چه جوری بچه عزیزم رو به این مدارس بفرستم؟ (اموزش دنیا طلبی در مدارس)
تبهای اولیه
به نام خدا
رَبَّنَا آتِنَا مِن لَّدُنكَ رَحْمَةً وَهَيِّئْ لَنَا مِنْ أَمْرِنَا رَشَدًا
دخترم 5 سالشه امسال باید پیش دبستانی بره . خانه مان در منطقه ای است که دارای مدارس معروف است و خیلی افراد به خاطر مدرسه بچه هاشون به منطقه ما میان .
مشکلی که دارم اینه که با توجه به شناختی که از بعضی از مشهورترین مدرسه ها دارم و از بستگانم مدیر و معلم در این مدارس هستند وقتی میبینم زندگی شان دنیا مدارانه است من نمیتونم بچه عزیزم رو با اینهمه سختی بفرستم زیر دست این معلمها .
حب الدنیا راس کل خطیئه
اینها ظاهرشان مذهبی است اما در روش زندگی مانند دیگران هستند یا حداقل راه اونها رو میرن . چند سال پیش یکی از این مدارس برای کاری رفتم . تو مدرسه دبستان کلاس مداحی داشتند . کارم افتاد به دفتر مدیر . دیدم رو دسکتاپش عکس گنبد پیغمبره (من عکس دسکتاپ خودم هم مذهبی است )
در تمام کلاسها و سالنها عکس آقا و امام و مدیر فقید مدرسه بود از هیئت مدیره مدرسه دیگر نمیگم
خلاصه صحبت به اینجا رسید که خونش قبلا تو همین محله های اطراف ما بود ه و خانمش هم در همین مدرسه های اطراف معلم یا مدیر بود خونه شون رو برده بودن بالا شهر . با چه مصیبتی رفت وآمد میکردن ( البته نمیتوان مطلق گفت هر کس که رفت بالا شهر گرفتار دنیا است اما وقتی بالا شهر رفتن چشم و هم چشمی میشود حتما دنیا طلبی است )
موارد بیشتری دارم که بنویسم اما همین یک مثال را قبول کنید که دلم پره
چه کنم ؟ اگر کسی بتونه راهی نشونم بده ممنون میشم
قبلا یک تاپیکی باز شده بود ولی به جایی نرسیدم
http://www.askdin.com/showthread.php?t=46592&page=5
یک ایده اینست که با این همه اینترنت مدرسه دیگه چیه ؟
[="Tahoma"][="DarkGreen"]سلام خدمت شما پرسشگر محترم
بله واقعا دغدغه خوبي داريد يادم هست زماني قبل از اين كه منزل اجاره كنم ابتدا شهر را گشتم و مشورت كردم كه مدرسه خوبي بيابم كه تربيت ديني هم ضمن آن باشد همه از مدرسه اي تعريف مي كردند. چون غيردولتي بود هزينه اش براي ما هم سنگين شده بود به خصوص اين كه مجبور شديم منزلمان را همان قسمت از شهر هم اجاره كنيم كه وضع مالي مردم خيلي خوب بود. اگر جزء هيئت مديره به اجبار نشده بودم متوجه پوكي و توخالي بودن آن مدرسه نمي شدم.
ظاهر چيزي نشان نمي داد ولي يكي دو جلسه اي كه با مدير و معاون داشتيم متوجه شدم كه بيشتر از دنبال ظاهر هستند تا باطن. البته واقعا معلمان مذهبي خوبي هم داشتند عيوب ديگري كه داشت اين بود كه فرزند ما انتظارتش را با جمع همكلاسيان تنظيم مي كرد نه درآمد پدرش و چون كودك بود متوجه مديريت مالي نمي شد فقط متوجه اين را مي فهميد كه
الف) دوستش فلان وسيله را دارد.
ب)پدر او خيلي مهربان است چون آن را پدرش برايشان خريده بود.
ج)اگر من آن وسليه را براي ا نخرم مهربان نيستم و خانواده ام را دوست ندارم.
نوعا براي اين خانواده ها سفر هاي زيارتي و سياحتي پرخرج طبيعي بود بعد از مسافرت بچه ها براي معلمان و گاهي براي مجموعه كلاس سوغاتي مي آورند و ما هم بايد اين كار را مي كرديم. چرا كه فرزند خردسال من قدرت تحليل نداشت كه متوجه شود كه اگر كسي نبرد هيچ اتفاقي نمي افتد. يا حتما مسافرت نبايد همانجاهايي رفت كه آنها مي روند.
در اين مدرسه يادگرفته بودند كه جسن تولد مفصل براي هر دانش اموزي گرفته شود فقط فرقش اين بود كه به جاي ساز و آواز صلواتي هم مي فرستاند.
.....
برخلاف اين مدرسه مهد فرزندم بود كه زن و شوهر جواني ان را اداره مي كردند. اين دو شعر مذهبي زيادي نمي داند و اين بنده را نگران كرده بود كه نكند كه تربيت ديني فرزندان اهمال شود و يا تربيت ضد ديني داشته باشد. وقتي برنامه ها را از نزديك مي ديديم و از فرزندمان درباره كلاس ها مي پرسيديم و موضوعات و شعرهايي كه كار شده بود را مي ديدم متوجه شديم كه اين دو به شدت مذهبي هستند و در عمل مذهبي رفتار مي كنند.
....
بنابراين براي فرستادن فرزندان به مدارس بايد با دقت عمل كنيم
مؤلفه هاي زير را در نظر بگيرم
محيط آموزشي بيروني،
محيط آموزشي داخلي، ارتباط
تجربه و نگرش خانواده هاي فهميده كه با اين مدارس ارتباط داشته اند
نگرش روحاني يا معلمان مثبت گرا و عملگرايي كه با اين مجموعه مرتبط بوده اند
شرايط مالي خودمان و مدرسه (تنظيم انتظارات با شرايط مالي)
......
نكته:
1-ممكن است مدرسه نزديك منزل برنامه هاي ديني قوي اي نداشته باشند ولي اين طور نباشد كه برخلاف دين هم عمل كنند. يعني آنها بيشتر روي دروس متمركز هستند اگر به دليلي فرزندمان را به اين مدارس بفرستيم مي توانيم هزينه هايي را كه مي بايست براي سرويس و يا مدرسه غيرانتفاعي مي داديم خرج تربيت ديني فرزندمان كنيم ( خريد كتب و نرم افزارهاي لازم، رفتن به موزه، سفرهاي زيارتي، شركت در كلاس هاي هنري معنوي و كانون هاي فرهنگي، و....)
2- غالبا وقت نداريم هر روز با فرزندمان كار و بازي كنيم از سويي ديگر از نظر سني با فرزندمان فاصله داريم. مدرس فوايد زيادي دارد:
نوع دوستي، آشنايي با فرهنگ ها و قوم، قدرت سازگاري، هوش هيجاني، رقابت مثبت، مهارت دوست يابي، مهارت رويارويي با افراد بد قلق، ورزش ها و اردوهاي گروهي
3- اگر مركزي باشد كه نقاط مثبت مدرسه را داشته باشد مي توانيم به جاي فرستادن كودك به مدرسه از آن استفاده كنيم. برخي از علما در زمان طاغوت خودشان فرزندانشان را آموزش مي دادند.
4- پدر و مادر بايد در تربيت ديني . اموزش فرزند ساز مخالف نزنندو در غياب فرزندانشان با هم مشورت و همفكري كنند تا اضطرابي به او وارد نشود و از وحدت نظر والدين لذت ببرند.
اگر سؤالي يا بحثي باشد در خدمتم[/]
[="Tahoma"][="Black"]سلام
خب جناب حامی چی میشه اگه افرادی که این تاپیک رو مطالعه میکنن اگه مدرسه یا مهد خوبی سراغ دارن معرفی کنن؟!
خب اينجوري خیلی از دغدغه پدر و مادرهای نگران برطرف ميشه.
همین امروز سر کلاس که بودم دوتا از دوستانم درباره همین مدرسه صحبت میکردند که کجا خوبه و کجا بده
کدوم مدرسه به درد میخوره و کدوم مناسب نیست و...
بنده چون هنوز درگیرش نشدم زیاد کنکاش نمیکنم، اما امان از روزی که درگیرش بشم خواب و خوراک نخواهم داشت.
حالا اگه صلاح میدونید و تبلیغ هم محسوب نميشه چندتا مهدخوب و مدرسه خوب معرفی کنید.
به قول استاد مجتبی تهرانی یکی از عوامل تربیت وجود همین اموزشگاهاست (مضمون کلام ايشون)[/]
سلام
قبل از هر چیزی عذر میخوام که نظرمو میگم:Nishkhand:
آخه اینجوری که نمیشه اگه همیشه بخوایم بترسیم که بچه میره اینجوری اونجوری میشه کلا باید بذاریمش بشینه گوشه خونه من فکر میکنم بچه رو باید واکسینه کنی انقدر تو خونه خوب تربیتش کنید و روشنش کنید که بیرون محکم وایسته
مثلا سر همین مساله دنیاپرستی کلی میتونید واسش حرف بزنید و از زشتیش بگید که بیرون همچین آدمایی رو میبینه بدونه که فلانی این رفتارش اشتباهه و تقلید نکنه راه خودشو بره
همش دست تربیت تو خونه است حرف پدر و مادر و عقیده و عملشون معجزه میکنه
به نام خدا رَبَّنَا آتِنَا مِن لَّدُنكَ رَحْمَةً وَهَيِّئْ لَنَا مِنْ أَمْرِنَا رَشَدًا دخترم 5 سالشه امسال باید پیش دبستانی بره . خانه مان در منطقه ای است که دارای مدارس معروف است و خیلی افراد به خاطر مدرسه بچه هاشون به منطقه ما میان . مشکلی که دارم اینه که با توجه به شناختی که از بعضی از مشهورترین مدرسه ها دارم و از بستگانم مدیر و معلم در این مدارس هستند وقتی میبینم زندگی شان دنیا مدارانه است من نمیتونم بچه عزیزم رو با اینهمه سختی بفرستم زیر دست این معلمها . حب الدنیا راس کل خطیئه اینها ظاهرشان مذهبی است اما در روش زندگی مانند دیگران هستند یا حداقل راه اونها رو میرن . چند سال پیش یکی از این مدارس برای کاری رفتم . تو مدرسه دبستان کلاس مداحی داشتند . کارم افتاد به دفتر مدیر . دیدم رو دسکتاپش عکس گنبد پیغمبره (من عکس دسکتاپ خودم هم مذهبی است ) در تمام کلاسها و سالنها عکس آقا و امام و مدیر فقید مدرسه بود از هیئت مدیره مدرسه دیگر نمیگم خلاصه صحبت به اینجا رسید که خونش قبلا تو همین محله های اطراف ما بود ه و خانمش هم در همین مدرسه های اطراف معلم یا مدیر بود خونه شون رو برده بودن بالا شهر . با چه مصیبتی رفت وآمد میکردن ( البته نمیتوان مطلق گفت هر کس که رفت بالا شهر گرفتار دنیا است اما وقتی بالا شهر رفتن چشم و هم چشمی میشود حتما دنیا طلبی است ) موارد بیشتری دارم که بنویسم اما همین یک مثال را قبول کنید که دلم پره چه کنم ؟ اگر کسی بتونه راهی نشونم بده ممنون میشم قبلا یک تاپیکی باز شده بود ولی به جایی نرسیدم http://www.askdin.com/showthread.php?t=46592&page=5 یک ایده اینست که با این همه اینترنت مدرسه دیگه چیه ؟
از اینکه میبینم این دغدغه به جا ومبارکی را دارید خداوند را شاکرم،خداوند را شاکرم زیرا اگر همه خانواده ها دغدغه تربیت فرزندان صالح را داشتند دیگر مشکلاتی که اکنون در جامعه با آن روبرو هستیم وجود نداشت زیرا تربیت فرزندان صالح مساوی است با تربیت یک جامعه صالح! پس جای تقدیر و تحسین به شما دارد که هرچند نگران فرزند دلبندتان هستید اما دراصل با تربیت صحیح فرزندانتان(ان شاءالله) در واقع جامعه ای سالم را خواهید ساخت ،پس کار شما یک کار بزرگ است و تاثیرش نیز تاثیر بزرگی خواهد بود ان شاءالله
شاید یکی از بزرگترین و شاید اصلی ترین دغدغه های بنده در طول زندگیم همین تربیت فرزندان صالح در آینده بوده است،زیرا یکی از اصلی ترین وظایف پدر و مادر پس از تربیت خود و خودسازی ،تربیت فرزندان است به همین دلیل خیلی دنبال راه های تربیت فرزند بودم و سعی میکردم جوانبی که برروی این موضوع ممکن است اثرات مطلوب با نامطلوب داشته باشد را بررسی کنم، یکی از این نگرانی ها هم همین مدراس بود بنده با برسی هایی که داشتم به چنین نتایجی رسیدم که بیان میکنم ،ان شاءالله که به کارتان بیاید
1-وقتب مبنا و اصل را صحیح بسازیم خطر تخریب کمتر است همیشه وقتی تربیت فرزند به ذهنم می آمد گیاهی مد نظرم می آمد که میخواهد رشد کند، برای رشد یک گیاه باید همه چیز به اندازه و کافی باشد تا گیاه رشد کند،اگر فرض برویم دنبال خاک خیلی خوب و مرغوب اما از رسیدن نور به گیاه غافل شویم گیاه رشد نمیکند واگر برویم دنبال رسیدن نور کافی و خاک مرغوب اما از دادن آب به گیاه غافل شویم گیاه خوب رشد نمیکند،پس یک کودک نیز باید در زندگی تمام ابعاد وجودیش رشد کند و برای پرورشِ تمامِ ابعاد وجودیش ،تمام محیط ها اثر گذار است !! حدیثی داریم که پیامبر اکرم (روحی و ارواحنافداه) می فرمایند:الولد سیدٌ سبع سنین، و عبدٌ سبع سنین و وزیرٌ سبع سنین:فرزند در هفت سال اوّل زندگی، آقا [و سرور پدر و مادر] است، در هفت سال دوم، بنده فرمانبردار، و در هفت سال سوم، وزیر خانواده [و مشاور پدر و مادر] است.الکافی الاصول و الروضه، ج 6، ص 47. بنده همیشه وقتی این حدیث را میخوانم برداشتی متفاوت از آنچه تا کنون بیان شده به ذهنم میرسد و آن هم اینکه اگر میگویند فرزند تا هفت سال اول سید و وزیر است یعنی باید احساس کنیم در خانه یک وزیر و فرد مهمی است ،پس باید مراقب تمام رفتارهایمان جلوی او باشیم ،زیرا شخصیت اصلی کودک در هفت سال اول شکل میگیرد و دقیقا از ما الگو میگیرد و درواقعا عملا با الگو گیری از ما وجودشان شکل میگیرد پس یک قسمت خیلی مهم از تربیت فرزندان در خانه است! اگر فرزندان در خانه تربیت خوب و مناسبی داشته باشند آسیب های جامعه کمتر برروی آنها اثر میگذارد! شما ساقه های گندم را درنظر بگیرید،وقتی باد می آید آنها را خم میکند ،اما نمیشکندشاید خم شوند اما برمیگردند،ولی بادچوب های خشک را میشکند، کودکی که در خانه تربیت صحیح دینی داشته باشد شاید جامعه برروی او اثر بگذارد اما مانند ساقه گندم میماند که باز به اصل خود برمیگردد و راحت تر میتوان اورا برگرداند، اما اگر تربیت ناصحیح داشته باشد مانند چوب خشکی میماند که باد این قدرت را پیدا میکند که اورا بشکند ساده زیستی و دنیا گریزی را نیز کودکان در متن زندگی یاد میگیرند،اگر تربیت دینی و صحیح داشته باشیم پس اولین تلاشتان تربیت صحیح او در خانه باشد(این موضوع حرف خیلی دارد)
2- بنده با برسی ها و صحبت هایی که با بزرگوارن داشتم متوجه شدم در برخی شهرها مدارس اسلامی تاسیس شده است،که شما اگر برایتان مقدور باشد میتوانید به آن شهرها سفر کنید و فرزندانتان را به آن مدارس ببرید،که زیر نظر علما است،و درکنارش نیز در خانه برنامه های جذاب و تکمیلی برای تربیت دینی او داشته باشید
3- یکی از جاهایی که کودکان و نوجوانان خیلی تاثیر میگیرند دوستان است،پس سعی کنید زمینه دوست یابی سالم را برایشان فراهم کنید ،یکی از روشهایی که در این خصوص به ذهن بنده میرسد این است که بروید خانواده هایی که زندگی های اسلامی و ساده و به دور از تجملات دارند(که الحمدلله در همین جامعه امروزی کم نیستند) و فرزندانی هم سن و سال شما دارند را شناسایی کنید و با آنان رفت و آمد کنید تا زمینه آشنایی فرزندانتان با آنها پیدا شود و بتوانند دوست یابی صحیح داشته باشند ، و این دوستیابی در مدرسه نیز انجام شود
4-یکی دیگر از چیزهایی که خیلی به نظر بنده مهم است صمیمی بودن پدر و مادر با فرزندان است! واقعا پدر و مادر باید برای فرزندان وقت بگذارند،نکند بشویم مانند معلم ریاضی که همه شاگردانش نمره بالای 19 آوردند اما فرزندش ریاضی اش را افتاد! وقتی از او علت را پرسیدند گفت اینقدر تا از صبح تا آخر شب کلاسهای عمومی و خصوصی برای تقویت ریاضی بچه های مردم گذاشتم که هروقت فرزندم آمد اشکال ریاضی بپرسد وقت نداشتم و نمیتوانستم به او برسم! در حالی که وظیفه اول این آقا فرزندش بود نه فرزندان مردم!
پس شناخت نیازهای کودکان و صمیمی شدن با آنها خیلی مهم است زیرا اینگونه کودک تمام مشکلاتی که در مدرسه و جامعه دارد را با پدر و مادر در میان میگذارد و پدر و مادر در جریان کارهای او هستند و میتوانند به موقع اقدامات لازم را انجام دهند )بچه ها تا وقتی با والدین صمیمی هستند و تمام مشکلاتشان را به آنها میگویند میتوانم به جرات بگویم 90 درصد مشکلات پیش رویشان کمتر خواهد بود (حقیر این را با تمام وجود در طول سالهای زندگیم تجربه کرده ام) و متاسفانه وقتی از والدین فاصله میگیرند و دیگر نمیتوانند مشکلاتشان را با آنها درمیان بگذارند مشکلات زیادی برایشان ایجاد میشود....
خانمی مدتی پیش آمده بوند خیلی نگران بوند که دختر 9 ساله اشان آمده گفته که درمدرسه دوستش در موبایلش یک سری فیلم های غیر اخلاقی نشانش داده(متاسفانه)،این خانم دنبال حل این مشکل ایجاد شده بودند و خیلی نگران بودند هرچند مشکلشان در جای خودش واقعا جای نگرانی و غصه داشت و ایشان را به روانشناسان ومشاوران مذهبی ارجاع دادیم اما بنده به ایشان گفتم در عین اینکه از شنیدن این موضوع متاثر شدم از یک جهت نیز خیلی خوشحالم و آن هم اینکه آنقدر با فرزندتان صمیمی بوده اید که آمده تمام اتفاقاتی که افتاده را با جزئیات برای شما تعریف کرده است! تا اکنون بتوانید به موقع اقدام نمایید،اگر نمیگفت و این روند ادامه داشت خطرات بیشتر و جبران ناپذیرتری داشت
یا استاد بزگواری میفرمودند(خانم بودند) من خیلی با دخترم صمصمی بودیم و به محض اینکه به سن بلوغ رسید به او گفت مرتب بیا از احساس هایی که در تو ایجاد میشود برایم بگو، تا اینکه یک روز در سن 17 سالگی آمد گفت نسبت به جنس مخالف فلان احساس را پیدا کرده ام،آنجا بود که فهمیدم زمان ازدواجش رسیده است و برای ازدواجش اقدام کردم و بسیار هم در ازدواجش موفق بود پس سعی بفرمایید این صمیمت را در خانه ایجاد کنید(البته درحد معقول و شروع) زیرا خیلی خیلی تاثیر دارد،خصوصا در پذیرش دستورات دینی از شما ،آنوقت است که حرف شما و مادرشان بیشتر از حرف معلم و همکلاسی ها برروی او اثر خواهد داشت
5- یکی از کارهایی که حقیر دنبالش بودم و متاسفانه به خاطر ایجاد یک سری مشغله ها رهایش کردم شناسایی خانواده های موفق در این زمینه و بهره مند شدن از تجربیات آنان بود،ما کم نداریم خانواده هایی که در محیط های بد و غیر مذهبی (چه خانواده چه اجتماع) توانسته اند فرزندان بسیار خوب و مذهبی تربیت کنند!! حتی داریم خانواده های متدین و ولایتمداری که در خارج از کشور و در کشورهای کافر و بیگانه و در آن محیط های افتضحاح توانسته اند فرزندانی فوق العاده متدین و مذهبی و ولایتمدار تربیت کنند! این ها واقعا جای برسی و تحقیق دارد،باید رفت و از این خانواده ها نحوه تربیت فرزندان را در محیط های نامساعد یاد گرفت ،حالا به لطف الیه اینجا دیگر مثل آن محیط ها اینقدر نامساعد نیست اما قطعا روش آنها خیلی به کار می آید بنده در نظر داشتم مجموعه از روش های تربیت دینی فرزندان در محیط های نامناسب را تهیه کنم ، و بنا بردغدغه ای که داشتم حتی اینجا هم این موضوع را در تاپیک های متعددی به بحث و بررسی گذاشتم اما متاسفانه به دلیل ایجاد یک سری مشغله ها ادامه اش ندادم...،اگر شما بتوانید با افراد دغدغه مندی که مانند شما این مشکل را دارند همراه شوید و چنین مجموعه ای را به عنوان یک پروژه و کار تحقیقاتی انجام هید هم به درد خودتان میخورد هم با نشر آن به دیگران که مشکلاتی مشابه دارندکمک نموده اید
6- یکی از موارد خیلی مهم دیگر این است که شما فراموش نفرمایید که در تربیت فرزندان شما کاره ای نیستید بلکه فقط وسیله اید!!! تربیت اصلی دست خداوند است! پس همه چیز را به خداوند بسپارید یکی از اساتید محترم اخلاق تعبیر جالبی در این خصوص داشتند ایشان میفرمودند«افراد مذهبی گمان می کنند خودشان صد در صد در تربیت فرزند نقش دارند،در حالی که یک موحد اولا خود را فقط وسیله می داند و ثانیا خداوند متعال را فاعل تام می داند.فرقش چیست؟فرقش در نوع رفتارشان مشخص می شود آن فرد اول با فکر خودش مدام برنامه می ریزد و معمولا در برنامه ریزی سخت گیری و افراط هم می کند و مهمتر این که چون خودش را کاره ای می داند آن نتیجه مورد نظرش در مورد تربیت فرزند را نمی گیرد.فرد دوم عادی رفتار می کند،تلاشش را می کند اما اگر جایی خلاف میلش شد سخت گیری نمی کند،مدام در نهانش به خداوند توکل می کند و خودش را ناقص می پندارد. این افراد در تربیت فرزند بسیار موفق تر هستند.»
البته این کلام این استاد بزرگوار به معنای این نیست که باید بیخیال بود بلکه به این معناست باید ما به تکلیفمان عمل کنیم ،به طور صحیح ،اما تربیت اصلی را هم از خدا بدانیم بنده همیشه میگویم قدیمی ها نه روانشناسی میدانستند نه سواد درست و حسابی داشتند اما مطابق آموزه های دینی اشان عمل میکردند و تاثیراتش را هم میدیدند،مثلا موقع رفتن فرزندان به مدرسه آنها را هرروز از زیر قران رد میکردند! برایشان سوره و دعا میخواندند و غیره...اینها قطعا تاثیر دارد پس از دعا کردن برای عاقبت به خیری فرزندانتان غافل نشوید و خیلی زیاد با سوز دل برایشان دعا کنید
نتیجه صحبت هایم اینکه اگر پدر و مادری اول از همه خود سازی داشته باشند و زندگیشان دینی باشد،بعد روشهای تربیت دینی و صحیح فرزندان را برسی کنند و یاد بگیرند و در خانه تربیت دینی را پیاده کنند،و برای عاقبت به خیری فرزندانشان زیاد دعا کنند و تربیت آنها را به خدای متعال بسپارند دیگر نباید نگران عاقبت فرزندانشان باشند ولو اینکه محیط ها ناسالم باشد زیراخداوند زمینه رشد سالم فرزندن را ایجاد خواهد نمود ان شاءالله
(اگر مطلب طولانی شد از محضرتان عذرخواهی میکنم)
اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا
یازهراسلام الله علیها
1-البته مدارس دولتی معروفی نیز در نزدیکی منزلمان میباشد .
اما یک جورایی فکرم رو این مدارس غیر دولتی خراب کردن . فکر میکنم وقتی فلان مدرسه با اون همه اسم و رسم ، فلان معلم با اون همه اسم و رسم مشکل دنیا طلبی را دارند دیگه فاتحه مدارس دولتی خونده شده است . ممکن است در مدرسه دولتی مشکلات مالی که جناب حامی فرمودند آنقدر حاد نباشد (به دلیل اینکه قدرت مالی ندارند ) اما گمان میکنم دنیا طلبی در پوستو گوشت و استخوان ما رسوخ کرده و هرچند امکانات برای رسیدن به تمام آرزوهایمان نداشته باشیم اما دنیا طلبی در وجودمان میباشد
بنده با برسی ها و صحبت هایی که با بزرگوارن داشتم متوجه شدم در برخی شهرها مدارس اسلامی تاسیس شده است،که شما اگر برایتان مقدور باشد میتوانید به آن شهرها سفر کنید و فرزندانتان را به آن مدارس ببرید،که زیر نظر علما است،و درکنارش نیز در خانه برنامه های جذاب و تکمیلی برای تربیت دینی او داشته باشید
اگر لطف کنید موارد رو در اینجا یا خصوصی بفرمایید ممنون میشم
حتی داریم خانواده های متدین و ولایتمداری که در خارج از کشور و در کشورهای کافر و بیگانه و در آن محیط های افتضحاح توانسته اند فرزندانی فوق العاده متدین و مذهبی و ولایتمدار تربیت کنند!
یکی از دلائل اینه که اینها با چشمهای خود کثافت رو دیده اند و فهمیده اند کثافت یعنی چی و سعی کردن در آن نروند
آخه اینجوری که نمیشه اگه همیشه بخوایم بترسیم که بچه میره اینجوری اونجوری میشه
1-مشکلی که اینجا مطرح کردم فراتر از اینست . بنده اینجا نگرانی ندارم که بچه ام بره مدرسه از همکلاسی یا معلمش چیز بد یاد بگیره
نگرانی ام اینه که دنیا پرستی در وجودش رسوخ کنه
2-بچه هنوز شکل نگرفته بنابراین در هر شرائطی قرار بگیره همون شکل را میگیره
3-تربیت با حرف نمیاد با عمل میاد . چیزهایی که عملا از پدر و مادر و معلم و .... می بیند در وجودش تربیت میشود
1-مشکلی که اینجا مطرح کردم فراتر از اینست . بنده اینجا نگرانی ندارم که بچه ام بره مدرسه از همکلاسی یا معلمش چیز بد یاد بگیره
نگرانی ام اینه که دنیا پرستی در وجودش رسوخ کنه
2-بچه هنوز شکل نگرفته بنابراین در هر شرائطی قرار بگیره همون شکل را میگیره
3-تربیت با حرف نمیاد با عمل میاد . چیزهایی که عملا از پدر و مادر و معلم و .... می بیند در وجودش تربیت میشود
باور بفرماید همین مشکل دنیا پرستی رو هم رفتار و گفتار شما تو خونه بیمه میکندش
ببینید واقعا به مدرسه رفتن نیست همین جوونایی که الان میرن سوریه و جونشون رو فدا میکنن مدرسه نرفتن؟اینا دنیاپرستن؟برا همین میگم که رفتار و آموزش توی خانواده یه چیز دیگه است و اصل و اساسه.
یه مساله دیگه هم که فکر میکنم مهمه و خیلی جاها منو اصلا به عنوان یه دانشجو یا دانش آموز نجات داده علاقه به علمای دینی بوده اون علمای خالصی که به معنای واقعی هیچ وابستگی ای به دنیا ندارن بچتون رو به اونا علاقه مند کنید
چه جوری بچه عزیزم رو به این مدارس بفرستم؟ (اموزش دنیا طلبی در مدارس)
سلام
واقعا مادر پدر باید از سنگ باشن تا یه سری چیزارو تحمل کنن!!! دغدغه شما دلیلی شده برای بچه دار نشدن یک عده ... خدا بهتون صبر بده..
واقعا مادر پدر باید از سنگ باشن تا یه سری چیزارو تحمل کنن!!! دغدغه شما دلیلی شده برای بچه دار نشدن یک عده ... خدا بهتون صبر بده..
به نام خدا
سلام
یک نکته دقیق . گاهی انسان از ترس یک چیزی سراغ آن چیز نرود و ممکن است به مشکلات و مصائب بسیار بدتر از آن گرفتار شود . این یک تجربه است
دغدغه بنده نباید باعث شود تلاش را کنار گذارم
نباید باعث شود توکل را کنار گذارم
نباید باعث شود وظیفه ام را فراموش کنم (بنده چه بخواهم و چه نخواهم جامعه اسلامی نیاز به نسل مومن دارد و واجب است برای نیاز جامعه تلاش کنم واجب (ما گاهی برای واجبات را فراموش میکنیم مثل اینکه در جامعه کنونی تولید واجب است ) ) ( ترک این واجب به نوعی باعث باعث گنهکار بودن انسان میشود و یک دفعه از جای دیگه میخوره زمین )
به مدرسهها نمشیه اعتماد کرد
باید خودتون حسابی مراقب بچه باشید
بله باید خودمون شش دانگ مواظب بچه باشیم اما کلیه عوامل در بچه تاثیر دارد و مدرسه یکی از بزرگترین عوامل است
اگر سؤالي يا بحثي باشد در خدمتم
جناب استاد حامی
با عرض تشکر از مطلبتان
بنده خیلی علاقمندم که بچه را کلا به مدرسه نفرستم اما ظاهرا چاره ای نیست
لطفا راهنمایی بیشتری ارائه نمایید
از موضوع اصلی خارج نشیم اما یک نکته دیگر اضافه کنم
یکی دیگر از اشکالاتی که به مدرسه دارم اینه که در این سیستم استعدادها شکوفا نمیشود ( نه اینکه از تبلت کوفتی استفاده نمیکنند بلکه با شرائط روز بچه ها جلو نمیرن ) . به نظرم خیلی از جامعه و روزگار عقب هستند .
مادر بزرگ خانمم میگفت قبلا بچه ها که دنیا می اومدن تا یک هفته چشمشون بسته بود اما الان بچه هایی که دنیا میان با گذشته فرق میکنن
الان دخترم بلده بخونه
با بازی بسیاری چیزها رو یاد گرفته کاردستی های خوب درست میکنه . گاهی از دقتش در امور حیرت میکنم
نه دخترم بلکه خودم همیشه میگم چیزی که من از بچگی ام یادمه اگر شکوفا میشد غیر از این که الان هستم بودم
بنده خیلی علاقمندم که بچه را کلا به مدرسه نفرستم اما ظاهرا چاره ای نیست
من هم اشكالاتي به سيستم آموزشي دارم ولي چون خودم هم وقت ندارم متكفل آموزش شوم ناچار شدم سيستم را بپذيريم و از امتيازاتي كه دارد مانند رشد اجتماعي، شناخت افراد و شخصيت هاي مختلف، رشد عاطفي، و براي دفع و رفع آسيب ها زحمت بكشم.
به هرحال تربيت هم بايد متناسب با واقع باشد( نه همرنگي) تربيت گلخانه اي سبب مي شود كه با باد فتنه ها سريع گل ها و شكوفه هاي تربيتي زرد شوند و بريزند.
[="Tahoma"][="DarkGreen"]عيب هاي سازنده
در مدرسه دانش آمزن يك بام دو هوايي را مي بينيد مي بند كه قبل از عيد به بهانه هاي مختلف يك هفته زودتر تعطيل مي شوند اما ولي دانش آموز كه مي خواهد فرزندش را زيارت يا نمايشگاه كتاب ببرد مي گويند از آموزش عقب مي افتد.
دانش اموز مي بيند بين دانش اموز فقير و غني در برخورد نگاه بسياري از معلمان فرق گذاشته مي شود
دانش اموز مي بيند كه معلم زود كم مي اورد و ممكن است ناسزا بگويد و تنبيه فيزيكي كند.
.
.
.
اين دانش آموز خيلي راحت مي تواند با انسان هاي كامل يعني معلمان واقعي ارتباط برقرار كند كه نقص هاي بالا را ندارند همين طور نقص هاي والدين خود را.[/]
به نام خدا
ای خدای بزرگ هر چند روسیاهم و بنده بدی هستم اما به آنچه که در قرآن درباره بنده خوبت ابراهیم آورده ای همیشه با آرزو نگاه کرده ام .
سوره انعام
وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ لِأَبِيهِ آزَرَ أَتَتَّخِذُ أَصْنَامًا آلِهَةً [=times new roman]ۖ إِنِّي أَرَاكَ وَقَوْمَكَ فِي ضَلَالٍ مُبِينٍ ﴿٧٤﴾ وَكَذَٰلِكَ نُرِي إِبْرَاهِيمَ مَلَكُوتَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَلِيَكُونَ مِنَ الْمُوقِنِينَ ﴿٧٥﴾ فَلَمَّا جَنَّ عَلَيْهِ اللَّيْلُ رَأَىٰ كَوْكَبًا [=times new roman]ۖ قَالَ هَٰذَا رَبِّي [=times new roman]ۖ فَلَمَّا أَفَلَ قَالَ لَا أُحِبُّ الْآفِلِينَ ﴿٧٦﴾ فَلَمَّا رَأَى الْقَمَرَ بَازِغًا قَالَ هَٰذَا رَبِّي [=times new roman]ۖ فَلَمَّا أَفَلَ قَالَ لَئِنْ لَمْ يَهْدِنِي رَبِّي لَأَكُونَنَّ مِنَ الْقَوْمِ الضَّالِّينَ ﴿٧٧﴾ فَلَمَّا رَأَى الشَّمْسَ بَازِغَةً قَالَ هَٰذَا رَبِّي هَٰذَا أَكْبَرُ [=times new roman]ۖ فَلَمَّا أَفَلَتْ قَالَ يَا قَوْمِ إِنِّي بَرِيءٌ مِمَّا تُشْرِكُونَ ﴿٧٨﴾ إِنِّي وَجَّهْتُ وَجْهِيَ لِلَّذِي فَطَرَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ حَنِيفًا [=times new roman]ۖ وَمَا أَنَا مِنَ الْمُشْرِكِينَ ﴿٧٩﴾ وَحَاجَّهُ قَوْمُهُ [=times new roman]ۚ قَالَ أَتُحَاجُّونِّي فِي اللَّهِ وَقَدْ هَدَانِ [=times new roman]ۚ وَلَا أَخَافُ مَا تُشْرِكُونَ بِهِ إِلَّا أَنْ يَشَاءَ رَبِّي شَيْئًا [=times new roman]ۗ وَسِعَ رَبِّي كُلَّ شَيْءٍ عِلْمًا [=times new roman]ۗ أَفَلَا تَتَذَكَّرُونَ ﴿٨٠﴾ وَكَيْفَ أَخَافُ مَا أَشْرَكْتُمْ وَلَا تَخَافُونَ أَنَّكُمْ أَشْرَكْتُمْ بِاللَّهِ مَا لَمْ يُنَزِّلْ بِهِ عَلَيْكُمْ سُلْطَانًا [=times new roman]ۚ فَأَيُّ الْفَرِيقَيْنِ أَحَقُّ بِالْأَمْنِ [=times new roman]ۖ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ ﴿٨١﴾
الَّذِينَ آمَنُوا وَلَمْ يَلْبِسُوا إِيمَانَهُمْ بِظُلْمٍ أُولَٰئِكَ لَهُمُ الْأَمْنُ وَهُمْ مُهْتَدُونَ ﴿٨٢﴾ وَتِلْكَ حُجَّتُنَا آتَيْنَاهَا إِبْرَاهِيمَ عَلَىٰ قَوْمِهِ [=times new roman]ۚ نَرْفَعُ دَرَجَاتٍ مَنْ نَشَاءُ [=times new roman]ۗ إِنَّ رَبَّكَ حَكِيمٌ عَلِيمٌ ﴿٨٣﴾ وَوَهَبْنَا لَهُ إِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ [=times new roman]ۚ كُلًّا هَدَيْنَا [=times new roman]ۚ وَنُوحًا هَدَيْنَا مِنْ قَبْلُ [=times new roman]ۖ وَمِنْ ذُرِّيَّتِهِ دَاوُودَ وَسُلَيْمَانَ وَأَيُّوبَ وَيُوسُفَ وَمُوسَىٰ وَهَارُونَ [=times new roman]ۚ وَكَذَٰلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ ﴿٨٤﴾ وَزَكَرِيَّا وَيَحْيَىٰ وَعِيسَىٰ وَإِلْيَاسَ [=times new roman]ۖ كُلٌّ مِنَ الصَّالِحِينَ ﴿٨٥﴾ وَإِسْمَاعِيلَ وَالْيَسَعَ وَيُونُسَ وَلُوطًا [=times new roman]ۚ وَكُلًّا فَضَّلْنَا عَلَى الْعَالَمِينَ ﴿٨٦﴾ وَمِنْ آبَائِهِمْ وَذُرِّيَّاتِهِمْ وَإِخْوَانِهِمْ [=times new roman]ۖ وَاجْتَبَيْنَاهُمْ وَهَدَيْنَاهُمْ إِلَىٰ صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ ﴿٨٧﴾ ذَٰلِكَ هُدَى اللَّهِ يَهْدِي بِهِ مَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ [=times new roman]ۚ وَلَوْ أَشْرَكُوا لَحَبِطَ عَنْهُمْ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ ﴿٨٨﴾ أُولَٰئِكَ الَّذِينَ آتَيْنَاهُمُ الْكِتَابَ وَالْحُكْمَ وَالنُّبُوَّةَ [=times new roman]ۚ فَإِنْ يَكْفُرْ بِهَا هَٰؤُلَاءِ فَقَدْ وَكَّلْنَا بِهَا قَوْمًا لَيْسُوا بِهَا بِكَافِرِينَ ﴿٨٩﴾ أُولَٰئِكَ الَّذِينَ هَدَى اللَّهُ [=times new roman]ۖ فَبِهُدَاهُمُ اقْتَدِهْ [=times new roman]ۗ قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا [=times new roman]ۖ إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرَىٰ لِلْعَالَمِينَ ﴿٩٠﴾
سوره ابراهیم
قُلْ لِعِبَادِيَ الَّذِينَ آمَنُوا يُقِيمُوا الصَّلَاةَ وَيُنْفِقُوا مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ سِرًّا وَعَلَانِيَةً مِنْ قَبْلِ أَنْ يَأْتِيَ يَوْمٌ لَا بَيْعٌ فِيهِ وَلَا خِلَالٌ ﴿٣١﴾ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَأَنْزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَرَاتِ رِزْقًا لَكُمْ [=times new roman]ۖ وَسَخَّرَ لَكُمُ الْفُلْكَ لِتَجْرِيَ فِي الْبَحْرِ بِأَمْرِهِ [=times new roman]ۖ وَسَخَّرَ لَكُمُ الْأَنْهَارَ ﴿٣٢﴾ وَسَخَّرَ لَكُمُ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ دَائِبَيْنِ [=times new roman]ۖ وَسَخَّرَ لَكُمُ اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ ﴿٣٣﴾
وَآتَاكُمْ مِنْ كُلِّ مَا سَأَلْتُمُوهُ [=times new roman]ۚ وَإِنْ تَعُدُّوا نِعْمَتَ اللَّهِ لَا تُحْصُوهَا [=times new roman]ۗ إِنَّ الْإِنْسَانَ لَظَلُومٌ كَفَّارٌ ﴿٣٤﴾ وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّ اجْعَلْ هَٰذَا الْبَلَدَ آمِنًا وَاجْنُبْنِي وَبَنِيَّ أَنْ نَعْبُدَ الْأَصْنَامَ ﴿٣٥﴾ رَبِّ إِنَّهُنَّ أَضْلَلْنَ كَثِيرًا مِنَ النَّاسِ [=times new roman]ۖ فَمَنْ تَبِعَنِي فَإِنَّهُ مِنِّي [=times new roman]ۖ وَمَنْ عَصَانِي فَإِنَّكَ غَفُورٌ رَحِيمٌ ﴿٣٦﴾ رَبَّنَا إِنِّي أَسْكَنْتُ مِنْ ذُرِّيَّتِي بِوَادٍ غَيْرِ ذِي زَرْعٍ عِنْدَ بَيْتِكَ الْمُحَرَّمِ رَبَّنَا لِيُقِيمُوا الصَّلَاةَ فَاجْعَلْ أَفْئِدَةً مِنَ النَّاسِ تَهْوِي إِلَيْهِمْ وَارْزُقْهُمْ مِنَ الثَّمَرَاتِ لَعَلَّهُمْ يَشْكُرُونَ ﴿٣٧﴾ رَبَّنَا إِنَّكَ تَعْلَمُ مَا نُخْفِي وَمَا نُعْلِنُ [=times new roman]ۗ وَمَا يَخْفَىٰ عَلَى اللَّهِ مِنْ شَيْءٍ فِي الْأَرْضِ وَلَا فِي السَّمَاءِ ﴿٣٨﴾ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي وَهَبَ لِي عَلَى الْكِبَرِ إِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ [=times new roman]ۚ إِنَّ رَبِّي لَسَمِيعُ الدُّعَاءِ ﴿٣٩﴾ رَبِّ اجْعَلْنِي مُقِيمَ الصَّلَاةِ وَمِنْ ذُرِّيَّتِي [=times new roman]ۚ رَبَّنَا وَتَقَبَّلْ دُعَاءِ ﴿٤٠﴾ رَبَّنَا اغْفِرْ لِي وَلِوَالِدَيَّ وَلِلْمُؤْمِنِينَ يَوْمَ يَقُومُ الْحِسَابُ ﴿٤١﴾ ای خدا درست است که من لیاقت ندارم اما چیزی که از در رحمتت میدانم اینست که نشدن در کارت نیست |
سوره صافات
وَإِنَّ مِنْ شِيعَتِهِ لَإِبْرَاهِيمَ ﴿٨٣﴾ إِذْ جَاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ ﴿٨٤﴾ إِذْ قَالَ لِأَبِيهِ وَقَوْمِهِ مَاذَا تَعْبُدُونَ ﴿٨٥﴾ أَئِفْكًا آلِهَةً دُونَ اللَّهِ تُرِيدُونَ ﴿٨٦﴾ فَمَا ظَنُّكُمْ بِرَبِّ الْعَالَمِينَ ﴿٨٧﴾ فَنَظَرَ نَظْرَةً فِي النُّجُومِ ﴿٨٨﴾ فَقَالَ إِنِّي سَقِيمٌ ﴿٨٩﴾ فَتَوَلَّوْا عَنْهُ مُدْبِرِينَ ﴿٩٠﴾ فَرَاغَ إِلَىٰ آلِهَتِهِمْ فَقَالَ أَلَا تَأْكُلُونَ ﴿٩١﴾ مَا لَكُمْ لَا تَنْطِقُونَ ﴿٩٢﴾ فَرَاغَ عَلَيْهِمْ ضَرْبًا بِالْيَمِينِ ﴿٩٣﴾ فَأَقْبَلُوا إِلَيْهِ يَزِفُّونَ ﴿٩٤﴾ قَالَ أَتَعْبُدُونَ مَا تَنْحِتُونَ ﴿٩٥﴾ وَاللَّهُ خَلَقَكُمْ وَمَا تَعْمَلُونَ ﴿٩٦﴾ قَالُوا ابْنُوا لَهُ بُنْيَانًا فَأَلْقُوهُ فِي الْجَحِيمِ ﴿٩٧﴾ فَأَرَادُوا بِهِ كَيْدًا فَجَعَلْنَاهُمُ الْأَسْفَلِينَ ﴿٩٨﴾ وَقَالَ إِنِّي ذَاهِبٌ إِلَىٰ رَبِّي سَيَهْدِينِ ﴿٩٩﴾ رَبِّ هَبْ لِي مِنَ الصَّالِحِينَ ﴿١٠٠﴾ فَبَشَّرْنَاهُ بِغُلَامٍ حَلِيمٍ ﴿١٠١﴾ فَلَمَّا بَلَغَ مَعَهُ السَّعْيَ قَالَ يَا بُنَيَّ إِنِّي أَرَىٰ فِي الْمَنَامِ أَنِّي أَذْبَحُكَ فَانْظُرْ مَاذَا تَرَىٰ [=times new roman]ۚ قَالَ يَا أَبَتِ افْعَلْ مَا تُؤْمَرُ [=times new roman]ۖ سَتَجِدُنِي إِنْ شَاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّابِرِينَ ﴿١٠٢﴾فَلَمَّا أَسْلَمَا وَتَلَّهُ لِلْجَبِينِ ﴿١٠٣﴾
وَنَادَيْنَاهُ أَنْ يَا إِبْرَاهِيمُ ﴿١٠٤﴾ قَدْ صَدَّقْتَ الرُّؤْيَا [=times new roman]ۚ إِنَّا كَذَٰلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ ﴿١٠٥﴾ إِنَّ هَٰذَا لَهُوَ الْبَلَاءُ الْمُبِينُ ﴿١٠٦﴾ وَفَدَيْنَاهُ بِذِبْحٍ عَظِيمٍ ﴿١٠٧﴾ وَتَرَكْنَا عَلَيْهِ فِي الْآخِرِينَ ﴿١٠٨﴾ سَلَامٌ عَلَىٰ إِبْرَاهِيمَ ﴿١٠٩﴾ كَذَٰلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ ﴿١١٠﴾ إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُؤْمِنِينَ ﴿١١١﴾ وَبَشَّرْنَاهُ بِإِسْحَاقَ نَبِيًّا مِنَ الصَّالِحِينَ ﴿١١٢﴾
سوره احقاف
وَوَصَّيْنَا الْإِنْسَانَ بِوَالِدَيْهِ إِحْسَانًا ۖ حَمَلَتْهُ أُمُّهُ كُرْهًا وَوَضَعَتْهُ كُرْهًا ۖ وَحَمْلُهُ وَفِصَالُهُ ثَلَاثُونَ شَهْرًا ۚ حَتَّىٰ إِذَا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَبَلَغَ أَرْبَعِينَ سَنَةً قَالَ رَبِّ أَوْزِعْنِي أَنْ أَشْكُرَ نِعْمَتَكَ الَّتِي أَنْعَمْتَ عَلَيَّ وَعَلَىٰ وَالِدَيَّ وَأَنْ أَعْمَلَ صَالِحًا تَرْضَاهُ وَأَصْلِحْ لِي فِي ذُرِّيَّتِي ۖ إِنِّي تُبْتُ إِلَيْكَ وَإِنِّي مِنَ الْمُسْلِمِينَ ﴿١٥﴾ أُولَٰئِكَ الَّذِينَ نَتَقَبَّلُ عَنْهُمْ أَحْسَنَ مَا عَمِلُوا وَنَتَجَاوَزُ عَنْ سَيِّئَاتِهِمْ فِي أَصْحَابِ الْجَنَّةِ ۖ وَعْدَ الصِّدْقِ الَّذِي كَانُوا يُوعَدُونَ ﴿١٦﴾
اگر اشتباه در خاطرم نباشد در کتاب شهید مطهری آمده این آیات شان نزولش درباره امام حسین است
[="Franklin Gothic Medium"]البته نمیتوان مطلق گفت هر کس که رفت بالا شهر گرفتار دنیا است اما وقتی بالا شهر رفتن چشم و هم چشمی میشود حتما دنیا طلبی است
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام علیکم برادر بزرگوار و رحمة الله،
شما میدانید که ایشان بخاطر چشم و هم چشمی خانهاشان را بردهاند به شمال شهر؟
گرفتار دنیا پرستی شدن یک امر باطنی است، اینکه دنیا در دلشان لانه کرده باشد، مگرنه حضرت علی علیهالسلام هم در زمانی که از خلافت کنار گذاشته شده بودند پولدار بودند و گردش سرمایهاشان زیاد بوده است، خدا در دلشان و دنیا در دستشان ...
اینکه هر نعمتی و هر فضیلت دنیوی ظرفیت خودش را لازم دارد بحث دیگری است، اما آیا میتوانید در مورد آن آقا بگویید که این ظرفیت را نداشتهاند و دنیا به دلشان رسوخ کرده است ...
در کل رفتن به مدرسه تقریباً جایگزین بهتری در شرایط فعلی ندارد که برای همگان ممکن باشد، ولی خوب است که اولویت را به جوّ فرهنگی مدرسه بدهید و بحث آموزش و سطح علمی را خودتان پوشش دهید، یا توسط خودتان، یا از همان طریق اینترنت که فرمودید و سایر موارد ... امروز دیگر کتابها و جزوات که بسیارند و به وفور پیدا میشوند، فیلم کلاسهای درس بیشتر دروس دانشگاهی معروفترین دانشگاههای دنیا هم که در دسترس است، امروز فکر نکنم منطقی باشد کسی سرمایهگذاری اصلی را روی سطح آموزش کودکان بگذارد، گرچه جوّ مدرسه به هر حال مهم است ولی مهمتر از چیزهایی که در خیلی از مدارس از دست میدهند نخواهد بود، خود شما میتوانید نواقص علمی را خودتان جبران کنید ... البته اگر بشود اسم چیزی که در مدارس آموزش داده میشود را «علم» گذاشت .... خیلی از جوانانی که نسبت به دین و اخلاق دینی موضعگیری منفی کردهاند بخاطر همان آموزشهای قوی مدارس و دانشگاههایشان هست که علم سکولار را به خوبی با تلقین و تکرار در مغزشان کردهاند و حالا ایشان ماندهاند و اعتقادی که درش قوی نیستند و امروز به یک ضدیت بین آن دو رسیدهاند، به علم سکولار که شک نمیکنند، پس میماند به دین که راحت میشود شک کرد، بخصوص که مروری بر سوء استفادههایی که تا کنون از دین شده است داشته باشند ...
چه بهتر که مدارسی را انتخاب کنید که تحت نظر علما باشد ... اگر در تهران ساکن هستید مدارس وابسته به مسجد صفا در حوالی میدان امام حسین علیهالسلام را یک بررسی کنید، مجموعهی فرهنگی صفا که تحت اشراف استاد اخلاق بزرگواری به اسم حجتالإسلام سید حسن علوی عمل میکند از مهدکودک و پیشدبستانی تا دبیرستان را دارد ... البته تمام محیطهای آموزشیاشان یکجا نیست، اگر درست خاطرم باشد مهد کودکشان سمت میدان شوش بود، البته درست خاطرم نیست ... اگر دوست داشتید برنامههای سخنرانی حاجآقا علوی را از سایت مسجدشان پیدا کنید و در برنامههایشان شرکت کنید، نفسشان حق است و علمشان سرشار است، قسمت زیادی از کادر مدارسشان هم از کسانی هستند که پای منابر ایشان حاضرند و در خدمت کل محموعه هستند، ... حقیر مدتی قصد همکاری با مجموعهاشان را داشتم و با برخی از مسؤولینشان صحبت کردم، تمام چیزهایی که بعد از کلی فکر کردن و غور کردن در روایات و امثال آن به ذهنم رسید را دیدم ایشان بیش از ۱۰ سال قبل برایش برنامهریزی کردهاند، گرچه در اجرای کامل تمام آنها موفقیت کامل نداشته بوده باشند ... رویکرد ایشان بر اساس مدیریت جهادی است ... نیتها پاک است ... و قص علی هذا ... گرچه فکر کنم از نظر سطح آموزشی هم مناسب باشند، دنبالش نبودم که ببینم در چه سطحی هستند ...
مدارسی هم تحت نظر دکتر عباسی هستند که در شرق تهران هستند ... کادر این مدارس یا لااقل معلمانشان فکر کنم جزء دانشآموختههای اندیشکدهی خود دکتر عباسی هستند و با برنامهریزیهای منبعث از آموزشهای دکتر عباسی اداره میشوند ...
در کنار آن، مدارسی که به خوبی مشهور هستند را هم بررسی کنید ... برخی از آنها واقعاً خوب عمل میکنند، لااقل به اعتبار برخی نظرات که داده میشود، گرچه به راحتی هم نمیتوان به هر نظری اعتماد کافی کرد چون معلوم نیست آنها که آن نظرات را دادهاند همان دغدغههای شما را داشته بوده باشند ...
ان شاء الله بهترین انتخاب را بکنید ... شما تا حدّی موظف به تحقیق هستید، تا آنجا که توان و امکاناتش را داشته باشید، بعد از آن دیگر باید توکل کرد ... این همه آدم که بعد از دور بودنشان از خدا به خدا روی میکنند و معتقد میشوند از مدارس خاص بیرون نیامدهاند ... گر نگهدار من آن است که من میدانم، شیشه را در بغل سنگ نگه میدارد ... و الله المستعان ... و «أَلَيْسَ اللَّـهُ بِكَافٍ عَبْدَهُ» ...
در پناه خدا باشید و عاقبتتان بخیر ان شاء الله
پیشاپیش عید یومالجمع و همچنین نیمهی شعبان بر شما و سایر بزرگواران مبارک و پربرکت باشد ان شاء الله
یا علی علیهالسلام
به خدا آدم میترسه بچه دار بشه چه برسه به این که بچشو بفرسته مدرسه.
یه خانمی خودش حافظ ل قرآن بود. بچه 4 سالشو یک نصفه روز گذاشت یک مهد قرآنی . بعد آوردش محل کارش. من خودم شاهد بدم که در عرض این نصفه روز چه فحش های رکیکی از بچه ها یاد گرفته بود و میداد که مادرش هنگ کرده بود!! تند تند به مادر در حضور ما میگفت .... و ..... و .... . که اصلا روم نمیشه بگم.
شما میدانید که ایشان بخاطر چشم و هم چشمی خانهاشان را بردهاند به شمال شهر؟
به نامخدا
سلام
با تشکر بسیار از راهنمایی تونحتما پیگیری میکنم ان شاءالله
اما در مورد دنیا طلبی . بنده اولش گفتم که همان اندک را از بنده بپذیرید و استاد حامی هم مواردی فرمودند .
استاد بزگواری میفرمودند(خانم بودند) من خیلی با دخترم صمصمی بودیم و به محض اینکه به سن بلوغ رسید به او گفت مرتب بیا از احساس هایی که در تو ایجاد میشود برایم بگو، تا اینکه یک روز در سن 17 سالگی آمد گفت نسبت به جنس مخالف فلان احساس را پیدا کرده ام،آنجا بود که فهمیدم زمان ازدواجش رسیده است و برای ازدواجش اقدام کردم و بسیار هم در ازدواجش موفق بود پس سعی بفرمایید این صمیمت را در خانه ایجاد کنید(البته درحد معقول
افراد مذهبی گمان می کنند خودشان صد در صد در تربیت فرزند نقش دارند،در حالی که یک موحد اولا خود را فقط وسیله می داند و ثانیا خداوند متعال را فاعل تام می داند.فرقش چیست؟فرقش در نوع رفتارشان مشخص می شود آن فرد اول با فکر خودش مدام برنامه می ریزد و معمولا در برنامه ریزی سخت گیری و افراط هم می کند و مهمتر این که چون خودش را کاره ای می داند آن نتیجه مورد نظرش در مورد تربیت فرزند را نمی گیرد.فرد دوم عادی رفتار می کند،تلاشش را می کند اما اگر جایی خلاف میلش شد سخت گیری نمی کند،مدام در نهانش به خداوند توکل می کند و خودش را ناقص می پندارد. این افراد در تربیت فرزند بسیار موفق تر هستند
البته این کلام این استاد بزرگوار به معنای این نیست که باید بیخیال بود بلکه به این معناست باید ما به تکلیفمان عمل کنیم ،به طور صحیح ،اما تربیت اصلی را هم از خدا بدانیم بنده همیشه میگویم قدیمی ها نه روانشناسی میدانستند نه سواد درست و حسابی داشتند اما مطابق آموزه های دینی اشان عمل میکردند و تاثیراتش را هم میدیدند،مثلا موقع رفتن فرزندان به مدرسه آنها را هرروز از زیر قران رد میکردند! برایشان سوره و دعا میخواندند و غیره...اینها قطعا تاثیر دارد پس از دعا کردن برای عاقبت به خیری فرزندانتان غافل نشوید و خیلی زیاد با سوز دل برایشان دعا کنید
اگر پدر و مادری اول از همه خود سازی داشته باشند و زندگیشان دینی باشد،بعد روشهای تربیت دینی و صحیح فرزندان را برسی کنند و یاد بگیرند و در خانه تربیت دینی را پیاده کنند،و برای عاقبت به خیری فرزندانشان زیاد دعا کنند و تربیت آنها را به خدای متعال بسپارند دیگر نباید نگران عاقبت فرزندانشان باشند
صحبت هاي شما گلستاني بود كه بنده بهترين گل هاي آن را نقل قول كردم. هميشه همين دغدغه ها را داشته ام و متاسفم كه چقدر از اين شرايط دور هستيم
تربيت گلخانه اي
حقيقتش من هم چند وقتي است كه دارم فكر ميكنم فرزندم را به مدرسه نفرستم. مشكل فقط يكي دو تا معلم بد يا چند بچهء بي تربيت نيست بلكه مشكل خيلي بيشتر از اين حرفهاست. الان ديگر دختر و پسر دبستاني هم سير تا پياز رابطه جنسي را ميدانند و آنقدر در خانه ها ماهواره ديده اند و خودشان بدون نظارتِ والدين در اينترنت و فضاهاي مجازي ميگردند كه يك پا استاد شده اند!! آنهايي هم كه كمتر در معرض اين مسائل هستند در مدرسه و در كنار رفقا اينها را از آنها ياد ميگيرند
درمورد تربيت گلخانه اي درست ميفرمائيد ، اما نمي شود فرزندمان را خودمان با خانواده هايي كه مي شناسيم آشنا كنيم تا با بچه هاي آنها بازي كنند ، درس بخوانند و روابط اجتماعي را يادبگيرند؟
نميشود خودمان براي آنها برنامه ريزي كنيم و آنها را با نظارت خودمان وارد جمع هاي اجتماعي كنيم؟
عيب هاي سازندهدر مدرسه دانش آمزن يك بام دو هوايي را مي بينيد مي بند كه قبل از عيد به بهانه هاي مختلف يك هفته زودتر تعطيل مي شوند اما ولي دانش آموز كه مي خواهد فرزندش را زيارت يا نمايشگاه كتاب ببرد مي گويند از آموزش عقب مي افتد.
دانش اموز مي بيند بين دانش اموز فقير و غني در برخورد نگاه بسياري از معلمان فرق گذاشته مي شود
دانش اموز مي بيند كه معلم زود كم مي اورد و ممكن است ناسزا بگويد و تنبيه فيزيكي كند.
.
.
.
اين دانش آموز خيلي راحت مي تواند با انسان هاي كامل يعني معلمان واقعي ارتباط برقرار كند كه نقص هاي بالا را ندارند همين طور نقص هاي والدين خود را
اولاً همين ها هم ممكن است غيرسازنده باشند و كودك از اين رفتارها الگو برداري كند
ثانياً اصلاً چه لزومي دارد اينها را يادبگيرد؟ ماشاالله اينقدر در كشور ما تبعيض و بي عدالتي موج ميزند كه بچه با مدرسه نرفتن چيزي را از دست نمي دهد
هزارتا ارگان و اداره و شركت هست كه اين عيوب سازنده را به بهترين شكل ممكن در آينده به او آموزش خواهند داد!
ضمن اينكه استاد عزيز بايد ديد كه فرزندمان در كنار اين عيوب سازنده (به فرض سازنده بودن) ، چقدر عيوب مخرب ياد خواهد گرفت
يادگيري مسائل جنسييادگيري دنياطلبي و دنيا دوستي
يادگيري فحش هاي زننده
يادگيري رفتارهاي پرخاشگرانه (حتي از برخي معلمها)
يادگيري دروغگويي و فريب ديگران
يادگيري انواع بي تربيتي در رفتار
يادگيري فرار از درس خواندن
افسردگي و مشكلات رواني
ترس از درس به واسطه رفتار برخي معلم ها
آشنايي با فضاهاي مجازي مسموم
بلوغ زودرس به دليل ديدن عكس و فيلم
و...............
واقعاً يادگرفتن چند مسئله مثل وجود تبعيض ، ارزش يادگيري اين همه نكات منفيِ ديگر را دارد؟
به هرحال تربيت هم بايد متناسب با واقع باشد
همچنين از نرم افزارهاي آموزشي بهره ببرم و كتاب هاي كارآمد براي او تهيه كنم
اعتقاد دارم آموزش و پرورش واقعاً چيزي به بچه ها ياد نميدهد شما چند نفر زا ميشناسيد كه بعد از گرفتن ديپلم بتوانند دو خط انگليسي يا عربي بنويسند يا صحبت كنند؟
چند درصد از فرزندان ما بعد از گرفتن ديپلم يا حتي مدارج بالاتر ، ميتوانند دين و مذهبشان را بطور صحيح و مناسب توضيح دهند؟
چند درصد آنها روش زندگي را با خانواده و بخصوص با همسر يادگرفته اند؟
بعيد ميدانم به اندازه انگشتان دست بشوند آموزش و پرورش و دانشگاهي كه بجاي آموزش سيره و عقايد معصومين(ع) ، صرفاً داستان هاي آنها را نقل ميكند
آموزش و پرورش و دانشگاهي كه علوم تجربيش نظرات داروين ، فلسفه اش نظرات امثال كانت و هگل ، اقتصادش نظرات اسميت و كينز ، و مباحث خانواده اش نظرات فرويد است
دقيقاً چه چيزي را ميخواهد به فرزند من ياد بدهد؟!
گر نگهدار من آن است که من میدانم
شیشه را در بغل سنگ نگه میدارد
در اهواز جایی را نمیشناسید؟
البته شاید الان خیلی زود باشد چون پسرم 2 سال بیشتر ندارد ، اما به قول معروف: ناگهان چقدر زود دیر میشود!
نکته ای هم عرض کنم. فرمودید که میشود آموزش را خود والدین به عهده بگیرند
من به شدت موافقم. اتفاقاً اگر والدین روش ها را بلد باشند (یا با آدم کاربلدی مشورت کنند) خیلی بهتر از مدرسه میتوانند فرزند را آموزش بدهند
علومی که به بچه ها یاد داده میشود ، غربی بودنش را هم که نادیده بگیریم ، عمدتاً علومی هستند که از نظر کاربرد در درجه دوم و حتی سوم اهمیت قرار دارند. نه جهان بینی درستی به فرزند ما میدهند ، نه او را با خدا و دین و حقیقت زندگی آشنا میکنند ، نه برای اشتغال کاربرد خوبی دارند ، و نه حتی در زمینه علوم تجربی او را قوی می کنند. یعنی حتی در زمینه ای هم که برای آن به اصطلاح بهینه شده اند (علوم تجربی و انسانی) کارایی لازم را ندارند
خود من 80 درصد چیزهایی که تا امروز یاد گرفته ام خارج از حوزه آموزش بوده و همه را شخصاً یاد گرفته ام. البته نمی خواهم مطلقاً همه چیز نظام آموزشی را زیر سؤال ببرم ، ولی به نظرم با توجه به شرایط موجود ، فرزندم با مدرسه نرفتن ، علمی را از دست نمیدهد که هیچ ، موقعیت یادگیری علوم کاربردی تری را هم پیدا خواهد کرد
[="Franklin Gothic Medium"]مشکلی که اینجا مطرح کردم فراتر از اینست . بنده اینجا نگرانی ندارم که بچه ام بره مدرسه از همکلاسی یا معلمش چیز بد یاد بگیره
نگرانی ام اینه که دنیا پرستی در وجودش رسوخ کنه
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام علیکم جناب بپاخیزیم ...
پیشاپیش فرا رسیدن نیمهی شعبان را تبریک میگویم، ظاهراً بعد از شب قدر بزرگترین شب سال است، در دعاهایتان به یاد ما هم باشید، همینطور به یاد مردم مظلوم یمن و عراق و سوریه و فلسطین و مذهبیهای مظلوم تهران و سایر شهرهای ایران که روح و ایمانشان از همه طرف به هلاکت تهدید میشود ...
...
نگرانی شما بجاست ... حقیر بودم نگران همان چیز بد یاد گرفتن هم میبودم ... روایت داریم که رفیق به هر حال مؤثر است ... عالمی توضیح میدادند که سرّ اینکه پیامبر خدا که معصوم بودند صلیاللهعلیهواله ۷۰ بار در شبانه روز استغفار میکردهاند یکی همین بوده است که ایشان بنا بر تکلیف تبلیغ که بر عهده داشتند ناچار از همنشینی با اهل دنیا برای دعوت ایشان به سوی خدا بودند، این استغفارها هم لااقل از یک جهت برای زدودن آثار مخرب این همنشینی بود ... این چیزی نیست که با صرف خوب بودن و مذهبی بودن در خانه بشود نسبت به آن مصونیت درست کرد ... این همنشینی اگر آثار مخرب دارد پس شما در خانه باید آثارش را حذف کنید ... با خوب بودن که فقط کار درست نمیشود ... شما خوب باشید و آنها هم بد باشند، شما الگوی کودکتان هستید ولی همانها که چیز بد به کودکتان یاد میدهند، البته دور از جان کودکتان، آنها هم الگوی او خواهند بود ... معلوم نیس شما زورتان بچربد یا آنها ... دو سال اول مدرسه اگر معلم چیزی را بگوید که مخالف چیزی باشد که کودک از والدینش یاد گرفته است پیش خودش میگوید معلمش سواد ندارد چون پدرم فلان گفته است، ولی کمکم مسأله برعکس خواهد شد، تا جایی که اگر والدینش چیزی بگویند که خلاف حرفی باشد که معلمش زده است خواهند گفت که پس والدینم خیلی معتبر نیستند چون آقا معلم یا خانممعلممان چیز دیگری گفته است ... به نظر شما اشکال از کجاست؟
برای پیدا کردن محل ایجاد مشکل خوب است که روایات خودمان را ورق بزنیم ... انسان تا کودک است هر چیزی که به او آموزش دهی مانند این است که روی سنگ حک کرده باشی، همیشه با او خواهد بود و در لوح وجودش ثبت میشود، بر خلاف وقتی که به کهولت سن میرسد که اگر چیزی به او یاد بدهی مانند نقشی است که بر آب زده باشی ... البته این به آن معنا نیست که کودکی که چیز اشتباهی را یاد گرفت دیگر راه بازگشت ندارد، ولی راه بازگشتش به این سادگیها نخواهد بود ... به زعم حقیر یکی از عوامل پرخاشگری در سن بلوغ همین مسأله است، کودک در رنج است از این همه تناقض اعتقادی و رفتاری و امثال آن که در این مدت بدون تحلیل فقط کسب کرده است و امروز که عقلش به بلوغ رسیده است نمیتواند میان آنها را با هم جمع نماید ... دیگر به کسی اعتماد زیادی ندارد مگر امثال خودش که با او همدردند ...
مشکل کودک اگر از این است که در زمان یادگیری تحلیل درستی ندارد و نمیتواند منبع موثق از غیر موثق و حرف معقول از نامعقول را تشخیص دهد پس شما که والدین او هستید برای او تحلیل کنید ... این تحلیل در کنار اینکه اول چه کسی چه چیزی را به کودک آموزش دهد دو برگ برنده برای مؤمنی است که میخواهد کودکش را درست تربیت کند ... در وصیتنامهی حضرت علی علیهالسلام به فرزندانشان هست که مسائلی بود که نمیخواستم به شما یاد دهم ولی میدانستم که اگر من هم به شما نگویم خودتان در آینده در جامعه با آنها روبرو خواهید شد، به همین خاطر خواستم که زودتر خودم آن را به شما یاد بدهم ... این بحث خیلی جدّی است ... شما باید بدانید که کودکتان در آینده با چه افکار غلطی روبرو خواهد شد و خودتان از قبل کودکتان را نسبت به آنها واکسینه کنید ... تا نشود مانند آن همدانشکدهای ما که رفت آمریکا برای ادامهی تحصیل و وقتی از او پرسیدند چه خبر جواب داد که با دو همجنسباز هم اتاق هستم و بر خلاف چیزی که همه میگفتند خیلی هم انسانهای شریفی هستند و به همه کمک میکنند و مهربان هستند و غیره ... باید تصورات را درست در کودک ایجاد کنیم ... نباید اگر میخواهیم بگوییم دزدی بد است بگوییم دزدها مثلاً شبها خون بچهها را میخورند یا چیزی مثل این که بعد فردا دید کسی از کارش میزند یا به هر طریق دیگری از اموال خصوصی یا از بیتالمال دزدی میکند بگوید یا این دزدی نیست یا اگر هست بعضی از دزدیها آنقدرها هم کار بدی نیستند . امثال آن ... باید به او آموزش داد که ممکن است کسی که فلان اشتباهات را میکند از جهات دیگری آدم خیلی خوبی هم باشد ولی این دلیل بر این نمیشود که بشود در آن کارهای اشتباه از او تبعیت کرد یا نسبت به آنها موضع نگرفت ... هر چیز خوب یا بدی را باید همراه تحیلیلش به او یاد بدهند ... حتی اگر تا این حد باشد که بگویند باباجان معلمت انسان خوبیه ولی این حرفها که به شما زدهاند اشتباه است (و بیشتر انسانها گاهی اشتباه میکنند) به این دلایل و بعد تا میشود به زبان کودکان مسأله را برایش باز کنند تا خودش کمکم قدرت تحلیل کارها را پیدا کند ...
البته این کارها اصلاً هم راحت نیستند ... شما نمیتوانید مانند معلمان و دوستان که روزی ۵ تا ۸ ساعت از کودکتان را در اختیار دارند تا رویش تأثیر بگذارند را به این راحتیها جبران کنید ... اول باید به او بگویید تا دقیقاً برایتان تعریف کند که چه چیزهایی یاد گرفته است، با دوستانش چه کرده است، معلمانش چه چیزهایی برایش تعریف کردهاند و از این دست مسائل، بعد باید خودتان با فرض اینکه تحلیلتان کامل و علمتان برای اصلاح اشتباهات آنها کافی باشد تلاش کنید در چیدن سناریوهایی که اثر تک آنها را خنثی گرداند و تا دیر نشده مطلب را درست در ضمیر کودکتان جا بیاندازید و نسبت به ادامهی آموزش آن اشتباهات هم کودکتان را واکسینه نمایید ... اصلاً کار سادهای نیست ... بنابراین انتخاب یک مدرسهی خوب شرط اول عقل است برای اینکه این کار از عهدهی افراد معمولی که خودشان هم درگیر روزمرگیهای خودشان هستند بربیاید ... کسانی که وقت برای تحقیق برای اصلاح هر اشتباهی که به کودکشان یاد داده شده را ندارند ... و از آنجا که گاهی فاصلهی مدارس تا چیزی که ما در مدّ نظر خودمان داریم خیلی زیاد میشود و تقریباً هرگز نمیتوانیم نسبت به معلمان و دوستان کودکمان در آموزش کودکمان پیشقدم باشیم گاهی کار بیخ پیدا میکند و شرایط خیلی سخت میشود ... حالا هر کسی با توجه به امکانات و توانایی که دارد یک راه را برمیگزیند ... کسی که هیچ راهی مقال خود نیابد هم میگوید یا غیاث من لا غیاث له و مطابق آن روایت مبارکه از مشکل نمیهراسد و دل به دریای مصائب میزند و با توکل به خدا افسار تربیت کودکش را به خدا میسپارد، خودش هم میشود سرباز خدا و گوش به زنگ است که فرمان چیست و وظیفه چیست تا همان کند ... خش بحال آنها که حتی وقتی به نظرشان رسید که کار از عهدهی خودشان برمیآید هم توکل به خدا را فراموش نکردند و جایگاه خودشان را در مقابل خداوند فراموش نکردند ...
ان شاء الله موفق باشید
یا علی علیهالسلام
[="Franklin Gothic Medium"] علومی که به بچه ها یاد داده میشود ، غربی بودنش را هم که نادیده بگیریم ، عمدتاً علومی هستند که از نظر کاربرد در درجه دوم و حتی سوم اهمیت قرار دارند. نه جهان بینی درستی به فرزند ما میدهند ، نه او را با خدا و دین و حقیقت زندگی آشنا میکنند ، نه برای اشتغال کاربرد خوبی دارند ، و نه حتی در زمینه علوم تجربی او را قوی می کنند. یعنی حتی در زمینه ای هم که برای آن به اصطلاح بهینه شده اند (علوم تجربی و انسانی) کارایی لازم را ندارند خود من 80 درصد چیزهایی که تا امروز یاد گرفته ام خارج از حوزه آموزش بوده و همه را شخصاً یاد گرفته ام. البته نمی خواهم مطلقاً همه چیز نظام آموزشی را زیر سؤال ببرم ، ولی به نظرم با توجه به شرایط موجود ، فرزندم با مدرسه نرفتن ، علمی را از دست نمیدهد که هیچ ، موقعیت یادگیری علوم کاربردی تری را هم پیدا خواهد کردسلام برادر عزیز
در اهواز جایی را نمیشناسید؟
البته شاید الان خیلی زود باشد چون پسرم 2 سال بیشتر ندارد ، اما به قول معروف: ناگهان چقدر زود دیر میشود!
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام علیکم برادر و رحمة الله و برکاته
نه متأسفانه نمیشناسم برادر، شما هم که هنوز وقت دارید البته ... ان شاء الله بریتان هیچ وقت دیر نشود ...
نکته ای هم عرض کنم. فرمودید که میشود آموزش را خود والدین به عهده بگیرند
من به شدت موافقم. اتفاقاً اگر والدین روش ها را بلد باشند (یا با آدم کاربلدی مشورت کنند) خیلی بهتر از مدرسه میتوانند فرزند را آموزش بدهند
حق با شماست، ولی مدرسه نرفتن هم تبعاتی دارد ... کمترینش این است که در جامعهی مدرکگرای ما برای کار گرفتن و ازدواج کردن و مسائلی از این دست به مشکلاتی بر خواهد خورد ... ولی مشکلات بزرگتر این است که کسی که میخواهد بر خلاف جریان اصلی آب شنا کند باید حداقل خودش توجیه باشد، شما اگر کودکتان را در شرایط نامتعارفی بزرگ کنید و کودکتان که بزرگ شد حاضر به تحمل تبعات اجتماعی و روانی آن نباشد شما را مقصر خواهد دانست و کاری هم ندارد که شما با چه نیتی این کارها را برایش کشیدید، البته اگر خوب تربیت شده باشد و خدا را مدّ نظر داشته باشد و حرف مردم ارزشهای زندگیاش را تعیین نکند و دهنبین نشود و مدام شکستهای معمول در زندگی خود را به این مسأله ربط ندهد ان شاء الله این مشکلات پیش نیاید ... اینها همه در صورتی است که تازه از نظر اجتماعی و اینها شما توانسته باشید جای مدرسه را برایش پر کنید ... در مدرسه تا حدودی خودش به دنبال حقوقش هست و به نوعی مستقل است ولی اگر قرار باشد همیشه تحت اشراف شما باشد شاید فرصت کافی برای مستقل شدن را نیابد، گرچه این مطلب به نظرم چندان درست نیست، شاید تازه خوب هم باشد، کما اینکه در گذشته استقلال به این معنا نبود و اصولاً آدمها زیاد هم به دنبال استقلال و زندگی شخصی منحصر به خودشان و آرزوهای خودشان و امثال آن نبودند، والدین هم میتوانند کودک را مسؤولیت پذیر بار بیاورند و همین مقدار مسؤولیت پذیری هم از جهت استقلال کافی است به گمان حقیر ... و الله العالم
در پناه خدا باشید و عاقبتتان بخیر ان شاء الله
یا علی علیهالسلام
حق با شماست، ولی مدرسه نرفتن هم تبعاتی دارد ... کمترینش این است که در جامعهی مدرکگرای ما برای کار گرفتن و ازدواج کردن و مسائلی از این دست به مشکلاتی بر خواهد خورد ... ولی مشکلات بزرگتر این است که کسی که میخواهد بر خلاف جریان اصلی آب شنا کند باید حداقل خودش توجیه باشد، شما اگر کودکتان را در شرایط نامتعارفی بزرگ کنید و کودکتان که بزرگ شد حاضر به تحمل تبعات اجتماعی و روانی آن نباشد شما را مقصر خواهد دانست و کاری هم ندارد که شما با چه نیتی این کارها را برایش کشیدید، البته اگر خوب تربیت شده باشد و خدا را مدّ نظر داشته باشد و حرف مردم ارزشهای زندگیاش را تعیین نکند و دهنبین نشود و مدام شکستهای معمول در زندگی خود را به این مسأله ربط ندهد ان شاء الله این مشکلات پیش نیاید ... اینها همه در صورتی است که تازه از نظر اجتماعی و اینها شما توانسته باشید جای مدرسه را برایش پر کنید ... در مدرسه تا حدودی خودش به دنبال حقوقش هست و به نوعی مستقل است ولی اگر قرار باشد همیشه تحت اشراف شما باشد شاید فرصت کافی برای مستقل شدن را نیابد، گرچه این مطلب به نظرم چندان درست نیست، شاید تازه خوب هم باشد، کما اینکه در گذشته استقلال به این معنا نبود و اصولاً آدمها زیاد هم به دنبال استقلال و زندگی شخصی منحصر به خودشان و آرزوهای خودشان و امثال آن نبودند، والدین هم میتوانند کودک را مسؤولیت پذیر بار بیاورند و همین مقدار مسؤولیت پذیری هم از جهت استقلال کافی است
عید بر شما هم مبارک باشد برادر ، همچنین بر تمامی کاربران اسک دین
کلیت فرمایش شما را قبول دارم ، اما اجتماع که فقط مدرسه نیست که بگوئیم کودک با محرومیت از مدرسه کلاً از اجتماع محروم شده است. میشود فرزند را وارد جمع های دیگری هم کرد که در آنجا هم برخوردهای اجتماعی و مهارت های مربوط به آن را یادبگیرد. فرقش این است که میتوان مجموعه هایی را انتخاب کرد که تا حد امکان قابل کنترل و بررسی باشد ، اما مدرسه را تقریباً میشود گفت هیچ چیزش را نمیشود به درستی کنترل و مدیریت کرد
همچنین من هرگز قصد ندارم او را از استقلالِ فکر و نظر محروم کنم. اتفاقاً برعکس ، بخشی از اینکه میخواهم فرزندم را به مدرسه نفرستم ، دلیلش این است که خودش انتخاب کند میخواهد چه چیزهایی یاد بگیرد (نه انتخاب مطلق). نه اینکه مدرسه هر چه خواست به او تحمیل کند
همینطور بخشی از تربیتی که برای فرزندم در نظر گرفته ام ، این است که او را با مشاغل آشنا کنم و در نوجوانی کار کردن را به او یاد بدهم تا از ابتدا یاد بگیرد نانش را خودش در بیاورد. البته در یک چهارچوب مشخص. یعنی آشنایی که همراه با لذت از کار باشد و فشار زیادی هم به او نیاید مثل بعضی والدین که به بهانه کاری شدنِ فرزند از او بیگاری میکشند! یعنی نه شور شور نه بی نمک
البته هنوز تصمیم قطعی برای فرستادن فرزندم به مدرسه نگرفته ام و فعلاً دارم بررسی میکنم و از نظرات خوب امثال شما و سایر کاربران و همینطور کارشناس محترم استفاده خواهم کرد
یک سؤال: این همه فرزندان علما که پای درس مدرسین دینی بزرگ شدند و هر کدام برای خود عالمی شدند ، آیا سندی برای این نیستند که میشود به مدرسه نرفت و خیلی هم موفق تر بود؟
[="Franklin Gothic Medium"] کلیت فرمایش شما را قبول دارم ، اما اجتماع که فقط مدرسه نیست که بگوئیم کودک با محرومیت از مدرسه کلاً از اجتماع محروم شده است. میشود فرزند را وارد جمع های دیگری هم کرد که در آنجا هم برخوردهای اجتماعی و مهارت های مربوط به آن را یادبگیرد. فرقش این است که میتوان مجموعه هایی را انتخاب کرد که تا حد امکان قابل کنترل و بررسی باشد ، اما مدرسه را تقریباً میشود گفت هیچ چیزش را نمیشود به درستی کنترل و مدیریت کرد همچنین من هرگز قصد ندارم او را از استقلالِ فکر و نظر محروم کنم. اتفاقاً برعکس ، بخشی از اینکه میخواهم فرزندم را به مدرسه نفرستم ، دلیلش این است که خودش انتخاب کند میخواهد چه چیزهایی یاد بگیرد (نه انتخاب مطلق). نه اینکه مدرسه هر چه خواست به او تحمیل کند همینطور بخشی از تربیتی که برای فرزندم در نظر گرفته ام ، این است که او را با مشاغل آشنا کنم و در نوجوانی کار کردن را به او یاد بدهم تا از ابتدا یاد بگیرد نانش را خودش در بیاورد. البته در یک چهارچوب مشخص. یعنی آشنایی که همراه با لذت از کار باشد و فشار زیادی هم به او نیاید مثل بعضی والدین که به بهانه کاری شدنِ فرزند از او بیگاری میکشند! یعنی نه شور شور نه بی نمک البته هنوز تصمیم قطعی برای فرستادن فرزندم به مدرسه نگرفته ام و فعلاً دارم بررسی میکنم و از نظرات خوب امثال شما و سایر کاربران و همینطور کارشناس محترم استفاده خواهم کرد یک سؤال: این همه فرزندان علما که پای درس مدرسین دینی بزرگ شدند و هر کدام برای خود عالمی شدند ، آیا سندی برای این نیستند که میشود به مدرسه نرفت و خیلی هم موفق تر بود؟سلام دوباره
عید بر شما هم مبارک باشد برادر ، همچنین بر تمامی کاربران اسک دین
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام علیکم و رحمة الله و برکاته،
با شما موافق هستم، حقیر هم نظرم همین است که لااقل در ابتدای کار فقط دین و ریاضی و اصول تفکر به کودک آموزش داده بشود و در مرحلهی بعد هم کارهای عملی (مهارتها)، دست آخر در دو یا سه سال میتوان از هر درسی مقداری را به او آموزش داد جهت استعدادسنجی و کشف علائق و توانمندیهایش، مگرنه این همه چیز را که یک بار در دبستان و یک بار در راهنمایی و یک بار در دبیرستان و کموبیش یک بار هم در دانشگاه برایمان تکرار کردند و ما هم از این گوش شنیدیم و از گوش دیگرمان بیرون شد و فقط عمرمان تلف شد درس خوبی است که این رویکرد اشتباه است ... اگر زمان طلاست و اگر زنده بودن و عمر بزرگترین نعمت خدا به انسان است که در دنیای چند ساله توشهی بار زندگی ابدیاش را ببندد در آموزش و پرورش ما چند دهه از مفیدترین سالهای زندگی ما را تلف کردند و هنوز هم دارند تلف میکنند، یعنی بازده این کاری که میکنند خیلی کم است، در حدّ اینکه با نصف این تحصیلات هم میشد به دانش و مهارتهای بیش از این رسید ...
در هر صورت حرف حقیر این نیست که شما را پشیمان کنم، خودم هم از جهتی (از جهت محتوایی و طولانی بودن دورهی تحصیل) در جبههی شما هستم، فقط گفتم که بیگدار به آب زده نشود، که اگر تصمیمی گرفته میشود همهجانبه باشد، اگر تصمیم بگیریم و درست انجامش ندهیم و کودکمان ضربه بخورد هم ما همیشه عذاب وجدان داریم که با پارهی تنمان چه کردهایم و عمرش را چگونه تلف کردهایم، هم خود آن پارهی تنمان همیشه ما را مقصر خواهد دانست و در زندگیاش شاید همیشه احساس حقارت کند و افسرده باشد ... ان شاء الله که هرگز اینطور نشود، ولی برای اینکه اینطور نشود باید خیلی احتیاط کرد، کسی که میخواهد بر خلاف جریان آب شنا کند فرصت زیادی برای اشتباه کردن و جبران آن نخواهد داشت، راهی را که کس دیگری زیاد نرفته است خطراتش بیشتر و راه نجات تجربهشدهاش هم کمتر است ... همین
ان شاء الله که موفق و مؤید به توفیقات الهی باشید
یا علی علیهالسلام
گفتم که بیگدار به آب زده نشود، که اگر تصمیمی گرفته میشود همهجانبه باشد، اگر تصمیم بگیریم و درست انجامش ندهیم و کودکمان ضربه بخورد هم ما همیشه عذاب وجدان داریم که با پارهی تنمان چه کردهایم و عمرش را چگونه تلف کردهایم، هم خود آن پارهی تنمان همیشه ما را مقصر خواهد دانست و در زندگیاش شاید همیشه احساس حقارت کند و افسرده باشد ... ان شاء الله که هرگز اینطور نشود، ولی برای اینکه اینطور نشود باید خیلی احتیاط کرد، کسی که میخواهد بر خلاف جریان آب شنا کند فرصت زیادی برای اشتباه کردن و جبران آن نخواهد داشت، راهی را که کس دیگری زیاد نرفته است خطراتش بیشتر و راه نجات تجربهشدهاش هم کمتر است
ضمناً منتظر شنیدن نظرات سایر دوستان ، بخصوص کارشناس محترم استاد
"حامی" عزیز هم هستمدر کنار آن، مدارسی که به خوبی مشهور هستند را هم بررسی کنید ... برخی از آنها واقعاً خوب عمل میکنند، لااقل به اعتبار برخی نظرات که داده میشود، گرچه به راحتی هم نمیتوان به هر نظری اعتماد کافی کرد چون معلوم نیست آنها که آن نظرات را دادهاند همان دغدغههای شما را داشته بوده باشند ...
اگر پیشنهادی دارید بفرمایید .
مدرسه تحت نظر دکتر عباسی رو پیدا نکردم
مسجد صفا دبستان دخترانه ندارد اما پیش دبستانی دارد
نگرانی شما بجاست ... حقیر بودم نگران همان چیز بد یاد گرفتن هم میبودم ... روایت داریم که رفیق به هر حال مؤثر است ... عالمی توضیح میدادند که سرّ اینکه پیامبر خدا که معصوم بودند صلیاللهعلیهواله ۷۰ بار در شبانه روز استغفار میکردهاند یکی همین بوده است که ایشان بنا بر تکلیف تبلیغ که بر عهده داشتند ناچار از همنشینی با اهل دنیا برای دعوت ایشان به سوی خدا بودند، این استغفارها هم لااقل از یک جهت برای زدودن آثار مخرب این همنشینی بود
1- حدیثی که ارائه کردین ندیده بودم و مفید بود و کاربردی است ممنون
2- بنده از این چیزها در مدارس خوب و مذهبی که هست نگران نیستم ( این مدارس معروف حداقل این مشکلات رو ندارند ) اما از چیز دیگر در همین مدارس مذهبی نگران هستم که آن رسوخ حب دنیا است
اینطور بگم که ممکن است بچه تا پایان دبیرستان در جو مذهبی کنترل شود اما اگر حب دنیا درونش رسوخ کرده باشد با حذف جو درونش بروز میکند
لازم است درباره مفهوم مد نظرم بیشتر بنویسم که زمان میخواهد
استاد من تصميم گرفتم خودم به فرزندم آموزش بدهم و در مواردي هم كه سوادش را ندارم از اساتيد مربوطه در خانه استفاده كنم
همچنين از نرم افزارهاي آموزشي بهره ببرم و كتاب هاي كارآمد براي او تهيه كنم
اعتقاد دارم آموزش و پرورش واقعاً چيزي به بچه هاياد نميدهد
با سلام وعرض ادب
برادر بزرگوار واسه ی مدرسه رفتن بچتون این کار رو نکنید ،درسته آموزش وپرورش یه نقصهایی داره ولی دیگه نه در این
حد که بچمون رو نفرستیم مدرسه .واسه انتخاب مدرسش خوب تحقیق کنید بعد بچتون رو ثبت نام کنید .من خودم موقعی دخترم رو ثبت نام کردم نمیدونستم
اداره آموزش وپرورش مدیر این مدرسه رو به عنوان مدیر برتر معرفیش کردن ،فقط به این خاطر که نزدیک خونمون بود ثبت نامش کردم بعد یه مدت فهمیدم که نه
خیلی مدرسه خوبیه اون هم بخاطر همین مدیر خوبشونه !
،
اینکه فکر کنیم تعلیم وتربیت بچه هامون فقط وظیفه مدارسه و پدر ومادر هیچ نقشی ندارن ،درست نیست! ماهم باید در کنار مدرسه رفتنشون ،وظیفمون رو به خوبی
انجام بدیم وپا به پای اونا پیش بریم واز هر لحاظ کم نگذاریم .
در کنارش !اونو با کارای مختلف آشنا کنیم و انتخاب شغل وتحصیل رو به خودشون واگذار کنیم .
اسه ی مدرسه رفتن بچتون این کار رو نکنید ،درسته آموزش وپرورش یه نقصهایی داره ولی دیگه نه در اینحد که بچمون رو نفرستیم مدرسه .واسه انتخاب مدرسش خوب تحقیق کنید بعد بچتون رو ثبت نام کنید
والا هنوز که تصمیم قطعی نگرفتم ؛ اما خواهر گرامی واقعاً نکاتی هست که نمیشود به راحتی از آنها چشم پوشی کرد. کافی است در مدرسه یک بچه پیدا بشود که فیلم های ناجور به فرزند ما نشان بدهد. یا کافی است معلمی (با احترام به معلم های خوب) پیدا بشود که شخصیت بچه را خورد کند. در مدرسه لااقل 200 - 300 کودک دیگر هم وجود دارند که کافی است بچهء ما از هر کدام یک چیزی یاد بگیرد
ضمناً خواهر گرامی مدرسه پسرانه بخاطر ماهیت رفتاری پسرها که فضولتر و بازیگوش تر هستند ، خیلی اوضاع بدتر است. دخترها نهایتاً به گفتن یک سری مسائل عاشقانه می پردازند یا بحث پوشش را به میان میاورند ( بر اساس چیزهایی که یادگرفته اند) ، اما بین پسرها خیلی وضعیت بدتر است. پسرها بی پروا تر هستند و در هر کاری سرک میکشند برای همین چیزهای خیلی بیشتری برای انتقال به هم سن و سالان خود دارند. بخصوص الان که با مدیریت قوی!!!! مسئولان آموزش و پرورش که کلاس اول تا ششم را در یک مدرسه قرار میدهند ، پسر 7 ساله و پسر 12 ساله (که چشم و گوشش خیلی بازتر است) کنار هم هستند
یک زمانی میگفتند مدرسه غیرانتفاعی ، اما تا جایی که میدانم آنها هم دیگر قابل اعتماد نیستند و دست کمی از مدارس دولتی ندارند
اما خب باز هم نظر شما قابل تامل است. شاید هم به قول شما بگردم و مدرسه ای مناسب پیدا کنم
البته اگر چنین مدرسه ای پیدا شود