طلائیه بودیم. بیل مکانیکی داشت روی زمین کار می کرد که شهید پیدا شد.همراهش یه دفتر قطور اما کوچک بود، مثل دفتری که بیشتر مداح ها دارند. برگهای دفتر رو گل گرفته بود. پاکش کردم. باز کردنش زحمت زیادی داشت. صفحه اولش را که نگاه کردم بالاش نوشته بود: [SPOILER]«عمه بیا گمشده پیدا شده»[/SPOILER]
صبرم تموم شده ...دیگه با یه جرقه منفجر میشم!!!
شما صبر دارید؟چقدر صبور هستید؟
چرا همش میگن صبر داشته باشد کارا درست میشه؟
پس چرا من هرچی صبر می کنم درست نمیشه؟
.
.
.
بین صبر و موفقیت چه رابطه است؟؟؟
خدا رو شکر صبرم زیاده اما خدانکنه عصبانی بشم، یا طرفمو پشیمون میکنم:god: یا خودم پشیمون میشم:crying:
نمیدونم ؟
حتما میشه که میگن
گر صبر کنی ز قوره حلوا سازی ...همیشه میگن صبر خوبه ..نمیدونم صبر کردن تو چه زمینه ای خوبه ...
اما خدا کنه این صبر باعث نشه دیگران سوءاستفاده کنن
پس چرا من هرچی صبر می کنم درست نمیشه؟
چون به اندازه ی کافی صبر نکردید؟
شایدم زیادی صبر کردید و کار از کار گذشته
صبرم تموم شده ...دیگه با یه جرقه منفجر میشم!!!
شما صبر دارید؟چقدر صبور هستید؟
:Ghamgin:[FONT=times new roman]فکرکنم باشم.امابعضی وقتاصبرم تموم میشه ومیزنم زیرگریه :crying:
چرا همش میگن صبر داشته باشد کارا درست میشه؟
[FONT=times new roman]بخاطراینه که ماحکمت ومصلحت خودمونونمیدونیم وفقط خدامیدونه چه بسابراورده شدن حاجاتمون یارفع شدن مشکلمون و...نیازبه زمان داشته باشه یااصلابه صلاحمون نباشه وماباندونستن علت اون واینکه میخوایم سریع به همه چی برسیم وهمه چیزروداشته باشیم بی صبری میکنیم [FONT=times new roman]حکمت 189-امام علی ع:ارزش صبروخطربی تابی:کسی راکه شکیبایی نجات ندهد،بی تابی اوراهلاک گرداند.
پس چرا من هرچی صبر می کنم درست نمیشه؟
[FONT=book antiqua]این هم به همون دلایل بالاکه گفتم
بین صبر و موفقیت چه رابطه است؟؟؟
[FONT=times new roman]خیلی رابطه وجودداره فوقش اگه به چیزی که میخواستیم نرسیم که شایدبه صلاحمون نبوده لااقل بابی تابی به قول گفته ی امام علی ع خودمونوهلاک نکردیم:Gol:
بسم الله
يا محمد ص
سلام
معاون دادا مهدي منم .
ولي خوب اين جذبه مهدي و جرات نداشتن ما نميشه دگه.
باز الان يم موضوع جديد ميگذارم.
ولي مهدي بايد اجازه بده
اجازه هست رئيس؟
يا حق
معاون دادا مهدي منم .
ولي خوب اين جذبه مهدي و جرات نداشتن ما نميشه دگه.
باز الان يم موضوع جديد ميگذارم.
ولي مهدي بايد اجازه بده
اجازه هست رئيس؟
سلام
عرض ادب و احترام
دائی جان شما سرور ما هستی معاون چیه
جذبه نیست پرویی است
گاهی باید رفت تا بودن حس بشه:Gig:
به امید خدا از فردا باید برم سرکاری اینکه دیگه نمی رسم بیام کلبه
هر برنامه و طرحی داشتید با دائی حسن عزیز و سرکار آدینه هماهنگ کنید
یا علی
سلام
عرض ادب و احترام
دائی جان شما سرور ما هستی معاون چیه
جذبه نیست پرویی است
گاهی باید رفت تا بودن حس بشه
به امید خدا از فردا باید برم سرکاری اینکه دیگه نمی رسم بیام کلبه
هر برنامه و طرحی داشتید با دائی حسن عزیز و سرکار آدینه هماهنگ کنید
یا علی
بسم الله
يا محمد ص
سلام.
نوكر دادا مهدي هم هستيم.
و در خدمت دوستان.
. برداشت شما از اين عكس چيه؟؟؟
نظر شما
حس شما
از اين عكس
منتظريم
[SPOILER][/SPOILER]
ميدونم تكراريست
ولي دوست داشتم نظر بيشتري در مورد اين عكس بدونم .
موفق باشيد
التماس دعا
يا حق و يا علي ع
برای رسیدن به علم بیشتربایدبعضی وقتهاازبعضی چیزهاگذشت.همونطورکه توعکس نشون داده شده که برای خوندن هرکتاب کتاب قبلی روداره میسوزونه تاازنورش برای خوندن کتاب بعدی استفاده کنه.
علم باید از وجود آدم بجوشه و وابسته به کتاب نباشه و البته سلسله مراتبی است گاهی لازمه از مراحل ابتدایی علم بگذریم تا باب های جدیدی از علم به رومون بازبشه و البته در کنار پویایی علم فک کنم، به اینکه سختی راه دلسردمون نکنه هم اشاره بخواد بکنه
سلام
بعد از ظهر خوابم برده بود [SPOILER](میگم خوابم برده بود چون نمیخوابم الان ناخوش احوالم با قرص و شربت خوابم برده بود:Nishkhand:)[/SPOILER]
تو خواب دیدم یه خونه دارم دیوار به دیوار حرم امام رضا(ع)
یه خونه ی کاه گلی بود که از بالای دیوارش دیوار بلند با کاشی های خوشگل حرم دیده می شد. تو حیاط خونه وایساده بودم به مادرم میگفتم چقد خوبه که اینجام باورم نمیشه که هرموقع خواستم میرم تو حرم. :Ghamgin:
نمیدونم تعبیرش چیه! یا خواب بعد از ظهر اصلا تعبیر داره یا نداره ، یا تاثیر قرص بوده و خوابش الکیه! هرچی که هست حال منو خیلی خوب کرده. توی خواب همسایه ی دیوار به دیوار خونه ی امام رضا (ع) شدم.:ok: :khoshali:
التماس دعا
[SPOILER]پست من هیچ ربطی به موضوع تاپیک نداره. نمیتونستم تا سه شنبه صبر کنم تو تاپیک امام رضا (ع) بنویسم.بزارید به حساب حال خوش من یا اگه خواستید حذفش کنید!
[/SPOILER]
با سلام :Gol: فکر میکنم از کتابهای قبلی برای خوندن کتاب جدید استفاده میکنه.
یا شاید هم منظور عکس این باشه که از علمی که یاد گرفتید مثل نور در یادگرفتن علم جدید استفاده کنید.
پیام اول :
اگر کتابی نسوزد هیچ کتابی خوانده نخواهد شد
پس آتش زدن یکی از کتب , عقلانی است
اگر منظور بشر است که او
از کتاب ارزشمند تر یعنی اوقات عمرش را میسوزاند , هیچ چیزی هم کسب نمی کند و اکثرا ضرر , مشکل یا کمبودی هم احساس نمیکند.
پیام دوم :
یک کتاب را آنطور باید خواند که اگر کتاب اول سوخت و تمام شد و نیاز بود کتاب خوانده ای سوزانده شود شک و تردید در سوزاندن دومی باقی نماند.
نقل شده که امام محمد غزالی ( اگر اشتباه نکنم ) مدتها در تحقیق و تلاش علمی بود و برای تلمذ از این شهر به شهر دیگر میرفت
تا اینکه در راهی دزدان به قافله میزنند و تمام اموال را میبرند از جمله کتب تحقیقی غزالی را که بار شترش بود
همه کاروانیان از اینکه جان سالم از دست دردان بدر برده بودند شاکر و خوشحال بودند
ولی ...
این غزالی بود که بدنبال حرامیان التماس میکرد که کتابهایش را برگردانند.
برای رئیس دزدان این التماسهای غزالی عجیب آمد و از او پرسید که مگر بار شتر تو چیست که اینگونه التماس میکنی ؟
غزالی گفت : تمام علومی که این سالها بدنبالش بوده ام.
رئیس گفت : اگر علم تو بر پشت شتر است که این علوم مال تو نیست و علم شتر است و اگر این علوم مال توست که باید در سرت باشد.
و بعد دستور داد کتابها را به او برگردانند
ولی این سخن رئیس , غزالی را غزالی کرد.
البته توصیه میکنم شما کتابهای خوانده شده را نسوزانید. :khaneh:
یاحق
البته ببخشید دائی حسن گرامی
ظاهرا
هر چهار جلد کتاب یک عنوان دارند و احتمالا هر چهار کتاب 4 نسخه مشابه هستند . در اینصورت پیام خاصی بنظر حقیر نمیرسد جز اینکه به خواننده کتاب بخاطر هوشمندی و تصمیمش تبریک بگویم.
[FONT=Times New Roman]البته ببخشید دائی حسن گرامی
ظاهرا
هر چهار جلد کتاب یک عنوان دارند و احتمالا هر چهار کتاب 4 نسخه مشابه هستند . در اینصورت پیام خاصی بنظر حقیر نمیرسد جز اینکه به خواننده کتاب بخاطر هوشمندی و تصمیمش تبریک بگویم.
نه این 4 جلد مشابه نیستند. جلد 1و 2و 3و 4 از یک کتابند.
شاید هم منظورش این باشد که خواندن یک جلد فتح باب و نوری هست برای فهمیدن جلد بعدی
سلام
کتابهای قدیمی رو میسوزونه؟؟؟؟؟؟؟؟؟
نه من هیچ وقت این کارو نمیکنم آخه کتابهامو خیلی دوست دارم.
بعضی وقتا دلم براشون تنگ میشه.
مثلا فرض میکنیم که کتابها شبیه هم هستن خوب در این صورت قضیه فرق میکنه.
مؤفق باشید
یاحق
طلائیه بودیم. بیل مکانیکی داشت روی زمین کار می کرد که شهید پیدا شد.همراهش یه دفتر قطور اما کوچک بود، مثل دفتری که بیشتر مداح ها دارند. برگهای دفتر رو گل گرفته بود. پاکش کردم. باز کردنش زحمت زیادی داشت. صفحه اولش را که نگاه کردم بالاش نوشته بود: [SPOILER]«عمه بیا گمشده پیدا شده»[/SPOILER]
[SPOILER][h=3]«« بفرمایید چای »»[/h][/SPOILER]
امشب داره شهر ما برف میاد ..
خیلی دوس دارم این شب ها و روزهای برفی رو ...
خلاصه سرمای روز و شب برفی هم یه جورایی میچسبه !!
خدااااا رو شکر به این مرحله هنوز نرسیدم شاید یادم نباشه
برا بعضی چیزا و شرایط که خیلیا تحملش براشون سخته و در اون مورد صبر براشون معنی نداره ، من صبورم
اما توی بعضی شرایط هم اصلا صبر ندارم ، یا باید به خواستم برسم یا اینکه جایی باشم که برام قابل تحمل نباشه اونجا رو ترک میکنم
ولی خیلی شده که سختم بوده ولی هرجور شده صبور بودم
و به خودم صبر رو یاد دادم، ولی اینجور وقتا دقیقا ادم به مرحله انفجار میرسه:mohandes: چون با خودش عهد کرده فلان جا خودته کنترل کن و صبور باش
خدا رو شکر صبرم زیاده اما خدانکنه عصبانی بشم، یا طرفمو پشیمون میکنم:god: یا خودم پشیمون میشم:crying:
نمیدونم ؟
حتما میشه که میگن
گر صبر کنی ز قوره حلوا سازی ...همیشه میگن صبر خوبه ..نمیدونم صبر کردن تو چه زمینه ای خوبه ...
اما خدا کنه این صبر باعث نشه دیگران سوءاستفاده کنن
چون به اندازه ی کافی صبر نکردید؟
شایدم زیادی صبر کردید و کار از کار گذشته
زیاد
:Ghamgin:[FONT=times new roman]فکرکنم باشم.امابعضی وقتاصبرم تموم میشه ومیزنم زیرگریه :crying:
[FONT=times new roman]بخاطراینه که ماحکمت ومصلحت خودمونونمیدونیم وفقط خدامیدونه چه بسابراورده شدن حاجاتمون یارفع شدن مشکلمون و...نیازبه زمان داشته باشه یااصلابه صلاحمون نباشه وماباندونستن علت اون واینکه میخوایم سریع به همه چی برسیم وهمه چیزروداشته باشیم بی صبری میکنیم
[FONT=times new roman]حکمت 189-امام علی ع:ارزش صبروخطربی تابی:کسی راکه شکیبایی نجات ندهد،بی تابی اوراهلاک گرداند.
[FONT=book antiqua]این هم به همون دلایل بالاکه گفتم
[FONT=times new roman]خیلی رابطه وجودداره فوقش اگه به چیزی که میخواستیم نرسیم که شایدبه صلاحمون نبوده لااقل بابی تابی به قول گفته ی امام علی ع خودمونوهلاک نکردیم:Gol:
مثل همیشه ساعت 22:30امشب برای سلامتی آقا امام زمان عج
[h=2]وقتی این دوتا منو به حد انقجار می رسونند....[/h]
[h=2]ما سه تا وقت انفجار رو بخدا....[/h]
اللهم عجل لولیک الفرج آقا مهدی صبرمون تموم شد، کجایین؟ چرا سوال عوض نمیشه؟
بسم الله
يا محمد ص
سلام
معاون دادا مهدي منم .
ولي خوب اين جذبه مهدي و جرات نداشتن ما نميشه دگه.
باز الان يم موضوع جديد ميگذارم.
ولي مهدي بايد اجازه بده
اجازه هست رئيس؟
يا حق
[SPOILER]
[/SPOILER]
سلام
عرض ادب و احترام
دائی جان شما سرور ما هستی معاون چیه
جذبه نیست پرویی است
گاهی باید رفت تا بودن حس بشه:Gig:
به امید خدا از فردا باید برم سرکاری اینکه دیگه نمی رسم بیام کلبه
هر برنامه و طرحی داشتید با دائی حسن عزیز و سرکار آدینه هماهنگ کنید
یا علی
بسم الله
[/SPOILER]
يا محمد ص
سلام.
نوكر دادا مهدي هم هستيم.
و در خدمت دوستان.
.
برداشت شما از اين عكس چيه؟؟؟
نظر شما
حس شما
از اين عكس
منتظريم
[SPOILER]
ميدونم تكراريست
ولي دوست داشتم نظر بيشتري در مورد اين عكس بدونم .
موفق باشيد
التماس دعا
يا حق و يا علي ع
بسم الله دیگه عکس رو هم نمیبینم // کم کم کور میشه اکانتم؛ کور و کر و گنگ// :((( // عکس رو لود کردین و این فقط مشکل منه؟
برای رسیدن به علم بیشتربایدبعضی وقتهاازبعضی چیزهاگذشت.همونطورکه توعکس نشون داده شده که برای خوندن هرکتاب کتاب قبلی روداره میسوزونه تاازنورش برای خوندن کتاب بعدی استفاده کنه.
بسم الله

يا محمد ص
سلام
عكس را در سايت خودمون اپ كردم الان ميبينيد.
اينم عكس
يا حق
http://www.qm313.com/islam-emaman/aeemeathar/emamzadegan/10732-%D9%85%D8%A7%D8%AC%D8%B1%D8%A7%D9%8A-%D9%86%D8%A8%D8%B4-%D9%82%D8%A8%D8%B1-%D8%AD%D8%B6%D8%B1%D8%AA-%D8%B1%D9%82%D9%8A%D9%91%D9%87-%D8%B9--%D8%AF%D8%B1-%D8%B3%D8%A7%D9%84-1242-%D8%B4%D9%85%D8%B3%D9%8A.html
ماجراي نبش قبر حضرت رقيّه(ع) در سال 1242 شمسي
قبیله منتظر:منبع
علم باید از وجود آدم بجوشه و وابسته به کتاب نباشه و البته سلسله مراتبی است گاهی لازمه از مراحل ابتدایی علم بگذریم تا باب های جدیدی از علم به رومون بازبشه و البته در کنار پویایی علم فک کنم، به اینکه سختی راه دلسردمون نکنه هم اشاره بخواد بکنه
سلام
گویا اقا برق نداره و از سوزاندن یه کتاب تکراری داره برای مطالعه کتاب مشابه استفاده میکنه.
برداشت بنده :
[HL]از تکرار چیزها و مشابهت ها میتوان تجربه کسب کرد و جاهای دیگر استفاده کرد [/HL]
سلام
بعد از ظهر خوابم برده بود [SPOILER](میگم خوابم برده بود چون نمیخوابم الان ناخوش احوالم با قرص و شربت خوابم برده بود:Nishkhand:)[/SPOILER]
تو خواب دیدم یه خونه دارم دیوار به دیوار حرم امام رضا(ع)
یه خونه ی کاه گلی بود که از بالای دیوارش دیوار بلند با کاشی های خوشگل حرم دیده می شد. تو حیاط خونه وایساده بودم به مادرم میگفتم چقد خوبه که اینجام باورم نمیشه که هرموقع خواستم میرم تو حرم. :Ghamgin:
نمیدونم تعبیرش چیه! یا خواب بعد از ظهر اصلا تعبیر داره یا نداره ، یا تاثیر قرص بوده و خوابش الکیه! هرچی که هست حال منو خیلی خوب کرده. توی خواب همسایه ی دیوار به دیوار خونه ی امام رضا (ع) شدم.:ok: :khoshali:
التماس دعا
[SPOILER]پست من هیچ ربطی به موضوع تاپیک نداره. نمیتونستم تا سه شنبه صبر کنم تو تاپیک امام رضا (ع) بنویسم.بزارید به حساب حال خوش من یا اگه خواستید حذفش کنید!
[/SPOILER]
بحث جدید
سلام و عرض ادب و احترام
به نظر علمی هست که صاحبش از اون بهره ای نمیبره
چون بجای استفاده از علمش برای ایجاد روشنایی مجبور شده کتاب را بسوزاند
استفاده از علوم موجود برای کشف یا تولید علوم جدید
این که استفاده مفید نیست نابود کردنه
با سلام :Gol:
فکر میکنم از کتابهای قبلی برای خوندن کتاب جدید استفاده میکنه.
یا شاید هم منظور عکس این باشه که از علمی که یاد گرفتید مثل نور در یادگرفتن علم جدید استفاده کنید.
سلام علیکم و رحمه الله
برای بنده دو پیام دارد
پیام اول :
اگر کتابی نسوزد هیچ کتابی خوانده نخواهد شد
پس آتش زدن یکی از کتب , عقلانی است
اگر منظور بشر است که او
از کتاب ارزشمند تر یعنی اوقات عمرش را میسوزاند , هیچ چیزی هم کسب نمی کند و اکثرا ضرر , مشکل یا کمبودی هم احساس نمیکند.
پیام دوم :
یک کتاب را آنطور باید خواند که اگر کتاب اول سوخت و تمام شد و نیاز بود کتاب خوانده ای سوزانده شود شک و تردید در سوزاندن دومی باقی نماند.
نقل شده که امام محمد غزالی ( اگر اشتباه نکنم ) مدتها در تحقیق و تلاش علمی بود و برای تلمذ از این شهر به شهر دیگر میرفت
تا اینکه در راهی دزدان به قافله میزنند و تمام اموال را میبرند از جمله کتب تحقیقی غزالی را که بار شترش بود
همه کاروانیان از اینکه جان سالم از دست دردان بدر برده بودند شاکر و خوشحال بودند
ولی ...
این غزالی بود که بدنبال حرامیان التماس میکرد که کتابهایش را برگردانند.
برای رئیس دزدان این التماسهای غزالی عجیب آمد و از او پرسید که مگر بار شتر تو چیست که اینگونه التماس میکنی ؟
غزالی گفت : تمام علومی که این سالها بدنبالش بوده ام.
رئیس گفت : اگر علم تو بر پشت شتر است که این علوم مال تو نیست و علم شتر است و اگر این علوم مال توست که باید در سرت باشد.
و بعد دستور داد کتابها را به او برگردانند
ولی این سخن رئیس , غزالی را غزالی کرد.
البته توصیه میکنم شما کتابهای خوانده شده را نسوزانید. :khaneh:
یاحق
البته ببخشید دائی حسن گرامی
ظاهرا
هر چهار جلد کتاب یک عنوان دارند و احتمالا هر چهار کتاب 4 نسخه مشابه هستند . در اینصورت پیام خاصی بنظر حقیر نمیرسد جز اینکه به خواننده کتاب بخاطر هوشمندی و تصمیمش تبریک بگویم.
نه این 4 جلد مشابه نیستند. جلد 1و 2و 3و 4 از یک کتابند.
شاید هم منظورش این باشد که خواندن یک جلد فتح باب و نوری هست برای فهمیدن جلد بعدی
سلام
کتابهای قدیمی رو میسوزونه؟؟؟؟؟؟؟؟؟
نه من هیچ وقت این کارو نمیکنم آخه کتابهامو خیلی دوست دارم.
بعضی وقتا دلم براشون تنگ میشه.
مثلا فرض میکنیم که کتابها شبیه هم هستن خوب در این صورت قضیه فرق میکنه.
مؤفق باشید
یاحق