وابستگی در فضای مجازی
ارسال شده توسط تنهایم در سهشنبه, ۱۳۹۸/۱۱/۰۸ - ۲۰:۰۲انجمن:
دختری هستم که در خانواده بهم محبت نشده و بیشتر از سوی پدرم سرزنش شدم .اعتماد به نفسم کم شد و زود رنج شدم . در مدرسه اذیتم میکردن و همش گریه میکردم .
در هجده سالگی به پوچی رسیدم و بعد پی به وجود خودم و خدا بردم و عاشق خدا شدم و خدا هدایتم کرد ولی برای چادری شدن و نماز خواندن از طرف پدرم بازهم سرزنش شدم اما مقاومت کردم
دعا کردم که در ۲۵سالگی ازدواج کنم اونم با فردی که مذهبی باشه و عین خودم متحول شده باشه . یه بار با خودم فکر کردم که ای کاش طرف مهندس باشه بعد متحول شده باشه و بخواد طلبه بشه مثل من . و ای کاش باباش جانباز باشه و ای کاش به کارآفرینی باور داشته باشه و اهل مطالعه باشه و خوش خنده و شوخ باشه و ولایت مدار و انقلابی باشه .
اینارو فقط به خدا گفته بودم تا اینکه سه ماهه پیش در فضای مجازی آقایی رو پیدا کردم که دقیقا تمام اون نشونه هارو داشت .داشتم شاخ درمیاوردم و گفتم خدایا شکرت . اون آقا خیلی رسمی و مودبانه با من حرف زد و فهمیدم چقدر شبیهیم . چند هفته در حوزه کاری همکاری میکردیم تا اینکه اون آقا شروع کرد به حرف های دوپهلو زدن و از معیارهای ازدواج پرسیدن و در حد چند جمله ابراز احساسات به صورت غیرمستقیم .من بهش وابسته شدم و دوستش داشتم ولی دیگه به هم پیام ندادیم و من منتظر خواستگاری بودم . تا اینکه دیدم در اون برنامه با خانوما راحت صحبت میکنه و شکلک گل براشون میفدسته من بدم اومد بعد دیدم خودم هم اینجوری ام و با نامحرم فامیل شوخی میکنم از خودم بدم اومد و از اون روز به بعد خودمو اصلاح کردم .گفتم چه جالب عیب هامونم شبیه همه .
ولی دلم راضی نشد و با اکانت جعلی وارد پی وی اون شدم و دیدم که با همه خانوما راحت صحبت میکنه .ازش متنفر شدم و رفتم ازش سوال کردم چرا به من ابراز احساسات کردی اونم گفت برای ایجاد حال خوب که تو هم با من همراهی کردی و حالم بهتر شد . کلی چیز بارش کردمو و ارتباطمو باهاش قطع کردم
من از بچگی به خودم افتخار میکردم که هیچ پسری نتونسته گولم بزنه. حالا من موندمو یه دل شکسته و غرور له شده و احساس گناه که چرا جوابشو میدادم .
اما بدتر از همه از دست دادن تنها مونسم یعنی خدا ناراحتم کرده چون من رو حساب خدا باهاش همکلام شدم و مطمئن بودم کارخداست و اون همسرآیندمه.
دلم میخواد بفهمم خدا چرا با من اینکارو کرد؟