جمع بندی روانشناسی غرب ؛ صحیح یا غیر صحیح؟

تب‌های اولیه

13 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
روانشناسی غرب ؛ صحیح یا غیر صحیح؟

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام و عرض ادب و احترام

مدتی بود که مایل بود جواب سئوالم رو از دیدگاه های مختلف بسنجم؛ حقیقتش چند سال اخیر با نظر

بعضی مذهبیون مواجهه میشم درباره روانشناسی غرب؛ مبنی بر اینکه مناسب نیست. و از جمله استدلالاتشون اینه که:

1- اونا غربی هستن

2-دیدگاه اومانیستی دارن

3-فروید یک نظریه پرداز روانشناس بود:Gig:

4-بعضی دیدگاه آزادی جنسی دارن

5-رهبر تاکید بر تولید منابع داخلی دارن

خب حالا سئوالات بنده:

1- حقیقتش من تا الان هر چی نظریه بخصوص نظریه شناختی-رفتاری خوندم درش آزادی جنسی ندیدم؟

2-بخشی از نظریه فروید خوب بود و انچه هم نامناسب بود :الف- ما میتونیم استفادش نکنیم که نمی کنیم و البته منسوخ هم شده. ب- بخشی از نظریش مثل مکانیزم های دفاعی روانی و... خیلی خوب هستن.

کما اینکه تو بعضی کتب مذهبی وقتی حدیثی از امام جعفر صادق مبنی بر مهم بودن 5 سال اول زندگی میارن به نظر فروید هم استدلال می کنن.

فکر می کنم از ایت الله بهجت خوندم یا و از کسی به نقل از ایشون شنیدم :

که ما خدا رو شکر می کنیم جای شمر و یزید در ان زمان و ان موقعیت نبودیم///

فروید تو عصر نامناسبی بوده و کودکی نا بهنجاری داشته این سخن ایت الله رو نمیشه به این نظریه پرداز نسبت داد؟

3- ما خیلی از تولیدات غربی رو مثل کالاهاشون استفاده می کنیم با توجه به این آیا در استفاده از تولیدات علمی منافات دارن؟

4-ایرادی به امام خمینی گرفته میشد درباره استفاده ایشان از فلسفه..آیا درباره استفاده ما از روانشناسی صدق نمیکند؟:Nishkhand:

5- مگر امام علی علیه السلام از یک ایرانی کافر درباره علم سئوال نپرسید و از راهنماییش استفاده نکرد؟:Gig:

6- خیلی از مطالبشون حتی موید دین اسلام هست

7- بعضی بزرگان بر اینکه همه علوم انسانی بهره ای از علم دارن حتی روانشناسی تاکید کرده اند فکر می کنم مثل آیت الله جوادی آملی.

ممنونم:Gol:

برچسب: 

با نام و یاد دوست




کارشناس بحث: استاد حامی

سلام خدمت شما همكار گرامي
دغدغه هاي به جايي داريد و خوب است مرزها در اين مسائل ياد شده مشخص شود تا خداي ناكرده گرفتار افراط و تفريط نشويم.
در خصوص اين سؤال نكاتي را بيان مي كنم.
- در اسلام كسب علم براي مرد و زن لازم شمرده شده است و حتي تشويق شده ايم مشقت راه را براي كسب علم تحمل كنيم. پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و سلم متناسب با ذوق و استعداد اصحاب ايشان را به كارهاي مختلف مانند ترجمه، يادگيري ساختن ادوات جنگي از كشورهاي مختلف و...تشويق مي كردند.
- خداوند در قرآن مي فرمايد بندگانم را مژده دهيد آنانكه سخنان و ديدگاه هاي مختلف را مي شنوند و با تحليل و بررسي و غربال زدن بهترين ها را گزينش مي كنند. اين كار سبب مي شود از زحمات دانشمندان استفاده كنيم و راه تكراري نرويم.
- بوعلي سينا مي فرمايد هر چيزي كه شنيديم و دليلي بر رد آن نداريم سريع رد نكنيم و احتمال وقوع آن را بدهيم و نيز مي گويد كسي كه سخني را بدون دليل بپذيرد از مرز انسان بودن افت پيدا كرده است.
- بنابراين براي نقد سخنان بزرگان دين و علم بايد سخن شناس باشيم. وگرنه در دره بد بي انصافي سقوط مي كنيم. درست نيست براي سخني كه فردي سال ها تلاش علمي كرده است ما با خواندن چند سطر و بدون آشنايي با سخنان او را رد كنيم و نقد.
براي خواندن و يا نقد سخنان يك دانشمند بايد از منابع معتبر استفاده كنيم و بهترين راه اين است كه زبان آن دانشمند آشنا شويم و يا لااقل سراغ ترجمه مترجمان معتبر برويم كه مورد قبول دانشمندان هستند متأسفانه بازار ترجمه در كشور اسف بار است طوري كه بسياري از افراد با ديد تجاري به ترجمه نگاه مي كنند نه ديد علمي و برخي با تغييرات جزيي ترجمه ديگران را به نام خود چاپ مي كنند. علامه حسن زاده و علامه جعفري براي كاري علمي خود زبان برخي از نويسندگان را يادگرفتند.
- پژوهشگاه حوزه و دانشگاه و انتشارات سمت براي اسلامي كردن علوم و نقد علمي نظرات نادرست علمي كتاب هايي در زمينه هاي مختلف روان شناسي و جامعه شناسي و.. نوشته اند. دو جلد نقد مكاتب روان شناسي غرب از جمله اين كتاب ها است.
- اگر دانشمندي لائيك يا غيرموحد باشد به معناي اين نيست كه همه كارها و نظريه ها و تلاش هاي علمي اش نادرست باشد.
- افراط و تفريط از نظر عقل و شرع مذموم است. برخي مي خواهند فرويد را نقد كنند او را زنا زاده و...مي شمارند اين درست نيست. بله دانشمندان براي انسان غرايزي شمرده اند برخي زيادتر و برخي كمتر. فرويد براي انسان دو غريزه مهم مرگ و زندگي بر شمرده است و روي غريزه جنسي و جبرگرايي زيستي تأكيد ويژه دارد كه البته شاگردانش هم اين را نقد كرده اند و واقعا نمي توان گفت قصد فرويد منحرف كردن انسان بوده است. ولي از سويي ضميرناهشيار و نيمه هشيار و هشيار و مكانيزم هاي دفاعي را در روان شناسي مطرح كرده است كه واقعا قابل استفاده بوده و هست.
نبايد شرايط و مقتضيات زمان دانشمندان را ناديده گرفت. فلسفه مادر علوم است و رشته هاي انساني از اين علوم تغذيه مي كنند. دوره رنسانس و بيداري كليسا و هجوم به سوي علم تجربي نيز در نظريه هاي حس گرايانه و پوزيتويستي اثر داشته است.
- مكاتب پوزيتويستي و علم حسي مباني معرفت شناختي، روش شناختي و انسان شناختي و هستي شناختي متناسب با خود را دارند و اين مباني تا جايي مورد پذيرش است كه با مباني وحياني تعارض عميق نداشته باشند.

براي مطالعه بيشتر رجوع كنيد:

جمعي از مولفان؛ مکتب‌های روان‌شناسی و نقد آن ج1و2، تهران، نشر سمت
فصلنامه روان شناسي و دين، ج اول
بررسى و نقد رويكرد فرويد به دين / رحيم نارويى

[="Tahoma"][="DarkGreen"]عنوان : نقد مكتب روان كاوي
نویسنده : ابوذر كريميان
كلمات كليدي : شخصيت، انگيزش، اضطراب، مكانيزم هاي دفاعي، ناهشيار، پوزيتويسم، نهاد، مكاتب روان شناسي، روان شناسي عمومي
قبل از ورود به بحث در مورد نقد این مکتب، ابتدا خدمات این مکتب به روان‌شناسی را یادآور می‌شویم:
1- ارایه نوعی دیدگاه کاملا جدید از روان‌شناسی که بر رشد شخصیت فرد تاکید دارد.
2- اهمیت تاثیر تجربه‌های اوان کودکی بر رفتار انسان، که فروید آن را تشخیص داد.
3- پی‌بردن و اشاره به اهمیت انگیزش و اضطراب.
4- به اثبات رسیدن مکانیزم‌های دفاعی این مکتب از راه آزمایش.
5- تاکید بر ناهشیار فرد.[1]

اما انتقادهایی نیز به این مکتب وارد شده که در ذیل به آن‌ها اشاره می‌شود:
1. ناپایی داده‌ها
فروید نظریه خودش را از مشاهدات شخصی به وجود آورد. بیشتر داده‌های او از تحلیل رفتار خودش به دست آمدند. منبع دیگر داده‌ها مطالبی بودند که بیماران او هنگام قرار گرفتن بر روی کاناپه او در تداعی آزادشان به او می‌گفتند. مساله دیگر رویاهای او و بیمارانش می‌باشد که اغلب غیرقابل اثباتند.[2]

2. سازه‌های نظری اثبات نشده
به خاطر ماهیت برخی از نظریه‌ها و فرضیه‌های فروید، آن‌ها را هرگز نمی‌توان در معرض آزمون قرار داد و لذا همیشه به صورت سازه‌های نظری باقی می‌مانند. به عنوان مثال می‌توان به "فرامن" اشاره کرد که اثبات شدنی نیست.[3]

3. فقدان کمی کردن
اسکینر از فروید به خاطر ناتوانی او در توصیف ماهیت عمل و ندادن هیچ‌گونه ابعادی به آن انتقاد کرد. فروید درباره خاطرات، افکار و مواردی از این قبیل سخن گفت، ولی هیچ واحدی که بتوان آن را اندازه‌گیری کرد وجود نداشت. مفاهیمی مانند "لیبیدو" یا "نیروگذاری روانی" به صورت هسته‌های فرضی تقریبا مبهم باقی ماندند.[4]
فروید، ساختار شخصیت انسان را متشکل از بن، من و فرامن می‌داند که این ادعا بیشتر به سخن ادیبانه نزدیک است تا یک نظریه علمی؛ زیرا انسان با این ‌که از وحدت ویژه برخوردار است، دارای ابعاد و مراتبی است که در آغاز تولد، این ابعاد بالقوه در او وجود دارد که دیر یا زود در جریان رشد و در ارتباط با محیط شکل می‌گیرد.[5]
این احتمال وجود دارد که، فروید به هنگام یادآوری داده‌ها، تفسیر مجددی از آنان به عمل می‌آورده است. به هنگام استنتاج، او ممکن است به وسیله تمایل خود راهنمایی شده باشد تا مطالبی را در جهت تایید فرضیه‌هایش پیدا کند. به عبارت دیگر او ممکن است آن‌چه را که می‌خواسته است بشنود، به یاد آورده و ثبت کرده باشد.[6]

4. وجود تفاوت در یادداشت‌های فروید
انتقاد دیگر به تفاوت‌ یادداشت‌های فروید درباره جلسه‌های درمان و شرح حال بیماران است که سرانجام منتشر کرده است که تصور می‌رود بر اساس آن یادداشت‌ها نوشته شده باشد. پژوهشگری، یادداشت‌های فروید و شرح حال منتشر شده بیماران را مقایسه کرده و در مورد آن‌ها چندین تفاوت یافته است.[7] حتی اگر یادداشت‌ها کامل و کلمه به کلمه نگهداری شده باشند، همیشه این اطمینان وجود نداشته است که اعتبار آن‌چه بیماران گزارش داده بودند، تعیین شود.[8]
شرایطی که فروید تحت آن، داده‌هایش را جمع‌آوری کرده است غیرنظام‌دار و کنترل‌نشده است. او گفته‌های هر بیمار را کلمه به کلمه ثبت نمی‌کرد بلکه از روی یادداشت‌هایی که چند ساعت بعد از ملاقات با بیمار تهیه کرده بود کار می‌کرد. در این فاصله مطمئنا بعضی از داده‌های اصلی را بر اثر خیال‌پردازی‌هایی ضمن بازیابی و تحریف و حذف از دست می‌داد. بنابراین، داده‌ها تنها شامل آن‌هایی بودند که فروید به یاد می‌آورد.[9]
انتقاد دیگر، مربوط به فرضیه‌های فروید می‌باشد. فرضیه‌هایی مانند "غریزه زندگی" یا "غریزه مرگ" که نه می‌توان آن‌ها را اثبات کرد و نه می‌توان رفتار فرد را در آینده بر اساس آن‌ها پیش‌بینی کرد، در صورتی که یک تئوری خوب آن است که بتواند به فرد قدرت پیش‌بینی بدهد.[10]

5. پویایی‌های شخصیت در نظر فروید
فروید، تحت تاثیر(به اصطلاح) فلسفه علمی پوزیتویسم، ارگانیسم انسان را نظام پیچیده انرژی می‌دانست. انرژی نیز حاصل غذا و تحلیل آن است که در اشکال مختلف فیزیولوژیکی و روان‌شناختی ظاهر شده و بر حسب کارش نام‌گذاری می‌شود. این انرژی در شکل روان‌شناختی خود به انرژی روانی موسوم است و بنابر "اصل بقاء" انرژی هیچ‌ گاه از بین نمی‌رود، بلکه تغییر شکل می‌یابد. مثلا انرژی روانی به انرژی فیزیولوژیک یا بالعکس تبدیل می‌شود. پل میان انرژی بدن و شخصیت انسان را "نهاد" و غرایزش تشکیل می‌دهد.

مطالب فوق از جهاتی قابل بحث و توضیح می‌باشد:
از نظر ما تفکر پوزیتویسمی، مردود شناخته می‌شود و تعبیر فلسفه علمی نیز خالی از تضاد و تناقض نیست.
ما انسان را موجودی صرفا مادی نمی‌دانیم، بلکه بعد اصلی او را روح او می‌دانیم. بنابراین، انسان تنها ارگانیسم نیست تا نظام پیچیده انرژی بتواند روح او را تبیین کند.
انرژی موجود در موجودات زنده، انرژی حیاتی است و ماهیتا با انرژی غیرحیاتی متفاوت است. انرژی غیرحیاتی در درون موجود زنده تبدیل به انرژی حیاتی می‌شود.
تفکر، امیال، آگاهی‌ها و غیره نه از امور مادی و نه از فعل و انفعالات مادی‌اند و صرفا تحقق آن‌ها، جنبه اعدادی برای تفکر و سایر پدیده‌های روانی دارند هر چند به انرژی، و فعل و انفعالات فیزیولوژیکی هم نیاز دارند.
فروید "نهاد" را پلی میان انرژی بدنی و شخصیت انسان معرفی می‌کند. اما در گفتار وی واقعیت و هویت این پل روشن نیست. آیا او آن را یک واقعیت روانی می‌داند یا یک امر فرضی؟[11]
انتقادهای دیگری نیز وجود دارند که برخی، آن‌ها را مهم می‌دانند، اما دیگران آن‌ها را بی‌اهمیت می‌شمارند. از جمله این انتقادها تاکید زیاد فروید بر میل جنسی و آسیب‌های جنسی اوان کودکی، به علاوه ضعف خود شیوه روان‌کاوی است.[12]


[/HR] 1- دبلیو لاندین، رابرت؛ نظریه و نظام‌های روان‌شناسی، یحیی سیدمحمدی، تهران، نشر ویرایش، 1378، چاپ اول، ص 277.

2- همان، ص 278.
3- همان، ص 278.

4- همان، ص 279.

5- جمعی از مولفان؛ مکتب‌های روان‌شناسی و نقد آن، تهران، سمت، 1380، ص 351.

6- دوان‌بی، شولتز و سیدنی‌الن، شولتز؛ تاریخ روان‌شناسی نوین، علی‌اکبر سیف و همکاران، تهران، نشر روان، 1378، چاپ ششم، ص 477.

7- همان، ص 477.

8- همان، ص 478.

9- همان، ص 477.

10- شاملو، سعید؛ مکتب‌ها و نظریه‌ها در روان‌شناسی شخصیت، تهران، رشد، 1374، چاپ پنجم، ص 39.
11- مکتب‌های روان‌شناسی و نقد آن، ص 355.

12 - نظریه و نظام‌های روان‌شناسی، ص 279

منبع

[/]





رویکرد درمان جویانه به قرآن | گفتگوی مهندس محمودیان و دکتر طهماسبی

١٥:٠٠
بخش 1 | رویکرد درمان جویانه به قرآن | گفتگوی مهندس محمودیان و دکتر طهماسبی
دانلـــود

١٦:٣٩
بخش 2 | رویکرد درمان جویانه به قرآن | گفتگوی مهندس محمودیان و دکتر طهماسبی
دانلـــود

١٤:٥٥
بخش 3 | رویکرد درمان جویانه به قرآن | گفتگوی مهندس محمودیان و دکتر طهماسبی
دانلـــود

١٥:٠٣
بخش 4 | رویکرد درمان جویانه به قرآن | گفتگوی مهندس محمودیان و دکتر طهماسبی
دانلـــود

سخنرانی دکتر اللهیاری
ریاست سازمان نظام روانشناسی و مشاوره کل کشور
در جمع اعضای انجمن روانشناسی اسلامی.

[FLV]http://hw3.asset.aparat.com/aparat-video/0ab66d09fd00d3cd9f5b2448bb95b1a31404305__22627.mp4[/FLV]


[=century gothic]بسم الله الرحمن الرحيم

همره;719225 نوشت:
-ایرادی به امام خمینی گرفته میشد درباره استفاده ایشان از فلسفه..آیا درباره استفاده ما از روانشناسی صدق نمیکند؟

در پاسخ به دوست بزرگوار بايد عرض کنم

به نظر من اشکال يا انتقاد يا هر چيزي را که در مورد استفاده امام خميني رحمت الله عليه از فلسفه است را بايد در گام اول ديد وارد است يا نه ؟
فلسفه جزو علوم عقلي و مورد استفاده بزرگان علماي اشراق و مشاء و حکمت متعاليه بوده است و قطعا همگان به جايگاه عقل و استدلال هاي عقلي در دين اسلام واقف هستند بدون شک استفاده و ابزاري بودن علم فلسفه در راستاي تحقق اجتهاد کامل در دين امري ضروري و غير قابل انکار است و به نظر اگر کسي صرفا به دليل اين که مشرب اخباري و نقل گرا دارد بخواهد با فلسفه و علوم عقلي مقابله کند به بيراهه رفته ؛‌با اين بيان در خصوص استفاده از روانشناسي و يا علوم تجربي و يا ساير علوم مربوط به نفس و يا روح انسان به عنوان علوم ابزاري در خدمت دين و نه علومي که اصل و محور قرار بگيرد و متون ديني بر اساس آنها تفسير و توجيه بشه به نظر اشکالي نيست.

و الله اعلم

روان شناسی مثل هر علم تجربی دیگر فقط و فقط یک ابزار است نه بیشتر، چرا ما به عنوان مسلمان از این ابزار استفاده نکنیم.

البته در ابتدا اینطور نبود ولی در حال حاضر خیلی از روان شناسان در سطح بین المللی بدون اینکه نسبت به نظریه ی خاصی حتی تعصب خاصی داشته باشند

به صورت التقاطی کار می کنند و بیشتر به فنونی که هر نظریه دارد، توجه می کنند تا مبانی فلسفی آن.

مثل درمان وجودی که سردمداران آن مانند یالوم و .. بی دین هستند ولی در فرهنگ ما این درمان بسیار پرکاربرد است.

فصل اول کتاب نظریه های روان درمانی پروچاسکا در این زمینه کمک کننده است.

من خودم یک بار با یک مشاور مذهبی صحبت می کردم، ایشون بدون اینکه اصلا از روان شناسی اطلاعی داشته باشند،

سریعا گفتند که روان شناسی غربی است و غیره ، اما زمانی که بیشتر با هم صحبت کردیم متوجه شدم

اگر به چند تا از نظریه های مشاوره مسلط بود در ارتباط با مراجعانش، حتی زمانی که مشکل مذهبی دارند، کمتر به مشکل بر می خورد.

پرسش:
روانشناسی غرب ؛ صحیح یا غیر صحیح؟

بعضی مذهبیون مواجهه میشم درباره روانشناسی غرب؛ مبنی بر اینکه مناسب نیست. و از جمله استدلالاتشون اینه که:
- اونا غربی هستن
-دیدگاه اومانیستی دارن
-فروید یک نظریه پرداز روانشناس بود

-بعضی دیدگاه آزادی جنسی دارن

پاسخ:
سلام خدمت شما همكار گرامي
دغدغه هاي به جايي داريد و خوب است مرزها در اين مسائل ياد شده مشخص شود تا خداي ناكرده گرفتار افراط و تفريط نشويم.
در خصوص اين سؤال نكاتي را بيان مي كنم.
- در اسلام كسب علم براي مرد و زن لازم شمرده شده است و حتي تشويق شده ايم مشقت راه را براي كسب علم تحمل كنيم. پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) متناسب با ذوق و استعداد اصحاب ايشان را به كارهاي مختلف مانند ترجمه، يادگيري ساختن ادوات جنگي از كشورهاي مختلف و...تشويق مي كردند.
- خداوند در قرآن مي فرمايد بندگانم را مژده دهيد آنانكه سخنان و ديدگاه هاي مختلف را مي شنوند و با تحليل و بررسي و غربال زدن بهترين ها را گزينش مي كنند. اين كار سبب مي شود از زحمات دانشمندان استفاده كنيم و راه تكراري نرويم.
- بوعلي سينا مي فرمايد هر چيزي كه شنيديم و دليلي بر رد آن نداريم سريع رد نكنيم و احتمال وقوع آن را بدهيم و نيز مي گويد كسي كه سخني را بدون دليل بپذيرد از مرز انسان بودن افت پيدا كرده است.
- بنابراين براي نقد سخنان بزرگان دين و علم بايد سخن شناس باشيم. وگرنه در دره بد بي انصافي سقوط مي كنيم. درست نيست براي سخني كه فردي سال ها تلاش علمي كرده است ما با خواندن چند سطر و بدون آشنايي با سخنان او را رد كنيم و نقد.
براي خواندن و يا نقد سخنان يك دانشمند بايد از منابع معتبر استفاده كنيم و بهترين راه اين است كه زبان آن دانشمند آشنا شويم و يا لااقل سراغ ترجمه مترجمان معتبر برويم كه مورد قبول دانشمندان هستند متأسفانه بازار ترجمه در كشور اسف بار است طوري كه بسياري از افراد با ديد تجاري به ترجمه نگاه مي كنند نه ديد علمي و برخي با تغييرات جزيي ترجمه ديگران را به نام خود چاپ مي كنند. علامه حسن زاده و علامه جعفري براي كاري علمي خود زبان برخي از نويسندگان را يادگرفتند.
- پژوهشگاه حوزه و دانشگاه و انتشارات سمت براي اسلامي كردن علوم و نقد علمي نظرات نادرست علمي كتاب هايي در زمينه هاي مختلف روان شناسي و جامعه شناسي و.. نوشته اند. دو جلد نقد مكاتب روان شناسي غرب از جمله اين كتاب ها است.
- اگر دانشمندي لائيك يا غيرموحد باشد به معناي اين نيست كه همه كارها و نظريه ها و تلاش هاي علمي اش نادرست باشد.
- افراط و تفريط از نظر عقل و شرع مذموم است. برخي مي خواهند فرويد را نقد كنند او را زنا زاده و...مي شمارند اين درست نيست. بله دانشمندان براي انسان غرايزي شمرده اند برخي زيادتر و برخي كمتر. فرويد براي انسان دو غريزه مهم مرگ و زندگي بر شمرده است و روي غريزه جنسي و جبرگرايي زيستي تأكيد ويژه دارد كه البته شاگردانش هم اين را نقد كرده اند و واقعا نمي توان گفت قصد فرويد منحرف كردن انسان بوده است. ولي از سويي ضميرناهشيار و نيمه هشيار و هشيار و مكانيزم هاي دفاعي را در روان شناسي مطرح كرده است كه واقعا قابل استفاده بوده و هست.
نبايد شرايط و مقتضيات زمان دانشمندان را ناديده گرفت. فلسفه مادر علوم است و رشته هاي انساني از اين علوم تغذيه مي كنند. دوره رنسانس و بيداري كليسا و هجوم به سوي علم تجربي نيز در نظريه هاي حس گرايانه و پوزيتويستي اثر داشته است.
- مكاتب پوزيتويستي و علم حسي مباني معرفت شناختي، روش شناختي و انسان شناختي و هستي شناختي متناسب با خود را دارند و اين مباني تا جايي مورد پذيرش است كه با مباني وحياني تعارض عميق نداشته باشند.

نقد مكتب روان كاوي
محقق: ابوذر كريميان
قبل از ورود به بحث در مورد نقد این مکتب، ابتدا خدمات این مکتب به روان‌شناسی را یادآور می‌شویم:
1- ارایه نوعی دیدگاه کاملا جدید از روان‌شناسی که بر رشد شخصیت فرد تاکید دارد.
2- اهمیت تاثیر تجربه‌های اوان کودکی بر رفتار انسان، که فروید آن را تشخیص داد.
3- پی‌بردن و اشاره به اهمیت انگیزش و اضطراب.
4- به اثبات رسیدن مکانیزم‌های دفاعی این مکتب از راه آزمایش.
5- تاکید بر ناهشیار فرد.[1]

اما انتقادهایی نیز به این مکتب وارد شده که در ذیل به آن‌ها اشاره می‌شود:
1. ناپایی داده‌ها
فروید نظریه خودش را از مشاهدات شخصی به وجود آورد. بیشتر داده‌های او از تحلیل رفتار خودش به دست آمدند. منبع دیگر داده‌ها مطالبی بودند که بیماران او هنگام قرار گرفتن بر روی کاناپه او در تداعی آزادشان به او می‌گفتند. مساله دیگر رویاهای او و بیمارانش می‌باشد که اغلب غیرقابل اثباتند.[2]

2. سازه‌های نظری اثبات نشده
به خاطر ماهیت برخی از نظریه‌ها و فرضیه‌های فروید، آن‌ها را هرگز نمی‌توان در معرض آزمون قرار داد و لذا همیشه به صورت سازه‌های نظری باقی می‌مانند. به عنوان مثال می‌توان به "فرامن" اشاره کرد که اثبات شدنی نیست.[3]

3. فقدان کمی کردن
اسکینر از فروید به خاطر ناتوانی او در توصیف ماهیت عمل و ندادن هیچ‌گونه ابعادی به آن انتقاد کرد. فروید درباره خاطرات، افکار و مواردی از این قبیل سخن گفت، ولی هیچ واحدی که بتوان آن را اندازه‌گیری کرد وجود نداشت. مفاهیمی مانند "لیبیدو" یا "نیروگذاری روانی" به صورت هسته‌های فرضی تقریبا مبهم باقی ماندند.[4]
فروید، ساختار شخصیت انسان را متشکل از بن، من و فرامن می‌داند که این ادعا بیشتر به سخن ادیبانه نزدیک است تا یک نظریه علمی؛ زیرا انسان با این ‌که از وحدت ویژه برخوردار است، دارای ابعاد و مراتبی است که در آغاز تولد، این ابعاد بالقوه در او وجود دارد که دیر یا زود در جریان رشد و در ارتباط با محیط شکل می‌گیرد.[5]
این احتمال وجود دارد که، فروید به هنگام یادآوری داده‌ها، تفسیر مجددی از آنان به عمل می‌آورده است. به هنگام استنتاج، او ممکن است به وسیله تمایل خود راهنمایی شده باشد تا مطالبی را در جهت تایید فرضیه‌هایش پیدا کند. به عبارت دیگر او ممکن است آن‌چه را که می‌خواسته است بشنود، به یاد آورده و ثبت کرده باشد.[6]

4. وجود تفاوت در یادداشت‌های فروید
انتقاد دیگر به تفاوت‌ یادداشت‌های فروید درباره جلسه‌های درمان و شرح حال بیماران است که سرانجام منتشر کرده است که تصور می‌رود بر اساس آن یادداشت‌ها نوشته شده باشد. پژوهشگری، یادداشت‌های فروید و شرح حال منتشر شده بیماران را مقایسه کرده و در مورد آن‌ها چندین تفاوت یافته است.[7] حتی اگر یادداشت‌ها کامل و کلمه به کلمه نگهداری شده باشند، همیشه این اطمینان وجود نداشته است که اعتبار آن‌چه بیماران گزارش داده بودند، تعیین شود.[8]
شرایطی که فروید تحت آن، داده‌هایش را جمع‌آوری کرده است غیرنظام‌دار و کنترل‌نشده است. او گفته‌های هر بیمار را کلمه به کلمه ثبت نمی‌کرد بلکه از روی یادداشت‌هایی که چند ساعت بعد از ملاقات با بیمار تهیه کرده بود کار می‌کرد. در این فاصله مطمئنا بعضی از داده‌های اصلی را بر اثر خیال‌پردازی‌هایی ضمن بازیابی و تحریف و حذف از دست می‌داد. بنابراین، داده‌ها تنها شامل آن‌هایی بودند که فروید به یاد می‌آورد.[9]
انتقاد دیگر، مربوط به فرضیه‌های فروید می‌باشد. فرضیه‌هایی مانند "غریزه زندگی" یا "غریزه مرگ" که نه می‌توان آن‌ها را اثبات کرد و نه می‌توان رفتار فرد را در آینده بر اساس آن‌ها پیش‌بینی کرد، در صورتی که یک تئوری خوب آن است که بتواند به فرد قدرت پیش‌بینی بدهد.[10]

5. پویایی‌های شخصیت در نظر فروید
فروید، تحت تاثیر(به اصطلاح) فلسفه علمی پوزیتویسم، ارگانیسم انسان را نظام پیچیده انرژی می‌دانست. انرژی نیز حاصل غذا و تحلیل آن است که در اشکال مختلف فیزیولوژیکی و روان‌شناختی ظاهر شده و بر حسب کارش نام‌گذاری می‌شود. این انرژی در شکل روان‌شناختی خود به انرژی روانی موسوم است و بنابر "اصل بقاء" انرژی هیچ‌ گاه از بین نمی‌رود، بلکه تغییر شکل می‌یابد. مثلا انرژی روانی به انرژی فیزیولوژیک یا بالعکس تبدیل می‌شود. پل میان انرژی بدن و شخصیت انسان را "نهاد" و غرایزش تشکیل می‌دهد.

مطالب فوق از جهاتی قابل بحث و توضیح می‌باشد:
از نظر ما تفکر پوزیتویسمی، مردود شناخته می‌شود و تعبیر فلسفه علمی نیز خالی از تضاد و تناقض نیست.
ما انسان را موجودی صرفا مادی نمی‌دانیم، بلکه بعد اصلی او را روح او می‌دانیم. بنابراین، انسان تنها ارگانیسم نیست تا نظام پیچیده انرژی بتواند روح او را تبیین کند.
انرژی موجود در موجودات زنده، انرژی حیاتی است و ماهیتا با انرژی غیرحیاتی متفاوت است. انرژی غیرحیاتی در درون موجود زنده تبدیل به انرژی حیاتی می‌شود.
تفکر، امیال، آگاهی‌ها و غیره نه از امور مادی و نه از فعل و انفعالات مادی‌اند و صرفا تحقق آن‌ها، جنبه اعدادی برای تفکر و سایر پدیده‌های روانی دارند هر چند به انرژی، و فعل و انفعالات فیزیولوژیکی هم نیاز دارند.
فروید "نهاد" را پلی میان انرژی بدنی و شخصیت انسان معرفی می‌کند. اما در گفتار وی واقعیت و هویت این پل روشن نیست. آیا او آن را یک واقعیت روانی می‌داند یا یک امر فرضی؟[11]
انتقادهای دیگری نیز وجود دارند که برخی، آن‌ها را مهم می‌دانند، اما دیگران آن‌ها را بی‌اهمیت می‌شمارند. از جمله این انتقادها تاکید زیاد فروید بر میل جنسی و آسیب‌های جنسی اوان کودکی، به علاوه ضعف خود شیوه روان‌کاوی است.[12]

براي مطالعه بيشتر رجوع كنيد:
www.islamicpa.com



[/HR] 1- دبلیو لاندین، رابرت؛ نظریه و نظام‌های روان‌شناسی، یحیی سیدمحمدی، تهران، نشر ویرایش، 1378، چاپ اول، ص 277.
2- همان، ص 278.
3- همان، ص 278.
4- همان، ص 279.
5- جمعی از مولفان؛ مکتب‌های روان‌شناسی و نقد آن، تهران، سمت، 1380، ص 351.
6- دوان‌بی، شولتز و سیدنی‌الن، شولتز؛ تاریخ روان‌شناسی نوین، علی‌اکبر سیف و همکاران، تهران، نشر روان، 1378، چاپ ششم، ص 477.
7- همان، ص 477.

موضوع قفل شده است