مهمترین نیازهای کودکان

تب‌های اولیه

124 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

این شعر داغونم کرد شدیدبازگرد ای خاطرات کودکی بر سوار اسبهای چوبکی /خاطرات کودکی زیباترند یادگاران کهن ماناترند /درس های سال اول ساده بودآب را بابا به سارا داده بود/درس پند آموز روباه و خروس روبه مکارو دزد و چاپلوس /روز مهمانی کوکب خانم است سفره پر از بوی نان گندم است /کاکلی گنجشککی باهوش بودفیل نادانی برایش موش بود/با وجود سوز و سرمای شدیدریز علی پیراهن ازتن می درید/تا درون نیمکت جا می شدیم ما پر از تصمیم کبری می شدیم/پاک کن هایی ز پاکی داشتیم یک تراش سرخ لاکی داشتیم/کیفمان چفتی به رنگ زرد داشتددوشمان از حلقه هایش درد داشت/گرمی دستانمان از آه بودبرگ دفتر ها به رنگ کاه بود/همکلاسی های درد و رنج و کاربچه های جامه های وصله داربچه های دکه سیگار سرد /کودکان کوچک اما مرد مردکاش هرگز زنگ تفریحی نبود جمع بودن بودوتفریقی نبود/کاش میشد بازکوچک می شدیم لااقل یک روز کودک می شدیم/یاد آن آموزگار ساده پوش یاد آن گچها که بودش روی دوش/ای دبستانی ترین احساس من بازگرد این مشقها را خط بزن

پسر زمستان;751038 نوشت:
این شعر داغونم کرد شدیدبازگرد ای خاطرات کودکی بر سوار اسبهای چوبکی /خاطرات کودکی زیباترند یادگاران کهن ماناترند /درس های سال اول ساده بودآب را بابا به سارا داده بود/درس پند آموز روباه و خروس روبه مکارو دزد و چاپلوس /روز مهمانی کوکب خانم است سفره پر از بوی نان گندم است /کاکلی گنجشککی باهوش بودفیل نادانی برایش موش بود/با وجود سوز و سرمای شدیدریز علی پیراهن ازتن می درید/تا درون نیمکت جا می شدیم ما پر از تصمیم کبری می شدیم/پاک کن هایی ز پاکی داشتیم یک تراش سرخ لاکی داشتیم/کیفمان چفتی به رنگ زرد داشتددوشمان از حلقه هایش درد داشت/گرمی دستانمان از آه بودبرگ دفتر ها به رنگ کاه بود/همکلاسی های درد و رنج و کاربچه های جامه های وصله داربچه های دکه سیگار سرد /کودکان کوچک اما مرد مردکاش هرگز زنگ تفریحی نبود جمع بودن بودوتفریقی نبود/کاش میشد بازکوچک می شدیم لااقل یک روز کودک می شدیم/یاد آن آموزگار ساده پوش یاد آن گچها که بودش روی دوش/ای دبستانی ترین احساس من بازگرد این مشقها را خط بزن

با سلام
احساستان را کاملا درک می کنم،منتها دوست خوبم؛بهتر است:
سعی شود از یاد آوری خاطرت تلخ دوری شود، و ذهنتان را متمرکز چیزهای خوبی بکنید تا انشالله از تاثیرات منفی گذشته لطمه نخورید،و از آسیب های شدید مصون بمانید.

ببخشید نمیتونم تز پست هاتون تشکر بزنم چون مرورگرم مشکل داره، ممنون از همدلی شما عزیزان شک نکنید حتی به حرف هم باشه انسان اروم میشه شاید بعضی وقتها یه درد دل کوچیک یه غصه سنگین رو جابه جا کنه

نشاط;750024 نوشت:
آموزش از طریق ارائه نمونه در بسیاری مواقع موثرترین راه برای کمک به کودکان در پیدا کردن نگرش ها و مهارت های اجتماعی است. و در مسائل تربیتی هم ارزش فروانی دارد،و نزدیک ترین الگو خود شخصیت و برخورد پدر و مادر هست.پدر و مادر به عنوان یک الگوی خوب می تواند نقش بسزایی در پیشرفت و تربیت سالم فرزندان موثر باشند،البته به شرطی که خودشان اهل عمل باشند. مثلا:وقتی انتظار صداقت از فرزندان را داریم باید خود نیز راستگو باشیم و...
حجت الاسلام حدائق در صحبتهایی که از ایشون گوش میدادم میگفتن پدرومادرها توجه کنید بچه هامون اونجوری نمیشن که ما میخوایم یا ما میگیم، بلکه اونجوری میشن که ما هستیم.........
نشاط;750412 نوشت:
رای مثال وقتی در مقابل لبخند زدن ،کودکان پاسخ مناسبی دریافت کنند
این هم مورد مهمی هست....به فرض وقتی بچه به علتی ناراحت یا عصبانی هست مسخره کردن و خندیدن بهش روحیه اش رو تخریب میکنه...

yalda solimani;750680 نوشت:
2- یادگیری الفبا سبب می شود کودک از ابتدای دوران مدرسه، از بیشتر بچه‌ها جلوتر باشد و از کلاس و درس زده شود و حتی ممکن است به عنوان دانش‌آموز ناآرام و نامنضبط شناخته شود. چرا که به دلیل تکراری بودن مطالب خود را با حرف زدن یا شوخی کردن با دوستانش سرگرم می کند.
دقیقا همین اتفاق برای من افتاد!
من قبل از رفتن به مدرسه الفبا رو پدرومادرم بهم یاد داده بودن و منم خودم روزنامه برمیداشتم میخوندم!
و این اما باعث شد سال اول دبستان بهم سخت بگذره و حوصلم سر میرفت سر کلاس چون همه چیز رو بلد بودم! شروع میکردم به حرف زدن با بغل دستی هاو....بخاطر همین معلم هم مجبور شده بود بهم اجازه بده هروقت خواستم از کلاس برم بیرون! و منم میرفتم پیش مدیر و ....و یه جوری خودم رو سرگرم میکردم!

bi seda 1992;750943 نوشت:
لازم به ذکر است که این پسر بچه ته تغاری و 4 تا خواهرم داره که نازش رو میکشن. بعضی از اخلاق های دخترونه رو هم داره، و از خواهرهاش تقلید میکنه. مثلا موقع نماز خوندن اکثرا چادر سر میکنه یا تو کارهای خونه کمک میکنه !!!
دخترعموی من هم یه پسرودختر داره که باهم دوقلو هستن....کوچیکتر که بودن وقتی برای دختره ناخن هاش رو لاک میزدن پسره هم اصرار و گریه میکرد که منم میخوام!!! و پدرمادرش چاره اش نمیکردن و مجبور بودن ناخون های اونم لاک بزنن!

یکی از راههای کشف نیازهای کودکان نقاشی آنهاست.
مطالبی در این راستا اشاره می کنیم:
به جرات می توان گفت که زبان کودکان با نقاشی است،از این رو یکی از محورهای تشخیص روحیه و نیازهای کودکان همین کشیدن نقاشی است،متخصصین می تواننند از این طریق با روحیات کودکان اشنا شوند،و به حل مشکلات آنها کمک کنند.
کودکان معمولا در یک سالگی مواد در دست میگیرند وروی کاغذ می کوبند،سرانجام در 18-20 ماهگی به طور کامل موفق به خط کشیدن می شوند.در سن دو نیم سالگی قدرت عضلانی کودک بیشتر می شود،و هنگامی که خطی را رسم می کند،چشم نیز مراقب آن است تا آن خط از محدوده تعیین شده خارج نگردد.در سه سالگی خط نگاری کودک فقط برای لذت بردن از حرکت و یا فشار مداد بر روی کاغذ نیست بلکه مایل است احساسات درونی خود در ارتباط با تجربه های زندگی بدست آوره و بیان کند.
ـ در ابتدا اشیاء در نظر کودک به چند عمده از قبیل خانه ،درخت، و آدمک دسته بندی می شوند که برای نقاشی نیز زیاد مورد استفاده می شود.
در فاصله سه تا چهار سالگی کودک سعی می کند تصویر شخص یا اشخاصی را بکشد،این تصاویر شامل عناصر مشخص و معینی از قبیل یک دایره بجای سر و در اطراف آن چند خط به عنوان بازوها و پاهاست.علت ساده بودن به خاطر درک کودک از چنین اعضاء است.
ـ کودک بعد از پنچ الی شش سالگی قدرت و توجه بیشتری در جهت نظارت بر واقعیات بیرونی پیدا می کند.
ـ
رشد و پیشرفت نقاشی دختران نسبت به پسران سریع تر است،و این نشان دهنده زودرس بودن عاطفی دخترهاست.
ـ نقاشی علاوه بر فراهم آوردن رضایت کودک به او اعتماد به نفس می دهد،دخالت او بر دنیای بیرون را امکان پذیر می سازد و او را از حالت انفعالی بیرون می سازد.
ـ
استفاده از فضای باز در نقاشی نشانه رضایت و خوشحالی از زندگی کودکان است.
اگر در نقاشی قسمتی کوچکی از صفحه را در یک گوشه اختصاص به نقاشی می دهد، این بیانگر ـ یک حالت خاص کودک می باشد،چنین کودکانی گوشه گیر و درون گرا هستند.
ـ نبودن محرک و انگیزه برای نقای،ناشی از محیط اجتماعی- فرهنگی است.
ـ بدون در نظر گرفتن شرایط زندگی کودکان نمی توان از طرز نقاشی کودکان به فهم و درک رسید. ـ ـ نقاشی می تواند وسیله ای برای بیان زندگی عاطفی کودکان باشد.در حقیقت مثل رویا و خواب قابل تحلیل و بررسی است.
ـ برای مطالعه شخصیت کودکان باید:
الف: دقت بر حرکات و یا بازی آنها
ب: تجزیه و تحلیل زبان گفتاری او
ج: تعبیر خواب و رویاها و نوشته ها
د: نقاشی کودکان:
این قسمت امتیازی که با سایر گزینه ها دارد این است که: اولا نقاشی بیانگر واقعیت درونی کودکان است و ما دخالت و نقشی در ابراز بیان او نداریم.
دوما:می توان نقاشی او را در زمانهای مختلف مقایسه کرد و از این مقایسه می توان به یک درک و شناخت خوبی رسید.

ـ توجه داشته باشیم که پیش و پا افتاده ترین نقاشی کودکان مفهوم دارد و نباید بی توجه و غفلت کرد.
ـ هر اتفاقی که در خانواده،مدرسه و یا در محیط بیرون و... رخ می دهد، به وسیله کودک جذب می شود،و در موقعیت های مختلف و خاص به نوبه خود ظاهر می گردد،و یکی از ظهور این مسائل در نقاشی است.
ـ کودکان پیشرفته و تیز،خطوطی به اشکال مختلف و با حفظ تعادل میان قسمت های مختلف می کشند و کودکان خجالتی خطوط کوتاه مثل چیزی که منع شده باشد،ترسیم می کنند.
ــ خطوطی که با نیروی زیاد وپررنگ شروع می شوند،وبه صورت کاملا بی رنگ به پایان می رسند،بیانگر این است که کودک برای اظهار وجود نا کام مانده است.
ـ کودکانی که رسم و نقاشی آنها با تناسب بر روی کاغذ رسم شده،کودکانی آرام هستند.
ـ گرایش کودکان در هنگام نقاشی کشیدن به خارج از کادر کاغذ
دارای نکته ای است:
1. خصوصیان کودکان کوچک هست.
2. و کودکانی که عقب ماندگی در ناحیه عضلانی دارند.
3. کودکان بزرگتر هم که از کمبود محبت رنج می برند و کمتر به خود اعتماد دارند و در نتیجه متکی به محیط اطرافشان هستند، چنین نقاشی از آنها دیده می شود.
ـ کودکانی که نقاشی های آنان کاملا در مرکز کاغذ قرار می گیرد،به طور کلی زیاد یر خود و احساساتشان توجه و تمر کز فکری آنها بالاست.
ـ شروع نقاشی خصوصا در اندام انسان از هر عضوی شروع کند،بیانگر ارزش و اهمیت آن در نزد کوچک است.
ـ کودکان کم رو خجالتی وقتی نقاشمی کشند از صفخات کوچک و در گوشه صفحه نقاشی می کشند.
ـ کودکانی که در کشیدن نقاشی در صفحات بزرگ خود را گم می کنند،کودکانی هستند که نیاز به تشویق و پشت گرمی زیادی دارند.
ـ اگر کودکی که احتیاجی به شناخت علمی و تکنیکی رنگ ندارد، او را از گونه تحمیل و فشار بر نحوه کاربرد رنگ نقاشی پرهیز کنیم، چرا که باعث باعث از بین رفتن تمایلات
و علاقه او در بکار گیری رنگ می شود.

پس بگذاریم با گرایش درونی خود از رنگها استفاده کند و بتواند احساسش را ابراز کند
ـ تخیلات و حالتهای عاطفی است که تعیین کننده انتخاب رنگهاست،نه حقیقت بیرونی
ـ در فاصله بین 3- 6 سالگی کودک بیشتر تحت تاثیر فشارهای درونی است،علاقه وافری به رنگ دارد و آن را مقدم بر شکل ظاهری می داند.
کودکان سازگار در نقاشی هایشان به طور متوسط از پنج رنگ مختلف استفاده می کنند،در حالی که کودکان گوشه گیر و یا آنها که در ارتباط با دنیای خارج مشکل دارند و دوست ندارند از یک یا دو رنگ استفاده می کنند.
ـ علاقه واقعیی کودک نسبت به رنگ از زمانی شروع می شود که او سعی در کشیدن شکل هایی می کنند.( معمولا از 6 سالگی به بعد)
ـ رنگی که توسط نیروی روانی کودک انتخاب می شود، از نظر هنری پر ارزش تر از رنگی است که کاملا با حقیقت بیرونی مطابقت می کند.
ـ رنگ همیشه معرف و وسیله ای برای بیان و ارتباط احساسات و عقاید بوده و هست،به طوری که می توان با زبان و رنگها صحبت کرد.
رنگ های گرم: قرمز،زرد،نارنجی( خواص: کسانی که علاقه دارند معمولا روحیه: تحریک پذیر،گرایش به فعالیت و جنب و جوش،الهام دهنده روشنی،شادی،شادی در زندگی و مولد حرکت هستند.)
رنگ سرد: سبز،آبی،بنفش (خواص: حالت های انفعالی،سکون،بی حرکتی،تلقین کننده غم و اندوه)
ـ رنگی را که کودکان با نیرونی انتخاب می کنند از نظر هنری و ارزش بیان احساس درونی او ارزش فراوانی دارد.

منبع:کتاب نقاشی کودکان و مفاهیم آن،اثر: آنا اولیوریو فراری،ترجمه عبد الرضا صرافان،چاپ دیبا

[="Arial"][="Indigo"]سلام
با اجازتون منم یه سوال بپرسم
بجه یکی از اقواممون 4 سالشه و مادرش چون شاغله بچه رو مهدکودک میذاره .
این بچه تا پایان ساعت کاری مهدکودک اونجا نمیمونه و به قول مربیان مهد،از مهد فرار میکنه .
وقتی هم ازش علت رو میپرسن میگه که نمیخوام تنها برگردم خونه (به دلیل نزدیکی مهد به خونشون،تننها برمیگرده خونه)
حالا مادر بچه مونده که با این بچه چجوری برخورد کنه .
ممنون میم راهنمایی کنید .
باتشکر از تاپیک خوبتون :Gol:
[/]

منم یک سوال بپرسم.
پدر و مادرهای متدین دوست دارن برای اینکه بچه شون رو با دین آشنا کنن وقتی مسجد یا مراسم مذهبی میرن با خودشون ببرنش.
و اما این یه مشکل رو ایجاد میکنه....که گاهی وقتی نماز برپا شده بچه راه میفته و میره....
که این دوتا اشکال ممکنه ایجاد کنه:1- ممکنه بچه گم بشه یا از مسجد بره بیرون یا مشکلی براش بوجود بیاد مثلا از جایی بیفته یا....2-والدینش نگرانش هستن و آرامش ندارن موقع نماز خوندن
چه باید کرد؟آیا کلا چنین پدرومادرهایی نرن مسجد؟یا بدون بچه برن؟

mehrant;751424 نوشت:
منم یک سوال بپرسم.
پدر و مادرهای متدین دوست دارن برای اینکه بچه شون رو با دین آشنا کنن وقتی مسجد یا مراسم مذهبی میرن با خودشون ببرنش.
و اما این یه مشکل رو ایجاد میکنه....که گاهی وقتی نماز برپا شده بچه راه میفته و میره....
که این دوتا اشکال ممکنه ایجاد کنه:1- ممکنه بچه گم بشه یا از مسجد بره بیرون یا مشکلی براش بوجود بیاد مثلا از جایی بیفته یا....2-والدینش نگرانش هستن و آرامش ندارن موقع نماز خوندن
چه باید کرد؟آیا کلا چنین پدرومادرهایی نرن مسجد؟یا بدون بچه برن؟

با سلام و عرض ادب خدمت دوست عزیز و محترم

مسجد به عنوان مهمترین پایگاه دینی مسلمانان پذیرای اقشار گوناگون مردم در هر رتبه و جایگاه و سن و سالی است. با این حال یکی از سوالات پر اهمیت این است که آیا اسلام عزیز محدودیت سنی برای ورود کودکان به مسجد در نظر گرفته است و اگر چنین محدودیتی وجود دارد آیا شامل تمامی کودکان می شود یا اینکه قید و بند و تبصره ای در این مورد وجود دارد؟
پاسخ اجمالی به این سوال این است که برخی از فقها بر اساس روایتی از پیامبر (صلی الله علیه و آله) و امام صادق (علیه السلام)، آوردن کودکان به مسجد را مکروه دانسته اند اما در کنار چنین فتوایی، تعدادی از فقیهان شیعه این کراهت را مخصوص گروه خاصی از کودکان دانسته و آوردن دیگر کودکان را نه تنها مکروه نمی دانند، بلکه دارای اولویت و یا استحباب و گاه واجب معرفی کرده اند.( موفق باشید. )

[="Tahoma"][="Black"]

نشاط;751048 نوشت:
با سلام

با تشکر از تاپیک مفیدتان ،
جناب نشاط گرامی نظر کارشناسی شما راجع به مطلب زیر چیه؟

yalda solimani;751531 نوشت:
برخی از فقها بر اساس روایتی از پیامبر (صلی الله علیه و آله) و امام صادق (علیه السلام)، آوردن کودکان به مسجد را مکروه دانسته اند اما در کنار چنین فتوایی، تعدادی از فقیهان شیعه این کراهت را مخصوص گروه خاصی از کودکان دانسته و آوردن دیگر کودکان را نه تنها مکروه نمی دانند، بلکه دارای اولویت و یا استحباب و گاه واجب معرفی کرده اند.( موفق باشید. )

ممنون از توضیحات شما[/]

راه‌های ساده برای آموزش نظم به کودک نوپا


هیچگاه برای آموزش نظم به کودک، او را تنبیه نکنید

همزمان با رشد نوزاد و رسیدن به مرحله نوپایی، پرسش‌های متداولی که ذهن مادران را هم به خود مشغول می‌کند تغییر می‌کند تا جایی که یکی از مهم‌ترین آنها این سؤال خواهد بود: چه موقع «نظم» را به کودک نوپایم بیاموزم؟

از چه سنی آموزش نظم را شروع کنیم؟
زمانی که کودک نوپایتان برای به دست آوردن شکلات جیغ می‌کشد یا غذا را به هر نشانه‌ای روی زمین می‌ریزد شاید خیلی سخت باشد که بفهمید باید با چنین رفتاری چگونه برخورد کنید. در چنین مواقعی این پرسش به ذهن خطور می‌کند که آیا آموزش اصول نظم و انضباط به یک کودک نوپا هنوز خیلی زود نیست؟ در پاسخ باید گفت، نه چندان. یادتان باشد کارهایی نظیر ایجاد محدودیت و محروم ساختن از برخی مزایا برای خردسالی در این سن چندان اثرگذار نیست چون او هنوز نمی‌تواند ارتباط دقیقی میان علت و اثر پیدا کند. اما در چنین سنی خیلی خوب است که کودک نوپا را با مفهوم «درست» و «اشتباه» آشنا کنید. متأسفانه بسیاری از والدین واژه نظم و انضباط را تنها در تنبیه می‌بینند. اما اساس و ریشه واژه «نظم» در آموزش است. کارشناسان تربیتی توصیه می‌کنند که برای کودک نوپایی که تنها یک سال دارد، نظم باید با اجتماعی سازی و آموزش حد و مرزها در فکرش نهادینه شود.

برای آموزش نظم حواسش را پرت کنید!
اگر در واکنش به کارهایی نظیر بالا رفتن از مبلمان بر سر کودک نوپایتان فریاد بکشید این کار واکنشی جز اضطراب، خشم و از همه مهم‌تر کنجکاوی بیشتر در او به همراه ندارد. در عوض توصیه می‌کنیم خیلی سریع اما به نرمی حواسش را پرت کرده و او را مشغول به انجام کار دیگری کنید. برای مثال، اگر کودک نوپایتان خود را از دسته مبلمان بالا می‌کشد، به آرامی او را برداشته و روی زمین بگذارید و شروع به خواندن کتاب برایش کرده و یا با همدیگر با اسباب بازی ها بازی کنید. منحرف کردن توجه کودک نوپا به کاری دیگر نه تنها موجب می‌شود که دیگر آن کار به خصوص را انجام ندهد بلکه به نوعی به او آموزش داد‌ه‌اید که کارهایی نظیر بالارفتن از دسته مبلمان «ممنوع» است.

برای آمورش نظم و انظباط به کودک نو پا، او را با مفهوم «درست» و «اشتباه» آشنا کنید

در برابرش محکم باشید!
حتمالا بارها دیده یا تجربه کرده‌اید کودکان نوپایی را که برای به دست آوردن یا خوردن چیزی مانند شکلات پیش از شام گریه می‌کنند. در این موارد شاید به خود بگویید «همین یک دفعه است» و «مشکلی به وجود نمی آید». اما چنین نرمشی به کودک این اجازه را می‌دهد تا همواره از این استراتژی برای به دست آوردن هر آنچه می‌خواهد استفاده کند. در واقع او را به طور ناخواسته ترغیب می‌کنید که با گریه کردن به اهدافش برسد. به خاطر داشته باشید وضع کردن برخی محدودیت‌ها مهم است و از آن مهمتر پافشاری بر اجرای آنهاست. به این نکته مهم هم توجه کنید که شما و همسرتان باید به این قوانین احترام بگذارید و در مواجهه با گریه کودک از مواضع خود کوتاه نیایید، زیرا تجربه ثابت کرده نرمش یکی از والدین در برابر گریه کودک (که از سر خواستن چیزی غیرمتعارف و در زمانی غیر منطقی صورت می‌گیرد) همزمان با پافشاری همسر بر «نه» گفتن پیامهای ضد و نقیضی به کودک ارسال می‌کند و به او این اجازه را می‌دهد تا در مرتبه بعدی با صلابت بیشتری از راه گریه به خواسته‌اش برسد.
با او همراه باشید!
کودک نوپا بیشتر از آنکه از گوش دادن به حرف‌های شما چیزی فرا بگیرید از آنچه که انجام می‌دهید الگو می‌پذیرد. اگر فرزندتان نسبت به یکی از دوستان هم سن و سالش خشم و غضب می‌کند و دید خوبی به او ندارد، رفتاری را از خود بروز دهید که دوست دارید او نیز همان کار را انجام دهد، مثلا بگویید :«دوستت را به آرامی در آغوش بگیرد» سپس دست‌های کودک را به آرامی باز کرده و چگونگی در آغوش گرفتن را برایش اجرا کنید. همچنین اگر مسواک زدن برایش کار سختی است، به جای صحبت کردن این بار همراه او شوید و با یکدیگر دندانهایتان را مسواک بزنید.
کودک نوپا بیشتر از آنچه که شما انجام می‌دهید الگو می‌پذیرد

از انواع «نه» استفاده کنید!
اگر همیشه از واژه «نه» استفاده کنید، حساسیت کودک نوپایتان به این کلمه و اثرگذاری آن به تدریج کمرنگ می‌شود. سعی کنید از این واژه در مواردی که انجام کاری خاص، خطری برای سلامت کودک به همراه دارد استفاده کرده و در عوض در مواردی که خبری از خطر نیست از عبارت‌های معادل اما فاقد «نه» استفاده کنید. به عنوان مثال اگر کودک در حال رساندن خود به مایکرویو است با قاطعیت از «نه» استفاده کرده اما وقتی خبری از انجام کارهای خطرناک نیست، مثلا درآوردن کفش در خودرو، به جای گفتن «نه» از عباراتی نظیر این استفاده کنید: وقتی به خانه رسیدیم پاهایت را از کفش خارج کن، آن موقع می‌توانی بدون کفش بازی کنی.

هر رفتار خوبش را تحسین کنید!
برخی مواقع کارهای نامناسب کودک نوپایتان به این دلیل صورت می‌گیرد که به خوبی نمی‌تواند با شما و محیط اطراف ارتباط مناسبی برقرار کند و او فکر می‌کند از این طریق توجهتان را به بهترین نحو ممکن جلب می‌کند. اینجاست که واکنش شما تعیین کننده خواهد بود. پس کاری کنید که کودکتان متوجه شود شما از انجام کارهای مناسب وی خوشحال می‌شوید. همچنین نشان دهید هر بار که قوانین ساده وضع شده در خانه را رعایت می‌کند شاد می‌شوید. پس هر بار که لباسش را در جای خود آویزان کرد با لبخندی حاکی از رضایت به او نشان دهید که توجهتان کاملا جلب شده است. پس از این واکنش‌ها تعجب نکنید که کارهای رضایت بخش زیادی را پشت سر هم انجام دهد.

[h=2][/h]


والدین برای اینکه بتوانند رابطه بهتری با فرزندان خود داشته باشند در انجام شیوه های فرزندپروری خود از سه قانون پیروی کنند: قانون اول: دادن پاداش به رفتار خوب فرزندان. قانون دوم : تشویق نکردن رفتار نامطلوب فرزندان. قانون سوم: تنبیه برخی از رفتارهای بد فرزندان با شیوه های ملایم.
فرزند پروری از دشوارترین تکلیفی است که والدین در زندگی با آن روبرو هستند. تربیت فرزندان کار بسیار دشواری است با اینحال تعداد کمی از ما والدین برای این مسئولیت مهم آمادگی لازم را داریم. والدین اکثر اطلاعات خودشان را از تجربه بدست می آورند. فرزندپروری موثر به شما کمک می کند تا پدر و مادر موفق تری باشید و رابطه بهتری با فرزند خودتان برقرار کنید و با داشتن نظم و انظباط کودکان رفتار و عزت نفس بهتری داشته باشند.

سه قانون برای فرزندپروی لازم داریم:
قانون اول: دادن پاداش به رفتار خوب فرزندان.
قانون دوم: تشویق نکردن رفتار نامطلوب فرزندان.
قانون سوم: تنبیه برخی از رفتارهای بد فرزندان با شیوه های ملایم.

قانون اول: تشویق کردن رفتارهای خوب: وقتی فرزند شما کاری انجام می دهد که شما را خرسند می کند و رفتاری که دوست دارید در آینده بیشتر تکرار شود حتما سعی کنید این رفتار را با ارائه پاداش تقویت کنید. پاداشها را بلافاصله بعد از رفتار خوب کودک بکار ببرید. بخاطر داشته باشید شما مهمترین منبع پاداش برای فرزندانتان هستید.

پاداشها انواع مختلفی دارند:
پاداشهای اجتماعی: توجه کردن، لبخند زدن، در آغوش گرفتن جزء پاداشهای اجتماعی است.

پاداشهای فعالیتی یا امتیازی: مثل بازی کردن با مادر، پارک رفتن است. یعنی شما در ازای رفتار خوب کودک فعالیتی انجام می دهید. حتما در کنار پاداش فعالیتی، تحسین هم وجود داشته باشد.

پاداشهای مادی: مانند توپ، بادکنک، یا وسیله دیگر.

قانون دوم: تشویق نکردن رفتار نامطلوب فرزندان: ممکن است کودک شما رفتارهای نامناسب مثل تهدید کردن، ناله کردن یا کج خلقی نشان می دهد و در مقابل از شما چیزی بخواهد. دقت کنید با تسلیم شدن در مقابل رفتار بد، او را تشویقش نکنید. اگر به رفتار بد پاداش بدهید نیرومندتر می شود و بیشتر و بیشتر تکرار خواهد شد.

راه دیگر برای دوری کردن از دادن پاداشهای تصادفی به رفتارهای بد " نادیده گرفتن فعال" است. البته رفتارهای بدی وجود دارد که صرفا نمی توان نادیده گرفت برای چنین رفتارهای از قانون سوم استفاده کنید.

قانون سوم: تنبیه برخی از رفتارهای بد فرزندان با شیوه ملایم: کودک خود را تنبیه کنید ولی از تنبیه سخت استفاده نکنید. این ممکن است از نظر احساسی و بدنی به او صدمه وارد کند. اگر برای تنبیه کردن کودک تان، از روشهای نامناسب استفاده کنید. در آینده به او می آموزید، در مقابل دیگران پرخاشگر باشند تا به چیزهای که می خواهند برسند.

روش های جهت تنبیه ملایم فرزندان وجود دارد که والدین می توانند از آنها استفاده کنند. محروم سازی، عواقب منطقی رفتار، مجازاتهای رفتاری.

محروم سازی: چنانچه بدرستی استفاده شود تاثیر بسزایی دارد. محروم سازی قرار گرفتن کودک در محیطی است که حوصله اش را سر ببرد. و باید بلافاصله بعد از عمل بدی که از او سرزده است، محروم سازی انجام گیرد. دقت کنید به ازای هرسن کودک یک دقیقه محرومیت انجام می شود باید حتما با روشی پایان محروم سازی را تعیین کنید. مثل ساعت.

عواقب منطقی رفتار: یک پیامد منطقی برای یک رفتار خاص، یک تنیبه منطقی است. تنبیه باید متناسب با عمل انجام شده توسط کودک باشد.

مجازات رفتاری: مجازات رفتار مانند جریمه رفتاری، هنگامی اتفاق می افتد که والدین کودک را بدلیل رفتار نامطلوب جریمه می کنند. این جریمه پس گرفتن امتیاز است. اگر می خواهید از جریمه رفتاری استفاده کنید باید شرط انجام شدن جریمه را قبل از انجام شدن رفتار نامطلوب به کودکتان اعلام کنید.

اگرچه تنبیه به تنهایی نمی تواند باعث افزایش رفتار های مطلوب شود تنها راه موجود برای افزایش رفتار خوب این است که کودک را هنگام انجام دادن رفتار های مناسب، غافلگیر کنید و به آنها پاداش دهید. یعنی از طریق تشویق آنها به رفتارهای خوب، رفتارهای مطلوب در آنها را افزایش بدهید. بهتر است با ارائه الگوهای مناسب و تشویقهای به موقع و بازخورد مناسب او را در جهت رفتارهای درست هدایت کنید.

[h=2] راههای تربیت اسلامی کودکان[/h]


پرهیز از انتقاد و سخت گیری از اصول تربیت اسلامی فرزندان
راههای تربیت اسلامی کودکان طبق مطالعه ای كه تأثیرات دین را بر رشد و ارتقای كودكان بررسی كرده است، مشخص شده كودكانی كه والدین مذهبی دارند بهتر از دیگر كودكان رفتار می‌كنند و خود را با شرایط تطبیق می‌دهند.

در مطالعه ای که بر روی بیش از 16 هزار كودك كه بیشتر آنها در سال‌های اولیه ی تحصیل بودند خواستند ارزشیابی كنند كه كودك چه‌قدر بر خود كنترل دارد، چند وقت یك‌بار رفتار ضعیف یا نامناسب از خود نشان می‌دهد و آیا به‌خوبی به همسالانش احترام می‌گذارد و با آنها تعامل دارد یا نه؟ محققان نمرات به‌دست آمده را با اظهارات والدین مبنی بر این‌كه چند وقت یك‌بار به مكان‌های مذهبی می‌روند، آیا در مورد دین با كودكشان صحبت می‌كنند یا خیر و آیا بر سر مسائل دینی در خانه مشاجره می‌كنند یا نه، مقایسه كردند.

نتیجه این بود: كودكانی كه والدینشان به‌طور مرتب در مراكز دینی شركت داشتند (به‌خصوص وقتی هر دوی آنها بسیار مرتب به این مراكز می‌رفتند) و با كودكشان در مورد دین صحبت می‌كردند، نسبت به كودكانی كه والدینشان مذهبی نبودند، هم از طرف والدین و هم از طرف مربیان نمره ی بهتری در مورد كنترل بر خود، مهارت‌های اجتماعی و تمایل به یادگیری كسب كردند.

همچنین این پژوهش نشان داد هنگامی كه والدین غالباًً بر سر مسائل مذهبی بحث و مشاجره می‌كردند، كودكان بیشتر مشكل داشتند.

محققان در توجیه این یافته‌ها می‌گویند: آموزش‌های مذهبی و تربیت اسلامی کودکان به سه دلیل می‌تواند برای كودكان خوب باشد؛ اول این‌كه گروه‌های مذهبی از والدین حمایت اجتماعی می‌كنند و این برای رشد مهارت‌های آنان مفید است. كودكانی كه بـه این گروه‌های مذهبی آورده می‌شوند وقتــی همـان حرف‌های والدین شــان را می‌شنوند كه بزرگســـالان دیگر هـم آنها را تأیید می‌كنند، حرف‌های والدین شـان را در خانـه عمـیق‌تر درك می‌كنند.

دوم این‌كه در تربیت اسلامی کودکان انواع ارزش‌ها و هنجارهایی كه در گروه‌های مذهبی مبادله می‌شود، اغلب به فداكاری و طرفــداری از خانـواده گرایش دارند. این ارزش‌ها در شكل‌گیری ارتباط والدین با كودكان و در نتیجه رشد كودكان در واكنش به این ارتباط بسیار بسیار مهم هستند .

در آخر سازمان‌های مذهبی مهارت‌های والدین را با معانی مقدس عجین می‌كنند.

تربیت اسلامی کودکان چگونه باید انجام پذیرد؟
والدین در راستای پرورش مذهبی کودکان باید از برخی رفتارها که به ظاهر برای پرورش مذهبی، ولی در واقع مانع چنین هدفی هستند، پرهیز کنند که موارد ذیل نمونه ای از راههای تربیت اسلامی کودکان می باشد می باشد:

1- پرهیز از به کارگیری مفاهیم منفی: به منظور پرورش کودک و تربیت اسلامی کودکان باید به حلاوت ها و زیبایی های دین تأکید کرد. کودکان باید با محبت و عشقی که خداوند به همه انسان ها مخصوصاً کودکان دارد، آشنا شوند. چون تصویر اولیه ای که والدین از بالاترین موضوع مذهبی، یعنی خداوند ایجاد می کنند، در گرایش کودک به مذهب اثر شگرفی دارد. بسیاری از والدین در برابر شیطنت های کودکان، مشکلات رفتاری و حتی رفتارهای طبیعی آن ها که خارج از حوصله خودشان است، به استفاده ابزاری از مفاهیم مذهبی روی آورده و خداوند را متهم می کنند که کودکان شلوغ را عذاب می کند و تصویر یک موجود شکنجه گر را از خداوند در ذهن کودک ترسیم می کنند؛ در حالی که عذاب خداوند برای مکلف گناه کار است نه کودکان.

2- تربیت اسلامی کودکان با پرهیز از اجبار در رفتارهای مذهبی: بررسی ها نشان می دهد که بیش تر مخالفان مذهب، از دو گروه می باشند، گروه اول: کسانی که در دوران کودکی و نوجوانی از آگاهی و تربیت مذهبی مناسب برخوردار نبوده اند. گروه دوم: کسانی هستند که تربیت مذهبی آن ها در کودکی با خشونت و سخت گیری همراه بوده است و در حالی که مساله ای را نمی فهمیده اند، آن ها را وادار به عمل کردن به آن می کردند. لذا والدین متدین نباید فرزندان خود را در انجام عبادات و رفتارهای دینی تحت فشار قرار دهند. آن ها باید کلیات دین را بگویند و رفتارها را به او آموزش دهند و در امور جزئی نیز به طور نامحسوس، رفتار و اعمال فرزندان خود را کنترل کنند.

3- پرهیز از انتقاد و سخت گیری: برای دست یابی به تربیت اسلامی کودکان، نباید کودکان و نوجوانان را در معرض انتقاد و ایرادهای فراوان قرار داد و آن ها را به صورت منفی با مذهب و ارزش ها آشنا کرد. شخصیت مذهبی کودک زمانی شکل می گیرد که متناسب با خواسته ها و روحیات و کشش های درونی او رفتار شود و آن در صورتی است که انگیزه های مذهبی به همراه امید و احساس های مثبت به او منتقل شود، نه سخت گیری و انتقاد؛ چرا که انتقاد زیاد از آن ها در هر زمینه ای که باشد، آنان را به سرکشی وامی دارد و تذکر فراوان، موجب پیدایش لجاجت و مقاومت می شود.

حضرت علی (علیه السلام): الا فراط فی الملامة یشب نیران اللّجاج؛ زیاده روی در ملامت، آتش لجاجت را شعله ور می کند.

انتقاد و سخت گیری بی مورد نه تنها تربیت اسلامی کودکان را مورد خدشه قرار می دهد، بلکه موجب مشکلات روحی و روانی نیز می گردد.

4- پرهیز از استدلال های فراتر از توانایی های ذهنی کودک و نوجوان: شیوه تبلیغ انبیا این بود که با هر فردی به اندازه درک و فهم خود او سخن می گفتند، توجه به این مساله لازم است که کودکان هنوز به دوره تفکر مذهبی شخصی نرسیده اند و ذهن آن ها قدرت کافی برای درک مسائل و ادله پیچیده را ندارد و از هر استدلالی برای اثبات خداوند و یا هر جنبه ای از دین که فراتر از توانایی های ذهنی آن ها باشد، برداشت های ساده، مطلق و غیرواقعی خواهند داشت و اغلب از معنای ظاهری جملات فراتر نخواهد رفت. وقتی هم که در درک مساله شکست بخورند این شکست را متوجه استدلال و بطلان اصل مساله می دانند.

5- جلوگیری از ادامه و تثبیت تفکر خام مذهبی برای تربیت اسلامی کودکان: کودکان در سنین خردسالی از طریق تخیل، نمادسازی و الگوسازی به تفکر می پردازند. آن ها برای بیان احساس ترس و اضطراب خود، آن را به شکل غول و هیولا به تصویر می کشند و موجودات خوب و دوست داشتنی را به صورت فرشته و امثال آن ترسیم می کنند، به منظور نزدیک تر کردن درک و تفکر کودکان به حقایق چنین مفاهیمی، باید آن ها را به تجارب محدود کودکانه خودشان ارجاع داد؛ به عنوان مثال وقتی کودک از والدین خود درباره مکان، اندازه و شکل خداوند سوال می کند باید در پاسخ او با بیان های سلبی گفته شود: خدا مثل ما نیست که دست و پا داشته باشد، در خانه ای زندگی کند یا قابل دیدن و لمس کردن باشد.

چنین پاسخی هم به زدوده شدن مفاهیم خام موجود در ذهن کودک کمک می کند و هم سوال و کنجکاوی و میل درونی کودک به کشف حقایق دینی باقی مانده و ادامه آن به کشف درونی دین منجر خواهد شد.

مسائل تربیتی کودکان خردسال


در مسائل تربیتی کودکان بکوشید که با کودک برخورد لطیفی داشته باشید

مسائل تربیتی کودکان همه چیز کودک به سرعت در حال تغییر است. مسایل تربیتی موثری که امروز به کار می‌بندید، ممکن است فردا دیگر به کار نیاید؛ بنابراین برخی از رفتارهای کودک که ممکن است از آن‌ها خوشتان نیاید، پس از مدتی تغییر خواهد کرد. هیچ چیز نهایی در مورد کودک وجود ندارد؛ پس صبور باشید و مطمئن.
در مسائل تربیتی کودکان بکوشید که با کودک برخورد لطیفی داشته باشید و کارهای نیکش را به دقت و با صراحت تشویق کنید؛ مثلا به جای این که به طور کلی به او بگویید: «چقدر مهربان هستی!» بگویید: «کار خوبی کردی که اسباب بازی‌هایت را به دوستت دادی. از تو متشکرم.»

اگر قصد تشویق یا انتقاد داشتید، به اعمال و رفتارها توجه کنید، نه به اشخاص؛ به عنوان مثال بهتر است بگویید: «پاره کردن این کتاب‌های قشنگ کار اشتباهی است»؛ و نگویید: «چقدر بچه بدی هستی که کتاب‌هایت را پاره کردی.»

درباره مسائل تربیتی کودکان همواره تلاش کنید که تشکرها و تشویق‌های خود را از کودک در میان جمع اظهار کنید، و انتقادها را در وقت تنهایی.

اگر با کودکتان مشاجره کرده‌اید، به سرعت به دنبال عادی سازی وضع باشید. می‌توانید از «جنگ بالش‌ها» کمک بگیرید. هر کدام در یک سوی اتاق بایستید و بالش‌ها را به سمت هم پرتاب کنید. پس از چند دقیقه خنده و شادی به جمع شما می‌پیوندد و ناراحتی‌ها از یاد می‌رود.

در تربیت فرزند کودک را با کارهایی که هرگز انجام نمی‌دهید تهدید نکنید؛ مثلا به او نگویید: «اگر به فلان کار دست بزنی تو را تنها در منزل می‌گذارم و به پارک می‌روم.»

در تشویق در باب مسائل تربیتی کودکان گه گاه می‌توانید با تشویق کردن، کودک را از انجام کارهای اشتباهش باز دارید.

اگر فرزند شما کمتر از دو سال دارد، در مورد انجام کاری از او سوال نکنید؛ چون جواب منفی خواهد داد، مثلا نپرسید: «دوست داری به حمام برویم؟» بلکه بگویید: «الان با هم به حمام خواهیم رفت.»

اگر کودک شما عصبانی شد، درون دستشویی یا وان، با او آب‌بازی کنید. با این روش عصبانیت خود را فراموش می‌کند و آرام می‌شود.

اگر کودک شما عصبانی شد و به علت عدم انجام خواسته‌اش شروع به گریه و فریاد کرد، سعی نکنید که خواسته‌ای را که برآورده نکرده‌اید الان برآوردید؛ زیرا با استفاده از این نقطه ضعف شما، دفعات بعد هم به گریه و عصبانیت رو می‌آورد.این مورد یکی از روشهای تربیت کودکان به شمار می رود.

[h=2] تفاوت دروغگویی و خالی بندی کودکان[/h]


روانشناسان دروغگویی را به عنوان یک رفتار نابهنجار بیان می‌کنند
بدون شک نباید نقش خانواده را در شکل‌گیری شخصیت افراد به خصوص کودکان نادیده گرفت. کودکی که در هر شرایطی به دروغ گفتن روی می‌آورد، در بزرگسالی با مشکلاتی مثل عدم اعتماد به نفس، ناتوانی در ابراز وجود و ... تبدیل خواهد شد. چنین شخصی به دلیل اینکه پایه‌های شخصیتی صحیحی نداشته است، وقتی که به یک پدر یا مادر تبدیل می‌شود؛ همین خصوصیت را هم به فرزندانش انتقال می‌دهد.

روانشناسان دروغگویی را به عنوان یک رفتار نابهنجار بیان می‌کنند. در حقیقت وقتی می‌گوییم فردی دروغگو است یعنی یک رفتار نابهنجار دارد. اصولا رفتار‌های ناهنجار دلایل و ریشه‌های مختلفی دارند که از دوران کودکی اتفاق می‌افتد.

سن دروغگویی بچه‌ها
کودک در سنین 3 تا 4 سالگی و دوران دبستان دچار خیال‌پردازی و قهرمان پروری می‌شود که این حالات را نمی‌توان در جرگه دورغگویی قرار داد.

این حالت در کودک اصطلاحا خالی‌بندی نام دارد و کودکان برای اینکه خودشان را بزرگ جلوه دهند این خیال‌پردازی‌ها را در ذهن پرزرش می‌دهند. دلیل دیگری که سبب بروز این خیالات در کودک می‌شود، برقراری ارتباط میان دنیای خیالی و دنیای واقعی است که در ذهن او شکل گرفته است.

وقتی می‌گوییم فردی دروغگو است یعنی یک رفتار نابهنجار دارد
ادامه دروغگویی
هنگامی که کودکان دروغ ‌می‌گویند و خانواده هم به این رفتار ناهنجار دامن می‌زنند و آن را ادامه می‌دهند باعث تشویق کودک به دروغ‌گویی می‌شوند و این رفتار را به او می‌آموزند.

به عنوان مثال، کودک دوستش را کتک می‌زند و موقعی که آن را برای پدر یا مادر بازگو می‌کند از او به عنوان یک قهرمان یاد شده و مهر تایید بر کار او زده می‌شود. زمانی که این کودک به یک مرد یا زن بزرگسال تبدیل شد، بدون دلیل دروغ می‌گوید چون به انجام این عمل عادت کرده و آن را یاد گرفته است.

همچنین کودکی که الگویی در خانه داشته یا ترس‌ها و اضطراب‌هایی که قدرت ابراز وجود یا اعتماد به نفس را از او گرفته است، حالا که به یک فرد بالغ تبدیل شده دروغ می‌گوید.

در واقع چنین فردی جرات پذیرش مسوولیت کاری را که انجام داده؛ ندارد پس به دروغ گفتن روی می‌آورد. چنین وضعیتی، بیشتر در سیستم الگوی رفتاری پدر و مادر نسبت به فرزندشان نمایان است.

آنها به کودک می‌گویند دروغ نگو اما خودشان جلوی بچه دروغ می‌گویند و متوجه نیستند که این انجام رفتار نابهنجار است. آنها فکر می‌کنند کودکانشان خیلی حساس نیستند و یا اینکه ما بزرگ هستیم و دروغ گفتن برای ما ایرادی ندارد.

فرض کنید قرار است خانواده‌ای مهمان داشته باشند و به خاطر نداشتن حوصله دست به دروغگویی می‌زنند و بیماری را بهانه می‌کنند در حالی که در چنین شرایطی می‌توان به جای دروغ گفتن، مهمانی را به روز دیگری موکول کرد.

تاثیر دیکتاتوری بر دروغ گویی
بیشتر خانواده‌هایی که استبدادی عمل می‌کنند به علت شرایط محیطی که کودکان در آن زندگی می‌کنند به دروغ گویی دست می‌زنند. در واقع آنها به علت ترسی که از شرایط خانه دارند و از والدین به ویژه پدر حساب می‌برند، دروغ می‌گویند.

کودک در سنین 3 تا 4 سالگی و دوران دبستان دچار خیال‌پردازی و قهرمان پروری می‌شود
اصلاح یک اشتباه
متاسفانه کم نیستند افرادی که دروغ را به روی شخص مقابل نمی‌آورند و بر این باورند که این عمل باعث پررویی او می‌شود و دروغ را انکار یا تکرار می‌کند.

در صورتی که از دید روانشناسان بزرگ‌ترین اشتباه همین است و باید به روی فرد بیاوریم. البته شکل و لحن گفتن کلماتی که بکار می‌بریم و زبان بدن انسان‌ها در برخورد با این موضوع بسیار مهم است. زمانی که از همسر یا فرزندم می‌پرسم کجا بودی و می‌گوید تصادف کرده‌ام باید از چگونگی حادثه از او بپرسیم. نمی‌توانیم بگوییم دروغ گفته حتی اگر دروغ هم باشد.

مگر خلاف آن ثابت شود. زمانی که متوجه کار او شدیم باید علت جویی کنیم؛ شاید رفتار و برخورد خودمان دلیل دروغ گفتن وی باشد. پس ابتدا باید از خود شروع کنیم نه اینکه او را سرزنش کنیم.

وجدان اخلاقی علیه دروغگویی
به‌طور کلی هر چقدر که در خانواده بر روی وجدان اخلاقی افراد کار شود و این عامل پرورش پیدا کند به همان میزان راستگویی بیشتر خواهد شد.

اگر افراد روی این مورد کار کرده باشند تحت هر شرایطی دروغ نخواهند گفت. به عنوان مثال فردی که کار اشتباهی انجام داده است حتی اگر تاوان سنگینی داشته باشد، وجدان اجازه دروغ گفتن را به او نمی‌دهد.

[h=2] حفاظت از کودکان در فضای مجازی[/h]


حرکت گام به گام و نظارت بر فعالیت‌های کودکان در فضای مجازی می تواند وظیفه‌ای چالش برانگیز محسوب شود. این مساله زمانی که کودکان و نوجوانان دارای رایانه شخصی، تلفن همراه هوشمند، تبلت و یا کنسول‌های بازی‌های ویدئویی هستند، شرایط جدی‌تری نیز به خود می گیرد. با این وجود، استفاده از اینترنت در کنار کودکان می تواند به تجربه‌ای لذت بخش هم برای شما و هم برای آنها مبدل شود.

وب سایت‌های دوست داشتنی بسیاری در اینترنت وجود دارند که ارائه خدمات به افراد نوپایی که برای نخستین بار جستجو و کاوش در دنیای پهناور اینترنت آغاز کرده‌اند را در دستور کار خود قرار داده‌اند. استفاده از این خدمات می تواند فرصت‌های آموزشی مفیدی را برای کودکان فراهم کند. در نظر گرفتن ایمنی کودکان در فضای مجازی از اهمیت ویژه‌ای برخوردار بوده و از این طریق والدین می توانند در بهترین موقعیت ممکن هدایت دقیق و مسئولانه فرزندان خود در فضای مجازی را بر عهده بگیرند.

از این رو، آگاهی و شناخت از خطرات موجود در این زمینه و برنامه ریزی مناسب پیش از فراهم کردن دسترسی به اینترنت برای کودکان از اهمیت ویژه‌ای در دنیای امروز که شاهد آهنگ سریع پیشرفت فناوری است، برخوردار می شود. در ادامه این مطلب گزیده‌ای از خطرات و همچنین اقدام‌های لازم برای حضور ایمن کودکان در فضای مجازی را بیان می کنیم.

خطرات
در فضای مجازی، امکان برقراری تماس‌های نامناسب کودکان با افرادی که ممکن است قصد سوء استفاده، بهره برداری و یا تجاوز به حریم خصوصی آنها را داشته باشند، وجود دارد.

در فضای مجازی، امکان بروز رفتارهای نامناسب کودکان به واسطه تاثیرپذیری از شیوه‌های برخورد آنلاین دیگران مانند ارائه اطلاعات شخصی در مکان‌هایی که افراد بسیار زیادی به آنها دسترسی خواهند داشت، وجود دارد. بر همین اساس، امکان تبدیل شدن کودکان و نوجوانان به عامل و یا هدف "زورگیری‌ سایبری*" وجود دارد.

در فضای مجازی، امکان دسترسی به محتوای نامناسب مانند فیلم‌ها، تصاویر، مطالب و نوشته‌های غیر اخلاقی، نژادپرستانه، خشونت آمیز و دیگر موارد مضر و خطرناک یکی دیگر از مواردی است که کودکان و نوجوانان را به شدت در معرض تهدید قرار می دهد.

در فضای مجازی، امکان تجارت گرایی که شامل بازاریابی و تبلیغات گسترده با محوریت کودکان می شود، وجود دارد.

در فضای مجازی، امکان دسترسی کودکان به اطلاعات شخصی والدین و یا افراد دیگر که روی رایانه آنها ذخیره شده‌اند، وجود دارد.

در فضای مجازی، استفاده بی دقت و یا ناآگاهانه کودکان می تواند احتمال آلودگی رایانه و یا دستگاه‌های دیگر به ویروس‌ها و بدافزارها را افزایش دهد.
ایمن نگه داشتن کودکان در فضای آنلاین
روش‌های مختلفی برای ایمن نگه داشتن کودکان هنگام حضور آنها در فضای مجازی وجود دارد. بی تردید، یکی از موثرترین روش‌ها در این زمینه آموزش آنها از سنین پایین و آشنایی و افزایش آگاهی کودکان درباره خطراتی است که امکان مواجه شدن با آنها در فضای مجازی وجود دارد.

همچنین، کودکان باید چگونگی شناسایی این تهدیدها و خطرات و اقدام‌های ضروری برای مقابله با آنها را فرا بگیرند. منابع آموزشی مناسبی برای والدین، معلمان و حتی خود کودکان وجود دارند که ابعاد مختلف ایمنی کودکان در فضای آنلاین را پوشش می دهند.

در ادامه برخی از اقدام‌های مثبتی که می توان مورد بهره برداری قرار داد را معرفی می کنیم. به یاد داشته باشید که این عوامل با افزایش سن کودکان تغییر کرده و به طور مرتب باید مورد بازبینی و توجه قرار بگیرند.

- برای آموزش و افزایش آگاهی کودکان درباره فضای مجازی می توانید مجموعه‌ای از قوانین پیرامون استفاده از اینترنت، ایمیل و پیام‌های مختلف را تنظیم کنید. کودکان باید مسئولیت پذیری در قبال اقدام‌هایی که انجام می دهند را فرا گرفته و حس قضاوت و داوری را در خود بهبود ببخشند.

- باید کودکان نسبت به این مساله آگاه کنید که مخاطبان آنلاین آنها در فضای مجازی لزوما همان افرادی نیستند که بیان می کنند. به عنوان مثال فردی که بیکار است می تواند خود را مهندسی با درآمد بالا توصیف کند.

- محرمانه نگه داشتن اطلاعات و جزئیات شخصی در فضای مجازی و عدم دسترسی عمومی به آنها، اقدام دیگری است که باید به کودکان پیش و در زمان استفاده از اینترنت آموزش داده شود.

- هنگامی که کودکان فهرست آنلاینی را تکمیل می کند باید اطمینان حاصل کنید که از آدرس ایمیل خانوادگی که برای آنها در نظر گرفته شده است، استفاده می کنند.

- کودکان هرگز نباید بدون نظارت فردی بالغ با فرد یا افرادی که در دنیای مجازی ارتباط داشته‌اند، در دنیای واقعی نیز ملاقات داشته باشند.

- ارتباط نزدیکی با کودکتان برقرار کرده و با افزایش حس اطمینان در وی، این امکان را فراهم کنید تا درباره نگرانی‌های خود پیرامون مکالمات، پیام‌ها و یا رفتارهایی که در فضای مجازی داشته است، صحبت کند. کودکان را تشویق کنید تا تجربه حضور خود در اینترنت را با شما به اشتراک گذاشته و آن را به یک تجربه خانوادگی مبدل کنند.

- از کودکان بخواهید تا هر گونه زورگویی‌های سایبری را به سرعت و از طریق گفت و گوی حضوری و یا تلفنی به شما اطلاع دهند.

- از تنظیمات کنترل والدین در مرورگرها، موتورهای جستجو و بسته‌های امنیت اینترنتی برای حضور ایمن کودکان در فضای مجازی استفاده کنید.

- در صورت امکان، از نرم افزارهای ویژه کنترل والدین استفاده کنید.

- هرزنامه‌ها و پاپ آپ‌های ناشناس و متفرقه را مسدود کنید.

- امکان دسترسی تنها از طریق یک رایانه خانوادگی که در اتاقی مشترک قرار دارد را برای نظارت هرچه بهتر بر فعالیت‌های اینترنتی کودکان فراهم کنید.

- همواره در نزدیکی کودکانی که در فضای مجازی هستند، حضور داشته باشید.

- در صورت امکان از یک صفحه اصلی اینترنتی کودک‌پسند در تنظیمات مرورگر خود استفاده کنید.

- با زبان رایج در اتاق‌های گفت و گو آشنا شده و برای آگاهی هرچه بیشتر با عملکرد آنها یک حساب کاربری در وب سایت یا نرم افزارهای خدمات دهنده آنها ایجاد کنید.

- یک حساب ایمیل خانوادگی ایجاد کنید تا در صورت نیاز به ثبت نام در برخی وب سایت‌ها و یا رقابت‌های آنلاین، کودکان از آن استفاده کنند.
- اطمینان حاصل کنید که فرزاندان به حساب‌های کاربری شما دسترسی نداشته تا از پیامدهای منفی مانند حذف کردن و یا جابجا شدن غیر منتظره و ناخودآگاه اطلاعاتان توسط کودکان جلوگیری کنید.

- نسبت به محدود کردن دسترسی کودکان به حساب‌های کارت‌های اعتباری یا اطلاعات بانکی اطمینان حاصل کنید. همچنین از عدم دسترسی آنها به فروشگاه‌های آنلاین و یا وب سایت‌های دیگری که جزئیات و اطلاعات شما در آنها ذخیره شده‌اند اطمینان حاصل کنید.

- در مدت زمان استفاده از رایانه برای کودکان و این که چه زمانی در طول روز باید مورد استفاده قرار بگیرد، محدودیت‌هایی را قائل شوید.

[h=2] علل پیدایش دروغگویی در کودکان [/h]


علل پیدایش دروغگویی در کودکان
دروغگویی از نظر لغوی به معنی کتمان واقعیت است و بیان سخنی که واقعیت خارج برای گوینده ندارد.

دروغ چيست؟
دروغ بيان سخن و مطلبي است كه مطابق با واقع وحقيقت نيست. معمولا كسي كه دروغ مي گويد آگاهانه به تعريف حقيقت مي پردازد و امري را تاييد مي كند كه وجود خارجي ندارد. البته اين امر هميشه براي كودكان صادق نيست. چرا كه بسياري از كودكان خردسال و آن هايي كه در مرز سن تشخيص هستند، گاهي بين تخيل و واقعيت فرقي نمي گذارند و سخني مي گويند كه به نظر ما دروغ است. كودكاني كه آگاهانه دروغ مي گويند، معمولا با زمينه سازي ها و تدابيري از پيش تعيين شده اين كار را انجام مي دهند. در اين دروغ گويي ها، نقشه كشي و حساب مطرح است و كودك آن را به خاطر وصول به هدف و مقصد مورد استفاده قرار مي دهد.

علل پیدایش دروغگویی در کودکان
١. دروغ یک نوع انحراف از سلامت روانی است. بدین‌ترتیب وقتی والدین به صورت منطقی به نیازهای کودک پاسخ ندهند، کودک دروغگو می‌شود.

٢. ضعف شخصیت و مورد تحقیر واقع شدن کودک به وسیله والدین و اطرافیانش منجر به دروغگو شدن او می‌شود.

٣. وقتی از سوی والدین و اطرافیان به کودک توجه جدی نشود برای جلب توجه دیگران و والدین دروغ می‌گوید.

٤. داشتن والدین یا اطرافیان دروغگو، بدین‌ترتیب کودک از بزرگترها تقلید می‌کند.

٥. به شدت توسط والدین و اطرافیان‌شان سرکوب و تنبیه می‌شوند.

٦. والدین و اطرافیان‌شان از آنها انتظارات بیش از حد دارند، لذا کودک به خاطر ترس از انتقاد دروغ می‌گوید.

٧. از سوی والدین و اطرافیانش شخصیت وی مورد تهاجم قرار می‌گیرد، لذا برای دفاع از خود دروغ می‌گوید.

٨. بی‌توجهی والدین دربرخورد با کودکان، به‌عنوان مثال والدین گاهی به شوخی دروغ می‌گویند.

در چه صورت دروغگویی کودکان نگران کننده است؟
اگر کودک بعد از سنین پنج تا شش سالگی همچنان به دروغگویی خود ادامه دهد، می تواند جای نگرانی داشته باشد. والدین باید با بررسی علل توسل او به این امر، سعی در رفع کمبودهایی نمایند که در حقیقت عامل پناه جستن او به دروغگویی است. اما معمولاً کودکان در حدود شش تا هفت سالگی، از میزان دروغ های خود می کاهند. آنها در می یابند که دیگر دلیلی برای دروغ گفتن وجود ندارد و فقط در موارد نادر به چنین کاری متوسل می شوند.

پدر و مادر باید الگوی مناسبی برای فرزندشان باشند
هنگامی که والدین به یکدیگر دروغ می گویند، در واقع به کودک می آموزند که تو نیز می توانی این کار را بکنی. شنیدن دروغ های افراد بزرگسال به هنگام صحبت با تلفن نیز همین اثر را روی کودک دارد. به یاد داشته باشید که کودکان در چند سال نخست پس از تولد، تمایل شدیدی به الگوبرداری از پدر و مادر و سایر اعضای خانواده خود دارند. ممکن است علت دروغگویی فرزندتان، رفتار خشن و عصبی شما به هنگام بروز اتفاقاتی مانند شکستن گلدان و نظیر آن باشد. در چنین مواقعی به جای تنبیه و دعوا کردن او، می توانید بگویید: «خیلی حیف شد که مثلاً اون گلدون شکست. من اونو خیلی دوست داشتم. اما به هر حال تو که تقصیر نداشتی، اتفاقی افتاد و شکست.» به این ترتیب کودک دیگر دلیلی برای ترس و در پی آن، دروغ گفتن نمی بیند و اگر بار دیگر اتفاق مشابهی رخ دهد به راحتی حقیقت را خواهد گفت. برای درمان دروغگویی باید علل آن به خوبی شناخته شود. برای پیشگیری و درمان دروغگویی والدین و مربیان باید واقعیات را بپذیرند و برای شنیدن موارد خوشایند و ناخوشایند از طرف کودکان آماده شوند و با رفتار خود به کودک بیاموزند که گفتن واقعیات به هر صورتی که باشد مقبول است و موجبات تنبیه و آزار کودک را فراهم نخواهد کرد. اگر کودک در عمل پی ببرد که والدین و مربیان او را برای دروغگویی تشویق و برای راستگویی تنبیه نمی‌کنند، به تظاهر در رفتار و جعل واقعیت نخواهد پرداخت.
درمان دروغگویی کودک
درمان دروغگویی شناخت علل
بايد بدانيم كه چرا كودك دروغ مي گويد و چه انگيزه ها و موجباتي او را به دروغ وا داشته است! و هدف او از اين دروغ چيست! نشان دادن ارزش راست گفتن در وهله اول کودک باید دریابد که دروغگویی کار نادرست و ناپسند و راستگویی عملی با ارزش و پسندیده است. کودک باید ارزش راست گفتن را در عمل تجربه کند.
دادن آگاهي
پس از شناخت علت يا علل، زمان دادن آگاهي و اطلاعات لازم است. براي مثال كودكي كه در اثر اشتباه در بيان تخيل و واقعيت دروغي گفته است، بايد بفهمد كه واقعيت چيست و خواب و خيال چيست و به او بفهمانيد كه در بيان آن مسئله دچار اشتباه شده است. به فردي كه در سن تشخيص است بايد تفهيم شود كه سخني را كه گفته، ناپسند بوده است و مورد قبول و پذيرش پدر و مادر و ديگران نيست و ممكن است روزي اين گونه سخنان زيان و خطر پديد آورند و باعث آبروريزي هايي شوند. اجازه بیان احساسات
کودک باید احساسات خود را آزادانه ابراز کند. در صورتی که بیان احساسات باعث آزار و اذیت اطرافیان شود باید به کودک آموخت که به تدریج این احساسات را جایگزین احساسات خوشایند سازد و نباید برای احساسش تنبیه شود. برای نمونه اگر کودکی از برادر کوچکترش خوشش نمی‌آید باید به او اجازه داده شود که احساسش را بیان کند.

ايجاد محيط سالم
محيط خانه و تربيت كودك را از ريا و نيرنگ دور سازيد و آن ها را از دوستان دروغ گو، حتي آن هايي كه گاهي به شوخي دروغ مي گويند دور كنيد. چرا كه كودك است و جنبه نقش پذيري و تقليد دارد.

رعايت انصاف
كودك شاهد بي انصافي هاي والدين است. او مي بيند كه پدر يا مادر در اثر اشتباه ظرفي از دستشان مي افتد و مي شكند و كسي نيست آن ها را مورد بازخواست قرار دهد، ولي همين كه نمونه اين لغزش توسط كودك انجام شود، او را به باد ناسزا گرفته، متهم به سربه هوايي مي كنند. در اين حالت چون كودك انصافي از پدر و مادر نمي بيند و از سوي ديگر مايل به شكست و تحقير شخصيت خود نيست، تن به دروغ مي دهد.

عفو و بخشش
در خانه و خانواده و تربيت فرزندان رعايت انضباط و ضوابط اخلاقي ضروري است ولي زياده روي در اين امر درست نيست. براي واداشتن طفل به راست گويي ضروري است در مواردي از بعضي لغزش ها كه گاهي خودمان هم مرتكب آن مي شويم، چشم پوشي كنيم و او را ببخشيم. حتي رعايت انصاف ايجاب مي كند كه او در مواردي كارهاي جزئي خود را كه علني كردن آن موجب شرم و حياست، از شما پنهان دارد. البته به شرطي كه مخالف با شرع و اخلاق نباشد.

محدود كردن توقعات
از او انتظار نداشته باشيد كه همه خواسته هاي شما را برآورده كند و كاري كه شما در انجامش ناتوان هستيد و يا تنبلي تان مي آيد، آن را انجام دهيد، او برايتان انجام دهد.

ايمن كردن از مجازات
فرزندان ما بايد در خانه احساس آرامش و اطمينان كنند و مطمئن باشند كه خطاهاي بي اختيار بخشوده مي شود. تنبيه و سرزنش براي مواردي است كه تعمدي در كار باشد و تازه اگر در همان كار عمدي هم سخن راست گفته شود موجب تخفيف در عقوبت بايد باشد.

پند و اندرز
اين امر در كودكان بسيار موثر است چرا كه هنوز با فطرت خود فاصله چنداني نگرفته اند و هنوز درون و ضميرشان پاك و صاف است. بيان اين كه خدا از اين كار راضي نيست و آدم به جهنم مي رود، براي بازداشتن بچه ها از دروغ موثر است.

محبت كردن
به فرزندان بايد محبت كرد به گونه اي كه او گرمي و لذت آن را بچشد و احساس كند، وجود محبت سبب مي شود كه كودك نيازي به تظاهر و تصنع نداشته باشد و به دروغ و فريب رو نياورد. البته لازمه اين محبت آن است كه در مواردي لغزش او را ناديده بگيرند و اگر هم خطايي مستحق تنبيه انجام داد، او را ببخشند.

هشدار به كودك
ما معمولا سعي داريم به كودك تفهيم كنيم كه راه او راهي درست و به صواب نيست كه اين سخنان براي همه كودكان قابل فهم نيست اگر چه كودك بايد از قبل بداند كه دوست داشتن والدين چه منافعي براي او دارد و دوست نداشتن چه زيان هايي. بعدها در سنين بالاتر مي توان به او گفت كه اين كار را خدا دوست ندارد و چيزي كه خدا دوست ندارد در مقابلش عقوبت و مجازات است و او از لذت ها و محبت ها در دنيا و آخرت محروم مي شود.

مچ گيري
در موارد حادتر مي توان موضع شديدتري گرفت و پس از بيان دروغ هايش، آن را به رخش كشيد و به او تفهيم كرد كه ما مي دانيم تو دروغ مي گويي. البته لازم است اين مرحله پس از همه تذكرات، اخطارها و اندرزها باشد و آن چنان نباشد كه در حضور جمعي صورت گيرد و او در اين زمينه احساس حقارت كند، چون هنگامي كه كودك خود را رسوا ببيند سر از كارهاي خطرناكي در مي آورد و دروغ گويي حرفه اي مي شود.

تنبيه و تهديد
در مواردي كه هيچ يك از مواضع بالا سودي نبخشد و فايده اي ندهد، بهتر است از راه تهديد و يا تنبيه او را از دروغ گويي دور داريم كه البته اين راه، چندان عملي نيست و تنبيه ما نشان مي دهد كه ديگر در تربيت، كار از كار گذشته است.

[h=2] دروغگویی فرزندتان را در 7 مرحله درمان کنید[/h]


فرزندمان دروغ کوچکی بگوید، عصبانی و برآشفته می شویم. این در حالی است که بچه ها باید دوره های مختلف رشد را طی کنند تا کم کم تفاوت میان واقعیت و رویا را متوجه شوند...
براساس نظر پیاژه، بچه ها تا 4 سالگی رفتاری را که به خشنودی والدینشان بینجامد، به این معنا که «هر چیز مامان و بابا رو خوشحال کنه، خوبه و هر چه آنها را عصبانی کنه، بده» و با این تفکر ذهنی و رشدی، امکان دارد کودک 3 ساله شما در حالی که دور دهانش آغشته به مرباست، به چشمانتان زل بزند و بگوید نمی داند این شیشه مربا چرا شکسته و اصلا از وجود مربا در کابینت بی خبر بوده است! او می داند بی تردید شکستن ظرف مادر را عصبانی می کند و رفتار درست از نظر او، نگفتن علت واقعی این اتفاق است. بچه ها برای درک تفاوت بین حقیقت و دروغ به زمان نیاز دارند بنابراین باید در درک بهتر حقیقت و دروغ یاری شان کنید.
بررسی ها نشان داده فقط 18 درصد از کودکان 6 ساله می توانند تفاوت داستان های واقعی و تخیلی را درک کنند و بقیه بچه ها تا 9 سالگی قدرت درک تخیلی بودن داستان هایی مانند دیو و پری را ندارند. بچه ها در 7 سالگی از دروغ گفتن حس بدی پیدا می کنند و از مجازات می ترسند و در 12 سالگی که طبق نظریه دکتر پیاژه به بلوغ می رسند، می فهمند اگر نتوانند با گفتن حقیقت اعتماد مردم را جلب کنند، شکست خواهند خورد.
همه اینها را گفتیم تا به این نکته برسیم که دروغگویی در سنین مختلف تعابیر متفاوتی دارد و برای کودک قبل از سنین مدرسه، به کار بردن لفظ «دروغگو» جایز نیست. با این مقدمه، می رسیم به یک راهکار عملی 7 مرحله ای که شما را یاری می کند بچه هایی راستگو بار بیاورید:
مرحله اول: مفهوم حقیقت را آموزش دهید
از همان کودکی (2 تا 5 سالگی) هنگام بازی کردن با کودک، تماشای تلویزیون یا هنگام کتاب خواندن تفاوت میان حقیقی و غیرحقیقی بودن را به کودک بیاموزید. این فرصت ها می توانند مقدمه ای برای شروع بحث هایی در درک مفهوم حقیقت باشند. آیا اگر یک سگ زیر غلتک آسفالت برود، مثل کاغذ پهن می شود و بعد به حالت اول برمی گردد و می دود؟ یا اینکه بابا گفت چه بچه شیرینی! می خورمت... شوخی بود و نمی خواهد تو را بخورد.
مرحله دوم: معلم خوبی باشید
بچه ها از همان کودکی مانند دوربین فیلمبرداری هر چه از شما می بینند و می شنوند، ضبط و تقلید می کنند پس الگوی راستگویی باشید. وقتی برای ندادن پول بلیت سن کودک را به متصدی کمتر می گویید، او موضوع را می فهمد و شاید با تعجب بگوید: «من که 3 سالم نیست، بابا! 4سالمه!» پس با گفتن دروغ های کوچک و بزرگ از همان کودکی دروغگویی را به او نیاموزید. دروغ گفتن پشت چراغ قرمز، پای تلفن و... از چشمان او دور نخواهد ماند.
مرحله سوم: لاف زدن و پز دادن را دروغ گفتن ندانید
به فرزندتان کمک کنید تفاوت رویا و واقعیت را دریابد و بدون اینکه او را دروغگو بخوانید، سعی کنید روی لاف زدن او اسم بگذارید. مثلا وقتی فرزندتان در مورد ماشین کنترلی پرنده اش با دوستانش حرف می زند و آن را توصیف می کند، می توانید به او پیشنهاد دهید که به دوستانش بگوید شوخی کرده و واقعیت را توضیح دهد. یادتان باشد همه بچه ها گاهی «چاخان» می کنند ولی نگذارید لاف زدن آنها با این توجهات زیاد و رفتارهای غلط به یک مشکل تبدیل شود.
مرحله چهارم: باعث دروغگویی نشوید
گاهی والدین پس از مشاهده اعمال ناشایست کودک، برخورد تندی دارند و طوری از او توضیح می خواهند که مجبور به دروغگویی می شود اما هیچ وقت سوال نکنید؛ به جای اینکه بپرسید تو شیشه مربا را شکستی و به دلیل فریادی که می زنید، ترس ایجاد کنید، بگویید: «واقعا عصبانی شدم چون رفتی روی کمد و شیشه مربا رو شکستی!»
براساس نظر پیاژه، بچه ها تا 4 سالگی رفتاری را که به خشنودی والدینشان بینجامد، به این معنا که «هر چیز مامان و بابا رو خوشحال کنه، خوبه و هر چه آنها را عصبانی کنه، بده»
مرحله پنجم: جریمه دروغگویی با جریمه کار نادرست متفاوت است
به کودک توضیح دهید اگر راست بگوید، کمتر عصبانی می شوید چون دروغگویی جریمه اش را 2 برابر می کند و واقعا به حرفتان پایبند باشید. اگر نوجوان شما به جای رفتن به منزل دوستش، از جای دیگری سر در آورده و می خواهید او را تا 2 روز از بیرون رفتن از خانه محروم کنید، توضیح دهید اول به دلیل رفتارت 2 روز محرومی و بعد به دلیل دروغگویی 2 روز دیگر هم جریمه می شوی. با این کار خواهد فهمید با راستگویی، جریمه اش نصف زمانی می شود که دروغ بگوید. از اجرای مجازات دروغگویی کوتاه نیایید.
مرحله ششم: راستگویی اش را تحسین و تقویت کنید
نمونه ای از دروغ گویی
متناسب با سن کودک، صداقت او را تحسین کنید. فرض کنید کودک 4، 3 ساله شما شیشه مربا را شکسته، مکث کوتاهی می کند و به جای اینکه بگوید «من نکردم» می گوید: «ببخشید». در این صورت فورا بگویید از راستگویی ات خوشحالم و بعد از تحسین رفتار او، جریمه شکستن شیشه مربا را تعیین کنید. اگر فرزند شما به خانه می آید و در مورد اینکه کجا بوده راست می گوید، به او اطمینان دهید به عنوان پاداش این راستگویی، از این پس اجازه می دهید همراه دوستانش بیشتر بیرون برود. به او آرامش بدهید تا از ترس مجبور به دروغگویی نشود. اگر قبل از اینکه بفهمید، در مورد کاری که کرده به شما گفت، او را کمتر از حالت معمول تنبیه کنید. در مورد این ارفاق مراقب باشید تا بچه ها برای فریبتان از این روش استفاده نکنند، به خصوص در صورتی که سابقه دروغگویی دارند.
مرحله هفتم: کمک گرفتن از متخصص و مشاور
بچه های بزرگ تر از 10 سالی که مدام دروغ می گویند باید از نظر مشکلات عاطفی و روانی بررسی شوند. برخی از آنها می دانند دارند رویا بافی می کنند اما اصلا از این موضوع ناراحت نیستند. این گروه هم به پیگیری نیاز دارند.

باغ بهشت;751412 نوشت:
سلام
با اجازتون منم یه سوال بپرسم
بجه یکی از اقواممون 4 سالشه و مادرش چون شاغله بچه رو مهدکودک میذاره .
این بچه تا پایان ساعت کاری مهدکودک اونجا نمیمونه و به قول مربیان مهد،از مهد فرار میکنه .
وقتی هم ازش علت رو میپرسن میگه که نمیخوام تنها برگردم خونه (به دلیل نزدیکی مهد به خونشون،تننها برمیگرده خونه)
حالا مادر بچه مونده که با این بچه چجوری برخورد کنه .
ممنون میم راهنمایی کنید .
باتشکر از تاپیک خوبتون :Gol:

به نظرم بایستی مربیان مهد کودک خودشون حواس کودک رو در ساعات آخر پرت کنن، مثلا با هاش بازی کنن، چون بالاخره اون ها وظیفه دارن که کودک رو نگه دارن، و تمرکز کودک رو به سمت بازی و یا کار دیگه ای جلب کنن تا وقتی که مادرش بیاد.
یکی از کار هایی هم که می تونن انجام بدن اصلا در این باره که می خواهد زودتر برگرده منزل باهاش صحبت نکنن چرا که باعث حساس شدن کودک میشه.

وظیفه بعدی به دوش مادره، که با تشویق کودک که اگر تا فلان ساعت منتظر بمونی برای خرید اسباب بازی یا خرید لوازم خونه با هم میریم، سعی کنند که کودک رو تنیبه نکنند و سعی نکنند که با گفتار منطقی بخوان قانعش کنن.

مادر سعی کنه راه مهد تا خونه رو برای کودک همراه با شادی کنه، که کودک همیشه برای اومدن مادرش لحظه شماری کنه. البته تشویق متناوب باشه، اوایل که کودک لجبازی می کنه بیشتر، و بعد تعدادش کمتر بشه ولی قطع نشه.

البته ببخشید جملاتم یه کم بی سر و ته شده باید با تامل بخونید

باغ بهشت;751412 نوشت:
سلام
با اجازتون منم یه سوال بپرسم
بجه یکی از اقواممون 4 سالشه و مادرش چون شاغله بچه رو مهدکودک میذاره .
این بچه تا پایان ساعت کاری مهدکودک اونجا نمیمونه و به قول مربیان مهد،از مهد فرار میکنه .
وقتی هم ازش علت رو میپرسن میگه که نمیخوام تنها برگردم خونه (به دلیل نزدیکی مهد به خونشون،تننها برمیگرده خونه)
حالا مادر بچه مونده که با این بچه چجوری برخورد کنه .
ممنون میم راهنمایی کنید .
باتشکر از تاپیک خوبتون :Gol:

با سلام
از بابت اینکه به موضوع خیلی خوبی اشاره کردید،متشکرم
باید خوب روشن شود که از کی این مشکل پیش آمده؟
نحوه آموزش و رفتار مربی چگونه هست؟
کودکان و بچه هایی که در کلاس هستند تعامل و برخورد آنها چگونه هست؟
ویژگی های اخلاقی او چگونه است؟(بی صبر،خیلی فعال و بازی گوش،پر جنب و جوش،مودب،و.. رفتار و برخورد او در مورد رفتار و فشارهای روانی چگونه هست؟)
تک تک این مسائل باید بررسی شود و بعدا می توان قضاوت کرد و به ریشه شگل گیری مشکل رسید.
اما این احتمالات هم برای این مشکل مفروض است:
دلایلی مثل :ترس و اضطراب یا عدم احساس امنیت،خستگی و بی حوصلگی،اعتراض به رفتار مربی،اذیت کردن برخی از بچه ها مهد، باعث چنین حرکاتی می تواند باشد.
1. کمک گرفتن از دیگران
به عنوان مثال می توانید خانواده هایی که نزدیک شما هستند،از آنها کمک بخواهید که همراه فرزندان آنها بیایند.
2. صحبت صمیمی با فرزند
می توانید با مهر و محبت با او صحبت بکنید و از او بخواهید که موضوع را خودش کامل توضیح دهد.
3. شیوه آموزش مربی را خودتان پیگیری کنید
با او در مورد نحوه آموزش و تربیتش صحبت کنید و از برخورد و رفتارهای او اطلاعاتی کسب کنید.چه بسا خطای رفتار مربی، این مشکل را ایجاد کرده است.
4. استفاده از روش تشویق هم می تواند صبوری و تحمل فرزندان نیز بالا ببرد(اما نباید حالت رشوه ای و افراط گونه و حالت شرطی به خود بگیرد)
اگر مشکلی از شیوه آموزش نیست،شاید عدم توجه و محبت کافی باعث این مشکل شده است.
به طور کلی باید او ل مشکل ربشه یابی شود،بعد انشالله طبق آن می توان راهکار نشان داد.

با سلام و احترام و تشکر از استاد بزرگوار جهت طرح و پرداخت عالمانه این موضوع بسیار مهم.

مسأله ای که از همان سنین ابتدایی ، در کودک اثر می گذارد ، مسأله دوستان او است. ما در درون خانه هر قدر هم که مسایل تربیتی را رعایت کنیم ، باز عوامل بیرون از خانه روی کودک اثر می گذارند.
مسأله ای که خود من با آن مواجه هستم:

1- من نمیتوانم دختر کلاس پنجمی خودم را کنترل کنم که در مدرسه با چه کسانی دوست است و با هم در چه مواردی صحبت می کنند. یعنی خارج از حیطه نظارت من است. مواردی بوده که بچه هایی که در خانه شان ماهواره هست و صحنه هایی را دیده اند ، یا به کتب بزرگترها مثلا درباره فیزیولوژی لقاح و ... دسترسی داشته اند ، اینها را تعریف کرده اند و مسایلی وارد ذهن او شده است. حتی زنگهای تفریحی با تشکیل "گروه" درباره این مسایل صحبت می کرده اند و ...
اکنون او در این سن ، تقریباً همه چیز را در این خصوص می داند.

2- یا مثلاً در میهمانی ها و مجالس ، نوع پوشش و رفتار و سخنان افرادی که از نظر دینی تقید مناسبی ندارند ، روی فرزندان ما اثر میگذارد. به دلایلی هم ما نمی توانیم با آنها قطع ارتباط کنیم. از نظر روانشناختی هم ، حرف یک فردی که نسبتی با کودک ندارد ، گاهی اثرش بیش از حرف پدر و مادر است.

پس یک موضوع مهم این است که اثر "عوامل تأثیر گذار خارج از خانه" ( خصوصاً گروه دوستان و همسالان و خصوصاً هم مدرسه ای ها) را چگونه کنترل کنیم؟

خواهر زاده وبردارزاده زیادی دارم،ماشالله بچه های خوبی هستن وبه دایی وعموشون که من باشم رفتن))): مخصوصا یه خواهر زاده دارم که یه دختر هستش ،یه سال و نیمش هستش قربونش برم خیلی دوسش دارم صورت تپلی داره وقتی میاد اون لپ هاش رو میچلونم، کلا بچه خوب هستش ولی خواهر زاده نمیدونم چرا خیلی دو س داشتنی هستش

باغ بهشت;751412 نوشت:
با اجازتون منم یه سوال بپرسم
بجه یکی از اقواممون 4 سالشه و مادرش چون شاغله بچه رو مهدکودک میذاره .
این بچه تا پایان ساعت کاری مهدکودک اونجا نمیمونه و به قول مربیان مهد،از مهد فرار میکنه .
وقتی هم ازش علت رو میپرسن میگه که نمیخوام تنها برگردم خونه (به دلیل نزدیکی مهد به خونشون،تننها برمیگرده خونه)
حالا مادر بچه مونده که با این بچه چجوری برخورد کنه .
ممنون میم راهنمایی کنید .
باتشکر از تاپیک خوبتون

سلام و عرض ادب
ضمن تشکر از پاسخ جامع کارشناس گرامی
دیگه داره خونم به جوش میاد. چه انتظارهایی بعضی والدین از بچه هاشون دارن!!!!!!
یا للعجب!!!!!!!
بچه فقط 4 سالش هست.احتمالا از صبح تا عصر هم مهد کودک هست. بعد خودش هم تنها بیاد خونه؟!
انصافتون کجا رفته؟به نظرتون نیاز یه کودک به توجه و همراهی والدین با نیاز یک مرد بالغ که میره سر کار و خودش برمیگرده خونه ،چه فرقی داره؟
حتی اگه مهد کودک،خونه بغلی هم باشه باید برید دنبالش.:Narahat:

پسر زمستان;751724 نوشت:
خواهر زاده وبردارزاده زیادی دارم،ماشالله بچه های خوبی هستن وبه دایی وعموشون که من باشم رفتن))): مخصوصا یه خواهر زاده دارم که یه دختر هستش ،یه سال و نیمش هستش قربونش برم خیلی دوسش دارم صورت تپلی داره وقتی میاد اون لپ هاش رو میچلونم، کلا بچه خوب هستش ولی خواهر زاده نمیدونم چرا خیلی دو س داشتنی هستش

اره واقعا خواهر زاده مثل بچه خود ادم ميمونه هم دوست داشتني ترن هم ادم نسبت بهشون حس مسوليت زيادي داره

ريحانه سادات;751872 نوشت:
اره واقعا خواهر زاده مثل بچه خود ادم ميمونه هم دوست داشتني ترن هم ادم نسبت بهشون حس مسوليت زيادي داره

دقيقا مثل مامان مني كه تو :offlow: اون قدر كه خواهر زاده هاش رو دوست داره من رو نداره :khandeh!:

[="Arial"][="Indigo"]

یکی دیگه.;751782 نوشت:
سلام و عرض ادب
ضمن تشکر از پاسخ جامع کارشناس گرامی
دیگه داره خونم به جوش میاد. چه انتظارهایی بعضی والدین از بچه هاشون دارن!!!!!!
یا للعجب!!!!!!!
بچه فقط 4 سالش هست.احتمالا از صبح تا عصر هم مهد کودک هست. بعد خودش هم تنها بیاد خونه؟!
انصافتون کجا رفته؟به نظرتون نیاز یه کودک به توجه و همراهی والدین با نیاز یک مرد بالغ که میره سر کار و خودش برمیگرده خونه ،چه فرقی داره؟
حتی اگه مهد کودک،خونه بغلی هم باشه باید برید دنبالش.

سلام خواهر محترم
مث اینک اشتباه برداشت کردین
مادر این بچه شاغله و چون کسی رو نداره که بچه رو بذاره پیش بچه رو میذاره مهد.
بچه هم حالا به هر دلیلی محیط مهد رو پیش از اتمام ساعت قرارداد با مهد ترک میکنه .[/]

شمس الضحی;751685 نوشت:
با سلام و احترام و تشکر از استاد بزرگوار جهت طرح و پرداخت عالمانه این موضوع بسیار مهم.

مسأله ای که از همان سنین ابتدایی ، در کودک اثر می گذارد ، مسأله دوستان او است. ما در درون خانه هر قدر هم که مسایل تربیتی را رعایت کنیم ، باز عوامل بیرون از خانه روی کودک اثر می گذارند.
مسأله ای که خود من با آن مواجه هستم:

1- من نمیتوانم دختر کلاس پنجمی خودم را کنترل کنم که در مدرسه با چه کسانی دوست است و با هم در چه مواردی صحبت می کنند. یعنی خارج از حیطه نظارت من است. مواردی بوده که بچه هایی که در خانه شان ماهواره هست و صحنه هایی را دیده اند ، یا به کتب بزرگترها مثلا درباره فیزیولوژی لقاح و ... دسترسی داشته اند ، اینها را تعریف کرده اند و مسایلی وارد ذهن او شده است. حتی زنگهای تفریحی با تشکیل "گروه" درباره این مسایل صحبت می کرده اند و ...
اکنون او در این سن ، تقریباً همه چیز را در این خصوص می داند.

2- یا مثلاً در میهمانی ها و مجالس ، نوع پوشش و رفتار و سخنان افرادی که از نظر دینی تقید مناسبی ندارند ، روی فرزندان ما اثر میگذارد. به دلایلی هم ما نمی توانیم با آنها قطع ارتباط کنیم. از نظر روانشناختی هم ، حرف یک فردی که نسبتی با کودک ندارد ، گاهی اثرش بیش از حرف پدر و مادر است.

پس یک موضوع مهم این است که اثر "عوامل تأثیر گذار خارج از خانه" ( خصوصاً گروه دوستان و همسالان و خصوصاً هم مدرسه ای ها) را چگونه کنترل کنیم؟

با سلام
از اینکه به مطب مفید و خوبی اشاره کردید متشکرم
بله یکی از واقعیت های تربیتی همین تاثیر محیط است,محیط به صورت اعم از دوستان گرفته تا رفتارها و حتی نصاویر و فیلم ها و... این عوامل می تواند در یادگیری رفتار کودکان بسیار موثر واقع شود.گاهی نقاط تاثیر مثبت گونه دارد و در برخی از موارد تاثیر منفی.
برای کشف رفتار های مثبت و منفی می توان با تمرکز بر رفتار و گفتار و صحبت های کودکان تمرکز کرد,کودکان به راحتی یادگیری های خود را نشان می دهند.در صورت مثبت و یا منفی و یا عمل اصلی آن چیست می توان موضوع را خوب بررسی و حلاجی کرد.
پس یکی از عوامل کنترل رفتار آموخته شده از محیط دوستان و ...,شناسایی رفتارها و گفتارهای جدیدکودکان هست.
دیگری ایجاد فضای امن و آرامش برای کودکان که بتوانند به راحتی و بدون ترس آموخته های خود را منتقل کنند.
و مساله دیگر می توانیم اصول کلی دوست یابی و رفتارهای خوب را به او منتقل کنیم,در حقیقت معیار و ملاک دوستیو خیلی از رفتارهای نیکو را به او اموزش دهیم,بفهمد که که کدام رفتار خوب است و کدام مناسب نیست.(این رفتارها اگر خوب جا بیافتد باعث پدید آمدن خود کنترلی خواهد شد)
در برخی از موارد از دوستان او به مناسبتی دعوت بعمل بیاوریم,تا از نزدیک بدون اینکه خودش از مقصود ما متوجه شود به طور غیر مستقیم و همراه با مشاهده ,رفتارهای دوستان او را ارزیابی کنیم.

Nla;751875 نوشت:
دقيقا مثل مامان مني كه تو :offlow: اون قدر كه خواهر زاده هاش رو دوست داره من رو نداره :khandeh!:

با سلام
انشالله که این طور نیست,شما را هم دوست داره.

Nla;751875 نوشت:
دقيقا مثل مامان مني كه تو :offlow: اون قدر كه خواهر زاده هاش رو دوست داره من رو نداره :khandeh!:
مادرم منم اینقد خواهر زاده هاش رو دوس داره بعضی مواقع حسودیم میشه

باغ بهشت;751884 نوشت:
سلام خواهر محترم
مث اینک اشتباه برداشت کردین
مادر این بچه شاغله و چون کسی رو نداره که بچه رو بذاره پیش بچه رو میذاره مهد.
بچه هم حالا به هر دلیلی محیط مهد رو پیش از اتمام ساعت قرارداد با مهد ترک میکنه .

سلام و عرض ادب خواهرم
بله متوجه شدم که شاغل هستند.و طبق فرمایش خودتون بچه خودش میگه نمی خوام تنها برگردم خونه.در واقع قبل از اینکه کار به اونجا بکشه که بخواد تجربه ی تنها برگشتن رو دوباره تکرار کنه ،با فرار کردن از مهد در واقع داره اعتراض میکنه.فکر میکنم اینجور که شما فرمودین دم دمای ساعت تعطیلی مهد ،از اونجا فرار میکنه.ولی ساعات قبلش رو تو مهد میمونه....

سلام

یه نکته به ذهنم رسید که اگر استاد نشاط صلاح دیدن بیشتر توضیح بدن در موردش ...

خیلی از مهدکودک ها قابل اعتماد نیستن ، یکی از دوستان بنده مربی مهد هستن و میگفتن که قرص خواب آور و آرام بخش میریزن تو مایعات بچه ها تا اذیت نکنن و قابل کنترل باشن .

میگفت وقتی بسته های قرص رو میارن میدن بهم من میریزم دور چون دلم بحال بچه ها مبسوزه ..

یک وقتهایی هست که بچه ها فرار میکنن از مهد یا ابراز ناراحتی میکنن ، همیشه اینطور نیست که حق با مربیان باشه و بگیم که بچه نمیفهمه !! این طفل معصوم ها خیلی وقتها بهتر از ما بزرگترها میفهمن :ok:

خلاصه اینکه احترام باید گذاشت به نظر بچه ها و باید پیگیر علتها شد ...

[="Microsoft Sans Serif"][="Indigo"]ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﻣﺰﺧﺮﻑ ﺗﺮﯾﻦ ﺑﺎﺯی هاﯼ ﺩﻧﯿﺎ ﺍﯾﻨﻪ ﮐﻪ : تو مهمونی ﺑﺎ ﺑﭽﻪ ﻫﺎﯼ ﮐﻮﭼﯿﮏ ﺩﺍﻟﯽ ﺑﺎﺯﯼ ﮐﻨﯽ… لامصب ﺷﺮﻭﻉ ﮐﺮﺩﻧﺶ ﺑﺎ ﺧﻮﺩﺗﻪ، ﺗﻤﻮﻡ ﮐﺮﺩﻧﺶ ﺑﻪ ﺯﻣﺎﻥ ﻣﺮﮔﺖ ﺑﺴﺘﮕﯽ ﺩﺍﺭﻩ:Nishkhand:[/]

مشک;752266 نوشت:
سلام

یه نکته به ذهنم رسید که اگر استاد نشاط صلاح دیدن بیشتر توضیح بدن در موردش ...

خیلی از مهدکودک ها قابل اعتماد نیستن ، یکی از دوستان بنده مربی مهد هستن و میگفتن که قرص خواب آور و آرام بخش میریزن تو مایعات بچه ها تا اذیت نکنن و قابل کنترل باشن .

میگفت وقتی بسته های قرص رو میارن میدن بهم من میریزم دور چون دلم بحال بچه ها مبسوزه ..

یک وقتهایی هست که بچه ها فرار میکنن از مهد یا ابراز ناراحتی میکنن ، همیشه اینطور نیست که حق با مربیان باشه و بگیم که بچه نمیفهمه !! این طفل معصوم ها خیلی وقتها بهتر از ما بزرگترها میفهمن :ok:

خلاصه اینکه احترام باید گذاشت به نظر بچه ها و باید پیگیر علتها شد ...

با سلام و احترام
از اینکه به نکته مهمی اشاره کردید متشکرم
بله متاسفانه برخی از مراکز به خاطر راحتی کارهای خودشان چنین کارهایی را مرتکب می شوند، باید به طور غیر مستقیم روش آنها را ببنید و بعد از اینکه یقین حاصل شد می توانید تاحدودی به مربی اعتماد کنید (هر چند این روش سخته)، ولی شاید رفتار های اشتباه مربی، باعث زدگی و ناراحتی بچه ها می شود.

نشاط;753685 نوشت:
با سلام و احترام
از اینکه به نکته مهمی اشاره کردید متشکرم
بله متاسفانه برخی از مراکز به خاطر راحتی کارهای خودشان چنین کارهایی را مرتکب می شوند، باید به طور غیر مستقیم روش آنها را ببنید و بعد از اینکه یقین حاصل شد می توانید تاحدودی به مربی اعتماد کنید (هر چند این روش سخته)، ولی شاید رفتار های اشتباه مربی، باعث زدگی و ناراحتی بچه ها می شود.

سلام

استاد نشاط واقعا بعد از چیزایی که دیدم و شنیدم فقط به یک نتیجه تونستم برسم و اونم اینه که یا بچه نیار یا بچه میاری خودت بزرگش کن تا سن هفت سالگی ..

چون دقیقا دورانیه که تمام وجود انسان متاثر میشه از محیط اطرافش .. خیلی بیشتر از دوران های بعدی ..

اقلا بچه رو بزارن پیش کسی که اعتماد دارن ، نمیدونم!! ولی انتخاب سخت و حساسیه!

مشک;753717 نوشت:
سلام

استاد نشاط واقعا بعد از چیزایی که دیدم و شنیدم فقط به یک نتیجه تونستم برسم و اونم اینه که یا بچه نیار یا بچه میاری خودت بزرگش کن تا سن هفت سالگی ..

چون دقیقا دورانیه که تمام وجود انسان متاثر میشه از محیط اطرافش .. خیلی بیشتر از دوران های بعدی ..

اقلا بچه رو بزارن پیش کسی که اعتماد دارن ، نمیدونم!! ولی انتخاب سخت و حساسیه!

با سلام و احترام
احسنتم، واقعیت امر همین است. برخی فکر می کنند تامین مسائل مالی و ایجاد امکانات بیشتر باید از اولویت بیشتری برخوردار باشد، درحالی که اگر تربیت اشتباه باشد کل زندگی را هم هزینه کنند، باز قابل حبران نیست.
هیچ شخصی مثل خود پدر و مادر دلسوز تربیت و آینده فرزندان نمی باشد.

نشاط;753727 نوشت:
با سلام و احترام

باسلام خدمت استاددلسوز
استادببخشیدسوالی داشتم.
برای اینکه بچه دست به کبریت وفندک و....نزنه چکارکنیم؟
یااگه زدوحتی مقداری ازفرش سوخت بایدتنبیه کرد؟؟؟؟؟؟؟؟؟
تنبیه که فکرکنم اشتباهه.
چجوری متوجهش کنیم؟

زهرا73;753733 نوشت:
باسلام خدمت استاددلسوز
استادببخشیدسوالی داشتم.
برای اینکه بچه دست به کبریت وفندک و....نزنه چکارکنیم؟
یااگه زدوحتی مقداری ازفرش سوخت بایدتنبیه کرد؟؟؟؟؟؟؟؟؟
تنبیه که فکرکنم اشتباهه.
چجوری متوجهش کنیم؟


با سلام و احترام
و ضمن تشکر از سوال مهم
لطفا بگویید چند سالشون هست؟

نشاط;753734 نوشت:
لطفا بگویید چند سالشون هست؟

10سالشونه.
اماکلا درموردسن های پایینترهم سوالم شاملشون میشه

زهرا73;753738 نوشت:
10سالشونه.
اماکلا درموردسن های پایینترهم سوالم شاملشون میشه

با سلام و تحیت
کودکان در این سن:
معمولا از بازی کردن با اتش خوششان میاید، می توانید در حیاط یا محیط بیرون که اگر برای تفریح رفتید، به او کمک کنید یک آتش خوبی را روشن کند و از این کار خود لذت ببرد.
نهی و ترساندن، این مشکل را حل نخواهد کرد، باید با ارامش به او توضیح بدهید که روشن کردن آتش در خونه خطر دارد و نباید از اینها بکند.( ولی قول بدهید که وقتی بیرون رفتید کمک کنید تا او یک آتش روشن کند)
بیشتر کودکان ار سر کنجکاوی و یا تجربه کردن حالت های متفاوت از این کارها می کنند.
ولی بهتر است این تجربه را در یک محیط امن برای او ایجاد کنیم تا از این کار( خطرناک) خود در خونه دست بکشد.
برای سن های پایین تر هم این روش می تواند کمک کند.

قابل توجه کسانی که نسبت به تربیت فرزندان خودشان حساس اند:
یکی از عواملی که در دوره (0-1) سالگی

اگر دقت نشود، باعث بی اعتمادی کودکان خواهد شد. تامین نیازهای آنها در این دوره هست. اگر مادر بچه نسبت به نیاز کودک خود حساس باشد،و بداند که الان نیاز او چیست، کودک اعتماد را نهادینه می کند.اما اگر مادر بی توجه شود و نفهمد که چرا گریه می کند،خیلی اهمیت ندهد، در مورد ابراز محبت کم کاری کند، او را نوازش نکند، نسبت به تعویض پوشاک او بی اهمیت باشد، نسبت به سلامتی او خیلی اهمیت ندهد.خواب او را تنظیم نکند و...
باعث شکل گیری عدم اعتماد در او خواهد شد.
دیگر گریه های او برای درخواست و اعلام نیاز بیشتر خواهد شد .(یک یادگیری غلط اتفاق خواهد افتاد)
با توجه به اینکه شخصیت کودکان از همان اوائل شروع به شکل گیری می کند، اگر به این مسائل بی توجه باشیم در شخصیت او تاثیر منفی خواهد گذاشت.
حساب کنید اگر شخصی در حالت شک و بی اعتمادی بخواهد زندگی خود را اداره کند چه بلا هایی سر او خواهد آمد.
پس باید با کسب مطالعه و بهره گیری از تجربیات بزرگترها و اهمیت دادن به فرزندان کمک کنیم که نیازهای آنها به خوبی تامین شوند.(در همان دروه،0-1 سالگی)، تا حس اعتماد در شخصیت او خوب شکل بگیرد.
پس یکی از عوامل گریه های طولانی بچه ها بعد از یک سالگی،وجود ترس ،عدم آرامش، می تواند دلیلش همان عدم توجه به تامین نیازهای او باشد.
این مطلبی که بیان شد، مربوط به نظریه اریکسون است که در کتابهای روانشناسی رشد بیان شده است.

نشاط;753744 نوشت:
با سلام

سلام وعرض ادب خدمت استاددلسوز
استادسوالی داشتم:بچه هاوقتی مخصوصامیروندمدرسه خوراکی های ناسالم دست دوستانشون میبینندومیخواهندانهاهم مثلاچیپس وپفک و....بخورندکه برای بدن مضرهست.
حالاهرچقدرهم مابراشون ساندویچ خونگی درست کنیم ومیوه ومغزپسته وبادام گردو...درکیفشان بگذاریم فایده ندارد.
بایدچکارکرد؟
باتشکر

[="Tahoma"][="Black"]

نشاط;754378 نوشت:
اما اگر مادر بی توجه شود و نفهمد که چرا گریه می کند،خیلی اهمیت ندهد، در مورد ابراز محبت کم کاری کند، او را نوازش نکند، نسبت به تعویض پوشاک او بی اهمیت باشد، نسبت به سلامتی او خیلی اهمیت ندهد.خواب او را تنظیم نکند و...

با توجه به اینکه یک نوزاد و بچه 0-1 سالگی بطور طبیعی احتیاج به مراقبتهای ویژه داره یعنی یک بچه 3 ماهه خیلی وقت مادر رو برا تر و خشک کردن و شیر دادن می گیره، در حقیقت جایی برای بی توجهی نمیذاره ، ومی بینیم که مادران بچه های زیر یکسال وقف بچه میشن و گاهی زندگی از حالت طبیعی و روزمره خارج میشه و اکثر اعمال هم گریزناپذیرن،

و همین لحظات هم بچه داره با رفتارهای صورت گرفته خو میگیره و تربیت میشه.
در اینصورت توجه متعادل را چگونه میشه تعریف کرد؟که هم بی توجهی صورت نگیره هم توجه بیش از حد موجب بد عادتی نشه؟

ممنون[/]

ریحانه النبی;754401 نوشت:

با توجه به اینکه یک نوزاد و بچه 0-1 سالگی بطور طبیعی احتیاج به مراقبتهای ویژه داره یعنی یک بچه 3 ماهه خیلی وقت مادر رو برا تر و خشک کردن و شیر دادن می گیره، در حقیقت جایی برای بی توجهی نمیذاره ، ومی بینیم که مادران بچه های زیر یکسال وقف بچه میشن و گاهی زندگی از حالت طبیعی و روزمره خارج میشه و اکثر اعمال هم گریزناپذیرن،

و همین لحظات هم بچه داره با رفتارهای صورت گرفته خو میگیره و تربیت میشه.
در اینصورت توجه متعادل را چگونه میشه تعریف کرد؟که هم بی توجهی صورت نگیره هم توجه بیش از حد موجب بد عادتی نشه؟

ممنون

با سلام
احسنتم به نکته ی خوبی اشاره کردید.
بیان حالت تعادل واقعا سخت است.
منتها آنچه ما در بیان آن بودیم، این است که مادر تمرکزش بیشتر باشد،همین توجه به نیازهایش البته با احساس ارامش و محبت گاه مادرانی پیدا می شود که کودکشان مشکلی دارد و گریه می کند و لی اهمیت نمی دهند و چه بسا مشغول مکالمات تلفنی باشد و یا چیزهای دیگر
البته بحث برنامه خواب و تعویض پوشاک و دادن شیر مواردی هستند که بعد از مدتی نظم و روند آن برای مادر معلوم می شود.

زهرا73;754397 نوشت:
سلام وعرض ادب خدمت استاددلسوز
استادسوالی داشتم:بچه هاوقتی مخصوصامیروندمدرسه خوراکی های ناسالم دست دوستانشون میبینندومیخواهندانهاهم مثلاچیپس وپفک و....بخورندکه برای بدن مضرهست.
حالاهرچقدرهم مابراشون ساندویچ خونگی درست کنیم ومیوه ومغزپسته وبادام گردو...درکیفشان بگذاریم فایده ندارد.
بایدچکارکرد؟
باتشکر

با سلام و تحیت
ضمن تشکر از سوال خوب شما
عرض کنم
این رفتار و عادت اشتباه را یاد گرفته و برای اصلاح آن باید این کارها را انجام داد.
و چه بسا از رفتار و کوتاهی خانواده نشات گرفته، اما به هر حال برای زودن این یادگیری باید:
1. به مرور پفک و امثال اینها ار کم کنید،تا اهسته آهسته این عدم خریدن و عدم تمایل به خوردن حذف شود،پافشاری ابتدایی و بدون ملاحضه حل تدریجی مشکل، باعث مقاومت و اعتراض شدید او خواهد شد.(پس بتدریج خرید این چیزها را کم کنید، منتها می توانید یک جای گزین خوب که ضرر ندارد برای او بگیرید)
2. به ارامی و با مهر و محبت توضیح دهید که خوردن این چیزها باعث سرطان و ضد سلامتی آنهاست.و اگر ادمه دهد مریضی دارد ومجبور خواهد شد دارو بخورد و یا قسمتی از بدنش درد خواهد کرد،آآن موقع خانواده نمی توانند کاری برای او انجام دهند. چون اگر علت نخریدن و نخوردن را خوب نفهمد با شما همکاری نخواهد کرد.
3. از حضورش در فروشگاهها در موقع خرید به مرور کمتر شود.
چون وقتی می بیند شاید اصرار کند و تلاش کند که حتما بگیرد.
4. تلاش دسته جمعی
اگر موقعی که پفک و... که ضرر دارد می خورد،همه اعضای خانواده می توانند با رفتارشان او را متوجه اشتباه بکنند،مثلا: اولا: موقعی که تعارفی می کند ، همه بگویند که من نگرانی سلامتی خودم هستم و نمی خورم،و ... به هر طریقی که مضر بودن را از رفتار بزرگترها ببیند( نه اینکه بزرگترها پفک های گنده بگیرند و بخورند و از بچه بخواهند که نخورد و یا کلک بزنند، آنها می فهمند و در این صورت نهی اثری ندارد)
4. وعده جایزه
مثلا: بگویید که آرزوهایش را بگوید و با او قرارداد ببندید که در صورتی که پفک خوردن و... را کنار بگذارد ،با پول آن و مقداری پاداش از جانب شما، فلان اسباب بازی دوست داشتنی را برای او تهیه می کنید.
5. استفاده از قالب داستان
با شکل داستان و قصه های جذاب و شیرین برای او بگویید که سلامتی انسان خیلی مهم است و اگر مریض باشد نمی تواند زندگی بکند.داستان می تواند زبان خوبی برای انتقال مفاهیم تربیتی باشد.

زهرا73;750449 نوشت:
باسلام خدمت استادنشاط دلسوزوگرامی:Gol:
ببخشیداستادسوالی داشتم برای اینده:ok:
چجوری اعتمادبه نفس کودکوازهمون اول بالاببریم تابعداکه بزرگ شدمشکلی براش پیش نیاد؟
:Ghamgin:

با سلام و تحیت
در ادامه بحث تقویت اعتماد به نفس کودکان، اشاره کنیم که این نکات می تواند مفید باشد:
1.در موراد بروز اشتباه از جانب کودک خود، زیاد سخت گیری نکنید.
سخت گیری های مکرر و حساسیت های بیجا باعث ایجاد استرس، و عدم اطمینان به خود خواهد شد.
کودکان دوست دارند بسیاری از چیزها را تجربه کنند و از این طرق اطلاعاتی بدست بیاورند،یاد بگیرند و این برای آنها لذت بخش خواهد بود. ما به جای سخت گیری می توانیم کمک کنیم که او به راحتی با خیال راحت بدوت ترس و استرس کارهای خود را انجام دهد،البته در برخی موارد می توان روشها را یاد داد، و یا کمک کنیم که به اشتباهش پی ببرد، این خوب است و برای پیشرفت او و داشتن اعتماد به نفس قوی کمک خوبی می تواند باشد.
2. او را یاری کنید که خود را بشناسد و در مورد خودش احساس خوبی داشته باشد.
فراهم کردن شرایط مناسب و موقعیت های متنوع می تواند هم به ما و هم به فرزندانمان کمک کند که بتوانیم شناسایی کنیم که علاقه و توانایی او در کدام مسائل بیشتر است.
شاید علاقه و استعداد او به هنر، خوشنویسی، طراحی، کارهای فنی، ذوق شعری، داستان نویسی، تلاوت قرآن و...
وقتی توانستیم استعداد و توانایی او را کشف کنیم، می توانیم به خود کودک این مساله را توضیح دهیم، و این حس خوب خودمان را به او منتقل کنیم. این شناخت از توانایی و استعداد خاص، او را از لحاظ اعتماد و خود باوری قوی تر و پرِانرژی خواهد کرد.
3. چیزی را بیابید که او در آن ماهر باشد، و مهارتش را در آن زمینه تحسین کنید.
گاهی کودکان علاوه بر استعداد و توانایی که دارند،برخی از مهارت ها را هم از طرق های مختلف یاد می گیرند، خود اهمیت دادن به آموخته های آنها نیز در خود باوری آنها موثر خواهد شد.
4. از دیدگاه او به مسائل نگاه کنید و به تمایلات و علایقش احترام بگذارید.
باید قبول کنیم که کودکان ما هنوز بزرگ نشده اند و از لحاظ فکری و رفتاری در سطح کودکانه هستند، از این انتظار ما باید بیش از این نباشد، انتظار غیر معقول و عدم توجه به علایق و تمایلات آنها و اعتراض بر رفتارهای آنها منجر به ایجاد مشکل در خودباوری آنها خواهد شد. و چه بسا در برخی از موارد موجب سرکوبی انها منتهی شود.
کودکان عاشق بازی هستند و از این کارها بیش از حد لذت می برند، زود قهر می کنند، زود گریه می کنند، زود آشتی می کنند، گاها حرف های پرت و بیخود میزنند، گاها برای یک درخواست بیخودی اصرار می کنند،گاهی داد می زندد، گاهی شیشه می شکنند و...
5. درباره ی کاری که ممکن است، بتواند یاد بگیرد و انجام دهد به او امید بدهید.
در شرایطی که می خواهد چیزی را یاد بگیرد، و چه بسا به سختی هم یاد می گیردعباید به او امید بدهیم تا بتواند با مقاومت بیشتر در آموختن آن ثابت قدم بماند، از این رو هر گونه تمسخر یا تحقیر یا تهدید و یا رفتارهای تند ، موضوع را بدتر و مساله را با مشکل مواجه خواهد کرد.
6 . به او کمک کنید تا نسبت به آینده ی خود، احساس امنیت و خوش بینی کند.
تلقین نگرانی های بی مورد، و ترساندن آن از آینده زندگی اش باعث ایجاد تزلزل و مشکل آفرین برای او خواهد شد. (آگاهی دادن با این مساله فرق می کند)
ایجاد فضای امنیت روانی و روحی برای اینده زندگی ایشان(طبق شرایط و علاقه و استعداد او) موجب می شود که بتواند به استعداد و توانایی خود خوب تکیه کند و یقین داشته باشد، که به هدفش خواهد رسید.
7. از انتقاد آزارنده و مخرب، پرهیز کنید، این عمل را به حداقل برسانید.
انتقاد و سرزنش های بیجا کار را بدتر و موجب زائل شدن علاقه ها و توانایی ها خواهد شد.
8. با گذارندن اوقات خود با او و نشان دادن علاقه به عقاید و اندیشه های وی و کارهایی که انجام می دهد، بگذارید احساس کند برای شما مهم و گرانقدر است.

منبع: ایجاد انگیزه در کودکان، الیزابت هارتلی بروئر، مترجم:احمد ناهیدی

نشاط;754919 نوشت:
با سلام

سلام استاددلسوز
استاددرموردخوراکی هایی مثل چیپس وپفک تاوقتی بچه درخونه وپیش ماهست میشه اصلااین چیزهارونبینه.
سوال من اینه:به نظرشما این راه درسته؟که ازاول خودمابراش چیپس وپفک بخریم(اولین باری هست که مثلامیبینه این خورا کی هارو)وبعدبدون اینکه متوجه بشه توش فلفل وسوسک پلاستیکی بذاریم ووقتی بازکنیم که باهم بخوریم بادیدن سوسک(فکرکنه واقعی هست)(وقبلا براش ازکثیف بودن سوسک گفته باشیم)دیگه بقولی دلشوبدکنه واصلانخوره؟

زهرا73;754927 نوشت:
سلام استاددلسوز
استاددرموردخوراکی هایی مثل چیپس وپفک تاوقتی بچه درخونه وپیش ماهست میشه اصلااین چیزهارونبینه.
سوال من اینه:به نظرشما این راه درسته؟که ازاول خودمابراش چیپس وپفک بخریم(اولین باری هست که مثلامیبینه این خورا کی هارو)وبعدبدون اینکه متوجه بشه توش فلفل وسوسک پلاستیکی بذاریم ووقتی بازکنیم که باهم بخوریم بادیدن سوسک(فکرکنه واقعی هست)(وقبلا براش ازکثیف بودن سوسک گفته باشیم)دیگه بقولی دلشوبدکنه واصلانخوره؟

با سلام وشب بخیر
آنچه در روش تربیت باید توجه داشته باشیم، روش صداقت و راست گویی است،یعنی خودمان عمل کنیم و نخوریم تا او نیز گوش کند.(بچه ها اگر روزی متوجه بشوند که شما خودتان می خورید و یا عمل نمی کنید،دیگر حرف های شما ارزش نخواهد داشت)
مطلب بعدی: از همان ابتدا سعی کنیم به خوراکی ها و یا چیزهایی سرخ کردنی (سرطان زا) عادت ندهیم.بچه عاشق کیک و شیرینی ها و نوشیدنی ها هستند میشه تو خونه از این چیزها تهیه کرد .
ذائقه بچه ها دست پدر و مادر است، قبل از اینکه بدعادت بشه و عادت به خوردن خوراکی های مضر داشته باشد میشه کنترل کرد.
البته در مواقع نادر همین طوری(خیلی اتفاقی) پفک و امثال اینها را بگیری مشکل ندارد ( ولی نباید عادت کنند)
روش ترساندن و یا استفاده از سوسک و امثال اینها روش درستی نیست.

[h=2] کودکان را به تشويق عادت ندهيد![/h]


تشويق‌هاي کلامي، بدني يا خريد هديه و... براي مراقبت از ايجاد يک رفتار يا تثبيت آن است
تشويق در حوزه علوم‌شناختي به رابطه بين هيجان و شناخت و يادگيري بستگي دارد. آنچه را که ما مي‌فهميم در پيوند يک رابطه هيجاني قرار مي‌گيرد. اينکه ما مطلبي را خوب ياد مي‌گيريم يا برعکس، به مولفه‌هاي هيجاني‌اي که دريافت مي‌کنيم ارتباط پيدا مي‌کند. از تصميم‌گيري در مورد خريد يک وسيله ساده گرفته تا تصميم کودک در مورد اينکه کدام درس را بهتر از ديگري ياد بگيرد تحت تاثير مولفه‌هاي هيجاني است.

تشويق هميشه کمک‌کننده نيست
هيجان‌ها به 2 گروه مثبت و منفي تقسيم مي‌شود که هر کدام تاثيرهاي مخصوص به خود را دارد. براي مثال اگر فرزندتان دست به کاري بزند که دوست نداريد انجام دهد، او را از تماشاي تلويزيون محروم خواهيد کرد. اين واکنش نوعي هيجان منفي است، اما هيجان مثبت مي‌تواند شکل تعريف، تشويق، پاداش و تمام تقويت‌کننده‌هاي رفتاري را شامل شود. اما تشويق هميشه خوب و کمک‌کننده نيست. گاهي يک تشويق بد باعث تغيير مسير زندگي کودکان خواهد شد و آسيب‌‌ها و پيامدهاي نامطلوبي را همراه دارد. متاسفانه باوري در جامعه وجود دارد که بر اساس آن والدين تصور مي‌کنند با تشويق مي‌توان همه نوع کاري انجام داد، اما واقعيت اين است که بچه‌ها پيام‌هايي را که از طريق والدين دريافت مي‌کنند به شکل بسيار دقيقي پردازش مي‌کنند يعني پيام‌هايي که ما به بچه‌ها مي‌دهيم هميشه شکل ثابتي برايشان ندارد.

تشويق نادرست اعتبارتان را زير سوال مي‌برد
فرض کنيد شما براي بالابردن عزت‌نفس فرزندتان و همچنين تشويق او در هر شرايطي او را تشويق کنيد. در واقع، برايتان مهم نباشد فرزندتان چه کاري را و با چه کيفيتي انجام مي‌دهد و تنها براي دلگرمي فرزندتان تشويقش کنيد، اما واقعيت اين است اگر کودک با انجام کاري روتين و معمولي، بازخوردي از جنس تشويق و تحسين دريافت کند با خود فکر خواهد کرد چرا با وجود انجام يک کار معمولي مورد تشويق قرار گرفته است. در نتيجه 2 اتفاق در دنياي ذهن کودک مي‌افتد که آسيب‌زاست. اتفاق اول از بين رفتن اعتبار والدين نزد بچه‌هاست يعني صداقت والدين در برخورد با کودکان زير سوال خواهد رفت. کودک در اين شرايط تصور مي‌کند والدين به او دروغ مي‌گويند چون از نظر خودش کار خيلي استثنايي‌اي انجام نداده که مستحق پاداش باشد. اتفاق دوم غيرمنطقي به نظر رسيدن عمل والدين است زيرا فرزند شما خوب درک خواهد کرد که براي تشويق و تحسين او هيچ سند و دليل قانع‌کننده‌اي وجود ندارد. بنابراين اگر والدين مراقب نباشند، رفتار پسنديده و مطلوبي مانند تشويق هم مي‌تواند اعتبار بزرگ‌ترها را زير سوال ببرد و هم مي‌تواند پيامدهاي منفي را در دنياي ذهن کودکان بر جاي بگذارد. کودک بايد کاملا بفهمد به‌‌دليل کدام يک از ويژگي‌هاي عملکردي مستحق تشويق و تحسين والدينش است.

کودک را به تشويق وابسته نکنيد
تمام محرک‌هاي بيروني مانند تشويق‌هاي کلامي، بدني يا خريد هديه و... براي مراقبت از ايجاد يک رفتار يا تثبيت آن است. بنابراين اگر عمل خوبي از کودک سر زد در واقع بزرگسال را وادار خواهد کرد که جمله خوب و تحسين‌آميزي به زبان بياورد يا هديه‌اي براي فرزندش بخرد. تمام اين واکنش‌ها نشان‌دهنده مطلوب بودن آن رفتار خاص در کودک و تشويق او براي تثبيت آن رفتار است، اما اين نکته را هم بايد مدنظر قرار دهيم که هرگاه ما در کودکان اين عادت را به وجود بياوريم که در مقابل انجام رفتارهايي خاص پاداش يا تشويق دريافت کنند، هرگز تجربه رضايت و لذت از رفتارهاي خود را نخواهند داشت. والدين بايد به گونه‌اي رفتار کنند که کودک از خوب بودن کار خود احساس لذت کند نه به‌دليل پاداشي که بابت انجام کار خوب از والدينش دريافت کرده است.

اگر رفتار خوب کودکان تنها به‌دليل دريافت پاداشي بيروني باشد، متاسفانه به اين نوع پاداش‌ها و تحسين‌ها وابسته خواهند شد و اين تصور خواهند کرد هر رفتار آنها بايد با پاداشي بيروني همراه باشد. اين نوع وابستگي نوعي آسيب جدي در مسير تربيتي و رشد کودکان محسوب مي‌شود، اما يادتان باشد نوع بيان و بازخورد والدين مي‌تواند به شکل‌گيري تجربه دروني لذت و رضايت از انجام کار خوب کمک کند. براي مثال کنار جمله‌هاي تحسين‌آميز نقاشي کودک مانند «چه نقاشي فوق‌العاده‌اي!»، اين جمله را نيز به کار ببريد: «چه حس خوبي از طريق نقاشي تو به من منتقل شده است. تو قصد داشتي چه حسي را به وسيله اين نقاشي نشان بدهي و چه منظوري داشتي؟» در واقع، جمله دوم فرايند دروني لذت از نقاشي را در ذهن کودک زنده مي‌کند.

[h=2] چرا کودکان استرسی می شوند؟[/h]


استرس می تواند موجب افت تحصیلی و اختلال در ارتباط بین کودک و اطرافیان او شود

استرس یکی از علل مهم اختلالات خلقی و عاطفی در بچه هاست. استرس می تواند موجب افت تحصیلی و اختلال در ارتباط بین کودک و اطرافیان او شود و در درازمدت در او ایجاد اضطراب و افسردگی کند.
محققان در مطالعات اخیر مهمترین عوامل استرس زا در زندگی کودکان را مورد بررسی قرار داده و عناوین زیر را به عنوان عوامل تاثیرگذار مطرح کردند؛
انتظار رشد ذهنی سریعتر کودکان: امروزه تقریبا همه بچه ها به کودکستان و پیش دبستانی می روند. سال ها قبل کودکستان جایی فقط برای بازی بچه ها بود ولی امروزه به بچه ها در پیش دبستانی تکالیفی داده می شود. در کلاس اول و دوم میزان این تکالیف باز هم بیشتر می شود. یک تحقیق توسط دانشگاه ویرجینیا نشان داده است که از سال ۱۹۹۸ به این طرف زمان صرف شده در مدارس برای آموزش ادبیات ۲۵ درصد افزایش یافته در حالیکه زمانی که مصروف آموزش هنر،موسیقی و مهارت های دستی می شود بشدت کم شده است. این موارد فشارهای استرسی زیادی را به بچه ها وارد می کنند.
فشارهای تحصیلی و امتحانات: وسواس اولیاء مدرسه و والدین به امتحانات مکرر بچه ها موجب اعمال استرس بسیار زیادی بر آنها می شود.
کم بودن زمان استراحت: زمان اوقات فراغت از کار روزانه برای بچه ها در حال کمتر شدن است. حتی زمان زنگ تفریح ها هم در مدارس در حال کاهش است.
برنامه های شلوغ و زیاد: برنامه زندگی خیلی از بچه ها بسیار شلوغ و با محدودیت های زمانی است. غیر از مدرسه خیلی از بچه ها باید در کلاس های ورزشی یا موسیقی یا هنری هم شرکت کنند. رفت و آمدهای شهری و ترافیک و نیازبه برنامه ریزی دقیق برای حضور در این برنامه ها می تواند فشار و استرس زیادی را به بچه ها وارد کند. آزار و اذیت از طرف همسالان: خیلی از بچه ها در مدرسه موجب آزار و اذیت کلامی یا جسمی توسط همسالان و همکلاسی های خود قرار می گیرند. آزار و اذیت از طریق شبکه های اجتماعی هم از تهدیدهای جدید در محیط وب است. قرار گرفتن در معرض تلویزیون و اینترنت: در دنیای کنونی همه بچه ها خواه ناخواه در معرض برنامه هایی در تلویزیون و اینترنت هستند که محتوای غالب آنها برای بزرگسالان تهیه شده و برای بچه ها مناسب نیستند. فیلم های خشونت بار و بازی های نامناسب کامپیوتری از علل مهم وارد شدن استرس به روح و روان بچه ها است. فشارهای خانوادگی: جدایی پدر و مادر، بیکاری والدین و یا بیماری آنها می تواند روح ظریف کودک را تحت تاثیر قرار داده و موجب بروز استرس در آنها شود. خانه محلی برای آرامش کودک است. خانه ای که در آن بچه هر روز شاهد مشاجرات و نزاع پدر و مادر باشد از علل مهم وارد شدن استرس به او است. خواب ناکافی: غالب بچه ها امروزه خواب ناکافی دارند و از علل مهم آن وجود تلویزیون یا موبایل است که حتی در اطاق خواب هم آنها را رها نمی کند. خواب ناکافی موجب بروز استرس و افت تحصیلی می شود.
بیماری های مزمن: بیماری هایی مانند آسم، چاقی مفرط یا بیش فعالی امروزه تعداد زیادی از بچه ها را درگیر کرده است. جدای از آن خیلی از بیماری های جدی که قبلا کشنده بود امروزه با پیشرفت دانش پزشکی کنترل شده اند و نتیجه آن زنده ماندن کودکی است که دچار بیماری مزمنی شده است. این بیماری میتواند منشا استرس باشد.