جمع بندی خدایی هم هست یا اینکه همه سر کاریم؟
تبهای اولیه
با نام و یاد دوست
سلام
یکی از کاربران سایت سوالی داشتند که مایل نبودند با آیدی خودشون مطرح شود
لذا با توجه به اهمیت موضوع، سوال ایشان با حفظ امانت جهت پاسخگویی توسط کارشناس محترم سایت در این تاپیک درج می شود:
سلام
یه زمانی یکی ازم پرسید چقدر خدارو تو زندگیت قبول داری. من گفتم چیزی جز خدا نمی بینم. ولی دارم به این نتیجه می رسم که کور بودم. دیگه شک دارم حتی اگر وجود داشته باشه بتونم باورش کنم.اگه الان دوباره ازم بپرسه بهش می گم باشه واسه خودت و امثال خودت. باشه واسه تو که توبه کردنو خوب بلدی هه
دین شده همش توجیه.از وقتی خودم شناختم از این خدا دفاع کردم و انواع انگارو به جون خریدم.
انواع فحش ها و برچسب ها. قشنگترینشون متعصب و افراطی و مسلمون جاهل و متوحش بود.
ولی اثری از این خدای به اصطلاح بزرگ ندیدم. حتی یک بار.
من شرایط خیلی برنامه هارو رو داشتم. ولی به خاطر وعده "مردان پاک از آن زنان پاک هستند و مردان ناپاک و خبیث از آن زنان ناپاک هستند." دنبالش نرفتم.
وعده ای که قراربود صادق باشه ولی آخرش توجیه از آب در اومد. همش حرف یه بار نشد راست باشه. نمی دونم خبر دارین که عربستان و اسرائیل قرآن تحریف شده چاپ و نشر می کنند. اون هم به زبان های مختلف. إنا نحن نزلنا الذكر وإنا له لحافظون. توجیه هش چی بود؟ هه!یه چی منو خراب کرد. یه دختر چادری. دختری که خودشو قدیس معرفی کرد و آخرش زل زد توی چشما و گفت هر کسی اوایل جونیش عاشق می شه و تو عشقو عاشقی این چیزا پیش می یاد. دختری که شده بود زندگیم و من واسش نقش یه پل واسه رسیدن عقده هاش بودم.
آره اصلا شما راس می گی آدم بره زنا کنه و بعد توبه پاک می شه. از منم پاکتر.
فقط یه چی تو کت من نمی ره. چرا زنی بیوه نمی تونه عدم باکرگی شو کتمان کنه ولی یه دختر زناکار باید کتمان کنه؟ کسی که دنبال حرام الهی نرفته باید یه عمر بسوزه ولی یه فحاشه می تونه همچی رو کتمان کنه. جالبه که آیتولاهیون فتوا می دن که جایزه بره پردشو ترمیم کنه.یه بار یک کلیپ صوتی از یه ممبری شنیدم که می گفت:
آی پسرا وقتی می رین خاستگاری تور خدا بگین چه جونوری هستین...
بعد یه جا دیگه ازش پرسیدن که اگه دختری رابطه نامشروع داشته و الان خاستگار داره آیا باید به خاستگارش بگه. جالبه گفت نه اعتراف به گناه حرامه! از تعجب جوون مرگ نشی صلوات. هه
گناه امثال من چیه که اون همسر گیرش نمی یاد؟ این کجاش عدله؟
من از یه بنده هرزهش کمتر بودم؟حالا اگر دنیای دیگه ای هم باشه چه فرقی می کنه آدم این دنیاش جهنم باشه یا اون دنیاش؟
خدا اگر وجود داری ازت خواستم نزاری سقوط کنم ولی گذاشتی. من تا پای خودکشی و قتل پیش رفتم ولی الان دیگه بخیالم. گور بابای هرچی حرف مفته.فقط یه سوال شما مطمئنی می ری بهشت؟ تا حالا غیر حرف یه چشمه از این وعده ها دیدین که محقق بشه؟ تازه اگه راست بگن بهشتی باشه از کجا معلوم عدالت اون دنیا مثل این دنیا نباشه؟ یه هرزه رو ببرن بهشت چون توبه کرده مارو هم ببرن جهنم که چرا اعتراض کردیم. هه
مگه خدا عادل نیست؟ مگه می شه خدای عادل اکثریت بندهاشو ببره جهنم؟ مگه اکثریت آدم ها در طول تاریخ ملحد نبودن؟ تازه نصف بیشتر مومنام که فقط اسمشو دارن؟!! ینی شما باور کردین خدا واسه شما بهشتو ساخته؟
من که باور کردم مسلمانیسم همش توجیهه و امانیسم حقیقت محضه.
با تشکر
در پناه قرآن و عترت پیروز و موفق باشید
سلام علیکم
سوال شما را می توان به چند سوال تفکیک نمود:
مقدمه1: خبيث و طيب در اينجا معنى وسيعى دارد و مفهوم آن منحصر به آلودگى و پاكى جنسى نيست روى اين نظر بعيد به نظر نمىرسد كه مفهوم نخستين آيه همان معنى خاص باشد ولى از نظر ملاك و فلسفه و علت قابل تعميم و گسترش است.(1)
مقدمه2: هر چند این قانون کلی است، اما هر قانون کلی نیز استثنائاتی دارد. مانند همسران حضرت نوح و لوط(علیهما السلام) که خیانتکار و اهل عذاب بودند و یا همسر فرعون که مومن و اهل بهشت بود.
مقدمه3: خبیث صفت مشبهه است و با یک گناه انسان خبیث تلقی نمی شود. از همین رو اگر کسی با گناه انس گرفت این گناه در روح او رسوخ کرده و صفت خباثت در او متجلی می شود. اما اگر گناهی را تنها یک یا چند مرتبه محدود انجام داده و سپس توبه کرد، پاک شده و اطلاق صفت خبیث به او صحیح نیست.
با توجه به مقدمات گذشته:
اولا؛ قانون اصلی و اولی(بنا به گفته برخی تکوینی) اینست که انسانهای شایسته لایق یکدیگر بوده و انسانهای ناپاک نیز سزاوار یکدیگرند.
ثانیا؛ بنابر حکمت الهی گاهی اوقات خداوند متعال برای امتحان برخی افراد، در این قانون استثناء قائل می شود.
ثالثا؛ بر فرض رخ دادن خطا از شخصی و توبه او، بنابر برخی ایات و روایات مانند: وَ لْيَعْفُوا وَ لْيَصْفَحُوا أَلا تُحِبُّونَ أَنْ يَغْفِرَ اللَّهُ لَكُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحيمٌ؛ بايد عفو كنند و گذشت نمايند. آيا دوست نداريد خداوند شما را ببخشد در حالى كه خداوند، بخشنده و مهربان است.(2) ما امر به بخشش گنهکار و نادیده گرفتن خطای او شده ایم. البته این در صورتی است که شخص گنهکار اصرار بر چنین خطایی نداشته باشد، در غیر اینصورت زندگی کردن با چنین شخصی روا نیست.
در هر حال به این مساله به عنوان یک امتحان نگاه کنید، چرا که شبیه همین اتفاق برای برخی از اولیاء الله افتاده و همین برخورد خطاپوشانه و با گذشت آنها باعث ارتقاء آنها گشته است.
- آیا می توان به امید توبه مرتکب گناه شد؟
با توجه به اینکه انسان از زمان مرگ خویش آگاه نیست، ارتکاب گناه به امید توبه ریسک بزرگی است و اتفاقا یکی از حربه های شیطان برای گمراه کردن انسان همین است. در برخی روایات(3) اکثر اهل جهنم را کسانی دانسته اند که برای توبه امروز و فردا می کرده اند تا اینکه مرگ انها فرا رسیده و بدون توبه از دنیا رفته اند.
- آیا عدالت در قیامت مانند همین دنیاست؟
- رابطه وجود مشکلات و شرور با وجود خدا؟
ثانیا؛ دانشمندان برای موجه نمودن وجود مشکلات در زندگی بشر راه حلهایی را بیان کرده اند، مانند: ملازم بودن شرور با خیرات، تزاحم عالم ماده مستلزم وجود برخی مشکلات و شرور است، شر معلول اختیار انسان است، نسبی بودن شر، وجود مشکلات برای امتحان بشر و ...
ثالثا؛ شرور صرفا درد و مصيبت نيستند و داراي فوايدی نظير موارد ذیل می باشند:
1. مصايب سازنده روح آدمي: لازمه تکامل انسان در این دنیا، امتحان اوست و این امتحان در اکثر موارد با سختی ها وناملایمات صورت می گیرد. لذا سختی ها مقدمه درک خیرات هستند.
2. ادراك خير از راه شر: اگر در جهان شرور وجود نميداشت به دليل عدم مقايسه و مقارنه، خير، حسن و زيبايي عالم هستي درك نميشد.
3. بيدارگري: طبق روايتی که می فرماید: «اگر بيماري، فقر و مرض نبود، چيزي سر آدمي را خم نمي كرد ولي با اين حال او خيلي بيپروا است». (4) يكي از مهمترين دستاوردهاي بلايا آن است كه آدمي را از خواب غفلتي كه بر اثر فرو رفتن در نعمتهاي دنيوي بدان دچار شده بيدار كرده و استكبارش را به فروتني و خضوع مبدل ميسازند.
با توجه به این راه کارها نه تنها مشکلات و شرور در مقابل اعتقاد به خدا نیست، بلکه مطابق حکمت بودن بسیاری از آنها را نیز بیان می کنند.
[/HR]1. تفسير نمونه، ج14، ص: 424.
2. سوره نور، آیه 22.
3. منهاج البراعه فی شرح نهج البلاغه، ج4، ص411؛ مجموعه ورام، ج1، ص276.
4. لولا ثلث في ابن آدم ما طأطأ رأسه شيء المرض، الفقر و الموت و كلهم فيه و انه معهم لوثاب.(مجلسي، محمد باقر، بحارالانوار، موسسه الوفاء، بيروت، 1404ق، ج5 ص316)
باسمه القدوس
اشتباهاتمان را به خداوند نسبت ندهیم.
دین برای ارتباط محرم و نامحرم،ازدواج،معیار انتخاب،اصول معاشرتهای اجتماعی وووو
هزاران دستور ریز و درشت دارد،حالا اگر ما به آنها خوب و هوشیارانه عمل نکردیم یا عمل
کردیم امّا دیگران مرتکب ظلم در حق ما شدند نباید این اشتباهات را به ساحت قدس الهی
نسبت دهیم.
سلام ...
این دورانی که همکنون داری در درونش سیر میکنی رو هم دارند و داریم و خواهند داشت .
انسانها در مورد ابن مقوله به چند قسم میشوند .
1. یک سریشون دارای پدر و مادر پولدار هستند ... چنین افرادی هم وقتی میروند در محیط کار و یا وقتی میخواهند ازدواج کنند و چون شرایط به نفعشون نیست ... برای مدتی این احساس ها میاد سراغشون ... ولی تندی پدر و مادره پولدارشون براشون ماشین میخره ... کار براشون درست میکنه ... و همچین در درون پول غرغشون میکنه که بهتر گزینه ها برای ازدواج براشون بوجود میاد .
دسته دوم که دسته به مراتب بزگتری هست ... شامل افرادی مانند من و شما و دیگران میشه ...
یه خبر بد دارم برات ... دنیا خیلی خیلی بدتر از این هست ... هر روز با بی پدر مادر بازی های جدید تری آشنا میشی و متوجه میشی که هر کسی رفته حرفه ای رو یاد گرفته و چون نتونسته از روش اصلیش پول در بیاره ... کلک و حقه اون کار رو یاد گرفته ... بنابراین همه منتظر هستند که با تجربه و کلکی که یاد گرفته اند شما رو به دام بندازند .
از طرفی هم نمیتونی به دیده بد به مردم نگاه کنی ... چون به مرور زمان اصلا نمیتونی باهاشون کار کنی .
به هر حال این چیزهایی که میگی هم هست ... خیلی خیلی بیشتر از این چیزهایی که نوشتی هم هست ...
خدا وعده داده که روزی رسون هست ولی این همه آدم دارن از گرسنگی میمیرند و ما روزی رسون نبودن خدا رو میندازیم تقصیر آمریکا ... و ...
این مسیری که شما رفتین رو من قبلا رفتم ...
نه از با خدا بودن میتونی پولدار بشی ... همسر خوبی نصیبت میشه و ... کاره خوبی نصیبت میشه و
نه از بی خدا بودن ...
با خدا بودن باعث میشه که به مرور زمان آرامشت بیشتر بشه و از این طریق مبتونی بیشتر رشد کنی ... مردم هم بیشتر روت حساب میکنند ... ولی هیچ معجزه ای صورت نمیگیره .
بی خدا بودن ... باعث میشه همیشه بدنت گور داشته باشه ... همیشه اعصابت خورد باشه ... ولی خوب قید و بند نداری و میتونی هر کاری بکنی ...
اگر هدفت این هست که رشدی رو بکنی که همه مردم میکنن ... خوب باید کاری رو بکنی که همون آدمها انجام میدن ....
قرار نیستش که شما مثلا بخوای فوتبالیست بشی ... ولی بجاش بری و طلبه بشی و با از خدا خواستن تبدیل به رونالدو بشی ...
نه از با خدا بودن میتونی پولدار بشی ... همسر خوبی نصیبت میشه و ... کاره خوبی نصیبت میشه و
نه از بی خدا بودن ...با خدا بودن باعث میشه که به مرور زمان آرامشت بیشتر بشه و از این طریق مبتونی بیشتر رشد کنی ... مردم هم بیشتر روت حساب میکنند ... ولی هیچ معجزه ای صورت نمیگیره .
بی خدا بودن ... باعث میشه همیشه بدنت گور داشته باشه ... همیشه اعصابت خورد باشه ... ولی خوب قید و بند نداری و میتونی هر کاری بکنی ..قرار نیستش که شما مثلا بخوای فوتبالیست بشی ... ولی بجاش بری و طلبه بشی و با از خدا خواستن تبدیل به رونالدو بشی ...
اگر اینطوره پس فرق الله با بت های بت پرستان چیه ؟ غیر از تعریفشون منظورم در عمله .
باسمه القدوساشتباهاتمان را به خداوند نسبت ندهیم.
دین برای ارتباط محرم و نامحرم،ازدواج،معیار انتخاب،اصول معاشرتهای اجتماعی وووو
هزاران دستور ریز و درشت دارد،حالا اگر ما به آنها خوب و هوشیارانه عمل نکردیم یا عمل
کردیم امّا دیگران مرتکب ظلم در حق ما شدند نباید این اشتباهات را به ساحت قدس الهی
نسبت دهیم.
ای بابا ما هم هر کاری میکنیم اشتباه میشه ، آخه مگه قرار نیست وقتی کاری که خدا گفته رو بکنیم اونم همه جوره هوای مارو داشته باشه ؟ اگه اینطور نیست پس فرق خدا با بت بت پرستان چیه ؟
به نام خدا.
ای بابا ما هم هر کاری میکنیم اشتباه میشه ، آخه مگه قرار نیست وقتی کاری که خدا گفته رو بکنیم اونم همه جوره هوای مارو داشته باشه ؟ اگه اینطور نیست پس فرق خدا با بت بت پرستان چیه ؟
منظورتون از همه جوره هوا داشتن چیه؟
ستایشگر :Gol:
به نام خدا.منظورتون از همه جوره هوا داشتن چیه؟
ستایشگر :Gol:
مثلا به خواسته هامون رسیدگی کنه
به نام خدا.
مثلا به خواسته هامون رسیدگی کنه
خوب حقیقتش به نظر نمیرسه که قرارمون این بوده باشه.
ستایشگر :Gol:
باسمه الحق
با سلام و احترام
آخه مگه قرار نیست وقتی کاری که خدا گفته رو بکنیم اونم همه جوره هوای مارو داشته باشه
اگر همان کاری را که خداوند فرموده است انجام دهیم و درست به تکالیفمان عمل کنیم و نیتمان هم الهی باشد
هر چه پیش آید خیر ما در آن بوده است.
تو بندگی چو گدایان به شرط مزد مکن
که خواجه خود روش بنده پروری داند
(حافظ)
خبر دارین که عربستان و اسرائیل قرآن تحریف شده چاپ و نشر می کنند. اون هم به زبان های مختلف. إنا نحن نزلنا الذكر وإنا له لحافظون. توجیه هش چی بو
اگر عربستان و ... تونستند این قرآنهای منحرف را جای قرآن اصلی جا بیندازند طوری که بر قرآن اصلی غلبه بکنه و قرآن اصلی فراموش بشه ، حرف شما درسته.
شما از خدا اطاعت میکنی تا خدا هواتو داشته باشه؟
یا ازش اطاعت میکنی چون او رب تو و تو عبد او هستی؟
پس این همه بلا سر امام حسین (ع) آمد ، بچه هاشو کشتن خانواده اش را اسیر کردن و. ... چرا خدا هواشو نداشت؟ چرا خدا نگذاشت؟ مگه او از خدا اطاعت نکرده بود؟
اصلا در شب عاشورا که همه میدونستن فردا چی میشه و خیلی ها از تاریکی شب استفاده کردن و فرار کردن ، اونایی که کنار امام حسین (ع) موندن ، این حرف شما را پرسیدن؟ گفتن آخه چرا این بلاها سر ما بیاد؟ ما که از خدا اطاعت کردیم پس چرا هوامون را نداره؟
نه. نگفتن. برعکس، می گفتن: حاضریم هزار بار دیگه به دنیا بیاییم و در راه تو کشته بشویم.
رزمندگان ما که در راه خدا میرفتن جبهه ، شهید میشدن ، اسیر میشدن ، جانباز میشدن....قطع نخاع می شدن ، هیچکدوم میگفتن ما برای خدا آمدیم پس چرا خدا هوامون رو نداشت؟؟؟؟
ه زمانی یکی ازم پرسید چقدر خدارو تو زندگیت قبول داری. من گفتم چیزی جز خدا نمی بینم. ولی دارم به این نتیجه می رسم که کور بودم. دیگه شک دارم حتی اگر وجود داشته باشه بتونم باورش کنم.
سلام...من فکر می کنم دوستمون یک چیزایی رو فهمیده، ولی هنوز خیلی جای کار داره....من پیامی که امروز دوستم برام فرستاد رو نقل می کنم، فکر کنم مرتبطه به تاپیک و عنوان تاپیک:
_ پارسا من به این نتیجه رسیدم که خدایی وجود نداره....ولی یک سری قوانین تو این دنیا حاکمه، که من نمی دونم چی ان؟
_ چطور به این نتیجه رسیدی؟
_ خیلی ساده!اگر وجود داشت، مطمئنا خودشو به این دنیا نشون می داد...خودشو به این دنیا تحمیل میکرد...من نه دیدمش، نه حسش کردم و نه در زندگی من حضور داشته، فقط به خودم تلقین می کردم که خدایی هست.
خوب ببخشید دیگه...این روزا، روزای امتحان زیاد نمی شه حرف زد:)
مثلا به خواسته هامون رسیدگی کنه
سلام
این شیوه استدلال در قرآن به کار رفته است، اما فقط در مورد خدایان سایر مذاهب.
در آیات ۱۹۴ و ۱۹۵ سوره اعراف آمده است:
194 ـ آنهائى را که غیر از خدا مى خوانید (و پرستش مى کنید)، بندگانى همچون خود شما هستند; آنها را بخوانید، و اگر راست مى گوئید باید به شما پاسخ دهند (و تقاضایتان را بر آورند)!
195 ـ آیا (آنها حداقل همانند خود شما) پاهائى دارند که با آن راه بروند؟! یا دست هائى دارند که با آن چیزى را بگیرند (و کارى انجام دهند)؟! یا چشمانى دارند که با آن ببینند؟! یا گوش هائى دارند که با آن بشنوند؟! بگو: بت هاى خویش را که شریک خدا قرار داده اید (بر ضدّ من) بخوانید، و براى من نقشه بکشید، و لحظه اى مهلت ندهید!
در تفسیر نمونه، ذیل آیه 195 آمده است:
یعنى، اگر من دروغ مى گویم و آنها مقربان خدا هستند و من به حریم احترامشان جسارت کرده ام، پس چرا آنها مرا غضب نمى کنند؟ و نیروى آنها و شما کمترین تأثیرى در وضع من ندارد؟بنابراین، بدانید اینها موجودات غیر مؤثرى هستند که توهّمات شما به آنها نیرو بخشیده!
در لینک زیر کارشناس محترم فرموده اند که این استدلال محدود به خدایان و معبودان سایر مذاهب است و در مورد اعتقادات اسلام نیست. لینک زیر را ببینید و نتیجه گیری با شما:
http://www.askdin.com/showthread.php?t=55477
با سلام
در احادیث بارها گفته شده که همیشه در امور به خدا توکل کنید و از وی مدد بخواهید نه اینکه سرتو بندازی بری دنبال هر کاری که خواستی! که مثلا من حرام انجام ندادم پس حتما انسان پاکی گیرم میاد و...
بر انجام یکی از دستورات زیر باید مداومت داشت تا به نتیجه مطلوب برسید
از حضرت علی (ع) روایت شده که حضرت نمازی را برای کسانی که قصد ازدواج دارند و میخواهند همسر خوبی اختیار کنند بیان فرمودند :
دو رکعت نماز که در هر رکعت بعد از سوره حمد سوره مبارکه یاسین خوانده شود و بعد از نماز 100 مرتبه بگوید ((الحمدلله)) و سپس بگوید: اللَّهُمَّ ارْزُقْنِی زَوْجَةً صَالِحَةً وَدُوداً وَلُوداً شَکُوراً قَنُوعاً غَیُوراً إِنْ أَحْسَنْتُ شَکَرَتْ وَ إِنْ أَسَأْتُ غَفَرَتْ وَ إِنْ ذَکَرْتُ اللَّهَ تَعَالَى أَعَانَتْ وَ إِنْ نَسِیتُ ذَکَّرَتْ وَ إِنْ خَرَجْتُ مِنْ عِنْدِهَا حَفِظَتْ وَ إِنْ دَخَلْتُ عَلَیْهَا سُرَّتْ وَ إِنْ أَمَرْتُهَا أَطَاعَتْنِی وَ إِنْ أَقْسَمْتُ عَلَیْهَا أَبَرَّتْ قَسَمِی وَ إِنْ غَضِبْتُ عَلَیْهَا أَرْضَتْنِی یَا ذَا الْجَلَالِ وَ الْإِکْرَامِ هَبْ لِی ذَلِکَ فَإِنَّمَا اَسئله و لا اَجدُ اِلّا مامنَنتَ وَاَعطَیت
از حضرت امام محمد باقر علیه السلام روایت است که فرموده اند: اگر کسی از شما می خواست ازدواج کند، 2 رکعت نماز بخواند و حمد خدای را به جای آورد و بگوید:
اللَّهُمَّ إِنِّی أُرِیدُ أَنْ أَتَزَوَّجَ اللَّهُمَّ فَقَدِّرْ لِی مِنَ النِّسَاءِ أَحْسَنَهُنَّ خُلُقاً وَ خَلْقاً وَ أَعَفَّهُنَّ فَرْجاً وَ أَحْفَظَهُنَّ لِی فِی نَفْسِهَا وَ مَالِی وَ أَوْسَعَهُنَّ رِزْقاً وَ أَعْظَمَهُنَّ بَرَکَةً وَ اقْضِ لِی مِنْهَا وَلَداً طَیِّباً تَجْعَلُهُ لِی خَلَفاً صَالِحاً فِی حَیَاتِی وَ بَعْدَ مَوْتِی
ترجمه دعا : خداوندا من قصد ازدواج دارم، زیباترین و خوشخوترین و عفیف ترین زنان را نصیب من کن که مال من و ناموس خود را بهتر حفظ کند و رزق و برکت او از همه وسیعتر باشد و از او فرزندى پاک که در حیات و مرگ من یادگارى صالح باشند بمن عنایت کن
خدا که هست
در این شکی نیست
اهمیت جهان خلقت بیشتر از همه برای افرادی روشن میشه که بخواهند وسیله ای یا شی ای رو بسازند
از اجزای بدن انسان گرفته تا سایر مخلوقات و کائنات در نهایت نظم و پیچیدگی طراحی شده اند
و اینها به هیچ وجه نمی توانند تصادفی باشند...
پس این بحث که خدا هست یا نیست بسته شده است
خدا که هست
در این شکی نیست
اهمیت جهان خلقت بیشتر از همه برای افرادی روشن میشه که بخواهند وسیله ای یا شی ای رو بسازند
از اجزای بدن انسان گرفته تا سایر مخلوقات و کائنات در نهایت نظم و پیچیدگی طراحی شده اند
و اینها به هیچ وجه نمی توانند تصادفی باشند...
پس این بحث که خدا هست یا نیست بسته شده است
سلام....همیشه بحث در مورد خدا برام جالب ...در پی این حرفتون دوست داشتم بگم که دنیا هرچقدر هم منظم و دقیق باشه، باز وجود خدا را ثابت نمی کند...کافیه به طبیعت نگاه کنید...هیچ جا خدا داخل میدان نمی شود و کاری انجام نمی دهد....همه چیز طبق قوانینی کار خودشون را انجام می دهند....قوانین هستند که این همه نظم و پیچیدگی را طراحی کرده اند... فقط کافیه که طبیعت رو درست و دقیق نگاه کنیم... اونوقت دیگه نمی گیم که پرونده خدا بسته شده و در وجود خدا شکی نیست.....
سلام....همیشه بحث در مورد خدا برام جالب ...در پی این حرفتون دوست داشتم بگم که دنیا هرچقدر هم منظم و دقیق باشه، باز وجود خدا را ثابت نمی کند...کافیه به طبیعت نگاه کنید...هیچ جا خدا داخل میدان نمی شود و کاری انجام نمی دهد....همه چیز طبق قوانینی کار خودشون را انجام می دهند....قوانین هستند که این همه نظم و پیچیدگی را طراحی کرده اند... فقط کافیه که طبیعت رو درست و دقیق نگاه کنیم... اونوقت دیگه نمی گیم که پرونده خدا بسته شده و در وجود خدا شکی نیست....
سلام
در اینجا بایست بین دوتا موضوع را تمایز داد
۱) اثبات خدا
۲) نحوه دخالت خدا در طبیعت و آیا اصلا چنین تنظیماتی و مداخلاتی در طبیعت از جانب خدا انجام میشود و یا اینکه طبیعت و قوانین حاکم بر ان را پدید آورده و سپس آن به حال خودش رها ساخته
در مورد یک:
من واقعا از اینهایی که خدا ناباور هستند تعجب میکنم با اینکه ادم های به اصطلاح دانشمند و فیلسوف هم در بین آنها وجود دارد اما به این سوال پاسخ نمی دهند که:
اگر قبول دارند طبیعت از طریق قوانین بسیار منظم و پیچیده مانند ثابت های بنیادی و غیره تبعیت میکند و ساختارهای پیچیده ای مثل مغز انسان و ... خلق شده اند حال وضع کننده و پدیدآورنده این قوانین و مخلوقات را چه کسی می دانند؟؟
سلام
در اینجا بایست بین دوتا موضوع را تمایز داد
۱) اثبات خدا
۲) نحوه دخالت خدا در طبیعت و آیا اصلا چنین تنظیماتی و مداخلاتی در طبیعت از جانب خدا انجام میشود و یا اینکه طبیعت و قوانین حاکم بر ان را پدید آورده و سپس آن به حال خودش رها ساخته
به هر حال شما از نظم موجود حرف زدید...عرض بنده این بود که الالظاهر، اونچه که می بینیم، اینه که قوانینی هستن و مثل ساعت همه چی رو نظم می دن....دیگه با مشاهدات نمی شه گفت، که این نظم به روشنی خدایی رو اثبات می کنن....ما هیچگاه ندیدیم، که خدا دست دراز کنه و مثلا مغز یک جنین در حال رشد رو نظم بده....قوانینی جدید هم خلق نمی شن....قوانین ثابتن و دارن همه چیز رو نظم می دن....پس الالظاهر نیازی به خدا نیست...
این قوانین و مخلوقات را چه کسی می دانند؟؟
جواب این سوال فکر می کنم بارها داده شده....این قوانین دیگر مخلوق و پدیده نیستند...این قوانین همیشه بوده اند...هیچوقت خلق نشده ان....که نیازی باشد کسی خلقشان کرده باشد...
به هر حال شما از نظم موجود حرف زدید...عرض بنده این بود که الالظاهر، اونچه که می بینیم، اینه که قوانینی هستن و مثل ساعت همه چی رو نظم می دن....دیگه با مشاهدات نمی شه گفت، که این نظم به روشنی خدایی رو اثبات می کنن....ما هیچگاه ندیدیم، که خدا دست دراز کنه و مثلا مغز یک جنین در حال رشد رو نظم بده....قوانینی جدید هم خلق نمی شن....قوانین ثابتن و دارن همه چیز رو نظم می دن....پس الالظاهر نیازی به خدا نیست...
جواب این سوال فکر می کنم بارها داده شده....این قوانین دیگر مخلوق و پدیده نیستند...این قوانین همیشه بوده اند...هیچوقت خلق نشده ان....که نیازی باشد کسی خلقشان کرده باشد...
ببنید پارسا مهر خدا ناباورها هم همین طوری که شما پاسخ داد از جواب دادن طفره میروند
عرض من این بود وضع کننده اولیه این قوانین چه کسی است؟ حالا شما دوباره نگویید اینها از ابتدا بوده اند و برای همیشه هم باقی خواهند بود
چرا که بر طبق همین قوانی چند میلیون سال دیگر دیگر نه زمینی خواهد بود و نه خورشیدی و طبعاً قانونی هم در طبیعت شناخته شده ما باقی نمی ماند
ببنید پارسا مهر خدا ناباورها هم همین طوری که شما پاسخ داد از جواب دادن طفره میروند
عرض من این بود وضع کننده اولیه این قوانین چه کسی است؟ حالا شما دوباره نگویید اینها از ابتدا بوده اند و برای همیشه هم باقی خواهند بود
چرا که بر طبق همین قوانی چند میلیون سال دیگر دیگر نه زمینی خواهد بود و نه خورشیدی و طبعاً قانونی هم در طبیعت شناخته شده ما باقی نمی ماند
خوب همچنان حرف بنده این است که این قوانین همیشه بوده اند و همیشه خواهد بود...حداقل این یک احتمال قابل قبول است....
سوالی هم که پرسیدید، جوابش بر می گرده به نوع نگاهی که به قوانین دارید....شما می گید که زمانی که زمینی نخواهد بود و نه خورشیدی، قانونی هم در طبیعت شناخته شده ما باقی نمی ماند...ولی این نوع نگاه می تواند اشتباه باشد...چه زمین و خورشید ما باشند و چه نباشند، قوانین سر جای خودشان پابرجاهستند....قوانین مثل یک سری کد و دستور کامپیوتری می تواند باشد....این برنامه در حافظه کامپیوتر موجود است...حتی اگر کامپیوتر خاموش باشد و ویندوز و سیستم عاملی وجود نداشته باشد، این قوانین در حافظه کامپیوتر موجودند....به همان نحو....اگر حتی زمین و خورشید ما نابود بشوند، یا در زمان های خیلی دور، وجود نداشته باشند، قوانین در بطن این عالم وجود دارند....فقط مثل یک کامپیوتری که گاهی خاموش است، شاید زمان هایی شانس به نمایش قرار دادن خود را نداشته باشند...ولی قوانین طبیعت موجودند همیشه، و طبق یک برنامه منظم، دنیای ما را شکل می دهند....نظم آن را برقرار می کنند...
طبعاً قانونی هم در طبیعت شناخته شده ما باقی نمی ماند
اگر در پاسخ بنده دقت کرده باشید عرض کردم قانونی در طبیعت شناخته شده ما باقی نمی ماند
پس برای ما انسانها این قوانین یک ابتدا و یک انتها دارند و همیشگی نیستند حالا اینکه چه بلایی بر سر سیستم کلی آفرینش می آید را من فعلا کاری ندارم...
بر فرض که این اتفاق هم جزیی از قوانین کلی تر باشد باز هم این سوال بدون پاسخ میماند که وضع کننده قوانین چه کسی است؟
اینکه بگوییم قوانین از ازل تا ابد بوده اند و خواهند بود پس نیازی به واضع ندارند فرافکنی هست
ضمن اینکه در اثبات خدا فقط بحث قوانین فیزیکی و طبیعی نیست
اما خدا ناباوران از پاسخ به این پرسش درمانده اند
خوب همچنان حرف بنده این است که این قوانین همیشه بوده اند و همیشه خواهد بود...حداقل این یک احتمال قابل قبول است....
سوالی هم که پرسیدید، جوابش بر می گرده به نوع نگاهی که به قوانین دارید....شما می گید که زمانی که زمینی نخواهد بود و نه خورشیدی، قانونی هم در طبیعت شناخته شده ما باقی نمی ماند...ولی این نوع نگاه می تواند اشتباه باشد...چه زمین و خورشید ما باشند و چه نباشند، قوانین سر جای خودشان پابرجاهستند....قوانین مثل یک سری کد و دستور کامپیوتری می تواند باشد....این برنامه در حافظه کامپیوتر موجود است...حتی اگر کامپیوتر خاموش باشد و ویندوز و سیستم عاملی وجود نداشته باشد، این قوانین در حافظه کامپیوتر موجودند....به همان نحو....اگر حتی زمین و خورشید ما نابود بشوند، یا در زمان های خیلی دور، وجود نداشته باشند، قوانین در بطن این عالم وجود دارند....فقط مثل یک کامپیوتری که گاهی خاموش است، شاید زمان هایی شانس به نمایش قرار دادن خود را نداشته باشند...ولی قوانین طبیعت موجودند همیشه، و طبق یک برنامه منظم، دنیای ما را شکل می دهند....نظم آن را برقرار می کنند...
اون قوانین رو چه کسی در دل کامپیوتر جا داده؟ نیاز به یک خالق نداشته؟
توی این دنیایی که یک دونه موشک کاغذی که با 4 تا ، تای کاغذ بوجود میاد ، ما دنبال سازنده اش هستیم
اونوقت یک موجود پیچیده ای مثل انسان که صرفا یکی از میلیونها میلیون موجود جهان هستی است ، چطور تصادفی و اتوران خودش پا به این عالم گذاشته؟
این همه حیوان و نباتات که هر کدوم یک خلقت منحصر بفرد دارن ، یعنی از اون موشک کاغذی بی نیاز تر به یک خالق هستن؟
یعنی از این بدیهی تر که اون ماهی ای که با یک خلقت خاص و پیچیده در ته اقیانوسها زیست میکنه تا اون پرنده ای که با چشم و گوش و سیستم گوارش و سیستم پروازی بسیار پیچیده در اوج اسمونها در حال زندگی هست ، اینها خالق داشته اند که ما به اون خالق میگیم خدا.
حداقل این یک احتمال قابل قبول است.
بنظر نمی رسد حتی در سطح احتمال، قابل قبول باشد
چون عقلا و منطقا قانون بایست مقنن داشته باشد
اون قوانین رو چه کسی در دل کامپیوتر جا داده؟ نیاز به یک خالق نداشته؟توی این دنیایی که یک دونه موشک کاغذی که با 4 تا ، تای کاغذ بوجود میاد ، ما دنبال سازنده اش هستیم
اونوقت یک موجود پیچیده ای مثل انسان که صرفا یکی از میلیونها میلیون موجود جهان هستی است ، چطور تصادفی و اتوران خودش پا به این عالم گذاشته؟
این همه حیوان و نباتات که هر کدوم یک خلقت منحصر بفرد دارن ، یعنی از اون موشک کاغذی بی نیاز تر به یک خالق هستن؟
یعنی از این بدیهی تر که اون ماهی ای که با یک خلقت خاص و پیچیده در ته اقیانوسها زیست میکنه تا اون پرنده ای که با چشم و گوش و سیستم گوارش و سیستم پروازی بسیار پیچیده در اوج اسمونها در حال زندگی هست ، اینها خالق داشته اند که ما به اون خالق میگیم خدا.
یه بازی فوتبال رو نگاه میکنی و وقتی کسی خطا میکنه ... تندی صدای داور در میاد ...
یک غذا رو میبنی ... شوری و ترشیش به اندازه هست ... و با خودت میگی آشپزی داشته ...
یک آدمی رو میبینه که در حد سوپر من قوی و چالاک و باهوش هست و دیگری رو میبینی که نمیتونه رو پاهاش وای سه ...
و ....
چطور در درون این بازی فوتبال یک بار برای من سوت داور به صدا در نیومد .
چطور غذایی که جلویه من بود ... شور و ترش بود .
و ...
شما برای خودتون استدلال هایی دارین ...
استدلال هایی هم به همون نحو وجود داره که در این مساله تشکیک میکنه .
همونطور که شما وقتی یک موشک کاغذی رو میبینین با خودتون میگین خالقی داره ...
کسی هم ممکن هست بگه ... موقعی که داشت بدنم میسوخت ... صد بار داد زدم ... بابا ؛ مامان ؛ چون کسی بهم جواب نداد ... بنابراین بابا ؛ مامانم خونه نبودند ....
و به همین ترتیب کسانی هم ممکن هست در زیر سختی ها هزاران بار خدا رو صدا کرده باشند و هیچ جوابی نشنیده باشند ... در اونصورت میتونیم بهشون حق بدیم که بگن ... خداشون خونه نبوده ...
از نظره من هر دویه این استدلال ها به یک اندازه اهمیت دارند و به یک اندازه میونن درست باشند .
اگر در پاسخ بنده دقت کرده باشید عرض کردم قانونی در طبیعت شناخته شده ما باقی نمی ماند
ولی من عرض کردم...این حرف شما مربوطه به نوع نگاهتون به قوانین....مهم اینه که من عرض کردم...قوانین به صورت یک سری کد می تونن همیشه باشن، چه طبیعت وجود داشته باشه چه وجود نداشته باشه....مثل یک برنامه کامپیوتری....یک برنامه کداش توی حافظه هست...همیشه هست....ولی اگر کامپیوتر خاموش باشه، اون کد به ظاهر نمی آن....پس قوانین طبیعت فارق از وجود داشتن یا نداشتن طبیعت می تونن به صورت یک سری کد در عالم هستی وجود داشته باشن...
من یک مثال می زنم.....
فکر کنید قوانین این باشن:
[SPOILER]1-شماره دو ظاهر شود
2- چهار به دو اضافه شود
شش نمایش داده شود[/SPOILER]
خوب اون سه بند بالا قوانین طبیعت هستن....
خوب این قوانین پدیده های زیر رو به اجرا می زارن.
2
4+2
6
خوب می بینید که طبق قوانین ابتدا دو نمایش داده شد...فرض کنید که شماره دو همون طبیعت ماست...قبل از اینکه دو یا همون طبیعت وجود داشته باشه، قوانین در قالب اون سه بند وجود داشته ان....قوانین نه بوجود می آن نه از بین می رن...بعدش قوانین چهار رو به دو اضافه کردن...باز می بینیم داستانه مشابه....
بر فرض که این اتفاق هم جزیی از قوانین کلی تر باشد باز هم این سوال بدون پاسخ میماند که وضع کننده قوانین چه کسی است؟
اینکه بگوییم قوانین از ازل تا ابد بوده اند و خواهند بود پس نیازی به واضع ندارند فرافکنی هست
چه اشکالی دارد که بگوییم که قوانین، از ازل بوده و تا ابد خواهند بود...کجایش فرافکنی است...بنده توضیح دادم در این باره....همانطور که شما خدا را ابدی فرض می گیرید...قوانین را می توانید ابدی بگیرید....
چون عقلا و منطقا قانون بایست مقنن داشته باشد
این قوانین اجتمایی که توسط مجلس قانون گذاری می شن....قوانین طبیعت به چه ضرورت و حسابی نیاز به مقنن و قانون گذار دارن
ضمن اینکه در اثبات خدا فقط بحث قوانین فیزیکی و طبیعی نیست
دقیق نمی دونم منظورتون از این حرف چی بود...ولی فکر می کنم فرقی نمی کنه...حتی ما اگر فهمیدیم، با آزمایشاتی که شاید پس از مرگ عالمی دیگری باشه....نظمی بسیار فراتر از همین دنیای مادی وجود داشته باشه...باز می تونیم بگیم، که همه اینا، تحت فرمان و برنامه و دستور عمل قوانین عالم هستی انجام می شن....اصلا نیازی نیست که پای موجودی مثل خدا رو وسط بکشیم که حرف می زنه، شعور داره، فکر می کنه...پیامبر می فرسته، با پیامبرش حرف می زنه....به هر حال، عرض اصلی بنده اینه که به صرف نظم موجود در طبیعت نمی شه گفت که بله خدایی با شعور هست که با فکر و اندیشه هرکاری می کنه و با اختیار نظمی رو سازماندهی می کنه و حتما عادله و قادره و اینا....بلکه می تونیم همه چیز رو بیاندازیم به یک سری قوانین بی شعور...مثل کدهای کامپیوتری که شعوری ندارن....فکری ندارن...صرفا یک برنامه هستن....
[="Microsoft Sans Serif"][="Black"]من شرایط خیلی برنامه هارو رو داشتم. ولی به خاطر وعده "مردان پاک از آن زنان پاک هستند و مردان ناپاک و خبیث از آن زنان ناپاک هستند." دنبالش نرفتم.
سلام و عرض ادب
اینکه شما برداشت خودتون رو از این آیه داشتید دلیلی بر عدم عمل خدا به وعده اش نبوده.
یکی از معانی این آیه تا جایی که اطلاع دارم دستور مومنین به عدم ازدواج با ناپاکان هست وگرنه اگر حالت وعده به طور مطلق باشه که یه نفر به راحتی میتونه برای نقض آیه بره با یک آدم فاسق ازدواج کنه و بگه آیه غلط بود.
یه چی منو خراب کرد. یه دختر چادری. دختری که خودشو قدیس معرفی کرد و آخرش زل زد توی چشما و گفت هر کسی اوایل جونیش عاشق می شه و تو عشقو عاشقی این چیزا پیش می یاد. دختری که شده بود زندگیم و من واسش نقش یه پل واسه رسیدن عقده هاش بودم.
اگر شما با ایشون ازدواج کردید و بعد اعتراف به زنا کرده و برمبنای دوشیزگی ازدواج کردید خب حق فسخ داشتید . اگرم فقط در حد محرمیت بوده برای آشنایی که فلسفه آشنایی متوجه شدن صفات طرف مقابل هست. اگر هم دوستی بوده (هرچند به قصد ازدواج)که پس ادعای پاک بودن خودتون هم میره زیر سوال .
و من الله توفیق
یا حق[/]
چطور تصادفی و اتوران خودش پا به این عالم گذاشته؟
ما نگفتیم، تصادفی و همینطوری یک موجودی پیچیده به این عالم پا می زاره....گفتیم قوانین این کار رو انجام می دن....حالا چه اشکالی داره، قوانین خالق نداشته باشن و ازلی باشن؟قوانینی اگر ازلی باشن، نیازی به خالق ندارن....اگر اینطوری که شما می خوایی نتیجه و استدلال کنید، بخواهیم استدلال کنیم...منم می تونم بگم، چطور قبول می کنید که خدایی که با شعور و حکیمه و داناست....نیاز به خالق نداشته؟چطور می پذیرید که خدا خالقی نداره....ولی نمی تونید بپذیرید که قوانین خالق ندارن؟؟
ما نگفتیم، تصادفی و همینطوری یک موجودی پیچیده به این عالم پا می زاره....گفتیم قوانین این کار رو انجام می دن....حالا چه اشکالی داره، قوانین خالق نداشته باشن و ازلی باشن؟قوانینی اگر ازلی باشن، نیازی به خالق ندارن....اگر اینطوری که شما می خوایی نتیجه و استدلال کنید، بخواهیم استدلال کنیم...منم می تونم بگم، چطور قبول می کنید که خدایی که با شعور و حکیمه و داناست....نیاز به خالق نداشته؟چطور می پذیرید که خدا خالقی نداره....ولی نمی تونید بپذیرید که قوانین خالق ندارن؟؟
به نام خداوند بخشایشگر و مهربان
سلام به شما و همگی
شما با همین نتیجه گیریتان به یک چیزی به نام "قوانین ازلی" رسیدید که جاوید هست و خالق جهان. خب با این نتیجه گیری (درست یا غلطش را نمیدانم) شما به وجود یک خدا رسیدید.
قوانین ازلی = خدا
شما با همین نتیجه گیریتان به یک چیزی به نام "قوانین ازلی" رسیدید که جاوید هست و خالق جهان. خب با این نتیجه گیری (درست یا غلطش را نمیدانم) شما به وجود یک خدا رسیدید.قوانین ازلی = خدا
سلام کامران عزیز
خدا یک موجود متشخصه. حرف می زند، پیامبر می فرستند، منطقی فکر می کند و ...
وجود علت العلل رو به سادگی میشه اثبات کرد، اما باید ثابت کنیم که علت العلل یک موجود متشخصه.
بنظر نمی رسد حتی در سطح احتمال، قابل قبول باشد
چون عقلا و منطقا قانون بایست مقنن داشته باشد
طبق برهان علیت، زنجیره علت و معلول باید به جایی ختم شود. یعنی یک موجودی باید وجود داشته باشد که هیچ علتی ندارد. قوانین جهان در نهایت باید جلوه ای باشد از علت العلل. اما چطور اثبات کنیم که علت العلل متشخص است؟
یه جواب که معمولاً ذکر میشه اینه: متشخص بودن یک صفت کمالی است و علت العلل باید کامل باشد. اما از کجا معلوم که کمالات علت العلل باید از نوع کمالات انسانی (مهربانی، حکمت، متشخص بودن و ...) باشه؟
این پیشفرض از یک فرض دیگر ناشی میشه که معروف است به "اصل سنخیت". اصل سنخیت میگه که علت باید صفات معلول را در درجه ای بالاتر داشته باشد. اثباتی که برای اصل سنخیت آورده میشه مغلطه آمیزه و مثالهای نقضی هم براش وجود داره. اگر مایل بودید بفرمایید تا در پستهای بعدی توضیح داده بشه.
سلام
این شیوه استدلال در قرآن به کار رفته است، اما فقط در مورد خدایان سایر مذاهب.در آیات ۱۹۴ و ۱۹۵ سوره اعراف آمده است:
194 ـ آنهائى را که غیر از خدا مى خوانید (و پرستش مى کنید)، بندگانى همچون خود شما هستند; آنها را بخوانید، و اگر راست مى گوئید باید به شما پاسخ دهند (و تقاضایتان را بر آورند)!
195 ـ آیا (آنها حداقل همانند خود شما) پاهائى دارند که با آن راه بروند؟! یا دست هائى دارند که با آن چیزى را بگیرند (و کارى انجام دهند)؟! یا چشمانى دارند که با آن ببینند؟! یا گوش هائى دارند که با آن بشنوند؟! بگو: بت هاى خویش را که شریک خدا قرار داده اید (بر ضدّ من) بخوانید، و براى من نقشه بکشید، و لحظه اى مهلت ندهید!
در تفسیر نمونه، ذیل آیه 195 آمده است:
در لینک زیر کارشناس محترم فرموده اند که این استدلال محدود به خدایان و معبودان سایر مذاهب است و در مورد اعتقادات اسلام نیست. لینک زیر را ببینید و نتیجه گیری با شما:
http://www.askdin.com/showthread.php?t=55477
ولی خوده خدا میگه : وَ قالَ رَبُّکمُ ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکمْ
مرا بخوانید تا(دعای) شما را اجابت کنم
ولی مساله اینجاست که وقتی اجابت نمیکنه میگین آهان هنوز به وقتش مونده یا اینکه به صلاح نیست .
ولی من یه حرفی میزنم، حرف من اینه اگه قراره امروز خدا شرایط ازدواج منو مهیا نکنه و یا لااقل مسیر پیشرفت و امیدوارکننده ای بهم عرضه نکنه که من مجبور بشم گناه کنم که آخرش عذاب جهنم نسیبم بشه ، اون خدا صلاح رو انجام نداده هیچ، بعدا هم اگه اینکارو کرد کمی دیره یعنی معنیش این نیستا که اون موقع دیگه نیازی بهش نداریم چرا داریم، ولی کمی دیره .
معمولا استدلالی که برای صلاح نبودن به کار میبرن اینه: از کجا معلوم ازدواج بکنی پشیمون بشی ، خب میگم خدا شرایط رو جوری تغییر بده که پشیمون نشم مگه نمیتونه ؟
معمولا استدلالی که برای صلاح نبودن به کار میبرن اینه: از کجا معلوم ازدواج بکنی پشیمون بشی ، خب میگم خدا شرایط رو جوری تغییر بده که پشیمون نشم مگه نمیتونه ؟
هوالعزیز
با سلام و عرض ادب
این سوال برا بنده هم پیش اومده بود ولی در مثنوی جوابی براش نوشته شده که با زبان خودم بهتون بازگو میکنم:
اگه قرار بود خدا شرایط رو جوری کنه که پشیمون نشید (که البته میتونه ) اون موقع دیگه فرق کسی که صبور و حلیم هست با کسی که صبور نیست و.. از کجا معلوم میشد ؟!یعنی تفاوت افراد اینجا معلوم میشه و این ازمایش هست
بنده معتقدم لذات مادی این دنیا مثل یک دانه و هزار دام هست.... برای نوشیدن یک جرعه قند در مقابلش هزاران جرعه زهر ادم میخوره
اینکه که لذات این دنیا همچین قابل هم نیست که به خاطرش ادم اصرار کنه(اون چیزی که با اصرار هم به دست میاد زیاد خوشایند نیست یا حداقل اگه خوشاینده ببین اگه بدون اصرار بدست میاومد چقدر خوشایندتر بود)
امیدوارم حرفهام تاثیر گذار و قابل فهم بوده باشه
در پناه حق@};-
[=113
در لینک زیر کارشناس محترم فرموده اند که این استدلال محدود به خدایان و معبودان سایر مذاهب است و در مورد اعتقادات اسلام نیست. لینک زیر را ببینید و نتیجه گیری با شما:
http://www.askdin.com/showthread.php?t=55477
[/]
با سلام و احترام
خواستم متذکر شوم که کارشناس استدلال مذکور را از نوع برهان دانستند نه جدل...
تفصیلش در همانجا ذکر شده... امیدوارم مطالب را تا اخر و به درستی مطالعه کرده باشید...
هوالعزیزبا سلام و عرض ادب
این سوال برا بنده هم پیش اومده بود ولی در مثنوی جوابی براش نوشته شده که با زبان خودم بهتون بازگو میکنم:
اگه قرار بود خدا شرایط رو جوری کنه که پشیمون نشید (که البته میتونه ) اون موقع دیگه فرق کسی که صبور و حلیم هست با کسی که صبور نیست و.. از کجا معلوم میشد ؟!یعنی تفاوت افراد اینجا معلوم میشه و این ازمایش هست
بنده معتقدم لذات مادی این دنیا مثل یک دانه و هزار دام هست.... برای نوشیدن یک جرعه قند در مقابلش هزاران جرعه زهر ادم میخوره
اینکه که لذات این دنیا همچین قابل هم نیست که به خاطرش ادم اصرار کنه(اون چیزی که با اصرار هم به دست میاد زیاد خوشایند نیست یا حداقل اگه خوشاینده ببین اگه بدون اصرار بدست میاومد چقدر خوشایندتر بود)
امیدوارم حرفهام تاثیر گذار و قابل فهم بوده باشه
در پناه حق
@};-
آخه چی بگم، صبور و حلیم به چه درد من میخوره ؟ چه فایده داره مثلا خداوند منو توی زندگی شکنجه بده که من بفهمم صبور و حلیمم؟
ولی خوده خدا میگه : وَ قالَ رَبُّکمُ ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکمْ مرا بخوانید تا(دعای) شما را اجابت کنمولی مساله اینجاست که وقتی اجابت نمیکنه میگین آهان هنوز به وقتش مونده یا اینکه به صلاح نیست .
ولی من یه حرفی میزنم، حرف من اینه اگه قراره امروز خدا شرایط ازدواج منو مهیا نکنه و یا لااقل مسیر پیشرفت و امیدوارکننده ای بهم عرضه نکنه که من مجبور بشم گناه کنم که آخرش عذاب جهنم نسیبم بشه ، اون خدا صلاح رو انجام نداده هیچ، بعدا هم اگه اینکارو کرد کمی دیره یعنی معنیش این نیستا که اون موقع دیگه نیازی بهش نداریم چرا داریم، ولی کمی دیره .
معمولا استدلالی که برای صلاح نبودن به کار میبرن اینه: از کجا معلوم ازدواج بکنی پشیمون بشی ، خب میگم خدا شرایط رو جوری تغییر بده که پشیمون نشم مگه نمیتونه ؟
با سلام و احترام
آخه چی بگم، صبور و حلیم به چه درد من میخوره ؟ چه فایده داره مثلا خداوند منو توی زندگی شکنجه بده که من بفهمم صبور و حلیمم؟
تنها صفات صبور و حلیم بودن نیست شاکر بودن و .. هم هست
بر مبنای اینها خدا میفهمه که شما لایق نعمات و مقامات بزرگ هستید یا نه (البته خداوند از قبل میدونه فقط میخواد به خود ما نشون بده که فردا هیچ بهانه و دستاویزی نداشته باشیم)
به قول شاعر که میگه :
معرفت در گرانیست به هرکس ندهندش ............پر طاووس قشنگ است به کرکس ندهندش
سلام کامران عزیز
خدا یک موجود متشخصه. حرف می زند، پیامبر می فرستند، منطقی فکر می کند و ...وجود علت العلل رو به سادگی میشه اثبات کرد، اما باید ثابت کنیم که علت العلل یک موجود متشخصه.
سلام به شما.
بله حداقل در اولین مرحله می دانیم که با چنین نتیجه گیری ای، یک چیزی شبیه به خدا وجود دارد. به نوعی یک مقدار از راه را رفته ایم. اما برای متشخص بودن این خدا.
فرض کنید موجودی دارد زندگی میکند که مثل مابقی حیوانات از میوه ها تغذیه میکند و در دل طبیعت زندگی میکند و جزئی از آن است. طی فرآیندی این موجود، خلاف آنچه که بوده است عمل میکند و نظم در زندگی طبیعت را بهم میزند و آنچه که میخواهد را انجام میدهد. خود را از طبیعت جدا میکند و خانه ای با طرحی انتزاعی که نمونه اش را در طبیعت ندیده ایم، میسازد. حیوانات را رام خود می کند و از آنان استفاده میکند.
قوانین با مشاهده چنین "باگی" "انحرافی" "اختلالی" "پیشرفتی"، سعی در کنترل آن دارد تا موجود جدید بیش از این مجموعه قوانین منظم طبیعت را برهم نزند و آن و خودش(موجود پیشرفته) را به نابودی نکشاند.
(البته باید ذکر کنم که دچار شدن این موجود به چنین پیشرفتی، فرآیندیست که طی همان قوانین پیش رفته است، به نوعی کار خود قوانین بوده است که موجود به چنین راهی رفته است.)
یک مثال: فرضا، پیشینیانِ انسان میوه خوار بوده اند، اما اکنون انسان، هم میتواند سبزیخوار و میوه خوار باشد، هم گوشت خوار و معمولا در هر دو حالت افراد زنده می مانند. (این یک اختلال، پیشرفت، انحراف، یا هرچیز دیگر که اسمش را میگذاریم است)
بنابراین قوانین، برای هدایت و کنترل موجود منحرف یا همان پیشرفته، باید با او ارتباط برقرار کند. و موجود فرای آنچه که دارد را نمیتواند بفهمد، بنابراین قوانین در محدوده ی فهم موجود (صفات خداوند به نوعی مشترک با انسان است) برای او تعاریفی ارائه میدهد تا ارتباط برقرار شود. تا "قوانین" بتواند از جنس دیگری از قانون (قانون اختیاری = دستورات دینی و اخلاقی که موجود مختار به رعایت آن است)، برای موجود، قانون گذاری کند تا بلکه موجود هدایت شود و به سمت نابودی خود و دیگر چیز ها نرود.
تنها صفات صبور و حلیم بودن نیست شاکر بودن و .. هم هستبر مبنای اینها خدا میفهمه که شما لایق نعمات و مقامات بزرگ هستید یا نه (البته خداوند از قبل میدونه فقط میخواد به خود ما نشون بده که فردا هیچ بهانه و دستاویزی نداشته باشیم)
به قول شاعر که میگه :
معرفت در گرانیست به هرکس ندهندش ............پر طاووس قشنگ است به کرکس ندهندش
اگه من باید لیاقت داشته باشم و حقمه پس دیگه لطفی در کار نیست و منم بدهکار کسی نیستم
شکر برای وقتی هستش که بهت لطف کنن نه اینکه جون بکنی شکنجه بشی آخرش تف بندازن کف دستت بگن بنوش نوووووووش تو هم بگی ممنون
یا لطف میکنی و خیر میرسونی که میشه محبت و عدالت و ...
یا هیچ کاری نمیکنی که اسم نداره چون کاری انجام نشده .
یا اذیت میکنی که میشه ظلم و ستم و شکنجه و ....
اینطوره ؟
توی این دنیایی که یک دونه موشک کاغذی که با 4 تا ، تای کاغذ بوجود میاد ، ما دنبال سازنده اش هستیم
یعنی از این بدیهی تر که
با سلام
بنابراین با این استدلال شما و سایر دوستان موضوع مثل روز روشن است! خیلی بدیهی است! مگر نه؟
پس چطور شما فکر نمیکنید که این جماعت خداناباور چرا چنین چیز به این سادگی را درک نمیکنند؟ چطور شما به خودتان میقبولانید که مثلا یک خداناباور معتقد است که فرضا یک میمون بیشعور اگر پشت دستگاه تایپ بنشیند و تصادفا دکمه ها را بزند حاصل کار مثلا میشود یک کتاب بسیار علمی با مفاهیم پیشرفته!
واقعا چطور به خودتان اجازه میدهید که نسبت به مخالف فکریتان اینگونه ساده اندیش باشید!
دست کم اندکی شک کنید! نکند موضوع به این مفتی نباشد!
همه ما در کتابهای دینی خوانده ایم که جماعت بت پرستان یک آدمک مجسمه ای شکل را با سنگ و گل و ... میساختند (خودشان با دست خودشان میساختند) و آن را مثلا در بهترین جای خانه یا در عبادتگاه قرار میدادند و سپس میگفتند که این خدای ماست! یعنی بعدش باور و ایمان پیدا میکردند که این مجسمه خود آنها و کائنات و جهان و هرچه هست را آفریده که بماند تازه قدرتهای مافوقی دارد که هرچه از او بخواهند انجام میدهد و ...
به نظر شما انسانی که از حداقل عقل برخوردار باشد (خیلی هم اهل استدلال سطح بالا نباشد) ..آیا میشود باور کرد که یک انسان میتوان یافت که چنین امر احمقانه ای را بپذیرد! خودش مجسمه ای ساخته باشد بعد بگوید خالق همه چیز و صاحب همه قدرتها این مجسمه است؟!
واقعا چرا شما کسانی که مخالف فکری شما هستند را تا به این اندازه احمق و نادان و لایعقل فرض میکنید؟
هیچ وقت شک نمیکنید که نکند قضیه به این سادگی هم نباشد. یک کم شک نمیکنید که کسانی به شما و به شعور شما توهین کرده اند که مساله را برای شما اینگونه و به این مسخرگی و بی مزگی تعریف کرده اند و شما هم پذیرفته اید!
و آن مخالفان فکری شما چه نظری باید نسبت به میزان تعقل و استدلال شما داشته باشند وقتی میبینند که شما در مورد آنها تا این حد ساده اندیش هستید!
اگه من باید لیاقت داشته باشم و حقمه پس دیگه لطفی در کار نیست و منم بدهکار کسی نیستم
خب لیاقتتون رو باید نشون بدین دیگه (اینطوری میشه نشون داد : تحمل کردن مصیبتها بدون شکایت )
شکر برای وقتی هستش که بهت لطف کنن نه اینکه جون بکنی شکنجه بشی آخرش تف بندازن کف دستت بگن بنوش نوووووووش تو هم بگی ممنون
اینجاست که بنده بودن ما و خدا بودن خدا مشخص میشه
اگه جون نکنی و هی بهت لطف بشه اونموقع شاید ادعای خدایی کنی و بگی اصلا خدایی در کار نیست چون همه چیز در دست من (مثل فرعون -نمرود)
اگه داستان فرعون رو بخونید متوجه میشید که چه لطفهای بزرگی در حقش شد ولی دچار عجب و غرور شد
اگه به همه ی ارزوهاتون برسی اونموقع نمیگید پس خدا به چه دردی میخوره؟(پس نیازمند بودن ما و غنی بودن خدا کی معنا پیدا میکنه)
خب لیاقتتون رو باید نشون بدین دیگه (اینطوری میشه نشون داد : تحمل کردن مصیبتها بدون شکایت )
اینجاست که بنده بودن ما و خدا بودن خدا مشخص میشهاگه جون نکنی و هی بهت لطف بشه اونموقع شاید ادعای خدایی کنی و بگی اصلا خدایی در کار نیست چون همه چیز در دست من (مثل فرعون -نمرود)
اگه داستان فرعون رو بخونید متوجه میشید که چه لطفهای بزرگی در حقش شد ولی دچار عجب و غرور شد
اگه به همه ی ارزوهاتون برسی اونموقع نمیگید پس خدا به چه دردی میخوره؟(پس نیازمند بودن ما و غنی بودن خدا کی معنا پیدا میکنه)
ولی من که دوست ندارم نیازمند باشم این انتخاب من نیست
خسته شدم از این زندگی ...
همش ضعیف همش حقیر همش بنده ... همش برده همش التماس همش نوکری
ولی من که دوست ندارم نیازمند باشم این انتخاب من نیستخسته شدم از این زندگی ...
همش ضعیف همش حقیر همش بنده ... همش برده همش التماس همش نوکری
خداوند عز وجل میفرمایند:
ای فرزند آدم ،
من بی نیازی هستم که نیازمند نمیشوم ،
مرا در آنچه به تو امر کرده ام اطاعت کن ، تا تو را آنچنان بی نیاز کنم که نیازمند نشوی ؛
ای فرزند آدم ،
من زنده ای هستم که نمیمیرم ،
مرا در آنچه به تو امر کرده ام اطاعت کن ، تا تو را زندگی بخشم که نمیری ؛
ای فرزند آدم ،
من به هرچه میگویم "باش" میشود ،
مرا در آنچه به تو امر کرده ام اطاعت کن ، تا تو را چنان قرار دهم که به هر چیزی بگویی "باش" بشود...
اگر در پاسخ بنده دقت کرده باشید عرض کردم قانونی در طبیعت شناخته شده ما باقی نمی ماندپس برای ما انسانها این قوانین یک ابتدا و یک انتها دارند و همیشگی نیستند حالا اینکه چه بلایی بر سر سیستم کلی آفرینش می آید را من فعلا کاری ندارم...بر فرض که این اتفاق هم جزیی از قوانین کلی تر باشد باز هم این سوال بدون پاسخ میماند که وضع کننده قوانین چه کسی است؟اینکه بگوییم قوانین از ازل تا ابد بوده اند و خواهند بود پس نیازی به واضع ندارند فرافکنی هستضمن اینکه در اثبات خدا فقط بحث قوانین فیزیکی و طبیعی نیستاما خدا ناباوران از پاسخ به این پرسش درمانده اند
سلام
شما بر اساس رابطه علت و معلول اشیاء ..میفرمایید که علت و پدید آورنده آن قوانین چیست؟خب خدا ناباور ها اینجا میتونند بگن قوانین اصلی و کلی بی نیاز از علتند..همانطور که خدای شما بی نیاز از خالق است
سلام
شما بر اساس رابطه علت و معلول اشیاء ..میفرمایید که علت و پدید آورنده آن قوانین چیست؟خب خدا ناباور ها اینجا میتونند بگن قوانین اصلی و کلی بی نیاز از علتند..همانطور که خدای شما بی نیاز از خالق است
سلام
این سوال شبیه ایرادی است که برتراندراسل بر برهان علیت میگیرد به این صورت که : اگر خدا علتی ندارد طبیعت هم میتواند بدون علت باشد
اما این ایرادات میتوانند بحث شوند و احتمالا پاسخ داده شوند
توجه بفرمایید مجموعه ای از قوانین بر طبیعت حکفرما هستند که بین آنها لزوما رابطه علت و معلولی نیست
آنچه که عرض شد این بود که این قوانین نیاز به وضع کننده و مقنن دارند
در واقع قوانین یا کدها ابزارهایی هستند برای پدید آوردن اشیاء و تنظیم روابط بین انها
از طریق این قوانین مثلا روابط علت و معلولی بوجود می آیند
یعنی این قوانین مثلا به استخدام برهان علیت در می آیند تا روابط را تنظیم کنند.
حتی با فرض وجود قوانین اصلی و کلی باز هم اینها ابزار هستند و نیاز به نیرویی دارند که آنها را اجرا و ران کند
پس خالق و آفریدگار که در چارچوب برهان علیت همان علت العلل و واجب الوجود است وضع کننده مجموعه قوانینی است که بر اشیا و پدیده های خلقت حکفرما هستند
سلام
این سوال شبیه ایرادی است که برتراندراسل بر برهان علیت میگیرد به این صورت که : اگر خدا علتی ندارد طبیعت هم میتواند بدون علت باشداما این ایرادات میتوانند بحث شوند و احتمالا پاسخ داده شوند
توجه بفرمایید مجموعه ای از قوانین بر طبیعت حکفرما هستند که بین آنها لزوما رابطه علت و معلولی نیست
آنچه که عرض شد این بود که این قوانین نیاز به وضع کننده و مقنن دارنددر واقع قوانین یا کدها ابزارهایی هستند برای پدید آوردن اشیاء و تنظیم روابط بین انها
از طریق این قوانین مثلا روابط علت و معلولی بوجود می آیندیعنی این قوانین مثلا به استخدام برهان علیت در می آیند تا روابط را تنظیم کنند.
حتی با فرض وجود قوانین اصلی و کلی باز هم اینها ابزار هستند و نیاز به نیرویی دارند که آنها را اجرا و ران کند
پس خالق و آفریدگار که در چارچوب برهان علیت همان علت العلل و واجب الوجود است وضع کننده مجموعه قوانینی است که بر اشیا و پدیده های خلقت حکفرما هستند
وجود واجب الوجود را خدا ناباوران هم قبول دارند
یه چیزی همیشه بوده و هست
چیزی رو که باور ندارند..خدای انسانواری است که از قرآن و کتب دینی بدست می آید
چه اشکالی دارد که بگوییم که قوانین، از ازل بوده و تا ابد خواهند بود...کجایش فرافکنی است...بنده توضیح دادم در این باره....همانطور که شما خدا را ابدی فرض می گیرید...قوانین را می توانید ابدی بگیرید....
همان طور که در پاسخ قبل عرض شد قوانین فی نفسه ابزار و کد هستند . با فرض ازلی و ابدی بودن انها بازهم نیاز به خالق و آفریدگار برطرف نمی شود
مجموعه قوانین همانند مجموعه ای از کدها هستند که نیاز به اجرا و ران دارند و باید یک کسی پیدا شود روی دکمه ران دست بگذار یا نه؟!
این قوانین اجتمایی که توسط مجلس قانون گذاری می شن....قوانین طبیعت به چه ضرورت و حسابی نیاز به مقنن و قانون گذار دارن
یعنی شما میگویید قوانین اجتماعی که ممکن است پر از ایراد و خطا باشند و ممکن است دقیق نباشند نیاز به مقنن دارند آن گاه قوانین طبیعت با انهمه دقت و پیچیدگی نیاز به مقنن ندارند؟!
به هر حال، عرض اصلی بنده اینه که به صرف نظم موجود در طبیعت نمی شه گفت که بله خدایی با شعور هست که با فکر و اندیشه هرکاری می کنه و با اختیار نظمی رو سازماندهی می کنه و حتما عادله و قادره و اینا....بلکه می تونیم همه چیز رو بیاندازیم به یک سری قوانین بی شعور...مثل کدهای کامپیوتری که شعوری ندارن....فکری ندارن...صرفا یک برنامه هستن...
اینکه مثلا از قدیم الایام شنیده ایم هر نظمی را ناظمی ویا به تعبیر بنده در اینجا هر قانونی را مقننی است شاید بخاطر تکراری بودن ان مقدار کم اهمیت جلوه کند و برای ذهن اهمیتش کاسته شود اما همین برهان نظم خودش به تنهایی استدلال محکمی است و تنها بخاطر دلایل روان شناختی که عرض شد گاهی کم اهمیت جلوه میشود
بله کدهای کامپوتری شعور و فکری ندارن و نیارز به نیروی محرک دارند
طبق برهان علیت، زنجیره علت و معلول باید به جایی ختم شود. یعنی یک موجودی باید وجود داشته باشد که هیچ علتی ندارد. قوانین جهان در نهایت باید جلوه ای باشد از علت العلل. اما چطور اثبات کنیم که علت العلل متشخص است؟یه جواب که معمولاً ذکر میشه اینه: متشخص بودن یک صفت کمالی است و علت العلل باید کامل باشد. اما از کجا معلوم که کمالات علت العلل باید از نوع کمالات انسانی (مهربانی، حکمت، متشخص بودن و ...) باشه؟
این پیشفرض از یک فرض دیگر ناشی میشه که معروف است به "اصل سنخیت". اصل سنخیت میگه که علت باید صفات معلول را در درجه ای بالاتر داشته باشد. اثباتی که برای اصل سنخیت آورده میشه مغلطه آمیزه و مثالهای نقضی هم براش وجود داره. اگر مایل بودید بفرمایید تا در پستهای بعدی توضیح داده بشه.
با سلام
بحث در مورد صفات خالق ، گسترده و احتمالا خارج از ظرفیت فکری و عقلی انسان ها باشد
به نظر می سد ما تنها در این حیطه میتوانیم گمانه زنی داشته باشیم و در چارچوب احتمالات صحبت کنیم
اصل سنخیت به نظرم حرف درستی است و البته چندان در خصوص موارد نقض آن و جزییات ان مطالعه نداشته ام
وجود واجب الوجود را خدا ناباوران هم قبول دارند
یه چیزی همیشه بوده و هست
چیزی رو که باور ندارند..خدای انسانواری است که از قرآن و کتب دینی بدست می آید
با سلام
برخی از خداناباوران البته ایرادتی برآن دارند چه اینکه اگر برهان علیت را قبول کنند دیگر خداناباور محسوب نمی شوند
ضمن اینکه بایست بگویم من مطالعه زیادی روی مباحث آنها نداشته ام
و فکر میکنم اگر فرصت بشود و بتوانم بحث ها و استدلال های آنها را مطالعه کنم بهتر بتوانم مسائل را شرح دهم.
در مورد خدای قرآن و کتب دینی فعلا بنده را معذور بدارید
پی نوشت: از نظر من خداناباورانی که از طریق بحث های علمی و منطقی دنبال اثبات خدا هستند و در دوران زندگی خود پی به وجود خدا نبرده اند و واقعا دنبال دلایل محکمتری بوده اند و یا هم اکنون چنین وضعیتی دارند انسان های قابل احترامی هستند
و در واقع وظیفه محقق و دانشمند همین است که نتایج خود را بدون غرض ورزی و انگیزه های دیگر اعلام کند.
اما اگر من بخواهم برنامه زندگی برای خودم تنظیم کنم یا به کسی توصیه کنم در اینجا رویکردی که در پیش میگیرم مقداری متفاوت و مبتنی بر بربرخی فروض است
سلام
حتی با فرض وجود قوانین اصلی و کلی باز هم اینها ابزار هستند و نیاز به نیرویی دارند که آنها را اجرا و ران کند
پس خالق و آفریدگار که در چارچوب برهان علیت همان علت العلل و واجب الوجود است وضع کننده مجموعه قوانینی است که بر اشیا و پدیده های خلقت حکفرما هستند
سلام
میتوان گفت که این قوانین از اول به حالت ران شده هستند اما ران شده بر روی چه؟!
چگونه این قوانین از "هیچ" این دنیا را بوجود آوردند؟
همان طور که در پاسخ قبل عرض شد قوانین فی نفسه ابزار و کد هستند . با فرض ازلی و ابدی بودن انها بازهم نیاز به خالق و آفریدگار برطرف نمی شود
مجموعه قوانین همانند مجموعه ای از کدها هستند که نیاز به اجرا و ران دارند و باید یک کسی پیدا شود روی دکمه ران دست بگذار یا نه؟!
باز من ایرادی نمی بینم...به قول دوستمون، این قوانین می تونن همیشه به صورت ران شده باشن...ما نباید قوانین و پدیده های طبیعی رو با سیستم های شخصی و ساخت خودمون مقایسه کنیم...این قوانین اجتمایی هست که نیاز داره که پلیسی باشه که اجراش کنه....این کدهای کامپیوتری هستن که نیاز به کاربر دارن....اگر دیدگاهمون رو به قوانین درست کنیم...می بینیم که الالظاهر قوانین می تونن بدون وابستگی به موجود ثانویه ای همیشه وجود داشته باشن و کار خودشون رو انجام بدن....
نی شما میگویید قوانین اجتماعی که ممکن است پر از ایراد و خطا باشند و ممکن است دقیق نباشند نیاز به مقنن دارند آن گاه قوانین طبیعت با انهمه دقت و پیچیدگی نیاز به مقنن ندارند
اگر بنده می گویم قوانین اجتمایی نیاز به مقنن دارن، تنها به یک دلیل است...و آن اینکه بنده با چشم خود می بینم که این قوانین ازلی نیستن و یک پدیده هستن....و هر پدیده ای نیاز به علت دارد....اینجا هم قوانین اجتمایی نیاز به مقنن دارن....ولی اگر با چشم خود ندیده بودم که قوانین اجتمایی پدیده هستند و احتمال می دادم که می توانن ازلی باشند، خوب در مورد قوانین اجتمایی هم می گفتم که این احتمال هست که نیاز به مقنن نداشته باشن...در مورد قوانین طبیعی ما هیچ شاهد و ادله ای نداریم که پدیده باشن...و اگر پدیده نباشن، چه دلیلی دارد که بگوییم مقننی دارن؟
همین برهان نظم خودش به تنهایی استدلال محکمی است و تنها بخاطر دلایل روان شناختی که عرض شد گاهی کم اهمیت جلوه میشود
در مورد برهان نظم اشتباه نکنید....اشتباه هست که بگوییم هر نظمی ناظمی دارد....آن نظمی نیاز به نازم دارد که پدیده باشد و ازلی نباشد...اگر نظمی ازلی باشد، دیگر نیاز به پدید آورنده ندارد...پس برهان نظم نهایت ادعا می کند که هر نظمی که پدیده است ناظمی دارد...به همان نحو هر قانونی که پدیده است و ازلی نیست نیاز به مقنن دارد....
له کدهای کامپوتری شعور و فکری ندارن و نیارز به نیروی محرک دارند
بنده هنوز دلیلی برای پذیرش این ادعای شما ندارم....