اعراب مسلمان

شرح نخستین آشنایی اعراب مسلمان با نظام دیوانی ایران

هرمزان را بشناسیم
درباره نظام دیوانی ایران و آیین کشورداری ایرانیان، و اثری که در دولت های مجاور یا دولتهای دیگری که جانشین دولتهای ایرانی بوده اند داشته، هرچند تاکنون تحقیقات سودمندی شده و اطلاعات ما در این باره نسبت به گذشته خیلی بیشتر شده ولی در این زمینه و به خصوص درباره کیفیت و عوامل نفوذ این آیین در دولتهای دیگر هنوز مطالب ناشناخته فراوان و کارناکرده بسیار است.
در این گفتار سخن از شخصی است که باید او را از نخستین پیشگامان فرهنگ ایران در عرب و یکی از عوامل موثر در آشنایی اعراب مسلمان با آیین کشورداری و نظام دیوانی ایران شمرد، و او هرمزان سردار معروف دوران اخیر ساسانی از رجال معروف عصر اول اسلامی است، که هم در تاریخ ایران در دوران آشفتگی و اضطراب آن، و هم در تاریخ عرب و اسلام در دوران شکوفایی و تکوین دولت آن، نام و اثری بزرگ داشته، ولی مثل افراد بی شمار دیگری که می بایستی بهتر و بیشتر شناخته شوند گمنام و ناشناخته مانده است.
در چندین سال پیش که درباره تاثیر تشکیلات اداری دولت ساسانی در تشکیلات اداری دولت خلفا بحث و جست و جویی می کردم در ضمن همان بحث و جست و جوها با نام این شخص و اهمیتی که شناختن او برای درک بهتر تاریخ ایران در اواخر عصر ساسانی و تاریخ اسلام در نخستین دوره آن دارد نیز آشنا شدم، و برای معرفی او و آثار و اعمالش و همچنین برای متوجه ساختن محققان جوان به بحث و تحقیق درباره او چند صفحه از آن بحث را اختصاص به او دادم.(1) ولی ظاهراً همانطور که آن نوشته نخستین بحث مستقل درباره این شخص بوده آخرین بحث درباره او نیز بوده است، زیرا به یاد ندارم که در طی این مدت نسبتاً دراز درباره او تحقیق تازه ای صورت گرفته باشد. و از آنجا که در تاریخ ایران و اسلام حق این شخص چنانکه باید ادا نشده و با همه سرگذشتهای متنوع و گوناگون او که در یک در خور بحث و مطالعه است هنوز برای مردم سرزمین خودش هم مجهول مانده از این رو بهتر دیدم کنفرانسی را که از من درباره «آیین کشورداری ایران و اثر آن در اسلام و دولت خلفا» خواسته شده با استفاده از یادداشتهای دیگری که پس از تکوین دولت اسلامی عامل اصلی و اساسی آشنایی اعراب با روش کشورداری و سازمان اداری ایران بوده اختصاص دهم.
هرمزان که در مآخذ عربی و فارسی به همین نام و گاهی با تحریف به صورت فیرزان و در بعضی مآخذ غربی به نام هرمیزدان Hormizdan (2)آمده به یکی از هفت خاندان ممتاز دوره ساسانی می رسد. (3)از هفت خاندان ممتاز آن زمان شش خاندان آنها بدین قرار بوده اند:
1- خاندان ساسانی
2- خاندان قارن پهلو
3- خاندان سورن پهلو
4- خاندان اسپهبد پهلو
5- خاندان اسپندیاذ(4)
6- خاندان مهران
و اما خاندان هفتم را که مشخص نیست، کریستن سن (بر طبق یک ماخذ رومی) احتمال می دهد که به نام زیک یا زیخ خوانده می شده است.(5)
هرمزان در دوره ساسانی فرمانروایی خوزستان را داشته و این مقام در خاندان وی موروثی بوده است. بلعمی او را با لقب «ملک اهواز» می خواند(6)، و اصطخری او را از جمله ی «ملوک فارس» می شمرد(7) و بنا به روایت طبری نیز در وقتی که او را در مسجد مدینه به عمر معرفی کردند او را با عنوان «ملک الاهواز» خواندند(8). منطقه فرمانروایی هرمزان شامل استان اهواز و استان دیگری که در ماخذ عربی به نام مهرجانقذق خوانده می شود(9) بوده است. مهرجانقذق نام منطقه ای بوده که در شمال خوزستان امروزی و جنوب شاه راهی که از حلوان به همدان می رفته قرار داشته است.
یاقوت می گوید که مهرجانقذق منطقه ای نیکو و پهناور و دارای شهرها و دیه های متعدد است و نزدیک به صیمره از نواحی جبال واقع شده؛ و به گفته ی همو گاهی این منطقه را تنها به نام «مهرجان» هم می خوانده اند.(10)
و اما اهواز که در تاریخ به نامهای دیگری هم مانند «هرمزشهر» و «هرمزدادشاپور» و «هرمزاردشیر» خوانده شده است منطقه وسیعی را در بر می گرفته که تمام سرزمینهای واقع بین بصره و استان کنونی پارس را شامل می شده و مهم ترین شهر آن «بازار اهواز» بوده که اعراب آن را به نام «سوق الاهواز» می خوانده اند. و از شهرهای آنجا رامهرمز، و ایذج، و عسکر مکرم، و تستر (شوشتر)، و جندی شاپور، و سوس (شوش)، و سرق (سره)، و نهر تیری و مناذر را ذکر کرده اند. و به گفته بلعمی اهواز در دوران پیش از اسلام دارای هفتاد شهر بوده که همه آنها را هرمزان در تصرف داشته.(11) خراج اهواز در زمان خلفا سی میلیون درهم ولی در زمان ساسانیان پنجاه میلیون درهم بود(12)ه و از این مبلغ اهمیت و بزرگی و آبادانی آنجا در آن زمان ها به خوبی معلوم می شود.
منطقه ی فرمانروایی هرمزان یعنی دو استان خوزستان و مهرجانقذق از مهمترین مناطق تمام قلمرو دولت ساسانی بود، و در دوران اسلامی هم این اهمیت را هم چنان حفظ کرد، زیرا این طرف با سرزمین عراق مرکز حکومت و قلب شاهنشاهی ایران، که آن را در دل ایرانشهر می خوانده اند، هم مرز بود، و علاوه بر این مزیت سیاسی و نظامی، از لحاظ اقتصادی نیز منطقه ای آباد و پرخیر و برکت بود. و طبیعی است که فرمانروایی چنین منطقه ای برای دولتهایی که مانند دولت ساسانی مرکز آنها در سرزمین عراق بوده چه اندازه اهمیت داشته است. و به همین جهت است که هرمزان را در دوران ساسانی شأن و شوکتی فراوان بوده و چنانکه گفتیم یکی از فرمانروایانی بوده که به لقب "شاه" خوانده می شده و اجازه داشته است که تاج بر سر نهد.(13)
هرمزان با خاندان ساسانی نیز خویشاوندی داشت، زیرا خواهر او زن خسروپرویز و مادر شیرویه و پسر خسروپرویز بود که بر او قیام کرد و به نام قباد بر جای او نشست.(14)
هرمزان یکی از سردارانی بود که برای شرکت در جنگ قادسیه از طرف یزدگرد پادشاه ساسانی احضار شده بود. در سپاهی که به فرماندهی رستم فرخزاد برای جنگ با اعراب گسیل شد میمنه سپاه به هرمزان و میسره آن به مهران پسر بهرام رازی و ساقه به پیروزان، سه تن از بزرگترین فرماندهان ایران سپرده شده بود.(15)
چون جنگ قادسیه که در غرب فرات و در حاشیه صحرا اتفاق افتاد به کشته شدن رستم و شکست سپاه ایران انجامید هرمزان بار دیگر با سپاه ایران در جنگ جولا که به فرماندهی خرزاد(16) برادر رستم در شرق دجله روی داد با مهاجمان عرب دست و پنجه نرم کرد(17) و پس از جنگ جولا ظاهراً هنگامی که یزدگرد آخرین پادشاه ساسانی به قم و کاشان عقب نشینی کرده بود، هرمزان با اجازه او برای دفاع از سرزمین خوزستان و مهرجانقذق به مقر فرمانروایی خود بازگشته است.(18)
در این هنگام اعراب تا میشان و دشت میشان که دو منطقه است در جنوب شرقی سرزمین سواد و جنوب غربی خوزستان پیش آمده بودند. هرمزان پس از بازگشت به خوزستان از دو منطقه «مناذر» و «نهر تیری» که در قسمتهای غربی خوزستان قرار دارد بنای تعرض به اعراب را در میشان و دشت میشان گذاشت.

لیله الهریر به چه شبی می‌گویند؟

انجمن: 

هریر به معنای بانگ و غوغا می‌باشد.
جنگ قادسیه در زمان حکومت عمر بن خطاب بین اعراب مسلمان و سپاه ساسانی به وقوع پیوست. این جنگ جنگ بسیار سخت و سرنوشت ساز بود. روزهای متوالی با تلفات سنگینی بین لشگریان مسلح و فیل سوار ایرانی ساسانی و با اعراب مسلمان بادیه نشین و دلیر می‌گذشت و سودی ظاهری نصیب دو طرف نمی‌شد.
ولی سرنوشت جنگ چنین رقم خورده بود که بعد از خود گذشتگی‌های فراوان اعراب سرنوشت جنگ در روزهای آخر به نفع مسلمان تمام شد آخرین شب قادسیه شب بسیار سختی برای سپاه ایران ساسانی و اعراب مسلمان بود.به طوری که طرفین از شدت خستگی هیچ حرفی نمی زدند و فریاد و غوغا سر میدادند و برای همین آن شب را لیله الهریر نامیده ‌اند صبح روز آن شب اعراب مسلمان توانستند به سپاه ایران پیروز شوند.(1) همچنین یکی از شب های جنگ صفین را لیله الهریر نامیده‌اند که آن شب امام علی با شجاعت تمام بسیاری از متمردان را به هلاکت رساند. (2)

منابع و مآخذ:
1ـ تاریخ طبری جلد5، صفحة 1736.
2ـ کتاب علی کیست، فضل الله کمپانی.