سوالاتی از اهل سنت در مورد حاکم و امامت

تب‌های اولیه

118 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

صدرا;327201 نوشت:
طبق این آیه اطاعت از اولی الامر مطلقا واجب است نه مقیدا. واطاعت اولی الامر همسان اطاعت از رسول صلی الله علیه وآله است و این اولی الامر اولا معصوم از گناه و خطایند و ثانیا عالم به قرآن و سنتند لذا قول و فعل و تقریر آنها منطبق بر قرآن است نه مخالف با قرآن که نوبت به ارزیابی کلام صادره از آنان برسد.

سلام علیکم!
این چیزی رو که میگم مطمئن نیستم درسته یا نه،اگر غلط بود اصلاح کنید
خداوند در این آیه می فرماید وَ وَصَّيْنَا الْإِنْسانَ بِوالِدَيْهِ حُسْناً
که احسان(یکی از مصادیق احسان اطاعت است) به والدین را بیان میکند این سوال پیش می آید که اگر خلاف دستور خدا به ما امر کردند چه؟؟ در ادامه آیه می فرماید که وَ إِنْ جاهَداكَ لِتُشْرِكَ بِي ما لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ فَلا تُطِعْهُما
و در مورد آیه اطاعت:يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا أَطيعُوا اللهَ وَ أَطيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ اطاعت از خدا و رسول بیان شده که مشخص است ،چون لازمه دین اطاعت از خداست، و رسول هم چون وَ ما يَنْطِقُ عَنِ الْهَوى إِنْ هُوَ إِلّا وَحْىٌ يُوحى می باشد واضح است،چون دستورش تماما وحی است اما در مورد اولی الامر این منازعه پیش می آید که اگر سخنانش خلاف دستورات خدا و رسول بود چه؟ بنا بر این خدا می فرماید فَإِنْ تَنازَعْتُمْ في شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللهِ وَ الرَّسُولِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ ذالِكَ خَيْرٌ وَ أَحْسَنُ تَأْويلاً
بنا بر این اوامر اولی المر و یا هر چیزی که باعث منازعه می شود را باید به خدا و رسول (سنت) ارجاع داد و اولا نیاز نیست اولی الامر معصوم باشد چون با خدا و رسول سنجیده می شود و همچنین مطلق دستور بیان نشده!
اگر غلط است اصلاح بفرمایید!

سانسور;327208 نوشت:
سلام علیکم!
این چیزی رو که میگم مطمئن نیستم درسته یا نه،اگر غلط بود اصلاح کنید
خداوند در این آیه می فرماید وَ وَصَّيْنَا الْإِنْسانَ بِوالِدَيْهِ حُسْناً
که احسان(یکی از مصادیق احسان اطاعت است) به والدین را بیان میکند این سوال پیش می آید که اگر خلاف دستور خدا به ما امر کردند چه؟؟ در ادامه آیه می فرماید که وَ إِنْ جاهَداكَ لِتُشْرِكَ بِي ما لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ فَلا تُطِعْهُما
و در مورد آیه اطاعت:يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا أَطيعُوا اللهَ وَ أَطيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ اطاعت از خدا و رسول بیان شده که مشخص است ،چون لازمه دین اطاعت از خداست، و رسول هم چون وَ ما يَنْطِقُ عَنِ الْهَوى إِنْ هُوَ إِلّا وَحْىٌ يُوحى می باشد واضح است،چون دستورش تماما وحی است اما در مورد اولی الامر این منازعه پیش می آید که اگر سخنانش خلاف دستورات خدا و رسول بود چه؟ بنا بر این خدا می فرماید فَإِنْ تَنازَعْتُمْ في شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللهِ وَ الرَّسُولِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ ذالِكَ خَيْرٌ وَ أَحْسَنُ تَأْويلاً
بنا بر این اوامر اولی المر و یا هر چیزی که باعث منازعه می شود را باید به خدا و رسول (سنت) ارجاع داد و اولا نیاز نیست اولی الامر معصوم باشد چون با خدا و رسول سنجیده می شود و همچنین مطلق دستور بیان نشده!
اگر غلط است اصلاح بفرمایید!

[="times new roman"][="darkgreen"]وَوَصَّینَا الْإِنْسَانَ بِوَالِدَیهِ حُسْنًا وَإِنْ جَاهَدَاكَ لِتُشْرِكَ بِی مَا لَیسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ فَلَا تُطِعْهُمَا إِلَی مَرْجِعُكُمْ فَأُنَبِّئُكُمْ بِمَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ«العنکبوت/8»
و به انسان سفارش کردیم که به پدر و مادر خود نیکی کند و[لی] اگر آنها با تو درکوشند تا چیزی را که بدان علم نداری با من شریک گردانی از ایشان اطاعت مکن سرانجامتان به سوی من است و شما را از [حقیقت] آنچه انجام می‏دادید باخبر خواهم کرد[/]

[="blue"]چه ربطی دارد در مورد اوالامر اطاعت تاکید شده و استثنائی در کار نیست در حالی که در مورد پدر و مادر شرط احسان است یعنی به انسان اختیار داده شده و عدم اطاعت به شرط گمراهی تصریح شده ، در حالی که وقتی میفرماید اوالامر منکم یعنی فرمان اوالامر هیچ تفاوتی با فرمان خدا و پیامبر ندارد و این مهم به غیر معصوم غیر ممکن است .[/][/]

سانسور;327208 نوشت:
سلام علیکم!
این چیزی رو که میگم مطمئن نیستم درسته یا نه،اگر غلط بود اصلاح کنید
خداوند در این آیه می فرماید وَ وَصَّيْنَا الْإِنْسانَ بِوالِدَيْهِ حُسْناً
که احسان(یکی از مصادیق احسان اطاعت است) به والدین را بیان میکند این سوال پیش می آید که اگر خلاف دستور خدا به ما امر کردند چه؟؟ در ادامه آیه می فرماید که وَ إِنْ جاهَداكَ لِتُشْرِكَ بِي ما لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ فَلا تُطِعْهُما
و در مورد آیه اطاعت:يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا أَطيعُوا اللهَ وَ أَطيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ اطاعت از خدا و رسول بیان شده که مشخص است ،چون لازمه دین اطاعت از خداست، و رسول هم چون وَ ما يَنْطِقُ عَنِ الْهَوى إِنْ هُوَ إِلّا وَحْىٌ يُوحى می باشد واضح است،چون دستورش تماما وحی است اما در مورد اولی الامر این منازعه پیش می آید که اگر سخنانش خلاف دستورات خدا و رسول بود چه؟ بنا بر این خدا می فرماید فَإِنْ تَنازَعْتُمْ في شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللهِ وَ الرَّسُولِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ ذالِكَ خَيْرٌ وَ أَحْسَنُ تَأْويلاً
بنا بر این اوامر اولی المر و یا هر چیزی که باعث منازعه می شود را باید به خدا و رسول (سنت) ارجاع داد و اولا نیاز نیست اولی الامر معصوم باشد چون با خدا و رسول سنجیده می شود و همچنین مطلق دستور بیان نشده!
اگر غلط است اصلاح بفرمایید!

با سلام ممنون از نظرتون.
ولی باید توجه داشت که انما اومده ودلالت بر حصر می کند و در ثانی این جا کلمه ی اطیعوا رو برای اولی الامر نیاورده است چرا؟
این جا واو ،واو عطف است به اطاعت از رسول خدا اکتفا نوده است

ammarshia;327058 نوشت:
اولا باید عرض کنم که شما حتما از این سایت کپی کردی:
http://lib.eshia.ir/16046/1/191
خوب در همین جا فقط تا وسط روایت چنین چیزی امده است و اصل مطلبی که بنده عرض کردم چنین چیزی نیامده است ثانیا در مورد عیاشی این روای از چند روای نقل می کند و ثالثابسياري از راويان كه در سند يك روايت وجود دارد، در زمان صدور روايت وجود نداشته اند و اين دليل نمي شود كه روايت نقل نكنند.

خیر به نقل از اصل کتاب گفتم.
اگر شک دارید تا تصویر قرار دهم.

ammarshia;327060 نوشت:
در مورد راوی باید عرض كنم ىر قواعى رحالي اهل سنت تعدد روایت ضعف حدیث را رفع می کند و ان را روایت قوی می کند

تعدد روایت ضعف روایت را می پوشاند، درست اما شرطی دارد.
شرط این است که راوی دیگر راوئی قوی باشد.
وگرنه اگر یک روایت از هزار طریق روایت شود و هر هزار طریق نیز ضعیف باشد، هرگز آن رواید صحیح نخواهد بود.
از شما خواهش می کنم اصل متن مذکور را بیاورید.
اما شکی نکنید که چنین چیزی امکان ندارد مگر با طریقی که بنده عرض کردم.

علی مع الحق;327114 نوشت:
جناب عمر اول مشخص کنید آیا شما فقط صحیحین را قبول دارید و معتقدید بقیه کتبتان را باید ریخت در زباله دانی یاخیر؟؟

خیر، ما صحیحین را بیش از هر کتابی قبول داریم، در کنار اینکه ما کتبی مانند موضوعات داریم. اما برای ما مهم نقل صحیح روایت است و نه کتابی که روایت را گفته.
شما روایت صحیح بیاور حتی اگر از شیعه باشد.
امام ما، امام جعفر صادق که الله ایشان را مورد رحمت خویش قرار دهد به ما می فرماید: هر روایتی از ما که با کتاب الله و سنت رسول سازگار بود را بپذیرید و ما باقی رو بکوبید به دیوار.
ما هم هر روایت صحیح السندی را که با این دو آیتم سازگاری دارد می پذیریم.
علی مع الحق;327114 نوشت:
مثلا نظرتان در مورد این روایات که با سند صحیح آمده چیست؟

من انکر امامة ابي بکر الصديق فهو کافر.
الفتاوي الهندية في مذهب الإمام الأعظم أبي حنيفة، ج2، ص 138


اجازه بدهید بنده برایتان کامل تر بنویستم:
«فمذهب أبي حنيفه رضي الله عنه أن من أنکر خلافه الصديق أو عمر فهو کافر على خلاف حکاه بعضهم وقال الصحيح أنه کافر والمسأله مذکوره في کتبهم في الغايه للسروجي والفتاوى الظهيريه والأصل لمحمد بن الحسن وفي الفتاوى البديعيه فإنه قسم الرافضه إلى کفار وغيرهم وذکر الخلاف في بعض طوائفهم وفيمن أنکر إمامه أبي بکر وزعم ان الصحيح أنه يکفر.
مذهب ابوحنيفه اين است که: منکر خلافت ابوبکر يا عمر کافر است؛ هر چند که برخى از آن‌ها نظر ديگرى دارند؛ ولى نظر صحيح اين است که منکر خلافت ابوبکر وعمر کافر است. اين مطلب در کتاب‌هاى الغايه سروجى، فتاواى ظهيريه، الأصل محمد بن الحسن و فتاواى بديعيه آمده است. ابوحنيفه شيعه را تقسيم کرده است به کافر و غير کافر، برخى از فرقه‌هاى شيعه را کافر و برخى را کافر ندانسته است؛‌ ولى نظر صحيح اين است که منکر خلافت ابوبکر کافر است.
الهيثمى، ابوالعباس أحمد بن محمد بن علي ابن حجر -- الصواعق المحرقه علي أهل الرفض والضلال والزندقه، ج1 صفحه 138 »

«من أَنْکَرَ إمَامَهَ أبي بَکْرٍ الصِّدِّيقِ رضي اللَّهُ عنه فَهُوَ کَافِرٌ وَعَلَى قَوْلِ بَعْضِهِمْ هو مُبْتَدِعٌ وَلَيْسَ بِکَافِرٍ وَالصَّحِيحُ أَنَّهُ کَافِرٌ وَکَذَلِکَ من أَنْکَرَ خِلَافَهَ عُمَرَ رضي اللَّهُ عنه في أَصَحِّ الْأَقْوَالِ کَذَا في الظَّهِيرِيَّهِ.
کسى که امامت ابوبکر را انکار نمايد کافر است، برخى قائل هستند که بدعت گذار است نه کافر؛ ولى قول صحيح آن است که کافر است، همچنين اگر کسى خلافت عمر را انکار نمايد بنا بر صحيح ترين اقوال کافر است.
الشيخ نظام وجماعه من علماء الهند، الفتاوى الهنديه في مذهب الإمام الأعظم أبي حنيفه النعمان، ج 2 صفحه 264»
اولا آنکه این ها روایت نیست، فتوا هست، فتوا هم با روایت بسیار فرق دارد.
مثالی ساده می زنم.
یک مرجع شیعه پول به دست آمده از یک معامله را (مثلا شرکت های هرمی) حلال می داند و مرجع دیگر آن را حرام، این فقط یک فتوا است و اختلاف نظری است فقهی بین دو مرجع.

برای بنده الزامی نیست که حتما به یک فتوا عمل کنم. درست برعکس شیعه که باید به فتوای مرجع تقلید خود عمل کند.

این رای و نظر شخصی فتوا دهنده است و اشتباه یا صحت آن به عهده خودش است و خودش باید نزد الله پاسخگو باشد نه من و شما.

علی مع الحق;327114 نوشت:
در ارتباط با آخرین روایت که پررنگ کرده ام توضیحش این است که شما حتی اگر امامت ملک عبدالله شراب خوار را انکار بفرمائید زنیق هستید

البته بنده رسما عرض می کنم که چندان ملک عبدالله را دوست ندارم.
اما باید بدانید که تهمت شراب خوردن ساده نیست و باید با چشم خود دیده باشید، زیرا باید نزد الله جوابگو باشید، بنده در عین حال اینکه به شدت مخالف موضع گیری سیاسی ملک عبدالله هستم اعلام می کنم که هرگز هیچ تهمتی را به ایشان نمی زنم مگر اینکه خودم با چشم خودم ببینم.

اما در مورد فتوای فوق:
این فتوا در جامعه عربستان و برای کسانی صادر شده است که اولی الامرشان ایشان باشد، و نه برای بنده و شما.
پس برای ما قابل اطاعت نمی باشد.

صدرا;327192 نوشت:
که گفته شد این سخنی باطل است زیرا اهل سنت بعد از پیامبر صلی الله علیه وآله تبعیت از خلفا نمودند و آنها را امام خویش قرار دادند وروایات متعددی که در منابع اهل سنت با الفاظ گوناگون نقل گردیده بحث شناخت امام و بیعت و تبعیت از او و تحذیر از مخالفت و خروج علیه وی بیان گردیده است.

برادر منظور امام زمان حال حاضر بود که گفتیم قرآن است.

در ضمن ابوبکر و عمر و عثمان و علی و.... رض ع ا همگی اولی الامر زمان خود بودند.

صدرا;327201 نوشت:
طبق این آیه اطاعت از اولی الامر مطلقا واجب است نه مقیدا. واطاعت اولی الامر همسان اطاعت از رسول صلی الله علیه وآله است و این اولی الامر اولا معصوم از گناه و خطایند و ثانیا عالم به قرآن و سنتند لذا قول و فعل و تقریر آنها منطبق بر قرآن است نه مخالف با قرآن که نوبت به ارزیابی کلام صادره از آنان برسد.

کجای این آیه گفته اطاعت از اولی الامر مطلق است؟؟؟

[="red"]اگر هست پس چرا در زمان اختلاف نباید به اولی الامر رجوع کرد؟؟؟[/]

صدرا;327205 نوشت:
1) فرمودید 90% صحیحین صحیح می باشد، چرا 90% این درصد را چگونه بدست آوردید؟

منظور اکثریت است، شرمنده نمی دونستم در سایت اسک ریاضی عضو شدم!!!
صدرا;327205 نوشت:
2) اینکه احادیث این دو کتاب بر احادیث صحاح دیگر ارجحیت دارد بحثی نیست ؛ اما چه کسی گفته که احادیث غیر این دو کتاب صحیح نمی باشند و روایات این دو کتاب ما را مستغنی از روایات کتب دیگر می نمایند؟!!

بنده چنین حرفی زدم؟؟؟
بنده عرض کردم:
مهم برای ما سند صحیح روایات است و نه کتبی که آنها را ذکر کرده اند.

عمر الفاروق;327340 نوشت:
اجازه بدهید بنده برایتان کامل تر بنویستم:
«فمذهب أبي حنيفه رضي الله عنه أن من أنکر خلافه الصديق أو عمر فهو کافر على خلاف حکاه بعضهم وقال الصحيح أنه کافر والمسأله مذکوره في کتبهم في الغايه للسروجي والفتاوى الظهيريه والأصل لمحمد بن الحسن وفي الفتاوى البديعيه فإنه قسم الرافضه إلى کفار وغيرهم وذکر الخلاف في بعض طوائفهم وفيمن أنکر إمامه أبي بکر وزعم ان الصحيح أنه يکفر.
مذهب ابوحنيفه اين است که: منکر خلافت ابوبکر يا عمر کافر است؛ هر چند که برخى از آن‌ها نظر ديگرى دارند؛ ولى نظر صحيح اين است که منکر خلافت ابوبکر وعمر کافر است. اين مطلب در کتاب‌هاى الغايه سروجى، فتاواى ظهيريه، الأصل محمد بن الحسن و فتاواى بديعيه آمده است. ابوحنيفه شيعه را تقسيم کرده است به کافر و غير کافر، برخى از فرقه‌هاى شيعه را کافر و برخى را کافر ندانسته است؛‌ ولى نظر صحيح اين است که منکر خلافت ابوبکر کافر است.
الهيثمى، ابوالعباس أحمد بن محمد بن علي ابن حجر -- الصواعق المحرقه علي أهل الرفض والضلال والزندقه، ج1 صفحه 138 »

«من أَنْکَرَ إمَامَهَ أبي بَکْرٍ الصِّدِّيقِ رضي اللَّهُ عنه فَهُوَ کَافِرٌ وَعَلَى قَوْلِ بَعْضِهِمْ هو مُبْتَدِعٌ وَلَيْسَ بِکَافِرٍ وَالصَّحِيحُ أَنَّهُ کَافِرٌ وَکَذَلِکَ من أَنْکَرَ خِلَافَهَ عُمَرَ رضي اللَّهُ عنه في أَصَحِّ الْأَقْوَالِ کَذَا في الظَّهِيرِيَّهِ.
کسى که امامت ابوبکر را انکار نمايد کافر است، برخى قائل هستند که بدعت گذار است نه کافر؛ ولى قول صحيح آن است که کافر است، همچنين اگر کسى خلافت عمر را انکار نمايد بنا بر صحيح ترين اقوال کافر است.
الشيخ نظام وجماعه من علماء الهند، الفتاوى الهنديه في مذهب الإمام الأعظم أبي حنيفه النعمان، ج 2 صفحه 264»
اولا آنکه این ها روایت نیست، فتوا هست، فتوا هم با روایت بسیار فرق دارد.
مثالی ساده می زنم.
یک مرجع شیعه پول به دست آمده از یک معامله را (مثلا شرکت های هرمی) حلال می داند و مرجع دیگر آن را حرام، این فقط یک فتوا است و اختلاف نظری است فقهی بین دو مرجع.

برای بنده الزامی نیست که حتما به یک فتوا عمل کنم. درست برعکس شیعه که باید به فتوای مرجع تقلید خود عمل کند.

این رای و نظر شخصی فتوا دهنده است و اشتباه یا صحت آن به عهده خودش است و خودش باید نزد الله پاسخگو باشد نه من و شما.

پس شما نیز اجازه بفرمائید بنده روایتی را از صحیح بخاری یادآوری کنم

که پیامبر :sallallah: میفرماید :اگر کسي فردي را تکفير کند و آن فرد، شايستگي تکفير را نداشته باشد، آن تکفير به خود تکفير کننده برمي‌گردد

با این حساب و بنا بر اینکه شما نیز برای گفته این آقایان دلیلی ندارید

علمای زیر تا اینجا تکفیری میباشند:

1-امام سبکی

2-ابن حجر

3-ابو حنیفه

4-محمد بن علي بن عطيه

5-ابوجعفر طبری

6-قرطابی

7-یحیی بن شرف نووی

فعلا کفر این 7 عالمتان اثبات شد

البته قطعا تعداد علمای تکفیری شما بیش از این میباشد

با سلام من کاربر تازه هستم جواب سوال برادر اهل سنت عزیز رو میخواهم بدهم-با سلام خدمت شما برادران اهل سنت که حالا نفهمیدیم کدام سنت سنت پیامبر که خلفایتان منع حدیث شدید کردند یا درست تر اگر بگم سنت خلفا نه پیامبر یک سوال یا ما بیراهه میرویم یا شما دست از توهین ما به شما وشما به ما را باید برداریم و اما بعد کتاب قاضی که شکی در ان نیست قران کریم میباشد معنی این ایه انما ولیکم الله ورسوله والذین امنو الذین الذین یقیمون الصلوة ویوتون الزکوة و هم راکعون فقط معنی همین ایه شریفه را بگویید ما قانع میشیم2از دو حال خارج نیست1پیامبر جانشین تعیین نکرد طبق حرف شما و اگر نکرد نپس معصوم نبود چون اشتباه انجام داد مگر نمیدانست چنان اختلافی بین امت پیش می آید و اگر تعیین کرد سقیفه چه بود والسلام خیلی ساده ساده گفتم جواب دارید بگویید و نیز این هم هست ایا ابابکر از پیامبر اعلمتر بود که کار نکرده پیامبر را تمام کرد به روایات شما اینطور هست فقط بگویید ایا پیامبر مرتکب اشتباه شد و ابابکر اعلمتر بود و جبران کرد-

عمر الفاروق;327341 نوشت:
کجای این آیه گفته اطاعت از اولی الامر مطلق است؟؟؟

[="red"]اگر هست پس چرا در زمان اختلاف نباید به اولی الامر رجوع کرد؟؟؟[/]

[="times new roman"][="darkgreen"]یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ وَأُولِی الْأَمْرِ مِنْكُمْ فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِی شَیءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْیوْمِ الْآخِرِ ذَلِكَ خَیرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِیلًا«النساء/59»
ای کسانی که ایمان آورده‏اید خدا را اطاعت کنید و پیامبر و اولیای امر خود را [نیز] اطاعت کنید پس هر گاه در امری [دینی] اختلاف نظر یافتید اگر به خدا و روز بازپسین ایمان دارید آن را به [کتاب] خدا و [سنت] پیامبر [او] عرضه بدارید این بهتر و نیک‏فرجام‏تر است[/]

[="blue"]کجا گفته که در زمان اختلاف به اولی الامر مراجعه نکنید مگر به غیر اولی الامر کسی میتواند بدرستی کتاب خدا و سنت پیامبر را تفسیر کند .

اگر اختلاف محدود و مربوط به اولی الامر است پس این ایه را چگونه تفسیر میکنید ؟[/]

[="darkgreen"]وَأَطِیعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَا تَنَازَعُوا فَتَفْشَلُوا وَتَذْهَبَ رِیحُكُمْ وَاصْبِرُوا إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِینَ«الأنفال/46»
و از خدا و پیامبرش اطاعت کنید و با هم نزاع مکنید که سست‏شوید و مهابت‏شما از بین برود و صبر کنید که خدا با شکیبایان است[/]

[="blue"]اگر میشود بغیر معصوم را اطاعت نمود پس مفهوم این ایه چیست ؟[/]

[="darkgreen"]وَلَئِنْ أَطَعْتُمْ بَشَرًا مِثْلَكُمْ إِنَّكُمْ إِذًا لَخَاسِرُونَ«المؤمنون/34»
و اگر بشری مثل خودتان را اطاعت کنید در آن صورت قطعا زیانکار خواهید بود[/][/]

جواب مرا ندادید ای برادر اهل سنت حالا کدام سنت خدا میداند؟ اگرسنتی هست پیش ماست اگر دینی هست پیش ماست اگر میتوانید ثابت کنید به خدا قسم اگر یک مولوی شما توانست یک کلامش یک مرجع عزیز ما را قانع کند ما همگی به قول شما سنی میشویم اما حیف صد حیف که به راهی خیالی و توهم امیز میروید از کسی که برای او نزد خدا و پیامبرش حرمتی نیست فضایل نقل میکنید و تهمتهای ناروا به کسی میزنید که خاتم پیامبران :Gol:و جای جای قران در وصفش ودر مورد معصومیتش سخن فراوان زده شده است بالاتر از این تهمت که اشتباه و گناه به پیامبر:Gol: نسبت دادن مگر ایا میشود چنین خطای بزرگی مگر میشود انسانی همچون علی:Gol: باشد و کسی همچون ابابکر که فاقد تمام صلاحیتهای ولایت هست جانشین پیامبر:Gol: بشود مگر ایا دین بچه بازی است که چند نفر ان هم نه با رضایت تمام شورایی و جانشینی بزرگترین فرستاده خدا/جواب شما اول باید از قران باشد ثانیا صحت تاریخی مستند و متواتر داشته باشد نه فقط ابوحنیفه که خودش وامدار حضرت صادق ع :Gol:ماست که خودش گفته لو لا السنتان لهلک النعمان اصلا جدای از این حرفها شما را به خدا قسم یه کم فقط به دور از تعصب فکر کنید دینی که با سه عدد سنگ یا گفتن سه بار طلاق زنش طلاق میشود یا همین صیغه که در صحیح بخاریتان امده زمان رسول خدا :Gol:حلال بوده عمر به چه مجوزی حرامش کرده که باز هم در بخاری امده حرام محمد:Gol: تا قیامت حرام و حلالش حلال-باز هم خلاصه بروید ومطالعه کنید

عمر الفاروق;327312 نوشت:
تعدد روایت ضعف روایت را می پوشاند، درست اما شرطی دارد.
شرط این است که راوی دیگر راوئی قوی باشد.
وگرنه اگر یک روایت از هزار طریق?!!!(ظاهرا شما اصلا نمی دانید که طریق یعنی چه) روایت شود و هر هزار طریق نیز ضعیف باشد، هرگز آن رواید صحیح نخواهد بود.
.

با سلام و عرض ادب
دوست گرامی در مباحثی که علمی نسبت بدان ندارید نظریه پردازی نکنید.

ائمه جرح و تعدیل هر کدام دارای مبانی ای در رابطه با جرح و یا تعدیل روات هستند، و کسی که با مبانی آنها آشنا نباشد همانند کسی است که وارد دریا شود در حالی که با فن شنا آشنایی ندارد.

در باب تقویت روایات با کثرت طرق و یا شواهد و توابع؛ آنچه به صورت اجمالی می توان گفت این است که اگر حدیثی به واسطه راوی ای که راه تعدیلی برای آن راوی یافت نمی شود تضعیف شود و خدشه بر راوی نیز بواسطۀ خدشۀ در صدق وی می باشد این حدیث قابلیت توابع و شواهد را نخواهد داشت و روایت مستور بواسطه متابع بودن چنین روایتی از ضعف خارج نخواهد شد.

اما اگر خدشۀ در راوی بواسطۀ سوء حفظ و ضبط راوی باشد؛ چنین روایتی قابلیت شواهد و توابع را دارا خواهد بود.

موفق باشید.

عمر الفاروق;327340 نوشت:
برادر منظور امام زمان حال حاضر بود که گفتیم قرآن است.

در ضمن ابوبکر و عمر و عثمان و علی و.... رض ع ا همگی اولی الامر زمان خود بودند.

این سخن ارزش علمی ندارد؛ علاوه بر اینکه مخالف نصوص می باشد که بیان می دارد کسی که بمیرد و بیعت امامی بر گردن وی نباشد و یا بدون امام بمیرد به مرگ جاهلی مرده است.
علاوه بر اینکه امامت این افراد برای همه دوران است نه برای زمان خودشان والا اگر ابوبکر و عمر امام زمان خود بودن و یا امام علی علیه السلام امام زمان خود بود ، چگونه شما خلفا و ما ائمه معصومین علیهم السلام را امام خود می دانیم؟!

عمر الفاروق;327341 نوشت:
کجای این آیه گفته اطاعت از اولی الامر مطلق است؟؟؟

اگر هست پس چرا در زمان اختلاف نباید به اولی الامر رجوع کرد؟؟؟


به این لینک مراجعه بفرمائید جواب را مطالعه بفرمائید سوالی بود در خدمت هستیم.

http://www.askdin.com/thread26073.html

عمر الفاروق;327342 نوشت:
منظور اکثریت است، شرمنده نمی دونستم در سایت اسک ریاضی عضو شدم!!!

چنین کثرتی پایه علمی ندارد، و با این روش نمی توان در مورد کتب روایی سخن گفت. تعداد روایات متکلم فیه در کتب بخاری و مسلم نزدیک به 210 حدیث است که کمتر از 80روایت از صحیح بخاری مورد تکلم است، که شرح و توضیح آن در کتب مربوطه آمده است، واین میزان در مقایسه با تعداد روایات صحاح از نظر محدثین اهل سنت بسیار ناچیز است.(این سخن بر طبق مدعای اهل سنت است).

عمر الفاروق;327342 نوشت:
بنده چنین حرفی زدم؟؟؟
بنده عرض کردم:
مهم برای ما سند صحیح روایات است و نه کتبی که آنها را ذکر کرده اند.

مراجعه به متن ارسالی خود (و می دانید که روایت صحیحین بر ما ارجعیت دارد زیرا 90% این کتب صحیح است)بنمائید، پاسخ ما برطبق جواب شما بود.

موفق باشید.

سانسور;327208 نوشت:
سلام علیکم!
بنا بر این اوامر اولی المر و یا هر چیزی که باعث منازعه می شود را باید به خدا و رسول (سنت) ارجاع داد و اولا نیاز نیست اولی الامر معصوم باشد چون با خدا و رسول سنجیده می شود و همچنین مطلق دستور بیان نشده!
اگر غلط است اصلاح بفرمایید!

با سلام و عرض ادب

دوست بزرگوار لطفا به این لینک مراجعه فرمائید پاسخ سوال شما در آن ذکر شده است.

http://www.askdin.com/thread26073.html

موفق باشید.

با سلام عجب حرفی میفرمایید جانشین تعیین نکردن یعنی چی؟فقط همین را بگویید ایا پیامبر اشتباه کرد که جانشین نکرد واگر اشتباه نکرد پس چرا جانشین تعیین نکرد پس نعوذ بالله اشتباه کرد و ایا ابابکر از پیامبر اعلم تر بود که جانشین تعیین کرد-بعد ازدواج چه ربطی دارد ثانیا از نظر ما اهل بیت فقط پیامبر ص علی ع فاطمه س حسنین علیهم السلام و تا حضرت صاحب الزمان عج میباشد ان کسی که شما میگویی از فرزندان میباشد اما جزو اهل بیت عصمت نمیباشد ثالثا اختلاف هست ازدواج خلیفه شما-بحث اصل را بگو-یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک فان لم تفعل فما بلغت رسالتک-این ایه به جز اعلام جانشینی حضرت علی چه معنای دیگری دارد وقتی فخر رازی اذعان دارد همین برداشت را شما دیگه چی میگویید وبعد از اعلام پیامبر الیوم اکملت لکم دینکم واتممت علیکم نعمتی ورضیتم لکم الاسلام دینا-قدر مسلم هست که این دو ایه فقط یک تفسیر دارد ان هم خلافت حضرت علی ع والسلام

هدایت شده;327543 نوشت:
برادر من.
اول آنکه در فضایل امیر المومنین حضرت علی رض هیچ گونه شک و شبهه ای نیست.
تمام اهل سنت ایشان را قبول داشته و دارند.
اما در مورد حضرت ابوبکر فرمودید، بهتر است تایپکی ایجاد کنید با عنوان "سیره ابوبکر در زمان پیامبر" انشالله در آنجا به شما ثابت خواهم کرد در زمانی که امیرالمومنین حضرت علی رض نوجوانی 10-15 ساله بوده است، بزرگترین کسی که با جان و مال و ناموس و قوایش پشت پیامبر و اسلام ایستاد حضرت ابوبکر صدیق رض بوده است.

با سلام زمانی که حضرت علی 10 سال داشت {به قول شما} عمربن عبدود که همه خشکشان زده بود را از پای دراورد یا خیبر که عمر اول پرچم را گرفت وسط را برگشت خواهشا هر بحثی را با ایه ای از قران ثابت بفرمایید یا حدیث متواتر

هدایت شده;327540 نوشت:
چرا اهل بیت هرگز نه پسری به شیعیان داده است و نه دختری؟؟؟ چرا هیچ کدام از اهل بیت با شیعه ازدواج نکرده اند؟؟؟

جناب هدايت شده سعي كنيد اگر درباره تاريخ صحبت مي كنيد مانند نام كاربريتان به واقعيت رسيده باشيد تا كلامي با صراحت و صحت بيان كنيد
شما انشا الله 10 فروردين عازم مكه هستيد سعي كنيد از حقيقت صحبت كنيد و نه كتمان واقعيت
.

هدایت شده;327538 نوشت:
الله می فرماید در زمان اختلاف به الله و رسول مراجعه فرمائید. چرا نمی گوید به اولی الامر هم مراجعه کنید؟؟؟

هدایت شده;327538 نوشت:
الله در قرآن می گوید وَأَطِیعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ، بدون قید و شرط اطاعت از الله و رسول را در کنار هم قرار می دهد.
اما در آیه اولی الامر بعد از اطاعت از الله و رسول کلمه اولی الامر را آورده است! جالب اینجاست که در ادامه می فرماید: در زمان اختلاف به الله و رسولش ( ونه به اولی الامر) رجوع کنید.

[="blue"][="times new roman"]دقت نمیکنی برادر اگر بقیه مطلب را درست میخواندی دچار این شبهه نمیشدی شما چگونه میتوانی بدون اولی الامر از خدا و رسولش سئوال کنی ؟ دستور خدا که در قران است و مفسر کامل یعنی اولی الامر میخواهد رسول اکرم هم که وفات یافته و سنت او نیز نیاز به بررسی توسط اولی الامر دارد !
در غیر اینصورت اینهمه اختلاف برای چیست ؟[/]
[/]

هدایت شده;327538 نوشت:
برادر من؛ زمانی من هم چون تو فکر می کردم و با شنیدن این آیه ها سکوت می کردم و می گفتم درست است، اما زمانی که قرآن را خوانم: وَقَالَ الْمَلَأُ مِن قَوْمِهِ الَّذِينَ كَفَرُوا وَكَذَّبُوا بِلِقَاءِ الْآخِرَةِ وَأَتْرَفْنَاهُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا مَا هَـٰذَا إِلَّا بَشَرٌ مِّثْلُكُمْ يَأْكُلُ مِمَّا تَأْكُلُونَ مِنْهُ وَيَشْرَبُ مِمَّا تَشْرَبُونَ ﴿المومنون٣٣﴾ وَلَئِنْ أَطَعْتُم بَشَرًا مِّثْلَكُمْ إِنَّكُمْ إِذًا لَّخَاسِرُونَ ﴿المومنون٣٤﴾ أَيَعِدُكُمْ أَنَّكُمْ إِذَا مِتُّمْ وَكُنتُمْ تُرَابًا وَعِظَامًا أَنَّكُم مُّخْرَجُونَ ﴿المومنون٣٥﴾ ترجمه:
و اشراف قومش كه كافر شده، و ديدار آخرت را دروغ پنداشته بودند، و در زندگى دنيا آنان را مرفّه ساخته بوديم گفتند: «اين [مرد] جز بشرى چون شما نيست: از آنچه مى‌خوريد، مى‌خورد؛ و از آنچه مى‌نوشيد، مى‌نوشد. (۳۳) و اگر بشرى مثل خودتان را اطاعت كنيد در آن صورت قطعاً زيانكار خواهيد بود. (۳۴) آيا به شما وعده مى‌دهد كه وقتى مُرديد و خاك و استخوان شديد [باز] شما [از گور زنده‌] بيرون آورده مى‌شويد؟ (۳۵)
برادر عزیز.
این آیه قرآن درواقع سخنان کفار است به کسانی که تازه مسلمان شده اند!!!
کمی در آیه دقت کنید!!!

[="times new roman"][="blue"]بازهم دلیلی محکم که اگر به غیر معصوم اقتدا کنی کافری چون به بشری مانند خودت اقتدا نموده ای یعنی کفار این درک را نداشتند تا بفهمند پیامبر فقط به ظاهر مانند انهاست و در واقع معصوم و برتر است .
بیائید کمی تفکر کنیم این ملاء قوم که خداوند انان را برخوردار نموده اکنون چه کسانی هستند و چه کسانی را از پیروی امام معصومشان به جرم انسان بودن مشرک مینامند ![/][/]

با سلام وتبریک

قبلا مفصل بحث کردیم :


http://javdan.blogfa.com

قابل توجه برادران اهل نمیدونم چی به قول خودشون سنت؟؟؟؟؟ نام پنج تن معصومین در لوح كشف شده كشتی نوح:hamdel::hamdel::hamdel::hamdel::hamdel:

کشتی نوح در کوه های آرارات...

و لقد ترکناها آیة فهل من مدّکر(سوره قمر، آیه 15)
"و ما آن کشتی را محفوظ داشتیم تا آیت عبرت شود، پس کیست که پند گیرد؟"

در سال ۱۹۵۹، یک خلبان ترک، براساس مأموریت محول شده، چندین عکس هوایی برای مؤسسه ژئودتیک ترکیه برداشت. هنگامی که مأموریت به پایان رسید، در میان عکس های او تصویری جلب نظر می کرد که بیشتر شبیه یک قایق بود تا چیزی دیگر، قایقی بزرگ که بر سینه تپه ای، در فاصله بیست کیلومتری کوههای آرارات آرمیده بود.

تصویر هوایی از فسیل کشتی که محل آسیب دیدگی ناشی از برخورد به یک صخره در آن مشخص است. بلافاصله پس از مشاهده این تصویر، تعدادی از متخصصان، علاقه مند به پیگیری شدند. دکتر براندنبرگ از دانشگاه ایالتی اوهایو یکی از این علاقه مندان بود. او کسی بود که قبلاً در زمینه کشف تأسیسات روی زمین از طریق هوا، مطالعات دانشگاهی داشت و پایگاههای موشکی کوبا را در دوران کندی کشف کرده بود.

عكس هوایی از شئ كشتی شكل

دکتر واندنبرگ با دقت عکس ها را مورد مطالعه قرار داد و اظهار کرد: «من هیچ شکی ندارم که شیء موجود در عکس های هوایی یک کشتی است. من تا به حال در طول مدت فعالیتم، هرگز چنین شیء عجیبی در یک عکس هوایی ندیده بودم.» پس از آن یک گروه کاوشگر آمریکایی نیز به منطقه مورد نظر اعزام شد، ولی حتی با انجام تحقیقات کوتاه مدت، نتوانست اطلاعات قابل توجهی بدست آورد.

۱۷ سال از آخرین تحقیقات در منطقه گذشت و هیچ اکتشافی تا سال ۱۹۷۶ انجام نگرفت. در سال ۱۹۷۶ یک باستان شناس آمریکایی به نام «ران ویت» تحقیقات جدید خود را در منطقه آغاز کرد. او بسیار زود دریافت که این شیء قایق مانند، بسیار بزرگتر ازحدی است که قبلاً تصور می کرد. او بزودی با انجام محاسبات دقیق دریافت که طول این شیء عظیم الجثه بلندتر از طول یک زمین بازی فوتبال و اندازه آن به بزرگی یک ناو جنگی است که کاملاً در زمین دفن شده است. اما کشتی کشف شده در زیر گل و لای قطوری دفن شده بود و بسختی به جز از ارتفاع قابل رؤیت بود.

به دلیل همین عدم مشاهده دقیق از سطح زمین، امکان هر تحقیقی غیر ممکن بود. از سوی دیگر جسم کشف شده آنقدر بزرگ و سنگین بود که هر گونه اقدامی را در وهله اول عقیم می ساخت. «ران وایت» و گروه همراهش که مشتاقانه کار را پیگیری می کردند، به جایی رسیدند که تنها وقوع یک حادثه عجیب و نادر می توانست راهگشای کار آنها باشد:

«زمین لرزه!» آنها متوجه شدند که حرکت دادن و در آوردن جسم مذکور از درون زمین، به دلیل ابعاد وسیع و بزرگ آن غیر ممکن است و تنها با یک لرزش زمین، این شیء می تواند از دل خاک سر در آورد و مورد کاوش قرار گیرد.

از تحقیقات ران ویت مدت زیادی نگذشته بود که در ۲۵ نوامبر سال ۱۹۷۸، وقوع زمین لرزه ای در محل، باعث شد تا کشتی مزبور به طور شگفت آوری از دل کوه بیرون بزند و سطح زمین اطرافش را به بیرون براند. بدین ترتیب دیواره های این شیء، شش متر از محوطه اطرافش بالاتر قرار گرفت و برجسته تر شد.

بدنبال این زمین لرزه، ران وایت ادعا کرد که شیء مذکور می تواند باقیمانده کشتی نوح باشد. سپس بدبینی ها به خوش بینی مبدل و این سؤال ها مطرح شد: «اگر این جسم عظیم قایقی شکل به طول یک زمین فوتبال، در ارتفاع ۱۸۹۰ متری کوههای آرارات، کشتی نوح نیست، پس چه چیز می تواند باشد؟ و اگر جسم کشتی نوح است، آیا طوفان نوح واقعاً بوقوع پیوسته است؟… آیا ما شاهد بقایای کشتی افسانه ای حضرت نوح که در کتب مقدس ادیان جهان از آن صحبت شده است، هستیم؟»

تصویر ران ویت در پارك ملی كشتی نوح

طوفان و سیل در زمان حضرت نوح در سطح وسیعی بوسعت کره زمین واقع شده است. به اعتقاد مسیحیان و بنا به نص انجیل، این حادثه عظیم و دهشت آور، برای تنبیه مردمان آن روزگار که دست به سرکشی زده بودند و به منظور نجات نوح پیامبر و پیروانش واقع شده بود. بررسیهای زمین شناسی در نقاط مختلف دنیا، نابود شدن و مرگهای دسته جمعی موجودات زنده را بر اثر حادثه ای غیر منتظره نشان می دهد. برخی از این حوادث با زمان طوفان نوح همخوانی دارد.

وجود لایه های مخلوط فسیل شده حیواناتی چون فیل، پنگوئن، ماهی، درختان نخل و هزاران هزار گونه گیاه جانوری، تأییدی بر این واقعیت است. این سنگواره ها که بعضاً در برگیرنده حیوانات مناطق گرمسیر با مناطق سردسیر (در کنار هم) هستند، نشان می دهند که با فرونشستن آب، جانوران و گیاهان خارج شده، در زیر رسوبات مانده و به فسیل تبدیل شده اند. امتزاجی عجیب از جانوران خشکی و دریا، حاره و قطبی که مرگی آنی و دلخراش را روایت می کنند.

پارك ملی كشتی نوح

تاریخ در مورد محل به گل نشستن کشتی چه می گوید؟
داستان کشتی نوح از گذشته های دور مورد توجه اقوام مختلف بوده است. مورخان از ۲۰۰۰ سال پیش نقل کرده اند که توریست ها و مسافران کنجکاو بسیاری از قدیم این منطقه را در کوههای آرارات کشور ترکیه، مورد بازدید قرار می دادند و گاهی تکه های کوچکی از آن به غنیمت برده می شد. در تاریخ آمده است که حدود ۸۰۰ سال قبل از میلاد مسیح، آشوریان اقدام به ورود به کشتی کردند و موفق به ورود به طبقه سوم آن که در زیر زمین واقع شده بود شدند. این نشان می دهد که اقوال مختلف در مورد موقعیت جغرافیایی کشتی، متفقند.

تکنولوژی پیچیده در ساخت کشتی
اینجا صحبت از ساخت یک قایق کرجی کوچک هشت نفره با ظرفیت چند حیوان کوچک نیست. بحث بر سر تکنولوژی پیچیده ای است که مهارت ذوب فلزات، ابزار پیشرفته و نیروی انسانی حاذق می طلبیده است. از آنجا که یاران حضرت نوح تعداد بسیار کمی بوده اند، این سؤال پیش می آید که نوح براستی چگونه این کشتی را ساخته است. کشتی ای که تاکنون از عجایب کتب مقدس به شمار می رفت و اکنون یک واقعیت علمی لمس شدنی است. آیا نوح به تنهایی توانسته است کشتی ناوگونه خود را به طول یک زمین فوتبال و به وزن تقریبی ۳۲۰۰۰ تن بسازد؟ آیا ساخت یک کشتی با دست خالی با امکانات آن زمان، به گنجایش ۴۹۴ اتوبوس دو طبقه مسافربری با تصورات ما درباره قدما، همخوانی دارد؟ براستی چه تعداد جانور و چگونه جمع آوری شدند و در کشتی جایگزینی شدند؟ آب و غذا چگونه تأمین می شد؟ جانوران وحشی چگونه به سوی کشتی هدایت شدند؟ باید کار جمع آوری و هدایت حیوانات کاری سخت بوده باشد ولی بهرحال فرمان خدا باید انجام می شد.
…خوشبختانه تحقیق بیشتر در محل، حضور حیوانات را در کشتی یافت شده، تأیید کرد.. کشف مقادیر قابل توجهی فضولات حیوانات که به صورت فسیل در آمده اند و از ناحیه خسارت دیده کشتی به بیرون رانده شده اند ، فرضیه ما را بیشتر به واقعیت نزدیک کرد. علاقمندان به کاوش در مورد کشتی نوح بارها و بارها سعی کرده اند به درون کشتی فسیل شده راه یابند ولی همیشه با توده های عظیم سنگ و خاک نیمه ویران مواجه شده اند. در آخرین تلاشها، کاوشگران سعی کردند لایه های گل و لای خشک شده اطراف کشتی را در هم بشکنند و از میان بردارند تا شاید راهی برای ورود به اتاقکهای زیرین کشتی پیدا کنند، اما خیلی موفق نبودند. در سال ۱۹۹۱، «گرگ برور» باستان شناس، بخشی از شاخ فسیل شده جانوری را کشف کرد که از قسمت تخریب شده کشتی که فضولات حیوانی بیرون ریخته بودند، به بیرون افتاده بود. به تشخیص محققان، این شاخ که مربوط به یک پستاندار بوده است، مقارن با شاخ اندازی سالانه جانور به هنگام خروج از کشتی در آنجا رها شده است…

کشتی نوح: اسکلت فلزی، بدنه چوبی
آزمایشات دانشمندان وجود قطعات آهن را در فواصل منظم و معین در ساختار کشتی تأیید کرده است. باستان شناسان با کشف رگه ها و تیرهای باریک آهنی، الگویی ترسیم کرده اند که حاصل کار به صورت نوارهای زرد و صورتی بر روی کشتی علامتگذاری شد. آنها همچنین گره ها و اتصالات آهنی محکم و برجسته ای را یافته اند که در ۵۴۰۰ نقطه کشتی بکار رفته اند.

نوارهای مشخص شده خطوط آهنی با آرایش منظم اسكلت كشتی می باشد..
تصویر برداری های راداری نشان داده که در محل تصادم کشتی با صخره به هنگام فرود آمدن یا به عبارت دیگر به گل نشستن، نوارهای آهنی یا تیرهای فلزی کج شده اند. آنها می گویند که استفاده وسیع و همه جانبه از فلزات در ساخت کشتی خارج از حد تصور ماست. و اصنع الفلک باعیننا و وحینا (سوره هود، آیه۳۷)

تصویر رادار اسكن از كشتی نوح

به نظر می رسد که تکنولوژی پیشرفته و رشدیافته ای در آن دوران وجود داشته که به هر حال حضرت نوح (ع) توانسته از آن بهره مند شود. تکنولوژی و تمدنی که ذهن ما را از تمرکز بر روی بناها و اماکن منحصر به فرد در نقاط مختلف دنیا به این نقطه از جهان معطوف می کند. اکتشافات زمانی جالبتر شد که باستان شناسان توانستند طرح مشبکی حاصل از تقاطع تیرهای فلزی افقی و عمودی بکاررفته در بدنه کشتی بدست بیاورند. تصاویری که نشان می دهند ۷۲ تیر فلزی اصلی در هر طرف کشتی به کاررفته است. به نظر می رسد که برای هر چیزی طرح و الگویی وجود داشته است. وجود اتاقها و فضاهای کوچک و بزرگ در طبقات مختلف، نظریه وجود طرح مهندسی پیشرفته را تأیید می کند. در طول تحقیقات، بررسیهایی در مورد تعیین طول، عرض و قطر کشتی انجام گرفته است که متخصصان را قادر ساخته تا از جزییات کف کشتی، ساختمان و الگوی اولیه و مواد تشکیل دهنده آن اطلاعاتی بدست آورند. دستیابی به چنین کشفیاتی مبهوت کننده بود، چرا که در بسیاری از مواقع، درک واقعیت کشف شده از حد تصور خارج بود. کشف یک لایه غلافی و کپسولی شکل در داخل کشتی از این جمله بود که در واقع کشتی را به دو لایه یا پوسته اصلی مجهز می کرد. این آزمایشات، وجود دیوارهای داخلی کشتی، حفره ها، اتاقها و دهلیزها و همچنین وجود دو مخزن بزرگ استوانه ای را تأیید کرد. در این آزمایشها که به «رادار اسکن» یا «اسکن های راداری» معروفند، معلوم شد که دو مخزن استوانه ای بزرگ که هر کدام چهار متر و ۲۰ سانتی متر بلندی و هفت متر و بیست سانتی متر عرض داشته اند و به دور هر یک از آنها کمربندی فلزی نصب شده بود، در نزدیکی تنها در ورودی کشتی وجود داشته اند. در یکی از آزمایشات رادار اسکن که به درخواست استاندار استان آگری ترکیه انجام شد، معلوم شد که جنس بدنه کشتی از سه لایه چوب به هم چسبیده تشکیل شده است. این سه لایه با مواد محکم چسبنده، بهم چسبیده بودند.

قطعات كاملاً سنگی شده از قسمتهای چوبی كشتی كه آثار حجاری و برش خوردگی دارند.

در سال ۱۹۹۱، یک عدد میخ پرچ فسیل شده با حضور ۲۶ نفر محقق در بقایای کشتی کشف شد. تجزیه و تحلیل ترکیبات این میخ وجود آلیاژهای آلومینیوم، تیتانیوم و برخی از دیگر فلزات را تأیید کرد.

این در حالی است که گمان می رفت در زمان حضرت نوح، آهن و آلومینیوم هنوز به مرحله کشف و استخراج نرسیده باشد. آیا ما نیازمند بازنگری در تاریخ استفاده و استخراج بشر از فلزات هستیم؟

لنگرهای کشتی هم کشف شد!

بر بلندیهای تپه های اطراف محل کشتی، باستان شناسان چند جسم بزرگ حجیم سنگی یافتند که در بالای هر کدام سوراخی بزرگ تعبیه شده بود. این اجسام مثلثی شکل سنگی و نیمه صیقلی، شبیه به لنگرهای کشتی های باستانی بودند که «دراگ» نامیده می شدند. اینها در واقع ابزاری بودند که به علت وزن زیاد به جای وزنه یا لنگر به هنگام پهلو گرفتن کشتی به آب پرتاب می شدند. چگونه و با چه نیرویی؟ دقیقاً نمی دانیم ولی حدس هایی در این زمینه وجود دارد.

ران ویت و همكارانش در كنار سنگ لنگر یافت شده.

کشف شش وزنه یا لنگر کشتی، هر یک مجهز به سوراخی در بالای آن، حدس باستان شناسان را به یقین تبدیل کرد. این وزنه ها در فواصل متفاوت، ظاهراً به هنگام پهلو گرفتن کشتی به آب پرتاب شده بودند.

اندازه کشتی نوح در کتاب مقدس ۳۰۰ ذراع یاد شده است.. واحد ذراع در مصر قدیم در زمان حضرت موسی(ع) برابر با ۵۲.۷ سانتی متر بوده است. با محاسبه این رقم، عدد ۱۵۸.۴۶ متر بدست می آید.

طول کشتی مورد کاوش توسط دو تیم مختلف در دو زمان اندازه گیری شد. رقم بدست آمده دقیقاً ۱۵۸.۴۶ متر را نشان می داد. این محاسبات، محققان را در ادامه کاوشها مصمم تر کرد…

کتیبه ای که ادعای دانشمندان را اثبات کرد

روایت است که حضرت نوح(ع) قبل از به زمین نشستن کشتی و فروکش کردن آب، پرنده ای را که باید مانند کبوتر یا کلاغ بوده باشد به بیرون فرستاد تا مطمئن شود خشکی نزدیک است یا نه. بار اول پرنده با خستگی به کشتی بازگشت و این بدان معنی بود که خشکی در آن نزدیکیها وجود ندارد. بار دوم پرنده به کشتی باز نگشت و این آزمایش نشان داد که عمل لنگر انداختن نزدیک است. [در کتاب مقدس که گویا این روایت از آن نقل شده، آمده است حضرت نوح(ع) ابتدا یک کلاغ را می فرستد که از فرستادن کلاغ نتیجه ای نمی گیرد و بعد از آن کبوتری را می فرستد- انصاف]

درست در دو کیلومتری شرق محلی که کشتی هم اکنون قرار دارد، دهکده ای وجود دارد که «کارگاکونماز» نامیده شده است. نام این دهکده ترکی را چنین ترجمه کرده اند: «آن کلاغ نه توقف می کند نه باز می گردد.» [چارلز برلیتز در کتاب "کشتی گمشده نوح" (ترجمه احمد اسلاملو) نام این محل را "جایی که کلاغ نمی نشیند" ترجمه کرده است- انصاف]

محل کنونی کشتی در دل کوههای آرارات از گذشته های دور، به منطقه هشت معروف شده و دره پایین منطقه، محله هشت نام گرفته است. چرا؟ [در کتاب "کشتی گمشده نوح" آمده نام این منطقه به «تمانین» (Temanin) معروف است که به معنی «هشت» است. شیخ صدوق در کتاب عیون الاخبار از امام رضا(ع) نقل کرده است که "نوح در همان محلی که کشتی به زمین نشست قریه ای بنا کرد و نام آن را قریه «ثمانین» (هشتاد) گذاشت." همانطور که می بینیم بین کلمات «ثمانین» (هشتاد) و «تمانین» (هشت) از نظر شکل و معنی شباهت زیادی وجود دارد- انصاف]

در نزدیکی محل فرود کشتی در بالای تپه، لوحه ای کشف شد که ادعاهای باستان شناسان را به طرز زیبایی اثبات کرد. کتیبه ای که حداقل ۴۰۰۰ سال قدمت دارد. بر روی این تابلوی سنگ آهکی، در سمت چپ، تصویر رشته کوههایی دیده می شود که در کنار یک تپه و سپس یک کوه آتشفشان قرار دارد. در سمت راست، یک تصویر قایقی شکل با هشت نفر انسان کنده کاری شده است… در بالای سنگ کتیبه، دو پرنده در حال پروازند. کشف این کتیبه همگان را به شگفتی واداشت. [کتاب مقدس، سرنشینان کشتی نوح را هشت نفر ذکر کرده است. در روایات شیعه نیز تعداد هشت نفر و هشتاد نفر، هر دو نقل شده است- انصاف] در واقعیت موجود، کوه آرارات در سمت چپ، تپه ای در کنار آن و قله یک کوه آتشفشان در کنار تپه وجود دارد.

کتیبه یافت شده منتسب به حضرت نوح (ع)

پیامبر اسلام فرمود: « هنگامی که خداوند اراده کرد قوم حضرت نوح را هلاک کند، به نوح فرمان داد کشتی بزرگی بسازد. جبرئیل نیز با میخ‌هایی برای ساختن کشتی فرود آمد. در میان انبوه میخ‌ها پنج میخ ویژه بود که درخشش خاصی داشت و بر روی هر یک نام یکی از پنج نور مقدس محمد، علی، فاطمه، حسن و حسین نقش بسته بود.

حضرت نوح هر کدام را بر می داشت، میخ همچون ستاره‌ای در تاریکی شب می درخشید. هنگامی که میخ پنجم را برداشت، پس از درخششی، اشکی از آن جاری شد.
نوح از جبرئیل پرسید: « این میخ و اشک چیست؟»
جبرئیل در پاسخ گفت: « این میخ حسین بن علی است.»
حضرت نوح نیز هر یک را در یک طرف از کشتی کوبید.

پیامبر فرمود: « در آیه « و حملنا علی ذات الواح و دسر » منظور از « الواح » چوب‌های کشتی و منظور از « دسر » ما هستیم. اگر ما نبودیم کشتی حرکت نمی کرد.»
منابع:
بحار الانوار، ج ۲۶، ص ۳۲۲، حدیث ۱۴- امان الاخطار، ص ۱۰۷ و ۱۰۸

گزارش‌ باستان‌شناسی‌ شوروی‌ دربارة‌ کشتی‌ نوح

بر اثر این‌ اکتشاف‌، ادارة‌ کلّ باستان‌ شناسی‌ شوروی‌ برای‌ تحقیق‌ از چگونگی‌ این‌ لوح‌ و خواندن‌ آن‌، هیئتی‌ مرکّب‌ از هفت‌ نفر از مهمترین‌ باستان‌ شناسان‌ و اساتید خط‌ شناس‌ و زبان‌ دان‌ روسی‌ و چینی‌ را مأمور تحقیق‌ و بررسی‌ نموده‌ که‌ نام‌ آنها بدین‌ گونه‌ است‌:

۱ ـ پرفسور سولی‌ نوف‌، استاد زبان‌های‌ قدیمی‌ و باستانی‌ در دانشکدة‌ مسکو.

۲ ـ ایفاهان‌ خینو، دانشمند و استاد زبان‌شناس‌ در دانشکدة‌ لولوهان‌ چین‌.

۳ ـ میشانن‌ لوفارنک‌، مدیر کلّ آثار باستانی‌ شوروی‌.

۴ ـ تانمول‌ گورف‌، استاد لغات‌ در دانشکده‌ کیفزو.

۵ ـ پرفسور دی‌ راکن‌ استاد باستان‌ شناس‌ در آکادمی‌ علوم‌ لنین‌.

۶ ـ ایم‌ احمد کولا، مدیر تحقیقات‌ و اکتشافات‌ عمومی‌ شوروی‌.

۷ ـ میچر کولتوف‌، رئیس‌ دانشکدة‌ استالین‌.

این‌ هیئت‌ پس‌ از ۸ ماه‌ تحقیق‌ و مطالعه‌ و مقایسة‌ حروف‌ آن‌ با نمونة‌ سائر خطوط‌ و کلمات‌ قدیم‌ متّفقاً گزارش‌ زیر را در اختیار باستان‌ شناسی‌ شوروی‌ گذاشت‌:

۱ ـ این‌ لوح‌ مخطوط‌ چوبی‌ از جنس‌ همان‌ پاره‌ تخته‌های‌ مربوط‌ به‌ کاوش‌های‌ قبلی‌، و کُلاًّ متعلّق‌ به‌ کشتی‌ نوح‌ بوده‌ است‌؛ منتهی‌ لوح‌ مزبور مثل‌ سائر تخته‌ها آنقدرها پوسیده‌ نشده‌، و طوری‌ سالم‌ مانده‌ که‌ خواندن‌ خطهای‌ آن‌ به‌ آسانی‌ امکان‌ پذیر می‌باشد.

۲ ـ حروف‌ و کلمات‌ این‌ عبارات‌ به‌ لغت‌ سامانی‌ یا سامی‌ است‌ که‌ در حقیقت‌ اُمّ اللغات‌ (ریشة‌ لغات‌) و به‌ سام‌ بن‌ نوح‌ منسوب‌ می‌باشد.

۳ ـ معنای‌ این‌ حروف‌ و کلمات‌ بدین‌ شرح‌ است‌:
توسّل‌ حضرت‌ نوح‌ به‌ پنج‌ تن‌ علیهم‌ السّلام‌ و أسامی‌ آنها بر کشتی‌ «ای‌ خدای‌ من‌! و ای‌ یاور من‌! به‌ رحمت‌ و کرمت‌ مرا یاری‌ نما! و به‌ پاس‌ خاطر این‌ نفوس‌ مقدّسه‌:

مُحمّد

إیلیا (علیّ)

شَبَر (حَسَن‌)

شُبَیْر (حُسَین‌)

فاطِمَه‌

آنان‌ که‌ همه‌ بزرگان‌ و گرامی‌اند

جهان‌ به‌ برکت‌ آنها برپاست‌.

به‌ احترام‌ نام‌ آنها مرا یاری‌ کن‌!

تنها توئی‌ که‌ میتوانی‌ مرا به‌ راه‌ راست‌ هدایت‌ کنی‌!»

بعداً دانشمند انگلیسی‌: این‌ ایف‌ ماکس‌، استاد زبان‌های‌ باستانی‌ در دانشگاه‌ منچستر، ترجمة‌ روسی‌ این‌ کلمات‌ را به‌ زبان‌ انگلیسی‌ برگردانید، و عیناً در این‌ مجلّه‌ها و روزنامه‌ها نقل‌ و منتشر گردیده‌ است‌:

۱ ـ مجلّة‌ هفتگی‌ «ویکلی‌ میرر» لندن‌، شمارة‌ مربوط‌ به‌ ۲۸ دسامبر ۱۹۵۳ م‌.
۲ ـ مجلّة‌ «استار انگلیسی‌» لندن‌، مربوط‌ به‌ کانون‌ دوّم‌ ۱۹۵۴ م‌.
۳ ـ روزنامة‌ «سن‌ لایت‌» منتشره‌ از منچستر، شمارة‌ مربوط‌ به‌ کانون‌ دوّم‌ ۱۹۵۴ م‌.
۴ ـ روزنامة‌ «ویکلی‌ میرر» تاریخ‌ یکم‌ شباط‌ ۱۹۵۴ م‌.
۵ ـ روزنامة‌ «الهدی‌» قاهره‌ مصر، تاریخ‌ ۳۰ مارس‌ ۱۹۵۳ م‌.
سپس‌ دانشمند و محدّث‌ عالیمقام‌ پاکستانی‌ حکیم‌ سیّد محمود گیلانی‌ که‌ یک‌ موقع‌ مدیر روزنامة‌ «أهل‌ الحَدیث‌» پاکستان‌ (و نخست‌ از اهل‌ تسنّن‌ بوده‌ و بعداً از روی‌ تحقیق‌ به‌ آئین‌ تشیّع‌ گرائیده‌) آن‌ گزارش‌ را به‌ زبان‌ اُرْدو در کتابی‌ به‌ نام‌ «إیلیا مرکز نجات‌ ادیان‌ العالم‌» ترجمه‌ و نقل‌ کرده‌ است‌.
آنگاه‌ مجلّة‌ «بذره‌» نجف‌ در شماره‌های‌ شوّال‌ و ذوالقعدة‌ ۱۳۸۵، سال‌ اوّل‌، صفحه‌ ۷۸ إلی‌ ۸۱ زیر عنوان‌: نامهای‌ مبارکی‌ که‌ حضرت‌ نوح‌ بدان‌ توسّل‌ جست‌، از اردو به‌ عربی‌ ترجمه‌ و نقل‌ کرده‌ است‌.
لازم به تذکر است که لوح بدست آمده هم اکنون در موزه واتیکان در “رم” قرار دارد

هدایت شده;327614 نوشت:
سلام از شما خواهش می کنم با یادآوری تاریخ بنده را یاری کنید تا کمی بیشتر بدانم. پس خواهش می کنم سوال بنده را اگر می دانید جواب بدهید زیرا سوال پرسیدن عیب نیست: از میان دختران و پسرانی که با اهل بیت ازدواج نموده اند کدام یک از شیعه و کدام یک از اهل سنت هستند؟؟؟

عليكم سلام

اولا بنده ادعايي نداشتم كه چند تا اهل سنت هستن و چند تا اهل شيعه ازدواج كرده اند، اين شما بوديد كه ادعا كرده ايد، و بنده هم خاطر نشان شدم كه بودن سند و مدرك حرف نزنيد
حالا احاديثي كه مورد بحث قرار مي گيرد را شما قبول بفرماييد بقيه پيشكشتان
در ضمن بحث ازدواج چه ربطي به بحث حامكيت و امامت دارد كه شما در اين تاپيك بحث مي كنيد.
آيا ادواج فضيلتي براي شخص، قوم و قبيله اي ايجاد مي كند كه شما دنبال آن هستيد؟
فضيلت هر شخص در تقواي او هست اگر نمي دانيد آيات برايتان بياورم
البته از شما با آن همه سوابق و ادعاهاي پوشالي قبليتان انتظار مي رود كه مجدد به خاطر نداشتن بضاعت علمي با فرافكني و گريز زدن به مسائل نامربوط به تاپيك، بدنبال پيدا كردن راه فرار هستيد.

جناب abraham64 شما هم زياد به خودتان زحمت نده مدعيان آن قدر خودشان را اهل علم و دانش مي دانند كه احاديث متواتر ما را قبول ندارد چه برسد به روزنامه، مجلات، نشريات و خبرگزاري ها

هدایت شده;327633 نوشت:
خوب برادر عزیز abraham64
کجای این تصاویر ادعای شما را ثابت می کند؟؟؟
اسم 5 تن مورد ادعای شما کجاست؟؟؟

خیلی ادم عاشقی هستی دیدی اخرش نوشته بود که این تابلو به زبان سامی هست برگردان شده ان هم در ترکیه کشوری سنی نشین به ادعای همانها معانیش پنج تن میباشد

جناب هدایت شده اگر قصد پاسخ دادن دارید از صفحه اول تاپیک شروع بفرمائید

اولین سوال این بوده: هر کس امام زمانش را نشناسد به مرگ جاهلی میمیرد
همچنین در صحیحین شما 12 خلیفه برای شما ذکر شده

سوال: این امام و خلیفه 12 گانه کجایند؟؟

همچنین در آیه اولی الامر آمده که از خدا و رسول :sallallah: و اولی الامر اطاعت کنید

سوال:اولی الامر شما کیست که از او اطاعت کنید؟؟

هدایت شده;327614 نوشت:
از میان دختران و پسرانی که با اهل بیت ازدواج نموده اند کدام یک از شیعه و کدام یک از اهل سنت هستند؟؟؟

اولا این سوال ربطی به موضوع این تاپیک ندارد

ثانیا:اگر منظور شما ام کلثوم است ، اول ثابت کنید ایشان فرزند حضرت فاطمه :doa(8): بوده و نه فرزند ابوبکر و فرزند خوانده امام علی :doa(6):

ثالثا:بر فرض محال که اهل بیت فقط با عمریه وصلت کردند و سعی در هدایتشان داشتند ،
شما مثلا به چی میخواهید برسید؟

هدایت شده;327614 نوشت:
فرض محال اینکه حرف شما صحیح.
امروز شیعه دارد 1200 سال طریق اهل سنت را می رود.
سوالتان را به خودتان بر می گردانم.
امروز و همین الان شما چگونه از طریق اولی الامر از الله و رسولش سوال می کنید؟؟؟

همانطوری که شما از رسول :sallallah: سوال میکنید.
یعنی از طریق سیره و سنت.

سوال: شما چطور از اولی الامرتان پیروی میکنید و این اولی الامر 12 گانه شما کدامند؟؟

سلام علیکم

برادر عزیز ؛

اولا سوال رو با سوال جواب دادن رسم مناظره نیست

در ثانی شیعه برای تبیین عقاید خودش هیچ وقت به کتب سنی مراجعه نمیکنید!
در کتب ما این حدیث جامعتر بیان شده و نیازی به لشکر کشی به قول شما ندارد

از قرآن و روایات شما به دست میاید
اولا: شما اولی الامر دارید
ثانیا: باید از آنها اطاعت کنید
ثالثا:تعدادشان 12 تا است

حال لطفا به ما بگویید این 12 اولی الامر چه کسانی هستند که باید از آنها اطاعت کنید؟؟

در ضمن دوستان شما قبلا به این سوال پاسخ داده اند ، میتونید از ایشان هم کمک بگیرید
لینک زیر
http://www.aparat.com/v/OkW0G

هدایت شده;327682 نوشت:
اما جوابتان راحت است. سخن ایشان را با قرآن و سنت مقایسه می کنیم.

منظور از ایشان چه کسی است؟ الان اولی الامری که ازش اطاعت میکنید کیست؟

هدایت شده;327688 نوشت:
فقط اینقدر بگم که خیالتان راحت در ایران است.

نیاز نیست اسرار لوح محفوظ رو فاش بفرمائید!

فقط بفرمائید ایشان کجای ایران حکومت تشکیل داده؟

حدثنا قُتَيْبَةُ بن سَعِيدٍ حدثنا جَرِيرٌ عن حُصَيْنٍ عن جَابِرِ بن سَمُرَةَ قال: سمعت النبي صلى الله عليه وسلم يقول وحدثنا رِفَاعَةُ بن الْهَيْثَمِ الْوَاسِطِيُّ واللفظ له حدثنا خَالِدٌ يَعْنِي بن عبد اللَّهِ الطَّحَّانَ عن حُصَيْنٍ عن جَابِرِ بن سَمُرَةَ قال: دَخَلْتُ مع أبي على النبي صلى الله عليه وسلم فَسَمِعْتُهُ يقول: إِنَّ هذا الْأَمْرَ لَا يَنْقَضِي حتى يَمْضِيَ فِيهِمْ اثْنَا عَشَرَ خَلِيفَةً. قال: ثُمَّ تَكَلَّمَ بِكَلَامٍ خَفِيَ عَلَيَّ قال: فقلت لِأَبِي: ما قال؟ قال: كلهم من قُرَيْشٍ.

هدایت شده;327698 نوشت:
این دو مورد کاملا متفاوت است برادر جان
اولی اولی الامر است در زمان حال است و دومی در مورد 12 خلیفه است.
این دو خیلی فرق دارند عزیز

میشه فرقش را به ما هم بگید؟

اولی الامر شما همون 12 خلیفه شما هست که از ابوبکر شروع شده و قرار هست به مهدی (عج) قرزند حضرت فاطمه(س) ختم بشود.(مگر اینکه منکر مهدی (عج) باشید؟؟)
حالا معلوم نیست 7 خلیفه دیگر که بین خلفای 4 گانه و خلیفه دوازدهم(عج) هستند کدامند که شما باید به ما بگید
به همین دلیل است که علمایتان منکر خلافت ابوبکر و عمر را کافر میدانند

هدایت شده;327711 نوشت:
کسی نگفته که حدیث 12 خلیفه به مهدی ختم می شود.

مشکل ختم شدن نیست. شما فرض کنید ختم نشود . داخلش هست یا خیر؟
پیامبر برای شما 12 خلیفه اعلام کرده
در روایات شما منکر خلافت مهدی (عج) هم مثل منکر خلافت ابوبکر و عمر کافر میدانند یعنی همگی جز آیه قران هستند (اولی الامر)
الان مشکل ما 7 اولی الامر دیگه هستند که یکیش هم شما شناسایی کرده اید که در ایران است

هدایت شده;327717 نوشت:
برادر من من 100 هزار اولی الامر هم در طول زمان بیایند و بروند باز هم ربطی به آن 12 خلیفه مورد ادعا در حدیث ندارد.

کلهم عجمعین بحث را اشتباه گرفته اید

شما با سند بفرمائید فرق 12 خلیفتان که هنوز هفت تا رو مشخص نکرده اید با اولی الامرتان چیست؟

هدایت شده;327616 نوشت:
واقعا متاسفم!!!

برادر خواهش می کنم این آیات را بخوان!!!
شما آیه 34 را آوردید و گفتید:

بنده در جواب آیه بالا عرض کردم:
برادر من؛ زمانی من هم چون تو فکر می کردم و با شنیدن این آیه ها سکوت می کردم و می گفتم درست است، اما زمانی که قرآن را خوانم: وَقَالَ الْمَلَأُ مِن قَوْمِهِ الَّذِينَ كَفَرُوا وَكَذَّبُوا بِلِقَاءِ الْآخِرَةِ وَأَتْرَفْنَاهُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا مَا هَـٰذَا إِلَّا بَشَرٌ مِّثْلُكُمْ يَأْكُلُ مِمَّا تَأْكُلُونَ مِنْهُ وَيَشْرَبُ مِمَّا تَشْرَبُونَ ﴿المومنون٣٣﴾ وَلَئِنْ أَطَعْتُم بَشَرًا مِّثْلَكُمْ إِنَّكُمْ إِذًا لَّخَاسِرُونَ ﴿المومنون٣٤﴾ أَيَعِدُكُمْ أَنَّكُمْ إِذَا مِتُّمْ وَكُنتُمْ تُرَابًا وَعِظَامًا أَنَّكُم مُّخْرَجُونَ ﴿المومنون٣٥﴾ ترجمه:
و اشراف قومش كه كافر شده، و ديدار آخرت را دروغ پنداشته بودند، و در زندگى دنيا آنان را مرفّه ساخته بوديم گفتند: «اين [مرد] جز بشرى چون شما نيست: از آنچه مى‌خوريد، مى‌خورد؛ و از آنچه مى‌نوشيد، مى‌نوشد. (۳۳) و اگر بشرى مثل خودتان را اطاعت كنيد در آن صورت قطعاً زيانكار خواهيد بود. (۳۴) آيا به شما وعده مى‌دهد كه وقتى مُرديد و خاك و استخوان شديد [باز] شما [از گور زنده‌] بيرون آورده مى‌شويد؟ (۳۵)
برادر عزیز.
این آیه قرآن درواقع سخنان کفار است به کسانی که تازه مسلمان شده اند!!!
کمی در آیه دقت کنید!!!

[="blue"][="times new roman"]مطالب را توجه نمیکنی و مرتبط اسمان ریسمان میبافی بنده هم همین را میگویم بله سخن کفار است اتفاقاً اکابر کفار هم هست امروز هم وهابیون که در زندگی دنیا بر خوردارند به شیعیان که در سختی هستند همین حرف را میزنند !

یعنی اگر سخن اکابر کفار درست بود که جای بحث نبود یعنی حرف حق را از هرکه بشنوی باید قبول کنی مشکل این بود که اکابر کفار نمیفهمیدیند یا نمیخواستند بفهمند که همه افراد یکسان نیستند یعنی علی (ع) را نمیشود با سایر خلفا مقایسه نمود ! بواسطه اتصالش به حق نه به واسطه سنش یا قدرت بازویش یا علمش یا ثروتش !

فرض بفرمایید ما شیعیان که بزعم شما کافریم به شما بگوئیم چرا ملک عبداله را امام میدانید او که بشری مانند شماست چه مزیتی داشته یا دارد که زیر بار حکومت او رفته اید او که به جای اتصال به حق به امریکا متصل است ایا این سخن گزافه است .
حال به عکس اکابر شما که اتفاقاً بر خوردار هم هستند به ما بگویند چرا امام رضا (ع) را که بشری مانند شما بوده تقدیس میکنید ، که میگویند ایا این سخن بر مبنای همین ایه گزافه نیست! وجداناً قضاوت کنید . [/][/]

[="darkgreen"][="times new roman"]وَلَا تَلْبِسُوا الْحَقَّ بِالْبَاطِلِ وَتَكْتُمُوا الْحَقَّ وَأَنْتُمْ تَعْلَمُونَ«البقرة/42»
و حق را به باطل درنیامیزید و حقیقت را با آنکه خود می‏دانید کتمان نکنید

یا أَهْلَ الْكِتَابِ لِمَ تَلْبِسُونَ الْحَقَّ بِالْبَاطِلِ وَتَكْتُمُونَ الْحَقَّ وَأَنْتُمْ تَعْلَمُونَ«آل عمران/71»
ای اهل کتاب چرا حق را به باطل درمی‏آمیزید و حقیقت را کتمان می‏کنید با اینکه خود می‏دانید[/][/]

[="times new roman"][="blue"]یعنی اینکه نباید بشری مانند خود را پیروی نمود حق است منتهی حقی است که میتواند بر باطل پوشانده شده باشد یعنی پیروی از کسی که مانند ما بلکه به مراتب پست تر ازما باشد باطل است اما بر انکس که به واسطه اتصالش به حق بر ما رجحان دارد واجب است .[/][/]

هدایت شده;327642 نوشت:
برادر من...
بنده هم می توانم ادعا کنم و بگویم کتبه ای بوده و بر روی آن نوشته شده است محمد، ابوبکر، عمر، عثمان، علی!!!

مهم سندیت حرف است.

شما باید بتوانید سند را ثابت کنید.

چی بگم که نگم بهتره برای ما که راهی را که داریم میرویم شکر خدا روشنه و ثابت محکمه و درست نه شبهه ای داریم نه مثل شما چهار فرقه ایم وهر کدوم انگار یک خدا دارید اما مراجع ما همه 98 درصد فتواهایشان یکیست و اصل دینمان از حضرت محمد ص تا العان یک حرف زده و خواهد زد نه مثل شما که سنگ بنای تفرقه از زمان عمر زده شد و حلال ابدی رسول خدا حرام شد واذان دستکاری شد-ما در دینمان مثل شما حنفی ها مخصوصا چیزایی نداریم که شرمم میشه بگم ولی میگم برید اصلا حرف نزنید فتوایش رو ببین اگر در مسافرت بودی و همسرت نبود وبا مادرت یا خواهرت بودی میتوانی .....؟حالا این شد امام اعظم خجالت اور تر هم شما دارید در فتواهایتان کسی که همچین چیزی را مورد حمله وعلیهش فتوا بدهد به نظرتان چه جنبه شخصیتی داشته است ایا انسانی وارسته و متقی و پرهیزگار بوده است یا ....؟ چرا سرمان را الکی بدرد بیاوریم در دنیا هزار دین وجود دارد هیچ وقت گاو پرسته به ان یکی حمله ور نشده ما را هم به جان هم انداختند چون میخواهند به دست هم همدیگر رو نابود کنیم توصیه ام به خودم وشما مطالعه به دور از تعصب هست چون انسان یک روز میمیرد و اگر خسران زده از دنیا برود جبرانی در کار نیست در قران هم امده روز قیامت به غیر از اسلام دینی دیگر قبول نمیشود یا دین واقعی ماییم یا شما تمام سومی هم نداریم باید مطالعه کنیم دینمان را اثبات کنیم اخرتمان را مهیا و السلام

موضوع قفل شده است