شوخ طبعی‌ها و حکایات طلبگی: آخوند فقط حاج فتح الله لا غير (فردا همه مهمون من)

تب‌های اولیه

10177 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

انا اعلم.....
ولش کن همون فارسی بهتره....:khaneh:

من خیلی حافظم کمه جناب حامـــــــــــــــــی...چیکار کنــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــم؟؟؟؟؟؟چیزای تابلویی یادم نماد...مثل اسم سرپرست خوابگاهمون...ب فاصله 2 ماه:grye::khobam::god:
راهکار بدین؟نمیدونم از اول اینجور بودم یا جدیدا.....جوری شدم که بهم میگن آلزایمر گرفتیا:Ghamgin:

سلام عليكم و رحم الله
حقيقتا هذا المجال الرائع يكون فرصه لنستريح من اتعاب الحيات المكانيكي و لكي ندخل السرور في قلبكم الطيبه.
و شما ايضا مي توانيد ان تكتب ما في اذهانكم من الجوك و الطائف و الخيلي من الچيزهاي ديگر:Nishkhand:

مترجم آنلاین (امین 79):
این فرصت عالی فرصتی است برای استراحت از خستگی های زندگی مکانیکی و تا داخل بشه شادی در قلب خوب و باحال و قشنگ و زیبا و پاک و عالی و ... همه اسک دینی ها و شما میتوانید هرچی در ذهنتان هست از جمله جک وخیلی چیز های دیگر را بنویسید (ترجمه:Nishkhand: میشه : :khaneh:)
ترجمه توسط خودم با اندکی تغییر

میبینید اصلا من عجب بچه ای هستما اصلا عالی اصلا میبینید ههههههههههه
بچه 14 ساله با این عربی خوب دیده بودید اصلا من یه وضعیم
میخوام الان برم کنکورو قسمت عربیشو بدم

---------------------------
حالا یک متن ترجمه کرده اینهمه تعریف میکنه ها

ممنون

قصه‌گویی بر روی منبر رفت و مي خواست روايتي از حق همسايه بگويد ، اما روايت را فراموش كرد
و گفت: خداوند چنان حق همسایه را بزرگ داشته و اهمیت بخشیده که والله خجالت می‌کشم بگویم!

منبع manbarak.ir

Bu akşam ölürüm beni kimse tutamaz

Sen beni tutamazsın yıldızlar tutamaz

Bir uçurum gibi düşerim gözlerinden

Gözlerin beni tutamaz
حاج آقا اچار فرانسه(-:
ترجمه اش رو میگم اگه صلاح ندونست استاد خودش اصلاح میکنه
این شب میمیرم و کسی نمی تونه جلو من رو بگیره
تو هم نمی تونی جلوی من رو بگیری حتی ستاره ها هم نمی تونن
توی چشمات پرواز میکنم به اوج میرسم و میفتم
چشمهات هم نمی تونن من رو بگیرن
دیگه اینم ترجمه اش تا این حد من ترکیه ای زیاد وارد نیستم اصلا بلد نمیشم

سلام میگم یه کم غیبت کنیم
دقت کردین وقتی به 09640 زنگ میزنی کلی تمرین کردی سوالت رو با آرامش بپرسی اونقدر میگن بفرمائید بفرمائید آدم استرس میگیره
به کارشناس های احکامکه سلام میدی تا سوالت رو میپرسی در حال بررسی این هستن که این سلامی که دادی مفسده ای ایجاد شده یا نه ( نمیدونم چجیرا اینقدر حساس و سختگیرین9
بعدشم اینکه کارشناس های اخلاق یه جوری برای هم سرو سرو میگیرن آدم حسودی اش میشه منظور همون غبطه اس نمیدونم چه اجباریه میخوان به زور یکی رو سرو خودشون کنن نمیدونم شاید به این خاطره که همیشه استادی اخلاق آنلاینی میگن آدم هیچوقت نباید خودش رو بالاتر از کسی ببینه چونکه ممکنه اونا با خدای خودشون یه راز و نیازی داشته باشین که خدا خیلی خیلی اون رو دوست داشته باشه .
:Gol:

من که هر وقت زدم اشغال بود

نه وقت داره صبح زود زنگبزنی بر میدارن 8 وگرنه بعد مشغول
عصرها خلوت تر میشه پاسخگویی اشون هم وقتش یه ربع هست


با سلام به همگی
««تو یک شب مهمانی همه رو خجالت دادم!!!!»»

یه خاطره جالب دارم که هرگز فراموش نمی کنم، چند سال پیش برای تبلیغ به یکی از شهرستان های استان فارس رفته بودم، یه شب شام دعوت بودم، موقع جمع کردن سفره خواستم کمک کنم و بشقاب ها رو از اون طرف سفره بذارم این طرف. بشقاب خورشت رو که برداشتم آستینم گیر کرد به پارچ دوغ و بشقاب کج شد و خورش ریخت توی سفره، با دستپاچگی اومدم دستم رو راست کنم که پارچ دوغ ریخت و تمام خورشت ها رو از توی سفره شست و از روی فرش رد کرد و بُرد تا آخر اتاق!!!
خیلی خجالت کشیدم، اما آقای صاحبخانه هی من رو دلداری می داد و میگفت عیبی نداره، یه دفعه خانمش اومد داخل و فکر کرد کار شوهرش هست و شروع کرد با او دعوا کردن، دیدم صورت آقا از خجالت قرمز شد، به خانمش گفتم کار، کار من بوده و آقاتون مقصر نیست، در این لحظه بود که خانمش خجالت کشید و عذرخواهی کرد.
بالاخره تو یک شب مهمانی همه رو خجالت دادم!!!!


خدایا...یا دستم را بگیر ..یا دستم را...انتخاب با خودت..
.
.
.

IMAGE(http://updo.ir/do.php?imgf=2-Copy.jpg)


خدایا بزرگ شدم...ولی بازم میگم یا دستم را بگیر...یا بازم دستم را بگیر...
.
.
.
IMAGE(http://updo.ir/do.php?imgf=31973729429676952810-Copy.jpg)

خدايا دیگه نميگم دستمو بگير... عمريه گرفتي، رها نكن!!
.
.
.
IMAGE(http://updo.ir/do.php?imgf=sms4i-ir-dast-khodavand-Copy.jpg)

من خیلی دوس داشتم طلبه بشم اما خب شرایطم طوری شد که نشدم ! یعنی بهتره بگم از وقتی با اسلام آشنا شدم دوس داشتم طلبه بشم ولی دوران نوجوانی بی فکر بودم و فقط خوشگذرونی رو دوس داشتم حالا هم دیگه دیره ! حیف شد واقعا

http://hn14.asset.aparat.com/aparat-video/700684b25b0659f40b3f394d400f42971440880.mp4

ي نفر با ي روحاني بحثش ميشه
داد مي زنه سر حاج آقا و ميگه به خدا همه تون از انبيا بني اسرائيل هم بدتريد

http://hn14.asset.aparat.com/aparat-...2971440880.mp4

خانم ها لو رفت دیگه باور نکنید هرچی بهتون گفتن:pirooz::gun:

همش سرکاریه.....

IMAGE(http://www.2ost.com/media/uploads/blog/2014/08/blog_51154_e4e32f9a3f70ecn.gif)

[FONT=B Mitra]مُردم از خنده [FONT=B Mitra]رکعت آخر نماز بود من که امام جماعت[FONT=B Mitra]بودم متوجه نبودم به جای این تشهد و سلام بدهم خواستم بلند شوم یه نفر از پشت سر گفت:حاج آقا بسه دیگه همین جا تمومش کن خیلی تعجب کردم که چرا او بین نماز فارسی صحبت[FONT=B Mitra]کرد که کنار دستی او به او گفت: اشتباه کردی نمازت باطل شد. خنده به من فشار می آورد[FONT=B Mitra]اما با هر سختی ای بود توانستم سلام بدهم و خنده ام را کنترل کنم. فردای آن روز[FONT=B Mitra]مشغول نماز شدم از سجده که سر برداشتم ناخودآگاه جریان روز قبل در ذهنم شکفته شد یک[FONT=B Mitra]کلمه می خواندم و بعد زبانم را زیر دندانم می گذاشتم که خنده ام نگیرد تا یکی دو[FONT=B Mitra]روز این اتفاق مانع حضور قلبم می شدو خدا کمک می کرد که من بر خنده ام غلبه[FONT=B Mitra] کنم.
منبع: نرم افزار شوخ طبعي ها و حكايات طلبگي

بيشتر مي خواي دانلود كن

IMAGE(http://askdin.com/sites/default/files/gallery/images/11/medium/5_2.png)

IMAGE(http://askdin.com/sites/default/files/gallery/images//35/1_a1awy2k8iwj1jzodbxjr.jpg)


خدایا...یا مارا ببخش...یا بازم ببخش...
خدایا یا گناهانمان را ببخش...یا نعمتت را بر ما ببخش...
خدایا یا هر دو را ببخش...
فقط ببخش...
.
.
.

IMAGE(http://updo.ir/do.php?imgf=toobe.jpg)


«حاضر جوابی علما»

یکی از دوستان مرحوم شهید آیت الله صدوقی که با ایشون روابط خیلی نزدیکی داشت تعریف می کنه که یک روز با پسرش به دیدار ایشون رفت، وقتی آیت الله صدوقی ازش پرسید: این کی هست همراهت؟ گفت: غلام شما قنفذ!!! (غلام عمر)
آیت الله صدوقی هم بلافاصله می فرماید: إی بر پدرش لعنت!!!

من خیلی دوس داشتم طلبه بشم اما خب شرایطم طوری شد که نشدم ! یعنی بهتره بگم از وقتی با اسلام آشنا شدم دوس داشتم طلبه بشم ولی دوران نوجوانی بی فکر بودم و فقط خوشگذرونی رو دوس داشتم حالا هم دیگه دیره ! حیف شد واقعا

با سلام دوست عزیز

اگر به دنبال مدرک حوزوی هستید خب شاید دیر شده باشه، اما اگر به دنبال علوم اسلامی و حوزوی هستید هرگز شرط سنی ندارد؛ مطالعاتتون رو در زمینه علوم اسلامی دنبال کنید، همین میشه حوزه!! اون دنیا هم اصلا از انسان مدرک نمی خوان به خدا، به آگاهی انسان نگاه می کنند؛ خیلی از انسان های حوزه نرفته با علما محشور خواهند شد و بعضی امثال من بیچاره که حوزه رفتم و استفاده نکردم در زمره جهال...(خدا بهم رحم کنه)

با سلام دوست عزیز

اگر به دنبال مدرک حوزوی هستید خب شاید دیر شده باشه، اما اگر به دنبال علوم اسلامی و حوزوی هستید هرگز شرط سنی ندارد؛ مطالعاتتون رو در زمینه علوم اسلامی دنبال کنید، همین میشه حوزه!! اون دنیا هم اصلا از انسان مدرک نمی خوان به خدا، به آگاهی انسان نگاه می کنند؛ خیلی از انسان های حوزه نرفته با علما محشور خواهند شد و بعضی امثال من بیچاره که حوزه رفتم و استفاده نکردم در زمره جهال...(خدا بهم رحم کنه)

سلام دوست بزرگوار متشکرم که پاسخ دادید

اما سوالی دارم چرا میگن دیر شده ؟ شرط سن خاصی داره ؟ مثل سایر مدارک که توی هر سن مثلا میشه پزشک شد یا مهندس تفاوتشان در چیه ؟

و سوال دیگه حالا که دیر شده و من بخوام مطالعات خودمو بالا ببرم و واقعا شخصی باشم که از لحاظ دینی خیلی خوب باشم در حد یه تحصیلکرده باید بیشتر چه چیزایی بخونم ؟ من بیشتر وقتا دروس دینی رو می خونم و درسای رشته ی خودم مهندسی رو اصلا نمی خونم

اما سوالی دارم چرا میگن دیر شده ؟ شرط سن خاصی داره ؟ مثل سایر مدارک که توی هر سن مثلا میشه پزشک شد یا مهندس تفاوتشان در چیه ؟

و سوال دیگه حالا که دیر شده و من بخوام مطالعات خودمو بالا ببرم و واقعا شخصی باشم که از لحاظ دینی خیلی خوب باشم در حد یه تحصیلکرده باید بیشتر چه چیزایی بخونم ؟ من بیشتر وقتا دروس دینی رو می خونم و درسای رشته ی خودم مهندسی رو اصلا نمی خونم

در مورد این که چرا برای ورود به حوزه شرط سنی هست، به مقررات مرکز مدیریت حوزه، و صلاحدید اونها بر میگرده که ممکنه علل خودش رو داشته باشه مثل این که چون دروس حوزه خیلی طول میکشه باید از سنین پایین وارد شد تا انسان بتونه با رسیدن به مدارج بالای علمی آن، به ثمر بنشینه. اما اگر مدرک کارشناسی یا کاردانی داشته باشید خب طبیعتا این شرط سنی بالاتر میره.

اما در مورد منابع مطالعاتی در صورتی می تونم راهنماییتون کنم که بدونم الان اطلاعاتتون در چه سطحی هست و در چه زمینه هایی مطالعه داشتید. و با توجه به این که این روند ارتباطی ما ممکن هست طولانی بشه و به موضوع این انجمن(شوخ طبعی های طلبگی) مربوط نیست، اگر خواستید در این موضوع بیشتر با هم صحبت کنیم یا از طریق پیغام باشه یا یه تاپیک جدید ایجاد کنید، البته فکر میکنم یه تاپیک با این موضوع در بین موضوعات دیدم

با تشکر

موضوع این انجمن(شوخ طبعی های طلبگی)
:Kaf::Kaf::Kaf::Kaf::Kaf:

یکی از طلاب که لباس روحانی ندارد می گفت پشت چراغ قرمز بودم تو آینه دیدم یکی از دوستان معمم و روحانی ام پشت سرم است ولی او متوجه من نبود چراغ سبز شد و من ایستادم تا او را متوقف کنم پلیس به من گفت:

چرا حرکت نمی کنی؟!

گفتم: می خوام حال حاج آقا که پشت سرم است را بگیرم موافقيد ؟

آقا پلیسه هم که از خداش بود برق در چشمانش درخشید و با لبخند جواز را صادر کرد و من ایستادم و حاجی بوق می زد که برو. من عمداً ایستادم. لحظات آخر با سرعت رفتم تا حاج آقا آمد حرکت کنه چراغ دوباره قرمز شد.

یکی از طلاب که لباس روحانی ندارد می گفت پشت چراغ قرمز بودم تو آینه دیدم یکی از دوستان معمم و روحانی ام پشت سرم است ولی او متوجه من نبود چراغ سبز شد و من ایستادم تا او را متوقف کنم پلیس به من گفت:

چرا حرکت نمی کنی؟!

گفتم: می خوام حال حاج آقا که پشت سرم است را بگیرم موافقيد ؟

آقا پلیسه هم که از خداش بود برق در چشمانش درخشید و با لبخند جواز را صادر کرد و من ایستادم و حاجی بوق می زد که برو. من عمداً ایستادم. لحظات آخر با سرعت رفتم تا حاج آقا آمد حرکت کنه چراغ دوباره قرمز شد.


سلام
قرارش نشد حرفاي خودمونو تحويل خودمون بدهيدها:Nishkhand:

خيال و خيار

IMAGE(http://www.askdin.com/image/jpeg;base64,/9j/4AAQSkZJRgABAQAAAQABAAD/2wCEAAkGBxQSEhQUExQWFRUUFRQUFBUWFBQWFBUVFBQYFhUUFBQYHCggGBolHBQUITEhJiosLi4uFx8zODMsNygtLiwBCgoKDg0OGxAQGywlICQsLCwsLCwwLCwsLCwsLCwsLCwsLCwsLCwsLCwsLCwsLCssLCwsLCwsLCwsLCwsLCwuLP/AABEIAHgAyAMBIgACEQEDEQH/xAAcAAABBQEBAQAAAAAAAAAAAAAAAQMEBgcFAgj/xAA7EAACAQIEAwUGBAQGAwAAAAABAgADEQQFITEGEkEiUWFxgRMyUpGhwQdysdEUI/DxJENTgpLhFTOi/8QAGgEAAwEBAQEAAAAAAAAAAAAAAAIDAQQFBv/EACcRAAMAAQQBBAEFAQAAAAAAAAABAhEDEiExBAUTUZFBFCJhcbEV/9oADAMBAAIRAxEAPwC9fioznCqikgO5DEaHRbr9Z89Yz2tNrMzed2/fQz6f4uy81sOwXVk7YHfYaj5TGM0ytawtotQdCOy4/rrI32DWUUVaznao1 4sT9Z6XE1B1Y/7j 8fxuWNTa3KVOt1Oo06q3URhatj2r sjRCiRQxhG7uPMmSvaXHvN/yP7xq6EfY/vGxhwdtPKc7WSTJFJ6g0DtbuLErHqWNqIRZnB JKjAj62MiCgVNw3znoPrtYmI20K8lqwvE6vZcUBVHxe5VHmdj851cG2FJ/w MrYdj0JJU YOhmf1FvFXCN089JmV RleOzXEbFKNKlOsPiuEOnfuI0uesTb2bMw/06gKg/mtpODwfw41VA9UkrfY63A2ue680PA5WqjQW8hOTV8yk8QWltnGwvE2PA7NNeW9rVW5zYdxUD7zqYPj7lsuKoNTbq1Pt07fEb2YD0M6P8CLbSJi8uHdEj1DyJec8D4aLXhsStRVdGDKwurKbgjwMdmdcJYn ExZok/wArEe4Oi1Re1h05hceYE0We942utaNyGTyEIQnQaESLEgAQhCACXheEIAAhAQgB4Z5m/G/DgUl00RiSCP8AKc9PymX q sjVhzAggEEWIOxESlkZIxLGYlbezxK9dGt/wDX9pDxGSBtVbmHS v1l04tyb2XTmptflJGx EyopRanrTPpINE6RwcVl7INjbvtPFMkfaWX/yAv21tfug9Kk4uCPUWkaRFyVm0cVRa56ztvlaNpsZDr5Qw2k3PwK5OSo6jWd3h7DvWqhbnlGp6kes574N01I0 0vf4fYUEM9xqNr9F01HrOLyrcyIpzWC95ThAqgAaAToYnErTAvqSbAffyhhlsB3RioFqNzHS219vOcULEndKEqZp21W29vmb/t9ZMri485ycXSUMNRe4sT1k2jiCxa 3Qd0VV2mayncaUbJzqSHTtKR7wINxY Ymn0CSqk72F/O2syzj3FWoOL9CflLtU4gWklNArVavs0JVNgSo95joL/Oep6XqKJp0 CSfLLBCVilmuMcf qlT8CXcj9Lx44jFlbc1MN8QQ7eRM7n6hor5 hslhhKdiTjx7tdfWktvlHcv4pqJ2MXTsdva0gSh8WTdfS82PP0aeG8f2GS2RJHwOPp1l5qTq42JUg2Pce4yTOxNPlGiRIsJoCCEURIARKyaxhlk6osYdIoyOVjaAZSrAMpFiDsRM44h4fegS9MF6W56un5h1HjNQroZysVTMSlk3syYVlYdCIqUF6f9Sw59w2rEvT/lvueX3T5r09JVqoqUT2xfxkXLRJzgfNBvP6T1Sboxt0ufvI1PMlOhuPP95M9qCOhEk0TaPRQjQ6g9RLPwVYKdBfnsTKoGsNyPOd3hbFkOwNtgQRsbaE/pPM9Rl 3lGdUaWikobd0gVBy9m/aPfsJ4o5hy N5AzLEUaSmpWqG7GyL7zM3woo3M45zSSRdUsDtWuvMFPaI7xJmZ49KNMFrLzaXJ3lYC18Ubogw66ds2esw7/hQ V/OTaHBNLepzVW6tUYsfrEUpN8/QrpvoruNxNLFParVSlRU 8zC7nqABrbxmh5DhqbKDSdXB1LBg1/Emc5eF6QGiL8hOViOElRjUpFqVT46ZKkeFx0lJqVjcngRJp5ZoLcq9Ii1AdhKVw7xFUSquGxjc3ObUa5sCT/pvbS56GXUEAkdZ6M6irmcbS8tNcDRrXNivrPGIwSsNgY85BF/lFw6m1yd4ije9tc/ya0U3MspfDua FPJUtYi3YcDWzr1 0t SZmuJopVXTmHaW9yjj3kPiDI PAtKnw1ma4XEYhSrCi5pksNQjgMCSNyCLaja0p4fke1qbKfBLpmhQjWGxCVFDIwZTsVNwfWOz2089DAIkWJNARhG2WOzywgBHanItbDAzoETyUi4NK/ictvOFj8kDbiXlqUZqYcGK5NyZBmXCg3XT u6V3E5XWpHa/iNJuGKywHacXGZN4RHINJmQrmbKbMPmLSbgs5COrgbGx7rHxlnzfh9T0lOzLJDTuVJFpDV0ZuWmSrTLvWz83VKK 0d9hfsqPiY936zsZRw eb21djUqkWvbsqN7IOgkLgHI/Z0gzCzHU31P9pfqKAAnuE8Bz3M9f6LKb7GsDg trCP1sUqaWvIFJ3O/Um32kxaRYhvmIaXCxKLpD6V1YDoT0MStREjY/Dcx3t6/aSRog1vLNtpql0BS L8uDpcaFDzKe4jUH6SxcK5yMVhkqt2X1VwNbOuh9Dv6yJnA7B0v4X3MzbLuKWwAflUN7RmupJsrAnUG3USPjOstJf0Qd7KNs5lOsSriAJjdX8Sq2nKqC/mZyMRxtiK9wz2G/Z09L7zrVa218JB oX4NL4r4pp0UIVrv0C2 pMh8BUPaDEM9zzGmOYi12HOzWH 8TNKivXrKiAu2lgNfU E2jhPLDhcPyu3MzEuxG12toPAWktmF 7thDdPLOPiw2Aq 3pE8lx7WmPddept8QFyDNCpVAyhlNwwBB7wRcGUTjTGBKLnTQG5Pl08ZbeHqJTC0EbdaVMHz5Reel6bdNOfwh0dAQgIk9UYDCEIAIViWnuEAPFohWOWhaYAw1ONPQku0CIYNycPHZarDaUXirKwiC xdV9SdP0moVhKPxzTLUWsLlSHHmpv l5zeROdN4 AfROygWVR3Cd7D2lPyDH89NSSLkdJYqWJtPm9OlL5FljlSubkAaC9vSKMSVIG5PvR7DVEbW v7/2E81MOpNybx0n2mUyNYnClyAuinUnvkhyFFh0nlqwAtOTj8yVQSxsIXqShWyDxFjOSk7dAPn3TGuIQbqqC5Zi1u w38N5aOJ IPbuFU2QXv4ziPkNevUHKmnKpBuDodeh38JTxpUPfRyU9z4OdhuHMS oQjzlmyPgJyeau4VdNBv6sdpOyvgWvvUxDjwUmd7D8ABhZ6tZu8FzYx9TyHXCr6Rsw/g7WV4bD4VbIqrfc9T4k9Yzm/GFGkB2uYnSykEjxkGp G1E7s583b95Fr/hsgHYdh6yMws8t/RX93wck4l8bWphgLGogSmPG5ux6ns ms2tRYCZtw5hRlzE1qTVSTcVVseQWtpT8utyZfMszajiBek4a242ZfzKdRPc8L21OJY0rBOESAhO4YDCIYQA9QiQgAsWJCACxLRYQAaqLeVniHBEqSJaiI1Voht4tTlGpmJ4mq FbmX3DuvQHvHdO/gOI6brcOL9QdJZc74YD3KaHu6GZtnXB1emxNPa9 Ui4H5T0nkeR6eqe6eGJUvtF1oZovePnH2zxQLlrADvmWU8Fikv2BrvZtYtNamzUm9bkTzf fqJ80JmvgvGO4sS3YJY76ffulBzziypVbS/LtYak k7GGwFVhYJyjwH2j1HIKlE 0SmObvtqPLunRp LEPLWTHNUcvhrImrVbVgUtZihHaIIuLjpNeyjLUpqAqgDoLTL8gzBlxTmpcczWJPgAN5rOXVQy3BvfqNpDVy9XDXAacpcE1qQUXtrPT1TYT2zdnTeeCxsLjXvlqlLr4OlDVIsfLv2jjYgbdfHrEbEDYCJy82oP0izxxLyzTyyrUB0PylO4gyzlYVqLGnVTVXG/ke9T1Eu6gjrOLm4FifObqOpw12TtHX4azcYuglWwUm4dQb8rrow /kYSvfhfStSxDD3XxJKnvsiqT8xCfQaNOtNNmLouZhEMJU0WLEhABYsSEAFhEiwAIsSEAAiNVKAO4jsIAc2vk1Nt1HyjS5DTHSdeEXajckGnlyL0HykfMMKvKdJ1SI3Up3htQZMJ4nohKtQKfebnt3XAH2vGcr4qr0tFa425TqBNE404F/irVKTBKqgixHYcdAbbHfXxmZYrhXHUCS GqFRclks48 yb/Seb5HjbnnBC5ecou Xccg8vtOzfqDcevdLZgeI6dQaVFb1Ewz KVref6TwKpB06zi/T1PMsxXSPoMYumddIj5gg05gPC/2mCDEuo7Lt/yMabEVGOrsdOrEwUWN7z Da8w4ko093UesovEPFTViEpXAJsT1PkJT6LAtvoLm/jOtkeEfE4hKVJbnmUnqFXcu/cI n47dZozc6Ne4AQLhiALAVGA9AITs5Zglo01prsvU7kndj5mLPchYlIsSSIWhCMAWi2hCABaLCEACLaJCACwhCABCEIAEIQgAQhCACFY21GEIAVrPeBMLiiWenyuf8xOw/rbQ sqOI/B4g/ysWQO6pSDH5qw/SEJOtKWY0mQK34T4wHs1qLjxDp9LGFP8JsYT2q1FR39tvpYQhE9iDNiLBlH4T0UH IrVKx FR7JPoSx cvGW5XSw6clGmtNdNFFr2 I7n1hCUmJnpGpJEsCLCEc0/9k=)


به عالمي گفتم: شما با خيال هاي واهي و مزاحم چه مي كنيد؟
خنديد و گفت: واقعا مي خواهي بداني
گفتم: البته
يك مدادپاكن و يك خودكار و يك نمك پاش به من نشان داد گفت لام خيال را با مداد پاكن پاك مي كنم و به جاي آن راء مي نويسم اون هم با خودكار اون موقع ميشه خيار. بعد كمي نك بهش مي زنم و گازش مي زنم و مي خورمش
منبع: شوخ طبعي هاي طلبگي، م ح قديري، داناكتاب.


IMAGE(http://askdin.com/sites/default/files/gallery/images/11/medium/1_Jeld09.jpg)

[FLV]http://hn2.asset.aparat.com/aparat-video/874ddb71ce6b81fca3722bbbd26a07171423451.mp4[/FLV]

طلبه ها هم بعله

IMAGE(http://askdin.com/sites/default/files/gallery/images/11/medium/1_48.jpg)IMAGE(http://askdin.com/sites/default/files/gallery/images/11/medium/1_49.jpg)

IMAGE(http://t0.gstatic.com/images?q=tbn:ANd9GcTfpk19rO5sz7AFD0PBETOz4U8TS_aNX1oA7_FMhY_fL3F8J-AE6g)IMAGE(http://t3.gstatic.com/images?q=tbn:ANd9GcS3sBtwgjFijLaoefOikQ7mWRk-ForI76ZI0vDmsc5C8pR6oiMrLQ)IMAGE(http://www.hawzahnews.ir/uploads/LL_143637.jpg)IMAGE(http://t2.gstatic.com/images?q=tbn:ANd9GcTksR10UC1aWHFkKVg0NlLTeDOXSUvAlmWaIscSO9TRCC8r47dThQ)IMAGE(http://t2.gstatic.com/images?q=tbn:ANd9GcTMkiaBSb8lUy5gjGZRwENyqP-A3dY_KMi1pz0-gXvuXIjjx7DV)IMAGE(http://t3.gstatic.com/images?q=tbn:ANd9GcTlJMgs8r9SnxiYO9decJ9_A8dzfdw5rhfxSoXMxZOnfNUZCJG9lg)IMAGE(http://www.askdin.com/avatars/member17739.gif?dateline=1347255239)

خداحافظي آقاي هاشمي شما هم باشون خداحافظي كنيد:Nishkhand:
IMAGE(http://t0.gstatic.com/images?q=tbn:ANd9GcR4-X93_DpxCSFH8xZaMPEs5kD7Wrzn6fzxWyCG4xqj2v2ENtX3)


به نام خدا
سلام
ماه رمضان نماز صبح رفته بودم مسجد محل.ديررسيده بودم.
حاج آقا تو ركوع بود برا اينكه ركوعو طولاني كنه گفتم يا الله.
همين كه گفتم يا الله حاج آقا ركوعو تموم كرد و ايستاد صف آخر همه از خنده منفجر شدن صفاي ديگه هم بعضيا خندشون گرفته بود و نمازشون باطل شد.
تصور كن.......

سه تا کنار هم در صف نماز جمعت بودند.

اولی حرف زد.

دومی گفت به اولی حرف نزن نمازت باطل میشه.

سومی به دومی گفت تو که داری خودت حرف می زنی نمازت باطل شد.

این بود که نماز هرسه باطل شد...

:khaneh::khaneh::khaneh::khaneh:

:Nishkhand::Nishkhand::Nishkhand::Nishkhand:

یه روز یه بنده خدایی داشت نماز میخوند ...
پشت سریش شروع کرد به اذیت کردنش ....
میگفت ... به به چه نمازی ....
به به چه قنوتی ...
به به چه سجودی ...
طرف هم خوشش اومده بود و کیف میکرد ...

وسط نماز یهو نمازش رو شیکوند و گفت در ضمن روزه هم هستم .

اکوی مسجد محلمون خراب بود، حاج آقا اومد پشت بلند گو گفت :کمک های مردمی آمادس مادس ادس دس دس دس... مشاهده شده ۴ نفر فقط در حال لرزش شونه بودن ، یکیم از اون ته میگفت دستا شله Fool ملت دنبال فرصتن!والا.. 

ماه رمضون امسال برا مراسم احیاء رفته بودیم مسجد
مداح محترم توی مراسم قرآن به سر، برای هر امام معصومی که خدا رو قسم میداد، یه روضه ی جمع و جوری هم می خوند!

این مدت هم که وضعیت گروه داعش عراق رو بهم ریخته، دل شیعه یه طور دیگه ای هوای کربلا رو داره بهرحال شیعه اس و امام حسین اش! بماند که بخش مربوط به امام رضا یه حس خاصی برا ما ایرانی ها داشته و داره.
مداح مسجد محله مون بموسی بن جعفر(علیه السلام) رو تموم کرد، همین که خواست بره در خونه ی امام رضا، با یه سوز خاصی گفت: «مشهد که کربلا نیست راهشو بسته باشن! با خیالت راحت میتونی خدا رو به امام رضا قسم بدی!! هر موقع دلت خواست می تونی به ضامن آهو سلام کنی! کسی جلوتو نمی گیره...یا امام حسیـــــــــــــــــــــــــــــــن »

مونده بودم قسم دادن و سلام کردن به امامان مون هم امنیت نظامی می خواد که من نمی دونستم! همچین خنده ام گرفت که همه ی حس ام پرید!

اون لحظه یه جمله ای به ذهنم اومد: قرائت زیارت عاشورا تا اطلاع ثانوی فقط و فقط در حضور نمایندگان صلیب سرخ جهانی انجام می گیرد!...

یک روز چند رزمنده را فرمانده دید که اهل نماز نبودن.
پرسید چرا نماز نمیخوانید گفت چون سواد نداریم
گفت باشد من الان یک نفر را میاورم شما پشت سرش قرار بگیرید نماز بخوانید و هر کاری کرد تکرار کنید.

هنوز سوره توحید تمام نشده بود ک حاج اقا سرش را خاروند و این چند رزمنده هم سرشان را خاراندند.
توی تشهد بود که یک وسیله ای از حاج اقا به سمت راست افتاد و حاج اقا دستش را دراز کرد که ان را بردارد
ان رزمنده ها هم دستشان را به سمت راست دراز کردند
هیچ با هر ضرب و زوری بود نماز تمام شد
و حاج اقا رفت به سمت طاقچه تا کتابی را بیاورد
و ان رزمنده ها هم رفتند سمت طاقچه
حاج اقا پشت سرش را که دید اینها به سمت طاقچه امدند پوکید از خنده

به نام خدا
سلام
ماه رمضان نماز صبح رفته بودم مسجد محل.ديررسيده بودم.
حاج آقا تو ركوع بود برا اينكه ركوعو طولاني كنه گفتم يا الله.
همين كه گفتم يا الله حاج آقا ركوعو تموم كرد و ايستاد صف آخر همه از خنده منفجر شدن صفاي ديگه هم بعضيا خندشون گرفته بود و نمازشون باطل شد.
تصور كن.......

به نام خدا
منکه نفهمیدم شما چی گفتی.
پیروز باشی

سلام
آقا طبقه 4 یا 5 دانشگاه بودیم و ساعتی که قرار بود کلاس تشکیل بشه یه بی نظمی اتفاق افتاده بود و بچه ها شاکی شده بودن.
از طرفی سابقه بد رفتاری پرسنل بی لیاقت دانشگاه موجب این شده بود که کسی جرات اعتراض به خودش نده.
تو کلاسمون یه پسر قد بلند ورزشکار بود که از همه هیکلی تر بود. همین آقا یه دفعه با سینه سپر و با قدمهای قدرتمند ازکلاس رفت بیرون
بچه ها هم یه دفعه شیر شدن پشت سرش راه افتاده که جماعتا برن دعوا. آقا یه صفی پشت پسره تشکیل شده بود از پله ها میومدیم پایین
خود پسره از پشتش خبر نداشت . طبقه ها رو همینطور یکی یکی اومد پایین و همه دنبالش
یهو اومد طبقه اول و مستقیم رفت تو دستشویی!!!
هیچی دیگه همونجا متفرق شدیم:khaneh:

سلام
آقا طبقه 4 یا 5 دانشگاه بودیم و ساعتی که قرار بود کلاس تشکیل بشه یه بی نظمی اتفاق افتاده بود و بچه ها شاکی شده بودن.
از طرفی سابقه بد رفتاری پرسنل بی لیاقت دانشگاه موجب این شده بود که کسی جرات اعتراض به خودش نده.
تو کلاسمون یه پسر قد بلند ورزشکار بود که از همه هیکلی تر بود. همین آقا یه دفعه با سینه سپر و با قدمهای قدرتمند ازکلاس رفت بیرون
بچه ها هم یه دفعه شیر شدن پشت سرش راه افتاده که جماعتا برن دعوا. آقا یه صفی پشت پسره تشکیل شده بود از پله ها میومدیم پایین
خود پسره از پشتش خبر نداشت . طبقه ها رو همینطور یکی یکی اومد پایین و همه دنبالش
یهو اومد طبقه اول و مستقیم رفت تو دستشویی!!!
هیچی دیگه همونجا متفرق شدیم

سلام

خیلی باحال بود:khaneh:

IMAGE(http://askdin.com/sites/default/files/gallery/images/11/medium/1_Jeld09.jpg)


سلام علیکم و رحمه الله

تبریک عرض میکنم . این جلد بسیار زیبا , حاوی معنائی مرتبط با موضوع و گویاست.

یاحق

سلام علیکم و رحمه الله

تبریک عرض میکنم . این جلد بسیار زیبا , حاوی معنائی مرتبط با موضوع و گویاست.

یاحق

سلام بر شما
خيلي خيلي متشكرم
طرح نهايي اينه
IMAGE(http://askdin.com/sites/default/files/gallery/images/11/medium/2_Jeld09.jpg)

به نام خدا
منکه نفهمیدم شما چی گفتی.
پیروز باشی

آقا وقتي دير ميرسي به نماز جماعت و حاج اقا ونمازگزارا تو ركوع هستن يه يا الله ميگي كه حاج اقا ركوعو طولاني كنه شما هم برسي به نماز جماعت.به محض اينكه من يالله رو گفتم حاج اقا گفت سمع الله لمن حمده و ادامه نمازو خوند.
رفقاي ما هم صف آخر بودن صدا رو شناختن از خنده منفجر شدن جوري كه نمازشون باطل شد.
متوجه شديد آيا؟

حالا يه حكايت طلبگي ديگه:

زمان دبيرستان بعد از نماز ظهر و عصر تو حياط بودم كه حاج اقاي مدرسه اومدم طرف من وگفت:
نوچ........................ از فردا ملت التماس دعا ميگن و دخيل ميبندن به دست و پامون ............نميگم.
ولي اين جالب ترين حكايت طلبگي بود كه مي تونست تو اين تاپيك باشه هروقت يادش ميفتم روحم شاد ميشه:shad:
نميدونم با اين همه حكايت طلبگي چرا طلبه نشدم؟
بايد يه بار عبا و عمامه جناب حامي رو بگيرم ببينيم به هم مياد يا نه:khandeh!::Khandidan!:

زمان دبيرستان بعد از نماز ظهر و عصر...

زمان دبیرستان برای نماز ظهر و عصر می رفتیم مسجد پشت مدرسه که فاصله اش یکم زیاد بود. چون کلاسامون از هشت صبح تا چهار بعد از ظهر بود، بعد از نماز دو تا کلاس دیگه هم داشتیم.
چون همه ی کلاس برا نماز نمی رفتن، اون تعدادی هم که می رفتن تو اقلیت بودن و معلم هم به خاطر چند نفری که احیانا نمازشون طول می کشید کلاس رو معطل نمی کرد!(من ایران درس خوندم! باور کنین...)

یه بار یکی از معلم ها اساسی شاکی شد که دیگه حق ندارین دیر کنین. من و یکی دو تا از دوستای کلاس مون هم با بچه های حراست مسیر مدرسه تا مسجد هماهنگ شدیم که احکام دو دقیقه ای بین نماز رو گوش ندیم، نماز دوم رو هم فرادی بخونیم و زودتر از بقیه برگردیم مدرسه...

کفشا رو پوشیدیم و به همراه دوستان، خیلی متین و با اعتماد شروع به حرکت کردیم... چقدر هم آرامش داشتیم که تا شروع کلاس فرصت داریم. اولین باری بود که سر موقع برای اون کلاس می خواستیم برسیم! یکی دو قدمی در مدرسه بودیم که فهمیدم حواسم نبوده کفشای حاج آقا رو پام کردم!!! مهر مسجدم تو دستمه و سر جاش نذاشتم...
هیچ چی دیگه...

غسل در هواي سرد
يكي از دوستان آيت الله بهاالديني مي گفت: با چندتا از دوستانم براي تحصيل عازم نجف بوديم در كرمانشاه شبي توقف كرديم وقتي ديدم مردم ابتدائيات دين را نمي دانند نتوانستم خودم را راضي كنم كه به نجف بروم
صبح دوستان رفتند و من از آن روز همان جا ماندم
مسجد نداشتند از اين منزل به آن منزل مي رفتم
درباره غسل برايشان گفتم. گفتند ولي ما حمام نداريم و هوا سرد است.
در منزلي كه بود سنگي پهن پيدا كردم و آن را در طويله كه حيوانات بود قرار دادم كه هركس مي خواهد برود آنجا غسل كندو به خاطر وجود حيوانات در آنجا مكان هواي نسبتا گرم بود.
اين روش را به ديگران هم آموزش دادم
حكايتي از حجت الاسلام و المسلمين محمدصادق كريميان

بزي در توالت

سگ پدر سگ
شب جايي مهمان بوديم
به زودي...............مي خوانيد

بُزي در توالت
براي تبليغ به يكي از روستاهاي فيروزآباد فارس رفتم. براي ما كه شهري بوديم حضور در روستايي كه گاز نداشت و جاده‌ها و كوچه‌ها آسفالت نبود و زمستاني گل و شل شده‌بودند، سخت بود، به خصوص اين كه در محل سكونتم آب گرم هم نداشتم و بايد گاهي با يك كتري آب گرم، غَسل[1] و يا غُسل مي‌كردم. منزلي كه بودم حياتش چيزي از دشت كمتر نبود، ته ته حيات دستشويي داشت بس بزرگ. شب‌ها داخل دستشويي يك بز مي‌بستند. راستش هم شرم مي‌كردم و هم مي‌ترسيدم بنشينم و بز جاهل، ناغافل، شاخي به من بزند و از حَيّز انتفاع ساقطم كند. از بخت بد ما بز را هم پشت سر بسته بودند آيينه بغل هم نداشتم كه پشت سرم را ببينم. با مكافاتي آفتابه‌اي پيدا كردم تا لااقل رو به دشمن باشم كه اگر خواست حمله كند، يا دفاع كنم يا فرار. از نگاه حيوان هم شرم مي‌كردم و مجبور بودم خودم را به قول طلبه‌ها استتار واجب كنم.


[/HR] [1] . شستن

منبع: م ح قديري، شوخ طبعي هاي طلبگي، ص138. به نقل از وبلاگ زندگي آرام

کجا بودی ناقلا
برخی والدین بیش از حد با فرزندانشان راحت اند و برخی بسیار خشک اند. حد وسط بهترین راه است. اما داستان:
رفته بودم شیراز تبلیغ، میزبان آدم شوخ و شنگولی بود. برای سحر بلند شدیم مناجاتش را پشت بلندگو در منزلش خواند بعد از پشت شیشه بیرون اتاق نگاه کرد، چراغ حمام روشن است داد زد گفت: زن مهدی رفته حمام
همسرش گفت: بله.
ما نشستیم سر سفره سحری آقا مهدی دانشجو از حمام آمد سلام کرد
پدرش گفت سلام آقا مهدی
کجا بودی؟
مهدی با شرم گفت همین جا
گفت می دونم ولی حمام چراغش روشن بود
حمام بودی؟
با خجالت گفت بله
چرا؟ مگه روز را ازت گرفتند؟
مهدی که می دانست باباش قصد اذیت داره گفت: بابا گیر دادی ها؟ نکنه مسابقه سی سئوالی است؟
گفت: آره
مهدی گفت: جایزه اش چیه
با خنده گفت: یه همسرخوشگل
منبع: م ح قديري، شوخ طبعي هاي طلبگي، بخش تبليغ و ارشاد، ص152.

طنز سياسي

IMAGE(http://askdin.com/sites/default/files/gallery/images/11/medium/1_1_000.jpg)

موضوع قفل شده است