد کرده و به نسخه او ایمان بیاوریم و هدف ما در اینجا تقلید و اطاعت از پزشک در امر درمان است اما اگر قصد ما کشف علت درمان باشد یا کتاب خانده و در حد تنها یک محقق تحقیق می کنیم و پی می بریم یا به کسب علوم مرتبط در مجامع علمی می پردازیم و در بین صاحب نظران شمرده می شویم و به درمان می پردازیم!

بنده برتری حقیقی را گفتم نه نسبی را. بله بنده هم می توان برای درمان پزشکی را برای خودم انتخاب کنم ولی نظر بنده هیچ سندیت علمی ندارد و فقط برای خودم اعتبار دارد و بس. یعنی نمی توان گفت که اگر بنده پزشکی را انتخاب کردم آن پزشک از همه پزشکان دیگر برتری علمی دارد. در مورد مجتهدین هم همین طور است. هیچ کس نمیتواند بگوید مرجعی که من انتخاب کردم بهترین است و همه باید از این مرجه تبعیت کند. نظر هر شخصی برای خودش معتبر است و بس و برتری حقیقی مراجع را اثبات نمی کند.

کبوتر حرم الزهرا;312028 نوشت:
خوشحال می شوم این جناب را معرفی نمایید و در کجا با ایشان آشنا شدید؟

می توانید از دانشنامه آزاد ویکی پدیا با ایشان آشنا شوید. بنده تمامی مقالات فقهی ایشان را خواندم. از طریق دوستان با ایشان آشنا شدم. متاسفانه وبلاگ ایشان با وجود علمی و فقهی بودن تنها به دلیل اینکه نظرات متفاوتی نسبت به دیگر مراجع داشت فیلتر شده است. همین انحصارطلبی باعث شده امثال شما اسمی از ایشان هم نشنیده باشید. به شما حق می دهم.

[="Tahoma"][="Green"]

شریعت عقلانی;312048 نوشت:
چگونه شخصی که بدون اراده و اختیار مسلمان می شود. ( مسلمان زاده ) و پس از تحقیق و بدون غرض و عناد حقیقت اینگونه برایش مکشوف می گردد که از دین اسلام برگردد و مثلا مسیحی شود باید اعدام گردد؟

اللهم عجل لولیک الفرج

سلام

این مسئله شامل ابعدا مختلفی است که باید برای هرکدام یک نتیجه و از مجموع ان یک نتیجه کلی گرفت

مسئله سر این بدون اراده مسلمان شدن است

آیا ان فرد بدون اراده مسلمان شده است؟

شریعت عقلانی;312048 نوشت:
همه می دانیم که خداوند از هیچ کس بیش از وسعش انتظار ندارد.

این وسع چقدر است و معیارش چیست؟

شریعت عقلانی;312048 نوشت:
حال اگر وسع فکری شخصی تا اینجا رسید که مثلا دین مسیحیت حق است نباید از اسلام برگردد

تا جایی که من از حکم فهمیدم اینه که می تواند تغییر دین دهد

اما

شریعت عقلانی;312048 نوشت:
مسیحیت را تبلیغ کند؟

تبلیغ

چه کسی تبلیغ می تواند بکند؟

کسی که اگاهی به دین دارد یا خیر؟

آیا لزوما هرکس می تواند تبلیغ کند؟

تبلیغ به چگونه است؟
تبلیغ چیست؟

شریعت عقلانی;312048 نوشت:
شما بگویید کجای این حکم عقلانی است؟!

بگذارید فعلا سکوت کنم

اما
دلیل عقیلی که من اشتباه و یا غلطی در ان نمی بینم

هر جرمی قصاصی دارد که برای سلامت یک جامعه باید از مجرم قصاص شود

هر خطری را می شود پیشگیری کرد و جلوی ان را گرفت و پیشگیری بهتر از درمان است

احتیاط شرط عقل است

شریعت عقلانی;312049 نوشت:
هر حکمی باید بر عقلانیت استوار باشد.

چگونه عقلی که سراب در بیابان رو آب می پندارد می تواند ملاک باشد و هر حکم قضایی بر ان استوار باشد؟[/]

کبوتر حرم الزهرا;312028 نوشت:
دلایل عقلی برای عدم خروج از حق نیاز به یک میزان دارد میزان شما چیست؟

همان میزانی که در براهین فلسفی استفاده می شود. علم منطق میزان ها را به روشنی مشخص کرده است تا دیگران از مغالطه و امثال اینها بپرهیزند.

کبوتر حرم الزهرا;312028 نوشت:
اگر مایل باشید در حضور کازشناسان برای شما دلایل عقلی بیاورم

خوشحال می شوم با شما مباحثاتی داشته باشم.
و من الله توفیق

شریعت عقلانی;312053 نوشت:
هیچ کس نمیتواند بگوید مرجعی که من انتخاب کردم بهترین است و همه باید از این مرجه تبعیت کند. نظر هر شخصی برای خودش معتبر است و بس و برتری حقیقی مراجع را اثبات نمی کند.

طبیعتا این مسئله نمی تواند درست باشد آیا کسی شما را مجبور کرده از مرجعی که خودش تقلید

می کند تقلید کنید؟

شریعت عقلانی;312053 نوشت:
نظر هر شخصی برای خودش معتبر است و بس و برتری حقیقی مراجع را اثبات نمی کند.

چگونه می خواهید برتری حقیقت را کشف کنید جز با حق؟

منظورتون از نظر شخصی چیست؟

شریعت عقلانی;312054 نوشت:
می توانید از دانشنامه آزاد ویکی پدیا با ایشان آشنا شوید. بنده تمامی مقالات فقهی ایشان را خواندم. از طریق دوستان با ایشان آشنا شدم. متاسفانه وبلاگ ایشان با وجود علمی و فقهی بودن تنها به دلیل اینکه نظرات متفاوتی نسبت به دیگر مراجع داشت فیلتر شده است. همین انحصارطلبی باعث شده امثال شما اسمی از ایشان هم نشنیده باشید. به شما حق می دهم.

شما منبع اطلاعاتیتون ویکی پدیا است؟

اونم منبعی که آزاد است و هرکسی می تواند اطلاعاتش رو ویرایش کند؟

اگر کتابی

سندی که قابل ردیابی و شناخت فرد باشد بگویید ممنون می شوم و الا هر سخنی سندیت علمی ندارد

شما خودتان فکر کنم بهتر بدایند که برای مباحث علمی نیاز به یک منبع معتبر که در نزد عالمان آن علم شناخته شده باشد هست؟

شریعت عقلانی;312054 نوشت:
فقهی بودن تنها به دلیل اینکه نظرات متفاوتی نسبت به دیگر مراجع داشت فیلتر شده است
ژ

اولا این حرف شما بنا بر نظر مذهب من بعید می دونیم درست باشه

در صورتی که اگر برای تحقیق لازم داشته باشم از فیل تر شکن هم استفاده می کنم!

شریعت عقلانی;312054 نوشت:
امثال شما اسمی از ایشان هم نشنیده باشید. به شما حق می دهم.

خب خوشحال می شوم لطف کنید و من را اشنا کنید البته می توانید در انجمن مربوطه که مربوط به رجال است

آنجا ایشان را معرفی کنید

تا من سخن علما را بشنوم

ممنون

شریعت عقلانی;312051 نوشت:
بنده هم همین را می گویم. بنده هم با تحقیق نظرات ایشان را بر دیگران ترجیح دادم.

خوشحال میشوم منابع تحقیقاتی تون رو بگویید

[spoiler]دوست خوب من لطفا از بیان قضاوت در مورد اینجانب دوری کنید و همچنین لطفا پست هایتان را در حد متوسط نگه دارید نه آنقدر کوتاه و نه بلند ممنون می شوم و هم چنین برای ادامه بحث خودتان و عقیدیتان و مذهب و چگونگی عمل به احکام شرعی رو معرفی کنید ممنون [/spoiler]

[="Tahoma"][="Green"]اللهم عجل لولیک الفرج

سلام

شریعت عقلانی;312059 نوشت:
خوشحال می شوم با شما مباحثاتی داشته باشم.

با نشکر از شما

شریعت عقلانی;312048 نوشت:
با سلام.
فکر می کنم منظور شما از حکم قضایی همان حکم شرعی است. البته این نظر شما قابل احترام است. ولی عده ای هم در مسایل شرعی قایل به وجوب عینی هستند تا وجوب کفایی. نمونه این افراد جناب ملاصدرا است که میانه خوبی با تقلید نداشت و اعتقاد داشت تحقیق در مسایل شرعی واجب عینی است تا کفایی.

با توجه به این پست من لازم دانستم خودم رو یکم معرفی کنم

من محمد یک مسلمان زاده هستم

از نظر اعتقادی شیعه امامیه(12 امامی یا اثنی عشری)

از نظر فقه هم اصولی هستم

چرا من اصولی شدم به دلیل اینکه

1-هر خبری لزوما ندرست نیست و با یک حدیث خواندن نمی شود حکم را استخراج کرد
2-هر علمی بر پایه اصولی است و علوم دینی هم قاعدتا اصلی دارند مثلا علم طب تا کسی 7 سال درس نخواند و تخصص نگیرد توانایی گرفتن تیغ را هم داشته باشد اما از نظر علمی و عقلی درست نیست و منطق من اونو د می کنه

اما در مورد حکم قضایی

منظور من همان حکم قضایی است که در تمامی جوامع چه شرعی و چه غیر شرعی پیاده میشود

خوش حال می شوم خودتون و عقیدتون را و مذهبتون رو معرفی کنید

ممنون:Gol:[/]

کبوتر حرم الزهرا;312055 نوشت:

کبوتر حرم الزهرا;312055 نوشت:
این مسئله شامل ابعدا مختلفی است که باید برای هرکدام یک نتیجه و از مجموع ان یک نتیجه کلی گرفت
مسئله سر این بدون اراده مسلمان شدن است
آیا ان فرد بدون اراده مسلمان شده است؟

بحث ما سر مسلمان زاده است. یک مسلمان زاده از بدو تولذ مسلمان است.
کبوتر حرم الزهرا;312055 نوشت:
این وسع چقدر است و معیارش چیست؟

وسع هر شخصی را فقط خودش می داند و خدا خودش. ما که قرار نیست برای او حکمی دهیم تا وسعش را بدانیم.
کبوتر حرم الزهرا;312055 نوشت:
تا جایی که من از حکم فهمیدم اینه که می تواند تغییر دین دهد
اما تبلیغ چه کسی تبلیغ می تواند بکند؟
کسی که اگاهی به دین دارد یا خیر؟
آیا لزوما هرکس می تواند تبلیغ کند؟
تبلیغ به چگونه است؟
تبلیغ چیست؟

تبلیغ هر عقیده ای آزاد است حتی اگر باطل باشد. تنها راه جلوگیری از انتشار آن مبارزه فکری است نه اعدام.
کبوتر حرم الزهرا;312055 نوشت:

اما دلیل عقیلی که من اشتباه و یا غلطی در ان نمی بینم
هر جرمی قصاصی دارد که برای سلامت یک جامعه باید از مجرم قصاص شود
هر خطری را می شود پیشگیری کرد و جلوی ان را گرفت و پیشگیری بهتر از درمان است
احتیاط شرط عقل است

حقیقتا متوجه استدلال شما نشدم. بله احتیاط شرط عقل است. برای همین هم برای جلوگیری از انتشار افکار باطل باید پایه های استدلالی علمی قوی داشت و آن را هم در جامعه منتشر ساخت و از تبلیغ هیچ فکر باطلی هم نهراسید.
کبوتر حرم الزهرا;312055 نوشت:
چگونه عقلی که سراب در بیابان رو آب می پندارد می تواند ملاک باشد و هر حکم قضایی بر ان استوار باشد؟[=Times New Roman]
همان عقلی که به قول شما خدا را اثبات می کند می تواند لزوم حکم ارتداد را هم اثبات بکند. ( البته اگر اثباتی داشته باشد. )

کبوتر حرم الزهرا;312066 نوشت:
خوش حال می شوم خودتون و عقیدتون را و مذهبتون رو معرفی کنید

بنا بر حدیثی از امام علی (ع) و همچنین حکم صریح عقل مهم نیست طرق مقابل چه کسی باشد. مهم این است که چه می گوید. بنا بر این بنده را عفو فرمایید.
مختصرا بنده بیشتر گرایشات فلسفی دارم تا فقهی. دانشجوی فلسفه و کلام اسلامی هستم. البته مطالعات فقهی فوق برنامه هم تا حدودی داشتم.
البته بنده در پست های قبل مقاله ای از احمد قابل را در مورد ارتداد گذاشتم. لذا اگر نقدی بر آن بیاورید استفاده می کنیم.

کبوتر حرم الزهرا;312066 نوشت:
منظور من همان حکم قضایی است که در تمامی جوامع چه شرعی و چه غیر شرعی پیاده میشود

احکام قضایی هم در همه جای دنیا قابل نقد و بررسی هستند. البته برای اینکه نظم جامعه بر هم نریزد همه مردم جامعه موظف به تمکین در مورد آن حکم هستند. و البته نقد در جای خودش لازم است.

کبوتر حرم الزهرا;312055 نوشت:

طبیعتا این مسئله نمی تواند درست باشد آیا کسی شما را مجبور کرده از مرجعی که خودش تقلید
می کند تقلید کنید؟

کارشناس سایت جناب صالح بدون نقد علمی فرمودند ایشان فقط یک سری احادیث سر هم کردند. این یعنی همانی که می می گوییم و مراجع تقلید و هر کس هم نظری مخالف داشت خدا از سر تقصیراتش بگذرد!!!
کبوتر حرم الزهرا;312055 نوشت:
شما منبع اطلاعاتیتون ویکی پدیا است؟
اونم منبعی که آزاد است و هرکسی می تواند اطلاعاتش رو ویرایش کند؟

بنده در مقام دفاع از ویکی پدیا نیستم. برای شروع عرض کردم. تحقیق منوط به یک منبع نیست. به هر حال بهترین منبع برای شناخت ایشان وبلاگ شخصی ایشان است.
www.ghabel.net/shariat/

کبوتر حرم الزهرا;312055 نوشت:
آیا ان فرد بدون اراده مسلمان شده است؟

به هر حال ارادی یا غیر ارادی مهم نیست. هر فردی در طی مراحل تحقیقاتش ممکن است قایل به یک نظری باشد که در ادامه تحقیقاتش به خلاف آن برسد.

[="Tahoma"][="Green"]

شریعت عقلانی;312068 نوشت:
بنا بر حدیثی از امام علی (ع) و همچنین حکم صریح عقل مهم نیست طرق مقابل چه کسی باشد

اللهم صل علی محمد و ال محمد

عقل حکم صریح نمی دهد بلکه عواملی بر صحت حکم مهر تایید می زنند!

شریعت عقلانی;312067 نوشت:
حقیقتا متوجه استدلال شما نشدم. بله احتیاط شرط عقل است. برای همین هم برای جلوگیری از انتشار افکار باطل باید پایه های استدلالی علمی قوی داشت و آن را هم در جامعه منتشر ساخت و از تبلیغ هیچ فکر باطلی هم نهراسید.

ببینید بگذارید بهتر بگویم(امیدورام)

در هر جامعه ایی هر کسی با هر عقیده ایی ازاد نیست تا زندگی کنه و هر جامعه ایی که همچین سخنی رو گفته بروید و عمل کردش رو ببینید می بینید خلاف گفته اش است

مثلا یک دزد معتقد به دزدی است آیا عقلا و عملا میشه همچین فردی رو بدون تقاص گذاشت؟

که طبیعتا خیر است از این جا میشه فهمید که این گذاره غلط است
مگر تبصره قائل بشیم

شریعت عقلانی;312067 نوشت:
تبلیغ هر عقیده ای آزاد است حتی اگر باطل باشد.

این حرف شما با توجه به همان مثال دزد و عملکرد جوامع رد میشود

مگر یک تبصره اونکه دزد عقیدش رو بروز ندهد

برای دلیل اول

اگر دزد زندانی نشه و یا عامل بازدارنده ایی جلوش نبینه تا آخر درزدی می کنه چون خیالش جمع است و آسایش از جامعه گرفته میشود

در مورد خط شما بچه دارید؟

اگر نه شاید شنیده باشید که از نظر عقلی نمی گذارند چاقو دست بچه بیافتد و اگر قرار است استفاده شود باید با بزرگتر باشد

اینم در مورد استدلال دوم
اگر ما چاقو رو از دست بچه بگیریم خودش رو نمی ره زخمی کنه تا وقتی که بهش یاد بدیم که درست از چاقو استفاده کنه
و اون موقع مختاره بره یک کار مفید کنه و یا بره ادم بکشه که بنا بر استدلال قبلی با عامل باز دارنده مواجه میشود

و احتیاط هم شرط عقل است که همان جلوگیری از خطای کودک است

شریعت عقلانی;312067 نوشت:
تنها راه جلوگیری از انتشار آن مبارزه فکری است نه اعدام.

به مثال کودک و چاقو خوب فکر کنید

شریعت عقلانی;312067 نوشت:
وسع هر شخصی را فقط خودش می داند و خدا خودش. ما که قرار نیست برای او حکمی دهیم تا وسعش را بدانیم.

من با خودش مشکل دارم اما با خدا خیر

با اینکه خودش میدونه وسعش چقدره مشکل دارم چون ممکنه اسیر شهوت و توهم ناتوانی باشد
و...

شریعت عقلانی;312067 نوشت:
همان عقلی که به قول شما خدا را اثبات می کند می تواند لزوم حکم ارتداد را هم اثبات بکند. ( البته اگر اثباتی داشته باشد. )

من کجا گفتم عقل خدا را اثبات می کند؟

لزوم حکم ارتداد رو عقل مشخص کند؟

مگر نگفتم که حکم قضایی با حکم تحقیقی فرق دارد؟

به مثال توجه نفرمودید؟

چطور عقل وقتی در بیابان اسیر است و پیوسته دنبال اب است سراب را از واقعیت تشخیص میدهد؟

چطور عقلی که در بیابان نمی تواند سراب را از واقعیت تشخیص دهد می تواند حکم قضایی را تشخیص دهد؟

شریعت عقلانی;312067 نوشت:
بحث ما سر مسلمان زاده است. یک مسلمان زاده از بدو تولذ مسلمان است.

این مسئله به یک سری اصول و عقاید است که باید حقیقت اش را جویا شوم

اما اینکه آیا می تواند تا قبل از بلوغ و انتخاب مرجع دینش را عوض کند یا خیر؟

باید دید جواب چیست!

شریعت عقلانی;312068 نوشت:
بنا بر حدیثی از امام علی (ع) و همچنین حکم صریح عقل مهم نیست طرق مقابل چه کسی باشد.

ممنون که یک حدیث برای من نقل کردید اگر مقدور است سندش و یا خود حدیث را نقل بفرمایید

اما در مورد عقل

اینکه شخص مهم نیست کیست بله مهم نیست
مهم نیست که بچه باشد یا پیر یا جوان زن باشد یا مرد

اما عقیده افراد مهم است برای مسائل علمی و بحث کردن لزوما باید طرفین از هم شناخت نسبی داشته باشند تا میزانی مشخص شود و حق آشکار و الا باد هر طرف اید هر کسی ممکنه همون ور بره!

اینکه نمی شود بحث منطقی و علمی و عقلی!

شریعت عقلانی;312068 نوشت:
. دانشجوی فلسفه و کلام اسلامی هستم

موفق باشید و سربلند

شریعت عقلانی;312068 نوشت:
پست های قبل مقاله ای از احمد قابل را در مورد ارتداد گذاشتم. لذا اگر نقدی بر آن بیاورید استفاده می کنیم.

این نقد بهتره بعد از شناخ خود ایشان باشد

چون اینگونه به بطالت می رود و من را هم معاف دارید

یه نگاه کردم اما اینکه این فرد کیست منبع این مطالب کجاست درجه علمی اش چیست؟
آیا در بین علما اسلام جایی دارد
محقق است یا صاحب نظر و...
جای بحث است که باید در جای دیگری به جهت نظم موضوع مطرح شود

ممنون میشوم اگر قبول زحمت فرمایید و به جایی دیگری به معرفی این شخص گرامی بپردازید تا بشناسیمشان ممنون می شوم

اگر هم شاخه و میزانی برای صحت عملکرد عقل دارید بگویید تا بر مشترکات سخن بگوییم:Gol:[/]

کبوتر حرم الزهرا;312085 نوشت:
مثلا یک دزد معتقد به دزدی است آیا عقلا و عملا میشه همچین فردی رو بدون تقاص گذاشت؟ که طبیعتا خیر است

با سلام.
من به مجادله علاقه ای ندارم و وقتی هر از چندگاهی نحوه برخورد متعصبانه و غیرعلمی دوستان و کارشناسان را با کاربران این سایت که اغلب مانند جناب شریعت عقلانی اهل تفکر و ادب و احترامند را می بینم واقعاً تأسف می خورم (اول به حال خودم). امیدوارم خدا به فضل خودش همه ما را از صفات رذیله پاک کند و بر کمالات ما بیفزاید.
با پوزش از جناب کبوتر حرم الزهرا از اینکه وارد مکاتبات ایشان با جناب شریعت عقلانی شدم سؤالی در مورد گزاره بالا برایم مطرح شد که گفتم بپرسم:
ما دزد را بخاطر اعتقادش به دزدی مجازات می کنیم یا بخاطر دزدی و سرقت اموال دیگران؟
ممنون از حسن توجه شما.:Gol:

[="Black"]

مؤمن;312095 نوشت:
ما دزد را بخاطر اعتقادش به دزدی مجازات می کنیم یا بخاطر دزدی و سرقت اموال دیگران؟
شرمنده وسط بحث یهو میپرم تو!!!
فقط نظر شخصی رو میگم.
دزدی که اعتقادش به عمل در نیاد مجازات نمیشه همون طور که کسی از نظر اسلام حق تفتیش عقاید دیگران رو ندارد!اما اگر فردی با عقایدش شروع کرد به اسیب زدن به جامعه و منحرف کردن افرادی که خیلی ایمانشون قوی نیست و یا بصیرت لازم رو ندارند و شروع کرد به به هم ریختن جامعه خب میشه مثل بیماری که بیماریش واگیر داره و خودش هم حاضر نیست که قرنتینه بشه!اگه کار به کار این بیمار نداشته باشیم بقیه هم اسیب میبینن.این ظلم به بقیه هم هست.
:Gol:[/]

[="Tahoma"][="Green"]

مؤمن;312095 نوشت:
من به مجادله علاقه ای ندارم و وقتی هر از چندگاهی نحوه برخورد متعصبانه و غیرعلمی دوستان و کارشناسان را با کاربران این سایت که اغلب مانند جناب شریعت عقلانی اهل تفکر و ادب و احترامند را می بینم واقعاً تأسف می خورم (اول به حال خودم). امیدوارم خدا به فضل خودش همه ما را از صفات رذیله پاک کند و بر کمالات ما بیفزاید.

اللهم عجل لولیک الفرج

سلام

اللهی آمین

امیدورام من اینگونه برخورد نکرده باشم اگر کردم پوزش می خواهم

مؤمن;312095 نوشت:
با پوزش از جناب کبوتر حرم الزهرا از اینکه وارد مکاتبات ایشان با جناب شریعت عقلانی شدم

خواهش می کنم مسئله ایی نیست

اما تا جایی که کمکی به موضوع بکنه و باعث پیشرف شود مانعی نمی بینم

امیدوارم دوستان هم کمک کنند تا پست تکراری و موازی زده نشود

برای همین من بخشی از سخنان سرکار یا جناب هورشید رو با بیان خودم می گویم

hoorshid;312103 نوشت:
دزدی که اعتقادش به عمل در نیاد مجازات نمیشه همون طور که کسی از نظر اسلام حق تفتیش عقاید دیگران رو ندارد!

یک دزد تا وقتی اعتقادش به دزدی مخل آسایش و امنیت یک جامعه نباشد یعنی ان را ابراز نکند کسی قصاصش نمی کند (جامعه ممکنه تعاریف مختلفی ازش بشه )

اما اگر این امر منجر به بهش خوردن نظم شود بی شک مجازات می شود

که بنظر من بخاطر هر دو است که مجازات می شود

چرا که اگر اعتقاد نداشت عمل نمی کرد
و یا دلایل فقهی و قضایی دیگر

که برای جزئیات باید وارد بحث قضایی اون بشیم (که به جهت عدم صحت آزاد بودن ابراز هر عقیده ایی)

البته یک نکته که ابراز عقیده مراحل مختلفی دارد

یک جا هست ابراز عقیده برای کشف حقیقت است که اون لازم است
یک جا هست برای بر هم زدن جامعه که اون بد است
:Gol:[/]

با سلام خدمت دوستان و کاربران محترم.
از این که در بحث مشارکت می کنید سپاس گذارم.
قبل از پاسخ سوالی دارم که روشن شدنش می تواند به بحث کمک کند. لذا از جناب کبوتر حرم الزهرا این سوال را دارم :
آیا حکم مسلمانی که مثلا مسیحی شده و به تبلیغ مسیحیت می پردازد و حکم مسیحی ای که از اول مسیحی بوده و در جامعه اسلامی به تبلیغ مسیحیت می پردازد یکی است؟ این سوال از این جهت حائز اهمیت است که بدانیم که تبلیغ تفکر باطل در نظام اسلامی حکمش اعدام است یا صرفا تبلیغ تفکر باطل از طرف شخص که قبلا مسلمان بوده فقط حکمش اعدام است؟ اگر حکم اولی اعدام نباشد مثال هایی که زدید جهت استدلال از اعتبار ساقط می گردد.
البته تا آنجایی که بنده می دانم تبلیغ ادیان در جامعه اسلامی مجاز است. فکر می کنم این سخن از آیت الله مطهری باشد که باید در کنار دپارتمان اسلام شناسی دپارتمان مارکسیست شناسی دایر شود و خودشان بیایند و تدریس کنند. ایشان معتقد بود که باورهای دینی اسلام آنقدر قوی هست که حتی با وجود تبلیغ مارکسیسم در نظام اسلامی ما می توانیم با قدرت از عقایدمان دفاع کنیم و نگذاریم که مردم از دینشان برگردند.
البته دو مسئله را هم نباید قاطی کنیم. تبلیغ صرف ادیان دیگر هیچ ضرری به نظم عمومی نمی زند. همان طور که می دانید در اکثر کشورهای غربی تبلیغ ادیان آزاد است و البته نظم عمومی هم جریان دارد.

نکته دیگری که در این مورد به آن می توان اشاره کرد به این قرار است :
همانطور که همه می دانیم تقلید در اصول دین جایز نیست و بر هر مسلمانی واجب است در مورد دینی که انتخاب می کند تحقیق کرده باشد. این امر در مورد اصل وجود خدا هم صادق است. یعنی تا زمانی که برای فردی تحقیقا مشخص نشده که خدا وجود دارد یا نبوت هست یا جهان آخرت وجود دارد نباید به آنها التزام داشته باشد تا حقیقت هر کدام از اینها برایش مکشوف باشد.
در مورد تحقیق باید گفت تحقیق باید در فضایی بسیار سالم و بدون تبعیض انجام پذیرد. همچنین تحقیق باید از طرفداران همان دین انجام بگیرد. یعنی اینکه ما نمی توانیم راجع به دین مسیحیت از علمای اسلام تحقیق کنیم. وگرنه تحقیقمان علمی و منصفانه و دور از تبعیض نخواهد بود. همچنین اینکه در تحقیق ملاک اصلی عقل شخص محقق است و بس. یعنی نمی شود گفت که چون فلان عالم به این نتیجه رسیده پس درست است. یعنی باید با عقل خودمان حقیقت برایمان محرض گردد.
حال سوالاتی که بر اساس مطالب بالا مطرح می گردد به قرار زیر است :
1. اگر شخص باید با تحقیق اصول دینی را که می خواهد به آن ملتزم شود بپذیرد پس چرا مسلمان زاده را مسلمان می نامیم و در شناسنامه اش مهر مسلمانی بر او می زنیم؟
2. آیا شرایط تحقیق منصفانه و بدون تبعیض در جامعه ما فراهم است؟ آیا پیروان همه ادیان آزادی یکسانی در تبلیغ دینشان دارند؟ آیا اگر بنده بخواهیم راجع به مثلا وجود خدا با یک ملحد گفتگو کنم و در این زمینه تحقیق نمایم شرایط برایم به آسانی فراهم است؟ مسلما پاسخ تمام این سوالات خیر است. ( متاسفانه )

با سلام

وقتی در کلام معصومین در این مورد سخن گفته شده کافیست:Sham:

1- در فروع كافي، ج 6، ص 174، روايت 1، وسائل الشيعه، ج 28، ص 324 آمده است، عمار ساباطي گويد: از امام صادق - عليه السلام- شنيدم كه فرمود: هركس از مسلمانان از اسلام برگردد(مرتد شود) وپيامبري حضرت محمد-صلي الله عليه و سلم- را انكار كند وبه او نسبت دروغ دهد، براي هركسي كه مي‌شنود خون او مباح است وزنش براي هميشه از او جدا مي‌شود ومالش بين ورثه تقسيم مي‌شود وزنش عده وفات مي‌گيرد.

2- در فروع كافي، ج 7، ص 257، روايت 10، استبصار، ج 4، ص 245، روايت 8 آمده است، علي بن جعفر گويد: از موسي بن جعفر-عليه السلام- در مورد مسلماني كه مسيحي مي‌شود سؤال كردم؛ فرمود: كشته مي‌شود وتوبه داده نمي‌شود. سؤال كردم شخصي كه مسيحي بوده وبعد اسلام آورده وبعد از اسلام برگشته (مرتد شده) فرمود: توبه داده مي‌شود اگر قبول كرد (رها مي‌شود) واگر قبول نكرد كشته مي‌شود.

3- در من لايحضره الفقيه، ج 3، ص 152، روايت 3552 آمده است: حضرت علي- عليه السلام- فرمود: هركس از مسلمانان به فطرت به دنيا آمده وبعد مرتد شود من گردن او را مي‌زنم، وهركس بر فطرت تولد نيافته او را توبه مي‌دهم اگر توبه كرد (رها مي‌شود) واگر نپذيرفت گردن او را مي‌زنم.

4- در من لايحضره الفقيه، ج 3، ص 150، روايت 3549 آمده است: حضرت علي- عليه السلام- فرمود: زن اگر از اسلام برگردد ومرتد شود كشته نمي‌شود؛ ولي حبس ابد دارد.

hoorshid;312103 نوشت:
[="black"]شرمنده وسط بحث یهو میپرم تو!!!
فقط نظر شخصی رو میگم.
دزدی که اعتقادش به عمل در نیاد مجازات نمیشه همون طور که کسی از نظر اسلام حق تفتیش عقاید دیگران رو ندارد!اما اگر فردی با عقایدش شروع کرد به اسیب زدن به جامعه و منحرف کردن افرادی که خیلی ایمانشون قوی نیست و یا بصیرت لازم رو ندارند و شروع کرد به به هم ریختن جامعه خب میشه مثل بیماری که بیماریش واگیر داره و خودش هم حاضر نیست که قرنتینه بشه!اگه کار به کار این بیمار نداشته باشیم بقیه هم اسیب میبینن.این ظلم به بقیه هم هست.
:gol:
[/]

سلام سرکار خانم

نقل قول:
"باعقایدش شروع کرد به آسیب زدن به جامعه"؟ مثل بیماری که بیماریش واگیر داره؟

میدونی، این تفکراتی که شما راجع به فکر غیر اسلامی اون شخص داری؛ اون غیر مسلمان هم دقیقن همین فکرها رو راجع به تفکر شماداره

اگر دلایل شما برای اون ودلایل اون برای شما قابل قبول بود که دیگه اختلافی نبود.

پس منی که به درست بودن اعتقادم شک ندارم. اجازه میدم اون حرفش رو بزنه و من هم میزنم. مردم عاقل هم به سمت حقیقت(من) میان

سلام

b-neshan;312214 نوشت:
میدونی، این تفکراتی که شما راجع به فکر غیر اسلامی اون شخص داری؛ اون غیر مسلمان هم دقیقن همین فکرها رو راجع به تفکر شماداره اگر دلایل شما برای اون ودلایل اون برای شما قابل قبول بود که دیگه اختلافی نبود. پس منی که به درست بودن اعتقادم شک ندارم. اجازه میدم اون حرفش رو بزنه و من هم میزنم. مردم عاقل هم به سمت حقیقت(من) میان

صد البته ولی من دارم از نگاه یک مسلمان نگاه میکنم.نه از دید یک سکولار که بخوام در این مورد بی طرف باشم.نمیدونم چه طور توضیح بدم
ببینید برای من مسلمان تنها عقیده ی درست اسلام است و مهم نیست چه کسی چه فکری میکند (البته من به عنوان یک انسان و البته یک مسلمان وظیفه دارم به عقاید دیگران احترام بگذارم ولی تا جایی که این عقاید اسیب نزند.مثل همون موردی که در مورد دزدی بود!واقعا هستند انسانهایی که برای انجام دزدی توجیهاتی میارن و در بسیاری از موارد که دزدی برای من یک کار نادرست تعریف شده برای اونها اتفاقا اخلاقی هم هست...!!یا قتل یک انسان یا...موارد مثل این زیاد است)
مسئلهاین نیست که اون شخص عقیده خودش رو درست میدونه مسئله اینه که من مطمئنم (یا شاید بهتر باشه بگم از نظر من) اون عقیده غلطه.و البته اسیب رسان!(مثل همون بیمار که گفتم.)
شاید در مورد چرایی حدود شراب حرف بزنیم کمی کمک کنه.
ببینید در مورد شراب هم همین طوره چرا شراب خوار حد میخوره؟خب شاید اون ادم اصلا اعتقادی نداشته باشه که شراب بد است!این مهم نیست!مهم این است که شراب چه اون ادم قبول داشته باشه و چه نه بد است!کسی با اون فرد شراب خوار کاری ندارد تا وقتی که کارش (یعنی شراب خواریش) به صورت عمومی در جامعه انجام نشه.چرا؟چون این کار یه جور تبلیغ برای شراب خواری است!در نتیجه اسیب به بقیه میزند.(همون طور که امر به معروف در بهترین شکل با عمل اتفاق می افتد امر به منکر هم همین طور است.هرگز تاثیری که دیدن دروغ گویی یک انسان روی یک بچه میگذارد قابل مقایسه نیست با تاثیری که توصیه به راستی روش میگذارد!این روش های تربیتی برای اسلام خیلی مهمه!)

البته یک مسئله ی دیگه هم هست
در مورد شان نزول بعضی ایات که به ارتداد در انها اشاره شده این طور امده: یکى از یهودیان بنام «شامس بن قیس‏» که در کفر و عناد بى نظیر بود روزى از کنار مجمع مسلمانان مى‏گذشت و دید جمعى از طایفه اوس و خزرج که سالها جنگ‏هاى شدیدى داشتند در صلح و صفا با هم نشسته و مجلس انسى به وجود آورده‏اند. وى از دیدن این صحنه ناراحت مى‏شود و با خود مى‏گوید که اگر وضع به همین منوال پیش برود یهود در خطر خواهد بود. لذا به یکى از جوانان یهودى دستور مى‏دهد که به جمع مسلمین بپیوندد و حوادث خونین «بغات‏» (جنگ خونین و طولانى بین اوس و خزرج) را به یاد آنها بیاورد این توطئه مؤثر واقع مى‏شود و اختلافات گذشته تجدید مى‏گردد. پیامبر صلى الله علیه وآله مطلع مى‏شود و با جمعى از مهاجران به سراغ آنها مى‏آیند و آنها را پند و اندرز مى‏دهد. جمعیت‏با شنیدن سخنان پیامبر صلى الله علیه وآله سلاح‏ها را بر زمین مى‏گذارند دست در گردن هم مى‏افکنند و به شدت گریه مى‏کنند و دوباره صلح و صفا برقرار مى‏شود. در این هنگام آیات 99 تا 101 سوره آل عمران نازل مى‏شود. در دو آیه اول یهود نکوهش مى‏شوند و در دو آیه بعد به مسلمانان هشدار داده مى‏شود که مواظب این توطئه‏ها باشند(1)

چنین حکمی شاید راه رو برای این طور توطئه ها نبندد اما حداقل مشکل ایجاد میکنه!

یا من مورد دیگه شنیدم در مورد شان نزول یکی دیگه از ایت که موتاسفانه بادم نیست اما فکر کنم نقلش خالی از لطف نباشه:
که چندتا از بزرگان یهود وقتی دیدند که گرایش به اسلام بین جوانانشان زیاد شده تصمیم گرفتند که اظهار ایمان کنند و بعد وقت ظهر از اسلام برگردند تا نشان بدهند که اسلام غلطه و انها در موردش تحقیق کردند...(روش رو ببینید طوری کار روانی انجام میشه که فرد حتی به طرف این دین نیاد و در موردش تحقیق هم نکنه!مثل این میمونه که به جای کلی زحمت کشیدن برای اینکه نذارن شما یک کتاب رو بخونی نویسنده ی اون کتاب رو در ذهن شما دروغ گو جا بندازن!دیگه شما سراغ اون کتاب نخواهی رفت که حالا بخواد روت تاثیر بگذارد یا نه!در چنین شرایطی انسان دیگه بی اختیار دستش رو روی گوشهاش میگذارد تا نشنود!!که حالا بخواد تصمیم درست بگیره یا نه....!)خلاصه که صلاة ظهر نشده ایه ی ارتداد نازل شد تا انها کاری از پیش نبرند!

1)منبع:http://www.pasokhgoo.ir/node/2128

hoorshid;312255 نوشت:
دزدی که اعتقادش به عمل در نیاد مجازات نمیشه همون طور که کسی از نظر اسلام حق تفتیش عقاید دیگران رو ندارد!اما اگر فردی با عقایدش شروع کرد به اسیب زدن به جامعه و منحرف کردن افرادی که خیلی ایمانشون قوی نیست و یا بصیرت لازم رو ندارند و شروع کرد به به هم ریختن جامعه خب میشه مثل بیماری که بیماریش واگیر داره و خودش هم حاضر نیست که قرنتینه بشه!اگه کار به کار این بیمار نداشته باشیم بقیه هم اسیب میبینن.این ظلم به بقیه هم هست.
که چندتا از بزرگان یهود وقتی دیدند که گرایش به اسلام بین جوانانشان زیاد شده تصمیم گرفتند که اظهار ایمان کنند و بعد وقت ظهر از اسلام برگردند تا نشان بدهند که اسلام غلطه و انها در موردش تحقیق کردند...(روش رو ببینید طوری کار روانی انجام میشه که فرد حتی به طرف این دین نیاد و در موردش تحقیق هم نکنه!مثل این میمونه که به جای کلی زحمت کشیدن برای اینکه نذارن شما یک کتاب رو بخونی نویسنده ی اون کتاب رو در ذهن شما دروغ گو جا بندازن!دیگه شما سراغ اون کتاب نخواهی رفت که حالا بخواد روت تاثیر بگذارد یا نه!در چنین شرایطی انسان دیگه بی اختیار دستش رو روی گوشهاش میگذارد تا نشنود!!که حالا بخواد تصمیم درست بگیره یا نه....!)خلاصه که صلاة ظهر نشده ایه ی ارتداد نازل شد تا انها کاری از پیش نبرند!

با سلام خدمت دوست گرامی.
ببینید شما ابتدا برای خود فرض هایی را در نظر می گیرید مانند آسیب زدن به مردم و بهم زدن نظم جامعه و ... . در حالی که خود این گزاره ها باید اثبات گردد. ما امروزه شاهدیم در جوامع غربی که آزادی عقیده و تبلیغ ادیان وجود دارد نظم اجتماعی پابرجاست. فلذا هر تبلیغی برای دینی خاص موجب به هم زدن جامعه نمی شود تنها آنهایی آسیب می زند که به قصد آسیب و عامدانه باشد.
بر طبق نص صریح قرآن قتل نفس جز برای 2 مورد جایز نیست :
1. قصاص 2. فساد در زمین
حال شما باید ثابت کنید انتشار عقیده ای خاص بدون قصد آسیب زدن و نیت سوء مصداق فساد در زمین است تا مستحق اعدام باشد.
در ضمن آیه 99 تا 101 آل عمران حکمی برای مرتدین صادر نکرده است.

شریعت عقلانی;312273 نوشت:
ببینید شما ابتدا برای خود فرض هایی را در نظر می گیرید مانند آسیب زدن به مردم و بهم زدن نظم جامعه و ... . در حالی که خود این گزاره ها باید اثبات گردد. ما امروزه شاهدیم در جوامع غربی که آزادی عقیده و تبلیغ ادیان وجود دارد نظم اجتماعی پابرجاست. فلذا هر تبلیغی برای دینی خاص موجب به هم زدن جامعه نمی شود تنها آنهایی آسیب می زند که به قصد آسیب و عامدانه باشد. بر طبق نص صریح قرآن قتل نفس جز برای 2 مورد جایز نیست : 1. قصاص 2. فساد در زمین حال شما باید ثابت کنید انتشار عقیده ای خاص بدون قصد آسیب زدن و نیت سوء مصداق فساد در زمین است تا مستحق اعدام باشد. در ضمن آیه 99 تا 101 آل عمران حکمی برای مرتدین صادر نکرده است.

سلام خدمت شما
اولا که اسیب رسانی این مسئله واضح است.از خود شما میپرسم اگر این تبلیغات و مخالفت ها نبود اگر 95%رسانه های مشهور جهان دست صهیونیست ها نبود الان وضع چه طور بود؟!
درست است که الان با وجود این همه تبلیغ باز هم گرایش به اسلام زیاد است ولی واقعا وضع دنیا در شرایط حذف این جور تبلیغات با شرایط حالش قابل قیاس است؟!؟!!!در ضمن تو پست دیگه هم عرض کردم منظور من از اسیب رسانی اصلا اشوب در جامعه(به ان معنا که مد نظر شماست ) نیست.به نظر من که یک مسلمانم بدترین اسیب همین از بین رفتن فرصت انسان برای رسیدن به کمال است!!چه اسیبی بزرگتر از این؟!
ببینید کسی که یک انسان رو میکشد به هیچ عنوان نمیتونه سعادت ابدی رو از او بگیره اما گمراه کردن یک انسان همه ی سعادت اون فرد رو ازش میگیره پس صد درصد این جرم خیلی بزرگتر از قتل است!قطعا برای کسی که دیگران رو گمراه میکنه مجازات اعدام خیلی کمه!!قاتل به جسم انسان اسیب میزنه اما این فرد به روحش اسیب میزنه؟!؟!..قاتل فرصت زندگی کوتاه این دنیا رو از انسان میگیره ولی این فرد چی!؟
شریعت عقلانی;312273 نوشت:
حال شما باید ثابت کنید انتشار عقیده ای خاص بدون قصد آسیب زدن و نیت سوء مصداق فساد در زمین است تا مستحق اعدام باشد.
بدون قصد اسیب زدن؟!؟!
یک مثال میزنم و حرف شما رو مشابه سازی می کنم!
فردی رو تصور کنید که به خودش کاملا حق میدهد که یک فرد رو بکشه.از نظر اون کارش خیلی هم خوب بوده!(مثلا کسی رو که باعث فلج شدنش شده یا هر بلای دیگه ای سرش اورده) خب این فرد رو نباید اعدام کرد چون فکر میکرده کارش درسته؟!!؟!
[spoiler]یک مسئله ی دیگه هم هست:
ببینید کسی که اصلا حق رو تشخیص ندهد وجود ندارد.منظورم اینه که حق به گوشش برسه ولی نفهمد که عقل است.انسان در ابتدا حق و باطل رو تشخیص میدهد اما شاید کمی شک داشته باشد ولی وقتی به هدایتهای اهی گوش نداد و به انها اهمیت نداد و مدتی بر همین حال موند، خدا گفته خودش به قلبش مهر میزند و بر گوشهاش پرده که دیگه نه حق رو بشنود و نه بفهمد!همین میشه که قران بهش میگه صُمٌّ بُكْمٌ عُمْيٌ فَهُمْ لاَ يَرْجِعُونَ یا صُمٌّ بُکْمٌ عُمْیٌ فَهُمْ لاَ یَعْقِلُونَ. یا... یا والظالین سوره ی حمد هم به همین افراد اشاره دارد![/spoiler]

شریعت عقلانی;312162 نوشت:

البته تا آنجایی که بنده می دانم تبلیغ ادیان در جامعه اسلامی مجاز است. فکر می کنم این سخن از آیت الله مطهری باشد که باید در کنار دپارتمان اسلام شناسی دپارتمان مارکسیست شناسی دایر شود و خودشان بیایند و تدریس کنند. ایشان معتقد بود که باورهای دینی اسلام آنقدر قوی هست که حتی با وجود تبلیغ مارکسیسم در نظام اسلامی ما می توانیم با قدرت از عقایدمان دفاع کنیم و نگذاریم که مردم از دینشان برگردند.
البته دو مسئله را هم نباید قاطی کنیم. تبلیغ صرف ادیان دیگر هیچ ضرری به نظم عمومی نمی زند. همان طور که می دانید در اکثر کشورهای غربی تبلیغ ادیان آزاد است و البته نظم عمومی هم جریان دارد.


با سلام و عرض ادب
حق با شماست، امید بود که پس از گذشت سی سال جامعه اسلامی به چنان بینشی میرسید که خواسته اساتیدی چون ایت الله مطهری در مورد تبلیغات آزاد بوقوع میپیوست و دپارتمان هر مکتبی تشکیل میشد ، با بحث و تحقیق حق ازباطل شناخته میشد و البته یقین دینی در همه سطوح به حدی میرسید که دیگر تبلیغات ادیان و عقاید مختلف موجب تهدید و تضعیف دین نبود .ولی شرایط جامعه امروز با آن دوره پرشور بسیار متفاوت است.متاسفانه علاوه بر دشمنیهای خارجی ، از داخل هم عملکرد ضعیف فرهنگی ، عدم پاسخگویی صحیح به نیازهای جامعه و سوء استفاده از دین و ایجاد بدبینی موجب لطمه هایی به دین شد و خود به خود راه را برای نفوذ جریانهای فکری مخالف باز کرد . نمیتوان منکر این ضعف شد. در شرایطی که زیر ساختهای فکری و عقیدتی درست پایه ریزی نشده باشد هر تبلیغ مذهبی و فرقه ای تهدیدی جدی قلمداد میشود و مسلما تاثیر فردی که از اسلام به مسیحیت گرایش پیدا کرده در این تبلیغ بسیار عمیقتر و گسترده تر از تبلیغ یک فرد مسیحی است همانطور که مسیحیانی که مسلمان میشوند بیشتر از یک مبلغ مسلمان میتوانند در نشان دادن حقانیت اسلام تاثیر گزار باشند.
در جوامع سکولارهم اگرچه تبلیغ ادیان آزاد است ولی از آنجا که باید تاثیر دین در حوزه اجتماعی به حد اقل برسد و امری کاملا شخصی تلقی شود لذا با مظاهر اجتماعی دین برخورد میشود و مثلا اگر تغییر دین فرد به اسلام منجر به تغییر پوشش او باشد دیگر شکل اجتماعی به خود گرفته و همانطور که میدانید در محیط کار و تحصیل با محدودیتها و محرومیتهایی روبرو خواهد بود.
وقتی در جامعه ای زندگی کنیم که بر اساس آموزه های الهی دین خود را برترین بداند گرایش به هر اعتقاد دیگری به منزله تنزل از پله مافوق است و طبیعیست که حکومتی که داعیه دار هدایت عامه است با تبلیغ سایر ادیان و این نوع دموکراسی اساسا همنوایی ندارد و حکما مخالفت خواهد کرد، حتی اگر خود در معرفی و اجرای نظام اسلامی دچار کاستی های بسیاری باشد.

hoorshid;312253 نوشت:
سلام
صد البته ولی من دارم از نگاه یک مسلمان نگاه میکنم.نه از دید یک سکولار که بخوام در این مورد بی طرف باشم.نمیدونم چه طور توضیح بدم
ببینید برای من مسلمان تنها عقیده ی درست اسلام است و مهم نیست چه کسی چه فکری میکند (البته من به عنوان یک انسان و البته یک مسلمان وظیفه دارم به عقاید دیگران احترام بگذارم ولی تا جایی که این عقاید اسیب نزند.مثل همون موردی که در مورد دزدی بود!واقعا هستند انسانهایی که برای انجام دزدی توجیهاتی میارن و در بسیاری از موارد که دزدی برای من یک کار نادرست تعریف شده برای اونها اتفاقا اخلاقی هم هست...!!یا قتل یک انسان یا...موارد مثل این زیاد است)
مسئلهاین نیست که اون شخص عقیده خودش رو درست میدونه مسئله اینه که من مطمئنم (یا شاید بهتر باشه بگم از نظر من) اون عقیده غلطه.و البته اسیب رسان!(مثل همون بیمار که گفتم.)
شاید در مورد چرایی حدود شراب حرف بزنیم کمی کمک کنه.
ببینید در مورد شراب هم همین طوره چرا شراب خوار حد میخوره؟خب شاید اون ادم اصلا اعتقادی نداشته باشه که شراب بد است!این مهم نیست!مهم این است که شراب چه اون ادم قبول داشته باشه و چه نه بد است!کسی با اون فرد شراب خوار کاری ندارد تا وقتی که کارش (یعنی شراب خواریش) به صورت عمومی در جامعه انجام نشه.چرا؟چون این کار یه جور تبلیغ برای شراب خواری است!در نتیجه اسیب به بقیه میزند.(همون طور که امر به معروف در بهترین شکل با عمل اتفاق می افتد امر به منکر هم همین طور است.هرگز تاثیری که دیدن دروغ گویی یک انسان روی یک بچه میگذارد قابل مقایسه نیست با تاثیری که توصیه به راستی روش میگذارد!این روش های تربیتی برای اسلام خیلی مهمه!)

فرقی نداره چقدر شما مطمئن هستید که دین طرف مقابل اشتباست. در اصل مساله فرقی ایجاد نمیکنه.
اون هم مطمئنه که افکار و عقاید شما جامعه رو مسموم میکنه.

توجه داشته باشیم که تشخیص خوب یا بد بودن بسیاری از مکاتب و مذاهب و ادیان به سادگی تشخیص مضر بودن بیماری های واگیر دار، یا بدمستی کردن های افراد شراب خوار و از دیوار مردم بالا رفتنهای انسانهای حرام خوار نیست.

شما 1 نفر رو به من نشون بده که دین الف رو داره و نمیگه بقیه ادیان اشتباه هستند.

b-neshan;312360 نوشت:
فرقی نداره چقدر شما مطمئن هستید که دین طرف مقابل اشتباست. در اصل مساله فرقی ایجاد نمیکنه. اون هم مطمئنه که افکار و عقاید شما جامعه رو مسموم میکنه. توجه داشته باشیم که تشخیص خوب یا بد بودن بسیاری از مکاتب و مذاهب و ادیان به سادگی تشخیص مضر بودن بیماری های واگیر دار، یا بدمستی کردن های افراد شراب خوار و از دیوار مردم بالا رفتنهای انسانهای حرام خوار نیست. شما 1 نفر رو به من نشون بده که دین الف رو داره و نمیگه بقیه ادیان اشتباه هستند.

دوست گرامی من که گفتم نه از دید یک سکولار که از نگاه یک مسلمان نگاه میکنم.بله من کاملا مطمئنم که هر چه غیر تشیع است غلطه.براش هم دلایل عقلانی دارم.در ضمن دقت کنید اینها همه بحث های درون دینی است.شما انتظار دارید من پاسخی به شما بدم که از دید یک انسان بی دین باشه؟!!
اتفاقا این نگاه کاملا عقلانی است.
ببینید این مسئله در صورتی غیر عقلانی میشه که من (یا هر کسی با هر اعتقادی) حرفی بزنه بر خلاف اونچه قبول دارد.در اون صورت افکار این فرد به طور کل با خودش در تناقض است.چون اینها زنجیر وار به هم متصلند!

با سلام به شما دوست عزیز

شریعت عقلانی;312013 نوشت:
چطور برای اثبات وجود یا عدم وجود خدا در این سایت اجازه می دهید هر کسی بدون اینکه مطالعات فلسفی داشته باشد ...ولی وقتی پای یک حکم فقهی به میان می آید انحصارطلبی شروع می شود.

تفاوت میان مسائل فقهی و کلامی با مطالعه در متون دینی مشخص می شود، در مسائل کلامی، همه انسانها (حتی بیسواد محض) واجب است به حداقل های اعتقاد به اصول دین برسند، هرکس به میزان فهم خودش باید صغری و کبرا و نتیجه را بفهمد.

اما مسائل فقهی تخصصی است، فقیه شدن واجب نیست، می توان تقلید کرد، اما اگر کسی بخواهد فقیه شود، گذراندن ده ها سال وقت و ممارست لازم است.

یکی از منابع استنباط احکام شرعی، عقل است، ما بقی کتاب و سنت واجماع است، تعریف دقیق آنها کدام است؟
کدام حاکم است؟
میزان دلالت هر کدام چیست؟
و هزاران سؤال دیگر...

علم فقه جزو تخصصی ترین علوم است، این مسئله مورد اتفاق غالب حوزویان است، بنده نیز یکی از آنان.

پس بحث انحصار طلبی نیست:

شریعت عقلانی;312013 نوشت:
انحصارطلبی شروع می شود.

بلکه باید شرائط فتوا را داشت.

حال اگر شما کسی را قبول دارید دلیل نمی شود رأیش ملاک بحث در یک سایت حوزوی باشد، پس باید نظر کسانی طرح شود که در حوزه علمیه نظرشان معتبر باشد، این نیز یک مسئله ساده ایست که غالب حوزویان آن را می پذیرند بنده نیز یکی از آنان.

شریعت عقلانی;312013 نوشت:
مسلما اگر مسئله سر یک حکم فقهی بسیار روشن که استدلال عقلی محکم داشت می بود اینگونه صحبت نمی کردید

پیداست که نیاز به مطالعه بیشتر دارید!
حجیت احکام فقهی به این نیست که استدلال عقلی محکمی داشته باشد، بلکه حجیت احکام به قوی بودن مراحل استنباط است، و در مراحل استنباط،‌ تعبد به کتاب و سنت نهفته است، و اگر قرار بود ملاک احکام شرعی استدلال عقلی باشد نیازی به وحی نبود، همان عقل انسانها ملاک بود و بس!!!!

اتفاقا دشمنان قرآن و عترت نیز به همین بهانه شما و کسانی که نامشان بردید، خواهان تجدید نظر در بسیاری از مسائل فقهی هستند فقط به این دلیل که چرا فلان فتوای مشهور به عقل {ناقص} بشری مناسب نیست.

تعدد زوجات، تفاوت ارث و دیه زن و مرد، حجاب، نفقه، دخالت دین در سیاست، امر به معروف و نهی از منکر و حکم مرتد و بسیاری از مسائل فقهی مسلّم، بر خلاف عقل(!!!) خیلی هاست، پس ما را از غیر عقلائی بودن احکام شرعی نترسانید؟
زیرا ما، آن خیلی ها را می شناسیم میدانیم سر در....

شریعت عقلانی;312013 نوشت:

بنده نظر هیچ کسی را مطلق نمی دانم.

اگر مجتهد باشید حق با شماست، اما اگر شیعه هستید و مجتهد نیستید چاره ای جز تقلید از مراجع تقلید مسلّم ندارید.
شریعت عقلانی;312013 نوشت:

بنا به آیه قرآن مومن باید قول های متفاوت را بشنود و بعد بهترین را انتخاب کند.

اگر مجتهد باشید حق با شماست اما اگر نیستید، باید در حالی طی کردن مراحل دریافت مباحث پیچیده فقهی و اصولی باشید، یعنی طلبه ای که در سطح خارج حوزه مشغول به تحصیل است، و الا اینکه هر کسی بیاید و با عقل خودش بخواهد ادعا کند فلانی بهتر فقه را فهمیده و فلانی بهمان، آنگاه دیگر چیزی به نام دین و مرجعیت باقی نمی ماند.
تمام اصرار بنده و امثال حقیر، دفاع از کیان دین و مرجعیت است،‌ یعنی اگر راه اظهار نظر و رد نظرات قطعی مراجع، باز شود آنگاه اتفاقاتی می افتد که شما نیز بدان راضی نخواهید بود.

بحث در این باره موجب انحراف تاپیک خواهد شد.

شریعت عقلانی;312013 نوشت:
از نظر بنده بهترین همان است که آقای ... گفت و در واقع بهترین همان است عقلانی باشد.

از نوع استدلالهائی که تا به حال مطرح ساختید، مشخص است که برای مباحث فقهی نیاز به تخصص بیشتری دارید، و وقتی تخصصتان بیشتر شد آنگاه می توانید قضاوت کنید که نظر فلان فقیه بهتر است، و به مباحثه بپردازید، البته نه با من چون مجتهد نیستم.

شریعت عقلانی;312013 نوشت:
خود می دانید علمای اسلام قایل به حسن و قبح عقلی هستند نه شرعی.

همین یک خط شما چندین ماه ممارست تخصصی می طلبد!
و صد البته اصراری نیست که بدون گذران آنها اظهار نظر کنید، اظهار نظر کردن سخت نیست، مهم درجه اعتبار نظر است(دقت کنید)

شریعت عقلانی;312013 نوشت:
لطفا از بیان دلایل عقلی در باب ارتداد طفره نروید. اگر هم پاسخی ندارید بگذارید کارشناسان دیگر پاسخگو باشند.

نیازی به طفره رفتن نیست، شفاف عرض کنم:
یک مسلمان هیچ دلیل عقلی برای بسیاری از احکام شرع نمی شناسد،
کدام مسلمان است که دو رکعتی بودن نماز صبح را عقلا ثابت کند؟
کدام مسلمان است که هفت دور بودن طواف را عقلا ثابت کند؟
کدام مسلمان است که شرائط غسل و وضو و تیمم را عقلا ثابت کند؟
و....
آیا شما می توانید؟

بحث درباره عقل و شرع و جایگاه آن ها مربوط به این تاپیک نمی شود،‌ فقط در حد اشاره بیان شد.

جمله پایانی این پست:
این سایت جای طرح مسائل فقهی تخصصی نیست، نه پاسخگوی مجتهدی وجود دارد و نه کاربر قریب الاجتهادی.

موفق باشید.

موضوع قفل شده است