[FONT=arial] نه به سنگش آزمودم، نه به خاکِ ره بسودم
[FONT=arial] به کجا برم سری را که نکردهام فدایت؟
بارخدایا!
[FONT=arial]با من چه خواهی کرد؟
[FONT=arial]پنجرهها بازند و کرانههای جمال، سبز در سبز، تا آنسوی افق در جریان. [FONT=arial]من اما سنگی بیروح و بیتماشا در کنجِ کورِ گناه، زانوی اندوه گرفتهام به بغل، اشک شرم میریزم و حسرت میخورم معصومیت از دست رفتهام را. [FONT=arial]بارخدایا!
[FONT=arial]با من، با این منِ در من مانده، چه خواهی کرد؟ [FONT=arial]با من، که سراپا بیمم و سراپا امید، سراپا گناهم و سراپا تمنای بخشایش چه خواهی کرد؟
پنجرهها بازند. [FONT=arial] پشت سر، پرتگاه هول عذاب است و پیش رو جاده باز بخشایش...
الهى آدم شب كور كجا و عبد شكور كجا؟ كه شب كور شكور نباشد.
الهى ، خروس را در شب خروش نباشد و حسن خاموش باشد!
الهى ، مس سگ اصحاب كهف بى طهارت روا نبود، و حسن را طهارت نباشد؟!
الهى ، نماینده ات فرمود: (( القلب حرم الله )) ، حرمت را حفظ بفرما!
الهى ، با همه شیرین زبانى و شیرین كارى ام ، نمى دانم چه كاره ام .
الهى ، (( سبحانك و تعالیت )) ، قطره ماء مهین را چه مَنیتى و چه مُنیَتى ؟!
الهى ، شكرت كه نداى (( یا ایتها النفس المطمئنه )) را لبیك مى گویم .
الهى ، شكرت كه هر كتابى را مى خوانم ، كتاب وجود خودم را مى خوانم .
الهى ، جهان زندان رندان است ، و جهانیان بهشت آنان ؛ ما را با رندان بدار!
الهى ، چه عذابى از حجاب سخت تر است ؛ به حق خودت از جهنم حجابم وارهان !
الهى شكرت كه از تنهایى و خلوت لذت مى بریم ، چه ، تنها از خلوت وحشت دارد.
الهى ، حسین شیر خوار حسن را به حسن ببخش و حسن را به شیر خوار حسین .
علامه حسن زاده آملی (حفظه الله):
الهى هر که شادى خواهد بخواهد
حسن را اندوه پیوسته و دل شکسته ده
که فرموده اى:
انا عند المنکسرة قلوبهم
(من همدم قلب های شکسته هستم)
إلهی، داغ دل را نه زبان تواند تقریر كند و نه قلم یارد به تحریر رساند؛الحمدلله كه دلدار به ناگفته و نانوشته آگاه است
إلهی، شكرت كه دولت صبرم دادی تا به مُلْكَت فقرم رساندی
إلهی، دیده از دیدارِ جمال لذّت می برد و دل از لقای ذوالجمال
إلهی، به سوی تو آمدم، به حقّ خودت مرا به من برمگردان
آنان که حقیقت را به مسلخ مصلحت می برند، آ نان که دین می فروشند و دنیا می خرند ،آنان که در مرتع حقوق مردم می چرند ،به کفر از ایمان نزدیکترند.نقاب ایمان را از چهره شان بستان.
(من و بقیه خانم ها هم اینجاییم:makhfi::makhfi::makhfi::makhfi::makhfi::makhfi::makhfi::makhfi::makhfi::makhfi::makhfi::makhfi:)جلو نامحرم
(ولی تو جمع خانما:nishkand::paridan::dokhtar::dohkhtar::dohkhtar::fekr::khejalati::paridan::dohkhtar::dohkhtar::paridan::paresh::paresh::dohkhtar::paresh::dokhtar::fekr::khejalati:)
خدایا. یک اعتراف.
من هیچ چیز نمی دانم.
من بنده ی توام. تو خدای من.
الان ،اینجا ،در این لحظه،اعلام میکنم که نیاز دارم خدایم باشی.
جلوی تمام این آدمها،اعلام میکنم که به تو گفتم که نیاز دارم راهم بیندازی.
از من انتظار نداشته باش که مثل بنده های سر به راهت،مثل بچه ی آدم خودم راه بروم.
فردا هم که بازخواستم کنی،میگویم که من گفتم که نیاز دارم راهم ببری.هر آنجا که خودت میخواهی. فقط مرا ببر.
:geryeh: :geryeh: :geryeh::geryeh: :geryeh: :geryeh: :geryeh: :geryeh: :geryeh: :geryeh: :geryeh: :geryeh::geryeh:
خدایا. ببخش که این قدر بی ادبانه حرف می زنم.ببخش.ببخش.ببخش.ببخش. ببخـــــــش .......
:geryeh: :geryeh: :geryeh: :geryeh: :geryeh: :geryeh: :geryeh: :geryeh: :geryeh: :geryeh: :geryeh: :geryeh: :geryeh: :geryeh:
ولی من میدانم که بدون خدایی تو،.....
خدایا،به عزیزترین هایت،قسمت میدهم.نگذار جوری باشم که تو نمی خواهی.
نگذار عمرم را در راه و در کاری باشم که تو نمی خواهی.
میدانم . یکبار نشانم دادی و من خراب کردم.همه را یادم هست.
ولی...
به غیر از تو چه کسی برایم خدایی میکند؟
چه کسی مرا از اشتباه میرهاند؟ از گمراهی؟از ندانم کاری؟
دوستت دارم.اجازه میدهی؟
خدایا
من اگر بلد نیستم در خانه ات را بزنم
و با بی ادبی از تو درخواست می کنم
خودت به من یاد بده
درست با تو حرف بزنم
زیرا اگر تو اجازه این را ندهی
کسی نمی تواند به من یاد بدهد...
«فَـهُــوَ حَـسـبُه» کـہ مـے خوانم • انگار کسے دستے بـہ قلبم مے کشد (!) و من آرام می شوم • انگار کسے مے گوید : " خیالت راحت ! من هستم .. " و من تمام ِ دلشوره هایَم را مے سپارم بـہ باد . • انگار همـہ برایم مے شود تو و تو مے شوے همـہ ے من ...!
خداوندا…
اگر در کار تو چون و چرا کردم،خطا کردم..
وگر در ناامیدی تکیه جز بر کبریا کردم،خطا کردم..
حلالم کن،خطا کردم..
اگر اسمی بجز اسم تو آمد بر زبانم، من پشیمانم..
وگر در نیک روزی غفلت از شکر و دعا کردم، خطا کردم..
اگر لغزیده گاهی ذره ای پایم، ببخشایم..
وگر از فرش زیرم اندکی پا را فرا کردم، خطا کردم..
نفهمیدم که عشق اول و آخر تویی..
عشق آفرینا، من خطا کردم..
خداوندا…
اگر در کار تو چون و چرا کردم،خطا کردم..
وگر در ناامیدی تکیه جز بر کبریا کردم،خطا کردم..
حلالم کن،خطا کردم..
اگر اسمی بجز اسم تو آمد بر زبانم، من پشیمانم..
وگر در نیک روزی غفلت از شکر و دعا کردم، خطا کردم..
اگر لغزیده گاهی ذره ای پایم، ببخشایم..
وگر از فرش زیرم اندکی پا را فرا کردم، خطا کردم..
نفهمیدم که عشق اول و آخر تویی..
عشق آفرینا، من خطا کردم..
یا رب ، دعای خسته دلان مستجاب کن ...
[FONT=arial]خدایا دستم به آسمانت نمی رسد،
[FONT=arial] اما تو که دستت به زمین می رسد بلندم کن ...
[FONT=arial]خدایا ...
[FONT=arial] همهکس کشیده محمل به جنابِ کبریایت
[FONT=arial] من و خجلتِ سجودی که نکردهام برایت
[FONT=arial] نه به سنگش آزمودم، نه به خاکِ ره بسودم
[FONT=arial] به کجا برم سری را که نکردهام فدایت؟
بارخدایا!
[FONT=arial]با من چه خواهی کرد؟
[FONT=arial]پنجرهها بازند و کرانههای جمال، سبز در سبز، تا آنسوی افق در جریان.
[FONT=arial]من اما سنگی بیروح و بیتماشا در کنجِ کورِ گناه، زانوی اندوه گرفتهام به بغل، اشک شرم میریزم و حسرت میخورم معصومیت از دست رفتهام را.
[FONT=arial]بارخدایا!
[FONT=arial]با من، با این منِ در من مانده، چه خواهی کرد؟
[FONT=arial]با من، که سراپا بیمم و سراپا امید، سراپا گناهم و سراپا تمنای بخشایش چه خواهی کرد؟
پنجرهها بازند.
[FONT=arial] پشت سر، پرتگاه هول عذاب است و پیش رو جاده باز بخشایش...
[FONT=arial]بارخدایا!
[FONT=arial]با من چه خواهی کرد؟
- [FONT=arial]امید مهدی نژادhttp://foshtom.persianblog.ir/tag/%D8%AC%D9%85%D9%84%D8%A7%D8%AA_%D8%B2%DB%8C%D8%A8%D8%A7_%DA%AF%D9%81%D8%AA%DA%AF%D9%88_%D8%A8%D8%A7_%D8%AE%D8%AF%D8%A7
[h=3]خدایا! [/h] [h=3] ما اگر بد کنیم، تو را بنده های خوب بسیار است، [/h] [h=3] تو اگر مدارا نکنی ما را خدای دیگر کجاست ؟
[/h]
مناجاتی زیبا از یک عارف بزگوار...
الهى آدم شب كور كجا و عبد شكور كجا؟ كه شب كور شكور نباشد.
الهى ، خروس را در شب خروش نباشد و حسن خاموش باشد!
الهى ، مس سگ اصحاب كهف بى طهارت روا نبود، و حسن را طهارت نباشد؟!
الهى ، نماینده ات فرمود: (( القلب حرم الله )) ، حرمت را حفظ بفرما!
الهى ، با همه شیرین زبانى و شیرین كارى ام ، نمى دانم چه كاره ام .
الهى ، (( سبحانك و تعالیت )) ، قطره ماء مهین را چه مَنیتى و چه مُنیَتى ؟!
الهى ، شكرت كه نداى (( یا ایتها النفس المطمئنه )) را لبیك مى گویم .
الهى ، شكرت كه هر كتابى را مى خوانم ، كتاب وجود خودم را مى خوانم .
الهى ، جهان زندان رندان است ، و جهانیان بهشت آنان ؛ ما را با رندان بدار!
الهى ، چه عذابى از حجاب سخت تر است ؛ به حق خودت از جهنم حجابم وارهان !
الهى شكرت كه از تنهایى و خلوت لذت مى بریم ، چه ، تنها از خلوت وحشت دارد.
الهى ، حسین شیر خوار حسن را به حسن ببخش و حسن را به شیر خوار حسین .
منبع:الهی نامه. به نقل از جلد سوم پندهای حکیمانه
همدم قلب شکسته خداوند است
علامه حسن زاده آملی (حفظه الله):
الهى هر که شادى خواهد بخواهد
حسن را اندوه پیوسته و دل شکسته ده
که فرموده اى:
انا عند المنکسرة قلوبهم
(من همدم قلب های شکسته هستم)
بزﺭﮔﯽ ﮔﻔﺖ : ﻭﺍﺑﺴﺘﻪ ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﺷﻮﻳﺪ
ﭘﺮﺳﻴﺪﻡ : ﭼﻪ ﺟﻮﺭی ؟
ﮔﻔﺖ : ﭼﻪ ﺟﻮﺭی ﻭﺍﺑﺴﺘﻪ ﺑﻪ ﻳﻪ ﻧﻔﺮ ﻣﻴشی ؟
ﮔﻔﺘﻢ :وقتی ﺯﻳﺎﺩ ﺑﺎﻫﺎﺵ ﺣﺮﻑ می ﺯﻧﻢ
ﺯﻳﺎﺩ ﻣﻴﺮﻡ ﻭ ﻣﻴﺎﻡ .
ﮔﻔﺖ : ﺁﻓﺮﻳﻦ .
ﺯﻳﺎﺩ ﺑﺎ ﺧﺪﺍ ﺣﺮﻑ ﺑﺰﻥ ؛
ﺯﻳﺎﺩ ﺑﺎ ﺧﺪﺍ ﺭﻓﺖ ﻭ ﺁﻣﺪ ﻛﻦ
پس هیچ وقت نگران و ناراحت چیزی نباش
ﻫﻤﻴﺸﻪ ﺑﺎ ﺧﺪﺍ ﺑﻤﺎﻥ
إلهی، داغ دل را نه زبان تواند تقریر كند و نه قلم یارد به تحریر رساند؛الحمدلله كه دلدار به ناگفته و نانوشته آگاه است
إلهی، شكرت كه دولت صبرم دادی تا به مُلْكَت فقرم رساندی
إلهی، دیده از دیدارِ جمال لذّت می برد و دل از لقای ذوالجمال
إلهی، به سوی تو آمدم، به حقّ خودت مرا به من برمگردان
خدايا
اى مهربان
گاهى در اوج بى خيالى غرق در گناه فراموشت مى كنم!
نه اين كه بخواهم نه!
اما فراموشت ميكنم.
و تو آنقدر مهربانى كه مرا در اوج گرفتارى فراموش نميكنى فقط كافيست صدايت كنم.
دوستت دارم اى مهربانترين مهربانان.
[FONT=arial black]مَوْلايَ يَا مَوْلايَ أَنْتَ الْمُعْطِي وَ أَنَا السَّائِلُ وَ هَلْ يَرْحَمُ السَّائِلَ إِلا الْمُعْطِي مَوْلايَ يَا مَوْلايَ أَنْتَ الْحَيُّ وَ أَنَا الْمَيِّتُ وَ هَلْ يَرْحَمُ الْمَيِّتَ إِلا الْحَيُّ مَوْلايَ يَا مَوْلايَ أَنْتَ الْبَاقِي وَ أَنَا الْفَانِي وَ هَلْ يَرْحَمُ الْفَانِيَ إِلا الْبَاقِي مَوْلايَ يَا مَوْلايَ أَنْتَ الدَّائِمُ وَ أَنَا الزَّائِلُ وَ هَلْ يَرْحَمُ الزَّائِلَ إِلا الدَّائِمُ مَوْلايَ يَا مَوْلايَ أَنْتَ الرَّازِقُ وَ أَنَا الْمَرْزُوقُ وَ هَلْ يَرْحَمُ الْمَرْزُوقَ إِلا الرَّازِقُ مَوْلايَ يَا مَوْلايَ أَنْتَ الْجَوَادُ وَ أَنَا الْبَخِيلُ وَ هَلْ يَرْحَمُ الْبَخِيلَ إِلا الْجَوَادُ مَوْلايَ يَا مَوْلايَ أَنْتَ الْمُعَافِي وَ أَنَا الْمُبْتَلَى وَ هَلْ يَرْحَمُ الْمُبْتَلَى إِلا الْمُعَافِي مَوْلايَ يَا مَوْلايَ أَنْتَ الْكَبِيرُ وَ أَنَا الصَّغِيرُ وَ هَلْ يَرْحَمُ الصَّغِيرَ إِلا الْكَبِيرُ مَوْلايَ يَا مَوْلايَ أَنْتَ الْهَادِي وَ أَنَا الضَّالُّ وَ هَلْ يَرْحَمُ الضَّالَّ إِلا الْهَادِي مَوْلايَ يَا مَوْلايَ أَنْتَ الرَّحْمَنُ وَ أَنَا الْمَرْحُومُ وَ هَلْ يَرْحَمُ الْمَرْحُومَ إِلا الرَّحْمَنُ مَوْلايَ يَا مَوْلايَ أَنْتَ السُّلْطَانُ،وَ أَنَا الْمُمْتَحَنُ وَ هَلْ يَرْحَمُ الْمُمْتَحَنَ إِلا السُّلْطَانُ مَوْلايَ يَا مَوْلايَ أَنْتَ الدَّلِيلُ وَ أَنَا الْمُتَحَيِّرُ وَ هَلْ يَرْحَمُ الْمُتَحَيِّرَ إِلا الدَّلِيلُ مَوْلايَ يَا مَوْلايَ أَنْتَ الْغَفُورُ وَ أَنَا الْمُذْنِبُ وَ هَلْ يَرْحَمُ الْمُذْنِبَ إِلا الْغَفُورُ مَوْلايَ يَا مَوْلايَ أَنْتَ الْغَالِبُ وَ أَنَا الْمَغْلُوبُ وَ هَلْ يَرْحَمُ الْمَغْلُوبَ إِلا الْغَالِبُ مَوْلايَ يَا مَوْلايَ أَنْتَ الرَّبُّ وَ أَنَا الْمَرْبُوبُ وَ هَلْ يَرْحَمُ الْمَرْبُوبَ إِلا الرَّبُّ مَوْلايَ يَا مَوْلايَ أَنْتَ الْمُتَكَبِّرُ وَ أَنَا الْخَاشِعُ وَ هَلْ يَرْحَمُ الْخَاشِعَ إِلا الْمُتَكَبِّرُ مَوْلايَ يَا مَوْلايَ ارْحَمْنِي بِرَحْمَتِكَ وَ ارْضَ عَنِّي بِجُودِكَ وَ كَرَمِكَ وَ فَضْلِكَ يَا ذَا الْجُودِ وَ الْإِحْسَانِ وَ الطَّوْلِ وَ الامْتِنَانِ بِرَحْمَتِكَ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ .
سید مهدی شجاعی چقدر زیبا گفته:
خدایا !
آنان که حقیقت را به مسلخ مصلحت می برند، آ نان که دین می فروشند و دنیا می خرند ،آنان که در مرتع حقوق مردم می چرند ،به کفر از ایمان نزدیکترند.نقاب ایمان را از چهره شان بستان.
وقتي كه
به حكمت ♥ خُــــــــــــــــدآ ♥
باور داري
توي هر مشكلي كه داري
دنبال
"مقصر"
نباش!
وقتي از يه جايي به بعد "همه چي "
دست خداست
همه ي تقصير هارو
گردن يه نفر انداختن
اشتباست!!!!
يه كوچولو منصف باشيم
خدایا همه جوونا خوشبخت و عاقبت به خیر بشن بخصوص جوونای اسک دین:Doaa::ok:
کاربرای اسک دین وقتی خبر ازدواج :doosti:یکی از دوستان اینجا رو میشنون...
ان شالله به زودی:Moshtagh:
اقایون :tashvigh!::Kaf::tavallod::shookhi::shadi::Kaf::khoshali::tashvigh!::khoshali::Kaf::shookhi::tavallod::shadi::khoshali:
(من و بقیه خانم ها هم اینجاییم:makhfi::makhfi::makhfi::makhfi::makhfi::makhfi::makhfi::makhfi::makhfi::makhfi::makhfi::makhfi:)جلو نامحرم
(ولی تو جمع خانما:nishkand::paridan::dokhtar::dohkhtar::dohkhtar::fekr::khejalati::paridan::dohkhtar::dohkhtar::paridan::paresh::paresh::dohkhtar::paresh::dokhtar::fekr::khejalati:)
فک کنم خبراییه :ok:
هرکس متاهل شد باید موقع خوندن عقد ، بقیه بچه های اسک دین رو دعا کنه ... یادتون نره هااااا :Hedye::Gol:
[FONT=arial]خدایا خودت مشکلات جوونا رو رفع کن :Doaa:
خدایا...
با همه چیز می سازم
با نداشتن همه چیز می سازم
اما با نداشتن تو نمی تونم بسازم
خدایا داشتنت را برای همه کس ارزو می کنم.:Doaa:
[FONT="]چه کسی ار تو درخواست نمود و به او عطا نفرمودی پروردگارا [FONT="]
[FONT="]چه کسی با تو مناجات کرد و او را نا امید ساختی و یا خود را به[FONT="]
[FONT="]تو نزدیک نمود و او را دور ساختی رحمت پروردگارم ممکن است[FONT="]
[FONT="]
[FONT="]بنا بر حکمتی تاخیر داشته باشد اما حتمی است[FONT="] ...............[FONT="]
نه والا....:makhfi::ok:
خدایا. یک اعتراف.
من هیچ چیز نمی دانم.
من بنده ی توام. تو خدای من.
الان ،اینجا ،در این لحظه،اعلام میکنم که نیاز دارم خدایم باشی.
جلوی تمام این آدمها،اعلام میکنم که به تو گفتم که نیاز دارم راهم بیندازی.
از من انتظار نداشته باش که مثل بنده های سر به راهت،مثل بچه ی آدم خودم راه بروم.
فردا هم که بازخواستم کنی،میگویم که من گفتم که نیاز دارم راهم ببری.هر آنجا که خودت میخواهی. فقط مرا ببر.
:geryeh: :geryeh: :geryeh::geryeh: :geryeh: :geryeh: :geryeh: :geryeh: :geryeh: :geryeh: :geryeh: :geryeh::geryeh:
خدایا. ببخش که این قدر بی ادبانه حرف می زنم.ببخش.ببخش.ببخش.ببخش. ببخـــــــش .......
:geryeh: :geryeh: :geryeh: :geryeh: :geryeh: :geryeh: :geryeh: :geryeh: :geryeh: :geryeh: :geryeh: :geryeh: :geryeh: :geryeh:
ولی من میدانم که بدون خدایی تو،.....
خدایا،به عزیزترین هایت،قسمت میدهم.نگذار جوری باشم که تو نمی خواهی.
نگذار عمرم را در راه و در کاری باشم که تو نمی خواهی.
میدانم . یکبار نشانم دادی و من خراب کردم.همه را یادم هست.
ولی...
به غیر از تو چه کسی برایم خدایی میکند؟
چه کسی مرا از اشتباه میرهاند؟ از گمراهی؟از ندانم کاری؟
دوستت دارم.اجازه میدهی؟
:Doaa:
ان شاءالله این داش یا رقیه ی ما زودتر عروس بشه ... :Moteajeb!::khoshgel:
داش mehrant هم دیگه همه میدونن :ok:... اونم عروس بشه منتها عروسی اون نمیتونم برم اما
اگه قسمت شد بعنوان ساق دوش داش یا رقیه میرم....:Graphic (41):
خدایا
من اگر بد کنم
تو را بنده های خوب بسیار است
اما تو اگر مدارا نکنی
من را خدای دیگر کجاست ؟
خدایا
من اگر بلد نیستم در خانه ات را بزنم
و با بی ادبی از تو درخواست می کنم
خودت به من یاد بده
درست با تو حرف بزنم
زیرا اگر تو اجازه این را ندهی
کسی نمی تواند به من یاد بدهد...
داش mehrant هم دیگه همه میدونن :ok:... اونم عروس بشه منتها عروسی اون نمیتونم برم اما
..
اگه قسمت شد بعنوان ساق دوش داش یا رقیه میرم....
اناالعبد...آهای....اناالعبد... من از داشتن دوستی مثل تو خوشحالم... خیلی...:Black (9):
[SPOILER]دعا های خوب ان شا الله برای همه....[/SPOILER]
[SPOILER]
[/SPOILER]
الان که فکر می کنم... کلا خوشحالم....:shadi:
یا علی
دردهای جسمی که هیچ ... روحم را کجا ببرم ؟
زخمش را به هر که نشان بدهم میترسد ..!
مردم اگر ببینند چِندششان می شود؛
از بوی عفونتش دماغشان را می گیرند و فرار می کنند !
همین است که می گویند طبیب محرم است، با دیدن زخم فرار نمی کند
چرکهایش را میشوید ، مرهم می گذارد روی بریدگی ها که دردش کم شود
پیش مردم مریضی ات را جار نمی زند .
هی به رویت نمی آورد که چکار کرده ای با خودت ..؟ چرا زودتر نیامدی ؟
من حالم خوش نیست !
دنبال داناترین طبیبان میگردم ؛ دنبال محرم ترین آنها ...
خدایا
به این زخم ها نگاهی بیانداز !
خدایا ممنون که گاهی یادم میندازی چقدر پایه های ایمانم لرزان است که با خواندن یک مطلب باطل آشفته می شوم و سوالات فراوان در ذهنم ایجاد میشه...
خدایا قسمت میدم تو که خودت منو به این راه آوردی پس تا آخر خط راهنمایم باش و لحظه ای رهایم نکن که سقوط خواهم کرد.
سلام بر یگانه همراه و یاورم
حالم خوب است
برای داده ات
برای نداده ات
برای خوشی ها
برای سختی ها
حالم خوب است برای اتفاق های خوبی که لبخندت را نشانم میداد
حالم خوب است برای مشکلاتی که بزرگم کرد
حالم خوب است و هیچی چیز کم ندارم
هیچ چیز در مقابل تو کم ندارم ... چون باشی تمام دنیا بی ارزش است
حالم خوب است چون با توام
حالم خوب است چون با منی
[SPOILER]انصافا واقعیتیه....[/SPOILER]
«فَـهُــوَ حَـسـبُه» کـہ مـے خوانم • انگار کسے دستے بـہ قلبم مے کشد (!) و من آرام می شوم • انگار کسے مے گوید : " خیالت راحت ! من هستم .. " و من تمام ِ دلشوره هایَم را مے سپارم بـہ باد . • انگار همـہ برایم مے شود تو و تو مے شوے همـہ ے من ...!

خداوندا…
اگر در کار تو چون و چرا کردم،خطا کردم..
وگر در ناامیدی تکیه جز بر کبریا کردم،خطا کردم..
حلالم کن،خطا کردم..
اگر اسمی بجز اسم تو آمد بر زبانم، من پشیمانم..
وگر در نیک روزی غفلت از شکر و دعا کردم، خطا کردم..
اگر لغزیده گاهی ذره ای پایم، ببخشایم..
وگر از فرش زیرم اندکی پا را فرا کردم، خطا کردم..
نفهمیدم که عشق اول و آخر تویی..
عشق آفرینا، من خطا کردم..
خدایا امیدی به جز تو ندارم یعنی الحمدلله هیچ فردی نیست وجود نداره که بتونه کاری کنه فقط خودتی
کمکم کن مثل همه ی وقتایی که کمک کردی
پروردگار شما بخشنده و دارای رحمت است
وَرَبُّکَ الْغَفُورُ ذُو الرَّحْمَةِ« کهف/58.
خداوند رحمت را بر خویش واجب فرموده است
کَتَبَ رَبُّکُمْ عَلَی نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ« انعام/12 و 52.
التماس دعا دارم برای کل جوانان انجمن
خداوندا…
اگر در کار تو چون و چرا کردم،خطا کردم..
وگر در ناامیدی تکیه جز بر کبریا کردم،خطا کردم..
حلالم کن،خطا کردم..
اگر اسمی بجز اسم تو آمد بر زبانم، من پشیمانم..
وگر در نیک روزی غفلت از شکر و دعا کردم، خطا کردم..
اگر لغزیده گاهی ذره ای پایم، ببخشایم..
وگر از فرش زیرم اندکی پا را فرا کردم، خطا کردم..
نفهمیدم که عشق اول و آخر تویی..
عشق آفرینا، من خطا کردم..
ای که یک گوشه نگاهت غم عالم ببرد
حیف باشد که تو باشی و مرا غم ببرد
هوالعزیز
به دنیا گفتم از دستت شکارم
که چون حیوان شده، این روزگارم
اسیر پستــی دنیــا شـدم وای
مرا کردی اسیر های و ای وای
بخندید او به روز و روزگارم
که خود کردی، بگو که من چه کارم؟
تو را وقتی خدایت خلق فرمود
ز خاکی پست چشمی مست بنمود
تو را پردیس منزلگاه بخشید
به پایت هر فرشته خاک بوسید
ز تو بر خویش احسن گفت خالق
گـمانم بـوده او بـر انــس عاشق
هـمه دنــیا اسـاس رشـد انســان
ملائک یا ر و خدمتکار ایشان
اگرپستی نمودی، پوچ گشتی
و گر بر گل نشستی خود نشستی
تو از فرشی ولیکن هول عرشی
اگــر تنــها دلــت را تو ببخشی
به کی؟برصاحب دل، حضرت جان
بر آن عاشق ترین معشوق انسان
بر آن حضرت که از بهر هدایت
بـه تــو بخشیده همواره ولایت
ولــی ات داده تـا از جا بجنبـی
نـمانی تــو به ره در جا بجنبی
ملک در سجده اش اجبار دارد
و شیطان سجده ات را عار دارد
خدا با انس گویی کار دارد
که او را در زمین بسیار دارد
زمین پست است پایین است آری
تـو بـایـد تـخـم نیـکویـی بکاری
کمال تو رسیدن تا به عرش است
زخود برخیز کاینجا پست فرش است
اسیر نفسِ خویشِ عاشق شدی تو؟
خلایـق را هـمه عـاشـق شـدی تـو؟
زخالق مانده ای در فکر آبـی؟
زخــــود بـرخـیـز تـا او را بـیـــابـی
پر از وزنه تو گیر فرش هستی
خودت را چون بت سنگی پرستی
ز حق الله دوشت خم تو خوابی
همـیشـه در پـی آب ســرابــی
هوس را حق نفست کرده مستی
به حق الناس تو چشمت را ببستی
به خاک افتادم از حق کلامش
به خاک افتاده ، بگشودم کتابش
کتابش، نامه عاشق به معشوق
که او ربّ است و محبوب است ومعشوق
بخواندم نامه اش را ، راز دیدم
در تـــوبــه هــمیــشـه باز دیــدم
مرا او باز هم با لطف بخشید
نگاه عذرخواهم را چو او دید
مرا بنده خطاب و لطف فرمود
به خون وا حسین ام غسل بنمود
تو گویی من جهانی تازه دیدم
خــدای مهـربان آوازه ، دیـدم
کریم است و عزیز است و غفوراست
رحیم است و صبوراست و شکوراست
به یک توبه مرا در راه برد او
زنـور نـام خـود تـا مــــاه بـرد او
زلطف توبه ام هم لال لال ام
شــوم آیـا رسیـده کــالِ کــال ام
سلامـی بر محمد می فرستم
در این اول قدم من عذرخواهم
مســیر خـانـه دلـدار خـواهـم
من از تو عشق خواهم شور خواهم
در این ظلمت سرا من نور خواهم
ببستم پای خود بر خار دنیا
شــدم بــیــچاره و دلــدار دنــیـا
به کارم کار را من می پرستم
به خواب ام خواب ِ خواب و خود پرستم
به خوردن یار من شیطان به کار است
هوس های تن ام در من به کار است
به کارم در پی الماس هستم
همیشه گیر با احساس هستم
نمودم عقل را هم من اسیرم
کدامین ریسمان را من بگیرم
خدا تاریکی جان مرا دید
ز خورشید محمد نور پاشید
علی و فاطمه تا نور مهدی
همه بهر دل این کور بخشید
به من محکم ترین ریسمان داد
ز نور چارده خورشید جان داد
سلامی بر محمد می فرستم
کلید قفل ها باشد به دستم
ز شکرش من همیشه لال لال ام
از این بوته نچینم کال کال ام
ز بار حق به گردن بر زمینم
چگونه یــــاری حق را بــبینم
عطا کردی به من تو استادی
به او تو دیدن خود یاد دادی
تو جان او قوی و پرتوان ساز
مر ا از تار عشقش قصه پرداز
چو او دستم بگیرد راه آیم
به سـوی خـانه ی دلـخـواه آیم
فلاحت یابم و رویت ببینم
کمک کن تا که دستش را بگیرم
که خامم من اگر عاشق نباشم
به کوی عشــق تو صادق نبــاشم
اگر مهدی ندانم کیست بازم
مرا یــاری نـمـا تا مــن نبـازم
محمد را سلامی می فرستم
کـلید قفـل ها باشـد به دسـتم
بود کـفـاره بـر بـار گنـاهـم
بود یارم چو داند عذر خواهم
دعا گر می کنم با بار سنگین
دعا گر می کنــم با جان ننـگین
کلیدی داده استادم به دستم
که چون باشد به دستم مست مستم
کلید قـفل هـا باشــد سـلـامـش
اگر خالص برم من پاک نامش
خدایا عذر خواهم مست و پستم
زمـین افتـاده ام خـود گـیر دسـتم
خدایا شکرت:Gol: