انصافا ادامه این بحث هم با عرض پوزش بیخوده...:spam:
خوب الان این غریزه هست، چه به نظر شما خوب باشه و چه بد!!! دلایلش رو هم کارشناس محترم فرمودند.
چیکارش میشه کرد؟!
با بد گفتن و گله و شکایت هم کاری درست نمیشه!
خیلیا دارن تحمل میکنن، نه به خاطر مشکلات عادی ازدواج، بلکه به خاطر اینکه خدا نمیخواد! خوب نمیخواد دیگه! این رو هم کاریش نمیشه کرد.
والا به خدا خسته مون کرده این قضیه
اگه این نیرو نبود منم مثل بعضی از پسرها میشد بگم مجردی خوبه ازدواج نشد به موقعش هم اشکالی نداره. ..ولی همش بخاطر به گناه نیوفتادن و بخاطر این نیاز داریم دعا میکنم خدایا تاخیر در ازدواج ننداز و اینقدر استجابت دعا هام رو به تاخیر ننداز ...خدایا خودت میدونی نیاز دارم پس ازدواج برام فراهم کن...اما هیچ...انگار صدای دعام از سقف اتاق هم بالا نمیره
ولی خوب داره روی زندگی و کارم تاثیر میذاره. .گفتم که باعث شده وقتی یه بیمار خانم جوون رو معاینه میکنم تحریک بشم...که واقعا زشته. ..یه پزشک باید چنین احساسی در مقابل بیمارش داشته باشه؟
کاملا هم خودمو کنترل کنم هفته ای دو یا سه بار احتلام. ..
ذله شدم دیگه
بابا دمت گرم که به خاطر گناه نکردن، تو شرایط بیمارستان، خودتو داری حفظ میکنی ، به خودت افتخار کن.
البته حرف زدن برای من راحته ، باید جای شما بود تا دقیقا درکتون کرد.
کی گفته زشته یا گناه داره که شما تحریک میشی، شما هم انسانی ، غریزه داری، فقط باید تو اون شرایط و بعدش خودتو کنترل کنی و اون لحظه خدا رو بیار جلو چشات ، ببین تو این جور شرایط چی گفته ، باید چی کار کنی
شما الان علم غیب داری ، که به این زودیا ازدواج نمیکنی؟ مثلا 5 تا مورد به شما نه گفتن ، دیگه قرار تا ابد به شما نه بگن!!
خیر و صلاح ما رو خدا بهتر میدونه، اگه این مواردی که تا حالا رفتین خواستگاری ، یکیشون بله رو میگفت و ازدواج میکردین ، شاید معلوم نبود چی به روزگارتون میومد.
دکتر فرهنگ دعای قشنگی داره: میگه خدایا به همه ما صبر بده!
چرا کسی به خانواده ها چیزی نمیگه؟ چرا به اونها کسی آموزش نمیده؟
والا پدر مادرا فک کنم خیالشون راحته خودشون ازدواج کردن تو اون زمانام که تو سن پایین ازدواج می کردن (البته به جز بابا من فک کنم:khandeh!:) اصلا نمی تونن این چیزا رو درک کنن
مثلا شاید یه پدر واقعا نتونه درک کنه این اصرا پسرش برای چیه یا چقدر داره اذیت میشه
یا یه مادر نتونه دخترش رو درک کنه که چقدر به محبت یه نفر احتیاج داره
سلام
تجربه خودمو بگم
29 سالمه الان
مثل همه از این نیاز کلافه بودم یه زمانی.ولی تابحال با دختری بیرون حتی واسه دوستی معاشرت نداشتم چه برسه به کاره دیگه.دلیل اصلی بروز چنین نیازی و اوج و شدت اون بیکاری فرد هست.باید خودت رو اگر کار واقعی هم نداری مشغول کنی تا افکار منفی سراغت نیان.من راه حل رو برای خودم اینجور بهتر دیدم.ساعت 2 که از سر کار میام همش توی خونه ام و همشم فیلمو سریال میبینم(البته خارجی):Nishkhand:پس دیگه فکرم جایی دیگه منحرف نمیشه و طرح شیطان هم با شکست روبرو شده (هی درونم بهم میگه ول کن فیلمو سریالتو و و .. میخواد گولم بزنه اما با عقلم متوجه میشم این الهام الهامه شیطانیه و بهش بها نمیدم:ok: نه اینکه بچه خوبی باشما فقط شخصیتمو از شیطان پایینتر نمیدونم ،روی همین حساب محل سگ هم بهش نمیدم:Cheshmak:وقتی محل ندی خودش دمشو میذاره رو کولش میره اما با ترفندای گوناگون بر میگرده متها انقد باید ذهنو عقلت روشن باشه که مثل یه فایروال عمل کنه . این روشو ادامه میدم تا اینکه ازدواج کنم و از اون راه نیاز رو برطرف کنم.خلاصه مطلب این بود که خودمو سرگرم و مشغول کردم تا فرصتی برای ورود افکار تحریک آمیز به ذهنم وجود نداشته باشه . البته بهترین و موثرترین راه اینه که توبه کنی تا خدا تورو وارد دنیای عرفان کنه و این تجربه رو هم داشتم ولیکن لیاقت باقیموندن در این مورد رو نداشتم و بخاطر اشتباهاتم اینجنبه معنوی رو از دست دادم و دنبال راهیم که بتونم باز توبه کنم و راه عرفان رو برای همیشه ادامه بدم.لذتی که از عرفان خدا بر دلت میشونه هیچ قابل قیاس با لذتهای دنیایی نیست .امیدوارم کمکی کرده باشم.
حالا به هر دلیلی فراهم نمیشه
این بنده خدا ها دقیقن باید چه خاکی تو سرشون بریزن آخه ؟
الان هر کس اطرافیان و آشناهاشو بگرده ... حداقل یکی دو مورد دختر سن بالا ( بیشتر ) و پسر سن بالا که ازدواج نکردن پیدا میکنه
سلام و ادب:Gol:
در پاسخ لازم بذکر است: باید دلایل عدم امکان ازدواج بررسی شود، این دلایل گونه گون است: بسیاری از این عوامل و دلایل، به اشتباهات و خطاهای خود انسان بر می گردد، بعضی به نگاه منفی و بدبینانه برخی جوانان به ازدواج، بعضی به سخت گیری های خانواده ها و جوانان در انتخاب و یا بلندپروازی های جوانان و بعضی به تأخیر انداختن ها و موارد اینچنینی که این عوامل و دلایل موجب فراهم نبودن شرایط ازدواج است که با تغییر رویه و نگاه، موانع مرتفع و زمینه ازدواج فراهم می شود.
در برخی موارد که بدلیل تعلل، کوتاهی، تأخیر انداختن های مکرر و بی تدبیری شخص و یا خانواده، فرصت های زیادی از ازدواج را از دست داده اند و ممکن است فرد مورد نظر در موقعیت سنی ای قرار گرفته که دیگر در شرایط ایده آل نیست، راه ازدواج برای چنین فردی بسته نیست در این شرایط فرد باید به وضعیت خود توجه کرده و سطح انتظار خود از ازدواج ایده آل را تعدیل کند، با این تغییر نگاه و انتظار برای بسیاری از افراد داخل این طیف، نیز شرایط ازدواج فراهم خواهد شد.
در موارد محدود و انگشت شماری عوامل غیر اختیاری و یا اگر نگوییم غیراختیاری محض، دلایل اختیاری و عواملی که گفته شد (اشتباهات و بی تدبیری های) خود افراد، محسوس و آشکار و شناخته شده نیست. در این وضعیت هم راه برای ازدواج ایشان بسته نیست. انتخاب مسیر گوشه گیری و عزلت و یا آزاد و رها گذاشتن نفس و افتادن در وادی گناه راه مناسبی برای برون رفت از این وضعیت نیست. بلکه راه وسط(اعتدال) یعنی حضور شایسته و بایسته در فعالیت های اجتماعی سیاسی، دینی و فرهنگی و حتی اقتصادی ضمن آنکه قدرت تمرکز و کنترل ایشان بر نفس را موجب می شود و تا حدود زیادی محدوده فعالیت این قوه و غریزه را محدود و کنترل می کند. موجب رشد و شکوفایی استعدادها و کمالات وجودی ایشان را فراهم نموده و از گذر آن زمینه آشنایی و معرفی شخصیت کمالی آنها در کانون های مختلف نیز مهیا می گردد و تجربه ثابت کرده که بسیاری از ازدواج ها متأثر از همین رویکرد بوده است.
علاوه بر آن، می توان به راه هایی که در آموزه های دینی ما مورد تأکید قرار گرفته اشاره نمود که گاه بدلیل مغفول ماندن از آن، مشکلات و گرفتاری هایی که با اتکاء به این اموزه ها قابل رفع هستند بدون دلیل باقی می مانند از جمله: دعا و توسل به اهل بیت(ع)، نذر و نیاز، رعایت تقوا و اهتمام به واجبات(معامله با خدا)، جلب رضایت خاص پدر و مادر و بهره مندی از دعای ایشان، دستگیری و کمک به محرومان، صدقه و صله رحم و ...
در پایان گفتنی است: خداوند، با قرار دادن این نیاز در انسان، برای همه بندگانش امکان ازدواج را نیز مقدر کرده است، و راه دستیابی به مقدرات الهی جدای از تلاش و تدبیر خود آدمی نیست. بقول معروف، خداوند فرموده: "از تو حرکت از من برکت". و اصولاً بدون تلاش و کوشش(توأم با تدبیر) برای انسان چیزی نیست.(و ان لیس للانسان الا ما سعی). گاهی انسان با بی تدبیری و یا با تنبلی و کهالت، پلهای بسیاری را پیش رو تخریب نموده درهای موفقیت زیادی را بروی خود می بندد و آنگاه که با عواقب و نتیجه عملکردهای غلط خود مواجه می شود یا بدنبال مقصر می گردد و یا بدنبال پاک کردن صورت مسأله و یا اشکال کردن به ان می پردازد.
عموماً در مسائل زندگی که دست لطف و عنایت الهی و حکمت و خیرخواهی الهی مطرح است، کسانی که در اثر بی تدبیری و یا خطاکاری به مشکلاتی برخورد می کنند، یا پای خدا را مستقیماً و بی واسطه، به میان می کشند و این اتفاقات را خواست و مشیت خدا می دانند و از عبارات سرنوشت، خواست خدا و ... یاد می کنند. این قبیل افراد معمولاً اگر خیر و توفیقی تحصیل کنند به خود نسبت داده و مشکلات و گرفتاری هاشان را به خدا نسبت می دهند. و یا به خلقت خدا اشکال می کنند، گویا بیشتر و بهتر از خالق می دانند و می فهمند؟؟؟ و یا حتی اگر اشکال نکنند، چون نمی خواهند در این میدان امتحان کوشا و فعال باشند و با استفاده از استعدادها و توانایی های خدادادی در مسیر حل مسأله تلاش کنند، صورت مسأله را پاک کرده، نظیر نمونه مطرح اصل غریزه جنسی را غیرضروری می شمارند.(دقت کنید)
سلام
تجربه خودمو بگم
29 سالمه الان
مثل همه از این نیاز کلافه بودم یه زمانی.ولی تابحال با دختری بیرون حتی واسه دوستی معاشرت نداشتم چه برسه به کاره دیگه.دلیل اصلی بروز چنین نیازی و اوج و شدت اون بیکاری فرد هست.باید خودت رو اگر کار واقعی هم نداری مشغول کنی تا افکار منفی سراغت نیان.من راه حل رو برای خودم اینجور بهتر دیدم.ساعت 2 که از سر کار میام همش توی خونه ام و همشم فیلمو سریال میبینم(البته خارجی):Nishkhand:پس دیگه فکرم جایی دیگه منحرف نمیشه و طرح شیطان هم با شکست روبرو شده (هی درونم بهم میگه ول کن فیلمو سریالتو و و .. میخواد گولم بزنه اما با عقلم متوجه میشم این الهام الهامه شیطانیه و بهش بها نمیدم:ok: نه اینکه بچه خوبی باشما فقط شخصیتمو از شیطان پایینتر نمیدونم ،روی همین حساب محل سگ هم بهش نمیدم:Cheshmak:وقتی محل ندی خودش دمشو میذاره رو کولش میره اما با ترفندای گوناگون بر میگرده متها انقد باید ذهنو عقلت روشن باشه که مثل یه فایروال عمل کنه . این روشو ادامه میدم تا اینکه ازدواج کنم و از اون راه نیاز رو برطرف کنم.خلاصه مطلب این بود که خودمو سرگرم و مشغول کردم تا فرصتی برای ورود افکار تحریک آمیز به ذهنم وجود نداشته باشه . البته بهترین و موثرترین راه اینه که توبه کنی تا خدا تورو وارد دنیای عرفان کنه و این تجربه رو هم داشتم ولیکن لیاقت باقیموندن در این مورد رو نداشتم و بخاطر اشتباهاتم اینجنبه معنوی رو از دست دادم و دنبال راهیم که بتونم باز توبه کنم و راه عرفان رو برای همیشه ادامه بدم.لذتی که از عرفان خدا بر دلت میشونه هیچ قابل قیاس با لذتهای دنیایی نیست .امیدوارم کمکی کرده باشم.
سلام
تجربه خودمو بگم
29 سالمه الان
مثل همه از این نیاز کلافه بودم یه زمانی.ولی تابحال با دختری بیرون حتی واسه دوستی معاشرت نداشتم چه برسه به کاره دیگه.دلیل اصلی بروز چنین نیازی و اوج و شدت اون بیکاری فرد هست.باید خودت رو اگر کار واقعی هم نداری مشغول کنی تا افکار منفی سراغت نیان.من راه حل رو برای خودم اینجور بهتر دیدم.ساعت 2 که از سر کار میام همش توی خونه ام و همشم فیلمو سریال میبینم(البته خارجی):Nishkhand:پس دیگه فکرم جایی دیگه منحرف نمیشه و طرح شیطان هم با شکست روبرو شده (هی درونم بهم میگه ول کن فیلمو سریالتو و و .. میخواد گولم بزنه اما با عقلم متوجه میشم این الهام الهامه شیطانیه و بهش بها نمیدم:ok: نه اینکه بچه خوبی باشما فقط شخصیتمو از شیطان پایینتر نمیدونم ،روی همین حساب محل سگ هم بهش نمیدم:Cheshmak:وقتی محل ندی خودش دمشو میذاره رو کولش میره اما با ترفندای گوناگون بر میگرده متها انقد باید ذهنو عقلت روشن باشه که مثل یه فایروال عمل کنه . این روشو ادامه میدم تا اینکه ازدواج کنم و از اون راه نیاز رو برطرف کنم.خلاصه مطلب این بود که خودمو سرگرم و مشغول کردم تا فرصتی برای ورود افکار تحریک آمیز به ذهنم وجود نداشته باشه . البته بهترین و موثرترین راه اینه که توبه کنی تا خدا تورو وارد دنیای عرفان کنه و این تجربه رو هم داشتم ولیکن لیاقت باقیموندن در این مورد رو نداشتم و بخاطر اشتباهاتم اینجنبه معنوی رو از دست دادم و دنبال راهیم که بتونم باز توبه کنم و راه عرفان رو برای همیشه ادامه بدم.لذتی که از عرفان خدا بر دلت میشونه هیچ قابل قیاس با لذتهای دنیایی نیست .امیدوارم کمکی کرده باشم.
ممنون از اشتراک تجربتون
کسی که بیکار هست چیکار کنه؟ نمیشه که صبح تا شب با فیلم و ورزش و...بگذرونه!
در پاسخ لازم بذکر است: باید دلایل عدم امکان ازدواج بررسی شود، این دلایل گونه گون است: بسیاری از این عوامل و دلایل، به اشتباهات و خطاهای خود انسان بر می گردد، بعضی به نگاه منفی و بدبینانه برخی جوانان به ازدواج، بعضی به سخت گیری های خانواده ها و جوانان در انتخاب و یا بلندپروازی های جوانان و بعضی به تأخیر انداختن ها و موارد اینچنینی که این عوامل و دلایل موجب فراهم نبودن شرایط ازدواج است که با تغییر رویه و نگاه، موانع مرتفع و زمینه ازدواج فراهم می شود.
در برخی موارد که بدلیل تعلل، کوتاهی، تأخیر انداختن های مکرر و بی تدبیری شخص و یا خانواده، فرصت های زیادی از ازدواج را از دست داده اند و ممکن است فرد مورد نظر در موقعیت سنی ای قرار گرفته که دیگر در شرایط ایده آل نیست، راه ازدواج برای چنین فردی بسته نیست در این شرایط فرد باید به وضعیت خود توجه کرده و سطح انتظار خود از ازدواج ایده آل را تعدیل کند، با این تغییر نگاه و انتظار برای بسیاری از افراد داخل این طیف، نیز شرایط ازدواج فراهم خواهد شد.
در موارد محدود و انگشت شماری عوامل غیر اختیاری و یا اگر نگوییم غیراختیاری محض، دلایل اختیاری و عواملی که گفته شد (اشتباهات و بی تدبیری های) خود افراد، محسوس و آشکار و شناخته شده نیست. در این وضعیت هم راه برای ازدواج ایشان بسته نیست. انتخاب مسیر گوشه گیری و عزلت و یا آزاد و رها گذاشتن نفس و افتادن در وادی گناه راه مناسبی برای برون رفت از این وضعیت نیست. بلکه راه وسط(اعتدال) یعنی حضور شایسته و بایسته در فعالیت های اجتماعی سیاسی، دینی و فرهنگی و حتی اقتصادی ضمن آنکه قدرت تمرکز و کنترل ایشان بر نفس را موجب می شود و تا حدود زیادی محدوده فعالیت این قوه و غریزه را محدود و کنترل می کند. موجب رشد و شکوفایی استعدادها و کمالات وجودی ایشان را فراهم نموده و از گذر آن زمینه آشنایی و معرفی شخصیت کمالی آنها در کانون های مختلف نیز مهیا می گردد و تجربه ثابت کرده که بسیاری از ازدواج ها متأثر از همین رویکرد بوده است.
علاوه بر آن، می توان به راه هایی که در آموزه های دینی ما مورد تأکید قرار گرفته اشاره نمود که گاه بدلیل مغفول ماندن از آن، مشکلات و گرفتاری هایی که با اتکاء به این اموزه ها قابل رفع هستند بدون دلیل باقی می مانند از جمله: دعا و توسل به اهل بیت(ع)، نذر و نیاز، رعایت تقوا و اهتمام به واجبات(معامله با خدا)، جلب رضایت خاص پدر و مادر و بهره مندی از دعای ایشان، دستگیری و کمک به محرومان، صدقه و صله رحم و ...
در پایان گفتنی است: خداوند، با قرار دادن این نیاز در انسان، برای همه بندگانش امکان ازدواج را نیز مقدر کرده است، و راه دستیابی به مقدرات الهی جدای از تلاش و تدبیر خود آدمی نیست. بقول معروف، خداوند فرموده: "از تو حرکت از من برکت". و اصولاً بدون تلاش و کوشش(توأم با تدبیر) برای انسان چیزی نیست.(و ان لیس للانسان الا ما سعی). گاهی انسان با بی تدبیری و یا با تنبلی و کهالت، پلهای بسیاری را پیش رو تخریب نموده درهای موفقیت زیادی را بروی خود می بندد و آنگاه که با عواقب و نتیجه عملکردهای غلط خود مواجه می شود یا بدنبال مقصر می گردد و یا بدنبال پاک کردن صورت مسأله و یا اشکال کردن به ان می پردازد.
عموماً در مسائل زندگی که دست لطف و عنایت الهی و حکمت و خیرخواهی الهی مطرح است، کسانی که در اثر بی تدبیری و یا خطاکاری به مشکلاتی برخورد می کنند، یا پای خدا را مستقیماً و بی واسطه، به میان می کشند و این اتفاقات را خواست و مشیت خدا می دانند و از عبارات سرنوشت، خواست خدا و ... یاد می کنند. این قبیل افراد معمولاً اگر خیر و توفیقی تحصیل کنند به خود نسبت داده و مشکلات و گرفتاری هاشان را به خدا نسبت می دهند. و یا به خلقت خدا اشکال می کنند، گویا بیشتر و بهتر از خالق می دانند و می فهمند؟؟؟ و یا حتی اگر اشکال نکنند، چون نمی خواهند در این میدان امتحان کوشا و فعال باشند و با استفاده از استعدادها و توانایی های خدادادی در مسیر حل مسأله تلاش کنند، صورت مسأله را پاک کرده، نظیر نمونه مطرح اصل غریزه جنسی را غیرضروری می شمارند.(دقت کنید)
موفق باشید ... :Gol:
جناب شکور
باور بفرمایید فقط در مقام حرف سادست این حرفها...
وقتی خدا نخواد، شما شبانه روز زار بزنی و نذر و نیاز کنی، هیچ توقعی هم نداشته باشی، خودت رو با خاک هم یکسان کنی نمیشه!
در برخی موارد که بدلیل تعلل، کوتاهی، تأخیر انداختن های مکرر و بی تدبیری شخص و یا خانواده، فرصت های زیادی از ازدواج را از دست داده اند و ممکن است فرد مورد نظر در موقعیت سنی ای قرار گرفته که دیگر در شرایط ایده آل نیست، راه ازدواج برای چنین فردی بسته نیست در این شرایط فرد باید به وضعیت خود توجه کرده و سطح انتظار خود از ازدواج ایده آل را تعدیل کند، با این تغییر نگاه و انتظار برای بسیاری از افراد داخل این طیف، نیز شرایط ازدواج فراهم خواهد شد.
من هنوز هم نمیتونم باور کنم، خدایی که این همه ازش تعریف میکنید، به خاطر چندتا اشتباه کوچک یا به تعبیر شما بی تدبیری غیر عمدیه خودش و خانوادش، خدا برای همیشه این این در رو بروش ببنده!!!
در ثانی، مگه ازدواج در سنین بالا هم اصلا به دردی میخوره، آدم بخواد خودش رو در این حد کوچک کنه، که جاهایی حضور پیدا کنه که داد میزنه بیاید من میخوام ازدواج کنم!؟ انصافا به دردی میخوره اصلا؟
من تجربه شخصی خودم رو میگم، از اوج احساس و شور و شوق نزول پیدا کردم شدم در حد یک تکه سنگ؟! در این حد که حوصله خودم رو هم ندارم چه برسه به یک کس دیگه و یا اصلا یک ایل و تبار دیگه؟! حتی گاهی خدا رو شکر میکنم از اینکه این درش رو بروم بسته!
مثل سگ پشیمونم که خواستم پاک باشم، خواستم خودش بده، خواستم وفادار باشم به همسر آیندم؟! ای کاش حداقل بعضی چیزا رو تجربه میکردم.
در پاسخ لازم بذکر است: باید دلایل عدم امکان ازدواج بررسی شود، این دلایل گونه گون است: بسیاری از این عوامل و دلایل، به اشتباهات و خطاهای خود انسان بر می گردد، بعضی به نگاه منفی و بدبینانه برخی جوانان به ازدواج، بعضی به سخت گیری های خانواده ها و جوانان در انتخاب و یا بلندپروازی های جوانان و بعضی به تأخیر انداختن ها و موارد اینچنینی که این عوامل و دلایل موجب فراهم نبودن شرایط ازدواج است که با تغییر رویه و نگاه، موانع مرتفع و زمینه ازدواج فراهم می شود.
در برخی موارد که بدلیل تعلل، کوتاهی، تأخیر انداختن های مکرر و بی تدبیری شخص و یا خانواده، فرصت های زیادی از ازدواج را از دست داده اند و ممکن است فرد مورد نظر در موقعیت سنی ای قرار گرفته که دیگر در شرایط ایده آل نیست، راه ازدواج برای چنین فردی بسته نیست در این شرایط فرد باید به وضعیت خود توجه کرده و سطح انتظار خود از ازدواج ایده آل را تعدیل کند، با این تغییر نگاه و انتظار برای بسیاری از افراد داخل این طیف، نیز شرایط ازدواج فراهم خواهد شد.
اگه بعضیا هیچکدوم از این موانع سر راهشون نبوده و باز مجرد موندن وهیچ موقعیت ازدواج ندارن دلیلش چی میتونه باشه؟
واقعا هستن که هیچ مشکلی ندارن ولی شرایط ازدواج براشون پیش نمیاد
تازه ادمای مقیدی هم هستم کلی دعا نذر نیاز هم برای رفع این مشکل انجام دادن ولی نشده خوب در این شرایط مقصر کیه واقعا؟
نگین باید صبر کنه وتقوا پیشه کنه وچیزای دیگه مثلا میشناسم دختری که از نجابت وپاکی واخلاق وظاهر وشخصیت وتحصیلات کلا هیچی کم نداره
ولی سنش همینجور رفته بالا دریغ از یه خواستگار مثلا همچین افرادی بخصوص دخترا که کسی رو هم ندارن حمایتشون کنه یا تکیه گاهشون باشه
چجوری باید توی این جامعه خراب با این دیدگاه غلط مردم در مورد دختر مجرد، بخواد تنها زندگی کنن؟
خدا توی همچین مواقعی با حکمتش چی رو میخواد به این ادما بفهمونه؟من خودم واقعا درک نمیکنم!
جناب شکور
باور بفرمایید فقط در مقام حرف سادست این حرفها...
وقتی خدا نخواد، شما شبانه روز زار بزنی و نذر و نیاز کنی، هیچ توقعی هم نداشته باشی، خودت رو با خاک هم یکسان کنی نمیشه!
من هنوز هم نمیتونم باور کنم، خدایی که این همه ازش تعریف میکنید، به خاطر چندتا اشتباه کوچک یا به تعبیر شما بی تدبیری غیر عمدیه خودش و خانوادش، خدا برای همیشه این این در رو بروش ببنده!!!
در ثانی، مگه ازدواج در سنین بالا هم اصلا به دردی میخوره، آدم بخواد خودش رو در این حد کوچک کنه، که جاهایی حضور پیدا کنه که داد میزنه بیاید من میخوام ازدواج کنم!؟ انصافا به دردی میخوره اصلا؟
من تجربه شخصی خودم رو میگم، از اوج احساس و شور و شوق نزول پیدا کردم شدم در حد یک تکه سنگ؟! در این حد که حوصله خودم رو هم ندارم چه برسه به یک کس دیگه و یا اصلا یک ایل و تبار دیگه؟! حتی گاهی خدا رو شکر میکنم از اینکه این درش رو بروم بسته!
مثل سگ پشیمونم که خواستم پاک باشم، خواستم خودش بده، خواستم وفادار باشم به همسر آیندم؟! ای کاش حداقل بعضی چیزا رو تجربه میکردم.
اصلا درکتون نمیکنم از چه رحمتی دارید حرف میزنید!
دلیلش اینه که فقط خدا رو برای رسیدن به آرزوهای دنیایی خودمون میخواییم ، نه برای خودش
بخدا قسم چیزایی مهم تر از ازدواج هم وجود داره ، چون الان داریمشون بهشون فکر نمیکنیم
دلیلش اینه که فقط خدا رو برای رسیدن به آرزوهای دنیایی خودمون میخواییم ، نه برای خودش
بخدا قسم چیزایی مهم تر از ازدواج هم وجود داره ، چون الان داریمشون بهشون فکر نمیکنیم
باور کن خودمون درها رو روی خودمون بستیم،
من منظورم فقط ازدواج نیست...ازدواج یکیشونه. ای کاش بقیه مشکلاتم حل میشد، ازدواج و کامل شدن و ...پیشکش.
وقتی موضوع ازدواج پررنگتر میشه که همه مشکلات باهم بهت هجوم بیارن...
کدوممممممممممممم در؟ در مورد من که اصلا دری نیست که بخوام ببندمش یا باز بذارم؟! شما این حرفا رو میگید به خدا همش اشکه که از چشم میاد.
ای کاش یه کارشناسی بیاد به این جور سوالا جواب بده که خودش مجرد باشه وحال روز مجردا رو درک کنه؟
از قدیم گفتن سیر از گرسنه خبر نداره و سواره چه خبر دارد از حال پیاده!
من کاملا از خودم بدم میاد
چرا خداوند غریزه و نیاز جنسی رو در انسان قرار داد؟؟؟
واقعا دلیل اینکه خداوند غریزه جنسی رو در انسان قرار داده نمیدونم و از این ویژگی حیوانی متنفرم...
خسته شدم از افکار مزخرف و اینکه الآن نمی تونم ازدواج کنم...
خدا می تونست این ویژگی رو در انسان خلق نکنه اما نخواست...
چرا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
از این نیاز متنفرم
از فکر کردن دربارش متنفرم
الآن شرایط ازدواج رو ندارم و از فکر کردن به ازدواج متنفرم
واقعا خسته شدم
به خاطر فکر کردن به این موضوع مزخرف خیلی از چیزامو از دست دادم
نمی دونم به کجا پناه ببرم
به خدایی که دوسش دارم اما ازش خجالت می کشم؟؟؟
تا کی می خوام گناه کنم؟
و تا کی می خواد آبروم رو حفظ کنه؟؟؟
از مرگ در این وضعیت می ترسم اما...
سلام
من کاملا از خودم بدم میاد
چرا خداوند غریزه و نیاز جنسی رو در انسان قرار داد؟؟؟
واقعا دلیل اینکه خداوند غریزه جنسی رو در انسان قرار داده نمیدونم و از این ویژگی حیوانی متنفرم...
خسته شدم از افکار مزخرف و اینکه الآن نمی تونم ازدواج کنم...
خدا می تونست این ویژگی رو در انسان خلق نکنه اما نخواست...
چرا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
از این نیاز متنفرم
از فکر کردن دربارش متنفرم
الآن شرایط ازدواج رو ندارم و از فکر کردن به ازدواج متنفرم
واقعا خسته شدم
به خاطر فکر کردن به این موضوع مزخرف خیلی از چیزامو از دست دادم
نمی دونم به کجا پناه ببرم
به خدایی که دوسش دارم اما ازش خجالت می کشم؟؟؟
تا کی می خوام گناه کنم؟
و تا کی می خواد آبروم رو حفظ کنه؟؟؟
از مرگ در این وضعیت می ترسم اما...
البته من پاسخ کارشناس پاسخگو رو خواندم وایشان پاسخ دقیق و درست را گفته اند ولیکن می خواهم من هم با زبان خودم این مطلب را بیان کنم. ما در تعریف انسان این نکته را داریم که الانسان حیوان ناطق یعنی در گام اول انسان یکی از حیوانات است. و اینکه مانند آنها راه می رود . احتیاج به غذا دارد . رشد می کندو سایر صفات جسمی آنها ، و بعد دیگر انسان ناطقیت آن است که صفتی است که انسان را از حیوانات دیگر متمایز می کند که اصطلاحا به آن فصل تعریف می گویند. همانطور که در اسب صفت ساحل بودن( شیهه کشیدن ) ملاک تخصیص آن از حیوانات دیگر است . البته غریزیه شهوت نیز از صفات حیوانی است . ولی چیز بدی نیست . اگر همه بخواهند مانند شما فکر کنند باید گرسنگان بگویند که اصلا خلقت غذا و گرسنگی به چه دردی می خورد و... .
البته خداوند که حکیم مطلق است جهان را برا اساس نظام احسن خلق کرده است . و این بهترین حالتی است که می شود در جهان وجود داشته باشد و اگر به هر شکل دیگری باشد قطعا ناقص خواهد بود. و اینکه شما می گویید: که اگر غریزه جنسی نبود انسانها از روی عواطف تولید مثل را انجام می دادند حرف قابل قبولی نیست . بلکه عواطف برای مرحله بعد و پس از غریزه جنسی قرار دارد. کشش عواطف برای اینکه یک زن و مرد بخواهند در کنار هم زندگی کنند و ارتباط برقرار کنند در حالی که نیازی به آن ارتباط ندارند و هیچ لذتی از آن نمی برند کافی نیست چه رسد به اینکه بخواهند هزینه های زندگی مشترک را نیز به عهده بگیرند وبسیاری از رنجهایی که از بیان آنها برایم ممکن نیست تا همین جا هم زیادی وارد شدم. و اگر بخواهید در زندگی ها نگاه کنید که چند درصد از کسانی که صاحب فرزند می شوند از روی عواطف است خودتان به ضعف سخن خود پی خواهید برد:soal:.
اما یک نکته این است که این غریزه قرار نیست که مشکل ساز باشد قرار است که یکی از امورات زندگی اجتماعی را حل کند چنانچه در زندگی سایر حیوانات نیز مشکل ساز نشده .ما انسانها از آنجایی که عادت داریم همه چیز را خراب کنیم و به نهایت سختی و گرفتاری برای خود تبدیل کنیم کار به اینجا کشیده :jangjoo:. اینکه ازدواج یک امر بسیار سخت و پیچیده شده کار ما انسانهاست نه کار خدا ما هستیم که در این امر معمولی و طبیعی گره در کار می اندازیم حالا اگر تالار نباشد خانه مستقل نباشد و بخواهیم در کنار پدر و مادر در یک اتاق زندگی کنیم و طلا و جواهر نباشد و ماشین عروس آن چنانی و لباس عروس و ... نباشد نمی شود ازدواج کرد اینها شرایطی است که خداوند قرار داده یا ما قرار دادیم . مگر پدر و مادر ما سالها با پدر و مادرشان در یک اتاق کوچک زندگی نمی کردند. ما سیم برق را در دست خود گرفته ایم و خود مان عمدا دوشاخه را به برق زدیم و می گوییم خدایا چرا برق را آفریدی؟:god: و خداوند نفرموده است که صبر کنید و تقوا پیشه کنید . خداوند فرموده ازدواج کنید ما این امر را برای خود سخت کرده ایم و می گوییم باید درسم تمام شود باید سنم به فلان مقدار برسد و ... . خوب غریزه کار طبیعی خودش را می کند . خداوند فقط امر می کند که این غریزه را باید از مسیر طبیعی و عاقلانه اش دنبال کنید. ما هنوز نمی دونیم باید از کی شکایت کنیم و از کی طلبکاریم . حرف آخرم خداوند نجات دهنده و توبه پذیر است . از خودش بخواهید و تفکراتتان را اصلاح کنید خداوند نجاتتان می دهد بدون شک...
داریم همه چیز را خراب کنیم و به نهایت سختی و گرفتاری برای خود تبدیل کنیم کار به اینجا کشیده :jangjoo:. اینکه ازدواج یک امر بسیار سخت و پیچیده شده کار ما انسانهاست نه کار خدا ما هستیم که در این امر معمولی و طبیعی گره در کار می اندازیم حالا اگر تالار نباشد خانه مستقل نباشد و بخواهیم در کنار پدر و مادر در یک اتاق زندگی کنیم و طلا و جواهر نباشد و ماشین عروس آن چنانی و لباس عروس و ... نباشد نمی شود ازدواج کرد اینها شرایطی است که خداوند قرار داده یا ما قرار دادیم . مگر پدر و مادر ما سالها با پدر و مادرشان در یک اتاق کوچک زندگی نمی کردند. ما سیم برق را در دست خود گرفته ایم و خود مان عمدا دوشاخه را به برق زدیم و می گوییم خدایا چرا برق را آفریدی؟:god: و خداوند نفرموده است که صبر کنید و تقوا پیشه کنید . خداوند فرموده ازدواج کنید ما این امر را برای خود سخت کرده ایم و می گوییم باید درسم تمام شود باید سنم به فلان مقدار برسد و ... . خوب غریزه کار طبیعی خودش را می کند . خداوند فقط امر می کند که این غریزه را باید از مسیر طبیعی و عاقلانه اش دنبال کنید. ما هنوز نمی دونیم باید از کی شکایت کنیم و از کی طلبکاریم . حرف آخرم خداوند نجات دهنده و توبه پذیر است . از خودش بخواهید و تفکراتتان را اصلاح کنید خداوند نجاتتان می دهد بدون شک...
سید کربلایی جان شما هم که همون حرفا رو میزنی ای خداااااا چرا کسی باورش نمیشه:ghati: گاهی واقعا ازدواج دست ما نیست!!!!!
من به یقین رسیدم بخصوص در مورد خودم تا خود خدا نخواد هیچ کاری از دست من بر نمیاد توی این مورد :geryeh:
چرا هیچ کس از نیاز عاطفی نمیگه؟
میدونم نیاز جنسی سخته ولی واسه ما دخترا نیاز عاطفی خیلی زجرآوره
من همه ی تلاشم اینه که به شوهر آیندم وفادار بمونم ولی واقعا بعضی اوقات کم میارم
بعضی اوقات دلم میخاد فقط یه جنس مخالف باشه که من باهاش حرف بزنم همین
واقعا نمیدونم با این نیاز عاطفی باید چکار کرد
واویلا اگه با نیاز جنسی همراه بشه
سید کربلایی جان شما هم که همون حرفا رو میزنی ای خداااااا چرا کسی باورش نمیشه:ghati: گاهی واقعا ازدواج دست ما نیست!!!!!
من به یقین رسیدم بخصوص در مورد خودم تا خود خدا نخواد هیچ کاری از دست من بر نمیاد توی این مورد :geryeh:
حق با شماست علتش هم این است که سوال شما خیلی مفهوم نیست. شاید مقصود شما نبودن مورد مناسب باشه که من در خصوص آن فکر نکرده بودم .ولی همین مشکل هم باز ارتباطی به خدا نداره و این مشکل که به عللی برای برخی پیش می آید مثلا کسانی هستند که چون مذهبی اند و چادری کسی سراغشان نمی ره و سن این ها بالا می ره این به جهت این است گناه طبع انسان ها را عوض کرده و الا خداوند عالم را متعادل خلق کرده و اساس خلقت مردها بر اساس غیرت است ولی گناه این خاصیت را یک صفت زشت در بین مردم جلوه می دهد.و طبع مردم عوض شده. و یک مثال هم بگم امیدوارم سوءتفاهم نشه و همه بگویند که از موقعیت سوء استفاده کرده ام برای بیان این حرف ها و... همچنین اینکه در عرف ما ازدواج مجدد برای آقایون خیلی بد هست ارتباطی به خدا ندارد ولی شما در عربستان می بینید که این عرف نیست بلکه عرف در آنجا این است که اگر مردی پس از ازدواج توانست بیش مخارج همسر اول در حد متعارف درآمد داشته باشد همان همسر اول برای او به خواستگاری می رود و این را برای خود افتخار می داند البته اصلا ولش کنید این مورد رو ولی اگر شما همه امور رو دقیق و با تفکر نگاه کنید می بینید که خلقت خدا بی نقصه.
بله نیاز جنسی رو میتونی با هر ترفندی سرکوبش کنی و یا کلا با خوردن دارو شرش رو کم کنی !!!ولی نیاز عاطفی رو دیگه نمیشه سرکوب کرد!
هر چقدر ادم سنش بره بالاتر بخصوص دخترا این نیاز در اونها شدیدتر میشه ووقتی کسی نباشه این نیاز وبر طرف کنه وتنهایش پر کنه یا کلا همدم و همراهش باشه تو زندگی
خیلی زود پژمرده وافسرده میشه منزوی وگوشه گیر میشه اینقدر باید بریزه توی خودش تا بلاخره توی سن جوانی پیر بشه!
حق با شماست علتش هم این است که سوال شما خیلی مفهوم نیست. شاید مقصود شما نبودن مورد مناسب باشه که من در خصوص آن فکر نکرده بودم .ولی همین مشکل هم باز ارتباطی به خدا نداره و این مشکل که به عللی برای برخی پیش می آید مثلا کسانی هستند که چون مذهبی اند و چادری کسی سراغشان نمی ره و سن این ها بالا می ره این به جهت این است گناه طبع انسان ها را عوض کرده و الا خداوند عالم را متعادل خلق کرده و اساس خلقت مردها بر اساس غیرت است ولی گناه این خاصیت را یک صفت زشت در بین مردم جلوه می دهد.و طبع مردم عوض شده.
پس حکمت خدا چرا برای این دخترا که همه عمرشون سعی کردن پاک بمونن و نجابت خودشون حفظ کردن باید تنهایی رورقم بزنه؟
چرا باید به جرم مقید و محجبه بودن سنشون بره بالا وکسی نیاد سراغشون پس خدا چرا یه فکری به حال اونا نکرده؟
پس چرا گفته زنان ومردان پاک مال هم هست!پس کووووووووو؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
من دخترای پاک و نجیب میشناختم که به جرم همین نجابتشون تا اخر عمر مجرد موندن! چرا چون یه مرررررررررررد پاک مثل خودشون نبود بیاد انتخابشون کنه!
خدایا میدونم صدای این همه جوون رو میشنوی ، به عزت و جلالت قسمت میدیم ، کسی رو از درگاهت ناامید نکن:Sham:
آرزوی فقط یک لحظه خوشبینی شما رو دارم...
ما قبلا امتحان کردیم، شما خودتون رو خسته نکنید....کسی جواب بده نیست.
از آقا سید هم خیلی ممنون که بحث پیچیده رو خیلی راحت به ازداوج دوم آقایون ربط دادن.... یعنی مشکل از همسران اوله که به خواستگاری برای شوهراشون نمیرن و این همه دختر سن بالا شدن؟ شما اول مشکل آقای پسرهای مجرد رو حل کنید، بعدش اگه باز دختری موند، میشه به اون مورد هم فکر کرد.:ghati:
بله نیاز جنسی رو میتونی با هر ترفندی سرکوبش کنی و یا کلا با خوردن دارو شرش رو کم کنی !!!ولی نیاز عاطفی رو دیگه نمیشه سرکوب کرد!
هر چقدر ادم سنش بره بالاتر بخصوص دخترا این نیاز در اونها شدیدتر میشه ووقتی کسی نباشه این نیاز وبر طرف کنه وتنهایش پر کنه یا کلا همدم و همراهش باشه تو زندگی
خیلی زود پژمرده وافسرده میشه منزوی وگوشه گیر میشه اینقدر باید بریزه توی خودش تا بلاخره توی سن جوانی پیر بشه!
ببخشید میشه بپرسم تاحالاچندتا خواستگارردکردین؟
آیا هیچ کدوم از موارد مناسب نبودن یا سنگ جلوی پاشون انداختید؟:_loool:
پس حکمت خدا چرا برای این دخترا که همه عمرشون سعی کردن پاک بمونن و نجابت خودشون حفظ کردن باید تنهایی رورقم بزنه؟
چرا باید به جرم مقید و محجبه بودن سنشون بره بالا وکسی نیاد سراغشون پس خدا چرا یه فکری به حال اونا نکرده؟
پس چرا گفته زنان ومردان پاک مال هم هست!پس کووووووووو؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
من دخترای پاک و نجیب میشناختم که به جرم همین نجابتشون تا اخر عمر مجرد موندن! چرا چون یه مرررررررررررد پاک مثل خودشون نبود بیاد انتخابشون کنه!
اصللللللابااین حرفتون موافق نیستم خیلی از پسرای خوب دغدغه شون پیدا کردن دختر عفیف وبا حیاست وخداون همه چیز رو زوج آفریده اگرهنوز نیمه گمشده تون پیدا نشده شاید امتحان الهی برای خویش تنداری باشه از رحمت بی کران الهی نا امید نشین
بابا دمت گرم که به خاطر گناه نکردن، تو شرایط بیمارستان، خودتو داری حفظ میکنی ، به خودت افتخار کن.
البته حرف زدن برای من راحته ، باید جای شما بود تا دقیقا درکتون کرد.
کی گفته زشته یا گناه داره که شما تحریک میشی، شما هم انسانی ، غریزه داری، فقط باید تو اون شرایط و بعدش خودتو کنترل کنی و اون لحظه خدا رو بیار جلو چشات ، ببین تو این جور شرایط چی گفته ، باید چی کار کنی
شما الان علم غیب داری ، که به این زودیا ازدواج نمیکنی؟ مثلا 5 تا مورد به شما نه گفتن ، دیگه قرار تا ابد به شما نه بگن!!
خیر و صلاح ما رو خدا بهتر میدونه، اگه این مواردی که تا حالا رفتین خواستگاری ، یکیشون بله رو میگفت و ازدواج میکردین ، شاید معلوم نبود چی به روزگارتون میومد.
دکتر فرهنگ دعای قشنگی داره: میگه خدایا به همه ما صبر بده!
نوکرتم صبر کن
من تمام این مدت دارم دعا میکنم خدایا ازدواج با اون همسری که به صلاحم هست رو نصیبم کن
اما انگار نه انگار. ..دعاهام اصلا هیچ اثری نداره
بله اما با اوضاع فعلی که مادرم میگه صبر کن تا درست تموم بشه و بعدشم تازه فقط از خوزستان بریم دنبال دختر بگردیم و اونم بریم که آیا جوابشون منفی باشه یا مثبت....
تا اون موقع واقعا من به گناه نیفتادم؟؟؟ حتی در حد یه فکز چند ثانیه ای یا نگاه؟
نمیدونم حکمت این کار خدا چیه که این نیروی جنسی رو با این شدت گذاشته در وجود یه آدم بیچاره مثل من و برای اینکه امتحان کنه راه ارضاش رو هم بسته و اگه گناه هم بکنم عذاب در انتظارمه هم دنیوی هم اخروی
بعد هی بعضی دوستان بگن نیروی جنسی خوبه
والا پدر مادرا فک کنم خیالشون راحته خودشون ازدواج کردن تو اون زمانام که تو سن پایین ازدواج می کردن (البته به جز بابا من فک کنم:khandeh!:) اصلا نمی تونن این چیزا رو درک کنن
مثلا شاید یه پدر واقعا نتونه درک کنه این اصرا پسرش برای چیه یا چقدر داره اذیت میشه
یا یه مادر نتونه دخترش رو درک کنه که چقدر به محبت یه نفر احتیاج داره
(البته این دو تا حس برای هر دو جنس هست )
برای من هم هر از چند وقت یه بار پدر و مادر کاملا نظر شون عوض میشه و میگن چقدر عجله داری ازدواج برای تو هنوز زوده و هنوز سنت مناسب ازدواج نیست د
و ...
در پاسخ لازم بذکر است: باید دلایل عدم امکان ازدواج بررسی شود، این دلایل گونه گون است: بسیاری از این عوامل و دلایل، به اشتباهات و خطاهای خود انسان بر می گردد، بعضی به نگاه منفی و بدبینانه برخی جوانان به ازدواج، بعضی به سخت گیری های خانواده ها و جوانان در انتخاب و یا بلندپروازی های جوانان و بعضی به تأخیر انداختن ها و موارد اینچنینی که این عوامل و دلایل موجب فراهم نبودن شرایط ازدواج است که با تغییر رویه و نگاه، موانع مرتفع و زمینه ازدواج فراهم می شود.
در برخی موارد که بدلیل تعلل، کوتاهی، تأخیر انداختن های مکرر و بی تدبیری شخص و یا خانواده، فرصت های زیادی از ازدواج را از دست داده اند و ممکن است فرد مورد نظر در موقعیت سنی ای قرار گرفته که دیگر در شرایط ایده آل نیست، راه ازدواج برای چنین فردی بسته نیست در این شرایط فرد باید به وضعیت خود توجه کرده و سطح انتظار خود از ازدواج ایده آل را تعدیل کند، با این تغییر نگاه و انتظار برای بسیاری از افراد داخل این طیف، نیز شرایط ازدواج فراهم خواهد شد.
در موارد محدود و انگشت شماری عوامل غیر اختیاری و یا اگر نگوییم غیراختیاری محض، دلایل اختیاری و عواملی که گفته شد (اشتباهات و بی تدبیری های) خود افراد، محسوس و آشکار و شناخته شده نیست. در این وضعیت هم راه برای ازدواج ایشان بسته نیست. انتخاب مسیر گوشه گیری و عزلت و یا آزاد و رها گذاشتن نفس و افتادن در وادی گناه راه مناسبی برای برون رفت از این وضعیت نیست. بلکه راه وسط(اعتدال) یعنی حضور شایسته و بایسته در فعالیت های اجتماعی سیاسی، دینی و فرهنگی و حتی اقتصادی ضمن آنکه قدرت تمرکز و کنترل ایشان بر نفس را موجب می شود و تا حدود زیادی محدوده فعالیت این قوه و غریزه را محدود و کنترل می کند. موجب رشد و شکوفایی استعدادها و کمالات وجودی ایشان را فراهم نموده و از گذر آن زمینه آشنایی و معرفی شخصیت کمالی آنها در کانون های مختلف نیز مهیا می گردد و تجربه ثابت کرده که بسیاری از ازدواج ها متأثر از همین رویکرد بوده است.
علاوه بر آن، می توان به راه هایی که در آموزه های دینی ما مورد تأکید قرار گرفته اشاره نمود که گاه بدلیل مغفول ماندن از آن، مشکلات و گرفتاری هایی که با اتکاء به این اموزه ها قابل رفع هستند بدون دلیل باقی می مانند از جمله: دعا و توسل به اهل بیت(ع)، نذر و نیاز، رعایت تقوا و اهتمام به واجبات(معامله با خدا)، جلب رضایت خاص پدر و مادر و بهره مندی از دعای ایشان، دستگیری و کمک به محرومان، صدقه و صله رحم و ...
در پایان گفتنی است: خداوند، با قرار دادن این نیاز در انسان، برای همه بندگانش امکان ازدواج را نیز مقدر کرده است، و راه دستیابی به مقدرات الهی جدای از تلاش و تدبیر خود آدمی نیست. بقول معروف، خداوند فرموده: "از تو حرکت از من برکت". و اصولاً بدون تلاش و کوشش(توأم با تدبیر) برای انسان چیزی نیست.(و ان لیس للانسان الا ما سعی). گاهی انسان با بی تدبیری و یا با تنبلی و کهالت، پلهای بسیاری را پیش رو تخریب نموده درهای موفقیت زیادی را بروی خود می بندد و آنگاه که با عواقب و نتیجه عملکردهای غلط خود مواجه می شود یا بدنبال مقصر می گردد و یا بدنبال پاک کردن صورت مسأله و یا اشکال کردن به ان می پردازد.
عموماً در مسائل زندگی که دست لطف و عنایت الهی و حکمت و خیرخواهی الهی مطرح است، کسانی که در اثر بی تدبیری و یا خطاکاری به مشکلاتی برخورد می کنند، یا پای خدا را مستقیماً و بی واسطه، به میان می کشند و این اتفاقات را خواست و مشیت خدا می دانند و از عبارات سرنوشت، خواست خدا و ... یاد می کنند. این قبیل افراد معمولاً اگر خیر و توفیقی تحصیل کنند به خود نسبت داده و مشکلات و گرفتاری هاشان را به خدا نسبت می دهند. و یا به خلقت خدا اشکال می کنند، گویا بیشتر و بهتر از خالق می دانند و می فهمند؟؟؟ و یا حتی اگر اشکال نکنند، چون نمی خواهند در این میدان امتحان کوشا و فعال باشند و با استفاده از استعدادها و توانایی های خدادادی در مسیر حل مسأله تلاش کنند، صورت مسأله را پاک کرده، نظیر نمونه مطرح اصل غریزه جنسی را غیرضروری می شمارند.(دقت کنید)
موفق باشید ... :Gol:
جناب استاد مشکور
از شما که بعنوان کارشناس تاپیک حضور دارید انتظار بیشتری داشتم
چرا با اینجور لحنی صحبت کردید
بازم همه تقصیرها رو انداختید گردن خود جوونها و گفتید فقط در موارد انگشت شماری مشکل از کس دیگه است و غیر ارادیه
من بعنوان یه پسر جوون شروع کردم به دنبال مورد مناسب گشتن برای ازدواج برای اینکه به توصیه های دین عمل کنم برای اینکه به گناه نیفتم برای اینکه نیاز داشتم به جنس مخالف
به پدر و مادرم گفتم دنبال مورد بگردن
سروع کردم به دعا بعد از هر نمازم دعای توسل هرشب و دعاهای دیگه و نمازهای حاجت
پدر و مادر گشتن پیدا نشد
چند نفر رو واسطه کردن واسطه ها گشتن بعضیاشون بعد از ده ماه هنوز یک مورد هم نتونستن معرفی کنن اونایی هم که مورد معرفی کردن رفتیم جواب منفی بهمون دادن
تحقیر کردن شغل من رو گفتن پزشکی یه شغل معمولی است پزشکی کار نیست پزشکها معتقد نیستن
هر روز صبحها بعد از نماز صبح به توصیه آیت الله مکارم هفتادبار ذکر یافتاح گفتم صدوده بار صلوات فرستادم هر روز بعد از نماز دعا کردم جتی الامکان نمازهام رو اول وقت و ترجیحا به جماعت خوندم شبها دعای توسل و زیارت عاشورا هرشب خوندم مکانهای زیارتی رفتم بارها هرشب گریه و دعا و توسل به امام های بزرگوار کارمه
ولی با تمام اینها ازدواج جور نشده
حالا بارم مشکل از منه؟ تقصیر منه؟ تنبلی کردم و بی اعتقاد بودم به خدا؟
از این طرف هم نیروی جنسی شدیدا تحت فشارم گذاشته همش در حال تحریک همش میل به وجود جنس مخالف درحالیکه ازدواج جور نشده و اینجوری که اوضاع فعلی هست حداقل تا یکسال دیگه هم جور نمیشه
آقا ما نخواستیم میل جنسی رو. ..خدایا تو رو به عزتت قسم میدم یا ازدواج برام جور کن یا این میل رو ازم بگیر
ای کاش یه کارشناسی بیاد به این جور سوالا جواب بده که خودش مجرد باشه وحال روز مجردا رو درک کنه؟
از قدیم گفتن سیر از گرسنه خبر نداره و سواره چه خبر دارد از حال پیاده!
آره دقیقا
ظاهرا مشکل از ماست ما همه توقعات مون بالاست ما همه نشستیم سرجامون و نه از خدا کمک میخوایم و توسل میکنیم نه دعا کردیم نه دنبال همسر گشتیم فقط نشستیم میگیم کو همسر
البته من پاسخ کارشناس پاسخگو رو خواندم وایشان پاسخ دقیق و درست را گفته اند ولیکن می خواهم من هم با زبان خودم این مطلب را بیان کنم. ما در تعریف انسان این نکته را داریم که الانسان حیوان ناطق یعنی در گام اول انسان یکی از حیوانات است. و اینکه مانند آنها راه می رود . احتیاج به غذا دارد . رشد می کندو سایر صفات جسمی آنها ، و بعد دیگر انسان ناطقیت آن است که صفتی است که انسان را از حیوانات دیگر متمایز می کند که اصطلاحا به آن فصل تعریف می گویند. همانطور که در اسب صفت ساحل بودن( شیهه کشیدن ) ملاک تخصیص آن از حیوانات دیگر است . البته غریزیه شهوت نیز از صفات حیوانی است . ولی چیز بدی نیست . اگر همه بخواهند مانند شما فکر کنند باید گرسنگان بگویند که اصلا خلقت غذا و گرسنگی به چه دردی می خورد و... .
البته خداوند که حکیم مطلق است جهان را برا اساس نظام احسن خلق کرده است . و این بهترین حالتی است که می شود در جهان وجود داشته باشد و اگر به هر شکل دیگری باشد قطعا ناقص خواهد بود. و اینکه شما می گویید: که اگر غریزه جنسی نبود انسانها از روی عواطف تولید مثل را انجام می دادند حرف قابل قبولی نیست . بلکه عواطف برای مرحله بعد و پس از غریزه جنسی قرار دارد. کشش عواطف برای اینکه یک زن و مرد بخواهند در کنار هم زندگی کنند و ارتباط برقرار کنند در حالی که نیازی به آن ارتباط ندارند و هیچ لذتی از آن نمی برند کافی نیست چه رسد به اینکه بخواهند هزینه های زندگی مشترک را نیز به عهده بگیرند وبسیاری از رنجهایی که از بیان آنها برایم ممکن نیست تا همین جا هم زیادی وارد شدم. و اگر بخواهید در زندگی ها نگاه کنید که چند درصد از کسانی که صاحب فرزند می شوند از روی عواطف است خودتان به ضعف سخن خود پی خواهید برد:soal:.
اما یک نکته این است که این غریزه قرار نیست که مشکل ساز باشد قرار است که یکی از امورات زندگی اجتماعی را حل کند چنانچه در زندگی سایر حیوانات نیز مشکل ساز نشده .ما انسانها از آنجایی که عادت داریم همه چیز را خراب کنیم و به نهایت سختی و گرفتاری برای خود تبدیل کنیم کار به اینجا کشیده :jangjoo:. اینکه ازدواج یک امر بسیار سخت و پیچیده شده کار ما انسانهاست نه کار خدا ما هستیم که در این امر معمولی و طبیعی گره در کار می اندازیم حالا اگر تالار نباشد خانه مستقل نباشد و بخواهیم در کنار پدر و مادر در یک اتاق زندگی کنیم و طلا و جواهر نباشد و ماشین عروس آن چنانی و لباس عروس و ... نباشد نمی شود ازدواج کرد اینها شرایطی است که خداوند قرار داده یا ما قرار دادیم . مگر پدر و مادر ما سالها با پدر و مادرشان در یک اتاق کوچک زندگی نمی کردند. ما سیم برق را در دست خود گرفته ایم و خود مان عمدا دوشاخه را به برق زدیم و می گوییم خدایا چرا برق را آفریدی؟:god: و خداوند نفرموده است که صبر کنید و تقوا پیشه کنید . خداوند فرموده ازدواج کنید ما این امر را برای خود سخت کرده ایم و می گوییم باید درسم تمام شود باید سنم به فلان مقدار برسد و ... . خوب غریزه کار طبیعی خودش را می کند . خداوند فقط امر می کند که این غریزه را باید از مسیر طبیعی و عاقلانه اش دنبال کنید. ما هنوز نمی دونیم باید از کی شکایت کنیم و از کی طلبکاریم . حرف آخرم خداوند نجات دهنده و توبه پذیر است . از خودش بخواهید و تفکراتتان را اصلاح کنید خداوند نجاتتان می دهد بدون شک...
بازم که اینو گفتید شما هم
من مطمئنم مشکل همه یا نخوام بگم همه اکثر افرادی که تو این سایت هستن اینی که شما گفتید نیست
ما دنبال ماشین عروس ونمیدونم خونه و عروسی فلان و اینا که گفتید نیستیم
من هرجا رفتم خواستگاری ملاکم عقط این بوده چادری بودن نجابت رعایت حرمت محرم نامحرم عدم خودآرایی در مقابل نامحرم و دانشجوی پزشکی نبودن
نه دنبال مال بودم نه قیافه نه این مواردی که شما عنوان کردید
ولی با همین ملاکها موردی پبدا نشده اندک موردهایی هم که بودن جواب رد دادن به دلیا قیافه من و دلیلهای دیگه
حالا من خودم ازدواجم رو سخت کردم؟ من که روز روز و شب دارم به پدر و مادر میگم دنبالش باشن
چون خودمون اصالتا خوزستانی هستیم و فامیل هامون هم اونجا زندگی میکنن
فقط ما و یه خاله وویه دایی ام شیراز زندگی میکنیم
مادرم الان میگه شیرازیها با شیرازیها خوبن با خوزستانیها خوب نیستن منم دیگه نمیرم خواستگاری دخترهای شیرازی برای تو که بازم مثل دفعات قبلی تحقیر مون کنن
چون خودمون اصالتا خوزستانی هستیم و فامیل هامون هم اونجا زندگی میکنن
فقط ما و یه خاله وویه دایی ام شیراز زندگی میکنیم
مادرم الان میگه شیرازیها با شیرازیها خوبن با خوزستانیها خوب نیستن منم دیگه نمیرم خواستگاری دخترهای شیرازی برای تو که بازم مثل دفعات قبلی تحقیر مون کنن
بابا دمت گرم کارت خیلی درسته واقعا آدم باید مرد باشه بتونه تو این سن خواستگاری بره خداییش من اگه دختر داشتم سریع السیر بهت میدادم
ولی غصه نخور همین صبر برگناهت برادر خودش نعمت
ولطف خداست یه روزی برسه خدا در جهنما بازکنه و این دخترا رو فرت وفرت بریزه داخل
ديگه حالا اين مسايل هست براي مواجهه شخصي باهاش هم اين که دنبال مقصر بگرديم حل نميشه فقط شايد به خودمون يه جوازي داديم
ارتباط با نا محرم بايد در حد اضطرار باشه
يعني واقعا مجبور باشي و بدون اين ارتباط کار از پيش نره
ماها هم ميخوايم بروز باشيم هم خودمونو حفظ کنيم خوب معلومه سخت ميشه
اين که ميگيد سرمو برگردوندم يه چيز ديگه ديدم هم قابل قبول نيست چون واقعا واقعا اگه نخواهيد ببينيد نميبينيد و بعد از يه مدت کساني که از کنارتون رد ميشن يه سايه بيشتر ازشون تو ذهنتون نميمونه
شايد يکم بايد نگاهتونو محدود تر کنيد مثلا اگه يه حلال در کنار حرام بود فعلا به حلاله هم نگاه نکنيد تا ترس ديدن حرام نباشه
در نهايت هم بالا خره اگه پيش بياد خيلي کمتر ه و ميشه
مثل شهيد بابايي که گاهي شب ها ميدويد بعد ميرفت ميخوابيد
ازش دليلشو پرسيدند
گفت وقتي فکر گنا ه به سرم ميزنه ميام ميدوم که خسته ميشم تا به رختخواب برم خوابم ببره
حالا فکر ميکنيد بعد از ازدواج دچار گناه نميشيد
شايد ديگه گناهتون تو ديد خودتون و بقيه نباشه ولي دليل بر نبودش نيست
اگه الان ياد نگيريد مراقب نگاه باشيد بعد ازدواج ممکنه يه روز با فکر شخص ديگري با همسرتون در ارتباط باشيد ، اين گناه نيست؟
خانم ها هم کمتر با نامحرم حرف بزنند که يه موضوعي پيش نياد ته دلشون خوششون بياد فکرشونو مشغول کنه
بابا اين مسائل فقط برا مجرد ها نيست پس الان اينهمه خيانت ها مال چيه
همين نگاه هاي حرام و ازادي هاي بي موقع که به خودمون ميديم
امام علي (ع) به نامحرم سلام نميداد که نکنه يک لحظه مرتکب گناهي بشه
يعني ماها از امام قوي تر هستيم ؟
که اينقدر راحت با نامحرم در ارتباطيم لا اقل جا هايي که مجبور نيستيم
به هر اول واقعا نخواهيم دوم اگه پيش امد مثل شهيد بابايي باهاش برخورد کنيم يا با دويدم يا مطالعه و خيلي برنامه هاي ديگر
سوم اگه گناهي بود توبه و پشيماني شديد و کنار اين پشيماني خانم ها سوره نور رو بخونند که خيلي باز دارنده است
اقايون رو نميدونم
ولي بالا خره يه وضوي قبل از خوابي سوره توحيد خواندني
که اين نخواستنو بشه واقعي لمس کرد
همين پشيماني هاي در دل و يک مقدار عمل به چيز هايي که بلديم باعث گشايش در هاي رحمت ميشه
ببخشید میشه بپرسم تاحالاچندتا خواستگارردکردین؟
آیا هیچ کدوم از موارد مناسب نبودن یا سنگ جلوی پاشون انداختید؟:_loool:
بنت الحسین جان شما چون ازدواج کردین باورتون نمیشه که دخترای محجبه بی خاستگار باشن:khandeh!:
ولی متاسفانه همینه ... یا خاستگار ندارن اغلب ... یا اگه دارن افتضاحه از همه نظر
واسه اینکه دور از جون آقایون اینجا ... ولی کلا پسرا توی ازدواج ملاکشون عوض شده ... دیگه دختر آفتاب مهتاب ندیده فقط یه درصد کمی طرفدار داره
اکثرا دنبال دخترای آنچنانی هستن که با قیافه و ظاهر خانومشون پز بدن
البته تا یه حدودی هم مقصر دخترای محجبه هستن
من چن تا از دوستام هنوز دست به صورتشون نزدن و کلا خیلی هم پر مو هستن ... تصور کن صورت سبزه و موهای ضخیم زائد صورت حالا ابرو یه چیزی اشکال نداره ولی سیبیل دیگه واقعن افتضاحه ولی همین دوستام که اصلا به خودشون نمیرسن و اتفاقا چادریم هستن تا حالا فقط یکی دو تا خاستگار داشتن اونا هم ایرادای بزرگ داشتن که نتونستن بپذیرن
سلام ...
کلا دین و مذهب و اعتقادات اینجوری یک خونه و یک مکان نا امن برای انسان درست میکنه ...
یه زمانی هست که آدمها پدر و مادری پولدار دارند ... خوب اون زمان مساله فرق میکنه ... ولی اگر پدر و مادر پولداری وجود نداشته باشه منزلگاه دین و مذهب خونه ای بسیار شکننده و
نا امن هست ... و آدمها رو به همین جاهایی که جناب pZAHRA رسیده میرسونه ...
از طرفی دین و مذهب عنوان میکنه اختلاط میان دختر و پسر حرام هستش و نباید یک تاره موتون بیرون باشه و نباید دلوری بکنین و نباید بخندین نباید یک نگاه بیشتر بکنین ... و اگر تاین کار رو بکنین ... در اون دنیا از موهاتون میگیریم و در درون دیگهایی که توش آب جوشان هست میندازیم ...
از اون طرف هم میگه چارش ... صیغه هست ...
کسی نیست بگه آخه جناب آقای دین ... دو نفر که میخوان با هم صیغه بشن ... باید در درون یک جمعی همدیگه رو ببینین با هم حرف بزنن ... از هم خوششون بیاد ... اشتراکاتی پیدا کنند و بعدش با هم ازدواج موقت کنند ... اینا که نمیتونن نه چشم تو چشم بشن ... نه با هم حرف بزنن ... یهویی به هم بگن بریم صیغه بشیم ...
مثلا فرض کنین پسری از دختری خوشش اومد و شرایط ازدواج رو هم نداشت یا برعکس ...
این شخص میتونه تو خیابون باشه ...
میتونه در درون محل کار باشه ..
میتونه از آشنایان باشه ...
فرض کنین یهو مرده بره به دختره بگه ... خانوم بیا صیغه بشیم ...
یا برعکس دختره بره به پسره بگه بیا با هم صیغه بشیم ...
این راهها به ترکستان هست ... چون انسان رو درست نمیشناسه ... نه خودش رو درست میشناسه نه نیازهاش رو ...
سلام
ساعت 2 که از سر کار میام همش توی خونه ام و همشم فیلمو سریال میبینم(البته خارجی):Nishkhand:پس دیگه فکرم جایی دیگه منحرف نمیشه و طرح شیطان هم با شکست روبرو شده (.
فیلم و سریال خارجی؟؟؟ واقعن ؟
من که رمان عاشقونه هم میخوندم ... از این رمان آبکی ایرانیا ... احساس تنهایی میکردم
بعد دیگه فیلم و سریالی که توش زوج و عروسی و اینا بودو هم مثه رمان عاشقونه تحریم کردم
دیگه فقط باب اسفنجی نگاه میکنم + فیلم ترسناک
توی این دو تا حداقل آدم نمیره توی فاز تنهایی و ازدواج
ديگه حالا اين مسايل هست براي مواجهه شخصي باهاش هم اين که دنبال مقصر بگرديم حل نميشه فقط شايد به خودمون يه جوازي داديم
ارتباط با نا محرم بايد در حد اضطرار باشه
يعني واقعا مجبور باشي و بدون اين ارتباط کار از پيش نره
ماها هم ميخوايم بروز باشيم هم خودمونو حفظ کنيم خوب معلومه سخت ميشه
اين که ميگيد سرمو برگردوندم يه چيز ديگه ديدم هم قابل قبول نيست چون واقعا واقعا اگه نخواهيد ببينيد نميبينيد و بعد از يه مدت کساني که از کنارتون رد ميشن يه سايه بيشتر ازشون تو ذهنتون نميمونه
شايد يکم بايد نگاهتونو محدود تر کنيد مثلا اگه يه حلال در کنار حرام بود فعلا به حلاله هم نگاه نکنيد تا ترس ديدن حرام نباشه
در نهايت هم بالا خره اگه پيش بياد خيلي کمتر ه و ميشه
مثل شهيد بابايي که گاهي شب ها ميدويد بعد ميرفت ميخوابيد
ازش دليلشو پرسيدند
گفت وقتي فکر گنا ه به سرم ميزنه ميام ميدوم که خسته ميشم تا به رختخواب برم خوابم ببره
حالا فکر ميکنيد بعد از ازدواج دچار گناه نميشيد
شايد ديگه گناهتون تو ديد خودتون و بقيه نباشه ولي دليل بر نبودش نيست
اگه الان ياد نگيريد مراقب نگاه باشيد بعد ازدواج ممکنه يه روز با فکر شخص ديگري با همسرتون در ارتباط باشيد ، اين گناه نيست؟
خانم ها هم کمتر با نامحرم حرف بزنند که يه موضوعي پيش نياد ته دلشون خوششون بياد فکرشونو مشغول کنه
بابا اين مسائل فقط برا مجرد ها نيست پس الان اينهمه خيانت ها مال چيه
همين نگاه هاي حرام و ازادي هاي بي موقع که به خودمون ميديم
امام علي (ع) به نامحرم سلام نميداد که نکنه يک لحظه مرتکب گناهي بشه
يعني ماها از امام قوي تر هستيم ؟
که اينقدر راحت با نامحرم در ارتباطيم لا اقل جا هايي که مجبور نيستيم
به هر اول واقعا نخواهيم دوم اگه پيش امد مثل شهيد بابايي باهاش برخورد کنيم يا با دويدم يا مطالعه و خيلي برنامه هاي ديگر
سوم اگه گناهي بود توبه و پشيماني شديد و کنار اين پشيماني خانم ها سوره نور رو بخونند که خيلي باز دارنده است
اقايون رو نميدونم
ولي بالا خره يه وضوي قبل از خوابي سوره توحيد خواندني
که اين نخواستنو بشه واقعي لمس کرد
همين پشيماني هاي در دل و يک مقدار عمل به چيز هايي که بلديم باعث گشايش در هاي رحمت ميشه
یعنی به اندازه ای که از انداختن تقصیر کار به گردن ما ناراحت میشم چیز دیگری ناراحتم نمیکنه
آخه خواهر گرامی چرا فکر میکنید همه نگاه های آقایون حرامه؟
جای ما نیستید ببینید چه حالی داریم این همه در و دیوار و کوچه و خیابان و محل کار و برای من بیمارستان پر از صحنه های هست که....
تو بیمارستان ما مجبوریم با همکاران ارتباط داشته باشیم کشیک هامون در بخشها باهمه.بعد خانمهای همکار که رعایت نمیکنن پوشش رو....
یا بیماران رو که من توضیح دادم و مثال زدم...
شما ساده ترین حالت رو فرض کنید که من بعنوان پزشک یه بیمار خانم بیاد پیشم با سرماخوردگی. خوب برای معاینه باید گلو رو معاینه کرد، حالا خانم اگه آرایش داشته باشه و ظاهرش جلب توجه کننده باشه، من پسر جوون چیکار کنم؟ حین معاینه؟
یعنی به اندازه ای که از انداختن تقصیر کار به گردن ما ناراحت میشم چیز دیگری ناراحتم نمیکنه
آخه خواهر گرامی چرا فکر میکنید همه نگاه های آقایون حرامه؟
جای ما نیستید ببینید چه حالی داریم این همه در و دیوار و کوچه و خیابان و محل کار و برای من بیمارستان پر از صحنه های هست که....
تو بیمارستان ما مجبوریم با همکاران ارتباط داشته باشیم کشیک هامون در بخشها باهمه.بعد خانمهای همکار که رعایت نمیکنن پوشش رو....
یا بیماران رو که من توضیح دادم و مثال زدم...
شما ساده ترین حالت رو فرض کنید که من بعنوان پزشک یه بیمار خانم بیاد پیشم با سرماخوردگی. خوب برای معاینه باید گلو رو معاینه کرد، حالا خانم اگه آرایش داشته باشه و ظاهرش جلب توجه کننده باشه، من پسر جوون چیکار کنم؟ حین معاینه؟
من خواهر نيستم
يه بار ديگه بخونيد مطلبمو من کي گفتم همه نگاه هاي آقا ها حرامه ؟؟
گفتم جايي که يه نگاه حرام قراره اتفاق بيافته اگه يه حلال هم کنارش بود محض احتياط حلال هم نگاه نکنيد
اصلا هم نگفتم خانمي که ارايش کرده
خانواده اي که درست برنامه نريخته براي اينده فرزندانش
و بقيه مقصر نيستن
گفتم با مقصر کردن اونا فعلا کاري براي ما از پيش نميره در حال حاضر
گفتم ماها يکم هم خودمونو مقصر بگيريم تا شايد اثر گذار بود
مثلا در مورد يه خانم ارايش کرده
فقط اون خانم مقصر نيست
شما هم که ميخواستيد به گلو نگاه کنيد چشم و ابرو رو هم ديدي هم يه مقدار خيلي کم مقصريد
یع بیمارستان پر از صحنه های هست که....
تو بیمارستان ما مجبوریم با همکاران ارتباط داشته باشیم کشیک هامون در بخشها باهمه.بعد خانمهای همکار که رعایت نمیکنن پوشش رو....
یا بیماران رو که من توضیح دادم و مثال زدم...
شما ساده ترین حالت رو فرض کنید که من بعنوان پزشک یه بیمار خانم بیاد پیشم با سرماخوردگی. خوب برای معاینه باید گلو رو معاینه کرد، حالا خانم اگه آرایش داشته باشه و ظاهرش جلب توجه کننده باشه، من پسر جوون چیکار کنم؟ حین معاینه؟
در کل اينکه سخته حفظ دين ولي نميشه گفت غير ممکنه
گفتن در اخر الزمان هر کي بخواد دينشو حفظ کنه انگار يه اتيش تو دستش گرفته ولي نگفتن که غير ممکنه
سختيش هم گاهي اينه که محل زندگيت رو عوض کني يا شغلت رو يا با يه سري ارتباط نداشته باشي و...
اصلا هيچ کدوم هم که امکان نداشته باشه نميگم امام علي رو الگو قرار بديد شهيد بابايي رو الگو قرار بديد که
در دوران تحصیل در آمریكا، روزی در بولتن خبری پایگاه «ریس» كه هر هفته منتشر می شد، مطلبی
نوشته شده بود كه توجه همه را به خود جلب كرد. مطلب این بود: دانشجو بابایی ساعت 2 بعد از نیمه
شب می دود تا شیطان را از خودش دور كند.
من و بابایی هم اتاق بودیم. ماجرای خبر بولتن را از او پرسیدم. او گفت: ـچند شب پیش بی خوابی به
سرم زده بود. رفتم میدان چمن پایگاه و شروع كردم به دویدن. از قضا كلنل «باكستر» فرمانده پایگاه با
همسرش از میهمانی شبانه بر می گشتند. آنها با دیدن من شگفت زده شدند. كلنل ماشین را نگه
داشت و مرا صدا زد. نزد او رفتم. او گفت: در این وقت شب برای چه می دوی؟ گفتم: خوابم نمی آمد
خواستم كمی ورزش كنم تا خسته شوم. گویا توضیح من برای كلنل قانع كننده نبود. او اصرار كرد تا
واقعیت را برایش بگویم. به او گفتم: مسایلی در اطراف من می گذرد كه گاهی موجب می شود شیطان
با وسوسه هایش مرا به گناه بكشاند و در دین ما توصیه شده كه در چنین موقعی بدویم و یا دوش آب
سرد بگیریم.
تو آمريکا دانشجو باشي خوب حتما خيلي مسائل شبيه اين که شما ميگيد پيش مياد
مسئله اينه که ما اول زندگيمون
بعد درآمدمون بعد خانوادمون
بعد دينمون
اينجوري هم درصد موفقيت درش خيلي مياد پايين
به خدا اعتماد نداريم که اگه هر يک از اينها رو فداي دينمون کنيم خدا چند برابرشو بهمون ميده
اگه من بخوام به قسمتيش عمل کنم به قسمتيش نه کار برام سخت تر ميشه
انقدر مغز این دو جمله ای که نوشتین و دردی که پشتشه رو میفهمم که جد نداره
برادر گرامی تجربه به من ثابت کرده که نباید دردتونو به کسی بگید و توقع درک داشته باشید
چون عمرا احدی پیدا نمیشه که شما رو بفهمه
چون هیچکس هر چقدرم سعی کنه توی قالب شما جا بگیره نمیتونه... نمیتونه mehrant باشه
نمیتونه درکتون کنه
پس عصبانی نشید از این نظرات
من این مرحله رو چون گذروندم و فهمیدم که کسی نمیتونه درک کنه دردمو واسه همین بهتون میگم
مشکل شما ها اينه که فکر ميکنيد اين درد فقط براي شماست
کسي که ازدواج کرده هم اين درد و بد ترش رو داره
و الا اين همه خيانت بعد از ازدواج معني نداشت
خانم و آقا هم نداره
مشکل شما ها اينه که فکر ميکنيد اين درد فقط براي شماست
کسي که ازدواج کرده هم اين درد و بد ترش رو داره
و الا اين همه خيانت بعد از ازدواج معني نداشت
خانم و آقا هم نداره
من اصلا مشکلم ازدواج نیست
انقدر بدبختی و گیر و گرفتاری دارم توی زندگیم که عمرا تا حل نشه بتونم ازدواج کنم
من هنوز هم نمیتونم باور کنم، خدایی که این همه ازش تعریف میکنید، به خاطر چندتا اشتباه کوچک یا به تعبیر شما بی تدبیری غیر عمدیه خودش و خانوادش، خدا برای همیشه این این در رو بروش ببنده!!!
سلام:Gol:
باز می گویید خدا این در رو ببنده، در حالیکه خدا در رو باز کرده و نظام هستی هم نظام اسباب و مسببات هست. اگر خودمان در اثر بی تدبیری یا اشتباهات و مشکلاتی از این دست، این در را بروی خودمان بستیم، شایسته نیست به خدا نسبت دهیم.
انصافا ادامه این بحث هم با عرض پوزش بیخوده...:spam:
خوب الان این غریزه هست، چه به نظر شما خوب باشه و چه بد!!! دلایلش رو هم کارشناس محترم فرمودند.
چیکارش میشه کرد؟!
با بد گفتن و گله و شکایت هم کاری درست نمیشه!
خیلیا دارن تحمل میکنن، نه به خاطر مشکلات عادی ازدواج، بلکه به خاطر اینکه خدا نمیخواد! خوب نمیخواد دیگه! این رو هم کاریش نمیشه کرد.
بابا دمت گرم که به خاطر گناه نکردن، تو شرایط بیمارستان، خودتو داری حفظ میکنی ، به خودت افتخار کن.
البته حرف زدن برای من راحته ، باید جای شما بود تا دقیقا درکتون کرد.
کی گفته زشته یا گناه داره که شما تحریک میشی، شما هم انسانی ، غریزه داری، فقط باید تو اون شرایط و بعدش خودتو کنترل کنی و اون لحظه خدا رو بیار جلو چشات ، ببین تو این جور شرایط چی گفته ، باید چی کار کنی
شما الان علم غیب داری ، که به این زودیا ازدواج نمیکنی؟ مثلا 5 تا مورد به شما نه گفتن ، دیگه قرار تا ابد به شما نه بگن!!
خیر و صلاح ما رو خدا بهتر میدونه، اگه این مواردی که تا حالا رفتین خواستگاری ، یکیشون بله رو میگفت و ازدواج میکردین ، شاید معلوم نبود چی به روزگارتون میومد.
دکتر فرهنگ دعای قشنگی داره: میگه خدایا به همه ما صبر بده!
نوکرتم صبر کن
والا پدر مادرا فک کنم خیالشون راحته خودشون ازدواج کردن تو اون زمانام که تو سن پایین ازدواج می کردن (البته به جز بابا من فک کنم:khandeh!:) اصلا نمی تونن این چیزا رو درک کنن
مثلا شاید یه پدر واقعا نتونه درک کنه این اصرا پسرش برای چیه یا چقدر داره اذیت میشه
یا یه مادر نتونه دخترش رو درک کنه که چقدر به محبت یه نفر احتیاج داره
(البته این دو تا حس برای هر دو جنس هست )
دقیقا منم به دفعات اینجوری شنیدم
سلام
تجربه خودمو بگم
29 سالمه الان
مثل همه از این نیاز کلافه بودم یه زمانی.ولی تابحال با دختری بیرون حتی واسه دوستی معاشرت نداشتم چه برسه به کاره دیگه.دلیل اصلی بروز چنین نیازی و اوج و شدت اون بیکاری فرد هست.باید خودت رو اگر کار واقعی هم نداری مشغول کنی تا افکار منفی سراغت نیان.من راه حل رو برای خودم اینجور بهتر دیدم.ساعت 2 که از سر کار میام همش توی خونه ام و همشم فیلمو سریال میبینم(البته خارجی):Nishkhand:پس دیگه فکرم جایی دیگه منحرف نمیشه و طرح شیطان هم با شکست روبرو شده (هی درونم بهم میگه ول کن فیلمو سریالتو و و .. میخواد گولم بزنه اما با عقلم متوجه میشم این الهام الهامه شیطانیه و بهش بها نمیدم:ok: نه اینکه بچه خوبی باشما فقط شخصیتمو از شیطان پایینتر نمیدونم ،روی همین حساب محل سگ هم بهش نمیدم:Cheshmak:وقتی محل ندی خودش دمشو میذاره رو کولش میره اما با ترفندای گوناگون بر میگرده متها انقد باید ذهنو عقلت روشن باشه که مثل یه فایروال عمل کنه . این روشو ادامه میدم تا اینکه ازدواج کنم و از اون راه نیاز رو برطرف کنم.خلاصه مطلب این بود که خودمو سرگرم و مشغول کردم تا فرصتی برای ورود افکار تحریک آمیز به ذهنم وجود نداشته باشه . البته بهترین و موثرترین راه اینه که توبه کنی تا خدا تورو وارد دنیای عرفان کنه و این تجربه رو هم داشتم ولیکن لیاقت باقیموندن در این مورد رو نداشتم و بخاطر اشتباهاتم اینجنبه معنوی رو از دست دادم و دنبال راهیم که بتونم باز توبه کنم و راه عرفان رو برای همیشه ادامه بدم.لذتی که از عرفان خدا بر دلت میشونه هیچ قابل قیاس با لذتهای دنیایی نیست .امیدوارم کمکی کرده باشم.
حالا به هر دلیلی فراهم نمیشه
این بنده خدا ها دقیقن باید چه خاکی تو سرشون بریزن آخه ؟
الان هر کس اطرافیان و آشناهاشو بگرده ... حداقل یکی دو مورد دختر سن بالا ( بیشتر ) و پسر سن بالا که ازدواج نکردن پیدا میکنه
سلام و ادب:Gol:
در پاسخ لازم بذکر است: باید دلایل عدم امکان ازدواج بررسی شود، این دلایل گونه گون است: بسیاری از این عوامل و دلایل، به اشتباهات و خطاهای خود انسان بر می گردد، بعضی به نگاه منفی و بدبینانه برخی جوانان به ازدواج، بعضی به سخت گیری های خانواده ها و جوانان در انتخاب و یا بلندپروازی های جوانان و بعضی به تأخیر انداختن ها و موارد اینچنینی که این عوامل و دلایل موجب فراهم نبودن شرایط ازدواج است که با تغییر رویه و نگاه، موانع مرتفع و زمینه ازدواج فراهم می شود.
در برخی موارد که بدلیل تعلل، کوتاهی، تأخیر انداختن های مکرر و بی تدبیری شخص و یا خانواده، فرصت های زیادی از ازدواج را از دست داده اند و ممکن است فرد مورد نظر در موقعیت سنی ای قرار گرفته که دیگر در شرایط ایده آل نیست، راه ازدواج برای چنین فردی بسته نیست در این شرایط فرد باید به وضعیت خود توجه کرده و سطح انتظار خود از ازدواج ایده آل را تعدیل کند، با این تغییر نگاه و انتظار برای بسیاری از افراد داخل این طیف، نیز شرایط ازدواج فراهم خواهد شد.
در موارد محدود و انگشت شماری عوامل غیر اختیاری و یا اگر نگوییم غیراختیاری محض، دلایل اختیاری و عواملی که گفته شد (اشتباهات و بی تدبیری های) خود افراد، محسوس و آشکار و شناخته شده نیست. در این وضعیت هم راه برای ازدواج ایشان بسته نیست. انتخاب مسیر گوشه گیری و عزلت و یا آزاد و رها گذاشتن نفس و افتادن در وادی گناه راه مناسبی برای برون رفت از این وضعیت نیست. بلکه راه وسط(اعتدال) یعنی حضور شایسته و بایسته در فعالیت های اجتماعی سیاسی، دینی و فرهنگی و حتی اقتصادی ضمن آنکه قدرت تمرکز و کنترل ایشان بر نفس را موجب می شود و تا حدود زیادی محدوده فعالیت این قوه و غریزه را محدود و کنترل می کند. موجب رشد و شکوفایی استعدادها و کمالات وجودی ایشان را فراهم نموده و از گذر آن زمینه آشنایی و معرفی شخصیت کمالی آنها در کانون های مختلف نیز مهیا می گردد و تجربه ثابت کرده که بسیاری از ازدواج ها متأثر از همین رویکرد بوده است.
علاوه بر آن، می توان به راه هایی که در آموزه های دینی ما مورد تأکید قرار گرفته اشاره نمود که گاه بدلیل مغفول ماندن از آن، مشکلات و گرفتاری هایی که با اتکاء به این اموزه ها قابل رفع هستند بدون دلیل باقی می مانند از جمله: دعا و توسل به اهل بیت(ع)، نذر و نیاز، رعایت تقوا و اهتمام به واجبات(معامله با خدا)، جلب رضایت خاص پدر و مادر و بهره مندی از دعای ایشان، دستگیری و کمک به محرومان، صدقه و صله رحم و ...
در پایان گفتنی است: خداوند، با قرار دادن این نیاز در انسان، برای همه بندگانش امکان ازدواج را نیز مقدر کرده است، و راه دستیابی به مقدرات الهی جدای از تلاش و تدبیر خود آدمی نیست. بقول معروف، خداوند فرموده: "از تو حرکت از من برکت". و اصولاً بدون تلاش و کوشش(توأم با تدبیر) برای انسان چیزی نیست.(و ان لیس للانسان الا ما سعی). گاهی انسان با بی تدبیری و یا با تنبلی و کهالت، پلهای بسیاری را پیش رو تخریب نموده درهای موفقیت زیادی را بروی خود می بندد و آنگاه که با عواقب و نتیجه عملکردهای غلط خود مواجه می شود یا بدنبال مقصر می گردد و یا بدنبال پاک کردن صورت مسأله و یا اشکال کردن به ان می پردازد.
عموماً در مسائل زندگی که دست لطف و عنایت الهی و حکمت و خیرخواهی الهی مطرح است، کسانی که در اثر بی تدبیری و یا خطاکاری به مشکلاتی برخورد می کنند، یا پای خدا را مستقیماً و بی واسطه، به میان می کشند و این اتفاقات را خواست و مشیت خدا می دانند و از عبارات سرنوشت، خواست خدا و ... یاد می کنند. این قبیل افراد معمولاً اگر خیر و توفیقی تحصیل کنند به خود نسبت داده و مشکلات و گرفتاری هاشان را به خدا نسبت می دهند. و یا به خلقت خدا اشکال می کنند، گویا بیشتر و بهتر از خالق می دانند و می فهمند؟؟؟ و یا حتی اگر اشکال نکنند، چون نمی خواهند در این میدان امتحان کوشا و فعال باشند و با استفاده از استعدادها و توانایی های خدادادی در مسیر حل مسأله تلاش کنند، صورت مسأله را پاک کرده، نظیر نمونه مطرح اصل غریزه جنسی را غیرضروری می شمارند.(دقت کنید)
موفق باشید ... :Gol:
آفرین:Kaf:
ممنون از اشتراک تجربتون
کسی که بیکار هست چیکار کنه؟ نمیشه که صبح تا شب با فیلم و ورزش و...بگذرونه!
جناب شکور
باور بفرمایید فقط در مقام حرف سادست این حرفها...
وقتی خدا نخواد، شما شبانه روز زار بزنی و نذر و نیاز کنی، هیچ توقعی هم نداشته باشی، خودت رو با خاک هم یکسان کنی نمیشه!
من هنوز هم نمیتونم باور کنم، خدایی که این همه ازش تعریف میکنید، به خاطر چندتا اشتباه کوچک یا به تعبیر شما بی تدبیری غیر عمدیه خودش و خانوادش، خدا برای همیشه این این در رو بروش ببنده!!!
در ثانی، مگه ازدواج در سنین بالا هم اصلا به دردی میخوره، آدم بخواد خودش رو در این حد کوچک کنه، که جاهایی حضور پیدا کنه که داد میزنه بیاید من میخوام ازدواج کنم!؟ انصافا به دردی میخوره اصلا؟
من تجربه شخصی خودم رو میگم، از اوج احساس و شور و شوق نزول پیدا کردم شدم در حد یک تکه سنگ؟! در این حد که حوصله خودم رو هم ندارم چه برسه به یک کس دیگه و یا اصلا یک ایل و تبار دیگه؟! حتی گاهی خدا رو شکر میکنم از اینکه این درش رو بروم بسته!
مثل سگ پشیمونم که خواستم پاک باشم، خواستم خودش بده، خواستم وفادار باشم به همسر آیندم؟! ای کاش حداقل بعضی چیزا رو تجربه میکردم.
اصلا درکتون نمیکنم از چه رحمتی دارید حرف میزنید!
اگه بعضیا هیچکدوم از این موانع سر راهشون نبوده و باز مجرد موندن وهیچ موقعیت ازدواج ندارن دلیلش چی میتونه باشه؟
واقعا هستن که هیچ مشکلی ندارن ولی شرایط ازدواج براشون پیش نمیاد
تازه ادمای مقیدی هم هستم کلی دعا نذر نیاز هم برای رفع این مشکل انجام دادن ولی نشده خوب در این شرایط مقصر کیه واقعا؟
نگین باید صبر کنه وتقوا پیشه کنه وچیزای دیگه مثلا میشناسم دختری که از نجابت وپاکی واخلاق وظاهر وشخصیت وتحصیلات کلا هیچی کم نداره
ولی سنش همینجور رفته بالا دریغ از یه خواستگار مثلا همچین افرادی بخصوص دخترا که کسی رو هم ندارن حمایتشون کنه یا تکیه گاهشون باشه
چجوری باید توی این جامعه خراب با این دیدگاه غلط مردم در مورد دختر مجرد، بخواد تنها زندگی کنن؟
خدا توی همچین مواقعی با حکمتش چی رو میخواد به این ادما بفهمونه؟من خودم واقعا درک نمیکنم!
دلیلش اینه که فقط خدا رو برای رسیدن به آرزوهای دنیایی خودمون میخواییم ، نه برای خودش
بخدا قسم چیزایی مهم تر از ازدواج هم وجود داره ، چون الان داریمشون بهشون فکر نمیکنیم
باور کن خودمون درها رو روی خودمون بستیم،
من منظورم فقط ازدواج نیست...ازدواج یکیشونه. ای کاش بقیه مشکلاتم حل میشد، ازدواج و کامل شدن و ...پیشکش.
وقتی موضوع ازدواج پررنگتر میشه که همه مشکلات باهم بهت هجوم بیارن...
کدوممممممممممممم در؟ در مورد من که اصلا دری نیست که بخوام ببندمش یا باز بذارم؟! شما این حرفا رو میگید به خدا همش اشکه که از چشم میاد.
ای کاش یه کارشناسی بیاد به این جور سوالا جواب بده که خودش مجرد باشه وحال روز مجردا رو درک کنه؟
از قدیم گفتن سیر از گرسنه خبر نداره و سواره چه خبر دارد از حال پیاده!
البته من پاسخ کارشناس پاسخگو رو خواندم وایشان پاسخ دقیق و درست را گفته اند ولیکن می خواهم من هم با زبان خودم این مطلب را بیان کنم. ما در تعریف انسان این نکته را داریم که الانسان حیوان ناطق یعنی در گام اول انسان یکی از حیوانات است. و اینکه مانند آنها راه می رود . احتیاج به غذا دارد . رشد می کندو سایر صفات جسمی آنها ، و بعد دیگر انسان ناطقیت آن است که صفتی است که انسان را از حیوانات دیگر متمایز می کند که اصطلاحا به آن فصل تعریف می گویند. همانطور که در اسب صفت ساحل بودن( شیهه کشیدن ) ملاک تخصیص آن از حیوانات دیگر است . البته غریزیه شهوت نیز از صفات حیوانی است . ولی چیز بدی نیست . اگر همه بخواهند مانند شما فکر کنند باید گرسنگان بگویند که اصلا خلقت غذا و گرسنگی به چه دردی می خورد و... .
البته خداوند که حکیم مطلق است جهان را برا اساس نظام احسن خلق کرده است . و این بهترین حالتی است که می شود در جهان وجود داشته باشد و اگر به هر شکل دیگری باشد قطعا ناقص خواهد بود. و اینکه شما می گویید: که اگر غریزه جنسی نبود انسانها از روی عواطف تولید مثل را انجام می دادند حرف قابل قبولی نیست . بلکه عواطف برای مرحله بعد و پس از غریزه جنسی قرار دارد. کشش عواطف برای اینکه یک زن و مرد بخواهند در کنار هم زندگی کنند و ارتباط برقرار کنند در حالی که نیازی به آن ارتباط ندارند و هیچ لذتی از آن نمی برند کافی نیست چه رسد به اینکه بخواهند هزینه های زندگی مشترک را نیز به عهده بگیرند وبسیاری از رنجهایی که از بیان آنها برایم ممکن نیست تا همین جا هم زیادی وارد شدم. و اگر بخواهید در زندگی ها نگاه کنید که چند درصد از کسانی که صاحب فرزند می شوند از روی عواطف است خودتان به ضعف سخن خود پی خواهید برد:soal:.
اما یک نکته این است که این غریزه قرار نیست که مشکل ساز باشد قرار است که یکی از امورات زندگی اجتماعی را حل کند چنانچه در زندگی سایر حیوانات نیز مشکل ساز نشده .ما انسانها از آنجایی که عادت داریم همه چیز را خراب کنیم و به نهایت سختی و گرفتاری برای خود تبدیل کنیم کار به اینجا کشیده :jangjoo:. اینکه ازدواج یک امر بسیار سخت و پیچیده شده کار ما انسانهاست نه کار خدا ما هستیم که در این امر معمولی و طبیعی گره در کار می اندازیم حالا اگر تالار نباشد خانه مستقل نباشد و بخواهیم در کنار پدر و مادر در یک اتاق زندگی کنیم و طلا و جواهر نباشد و ماشین عروس آن چنانی و لباس عروس و ... نباشد نمی شود ازدواج کرد اینها شرایطی است که خداوند قرار داده یا ما قرار دادیم . مگر پدر و مادر ما سالها با پدر و مادرشان در یک اتاق کوچک زندگی نمی کردند. ما سیم برق را در دست خود گرفته ایم و خود مان عمدا دوشاخه را به برق زدیم و می گوییم خدایا چرا برق را آفریدی؟:god: و خداوند نفرموده است که صبر کنید و تقوا پیشه کنید . خداوند فرموده ازدواج کنید ما این امر را برای خود سخت کرده ایم و می گوییم باید درسم تمام شود باید سنم به فلان مقدار برسد و ... . خوب غریزه کار طبیعی خودش را می کند . خداوند فقط امر می کند که این غریزه را باید از مسیر طبیعی و عاقلانه اش دنبال کنید. ما هنوز نمی دونیم باید از کی شکایت کنیم و از کی طلبکاریم . حرف آخرم خداوند نجات دهنده و توبه پذیر است . از خودش بخواهید و تفکراتتان را اصلاح کنید خداوند نجاتتان می دهد بدون شک...
سید کربلایی جان شما هم که همون حرفا رو میزنی ای خداااااا چرا کسی باورش نمیشه:ghati: گاهی واقعا ازدواج دست ما نیست!!!!!
من به یقین رسیدم بخصوص در مورد خودم تا خود خدا نخواد هیچ کاری از دست من بر نمیاد توی این مورد :geryeh:
چرا هیچ کس از نیاز عاطفی نمیگه؟
میدونم نیاز جنسی سخته ولی واسه ما دخترا نیاز عاطفی خیلی زجرآوره
من همه ی تلاشم اینه که به شوهر آیندم وفادار بمونم ولی واقعا بعضی اوقات کم میارم
بعضی اوقات دلم میخاد فقط یه جنس مخالف باشه که من باهاش حرف بزنم همین
واقعا نمیدونم با این نیاز عاطفی باید چکار کرد
واویلا اگه با نیاز جنسی همراه بشه
خدا به داد برسه
حق با شماست علتش هم این است که سوال شما خیلی مفهوم نیست. شاید مقصود شما نبودن مورد مناسب باشه که من در خصوص آن فکر نکرده بودم .ولی همین مشکل هم باز ارتباطی به خدا نداره و این مشکل که به عللی برای برخی پیش می آید مثلا کسانی هستند که چون مذهبی اند و چادری کسی سراغشان نمی ره و سن این ها بالا می ره این به جهت این است گناه طبع انسان ها را عوض کرده و الا خداوند عالم را متعادل خلق کرده و اساس خلقت مردها بر اساس غیرت است ولی گناه این خاصیت را یک صفت زشت در بین مردم جلوه می دهد.و طبع مردم عوض شده. و یک مثال هم بگم امیدوارم سوءتفاهم نشه و همه بگویند که از موقعیت سوء استفاده کرده ام برای بیان این حرف ها و... همچنین اینکه در عرف ما ازدواج مجدد برای آقایون خیلی بد هست ارتباطی به خدا ندارد ولی شما در عربستان می بینید که این عرف نیست بلکه عرف در آنجا این است که اگر مردی پس از ازدواج توانست بیش مخارج همسر اول در حد متعارف درآمد داشته باشد همان همسر اول برای او به خواستگاری می رود و این را برای خود افتخار می داند البته اصلا ولش کنید این مورد رو ولی اگر شما همه امور رو دقیق و با تفکر نگاه کنید می بینید که خلقت خدا بی نقصه.
بله نیاز جنسی رو میتونی با هر ترفندی سرکوبش کنی و یا کلا با خوردن دارو شرش رو کم کنی !!!ولی نیاز عاطفی رو دیگه نمیشه سرکوب کرد!
هر چقدر ادم سنش بره بالاتر بخصوص دخترا این نیاز در اونها شدیدتر میشه ووقتی کسی نباشه این نیاز وبر طرف کنه وتنهایش پر کنه یا کلا همدم و همراهش باشه تو زندگی
خیلی زود پژمرده وافسرده میشه منزوی وگوشه گیر میشه اینقدر باید بریزه توی خودش تا بلاخره توی سن جوانی پیر بشه!
خدایا میدونم صدای این همه جوون رو میشنوی ، به عزت و جلالت قسمت میدیم ، کسی رو از درگاهت ناامید نکن:Sham:
پس حکمت خدا چرا برای این دخترا که همه عمرشون سعی کردن پاک بمونن و نجابت خودشون حفظ کردن باید تنهایی رورقم بزنه؟
چرا باید به جرم مقید و محجبه بودن سنشون بره بالا وکسی نیاد سراغشون پس خدا چرا یه فکری به حال اونا نکرده؟
پس چرا گفته زنان ومردان پاک مال هم هست!پس کووووووووو؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
من دخترای پاک و نجیب میشناختم که به جرم همین نجابتشون تا اخر عمر مجرد موندن! چرا چون یه مرررررررررررد پاک مثل خودشون نبود بیاد انتخابشون کنه!
آرزوی فقط یک لحظه خوشبینی شما رو دارم...
ما قبلا امتحان کردیم، شما خودتون رو خسته نکنید....کسی جواب بده نیست.
از آقا سید هم خیلی ممنون که بحث پیچیده رو خیلی راحت به ازداوج دوم آقایون ربط دادن.... یعنی مشکل از همسران اوله که به خواستگاری برای شوهراشون نمیرن و این همه دختر سن بالا شدن؟ شما اول مشکل آقای پسرهای مجرد رو حل کنید، بعدش اگه باز دختری موند، میشه به اون مورد هم فکر کرد.:ghati:
در لجنزار، گل لاله نخواهد روئيد
در هواي عفن، آواز پرستو به چه كارت آيد ؟
فكر نان بايد كرد
و هوايي كه در آن
نفسي تازه كنيم
گل گندم خوب است
گل خوبي زيباست
اي دريغا كه همه، مزرعه ی دلها را
علف ِ كين، پوشانده ست
هيچكس فكر نكرد
كه در آبادي ويران شده ديگر نان نيست
و همه مردم ِ شهر
بانگ برداشته اند
كه چرا سيمان نيست
و كسي فكر نكرد
كه چرا ايمان نيست
و زماني شده است
كه به غير از انسان
هيچ چيز ارزان نيست
شب همگی بخیر
ببخشید میشه بپرسم تاحالاچندتا خواستگارردکردین؟
آیا هیچ کدوم از موارد مناسب نبودن یا سنگ جلوی پاشون انداختید؟:_loool:
اصللللللابااین حرفتون موافق نیستم خیلی از پسرای خوب دغدغه شون پیدا کردن دختر عفیف وبا حیاست وخداون همه چیز رو زوج آفریده اگرهنوز نیمه گمشده تون پیدا نشده شاید امتحان الهی برای خویش تنداری باشه از رحمت بی کران الهی نا امید نشین
چند صفحه از این تایپیک خوندم حس افسردگی بهم دست ایشالله که مشکل همه جوونا حل شه
ولی خدا کنه تو این سن مجردی نمیریم وگرنه اگه نکیر و منکر تو قبر بپرسن چه میکردی؟ باید بگیم غصه بی همسری رو میخوریدیم از خدا گله شکایت میکردیم
من تمام این مدت دارم دعا میکنم خدایا ازدواج با اون همسری که به صلاحم هست رو نصیبم کن
اما انگار نه انگار. ..دعاهام اصلا هیچ اثری نداره
بله اما با اوضاع فعلی که مادرم میگه صبر کن تا درست تموم بشه و بعدشم تازه فقط از خوزستان بریم دنبال دختر بگردیم و اونم بریم که آیا جوابشون منفی باشه یا مثبت....
تا اون موقع واقعا من به گناه نیفتادم؟؟؟ حتی در حد یه فکز چند ثانیه ای یا نگاه؟
نمیدونم حکمت این کار خدا چیه که این نیروی جنسی رو با این شدت گذاشته در وجود یه آدم بیچاره مثل من و برای اینکه امتحان کنه راه ارضاش رو هم بسته و اگه گناه هم بکنم عذاب در انتظارمه هم دنیوی هم اخروی
بعد هی بعضی دوستان بگن نیروی جنسی خوبه
برای من هم هر از چند وقت یه بار پدر و مادر کاملا نظر شون عوض میشه و میگن چقدر عجله داری ازدواج برای تو هنوز زوده و هنوز سنت مناسب ازدواج نیست د
و ...
جناب استاد مشکور
از شما که بعنوان کارشناس تاپیک حضور دارید انتظار بیشتری داشتم
چرا با اینجور لحنی صحبت کردید
بازم همه تقصیرها رو انداختید گردن خود جوونها و گفتید فقط در موارد انگشت شماری مشکل از کس دیگه است و غیر ارادیه
من بعنوان یه پسر جوون شروع کردم به دنبال مورد مناسب گشتن برای ازدواج برای اینکه به توصیه های دین عمل کنم برای اینکه به گناه نیفتم برای اینکه نیاز داشتم به جنس مخالف
به پدر و مادرم گفتم دنبال مورد بگردن
سروع کردم به دعا بعد از هر نمازم دعای توسل هرشب و دعاهای دیگه و نمازهای حاجت
پدر و مادر گشتن پیدا نشد
چند نفر رو واسطه کردن واسطه ها گشتن بعضیاشون بعد از ده ماه هنوز یک مورد هم نتونستن معرفی کنن اونایی هم که مورد معرفی کردن رفتیم جواب منفی بهمون دادن
تحقیر کردن شغل من رو گفتن پزشکی یه شغل معمولی است پزشکی کار نیست پزشکها معتقد نیستن
هر روز صبحها بعد از نماز صبح به توصیه آیت الله مکارم هفتادبار ذکر یافتاح گفتم صدوده بار صلوات فرستادم هر روز بعد از نماز دعا کردم جتی الامکان نمازهام رو اول وقت و ترجیحا به جماعت خوندم شبها دعای توسل و زیارت عاشورا هرشب خوندم مکانهای زیارتی رفتم بارها هرشب گریه و دعا و توسل به امام های بزرگوار کارمه
ولی با تمام اینها ازدواج جور نشده
حالا بارم مشکل از منه؟ تقصیر منه؟ تنبلی کردم و بی اعتقاد بودم به خدا؟
از این طرف هم نیروی جنسی شدیدا تحت فشارم گذاشته همش در حال تحریک همش میل به وجود جنس مخالف درحالیکه ازدواج جور نشده و اینجوری که اوضاع فعلی هست حداقل تا یکسال دیگه هم جور نمیشه
آقا ما نخواستیم میل جنسی رو. ..خدایا تو رو به عزتت قسم میدم یا ازدواج برام جور کن یا این میل رو ازم بگیر
آره دقیقا
ظاهرا مشکل از ماست ما همه توقعات مون بالاست ما همه نشستیم سرجامون و نه از خدا کمک میخوایم و توسل میکنیم نه دعا کردیم نه دنبال همسر گشتیم فقط نشستیم میگیم کو همسر
حالا چرا خوزستان؟ اونجا فک کنم جهیزیه با پسره ها!!!:دی
بازم که اینو گفتید شما هم
من مطمئنم مشکل همه یا نخوام بگم همه اکثر افرادی که تو این سایت هستن اینی که شما گفتید نیست
ما دنبال ماشین عروس ونمیدونم خونه و عروسی فلان و اینا که گفتید نیستیم
من هرجا رفتم خواستگاری ملاکم عقط این بوده چادری بودن نجابت رعایت حرمت محرم نامحرم عدم خودآرایی در مقابل نامحرم و دانشجوی پزشکی نبودن
نه دنبال مال بودم نه قیافه نه این مواردی که شما عنوان کردید
ولی با همین ملاکها موردی پبدا نشده اندک موردهایی هم که بودن جواب رد دادن به دلیا قیافه من و دلیلهای دیگه
حالا من خودم ازدواجم رو سخت کردم؟ من که روز روز و شب دارم به پدر و مادر میگم دنبالش باشن
چون خودمون اصالتا خوزستانی هستیم و فامیل هامون هم اونجا زندگی میکنن
فقط ما و یه خاله وویه دایی ام شیراز زندگی میکنیم
مادرم الان میگه شیرازیها با شیرازیها خوبن با خوزستانیها خوب نیستن منم دیگه نمیرم خواستگاری دخترهای شیرازی برای تو که بازم مثل دفعات قبلی تحقیر مون کنن
بابا دمت گرم کارت خیلی درسته واقعا آدم باید مرد باشه بتونه تو این سن خواستگاری بره خداییش من اگه دختر داشتم سریع السیر بهت میدادم
ولی غصه نخور همین صبر برگناهت برادر خودش نعمت
ولطف خداست یه روزی برسه خدا در جهنما بازکنه و این دخترا رو فرت وفرت بریزه داخل
اقا من اصفهانی هستم 27 ساله
از دخترای اینجا کسی حاضر همسر من بشه؟:khandeh!:
ديگه حالا اين مسايل هست براي مواجهه شخصي باهاش هم اين که دنبال مقصر بگرديم حل نميشه فقط شايد به خودمون يه جوازي داديم
ارتباط با نا محرم بايد در حد اضطرار باشه
يعني واقعا مجبور باشي و بدون اين ارتباط کار از پيش نره
ماها هم ميخوايم بروز باشيم هم خودمونو حفظ کنيم خوب معلومه سخت ميشه
اين که ميگيد سرمو برگردوندم يه چيز ديگه ديدم هم قابل قبول نيست چون واقعا واقعا اگه نخواهيد ببينيد نميبينيد و بعد از يه مدت کساني که از کنارتون رد ميشن يه سايه بيشتر ازشون تو ذهنتون نميمونه
شايد يکم بايد نگاهتونو محدود تر کنيد مثلا اگه يه حلال در کنار حرام بود فعلا به حلاله هم نگاه نکنيد تا ترس ديدن حرام نباشه
در نهايت هم بالا خره اگه پيش بياد خيلي کمتر ه و ميشه
مثل شهيد بابايي که گاهي شب ها ميدويد بعد ميرفت ميخوابيد
ازش دليلشو پرسيدند
گفت وقتي فکر گنا ه به سرم ميزنه ميام ميدوم که خسته ميشم تا به رختخواب برم خوابم ببره
حالا فکر ميکنيد بعد از ازدواج دچار گناه نميشيد
شايد ديگه گناهتون تو ديد خودتون و بقيه نباشه ولي دليل بر نبودش نيست
اگه الان ياد نگيريد مراقب نگاه باشيد بعد ازدواج ممکنه يه روز با فکر شخص ديگري با همسرتون در ارتباط باشيد ، اين گناه نيست؟
خانم ها هم کمتر با نامحرم حرف بزنند که يه موضوعي پيش نياد ته دلشون خوششون بياد فکرشونو مشغول کنه
بابا اين مسائل فقط برا مجرد ها نيست پس الان اينهمه خيانت ها مال چيه
همين نگاه هاي حرام و ازادي هاي بي موقع که به خودمون ميديم
امام علي (ع) به نامحرم سلام نميداد که نکنه يک لحظه مرتکب گناهي بشه
يعني ماها از امام قوي تر هستيم ؟
که اينقدر راحت با نامحرم در ارتباطيم لا اقل جا هايي که مجبور نيستيم
به هر اول واقعا نخواهيم دوم اگه پيش امد مثل شهيد بابايي باهاش برخورد کنيم يا با دويدم يا مطالعه و خيلي برنامه هاي ديگر
سوم اگه گناهي بود توبه و پشيماني شديد و کنار اين پشيماني خانم ها سوره نور رو بخونند که خيلي باز دارنده است
اقايون رو نميدونم
ولي بالا خره يه وضوي قبل از خوابي سوره توحيد خواندني
که اين نخواستنو بشه واقعي لمس کرد
همين پشيماني هاي در دل و يک مقدار عمل به چيز هايي که بلديم باعث گشايش در هاي رحمت ميشه
بنت الحسین جان شما چون ازدواج کردین باورتون نمیشه که دخترای محجبه بی خاستگار باشن:khandeh!:
ولی متاسفانه همینه ... یا خاستگار ندارن اغلب ... یا اگه دارن افتضاحه از همه نظر
واسه اینکه دور از جون آقایون اینجا ... ولی کلا پسرا توی ازدواج ملاکشون عوض شده ... دیگه دختر آفتاب مهتاب ندیده فقط یه درصد کمی طرفدار داره
اکثرا دنبال دخترای آنچنانی هستن که با قیافه و ظاهر خانومشون پز بدن
البته تا یه حدودی هم مقصر دخترای محجبه هستن
من چن تا از دوستام هنوز دست به صورتشون نزدن و کلا خیلی هم پر مو هستن
... تصور کن صورت سبزه و موهای ضخیم زائد صورت
حالا ابرو یه چیزی اشکال نداره ولی سیبیل دیگه واقعن افتضاحه
ولی همین دوستام که اصلا به خودشون نمیرسن و اتفاقا چادریم هستن تا حالا فقط یکی دو تا خاستگار داشتن اونا هم ایرادای بزرگ داشتن که نتونستن بپذیرن
سلام ...
کلا دین و مذهب و اعتقادات اینجوری یک خونه و یک مکان نا امن برای انسان درست میکنه ...
یه زمانی هست که آدمها پدر و مادری پولدار دارند ... خوب اون زمان مساله فرق میکنه ... ولی اگر پدر و مادر پولداری وجود نداشته باشه منزلگاه دین و مذهب خونه ای بسیار شکننده و
نا امن هست ... و آدمها رو به همین جاهایی که جناب pZAHRA رسیده میرسونه ...
از طرفی دین و مذهب عنوان میکنه اختلاط میان دختر و پسر حرام هستش و نباید یک تاره موتون بیرون باشه و نباید دلوری بکنین و نباید بخندین نباید یک نگاه بیشتر بکنین ... و اگر تاین کار رو بکنین ... در اون دنیا از موهاتون میگیریم و در درون دیگهایی که توش آب جوشان هست میندازیم ...
از اون طرف هم میگه چارش ... صیغه هست ...
کسی نیست بگه آخه جناب آقای دین ... دو نفر که میخوان با هم صیغه بشن ... باید در درون یک جمعی همدیگه رو ببینین با هم حرف بزنن ... از هم خوششون بیاد ... اشتراکاتی پیدا کنند و بعدش با هم ازدواج موقت کنند ... اینا که نمیتونن نه چشم تو چشم بشن ... نه با هم حرف بزنن ... یهویی به هم بگن بریم صیغه بشیم ...
مثلا فرض کنین پسری از دختری خوشش اومد و شرایط ازدواج رو هم نداشت یا برعکس ...
این شخص میتونه تو خیابون باشه ...
میتونه در درون محل کار باشه ..
میتونه از آشنایان باشه ...
فرض کنین یهو مرده بره به دختره بگه ... خانوم بیا صیغه بشیم ...
یا برعکس دختره بره به پسره بگه بیا با هم صیغه بشیم ...
این راهها به ترکستان هست ... چون انسان رو درست نمیشناسه ... نه خودش رو درست میشناسه نه نیازهاش رو ...
فیلم و سریال خارجی؟؟؟ واقعن ؟
من که رمان عاشقونه هم میخوندم ... از این رمان آبکی ایرانیا ... احساس تنهایی میکردم
بعد دیگه فیلم و سریالی که توش زوج و عروسی و اینا بودو هم مثه رمان عاشقونه تحریم کردم
دیگه فقط باب اسفنجی نگاه میکنم + فیلم ترسناک
توی این دو تا حداقل آدم نمیره توی فاز تنهایی و ازدواج
یعنی به اندازه ای که از انداختن تقصیر کار به گردن ما ناراحت میشم چیز دیگری ناراحتم نمیکنه
آخه خواهر گرامی چرا فکر میکنید همه نگاه های آقایون حرامه؟
جای ما نیستید ببینید چه حالی داریم این همه در و دیوار و کوچه و خیابان و محل کار و برای من بیمارستان پر از صحنه های هست که....
تو بیمارستان ما مجبوریم با همکاران ارتباط داشته باشیم کشیک هامون در بخشها باهمه.بعد خانمهای همکار که رعایت نمیکنن پوشش رو....
یا بیماران رو که من توضیح دادم و مثال زدم...
شما ساده ترین حالت رو فرض کنید که من بعنوان پزشک یه بیمار خانم بیاد پیشم با سرماخوردگی. خوب برای معاینه باید گلو رو معاینه کرد، حالا خانم اگه آرایش داشته باشه و ظاهرش جلب توجه کننده باشه، من پسر جوون چیکار کنم؟ حین معاینه؟
من یه دوست دارم اهوازیه کاش می تونستم بهم معرفیتون کنم
البته من خیلی با فضای جنوب کشور و اینا آشنا نیستم و رسم و رسوماتشونم نمی دونم
ولی خب فک کنم اونی که شما می خواید نباشه، چون بعضی وقتا ممکنه چادر سر نکنه
من خواهر نيستم
يه بار ديگه بخونيد مطلبمو من کي گفتم همه نگاه هاي آقا ها حرامه ؟؟
گفتم جايي که يه نگاه حرام قراره اتفاق بيافته اگه يه حلال هم کنارش بود محض احتياط حلال هم نگاه نکنيد
اصلا هم نگفتم خانمي که ارايش کرده
خانواده اي که درست برنامه نريخته براي اينده فرزندانش
و بقيه مقصر نيستن
گفتم با مقصر کردن اونا فعلا کاري براي ما از پيش نميره در حال حاضر
گفتم ماها يکم هم خودمونو مقصر بگيريم تا شايد اثر گذار بود
مثلا در مورد يه خانم ارايش کرده
فقط اون خانم مقصر نيست
شما هم که ميخواستيد به گلو نگاه کنيد چشم و ابرو رو هم ديدي هم يه مقدار خيلي کم مقصريد
آره حتما من مقصرم در تمام موارد
من بی اعتقادم حتما و مشکل دارم
برادر mehrant
انقدر مغز این دو جمله ای که نوشتین و دردی که پشتشه رو میفهمم که جد نداره
برادر گرامی تجربه به من ثابت کرده که نباید دردتونو به کسی بگید و توقع درک داشته باشید
چون عمرا احدی پیدا نمیشه که شما رو بفهمه
چون هیچکس هر چقدرم سعی کنه توی قالب شما جا بگیره نمیتونه... نمیتونه mehrant باشه
نمیتونه درکتون کنه
پس عصبانی نشید از این نظرات
من این مرحله رو چون گذروندم و فهمیدم که کسی نمیتونه درک کنه دردمو واسه همین بهتون میگم
در کل اينکه سخته حفظ دين ولي نميشه گفت غير ممکنه
گفتن در اخر الزمان هر کي بخواد دينشو حفظ کنه انگار يه اتيش تو دستش گرفته ولي نگفتن که غير ممکنه
سختيش هم گاهي اينه که محل زندگيت رو عوض کني يا شغلت رو يا با يه سري ارتباط نداشته باشي و...
اصلا هيچ کدوم هم که امکان نداشته باشه نميگم امام علي رو الگو قرار بديد شهيد بابايي رو الگو قرار بديد که
در دوران تحصیل در آمریكا، روزی در بولتن خبری پایگاه «ریس» كه هر هفته منتشر می شد، مطلبی
نوشته شده بود كه توجه همه را به خود جلب كرد. مطلب این بود: دانشجو بابایی ساعت 2 بعد از نیمه
شب می دود تا شیطان را از خودش دور كند.
من و بابایی هم اتاق بودیم. ماجرای خبر بولتن را از او پرسیدم. او گفت: ـچند شب پیش بی خوابی به
سرم زده بود. رفتم میدان چمن پایگاه و شروع كردم به دویدن. از قضا كلنل «باكستر» فرمانده پایگاه با
همسرش از میهمانی شبانه بر می گشتند. آنها با دیدن من شگفت زده شدند. كلنل ماشین را نگه
داشت و مرا صدا زد. نزد او رفتم. او گفت: در این وقت شب برای چه می دوی؟ گفتم: خوابم نمی آمد
خواستم كمی ورزش كنم تا خسته شوم. گویا توضیح من برای كلنل قانع كننده نبود. او اصرار كرد تا
واقعیت را برایش بگویم. به او گفتم: مسایلی در اطراف من می گذرد كه گاهی موجب می شود شیطان
با وسوسه هایش مرا به گناه بكشاند و در دین ما توصیه شده كه در چنین موقعی بدویم و یا دوش آب
سرد بگیریم.
تو آمريکا دانشجو باشي خوب حتما خيلي مسائل شبيه اين که شما ميگيد پيش مياد
مسئله اينه که ما اول زندگيمون
بعد درآمدمون بعد خانوادمون
بعد دينمون
اينجوري هم درصد موفقيت درش خيلي مياد پايين
به خدا اعتماد نداريم که اگه هر يک از اينها رو فداي دينمون کنيم خدا چند برابرشو بهمون ميده
اگه من بخوام به قسمتيش عمل کنم به قسمتيش نه کار برام سخت تر ميشه
ببخشيد
حرفمو پس ميگيرم شما اصلا مقصر نيستيد
حالا که در يه محيطي اينچنيني هستيد فقط از خدا کمک بخواهيد ايندفه اميدوارانه
مشکل شما ها اينه که فکر ميکنيد اين درد فقط براي شماست
کسي که ازدواج کرده هم اين درد و بد ترش رو داره
و الا اين همه خيانت بعد از ازدواج معني نداشت
خانم و آقا هم نداره
من اصلا مشکلم ازدواج نیست
انقدر بدبختی و گیر و گرفتاری دارم توی زندگیم که عمرا تا حل نشه بتونم ازدواج کنم
نظر شما کاملا اعصاب منو خورد کرد
موفق باشید
کلي گفتم نه شخص شما
کساني که ميگن کسي مارو درک نميکنه
چون شما به درک اشاره کرديد نقل قول کردم
بعد هم مرتبط با موضوع گفتم منظور خاصي نداشتم
يه بار ديگه مطلبمو بخون ببين گفتم مشکل شما ازدواجه !!!!!!!!!!!
سلام:Gol:
باز می گویید خدا این در رو ببنده، در حالیکه خدا در رو باز کرده و نظام هستی هم نظام اسباب و مسببات هست. اگر خودمان در اثر بی تدبیری یا اشتباهات و مشکلاتی از این دست، این در را بروی خودمان بستیم، شایسته نیست به خدا نسبت دهیم.
موفق باشید ...:Gol: