جمع بندی خدایا دوستت دارم می خواهم باتمام وجود احساست کنم

[=&amp] خدایا مدت زیادی ازت دور شدم .دقیقا 3 سال به خاطر اتفاقی که برام افتاد ارامش نداشتم التماس کردم کمکم کنی برای اولین بار ولی شرایط بدتر شد کمکم نکردی دلم شکست فکر میکردم منو بنده ی خودت نمیدونی صدامو نمیشنوی به خودت گفتم وقتی کمکم نکردی منو بنده ت نمی دونی چرا برات نماز بخونم . از اون موقع نماز نخوندم حتی بهت فکر نمی کردم .قبل از من مذهبی بودم .من وارد دانشگاه شدم رشته ی روانشناسی رشته ی مورد علاقم .البته من ظاهرم مذهبیه. یک سال پیش به خودم اومدم دیدم انقدر از خدا دورشدم که حتی که حتی تصورشو نمی کردم .تصمیم گرفتم عقایدو باورهامو یاد اوری کنم دیدم عقایدم مثل قبل هست ولی نمازم از خودم از خدا خجالت میکشیدم خودمو در حدی نمیدونستم که نماز بخونم .قبل از اون شروع می کردم ولی او ن اتفاق و این که کمکم نکردی یادم میومد و ول میکرم .ولی این بار فرق داشت . یک کارگاه معنویت درمانی رفتم خیلی به من کمک کرد اروم شدم .دوباره برگشتم به سمت خدا ولی نماز نخوندم حالا نگاهم نسبت به خدا مثبته جز زیبایی ازش ندیدم . دوسال پیش حج عمره رفتم گفتم خدایا ارومم کن ازت میخوام عضمتت وبه من نشون بدی می خوام با وجود خودم عظمتت و درک کنم ومن درک کردم حتی نماز می خوندم ولی دوباره مثل قبل ادامه ندادم . حالا ارومم دلم برای نماز خوندن تنگ شده نمی دونم چه طور شروع کنم نمی خوام مثل قبل ول کنم خدایا دلم برای نماز تنگ شده انگار انگیزه ای برای نماز خوندن ندارم نخوندنش برام عادت شده خواهش میکنم راهنماییم کنین نمی خوان کسی منو بشناسه می خوام ناشناس باشم[/]