زندگینامه

زندگینــامه ســرتيپ شهـيد احمـد كشـوري

انجمن: 

شهيد كشوري در تيرماه 1332 در خانواده اي متوسط به دنيا آمد. دوران دبستان و سه سال اول دبيرستان را به ترتيب در (كياكلا) و (سرپل تالار) – دو روستا از روستاهاي محروم شمال – و سه سال آخر را در دبيرستان (قنه) بابل گذراند.

شهید کشوری دوران تحصيلش را به خاطر استعداد فوق العاده اي كه داشت, به عنوان شاگردي ممتاز به پايان رساند. وي ضمن تحصيل, علاقه زيادي به رشته هاي ورزشي و هنري نشان مي داد و در اغلب مسابقات رشته هاي هنري نيز شركت مي كرد. يكبار هم در رشته طراحي در ايران مقام اول را به دست آورد.

در رشته كشتي نيز درخششي فراون داشت. در زمان تحصيل, فعاليت مذهبي زيادي داشت؛ با صداي پرسوزش به مجلس و مراسم مذهبي شور خاصي مي بخشيد. در ايامي نظير عاشورا با مديريت و جديت بسيار, همواره مرثيه خواني و اداره بخشي از مراسم را به عهده مي گرفت. در اين برنامه ها, تمام سعي خود را براي نشان دادن چهره حقيقي اسلام و بيرون آوردن آن از قالب هايي كه سردمداران زر و زور و اربابان از خدا بي خبر براي آن درست كرده بودند, به كار مي برد و معتقد بود كه انسان نبايد يك مسلمان شناسنامه اي باشد. بلكه بايد عامل به احكام اسلام باشد. و چون در اين فكر بو كه اسلام را از روي تحقيق و مطالعه بپذيرد, در دوران دبيرستان مطالعاتش را وسعت داد و تا هنگام اخذ ديپلم علاوه بر كتب مذهبي, كتاب هاي بسياري درباره وضعيت سياسي جهان مطالعه نمود و در سال آخر دبيرستان با دو تن از همكلاسان خود، دست به فعاليت هاي سياسي – مذهبي زد.

او با كشيدن طرح ها و نقاشي هاي سياسي بر عليه رژيم وابسته, ماهيت آن را افشاء مي كرد. بعد از گرفتن ديپلم, آماده ورود به دانشگاه شد كه با توجه به هزينه هاي سنگين آن و محروميت مالي كه داشت, از رفتن به دانشگاه منصرف گرديد.

IMAGE(http://askdin.com/sites/default/files/gallery/images/21140/medium/1_47543064835506086340.gif)

IMAGE(http://askdin.com/sites/default/files/gallery/images/21140/medium/1_f8234_____.jpg)


IMAGE(http://askdin.com/sites/default/files/gallery/images/21140/medium/1_47543064835506086340.gif)

ورود به هوانيروز ارتش
احمد در سال 1351 وارد ارتش (هوانيروز) شد. البته هميشه از مسائلي كه در آنجا مي ديد, رنج مي برد, چرا كه رفتارها,مخالف شئونات عقيدتي او بود. در معاشرت با استادان خارجي، به گونه اي رفتار مي كرد كه آنها را تحت تاثير خود قرار مي داد. در اين مورد مي گفتم: من يك مسلمانم و مسلمان نبايد فقط به فكر خود باشد. و مي خواست در آنجا نيز دامنه ارشاد را گسترش دهد.

شب هاي بسيار از مصيبت هاي فقرا سخن مي گفت و اشك مي ريخت و به فکر چاره جویی بود. و با همه خطراتي كه متوجه اش بود، به منزل فقرا مي رفت و ضمن كمك به آنان، ظلم هاي شاه ملعون را برايشان روشن مي ساخت.

شهيد كشوري چه پيش از انقلاب و همراه انقلاب و چه بعد از انقلاب, جان بر كف و دلير براي اعتلاي اسلام ايستاد و مقاومت كرد. در اكثر تظاهرات شركت كرد و بسياري از شبها را بدون آنكه لحظه اي به خواب برود, با چاپ اعلاميه هاي امام به صبح رساند. او چه قبل و چه بعد از پيروزي انقلاب عقيده اش اين بود كه تنها راهبران راستين امت اسلام، روحانيون در خط امام هستند.

در ميان تظاهرات چندين بار كتك خورده بود,ولي با شوق عجيبي از آن حادثه ياد مي كرد و مي گفت: (اين باطومي كه من خوردم, چون براي خدا بود, شيرين بود. من شادم از اينكه مي توانم قدمي بردارم و اين توفيقي است از سوي پروردگار.)

در زمان بختيار با چند تن از دوستانش طرح كودتايي را براي سرنگوني اين عامل آمريكا ريختند و آن را نزد آيت الله (پسنديده), برادر امام بردند. قرار بر اين شد كه طرح به نظر امام خميني(ره) برسد و در صورت موافقت ايشان اجرا گردد. اما خوشبختانه با هوشياري امام و بي باكي امت, انقلاب اسلامي در 22 بهمن پيروز گرديد و نیازی به اين كار نشد.

IMAGE(http://askdin.com/sites/default/files/gallery/images/21140/medium/1_47543064835506086340.gif)


دوران جنگ

وقتي غائله كردستان شروع شد، شهيد كشوري همچون كسي كه عزيزي را از دست بدهد و يا برادري در بند داشته باشد, از بابت اين ناامني ناراحت بود.

سردار شهيد به خون خفته تيمسار (فلاحي) مي گفت: «شبي براي ماموريت سختي در كردستان داوطلب خواستم هنوز سخنانم تمام نشده بود كه جواني از صف, بيرون آمد. ديدم كشوري است.»

او از همان آغاز جنگ داخلي چنان از خود كياست و لياقت و شجاعت نشان داد كه وصف ناكردني است. يكبار به شدت زخمي شد و هلي كوپترش سوراخ سوراخ, ولي به فضل الهي و هوشياري تمام, هلي كوپتر را به مقصد رساند.

در زمان جنگ هم دست از ارشاد بر نمي داشت و ثمره تلاش هاي شبانه روزي او را مي توان در پرورش عقيدتي شيرمرداني چون شهيد سهيليان و شهيد شيرودي دانست. و شهيد شيرودي چه متواضعانه مي گفت: احمد, استاد من بود.

زمان كه صدام آمريكايي به ايران يورش آورد,احمد در انتظار آخرين عمل جراحي براي بيرون آوردن تركش از سينه اش بود, اما روز بعد از شنيدن خبر تجاوز صدام، عازم سفر شد. به او گفته بودند كه بماند و پس از اتمام جراحي برود, اما جواب داده بود: «وقتي اسلام در خطر باشد, من اين سينه را نمي خواهم.» او به جبهه رفت و چون گذشته, سلحشورانه جنگيد و مزدوران را به درك واصل كرد, به طوري كه بيابان هاي غرب كشور را به گورستاني از تانك ها و نفرات مزدور دشمن تبديل نمود.

او بدون وقفه و با تمام قدرت و قوا مي كوشيد. پروازهاي سخت و خطرناك را از همه زودتر و از همه بيشتر انجام مي داد. حماسه هايي كه در شكار تانك آفريده بود, فراموش نشدني است. شبها ديروقت مي خوابيد و صبح ها خيلي زود بيدار مي شد و نيمه شب ها, نماز مي خواند. و با اشك و تضرع و عبادت هاي نيمه شبش، به جهاد اكبر نيز می پرداخت.

او الگوي يك مسلمان كامل و به كمال رسيده بود و چه زيبا گفته است شهيد عزيزمان تيمسار فلاحي كه : «احمد فرشته اي بود در قالب انسان.»

او چنان مبارزه با كفر را با زندگي خود عجين كرده بود كه ديگر هيچ چيز و هيچكس برايش كوچكترين مانعي نبود، حتي مريم سه ساله و علي سه ماهه اش. هر بار كه صحبت از فرزندانش و علاقه او به آنها مي شد مي گفت: آنها را به قدري دوست دارم كه جاي خدا را نگيرند. هر كار سخت و دشواري را كه انجام مي داد, كار كوچكي مي شمرد و آن را وظيفه مي دانست. از كارهاي ديگران و قشرهاي مختلف در جبهه ها،خصوصا پاسداران قدرداني بسيار مي كرد. به برادران پاسدار علاقه وصف ناشدني داشت و مبارزه آنان را از خالصانه ترين مبارزات بعد از صدر اسلام مي دانست. يكبار پوتيني از برادر پاسداري به عنوان هديه گرفته بود و هرگز اين چكمه رزم را از خود دور نمي كرد مي گفت: «من اين را از يكي از خالصان درگاه احديت كه روحانيت و جهاد و شهادت از چهره و نگاهش مي بارد, گرفته ام.»

شهيد كشوري همواره براي وحدت هرچه بيشتر دو قشر پاسدار و ارتشي مي كوشيد؛ چنانكه مسئولين هماهنگي، و حفظ غرب كشور را مرهون او مي دانستند. او مي گفت: «تا آخرين قطره خون براي اسلام و اطاعت از ولايت فقيه خواهم جنگيد و از اين مزدوران كثيف كه سرهاي مبارك عزيزانم (پاسداران)را نامردانه بريدند، انتقام خواهم گرفت.»

عشق شهيد كشوري به امام, چه قبل از انقلاب و چه بعد از انقلاب وصف ناكردني است. بعد از انقلاب وقتي كه براي امام كسالت قلبي پيش آمده بود،او در سفر بود. در راه وقتي كه اين خبر را شنيد، از ناراحتي ماشين را در كنار جاده نگه داشت و در حالي كه مي گريست، گفت: خدايا از عمر ما بكاه و به عمر رهبر بيفزا. وقتي به تهران رسيد، به بيمارستان رفت و آمادگي خود را براي اهدي قلب به رهبرش اعلام كرد. او بر اين عقيده بود كه تا در اين دنيا هست و فرصتي وجود دارد, بايد توشه اي براي آخرت بسازد. هرگز لحظه اي از حركت و تلاش باز نايستاد؛ بطوري كه مي گويند بارها در هواي ابري و حتي باراني پرواز كرد. او الله را مي ديد و به جهان جاوداني فکر می کرد.

عشق به الله, هر خطري را در نظرش هموار كرده بود و شهادت در راه الله براي او از عسل هم شيرين تر بود. آري ....

IMAGE(http://askdin.com/sites/default/files/gallery/images/21140/medium/1_47543064835506086340.gif)



شهادت

بالاخره در روز پانزدهم آذرماه 1359 نيايش هاي شبانه اش به درگاه احديت مورد قبول واقع گرديد و در حالي كه از يك ماموريت بسيار مشكل اما پيروز باز مي گشت، در دره «ميناب» ايلام مورد حمله نابرابر و ناجوانمردانه هواپيماهاي مزدوان بعثي قرار گرفت و در حالي كه هلي كوپترش در اثر اصابت راكت هاي دو ميگ به شدت در آتش مي سوخت آن را تا مواضع خودي رساند و آنگاه در خاك وطن سقوط كرد و به مقام شهادت نائل گشت و پيكر پاكش در بهشت زهرا ميعادگاه عاشقان الله در كنار ديگر شهيدان فدايي به آرامشي ابدي دست يافت.

مهم‌ترين كتاب‌هايي كه تاكنون درباره سرگذشت خلبان شهيد احمد كشوري منتشر شده‌، عبارتند از:

ـ صحیفه پرواز (زندگی‌نامه شهدای هوانیروز) / سیدامیر معصومی، عليرضا پوربزرگ وافی / دفتر ادبیات و هنر مقاومت‏ / 1369.

ـ سیمرغ‏ (روایتی از ایمان و سلحشوری شهید کشوری، شهید شیرودی و همرزمانشان‏)/ حجت شاه‏محمدی و سیدامیر معصومی/ نشر هفت‏/ 1378.

ـ بر بال‌های سیمرغ‏ (خاطرات خلبانان تیزپرواز هوانیروز ارتش، امیرسرتیپ خلبان شهید احمد کشوری، امیر سرتیپ خلبان شهید علی اکبر شیرودی) / عبدالحمید موذن جامی / ارتش جمهوری اسلامی ایران، سازمان عقیدتی سیاسی / 1385.

ـ نرم‌افزار شهيد كشوري / نشر شاهد / 1386.

زندگی نامه شهدای بخش اشکنان استان فارس

انجمن: 

در این قسمت قصد دارم به حول و قوه الهی زندگی نامه شهدای بخش اشکنان در استان فارس را قرار بدهم
:roz::goleroz::parandeh::parvane::parandeh::roz:

خاطراتی از آیت‌الله العظمی بهجت به نقل از فرزند و شاگرد

حجت الاسلام روحی از شاگردان آیت الله بهجت دراین همایش طی سخنانی گفت: حضرت آیت الله بهجت چشم برزخی داشتند؛ اما قبل از اینکه وارد یک مجلس بشوند چندبار با ذکر یا ستار، یا ستار، از خداوند می خواستند تا عیوب مردم را بر وی بپوشاند.
وی اظهار داشت: از صدر اسلام تا کنون حدود چهار هزار عارف شناخته شده داشته ایم و آقای بهجت نیز یکی از عرفای بزرگ شیعه بود.
وی با اشاره به برخی کمالات آیت‌الله العظمی بهجت و خواندن اشعاری معنوی از ایشان گفت: هیچ فردی به ذهنش نمی رسید که آقای بهجت اهل ذوق باشد و شعر بسراید و برخی از اشعار وی مربوط به مناجات های شخصی این عارف وارسته است.
روحی ادامه داد: اگر بخواهیم سخنان آقای بهجت را تقسیم کنیم به طور قطع یک چهارم آنها درباره امام زمان (عج) است و بخشی هم در زمینه مشروطیت و وهابیت است.
وی افزود: فردی از آقای بهجت سووال کرد آیا امام زمان را دیده اید، ایشان در پاسخ گفتند، نمی گویم ندیده ام.
حجت الاسلام "علی بهجت" فرزند آیت‌الله العظمی بهجت(ره) یکی دیگر از سخنرانان این همایش بود که به برخی از خاطرات پدرش اشاره کرد و گفت: مردان الهی به طرف لهو و لعب نمی روند و لهو و لعب نیز قدرت ندارد مردان الهی را جذب کند.
وی با بیان اینکه آیت‌الله العظمی بهجت سالها قبل گفته اند که راضی نیستم در باره من حرفی بزنند، افزود: سخن گفتن در باره کسی که دائما در حال پرده پوشی، رازداری و مخفی کردن آن هم با مهارت زیاد است، بسیار مشکل و مانند این است که نادانی بخواهد در باره دانایی سخن بگوید.
وی گفت: ایشان حاضر نبود پرده را به کنار بزند و در باره کوچکترین مسایل زندگی اش هم سخن بگوید.
حجت الاسلام بهجت گفت: آیت الله بهجت 12 ساعت در شبانه روز را فقط مشغول عبادت بود آن هم عبادت متصل و از عبادت چه دیده بود کسی نمی داند.
وی افزود: آیت الله بهجت می گفت اگر مردم لذت نماز را بدانند خواهند دانست که در دنیا لذتی بالاتر از لذت نماز نیست.
وی در پاسخ به پرسشی در باره ساده زیستی آیت‌الله العظمی بهجت گفت: ایشان در زندگی قانع و صرفه جو بودند و سعی می کردند بیشترین بازدهی را داشته باشند.
فرزند آیت‌الله العظمی بهجت گفت: پدرم در شبانه روز چهارساعت بیشتر نمی خوابید و با اینکه غذایش بسیار کم و ناچیز بود، به یک زیارت که می رفت و باز می گشت، بسیار سرحال و بانشاط بود.
وی افزود: آیت الله بهجت هرگز نگفت من درس می دهم و درس دارم، بلکه می گفت مباحثه دارم ، هیچ وقت هم نگفت شاگرد دارم و می گفت هم مباحثه دارم.

•*"*• داستان صوتی زندگی حضرت زهـــرا (سلام الله علیها) •*"*•

داستان زندگی کوتاه و مقدس بانوی دو عالم و افتخار عالمیان

حضرت فاطمه زهـــــــرا IMAGE(http://www.askdin.com/images/smilies/Type/doa%288%29.png)

هنگامی که خدیجه با پیامبر اکرم، حضرت محمد(ص)، ازدواج کرد زنان مکه از او کناره گیری کرده و رفت و آمد خود را با او قطع کردند. به همین دلیل خدیجه غمگین بود تا این که به فاطمه زهرا(س) باردار شد. خدیجه هنگام وضع حمل کسی را به سراغ زنان قریش فرستاد و از آن ها خواست که در این ساعت های حساس و پر درد و رنج به کمک او بیایند و تنهایش نگذارند. اما آن ها پیش خدیجه نیامدند و گفتند:" تو حرف ما را گوش نکردی و با یتیم ابوطالب که مالی در بساط نداشت ازدواج کردی. ما هم به کمک تو نخواهیم آمد...

IMAGE(http://askdin.com/sites/default/files/gallery/images//10411/1_VLAH0930.JPG)

زمان: 27 دقیقه و 18 ثانیه
:roz: دانلود با کیفیت عالی با حجم 12.52 مگابایت :roz:
:goleroz:
دانلود با کیفیت عادی با حجم 3.14 مگابایت :goleroz:




::❤:: نرم افزارهای تلفن همراه (رساله مراجع) ::❤:: زندگینامه و رساله 14 مرجع

IMAGE(http://www.ghaemiyeh.com/images/com_sobi2/clients/1810_img.jpg)

زندگینامه و رساله 14 مرجع

عناوين اصلي كتاب شامل:

1- ح‍ض‍رت‌ آیت الله العظمی‌ آق‍اي‌ ح‍اج‌ محمد تقي بهجت (ره )؛
2- ح‍ض‍رت‌ آیت الله العظمی‌ آق‍اي‌ ح‍اج‌ ميرزاجواد آقا تبريزي (ره )؛
3- ح‍ض‍رت‌ آیت الله العظمی‌ آق‍اي‌ ح‍اج سيد روح الله موسوي خميني (ره)؛
4- ح‍ض‍رت‌ آیت الله العظمی‌ آق‍اي‌ ح‍اج‌ سيد صادق حسيني شيرازي (دام ظله )؛
5- ح‍ض‍رت‌ آیت الله العظمی‌ آق‍اي‌ ح‍اج سيّد على حسينى خامنه‌اى (دام ظله )؛
6- ح‍ض‍رت‌ آیت الله العظمی‌ آق‍اي‌ ح‍اج‌ سيد علي حسيني سيستاني (دام ظله )؛
7- ح‍ض‍رت‌ آیت الله العظمی‌ آق‍اي‌ ح‍اج سيد محمود حسيني شاهرودي (مدظلّه)؛
8- ح‍ض‍رت‌ آیت الله العظمی‌ آق‍اي‌ ح‍اج سيد محمد صادق روحاني (مدظلّه)؛
9- ‌ح‍ض‍رت‌ آیت الله العظمی‌ آق‍اي‌ ح‍اج‌ شيخ علي صافي گلپايگاني (دام ظله )؛
10- ‌ح‍ض‍رت‌ آیت الله العظمی‌ آق‍اي‌ ح‍اج‌ شيخ حسين مظاهري (دام ظله )؛
11- ‌ح‍ض‍رت‌ آیت الله العظمی‌ آق‍اي‌ ح‍اج‌ شيخ حسين نوري همداني (دام ظله )؛
12- ح‍ض‍رت‌ آیت الله العظمی‌ آق‍اي‌ ح‍اج شيخ وحيد خراساني (مدظلّه)؛
13- ‌ح‍ض‍رت‌ آیت الله العظمی‌ آق‍اي‌ ح‍اج‌ ناصرمكارم شيرازي (دام ظله )؛
14- ح‍ض‍رت‌ آیت الله العظمی‌ آق‍اي‌ ح‍اج‌ عبد الكريم موسوي اردبيلي(دام ظله )


IMAGE(https://chart.googleapis.com/chart?chs=85x85&cht=qr&chl=http://www.ghaemiyeh.com/downloads/77-resaleye-14marjaa.zip)IMAGE(http://www.ghaemiyeh.com/components/com_sobi2/plugins/download/mimetypes//java.gif) دریافت فایل حجم: 6165 kB

IMAGE(https://chart.googleapis.com/chart?chs=85x85&cht=qr&chl=http://www.ghaemiyeh.com/downloads/77-fa-resaleye-14marjaa.apk)IMAGE(http://www.ghaemiyeh.com/components/com_sobi2/plugins/download/mimetypes//android.gif) دریافت فایل حجم: 6676 kB

IMAGE(https://chart.googleapis.com/chart?chs=85x85&cht=qr&chl=http://www.ghaemiyeh.com/downloads/77-FA-resaleye-14marjaa.pdf)IMAGE(http://www.ghaemiyeh.com/components/com_sobi2/plugins/download/mimetypes//pdf.gif) دریافت فایل حجم: 49861 kB

منبع : قائمیه اصفهان


☑❖ کتاب صوتی زندگینامه شیخ عباس قمی (صاحب کتاب مفاتیح الجنان) ❖☑

شرح حال و زندگینامه ی شیخ عباس قمی (ره)

کتاب زندگینامه و حکایاتی از شیخ عباس قمی(ره) در دو فصل تهیه وتنظیم شده است.
فصل اول: زندگینامه
فصل دوم: حکایاتی از شیخ عباس قمی (ره)

IMAGE(http://askdin.com/sites/default/files/gallery/images//8087/medium/1_Ghomi.jpg)

مرحوم حاج شیخ عباس قمی، معروف به محدث قمی، در سال 1294 ه. ق، در شهر مقدس قم، متولد شد. پدر وی مرحوم کربلایی محمد رضا، یکی از علاقه مندان و شیفتگان خاندان اهل بیت علیه السلام بود. وی با این که مردی کاسب و مغازه دار بود. اهتمام زیادی به درس خواندن فرزندش، آقا شیخ عباس، داشت و آرزویش این بود که روزی فرزندش از مبلغان دین شود. مادر گرامی ایشان نیز، زنی بسیار پرهیزکار و متدین بود و به نماز اول وقت پای بند بود؛ به طوری که حتی اگر میهمان هم داشت، ابتدا نماز اول وقت را به جا می آورد و سپس به میهمانان رسیدگی می نمود.
مرحوم حاج شیخ عباس قمی دوران کودکی و نوجوانی اش را در زادگاهش، شهر مقدس قم گذراند. از همان دوران کودکی آثار نبوغ در چهره اش نمایان بود. روح بلند و ذهن جستجوگرش وی را بر آن می داشت که از هر چیزی آگاهی کسب کند. وی علوم رایج حوزه های علمیه را نزد اساتید و بزرگانی چون آیت اللّه آقاشیخ ابوالقاسم قمی، آیت اللّه حاج آقا احمد طباطبایی و آیت اللّه ارباب قمی سپری نمود. برای کسب معرفت بیشتر و ادامه تحصیل راهی نجف اشرف گشت تا روح عطشناک خود را سیراب گرداند.
مرحوم حاج شیخ عباس قمی پس از ورود به حوزه علمیه نجف، در حلقه اساتید و بزرگان آن دوره شرکت جست.
شیخ عباس قمی، معروف به محدث قمی، تحت تأثیر ملکات فاضله و صفات برجسته و علم سرشار استادش حاجی نوری، و نیز شایستگی ذاتی و آمادگی بالای خود، به مقامات چشمگیری از علم و عمل رسید. شیخ به مدت چهار سال از محضر این استاد عالی قدر بهره گرفت.
محدث نوری، در سال 1320 ه. ق، به رحمت ایزدی پیوست. رحلت استاد شیخ عباس را در غمی جانکاه فرو برد و این شاگرد پاک باخته را شدیداً تحت تأثیر قرار داد. او به جهت پیوند عاطفی و قلبی فراوان که با استاد داشت، نتوانست در نجف به اقامت خود ادامه دهد. شیخ عباس خود در این باره می فرماید: فوت ایشان برایم چنان تلخ شد که هنوز مرارت آن را در کام خود احساس می نمایم».
هنگامی که مرحوم آیت اللّه حاج آقا حسین قمی از عتبات عالیات به مشهد مقدس هجرت نمود، حاج شیخ عباس قمی، صاحب کتاب مفاتیح الجنان نیز عازم زیارت ثامن الحجج گردید و در آنجا به پیشنهاد آیت اللّه قمی، با دختر برادر ایشان ازدواج نمود. ثمره این ازدواج چهار فرزند بود. محدث قمی در مدت اقامت خود، در مشهد مقدس، از محضر علمایی بزرگ چون آیت اللّه حاج آقا قمی، حاج شیخ حسن علی نخودکی اصفهانی، مرحوم آخوند ملاعباس تربتی، آقا شیخ مرتضی عیدگاهی و آقا شیخ علی اکبر نوقانی. کسب فیض نمود.
شیخ عباس قمی غروب روز 22 ذی الحجه سال 1359 ه. ق، حالش منقلب گردید و پی در پی نهار علیه السلام را بر زبان جاری می ساخت. آن شب به علت کسالت فراوان نمازهایش را نشسته خواند و نیمه شب دعوت حق را لبیک گفت و در سن شصت و پنج سالگی به لقاءاللّه پیوست. مرحوم آیت اللّه سیدابوالحسن اصفهانی بر جنازه مطهرش نماز خواند و بعد از تشییعی باشکوه، توسط بزرگان و مراجع و عموم مردم، در صحن مطهر حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام ، کنار مرقد استادش محدث نوری، به خاک سپرده شد.

♪♪✿ زندگانی پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) ✿♪♪ کتاب صوتی

فصل اول:

دایه ی مهــــر

دوران کودکی و پرورش پیامبر (صلی الله علیه و آله) در دامان حلیمه

IMAGE(http://askdin.com/sites/default/files/gallery/images//594/1_8.gif)

زمان: 9 دقیقه و 17 ثانیه

حجم: 2.15 مگابایت

IMAGE(http://askdin.com/sites/default/files/gallery/images//35/1_download.png)

◦☼◦ یار آفتاب ◦☼◦ داستان صوتی زندگی حضرت خدیجه (س) و پیامبر اعظم (ص)

داستان صوتی زندگی حضرت خدیجه :doa(8):

و

پیامبر اعظم :doa(1):

IMAGE(http://askdin.com/sites/default/files/gallery/images//8087/1_Yar-Aftab.jpg)

:parvaneh: دانلود با کیفیت خوب با حجم 9.30 مگابایت :parvaneh:
:parvaneh: دانلود با کیفیت عادی با حجم 2.67 مگابایت :parvaneh:

llı.✿.ıll داستان صوتی امام علی (ع) llı.✿.ıll

داستان صوتی امام علی :doa(6):

IMAGE(http://askdin.com/sites/default/files/gallery/images//594/medium/2_039036.jpg)

مدت داستان: 19 دقیقه و 57 ثانیه

IMAGE(http://www.askdin.com/images/smilies/Type/doa%286%29.png) دانلود با کیفیت عالی با حجم 9.16 مگابایت IMAGE(http://www.askdin.com/images/smilies/Type/doa%286%29.png)

:doa(6): دانلود با کیفیت عادی با حجم 2.30 مگابایت :doa(6):

منبع: رادیو جوان