ازدواج ناموفق

بدبیاری هایم دلیل بد بودنم هست؟

سلام.وقت شما بخیر میخواستم ازتون راهنمای بگیرم من یه دختر ۳۰ ساله ام.از اولی که به سن تکلیف رسیدم همیشه سعی کردم هم نمازم رو به موقع بخونم هم حجابم رو رعایت کنم.تلاش خودمم کردم که به سمت گناه نرم بعضی جاها کج رفتم ولی خیلی زود توبه کردم و تمام تلاشمو کردم اونچه که خدا رو ناراحت کنه انجام ندم از ترس اینکه به گناه نیوفتم ازدواج کردم.همسرم دروغگو از آب دراومد و نه اهل نماز و خدا پیغمبر بود نه آدم سالمی بود.کم کم داشتم تو عباداتم کاهل میشدم.با هزار بدبختی سعی کردم برخلاف میلم وظیفه زنانگیم رو تا زمان طلاق در مقابلش انجام بدم.بعد ۳ سال به سختی طلاقمو گرفتم به خونمون حمله کرد.تهدیدم کرد ،آبرومو برد و حق و حقوقم رو نداد.بعد اطرافیان میگن حتما گناهی پیشت بوده که این بلاها سرت اومده  به خدای که جز اون هیچ کس از واقعیات آدم ها خبر نداره.همچنان نمازم رو اول وقت خوندم از ذکر و دعا و مناجات و درد و دل با خدا کم نذاشتم.تا جای که بتونم از حق خودم میگذرم که حق کسی گردنم نباشه.همیشه از آدما گذشت کردم یکی از اقوام وارد زندگیم شد که خیال کردم خدا دیگه امتحانای سختشو از رو دوشم برداشته از خدا خواستم اگه واقعا با این وصلت دینم کامل میشه و رضایت خدا درش هست مهرمون به دل هم بشینه وگرنه به راحتی فراموش کنیم.از دین و ایمانش و سالمیش زیاد برام گفت منم بهش دل بستم.هر روز میرم پخش زنده حرم امام رضا و ازش کمک میخوام.با دلم بازی شد و بدبین شد و تهمتی بهم میزنه که روحمم از این جور مسائل خبر نداره خسته شدم.انگار کسی صدامو نمیشنوه ،انگار عدالت رو فقط واسه اون دنیا گذاشتن.دلم میخواد برم اون دنیا و خدا قضاوتم کنه تا بین این آدمای هزار چهره زندگی کنم  شما بگید چکار کنم.نه میتونم صدای خدا رو بشنوم نه تو زندگیم یه راه نجات پیدا میکنم.نمیخوام خدای نکرده به گناه بیوفتم